جواد ظریف

تَرک در سیرتِ مردانِ چپِ سیاستِ ایران

تَرک در سیرتِ مردانِ چپِ سیاستِ ایران



… اگر آن حلقه ی نزدیک به خودتان که این روزها با نیات شوم به شما چسبیده اند را کمی کنار بزنید، بهتر دوستانِ واقعی خودتان و خیرخواهان منافع ملی و امنیت ملی ملت تان را در میان شان پیدا خواهید کرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، رضا گنجی تحلیلگر سیاسی طی یادداشتی نوشت: بر خلافِ تصور بسیاری از شیفته گانِ “مردی با عبای شکلاتی” که از او با عنوان “سیدِ خندان” یاد می کنند، آنجناب از جمله معدود روسای جمهورِ “بد خُلق” و “تند مزاج” بوده که ساختمان ریاست جمهوری ایران به خود دیده است. ایضا “ساده لوح” ترین رئیسی که بر آن منصب نشسته بود.

اگر معیارِ قضاوتِ شما در خوشخویی، رویتِ لبخند های زعیمان در مقابل دوربین ها است که باید یادآور شویم ملت های دیگر هم گاها قربانی شِکرخندهای مردانِ سیاسی شان شده اند و ما و شما در این خصوص مشترکا فریب بسیار خورده ایم.

شاید به جرات بتوان گفت که در میانِ وزرا از بعد از انقلاب ایران تاکنون، کمتر وزیری به تندخویی محمد جوادِ ظریف در کابینه حضور داشته است. وزیری با “تبختر” بسیار و افاده هایی که بعضا حتی باعث آزرده گی اطرافیانش هم شده است.

اینطور تصور می شود که یکی از دلایل نزدیکی و قرابت زیادِ شیخِ دیپلمات!،حسن روحانی با فردی چون ظریف، در یک خصلتِ مشترک تفسیر می شود و آن “خودبزرگ بینی” و “باد سری” است.

اگر آن جماعتِ نفع طلب که سالهاست در اطرافِ این حضرات با اهداف متفاوت چنبره زده اند، ساعتی دست از تملقِ این عالیجنابان بردارند تا آنها دمی با خود خلوت کنند و نگاهی به پستوی خلقیاتِ خود بیندازند، تصدیق می فرمایند که “ساده لوحی و دژخویی ذاتی” و “تبختر بسیار که محصولِ توجه زیاد و ظرفیت اندک است” و “خودبزرگ بینی متوهمانه” ی سیاسیونی چون خاتمی و ظریف و روحانی، جملگی تبدیل به دشمنانِ حقیقی شان شده است.

و اما اعظم دیپلماتِ ایران زمین، والا حضرت جواد ظریف ….

آنکه گفت “به ظریف گفتم حسادت یک مشکل ریشه‌ای در میان مسوولان ما است” خود یکی از همانهاست که راه راست به رفیق اش نشان نمی دهد. اتفاقا وجه اشتراکشان هم، همان “خودپسندی” است. او حرف می زند تا منش و خُلقِ ناپسندِ خود و “بعضی” دیگر از دیپلماتهای فعلی و پیشین را توجیه کند. کسی منکرِ حسادت در میان مسئولان نیست. چپ و راست هم ندارد. اتفاقا اگر نیک بیاندیشید در خواهید یافت که در میانِ هم کیشانِ سیاسی اصلاح طلب و دگر اندیش، این خصیصه ی ناپسند، یعنی تنگ چشمی، برجسته تر ظهور و بروز دارد.

یک شیادِ رسانه ای هم می تواند با ذکر یک خاطره از ایامی که مثلا انقلابی بوده است، شما را هم وزن مطهری و بهشتی بداند و نقدِ عملکردِ شما را “آرمانخواهی توهمی” در ” آسمانِ تخیلات” بخواند! و شما در تمام همان لحظات که در فضای رسانه ای، این تملقاتِ مشمئز کننده را می خوانید و یا می بینید و می شنوید، به این فکر می کنید که چقدر رقیب ناجوانمردانه و تازیانه بدست دارد بر صورت تان خراش وارد می کند و این همان هنرِ “تعدادی” از مردانِ ناپاکِ رسانه ای و سیاسی پیرامون تان است که اجازه نمی دهد تا جناب تان منصافانه تر پای نقدِ منتقدان تان بنشینید.

آقای دیپلماتی که رئیس جمهور آمریکا هم تشنه دیدارِ شماست. کدام عقلِ سلیمی از شما می پذیرد که برندِ سیاسی تان را در بستری چون “کلاپ هاوس” تخریب کنید و سیاستِ رسانه ای تان را خرج رفیق بازی در خوشبینانه ترین حالت بکنید؟ اصلا این چه مراقبتی دیپلماتیک در قد و قامتِ یک وزیر است که در کنارِ تعدادی اشخاصِ مسئله دار در یک گفتگو با منظور و هدف خاص قرار بگیرید؟ نخوانده اید که وقتی سیاستمداری “خشم” اش از رقیب فزون شود، تصمیماتش دچار نقصان می شود؟ شما اگر اراده کنید یک خروار رسانه به صف می شوند برای مصاحبه. به زیر کشیدنِ رقیب، با توجیه روشنگری، چقدر ارزش داشت که یک وزیرِ محترم از بدنام ترین و آلوده ترین رسانه برای این منظور استفاده کند؟ آن رئیس جمهورِ کت شلواری پیشین هم، وقتی تمام و کمال از چشم ما افتاد که بلندگویش شده بود اینترنشنال فارسی و تعدادی رسانه ی برانداز.

مطلعم که مطلعی که تعدادِ خائنین به وطن، بد اندیشان و بدخواهانِ ایران، در بین دگر اندیشان و براندازنِ داخل و خارج، همانان که اندیشه شان نزدیک تر است به اندیشه “بعضی” از دوست نماهای اصلاح طلبِ شما، هزاران برابر بیشتر است از خائنینِ وطن در کیشِ اصولگرایی اما چه می شود کرد وقتی که گاهی “حُریت” در امرِ سیاست به دلایل متعدد رنگ می بازد و کسانی معذور می شوند در بیانِ این نکاتِ واقعی در علن.

جناب آقای ظریف، در دنیای دوستانِ شما که “پیروز” فقط و فقط کسی است که از خط پایان عبور کرده باشد و آنکه سکه را به چنگ نیاورده و نفروخته است و لذتِ پولش را نبرده است بازنده است، چرا دلخور می شوید از کسانی که نتیجه ی توافقِ ضعیف تان را “هیچ” می دانند. تازه این را هم که یکی از خودتان گفته است. چرا چنین نقدهایی تا این حد شما را برآشفته می کند؟ مگر قرار نبود که میوه ی آنهمه سال زیست در فرنگ، نگه داشتنِ حرمتِ مخالف باشد؟

در آرمانشهرِ “آزادی بیانِ” ادعایی اصلاح طلبان، قرار بود که شما جانتان را نثار کنید تا مخالفِ شما بتواند آزادانه حرفش را بزند. این اداها و این رفتارهای کودکانه چیست که از خودتان بروز می دهید و تا کسی نقدی به فعل و عملکردتان می کند، جیغ بنفش و سبز می زنید و قهر می کنید و ناز می کنید و ناسزا می گویید و … ؟ وقتی می گویند که کلماتی چون “آزادی بیان” و “دموکراسی” و ” حقِ مخالف” برای طیفِ اصلاح طلب، واژه گانی برای بالا رفتن از گرده ی مردم بیچاره و یک کلاشی سیاسی است، اسباب رنجش تان می شود.

این شمایید که مدام شعارِ “آزادی بیان” بی هیچ “قید و شرط” می دهید اما هرگز بدان نه معتقدید و نه عمل کرده اید. رقیب، صادق تر از شماست چرا که نخواسته با این شعارِ فریبکارانه که در هیچ نقطه ای از کره زمین بدان عمل نشده است، مردمش را فریب بدهد. جریانِ مقابلِ شما، معتقد به “آزادی بیان” در چهارچوبِ عقل و منطق و شرع است.

دیپلماتِ محترمِ ایرانیان، فراموش نکنیم که “ساده لوحی” رئیس قوه مجریه یک مملکت، اقل اش عزت و اعتبار یک ملت را بر باد می دهد. “تکبر” یک دیپلمات، فرصتِ مشورت را می گیرد و خیرخواهان را برای تعاملِ درست ناامید می کند. “خودبزرگ بینی” یک سیاستمدارِ مدعی کیاست، باعث نفرت توده از اصحابِ سیاست و حکومت می شود. هم مردانِ سیاستِ جناح راست و هم چپ می توانند قربانی این خصایص نکوهیده باشند.

رسانه های همسو می توانند چهره ای مهربان و خوش اخلاق و دلسوز و ملی گرا از شماها در ذهن ها بسازند اما اگر اینها که ذکر شد در ذاتِ یک سیاستمدار نباشد، خدای توده ها، روزی تشتِ ناصداقتی اش را بد بر زمین می کوبد.

مردِ نخستِ سیاستِ خارجی ضعیف ترین دولتِ تاریخِ ایران، برادرِ عزیز، جنابِ آقای ظریف، بی شک در بین منتقدینِ توافق هسته ای و عملکردِ شما در مذاکرات، هستند کسانی که از جاده انصاف خارج می شوند، زبان تلخ می کنند و کسرِ معلومات در این خصوص دارند، اما هستند بسیاری که دست شان پر، فهم شان درست، دانش شان در این حوزه مقبول، نقدشان صحیح و نیت شان از انتقاد خیرخواهانه است. اگر آن حلقه ی نزدیک به خودتان که این روزها با نیات شوم به شما چسبیده اند را کمی کنار بزنید، بهتر دوستانِ واقعی خودتان و خیرخواهان منافع ملی و امنیت ملی ملت تان را در میان شان پیدا خواهید کرد.

و اما مراد و مریدانِ مد نظر، هم می توانید همه ی یافت های ما را به باد انتقاد بگیرید و خیال زده، آن را بخشی از پروژه تخریبِ مردانِ شاخصِ چپِ ایران بدانید و هم می توانید عاقلانه در جهتِ اصلاح اش بکوشید. فقط بدانید که دانسته ها و استنتاجِ ما از خصایلِ این فَرنشینان عینی است نه ذهنی.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تَرک در سیرتِ مردانِ چپِ سیاستِ ایران بیشتر بخوانید »

از بازی دوگانه آژانس تا طرح توافق پلکانی آمریکایی‌ها/ این‌بار برای جواد ظریف تور دیپلماتیک بگذارید!

از بازی دوگانه آژانس تا طرح توافق پلکانی آمریکایی‌ها/ این‌بار برای جواد ظریف تور دیپلماتیک بگذارید!



هم‌زمان با تدارکات وسیع رسانه‌ای آمریکایی‌ها برای تحمیل توافق موقت در تهران نیز دست‌های پنهان و گاه آشکار در صدد بازارگرمی‌ برای برجام است.

سرویس سیاست مشرق- طی روزهای اخیر، گمانه‌زنی‌هایی در خصوص مذاکرات هسته‌ای میان ایران و اعضای ۱+۴ و ازسرگیری احتمالی آن‌ها(در قالب دیپلماسی پنهان) به گوش می‌رسد. درعین‌حال، برخی منابع می‌گویند گزارش دوپهلوی اخیر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، آن‌هم علی‌رغم پیشرفت‌های صورت گرفته در خصوص همکاری با ایران و فراتر از آن، سفرهای مکرر مقامات آمریکایی به ریاض و ابوظبی و رایزنی آن‌ها با مقامات سعودی و اماراتی، می‌تواند بیانگر استمرار تاکتیک «خرید زمان» به ضرر «احیای برجام» باشد. همچنین اظهارات اخیر برخی مقامات آمریکایی در خصوص عدم تمرکز دستگاه دیپلماسی این کشور بر مذاکرات برجام، می‌تواند بیانگر انتخاب روشی غیر از احیای توافق اصلی سال ۲۰۱۵ باشد! این روش، می‌تواند «توافق موقت» یا «توافق مرحله‌به‌مرحله در ذیل برجام» باشد!

 از بازی دوگانه سفیر انگلیس تا طرح توافق پلکانی آمریکایی‌ها/ این‌بار برای جواد ظریف تور دیپلماتیک بگذارید!

تفاوت توافق «موقت» و «گام‌به‌گام»

یکی از مباحثی که طی روزهای اخیر در حوزه سیاست خارجی آمریکا مطرح می‌شود، «انعقاد توافق گام‌به‌گام» با ایران است، به‌گونه‌ای که از یک‌سو، بتوان آن را مرحله‌ای عملیاتی از احیای برجام قلمداد کرد و از سوی دیگر، مقامات کاخ سفید بتوانند در مواجهه با منتقدان جمهوری‌خواه خود مدعی شوند که چنین توافقی ارتباطی با احیای برجام ندارد! همان‌گونه که مشاهده می‌شود، در اینجا کماکان بعد فرا متنی ماجرا نسبت به بعد متنی آن ارجحیت دارد. شاید تنها تفاوت «توافق موقت» و «توافق گام‌به‌گام در مسیر احیای برجام» این باشد که دومی معطوف به احیای توافق سال ۲۰۱۵ میلادی بوده و اولی (توافق موقت) لزوماً این‌گونه نیست و سندی مجزا از برجام محسوب می‌شود. بااین‌حال، طبق شواهد موجود، کشورمان مخالفت خود را با «توافق موقت» اعلام کرده و در حال بررسی پیشنهادها جدیدی است که پادشاه عمان و وزیر امور خارجه این کشور در جریان سفر به تهران (در قالب توافق گام‌به‌گام و معطوف به احیای برجام) مطرح ساخته است!

 از بازی دوگانه سفیر انگلیس تا طرح توافق پلکانی آمریکایی‌ها/ این‌بار برای جواد ظریف تور دیپلماتیک بگذارید!

رمزگشایی از گزارش آژانس

اگرچه همکاری ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در روند مختومه سازی پرونده‌های ادعایی علیه کشورمان قابل تفسیر بوده و گامی در راستای احقاق حقوق حقه ما مبنی بر مختومه سازی پرونده‌های غیرحقوقی (علیه جمهوری اسلامی ایران) محسوب می‌شود، اما نباید تحت تأثیر همکاری‌های شکل‌گرفته، چشمان خود را بر روی رویکرد کلی غیر سازنده آژانس و برخی رفتارهای مدیرکل این سازمان یعنی رافائل گروسی ببندیم.

اخیراً در گزارش سه‌ماهه محرمانه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (جهت ارائه به شورای حکام)، تأکید شده است که بازرسان این سازمان دیگر در مورد ذرات اورانیوم غنی‌شده با خلوص ۸۳.۷ درصد در تأسیسات زیرزمینی «فردو» سوالی ندارند. در این گزارش همچنین آمده است که بازرسان تحقیقات خود را در مورد آثار اورانیوم در مریوان، در نزدیکی شهر آباده، در حدود ۵۲۵ کیلومتری (۳۲۵ مایلی) جنوب شرقی تهران بسته‌اند؛ اما همان‌گونه که مشاهده می‌شود، نگاه فرا متنی گروسی و آژانس در این خصوص، کماکان سلبی و بازدارنده است! چندی پیش، زمانی که مختومه سازی این پرونده‌ها برای مدیرکل آژانس محرز شده بود، وی مدعی شده بود:

برجام در آینده‌ای نزدیک احیا نمی‌شود! احتمال بازگشت به میز مذاکره وجود دارد، اما اگر تعاملات ایران و آژانس نامناسب ارزیابی شود و همکاری‌ها خوب نباشد، احتمال احیای برجام به صفر می‌رسد.

 از بازی دوگانه سفیر انگلیس تا طرح توافق پلکانی آمریکایی‌ها/ این‌بار برای جواد ظریف تور دیپلماتیک بگذارید!

پیروی گروسی از بازی تاکتیکی واشنگتن و تل‌آویو

همان‌گونه که مشاهده می‌شود، گروسی نیز به‌جای تمرکز بر ابعاد حقوقی و فنی روند مختومه سازی پرونده‌های ادعایی علیه جمهوری اسلامی، به ابعاد سیاسی و فرا متنی موضوع فکر می‌کند! گویا او کماکان وظیفه دارد به نیابت از لابی‌های فعال غربی و صهیونیستی در آژانس، موانعی را درروند احیای توافق هسته‌ای ایجاد کند. در چنین شرایطی، بهتر است مقامات کشورمان به گروسی یادآور شوند که مذاکرات با آژانس تابعی از حسن نیت این نهاد ظاهراً بین‌المللی در دفاع از حقوق هسته‌ای جمهوری اسلامی به‌عنوان عضوی از آژانس هست! به عبارت بهتر تا زمانی که بازی فرا متنی گروسی و همراهانش در قبال پرونده هسته‌ای ایران ادامه داشته باشد، نمی‌توان انتظار داشت تعامل سازنده ایران و آژانس ادامه پیداکرده و به نقطه نهایی برسد. در چنین شرایطی بهتر است مقامات آژانس بر روی رفتار، گفتار و حتی رویکرد کلان خود در تقابل با حقوق هسته‌ای ایران تجدیدنظری اساسی صورت دهند!

 از بازی دوگانه سفیر انگلیس تا طرح توافق پلکانی آمریکایی‌ها/ این‌بار برای جواد ظریف تور دیپلماتیک بگذارید!

نگاه خوش‌بینانه به آژانس کماکان ممنوع!

نکته دیگر به ذهنیت و رویکرد سازمان انرژی اتمی و وزارت امور خارجه کشورمان در قبال آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و متعلقات این سازمان بازمی‌گردد. بدیهی است که در کنار تعامل با آژانس (آن‌هم بر اساس حدودوثغور پادمانی تعیین‌شده) و اعطای برخی دسترسی‌های محدود باهدف اثبات حسن نیت جمهوری اسلامی ایران (آن‌هم معطوف و مشروط به مختومه سازی پرونده‌های ادعایی)، باید صراحتاً به گروسی در خصوص اظهارات و مواضع غیرمسئولانه خود در قبال مذاکرات هسته‌ای هشدار داد. به عبارت بهتر، همکاری‌های حقوقی ما و آژانس نباید ما را نسبت به یکی از اصلی‌ترین وظایف خود یعنی هشدار و تذکر به مقامات آژانس در خصوص کمک به چینش پازل‌های غیرحقوقی و راهبردی غرب در تقابل با ایران بازدارد.

قرار نیست کشورمان میان همکاری یا عدم همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، درگیر تفکر صفر یا صدی گردد! درجایی که آژانس به وظیفه خود به‌عنوان یک سازمان بین‌المللی عمل نمی‌کند یا خود را به‌عنوان جزئی از بازی ضد ایرانی غرب یا رژیم اشغالگر قدس تبدیل می‌کند، وظیفه و مسئولیت ما در خصوص مهار بازی فرا متنی آژانس پابرجا و به قوت خود باقی است. درهرحال، نوع مراودات و تعاملات ما در آژانس، متغیری وابسته به عملکرد این نهاد و مدیرکل آن هست!

رمزگشایی از یک گزارش

 از بازی دوگانه سفیر انگلیس تا طرح توافق پلکانی آمریکایی‌ها/ این‌بار برای جواد ظریف تور دیپلماتیک بگذارید!

نشریه فارین پالیسی در تازه‌ترین گزارش خود، به بررسی خروج ترامپ رئیس‌جمهور سابق آمریکا از برجام (به مناسبات فرارسیدن پنجمین سالگرد آن) پرداخته است. نکته قابل‌تأمل در این گزارش، تأکید مدام نویسنده بر خطای راهبردی بزرگ دولت سابق آمریکا در خروج از توافق هسته‌ای و ناتوانی بایدن در درک واقعیات مربوط به فعالیتهای هسته‌ای کشورمان است. در بخشی از این مطلب آمده است:

پنج سال پیش دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق آمریکا، ایالات‌متحده را از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، یک توافق چندجانبه در سال ۲۰۱۵ که محدودیت‌هایی را بر برنامه هسته‌ای ایران اعمال می‌کرد، خارج کرد. اگرچه دولت ترامپ و بایدن هر دو وعده داده بودند که راه‌حل بهتری پیدا کنند، اما پرونده هسته‌ای ایران اکنون پس از ۵ سال پیچیده‌تر شده است. فشارهای اقتصادی و خرابکاری‌های خارجی، تهران را از افزایش پیوسته توانمندی‌های غنی‌سازی اورانیوم خود بازنمی‌دارد. امروز، ایران اگر تصمیم بگیرد که این گام را بردارد، تنها هفته‌ها، اگر نگوییم چند روز، توانایی تولید مواد شکافت پذیر کافی برای یک سلاح هسته‌ای را خواهد داشت!

فارین پالیسی اصلی‌ترین نقطه آسیب آمریکا در قبال فعالیت‌های هسته‌ای ایران را عدم درک صحیح ماهیت برجام از سوی سیاستمداران این کشور می‌داند. این نشریه می‌نویسد:

اگرچه احیای برجام به‌طور فزاینده‌ای غیرمحتمل شده است، اما درک چگونگی کارکرد آن و آنچه ازدست‌رفته است ضروری است. بیشتر بحث‌ها درباره توافق ایران بر موارد اشتباه متمرکز است. منتقدان استدلال می‌کنند که این امر بیش‌ازحد به ایران قدرت مانور داده بود زیرا حق این کشور برای غنی‌سازی اورانیوم را به رسمیت می‌شناخت. انتقاد دیگری که در این خصوص مطرح می‌شود، مربوط به گنجانده شدن بند موسوم به غروب آفتاب در برجام است. بندی که تضمین می‌کند پس از سال ۲۰۲۵ میلادی محدودیت‌های وضع‌شده (در برجام) علیه ایران برداشته می‌شود. فراتر از آن، منتقدان برجام در آمریکا و اروپا می‌گویند در سند توافق هسته‌ای، به سایر موضوعات دیگر مانند توانایی ساخت موشک‌های بالستیک توسط ایران و حمایت تهران از گروه‌های همسو (گروه‌های مقاومت) پرداخته نشده است!

 از بازی دوگانه سفیر انگلیس تا طرح توافق پلکانی آمریکایی‌ها/ این‌بار برای جواد ظریف تور دیپلماتیک بگذارید!

نگاه مدافعان برجام در آمریکا و ایران

مدافعان برجام در آمریکا می‌گویند، این نگاه سلبی نسبت به برجام اشتباه است زیرا سند توافق هسته‌ای، اجازه نظارت و راستی آزمایی فرا پادمانی و بی‌سابقه‌ای را در خصوص فعالیت‌های هسته‌ای ایران خواهد داد. همان‌طور که رویدادهای اخیر نشان می‌دهد، نمی‌توان (بدون وجود داشتن یک توافق واقعی مانند برجام) کشورها را از اخراج بازرسان، قطع دوربین‌های نظارتی یا ازسرگیری فعالیت‌های هسته‌ای غیرمتعارف (به‌زعم مقامات آمریکایی) بازداشت. بااین‌حال، کسانی که برجام را به‌عنوان یک توافق ضعیف رد می‌کنند، تمایل دارند آنچه را که آن را ازنقطه‌نظر عدم اشاعه معتبر و ارزشمند کرده است نادیده بگیرند. آن‌ها اصل ماجرا و ماهیت توافق هسته‌ای را درک نکرده‌اند.

فراموش نکرده‌ایم که در سال ۲۰۱۶ میلادی، جیمز کلاپر مدیر اطلاعات ملی سابق آمریکا شهادت داد که ایران با هیچ مانع فنی غیرقابل‌عبور برای رسیدن به بالاترین سطح غنی‌سازی اورانیوم مواجه نیست. برخلاف کشور لیبی که در سال‌های گذشته، برنامه هسته‌ای پیشرفته‌ای نداشت و به‌راحتی نیز خلع سلاح شد! در چنین شرایطی منتقدان برجام در آمریکا فراموش کرده‌اند به‌واسطه این توافق، نقطه گریز هسته‌ای ایران از چند ماه به یک سال افزایش پیدا کرد اما اکنون بار دیگر، به نقطه گذشته، بلکه سریع‌تر نسبت به قبل، بازگشته است. مقاله اخیر نشریه فارین پالیسی ازآن‌جهت اهمیت دارد که تقابل ماهوی دو جریان قدرت در آمریکا را بر سر برجام و مسائلی که در دفاع از برجام با مخالفت با آن در میان دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان مطرح می‌شود را به تصویر می‌کشد.

هم‌زمان با تدارکات وسیع رسانه‌ای آمریکایی‌ها برای تحمیل توافق موقت در تهران نیز دست‌های پنهان و گاه آشکار در صدد بازارگرمی‌ برای برجام است. به صحنه آمدن جواد ظریف وزیر سابق خارجه با تشریح و توجیه «دیپلماسی التماسی» از یک سو و ایجاد یک تصویر غیر واقعی از در بن‌بست قرار گرفتن کشور و نداشتن هیچ راه‌حلی جز سازش از سوی دیگر نشان از آن دارد که بازی برجامی به نقطه‌جوش خود رسیده است، در روزهایی که دیپلماسی منطقه محور در تهران، پکن، مسکو، ریاض و حتی در دمشق و صنعا در توازنی با تحولات میدانی به خوبی کار می‌کند راه انداختن یک نمایش جدید جای تامل دارد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

از بازی دوگانه آژانس تا طرح توافق پلکانی آمریکایی‌ها/ این‌بار برای جواد ظریف تور دیپلماتیک بگذارید! بیشتر بخوانید »

آیا رفتار روس‌ها با رئیسی تحقیرآمیز بود / دیپورتی‌های نیویورک در تهران چه می‌کنند؟ +تصاویر

آیا رفتار روس‌ها با رئیسی تحقیرآمیز بود / دیپورتی‌های نیویورک در تهران چه می‌کنند؟ +تصاویر



هرقدر که پنتاگون روی روابط جدید تهران حساس‌تر شده است، فعالیت انتحاری ستاد بایدن به فارسی شدت بیشتری به خود گرفته است. هم‌زمانی این دو ماجرا باهم اتفاقی نیست!

سرویس سیاست مشرق- فروردین‌ماه سال ۹۳ جی کارنی سخنگوی وقت کاخ سفید پشت تریبون رفته و یک خبر عجیب را اعلام می‌کند. این خبر چون آب سردی بر سر دولت روحانی ریخته شده و آرزوهای اصلاح‌طلبان برای ایجاد یک کانال ارتباطی مطمئن میان تهران و واشنگتن را بر باد می‌دهد.

در آن روز آمریکا اعلام می‌کند که یک ایرانی با نام حمید ابوطالبی را دیپورت کرده و حاضر نیست به او ویزا بدهد. یک روز پس‌ازاین ماجرا عراقچی اعلام می‌کند که دولت گزینه جایگزین برای ابوطالبی نداشته و موضوع در دست پیگیری است، اما آمریکایی‌ها زیر فشار کنگره روی حرف خود ایستاده و آقای دیپلمات به ایران بازمی‌گردد! درحالی‌که یک هفته قبل از این ماجرا یک روزنامه اصلاح‌طلب در سرمقاله خود از «طلوع صبح امید» در روابط میان ایران و آمریکا خبر داده بود، اولین ضربه کاری را نه منتقدان دولت وقت، بلکه آمریکایی‌ها به حسن روحانی زدند.

پس‌از این ماجرا وزارت امور خارجه در یک عقب‌نشینی سنگین غلامعلی خوش‌رو را به‌عنوان نماینده ایران در سازمان ملل معرفی کرده و ظریف در بیانیه‌ای اعلام کرد که آمریکایی‌ها از یک گزینه مهم محروم شده‌اند! بعدها باربارا اسلاوین عضو ارشد شورای آتلانتیک نوشت که دولت اوباما یک گزینه خوب برای مذاکره را از دست داد، در این یادداشت آمده بود که ابوطالبی دست راست روحانی بود که حالا قطع‌شده است. درحالی‌که حسن روحانی در میتینگ‌های انتخاباتی مدعی شده بود که اعتبار پاسپورت‌های ایرانی را بازمی‌گرداند، حتی نتوانست معاون خودش را راهی آمریکا کند. البته این روزها از این «تحقیر بزرگ» هیچ آدرسی در میان آرشیو رسانه‌های اصلاح‌طلب پیدا نمی‌کنید!

آیا رفتار روس‌ها با رئیسی تحقیرآمیز بود / دیپورتی‌های نیویورک در تهران چه می‌کنند؟ +تصاویر

پرده اول: اردیبهشت سال ۹۴ بیانیه لوزان میان ایران و آمریکا امضاء می‌شود، گروهی به گمان اینکه به‌زودی رونق اقتصادی ایجادشده و از مک‌دونالد تا کارخانه فورد در ایران سرمایه‌گذاری می‌کنند، در چند خیابان خاص در بالای شهر تهران کارناوال شادی راه می‌اندازند. سه ماه بعد برجام به‌صورت رسمی امضاشده و  دوباره برخی به خیابان آمده و دلار آمریکا را با اسکناس 1000 تومانی مقایسه می‌کنند.

میزان هیجان چنان بالا رفت که روزنامه حزب اصلاح‌طلب عکس ظریف را با کلاه قجری منتشر کرده و زیر آن نوشت به ایران جدید، امیرکبیر عصر ما خوش‌آمدید! وزیر خارجه وقت چنان روی بورس بود که یکی از رسانه‌های اصلاح‌طلب عکس ظریف و جلیلی را کنار هم قرار داده و نوشـت: می‌گفتند تحریم‌ها لغو نمی‌شود، اما شد.

 ۱۴ ماه پس از فروکش کردن هیجانات کاذب در کف خیابان، جواد ظریف از عمق فاجعه پیش‌آمده رونمایی کرده و در صفحه اینستاگرامی خود، رو به مقامات آمریکایی نوشت: خواهیم دید که آیا آمریکا آماده پایبندی به متن برجام است یا نه، چه رسد به روح آن. تاکنون که از هر دو سرپیچی کرده است. بازهم باید از ماژیکم برای مشخص کردن متن استفاده کنم؟

برجام در آن روزها چنان در بستر احتضار افتاده بود که باب کروکر رئیس کمیته روابط خارجی آمریکا در مصاحبه‌ای اعلام کرد که اعمال تحریم‌های جدید علیه ایران را به تأخیر انداخته‌ایم. کروکر در پاسخ به دلایل این ماجرا رو به خبرنگاران گفت: واقعیت آن است که می‌ترسیم با ادامه وضع تحریم‌ها میانه‌روها شانس خودشان در انتخابات را از دست بدهند.

ماجرای عجیبی بود دولتی که قرار بود با برجام ایران را وارد باشگاه ۲۰ کشور صنعتی دنیا کرده و مردم را از شر یارانه چند ده‌هزارتومانی خلاص کند و حداقل در روز ۱۷۰ میلیون دلار ارزآوری انجام دهد، آن‌چنان تحقیرشده بود که یک آمریکایی از داخل سنا باید برای او رأی جمع می‌کرد. بعدها ریچارد نفیو (عضو تیم مذاکره‌کننده آمریکا و معمار تحریم‌های ضد ایرانی) نوشت که «تیم ایرانی از اینکه همه تحریم‌ها لغو نمی‌شوند آگاه بودند. برجام، حق و توانایی تحریم را از ما سلب نمی‌کند». ایلان گلدنبرگ از اعضای ارشد FDD در فارین پالیسی شرح داد که «ایران از سرعت کاهش تحریم‌ها ناراضی است. بخش زیادی از این موضوع تقصیر دولت ایران است نه ما؛ چراکه پرزیدنت روحانی، توافق را با غلو درباره مزایای اقتصادی آن به عموم مردم فروخت».

آیا رفتار روس‌ها با رئیسی تحقیرآمیز بود / دیپورتی‌های نیویورک در تهران چه می‌کنند؟ +تصاویر

پرده دوم: بهمن سال ۱۳۹۵ درست چند ماه قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در خیابان نوفل‌لوشاتو سفارت فرانسه میزبان یک جشن جالب‌توجه شده است، در مراسم شام آقای سفیر علاوه بر برخی میهمانان ایرانی چند تاجر فرانسوی نیز دعوت‌شده‌اند.

در همان شب خبر می‌رسد که ناوگروه جدید ارتش آمریکا در همکاری مشترک با فرانسه و انگلیس قرار است در خلیج‌فارس مانور نظامی برگزار کنند، یکی از تجار فرانسوی باعجله خود را به ژان مارک آیرو (سفیر) رسانده و با صدای بلند می‌گوید: آقای سفیر آیا شما از مانور نظامی ارتش ما با آمریکایی‌ها بیخ گوش ایرانی‌ها خبردارید، ما باوجوداین سطح از تنش‌ها نگران سرمایه‌گذاری‌های احتمالی در تهران هستیم، و سفیر پاسخ گفت: «خیر بنده هیچ نگرانی ندارم. مقامات ایرانی در هیچ‌یک از جلسات مقدماتی و برنامه‌ریزی برای سفر در تهران و پاریس، به این مانور معترض نشدند. دولت ایران به این سفرها احتیاج دارد و مطمئنم که هیچ اعتراضی در جلسات فردا هم نخواهیم شنید.»

آیا رفتار روس‌ها با رئیسی تحقیرآمیز بود / دیپورتی‌های نیویورک در تهران چه می‌کنند؟ +تصاویر

آیا رفتار روس‌ها با رئیسی تحقیرآمیز بود / دیپورتی‌های نیویورک در تهران چه می‌کنند؟ +تصاویر

مقامات دولت وقت نه‌تنها در برابر این تحقیر تاریخی حتی کوچک‌ترین اعتراضی به اروپایی‌ها نکردند بلکه معاون وزیر ارشاد وقت در دولت روحانی در یک مقاله شرم‌آور نوشت که روحانی بهترین کارگردان تاریخ سیاسی ایران است، واقعیت آن است که ما باید تصاویر سیاه از داخل به خارج مخابره کنیم، هر چه قدر ایرانی‌ها بیشتر زیردست و پا له‌شده و فشار اقتصادی بالاتر بورد، رئیس‌جمهور برگ برنده بیشتری برای مذاکره با غرب و پیشبرد استراتژی‌های خارجی دارد.

ترجمه ساده سخنان آن مقام دولتی آن بود که هرقدر بیشتر تحقیر شویم، شانس گرفتن اعانه از سفیدهای نژاد برتر بیشتر می‌شود! رادیو فرانسه در شرح آن وضعیت نوشت: دولت روحانی قیافه فروشنده بدهکار و مشتاق معامله بر سر حقوق ملی را به خود گرفته بود.

آیا رفتار روس‌ها با رئیسی تحقیرآمیز بود / دیپورتی‌های نیویورک در تهران چه می‌کنند؟ +تصاویر

پرده سوم: درست در زمانی که قرار بود بازارهای اروپایی و آمریکایی به‌سوی ایران باز شود، در داخل موج هیجان چنان بالا رفت که نعمت زاده وزیر وقت صنعت در یک کنفرانس خبری اعلام کرد که دیگر کالاهای بنجل چینی و روسی را وارد نخواهد کرد. او حتی پا را فراتر گذاشته و در واکنش به ورود چند واگن قطار روسی به ایران گفت: حتی اگر لازم باشد روی ریل نشسته و اجازه حرکت به این واگن‌ها را نمی‌دهم.

در آن زمان یک شرکت روسی بدون گرفتن ودیعه حاضر بود در پروژه توسعه راه‌آهن در ایران شریک شود، اما برای دولت پنجره‌ها به‌سوی غرب بازشده بود. آن‌قدر توهم ارتباط اقتصادی با اروپا، کانادا و آمریکا شدید بود که زنگنه وزیر وقت نفت الکساندر نواک را پشت در اتاقش به بهانه جلسه داخلی نگه‌داشته و از سوی دیگر از بی‌احترامی‌های حسن روحانی و معطل نگه‌داشتن رئیس‌جمهور چین اخبار ناخوشایندی منتشر شد!

پس‌ازآن ماجراهای عجیب روزنامه دولت نوشت کاروان اقتصادی ایران با تعدادی زیادی وزیر و مدیر سطح بالا عازم اروپا برای امضای یک قرارداد تاریخی است. اما در لحظه آخر یک فاجعه بزرگ روی‌داده و دولت آمریکا به وزیر اقتصاد ایران ویزای سفر به نیویورک و شرکت در مجمع جهانی اقتصاد را نداد. ضربه به دولت چنان سخت و سهمگین بود که سیف رئیس بانک مرکزی در صفحه اینستاگرامی خود با فونتی درشت نوشت: دستاوردهای برجامی تقریباً هیچ است!

آیا رفتار روس‌ها با رئیسی تحقیرآمیز بود / دیپورتی‌های نیویورک در تهران چه می‌کنند؟ +تصاویر

پرده چهارم: درحالی‌که ترامپ برجام را پاره کرده و نماینده ایران در سازمان ملل روی تخت بیمارستان در بستر بیماری افتاده است، دولت آمریکا تنها به ظریف اجازه می‌دهد در فاصله ۵۰ متری مقر سازمان ملل تردد کند و اجازه دیدار رئیس با کارمندش را صادر نمی‌کند. این تحقیر آن‌قدر دردآور بود که روزنامه کیهان به‌عنوان یکی از مخالفان مهم دولت در سرمقاله خود نوشت: «آقای ظریف ما یک تار موی شما را با کل غرب معاوضه نمی‌کنیم» این چند خط کوتاه از یک نوشتار ساده نگاه اخلاقی به سیاست را به رخ دولت و اصلاح‌طلبان کشیده و نشان داد که حفظ عزت ایرانی از میلیاردها دلار آمریکایی باارزش‌تر است.

 باوجودآنکه سیاهه اهانت‌های غربی‌ها به دولت روحانی بی‌شمار است! اما اتاق عملیات روانی آمریکایی‌ها با ابتکار عمل چند رسانه حق‌العمل کار داخلی و بازی‌سازی همان گروه دیپورت شده از نیویورک، سفر پر دستاورد رئیس‌جمهور به روسیه را به بهانه‌های کودکانه و سخیف به حاشیه برده‌اند.

درحالی‌که اروپایی‌ها دو سال دولت روحانی را برای دستاوردهای پوچ اینستکس معطل کرده (سرکار گذاشته) و حتی حاضر نبودند یک بشکه نفت از ایران بخرند، در آن‌سو لایه‌های هم‌پوشان اقتصادی میان تهران و مسکو شکل واقعی و عملیاتی به خود گرفته است. این اقدام راهبردی از سوی تهران باعث شد اروپایی‌ها پشت در چند وزارتخانه معطل وقت دیدار با مقامات کشورمان باشند. این سطح از اقدامات استراتژیک در شطرنج منطقه باعث شده است که وب‌سایت رادیو فردا (متعلق به سازمان سیا) در تحلیلی از دیدار آنلاین وزیر راه ایران با رئیس‌جمهور آذربایجان آن را نشانه حضور شرکت‌های ایران در بازسازی قره‌باغ خوانده است.

آیا رفتار روس‌ها با رئیسی تحقیرآمیز بود / دیپورتی‌های نیویورک در تهران چه می‌کنند؟ +تصاویر

آیا رفتار روس‌ها با رئیسی تحقیرآمیز بود / دیپورتی‌های نیویورک در تهران چه می‌کنند؟ +تصاویر

 نشریه فارن پالیسی در گزارشی نوشته است که پنتاگون نگران نزدیکی ایران و روسیه به یکدیگر است! کاترین ویلبارگر، مشاور موقت وزیر دفاع در امور امنیت بین‌الملل دراین‌باره می‌گوید: حتی با درک سابقه عدم اعتماد بین مسکو و تهران، بازهم واشنگتن و شرکای آن در منطقه باید مراقب همکاری قدرت‌های تغییر طلب باشند. ما این روابط را از نزدیک زیر نظر گرفته‌ایم. او همچنین به‌شدت از روسیه انتقاد کرد و سیاست پیشین دولت را برای تحمیل حملات لفظی به مسکو در پیش گرفت و این در حالی است که بایدن خود اغلب از انتقاد از شخص ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه خودداری می‌کند ویلبارگر در ادامه اظهارات خود روسیه را به‌عنوان یک شریک غیرقابل‌اعتماد و ناسازگار به تصویر کشید و گفت که رابطه روسیه با ایران نمونه‌ای از این دوگانگی است.

ایجاد یک‌قطب سیاسی، اقتصادی، امنیتی و نظامی در شرق به‌شدت آمریکایی‌ها و غرب‌گرایان داخلی را نگران کرده است، هرقدر که پنتاگون روی روابط جدید تهران حساس‌تر شده است، فعالیت انتحاری ستاد بایدن به فارسی شدت بیشتری به خود گرفته است. هم‌زمانی این دو ماجرا باهم اتفاقی نیست!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آیا رفتار روس‌ها با رئیسی تحقیرآمیز بود / دیپورتی‌های نیویورک در تهران چه می‌کنند؟ +تصاویر بیشتر بخوانید »

پاسخی به شبهات ظریف

پاسخی به شبهات ظریف


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، «محمد عبدالهی» در یادداشتی به شبهاتی که جواد ظریف در فایل صوتی لو رفته از او مطرح کرده پاسخ داده است:

۱. ظریف مدعی شده، «سردار سلیمانی پس از برجام و مرتفع شدن نیاز سوریه به روسیه رفت و در واقع پوتین او را قانع به حضور در سوریه کرده، نه برعکس! و وزیر خارجه سوریه در فرودگاه به او گفته، در تیر و مرداد ۹۴ شرایط ما شکننده نبود! و روس ها بعد از اینکه نیاز ما مرتفع شده بود، آقای سلیمانی را به مسکو دعوت کرده بودند!»

اما حقیقت:

داعش تا خرداد ۱۳۹۴ نیمی از خاک سوریه و شمال غربی عراق از جمله شهرهای مهم دو کشور (رقه، ادلب، رمادی، فلوجه، موصل، تکریت، پالمیرا و بخشهای بزرگی از استانهای حلب، حماه، دمشق، درعا، حمص، دیرالزرو، الحسکه و..) را در تصرف خود درآورده بود. این زمان دقیقا زمان اوج حکومت داعش بود!

 برجام در ۲۳ تیر ۱۳۹۴ (۱۴ ژوئیه ۲۰۱۵) منعقد شد!

سفر سردار سلیمانی به روسیه در مرداد ۱۳۹۴

روسیه در ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۵ (۸ مهر ۹۴) وارد نبرد سوریه شد.

در مرداد ۹۴ اوضاع سوریه چنان ناگوار بود که بشار اسد، نخستین‌بار از فرسایش نیروهای مسلح این کشور خبر داد و از اولویت ارتش سوریه، برای حفظ مناطق مهم‌تر خبر داد. داعش در همان روزها شهر تدمر یا پالمیرا را اشغال کرده بود و تروریست‌ها آماده می‌شدند تا هم به حلب حمله کنند و هم چند حمله بسیار سنگین به شمال شهر حماه داشتند. نیروی هوایی سوریه به دلیل عملیات چند ساله به شدت فرسوده شده بود و ایران هم نمی‌توانست نیروی هوایی را به صورت گسترده در سوریه به خدمت بگیرد. به همین علت شهید سلیمانی به روسیه رفت تا در دیدار با عالی‌ترین مقام روسیه یعنی ولادیمیر پوتین او را وادار کند تا برای حفظ منافع خودش هم که شده، نیروی هوایی را به سوریه اعزام کند. اگر روسها به کمک محور مقاومت نمی آمدند، متلاشی کردن تروریستها به آسانی مقدور نبود. روس ها برخلاف نظر ظریف زمانی وارد شدند که به حضورشان به شدت نیاز بود.

یعنی ظریف رسما درباره واقعیت های سوریه دروغ میگوید و یا هنوز پس از ۸ سال از واقعیت های میدانی، اطلاع درستی ندارد.

اینکه شهید سلیمانی، پوتین را مجاب کرد یا پوتین، او را؛ باید از خود شهید سلیمانی و یاران صدیق ایشان پرسید. سیدحسن نصرالله میگوید: «در آن جلسه دوساعته، پوتین به حاج قاسم گفت من قانع شدم. این چیزی بود که از حاج قاسم شنیدم. حاج قاسم توانست با استدلال و تشریح واقعیت پوتین را قانع کند و توانست روشن کند که نتیجه این ورود چه خواهد بود. الان همه می‌دانند که روسیه از دروازه سوریه به دنیا بازگشت.» سردار محمدجعفر اسدی، فرمانده سابق مستشاران ایرانی در سوریه میگوید: «پس از چهار سال مبارزه و مقاومت ایران در سوریه سردار سلیمانی در سفری به روسیه بود که به مدت دو ساعت و بیست دقیقه با پوتین دیدار و گفتگو کرد تا روس‌ها را قانع کند در سوریه حضور یابند.. سردار سلیمانی به پوتین تفهیم کرد که سوریه آخرین سنگر جبهه شرق است و اگر این را از دست بدهید، غربی­‌ها ارزشی برای شما قائل نیستند..»

به واقع اگر نیاز به مجاب کردن ایران بود، پوتین باید می آمد نه اینکه سردار ما برود!!

از سویی ظریف به درستی پاسخ نمیدهد حضور مشترک ایران و روسیه در سوریه، چه ضربه ای به برجام میزد؟ مگر او در برجام برای سوریه هم تعهد داده بود؟!

اما آنچه ظریف به دروغ  حاصل برجام میخواند: سفر شهید سلیمانی به روسیه! برخلاف گفته های او، برجام حتی این قدرت را نداشت که از لحاظ حقوقی، سردار ایران بتواند با اتکا به آن سفر کند. چرا که آمریکا اعلام کرد به زودی در شورای امنیت، به اقدام مسکو در پذیرا شدن قاسم سلیمانی را مورد اعتراض قرار خواهد داد چرا که این اقدام مسکو نقض قطعنامه های شورای امنیت محسوب می شود. آری. برجام نه تنها تحریمهای شورای امنیت را لغو نکرده بود بلکه حتی نتوانسته بود تحریم را از سفر سردار ما بردارد. و سردار با شهامت وصف ناپذیر، تحریم شورای امنیت را نه یکبار که بارها با سفر به کشورهای مختلف به استهزا گرفت.

۲. ظریف گفته: «جان کری باید به من بگوید که ۲۰۰ بار اسرائیل در سوریه به شما حمله کرده است؟»

حقیقت: اولا جان کری، به صراحت گفته های ظریف را تکذیب کرد و دروغ خواند. (همو که امضایش تضمین بود!) همچنین سناتور دموکرات کریس مورفی و بن رودز که در دولت اوباما از مقام‌های ارشد امنیت ملی و وزارت خارجه آمریکا بود گفته‌اند اطلاعات موجود درباره حملات هوایی اسرائیل به مواضع ایران در سوریه، محرمانه نبوده و کاملا علنی، حتی به اذعان خود اسرائیل موجود بوده است.

 صهیونیستها تا پیش از برجام،  دو مرتبه حمله منجر به شهادت به نیروهای ایرانی در سوریه داشته‌اند که هر دو بار با پاسخ قاطعانه ایران مواجه شدند. موضوع بیش از ۲۰۰ حمله رژیم صهیونیستی به سوریه، مربوط به دوران ترامپ و خصوصا اضمحلال داعش است. موضوعی که هرگز مخفی نبوده، بلکه خود صهیونیستها هم در رسانه هایشان با صراحت به این تجاوزهای مکرر خود اذعان داشته اند. (باز هم ظریف حواسش کجا بوده؟! مشخص نیست!) بهتر بود ظریف پاسخ میداد که بر فرض وقتی خبر چنین تجاوزات به خاک کشور دیگر توسط رژیم صهیونیستی را شنید، پاسخش چه بود؟ آیا او را به اعتراف درباره خوی تروریستی و جنگ افروزی اسرائیل کشاند؟ آیا همین یک موضوع برای محکوم کردن اسرائیل کافی نیست؟ چرا که هیچ کشور و رژیمی در دنیا ۲۰۰ بار به خاک کشور همسایه حمله نمیکند، بدون اینکه محکوم شود. 

۳. ظریف در دروغی دیگر گفته: «ایران نگفته چقدر در سوریه کشته داده و ابتدا فقط افغانیها بودند!»

حقیقت: ایران از ابتدای حضور در سوریه، اسامی و تعداد شهدا را اعلام کرده. تشییع پیکرهای این شهدا از همان ابتدا در کشور به صورت علنی و با افتخار تمام صورت گرفته و اینکه ظریف خبر نداشته، احتمالا آنقدر سرگرم مذاکره با اشتون و موگرینی بوده که اخبار شهدا را از رسانه ها ندیده است! اولین شهید مدافع حرم، شهید “محرم ترک” در دی ماه ۱۳۹۰ به شهادت رسید. او افغان نبود. اگرچه افغانها و پاکستانیها و ۶ لشکر متحد مقاومت (ایران، حزب الله، فاطمیون، نبویون، دفاع وطنی سوریه، حشدالشعبی عراق) دوشادوش هم جنگیدند. با افتخار. نه اینکه یکی فدای دیگری شود. همه فدای این راه مقدس شدند.

۴. دروغ بعدی ظریف درباره اخلال گران قبل و بعد از برجام:

او از تلاش های روسیه و رقبای داخلی در شکست برجام میگوید. مثل ماجرای سفارت عربستان و دستگیری ملوانان آمریکایی! و ساده دلانه بیان میکند که روسیه در روابط با ما به دنبال منافع خودش است. بدون اینکه بگوید آمریکا و اروپا به دنبال منافع چه کسی هستند؟

به راستی دو کشوری که (چین و روسیه) به اذعان خود او طی ده سال گذشته، هرگز علیه ایران رای نداده اند، هیچگاه ایران را تحریم نکرده اند و متحدان راهبردی ما هستند، بیشتر منطبق با منافع ملی ما هستند یا کسانیکه هرگز به نفع ما رای نداده اند؟

اما نکته ای که ظریف درباره علت تعلل روسیه در انعقاد برجام نمیگوید. به راستی روسیه و چین نگران سیل واردات به ایران بودند یا صادرات از ایران؟ آنها که همچنان در صدر شرکای تجاری ایران هستند. حقیقت آن است که روسیه وچین معتقد بودند محدودیت های قطعنامه ۲۲۳۱ (۲۰۱۵) شورای امنیت  در باره ی صادرات  سلاح های خاص به ایران ( پنج ساله) ، وصادرات فناوری موشک های بالستیک به ایران ( هشت ساله) بایستی برداشته شود. طبق برجام ایران متعهد میشد دو سوم از سانتریفیوژهای خود را کاهش داده و  ۹۸ درصد ازاورانیوم غنی شده خود را از دست بدهد و آنها معتقد بودند در ازای آن تمام قطعنامه های قبلی همه لغو شوند و محدودیت های ۶ قطعنامه سابق برداشته شود. درحالیکه ظریف فقط به این فکر میکرد که بایست به هر شکلی شده با آمریکا توافق کند، در یک جلسه بدون روس وچین با تروئیکای اروپایی وامریکا توافق کرد که محدودیت های ۵ ساله و۸ ساله و۱۰ ساله را کماکان رعایت می کند. در حقیقت تعلل روسیه و چین، نه به ضرر ایران، بلکه دقیقا به نفع منافع ملی ایران بود. لذا روسها و چینی ها این اقدام ظریف را حتی به تهران خبر دادند ولی ستاد برجام در تهران پاسخ داد که با هماهنگی بوده و اشکالی ندارد! بگذارید توافق امضا شود. و روس و چین با کراهت پذیرفتند. چیزی که ظریف غربگرا که گویی سخنگوی آمریکاییهاست از گفتن آن خودداری میکند. آری، ظریف درست برخلاف منافع ملی و علیه سردار سلیمانی و مقاومت، تحریم ۵ساله ایران در زمینه تسلیحات را به دشمن پیشنهاد می دهد که بدترین خیانت و هزینه تراشی برای میدان بود. درحالیکه برجام مربوط به مسئله هسته ای بود و هیچ ربطی به حوزه نظامی کشور نباید میداشت.

از طرف دیگر، تخریب چین و روسیه به عنوان شرکای راهبردی ایران و فاصله گرفتن از رفقای روزهای سخت را از بلاهت ظریف بخوانیم یا خیانت او؟! آیا همین روده درازی های خیانت بار و ضدمنافع ملی او سبب نمیشود روسیه و چین در بزنگاههای بعدی از جمله همین مذاکرت جاری وین، دلسرد و مایوس شوند و رابطه ایران با متحدان خود دچار بحران شود؟!

جالب است که او از تعلل ها در انعقاد برجام میگوید، اما هرگز از پاره کننده برجام نمیگوید. او هرگز عهدشکنی آمریکا چه آمریکای اوباما چه ترامپ را محکوم نمیکند. در آذر ۱۳۹۴ (یک ماه قبل از اجرایی شدن برجام) اوباما قانون موسوم به ممنوعیت صدور ویزا را امضا کرد که معافیت‌های صدور ویزا برای چند دسته از افراد برداشته شد. یک دسته از این افراد کسانی هستند که از سال ۲۰۱۱ تاکنون به ایران سفر کرده‌اند. آیا تصویب چنین قانونی، تلاش برای «انجام نشدن برجام» نبود؟

تحریم ۱۱ شخصیت حقیقی و حقوقی ایرانی در تاریخ ۲۷ دی ماه ۹۴ (یک روز بعد از آغاز اجرای برجام)، دستبرد دو میلیارد دلاری آمریکا به اموال ایران، امضای وضعیت اضطراری علیه ایران توسط اوباما، تلاش برای حفظ قانون محرومیت ایران از مبادله مالی با دلار، مصاره ۲.۸ میلیارد دلاری دارایی‌های ایران در فوریه ۲۰۱۶ توسط دادگاه تجدیدنظر فدرال آمریکا به بهانه پرداخت خسارت به قربانیان تروریسم، تمدید ۱۰ ساله قانون تحریم‌های ایران (آیسا یا داماتوی سابق) و تصویب و امضای قانون S۷۲۲ علیه ایران، روسیه و کره شمالی (معروف به سیاهچاله تحریم‌ها) همگی در زمان دولت اوباما رخ داد که خود برجام را امضا کرده بود. پس از آن با روی کار آمدن ترامپ، تحریم ها تشدید شد و به اوج خود رسید. چیزی که قبل از برجام  ابدا سابقه نداشت. از جمله:

قانون «مقابله با مخالفان آمریکا از طریق تحریم‌ها»(کاتسا) (علیه برنامه موشکی ایران) (مرداد ۹۶)

دستور اجرایی ۱۳۸۴۶، تحریم بانک مرکزی و دلار

دستور اجرایی ۱۳۸۴۶ :ئبازگشت همه تحریمهای برجام ( تیر ۹۸ )

دستور اجرایی ۱۳۸۷۱: تحریم فلزات و تسویه بانکی ایران

دستور اجرایی ۱۳۹۰۲، تحریم باقی‌مانده اقتصاد ایران: تمام افراد و نهادهایی که حتی در بخش ساخت‌وساز و منسوجات و معادن ایران کار میکنند.

و سرانجام تحریم خود ظریف! (هیچگاه در تاریخ ایران وزیر خارجه تحریم نشده بود که به لطف برجام شد)

بدون شک، دل و قلوه دادن با آمریکاییها و نفوذ جاسوس های رنگارنگ، تمام گلوگاه های مهم اقتصادی و سیاسی و نظامی ایران را در این دولت برای آمریکاییها افشا کرده بود که دلار ۳۵۰۰ تومانی را به ۳۵۰۰۰ تومان رساندند.  

۵. بزرگترین دروغ ظریف: او بارها با اصرار میگوید فقط در ایران است که همیشه دیپلماسی فدای میدان شده و میدان حاکم است.

حقیقت: هر دانشجوی ساده علوم سیاسی میداند دیپلماسی بدون قدرت و پشتوانه نظامی، کشک است. و دیپلماسی در خدمت قدرت نظامی و به عنوان تکمیل کننده کار آن است، نه برعکس.  هر دانشجوی ساده علوم سیاسی میداند سیاست خارجی تنها در وزارت خارجه خلاصه نمی‌شود. کاندولیزا رایس در کتاب خاطراتش، صراحت از تفوق و تسلط پنتاگون (میدان) بر وزارت خارجه در آمریکا مینویسد که وزارت خارجه ۵۷ هزار کارمند و پنتاگون بیش از ۷۰۰ هزار کارمند غیرنظامی دارد. در فرانسه با وجود آنکه رئیس جمهور فرمانده کل قواست، همواره سیاست خارجی با تصمیمات رئیس رتش (Chef d’État-Major) شکل می‌گیرد.

به راستی، میدان حتی جان خودش را فدای دیپلماسی تسلیم و باج دهی شما کرد. از پمپئو بپرسید که در واکنش به صحبتهای ظریف گفت:  «ترور [شهادت] سلیمانی توسط دولت ما تأثیر گسترده‌ای بر ایران و خاورمیانه داشته است… اگر حرف مرا قبول ندارید از ظریف بپرسید»! همسویی شما با قاتلان سردار، شرم آور نیست؟!

اما ظریف پاسخ نمیدهد اگر در جمهوری اسلامی، میدان حاکم است، و به قول ایشان بقیه هیچ اختیاری ندارند، (القای تشکیک در ساختار انتخاباتی کشور) چرا برای رسیدن به مقام و منصب و هیچ! این همه تشنه هستند؟ چرا اگر اختیاری ندارد ۸ سال است میزش را رها نمیکند و بلکه سودای ریاست جمهوری هم دارد؟ رئیس جمهوری که بیش از ۱ تریلیون تومان بودجه کشور را دارد، هیچ کاره است و سپاه که زیر ۵ درصد بودجه کشور را دارد همه کاره است؟ اگر چنین باشد، هنر بزرگی است. نوش جانش.

اما آنچه او نگفت. در دستاوردهای قدرت نظامی برای منافع ملی و قدرت سیاسی و اقتصادی است. این مظلومیت بزرگ شهید سلیمانی و سپاه مقتدر ماست که خدماتش همچون نور خورشید انکار میشود. ‏بزرگترین نقیض گفته او، حضور او در عراق درست در روز پخش این فایل صوتی است! در بغدادی که تا سه سال پیش، هر گوشه اش از بمبگذاری خونین بود، او اکنون با کت و شلوار اتوکشیده قدم میزند. این خود واضح ترین خدمت میدان به دیپلماسی است. او نه تنها سایه جنگ را از ایران که از کشورهای همسایه نیز دور کرد. چه خدمتی بزرگتر از این؟! عراق، در صدر کشورهای مقصد تجاری و صادرات ایران است. بزرگترین خریدار از ایران. آیا این خدمت میدان به دیپلماسی نیست؟ ظریف بجای طلبکاری باید پاسخ دهد، اصلا برای میوه دادن درخت های میدان چه کرده؟! ظریف باید پاسخ دهد چرا وزارتخارجه در کل دنیا ۶ فقط ۶ رایزن اقتصادی دارد درحالیکه ترکیه، فقط در عراق ۲۳ رایزن اقتصادی دارد.

او باید پاسخ دهد که چرا برای رسیدن به برجام (توافق کاغذپاره) در اوج جنگ یمن، کشتی کمک های ایران به یمن را به دستور کری برگرداند. چرا در اوج پیروزی مقاومت در منطقه، در لحظه آمدن مهمان پیروز (بشار اسد) قهر کرد، آیا این جز هزینه دیپلماسی برای میدان، معنای دیگری دارد؟ او باید پاسخ دهد علت نامه‌نگاری‌های وزارت خارجه به مسئولان عالی‌رتبه نظام برای گرفتن پرونده سوریه از سردار سلیمانی و هزینه کردن سوریه برای مذاکرات چه بوده؟

او انتظار داشته اسرار جنگی به اطلاع او برسد، حال آنکه توان نگهداری فایل صوتی خود را ندارد.  این از عجایب است که او بجای پاسخگویی عملکردش در ۸ سال، طلبکار شده و بجای نشستن بر جایگاه محاکمه، بر جایگاه طلبکاری نشسته. مرده را هم که رو بدهید کفنش را خراب میکند.

ظریف در جایی می نالد که چرا شهید سلیمانی به حرفش گوش نمیکرده و بجای هواپیمای فلان از هواپیمای بهمان استفاده میکرده!

او باید پاسخ دهد که مگر برای هواپیماها هم در برجام تضمین داده؟! هواپیماهای ما چه ربطی به توافق هسته ای ما دارد که باید گردن نهاد؟! و مگر قرار نبوده کلیه تحریمها با برجامش بالمره لغو شود؟! این هم دروغ و تناقضی دیگر از فردی که عادت به دروغگویی دارد.

این بزرگترین نشانه جهل و شاید جفا و خیانت ظریف است که بیان میکند، قدرت نظامی، حفظ و افزایش و نمایش آن، مزاحم دیپلماسی است. دیپلماسی و میدان دو بال یک هدف هستند. قدرت نظامی و دیپلماسی، هر دو ابزارهایی برای رسیدن به اهداف و سیاست‌های یک کشور هستند. دیپلماسی وجهه دیگری از جنگ و مقابله با دشمن هست، نه نقطه مقابل آن. چنانکه اوباما گفت که تحریم‌ها در حال فروپاشی بود و ما برای حفظ تحریم‌ها برجام را امضا کردیم. (مذاکره بال دیگر تحریم).

 مولفه های قدرت مزاحم دیپلماسی نیستند بلکه قدرت نظامی خلق کننده قدرت سیاسی و پشتوانه و بزرگترین ابزار چانه زنی سیاسی و حافظ منافع ملی است.که اگر جز این بود، ابرقدرت های جهان، ابرقدرت های هسته ای و نظامی نبودند. مگر جز این است که ۵ کشور دائم شورای امنیت، با پشتوانه قدرت نظامی و میدان شان، صاحب حق وتو و حق مذاکره و دارای بزرگترین اقتصادهای جهان هستند. درحالیکه در دوره های مختلفی اقتصاد فقیری داشته اند، ولی قدرت نظامی آنها ضامن حفظ ابرقدرتی آنها بوده است.

به راستی اگر قدرت نظامی و به قول او میدان نبود، او با وزیر خارجه افغانستان و جیبوتی چه تفاوتی میکرد؟ چنانکه ایران در عصر پهلوی با وجود دیپلماسی (معامله گری سیاسی)، به دلیل نداشتن قدرت نظامی، بحرین و آرارات و اروند را بخشید. و عصر قاجار، عصر دیپلماسی و توافقنامه های ذلیلانه، نتیجه ای جز از دست رفتن افغانستان و ترکمنستان و قفقاز و سیستان و حتی منابع و معادن و.. از خاک ایران چه داشت؟!

نگه داشتن دشمن در خارج از مرزها، جنگیدن با بازوهای متحدان، در خانه نجنگیدن، همه اینها نشانگر عقلانیت سیاست خارجی نظام و منطق مقاومت است که نه تنها ضد منافع ملی نیست، که خود عین منافع ملی است. نگاهی به خسارت ۱۰۰۰ میلیارد دلاری جنگ تحمیلی با ۲۰۰ هزار شهید، خود شاهد این واقعیت روشن است.

این از مظلومیت شهید سلیمانی است که وقتی در وسط میدان شمشیر کشیده چنین تنهاست. از طرفی موج سنگین تبلیغاتی علیه مدافعان حرم توسط رسانه های زنجیری باند آمریکایی به راه میفتد، از طرفی بودجه اش را نمیدهند، از طرفی عربده میکشند که مدافعان حرم یا مدافعان بشار؟ و از طرفی وزیر خارجه ای که باید دوشادوش او حرکت کند زبان به منت و شکایت میگشاید که من در مذاکره درباره فوعه و کفریا چه ها کردم! و دیپلماسی را هزینه میدان کردم! او وظیفه ای که باید به بهترین شکل انجام میداده، فدا شدن و هزینه کردن می داند! این نشانه عدم فهم درست ظریف از جایگاه دیپلماسی برای منافع ملی و عقب ماندگی تحلیلی او است. و تاسف به حال کشوری که سکاندار وزارت خارجه اش ۸ سال چنین کسی بوده است.

۶. ظریف گفته: «اصلا مگر میشود توافقی با تضمین و اعتبار قطعی داشت؟ قرارداد ۱۹۷۵ هم تضمین نداشت! مگر میشد جلو ترامپ را گرفت که برجام را پاره نکند!»

حقیقت: از زبان خود ظریف در مرداد ۹۴:  «رئیس‌جمهور بعدی می‌خواهد تحریم‌ها را با یک امضا برگرداند. خوب برگرداند. چه کسی در دنیا اجرا می‌کند؟ این آمریکا قدرتمندتر از آمریکای دهه ۹۰ نیست.. حتی آمریکا بخواهد هم نمی تواند از برجام خارج شود نمی‌تواند این کار را بکند. من به شما اطمینان می‌دهم آن مبنای مقبولیتی‌اش نابود می‌شود. همین الان شده است.»

اما قابل توجه او باید گفت، بله! میتوان توافقها را الزام آور نمود. به آسانی با قرار دادن یک بند. چنانکه تحریم های آمریکا الزام آور است. اگر ظریف یک دیپلمات واقعی بود، طرف امریکایی را وادار میکرد که برجام باید به تصویب کنگره و سنا برسد (چنانکه مجلس ایران تصویب کرد.) اگر او یک دیپلمات واقعی بود، آمریکاییها و اروپاییها را وادار میکرد هر نوع تحریم پس از برجام ممنوع شود. (نه اینکه هنوز جوهر برجام خشک نشده، به بهانه های مختلف تحریمهای جدید علیه ایران شروع شد.)

بله او علیرغم ادعاهای گزاف، حتی یک دیپلمات ساده نیست. دیپلمات افلیجی است (دقیقا با همان شمایل ویلچرنشینش در مذاکرات) که در اوج بلاهت، توافقی که با یک «خط خطی» از آن خارج شدند، و نتیجه ای جز نابودی آب سنگین اراک و فردو، و ماندن تحریمها و تشدید آنها نداشته را با افتخار بدان می نازد و همچنان به آن دل بسته است!

دیپلمات ناتوانی که حتی نتوانست نماینده ایران (ابوطالبی) را در ابتدای دولتش به نیویورک بفرستد و بعد از یک سال ماندن او در تهران، مجبور شد عوضش کند! چه دستاوردی میتواند برای میدان مبارزه با داعش و اربابانش داشته باشد؟!

۷. ظریف میگوید: اگر در دوره احمدی نژاد به مذاکره رفته بود، دستاورد بیشتری داشت! و از شروع تحریم‌ها تا پایان آن، قیمت نفت نزولی شد تا نفت ایران «نمدمال» شود!

حقیقت: برخلاف گفته او، آمارها نشان میدهد میانگین قیمت جهانی در همان دورانی که ظریف ادعا می‌کند، نه تنها سقوط نکرد بلکه افزایش هم یافت. برعکس پس از برجام، قیمت نفت نزولی شد. باید از او پرسید آیا اگر دانشمندان ایرانی در میدان عمل، به غنی سازی اورانیوم و پیشرفت موشکی نمیرسیدند، کسی برای ایران و مذاکره با ایران ارزشی قائل بود؟ چنانکه وقتی اورانیوم غنی شده نابود شد، حتی از ورود ظریف به اروپا جلوگیری کردند.

ظریف باز پاسخ نمیدهد آیا ارسال پالس های ضعف، موضع او را قویتر میکرد یا ضعیفتر. آیا آنگاه که خود گفت: «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» و رئیسش گفت «خزانه خالی است» اصلا میتوانست با دست پر به مذاکره برود؟ یا از قبل خود را له له زنان، برای امضای متن برجام  کاملا شل کرده بود؟! برجام نوشته “گروه بحران” (International Crisis Group) که  اسپانسر مالی آن یک صهیونیست به نام جورج سوروس است. (به گفته حمید بعیدی نژاد عضو تیم مذاکره)

۸. ظریف در جواب مصاحبه کننده که دلیل فاجعه منا را حذف شهید رکن آبادی میداند، میگوید: این تئوری توطئه است! تا میتوان قضایا را با دلایل انسانی توضیح داد نیاز به تئوری توطئه نیست

‏حقیقت: به قول دختر شهید او با دلایل انسانی چطور میتواند توضیح دهد چرا مغز و قلب پدرم از بدنش خارج و هیچگاه به ما تحویل نشد؟!

ظریفی ساده دلانه میگوید عملا واژه‌ای به اسم “دشمن” در چارچوب فکری و ذهنیش وجود ندارد و نگاه رئالیستی و هابزی را قبول ندارد. بسیار عجیب است. آقای ظریف! کشوری که بزرگترین فرمانده ما را کشت، دشمن نیست؟! یک رقیب گوگولی است؟! اگر واژه «دشمن» وجود نداشت، جنگ نبود، کشتار جمعی نبود، جنایت و پاکسازی قومی و تحریم نبود. در هپروت زندگی میکنید یا واقعیت؟! مگر قرار است شما نگاهتان رئالیستی باشد یا نباشد؟! قرار است بفهمید طرف مقابل شما با نگاه رئالیستی به شما مینگرد یا ایده آلیستی.

کشوری که دورتا دور ایران و البته گوشه گوشه پایگاه نظامی دارد، با نگاه رئالیستی و مشارکت جو به شما و دیگران می نگرد یا نگاه هابزی و لویاتانی؟! حتی سازمان مللی که کعبه آمال شماست و شما عاجزانه از قرار گرفتن در فصل ۷ منشور شورای امنیت آن می ترسید، برای کشورهای متخاصم (دشمن) مجوز جنگ میدهد. چه شما قبول داشته باشید چه نه، کشورهایی وجود دارند که ایران را دشمن خود می دانند و با آن دشمنی می ورزند. البته میتوانید ساده لوحانه خود را به خواب خرگوشی بزنید و بگویید فقط رقیب ما هستند! ما خوابیم! پس آنها هم خوابند!

۹. ظریف گفته: دری اصفهانی خدمات زیادی کرد و جاسوس نبود.

حقیقت: اسناد جاسوسی و دریافت های میلیاردی این عضو دوتابعیتی مذاکرات نه تنها در نهادهای رسمی تایید شده که در هر سایت و کانالی قابل مشاهده است. که البته این هم نشانه دیگری از نااگاهی یا دروغگویی ظریف است که افراد تیم خود را هم نمی شناسد.

۱۰. دروغ بعدی: روحانی و سخنگوی دولت و وزارتخارجه گفته اند قرار بوده این صوت درون سازمانی باشد، اما ظریف مرتبا از تقطیع سخنانش توسط مخالفان سخن میگوید. بله درست است. صوت از ابتدا برای انتشار تهیه شده و این هم دروغ دیگر باند آمریکایی است.

حقیقتا ظریف و باند روحانی به خوبی میدانند در نظر مردم ایران آبرویی ندارند، پس انتشار این فایل صوتی، شگردی برای خوش رقصی آمریکا و اروپاییها بوده، و البته فاصله گرفتن روسیه و چین. چرا که جریان لیبرال به خوبی میداند در انتخابات ۱۴۰۰ با دست رد محکم مردم روبرو خواهد شد و علیرغم دست و پا زدن های او برای مذاکره با ترامپ حتی پس از شهادت سردار سلیمانی، و بی اعتنایی های تحقیرآمیز بایدن خبری از بازگشت برجام نیست و فاصله گرفتن چین و روسیه میتواند دولت بعدی را با مشکلات و گره های کور بزرگتری روبرو کند.

اما دوگانه دروغی که ظریف ساخته. دوگانه «میدان – دیپلماسی». یا «مقاومت – مذاکره». برای دولتی که هشت سال است مردم را با همین دوقطبی ها فریب داده، روزی دوگانه «هسته ای – معیشت» (انتخابات ۹۲) روزی دوگانه «کنسرت – دیوار» (انتخابات ۹۶) روزی «جنگ – مذاکره» و «تقابل – تعامل» (انتخابات ۹۸)؛ عجیب نیست که باز هم بخواهد با «صوت درمانی» و «عملیات روانی» فضای ادراکی مردم را غبارآلود کنند و برای فرار از ننگ کارنامه خالی و پاشیدن بذر مذاکره بر سر مقاومت و برجام ۲، بر صورت یک مرد بزرگ، یک ابرانسان پنجه کشند. اما صحنه قدرتمند حوزه نظامی کجا، صحنه ورشکسته سیاست داخلی کجا. این یک دوقطبی نیست که مقایسه کوه با کاه است. مقایسه سرو با پشه. مقایسه خدمت با خیانت. و مقایسه فدایی و منافق. برخلاف تصور باند آمریکایی، آگاهی و تجربه سیاسی مردم ایران به لطف دروغ و دغل های ۸ ساله این باند، رشد یافته و کید مکاران به خودشان برمیگردد. اتفاقا ماحصل پخش اظهارات ظریف، بار دیگر اعتراف و تاییدی بود بر مشی و منش درست شهید سلیمانی. که هرگز باند آمریکایی را محرم اسرار کشور نمیدانست و به باند آمریکایی اجازه نداده میدان مبارزه با داعش را فدای دیپلماسی کند.

۱۱. دروغ دیگر ظریف: او میگوید محبوبیت من از ۹۰ آمد زیر۶۰ درصد و محبوبیت شهید سلیمانی رفت روی ۹۰ درصد! این هم دروغی دیگر.

او به خوبی میداند ناتوانی او و باند روحانی توجیه شدنی نیست و محبوبیتش زیر ۶ درصد هم نیست. برخلاف شهید سلیمانی که میتوان گفت محبوبیتش در نزد مردم ایران و بلکه جهان از عزیزترین کسان آنها بیشتر است. او با دل پر کینه و حقد از تشییع میلیونی شهید سلیمانی سخن میگوید و از روی حسادت مردم ایران را «قهرمان پرست» میخواند. چنان دل پری که انسان گمان میکند خودش هم در قتل این مرد بزرگ دست داشته، که حتی پس از شهادتش هم بر صورت او چنگ میکشد.

ظریف با درک ضعیف و مادی خود نمیتواند علت واقعی محبوبیت شهید سلیمانی را بفهمد. سردار شهید نه با هدف محبوبیت و قدرت طلبی، نه برای دیده شدن، بلکه برای خدا و دیده نشدن کار میکرد. او نه تنها یک انسان را که میلیونها انسان را جان بخشید. آیا ظریف واقعا نمیفهمد کسیکه برای نجات میلیون ها انسان حتی یک ربع سکه هم نگرفت با کسیکه برای یک کاغذپاره تمام باندش نفری ۱۰۰ سکه از بیت المال به جیب زدند در چشم مردم چه فرقی دارند؟! شهید سلیمانی منجی انسانیت برای این عصر بود و این خواست خداست که چنین گنج های گرانبهای خود را عزیز دلها میکند. تا ابد. کسیکه با شنیدن اسمش میلیونها نفر بغض میکنند، محبوبیتش با درصد نمی سنجند جناب ظریف. با سوزش قلبها و داغ جگرها می سنجند.

فایل صوتی ظریف مملو از دروغها و تحریفهای دیگری نیز هست. بسیاری سخنان که قابل راستی آزمایی نیست و صحتش را از همین دروغها میتوان دریافت. این رسم اصلاح طلبهاست که تا وقتی کسی نفس میکشد، زبانشان لال است و بعدش به دروغ باز میشود.

حاج قاسم جسمش نیست، اما کلامش و تفکرش هست. آنجا که پاسخ خائن ها را از پیش برایمان به یادگار گذاشته: «اگر صاحب‌منصبانی آدرس غلط دادند و در جامعه دو صدایی پیرامون دشمن درست کردند، مرتکب خیانت شده‌اند. کوچه دادن به دشمن، بدترین نوع خیانت است. ترویج فهم غلط از دشمن، حساسیت جامعه را از بین بردن و در درون آن تفرقه درست کردن، خیانت است.»  



منبع خبر

پاسخی به شبهات ظریف بیشتر بخوانید »

ظریف توانایی اداره کشور را ندارد، ولی خوب است رئیس جمهور شود! / جو بایدن در حال آواربرداری است، عجله نکنید

ظریف توانایی اداره کشور را ندارد، ولی خوب است رئیس جمهور شود! / جو بایدن در حال آواربرداری است، عجله نکنید


سرویس سیاست مشرق – روزانه می‌توان از لابه‌لای گزارش‌ها و عناوین خبری رسانه‌های مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابل‌توجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که می‌تواند برای مخاطبین قابل‌ استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه “ویژه‌های مشرق” نکات و تأملات قابل‌استخراج از رسانه‌ها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با   «ویژه‌های مشرق» همراه شوید.

*******

**جو بایدن در حال آواربرداری است، عجله نکنید

«حشمت الله فلاحت پیشه» نماینده حامی دولت در مجلس دهم که سابقه ریاست کمیسیون امنیت ملی مجلس را هم در کارنامه خود دارد در یادداشتی در روزنامه آرمان نوشت: «در ۴۲ روز گذشته جو بایدن به دنبال بازی سیاسی، دیپلماتیک یا برجامی با ایران نبوده است. باید پذیرفت که دولت در ایالات‌متحده آمریکا عوض شده است. دولت رادیکال و دیوانه ترامپ که تمام سیستم‌ و نظام‌های سیاسی، دیپلماتیک و حقوقی جهانی را به هم زده بود کنار رفته است و به تبعش، جو بایدن با حجم بالایی از خرابی‌ها، ویرانی‌ها، خسارات و تبعات مخرب و منفی گسترده اقدامات دونالد ترامپ روبه‌رو است. بازسازی این میزان از خرابی‌ها به زمان بیشتری نیاز دارد».

فلاحت پیشه در ادامه نوشت: « ما نباید فراموش کنیم مخالفان بسیار جدی، هم در داخل ساختار سیاسی ایالات‌متحده آمریکا و هم فراتر از این کشور به‌خصوص در منطقه خاورمیانه با محوریت لابی سعودی و صهیونیستی در عدم بازگشت بایدن به برجام به لغو تحریم‌ها به‌شدت اثرگذار هستند. حال با این میزان از خرابی‌های دولت دونالد ترامپ و شدت فشارهای مخالفان برجام دولت بایدن کماکان سعی می‌کند با هوشمندی سیاسی و دیپلماتیک و با صرف کمترین هزینه تعامل، مذاکره، گفت‌وگو و احیای برجام را در دستورکار داشته باشد».

این نماینده سابق مجلس در ادامه نوشت: «پاسخ رد جمهوری اسلامی ایران به پیشنهاد اروپایی‌ها برای مذاکرات غیررسمی در معیت ایالات‌متحده آمریکا یک فرصت‌سوزی دیپلماتیک از جانب ما بود. به نظر من، تنها مسیر موفقیت این است که جمهوری اسلامی ایران و ایالات‌متحده آمریکا باید وارد مذاکره مستقیم و بدون واسطه و میانجیگری بر سر چگونگی احیای برجام شوند».

در ماهها و هفته های منتهی به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سالجاری، فعالین و رسانه های اصلاح طلب در نقش ستاد انتخاباتی بایدن در ایران، با ذوق زدگی تاکید می کردند که اگر جو بایدن در انتخابات پیروز شود، بلافاصله به برجام بازگشته و تعامل با ایران را دنبال می کند.

بایدن در انتخابات پیروز شد، ولی به برجام بازنگشت. ماجرا به همین جا ختم نشد، دولت بایدن در جدیدترین اقدام، ریچارد نفیو، معروف به «معمار تحریم های ضدایرانی» را در پست معاون مسئول میز ایران در وزارت خارجه آمریکا منصوب کرد.

جو بایدن و مقامات دولت وی صراحتا اعلام کرده اند که اولا ایران باید ابتدا به تعهدات کامل بازگشته و ثانیا باید محدودیت های هسته ای ایران دائمی شده و توان موشکی و قدرت منطقه ای کشورمان نیز به مفاد برجام اضافه شود.

این موضع گیری دقیقا تکرار زیاده خواهی های ترامپ و پمپئو است. در حقیقت بایدن در مسئله ایران دقیقا در حال پیمودن مسیری است که پیش از این، ترامپ در حال پیمودن آن بود.

آمریکا از تحریم ها به عنوان ابزاری جهت رسیدن به خواسته های زورگویانه و غارتگرانه خود استفاده می کند. در این میان مذاکره صرفا ابزاری جهت تسهیل مسیر خواسته های زورگویانه و غارتگرانه آمریکاست.

ایران با هوشمندی اعلام کرده است که در صورتی به تعهدات کامل بازمی گردد که دولت بایدن ابتدا تمامی تحریم ها را لغو کند. اما جالب اینجاست که برخی در داخل در نقش سخنگویان کاخ سفید، رفتار فریبکارانه طرف مقابل را بزک کرده و برای دشمنان مردم ایران وقت می خرند.

** ظریف توانایی اداره کشور را ندارد، ولی خوب است رئیس جمهور شود!

«فیاض زاهد»  عضو ستاد انتخاباتی کروبی در انتخابات 88 که تخصص او رشته «تاریخ» است و در دولت روحانی مشاور ارشد دو وزارتخانه مهم اقتصادی(وزارت صمت و وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی) بوده است، در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفت: «نگاه کنید به آقای روحانی که شانس چندانی برای انتخابات نداشت و با حمایت آقای خاتمی و اصلاح‌طلبان رییس‌جمهوری شد. ولی در ادامه به آن حمایتی که از او شد به تعهد حزبی، سیاسی، حرفه‌ای و اخلاقی که انتظار می‌رفت، متعهد نماند. حالا فرض کنید آقای ظریف وارد میدان شود، آن‌ هم به عنوان فردی که حتما از خودش یک ارزیابی شخصی دارد و می‌داند که محبوب است و سرمایه اجتماعی دارد و آن را هم به کسی مدیون نیست. این اتفاق خوب است ولی یک نکته منفی هم دارد و آن اینکه در دنیای امروز هیچ‌کس نمی‌تواند به‌ تنهایی یک دولت را اداره کند؛ آن وقت باید سوال کرد که آقای ظریف بالانس با نیروهای مختلف، نهادها، عناصر سیاسی، نیروهای ملی، گروه‌ها و نهادهای حاکمیتی را چگونه برقرار می‌کند».

وی در ادامه گفت: «هر چند آقای ظریف تمام عمر یک مذاکره‌کننده کارکشته بوده و در همه این سال‌ها نقش دیپلمات را ایفا کرده ولی در عین حال دست به استعفای خوبی هم دارد…بسیاری آقای ظریف را کاندیدای رای‌آور می‌دانند ولی او را شخصیت توانایی در اداره کشور نمی‌دانند و می‌گویند که به ‌هر حال او یک هندوانه نگشوده است و تجربه مدیریت داخلی مثل استانداری یا وزارت داخلی را ندارد».

این فعال سیاسی اصلاح طلب تاکید کرد: «بدون تردید در کمپین اصلاح‌طلبان او می‌تواند یا به عنوان چهره اول در صحنه حاضر شود یا به عنوان گزینه‌ای که کنار نفر اصلی به میدان بیاید؛ یعنی به‌ طور مثال فردی مانند اسحاق جهانگیری به عنوان یک چهره اجرایی و مدیریتی نفر اول باشد و کنار او ظریف حاضر شود یا مثلا کنار سیدحسن خمینی یا گزینه‌های دیگری که مطرحند؛ به هر حال آنچه انکارناشدنی است، این است که نمی‌شود به ‌راحتی از کنار نام جواد ظریف گذشت».

فیاض زاهد در ادامه گفت: «اگر محمدجواد ظریف بیاید و رای بیاورد، می‌تواند با تقویت کادرهایی که کنار او قرار می‌گیرند از خود نتایجی مثبت و موفق به ‌جا بگذارد. چنانچه شخصیت‌های مثل محمد شریعتمداری، بیژن زنگنه، اسحاق جهانگیری که توان مدیریتی بالایی دارند و می‌توانند به عنوان معاون اول یا اعضای کابینه کنار او قرار بگیرند و موثر باشند».

ظریف توانایی اداره کشور را ندارد، ولی خوب است رئیس جمهور شود! / جو بایدن در حال آواربرداری است، عجله نکنید

این فعال اصلاح طلب در عین حال که اذعان دارد که ظریف توانایی اداره کشور را ندارد، در ادامه تاکید می کند که خوب است ظریف کاندید شده و با افرادی همچون جهانگیری یا سید حسن خمینی اداره کشور را بر عهده بگیرد.

فیاض زاهد از جمله اصلاح طلبانی است که در دولت روحانی در وزارتخانه های کلیدی، پست های مشاوره ای را تصاحب کرده و حالا در موعد پاسخگویی، خود را یک منتقد دلسوز در بیرون از دایره قدرت معرفی کند. وی باید بجای نظریه پردازی درباره دولت آینده، به افکارعمومی پاسخ دهد که چرا وزاتخانه های اقتصادی دولت که وی در آن مشاور ارشد بوده است، به وعده های خود عمل نکردند و وضع فعلی اقتصادی را رقم زدند.

واقعیت این است که اصلاح طلبان اصلا برنامه ای برای اداره کشور ندارند. برای مثال این طیف از سال 92 تاکنون حتی یک واحد مسکن اجتماعی برای مردم نساختند و حتی وزیر دولت به خانه نساختن برای مردم، افتخار هم می کرد!

فیاض زاهد در این مصاحبه از اشخاصی همچون جهانگیری و زنگنه به عنوان افراد با صلاحیت برای اداره کشور نام برده است، این در حالی است که این افراد دلار 4200 تومانی و قرارداد توتال و کرسنت و…را در کارنامه خود ثبت کرده اند.

** با عدم تصویب FATF به سمت زیمباوه شدن حرکت می کنیم

«مهدی پازوکی» فعال اصلاح طلب که در دولت روحانی مشاور نوبخت در سازمان برنامه و بودجه بوده است، در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: «امروز همه کارشناسان سیاسی و اقتصادی کشور اذعان دارند که مصلحت نظام در این است که نظام بانکی ایران بتواند با نظام بانکی دنیا کار کند. اما اگر مصلحت این است که ایران منزوی شود یا به سمت زیمبابوه شدن برود، پس نباید به «اف. ای. تی. اف» بپیوندیم».

پازوکی در ادامه نوشت: «براساس سند چشم انداز، ایران می‌بایست یکی از کشورهای نخست منطقه در همه عرصه‌ها به ویژه اقتصاد می‌بود. اما امروز به دلیل مشکلات ساختاری و انباشت مسائل متعدد به این جایگاه دست نیافتیم. در چنین شرایطی، نپیوستن به «اف. ای. تی. اف» به سایر مسائل و مشکلات اضافه شده و عملاً یک هزینه 20 درصدی دیگری را به ملت ایران، در همه خریدهای خارجی آن تحمیل خواهد کرد».

ظریف توانایی اداره کشور را ندارد، ولی خوب است رئیس جمهور شود! / جو بایدن در حال آواربرداری است، عجله نکنید

حامیان FATF با فضاسازی گسترده درباره تبعات نپیوستن به این سازمان، ادعاهای قابل تأملی را مطرح می کنند. در این خصوص چند نکته قابل ذکر است.

اول اینکه، دولت روحانی حدود 95 درصد دستورات FATF را عینا اجرا کرده است، اما این اقدامات نقد به هیچ عنوان موجب ایجاد گشایش بانکی نشده است.

دوم اینکه، دولت روحانی از 41 دستور FATF به 39 دستور کاملا عمل کرده است. دو مورد باقیمانده، پالرمو و سی اف تی است. نکته قابل توجه اینجاست که سازمان اف ای تی اف اعلام کرده که با اجرای این دو مورد هم انتظارات از ایران پایان نمی یابد و تازه وارد گام های بعدی، خارج از «اکشن پلان» این سازمان می شویم.

پیش از این کره شمالی هم به سی اف تی پیوست و هم به پالرمو، اما اف ای تی اف اعلام کرد که باید در مرحل بعد وارد حوزه موشکی شویم.

سوم اینکه، کارشناسان معتقدند که اگر ایران پیوستن به پالرمو و سی اف تی را هم تایید کند، FATF در گام بعدی سراغ حوزه موشکی خواهد رفت. اگر ایران اصلاحات حوزه موشکی را هم بپذیرد، FATF به حوزه حقوق بشر ورود می کند، حتی اگر ایران اصلاحات حوزه حقوق بشر را هم بپذیرد، اف ای تی اف در گام بعد سراغ قانون اساسی ایران خواهد رفت و…این داستان سرِ دراز دارد و بهانه های FATF هیچگاه تمام نمی شود.

چهارم اینکه، مسئله اصلی در تبادلات بانکی ایران، تحریم های آمریکاست و این تبادلات هیچ ارتباطی به FATF ندارد. اتفاقا FATF اهرمی برای وزارت خزانه داری آمریکا در هوشمندسازی تحریم است.

پنجم اینکه، اصلاح طلبان در سالهای 92 و 96 مدعی بودند که اگر رقبای روحانی در انتخابات پیروز شوند، دلار 5 هزارتومان شده و ایران، ونزوئلا می شود. همین جماعت دلار 32 هزارتومانی را به ملت تحمیل کردند و حالا مدعی هستند که اگر به FATF نپیوندیم، ایران، زیمباوه می شود!



منبع خبر

ظریف توانایی اداره کشور را ندارد، ولی خوب است رئیس جمهور شود! / جو بایدن در حال آواربرداری است، عجله نکنید بیشتر بخوانید »