جواد کامور بخشایش

تلخ‌ترین لحظات راوی «تلخی رهایی» طرد شدگی‌اش از جامعه است


تلخ‌ترین لحظات راوی «تلخی رهایی» طرد شدگی اش از جامعه است

نویسنده کتاب «تلخی رهایی» گفت: تلخ‌ترین لحظه از روایت آقای بیگلری راوی داستان، آن زمانی بود که از خودکشی برای رهایی حرف زدند و تلخ‌تر از آن شرایط امروزش است که جامعه او را نمی‌پذیرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، نشست بررسی کتاب «تلخی رهایی» با همکاری معاونت امور فرهنگی و اجتماعی شرکت بهره‌برداری راه‌آهن شهری تهران و حومه و از سوی انتشارات سوره مهر، با حضور جواد کامور بخشایش نویسنده و محمد رحمانی پژوهشگر تاریخ معاصر و جمعی از علاقه‌مندان همراه در مترو تئاتر شهر برگزار شد.

در ابتدای این نشست محمد رحمانی مجری و کارشناس این برنامه گفت: امروز درباره کتابی صحبت می‌کنیم که در نوع خودش خاص است. این کتاب نه از راوی قهرمان سازی می‌کند و نه او را محکوم می‌کند. نویسندگانی که در حوزه تاریخ شفاهی قلم می‌زنند دوست دارند سرنوشت کسی را بنویسند که قهرمان است. انتخاب شخصیتی که زمانی در سازمان مجاهدین خلق بوده ریسکی بود که نویسنده در این کتاب پذیرفته است. ایشان کتاب تاریخ را با شیوایی روایت و تسلط بر ادبیات به داستان تبدیل کرده است.

در ادامه برنامه جواد کامور بخشایش با بیان این که جنگ نقاط تاریکی دارد که نیاز به نوری برای روشنگری دارد گفت: ایده تولید این کتاب از زمانی شکل گرفت که ما در ادبیات پایداری به این نتیجه رسیدیم که از جنگ و دفاع مقدس موضوعات ناگفته‌ای باقی مانده است. من با آقای بیگلری از طریق دوستان در دفتر حوزه هنری آشنا شدم و تمایل پیدا کردم تا داستان اسارت ایشان را بنویسم.

وی افزود: نحوه آشنایی و ایجاد ارتباط و اعتمادسازی با آقای بیگلری افت و خیز فراوانی داشت و ماحصل آن کتاب «تلخی رهایی» است. ارتباط ما تنها در حد مصاحبه ۴۰ ساعته نبود. من به اندازه ۴ سال با ایشان زندگی کردم و همسفر شدم. به عقیده من روایت او، یکی از روایت‌های خوب در مورد روند زندگی مجاهدین در اردوگاه اشرف است و شاید آقای بیگلری اسیر شد و به آن‌جا رفت تا ماهیت آن‌ها را روشن کند. تا جایی این روشنگری قوی بود که بعد از انتشار کتاب سازمان مجاهدین خلق فیلمی را علیه من، آقای بیگلری و کتاب منتشر کردند و من آن‌جا دریافتم که درست عمل کرده‌ام.

این نویسنده همچنین درباره نحوه روایت این کتاب توضیح داد و بیان کرد: در خاطره‌نگاری تکنیک‌های مختلفی برای دور شدن از روایت خطی داریم تا موجب خستگی مخاطب نشود. روایت این کتاب به صورت رفت و برگشت است و دربردارنده تمام زندگی راوی است. تمام جزئیات بیان شده برای آقای بیگلری رخ داده است. ترسیم فضای اسارت آسان نیست چرا که زندگی آن‌ها دچار بحران است. تعداد اسرایی که از زندان‌های عراق به اسارت مجاهدین خلق درآمدند زیاد است اما این اولین کتابی است که یک فرد اسیر آزاد شده درباره آن‌ها صحبت می‌کند. بیشتر این افراد حاضر به گفتگو نیستند.

وی درباره فشارهایی که بعد از انتشار کتاب داشت گفت: من از ابتدای مسیر آگاه بودم که آسان نیست برای اولین بار این مطالب را باز کنیم. چه در ایران و چه در خارج از کشور تهدیداتی بوده اما من وظیفه خود دانستم که وجه انسانی جنگ را بررسی کنم. این صداهای خاموش در جنگ نابرابر را باید از طریق عرصه هنر و قلم به جامعه منتقل کنیم. من سعی کردم با زیست و تفکر آن زمان ایشان آشنا شوم.

کاموربخشایش گفت: در این اثر قصد قهرمان‌پروری هم نداشتم. حتی بعضاً گفتگوهایم چالشی و شبیه به بازجویی بود. من با تمامی سوژه‌هایم در ارتباط هستم. با آقای بیگلری نیز اینطور است. تلخ‌ترین لحظه از روایت ایشان برای من آن زمانی بود که از خودکشی برای رهایی حرف زدند. البته تلخ‌تر از آن شرایطی است که امروزه ایشان دارند. همسرشان ایشان را ترک کرده و جامعه او را نمی‌پذیرد و هیچ شغلی هم ندارد. یکی از دلایل ایشان برای روایت این کتاب این بود که ایشان گمان می‌کرد این کتاب می‌تواند نجاتش دهد. اما آن چیزی که مورد انتظار ما بود تاکنون رخ نداده است. امیدوارم شرایطی فراهم شود و ایشان به جامعه برگردند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تلخ‌ترین لحظات راوی «تلخی رهایی» طرد شدگی‌اش از جامعه است بیشتر بخوانید »

داستان «سیروان» تشکر از کردها است

داستان «سیروان» تشکر از کردها است



محمد ستاری وفایی، نویسنده رمان امنیتی «سیروان» درباره هدف خود از نگارش این داستان گفت: این کتاب با آوردن نام سیروان و خطه کردستان، تشکری بود از قوم کُرد. من در سال‌های دهه ۶۰ در کردستان حضور داشتم.

به گزارش مجاهدت از مشرق؛ نشست نقدوبررسی رمان امنیتی «سیروان» به قلم محمد ستاری وفایی از سلسله نشست‌های طعم کتاب با حضور نویسنده اثر، میثم رشیدی مهرآبادی و جواد کامور بخشایش، منتقدان ادبی و حامد نظری، کارشناس مسائل امنیتی چهارشنبه (۲۰ مهرماه) در سرای اهل قلم خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.

محمد ستاری وفایی، نویسنده اثر در ابتدای جلسه ضمن بیان مقدمه‌ای درباره داستان به اهمیت کُرد بودن قهرمان داستان اشاره کرد و گفت: «سیروان» نام قهرمان داستان است و با توجه به کردی بودن این نام، نشان می‌دهد که به خطه کردستان وابستگی دارد. سیروان برای مردم کردستان نام آشنایی است. یکی از دلایلی که این قصه و جریان را برای کتاب انتخاب کردم برمی‌گردد به زمانی که مردم عزیز کردستان زیر چکمه‌های گروهک‌ها تحت فشار بودند و حتی مشکل معیشتی هم داشتند؛ اما با همه سختی‌ها به نظام وفادار بودند و هستند. بخش دیگری از موضوعات مطروحه در کتاب هم قدرت عملیاتی سرویس‌های اطلاعاتی دنیا را نشان می‌دهد. 

داستان «سیروان» تشکر از کردها است

 وی درباره درون‌مایه داستان افزود: داستان کتاب، نشان می‌دهد جوانان این خطه، باید اطلاعات‌شان را نسبت به سرویس‌های اطلاعاتی دنیا بالا ببرند و بدانند که شیوه‌ها و شگردهایشان چیست. قهرمان داستانِ ما تا مدت‌ها نمی‌دانست که در تور سازمان CIA آمریکا گرفتار شده است و خیال می‌کرد کاری ساده در آلمان برایش جور کرده‌اند. جوانان ما باید بدانند که در چه زمانی زندگی می‌کنند و با چه شگردهایی در طمع بیگانگان قرار می‌گیرند. امیدوارم مخاطبان کتاب از داستان استفاده‌هایی که باید را ببرند؛ زیرا ما نیاز داریم که دانش امنیتی داشته باشیم.

میثم رشیدی مهرآبادی، منتقد ادبی در بخش اول نقد خود به نکات مثبت و امتیازهای این داستان پرداخت و بیان کرد: این کتاب قبل از اینکه نقد شود باید به خوبی معرفی شود. انتشارات سپاس در این پنج‌ماهی که از رونمایی کتاب می‌گذرد در راستای معرفی رمان باید گام‌های بهتر و بیشتری برمی‌داشت و امیدوارم که این نشست باعث شود رمان بهتر معرفی شود. پس ابتدا در معرفی این داستان بلند باید بگویم که با یک شخصیت هنرمند در داستان روبه‌رو هستیم که در کشور آلمان مشغول فیلمسازی در حوزه تبلیغات است. به طور اتفاقی با خانمی به نام لیلا آشنا و در جریان قتل این زن، وارد ماجراهای عجیب و غریب دیگری می‌شود.

  داستان «سیروان» تشکر از کردها است

 وی در توضیح ویژگی‌های متفاوت این رمان با سایر داستان‌های حوزه امنیتی گفت: در دهه ۹۰، داستان‌های زیادی در حوزه داستان امنیتی مخصوصا به قلم نویسندگان جوان داشتیم که دو ویژگی داشتند که در داستان «سیروان» وجود ندارد. یکی اینکه آن نویسندگان صرفا در جریان پرونده‌های امنیتی قرار می‌گرفتند و تجربه‌اش را نداشتند؛ اما آقای وفایی تجربه دارد. نکته بعد این است که آن داستان‌ها برای جذابیت بیشتر تمرکز ویژه‌ای بر روابط بین آقایان و خانم‌ها داشتند؛ ولی نویسنده این اثر در این زمینه مثل ماجرای شخصیت لیلا فاصله ایمن را رعایت کرده است و ورود شخصیت‌های دیگر نیز به داستان هوشمندانه و حساب‌شده است. چند مورد دیگر هم درباره نکات مثبت کتاب بیان می‌کنم از جمله اینکه؛ فکر می‌کنم آقای وفایی در سن ۷۰ سالگی این کتاب را نوشتند و نوشتن چنین کتابی در این سن وسال خودش مزیت است و جذابیت دارد. نکته بعد اینکه شخصیت‌های زیاد در داستان گم نمی‌شوند و نویسنده این مورد را به خوبی رعایت کرده است. به نظر من «سیروان» بستری است که نویسندگان جوان می‌توانند از دلش چندین داستان دیگر دربیاورند؛ زیرا نویسنده اثر راه اطلاعاتی را برای آن‌ها باز کرده است. ویراستاری کار و طرح جلد کتاب هم خوب است و در نگاه اول می‌شود فهمید با کتاب محترمی روبه‌رو هستیم. 

داستان «سیروان» تشکر از کردها است

 دکتر حامد نظری، کارشناس مسائل امنیتی دیگر مهمان این نشست بود که با طرح یک سوال صحبت خود را آغاز کرد و گفت: از منظر جنبه‌های تخصصی درست است که این داستان است و با واقعیت مقداری فاصله دارد مثل نحوه ورود شخصیت به مسائل و فعالیت‌های امنیتی؛ اما این رمان است و بایستی پیام‌هایش منتقل شود و من در کتاب دنبال هدف نویسنده بودم که می‌خواهد چه چیزی به مخاطب منتقل کند و از آقای وفایی می‌خواهم در این‌باره برایمان بگوید.

محمد ستاری وفایی در پاسخ به این سوال بیان کرد: این کتاب با آوردن نام سیروان و خطه کردستان، تشکری بود از قوم کُرد. من در سال‌های دهه ۶۰ در کردستان حضور داشتم و آن‌ها را دیده‌ام. وقتی به یک پدیده‌ای نگاه می‌کنیم بیشتر به نقص‌ها توجه می‌کنیم و حسن‌ها را نمی‌بینیم. این خوب نیست. آن‌ها محترم‌اند. 

داستان «سیروان» تشکر از کردها است

 جواد کامور بخشایش، دیگر منتقد ادبی نشست درباره داستان و درون‌مایه آن گفت: این کتاب اتفاق مبارکی است. درباره پیشینه‌اش باید بگویم که من به دو مساله در کتاب پی برده‌ام؛ یکی نبوغ نویسنده که احساس کردم باید این فرد در حوزه نویسندگی نابغه باشد که یک رمان مستند نوشته است و نکته دوم نبوغ یک فرد اطلاعاتی است که در واو به واو و سطر به سطر کتاب می‌بینیم و تمام انرژی خود را گذاشته است تا اهداف مدنظر سازمانش را برآورده کند. نوع برخوردهای انسانی هم در این اثر جالب توجه بود. همان‌طور که اشاره شد می‌توان از این کتاب داستان‌های دیگری نوشت؛ اما علاوه‌بر داستان، می‌توان از دل این اثر ده‌ها فیلم خوب درآورد که در سطح دنیا نشان داده شود. به طور کل، انجمن پیشکسوتان سپاس تلاش دارند موضوعات مغفول‌مانده اطلاعاتی را به جامعه نشان دهند.

میثم رشیدی مهرآبادی در ادامه نشست، درباره سیر داستانی کتاب گفت: یکی از نکات مهم که در نگارش داستان به هنرجوها می‌گوییم نوشتن آغاز جذاب برای داستان است. این ممکن است محدود به فصل اول شود یا صفحه اول و حتی سختگیرانه‌اش پاراگراف و جمله اول که قلابش را در ذهن مخاطب بیندازد و او را همراه کند. نکته‌ای که در این‌باره در داستان «سیروان» وجود دارد این است که با یک مقدمه سخت‌خوان شروع می‌شود. کاش این مقدمه به عنوان موخره آخر کتاب می‌آمد؛ اما فصل اول کتاب دو ‌نکته قابل توجه هم دارد: اینکه داستان با یک اتفاق گیرا و جذاب آغاز می‌شود و شخصیت‌ها به خوبی در همان ابتدا معرفی می‌شوند. 

محمد ستاری وفایی در پاسخ به سوالی درباره مساله سانسور و اغراق در متن به خاطر امنیتی و خاص بودن قصه گفت: اگر سانسور در این کار بود نمی‌توانستید بیش از ۲۰، ۳۰ صفحه از آن را بخوانید؛ چون سوال برایتان پیش می‌آمد و نمی‌توانستید به جواب برسید. من در داستان اغراقی نمی‌بینم و اگر با سیستم‌های اطلاعاتی دنیا آشنا باشید این قصه خیلی پایین‌تر از این حرف‌هاست. کارهای اطلاعاتی فوق تصور ماست. قدرت، پول، محیط و اجازه در دستان آن‌هاست. سازمان‌های اطلاعاتی هیچ خط قرمزی ندارند و محدودیت‌ها در هیچ نوعی وجود ندارد پس متن اغراق نیست.

حامد نظری درباره تغییر روند سیستم‌های اطلاعاتی گفت: پاسخ این سوال برمی‌گردد به سال‌های قبل از انقلاب. وقتی اسناد آن زمان را بررسی کردیم دو مورد را فهمیدیم؛ یکی استفاده از پول برای اینکه دیگران را در اختیار بگیرند و دیگری دام‌هایی در استفاده از زنان. این روش‌ها علنی بود و خیال می‌کردیم بعد از انقلاب، از این دو روش برای داخلی‌ها استفاده نمی‌شود؛ اما بعد از مدتی متوجه شدیم که برخی از مسئولین ما همچنان با این دو روش فریب می‌خورند. 

داستان «سیروان» تشکر از کردها است

 وی افزود: علاوه‌بر اهدافی که آقای ستاری گفت چیزی که در این داستان پررنگ است این است که جوانان در هر جایی حواس‌شان جمع باشد. در هر چیز ساده‌ای ممکن است دامی برای جذب پهن شده باشد؛ زیرا گاهی می‌بینیم که بدون اینکه خبر داشته باشند دارند برای آن‌ها کار می‌کنند. هنری که در این کتاب بود و جای تقدیر دارد این است که علاوه‌بر ترفندهای دشمن در جذب، توانمندی‌های دستگاه اطلاعاتی ایران را هم نشان می‌دهد.

این کارشناس مسائل امنیتی درباره اینکه چرا دستگاه امنیتی خود را به فضای ادبیات داستانی به ویژه برای مخاطب نوجوان و جوان کشور نزدیک نمی‌کند گفت: چندسالی است که کارهای خوبی انجام شده مثل تولید فیلم گاندو؛ اما در بحث نشر و کتاب درست می‌گویید و جای این مورد خالی است. جوان‌های ما با انبوه تهاجمی که به افکارشان می‌شود مواجه‌اند. این هنر دشمن است؛ اما ما نیز باید کار قوی در قالب‌های هنری و حتی هشدارهای امنیتی انجام دهیم. رمان «سیروان» می‌تواند شروعی باشد برای تولید رمان‌های زیبا و جذابی که نسل جوان از تجربیات امنیتی استفاده کند.‌ این کتاب مقدمه‌ای است برای ورود سایرین به این حوزه.

جواد کامور بخشایش در بخش پایانی صحبت خود درخصوص اینکه چنین رمان‌هایی با این سبک قبل از انقلاب گیراتر بودند یا اکنون جذاب‌تر شده‌اند بیان کرد: ما قبل از انقلاب رمان امنیتی کمی داشتیم و بیشتر سیاسی بودند؛ اما بعد از انقلاب با فضاهای جدیدتری روبه‌رو هستیم. وقتی رمان «سیروان» را مطالعه می‌کردم حس نمی‌کردم که نویسنده رمان نوشته است؛ زیرا انگار خواسته است در قالب یک ادبیات خوب تجربه‌هایش را بگوید. استنادی در متن وجود دارد که از رمان و تخیل آن فاصله می‌گیرد؛ اما این بد نیست. ما باید راهی برای تبیین این‌گونه مسائل و رشادت‌هایی که در این زمینه انجام شده است باز کنیم. انسان تراز انقلاب اسلامی از چه منظر است؟ همین است. ادبیات می‌تواند از منظر آگاهی‌بخشی خیلی به جامعه امروز کمک کند. این اتفاق تازه‌ای در مطالعات ادبیات داستانی است که ما وارد فضای رمان امنیتی شویم؛ چیزی که به آن کم توجه کرده بودیم.

میثم رشیدی مهرآبادی در بخش پایانی صحبت خود به نقاط ضعف اثر هم اشاره و بیان کرد: در کنار نکات مثبت، خوب است که ای کاش‌ها را هم مطرح کنیم. هفت مورد را گلچین کرده‌ام که به آن می‌پردازم. در کتاب «سیروان» از زاویه دید اول شخص استفاده شده است که اگر سوم شخص بود فضا و امکانات بیشتری فراهم و محدودیت روایت کمتر می‌شد. نویسنده متناسب با سن و سال و تجربیاتش توضیحات زیادی می‌گوید که لذت کشف را از مخاطب می‌گیرد. فصل‌ها در این کتاب می‌توانست عنوان داشته باشد. مقدمه کتاب عرفانی و معرفتی است و اگر در آخر کتاب می‌آمد بهتر بود. اوایل کتاب یک‌سری پاورقی می‌بینیم که به نظرم زیاد واجب نیست؛ مثل توضیح درباره نوع هواپیماها. نویسنده از کنار بعضی وقایع زود گذشته است؛ در صورتی که مخاطب منتظر توصیف بیشتری است. به طور کل، در ویرایش بعدی کتاب می‌شود حدود یک چهارم داستان را کم کرد که از نظر قیمت هم برای مخاطبان مناسب شود.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

داستان «سیروان» تشکر از کردها است بیشتر بخوانید »

مظلوم‌نمایی صهیونیست‌ها به ادبیات ایران رسوخ کرده است

مظلوم‌نمایی صهیونیست‌ها به ادبیات ایران رسوخ کرده است


به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، نشست ادبیات پایداری در حوزه ادبیات آزادگان، با حضور محمدرضا سنگری، جواد کامور بخشایش، امیرمحمد عباس‌نژاد، معصومه رامهرمزی، فرزانه قلعه‌قوند و اهالی رسانه در سالن سلمان هراتی حوزه هنری برگزار شد.

سنگری: اسیران دفاع مقدس شباهت زیادی با اسیران کربلا دارند

در ابتدا، محمدرضا سنگری پژوهشگر ادبیات دفاع مقدس با بیان اینکه در نهضت حضرت اباعبدالله(ع) دو دسته آزاده داریم، گفت: یک دسته اسیران، رزمنده‌هایی می‌باشند که کسی از آن‌ها یادی نمی‌کند و اسمی از آن‌ها نیست و دسته دیگر از اهل بیت علیهم السلام می‌باشند و حضرت امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) از این دست می‌باشند.

وی از «نافع بن هلال» به‌عنوان یکی از اسیران نهضت عاشورا یاد کرد و با بیان اینکه او یک جوان است که به‌تعبیر امروزی بادیگارد حضرت اباعبدالله (ع) بوده که محافظت از خیمه‌ها و محافظت ایشان را در همراه حضرت عباس (ع) برعهده داشته است و تیراندازی برجسته‌ بوده که در ادامه دست‌های او شکسته می‌شود و سپس به شهادت می‌رسد.

این نویسنده و پژوهشگر با تأکید براینکه اسیران در دفاع مقدس ویژگی‌هایی مشترکی با اسیران نهضت عاشورا داشتند، گفت: در هشت سال دفاع مقدس زن، مرد و نوجوان اسیر داریم که شباهت شگرفی با واقعه عاشورا دارد و آنچه این چهره‌ها را در کربلا برجسته می‌کنند استقامت آن‌ها در راه آرمان آن‌ها می‌باشند.

سنگری بر تشابه ویژگی‌های اسارت نهضت کربلا و دوران اسارت دفاع مقدس تأکید کرد و تصریح کرد: رزمندگان ما در اسارت یک جمهوری کوچک ایجاد کرده بودند و منفعل نبودند بلکه فعالانه به مبارزه ادامه می‌دادند.

وی اظهار داشت: نسل امروزی و آینده نیازمند درک اسوه‌های مقاومت است، لذا باید روایت اسیران را تبیین کنیم چراکه این ادبیات ناگفته‌های زیادی دارد و ما به‌اندازه ۵۰۰ سال پژوهش و تحقیق موضوع زمین‌مانده درباره دفاع مقدس داریم.

رامهرمزی: روایت‌های اسارت را ژرف ببنیم/ خاطرات اسیران تکراری نیست

در ادامه، معصومه رامهرمزی اسارت را یکی از تلخ‌ترین و دشوارترین مفاهیم انسانی دانست که در بین اقشار بشر و انسان‌های مختلف دارای یک فهم مشترک است و گفت: یکی از گسترده‌ترین موضوعات دفاع مقدس که می‌تواند جهانی به آن پرداخت، بحث اسارت و آزادگی است.

وی فضای اسارت را یک فضای عجیب توصیف کرد که ظرفیت انسان‌ها را به مرحله آزمایش قرار می‌دهد و تأکید کرد: فضای اسارت برای رزمندگان یک فرصتی برای خودشناسی بوده است و در این فضا فرصتی به فرد داده می‌شود تا ظرفیت او شناخته شود.

این نویسنده با تأکید براینکه فضای اسارت ایدئولوژی و جهان‌بینی را نیز مورد آزمایش قرار می‌دهد، عنوان کرد: تا زمانی که ایدئولوژی فرد در معرض ارزیابی قرار نگیرد، میزان تأثیر او مشخص نیست.

رامهرمزی به تفاوت‌های ادبیات آزادگان دفاع مقدس با ادبیات اسارت در جهان اشاره کرد و افزود: البته درعین حال ادبیات اسارت ما با ادبیات اسارت جهان نقطه اشتراک نیز دارد.

وی گفت: انگیزه‌های دینی، ملی و مذهبی مولفه ادبیات اسارت ما است هرچند انگیزه‌های دینی قوی‌ترین مولفه آن است به گونه‌ای که توانمندی و‌ جهان‌بینی دینی ما را نشان می‌دهد و تحلیل این موضوع محقق نمی‌شود مگراینکه روایت‌های اسارت را ژرف ببنیم.

این نویسنده، ادبیات آزادگی را ادبیات بقا و ادبیات چگونه زنده ماندن معرفی کرد و گفت: در زمانی که انسان مورد حقارت و سرخوردگی قرار می‌گیرد، ادبیات به مرزهای پایداری و امیدواری نزدیک می‌شود و این فضا، فضای برای رسیده به تفکر نو است.

رامهرمزی تصریح کرد: کار ادبیات آزادگی در کشورمان آسان و رو به جلو و از منظری سخت است. ادبیات اسارت بعد از جنگ جهانی دوم شکل گرفت و نویسندگان مهم و موفقی وجود دارند که قدم‌های بزرگی و مهمی درواین مسیر شکل دادند.

وی دفاع مقدس را یک جنگ کاملاً دفاعی دانست و گفت: در این جنگ اتفاقاتی قابل کشف است که نمونه‌ای در جهان ندارد.

این نویسنده با بیان اینکه انتشار کتاب‌ خاطرات اسیران تکرار نیست، گفت: اگر در این کتاب‌ها بیش از اینکه به رفتارهای تکراری دشمن بپردازیم به شخصیت فرد بپردازیم آنگاه هرکتاب می‌تواند باورمندی بیشتری را از آنچه رقم خورده است را ایجاد کند که در این مسیر پرداختن به ریزه‌کاری‌های لازم است.

رسوخ ادبیات مظلوم‌نمایی صهیونیست در ایران

در بخش دیگر این نشست، جواد کامور بخشایش به پیشینه‌ ادبیات اردوگاهی و حبسیه در ادبیات فارسی و کلاسیک ایران پرداخت و گفت: ایستادگی در مقابل ظلم و استبداد و مقاومت با دست‌های بسته عالی‌ترین وجوه‌ ادبیات اسارت است چراکه مبارزه با دستان بسته مظلومانه و مهم است.

وی آبشخور ادبیات اسارت را در ادبیات عاشورایی دانست و اظهار داشت: ما در ادبیات اسارت جهان شاهد تلاش صهیونیسم جهانی برای مظلوم‌نمایی‌هایی هستیم که صحت و سقم آن در موضوع هولوکاست مشخص نیست.

این نویسنده تأکید کرد: در ادبیات اسارت جهان شاهد انتشار کتاب‌ها و آثاری هستیم که به موضوع هولوکاست و اردوگاه‌های آلمانی‌ها و اردوگاه‌های متعددی می‌پردازد که ادعا می‌شود یهودیان در آن‌ها قرار داشته‌اند.

کامور بخشایش اظهار داشت: تلاش صهیونیسم‌ها برای جا انداختن این فرهنگ که خودشان را کاملاً مظلوم نشان دهنده، تلاش بسیار گسترده و جدی است کمااینکه در ادبیات ما نیز رسوخ کرده است.

وی مظلوم‌نمایی قوم یهود در ادبیات جهانی را کاملاً جدی دانست و گفت: ما در این شرایط در ایران با تولیداتی درخصوص اسرا روبرو هستیم اما ما در این مسیر باید ببینیم توانسته‌ایم یک رمان جدید شکل دهیم که حس مذهبی و ملی را شکل دهد که وجه ممتاز ادبیات ما است.

این نویسنده با طرح این پرسش که تا کی باید به تولید خاطره و روایت بپردازیم، گفت: من مخالف تولید خاطره و مستند نیستم اما همزمان با تولید ادبیات مستند، آیا لازم نیست با گونه‌های مختلف و با زبان جهانی صحبت کنیم و با ادبیات صهیونیسم رقابت کنیم.

کامور بخشایش به ناگفته‌های ادبیات اردوگاهی اشاره کرد و با بیان اینکه شاید بتوان اسیران را به دو دسته کسانی که خیلی مقاومت کردند و کسانی که کمتر مقاومت کرده‌اند تقسیم کنیم اما آیا لازم نیست به خاطرات کسانی که کمتر مقاومت کرده‌اند بپردازیم، گفت: هنوز برای جا انداختن ادبیات اسارت راه نرفته زیادی داریم؛ این ادبیات با اینکه زیر مجموعه ادبیات دفاع مقدس است اما عظیم‌تر از ادبیات دفاع مقدس است.

وی با تأکید براینکه اسیران در دوران دفاع مقدس به خدا نزدیک تر بودند، گفت: ادبیات اسارت، ارزشمند و ادبیات زندگی است لذا باید در این مسیر بُعد عرفانی ادبیات اسارت را منعکس کنیم. و ما برای جهانی کردن این ادبیات راه زیادی برای رفتن داریم و باید ادبیات اسارت را جهانی و فراملی ببینیم تا فریادهای مظلومانه اسیران را به جهانیان معرفی کنیم درحالی که هنوز از اسیرانی که به شهادت رسیده‌اند کتاب نداریم.

عباس‌نژاد: بعد از ۴۰ سال قهرمانی درجامعه نداریم

در ادامه، امیرمحمد عباس‌نژاد به انتشار بیش از هزار کتاب پیرامون خاطرات اسارت اشاره کرد و گفت: همه این کتاب‌ها هویت ملی و ایدئولوژی ما را بیان می‌کنند و روایت‌ دارند درحالی که نگاه جامعه‌شناختی به روایت ندارند.

وی به کتاب «کوپه مترب‌ها»» اشاره کرد و با تأکید براینکه در این کتاب هویت ملی تجلی پیدا کرده است، گفت: ادبیات اسارت، ادبیات امید است لذا باید در ادبیات اسارت امید را ببینیم درحالی که در برخی از کتاب‌های اسارت امید وجود ندارد.

وی عنوان کرد: در هر سال از اسارت امید وجود دارد و ادبیات اسارت، ادبیات انسانی است چون روابط انسانی در آن موج می‌زند و باید در این ادبیات نگاه انسانی وجود داشته باشد.

عباس‌نژاد به تشریح مشکلات ادبیات اسارت پرداخت و با بیان اینکه در بسیاری از کتاب‌‌های این عرصه شاهد تکرار خاطرات هستیم، افزود: هویت ملی، معنوی و مذهبی ما خیلی کم در ادبیات اسارات دیده شده است.

وی به جمع‌آوری ۱۲ هزار برگ دست‌نوشته‌های اسیران اشاره کرد و بر ضرورت تحلیل‌گفتمان این اثار تأکید کرد و گفت: طیف‌های مختلفی در ادبیات اسارت وجود دارند درحالی که این‌ها در ادبیات اسارت دیده نشده‌اند و ضروری است این طیف‌ها دیده شوند.

این نویسنده به خلأ انعکاس جهان‌بینی اسرا پرداخت و گفت: جهان‌بینی اسیران و رفتار آن‌ها در ادبیات اسارت دیده نشده است؛ جهان‌بینی همان استقامتی است که از امام حسین (ع) و کربلا گرفته شده است.

عباس‌نژاد پرداختن به عقبه رزمندگان در اسارت را ضروری دانست و اظهار داشت: بعد از ۴۰ سال انقلاب هنوز نتوانسته‌ایم برای جامعه قهرمان معرفی‌ کنیم و اگر چنین کنیم نیاز به پرداختن قهرمانان دنیا نداریم که این ضعف بزرگ مدیران فرهنگی است که نمی‌توانند برای جامعه فرهنگی خودمان قهرمان معرفی کنند.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مظلوم‌نمایی صهیونیست‌ها به ادبیات ایران رسوخ کرده است بیشتر بخوانید »

رسالت نویسنده انقلابی انتقال اطلاعات و تجربیات به نسل آینده است

رسالت نویسنده انقلابی انتقال اطلاعات و تجربیات به نسل آینده است


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، «جواد کامور بخشایش» نویسنده کتاب در گفت‌وگویی اظهار داشت: متاسفانه ناهماهنگی بین کتاب و فضای تبلیغاتی بسیار زیاد است، همین فاصله در ادبیات و هنر نیز به چشم می‌خورد به عبارت دیگر هنر از پتانسیل‌های ادبیات انقلابی و دفاع مقدس فاصله گرفته است.

وی د رهمین راستا ادامه داد: کتاب‌های ارزشی این پتانسیل را برای هنرمندان فراهم می‌کنند که سوژه‏‌های مناسب با شخصیت‌های حقیقی را به تصویر بکشند. در این شرایط قطعاً الگو‌هایی به جامعه معرفی می‌شوند که بسیار ارزشمند و برای جوانان و نسل آینده مفید و موثر هستند، اما جامعه ادبی ما از این پتانسیل غافل مانده است.

نویسنده کتاب «انقلاب روبه جلو» با اشاره به رسالت نویسندگان و ثبت هویت ادبیات ارزشی اظهار کرد: جامعه ادبی امروز موظف است تا از ارزش‌های انقلاب اسلامی الگوبرداری کرده و در زندگی و فرهنگ امروز جاری و ساری کند. رسالت یک نویسنده انقلابی انتقال اطلاعات و تجربیات به نسل آینده است تا هویت و ارزش‏‌های واقعی نظام اسلامی بدین وسیله انتقال پیدا کند.

بخشایش با اشاره به اعتقاد راسخ نویسندگان کتب ارزشی ابراز کرد: نویسندگان کتب ارزشی در این دوره تلاش کردند تا رسالت خود را تداوم دهند و مسیر مناسب را همچنان در پیش بگیرند، اما عدم تبلیغات سبب شده رسالت نگارش کتاب در همان مرحله اول ابتر باقی بماند و در معرفی کتاب‌های ارزشی و دفاع مقدس ناتوان شویم.

وی در خصوص کاهش تولید محتوا در حوزه کتاب‌های ارزشی ابراز کرد: مشکلات خاص فرهنگی گریبانگیر نویسندگان نیز شده و از سوی دیگر بودجه نهاد‌های سفارش دهنده نیز کاهش یافته و تعداد پروژه‌های نهاد‌های مختلف که همکاری تنگاتنگی را با نویسندگان داشتند کاهش یافته، این امر تأثیر بسیاری بر کاهش تولید محتوای نویسندگان گذاشته است.

نویسنده کتاب «انقلاب روبه جلو» بیان کرد: افزایش قیمت کاغذ و به طبع بالا رفتن قیمت کتاب از یک سو و عدم تمایل انتشاراتی‌ها برای چاپ کتاب از سوی دیگر کاهش سرانه مطالعه کتاب در جامعه را به دنبال داشته است، در این میان تیراژ کتاب‌ها نیز کمتر شده است. متاسفانه ناشران بیشتر از کتاب‌های پر مخاطب استقبال می‌کنند و کتبی که طیف خاصی از مخاطبان را جلب می‌کنند را در رتبه‌های پایین‌تر قرار می‌دهند. این مهم تمایل نویسندگان را برای فعالیت کم رنگ می‌کند.

 نویسنده تاکید کرد: ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که میزان مطالعه در آن از ساعت به دقیقه کاهش پیدا کرده و این نشان می‌دهد که متاسفانه جامعه از کتاب و کتابخوانی فاصله بسیاری گرفته است. بدین ترتیب، کاهش میزان تعداد کتاب نشان می‌دهد مخاطبین دغدغه‌ای برای خرید کتاب ندارند.

وی با اشاره به عدم تبلیغ مناسب برای آثار ادبی اظهار کرد: توسعه کتاب نیازمند رویکرد‌های جدیدی است در عین حال رسانه‌هایی که به نویسنده کمک کرده و زمینه را برای ایجاد تبلیغات مناسب فراهم می‌کنند بسیار کم و اندک هستند. وجود برخی مقوله‌ها مانند رادیو کتاب و یا شبکه کتاب که بتواند نویسندگان را در تبلیغ کتاب‌های تولید شده همراهی کند و زمینه را برای آگاهی دادن به جامعه فراهم کند نداریم.

 نویسنده با توضیح در خصوص محتوای کتاب جدید خود با نام «انقلاب روبه جلو» اظهار کرد: کتاب «انقلاب روبه جلو» بیانگر خاطرات «سید مرتضی نبوی» است و به تاریخ وقایع سال‌های ۱۳۵۷ تا ۱۳۷۷ باز می‌گردد. این خاطرات شامل ۲۰ سال فراز و فرود انقلاب اسلامی در سخت‌ترین سال‌های خود است.

وی درباره علت نامگذاری کتاب خود به نام «انقلاب روبه جلو» افزود: خاطرات «سید مرتضی نبوی» به بیان وقایع سخت و پرالتهاب ابتدای انقلاب اسلامی ایران باز می‌گردد به خصوص رویداد‌های دهه ۶۰، اما همیشه امید به آینده باعث شده انقلاب اسلامی استوار حرکت خود را ادامه داده و یک گام رو به جلو حرکت کند و علت نامگذاری کتابم به همین خاطر است.

 نویسنده و پژوهشگر تصریح کرد: کتاب در ۱۰ بخش به شیوه پرسش و پاسخ تنظیم شده و نکته مهمی که شاید در عرصه خاطره‌نگاری و پژوهش مهم باشد این است که خاطرات همراه با تحلیل‌ها و نظرگاه‌های سید مرتضی نبوی است. در این نظرگاه‌ها، جایگاه وی در انقلاب اسلامی و مسئولیت‌های مهمی که عهده‌دار بوده دیده می‌شود که می‌تواند برای تحلیل بهتر رویداد‌هایی که در آن سال‌ها در کشور رخ داده راهگشا باشد. در کنار تدوین رویداد‌ها سعی کردم تحلیل‌های سیدمرتضی نبوی را هم در زمینه همان رویداد‌ها در کتاب «انقلاب روبه جلو» بگنجانم.

بخشایش خاطرنشان کرد: سیدمرتضی نبوی از مبارزان جدی سال‌های پیش از انقلاب اسلامی ایران بوده که بیش از دو سال از عمرش را در زندان‌های پهلوی گذراند و همسرش نیز در همان دوران در حال مبارزه بود و بیش از دو سال در زندان‌های پهلوی شکنجه شد.

منبع: میزان

انتهای پیام/ ۹۱۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

رسالت نویسنده انقلابی انتقال اطلاعات و تجربیات به نسل آینده است بیشتر بخوانید »