جوانِ

کارنامه درخشان سردار «معینی» راهگشای جوانان است

کارنامه درخشان سردار «معینی» راهگشای جوانان است


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، سردار سرلشکر پاسدار حسین سلامی فرمانده کل سپاه در پیام تسلیت عروج سردار پرافتخار و مجاهد فی سبیل الله «حاج مهدی معینی» گفت: کارنامه درخشان او برای همیشه راهگشای نسل جوان این سرزمین است.

متن پیام به شرح ذیل است:

بسم الله الرحمن الرحیم

عروج سردار پرافتخار، مجاهد فی سبیل الله «سرتیپ دوم پاسدار حاج مهدی معینی» از فرماندگان فرماندهان مخلص، موفق و موثر سپاه در عرصه‌های ماموریتی و مدیریتی و ماموریتی موجب تاثر و تالم خاطر گردید.

این سردار عالیقدر از هنگامه پوشیدن لباس سبز پاسداری و حضور حماسی در سنگر‌های ۸ سال دفاع مقدس تا میدان‌های دفاع از حرم و همراهی با شهید قدس سردار حاج قاسم سلیمانی در جبهه مقاومت اسلامی و نیز صحنه‌های مقابله با جنگ نرم و ترکیبی دشمن، ترجمان ایمان، آگاهی، اخلاص، شجاعت، ایثار، فداکاری و مجاهدت در دفاع از اسلام انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی و خدمت به مردم در جای جای میهن عزیزمان بود و کارنامه درخشان او برای همیشه راهگشای نسل جوان این سرزمین است.

فقدان این سردار عزیز را به خانواده مکرم و همرزمان او در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج مستضعفین تسلیت و تعزیت عرض نموده و از درگاه خدای قادر متعال برای او علو درجات و همنشینی با سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و برای مصیبت دیدگان مکرم و عموم داغدیدگان صبر جمیل و اجر جزیل طلب می‌کنم.

سرلشکر پاسدار حسین سلامی
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

انتهای پیام/ 231

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

کارنامه درخشان سردار «معینی» راهگشای جوانان است بیشتر بخوانید »

هیچ مشکلی برای کشف و درگیری با پرنده‌های مختلف نداریم/ آماده مقابله و انهدام هرگونه تهدیدی در آسمان کشورمان هستیم

فرمانده نیروی پدافند هوایی ارتش: هیچ مشکلی برای کشف و درگیری با پرنده‌های مختلف نداریم/ آماده مقابله و انهدام هرگونه تهدیدی هستیم


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، امیر سرتیپ «علیرضا صباحی‌فرد» فرمانده نیروی پدافند هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، حجت‌الاسلام والمسلمین «محمد باقر روشن‌دل» رئیس اداره عقیدتی سیاسی به همراه جمعی از فرماندهان، مسئولان و کارکنان این نیرو به‌مناسبت دهم شهریور روز پدافند هوایی با حضور در مرقد مطهر امام خمینی (ره) با آرمان‌های امام راحل تجدید پیمان کردند.

فرماندهان و کارکنان نیروی پدافند هوایی ارتش در این مراسم ضمن تجدید میثاق با آرمان‌های والای امام راحل، شهدا و مقام معظم رهبری (مدظله العالی) با نثار تاج گل و قرائت فاتحه به مقام شامخ معمار کبیر انقلاب اسلامی ادای احترام کردند.

امیر سرتیپ صباحی فرد در این مراسم گفت: به ملت همیشه در صحنه ایران اسلامی اعلام می‌کنم که فرزندان شما در ارتش و خاصه در نیروی مقتدر پدافند هوایی ارتش، بر سر عهد و پیمانی که بسته‌اند، ایستاده‌اند و اجازه هیچ‌گونه تعدی به آسمان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را نداده و نخواهد داد.

وی با اشاره به اینکه تجربه ۸ سال دفاع مقدس به ما یاد داد که باید یک پدافند هوایی مقتدر و قوی داشته باشیم، تصریح کرد: جنگ تحمیلی را در حالی پشت سر گذاشتیم که حداقل تجهیزات را، آن هم تجهیزات غیربومی و وابسته به خارج داشتیم، اما امروز در شرایط و جایگاهی هستیم که توان دفاعی ما قابل مقایسه با ۸ سال دفاع مقدس نیست.

فرمانده نیروی پدافند هوایی با بیان اینکه کارکنان توانمند این نیرو از لحظه لحظه زمان برای پیشبرد اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران استفاده می‌کنند، خاطرنشان کرد: با استفاده از سامانه و رادار‌های بومی تمامی تحرکات دشمنان را در پایگاه‌هایشان رصد می‌کنیم و با صراحت می‌گویم که هیچ مشکلی برای کشف و درگیری با هرنوع پرنده‌ای از هر نسلی که باشد را نداریم.

وی با اشاره به ساخت و تولید تجهیزات بومی و پیشرفته این نیرو گفت: نیروی پدافند هوایی سدی محکم و آهنین در برابر هرگونه تجاوز احتمالی دشمنان است.

امیر سرتیپ صباحی فرد با بیان اینکه سامانه سلا‌ح‌های راداری و موشکی بومی، پدافند هوایی را به یک قدرت قابل اتکا در منطقه و دنیا تبدیل کرده است، تصریح کرد: نیروی قدرتمند پدافند هوایی با استفاده از سامانه‌‎های بومی و داخلی جدید خود آمادگی مقابله و انهدام هرگونه تهدید در آسمان امن کشور عزیزمان را دارد و این قدرت بازدارندگی دفاعی مهم توکل به خداوند متعال، استفاده از منویات راهبردی فرماندهی معظم کل قوا (مدظله العالی) و اتکاء به دانش نیروی جوان متخصص و روحیه جهادی آنان میسر شده است.

انتهای پیام/ 231

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فرمانده نیروی پدافند هوایی ارتش: هیچ مشکلی برای کشف و درگیری با پرنده‌های مختلف نداریم/ آماده مقابله و انهدام هرگونه تهدیدی هستیم بیشتر بخوانید »

جوان مدافع حرم با کیف ۴۰ میلیارد تومانی چه کرد؟

جوان مدافع حرم با کیف ۴۰ میلیارد تومانی چه کرد؟



به محله جدید که آمدیم روی دیوار چند مغازه عکس«علی امرایی»؛شهید مدافع حرم را دیده بودم. نانوایی، فروشگاه مواد غذایی.مانده بودم با این سوال که راز محبوب بودن این شهید مدافع حرم چیست؟

به گزارش مجاهدت از مشرق، رزق و روزی، برای هر کسی معنایی دارد. همه‌اش که پول و درآمد نیست. مثلاً رزق یک راننده، علاوه بر دخل روزانه‌اش می‌تواند حضور در فضای باصفای امامزاده‌ای باشد که هیچ وقت گذرش به آن نیفتاده اما یک روز به بهانه رساندن مسافر، زیارتی قسمتش می‌شود و چه بسا که گشایشی هم برایش اتفاق بیفتد. از این رزق‌های معنوی برای خبرنگار جماعت کم نیست. مثل آشنایی من با «علی امرایی»؛ شهید مدافع حرم.

وقتی به محله جدید آمدیم خیلی اتفاقی روی دیوار چند مغازه عکسش را دیدم. در نانوایی سرکوچه مان، فروشگاه مواد غذایی. یک بار هم در کلیدسازی محله. قبلاً اسمش را شنیده بودم. می‌دانستم چند سالی از شهادتش می گذرد. دقت که کردم دیدم مغازه دارهایی که تصویر این شهید زینت بخش محل کسب شان شده، به قول معروف بچه حزب اللهی هم نیستند. آدم‌های معمولی بودند و حتی یکی‌شان به قول خودمان از این بچه قرتی‌ها بود که روی دستش پر از تتو بود.

جوان مدافع حرم با کیف ۴۰ میلیارد تومانی چه کرد؟مدافع حرم؛ علی امرایی یکم تیرماه سال ۱۳۹۴ در اثر اصابت موشک به خودرو در شهر درعا کشور سوریه به شهادت رسید

*رفاقت اگر تصویر بود

فکری شده بودم که چطور می‌شود بین این همه شهید مدافع حرم این یکی آنقدر محبوب باشد تا اینکه یک روز از خلوت بودن مغازه و وقت آزاد مغازه دار؛ همان جوانی که روی دستش تتو داشت استفاده کردم و پرسیدم شهید امرایی را چقدر می‌شناسید؟ برای آنکه از جواب دادن قسر در نرود پشت بندش ادامه دادم:« حتماً انقدر خوب می‌شناسی‌اش که عکسش را چسباندید روی دیوار مغازه؟»

جواب این جوان شنیدنی بود؛ علی رفیق همه ما بود. یک رفیق واقعی. از هر خوبی که بگویید در علی همه‌اش بود. مرام، معرفت، بخشندگی، اهل دلی. جسارت.سالگرد شهادتش همین دو روز قبل بود. هفت سال گذشته اما هنوز هم ما داغدارشیم.»

*علی و مژدگانی کیف ۴۰ میلیاردی

این جواب‌ها اما برایم کافی نبود. گفتم از این همه خوبی و رفاقت برایمان خاطره بگویید. گفت من می گویم اما پیش بچه محل‌های دیگرش هم بروید.

سهم آقا نیما؛ مغازه دار سرکوچه ما می‌شود خاطره کیف ۴۰ میلیاردی و آن روزی که سر و صدای آی دزد آی دزد مرد میانسال همه کاسب‌ها را کشانده بود وسط خیابان؛ «یک روز دزد، کیف مردی را زد که بنده خدا ۴۰ میلیارد پول و چک پول وکلی مدارک در کیفش داشت. دزدها دو نفر بودند و روی موتور. کیف را که زدند آنکه پشت راننده بود قمه را در هوا می‌چرخاند که کسی نزدیکشان نشود. همان موقع علی و برادرش هم همان دور و بر بودند. علی دل و جگردار بود. با موتور افتاد دنبال دزد با اینکه ممکن بود جان خودش و برادرش به خطر بیفتد. اما بچه زبر و زرنگی بود. در کمال ناباوری نیم ساعت بعد با کیف پر از پول و نفس نفس زنان آمد. مثل فیلم‌ها بود اما واقعیت داشت. بنده خدا صاحب کیف، بهت زده فقط تماشا می‌کرد. کاسب‌ها دورشان جمع شده بودند. بنده خدا کیف را داد به علی و گفت از یک تا صد میلیون. شیرینی من به شما. علی آقا خیلی چشم ودل سیر بود. قبول نکرد. گفت بیاید بریم مسجد محله. هر چقدر دوست دارید بدید آنجا خرج مسجد وهیات مسجد کنیم. این خاطره دهان به دهان بین مردم و کاسب‌ها چرخید.»

جوان مدافع حرم با کیف ۴۰ میلیارد تومانی چه کرد؟
منزل شهید مدافع حرم؛علی امرایی در محله دیلمان شهرری

*سفره دار

کنجکاوتر شدم شهید علی امرایی را بهتر و بیشتر بشناسم. ناسلامتی بچه محل بودیم. پیدا کردن نشانی خانه‌شان کار سختی نبود. تصمیم گرفتم این بار برخلاف رویه معمول گزارش‌ها قبل از خانواده سراغ اهالی برویم. خدا برایمان خواسته بود کاسب خیابان مصطفی خمینی محله دیلمان گفت همین الان خانه‌شان مراسم است. خیلی از همسایه‌ها آنجا هستند. بروید دست پر بر می‌گردید. راست می‌گفت. در خانه قدیمی و باصفایشان جای سوزن انداختن نبود. کمی بعدتر فهمیدیم علی امرایی معروف بود به سفره داری. عکس‌های علی جا به جا روی دیوار خانه به ما خوش آمد می‌گفت.

*جوان ۲۲ ساله‌ای که سرپرست ۸ بچه یتیم بود

در خانه‌شان هیات بود و به آخرهای هیات رسیده بودم. با چشم، جمعیت را برانداز کردم و در ذهنم چند نفری را گلچین کردم تا سراغشان بروم. اولین نفر یک خانم مسن بود که چشم‌هایش آنقدر گریه کرده بود باز نمی‌شد. فکر می‌کردم باید یکی از اقوام باشد اما پیرزن، همسایه خانواده امرایی بود! نامش «معصومه سلیمانی» بود. گفتم مادر، ۷ سال گذشته‌ها! با گوشه چهارقد اشک‌هایش را پاک کرد و با ما هم کلام شد؛ «من قد کشیدن علی را دیدم. بزرگ شدنش را. مثل پسر خودم دوستش داشتم. علی هم پاسدار بود هم مداح هم کمک حال همه اهل محل، هم کوچک‌ترین خیر. چند جوان سراغ دارید که از ۱۷ سالگی سرپرست بچه یتیم باشند و به کسی هم چیزی نگویند. علی در ۲۲ سالگی سرپرست ۸ بچه یتیم بود. علی دست گیر همه بود. ما همسایه‌های قدیمی هستیم. هر وقت هر کجا کم می‌آوردم و گیر می‌آوردم می‌گفت فقط یک زنگ به من بزن. واقعاً هم در اولین فرصت خودش را می‌رساند.» لابه لای حرف‌های معصومه خانم همسایه دیوار به دیوار خانواده امرایی این جمله که علی در ۲۲ سالگی سرپرست ۸ بچه یتیم بود ذهنم را به خودش مشغول کرد. آخه بچه ۲۲ ساله این همه پولش کجا بود؟ سؤال را گوشه‌ای از ذهنم سپردم تا جوابش را پیدا کنم.

جوان مدافع حرم با کیف ۴۰ میلیارد تومانی چه کرد؟
خاطرات اهالی محله دیلمان از شهید علی امرایی شنیدنیست

* مشتری دائم بوتیک لباس فروشی!

«از بچگی با علی بچه محل بودیم. من مغازه لباس فروشی داشتم. علی هر دو هفته یک بار سر و کله‌اش پیدا می‌شد. یک بار می‌گفت دو تا پیراهن می خوام با دو تا شلوار. دو هفته بعد می‌آمد و کفش می‌خرید. اوایل فکر می‌کردم برای خودش خرید می‌کند، در حالی که همیشه او را با لباس ساده اما مرتب می‌دیدم. یک بار گفتم علی با این همه لباس چه کار می‌کنی رفیق؟ جواب سربالا داد. یک مدت که گذشت از زیرزبانش کشیدم که برای نیازمندان واقعی که می‌شناسد لباس نو می‌خرد. خیلی کیف کردم. چون همیشه دیده بودم مردم لباس‌های استفاده شده‌شان را هدیه می‌دهند. آنقدر این کارعلی برایم جالب بود که من هم در این کار خیرش سهیم شدم و لباس‌ها را کمتر از قیمت واقعی‌اش به او می فروختم.» این هم یک روایت دیگر از «مهدی مهربان»؛ رفیق شهید علی امرایی.

*قصه علی امرایی و مرد یک چشم

«علی به من پیرمرد درس زندگی می‌داد. ما همسایه‌ایم. همسایه قدیمی. می‌دانستم دستش در کار خیر است وگاهی کمکش می‌کردم. یک شب گفت حاج حسن ماشینت را میاری با هم یک جایی برویم؟ گفتم به دیده منت. یک سبد بزرگ پر از ارزاق داخل ماشین گذاشت و با هم به روستایی سمت قلعه نو ورامین رفتیم. جلوی در یک خانه قدیمی و زه وار در رفته پیاده شدیم. علی در زد و مرد میانسالی با چهره عجیب و غریب در را باز کرد. شبیه آدم ترسناک‌های کارتون‌ها بود. یک چشم بیشتر نداشت و آن هم سر جای خودش نبود. چشمش که به علی خورد انگار دنیا را به او داده بودند. با هم کمک کردیم. گفت این بنده خدا مادرزادی یک چشم ندارد و به دلیل این چهره نمی‌تواند در میان مردم برود و هیچ کجا هم به او کار نمی‌دهند. من از وقتی شناختمش هر چقدر در توانم بوده کمکش کردم.»

«حسن مؤذن»؛ پیرمرد همسایه این خاطره را که گفت مثل ابر بهار گریه کرد. این خاصیت این سن و سال است که انگار دیگر غرور و این حرف‌ها به کار آدم نمی‌آید. احساس که سرریز شود اشک هم می‌ریزد و این ماییم که در چهاردیواری خانه‌ای که هنوز هم عطر مردانگی شهید علی امرایی در آن پیچیده راز عکس روی دیوار او در مغازه‌های محله را می‌فهمیم.

جوان مدافع حرم با کیف ۴۰ میلیارد تومانی چه کرد؟
فرنگ خانم؛ مادر شهید علی امرایی

*چه کردی که علی، شد علی!

همه اهل محل از علی امرایی خاطره دارند. از دست به خیری علی، وجدان کاری علی، از آشپزی‌اش، صدای دلنشینش، روضه‌های محرمی‌اش، از خواندنش در هیات جوان‌هایی که خیلی هاشان داستان دار بودند و شر و شور اما علی، محرم که می‌شد مداح هیات شان می‌شد. اما حالا ما، ما در محاصره زیبای این خاطره‌های ریز و درشت، با مادر علی؛ فرنگ خانم چشم تو چشم شده‌ایم و دل توی دلمان نیست که از او یک سؤال بپرسیم. چه کار کردی مادر؟ چطور علی را تربیت کردی؟ علی ۲۹ سال بیشتر نداشت که شهید شد. یک جوان ۲۹ ساله و این همه خوبی؟ بی مقدمه همین سؤال را پرسیدیم. به فرنگ خانم گفتیم که چطور سر از خانه‌شان در آوردیم. گفتیم که کنجکاوی اینکه چرا عکس علی همه جا هست ما را کشانده به خانه‌شان.

*ماجرای عدس پلوی نذری، خرابکاری علی و راز تربیتی مادر!

لبخند فرنگ خانم اما از آن لبخندهای دلنشین است که معنای غربت و دلتنگی می‌داد. یک حس دور و نزدیک. فرنگ خانم از یک خاطره خنده دار شروع کرد: «علی بچه بود شاید ۱۳ ساله. آقا جانش برای ماه رمضان یک کیسه برنج ده کیلویی خریده بود. روزهای اول ماه رمضان بود یک روز از نماز جمعه که برگشتیم دیدم نصف کیسه برنج را در قابلمه ریخته و خیسش کرده. گفتم علی این چه کاریه؟ معصومانه نگاهم کرد و گفت می خوام به همسایه‌ها افطاری بدم. خشکم زده بود. نمی‌دانستم دعواش کنم یا همراهی‌اش کنم که همراهش شدم و کمکش کردم و برای همسایه‌ها عدس پلو پختیم. اتفاقاً چه عدس پلویی هم شد. به بیشتر همسایه‌ها افطاری دادیم. خنده‌های از ته دل آن روز علی هنوز جلوی چشمم هست.»

به اینجا که رسید سرش را جلو آورد و گفت مادر شدی؟ جواب بله را که از من شنید بنددلم را پاره کرد با این جمله؛ «به خدا انگار الان نشسته روبه روم و داره مثل همان روز می خنده.» درس این خاطره فرنگ خانم برای منِ مادر چه بود؟ همراهی، همدلی. فکری شدم اگرمن جای فرنگ خانم بودم چه می‌کردم. شاید پسر ۱۳ ساله‌ام را کلی دعوا می‌کردم که چرا نصف کیسه برنج را خیس کرده و در آشپرخانه گندکاری کرده و… اما فرنگ خانم از این فرصت بهترین استفاده را کرده تا علی بشود علی…

البته فقط این نبود. کمی که پدر و مادر و خواهرش خاطرات را شخم زدند فهمیدیم علی از آن بچه‌های نان پاک خورده روزگار بوده. بابا، مسجد رفتنش ترک نمی‌شده و علی و آن یکی پسر هم همراه همیشگی‌اش. از قدیم ندیم‌ها در خانه هیات داشتند و این رسم هیات رفتن را هم ترک نمی‌کردند. نان حلال هم که دیگر اصل کار است. بابا به علی یاد داده بود کار عار نیست. علی و آن یکی پسر را از بچگی همراهش خودش می‌برد و با عمل نشانشان می‌داد که کار عار نیست. حتماً گاهی وقت‌ها یک جمله پدرانه هم ضمیمه‌اش می‌کرده که برای بچه‌ها درس زندگی بشود.

*تعقیب گداهای محله

یادم آمد همسایه‌شان گفته بود علی در ۲۲ سالگی‌اش سرپرست ۸ بچه یتیم بود و با خودم قرار گذاشته بودم که جواب این سؤال را از خانواده‌اش بگیرم. اینکه جوان ۲۲ ساله این همه پول را از کجا می‌آورده که وقت خداحافظی با هم صحبت شدن با دایی شهید علی امرایی جواب همه سوالاتمان را گرفتیم؛

«علی از کار کردن ابایی نداشت. بچه که بود ساندویچ درست می‌کرد و می‌برد مدرسه می فروخت. ندیدیم برای خودش ولخرجی کند. یا هر روز یک لباس بپوشد. فقط این نبود. تابستان‌ها با برادر دامادشان به مدارس می‌رفت برای نقاشی در و دیوار. بعد هم که بزرگ‌تر شد و به سپاه رفت و پاسدار شد اما باز هم دست از چندکاره بودن بر نداشت. چاپخانه راه انداخت برای چاپ بنر و کارش تخفیف دادن بود. خلاصه بعد از شهادتش از طریق کمیته امداد فهمیدیم که او دو خانواده و سه یتیم را تحت پوشش مالی خود داشته و تمام درآمدش را خرج آنها می‌کرد.

خاطرات ما و علی امرایی با ماجرای تعقیب کردن او و گداهای محله و شناسایی جا و مکانشان تمام شد؛ «علی رد گداهایی را که در خانه می‌آمدند می‌گرفت تا ببیند خانه‌شان کجاست و آنهایی که واقعاً گدا بودند را شناسایی می‌کرد و کمک حالشان می‌شد.»

جوان مدافع حرم با کیف ۴۰ میلیارد تومانی چه کرد؟
نام جهادی شهید علی امرایی«حسین ذاکر» بود

*وصال

مدافع حرم علی امرایی، با اسم جهادی حسین ذاکر در یکم تیرماه سال ۱۳۹۴ در اثر اصابت موشک به خودرو در شهر درعا درکشور سوریه به شهادت رسید.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جوان مدافع حرم با کیف ۴۰ میلیارد تومانی چه کرد؟ بیشتر بخوانید »

ضرورت برنامه ریزی بلندمدت برای ترویج و تقویت فرهنگ نماز

ضرورت برنامه ریزی بلندمدت برای ترویج و تقویت فرهنگ نماز


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از اراک، سرهنگ «محمدرضا عسگری» امروز دوشنبه در نشست اجلاس استانی نماز استان مرکزی اظهار داشت: نماز جوهره ایمان و نماد همه اعتقادات و از ارکان مهم دین است و امروز کلید همه موفقیت‌ها و فتح قله‌های بلند معرفتی نماز است.
 
جانشین فرمانده سپاه روح‌الله استان مرکزی با بیان اینکه نماز نقش مهمی در پیشبرد اهداف و آرمان‌های اسلامی داشته و دارد، گفت: باید برنامه‌های متنوعی برای آشنایی نسل جوان و نوجوان جامعه با جایگاه و اهمیت نماز در پیشرفت و تکامل تدوین و برنامه ریزی شود و نقش دانشگاه‌ها و آموزش و پرورش در این راستا بسیار مؤثر است.
 
وی با تأکید بر اینکه تشویق و ترویج فرهنگ و گفتمان نماز یکی از ضرورت‌های مهم جامعه اسلامی است، افزود: نماز به عنوان عمود و ستون دین نقش مهمی در حرکت جامعه اسلامی به سمت پیشرفت‌ها دارد و باید برای ترویج و تقویت فرهنگ نماز برنامه ریزی بلند مدت انجام شود و نیاز به کار خلاقانه و مبتکرانه دارد.
 
عسگری بیان کرد: نماز جوهره ایمان و نماد همه اعتقادات است و امروز کلید همه موفقیت‌ها و فتح قله‌های بلند معرفتی نماز است و باور اعتقاد به نماز و این فرهنگ نجات بخش باید برای همه نهادینه شود.
 
وی تأکید کرد: نماز به جامعه اسلامی قدرت حیات طیبه می‌دهد و مهمترین وسیله برای ساخت تمدن اسلامی است.
 
جانشین فرمانده سپاه روح‌الله استان مرکزی خاطر نشان کرد: تبیین جایگاه و اهمیت نماز در جامعه اسلامی مقدمه سازی برای تشکیل تمدن اسلامی است و لذا در گام دوم انقلاب نماز یکی از عرصه‌های مهم تولید قدرت است.
 
انتهای پیام/ 

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ضرورت برنامه ریزی بلندمدت برای ترویج و تقویت فرهنگ نماز بیشتر بخوانید »

خمین بهترین کانون برای انتقال مفاهیم و معارف امام (ره) به نسل جوان است

خمین بهترین کانون برای انتقال مفاهیم و معارف امام (ره) به نسل جوان است


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از اراک، «امین عارفی نیا» معاون فرهنگی، هنری و ارتباطات موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) در همایش ائمه جمعه استان مرکزی در خمین همزمان با هفته بر آستان آفتاب اظهار داشت: با هدف تمرکززدایی از فعالیت‌های که پیرامون معارف امام راحل و انقلاب برگزار می شود تصمیم بر این شد همزمان با سالروز ولادت حضرت فاطمه (س)  و امام راحل، برنامه ای در زادگاه امام راحل برگزار شود. 

عارفی نیا گفت: هفته فرهنگی برآستان آفتاب در خمین به همت استاندار مرکزی، سازمان ها و ادارات برگزار شد و موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) نیز در کنار این افراد برای برگزاری حضور داشت. 

وی ادامه داد: تلاش بر این بوده در برگزاری این برنامه ساده زیستی و صرفه جویی و پرهیز  از اصراف مدنظر باشد چراکه اینها از آموزه‌های امام راحل نیز بوده است. 

عارفی نیا بیان کرد: امام راحل در طول عمر خود در ۷ اقلیم زندگی کردند که خمین زادگاه ایشان و دوران رشد و نمو وی بوده است که جایگاه ویژه ای در سیر زندگی ایشان نیز داشته است. 

وی گفت: خمین بهترین کانون برای انتقال مفاهیم و معارف امام خمینی به نسل جوان است و باید از این کانون برای این مهم بهره کافی را برد.

معاون فرهنگی، هنری و ارتباطات موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) گفت: در راستای انتقال مفاهیم و معارف امام خمینی وزارت آموزش و پرورش به صورت جدی پای کار تنطیم و نشر و عرضه و تبیین معارف امام آمده است. 

عارفی نیا تاکید کرد: این خانه باید به مرکز فرهنگی پویا برای انتقال و تبیین معارف امام راحل و انقلاب تبدیل شود. 

وی خاطرنشان کرد: برنامه بر این است که این خانه را به مرکزی برای دانش آموزان کشور و استان با هدف انتقال مفاهیم و برگزاری رویدادهای علمی و فرهنگی تبدیل کرد و امیدواریم همکاری‌های لازم دراین راستا صورت گیرد و بتوان در این مکان مقدس این خدمت پایدار و ماندگار برای مردم ارائه کرد.

انتهای پیام /

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خمین بهترین کانون برای انتقال مفاهیم و معارف امام (ره) به نسل جوان است بیشتر بخوانید »