فیلم/ خاطره شنیدنی آهنگران از حاج قاسم
فیلم/ خاطره شنیدنی آهنگران از حاج قاسم بیشتر بخوانید »
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، هشت سال دفاع مقدس، تجلی مدیریت جهادی و انقلابی جوانانی از این مرز و بوم است که با نبوغ نظامی بالای خود، مقابل ارتش تا به دندان مسلح بعثی ایستادگی کرده و با تدابیر خود، کارشناسان نظامی دیگر کشورهای جهان را متحیر کردند. یکی از این جوانان سردار شهید «حسین خرازی» فرمانده لشکر امام حسین (ع) بود رزمندگان او را در جبههها بهعنوان فرماندهای بافکر، دارای نبوغ نظامی، شجاع و مدیریتبلد میشناختند.
سردار شهید «حسین خرازی» ایثارگری را در دوران دفاع مقدس با تمام وجود معنا کرد؛ بهطوری که حدود ۳۰ بار براثر اصابت ترکش زخمی شد و در عملیات «خیبر» نیز دست راست خود را تقدیم اسلام کرد. او در همه حملات و عملیاتها حضور فعال داشت و تمامی جبههها را زیر پاهای استوار خود درنوردیده بود.
جبههها را زیر پاهای استوار خود درنوردیده بود
«حسین خرازی» سال ۱۳۳۶ در یک خانواده مذهبی در اصفهان چشم به جهان گشود و هم زمان با شروع تحصیلات ابتدایی، در جلسات مذهبی و قرائت قرآن شرکت میکرد تا اینکه سال ۱۳۵۵ در رشته علوم طبیعی دیپلم گرفت. وی سپس به خدمت سربازی اعزام شد؛ اما سال ۱۳۵۷ بهفرمان حضرت امام خمینی (ره) از خدمت سربازی گریخت و به خیل عظیم امت اسلام در انقلاب اسلامی پیوست. [۱]
«حسین خرازی» فرماندهی و مسئولیت را از گروهان شروع کرد؛ از همان ابتدای انقلاب و در مبارزه با ضدانقلاب در کردستان نقش شجاعانهای از خود نشان داد و در جریان آزادسازی محور سنندج – مریوان نیز فرمانده گردان ضربت شد.
سردار سرلشکر «سید یحیی صفوی» میگوید: «بعد از اینکه برادر من (مرتضی) مجروح شد، «حسین خرازی» فرمانده شد. از بین بچهها بعضیها گفتند، «فروغی» فرمانده شود. بعضیها گفتند، «رضا رضایی» باشد؛ ولی [اکثر]پاسدارها گفتند؛ آقای «حسین خرازی» فرمانده شود که از همه ما بافکرتر است و نبوغ نظامی دارد، هم شجاع است و هم مدیریت بلد است. واقعاً هم اینجور بود. واقعاً نبوغ نظامی و شجاعت و کار بلدی حسین خرازی از سنندج بروز و ظهور کرد و به همین دلیل توانست لشکر امام حسین (ع) را تشکیل دهد و فرماندهی آن را تقبل کرد.» [۲]«حسین خرازی» حدود ۳۰ بار براثر ترکش زخمی شد و در عملیات خیبر نیز دست راست خود را تقدیم اسلام کرد. او در همه حملات و عملیاتها حضور فعال داشت، از حاج عمران تا فاو و تمامی جبههها را زیر پاهای استوار خود درنوردیده بود.
روحی عمیق، سرشار از تقوی و اخلاص
روح عمیق، تقوی و اخلاص از خصوصیات این شهید بزرگوار بود؛ برای همین است که همه بسیجیان و نیروهای لشکر ۱۴ امام حسین (ع) به او عشق میورزیدند. [۳] حاج صادق آهنگران در این ارتباط میگوید: «خرازی برای من اسوه و الگو بود. از او درس اخلاق و معنویت یاد میگرفتم. خصوصیتی که بیشتر همه را مجذوب «حسین خرازی» میکرد، چهره خندان و نگاه معصومانه او بود که از روح پاک و وجود بیآلایش او حکایت میکرد. در هر وضعیتی لبخند از چهره زیبای او محو نمیشد. من هیچگاه آن بزرگوار را اخمو و غمگین ندیدم». [۴]
بازگشت به دنیا برای ادامه مأموریت
هنگامیکه در عملیات «خیبر» بهشدت مجروح و دست راست او از بدنش جدا شد، بعدها برای مادر خود تعریف کرده بود که «وقتی دستم جدا شد، روحم داشت از پیکرم جدا میشد؛ همینطور رفتم بالا، رفتم بالا… یکدفعه وقتی دیدم دارم از بدنم جدا میشوم، گفتم خدایا، من هنوز خیلی مأموریتها توی دنیا دارم که انجام ندادهام، خدایا من هنوز کاری برای انقلاب نکردهام؛ خدایا من را برگردان. یکلحظه احساس کردم توی جسمم هستم و از درد شدید رنج میبرم»؛ بردندش بیمارستان و دست قطعشدهاش را جراحی کردند و بعد از چند روز برگشت منطقه که رزم کند. [۵]
رسیدن غذا به نیروهای خطشکن، آخرین دغدغه «حسین خرازی»
حاج «حسین خرازی» روز هشتم اسفند سال ۱۳۶۵ در جریان عملیات «کربلای ۵»، برای بازدید از مناطق عملیاتی به خط مقدم رفته بود و از نزدیک اقدامات لشکرش (لشکر امام حسین (ع)) را هدایت میکرد. یکی از همرزمان شهید در مورد نحوه شهادت وی میگوید: «در ساعت ۱۰ صبح، بهطرف خط مقدم حرکت کردیم و چند ساعت بعد به سنگر حاج حسین رسیدیم که نیمهشب به خط آمده بود. من بهاتفاق مسئول مهندسی منطقه و چند تن دیگر از برادران، در کنار ایشان به صحبت در مورد وضعیت منطقه مشغول شدیم و شهید خرازی از اوضاع منطقه سؤال میکرد و دستورات لازم را برای جلوگیری از نفوذ دشمن به بچهها میداد. یکی از برادران خبر داد که ماشین غذا مورد اصابت گلوله دشمن قرارگرفته و نتوانسته است برای برادران غذا ببرد. حاج حسین بهشدت ناراحت شد و دستور داد به هر ترتیبی شده آب و غذا را به جلو برسانند. نیم ساعت بعد یکی از برادران گفت که ماشین غذا آماده است. شهید خرازی از جا بلند شد و به بیرون سنگر رفت. بچهها میخواستند به طریقی ایشان را از تصمیمش منصرف نمایند، اما خجالت میکشیدند. یکی از برادران گفت که شما به داخل بروید و ما ماشین را خواهیم فرستاد. اما ایشان به کنار ماشین آمد و توصیههایی را به راننده کرد که چگونه و از کجا برود. من در آن لحظه در نیم متری حاج حسین بودم، یکمرتبه دیدم که فرمانده به زمین افتاد. اصلاً باورم نمیشد. حتی درست متوجه صدای خمپارهای که در کنارمان به زمین خورد، نشدم. بلافاصله سر حاجی را بلند کردم، ترکشهای بزرگی به سر و گردن این بزرگوار اصابت کرده بود. سایر برادران هم جمع شدند، ولی هیچکس نمیتوانست باور کند. بیاختیار فریاد زدم «حاجآقا شهید شد». حس میکردم از چشمانم نه اشک، بلکه خون میبارد و بیاختیار زار زار گریه میکردم». [۶]
خاطراتی از شهید «حسین خرازی»
هنوز قسمتمون نیست
حاجی خیر ببینی، بیا پائین تا کار دست خودت و ما ندادهای، بچههای اطلاعات هستند. هرچی بشه بهت میگیم به خدا؛ رفته بود بالای دپو، خط عراقیها را نگاه میکرد؛ با یکطرف دوربین. آنطرفش رو به بالا بود. گفت «هر موقع خدا بخواد، درست میشه. هنوز قسمتمون نیست». یکدفعه از پشت افتاد زمین. دوربین هم افتاد جلوی پای ما. تیر خورده بود به چشمی بالای دوربین. خندید. گفت «دیدین قسمت من نبود».
من یک دست بیشتر ندارم
هواپیما که رفت چند نفر بیهوش ماندند. من که ترکش توی پایم خورده بود و حاج حسین تنها رفته بود، یک تویوتا پیدا کرده و آورده بود. میخواست ما را ببرد داخل آن. هی دست میانداخت زیر بدن بچهها. سنگین بودند، میافتادند. دستشان را میگرفت، میکشید، بازهم نمیشد. خسته شد، رها کرد، رفت روی زمین نشست. زل زد به ما که زخمی افتاده بودیم روی زمین، زیر آفتاب داغ. دو نفر موتورسوار رد میشدند. دوید طرفشان، گفت «بابا! من یه دست بیشتر ندارم. نمیتونم اینها را جابجا کنم. الآن میمیرند اینها. شما رو به خدا بیایید.» پشت تویوتا، یکییکی سرهامان را بلند میکرد، دست میکشید روی سرمان. «نیگا کن. صدا مو میشنوی؟ منم. حسین خرازی» و گریه میکرد.
میخواستم دستش را ببوسم روم نشد
تو خط غوغائی بود. از زمین و هوا آتش میبارید. علی گفت «چی شده مگه؟»، گفت «حاجی سپرده یه کالیبر ببرم خط. با این آتیشی که اونا میریزن، دو دقیقه نشده، کالیبرو میفرستن رو هوا.» بالاخره نبرد. از موتور که پیاده شد، یک راست رفت سراغ علی. یک سیلی گذاشت تو گوشش. داد زد «اون بچههای مردم دارن جون میدن زیر آتیش، دلت نمیسوزه، واسه یک کالیبر دلت میسوزه؟».
میخواستم مثلاً دلداریاش بدم. گفتم «اگه من جای تو بودم، یه دقیقه هم نمیایستادم اینجا.» گفت «چی داری میگی؟ میخواستم دستشو ببوسم، روم نشد».
خشم و کینه افسر عراقی از «حسین خرازی»
ما رو به خط کردند. از اول صف، یکییکی اسم و مشخصات میپرسیدند، میآمدند جلو. نوبت من شد. اسمم را گفتم. مترجم پرسید «مال کدوم لشکری؟» گفتم «لشکر امام حسین (ع)». افسر عراقی یکدفعه پرید. موهایم را گرفت، بهطرف خودش کشید. داد زد «حسین، حسین خرازی؟» چشماش انگار دو تا گلوله آتش؛ سرم را انداختم پائین، گفتم «نه». [۷]
پیام حضرت آیتالله خامنهای به مناسبت شهادت «حسین خرازی»
«شهید خرازی پاداش جهاد صادقانه و مخلصانه خود را اکنون گرفته و با نوشیدن جام شهادت، سبکبال در جمع شهدا و صالحین درآمده است. زندگی و سرنوشت این شهید عزیز و هزاران نفس طیبهای که در این وادی قدم زدهاند، صفحه درخشندهای از تاریخ این ملت است؛ ملتی که در راه اجرای احکام خدا و حاکمیت دین خدا و دفاع از مستضعفین و نبرد با مستکبرین، عزیزترین سرمایه خود را نثار میکند و جوانان سرافرازش، پشت پا به همه دلبستگیهای مادی زده، پای در میدان فداکاری نهاده و با همه توان مبارزه میکنند و جان بر سر این کار میگذارند.» [۸]
بخشی از وصیتنامه شهید حسین خرازی
«از مردم میخواهم که پشتیبان ولایتفقیه باشید، راه شهدای ما راه حق است. اول میخواهم که آنها مرا بخشیده و شفاعت مرا در روز جزا کنند و از خدا میخواهم که ادامهدهنده راه آنها باشم. از مسئولین عزیز و مردم حزباللهی میخواهم که در مقابل آن افرادی که نتوانستند از طریق عقیده، مردم را از انقلاب دور و منحرف کنند و الآن در کشور دست به مبارزه دیگری از طریق اشاعه فساد و فحشا و بیحجابی زدهاند، در مقابل آنها ایستادگی کنید و با جدیت هرچهتمامتر جلو این فسادها را بگیرید…».
منابع:
[۱] جمشیدی، محمدحسین، یزدانفام، محمود، آخرین تلاشها در جنوب (روزشمار جنگ ایران و عراق، کتاب چهل و هفتم)، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ سوم، ۱۳۹۰ صفحه ۱۴۵
[۲] اردستانی، حسین، تاریخ شفاهی دفاع مقدس (روایت سید یحیی صفوی، از سنندج تا خرمشهر)، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ دوم، ۱۳۹۹، صفحات ۱۳۰ و ۱۳۱
[۳] بهداروند، محمدمهدی، تاریخ شفاهی دفاع مقدس (بانوای کاروان، روایت محمدصادق آهنگران)، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، ۱۳۹۹، صفحه ۲۷۰
[۴] جمشیدی، محمدحسین، یزدانفام، محمود، آخرین تلاشها در جنوب (روزشمار جنگ ایران و عراق، کتاب چهل و هفتم)، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ سوم، ۱۳۹۰ صفحه ۱۴۵
[۵] فصلنامه نگین ایران، شماره ۵۶، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، بهار ۱۳۹۵، صفحه ۱۶۸
[۶] جمشیدی، محمدحسین، یزدانفام، محمود، آخرین تلاشها در جنوب (روزشمار جنگ ایران و عراق، کتاب چهل و هفتم)، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ سوم، ۱۳۹۰ صفحه ۱۳۸
[۷] سایت تبیان، بخش فرهنگ پایداری
[۸] بهداروند، محمدمهدی، تاریخ شفاهی دفاع مقدس (بانوای کاروان، روایت محمدصادق آهنگران)، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، ۱۳۹۹، صفحه ۲۷۲
انتهای پیام/ 113
شهید حسین خرازی؛ فرماندهای بافکر و دارای نبوغ نظامی بالا بیشتر بخوانید »
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، در ایام چهلمین سالگرد آغاز دفاع مقدس مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس علاوه بر فعالیتهای گذشته خود در حوزه دفاع مقدس پا به میدان تاریخ شفاهی فرماندهان گذاشته است تا با روایت دقیق و واقعی این اسوهها و چهرههای ماندگار دفاع مقدس بتواند در حفظ و انتقال ارزشهای دفاع مقدس و تبیین فرهنگ ایثار و شهادت برای نسلهای آینده و بهویژه برای نسل جوان کشور وظیفه تاریخنگاری خود را بهخوبی انجام دهد.
یکی از این اسوههای ماندگار حاج صادق آهنگران نوحهخوان و مداح رزمندگان و شهدای دفاع مقدس است که با نوای دلنشین خود در دوران جنگ شور حسینی(ع) را میان رزمندگان ایجاد میکرد و اکنون کتاب تاریخ شفاهی وی توسط مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشر شده است.
مراسم رونمایی کتاب تاریخ شفاهی وی با توجه به وضعیت ناشی از شیوع ویروس کرونا بدون حضور رسانهها برگزار شد.
بهمنظور آشنایی بیشتر با این کتاب با علیرضا موحد علوی مدیر مطالعات تاریخ شفاهی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، سردار حاج صادق آهنگران راوی کتاب، حجتالاسلام محمدمهدی بهداروند مجری این کتاب و احمدی تدوینگر نهایی کتاب به گفتگو پرداختیم.
* حاج صادق یکی از چهرههای درخشان دفاع مقدس است
موحد: قبل از آنکه بخواهم گزارشی در خصوص جمعآوری کتاب بگویم باید این مطلب را در خصوص حاج صادق عرض کنم که حاج صادق آهنگران خودش یکی از افراد و شخصیتهای تأثیرگذار دفاع مقدس است. فرماندهان بسیاری مثل آقایان محسن رضایی، رحیم صفوی، سردار رشید و شمخانی داریم اما در حوزه فرهنگ جهاد و دفاع مقدس حاج صادق یکی از چهرههای درخشان دفاع مقدس است.
باید این موضوع را گفت که در عملیاتها همانند محسن رضایی از ایشان استقبال میکردند، یعنی وقتی ایشان وارد لشکر میشدند، رزمندهها مثل پروانه دور ایشان جمع میشدند.
مأموریت و ویژگی حاج صادق آهنگران آنقدر مهم بود که فرمانده سپاه در یک مقطعی حضور ایشان بهعنوان رزمنده در جبههها را ممنوع کرد، یعنی گفتند “حق ندارید مثل فرد عادی در دفاع مقدس شرکت کنید.”
* حاج صادق آهنگران باعث تقویت روحیه رزمندگان بود
ایشان باعث تقویت روحیه رزمندگان بود؛ چراکه حضرت امام خمینی(ره) به ایشان تأکید کرده بودند که بهصورت حماسی برای رزمندگان مداحی کنند. یکی دیگر از ویژگیهای حاج صادق این بود که نوحهها و اشعار ایشان روحیه استقامت و پایداری را در ذهن و دل رزمندگان تحکیم میکرد.
عروج معنوی و تعالی رزمندگان را که مورد تأکید رهبر معظم انقلاب است ایشان تقویت و عمق بخشی کردند، یعنی حاج صادق با نوحهسرایی خود روحیه معنوی و ایمانی را تحکیم میبخشید.
حضور آهنگران در جبهههای نبرد حق علیه باطل بشارت استقامت و حماسهآفرینی روی رزمندگان بود؛ تا جایی که دشمن روی ایشان حساس شد و در جنگ روانی میگفتند که “ما بلبل خمینی را (امام خمینی(ره)) ـ صادق آهنگران ـ اسیر کردیم”، این کار دشمن نشاندهنده تأثیرگذاری حاج صادق در جبههها بود.
یکی دیگر از ویژگیهای حاج صادق که ایشان را در تاریخ دفاع مقدس ماندگار کرد، بحث امیدآفرینی در دل رزمندگان بود که نیاز است کار پژوهشی در این زمینه شود. اگر خاطرات رزمندگان و شهدا را بررسی کنیم، نوشتهاند که چقدر ایشان باعث امیدآفرینی شدهاند. مأموریت آهنگران در جبهه، استقامت فکری، حماسهآفرینی مورد نیاز رزمندگان برای عملیات بود، که ایشان بهخوبی آن را انجام دادند.
مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس قرار است در یک برنامه سهساله تاریخ شفاهی ۳۰۰ فرمانده دفاع مقدس را جمعآوری کند، که تا الآن ۱۲۰ تاریخ شفاهی گرفته شده است، حدود ۱۲ جلد آن چاپ شده است که امیدواریم تا پایان سال ۸ جلد دیگر آن را رونمایی کنیم.
جالب اینجاست که حاج صادق، بهدلیل ویژگیهایی که در جبههها داشته است مورد توجه مرکز قرار گرفت و به همین دلیل بنا به درخواست خودشان کنار کار تاریخ شفاهی، یک کار علمی آموزشی نیز انجام شود؛ که کتاب حاج صادق در مراکز آموزشی نیز استفاده شود.
* مرکز اسناد و تحقیقات منحصربهفردترین اسناد را در اختیار دارد
**: برخی از فرماندهان دفاع مقدس بهدلیل آنکه حدود ۴۰ سال از آن واقعه میگذرد، شهید میشوند و فوت میکنند یا این خاطرهها از یادشان میرود، در خصوص اهمیت تاریخ شفاهی و حفظ این خاطرات بفرمایید.
موحد: آن چیزی که از جنگ باقی مانده دو بخش است؛ یکی بخش اسناد است که مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس یکی از منحصربهفردترین اسناد را در اختیار دارد چراکه در آن زمان افرادی کنار فرماندهان حضور داشتند و تمام اتفاقات را ضبط میکردند و در حدود ۲۸ هزار نوار کاست در اختیار مرکز هست که حدود ۴۰ هزار ساعت میشود. آنها پیاده و منتشر میشود. بخش دوم طبق فرموده حضرت آقا آن چیزی است که در دل و ذهن فرماندهها و رزمندگان است که در این موضوع به حوزه تاریخ شفاهی برمیگردد، هرچند دیر شروع شده اما بسیار مهم است،
یعنی ۵۰ درصد تاریخ دفاع مقدس اسناد و ۵۰ درصد دیگر مطالب داخل ذهن فرماندهان و رزمندگان است که انشاءالله مرکز میخواهد آنها را جمعآوری کند،
البته این ۳۰۰ فرمانده در حدود فرماندهان لشکر و تیپ هستند؛ درحالی که تعداد انبوهی فرمانده محور و گردان داریم که استانها باید آنها را جمعآوری کنند که امسال حدود ۱۰۰ فرمانده گردان را جمعآوری کردهایم.
**: در خصوص نحوه جمعآوری کتاب حاج صادق آهنگران بفرمایید.
موحد: حاج صادق آهنگران برای جمعآوری کتاب بسیار وقت گذاشتند علیرغم اینکه ایشان همانند زمان جنگ سرشان شلوغ است. آقای بهداروند که از نویسندگان دفاع مقدس هستند، زحمت پژوهش و مصاحبه را بهعهده گرفتند و جناب آقای دکتر احمدی تدوین نهایی کتاب را بهعهده گرفتهاند.
* حاج صادق قبل از مشهورشدن رزمنده بوده است
**: با توجه به اینکه آقای آهنگران در خصوص خودشان صحبت نخواهند کرد، حضرتعالی در خصوص ایشان و اهمیت فعالیت حاج صادق آهنگران که کارشان کنار فرماندهان منتشر میشود، بفرمایید.
بهداروند: این کتاب در حقیقت روایت شخصیتی است که قبل از آنکه مشهور شود، رزمندهای است که کنار حسین علمالهدی، حمید رمضانی، درفشان، سید محمدعلی حکیم و فرماندهانی که در هویزه به شهادت رسیدهاند، جنگیده و در امر مقاومت فعالیت میکردهاند.
پس از آنکه ایشان نوحهای برای رزمندهها میخوانند و بهدعوت شهید علمالهدی خدمت امام خمینی(ره) میرسند، حاج صادق آهنگران وارد فاز دیگری میشود، یعنی حاج صادق شخصیت مشهوری میشود که فرماندهکل سپاه مانع میشود که ایشان بجنگد و این حسرت همیشه روی دل حاج صادق میماند و ایشان هم همیشه از این حرکت فرماندهان گلایهمند است.
آنقدر کار ایشان کارآمدی خود را نشان داد که دشمن متوجه شد و اقدام به ترور ایشان کرد. در یکی از خانههای تیمی که سال ۱۳۶۰ توسط اطلاعات سپاه تخلیه میشود لیست کسانی را که قصد ترور داشتند پیدا میکنند که اسم حاج صادق را در آن میبینند برای همین برای او محافظ قرار میدهند.
نکتهای هست که در تاریخ دفاع مقدس به امر تبلیغات نپرداختیم؛ یعنی بیشتر به فاز نظامی اشاره کردهایم و به این نقش محوری که ترغیب و تشویق مردم به توجه به جبههها را بهعهده داشته است، نپرداختیم، درحالی که بحث تبلیغات در جنگ یک امر بسیار مهم است.
ما در دفاع مقدس سه موضوع داریم که تلفیق آنها سبب شد که بالندگی و توسعه جهاد و شهادت راهاندازی شود؛ یکی شخصیت امام خمینی(ره) بهعنوان مرجع، فرماندهکل قوا و رهبر بود، موضوع دوم حادثه دفاع مقدس است که یک دنیا علیه انقلاب اسلامی تهاجم کرد و نکته سوم شخصیت حاج صادق آهنگران است. وقتی این سه با یکدیگر ترکیب شدند یک پدیده نوظهور بود که مسبوق به سابقه نبود، در حالی که در گذشته بهتنهایی بوده اما این سه ضلع هیچگاه نبوده است. مثلا در دوره مشروطه هیچگاه این سه ضلعی شکل نگرفت و یا حتی در دوره های تاریخی دیگر.
حاج صادق آهنگران مداحی را از حالت فردی و شخصی در آورد و تبدیل به یک پدیده اجتماعی کرد؛ یعنی افراد را تشویق کرد که مردم به جبههها بیایند و حضور آنها باعث شد جنگ را اداره کردند و اگر این مشارکتهای مردمی نبود شاید سرانجام جنگ اینچنین نمیشد.
* صدای حاج صادق تلفیق اسلامیت و ملّیت است/ صدای حاج صادق تبدیل به یک جریان شد
صدای حاج صادق تلفیق اسلامیت و ملّیت است؛ چراکه برخی از افراد گفتند ــ فراگیر نیست ــ “میرویم جبهه از خاک و میهن دفاع کنیم” اما نگاهی را امام خمینی(ره) ارائه کردند که دفاع از کشور، دفاع از جمهوری اسلامی است و چراکه مرزهای جغرافیایی نماد انقلاب اسلامی است؛ حاج صادق آهنگران نماد همه این افراد بود که همه آنها را بهطرف جبهه سرازیر کرد.
صدای حاج صادق نوعی جنگ نرم بود، یعنی شاید این صدا را از دفاع مقدس حذف کنیم با کاستیهای زیادی روبهرو شویم، برای همین همه ما بهیکنحوی بدهکار به این صدا هستیم و صدای ایشان سهم زیادی در پیروزی عملیاتها داشت.
صدای حاج صادق باعث شد روحیه مقاومت بالا برود. این صدا بهدور از تفکرات نژادی و ناسیونالیستی، خود را جلو برد. این صدا محدود به ایران هم نشد و در دوران جنگ به لبنان کشیده شد و رزمندگان علیه رژیم صهیونیستی هم با این صدا آشنا هستند، یعنی صدای حاج صادق تبدیل به یک جریان شد.
**: در خصوص عقبه این صدا بگویید که چهچیزی باعث شد صادق آهنگران، حاج صادق شود؟
بهداروند: حاج صادق آهنگران قبل از انقلاب بهدلیل اینکه ابوی ایشان هم مداح بودند، مشغول به مداحی بوده است اما نه به این مشهوری؛ اما زمانی که وارد جنگ میشویم با حسین علمالهدی وارد مقاومت مرزی میشود، آنجا هم به خواندن مشغول میشود؛ همانجا باعث میشود که خدمت امام خمینی(ره) بروند و فراگیر و مشهور شوند.
خیلی از افراد داریم صدای خوبی دارند یا اشعار خوبی را میخوانند اما به دل نمینشیند، امام باقر(ع) میفرمایند “آن چیزی که برای خداست، نِمُو پیدا میکند.”، این حاصل اخلاص و نیت درونی حاج صادق است که به دل نشست. در کشوری که ۳۶ میلیون جمعیت دارد یک نفر گل میکند و این حاصل معنویت ایشان است، الآن هم مدافعان حرم با این صدا همسانسازی میکنند و شهدا در این هوای معنوی خودشان را بدهکار این حماسهسرایی میدانند.
ما باید این حماسهسرایی و سبک و سیاق را گسترش دهیم، به همین دلیل دستگاههای مربوطه باید این جریان را دنبال کنند که این جریان ادامه داشته باشد و به همین جا ختم نشود، البته تمام این برکات حاج صادق حاصل حاج حبیبالله معلمی و همسر ایشان است که حق زیادی گردن انقلاب اسلامی و دفاع مقدس دارند. من از اوایل جنگ کنار حاج صادق بودهام؛ میدیدم که اصلاً منزل نبودند و در اقصی نقاط کشور بودند.
* جمعآوری کتاب تاریخ شفاهی باقیاتالصالحات است/ هر چی بود برای نفس حاج حبیبالله معلمی است
آهنگران: تقدیر و تشکر میکنم از خبرگزاری تسنیم که این نشست خبری را برگزار کرد و امیدوارم سایر دوستان هم این کار را دنبال کنند که باقیات الصالحات باشد. جای حاج حبیبالله معلمی و آیتالله حائری شیرازی که اهل دل بودند، بسیار خالی است. بنده با آنها از اول جنگ ارتباط تنگاتنگی داشتم؛ آیتالله حائری شیرازی روزی به بنده فرمود “شما میدانید که تو نی هستید و هرچی دم است از حاج حبیبالله معلمی است.”، حقیقتاً هم همینطور است؛ هرچی پاکی و صداقت بود همه در وجود ایشان جمع شده بود. ایشان بسیار زحمت کشیدند و ثمر این زحمات بنده شدم، واقعاً حاج حبیبالله معلمی نقش بسیار تأثیرگذاری در همه کارهای حقیر داشت؛ ایشان بهعنوان یک استاد بزرگوار بنده را در همه موضوعات اخلاقی، معنوی، مادی و شعر همراهی کرد.
اشعار «ای لشکر صاحب الزمان(عج)، با نوای کاروان یا سوی دیار عاشقان» توسط حاج حبیبالله معلمی سروده شده است و اینکه این اشعار میان اشعار دیگر به این شکل معروف میشود بهدلیل اخلاص درونی ایشان بود.
من در زمان جنگ بهدلیل مشغله زیاد و اینکه همه کارها باید برای خدا باشد، علاقهای به نوشتن خاطرات نداشتم، از طرف دیگر در آن زمان و همچنان در حال حاضر به موضوعات فرهنگی اهمیتی داده نمیشود و بیشتر موضوعات نظامی و عملیاتی مهم است.
* خیلی غصه میخورم
بهدلیل ضرورت کار در همه تیپ و لشکرها حضور داشتم و در زمان جذب نیرو هم به شهرستان و استانها میرفتم. در شب عملیات هم باید در نزدیکی خط کنار رزمندگان میخواندم و بعد از عملیات هم که شهید میدادیم برای خانواده شهدا بخوانم برای همین فرصتی نبود که این خاطرات را یادداشت کنم برای همین خیلی غصه میخورم که چرا این خاطرات را یادداشت نکردم.
اگر آن خاطرات را یادداشت کرده بودم ۲۰ الی ۳۰ جلد کتاب از حماسهآفرینی بچهها مینوشتم چراکه با اکثر رزمندگان بودم و در اقصی نقاط کشور حضور داشتم.
البته گروهی آمدند و یکی دو روز خاطرات بنده را جمعآوری کردند و پس از آن آمدند گفتند که “حدود ۵۰ الی ۶۰ صفحه بیشتر نشده است و ارزش چاپ ندارد”؛ این اقدام آنها باعث شد توی ذوق من بخورد و دیگر به این موضوع اهمیتی ندهم.
زمانی که حضرت آقا فرمودند کار رزمنده زمانی به خاتمه میرسد که خاطرات نوشته شده باشد، دیدم خاطرات بسیار بااهمیت است برای همین انگیزه پیدا کردم که خاطرات خودم را ثبت کنم.
روزی در میدان انقلاب ایستاده بودم که آقای علی اکبری کنار بنده با موتور ایستاد و گفت “میخواهم خاطرات شما را ثبت کنم” و من هم شماره تلفن خود را همینطوری به ایشان دادم، بماند که خیلی ایشان را اذیت کردم.
روزی در اهواز بودم دیدم با یک پراید قدیمی با کلی تجهیزات سراغ من آمد، برای همین حدود دو الی سه ساعت دفتر خاطرات را عنوان کردم. در ذهنم این بود که ایشان هم همانند افراد دیگر اینها را بایگانی میکند و منتشر نمیکند. ایشان تمام صحبتهای بنده را تکه تکه جمعآوری کرد. با یکی از برادرها برای زیارت حرم حضرت عبدالعظیم(ع) راهی شهرری شدیم که محل زندگی آقای علیاکبری بود. ایشان از ما دعوت کرد که به منزل ایشان هم سری بزنیم. وارد خانه ایشان شدیم که خیلی هم کوچک بودم، دیدم تمامی اشعار و نوحههای ما را جمع و دانه دانه آنها را کدگذاری کرده است.
کاری که ایشان کرده بود نه سپاه، نه سازمان تبلیغات و نه هیچ ارگان دیگری انجام نداده بود و ایشان بسیار زحمت کشیده بود، برای همین انگیزه پیدا کردم که سایر خاطرات را در اختیار ایشان قرار دهم. البته این کتاب چاپ شد که حدود ۲۰۰ صفحه آن خاطرات است و مابقی آن اشعار حماسی دفاع مقدس است.
آن کتاب که نوشته آقای علی اکبری است، بیشتر دلی است اما پس از حضور آقای نائینی در مرکز اسناد و اهمیت ایشان به موضوعات فرهنگی بر آن شدیم که کتابی هم توسط مرکز اسناد منتشر شود.
نگارش کتاب را با آقای محمدمهدی بهداروند آغاز کردیم چراکه آقا مهدی از زمان جنگ با یکدیگر بودیم و از روحیات، رفقا، عملیاتها و… باخبر بودند برای همین بهترین کسی بود که میتوانست مسئولیت کار را بهعهده بگیرد.
* کتاب «با نوای کاروان» علمی است
**: جناب آقای آهنگران، تفاوت این کتاب را با کتاب آقای علی اکبری بفرمایید.
آهنگران: تفاوت این کتاب با کتاب آقای علی اکبری در این است که که این کتاب علمیتر است چرا که به صورت میدانی این کتاب نگارش شده است.
این دو کتاب را به دوستان ارائه کردم، توده مردم از کتاب با نوای کاروان استقبال کردهاند. این کتاب مختص ۸ سال دفاع مقدس است و جاهایی را که بنده طولانی صحبت کردم خلاصه کردند که برای مخاطب مناسبتر است. اگر نیازی باشد که در دانشگاه تدریس شود این کتاب مناسبتر است.
هدف از انتشار این کتاب این بود که اثرات عاشورا و اشعار عاشورایی و مداحی را در جبهه به نمایش بگذاریم و برای نسل آینده ثبت و ضبط کنیم.
* تاریخنگاری را بومی طراحی کردیم
**: تفاوت این کتاب را با کتاب آهنگران که توسط انتشارات دیگر منتشر شده بود بفرمایید.
احمدی: ما در این کتاب آمدهایم تاریخنگاری کردهایم، تاریخنگاری بعد از جنگ جهانی دوم شروع شد و دانشگاههای مختلفی این رشته را ابتداً در بخش روانشناسی ایجاد کردند و سپس در رشته تاریخ تدریس شد. زمانی که بنده در سال ۱۳۹۰ به جمع مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس اضافه شدم، هنوز تاریخنگاری شفاهی شکل نگرفته بود، برای همین مدلی بومی نیز، علاوه بر بینالمللی بودن، طراحی کردیم.
در این الگوی بومی تاریخنگاری تصویری را نیز اضافه کردیم؛ یعنی علاوه بر موضوعات نقلی از تصاویر نیز استفاده کردهایم، به همین دلیل یکی از ویژگیهایی که کتاب حاج صادق با سایر کتب در این زمینه دارد، همین موضوع است که بر اساس موضوعات پژوهشی نگارش شده است که میتواند در دانشگاهها تدریس شود.
یکی دیگر از ویژگیهای این کتاب گونهشناسی و مناسبتشناسی است. ما با همکاری آقای بهداروند بخشهایی را که بهصورت مناسبتی برای شهدا و فرماندهان خوانده بودند، در قسمت خودش آوردهایم، مثلاً زمانی که در خصوص شهید خرازی صحبت میکنیم، آن اشعار حاج صادق را در همان قسمت آوردهایم.
**: کتبی که در زمینه دفاع مقدس منتشر میشود، بیشتر شکل رمان دارد، شما در این کتاب چهنوع نگارشی را مد نظر قرار دادهاید؟
احمدی: بنیان تاریخ بر روایت است. تاریخ جنگ ما بر دو نوع روایت است؛ یکی روایت انسانی است که بحث رمان و داستان است و دیگری روایت تاریخی است. مرکز اسناد و تحقیقات بهدلیل غنای اسنادی دنبال جمعآوری خاطرات نبوده است.
زیبایی تاریخنگاری شفاهی دیالوگ است و مونولوگ نیست برای همین وقتی مخاطب سؤالات را میخواند، گمان میکند خودش این سؤالات را از حاج صادق میپرسد، به همین خاطر تأکید کردیم اول سندیت روایت تأکید شود؛ بارها و بارها تاریخ وقایع را چک کردیم.
**: آقای احمدی، اسم شما بهعنوان تدوینگر نهایی کتاب آمده است، آیا شما دخل و تصرفی در این کتاب داشتهاید؟
احمدی: آقای بهداروند نگارش اولیه را تحویل مرکز دادند؛ با توجه به رویکرد مرکز سعی کردیم با همفکری همدیگر یک رویکرد میانی و علمی را مدنظر قرار دهیم که برای مخاطب جذابتر باشد، برای هر کتاب تاریخ شفاهی الگویی طراحی کردیم و مثل پازل قطعات را کنار یکدیگر قرار میدهیم؛ جاهایی که خلأ وجود داشت با مشورت و اجازه آقای بهداروند مصاحبههایی گرفتهایم،
مثلاً در زمانی که در حال تدوین کتاب بودیم شهادت حاج قاسم اتفاق افتاد؛ برای همین با حاج صادق تماس گرفتم با وجود آنکه بخش سفرکردهها را بسته بودیم، اشعار و نوحههایی را که برای حاج قاسم سلیمانی میخواندند در این کتاب جای دادیم.
**: در تاریخ شفاهی از اسناد استفاده میشود، آیا در کتاب با نوای کاروان از اسناد نیز استفاده کردهاید؟
احمدی: بخشی از اسناد ما تصاویر هستند، برای همین سعی کردیم از تصاویر حاج صادق در این کتاب استفاده کنیم. برای فرماندهان دفاع مقدس از اسناد استفاده میکنیم اما برای حاج صادق بهدلیل اینکه کار فرهنگی انجام میدادند، اسناد کمتری از ایشان وجود دارد، برای همین از تصاویر ایشان استفاده کردهایم.
* من با حاج صادق رفاقت دیرینهای داریم
**: جناب آقای بهاروند، چرا حضرتعالی برای جمعآوری و نویسندگی کتاب انتخاب شدید؟
بهاروند: یکی از دلایلی که بنده توسط آقای نائینی و آقای موحد انتخاب شدم، بهدلیل قرابت تاریخی بنده با ایشان است، چراکه علاوه بر ارتباط شغلی ـ هر دو پاسدار بودیم ـ و دفاع مقدس، ارتباط خانوادگی نیز با یکدیگر داشتیم.
افراد مشهور بهدلیل اینکه ارتباط زیادی با دیگران دارند، بسیاری از خاطرات در ذهن آنها نمیماند. خیلیها با حاج صادق خاطره دارند اما ایشان بهیاد نمیآورد؛ لذا بنده بهدلیل اینکه مراسمها و در جاهای مختلفی در جبهه کنار ایشان بودم، این حضور برای کد دادن خاطرات به حاج صادق و غنای بحث کمک میکرد، مثلاً بنده برخی از خاطرات حاج صادق را که یک پاراگراف بود دنبال میکردم و از شخصیتهای اصلی آن را کامل میکردم.
**: کارکردهای اجتماعی کتاب با نوای کاروان برای نسل جوان چهچیزی است؟
بهداروند: مقام معظم رهبری فرمودند که “تاریخ دفاع مقدس را با دو ویژگی انجام دهید؛ یکی بهدور از انحراف و دیگری بهدور از تحریف.”، برای همین برای ثبت تاریخ دفاع مقدس یکی از متقنترین اسنادی که این دو ویژگی را دارد، شخصیتهای زنده این حادثه هستند، لذا مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران این جهاد بزرگ را بهعهده گرفت و به جمعآوری تاریخ شفاهی فرماندهان پرداخت.
**: چند جلسه برای مصاحبه با آقای آهنگران برگزار شد؟
بهداروند: حدود ۱۳ جلسه مصاحبه بهطول انجامید اما قریب به ۵۰ جلسه با افراد دیگر مصاحبه گرفتم و سخنان حاج صادق را تکمیل کردم.
**: اسامی افرادی که با آنها مصاحبه شده است در کتاب آمده است؟
بهداروند: بله؛ آقای دکتر احمدی تأکید داشتند که در کتاب هیچ ابهامی وجود نداشته باشد، فلذا تمام افراد را نام بردیم یعنی در کتاب شخص مجهول، پیدا نمیکنید.
**: نام با نوای کاروان را چهکسی انتخاب کرد؟
بهداروند: من اسم کتاب را حوالی صدا گذاشته بودم اما در مرکز شورای نامگذاری وجود دارد که تصمیم گرفتند نام کتاب را با نوای کاروان بگذارند؛ خیلی دوست داشتم نام کتاب در حوالی صدا باشد چراکه ایهام خاصی داشت و هم یک دلبستگی خوبی برای مخاطب ایجاد میکرد.
**: آقای آهنگران، نام کتاب را دوست دارید؟
آهنگران: اگر نام کتاب حوالی صدا بود معلوم نبود که برای آهنگران است اما با نوای کاروان مشخصاً برای بنده است. من دوست داشتم اسم کتاب روایت صادق باشد چراکه دوستان خیلی برای صداقت کتاب زحمت کشیدند اما نام این کتاب هم بد نیست.
* ادبیات دفاع مقدس هم داستانی است و هم تاریخی
موحد: ما در نگارش تاریخ یک حوزه تاریخ داریم یک حوزه ادبیات؛ در حوزه تاریخ ۵۰ سال آینده پژوهشگرانی میآیند در خصوص طراحی، فرماندهی و موضوعات غیره دفاع مقدس تفکر میکنند اما بنا بر فرموده مقام معظم رهبری دفاع مقدس همه نوع ادبیات را در خود جای داده است؛ هم رمان دارد هم داستانی است و هم تاریخی، در حقیقت این دو مکمل یکدیگر هستند، موضوع تاریخی برای کارهای پژوهشی است و ادبیات داستانی برای نهادینه کردن این فرهنگ در جامعه است برای همین با یکدیگر اختلافی ندارند، برای همین مقام معظم رهبری فرمودند رمانهایی در زمینه دفاع مقدس نوشته شود.
**: مدتی باب شده بود که کنار کتاب CD هم قرار میدادند، بهتر نبود بخشی از صوتها و فیلمهای حاج صادق را بهصورت CD همراه کتاب پیوست میکردید؟
موحد: این پیشنهاد دو سه بار توسط دکتر احمدی ارائه شد اما بهدلیل تعجیل در چاپ کتاب این کار انجام نشد.
حسرتی که فرماندهان جنگ بر دل آهنگران گذاشتند بیشتر بخوانید »
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، در چهلمین سالگرد از شروع دفاع مقدس و هفتمین هفته متمادی، از کتاب «با نوای کاروان» رونمایی کرد. مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس علاوه بر فعالیتهای گذشته خود در حوزه دفاع مقدس به تاریخ شفاهی فرماندهان پا به میدان گذاشته تا با روایت دقیق و واقعی این اسوهها و چهرههای ماندگار دفاع مقدس بتواند در حفظ و انتقال ارزشهای دفاع مقدس و تبیین فرهنگ ایثار و شهادت برای نسلهای آینده و بهویژه به نسل جوان کشور وظیفه تاریخنگاری خود را بهخوبی انجام دهد. یکی از این اسوههای ماندگار حاج صادق آهنگران نوحهخوان و مداح رزمندگان و شهدای دفاع مقدس است که با نوای دلنشین خود در دوران جنگ شور حسینی را در میان رزمندگان ایجاد میکرد و اکنون کتاب تاریخ شفاهی وی توسط مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشرشده است. این مراسم با توجه به وضعیت ناشی از شیوع ویروس کرونا بدون حضور رسانهها برگزار شد. بهمنظور آشنایی بیشتر با این کتاب با دکتر علیرضا موحد علوی مدیر مطالعات تاریخ شفاهی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، سردار حاج صادق آهنگران راوی کتاب و حجتالاسلام محمدمهدی بهداروند مجری این کتاب به گفتگو پرداختیم.
با نوای کاروان روایت حماسه صادق جبههها
در ابتدای این گفتگو علیرضا موحد علوی مدیر مطالعات تاریخ شفاهی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس با اشاره به اینکه این مرکز در برنامهای پنجساله در نظر دارد در کنار ثبت و ضبط تاریخ شفاهی فرماندهان عالی، قرارگاهها و لشکرها، تاریخ شفاهی رستههای تخصصی دفاع مقدس اعم از نظامی، پشتیبانی و خدمات رزم را که بالغبر 17 رسته میباشد در سطح قرارگاههای مرکزی خاتم، کربلا، نجف و حمزه برگزار نماید، گفت: یکی از این رستهها موضوع تبلیغات جبهه و جنگ در سالهای دفاع مقدس است که مسئولیت تأثیرگذاری بر افکار عمومی، ترغیب قشرهای گوناگون مردم برای حضور در جبههها، تقویت و ارتقای روحیه، معنویت، قدرت ایمان و ایستادگی در برابر دشمن، انعکاس اخبار، گزارش و دستاوردهای عملیاتها، موضوع عملیات و جنگ روانی بر علیه دشمن و همچنین مأموریتهای گسترده دیگری ازجمله تشییع باشکوه پیکر شهدای دفاع مقدس در شهرها و استانها را بر عهده داشته است.
وی یکی از عوامل اصلی ایجاد روحیه رزمی، معنوی، قبل و حین عملیات در رزمندگان اسلام را استفاده از توانمندیهای مداحان و ذاکران اهلبیت (ع) برشمرد و اظهار کرد: مداحان و ذاکران اهلبیت (ع) با خواندن اشعار و نوحههای حماسی، فرهنگ جهاد، مبارزه و مقاومت را در روح و جان رزمندگان بهویژه هنگام آمادهسازی آنها برای شبهای عملیات، تعمیق میبخشیدند.
مدیر مطالعات تاریخ شفاهی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس از حاج صادق آهنگران ازجمله چهرههای درخشان در این حوزه نام برد و گفت: ویژگیهای خاص حاج صادق ازجمله اخلاص، صدای حزین، سابقۀ رزم در طول سالهای تجاوز دشمن، مسئولیتپذیری در خانواده، بهدوراز منیت و خودبزرگبینی و از همه مهمتر عشق به شهادت، وی را در این زمینه سرآمد کرده بود. پس از مدت اندکی، اهمیت کار ایشان بر فرماندهان دفاع مقدس بهگونهای برجسته و روشن شد که فرمانده کل سپاه او را از حضور در خطوط عملیاتی بهعنوان رزمنده و تکور ممنوع کرد.
وی با اشاره به برگزاری جلسات گفتوگوی تاریخ شفاهی حاج صادق آهنگران در مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس عنوان کرد: روال جلسات گفتوگوی تاریخ شفاهی در این مرکز، متناسب با سوابق مسئولیت راوی و سالهای حضور او در دفاع مقدس میباشد که برای ایشان حدود 20 جلسه طول کشید. حجتالسلام والمسلمین دکتر محمدمهدی بهداروند که از همرزمان ایشان در منطقه خوزستان بودند، زحمت تهیه طرح و انجام گفتوگوها را بر عهده داشتند.
در ادامه موحد علوی به نقاط قوت کتاب تاریخ شفاهی حاج صادق آهنگران، اشاره کرد و گفت: معرفی ابعاد شخصیتی و نقش مهم ایشان در دفاع مقدس، تجلیل و تکریم از نقش مداحان و ذاکران در آن سالها و تأکید بر نقش خانواده ایشان در همراهی و همسنگری با وی از نکات مهم و با اهمیتی است که در این کتاب به آنها پرداختهشده است. همچنین بخشی به گونهشناسی و مناسبتشناسی نوحههای دفاع مقدس پرداخته است.
وی به موضوعاتی که در این کتاب موردبررسی قرارگرفته اشاره و عنوان کرد: در این کتاب در کنار معرفی خاستگاه خانوادگی و حضور در فعالیتهای مبارزاتی، نقش حاج صادق آهنگران در سالهای ابتدای جنگ در نخستین مقاومتهای مردمی و شروع فعالیت فرهنگی در جبهه، همچنین شخصیتهای تأثیرگذار در زندگی ایشان موردبررسی قرارگرفته است.
مدیر مطالعات تاریخ شفاهی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس بیان کرد: ازجمله ویژگیهای تکمیلی کتاب ایشان بررسی ابعاد شخصیتی و عملکرد و تأثیر ایشان از منظر مسئولان تبلیغات جنگ میباشد که گفتوگوهای تکمیلی در این زمینه با سردار علیرضا مزینانی، مسئول تبلیغات جبهه و جنگ قرارگاه مرکزی خاتم؛ سردار علیمحمد نائینی، مسئول تبلیغات جبهه و جنگ قرارگاه نجف و سردار محمدعلی آسودی، مسئول تبلیغات جبهه و جنگ قرارگاه کربلا انجامشده است.
وی با اظهار به اینکه محتوای کتاب شامل شش بخش اصلی است، گفت: بخش اول از تولد تا آغاز جنگ تحمیلی، بخش دوم دوره رشد و بالندگی در بستر جنگ تحمیلی، بخش سوم گونهشناسی و مناسبتشناسی نوحهها، بخش چهارم از شخصیتهای تأثیرگذار در مسیر زندگی ایشان، بخش پنجم فعالیتهای فرهنگی برونمرزی و بخش ششم شخصیت و عملکرد حاج صادق آهنگران از منظر مسئولان تبلیغات جبهه و جنگ آن دوره است. آلبوم تصاویر حضور ایشان در جبهه نیز به انتهای کتاب اضافه شده است.
موحد علوی بهعنوان کتاب تاریخ شفاهی حاج صادق آهنگران اشاره کرد و توضیح داد: برای عنوان کتاب، پیشنهادات مختلفی از طرف همه عوامل دستاندرکار تدوین، ویراستاری و آمادهسازی نهایی دریافت شد و درنهایت عنوان «با نوای کاروان» که یکی از نوحههای معروف و مشهور ایشان در سالهای حماسه دفاع و یادواره اعزامهای بزرگ به جبههها است انتخاب شد.
به دنبال یک کار علمی و پژوهشی برای روایت تاریخ شفاهی خود بودم
در ادامه با حاج صادق آهنگران به گفتگو پرداختیم. وی به کتاب تاریخ شفاهی خود که توسط مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشر شده است، اشاره کرد و گفت: من همیشه تأسف میخوردم که چرا خاطرات خود را در زمان دفاع مقدس ننوشتم. از طرفی با توجه به تأکیدات مقام معظم رهبر مبنی بر اینکه مأموریت رزمنده وقتی به اتمام میرسد که خاطراتش را نوشته باشد، با همت مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس و پیشنهاد برای ثبت خاطراتم، این فرصت فراهم شد که بتوانم روایت خود را از آن دوران بازگو کنم.
وی افزود: یکی از ضرورتهایی که در ثبت تاریخ شفاهی خود بهعنوان مداح در ذهن داشتم و سعیام بر آن بود تا در این کتاب بهعنوان محور اصلی باشد، ثبت و ضبط تاریخ حضور مداحان و ذاکران اهلبیت در دفاع مقدس و نقشی که آنها در ترغیب و ارتقای روحیه رزمندگان داشتند، بود. بعد از مشورت با دوستان صاحبنظر در حوزه دفاع مقدس به دنبال یک کار علمی و پژوهشی برای روایت تاریخ شفاهی خود بودم تا این سبک مداحی و تجارب آن را به نسل جوان منتقل کنم که الحمدالله مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس این فرصت را برای من فراهم کرد.
این مداح به محتوای کتاب تاریخ شفاهی خود با عنوان «با نوای کاروان» پرداخت و اظهار کرد: در کتاب، در کنار بخشهای خاستگاه اجتماعی، دوران مبارزات پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز حضور در جبهههای دفاع مقدس در کنار مدافعان خرمشهر، نبرد با دشمنان در جبهههای چزابه و بستان، به بخش مهمی از سبکشناسی و گونهشناسی نوحهها و بازتاب فرهنگ عاشورا در این اشعار و نوحهها پرداخته است که تهیه و تنظیم عمده آن را جناب آقای دکتر احمدی از کارشناسان ارشد مدیریت تاریخ شفاهی مرکز بر عهده داشتهاند.
وی ضمن قدردانی از مرحوم حبیبالله معلمی شاعر نوحههای خود در دوران دفاع مقدس، بیان کرد: تقریباً همه شعرها و نوحههای خواندهشده من، مرهون ذوق و قریحه مرحوم حبیبالله معلمی است که بهمثابه معلمی بزرگوار صاف و زلال و صادق بود، کار خودش را به مصداق جهاد فرهنگی و همپای رزمندگان میدانست. ایشان شاعری بیادعای دفاع مقدس بودند که در تمام آن سالها همراه من بود.
حاج صادق آهنگران در خاتمه اظهار کرد: این کتاب و آثار معنوی آن را به همه همرزمان شهیدم تقدیم میکنم که با نثار جان و خون خویش درخت پربار انقلاب اسلامی را آبیاری کردند تا امروز در پناه تدابیر و رهنمودهای ولی امر مسلمین، رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله خامنهای که در جهان در مقابل همه مستکبران عالم ایستاده، استمرار انفجار نور انقلاب اسلامی، زمینههای ظهور حضرت ولیعصر (عج) را فراهم کند.
شهادت و جا ماندن از شهدا از ویژگیهای حاج صادق آهنگران
در ادامه حجتالسلام والمسلمین دکتر محمدمهدی بهداروند بهعنوان مجری تاریخ شفاهی حاج صادق آهنگران با اشاره به فعالیت مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در حوزه تاریخ شفاهی فرماندهان، بیان کرد: با تغییر مدیریت در مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس و آمدن سردار دکتر نائینی، نگاه به مبحث تاریخ شفاهی از منظر کمی و کیفی تغییر کرد. در این دوره با بسیاری از فرماندهان مصاحبه انجام شد و کتابهای برخی از آنها منتشرشده است و همچنان جریان تاریخ شفاهی نسبت به فرماندهان ارشد، فرماندهان قرارگاهها، فرماندهان یگانها و افراد متعدد ادامه دارد.
وی در خصوص چرایی انجام تاریخ شفاهی حاج صادق آهنگران عنوان کرد: یکی از دلایلی که من کنار حاج صادق و مجری کتاب قرار گرفتم به لحاظ این بود که همواره در جنگ در کنار حاج صادق بودم و حتی مطالبی را هم که فراموش کرده بود به خاطر حضورم در آن صحنه یادآوری میکردم.
مجری تاریخ شفاهی حاج صادق آهنگران با اظهار به اینکه حاج صادق نقش محوری و راهبردی در فرهنگ دفاع مقدس و در تشویق و ترغیب مردم برای حضور در جبههها داشت، یادآور شد: صدای حاج صادق آهنگران یک موج اجتماعی ایجاد کرد و خیلیها در جنگ با این صدا آشنا هستند. بنابراین شناخت او، دلایلی که به نوحه روی آورد و کارکردهای نوحه مجهولاتی بودند که باید برای مخاطبان و علاقهمندان به حاج صادق و حتی برای آیندگان گفته میشد.
وی با اظهار به اینکه علاوه بر 20 جلسه رسمی که در مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس برگزار شده، جلسات غیررسمی نیز برای تکمیل کردن موضوعات مطرحشده برگزار شد، گفت: علاوه بر حاج صادق با بعضی از افرادی که در آن موقعیت زمانی همراه وی بودند، نکاتی را که ناقص گفته شده بود و یا نیاز به بررسی بیشتر بود، گفتگو انجام دادم. مثلاً از فرماندهانی مانند سردار غلامپور، سید محمد امامی و غیر فرماندهان مانند همسر و مادر حاج صادق و دوستانشان برای تکمیل مباحث سؤالاتی پرسیده شد.
بهداروند حسرت حاج صادق آهنگران به موضوعی به نام شهادت و جا ماندن از شهدا را از برجستگیهای این مداح اهلبیت و دوران دفاع مقدس برشمرد و گفت: به خاطر دارم در عملیات بدر، حاج صادق و یکی از مسئولین تبلیغات جبهه و جنگ میخواستند همراه رزمندگان به عملیات بروند. تقریباً هم داشتند موفق میشدند اما یکدفعه فرمانده ما که شهید حمید صالحی نژاد بود، متوجه شد و صدا زد که آنها از میان رزمندگان بیرون بیایند.
وی افزود: حاج صادق هرچقدر که التماس کرد، اجازه رفتن داده نشد. آن حس واماندگی و آن حس جا ماندن برای من خیلی تکاندهنده بود. چون من موانع و مشکلات حاج صادق را نداشتم، ایشان شخصیتی بود که اصلاً اجازه نداشت در عملیاتها شرکت کند. چون اگر شهید میشد خودش به فیض میرسید ولی یک دفاع مقدسی را از خودش محروم میکرد و لذا آن حس حاج صادق تا به امروز هم خیلی با دل بنده بازی میکند که چقدر این مرد سختی کشید و الان هم هر وقت که مینشینیم میگوید دعا کن من شهید شوم.
کتاب تاریخ شفاهی حاجصادق آهنگران منتشر شد بیشتر بخوانید »