حاج علی بخشی

شهادت در سرمای استخوان‌سوز/ ابتکار «حاج‌بخشی» برای نجات جان رزمندگان


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، خاطرات تلخ و شیرینی که در ذهن رزمندگان دوران هشت سال دفاع مقدس به‌جای مانده است، اگر این روز‌ها روایت نشوند، ممکن است به فراموشی سپرده شوند و یا این‌که دشمن آن‌ها را هر آن‌گونه خودش می‌خواهد روایت کند؛ بنابراین همواره باید مراقب بود تا دفاع مقدس با دو آفت «تحریف» و «فراموشی» مواجه نشود.

رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله‌العالی) بار‌ها بر ضرورت بیان خاطرات رزمندگان دوران هشت سال دفاع مقدس تأکید کرده‌اند و فرموده‌اند: «از مبالغه و اغراق و مانند این‌ها باید بکلّی صرفِ­ نظر کرد؛ متنِ واقع – همان که اتّفاق افتاده – این­‌قدر فاخر و این­‌قدر زیبا و این­‌قدر معجزنشان است که احتیاج به هیچ اغراقی ندارد؛ آن اتّفاقی که افتاده، این‌جوری است. همان که اتّفاق افتاده، همان را باید بگویند، باید زنده کنند، باید شیوه‌های هنری را استخدام کنند برای بهتر بیان کردن آن».

شهادت در سرمای استخوان‌سوز/ ابتکار «حاج‌بخشی» برای نجات جان رزمندگان

سردار «قاسم صادقی» در دوران دفاع مقدس یکی از رزمندگان لشکر ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) بود که حضور در جبهه‌های مختلفی را تجربه کرده و با بسیاری از شهیدان از جمله شهید «شاهرخ ضرغام» رفاقت تنگاتنگی داشته است و این‌روز‌ها در اقدامی «آتش به اختیار» بخشی از منطقه «دشت ذوالفقاری» آبادان – محل عروج بسیاری از همرزمان خود را – به یادمانی برای حضور کاروان‌های راهیان نور تبدیل کرده است.

وی خاطره‌ای از عملیات «بیت‌المقدس ۲» را روایت کرده، خاطره‌ای هرچند تلخ؛ اما عبرت‌آمیز برای نسل‌های آینده تا بدانند چه بر سر بسیجی‌های امام خمینی (ره) آمده است.

از رودخانه وحشی و ارتفاعات «ژاژیله»، بالای ارتفاعات «گردرش» به‌سمت «شیخ محمد» عبور کردیم. در سرمای زیر ۱۰ درجه زیر صفر، ترابری لشکر ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) حدود ۳۰ تویوتا از گردنه‌های کوه‌ها روانه منطقه کرد که رزمندگان را جابه‌جا کنند؛ ولی به مرور، تمامی تویوتا‌ها صفحه کلاج سوزاندند. قاطر‌ها را آوردند تا مهمات، آذوقه و نیرو‌ها را بالای ارتفاع ببرند؛ اما چند قاطر ترکش خوردند و از کوه به دره پرت شدند.

رزمنده‌ها صف به صف در محورها، در بین یک متر برف و سرما، در حال جنگ بودند و در مسیر راه، چند رزمنده در تاریکی شب که منتظر فرمان بودند تا به دل دشمن بزنند، به‌علت عدم تحرک یخ زدند و شهید شدند. من خودم یکی از این رزمنده‌ها که حدود ۱۶ سال داشت و یخ زده بود را جابه‌جا کردم و پیکرش را کناری گذاشتم تا واحد تعاون بیاید و آن را ببرد؛ همچنین شاهد ترکش‌خوردن رزمنده‌ای بودم که خون از بدنش جاری شد و وقتی روی لباسش ریخت، همان‌جا یخ زد. آن‌شب شاهد بودم که عرافی‌ها هم از ترس رزمندگان ایرانی به بالای درخت رفته و یخ زده بودند.

پل اصلی رودخانه را آب برده بود، درحالی که چهار روز رزمندگان یگان‌ها آذوقه گرم در آن وضعیت سرمای هوا نداشتند؛ یک‌عده، نان خشک‌های کنار استبل قاطر‌ها را تمیز می‌کردند و به ناچار می‌خوردند؛ از طرفی دیگر هم منبع آب یخ زده و بعضی‌ها در همان وضع، با برف خودشان را می‌شستند. خودم نیمه شب هیزم را زیر منبع آب با بدبختی روشن می‌کردم تا رزمندگانی که نیاز به غسل کردن داشتند، بتوانند غسل کنند.

شهادت در سرمای استخوان‌سوز/ ابتکار «حاج‌بخشی» برای نجات جان رزمندگان

برای «فلاح‌پیشه» در کتری آب گرم کردم و «سعید امینی» نیز بیشتر از دیگران در رفت و آمد بود، برای همین معروف شده بود به «کادر گردش». حدود سه ساعت در میان برف‌ها تا بالای ارتفاعات پیاده می‌رفت، تا از راه می‌رسید، حاج «محمد کوثری» کالک را پهن می‌کرد و می‌گفت «آقاسعید این دفعه از سمت ارتفاعات «اولاغلو» برو»؛ بنابراین دوباره سعید سه ساعت می‌رفت و می‌آمد.

«حاج‌بخشی» (حاج ذبیح‌الله بخشی‌زاده) را دیدم، گفتم «کجا میری؟»، گفت: «می‌روم کرج تعدادی بیضه‌بند پشمی بدهم بدوزند»، گفتم «برای کی؟»، گفت: «رفته بودم اورژانس منطقه، دیدم چند نفر شهید روی برف گذاشتند. از دکتر پرسیدم پس چرا این‌ها اینجا این‌طوری سالم مانده‌اند؟»، دکتر گفت: «از ناحیه مثانه که ادرار جمع می‌شود، به‌علت سرمای بیش از حد و عدم تحرک، ادرار بیرون نیامده و این‌ها یخ زده و شهید شده‌اند». ناراحت شدم و پیش خودم گفتم که پس شهادت فقط با ترکش و تیر نیست، به «حاج‌بخشی» گفتم: «برو و مواظب خودت باش».

انتهای پیام/ 113



منبع خبر

شهادت در سرمای استخوان‌سوز/ ابتکار «حاج‌بخشی» برای نجات جان رزمندگان بیشتر بخوانید »

حضور محاسن‌سپیدها در جبهه باعث افتخار اسلام و ایران است


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: به بهانه‌ی یادداشت سردار سرافراز اسلام سرتیپ پاسدار حاج علی فضلی فرمانده سابق لشکر ۱۰ نیرو مخصوص حضرت سید الشهدا (ع) و جانشین معاونت هماهنگ‌کننده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بر حاشیه تصویر پیرمرد بسیجی جبهه‌های دوران دفاع مقدس، بر آن شدیم که به جملات نوشته شده و شرح کوتاهی از زندگی، حضور در جبهه‌ها و ملکوتی شدن بسیجی دلاور و مؤمن و فداکار حاج محمد حسین فیض آبادی بپردازیم.

سردار فضلی فرمانده دلاور و خط شکن بر روی عکس این پیرمرد بسیجی چنین مرقوم کرده است:

«حضور پیرمرد‌ها و محاسن سپید‌ها با چهر‌ه‌ای نورانی همچون حبیب ابن مظاهر در جبهه‌ها شکوه و عظمتی می‌آفرید که موجب افتخار کشور و اسلام عزیز است.

یاد حاج بخشی‌ها. فیض آبادی‌ها و سایرین بخیر

۱۳۹۹/۱۰/۲۴- سرتیپ پاسدار علی فضلی»

حال به این بهانه می‌پردازیم به دوران‌های مختلف کشور و به ویژه این پیرمرد و نیز رسالت افراد جامعه:

کشور عزیزمان ایران با وجود حداقل قدمت هفت هزار ساله، متآسفانه طی صد‌ها سال اخیر بخش‌های عظیمی از خاک کشور در مناطق مرزی را از دست داده است، لکن برایمان بسیار ارزشمند است که تنها در دوران هشت سال دفاع مقدس ایران توانسته است حتی یک وجب از خاک میهن را از دست ندهد و با فداکاری و رشادت‌های نیرو‌های مسلح و مردم کشورمان (اعم از سپاه، ارتش، نیرو‌های عظیم بسیج مردمی، کمیته، شهربانی، ژاندارمری، ستاد جنگ‌های نامنظم شهید چمران و…) و سایر اقشار ملت فهیم، دشمنان را با ذلت از خاک مام میهن به مرز‌های قانونی بازگردانند.

علاوه بر این دوران پرافتخار و بی نظیر، آحاد ملت بزرگ ایران، دوران‌های پرافتخار دیگری را سپری کرده که ایستادگی در مقابل زورگویان، استعمارگران و قدرت‌های پوشالی، سازندگی، خودکفایی و خوداتکایی طی ۴۲ سال و نیز دفاع از حرم و همچنین طی یک سال اخیر، تلاش‌ها و ایثارگری‌های مدافعان گرانقدر سلامت در دوران مبارزه با ویروس منحوس کرونا از جمله آنهاست.

به جرأت می‌توان گفت: دوران هشت سال دفاع مقدس جزو گنجینه‌های سراسر افتخار این ملت محسوب می‌شود و چنانچه در همه‌ زمینه‌های علمی، فرهنگی، هنری، تبلیغی، رسانه‌ای و مجازی … صد‌ها برابر نیز کار شود شاید بتوان بخش کوچکی از آن را برای تاریخ و نسل حاضر و نسل‌های آینده به ودیعه گذاشت؛ زیرا تمامی لحظات و وقایع و خاطرات همچنان می‌توانند درس‌های عبرتی عظیم و تمام‌ناشدنی برای تمام آزادی خواهان جهان قلمداد شود.

به این منظور و به بهانه‌ یادداشت سردار فضلی، تعدادی از عکس‌های منتشر نشده‌ این پیرمرد بسیجی (مرحوم فیض‌آبادی) و چند پیرمرد دیگر بر آن شدیم که به گوشه‌ای از سر گذشت ایشان از زبان فرزندش بپردازیم.

یکی از فرزندان وی به نام حسن که خود نیز از سرداران و جانبازان اسلام است و دارای چهار سال سابقه حضور در جبهه‌هاست درباره پدرش گفت: هیچگاه اینجانب و یا خانواده، کوچکترین نقش و یا اشاره‌ای به انتشار آنچه تاکنون از پدر منتشر شده است نداشته ایم: از جمله آرم استیشن برنامه تلویزیونی ایران در جنگ که سال‌ها به صورت هفتگی از شبکه یک سیما پخش می‌شد یا کتاب نفیس جنگ تحمیلی «ایمپوزوار»، پوستر‌های مربوط به دوران دفاع مقدس، مجله islam cagrisi، روی جلد کتاب دعای کمیل، کار برجسته‌ دیواری در ایستگاه مترو پانزده خرداد و ده‌ها عکس و نقاشی و طراحی و… در اقصی نقاط کشور که می‌توان به آنها اشاره کرد.

در این شرایط و به پاس محبت و بزرگواری سردار سرتیپ پاسدار حاج علی فضلی از اینکه پس از گذشت چهل سال از آغاز جنگ تحمیلی، هنوز هم عاشقانه به یاد شهدا، ایثارگران، جانبازان و… هستند بر آن شدیم که علاوه بر مرور موارد منتشر شده چندین عکس از پدر را که هرگز منتشر نشده در اختیار خبرگزاری دفاع مقدس قرار دهیم تا تاریخ شاهد باشد تمامی آن‌هایی که برای این مرز و بوم و حتی در پشت جبهه‌ها تلاش و خدمت کرده‌اند صرفا خالصانه بوده و قطعا خانواده هایشان هیچ چشم‌داشتی ندارند. بدون شک همه مردم صادق و منصف کشورمان بر این مطلب اذعان دارند.

آری؛ هرکس از هر قوم، نژاد و با هر مرام و مسلکی، که متعهدانه در راه خدمت به این ملت شریف و بی نظیر با ایده پردازی، ابداع، اختراع و تولید علم و دانش و نیز تولید هر محصولی اعم از صنعتی، کشاورزی، دفاعی، فرهنگی و هنری و… گام برمی دارد یقیناً در پیشبرد کشور موثر بوده و همواره باید برای یکایک این عزیزان ارج نهاد. متقابلا تمامی مسئولان مربوطه نیز موظفند آنان را عملآ حمایت کنند زیرا ملت ایران شایسته‌ هر نوع خدمتی هستند. در غیر این صورت یقینا در دنیا و آخرت باید جوابگو و پاسخگو به آن فرد یا افراد و نیز یکایک شهدا، جانبازان و ایثارگران و خدمتگزاران به نظام باشند.

بسیجی سالخورده، مؤمن و فداکار حاج محمدحسین فیض آبادی اول شهریور ۱۳۰۴ در استان خراسان دیده به جهان گشود و در ایام جنگ جهانی و قحطی کشور در زمان اشغال کشور توسط استعمار انگلیس به خدمت سربازی رفت و سپس به کار کشاورزی و کسب و کارحلال مشغول شد. وی به همراه خانواده از سال ۱۳۳۳ تا سال ۱۳۴۲ در بهشهر و از سال ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۶ در محدوده تهران و کرج (وردآورد) و سپس از سال ۱۳۵۶ به بعد در کرج سکنی گزید.

همزمان با شروع مبارزات مردم ایران در پیروزی انقلاب در تظاهرات و راهپیمایی سال‌های ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ در کرج و تهران شرکت فعال داشت و در اولین ماه‌های سال ۱۳۵۸ قبل از تشکیل بسیج در یک گروه خودجوش و وابسته به جمعیت فداییان اسلام مشغول آموزش نظامی شد و سپس با تشکیل بسیج مستضعفان به فرمان حضرت امام خمینی (ره) در پنجم آذر ۱۳۵۸ در بسیج شرکت کرد و ضمن گذراندن آموزش نظامی به پاسداری از محل و شهر پرداخته و پس از شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در تاریخ ۱۳۶۱/۰۲/۰۶ به خرمشهر اعزام و سپس در جزایر مجنون و سایر مناطق عملیاتی حضور متناوب داشت.

وی با وجود سن بالا و جثه‌ درشت عموماً پرچمدار گروه و دسته‌ پیرمرد‌ها و محاسن‌سفیدها‌ی جبهه‌ها بود و با تکرار شعار‌های مقاومت و پیروزی، شادابی و طراوت خاصی می‌آفرید که در جهت ارتقاء روحیه رزمندگان اسلام بسیار موثر بوده است. وی هنگام لزوم نیز با اسلحه خویش به دفاع از مرز و بوم کشور عزیزمان ایران می‌پرداخت.

جای دارد در اینجا یاد همه‌ اقشارملت ایران به ویژه نوجوانان، جوانان و پیرمرد‌ها را گرامی بداریم.

وی به دلیل تحرک زیاد و پس از پایان یکی از مأموریت‌ها در مناطق عملیاتی، دچار صدمه و عارضه جسمی شد و مدتی نیز به تعلیم و آموزش نظامی به افراد و به ویژه جوانان پرداخت و پس از آن با سختی خیلی زیاد صرفاً توانست در نماز‌های جماعت مسجد شرکت کند ونهایتا در تاریخ بیست و سوم آذر ۱۳۶۸ به ملکوت اعلی پیوست و در گلزار شهدای امامزاده محمد کرج و در جوار سرداران شهید و سایر شهیدان گرانقدر آرمیده است.

از برجسته‌ترین خصایص وی از قبل و بعد از انقلاب. اعتقاد عمیق و عملی به اسلام واحکام اسلامی، خواندن نماز شب و شرکت در نماز‌های جماعت یومیه در مسجد حتی صبح ها، حضور در هیئت‌های مذهبی، سینه زنی خاص و دلنشین در ایام محرم و صفر و به یاد سقای دشت کربلا به همراه داشتن کوزه مخصوص آب خوردن و نوشانیدن جرعه‌ای آب به عزاداران حسینی در روز‌های تاسوعا و عاشورا، تلاش بی وقفه و پشتکار و تعهد در کسب و کار حلال و نیز تقید کم نظیر به میزان و رعایت حقوق حق الناس در کسب بود و در طول سال‌های متمادی همواره بر اعتقادات خویش راسخ بود و جوانان را نیز به کار و تلاش و ازدواج توصیه می‌کرد.

در ابتدای وصیت نامه وی آمده است: «با درود و سلام خدمت پیشگاه مقدس آقا امام زمان (عج) و نائب بر حقش امام امت خمینی (ره) بت شکن و با سلام و درود به ارواح طیبه شهدا ورزمندگان کفرستیز اسلام، این رهروان راه خونین حسینی که می‌روند پرچم اسلام و جمهوری اسلامی را در اقصی نقاط جهان به اهتزاز درآورند و عدالت و قسط و احکام اسلامی را در جهان حکم فرما سازند وصیت خود را در کمال صحت و سلامت اعلام می‌دارم.

به پیروی از ائمه معصومین (ع) همه را دعوت به تقوا و پرهیز از گناهان می‌کنم و امید است همه دریافته باشیم که دنیا محل گذر است و کشتزاری برای آخرت و چه نیکوست با کوله باری از خیر و سعادت رخت از این دنیا فانی بربندیم و در آن دنیای باقی در پیشگاه حضرتش قرار گیریم.

از خداوند می‌خواهم که مرگم را به جز شهادت در راهش چیز دیگری قرار ندهد و دوست دارم که عاقبت بخیر از این دنیا بروم.

همه را دعوت به حمایت و پشتیبانی از انقلاب اسلامی که حاصل خون پاک صد‌ها هزار شهید، جانباز، اسیر و مجروح است می‌کنم. از خداوند طلب طول عمر پر برکت برای امام عزیزمان خمینی بت شکن و تمامی مسئولین در خط امام و رهروان راه حق و حقیقت می‌نمایم.»

وی در پایان وصیت نامه خویش متذکر شده است که آخرت انسان‌ها و مسلمین با عمل صالح، تقوا و درست کاری می‌تواند باقی الصالحات باشد و هرچه در این دنیا نیکی کنید در آن دنیا بهره خواهید گرفت. به امید پیروزی رزمندگان کفرستیز اسلام بر کفر جهانی و به امید بازگشایی راه کربلای معلی وقدس شریف.»

در ادامه تصاویری از مرحوم فیض‌آبادی از نظر مخاطبان گرامی می‌گذرد.

انتهای پیام/ 118



منبع خبر

حضور محاسن‌سپیدها در جبهه باعث افتخار اسلام و ایران است بیشتر بخوانید »