حاج قاسم

بهنگام میان هنگامه ها

بهنگام میان هنگامه ها


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، محمد ایمانی فعال رسانه‌ای درباره شهدای مدافع حرم منطقه خان‌طومان در کانال تلگرامی خود نوشت: خوش آمدید ای بدن های مجروح و ارواح تعلق یافته به عزّ قدس الهی.

هر وقت کار گره خورد -نه که کار گره بخورد، گره به ذهن و زنگار به روح ما افتاد آمدید و جان ها را صیقل دادید تا مگر دوباره، نور حقیقت در آن ها بتابد و حیرت، رخت بر بندد.

خوفی اگر بر سر ما می تازد، و غم و حزنی اگر گریبانگیر می شود، در هنگام و هنگامه هایی است که مانند کِرم در پیله دنیایی خود می تنیم؛ و هر چه شتاب بیشتر، حجم حجاب ها و اسارت ها فزون تر و شکافتن پیله، دشوارتر.

اگر فرشتگان، پیام آور بشارتند؛ «إِنَّ الَّذینَ قالوا رَبُّنَا الله ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلائِکَهًْ أَلّا تَخافوا وَلا تَحزَنوا وَ أَبشِروا بِالجَنَّهًْ الَّتی کُنتُم توعَدونَ»؛ شما خود، بشارت فتحید. «فَرِحینَ بِما آتاهُمُ الله مِن فَضلِهِ وَ یَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم أَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَلا هُم یَحزَنونَ».

همیشه موقعیت شناس بوده اید؛ تشخیص در وقت لازم و اقدام در وقت لازم. و با این همه، مگر حُزن و خوفی هم باقی می ماند؟!

جولان شما، افتادن و برخاستن شما، و دل بردن های شما، لبریز بشارت است. و خدا می داند هر کدام شما، چه توفانی از شور و اشتیاق در جان هزاران انسان پاک سرشت بر پا می کنید؛ “رقصی چنان، میانه میدانم آرزوست”.

شما ها بودید که حاج قاسم سلیمانی را بارها در بزم خود به طرب انداختید تا با بی تابی تمام زمزمه کند “رقص و جولان بر سر میدان کنند- رقص اندر خون خود مردان کنند/ چون رهند از دست خود، دستی زنند- چون جهند از نقص خود، رقصی کنند/ مطربان شان از درون دف می‌ زنند- بحرها در شور شان کف می‌ زنند”.

شما به یک ملت آبرو دادید و سر بلندشان کردید. “ألْحَمْدُ للهِ الَّذی أکْرَمَنَا بِالشَّهَادَهًْ”. سپاس خداوندی را که ما را با شهادت گرامی داشت.

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.



منبع خبر

بهنگام میان هنگامه ها بیشتر بخوانید »

روز پنجم همه دیدند زمین غوغا شد/ عاقبت ناب‌ترین زیره به کرمان آمد

روز پنجم همه دیدند زمین غوغا شد/ عاقبت ناب‌ترین زیره به کرمان آمد



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، حاج قاسم، اسمی که نه تنها تک‌تک ایرانیان، بلکه تمامی آزاده‌های جهان آن را می‌شناسند، رزمنده‌ای که ابهت آن لرزه بر اندام دشمنان نظام و کشور انداخته بود، به وجود داعش پایان داد و مزد جانفشانی و ایثارگری‌هایش را با شهادت گرفت.

شهادت حاج قاسم، داغ بزرگی بر دل ملت ایران گذاشت، هر کس به گونه‌ای داغ درونش را نشان می‌داد.

علی‌احسان فریدونی یکی از شاعران بنام کرد کردستان هم با سروده‌ای اوج ناراحتی و غم شهادت سردار شهید سلیمانی را بیان کرده است.

در شب واقع خون از رگ مهتاب چکید    حق در آن حادثه تلخ به حق‌دار رسید

خون قاسم به زمین ریخت خبر آوردند    قطره‌ها روی جبین ریخت خبر آوردند

شعله‌ور شد همه روی زمین از این داغ    آتش افتاد به جان در و دیوار چراغ

باز هم سینه‌ای از آتش تند در سوخت    از لگدهای حرامی جگر حیدر سوخت

عرشیان ره بگشایید که حاجی آمد   یار دیرینه عباس زجاجی آمد

ای خدا ناله فریاد شهید آوردند   از نهانخانه بغداد شهید آوردند

وای یک بار دگر فصل زمستان آمد    بازهم حرمله با تیر به میدان آمد

پسر فاطمه خون خدا را کشتند      خون یک کشور آزده به غلیان آمد

وای من از سربر نیزه و دستی برخاک    سینه سوخته‌ای که به خراسان آمد

روز اول بدنش زیر سم اسبان بود       روز سوم تن صد پاره به تهران آمد

روز پنجم همه دیدند زمین غوغا شد     عاقبت ناب‌ترین زیره به کرمان آمد

شب معراج یکی مست و جنون می‌رقصید  حاج قاسم وسط برکه خون می‌رقصید

تیرباران شده قاسم خبرش را بدهید   تکه تکه شده سهم پسرش را بدهید

باز کن راه سفیر شهدا آمده است      حاج قاسم پسر کرب بلا آمده است

این چه داغیست که باشد ز همه سنگین‌تر؟   این چه مرگیست که باشد ز عسل شیرین‌تر؟

غبطه خوردن ملائک به تو و احوالت     آمده عمه سادات به استقبالت

توچهل سال به دنبال خطر می‌گشتی   این همه از روزی بی‌سابقه‌ی امسالت

این چه سری‌ست علی واله و مجنون تو شد؟    که خداوند خریدار سر و خون تو شد؟

ای چه سری ست که دنیا به خروش آمده است؟   خون عباس ابوالفضل به جوش آمده است؟

سید مهلکه کرب و بلا را کشتند       پسر فاطمه و شیرین خدا را کشتند

کربلا سرخ‌ترین واقعه تاریخ است       قاسم آن یار و معین الضعفا را کشتند

نیمه شب بود یزید از ته دل داد کشید    وسط مستی خود یکسره فریاد کشید

ابن سعد از وسط خیمه به بیرون آمد   نقشه موشک و خمپاره و پهباد کشید

شیمر بر سینه ارباب وفادار نشست    نوحه میر و علمدار به بغداد کشید

مثل ماه رمضان شیر خدا را کشتند      وای در معرکه فرمانده ما را کشتند

قطره‌ای آب ننوشید که اصغر باشد    تا شبیه پسر حضرت حیدر باشد

خواهری مضطرب و خسته و بی‌حال رسید   روضه نعش حسین وای به گودال رسید

حاج قاسم پسر گم شده زینب بود      چهل سال خودش منتظر آن شب بود

او چهل سال به دنبال شهادت می‌گشت   پی آن موشک ویرانگر لامذهب بود

تا تن سوخته را گرد حرم گرداندند    روضه خوان‌ها همه از حضرت قاسم خواندند

پرده ‌خوان‌ها همه از غیرت قاسم گفتن     از هماوردی او با متخاصم گفتند

ای مردان غیوری که شجاعت دارید   در دل خسته خود میل شهادت دارید

ای مردان غیوری که سپاهی هستید        مثل دریا همگی لایتناهی هستید

ما همه پشت شمائیم به قاسم سوگند        رهروان شهدائیم به قاسم سوگند

ما وفادار به عباس و حسین و حسنیم       پیرو امر ولی ـ حیدر خبیر شکنیم

راه ما منشعب از راه سلیمانی نیست    راهمان جز دل آگاه سلیمانی نیست

به ستم کار بگوئید ظفر نزدیک است    به شب تیره بگوئید سحر نزدیک است

مالک افتاده به خون گرچه، علی تنهانیست         هرکه این نکته نداند به خدا از مانیست

تا در این پیکر بی ارزش خود جان داریم      ما به فرمانده دانای خود ایمان داریم

نقش یا فاطمه را جمله به سر می‌بندیم      ذوالفقار علوی را به کمر می‌بندیم



منبع خبر

روز پنجم همه دیدند زمین غوغا شد/ عاقبت ناب‌ترین زیره به کرمان آمد بیشتر بخوانید »

روایت «زینب سلیمانی» از عملیات آزادسازی راه کربلا+ فیلم


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «زینب سلیمانی» فرزند سردار سپهبد شهید حاج «قاسم سلیمانی»، همزمان با شام اربعین حسینی (ع) در مطلبی با عنوان «عملیات آزادسازی کربلا»، در صفحه مجازی خود نوشت:

«از روزهایی می‌گویم که داعش تا چند کیلومتری حرم اباعبدالله (ع) آمده بود؛ روزهایی که نزدیک بود خبیث‌ترین و کثیف‌ترین انسان‌های عالم به حرم امام حسین (ع) و عباس ابن علی (ع) برسند، جایی که قطعه‌ای از بهشت بر روی زمین بود، جایی که میعادگاه عاشقان در یک روز از جای به جای این دنیا می‌شود و همه یک‌رنگ می‌گیرند، رنگ و عطر عشق حسین (ع).

چقدر آن‌روزها قلب‌تان مملو از خشم و درد بود که مبادا تاریخ تکرار شود و شما باشی و باز هم به پسر فاطمه نوه‌ی پیغمبر خدایی ناکرده توهین شود. خودتان به عراق رفتید تا جاده مسیر کربلا را بر زائرین عاشق ایمن کنید.

سال‌ها زائرین در امنیت تمام به زیارت مولای‌مان با پاهای برهنه می‌رفتند؛ ولی حتی خاری در مسیرشان نگذاشتید باشد که به پای‌شان برود.

روایت «زینب سلیمانی» از عملیات آزادسازی راه کربلا+ فیلم

آن‌روزها شما گمنام بودی و کسی نمی‌دانست برای‌ امنیت زائرین حسین (ع) چه خطرهایی را به جان خریدید تا با خیال راحت زیارت کنند و به خانه‌های‌شان دست پر برگردند…

امسال اولین سالی است که اربعین سالار شهیدان آمده؛ اما شما نیستید و ما هم محروم از زیباترین و عاشقانه‌ترین پیاده‌روی عالم…

چه خوش محاسبه‌ای حضرت پدر که چهلمین هفته آسمانی شدن‌تان مصادف شد با چهلم سید و سالار شهیدان عالم. حکمتش را نمی‌دانم؛ اما همه این‌ها کار خداست.

حضرت عشق، ما امسال محروم از زیارت مولای‌مان شدیم؛ اما به فال نیک می‌گیریم؛ چرا که شما امسال مهمان سیدالشهداء (ع) و در کنار ایشان هستید. شما به جای قلب‌های خسته‌مان، برایمان دعا کنید و دست ما را در دست اباعبدالله (ع) بگذارید…».

انتهای پیام/ 113



منبع خبر

روایت «زینب سلیمانی» از عملیات آزادسازی راه کربلا+ فیلم بیشتر بخوانید »