حافظ

شاعران انقلاب در شعر اعتراض کم‌فروشی نکرده‌اند

شاعران انقلاب در شعر اعتراض کم‌فروشی نکرده‌اند


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، «رضا اسماعیلی» پژوهشگر و منتقد ادبی در نشست بررسی ادبیات اعتراض در فضای شعر امروز به ضرورت برگزاری جلساتی درباره شعر اعتراضی اشاره کرد و اظهار داشت: در جریان اتفاقات اخیری که در کشور رخ داد، جامعه انتظار داشت که اصحاب فکر و فرهنگ، نویسندگان، شاعران بخصوص شاعران گفتمان انقلاب اسلامی که همیشه دغدغه‌مند بوده‌اند و در صحنه‌های تاریخ انقلاب حضور داشتند، در خصوص وقایع و اتفاقات اجتماعی اخیر واکنش نشان دهند و موضع خود را مشخص کنند و احساس من در این باره این است که ما کمی منفعلانه عمل کرده‌ایم؛ یعنی آنگونه که شایسته و بایسته است حضور تاثیرگذار و فعال نداشتیم و همین باعث شد در مقابل افکار عمومی قرار بگیریم.

حوزه هنری کرسی آزاداندیشی برگزار کند

وی افزود: در این میان حوزه هنری هم به عنوان پاتوق شاعران و ادیبان و هنرمندان انقلاب اسلامی این حق مسلم را دارد که با برگزاری برنامه و نشست‌های مختلفی، از اهالی فکر و فرهنگ دعوت کند تا با تعامل، هم‌اندیشی و هم‌افزایی، حضوری موثر در عرصه اتفاقات اخیر شکل دهد.

این شاعر، پژوهشگر و منتقد ادبی با اشاره به صحبت‌های رهبر معظم انقلاب درباره برپایی کرسی آزاداندیشی اعلام کرد: برگزار نشدن این کرسی‌ها بخاطر محافظه‌کاری و تنگ‌نظری مدیران میانی است که دغدغه حفظ موقعیت خود را دارند و بر همین اساس لازم است حوزه هنری که محل رفت و آمد نخبگان، فرهیختگان و اهالی فکر و ادب است، در برگزاری نشست‌هایی چون شعر اعتراضی پیش‌قدم و پرچمدار شود.

وی برگزاری کرسی‌های آزاداندیشی را راهکاری برای برون رفت از مشکلات امروز جامعه معرفی کرد و سپس درباره رسالت هنر و هنرمند گفت: تولستوی، کتابی در فلسفه هنر به نام «هنر چیست» دارد که در آن می‌گوید هنر باید ارتباط احساسی مشخص بین هنرمند و مخاطب برقرار کند، طوریکه مخاطب را تحت تاثیر قرار دهد؛ بنابراین هنر واقعی باید ظرفیت لازم برای اتحاد مردم از طریق ارتباط را داشته باشد و انسان را از حیات فردی به حیات جمعی ارتقا دهد. این مباحث به آموزه‌های دینی ما بسیار نزدیک است چراکه درون مایه هنر اسلامی نیز تعهد است.

مولفه‌های هنر خوب از نگاه تولستوی

اسماعیلی در بخش بعدی سخنانش به مولفه‌های هنر خوب از نگاه تولستوی اشاره کرد که شامل محتوای ارجمند انسانی، صداقت و صمیمیت در خلق آثار هنری، بیان احساسات و عواطفی که روی مخاطب تاثیرگذاری داشته باشد و همچنین سادگی و صراحت است.

وی در ادامه گفت: هنرمند باید نماینده و سخنگوی افکار عمومی جامعه و همچنین حلقه پیوند دولتمردان و مسئولان، با افکار عمومی باشد؛ یعنی هنرمند نباید خود را تافته جدا بافته بداند، بلکه با توجه به دغدغه مردم باید مطالبات را به صورت تلطیف شده و با لحاظ مسائل سیاسی و اجتماعی و امنیتی به مسئولان انتقال دهد.

این شاعر، پژوهشگر و منتقد ادبی در ادامه با مطرح کردن این سوال که آیا در طول سه ماه اخیر، هنرمند به رسالت خود عمل کرده؟ گفت: من می‌گویم نتوانسته‌ایم حرف مردم را به گوش دولتمردان برسانیم. نکته مهم این است که هنرمند و ادیب باید خرجش را از سیاستمداران جدا کند، چراکه سیاستمدار به اقتضای رسالتی که دارد، امنیت اجتماعی و مصلحت را در نظر می‌گیرد ولی هنرمند و ادیب باید با زبان ادبی با مردم صحبت کند؛ یعنی ما باید با ادبیات به عرصه سیاست ورود پیدا کنیم.

هنرمندان همواره به دنبال آرمان‌گرایی بوده‌اند

اسماعیلی در بخش دیگری از سخنانش، رسالت هنرمند را مطالبه‌گری دانست و ادامه داد: همواره هنرمندان در تمام دوره‌ها دنبال آرمان‌گرایی بودند و همواره وضع موجود را برای دستیابی به وضع مطلوب نقد می‌کردند. هنرمندان همیشه سعی می‌کردند فاصله بین حقیقت و واقعیت را کم کنند و با ترسیم آرمان‌شهر و مدینه فاضله، سعی در نشان دادن افق موعود به جامعه داشتند. با ترویج عدالت و ارزش‌ها و کرامت‌های انسانی جامعه را به سمت آرمان شهر دعوت می‌کردند و بر همین اساس هم اکثر هنرمندان روحی لطیف و تعهد انسانی دارند.

وی بیان کرد: اکثر هنرمندان نمی‌توانند به فطرت انسانی خود پشت پا بزنند؛ بنابراین از میان هزاران هنرمند، شاید یک نفر دچار تخلف و جرم شود. اگر نگاهی به شاعران قبل از انقلاب اسلامی هم داشته باشیم، می‌بینیم افرادی چون نیما یوشیج، احمد شاملو، اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری و … اگرچه گاه دیدگاه‌های تند سیاسی و اجتماعی داشتند، ولی در مواجهه با آثارشان متوجه می‌شویم که چه روح لطیفی داشتند و همیشه دنبال احیای کرامت‌های انسانی بوده‌اند.

این شاعر، پژوهشگر و منتقد ادبی با تاکید بر اینکه سیاستمداران باید وارد گفتمان با هنرمندان شوند تا بجای آتش ریختن در خشم مردم تلطیف‌سازی فضا انجام شود تصریح کرد: هنرمندان انقلاب اسلامی دلسوزان انقلاب هستند و ثابت کرده‌اند که پای انقلاب می‌ایستند. آنها دغدغه‌مندانه انتقاد کرده‌اند و حتی هزینه پرداخت کرده‌اند و امروز هم به همین کار مشغول هستند.

اعتراض فرزند درد است

وی با اشاره به اینکه نباید در عالم ادبیات تابوسازی کنیم به معرفی شعر اعتراض پرداخت و گفت: اعتراض فرزند درد است و فریاد طبیعی‌ترین عکس‌العمل در زمان ایجاد درد محسوب می‌شود و اکنون که شاعران فریاد اعتراضی دارند و جامعه ملتهب شده می‌گویند که دردی وجود دارد و باید دنبال التیام آن باشیم پس اگر بخواهیم صداها را خاموش کنیم و بگوییم اوضاع عادی و هیچ اتفاقی نیفتاده است خودمان متضرر می‌شویم.

اسماعیلی افزود: شاعر اگر فریاد نکشد و درد را نشان سیاستمدار ندهد دچار فروپاشی اجتماعی خواهیم شد بنابراین باید درد را تشخیص داد تا به دنبال درمان رفت.

وی بیان کرد: از شعر اعتراض به عنوان شعر مقاومت، شعر زیرزمینی، شعر انتقادی، شعر پرخاش و شعر ستیز نام برده می‌شود و اگر بخواهیم سابقه شعر اعتراض را در ادبیات فارسی بررسی کنیم به سده ۵ و ۶ یعنی زمان ناصر خسرو و سنایی غزنوی باز می‌گرددکه دست روی دردهای اجتماعی گذاشتند.

این شاعر، پژوهشگر و منتقد ادبی با معرفی حافظ به عنوان سیاسی‌ترین شاعر ادبیات ما به عصر مشروطه که زمان شاعران منتقدی چون ایرج میرزا، عارف قزوینی، ملک الشعرای بهار و فرخی یزدی بوده اشاره کرد و گفت: ما فکر می‌کنیم شعار «زن، زندگی، آزادی» شعار جدیدی است؛ در حالیکه من ردپای آن را در عصر مشروطه یافتم و متوجه شدم این شعار به عصر مشروطه بر می‌گردد؛ چراکه شعار «وطن، زن، آزادی» شعار مشروطه‌خواهان بوده است و اتفاقا در عصر مشروطه، شاعران، زنان را مخاطب خود قرار می‌دادند؛ چراکه متاسفانه ادبیات ما زن‌ستیز بوده و جنبه‌های شخصیتی زن نادیده گرفته می‌شده است؛ بنابراین در عصر مشروطه مخاطب نهضت عدالت‌خواهی و آزادی‌خواهی زنان بودند.

وی با اشاره به وضعیت شعر اعتراض در دوره انقلاب اسلامی تشریح کرد: معتقدم شاعران انقلاب اسلامی در حوزه شعر اعتراضی، شعر انتقادی و شعر سیاسی و اجتماعی سنگ تمام گذاشتند و با تحمل ریاضت‌های فراوان، کم‌فروشی نکردند. افرادی چون احمد زارعی، الگوهایی چون شهید بهشتی و حضرت امام (ره) را داشتند و بدون هیچ ترسی به عنوان چهره‌های عدالت‌طلب و آزادی‌خواه فریاد می‌کشیدند. در نسل اول انقلاب شاعرانی چون سلمان هراتی، قیصر امین‌پور، حمید سبزواری و طاهره صفارزاده این راه را ادامه دادند و در ادامه امروز می‌بینیم که شاعران دهه ۸۰ از جمله علی محمد مودب و سعید بیابانکی فریاد عدالت‌خواهی سر می‌دهند.

مولفه‌های شعر اعتراض

اسماعیلی با خواندن شعر انتقادی «شکر ایزد! فناوری داریم» از توجه سعید بیابانکی به مطالبات و انتظارات مردم در قالب شعر اشاره کرد. وی در ادامه نشانه‌ها و مولفه‌های شعر اعتراض را معرفی کرد که شامل ملیت، ایران دوستی و وطن دوستی، عدالت خواهی، آزادی‌خواهی، ظلم ستیزی، روشنگری و اصلاح‌طلبی، حقوق شهروندی، افتخار و غرور ملی و ترویج قانون‌مندی است.

وی یکی از رسالت‌های شاعران معترض را تقویت روح همبستگی و اتحاد ملی دانست و آزادی را اصلی‌ترین کلیدواژه شعرهای سیاسی اجتماعی معرفی کرد.

مخاطب شعر اعتراض عموم مردم هستند

در بخش دیگری از این نشست علی داودی (شاعر و طنزپرداز) ویژگی‌های شعر اعتراض را با توجه به حوادث اخیر تشریح کرد.

وی گفت: شعر اعتراض و اساسا اعتراض، بیش از اینکه از گونه شعر شمرده شود به ذات شعر برمی‌گردد؛ زیرا شعر یک پدیده و رفتار منتقد و مهاجم است و همانطور که در عنصر زبان تصرف می‌کند به همان نسبت در جهان نیز تصرف می‌کند.

داودی افزود: ما در بحث اعتراض، به یک زبان صریح می‌رسیم؛ چراکه مخاطب عام است و در اینجا اتفاقا عناصر شعری عقب می‌نشینند و با صراحت بیشتری شاعر صحبت خود را مطرح می‌کند. این فضای سیاه و سفید امروزه چندان مطرح نیست؛ چراکه جامعه امروز ما، جامعه خاکستری‌ها است؛ یعنی ما در جامعه‌ای هستیم که با تنوع مختلفی از نوع نگاه در کنار هم زندگی می‌کنیم؛ بنابراین شعر اعتراض امروز با شعر ۲۰ سال پیش مطابقت ندارد و بیشتر دادخواهی است و بیشتر سمت و سوی اصلاح دارد.

در ادامه این نشست، اسماعیلی، شاعر، پژوهشگر و منتقد ادبی به انواع اعتراض و تقسیم‌بندی شاعران معترض پرداخت و گفت: اعتراض یا برون مرزی و جهانی است (مثل اعتراض به مظالم جهانی) و یا درون مرزی که نمونه آن مشروطه است که به استبداد داخلی اعتراض داشت.

وی نمونه‌هایی از اعتراض درون مرزی را اعتراض به شکاف طبقاتی، اعتراض به فاصله اجتماعی، اعتراض به تورم و گرانی، اعتراض به فقر و بیکاری، اعتراض به کارتن خوابی و فقدان آزادی معرفی کرد و در دسته‌بندی شاعران یک قشر را شاعرانی دانست که در چارچوب ساختار جمهوری اسلامی نقد دارند و با هدف اصلاح ساختار خواهان بازسازی نظام سیاسی هستند؛ دسته دوم شاعران اعتراضی نیز از نگاه او، نقد برون گفتمانی و خارج از چارچوب نظام جمهوری اسلامی دارند و هدفشان مخالفت، نه گفتن به نظام و جدایی دین از سیاست است.

این شاعر، پژوهشگر و منتقد ادبی شاعران انقلاب اسلامی را به دو دسته اصولگرا و اصلاح طلب تقسیم کرد و در ادامه به شاعران فراجناحی مستقل و آزاد که ادعا دارند عضو حزب و جناحی نیستند، پرداخت.

وی همچنین شاعران فراجناحی را در دو دسته فعال و بالفعل معرفی کرد که شاعران فراجناحی فعال، شاعرانی هستند که دغدغه‌مندانه شعر می‌گویند و هدفشان توسعه آزادی‌خواهی در جامعه است. وی این دسته را شاعرانی دانست که از دولت، خواهان به رسمیت شناختن حداقل حقوق شهروندی هستند.

اسماعیلی همچنین شاعران فراجناحی غیرفعال را شعرایی معرفی کرد که شعر گفته‌اند اما منتظر مساعد شدن شرایط برای انتشارشان هستند.

این شاعر، پژوهشگر و منتقد ادبی به ضرورت رعایت ادب در اشعار اعتراضی اشاره کرد و گفت: ادبیات ذاتش مودب بودن و فرهیختگی است و شعر اعتراضی با حفظ اخلاق به نقد می‌پردازد؛ پس اگر انتقادها با استدلال و عقلانیت همراه باشد از سوی مسئولان پذیرفته می‌شود و به اصلاح منتهی خواهد شد.

شعر اشتلم

در بخش پایانی نشست بررسی ادبیات اعتراض در فضای شعر امروز، محمدرضا سنگری (نویسنده و پژوهشگر و رئیس اندیشکده ادبیات پایداری در حوزه هنری) به پیشینه عجیب اعتراض انسان اشاره کرد و گفت: بحث اعتراض دامنه بسیار وسیعی دارد و یک حوزه شعر اعتراض که من نام آن را «شعر اشتلم» گذاشته‌ام شعری است که انسان در آن به خدا و هستی معترض است.

وی گونه‌ای دیگر از اعتراض را به ناسازی وجود خود انسان مربوط دانست که در عرصه ادبیات اصلا کاویده نشده است.

سنگری اظهار کرد: همه ما با اعتراض زیست می‌کنیم و دائم به خویش معترض هستیم و این اعتراض شاخه بزرگی دارد که در هیچ دوره‌ای از تاریخ به اندازه عصر انقلاب اسلامی نیست؛ به طوریکه شاعر این برهه خودستیز است و به عبارتی خود اتهامی می‌کند.

وی با تاکید بر اینکه در هیچ دوره‌ای به اندازه دوره انقلاب اسلامی شعر اعتراض وجود نداشته و هیچ جمعی به اندازه شاعران انقلاب معترض نبوده‌اند، به اشعاری اشاره کرد که حکایت از نقد شاعران نسبت به جامعه و مسئولان داشت.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شاعران انقلاب در شعر اعتراض کم‌فروشی نکرده‌اند بیشتر بخوانید »

امیرعبداللهیان: «حافظ» عشق حقیقی را چاره حل مشکلات زندگی انسان می‌داند

امیرعبداللهیان: «حافظ» عشق حقیقی را چاره حل مشکلات زندگی انسان می‌داند



وزیر امور خارجه ضمن تبریک فرارسیدن روز حافظ، وی را عارفی توصیف کرد که عشق حقیقی را چاره حل همه مشکلات زندگی دنیایی انسان می‌داند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، حسین امیرعبداللهیان در پست اینستاگرامی با عنوان «در گرامیداشت لسان الغیب حافظ شیرازی» نوشت: امروز به نام شاعر و عارف شهیر ایرانی، شمس‌الدین محمد، لسان الغیب، #حافظ شیرازی است.

وی افزود: شاعری که بیت بیت اشعارش، همچون سوغاتی از فرهنگ غنی تمدن ایران برای ملت‌های سرتاسر جهان، دست به دست شده و شمیم معطرش خانه‌های همه را معطر می‌کند.

امیرعبداللهیان ادامه داد: او، عارفی است که عشق حقیقی را چاره حل همه مشکلات زندگی دنیایی انسان دانسته و همه را به سوی زلال عاشقانه فرامی‌خواند: 

راهیست راه عشـــق کـــه هیچش کـــــناره نیست

ان جـــا جــز ان کـــه جـان بسپارند چـاره نیست

هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود

در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست…

روز حافظ مبارک!

به گزارش مجاهدت از مشرق، بیستم مهر ماه در تقویم رسمی کشور  روز «حافظ» نام گرفته است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

امیرعبداللهیان: «حافظ» عشق حقیقی را چاره حل مشکلات زندگی انسان می‌داند بیشتر بخوانید »

طواف سینمای هالیوود بر اشعار حافظ

طواف سینمای هالیوود بر اشعار حافظ


گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس ـ اکبر صفرزاده: «آدمی در عالم خاکی نمی‌آید به دست، عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی» شعری است از حضرت حافظ. اگر از زاویه‌ای متفاوت به سینمای هالیوود نگاه کنیم خواهیم دید که این سینما حدودا سی سال است که بر گرد این شعر طواف می کند و هر چه می‌سازد پیرامون این شعر و محتوی آن است. این شعر آن قدر پرمعنا و پرمفهوم است که سینمای هالیوود می‌تواند بیست سال دیگر نیز برگرد آن طواف کند.

در طول سی سال گذشته اکثر فیلم‌های مهم و پرهزینه سینمای هالیوود با محوریت هوش مصنوعی تولید شده‌اند؛ ابر انسانهایی که برخی از آنها به صورت مستقیم یا غیر مستقیم توسط انسان یا تکنولوژی ساخته شده‌اند و برخی دیگر بر اثر برخورد با موجودات فرا زمینی یا موجودات عجیب و برخی بر اثر تصادف یا برخورد با محصولات تکنولوژی.

مرد عنکبوتی در اثر تماس با یک عنکبوت عجیب به قدرتی فرا انسانی دست می‌یابد و بتمن با تکیه بر تکنولوژی. برخی ابر انسانها بر اثر برق گرفتگی به قدرتی فرا انسانی دست یافتند و برخی براثر تماس با موجودات بیگانه یا سیاره های دیگر.

در ترمیناتور اثر جیمز کامرون که در سال 1984 تولید شد انسان منجی از آینده ای می‌آید که تکنولوژی بیانگذار آن است و مبارزه‌ای که فیلم بر مبنای آن شکل می‌گیرد تماما یک مبارزه علمی و متکی بر دانش است. انسان منجی در فیلم متریکس متکی بر دانش کامپیوتر است.

در طول ده سال گذشته مضمونی که به صورت پیاپی و مکرر در فیلم‌های هالیوود تکرار شده نجات بشریت توسط ربات‌های انسان نما است. در فیلم بیگانه به کارگردانی ریدلی اسکات سفینه حامل دی ان ای انسان و حیوانات مختلف که از کره زمین به سمت کهکشانی دیگر در حرکت است توسط ربات‌های انسان نما هدایت می‌شود.

هالیوود تا کنون بارها و بارها توسط فیلم‌های مختلف این موضوع علمی را مطرح کرده که انسان در آینده‌ای نه چندان دور کره زمین را ترک خواهد کرد و این سفر با هدایت و نظارت رباتهای انسان نما با هوش مصنوعی بالا انجام خواهد شد.

در فیلم «بیگانه» آنچه از کره زمین به کهکشان های دیگر مهاجرت می کند دی ان ای انسانهای مختلف است نه خود آنها. برخی اندیشمندان معتقدند زندگی اولیه انسان در روی کره زمین نیزبه همین شکل بوده است و ما نیزدر ابتدا دی ان ای هایی بوده ایم که از سیاره ای دیگر یا کهکشانی دیگر به کره زمین آمده ایم.

هالیوود در طول سی سال گذشته تا جایی که توانسته تلاش کرده تا عالمی دیگر بسازد وزنو آدمی. ابر انسانهایی که طی سه دهه گذشته توسط هالیوود خلق شده اند انسانهایی هستند متفاوت با آنچه که ما در واقعیت زندگی روزمره با آن مواجه هستیم.

این طور به نظر می رسد که تکنولوژی با تمامی شاخه و برگهایش و با تمامی امکاناتش با سرعتی فراتر از سرعت نور به سمت تبیین شعر حافظ پیش می رود تا آن را محقق کند.

تفاوت جهان بینی فیلم های هالیوود با واقعیت روزمره زندگی فقط در انسان‌ها و قهرمان های آن خلاصه نمی شود بلکه میزانسن های این فیلم ها نیز با آنچه ما در واقعیت روزمره می می بینیم کاملا متفاوت است. ما در اینگونه فیلم‌ها با خیابان‌هایی مواجه هستیم که هزاران حادثه مختلف در آن روی می دهد یا با سفینه هایی که از کهکشان راه شیری بیرون رفته و به سمت کهکشان دیگری در حرکت هستند.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

طواف سینمای هالیوود بر اشعار حافظ بیشتر بخوانید »

درک درست شاهنامه موجب دگرگونی فرهنگ خواهد شد

درک درست شاهنامه موجب دگرگونی فرهنگ خواهد شد


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، «یوسفعلی میرشکاک» شاعر، منتقد و پژهشگر ادبی در دومین جلسه از «درس گفتارهای شاهنامه» که به‌همت دفتر پاسداشت زبان فارسی حوزۀ هنری برگزار شد، اظهار داشت: مخاطب در خوانش شاهنامه باید توجه به اتفاقی داشته باشد که در زبان فردوسی رقم می‌خورد.

وی در توضیح نسخه‌های شاهنامه به حضار گفت: انس بنده در شاهنامه به نسخه‌ای است که از محمدعلی فروغی به چاپ رسیده است.

این پژوهشگر ادبی، اسماء‌الله موجود در شاهنامه را مورد اشاره قرار داد و با تأکید براینکه بیش از هزار اسماء‌الله در شاهنامه وجود دارد، عنوان کرد: فردوسی در شروع شاهنامه آنجا که می‌گوید «بنام خداوند جان و خرد»، نام را به‌جای اسم آورده است.

میرشکاک در تشریح این بیت «خداوند کیوان و گردان سپهر / فروزنده ماه و ناهید و مهر»، گفت: از اینجا به‌بعد وارد دستگاه فکری فردوسی می‌شویم. چرا خداوند کیوان؟ کیوان بعد از اورانوس پدر همه سیاراتی است که هرکدام متعلق به خدایانند. اینجا منظور از خدایان، خدای عوام نیست بلکه مظاهر حضرت حق است که به تعبیر ما ۱۴ معصوم می‌شوند.

این منتقد و پژوهشگر ادبی با بیان اینکه حق تعالی در مظاهر مختلف تجلی می‌کند، افزود: بخاطر همین تجلی است که در قرآن اشاره می‌شود که هرجا نگاه کنید چهره خداست چراکه همه هستی مظهر خداوند است، لذا کیوان حدفاصلِ این جهان و جهان آخرت است، یعنی هرکسی بتواند خودش را به کیوان برساند دیگر از چرخه بازپیدایی و رجعت خارج شده است.

وی شرط رسیدن به کیوان را گذشتن از خورشید دانست و با بیان اینکه تا پیش از رسیدن به خورشید امکان رجعت به کالبد وجود دارد، عنوان کرد: بخاطر همین «خداوند کیوان» یک اسم خاص برای پروردگار است که در آثار اساطیری ما آمده است.

این پژوهشگر در تشریح «خداوند کیوان و گَردان سپهر/ فروزندهٔ ماه و ناهید و مهر»، گفت: ماه و ناهید و مهر بخاطر روشنی بحث دیگری دارند چون خداوند روشنی بخش این‌هاست؛ اینجا اساس قضیه انسان و زمین است درحالی که جماعت غربی فکر می‌کردند جهان، خورشید محور است درحالی که خورشید محور کائنات به‌معنی محوریت خورشید نبوده است لذا مرکز کائنات زمین است چون خلیفه خداوند روی زمین مستقر است و این خلیفه در شاهنامه شهریار است.

میرشکاک درباره «ز نام و نشان و گمان برتر است» اظهار داشت: این بیت یعنی خداوند در اسم جای نمی‌گیرد و محدود به اسم نیست و در نشان و صفت جا نمی‌گیرد و محدود به صفت نیست. مولا امیرالمؤمنین (ع) در نهج‌البلاغه می‌فرمایند: «کمال توحیده نفی الصفات عنه» یعنی اوج توحید این است که صفت برای حضرت حق قائل نباشیم درحالی که ما خدا را در صفت ایشان می‌دانیم.

وی در ادامه به تشریح فرازهای دیگری از شاهنانه پرداخت و درباره «سخن هر چه زین گوهران بگذرد/ نیابد بدو راه جان و خرد» با بیان اینکه زبان مهم‌ترین حس انسان است و مولا اميرالمؤمنين به آن اشاره دارد که فرمودند اگر زبان از انسان دریغ شود او یک مُرده متحرک است.

این شاعر به این بخش شاهنامه «خرد گر سخن برگزیند همی/ همان را گزیند، که بیند همی» اشاره کرد و آن را برابر تمام فلسفه غرب دانست و ادامه داد: فردوسی در شاهنامه اسم و فعل و حرف را به هر نحوی که دلخواه خود بوده به‌کار برده است. اگر توانمندی این مرد درک شود زبان و نوشتار و نگارش و فرهنگ ما را دگرگون خواهد کرد.

میرشکاک به اشارات فردوسی درخصوص اهمیت علم پرداخت و با بیان ِاینکه «پرستنده باشی و جوینده راه/به ژرفی به فرمانش کردن نگاه» تأکید بر اهمیت دانایی دارد؛ ما اینجا به درک اهمیت دانش برای قدرتمند شدن پی می‌بریم چیزی که موجب سیطره امروز غرب شده است همین دانایی و دانش است.

وی «خرد» را در شاهنامه یک کلمه مذموم معرفی کرد و اظهار داشت: بزرگانی همچون فردوسی و حافظ به زبان نظم شعر نمی‌گفتند بلکه زبان آن‌ها نظم بوده است و بخاطر این تمام سخن آن‌ها حکمت است البته متاسفانه این فرهنگ غنی حفظ نشد تا جایی که فقها مقابل شعرا ایستادند بخاطر همین دیوان شخصیتی همچون امام خمینی (ره) بعد از رحلت ایشان به چاپ رسید درحالی که شعرا در گذشته نمایندگان خداوند بوده‌اند چون سخنان خداوند را بیان می‌کردند.

این پژوهشگر به تأثیرگذاری شاهنامه در حفظ فرهنگ ایران اشاره‌ کرد و تصریح کرد: عشایر ایران با وجود اینکه سوادی نداشتند سال‌ها فرهنگ‌شان را به‌واسطه‌ شاهنامه حفظ کردند و مناسک و آیین داشتند تا اینکه مورد خیانت پهلوی قرار گرفتتد و زبانشان ویران شد.

میرشکاک با تأکید براینکه دستگاه فکری ایرانی در شعر تجلی پیدا کرده است، افزود: حماسه، جنگجویی و زیبایی شاهنامه باعث می‌شود که ما متوجه زبان و اندیشه فردوسی‌ نشویم لذا با یک روز و یک سال همنشینی با شاهنامه به مضامین آن پی نمی‌بریم. متوجه منظور فردوسی و شاهنامه شویم و من خودم هنوز فکر می‌کنم فقط به اندازه یک دانش‌آموز شاهنامه را درک کرده‌ام چراکه راهبردن به حکمت حماسه سخت است و متن سرراست نیست.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

درک درست شاهنامه موجب دگرگونی فرهنگ خواهد شد بیشتر بخوانید »

انتقاد میرشکاک از شفیعی کدکنی/ «شاهنامه» کارکرد اجتماعی دارد

انتقاد میرشکاک از شفیعی کدکنی/ «شاهنامه» کارکرد اجتماعی دارد


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، «یوسفعلی میرشکاک» پژوهشگر و منتقد ادبی در نشست درس‌گفتارهای خود پیرامون شاهنامه‌خوانی با تأکید براینکه انسان به‌واسطه‌ هویت، انسان است، اظهار داشت: شاهنامه، خدای‌نامه و کلاً موالی قدیم ما و آن‌چه از قبلِ ورود مدرنیته داشته‌ایم و باقی مانده حتی آنجایی که جز سخافت نمی‌بینیم، نه‌فقط شاهنامه بلکه دیوان سوزنی سمرقندی نیز به‌یک معنا وجهی از هویت این قوم است.

وی با بیان اینکه طی چند سال گذشته هیچ وقت خودم را سانسور نکرده و همواره بدون ممیزی سخن گفته‌ام، افزود: انسانِ بدون هویت ایرانی کسی است که باوجود گرسنگی همسایه‌اش پولش را در جهت شرکت در کنسرت تتلو در آنتالیا خرج می‌کند. خیلی‌ها از نظام ناراحت‎ند؛ بله اصلاً این نظام از حیث اقتصادی بلد نبوده است چه کار کند اما اگر انسانِ ایرانی می‌توانست هویتش را بازیابی کند مشکلی پیش نمی‌آمد چراکه اولین‌باری نیست که این قوم و سرزمین دچار مشکل اقتصادی و سیاسی و… شده است. هویت جمعی مردم ایران در گذشته باعث می‌شد قحطی محض پیش نیاید. با این وجود این مردم بخاطر هویت مشخص‌شان که قومی و دینی بود، از بحران‌های بزرگ رد ‌شدند.

این منتقد ادبی به درگیری صفاریان با سامانیان و آشوب‌های عظیم آن در شرق و غرب و شمال و جنوب ایران اشاره کرد و ادامه داد: با وجود این درگیری‌ها فشاری به مردم وارد نمی‌شد. هنگامی که غزنویان با سامانیان مشکل پیدا می‌کنند و درگیری‌های زیادی شکل می‌گیرد باز قوم ایرانی برمدار هویتشان می‌گردند. ۲۰۰ ـ۳۰۰ سال جنگیدن ایرانیان با اعراب با چه چیزی بود؟ یعنی با تکیه بر چه منش و بینشی بود و چه چیزی در جانشان بود که توانستند آن همه سال در برابر فرهنگ مقابل مبارزه کنند؟ در تحویل قدرت از غزنویان به سلجوقیان اوضاع پریشانی وجود داشته است اما مردم رد می‌شدند و حکومت‌ها با هم درگیر بودند لذا مشکل، مشکلِ قدرت بوده است نه مردم.

میرشکاک خطاب به جوانان و با تأکید براینکه از چشم‌انداز من مشکل امروز هویت است، گفت: گذشتگان با عرب روبرو بودند و امروز ما در برابر غرب هستیم. تا قبل مشروطه و مدرنیته هویت واحد داریم اما سپس هویت‌مان دوپاره یا کلاً بی‌هویت می‌شویم یا برای اینکه از گزند مدرنیته در امان باشیم خودمان را به‌صورت تصنعی به گذشته هزار ساله و ده‌هزار ساله پرت می‌کنیم.

این شاعر به تشریح ویژگی‌های تکنولوژی پرداخت و با بیان اینکه تکنولوژی همواره انسان را به‌سمت خاصی هدایت می‌کند که پیش از آنکه غرق آن شویم باید آگاه باشیم، گفت: ما بخاطر تکنولوژی است که مصرف کننده شده‌ایم درحالی که در جمهوری اسلامی به غرب «نه» می‌گویم اما این فقط در گفتار است چراکه در کردار هنوز نتوانسته‌ایم نه بگوییم.

وی تحقق مدنیت دینی را مقدمه بازگشت به هویت دینی دانست و اظهار داشت: هرجایی که تکنولوژی ورود پیدا کند به‌نفع خودش جا باز می‌کند و این مسئله را که اغلب مشکلات ما از آن سرچشمه می‌گیرد جماعت موجود متوجه نشده‌اند و این درحالی است که ما غرق در سرمایه‌داری بین‌المللی و امپریالیسم هستیم درشرایطی که قصد درگیری با آمریکا را داریم که شدنی نیست.

میرشکاک با تأکید براینکه ما با آرمان‌گرایی و محال‌اندیشی انقلاب کردیم، گفت: اگر امروز نمی‌توانیم خودمان را جمع کنیم بخاطر آن است که هویت قومی و دینی‌مان ناخواسته روبروی هم ایستاده‌اند درحالی که این مسئله‌ای کاذب است چراکه هویتی قومی که با هویت دینی درگیر باشد کاذب است چون هویت قومی و دینی پشت‌و روی یک سکه‌اند.

این محقق و پژوهشگر، عدم دیالوگ و ارتباط‌گیری با نسل جدید را مشکل نسل اول انقلاب دانست و ادامه داد: ویرانی زبان به ویرانی هویت منجر می‌شود و من با خودم قرار گذشته‌ام شاهنامه بگویم چون شاعران گذشته حکیم بودند و کسی که با آن اُنس بگیرد متوجه می‌شود چگونه حافظ، مولانا و خیام و هرکسی که چشم‌انداز خاصی دارد از آن بیرون آمده است؛ عظمت این کتاب به‌قدری است که ۱۴۰۰ سال اجازه نداده است این مردم فارسی‌زبان، عرب شوند.

وی گفت: باید بدانیم چه کسی هستیم، چراکه هر فرد از یک‌سری زیرساخت همچون عقل، عاطفه، خیال، زبان، حکمت و.. شکل گرفته‌ که در او تجلی پیدا می‌کند. آن فرد ایرانی که در آمریکا زندگی می‌کند با این فرض که ضد جمهوری اسلامی باشد نیز ایران و تهران را دوست دارد و اگر تیم فوتبال ایران با آمریکا بازی کند باز طرفدار ایران است و این ناخودآگاه است. غفلت از این ناخودآگاهی، ناخودآگاهی را مضاعف خواهد کرد و بخواهیم یا نخواهیم یک حادثه باید رخ دهد تا بفهمیم ایرانی هستیم یا نیستیم.

میرشکاک شعر «این وطن مصر و عراق و شام نیست/ این وطن، شهریست کان را نام نیست» را خواند و گفت: وطن ساحت وجودی توست. همه ایرانیان بخاطر پیروزی تیم فوتبال ایران برابر آمریکا خوشحال شدند اما کسی نیست بپرسد چرا هویت ما فقط در فوتبال می‌جُنبد درحالی که در اقتصاد، سیاست، هنر و اندیشه نیازمند هویت هستیم.

این منتقد بر لزوم بازیابی هویت تأکید کرد و گفت: باید بتوانیم در عین تمدن، مثل انسانِ ایرانیِ قرن ششم، قرن هفتم و قرن هشتم واجد هویتی باشیم که دین و قومیت در آن همسو باشند تا بر مشکلی همچون حمله مغول غلبه کنیم.

وی عنوان کرد: در ایرانیان شهیدانی همچون سیامک تا یزدگرد و سیاوش وجود دارد؛ قوم ایرانی برای سیاوش تعزیه‌ای داشته است که هرساله برگزار می‌شده است و اگر امروز می‌بینیم محرم اینقدر برای این قوم اهمیت دارد بخاطر آن است که قوم ایرانی سراپا خاطره سوگ بوده است درحالی که اعراب خاطره سوگ ندارند. ایرانی ستودن دارد و سعی می‌کند مدام با جهان مُردگان در ارتباط باشد لذا اگر کارکرد «شاهنامه» در جهان کنونی و مدرن امکان نداشته باشد یا شاهنامه را جوری نفهمیم که به‌درد زندگی و گرفتاری‌های امروزمان بخورد، همان بهتر که هیچ‌کاری به کار آن نداشته باشیم.

میرشکاک با انتقاد از اظهارنظر شفیعی کدکنی که معتقد است کارکرد اجتماعی شاهنامه از دست رفته است، با تأکید براینکه شاهنامه کارکرد اجتماعی دارد، گفت: کسی که هشت سال جنگ یا دو سال و دوماه آن را تجربه کرده است داستان شاهنامه را می‌فهمد.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

انتقاد میرشکاک از شفیعی کدکنی/ «شاهنامه» کارکرد اجتماعی دارد بیشتر بخوانید »