حامد آهنگی

چرا «قهوه پدری» باب طبع صاحب سلیقه‌ها نیست؟

چرا «قهوه پدری» باب طبع صاحب سلیقه‌ها نیست؟



سرآمد شکست‌خوردگان، جواد رضویان است که تلاش او برای خلق یک کاراکتر بامزه جواب نداده و تبدیل به نقطه ضعف سریال شده. ژاله صامتی در لحظات زیادی یادآور «زیرخاکی» است.

  • آهن پرایس

به گزارش مجاهدت از مشرق، در آستانه توزیع سریال «قهوه پدری» گزارشیمنتشر شد که موضوع آن بررسی ناکامی‌های اخیر فیلم‌نت بود. سریال‌های «داریوش» و «گردن زنی» در سال جاری، حکم ترمز را برای این پلتفرم داشته‌اند و از آن سو زمزمه جدایی حامی مالی آن یعنی گلرنگ نیز به گوش می‌رسد. در چنین شرایطی همه امیدها به «قهوه پدری» بود. سریالی که نام مهران مدیری را یدک می‌کشد و به واسطه تجربیات خوش قبلی، انتظار می‌رفت مخاطبان با محصولی درجه یک مواجه باشند. متاسفانه این دورخیز هم جواب نداده است.

چرا «قهوه پدری» باب طبع صاحب سلیقه‌ها نیست؟

مورد اول| داستان

مهران مدیری براساس فیلمنامه امیر برادران، داستان خانواده ادیب (سام درخشانی و ژاله صامتی) را کارگردانی کرده است. آنها به بحران مالی خورده‌اند و راه چاره را در کمک از یک فامیل می‌بینند. «اون» با بازی مهران مدیری کسی است که به خانواده ادیب بارها لطمه زده و حالا هم سرمایه آنها را به باد داده است.

او پیشنهاد خرید قهوه به قیمت پایین و فروش آن با قیمت بالا را داد که بازار معکوس عملکرد کرد و میلیاردها پس‌انداز و قرض خانواده ادیب بر باد رفت. اتفاقات دیگری نیز سهمی از قصه «قهوه پدری» دارند ولی باید گفت چنگی به دل نمی‌زنند. مشابه سرنوشت خانواده فلاکت‌زده بارها دستمایه آثار نمایشی شده. ضمن اینکه سریال فاقد داستانی با ریتم بالا است.

بیشتر بخوانید:

استفاده تبلیغاتی فیلم‌نت از خواننده‌های لس‌آنجلسی

مورد دوم| امان از کلیشه

اگر پشت دوربین «قهوه پدری» کارگردانی دیگر جز مهران مدیری حضور داشت، حساسیت‌ها پایین می‌آمد. او کسی است که سریال‌های کمدی موفقی در تلویزیون و شبکه خانگی ساخته و انتظارها را بالا برده است. محصول جدید او اما در ادامه شکست‌های سینمایی‌اش محسوب می‌شود و همین زنگ خطر را برای کمدین محبوب ما بلندتر از همیشه به صدا درآورده.

بیشتر بخوانید:

بررسی عملکرد بنجل‌سازان در یک پلت‌فرم /مدیران فیلم‌نت چگونه سرمایه گلرنگ را به باد می‌دهند؟

برخی می‌گویند باید صبر کرد؛ چون اصولا کارهای مدیری نیازمند گذشت چند قسمت است. بحثی نیست ولی آیا او نمی‌داند زمانه تغییر کرده و ویژگی و نیز جنسِ سلیقه مخاطب امروز تغییر کرده؟ حالا کمتر کسی منتظر می‌ماند تا ببیند آیا «قهوه پدری» جان می‌گیرد یا نه. مدیری باید در همین دو قسمت میخ را محکم می‌کوبید و برگ برنده رو می‌کرد. او اما روی کلیشه‌های همیشگی قدم برداشته است و چنین روشی طبعا نتیجه‌ای جز سرخوردگی مخاطبان انبوه به همراه ندارد. فرقی هم نمی‌کند که مخاطب سخت‌پسند باشد یا نه. مهم این است که دیگر محصولات معمولی و تکراری خریدار ندارند.

چرا «قهوه پدری» باب طبع صاحب سلیقه‌ها نیست؟

مورد سوم| فلاکت به جای خنده

«قهوه پدری» هرگز باب طبع صاحب سلیقه‌ها نیست. از مخاطبی که فیلم و سریال‌های شاخص روز را می‌بیند حرف نمی‌زنیم. بلکه مقصود طیفی است که می‌داند دوره کمدی‌های قبلی مدیری به سر آمده. او حتی فکری برای تماشاگران معمولی هم نکرده تا با بالا بردن موقعیت‌های کمدی گیرشان بیندازد. یعنی با سریالی مواجه هستیم که قصه‌اش کم ملات است و برای خنداندن زور می‌زند.

یکی دیگر از ضعف‌های اصلی «قهوه پدری» عدم توفیق در شخصیت‌سازی و حتی تیپ‌سازی است. سرآمد شکست‌خوردگان، جواد رضویان است که تلاش او برای خلق یک کاراکتر بامزه جواب نداده و تبدیل به نقطه ضعف سریال شده. ژاله صامتی در لحظات زیادی یادآور «زیرخاکی» است.تازه، دست روی فلاکت و بدبختی یک خانواده گذاشته تا مثلا تبدیل به یک کمدی سیاه شود. نتیجه اما عکس شده است و دوچندان توی ذوق مخاطبان خورده. مهران مدیری که همواره در تلاش برای تزریق حال خوب بوده، چرا معضلات و تلخی‌ها را نردبان سریال جدید خود کرده؟ به قول دوستی: « خودمان از سختی‌ها اطلاع داریم؛ خواستیم «قهوه پدری» ببینیم که کمی بخندیم ولی حال‌مان بدتر شد.»


مورد چهارم| شخصیت‌های ناکام

در آثار مهران مدیری، شخصیت‌ها کارکردی ویژه دارند. آنها خیلی زود تبدیل به آدم‌هایی شناسنامه‌دار می‌شوند و از مخاطب دلبری می‌کنند. یکی دیگر از ضعف‌های اصلی «قهوه پدری» عدم توفیق در شخصیت‌سازی و حتی تیپ‌سازی است. سرآمد شکست‌خوردگان، جواد رضویان است که تلاش او برای خلق یک کاراکتر بامزه جواب نداده و تبدیل به نقطه ضعف سریال شده. ژاله صامتی در لحظات زیادی یادآور «زیرخاکی» است. این بخش، خود سرفصل گزارشی مفصل است که جداگانه درباره‌اش خواهیم نوشت.

بیشتر بخوانید:

پیمان مشترک فیلیمو، فیلم‌نت با MBC پرشیا و GEM /چگونه دو پلت‌فرم داخلی و شبکه‌های فارسی، تماشای سریال‌های ترکیه را احیا می‌کنند؟ +عکس

مورد پنجم| واکنش‌ها

کافی است سری به شبکه‌های اجتماعی بزنید تا متوجه عصبانیت کاربران از کیفیت نامطلوب «قهوه پدری» بشوید. گزارش را با بخشی از یادداشت خبرگزاری تسنیم تمام می‌کنیم :«حالا دیگر نمی‌توان به مهران مدیری هم امید بست. روزگاری آثار او می‌توانست تراپی روح و روان مخاطب باشد و در چند سال اخیر او در عرصه ساخت سریال و حتی بعضاً بعد از «دورهمی» با هیچ برنامه‌ای نتوانسته توفیقِ گذشته را کسب کند. در حال حاضر می‌توان گفت بسیار منتظر بودیم مهران مدیری با اثری جدید برگردد اما شروع بدی داشت.»

منبع: هفت صبح

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چرا «قهوه پدری» باب طبع صاحب سلیقه‌ها نیست؟ بیشتر بخوانید »

ناتوی ۱۰۰ میلیونی چرا جذابیتی ندارد؟

ناتوی ۱۰۰ میلیونی چرا جذابیتی ندارد؟



«ناتو» یکی از جدیدترین رئالیتی‌شوهای نمایش خانگی است که به‌رغم ظرفیت‌های زیادی که دارد، نتوانسته مخاطب زیادی جذب کند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، چند هفته‌ای است شاهد پخش رئالیتی‌شوی «ناتو» در پلتفرم فیلم‌نت هستیم. بعد از توفیق «شب‌های مافیا»، ساخت چنین برنامه‌هایی در نمایش خانگی رونق زیادی پیدا کرد و «ناتو» آخرین نمونه این برنامه‌ها به کارگردانی مهدی صفی‌یاری و اجرای محمدرضا علیمردانی است. «ناتو» برخلاف موارد مشابه، یک بازی استدلالی و استنتاجی نیست و روی اطلاعات عمومی بامزه و البته شوخی‌های بداهه شرکت‌کنندگانش حساب باز کرده. زمان کوتاه‌تری از برنامه‌های مشابه دارد و ریتم بهتری. با این همه تا به حال توفیق چندانی در جذب مخاطب ایجاد نکرده است. به یاد داشته باشید قسمت‌های اول «شب‌های مافیا» یا «جوکر» چه سروصدایی به‌پا کردند تا بدانید «ناتو» شروع خوبی نداشته، اما ریشه این ماجرا چیست؟
«ناتو» چه مختصاتی دارد؟

در این برنامه گرداننده سوالاتی را از شرکت‌کنندگان می‌پرسد؛ تنها کسی که پاسخ‌ها را می‌داند ناتوی بازی است. کسی که حذف نمی‌شود و در پایان می‌تواند تا ۱۰۰ میلیون تومان برنده شود. ناتو در هر مرحله یک بازیکن را حذف می‌کند. بقیه هم می‌توانند او را حدس بزنند تا در جایزه پایانی سهیم باشند. گرداننده هم نمی‌داند ناتو چه کسی است و در هر مرحله ویژگی‌های شنیده‌نشده‌ای از او را بازگو می‌کند. ۵۰ میلیون جایزه روی میز است و با هر پاسخ صحیح ۵ میلیون به آن اضافه می‌شود. ناتو ترجیح می‌دهد ضمن حذف نفرات، در پیدا کردن پاسخ‌ها کمک کند تا جایزه نهایی بیشتر شود.

در مجموع «ناتو» قوانین بسیار کمتری نسبت به بازی‌های مشابه دارد که به مخاطب اجازه می‌دهد بدون تمرکز زیاد، حین دورهمی خانوادگی، غذا خوردن و… برنامه را ببیند. برخلاف مافیا و…، هر قسمت از «ناتو» در کمتر از یک ساعت تمام می‌شود و ریتمش بالاست. اگر شرکت‌کنندگان آدم‌های بامزه‌ای باشند در جریان مسابقه فرصت خوبی برای بیان شوخی‌های سرضرب و جالب فراهم می‌شود. با این حال چرا «ناتو» پرمخاطب نشده است؟

رئالیتی‌شو، این جا، اون جا، همه‌جا

تولید سریال در شبکه نمایش خانگی پرهزینه و پرریسک است. چون اگر سریالی به اصطلاح نگیرد، تغییر ریل آن راحت نیست. برای همین چند سال قبل فضای پلتفرم‌ها پر شد از تاک‌شوهایی مثل «همرفیق» با اجرای شهاب حسینی، «پیشگو» با اجرای پژمان جمشیدی، «شب آهنگی» با اجرای حامد آهنگی و… اما قبل‌تر از تاک‌شوها، رئالیتی‌شوهای نمایش خانگی مثل «شام ایرانی»، «رالی ایرانی» و… مخاطبانی را جذب کرده بودند. نقطه عطف ماجرا ورود دو رئالیتی‌شو به نام‌های «شب‌های مافیا» و «جوکر» بود که باعث شد شبکه نمایش خانگی با موفقیت آن‌ها به انحصار تاک‌شوهای مشابه دربیاید. «پدرخوانده» و «ارتش سری» با الهام از «شب‌های مافیا» و «دست به مهره» هم تا حدی با الهام از «جوکر» روی کار آمدند.

البته «ناتو» را می‌توان با اغماض ترکیبی از مافیا و جوکر دانست. حالا دیگر هر پلتفرم یک رئالیتی‌شوی مخصوص به خودش را دارد؛ اما در مواردی کارگردان، راوی و گرداننده و حتی در بیشتر موارد شرکت‌کننده‌ها ثابت هستند و مشکل کار از همین‌جا شروع می‌شود. رئالیتی‌شو قرار است برنامه‌ای مبتنی بر خلاقیت، هیجان و ایده‌های تازه، بر مبنای اتفاقاتی باشد که برای مخاطب جذاب است، به‌خصوص وقتی شرکت‌کننده‌ها سلبریتی باشند و این امکان فراهم می‌شود تا بیننده با آن چهره معروف، در خلال یک بازی آشنا شود و رفتار او را در بستری متفاوت ارزیابی کند.

به طور مثال با «شب‌های مافیا» همه فهمیدیم خداداد عزیزی بسیار باهوش است، زبان بدن می‌فهمد و… اما وقتی حجم این برنامه‌ها زیاد باشد و چهره‌های حاضر در آن‌ها هم تکراری، دیگر چنین برنامه‌هایی لطفی نخواهند داشت. سلبریتی‌ها از یک سطحی پایین‌تر برای مخاطب چندان جذاب نیستند، از یک سطحی بالاتر هم کمتر در رئالیتی‌شوها شرکت می‌کنند؛ چون خطر بزرگی برای شهرت و جایگاه آن‌ها محسوب می‌شود. به طور مثال حضور هنرمندی مثل محمد معتمدی در مافیا، در مقطعی به وجهه او لطمه زد و گذشت زمان جایگاه او را اصلاح کرد. با این اوصاف موفق نبودن «ناتو» را باید در زمینه‌ای فراتر از خود برنامه بررسی کرد.

فرمول‌های تکراری

همان طور که در مقطعی آن‌قدر تاک‌شو زیاد شد که مخاطب از آن بیزار شد، حالا این حس را درباره رئالیتی‌شو داریم، اما این مسیر برای دنیای رئالیتی‌شوها به این شکل طی نمی‌شود. چون جسارت بالا و ایده‌پردازی به تولیدکنندگان اجازه می‌دهد پا را فراتر از فرمول‌های تکراری و امتحان ‌پس ‌داده بگذارند و هیچ‌وقت کهنه نشوند.

این روزها رئالیتی‌شوهای ماجراجویی مثل «نجات» یکی از محبوب‌ترین‌ها در دنیا هستند. در این گونه شاهدیم شرکت‌کننده‌هایی که در خود برنامه چهره می‌شوند، در نقطه‌ای دورافتاده رها می‌شوند، باید برای خودشان سرپناه و غذا درست کنند و بر مشکلات زیادی پیروز شوند.

عشق و انتخاب، همراهی با مشاغلی مثل پلیس، آتش‌نشان، سفر اکتشافی به نقاط دورافتاده و… هم دیگر ظرفیت‌هایی هستند که برای تولید رئالیتی‌شو استفاده می‌شوند. در این بین دنیای طراحی و تعمیر خانه و خودرو باعث تولید رئالیتی‌شوهای موفق و جذابی شده‌اند، اما پلتفرم‌های ما فراتر از تکرار نمی‌روند تا خطر نکنند؛ در حالی که ملال این برنامه‌ها خطرناک ترین انتخاب ممکن است.

در این بین، خود «ناتو» هم ضعف‌هایی مثل ترکیب معمولی شرکت‌کنندگان، تبلیغات زیاد و بی‌مزه حین برنامه و… دارد که باعث می‌شود جریان‌ساز و موفق نباشد. در «ناتو» هیچ «ساید»ی شکل نمی‌گیرد که مخاطب به طرفداری از یک طرف آن، هیجان داشته باشد؛ گره اصلی بازی چندان اهمیتی در بازی پیدا نمی‌کند و حدس‌های شرکت‌کنندگان درباره ناتوی احتمالی را چون روی کاغذ نوشته می‌شود نمی‌بینیم و همه این‌ها برای این که این برنامه در شروع توفانی و جذاب نباشد، کافی است. مگر در گروه‌های بعدی اتفاق خاصی بیفتد که نمک ذاتی شرکت‌کنندگان برنامه را نجات دهد.

منبع: روزنامه خراسان

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ناتوی ۱۰۰ میلیونی چرا جذابیتی ندارد؟ بیشتر بخوانید »