حامد اسماعیلیون

فیلم/ اعتراف حامد اسماعیلیون به اختلافات شدید اپوزیسیون

فیلم/ اعتراف حامد اسماعیلیون به اختلافات شدید اپوزیسیون



ویدئویی از اعتراف حامد اسماعیلیون به اختلافات شدید اپوزیسیون و شکست پروژه “زن‌زندگی‌آزادی” حتی در خارج از کشور را ببینید.


دریافت
5 MB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ اعتراف حامد اسماعیلیون به اختلافات شدید اپوزیسیون بیشتر بخوانید »

وقتی تروریست‌های کومله به جان هم می‌افتند

وقتی تروریست‌های کومله به جان هم می‌افتند


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، در اغتشاشاتی که پاییز سال قبل به بهانه فوت مهسا امینی در کشور به راه افتاد، شاهد اتحاد‌ها و ائتلاف‌های گروه‌های ضدانقلاب بودیم که نه‌تن‌ها سنخیتی با یکدیگر نداشتند، بلکه در اغلب موارد مقابل هم قرار می‌گرفتند. از سلطنت‌طلبانی که دیکتاتورزاده پهلوی را به عنوان شاه انتخاب کرده‌اند تا منافقین و گروهک‌های تجزیه‌طلب صرفا با هدف براندازی جمهوری اسلامی و سپس تقسیم غنائم (تجزیه ایران) با یکدیگر دست اتحاد داده بودند. اما هرچه از آشوب‌ها و اغتشاشات گذشت و جریان اپوزیسیون به دلیل شکست‌های پی در پی از نهاد‌های امنیتی و مردم ایران در رسیدن به اهداف خود ناکام ماند، این ائتلاف‌ها نیز رنگ باخت و به پایان راه نزدیک‌تر شد. شورای همبستگی یا منشور مهسا که با حضور ۸ نفر از چهره‌ها و گروه‌های ضدایرانی از جمله رضا پهلوی، عبدالله مهتدی، مسیح علی‌نژاد و حامد اسماعیلیون نخستین بار بهمن سال ۱۴۰۱ در دانشگاه جورج تاون واشنگتن آمریکا برگزار و به فاصله چند ماه از تاسیس و با خروج یکی پس از دیگری اعضا به تعطیلی کشانده شد، نمونه بارزی از ائتلاف بی‌ثمر ضدانقلاب بود.

علاوه بر ائتلاف همه‌جانبه گروه‌های ضدایرانی، تعدادی از گروه‌های تروریستی تجزیه‌طلب کرد نیز با سوءاستفاده از شرایط پیش‌آمده در ایران، فرصت را مناسب دیدند تا رویای شوم تجزیه مناطق غرب ایران را دنبال کنند.

از همین رو بود که در بحبوحه اغتشاشات زن، زندگی، آزادی، ۲ گروه تجزیه‌طلب کومله کردستان ایران و کومله زحمتکشان کردستان که در دهه‌های گذشته از سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران (کومله) منشعب شده و راه خود را جداگانه پیش گرفته بودند، دست اتحاد با یکدیگر دادند، اما اکنون که دیگر ماه‌ها از پایان اغتشاشات زن، زندگی، آزادی می‌گذرد و دیگر نه پروژه براندازی جمهوری اسلامی موفق بوده و نه کردستان ایران تجزیه شده، این اتحاد نیز به پایان خود رسید؛ پایانی که سرآغازی بر اختلافات و درگیری‌های مجدد ۲ گروه بود.

پنجشنبه هفته گذشته بود که رسانه‌های محلی و عراقی، از درگیری خونین بین ۲ گروهک تروریستی که خود را کومله می‌نامند خبر دادند.

بنا بر گزارش پایگاه خبری السومریه‌نیوز، این درگیری در منطقه «زاگرس» در ۲۵ کیلومتری شهر سلیمانیه میان ۲ گروهک تجزیه طلب «زحمتکشان کردستان» و «زحمتکشان انقلابی کردستان» رخ داد که طی آن ۲ نفر کشته و ۲ نفر زخمی شدند.

رسانه کردی رووداو در گزارشی در ارتباط با این درگیری اعلام کرد: درگیری مسلحانه چندین ساعت ادامه داشت و نهایتا با دخالت نیرو‌های امنیتی اتحادیه میهنی کردستان پایان گرفت.

رووداو همچنین گزارش داد کومله زحمتکشان کردستان اعلام کرد اعضای حزب کومله کردستان ایران به رهبری عبدالله مهتدی ۲۱ ژوئن (چهارشنبه هفته گذشته) به خانه عمر ایلخانی‌زاده (سرکرده کومله زحمتکشان کردستان) رفته و او را بازداشت کرده بودند که با دخالت نیرو‌های امنیتی کردستان عراق اوضاع آرام شد، اما صبح روز پنجشنبه درگیری‌ها از سر گرفته شد که منجر به کشته شدن ۲ عضو گروه تجزیه‌طلب زحمتکشان کردستان شد.

در همین رابطه کمیته مرکزی گروهک «کومله زحمتکشان کردستان» با صدور بیانیه‌ای از حمله عناصر گروهک «کومله زحمتکشان انقلابی کردستان» به مراکز آموزش و اردوگاه‌های خود خبر داد. در این بیانیه آمده است که کومله جناح عبدالله مهتدی با تک‌تیرانداز به سمت عناصر این گروهک شلیک کرده و طی آن ۲ نفر به نام‌های «سامان ابراهیمی» و «هیوا صادقی» کشته شده‌اند.

کومله جناح ایلخانی‌زاده همچنین مدعی شد این گروه همه تلاش خود را برای جلوگیری از وقوع این درگیری انجام داد، اما عناصر «زحمتکشان انقلابی کردستان» بر ادامه حمله اصرار داشتند.

کومله کردستان ایران به سرکردگی مهتدی نیز اعلام کرد اعضای حزب کومله زحمتکشان کردستان قصد حمله به پایگاه آن‌ها را داشتند که با پیشدستی کومله کردستان ایران مواجه شدند.

شکست اتحاد شوم

چهارشنبه هفته گذشته یک روز پیش از درگیری بین ۲ گروه کومله بود که حزب زحمتکشان کردستان در بیانیه‌ای اعلام کرد تلاش‌های آن‌ها برای اتحاد دوباره ۲ حزب کومله به شکست انجامید و به همکاری‌های خود با حزب کومله کردستان ایران پایان می‌دهند. در همین رابطه تعدادی از اعضای رهبری حزب کومله کردستان ایران در اقدامی هماهنگ و طی اطلاعیه‌ای اعلام کردند پروسه اتحاد ۲ جریان کومله شکست خورده است و از این پس، چون گذشته تحت نام «کومله زحمتکشان کردستان» به مبارزه خود ادامه می‌دهند.

همان طور که پیش از این به آن اشاره شد، این ۲ گروه تروریستی و تجزیه‌طلب در جریان اغتشاشات سال قبل با یکدیگر ائتلاف کردند و اکنون که دیگر خبری از آشوب‌ها نیست، دوباره به جان هم افتاده‌اند.

در نتیجه اتحاد ۲ گروه حزب کومله، اعضای رهبری دو طرف تلفیق شدند و قرار بود ارگان‌های حزبی نیز مرحله به مرحله در هم ادغام شوند و با برگزاری یک کنگره مشترک، رهبری جدید حزب متحد را انتخاب کنند. با این حال عبدالله مهتدی با معرفی خود به عنوان رئیس کومله و شرکت در نشست‌ها و ائتلاف‌هایی که با حضور دیکتاتورزاده پهلوی انجام می‌شد، این اتحاد را پیش از سرانجام، نابود کرد؛ این موضوعی است که گروه زحمتکشان کردستان نیز به آن اذعان دارد.

علاوه بر این، گروه دیگری از اعضای کومله که به جریان رضا کعبی، از اعضای رهبری حزب کومله نزدیک هستند اعلام کرده که در اعتراض به «سیاست تسلیم، مماشات عبدالله مهتدی با پهلوی و فاشیسم» از حزب جدا خواهد شد.

امجد حسین‌پناهی، از اعضای حزب کومله زحمتکشان کردستان نیز در توئیتی با اشاره به «شکست اتحاد ۲ حزب کومله»، دلیل آن را «اتخاذ سیاست‌های اشتباه توسط عبدالله مهتدی و همراهی با جریان‌های راست افراطی به جای جریان‌های آزادی‌خواه و دموکراتیک» اعلام کرد.

زحمتکشان کردستان، مهتدی را به «همپیمانی با نیرو‌های راست»، «عدم برگزاری کنگره مشترک» و «اتخاذ سیاست‌های نادرست» متهم می‌کنند.

میانجیگری حزب دموکرات برای کاهش تنش‌ها

در پی درگیری ۲ شاخه کومله در کردستان عراق که ۲ کشته و ۲ زخمی بر جا گذاشت، حزب دموکرات کردستان ایران از دیگر گروه‌های تروریستی و تجزیه‌طلب نقش میانجیگری برای صلح دو طرف را بر عهده گرفت. در همین رابطه رسانه رسمی کومله (کردستان ایران) در اطلاعیه‌‍‌ای اعلام کرد به دنبال درگیری‌های روز پنجشنبه، هیاتی مشترک متشکل از رهبری حزب دموکرات کردستان ایران و رهبری کومله (سازمان کردستان حزب کمونیست ایران) به منظور پایان دادن به تنش پیش آمده و آرام کردن وضعیت با هر دو طرف درگیر و مورد منازعه نشستی برگزار کردند.

منبع: وطن امروز

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

وقتی تروریست‌های کومله به جان هم می‌افتند بیشتر بخوانید »

جایگاه امروز جمهوری اسلامی ایران و دشمنانش کجاست؟

جایگاه امروز جمهوری اسلامی ایران و دشمنانش کجاست؟


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، پلیس فرانسه روز سه‌شنبه در اقدامی که می‌تواند گامی موثر در مبارزه با تروریسم و بهبود امنیت جهان باشد، برگزاری نشست فرقه پلید و تروریستی منافقین را ممنوع اعلام کرد.

این نشست در سال‌های گذشته محفلی برای گردهم‌آیی و پیوند سران تروریست‌ها بود و جنایت‌کاران آمریکایی -صهیونیستی، چون مایک پومپئو، مایک پنس، جان بولتون، رودی جولیانی و دیگر سناتور‌های دموکرات و جمهوری‌خواه آمریکا نیز به تواتر در آن حضور می‌یافتند.

فرقه تروریستی منافقین که دستش دستِ‌کم به خون ۱۷ هزار ایرانی و هزاران غیر ایرانی آغشته است با برپایی نشست‌هایی از این دست در اروپا گرچه می‌کوشید خود را به عنوان رهبر اپوزیسیون جمهوری اسلامی معرفی کند، اما پوشالی بودن آن در این اواخر حتی برای رسانه‌های غربی نیز آشکار شده بود.

در همین خصوص؛ خبرگزاری آسوشیتدپرس چند سال پیش طی گزارشی درباره نشست منافقین در برلین نوشت: «اغلب حاضران در گردهم‌آیی مجاهدین خلق با سازمان‌دهی این گروه از مدارس لهستان و جمهوری چک به برلین برده شدند تا صندلی‌های خالی موجود در همایش را پر کنند. این افراد با وعده سفر رایگان به برلین، محل اقامت رایگان و همچنین گردش در شهر برلین به این شهر آورده شده بودند.»

روزنامه لوموند فرانسه نیز طی گزارشی نوشته بود: «بیشتر افرادی که در همایش‌های سازمان مجاهدین خلق شرکت می‌کنند نمی‌دانند برای چه به همایش می‌روند و تنها به این دلیل که پیشنهادی خوب برای سفر به پاریس، اقامت چندروزه و پول دریافت می‌کنند، با مسئولان همایش همراه می‌شوند تا هرگاه از آن‌ها خواسته شد شادی کرده و پرچم‌ها را تکان دهند.»

پلیس آلبانی نیز روز سه‌شنبه در چارچوب قوانین ضد تروریسم به محل استقرار این فرقه در حاشیه شهر تیرانا ورود کرد تا چنانچه وزارت کشور آلبانی اعلام کرد، برخی سران منافقین را به دلیل رفتار‌های خلاف توافق سال ۲۰۱۴ آن‌ها با دولت تیرانا بازداشت کند.

منافقین در سال ۲۰۱۴ پس از اخراج از عراق و در بدو ورود به آلبانی پذیرفته بودند که تنها برای اهداف بشردوستانه در این کشور مستقر شوند و به هیچ فعالیت دیگری نپردازند. وزارت کشور آلبانی، اما می‌گوید: متاسفانه این گروه به تعهد‌های خود عمل نکرده و توافق‌شان را زیرپا گذاشتند، لذا پلیس آلبانی مطابق قانون با آن‌ها برخورد کرده است.

جالب‌تر اینکه؛ حتی آمریکا که رسما و بار‌ها خود را حامی و تجهیز کننده این فرقه اعلام کرده بود نیز گزینه‌ای جز اعلام برائت نداشته و در بیانیه وزارت خارجه خود اعلام کرد: «ما از حق دولت آلبانی برای تحقیق درباره هرگونه فعالیت بالقوه غیرقانونی در داخل مرزهایش حمایت می‌کنیم!»

مجموع این تحولات در حالی روی داده است که این فرقه تروریستی با سوء استفاده از اعتراضات پاییز سال گذشته با توسعه خشونت و ترور و اجرای سناریوی کشته‌سازی و نیز تقلا برای ایجاد جایگاهی برای خود نزد کشور‌های معاند به عنوان گروهی قدرتمند علیه جمهوری اسلامی ایران، قصد داشت برای خود به عنوان رهبر گروه‌های اپوزیسیون موقعیتی ویژه خلق کنند.

مثلا مریم رجوی سرکرده این فرقه با همسر زلنسکی رئیس جمهور متوهم اوکراین دیدار کرده و طرفین مدعی تلاش مشترک برای آزادسازی اوکراین از روسیه و ایران از جمهوری اسلامی شده بودند!

این تحرکات، اما در حالی صورت گرفت که نه تنها این گروهک جنایت‌کار نتوانست پرونده جنایات خود نزد ملت ایران را کم‌رنگ سازد بلکه حتی در بیرون از مرز‌های ایران نیز نتوانست توهمات جاه‌طلبانه خود را جامه عمل بپوشاند.

اقدامات اخیر فرانسه و آلبانی علیه این تروریست‌های وطن‌فروش نشان داد که آن‌ها حتی نزد کشور‌های مخالف ایران نیز جایگاهی ندارند و چنانچه در بیانیه وزارت خارجه آمریکا آمده؛ «آمریکا سازمان مجاهدین خلق را یک جنبش معتبر مخالف که نماینده مردم ایران باشد نمی‌داند و از این گروه حمایت نمی‌کند.»

این سرنوشت سیاه البته تنها برای این فرقه روسیاه رقم نخورده بلکه آن کسانی هم که سیرک جورج تاون را به راه انداختند به سرنوشتی مشابه دچار شدند تا نشانه‌ای روشن از این باشد که اولا ایران اسلامی مقتدرتر از آن است که با چنین باد‌هایی بلرزد و ثانیا غربی‌ها عهدشکن‌تر از آن هستند که تا پایان پشت مزدوران و ملیجک‌های خود بایستند.

افرادی، چون رضا پهلوی، عبدالله مهتدی، حامد اسماعیلیون، شیرین عبادی، گلشیفته فراهانی، نازنین بنیادی، مسیح علی‌نژاد و علی کریمی که برای سرنگونی جمهوری اسلامی بازه زمانی چند روزه تعیین می‌کردند، علاوه بر فروپاشی منشور همبستگی‌شان، کارشان به افشاگری علیه یکدیگر رسید.

رسوایی‌های آن‌ها در لوای شعار زن زندگی آزادی اکنون به جایی رسیده که حتی کشور‌های معاند ایران نیز جز دوری کردن از این منفوران ملت، گزینه‌ای در پیشِ رو ندارند، چنانچه برخی سران اروپایی که زمانی با این افراد عکس یادگاری گرفته بودند، گوی سبقت را برای تماس با مقامات جمهوری اسلامی از سایرین ربوده و کاخ سفیدی که در اوج اغتشاشات گفته بود هیچ تمایلی به مذاکره ندارد، امروز دیپلماسی را بهترین گزینه در قبال ایران عنوان می‌کند!

سرنوشت فرقه تروریستی منافقین و مدعیان منشور همبستگی هم‌زمان با تلاش کشور‌های معاند ایران برای فاصله گرفتن از این افراد و جریان‌ها بیان‌گر آن است که این جماعت نه تنها در میان مردم ایران منفور هستند بلکه در خارج از مرز‌های ایران نیز با ماهیتی تروریستی، کلاه‌بردار و وطن‌فروشانی جاه‌طلب شناخته می‌شوند.

نتیجه این تحولات را در سراسیمگی این گروهک‌ها و افراد برای نزدیکی به رژیم تروریست و رو به اضمحلال صهیونیستی می‌توان مشاهده کرد که بیانگر رسیدن آن‌ها به آخر خط است، حال آنکه نظام جمهوری اسلامی به مدد حمایت مردم و راهبری‌های رهبری حکیم انقلاب قله‌های اقتدار و پیشرفت را یکی پس از دیگری طی می‌کند.

منبع: نورنیوز

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جایگاه امروز جمهوری اسلامی ایران و دشمنانش کجاست؟ بیشتر بخوانید »

افتضاحات بی پایان اپوزیسیون

افتضاحات بی پایان اپوزیسیون



خروج بنیادی از ائتلاف براندازان، بهانه خوبی است برای بازخوانی این روایت که چرا و چگونه چنین فردی به یکی از بازیگران اصلی نمایش اپوزیسیون علیه جمهوری اسلامی ایران تبدیل شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، نازنین بنیادی هم از شورای به اصطلاح همبستگی و جمع مبدعان منشور موسوم به «مهسا» جدا شد. حالا شیرین عبادی به همراه دو چهره معلوم‌الحال دیگر یعنی مسیح علینژاد و عبدالله مهتدی سرکرده گروهک تروریستی کومله، قرار است به ادعای خودشان «ائتلافی برای رفع اختلاف مخالفان جمهوری اسلامی» باشند. جدایی بنیادی که هیچ گاه وزنه‌ای حتی کوچک در عرصه سیاست حساب نمی‌شده از ائتلافی که آن هم بیش از یک سیرک سیاسی کارکرد نداشته، به خودی خود حائز اهمیت ویژه‌ای نیست با این حال بهانه خوبی است برای بازخوانی این روایت که چرا و چگونه چنین فردی به یکی از بازیگران اصلی نمایش اپوزیسیون علیه جمهوری اسلامی ایران تبدیل شد، چه کسانی را نمایندگی می‌کرد و آمدنش به صحنه و رفتنش از آن چه معنایی داشت.

کمدی تشکیل و فروپاشی یک ائتلاف

«شورای همبستگی» که روز گذشته به واسطه اعلام خروج بنیادی – بازیگر ۴۲ ساله هالیوودی- خبر فروپاشی‌اش رسانه‌ای شد، ائتلافی بود که تنها دو ماه عمر کرد. اواسط اسفندماه سال گذشته در حالی‌که نیروهای معاند ایران از نتیجه‌بخشی اغتشاش‌آفرینی‌هایشان در ایران به کلی ناامید شده بودند، با هدف تجدید قوا و از تب و تاب نیفتادن تحرکات ایذایی‌شان ابتدا با برگزاری یک نشست در دانشگاه جورج تاون واشنگتن اعلام همبستگی کردند؛ همبستگی‌ای که وقتی به مرحله انتشار منشور رسید با حذف علی کریمی و گلشیفته فراهانی آغاز شد و بعد وقتی نزدیکی حامد اسماعیلیون با سازمان منافقین از پرده بیرون افتاد و دعوای هواداران اسماعیلیون و پهلوی بالا گرفت با جدایی آنها از شورا تکمیل شد. حالا اینکه آن زمان همین نازنین بنیادی با آن سه نفر دیگر پیام دادند که بر «ادامه اتحاد» خود تأکید دارند، فقط پرده دیگری از آن مضحکه بود. شیرین عبادی در گفت‌وگو با اینترنشنال دلیل جدایی بنیادی را حملات و ناسزاگویی کاربران شبکه‌های اجتماعی به او اعلام کرد، اما وقتی با این سؤال مواجه شد که یک «وزنه سیاسی» که نمی‌تواند حملات در فضای مجازی را تحمل کند چطور می‌خواهد علیه یک نظام سیاسی براندازی کند، از پاسخ باز ماند!

صدای مردم ایران به زبان انگلیسی

بنیادی در بخشی از پیام توئیتری‌اش برای اعلام خروج کامل از شورای مذکور نوشت: «در این مسیر فراز و نشیب‌های زیادی رو تجربه کردم و همواره سعی بر این داشتم که صدای مردم ایران باشم.» این شاید جزو معدود توئیت‌هایی بود که او به زبان فارسی می‌نوشت، زیرا به عنوان فردی که از ۲۰ روزگی با خانواده به انگلیس مهاجرت کرده و تا ۱۹ سالگی زیر پرچم پادشاهی بریتانیا نفس کشیده و بعد در رؤیای شهرت به امریکا سفر کرده بود، بیش از آن انگلیسی و امریکایی است که بخواهد به زبان سلیس فارسی «صدای مردم ایران» باشد.

با این حال «فراز و نشیب» عمل سیاسی نازنین بنیادی به نظر بیش از آنکه محصول خواست خودش باشد، مانند بازیچه قرار گرفتن او توسط کلیسای «ساینتولوژی» است؛ آنجا که او را با تغییر رنگ مو و آرایش چهره و لباس به سوژه‌ای برای جلب توجه و همراهی تام کروز از اعضای سرشناس کلیسای‌شان تبدیل کردند و به وقت ضرورت نه تنها به آن رابطه خاتمه دادند که تمام مستندات آن رابطه را معدوم کردند.

مهره امریکایی ائتلاف براندازان

بازی با مهره نازنین بنیادی به عنوان مهره‌ای سیاسی هم رسماً از اوایل پاییز ۱۴۰۱ و با وقوع برخی ناآرامی‌ها آغاز شد. اگر چه این بار نه کلیسای ساینتولوژی که دولت‌های انگلیس و امریکا در تدارک یک مهره سیاسی میان تهی و گوش به فرمان با حضور در کمپین‌های به اصطلاح حقوق بشری برای او سابقه دست و پا کردند. به تصور آنها این چهره تبلیغ‌شده قابلیت آن را داشت که در دیدار با دولتمردان و حضور در نهادهای بین‌المللی به عنوان «نماینده مردم ایران» معرفی شود! بر اساس همین سناریو بود که نزدیک به یک ماه پس از آغاز اغتشاشات در ایران، بنیادی یکی از دو ایرانی شد که به عنوان «نمایندگان جامعه مدنی ایران» با دولتمردان امریکایی از جمله آنتونی بلینکن وزیر خارجه، وندی شرمن معاون وزیر خارجه و راب مالی نماینده ویژه وزارت خارجه امریکا در امور ایران دیدار کرد و بعد به عنوان نماینده زنان ایران با کاملا هریس، معاون رئیس‌جمهور امریکا و جیک سولیوان، مشاور امنیت ملی رئیس‌جمهور امریکا دیدار و گفت‌وگو کرد. کار تا آنجا پیش رفت که بنیادی با حضور در نشست شورای امنیت از طرف برخی فعالان ضدانقلاب «نخست‌وزیر آینده ایران» لقب بگیرد؛ ادعایی که مثل «رئیس‌جمهوری خودخوانده مریم رجوی» فقط مایه تمسخر و استهزاء بود.

با این حال، این پیشینه نشان می‌دهد، بیش از آنکه نازنین بنیادی به عنوان یک فعال سیاسی مستقل با پیشینه بازیگری دیده شود، باید او را مهره و نماینده دولت امریکا در جمع شورای براندازان تلقی کرد. کما اینکه خروج او از این شورا بیش از دلایلی که ذکر شد، می‌تواند به رویکرد حامیانش مرتبط باشد. دولتمردان امریکایی که درک کرده‌اند رؤیای براندازی در ایران بیش از حد غیرواقعی است و دست‌کم برای تعبیر این خواب آشفته نمی‌توانند روی امثال پهلوی و علینژاد حساب کنند و البته هر چه دلار به پای این کمدی سیاسی ریخته‌اند، هدر رفته است.

البته نازنین بنیادی در همین اندازه حضورش کارکرد مطلوبی برای حامیان غربی‌اش داشت. تبدیل کردن منویات ضد ایرانی دولت‌های غربی به «خواست مردم ایران» قلب ماهیتی بود که به بهترین نحو توسط چهره‌ای مثل بنیادی انجام شد. تکرار اتهامات نخ‌نما شده مخالفان جمهوری اسلامی با لحن ملایم یک بازیگر البته نه‌چندان مطرح هالیوود، تقاضای تشدید «تحریم‌های اقتصادی» به مثابه «شیمی‌درمانی لازم»، درخواست قرار دادن سپاه ایران در فهرست گروه‌های تروریستی توسط انگلیس (در دیدار بنیادی با تام توگندات، وزیر امور امنیتی بریتانیا) و تکرار درخواست مداخله بیشتر امریکا در امور ایران، خواسته‌های غربی بود که در گلوی مهره خودساخته‌شان قرقره می‌شد. همه آن چیزی که نشان داد، امریکا و متحدانش تا چه حد در شناخت جامعه ایران به بیراهه رفته‌اند و چطور دچار این توهم شدند که می‌توانند از کسی که حتی فارسی حرف نمی‌زند و البته همچنان از سوی ملت و دولت ایران حائز حق ایرانی بودن است، یک صدای جعلی برای مردم ایران بسازند.

منبع: روزنامه ایران

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

افتضاحات بی پایان اپوزیسیون بیشتر بخوانید »

سیرک لندن و ابعاد جدیدی از اضمحلال منشور همبستگی

سیرک لندن و ابعاد جدیدی از اضمحلال منشور همبستگی



 منشور همبستگی که با سر و صدای فراوان به عنوان نماد اتحاد تفکرات مختلف در اپوزیسیون خارج‌نشین معرفی شد، از همان ساعت‌های اولیه با رسوایی اختلافات گسترده درونی با افول و اضمحلال روبه‌رو شد. 

به گزارش مجاهدت از مشرق، در روزهای اخیر لندن بار دیگر به محور تحرکات اپوزیسیون خارج نشین تبدیل شد.

برخلاف تبلیغات گسترده و به میان آوردن همه ظرفیت‌های تبلیغاتی و رسانه‌ای گروه‌های برانداز خارج‌نشین، جمعیت اندکی در این نمایش جدید شرکت کردند. حامد اسماعیلیون که همچنان پرونده شکایت خانواده‌های هواپیمای اوکراینی علیه او به‌دلیل فساد مالی و سوءاستفاده‌های شخصی از احساسات آنها باز است، در تجمع برای قرار دادن نام سپاه در لیست گروه‌های تروریستی در لندن سخنرانی کرد.

او که تا پیش از این مدعی بود برای انقلاب جان می‌دهد، اکنون زندگی کردن را ارجح دانسته و گفت: «یکی از ارکان این انقلاب زندگی است و باید زنده ماند و خاری در چشم استبداد شد.»

در پس این ژست‌ها و تحرکات کاملاً تبلیغاتی چهره‌های اپوزیسیون که تلاش می‌شود با حمایت و پشتیبانی همه‌جانبه رسانه‌های فارسی زبان معاند به‌ویژه بی‌بی‌سی به عنوان رفتار انقلابی معرفی شود، حقایق قابل توجهی وجود دارد که باید به آن توجه شود.

نخست آنکه؛ اگرچه رسانه‌های معاند با پردازش‌های خبری سعی دارند تا به گمان خود ادامه حیات انقلاب توهمی در ایران را به نمایش بگذارند، اما انقلاب ادعایی آنها حتی توان ظاهرسازی برای نشان دادن همگرایی درونی میان این گروه‌ها را ندارد.

منشور همبستگی که با سر و صدای فراوان به عنوان نماد اتحاد تفکرات مختلف در اپوزیسیون خارج‌نشین معرفی و در بهمن ماه سال گذشته در سیرک جرج تاون معرفی شد، از همان ساعت‌های اولیه با رسوایی اختلافات گسترده درونی با افول و اضمحلال روبه‌رو شد.

اگرچه باقی مانده افراد معتقد به این منشور تلاش همه جانبه‌ای را برای حفظ آن در دستور کار قرار داده‌اند، اما فروپاشی منشور مذکور چنان شدت گرفته که در شرایط جدید نیز هر کدام از بازیگران این نمایش با تحرکات انفرادی قصد دارند تا خود را به عنوان محور اصلی فعالیت‌ها معرفی کنند و حیات و ممات انقلاب! را به خود گره بزنند.

دوم آنکه؛ افرادی مانند اسماعیلیون که به خوبی از پوچ بودن ادعای وجود جریانی انقلابی و در حال تداوم برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران آگاه هستند، ضمن آنکه شعار حمایت از اقشار مختلف مردم شامل کارگران و معلمان و طبقات ضعیف را می‌دهند، تلاش می‌کنند با پشتوانه‌سازی برای خود و فشار به کشورهای دیگر حلقه تحریم‌های اقتصادی علیه مردم ایران را تنگ‌تر کنند.

ماهیت جنایت‌کارانه تحریم‌ها که اپوزیسیون بر آن تأکید دارند به گونه‌ای است که «آلنا دوهان»، گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر در اقدامات قهری یک جانبه آن را جنایت علیه بشریت و ناقض تمام قوانین بشر دوستانه و انسانی و منشور ملل متحد دانسته و خواستار محاکمه و مجازات جهانی آمران و مجریان این تحریم‌ها علیه ملت ایران شده است.

اپوزیسیون خارج‌نشین بسیار امیدوار بود که در ادامه اغتشاشات پاییز گذشته در ایران با بهره‌گیری از ظرفیت‌های رسانه‌های معاند و توسعه جنگ شناختی، بتواند ضمن تمرکز بر موضوعاتی چون حجاب یا بدحالی دانش آموزان در مدارس دخترانه و همچنین برگزاری تجمعات در شهرهای مختلف اروپایی، نقش حلقه واسط میان داخل و خارج را ایفا کرده و نظام را با فشار هم زمان اجتماعی در داخل و سیاسی در خارج روبه‌رو و دچار فرسایش کند.

اکنون با مدیریت هوشمندانه چالش‌های داخلی و همچنین توسعه اختلافات میان هسته‌هایی که مدعی رهبری جریان‌های اعتراضی هستند، نه تنها برنامه مورد نظر آنان محقق نشد بلکه بیش از گذشته ضعف و ناتوانی خود را در ابعاد شخصی و گروهی در معرض نگاه هواداران اندک خود قرار دادند.

عدم استقبال از تجمع لندن که نگاشتی از شرایط وخیم اپوزیسیون خارج‌نشین را نشان می‌دهد، باید زنگ خطر را برای این گروه همواره متوهم روشن کرده باشد.

منبع: نور نیوز

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سیرک لندن و ابعاد جدیدی از اضمحلال منشور همبستگی بیشتر بخوانید »