حامد اسماعیلیون

فیلم/ شعار طرفداران ربع پهلوی علیه حامد اسماعیلیون

فیلم/ شعار طرفداران ربع پهلوی علیه حامد اسماعیلیون



ویدئو مربوط به طرفداران ربع پهلوی است که علیه حامد اسماعیلیون شعار می‌دهند و نشان‌دهنده اختلافات گسترده در جبهه اپوزیسیون و تجزیه‌طلبان است.


دریافت
878 KB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ شعار طرفداران ربع پهلوی علیه حامد اسماعیلیون بیشتر بخوانید »

واکاوی علت تجزیه ائتلاف اپوزیسیون خارج‌نشین

واکاوی علت تجزیه ائتلاف اپوزیسیون خارج‌نشین



این افراد برای بهره‌برداری شخصی کنار هم قرار گرفتند و برای گرفتن امکانات بیشتر و پشتیبانی مالی ائتلاف تشکیل دادند، اما از همان ابتدا فرجام کارشان مشخص بود و عمر ائتلافشان به ۶ ماه نکشید.

به گزارش مجاهدت از مشرق، همان گونه که از قبل قابل پیش‌بینی بود، ائتلاف اپوزیسیون خارج‌نشین پس از ۶ ماه به صورت عملی با کناره‌یری حامد اسماعیلیون تمام شد. البته برای همه روشن بود حامد اسماعیلیون (نزدیک به گروهک منافقین و مورد حمایت شبکه تلویزیونی تجزیه‌طلب اینترنشنال) از همان ابتدا نیز چشم دیدن رضا پهلوی (رأس سلطنت طلبان) را ندارد، اما اسماعیلیون اندکی پس از این کناره‌یری در گفت‌وگو با شبکه حامی خود (اینترنشنال) به صراحت علیه رضا پهلوی مصاحبه کرد.

رضا پهلوی نیز در روزهای گذشته در حرکتی انتحاری به سرزمین‌های اشغالی سفر کرد. این سفر گذشته از اینکه از سوی بسیاری در داخل و خارج (به دلیل فرهنگ رفتاری حاکم بر سلطنت طلبان) مورد تمسخر قرار گرفت، به روشنی نشان داد این افراد برای مخالفت با جمهوری اسلامی حاضرند حتی با دشمن شماره یک ایران، یعنی صهیونیست‌ها نیز هم پیمان شوند.

پیش تر خروج یکباره و بدون توضیح نازنین بنیادی از ائتلاف و متوقف کردن فعالیت‌های خود در فضای مجازی نیز حاشیه‌ساز شده بود که البته به دلیل نداشتن جایگاه مؤثر در جریان اپوزیسیون چندان جدی تلقی نشد. حالا از جمع به اصطلاح «رهبران» اپوزیسیون تنها مسیح علی‌نژاد باقی مانده است؛ کسی که با کاسبی خون و برهم زدن زندگی معترضان داخل کشور وضع مالی خوبی به هم زده است.

ابوالفضل ظهره‌وند، کارشناس مسائل سیاسی درباره تجزیه ائتلاف اپوزیسیون خارج‌نشین با کناره‌گیری تک تک اعضا و ماهیت شکل‌گیری چنین ائتلاف‌هایی به «راهبرد معاصر» گفت: ماهیت این قبیل ائتلاف‌ها بر مبنای جنبه‌های سلبی است، یعنی عامل ایجابی افراد ائتلاف را کنار هم قرار نداده است که قادر به تشکیل ائتلافی قوی و ماندگار با راهبرد مشخص باشند.

وی افزود: این ائتلاف با هدف ایجاد اغتشاش تشکیل شد و برخی می‌خواستند اغتشاشات را فضایی جلوه دهند که علیه جمهوری اسلامی به راه افتاده است، در حالی که این افراد که به زعم خود ائتلاف تشکیل داده بودند، هرگز آرمان و ایده مشترکی نداشتند و برعکس، در برخی موضوعات به شدت با هم در تضاد بودند و متفاوت فکر می‌کردند.

کارشناس مسائل سیاسی عنوان کرد: ائتلافی که تشکیل شده بود، با فشار و تجمیع عوامل پشت صحنه یعنی آمریکا، رژیم صهیونیستی و جریان‌هایی که تأمین‌کننده منابع مالی این ائتلاف بودند، توانست چند صباحی غائله برپا کند. با پایان اغتشاش، باقی ماندن آنها در ائتلاف موضوعیت خود را از دست داد، ضمن اینکه پشتیبانان مالی نیز تمایلی برای حمایت‌های مالی از این گروه ندارند.

ظهره‌وند گفت: وقتی اعضای ائتلاف ایده ای برایشان باقی نمانده باشد، با نگاهی به زنان و مردان عضو ائتلاف متوجه می‌شوید با هم بسیار متفاوت هستند و نقاط اختلاف بسیاری از یکدیگر دارند و طبیعی است ائتلاف آنها به سرعت از هم می‌پاشد.

کارشناس مسائل سیاسی تأکید کرد: این افراد برای بهره‌برداری شخصی از حامد اسماعیلیون تا رضا پهلوی و مسیح علی‌نژاد و نازنین بنیادی کنار هم قرار گرفتند و برای گرفتن امکانات بیشتر و پشتیبانی مالی ائتلاف تشکیل دادند، اما از همان ابتدا فرجام کارشان مشخص بود؛ به گونه ای که عمر ائتلاف به ۶ ماه نکشید.

ظهره‌وند با بیان حمایت‌های مالی پشت پرده و هدف مالی طراحی چنین ائتلافی برای برخوردار شدن اعضا گفت: این افراد در زمان اغتشاشات با هیاهو و فضاسازی تلاش کردند فضایی برای حمایت مالی به نفع خود ایجاد کنند و هر کدام از زاویه ای سعی کردند اغتشاش را برای موقعیت یابی هر چه بیشتر خود به فرصت تبدیل کنند.

وی تأکید کرد: با افشا شدن ماهیت پرونده علی‌نژاد، دریافت دستمزد ۷۲۰ هزار دلاری و چندین فقره پول مشخص شد آنها هدف‌شان دریافت حمایت‌های مالی از غرب بوده است، نه دلسوزی برای ملت ایران!

ظهره‌وند گفت: این افراد برای بازی‌های بعدی به دنبال ایجاد ظرفیت برای خود هستند، هر چند ظرفیت‌هایی که درست می‌کنند، بیشتر مصرفی است تا مؤلفه تعیین‌کننده و راهبردی.

منبع: راهبرد معاصر

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

واکاوی علت تجزیه ائتلاف اپوزیسیون خارج‌نشین بیشتر بخوانید »

مهدی کروبی دچار آلزایمر شده است یا محمد خاتمی؟ / تنفس مصنوعی لندن به اپوزیسیون مرده

مهدی کروبی دچار آلزایمر شده است یا محمد خاتمی؟ / تنفس مصنوعی لندن به اپوزیسیون مرده



دولت بدسابقه انگلیس که دخالت‌های تاریخی او در مسائل داخلی ایران قدمتی چندصدساله دارد، این بار برای احیای اپوزیسیون ورشکسته، مجوز برگزاری تجمعی ضد ایرانی در لندن برای روز شنبه صادر کرده است.

سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارش‌ها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل بانام «ویژه‌های مشرق» شمارا در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامه‌های کشور قرار می‌دهیم.

در این ویژه‌نامه، نگاهی به آخرین مواضع جناح‌های سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته می‌شود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافت‌های مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.

*******

روزنامه‌های امروز چهارشنبه ۶ اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که ماجرای آلزایمر یکی از سران فتنه، حاشیه‌های استیضاح وزیر صمت و شرایط رقت‌بار ضدانقلاب در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

‌ استیضاح سیدرضا فاطمی‌امین این روزها به یک جدل سیاسی و حتی رسانه‌ای بدل شده است و گویا این جدل کماکان تا دهم اردیبهشت ادامه خواهد یافت. دراین‌باره هر نماینده و جریان سیاسی و رسانه‌ای از منظر خود به مسئله ورود کرده و استیضاح وزیر صنعت، معدن و تجارت را تحلیل می‌کند.

در حالی که روزنامه‌های مختلف به موضوع اسیضاح فاطمی پرداخته‌اند، روزنامه هم‌میهن یک خط جلوتر عملیات روانی روی اسیضاح وزیر اقتصاد را پیش برده و نوشته است:

در اینکه مدعی اقتصاد در دولت ابراهیم رئیسی کم نیست، شکی وجود ندارد؛ از محمد مخبر، معاون اول او که سال‌ها رئیس کمیته اجرای فرمان امام را برعهده داشت گرفته تا محسن رضایی که دکترای اقتصاد دارد و هر چهار سال یک‌بار با برنامه‌های اقتصادی خود نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری می‌شود. او البته در سال ۱۴۰۰ بعد از شکست از رئیسی، برنامه‌های خود را به رئیسی داد تا اجرایی کند و رئیس‌جمهور نیز برای او سه حکم «معاون اقتصادی رئیس‌جمهور»، «دبیر شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا» و «دبیر ستاد اقتصادی دولت» زد. هرچند شایعه اختلاف بین تیم اقتصادی دولت سیزدهم نیز از همان ابتدا به گوش می‌رسید.

در ادامه این گزارش آمده است:

در مرداد سال ۱۴۰۰ به نقل از یک منبع موثق نوشت که دلیل تاخیر اعلام کابینه، مخالفت مخبر با اعضای اصلی تیم اقتصادی دولت بوده، زیرا این اعتقاد را داشته که با این افراد و در شرایط بحرانی فعلی نمی‌توان اقتصاد کشور را مدیریت کرد، اما در نهایت احسان خاندوزی که گفته می‌شود به محسن رضایی نزدیک است به‌عنوان وزیر اقتصاد به پارلمان معرفی شد. مسعود میرکاظمی در سازمان برنامه و بودجه و علی صالح‌آبادی در بانک مرکزی نیز از اعضای مهم تیم اقتصادی بودند که از قطار دولت سیزدهم پیاده شدند. ابراهیم رئیسی بعد از برکناری رئیس بانک مرکزی از تیم اقتصادی خود خواسته بود اجرای دقیق سیاست‌های اقتصادی جهت ثبات نرخ ارز، کاهش تورم و نظارت جدی بر عملکرد بانک‌ها را مدنظر داشته باشند.

مهدی کروبی دچار آلزایمر شده است یا محمد خاتمی؟ / تنفس مصنوعی لندن به اپوزیسیون مرده

اما روزنامه شرق مستقیم به سراف استیضاح فاطمی امین رفته و می‌نویسد:

‌ استیضاح سیدرضا فاطمی‌امین این روزها به یک جدل سیاسی و حتی رسانه‌ای بدل شده است و گویا این جدل کماکان تا دهم اردیبهشت ادامه خواهد یافت. دراین‌باره هر نماینده و جریان سیاسی و رسانه‌ای از منظر خود به مسئله ورود کرده و استیضاح وزیر صنعت، معدن و تجارت را تحلیل می‌کند. با این همه فاطمی‌امین پیش از این بارها به بهانه عملکرد ضعیف در بخش‌های مختلف به‌خصوص آشفتگی‌ها در صنعت خودرو به بهارستان رفته بود. با موضوع همین عملکردها، وزیر صمت یک بار با کارت زرد از مجلسی‌ها جریمه شد و یک بار هم از مهلکه استیضاح جان سالم به در برد و مجددا در سمت خود ابقا شد. ولی تداوم عملکردها و انتقادها به فاطمی‌امین این بار تعدادی از نمایندگان را مصمم کرده تا با استیضاح دوم نسخه وزیر صمت را بپیچند. در مقابل دولت و حامیانش در مجلس از هر دری به موضوع پرداخته و از ضرورت لغو استیضاح وزیر صمت می‌گویند.

مهدی کروبی دچار آلزایمر شده است یا محمد خاتمی؟ / تنفس مصنوعی لندن به اپوزیسیون مرده

روزنامه ایران در جناح مخالف این استیضاح نوشته است که حذف وزیر سمت تولید کشور را دچار چالش خواهد کرد! این روزنامه نوشته است:

به نظر می‌رسد برخی از نمایندگان مجلس و به‌خصوص آنهایی که با لابی به دنبال جمع کردن امضا علیه وزیر صنعت، معدن و تجارت هستند، به فردای استیضاح فکر نکرده‌اند و یا تصور می‌کنند که با حذف سیدرضا فاطمی‌امین، بازار خودرو آرام می‌شود و تولید خودرو به اندازه تقاضای فعلی می‌شود. اما فعالان اقتصادی و تولیدکنندگان این روزها بیش از هر فرد، گروه و سازمان دیگر به فردای استیضاح فکر می‌کنند و احساس نگرانی دارند.
بر اساس گزارش بانک مرکزی، رشد بخش صنعت در پاییز ۱۴۰۱ به ۱۱.۶ درصد افزایش یافت که بالاترین رقم از ابتدای سال ۱۳۹۶ به بعد محسوب می‌شود و پس از مدت‌ها بخش صنعت رشد دو رقمی را تجربه کرد؛ از ابتدای سال ۱۳۹۶ یعنی یک سال قبل از بازگشت تحریم‌ها در دولت قبل، رشد فصلی بخش صنعت نزولی شده بود. آمار دیگر نیز نشان می‌دهد که متوسط رشد بخش صنعت در دولت سیزدهم بیش از ۳ برابر دولت قبل بوده است.

ایران نوشته است:

در مورد صنعت خودرو هم دستاوردهای مناسبی حاصل شده و به‌جرأت می‌توان گفت که یکی از بیشترین رشدهای تولید در تاریخ خودروسازی کشور در سال ۱۴۰۱ رقم خورد؛ رشدی که حتی در مقیاس جهانی نیز چشمگیر است، خودروسازان تولید بیش از یک میلیون و ۳۰۰ هزار دستگاه خودرو، رشدی قریب به ۴۰ درصد را نسبت به سال ۱۴۰۰ ثبت کردند. همچنین ارزش حجم تجارت کشور در ۱۱ ماه منتهی به بهمن‌ماه سال ۱۴۰۱ نسبت به مدت مشابه سال قبل ۱۳.۸ درصد رشد داشته است و از ۹۰.۰۸ میلیارد دلار در سال ۱۴۰۰ به ۱۰۲.۲ میلیارد دلار در سال ۱۴۰۱ افزایش یافته است. اعداد و ارقام عنوان شده در بخش‌های مختلف گواه آن است که استیضاح وزیر صمت کاملاً سیاسی و بر اساس منافع برخی از نمایندگان مجلس است.

مهدی کروبی دچار آلزایمر شده است یا محمد خاتمی؟ / تنفس مصنوعی لندن به اپوزیسیون مرده

روزنامه همشهری نیز به استیضاح وزیر صمت واکنش نشان داده و می‌نویسد:

وقتی شرایط کشور نیازمند وحدت و همدلی مسئولان است نیازمند مراقبت و ملاحظات بیشتری هستیم. استیضاح حق قانونی است اما قدم آخر را ابتدا برنمی دارند. تصمیم برای استیضاح نیازمند یک ملاحظه اساسی است. توجه کنیم که هدف استیضاح نمی تواند و نباید نمایش و تبرج سیاسی باشد. مجلس باید مراقبت کند در سال منتهی به انتخابات گرفتار اقدامات نمایش‌گونه نشود. این متن بنای قضاوت ندارد؛ اما نباید مجلس خود را در مظان این اتهام قرار دهد. از این‌رو اگر اصل بر وحدت است پیش از تقابل ولو قانونی، باید تلاش شود با تعامل و گفت وگوهای علنی و غیرعلنی اختلافات حل و فصل شود. اگر همیشه نیز چنین می کرده است با توجه به ضرورت همدلی در این شرایط خاص، باید مدارای مضاعف داشته باشد.

مهدی کروبی دچار آلزایمر شده است یا محمد خاتمی؟ / تنفس مصنوعی لندن به اپوزیسیون مرده

آیا شیخ فتنه آلزایمر دارد؟

روز دوشنبه چهارم اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۲ بود که روزنامه جام جم در گزارشی نوشت که مهدی کروبی علایمی مبنی بر «اختلال ذهنی شبیه آلزایمر» از خود نشان داده است. این خبر با واکنش روزنامه اعتماد ارگان رسانه‌ای کروبی روبرو شده است.

اعتماد نوشته است:

حال کروبی بسیار خوب است و هر روز ورزش می‌کند، کروبی از طریق ماهواره و سایت‌ها و کانال‌ها در جریان ریز اخبار و رخدادهای کشور هستند. هم کیهان و «اعتماد» را مطالعه می‌کند و هم هرروز برنامه‌های ماهواره‌ای و دیدگاه‌های دیگر را مرور می‌کنند. ایشان حتی در جریان ریز قیمت اقلام مصرفی و کالاهای مصرفی مردم هستند.

مهدی کروبی دچار آلزایمر شده است یا محمد خاتمی؟ / تنفس مصنوعی لندن به اپوزیسیون مرده

اما روزنامه اعتماد علاوه بر اختصاص تیتر یک خود به کروبی در تیتر دیگری به سراغ محمد خاتمی رفته و از قول او نوشته است که جمهوری اسلامی باید جای خود را به یک جمهوری سکولار بدهد! اگر خبر آلزایمر کروبی را در کنار جملات پر طمطراق خاتمی قرار دهمی باید این سوال را مطرح کنید که این روزها چه کسی آلزایمر گرفته است، مهدی کروبی یا محمد خاتمی؟

خاتمی همان کسی است که در کنار موسوی و جریان سیاسی و رانتی وابسته به لیبرال‌ها، کودتای آمریکایی- صهیونیستی را در سال ۱۳۸۸ هدایت کرد و با دروغ تقلب، علیه جمهوریت و رای ۲۴/۵ میلیون نفری مردم آشوب به راه انداخت، در آن زمان جمهوری اسلامی ایران آنقدر مظلوم بود که از خطای بزرگ این افراد گذشته و این کرم براندازی روز به روز فربه‌تر شد.

این ناسپاسی حالا باعث شده برخی که آلزایمر سیاسی دارند بدون لکنت پروژه منافقین برای عبور از جمهوری اسلامی ایران را فریاد بزنند، این روزها به نظر حال کروبی خوب است و علاوه بر دیدارهای منظم و مسافرت‌های اعیانی شرایط نرمالی دارد، اما حال رئیس‌جمهور اصلاحات چگونه است؟

تنفس مصنوعی لندن به اپوزیسیون مرده

پس از شکست ائتلاف خودخوانده و متزلزل اپوزیسیون خارج از کشور که با خروج حامد اسماعیلیون و بروز اختلافات داخلی از هم پاشید و کوس رسوایی این سیرک عالمگیر شد، حالا انگلیس به حمایت از آن برآمده است.

روزنامه جوان در این‌باره نوشته است:

دولت بدسابقه انگلیس که دخالت‌های تاریخی او در مسائل داخلی ایران قدمتی چندصدساله دارد، این بار برای احیای اپوزیسیون ورشکسته، مجوز برگزاری تجمعی ضد ایرانی در لندن برای روز شنبه صادر کرده است؛ تجمعی که با هدف دامن زدن به اختلافات و تحریک اعتراضات در داخل کشور طراحی شده است. این در حالی است که تلاش دولت‌های غربی از پاییز گذشته برای تزریق ناآرامی و تنش‌های ویرانگر به بهانه درگذشت مهسا امینی، با شکست قطعی آن‌ها در یک جنگ پیچیده ترکیبی با تدارک همه امکانات و گسیل احزاب و گروه‌های تروریستی در قالب جنگ احزاب، انجامید. این اقدام خطرناک لندن در راستای مداخله سیاسی و با هدف ایجاد بی ثباتی بیشتر در منطقه و آسیب رساندن به تلاش‌های دیپلماتیک در زمینه ارتقای ثبات، گفتگو و آرامش است.

مهدی کروبی دچار آلزایمر شده است یا محمد خاتمی؟ / تنفس مصنوعی لندن به اپوزیسیون مرده

جوان در ادامه نوشته است:

نمی‌توان شباهت‌های قابل توجهی که در این اقدامات با راهبرد قدیمی انگلیسی «تفرقه بینداز و حکومت کن» را نادیده گرفت. بریتانیا در طول تاریخ در نقاط مختلف جهان مانند هند، آفریقا و خاورمیانه این رویکرد را پیگیری کرده است. این سیاست که حول محور ایجاد اختلاف بین گروه‌های مختلف مردم می‌چرخد، به نظر می‌رسد امروز در رابطه با ایران و در کل منطقه در حال ظهور است. در تحلیل سیاست انگلیس در قبال ایران باید این گزاره را در نظر گرفت که هدف نهایی لندن حمایت از دموکراسی نیست، بلکه تفرقه انداختن بین ملت ایران است، همان‌طور که در گذشته این کار را با ملت‌های دیگر انجام داده است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مهدی کروبی دچار آلزایمر شده است یا محمد خاتمی؟ / تنفس مصنوعی لندن به اپوزیسیون مرده بیشتر بخوانید »

ناکامی‌های بدون پایان سرنوشت اپوزیسین در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران

پرده آخر نمایش براندازان در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران


گروه بین‌الملل دفاع‌پرس – روزبه قمصری؛ جریان ضد انقلاب و اپوزیسیون خارج نشین با کمک و همراهی عوامل داخلی خود بعد از چیزی بیش از ۴۰ سال تلاش و توطئه برای ضربه زدن و آسیب رساندن به درخت تنومند نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در آخرین تلاش و طرح خود بعد از فوت «مهسا امینی» با کشست سنگینی روبرو شدند. البته هرچند آن‌ها با تمامی توان و تلاش خود توانستند برای چند ماه آشوب و اغتشاشات را به خیابان‌های برخی از شهر‌های کشور بیاورند، ولی در نهایت با عدم همراهی مردم شاهد شکستی دیگر بر کارنامه ننگین آن‌ها بودیم.

اما در این میان معرفی یک آلترناتیو علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را می‌توان یکی از همان طرح‌ها و نقشه‌های مزورانه آن‌ها در مسیر سنگ‌اندازی و ایجاد خلل در سیر حرکت قطار پرشتاب جمهوری اسلامی ایران دانست. موضوعی که از سابقه‌ای ۴۰ ساله نیز برخوردار است. در واقع دشمنان ملت و نظام جمهوری اسلامی ایران تقریبا از دهه ۶۰ تا امروز در میان تمامی طرح‌ها و نقشه‌های شیطانی خود یک دستور کار ویژه داشتند و آن آلترناتیوسازی علیه انقلاب اسلامی ایران بود.

اگر بخواهیم نگاهی تاریخی به موضوع آلترناتیوسازی علیه جمهوری اسلامی ایران داشته باشیم باید سفری در تاریخ داشته و به گذشته برویم. درست زمانی که بعد از برکناری «بنی صدر» از ریاست جمهوری شاهد شکل‌گیری نخستین آلترناتیو با هدف تحت فشار قرار دادن و ضربه زدن به انقلاب اسلامی آن هم متشکل از «مسعود رجوی» و «بنی صدر» بودیم. آن‌ها در آن زمان یعنی در دهه ۶۰ بعد از بحث و بررسی‌های فراوان و کمک گرفتن از سرویس‌های جاسوسی و امنیتی خارجی به این نتیجه رسیده بودند که با انجام مخالفت با قانون اساسی کشور اقدام به براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران کرده و قدرت را به دست بگیرند.

حال از آن تاریخ و تلاش‌های گذشته ضدانقلاب و اپوزیسیون در دهه ۶۰ گذر می‌کنیم و به امروز می‌رسیم. بعد از فرونشستن آشوب‌ها و اغتشاشات اخیر شاهد هستیم که دشمنان ایران اسلامی یک بار دیگر طعم تلخ شکست را در برابر نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را چشیدند. زیرا انقلاب اسلامی ایران و در راس آن رهبر معظم انقلاب اسلامی از آنچنان بصیرت و توان سیاسی و دینی به همراه پشتیبانی و حمایت مردمی برخوردار هستند که نقشه‌ها و توطئه‌های دشمنان حتی بعد از گذشت بیش از ۴۰ سال راه به جایی نبرده و با شکست روبرو می‌شوند.

اما در این میان نکته تعجب برانگیز عدم عبرت آموزی ضدانقلاب، اپوزیسیون و منافقان داخلی و خارجی از درس‌ها و تجربیات گذشته و حال خود در رویارویی و نبرد در جبهه‌های مختلف سخت و نرم است. زیرا اگر بنا را بر عبرت آموزی و درس گرفتن از تمامی این اتفاقات و وقایع ۴۰ سال اخیر در میان باشد بایستی تا امروز متوجه می‌شدند که نظام جمهوری اسلامی ایران با حمایت و پشتیبانی گسترده و همه جانبه مردمی که از آن برخوردار است تا امروز از گزند تمامی این حوادث و آسیب‌ها در امان مانده و در آینده نیز از توطئه‌های پیدا و پنهان دشمنان اسلام و انقلاب در امان خواهد بود.

بر این اساس با توجه به تمامی موضوعات و موارد گفته شده روی سخن با اپوزیسیون فعلی است که حتی برای سه ماه نتوانستند اتحادی ظاهری را در میان خودشان حفظ کنند و برای یک بار هم شده نشان بدهند که می‌توانند مخالفانی در قد و قواره معمول و متعارف باشند. اما بازهم در کمال تعجب مشاهده کردیم که اپوزیسیونی که از افرادی، چون رضا پهلوی، مسیح علی نژاد، حامد اسماعیلیون، گلشیفته فراهانی، نازنین بنیادی، شیرین عبادی و عبدالله مهتدی تشکیل شده بود با زیاده خواهی‌ها، سهم خواهی‌ها و سایر موضوعات دیگر از هم پاشید و هم اکنون میتوان گفت فقط رضا پهلوی یا همان ربع پهلوی در این گروه باقی مانده و سایر اعضا هرکدام به دلایلی و به مرور زمان از این گروه جدا شدند.

در پایان باید گفت نیرو‌های ضد انقلاب و اپوزیسیون خارج نشین آنقدر با فضای امروز حاکم بر کشور بیگانه و غریب هستند که هیچگاه نخواهند توانست درکی درست از اوضاع و احوال فعلی کشور به دست بیاورند و بر همین اساس هم در ارتباط‌گیری با مردم ناموفق هستند. از این روی هم است که شاهد شکست‌ها و ناکامی‌های متوالی آن‌ها در نقش برآب شدن تمامی نقشه‌ها و طرح‌های مزورانه و ددمنشانه آن‌ها هستیم.

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پرده آخر نمایش براندازان در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران بیشتر بخوانید »

پرده آخر از نمایش دورهمی براندازان/ اپوزیسیون پَر!

پرده آخر از نمایش دورهمی براندازان/ اپوزیسیون پَر!



خروج حامد اسماعیلیون از ائتلاف همبستگی منسوب به براندازان مصداق روشنی بر فروپاشی دورهمی دوماهه اپوزیسیون بود؛ کسانی که علیرغم هزینه‌های هنگفت و نمایش‌های متعدد باز هم محکوم به شکست شدند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، آخر هفته گذشته «حامد اسماعیلیون»، کسی که در پی از دست دادن خانواده‌اش در حادثه پرواز اوکراینی شناخته شد و ماه‌های اخیر به دنبال آن بود تا از خود چهره‌ای سیاسی بسازد، از «ائتلاف همبستگی» براندازان جمهوری اسلامی خارج شد.

ائتلاف مذکور میان براندازان در حالی از هم پاشیده است که از تشکیل آن دو ماه هم نمی‌گذرد. پهلوی، اسماعیلیون، مصی علینژاد، بنیادی، عبادی و مهتدی اعضای این ائتلاف را که ۱۹ اسفند ماه شکل گرفت تشکیل می‌دادند؛ کسانی که هر کدام در یک نقطه از دنیا و گرایش سیاسی متفاوتی با دیگر افراد ائتلاف داشتند.

خودزنی به سبک اپوزیسیون

این اولین بار نبود که جریان مخالف جمهوری اسلامی چنین تلاشی را رقم می‌زد اما از آنجا که این ائتلاف با چالش‌های متعددی از جمله پراکندگی جغرافیایی، فقدان پایگاه مؤثر اجتماعی، نداشتن رهبری، اختلاف نظر مبنایی و نظری و تضاد منافع در بدیهیات و جزئیات مواجه بود، بار دیگر با بن‌بست مواجه شد؛ همچنانکه دفعات قبل نیز به نتیجه نرسید.

گرچه طبیعی بود ائتلافی متشکل از یک جمهوری خواه ساکن استرالیا، یک تجزیه‌طلب ساکن سوئد، یک پادشاهی‌خواه ساکن واشنگتن به لحاظ اجرایی نتواند سامان و انسجامی داشته باشد؛ اما شاید انتظار می‌رفت این جریان پس از هزینه‌های هنگفت مادی و تبلیغاتی، حداقل برای حفظ وجهه خود نزد طرفدارانش، چند صباحی بیشتر نمایش خود را ادامه دهد.

با این وجود فروپاشی زودهنگام آنها رقم خورد و اسماعیلیون علت تصمیم جدایی‌اش را، عدم اجرا و تحقق دموکراسی در این جمع برشمرد. این در حالی است که ائتلاف مذکور با ادعای ایجاد دموکراسی در ایران دورهمی‌شان را شکل داده بودند. پس از آنکه مدتی قبل «رضا پهلوی» و «نازنین بنیادی» این ائتلاف را ترک کردند، حالا خروج اسماعیلیون، به یک ناچاری برای مرگ خودخواسته از سوی این جریان شباهت داشت.

در حقیقت ائتلاف پر سر و صدا اما پوچ همبستگی در حالی به کار خود پایان داد که هنوز بدون آنکه پاسخی از سوی نظام جمهوری اسلامی دریافت نکرده بود مثل یک ویروس داخلی، خودش باعث نابودی خودش شد. «کامران فلاحتی» پژوهشگر اپوزیسیون می‌گوید: «اپوزیسیون ایرانی خارج از کشور، خود اثبات ناکارآمدی خودشان هستند و هم از طرف دیگر ادعاهایی که مطرح می‌کنند را به واسطه عملکرد خود نقض می‌کنند.»

جای خالی دانش و ایدئولوژی در میان براندازان

فارغ از اینها، چهره مخدوش و معدوم افراد ائتلافِ از هم‌گسسته همبستگی، نقطه ضعفی بود که از سوی کارشناسان و صاحب‌نظران سیاسی و اجتماعی همواره مورد نقد جدی قرار داشت. آنها معتقدند کسانی که به عنوان سردمداران براندازی دور هم جمع شده‌اند که دانش، تخصص، اعتبار و جایگاهی برای پیشبرد یک کنش سیاسی در مقیاس مقابله با یک حکومت ۴۰ ساله و قدرتمند را ندارند و فاقد هرگونه ایدئولوژی برای تحقق شعارهایی هستند که از آن دم می‌زنند.

«محمدکاظم انبارلویی» فعال سیاسی سیاست داخلی کشور در این باره می‌گوید: «یکی از نعمات بزرگی که خدا به ملت ما داده است، وجود اپوزیسیون روسیاه، بدسابقه و احمق هست. ما در برابر اپوزیسیونی قرار داریم که نه تنها کم‌ترین ریشه اجتماعی و سیاسی در داخل ایران را ندارند؛ بلکه با کارنامه ننگین خود به عنوان منفورترین چهره‌ها شناخته می‌شوند.»

صحت اظهارات انبارلویی با نگاهی به پیشینه جریان‌های سیاسی حاضر در ائتلاف همبستگی محرز است؛ چراکه بخش مهمی از حامیان اپوزیسیون همان کسانی هستند که با کمک به صدام در تجاوز به ملت ایران بدترین سابقه را دارند و ۱۷ هزار نفر از ایرانیان را به شهادت رساندند.

دومین گروه از اپوزیسیون، سلطنت‌طلب‌ها هستند که کارنامه آنها در تاریخ ایران به عنوان ننگین‌ترین دوران وطن‌فروشی و غارت ملت ایران مطرح است و رضا پهلوی به عنوان بازمانده این رژیم هر بار با اقدامی که به خودزنی شبیه است، دست خالی خود را روتر می‌کند. انبارلویی با اشاره به سفر اخیر پهلوی به سرزمین اشغالی فلسطین می‌گوید: «رضا پهلوی در سفر اخیرش به سرزمین‌های اشغالی ثابت کرد که هیچ حظ و بهره‌ای از سیاست نبرده است چراکه در شرایطی که رژیم صیهونیستی دچار فروپاشی است این اقدام را انجام داده است.»

وی ادامه می‌دهد: «اغلب افرادی که در این ائتلاف حضور داشتند از جمله اسماعیلیون، از لحاظ اعتباری عددی نیستند و هیچ گونه ریشه و دانش اجتماعی، تاریخی و سیاسی ندارند. از طرف دیگر افرادی دور هم جمع شده بودند که هیچ‌گونه اتحاد و همبستگی با هم نداشتند.»

کاریکارتوریست شعارهای مدنی و کاسبان سیاسی

علیرغم آنکه جریان براندازی پس از تلاش‌های بسیار، نتوانست کاری از پیش ببرد و به نتایج و اهداف خود نرسید، اما نگاهی دقیق‌تر و موشکافانه‌تر به ما نشان می‌دهد که این جریان توانست در بخش کمی از فضای جامعه رسوخ کند و بر روی آن اثرگذار باشد و این موضوع را القا کند که جمهوری اسلامی رفتنی است! صاحب‌نظران معتقدند علت عمده این اثرگذاری فعالیت گسترده آنها در فضای مجازی و تاخت و تاز بی‌سابقه حساب‌های کاربری منسوب به طرفداران آنها بوده است.

جریان براندازی در این سال‌ها به واسطه بودجه‌های کلانی که دریافت می‌کرد، لشکرهای مجازی به راه انداخت. آنها با ایجاد لشکرها و مؤسسات مجازی تحت عناوین مؤسسات حقوق بشری یا دفاع از حقوق زنان، کاریکاتوری از نهادهای مدنی را در خارج از کشور ایجاد کردند و زیر سایه عناوین خوش آب و رنگی که برای خود ساخته بودند، فعالیت‌های ضد بشری، ضد انسانی و ضد ایرانی انجام می‌دادند.

فلاحتی درباره بودجه‌هایی که از طریق مداخله‌جویان به دست اپوزیسیون می‌رسیده و همچنان می‌رسد، بیان می‌کند: «آنها بودجه‌ها و منابع هنگفت و مختلفی از دولت‌های متخاصم و سرویس‌های امنیتی دریافت کرده و از طرف دیگر مبالغی را از مردم عادی به شیوه‌های مختلف کلاهبرداری می‌کنند. بخشی از درآمدشان نیز از طریق صندوق‌هایی که به بهانه جلب کمک‌های مالی راه‌اندازی کرده به دست می‌آید و از این طریق ارتزاق می‌کنند.»

انبارلویی نیز تاکید دارد که سرویس‌های سیا، موساد، انگلیس و فرانسه مخارج کارهای تبلیغاتی و سازمانی این گروه را تأمین کرده و اظهار می‌کند: «این افراد یک مشت کاسب سیاسی هستند و خودشان هم می‌دانند که پایگاهی در میان مردم ندارند. شاید بتوانند مدتی با توزیع پول و شبکه‌سازی کارهایی انجام دهند اما هرگز نمی‌توانند به عنوان یک اپوزیسیون دارای ایدئولوژی، طرح یا برنامه و… ظاهر شوند.»

نظر به آنچه گفته شد، براندازان گروهی از افراد را در فضای مجازی سامان دادند تا هرگاه به آنها نیاز داشته باشند اهداف خود را در عرصه مجازی پیش ببرند. همچنین با راه‌اندازی مؤسسات نظرسنجی روی ذهن ایرانیان کار می‌کنند. البته فلاحتی نظرسنجی‌هایی که توسط جریان اپوزیسیون به کمک بودجه‌های تزریقی از سوی کشورهای و قدرت‌های مداخله‌جو صورت می‌گرفت را نوعی نظرسازی معرفی می‌کند و متذکر می‌شود: «گرچه شیوه‌های به کار رفته در این نظرسنجی‌ها از نگاه بسیاری کارشناسانِ مستقل، غیرعلمی، ضعیف و غیرقابل استناد بودند اما اثرگذاری آنها بر درصدی از جامعه غیرقابل انکار است؛ بخشی از مردم که در فضای مجازی حضور دارند ممکن است در پی فعالیت‌های سازماندهی شده مجازی جریان مخالف تصور کنند نظرات این گروه در جامعه غالب است در حالی که این راهکار جریان براندازی است که می‌خواهد دروغی را در لفافه واقعیت به داخل کشور القا کنند.»

سلبریتی‌ها؛ خدمتکاران بی‌جیره مواجب

نکته قابل ذکر آن است که علاوه بر حامیان مالی غرب‌نشین، براندازان از طرف تعدادی از چهره‌های شناخته شده داخلی مورد حمایت قرار می‌گرفتند. برخی «سلبریتی‌ها» در فضای مجازی به مثابه نماینده اپوزیسیون در داخل کشور عمل کرده و به بلندگوی آنها تبدیل شده بودند.

اپوزیسیون صراحتاً اعلام کرده بود که یکی از راهبردهای آنها در اجرای اهداف براندازانه و دشمنی کردن با جمهوری اسلامی، «بهره‌برداری از سلبریتی‌ها» است؛ البته فلاحتی چنین نگاهی به سلبریتی‌ها را توهین به آنها می‌داند و می‌گوید: «چنین عبارتی برای افراد سرشناس در عرصه‌های مختلف توهین بسیار بزرگی است. براندازان در اظهارات شفاف خود تاکید کرده‌اند که برای رسیدن به اهداف خود از چهره‌های مشهور استفاده می‌کنیم.»

از نگاه او بخشی از علت این موضوع به ضعف دستگاه‌های فرهنگی کشور برمی‌گردد: «این ضعف فرهنگی جامعه ما است که جامعه تا حد زیادی به پدیده سلبریتی سوق پیدا می‌کند. متأسفانه اغلب سلبریتی‌های ما مطالعه کافی و تخصصی ندارند؛ اغلب قوه تحلیل به ویژه در مسائل کلان سیاسی و امنیتی را ندارند و سطح برداشت آنها از مسائل، بسیار نازل است. این افراد به واسطه القائات فضای مجازی احساس می‌کنند که چون فردی شناخته شده هستند می‌توانند در همه حوزه‌ها نظر بدهند و در همه ساختارها ورود کنند.»

به نظر می‌رسد وقتی راهبری الگوهای فکری از طبقه فرهیخته به قشر سلبریتی تنزل پیدا کند، بخشی از جامعه به لحاظ فرهنگی دچار اشکال خواهد شد. این پژوهشگر بیان می‌کند: «سلبریتی‌ها در پی فقدان دانش مورد نیاز به راحتی در دام گروه‌های معارض و براندازی قرار می‌گیرند و آگاهانه یا ناآگاهانه خدمتکاران بی‌جیره و مواجب گروه‌های ضدمیهنی و ضدوطنی می‌شوند.»

فلاحتی یادآوری می‌کند که مناسبات فرهنگی ما نامناسب و ناسالم هستند و در حوزه قانونی و برخوردهای قضائی نیز دچار ضعف هستیم چراکه در خصوص تخلفات مختلف افراد مشهور با آنها با تسامح برخورد می‌شود.

جهان وهم‌آلود براندازان

با وجود حامیان مادی خارجی و مدافعان معنوی داخلی، پایگاه اجتماعی حقیقی جریان براندازی در دنیای واقعی فاصله قابل توجهی با چینش و ارقامی که در فضای مجازی به ارائه می‌شد داشت. برخی بر این باورند اختلاف فاحش میان حامیان مجازی براندازان و طرفداران آنها در دنیای واقعی به علت آن است که اپوزیسیون، گروهی از افرادی را به خط کرده بود که به صورت شبانه روزی و شیفتی کار می‌کنند تا برای جریان‌سازی فکری در فضای اجتماعی فعالیت داشته باشند.

به هر شکل، با وجود همه تلاش براندازان و حامیان آنها، این جریان نه در دنیای حقیقی و نه در فضای مجازی نتوانست راه به جایی ببرد. گرچه آنها تا حدی توانستند در فضای مجازی جریان‌سازی کنند و با تحمیل نظر خود در ایام اعتراضات، با اعمال نوعی دیکتاتوری مجازی گروهی از مردم را تحت فشار گذاشتند و آنها را از کسب و کار روزانه و فعالیت‌های اجتماعی منع کردند اما در نهایت امر و با گذشت زمان، با سنگ محک‌هایی مختلفی به خود و همگان اعتراف کردند که پایگاه اجتماعی لازم برای کنش‌گری سیاسی را ندارند. «انبارلویی» در این خصوص می‌گوید: «آخرین تلاش براندازان فتنه پاییز ۱۴۰۱ بود و خودشان هم فهمیدند که لشکری در ایران ندارند و فقط می‌توانند روی سرویس‌های امنیتی و جاسوسی خودشان حساب کنند.»

به نظر می‌رسد دو مشکل عمده درباره اپوزیسیون وجود دارد. اول؛ نداشتن «پایگاه اجتماعی مؤثر» است. یعنی پایگاهی که در تعارف سیاسی بگنجد و منجر به خیزش یا ایجاد تغییری محسوس شود که کارکردهای جریان سیاسی متبوع خود را محقق کند و دوم؛ فقدان دانش وسیع نسبت به اطلاعات داخل و مناسبات حاکم بر جامعه ایرانی.

کاستی‌ها و کوتاه‌قدی‌های جریان براندازی باعث شد آنها به ناچار به دنیایی از اوهام روی بیاورند و با ساختن فضایی حباب‌گونه به خود و اندک اعضای پایگاه اجتماعی روحیه ببخشند؛ تا جایی که بعضاً امر بر خود آنها نیز مشتبه شد و با خیال آنکه که طرفداران میلیونی یا لشکری از حامیان و نظامیان دارند، سیرک‌های متعدد همچون «نشست دانشگاه جرج تاون» و کمپین «من وکالت می‌دهم» را به راه انداختند.

رقیب سبک‌وزن جمهوری اسلامی

بنا بر آنچه گفته شد براندازان به واسطه مجموعه اختلافاتی که داشتند نه تنها به کرسی قدرت نرسیدند بلکه حتی به آن نزدیک هم نشدند؛ اما نکته قابل توجه آن است که آنها در همین شرایطی ابتدایی هم بر سر قدرتی که برابر با هیچ است، به جان هم افتادند.

ائتلافی که بعد از ۴۴ سال دشمنی با جمهوری اسلامی شکل گرفته بود در مدت کوتاهی از هم گسست، این در حالی است که جمهوری اسلامی و مردم ایران دخالت چندانی در این فروپاشی نداشتند و براندازان خودشان به علت طمع قدرت داخلی، اختلافات بنیادین و حملاتی که در فضای مجازی به یکدیگر می‌کردند به این سرانجام دچار شدند. آنها تلاش کردند که حتی در حد یک نمایش، پیام اتحاد، همنشینی و همبستگی خود را منعکس و منتقل کنند اما توان آنها حتی برای یک بازی نمایشی هم کفایت نکرد.

انبارلویی با تاکید بر اینکه این جریان در آینده نیز فرجامی نخواهد داشت، عنوان می‌کند: «حتی اگر تحت شرایطی اتحادی میان آنها حاصل شود و کار خود را ادامه دهند، باز هم اعتبار و وزنه لازم برای آنکه مقابل انقلابی که بر دنیا و منطقه تأثیر گذاشته و معادلات قدرت جهانی را تغییر داده بایستند را ندارند و نمی‌توانند در برابر ملت ایران قد علم کنند»

منبع: مهر

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پرده آخر از نمایش دورهمی براندازان/ اپوزیسیون پَر! بیشتر بخوانید »