حبیب احمدزاده

پرداخت منطقی به بحران‌ها/ وظایف سینما در افزایش صلح چیست؟

پرداخت منطقی به بحران‌ها/ وظایف سینما در افزایش صلح چیست؟


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس به نقل از روابط عمومی موزه سینما، نشست «سینما و صلح» به مناسبت روز جهانی صلح با حضور حبیب احمدزاده کارگردان سینما و نویسنده، محمدرضا تقی‌پور مدیر موزه صلح، سیداحمد محیط طباطبایی مدیر شورای بین‌المللی موزه‌ها (ایکوم)، وحید آگاه استاد دانشگاه و مجید اسماعیلی مدیرعامل موزه سینما برگزار شد.

مجید اسماعیلی مدیرعامل موزه سینما گفت: امروز ما در جهانی زندگی می‌کنیم که پر از جنگ است و سوال این است که چرا سینما تا به امروز نتوانسته صلح به وجود بیاورد. ذات سینما یک فضای سخت‌افزاری صلح است و همه با هم یک چیز واحد می‌بینند که این خود نمادی از صلح است؛ بنابراین به نظر می‌رسد ذات سینما این امکان را دارد تا صلح ایجاد و به گسترش صلح کمک کند.

وی با اشاره به نقش سینما به عنوان ابزاری برای برقرارکننده صلح میان جوامع، افزود: وقتی در جامعه‌ای افراد بتوانند از طریق سینما با هم حرف بزنند دیگر لازم نیست حرف‌های خود را جای دیگری بزنند، زیرا از طریق سینما می‌توانیم صحبت‌های‌مان را به تصویر ترجمه کنیم، تصویر را به مواجهه بگذاریم و اگر این توازن در تصویر اتفاق بیفتد و نه در جای دیگر این اتفاق عاقلانه‌تر است. هر چقدر بتوانیم مواجه‌های سخت را به مواجه نرم تبدیل کنیم بهتر است و این امر از کارکرد‌های سینما است.

مدیرعامل موزه سینما اظهار کرد: دنیای امروز به جهت بحران‌های مختلف اعم از بحران هویت، ناکارآمدی، تبعیض، مشروعیت، نفوذ دنیای ملتهبی شده است و این بحران‌ها هدف مشترکی دارند که آن تولید نفرت است. اگر در جامعه‌ای این بحران‌ها به اوج خود برسد نفرت میان افراد آن جامعه نیز بیشتر می‌شود و با بالا رفتن درجه نفرت در جامعه قطعا جنگ خواهد شد. سینما می‌تواند به هر کدام از این بحران‌ها با یک مبنای منطقی بپردازد تا به صلح پایدار برسد در غیر این صورت صلح ناپایدار خواهیم داشت.

اسماعیلی با بیان اینکه در سینما باید حرفی درست و مشترک تولید و منتشر کرد، گفت: یکی از کار‌های بزرگی که سینما می‌تواند انجام دهد این است که عاقلانه و مبتنی بر واقعیت‌ها به بحران‌ها بپردازد و درجه نفرت را در جامعه کاهش دهد. متاسفانه سینما این نقش و کارکرد خود را به خوبی ایفا نمی‌کند. گاهی سینما به جای کاهش میزان نفرت میان افزاد جامعه، نفرت‌افزایی می‌کند و باعث خشم بیشتر میان مردم می‌شود درحالیکه می‌شود درباره هر چیزی حرف زد و به صورت منطقی به آن پرداخت.

وی افزود: زمان آن نیست که شرایطی مانند آلمان قدیم را که در طول ۱۰۰ سال ۱۵ انقلاب تجربه کرد و هزاران نفر کشته شدند تجربه کنیم. در سینما می‌توانیم به جای جنگیدن و بعد به صلح رسیدن با گفتگو به صلح برسیم.

تاکید سینمای دانش بنیان بر «اصلاح‌پذیری» در جامعه

مدیرعامل موزه سینما با بیان اینکه سینمای ایران فراز و نشیب زیادی دارد، گفت: به عنوان مثال، فیلم‌های مجید مجیدی در مورد سینمای فطرت است که ریشه در خوبی‌های بیرونی انسان‌ها دارد. پیش از این درباره سینمای دانش‌بنیان صحبت کرده‌ایم؛ سینمایی که می‌داند چه می‌خواهد بگوید و چیزی را که می‌خواهد بگوید به صورت علمی می‌داند و از آن پشتیبانی می‌کند تا محقق شود. گاهی می‌خواهیم به صلح اشاره کنیم، ولی جنگ را بارزتر نشان می‌دهیم. احساس می‌کنم برخی از سینماگران ما از مفهوم صلح دور شده‌اند.

اسماعیلی افزود: ما می‌توانیم در فیلم‌ها بحران‌های اجتماعی نظیر بحران توزیع ناعادلانه مشاغل و ثروت را نشان دهیم. باید توجه داشته باشیم که اگر ما این بحران را به سینما تبدیل کردیم و خروجی این تصویر تبدیل به خشم متراکم شود کار خود را انجام نداده‌ایم. درست است سینماگر باید وضعیت را آینه‌وار نشان دهد، ولی سینمای دانش‌بنیان و هوشمند متوجه این موضوع است که همه ما داخل یک کشتی هستیم و اگر بخواهیم این کشتی را به سلامت به مقصد برسانیم باید مراقب باشیم که هر چیزی که مطرح می‌کنیم ناظر بر «اصلاح پذیری» باشد.

وی ادامه داد: توجه به اصلاح‌پذیری تفاوت میان سینمای فطرت با سایر سینما‌ها است که در آثار مجید مجیدی می‌بینید. علاقه داریم سینمایی داشته باشیم که وضع موجود را نشان دهیم و برای اصلاح و بهتر شدن جامعه و پایدار شدن وضعیت، حرف خود را هم بزنیم. سینمای هوشمند سینمایی است که اگر دردی را دوا نمی‌کند و راهکار ارائه نمی‌دهد، حداقل آن نقطه‌هایی را که می‌تواند به اصلاح بیانجامد از بین نبرد.

با گذشت، صلح محقق می‌شود

در بخش دیگری از این نشست حبیب احمدزاده درباره سینما و صلح گفت: موضوع سینما و صلح مانند چاقوی دولبه است. یکی از توانایی‌های سینما، قدرت اشاعه است که در کنار آن جنایتی هم خلق شده و آن این است که ما آن چه در فیلم نشان می‌دهیم نیستیم و این بسیار خطرناک است.

وی افزود: یادم می‌آید در زمانی که کتاب می‌خواندیم دوست داشتیم با ذهن خود قطعاتی بسازیم و همزادپنداری کنیم، ولی امروز در سینما یک ماجرای خلق شده را به همراه یک بسته پاپ‌کورن می‌بینیم و بیرون می‌آییم. به عنوان مثال، به عنوان کارگردان می‌توانیم فیلمی درباره اعتیاد بسازیم در حالی که خودمان هم معتاد باشیم؛ زیرا برایمان مهم این است که در آن یک ساعت و نیم در قاب سینما آدم خوبی به نظر بیاییم و این خطری است که همه ما را تهدید می‌کند. قبلا اگر نویسنده سعی می‌کرد به ایده‌آل‌هایش برسد و هدف باشد امروز به راحتی می‌توانیم فردی جنگ‌طلب باشیم، اما فیلمنامه‌ای درباره صلح بنویسیم، زیرا بستگی به این دارد که چقدر به من پول می‌دهند و این خطری است که امروز همه ما را تهدید می‌کند.

احمدزاده همچنین گفت: جهان مجازی که بخشی از آن سینما است به راحتی به ما اجازه می‌دهد پشت لایه‌های مختلف مخفی شویم و این موضوع در محدوده جهانی نیز اتفاق می‌افتد. در دنیا به اسم آزادی، صلح و حتی دین، جنایت‌های زیادی شده است و این کلمات حربه خوبی برای سوء‌استفاده بوده است و کاری که جهان امروز از طریق رسانه با ما انجام می‌دهد همین است.

وی ادامه داد: مهم نیست که در چه موقعیتی از صلح یا جنگ باشید مهم این است که انسانی رفتار کنید. اگر در دوره صلح به سر می‌برید و به دیگران احترام نمی‌گذارید، شما صلح‌طلب نیستید. اگر در دوران جنگ توانستید انسان خوبی باشید و حتی با دشمنانتان انسانی رفتار کردید می‌توانید ادعای صلح داشته باشید. به نظرم می‌توان فیلمی ساخت که وقتی تمام می‌شود مخاطب با خود بگوید چرا من نباید مانند قهرمان واقعی فیلم باشم. مهم نیست چه موقعیتی دارید مهم این است که بتوانید آن موقعیت را در واقعیت به یک معجزه برای خود و دیگران تبدیل کنید که اگر یاد بگیریم می‌فهمیم که انسانیت چه لذت بزرگی دارد.

احمدزاده همچنین گفت: سینمای ایران سینمای نجیبی است به همین دلیل می‌توان از طریق سینما با دنیا صحبت کرد؛ می‌توان بدون اینکه از ارزش‌ها عدول کرد توسط ارزش‌های انسانی با دنیا ارتباط برقرار کرد. باید سعی کنیم در زندگی‌مان همانند آنچه روی پرده سینما نمایش می‌دهیم باشیم. ما به این دنیا آمده‌ایم که دنیا را جای بهتری کنیم و بهتر از قبل به نسل بعدی برسانیم و از یاد نبریم که صلح با گذشت می‌تواند محقق شود.

سینما گذشته، حال و آینده را به هم وصل می‌کند

در ادامه محیط طباطبایی رئیس شورای بین‌المللی موزه‌ها (ایکوم) با اشاره به مفهوم موزه، گفت: موزه یک نهاد فرهنگی است که حتما باید نتیجه آن صلح باشد، موزه‌ای که کینه و نفرت دامن می‌زند را نمی‌توان موزه نامید. امروز را برنامه مشترک میان صلح و سینما قرار دادند تا از زاویه موزه سینما و موزه صلح به آن پرداخته شود. وظیفه موزه این است که مانند مادر رفتار کنند و فرهنگ و باور و شناخت و دین مادری خود را به نسل‌های بعد منتقل کنند. به همین دلیل است که مخاطبان اصلی این موزه‌ها بیشتر کودک و نوجوان است.

وی با بیان اینکه موزه‌های جنگ موزه‌های مهمی هستند، اما امروز این موزه‌ها را با عنوان موزه‌های صلح می‌شناسیم، بیان داشت: سینما در قالب هر فیلم می‌تواند رفتار موزه‌ای داشته باشند. فیلم‌هایی موزه‌ای ساخته شده‌اند که می‌توانند فرهنگ و زندگی را در تمام مقاطع ضبط کرده و انتقال دهند و از قصه، فرهنگ و داستان برای انتقال یک مفهومی استفاده کنند.

محیط‌طباطبایی با اشاره به اهمیت امید در آثار سینمایی، گفت: یکی از کلید واژه‌های اصلی زندگی انسان، امید است. هر فیلمی که امید را از شما بگیرد به وظیفه انسانی خود عمل نکرده است. باید امید را در ذهن مخاطب و نسل بعد زنده نگه داریم. به همین دلیل سینما یک پل ارتباطی است؛ این پل وقتی می‌تواند مفهوم اصلی خود را در مفاهیم صلح و انسانی درک کند که بتواند امید و هم‌زیستی را منتقل کند. سینما در شکل موزه‌ای خود، گذشته حال و آینده را به هم وصل می‌کند.

رابطه سینما و صلح و چند دسته بندی مهم

وحید آگاه دبیر این نشست و استاد دانشگاه نیز گفت: سینما باید امیدبخش و پیام‌آور صلح باشد. رابطه سینما و صلح در چند دسته‌بندی جای می‌گرید؛ ابتدا اینکه صلح در ذات سینما و هنر است. کلمه موزه به تنهایی روح شما را لطیف می‌کند و تصویری از نفی خشونت و تشویق به زندگی مسالمت‌آمیز است و سینمای صلح دسته‌بندی دوم است. دسته سوم مربوط به سینمای اجتماعی است که حتی اگر راهکار هم نداشته باشد در دلش یک زنهار دارد و در راستای سینمای صلح است.

وی ادامه داد: هر چقدر هنر در کشوری قوی‌تر و فزاینده‌تر باشد، ناآرامی‌ها و ناراحتی‌ها کمتر خواهد بود. افراد با دیدن و شنیدن هنر حال‌شان بهتر می‌شود پس هنر نقش مهمی دارد. اگر هنرمندان با آثار هنری خود این حرف را بیان کنند از بخشی از خشونت‌ها در جامعه جلوگیری می‌کنند.

در این نشست که به همت موزه سینما، موزه صلح تهران، ایکوم ایران و موسسه حقوق و هنر برگزار شد، کلیپی از صحبت‌های حجت‌الله ایوبی عضو هیأت علمی دانشگاه تهران درباره سینما و صلح و بخشی از فیلم‌های «دو راه حل برای یک مسأله» ساخته زنده یاد عباس کیارستمی و «باشو غریبه کوچک» ساخته بهرام بیضایی نیز نمایش داده شد.

انتهای پیام/ 241

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پرداخت منطقی به بحران‌ها/ وظایف سینما در افزایش صلح چیست؟ بیشتر بخوانید »

«شطرنج با ماشین قیامت» به چاپ بیست و چهارم رسید/ ماشین قیامت‌ساز در میدان جنگ

«شطرنج با ماشین قیامت» به چاپ بیست و چهارم رسید/ ماشین قیامت‌ساز در میدان جنگ


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، رمان «شطرنج با ماشین قیامت» نوشته حبیب احمدزاده به‌تازگی توسط انتشارات سوره مهر با شمارگان ۱۲۵۰ به چاپ بیست وچهارم رسیده است.

داستان این رمان در آبادان اتفاق می‌افتد و سه روز از روز‌های محاصره این شهر توسط نیرو‌های ارتش متجاوز صدام را به تصویر می‌کشد. راوی این کتاب پسر نوجوانی به نام موسی است که نقش دیده‌بان را در آبادان به عهده دارد. در کنار این راوی، شخصیت‌های گیتی و دخترش و مهندس، حضور دارند که به نحوه و نوع زندگی آن‌ها و پیوندشان با جنگ پرداخته شده است.

پاول اسپراکمن نایب رئیس مرکز مطالعات دانشگاهی خاورمیانه در دانشگاه راتجرز امریکا این رمان را به انگلیسی ترجمه کرده است. این‌کتاب به زبان‏های عربی و فرانسه نیز ترجمه شده است.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«شطرنج با ماشین قیامت» به چاپ بیست و چهارم رسید/ ماشین قیامت‌ساز در میدان جنگ بیشتر بخوانید »

به کمال‌تبریزی برای ساخت فیلم، یک آشغال را ارائه دادم!

به کمال‌تبریزی برای ساخت فیلم، یک آشغال را ارائه دادم!



نویسنده کتاب مجموعه «داستان‌های شهر جنگی» گفت: کارهای فرهنگی‌ ما مسئول محور است، نه مخاطب‌محور. باید کنگره‌های شهدا را به جشن تبدیل کنیم و تا زمانی که نیت‌مان مخاطب نباشد، کارمان پیش نخواهد رفت.

به گزارش مجاهدت از مشرق، ششمین نشست تخصصی«مهمان» برای دیدار با چهره‌های ماندگار داستان ایرانی با حضور حبیب احمدزاده و تیمور آقامحمدی مجری، برگزار شد.

تفکری باید به نسل بعد برسد که کاربردی و لذتبخش باشد

در ابتدای برنامه حبیب احمدزاده، نویسنده کتاب تحسین شده «داستان‌های شهر جنگی» درباره جایگاه و اهمیت نوشتن و قلم گفت: سعی می‌کنم در آثارم مطالبی را بیاورم که برای نسل‌های آینده مفید باشد و خیلی مراقبت می‌کنم که مصداق عالم بنی‌اسرائیلی که هنگام مرگ طلب مغفرت از خدا می‌کرد و جبرئیل به او گفت: «تو را ببخشیم، اما کسانی را که به واسطه تو گمراه شدند، چه کنیم» نباشم و سعی می‌کردم که تحت تأثیر جو و محیط قرار نگیرم. تفکری باید به نسل بعد برسد که کاربردی و لذتبخش باشد.

به کمال‌تبریزی برای ساخت فیلم، یک آشغال را ارائه دادم!

وی در ادامه افزود: ادبیات می‌تواند این امر را انجام بدهد و به همین خاطر هر لحظه کاری را که فکر می‌کنم درست است، انجام می‌دهم و به همین خاطر هم کتاب نوشتم و هم فیلم ساختم. جهان هستی در حال تکامل است و ما انسان‌ها هم در کنار این تکامل وظیفه‌ای داریم. تجاربی که خوب بوده باید تکرار شوند و تجاربی که بد بودند، نباید تکرار شوند. البته انتقال تجربه هم به خوبی صورت نگرفته است و در روایتی از حضرت امیرالمؤمنین است که فرمودند خوشبخت کسی است که از تجربیات دیگران استفاده کند. سعی می‌کنم بهترین ظرف در دسترس را برای فعالیت‌هایم انتخاب کنم و با توجه به توانایی‌هایی خودم سعی می‌کنم خط قزمزهایم را بشکنم و جلو بروم.

داستانی داشتم که ۱۰ سال نمی‌توانستم آن را بنویسم

احمدزاده درباره آثار چاپ شده‌اش گفت: داستانی را داشتم که ۱۰ سال بود نمی‌توانستم بنویسم و به بقیه ایده‌ام را می‌گفتم تا آن‌ها بنویسند که نتوانستند و بعدها خودم نوشتم و اصلاً نگران نبودم که دیگران ایده مرا بهتر از من بنویسند و خودپسندی در این مورد را کم‌تر دارم. اگر آدمی، انسان‌های بزرگ را ببیند، این نکته را یاد می‌گیرد. مشکل بیشتر ما این است که در فضای کتابخانه‌ها و پشت درهای بسته از خودمان عناوین می‌سازیم و باید حدود و اندازه خودمان را بدانیم تا این عمر را به تباهی نرسانیم.

سوم ابتدایی که بودم کتاب‌های صادق هدایت را می‌خواندم

در بخش دیگر نویسنده کتاب «داستان‌های جنگی» درباره آغاز نویسندگی خود گفت: در محل زندگی‌مان گروه‌های اجتماعی مختلفی می‌آمدن و حضور شرکت نفت و باشگاه‌هایش باعث می‌شد، با افراد مختلفی ارتباط داشته باشیم و از طرفی من ۵ سالگی به مدرسه رفتم و همین باعث شد درگیر ادبیات شوم. سوم ابتدایی که بودم کتاب‌های صادق هدایت را می‌خواندم و همین کتاب خواندن باعث می‌شد که‌ بسیاری از قضایا را بدانم و همین باعث شد که انشاء‌ام بهتر باشد. اولین داستانی که نوشتم در بوشهر بود. وقتی به نیروی دریایی بوشهر بعد از جنگ رفتم، آنجا اتاقی روبه‌روی دریا به من دادند که یک میز خالی و کاغذ باطله‌ای که روی آن بود وجود داشت و از بیکاری شروع کردم به نوشتن و اولین داستانم را نوشتم.

اثرم را به معاون آوینی دادم و او گفت: این آشغال است

وی با اشاره به سختی‌های موجود در روند چاپ آثارش گفت: اوایل شهادت مرتضی آوینی آمدم تهران و به روایت فتح رفتم و داستانی را به معاون شهید آوینی دادم و او گفت: این آشغال است و این فرد داستان‌نویس نیست، اما به من برنخورد. بعدها احمد دهقان اثر را خواند و گفت: چند داستان دیگر بنویس و من در یک ماه ۶ داستان دیگر تحویل دادم. بعد از مدتی گفت: می‌توانی رمان بنویسی و من گفتم: چقدر پول می‌دهید؟ اگر قیمت خوبی بدهید رمان را یک ماهه تحویل می‌دهم و حتی گفتم: کاغذ ندارم و به من کاغذ بدهید.

کمال‌ تبریزی گفت: داستانی داری برای ساختن فیلم و گفتم که یک آشغال دارم!

وی در ادامه افزود: برای رمان، داستان طراحی شده‌ای در ذهنم نبود؛ چرا که در جنگ بودم و همه چیزهایی را که خودم احساس می‌کردم، نوشتم و مرتضی سرهنگی این اثر را داد به یک نویسنده و او گفت: این آشغال است. من کتاب «شطرنج با ماشین قیامت» را تحویل دادم و می‌گفتند که حیف نویسنده «داستان‌های شهر جنگی» که چنین اثری بنویسد و از چهار قسط یک قسط دادند و ۱۱ سال اثرم را کنار گذاشتم و تکمیلش نکردم. روزی کمال‌تبریزی گفت: داستانی داری برای ساختن فیلم و گفتم که یک آشغال دارم و بعد از خواندن داستان گفت: من این اثر را می‌خواهم بسازم و من گفتم نه. اثر را دادم تایپ شد و محمد حمزه‌زاده، مدیر انتشارات سوره مهر شد و کتاب را چاپ کرد و بعدها به زبان‌های مختلف ترجمه شد.

برای شما یا کسانی که جنگ واقعی را ندیدند، داستان جنگ، داستان عجیبی است

نویسنده کتاب «شطرنج با ماشین قیامت» درباره فرآیند نوشتن و نویسندگی گفت: در جنگ یک دوست داشتم که به من گفت: تو همیشه سعی می‌کنی کارهای نشده را انجام بدهی. برای شما یا کسانی که جنگ واقعی را ندیدند داستان جنگ، داستان عجیبی است و برای ما داستان واقعی گفتن سخت‌تر است. داستان‌هایی را انتخاب می‌کردم که با عرق و خون تجربه کرده بودم و قبل از حرفی که باید گفته شود، باید حرف داشته باشیم. شما در جنگ نکته‌ای را یاد می‌گیرید و آن این است که اولین اشتباه آخرین اشتباه است و باید فرضیه‌هایی را که منطقی است، انتخاب کنید و هر لحظه با یک شک سازنده مراقب یقین خودتان باشید و این نکته درس صبر می‌دهد و آشنایی با فلسفه‌ خیلی خوب است و من با شهید مطهری که می‌گفت: هیچ ضدارزش و بدی وجود ندارد، بزرگترین عبرت را گرفتم.

ضد ارزش زمانی به‌وجود می‌آید که در جای خودش استفاده نشود

وی در ادامه بیان کرد: ضدارزش زمانی به‌وجود می‌آید که در جای خودش استفاده نشود. گاهی به اسم ارزش‌ها ارزش‌های دیگر را می‌زنیم و هیچ‌وقت خودم را حق مطلق ندانستم. ما فقط خودمان را منتسب می‌کنیم و فکر می‌کنیم حق هستیم و به اسم نفس کارهای ضدارزش انجام می‌دهیم. ما در تعریف موضوعات حقیقی دچار حماقت هستیم. تامل و تفکرها ناپخته هستند و ما خیلی از مسائل را بدیهی می‌دانیم؛ مثل داستان پطروس فداکار و درباره شهید فهمیده هم همین طور است و فقط رفتن زیر تانک اورا می‌بینم، اما نمی‌گوییم او کسی بود که ۴۰ روز تنها در منطقه‌ای ناآشنا غریب بود و دفاع کرد. ما اصل را ول می‌کنیم و هیچ وقت واقع‌گرا نبودیم.

کارهای فرهنگی‌ ما مسئول‌محور است، نه مخاطب‌محور

وی در پایان درباره آثار خود گفت: سه یا چهار داستان کوتاه در دست دارم و درگیر قضایای جامعه شدم و احساس کردم که باید با کودکان کار کنم. کارهای فرهنگی‌ ما مسئول‌محور است، نه مخاطب‌محور. باید کنگره‌های شهدا را به جشن تبدیل کنیم و تا زمانی که نیت‌مان مخاطب نباشد، کارمان پیش نخواهد رفت. این چهار داستان در ۲ کتاب است که بعضی از داستان‌ها را در فضای مجازی منتشر کردم و بخشی از آن‌ها را به انتشارات دادم. من کتاب‌هایی را که خاطرات جنگ است، دوست دارم و بیشتر از داستان‌های خودم برای آن‌ها ارزش قائلم؛ چرا که پایه‌ است تا بعدها به داستان تبدیل شوند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

به کمال‌تبریزی برای ساخت فیلم، یک آشغال را ارائه دادم! بیشتر بخوانید »

جایزه «حبیب احمدزاده» برای پیدا کردن پسر آبادانی+ فیلم

جایزه «حبیب احمدزاده» برای پیدا کردن پسر آبادانی+ فیلم


جایزه «حبیب احمدزاده» برای پیدا کردن پسر آبادانی+ فیلم


حبیب احمدزاده نویسنده داستان‌های «شهر جنگی» برای پیداکردن پسر باغیرت آبادانی‌‌ جایزه گذاشت.

به گزارش مجاهدت به نقل ازخبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، حبیب احمدزاده نویسنده داستان‌های «شهر جنگی» برای پیداکردن پسر باغیرت آبادانی‌‌ جایزه گذاشت.

کلیپ زیر را ببینید:

 

 

بر اساس این گزارش، حبیب احمدزاده اعلام کرد: هر کس که بتواند این پسر بچه که در آبادان محاصره پیدا شده را بیابد، سری آثارم را امضا شده، با افتخار برایش ارسال خواهم کرد. تاریخ این قطعه فیلم حدود آبان سال پنجاه و نه است.

انتهای پیام/




منبع

جایزه «حبیب احمدزاده» برای پیدا کردن پسر آبادانی+ فیلم بیشتر بخوانید »

دزدیدن تانک از نیروهای خودی!

دزدیدن تانک از نیروهای خودی!


خبرگزاری فارس ـ گروه حماسه و مقاومت: حبیب احمدزاده، رزمنده سال‌های دفاع مقدس و نویسنده آثاری چون «شطرنج با ماشین قیامت» و «داستان‌های شهر جنگی» می‌نویسد: ۳۰ سال پیش ما مجبور شدیم یک تانک بدزدیم. چرا؟ ماجرا از آنجا آغاز شد که تازه بعد از چند سال از شروع جنگ، خانواده شهدای آبادان در سال ۶۴ اجازه پیدا کردند تا به گلزار شهدای شهر رفت و آمد پیدا کرده و سر مزار بچه‌هایشان بروند، ولی ناگهان در عصر پنجشنبه‌ای، این محوطه به شدت زیر آتش قرار گرفته و تعدادی از این خانواده‌ها زخمی شدند. حتی قبر چند شهید مورد اصابت قرار گرفته و قسمتی از پیکر آنان به بیرون پرتاب شد.

ما به عنوان مدافعان در برابر توپخانه‌های دشمن به بررسی پرداخته و با دکل عظیمی از دشمن در آن سوی رودخانه روبرو شدیم. منطقه استحفاظی متعلق به ارتش بود. از آنها درخواست عمل کردیم که فرمودند دستورالعملی ندارند. به سپاه آبادان مراجعه کردیم که چند مسول پرسنلی غیرآگاه بر آن فرمان می‌راندند و نتیجه‌ای نگرفتیم.

از تیپ ۷۲ محرم که در حال انحلال و واگذاری تانک‌هایش به یگانی دیگر بود، تانکی دزدیده و سروقت دکل دشمن رفتیم ولی به دلیل نداشتن سکوی شلیک، کاری نمی‌توانستیم بکنیم. به جهاد فارس، مستقر در آبادان مراجعت کردیم. مسول جهاد، جوانی بود به نام سیدمحمد صادق دشتی. بی‌درنگ پذیرفت تا زیر دید و تیر حتمی، دشمن سکوی شلیکی برایمان بسازد. زیر آتش شدید ساخت، ولی کوتاه بود. با درخواست ما دوباره با لودر به سروقت سکو رفت و این بار بسیار بلندتر و مناسبتر ساخت؛ ولی دیده‌بان دکل دشمن هم که جانش را در خطر می‌دید، بیکار ننشست و با گلوله توپخانه او رادر پای تپه به شهادت رساند.


کتاب «آقاصادق» درباره شهید سیدمحمدصادق دشتی نوشته شده است

فردا در کنار سکو، خون شهید را دیدیم. من از بالای دودکش خودی دیده‌بانی کرده و حسین جلی‌زاده از بالای سکو شلیک و دکل در فاصله بعید چهار کیلومتری با گلوله سوم همراه با دیده‌بانش مورد هدف قرار گرفته و سرنگون شد.

سردار سرلشکر احمد سوداگر، بعد از عملیات والفجر هشت مرا خواست و گفت: انهدام آن دکل به طور ناخواسته باعث شد که دشمن نتواند تردد نیروهای ایران را در جاده خسروآباد بین آبادان و اروندکنار تحت نظر داشته و پی به نیت ما برای عملیات ما در آن منطقه ببرد. ولی این کار ناشدنی فقط به سبب تهور بی‌نظیر شهید سیدصادق دشتی در زدن آن سکو زیر دید دشمن بود و لاغیر.

مدت‌ها پیش فرصتی دست داد تا پس از ۳۰ سال خانواده شهید را در فیروزآباد فارس پیدا کرده و بر سر مزارش ماجرای واقعی شهادت سیدصادق را برای اولین بار برایشان تعریف کنم و از طرف همه مردم آبادان و تمام آن خانواده‌های شهدا که از فردای آن روز انهدام دکل دشمن راحت‌تر سر مزار فرزندانشان رفتند، تندیس طلایی شهید دریاقلی سورانی را خاضعانه به این پدر و مادر تقدیم کنیم.

انتهای پیام/





منبع خبر

دزدیدن تانک از نیروهای خودی! بیشتر بخوانید »