حجاریان

آشکار شدن شکاف‌های عمیق راهبردی – تشکیلاتی در جبهه اصلاحات/ زمزمه‌های فیلتراسیون قریب‌الوقوع در میان اصلاح‌طلبان! / روزنه‌گشایان: نمی‌خواهیم گروهکی شویم!

آشکار شدن شکاف‌های عمیق راهبردی – تشکیلاتی در جبهه اصلاحات/ زمزمه‌های فیلتراسیون قریب‌الوقوع در میان اصلاح‌طلبان! / روزنه‌گشایان: نمی‌خواهیم گروهکی شویم!



تصریح اصلاح طلبان میانه‌رو مبنی بر تفاوت انتخابات مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری نشان از آن دارد که برخی احزاب به دنبال دچار شدن به سرنوشت گروهک نهضت آزادی نیستند!

سرویس سیاست مشرق- شکاف میان دو طیف اصلاح‌طلبان مشارکت‌جو و اصلاح‌طلبان ساختاری که در انتخابات مجلس شورای اسلامی رخ‌نمایی کرده بود در چهاردهمین دوره انتخابات ریاست نه‌تنها رفع شده که تعمیق نیز یافته است.

پس‌ازآنکه ۱۵۱ تن از چهره‌های مختلف جریان اصلاحات در بیانیه‌ای از ضرورت تقویتِ اصلاح‌گریِ میانه و ممکن سازی توافق‌های مساله‌محور و راهگشا برای ایران در انتخابات زودرس ۱۴۰۳ دفاع کردند، طیف رادیکال جبهه اصلاحات کوشیدند تا ضمن انتقاد از این بیانیه به هژمون سازی هرچه بیشتر دیدگاه اصلاح‌طلبان ساختاری و رادیکال و مشروط کردن حضور در انتخابات بپردازند.

در همین رابطه سعید حجاریان در یک توییت از بیانیه «راه گشایی کنیم» که برخی از فعالان سیاسی و اجتماعی آن را امضا و منتشر کرده بودند، تلویحاً انتقاد کرد و دستاورد سیاست ورزی را تحزب دانست و نه حزب زدایی. وی در این زمینه نوشت که نقد شکلی و محتوایی بیانیهٔ راه‌گشایان (روزنه گشایان پیشین) را به بعد از انتخابات موکول می‌کنم اما امیدوارم صاحبان امضاء پس از اتمام انتخابات در سیاست باقی بمانند و به سمت تشکیل حزب بروند، دستاورد سیاست ورزی تحزب است نه حزب زدایی که رادیکال‌ها به دنبال آن هستند.

آشکار شدن شکاف‌های عمیق راهبردی – تشکیلاتی در جبهه اصلاحات/ زمزمه‌های فیلتراسیون قریب‌الوقوع در میان اصلاح‌طلبان! / روزنه‌گشایان: نمی‌خواهیم گروهکی شویم!

اصلاح‌طلبان میانه‌رو: خاتمی دیگر تعادل‌بخش جریان اصلاحات نیست!

از دیگر سو اما محمد قوچانی، عضو حزب کارگزاران و سردبیر مجله آگاهی نو و از امضاء کنندگان بیانیه راهگشایان در یک استوری به‌نقد حجاریان پاسخ داد. او نوشت:️ «روزنه» گشایی یا «راه» گشایی جنبش ملی و مدنی برای اصلاح اصلاحات بر مبنای بازگشت آن به اصل و ارتقای آن بر اساس مفاهیم جدید و نسل جدید و مخاطرات تازه «برای ایران» است؛ حرکتی ائتلافی برای بازآرایی جبهه و رهایی از هژمونی حزبی و نه افزایش تعداد احزاب. ️حرکتی «گفتمانی و راهبردی» نه حزبی. آن را به «یک حزب» تقلیل ندهیم.

حمیدرضا جلائی پور نیز از امضاء کنندگان بیانیه راهگشایان نیز در مطلبی ضمن بیان تلویحی عمل‌گرایانه نبودن ایده مشارکت مشروط نوشت: ارائهٔ تحلیل و پیشنهاد به نهادها و احزاب و رهبران و مصلحان سیاسی حزب زدایی نیست، بلکه اقتضای گفتگو و آزادی تحلیل و بیان و تقویت و بالندگی جریان‌ها است، چه از سوی امضاکنندگان بیانیه‌های تحلیلی انجام شود و چه از سوی بزرگانی همچون حجاریان. در ضرورت تقویت احزاب تردیدی نیست، اما این‌که کدام راهبرد پیشنهادی در مسیر آرمان‌ها پا در زمین واقعیت دارد و عملاً به تقویت تحزب و گشایش و اصلاحات می‌انجامد و کدام راهبرد از ظرفیت احزاب برای راهگشایی و گشایشگری عملی می‌کاهد محل گفتگو است.

این اما همه ماجرا نیست. پس از اعلام نامزدهای نهایی جبهه اصلاحات برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم نیز برخی از اصلاح‌طلبان منتقد جبهه اصلاحات و طیف رادیکال این جریان در مطالبی ضمن تأکید بر اینکه ایده حضور با کاندیدای اختصاصی در انتخابات از سوی اصلاح‌طلبان توفیقی نخواهد داشت تصریح کردند که خاتمی دیگر به آن معنا نقطه تعادل در جبهه اصلاحات نیست.

در این رابطه مهدی شیرزاد طی یادداشتی بابیان اینکه از انتخابات مجلس یازدهم، توزیع نرمال در جریان اصلاحات به‌هم‌خورده و نیروهای سیاسی موجود در آن، در طیفی از منافع نیستند بلکه بعضاً منافعی متضاد با یکدیگر یافته‌اند که نتیجه آن، تعارض و خنثی کردن پروژه‌های یکدیگر است، تأکید می‌کند بخش بزرگی از این تعارض، متأثر از شکاف نسلی است.

این فعال سیاسی اصلاح‌طلب در ادامه بابیان اینکه قرابت فکری بخش مهمی از اعضای جبهه اصلاحات، به‌خصوص در هیئت‌رئیسه این جبهه با دیدگاه‌های تاج‌زاده غیرقابل کتمان است، تصریح می‌کند، کنار گذاشتن بهزاد نبوی از ریاست این جبهه و بی‌توجهی به مواضع احزاب مهمی چون کارگزاران سازندگی و اعتماد ملی، توزیع نرمال نیروهای سیاسی در جریان اصلاحات را بسیار آشفته کرده است به‌گونه‌ای که به نظر نمی‌رسد موضع خاتمی همچون گذشته نقطه تعادل این جریان باشد. چنین شرایطی به مرجعیت سیاسی جبهه اصلاحات بسیار آسیب‌زده است.

به باور شیرزاد، مهم‌ترین نشانه این آسیب، این است که اکثر کاندیداهای مطرح اصلاح‌طلب یا نزدیک به این جریان، دست‌کم در زمان ثبت‌نام، چندان ضرورتی به رایزنی و هماهنگی با اعضای متنفذ این جبهه ندیده‌اند یا نمی‌بینند و در این مرحله نیز، برخی از ایشان تشریفات و شروط مطرح در راهبردهای اخیر این جبهه در خصوص انتخابات ریاست جمهوری را نپذیرفتند و تمایلی به بودن در لیست کاندیداهای اختصاصی نداشتند.

آشکار شدن شکاف‌های عمیق راهبردی – تشکیلاتی در جبهه اصلاحات/ زمزمه‌های فیلتراسیون قریب‌الوقوع در میان اصلاح‌طلبان! / روزنه‌گشایان: نمی‌خواهیم گروهکی شویم!

وی در ادامه می‌نویسد:

پیش از انتخابات ۱۴۰۰ که توزیع نرمال نیروهای سیاسی در جریان اصلاحات، دست‌کم در ظاهر امر، برقرار بود و خاتمی در نقطه تعادل ایستاده بود، پتانسیل راهبرد شرکت در انتخابات ریاست جمهوری، مشروط به تأیید صلاحیت کاندیدای اختصاصی وجود داشت. چه این‌که بسیار بیش از امروز قدرت و توان مدیریت فضا جهت رسیدن به یک کاندیدای اختصاصی وجود داشت؛ اما امروز، در مختصات کنونی نیروهای حاضر در جریان اصلاحات و در شرایطی که برای حاکمیت، برگزاری انتخاباتی در غیبت «چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب» عادی شده است، بعید به نظر می‌رسد راهبرد شرکت در انتخابات، مشروط به حضور کاندیدای اختصاصی، زمینه تحقق یابد.

شیرزاد در ادامه بابیان اینکه فرق مهم این انتخابات با انتخابات مجلس در این است که احتمالاً تحلیل، ارزیابی و منافع برخی احزاب اصلاح‌طلب ایجاب نمی‌کند که در جایگاه نهضت آزادی قرار گیرند، خطاب به حاکمیت تصریح می‌کند که این‌یک خطا است اگر تصور شود، هر کس که به‌عنوان کاندیدای اختصاصی جبهه اصلاحات مطرح شود، بنا دارد یا آمده است که برنامه‌ها و مواضع تاج‌زاده را دنبال کند.

آشکار شدن شکاف‌های عمیق راهبردی – تشکیلاتی در جبهه اصلاحات/ زمزمه‌های فیلتراسیون قریب‌الوقوع در میان اصلاح‌طلبان! / روزنه‌گشایان: نمی‌خواهیم گروهکی شویم!

قرابت با دیدگاه‌های تاج‌زاده بلای جان جبهه اصلاحات

بررسی این مطالب بیانگر آن است که جبهه اصلاحات همچنان از شکاف میان طیف رادیکال و میانه خود رنج‌برده و از سوی دیگر شخص خاتمی و جبهه اصلاحات همچنان متأثر از اصلاح‌طلبان ساختاری و تحول‌خواه بود که این مساله حتی انتقادات درونی به خاتمی را نیز افزایش داده است.

طیف اصلاح طلبان ساختاری که به دنبال ایده مشارکت مشروط هست با این انتقاد از سوی اصلاح‌طلبان میانه‌رو مواجه است که در صورت رد صلاحیت کاندیدای اصلاح‌طلب نباید صحنه را ترک کرده و می‌بایست با کنشگری مبتنی بر واقع‌گرایی ائتلاف مساله محور را دنبال نمایند. این در شرایطی است که اصلاح‌طلبان رادیکال ضمن مخالفت با این روند حتی اصلاح‌طلبان میانه‌رو را تهدید به فیلتراسیون در صورت ادامه و پافشاری بر ایده‌های خود می‌نمایند.

اصلاح طلبان میانه‌رو اما با انتقاد از متأثر بودن خاتمی از هسته رادیکال جریان اصلاحات تصریح دارند که وی همچون سابق دیگر نقش تعادل ساز در جبهه اصلاحات را نداشته و در شرایط کنونی دیگر نیروهای سیاسی در جریان اصلاحات در راستای خنثی‌سازی یکدیگر عمل می‌کنند

تصریح اصلاح طلبان میانه‌رو مبنی بر تفاوت انتخابات مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری و بیان اینکه برخی احزاب به دنبال دچار شدن به سرنوشت گروهک نهضت آزادی نیستند، نشان می‌دهد که جبهه اصلاحات درگیر شکاف‌های جدی در حوزه راهبردی و تشکیلاتی است!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آشکار شدن شکاف‌های عمیق راهبردی – تشکیلاتی در جبهه اصلاحات/ زمزمه‌های فیلتراسیون قریب‌الوقوع در میان اصلاح‌طلبان! / روزنه‌گشایان: نمی‌خواهیم گروهکی شویم! بیشتر بخوانید »

پشت پرده رادیکالیزه کردن فضای دانشگاه‌ها در اغتشاشات/ جوکرها در دانشگاه چه می‌کنند؟

پشت پرده رادیکالیزه کردن فضای دانشگاه‌ها در اغتشاشات/ جوکرها در دانشگاه چه می‌کنند؟



در اغتشاشات اخیر در کشور تمرکز یارگیری از سوی ضدانقلاب روی همین نسل NEET بوده است؛ استفاده از محتوای هیجانی و اغواگر با استفاده از ظرفیت بی بندباری گروه‌هایی چون رپرها، هیچهایکرها قابل توجه است!

سرویس سیاست مشرق- نزدیک به سه ماه قبل از برگزاری انتخابات مجلس هشتم اعضای طیف افراطی دفتر تحکیم وحدت (طیف افراطی علامه) در دفتر حزب منحله مشارکت جمع شده بودند تا درباره شرکت یا عدم شرکت در انتخابات با اصلاح‌طلبان به جمع‌بندی برسند، در آن جلسه سعید حجاریان تئوریسین مشارکتی‌ها به دانشجویان گفت که مجلس را باید دوباره به دست بگیریم و آن را تبدیل به مهستان کنیم! اشارات مبهم این اصلاح‌طلب استخوان خردکرده در سیاست برای دانشجویان خیلی ملموس نبود، زیرا تصور قاطع افراد حاضر در جلسه آن بود که توافقی میان رادیکال‌ها و افراطی‌ها بسته‌شده و انتخابات تحریم خواهد شد؛ اما برخلاف تصور حاضران جمع‌بندی حزب متفاوت از درخواست این گروهک شبه دانشجویی بود.

حجاریان در آن روزبه دانشجویان گفت که دولت فشار سیاسی را روی اصلاح‌طلبان زیاد کرده و تنها راه خروج از این وضعیت آن است که جناح چپ مجلس را در دست بگیرد، این سخن به مذاق دانشجویان خوش نیامده و بگوومگوی شدیدی میان حاضران در جمع شکل گرفت. یکی از دانشجویان رو به حجاریان گفت که در بهار اصلاحات که مجلس و دولت را باهم در دست داشتید چه گلی در بر ما زدید که این بار دوقطبی سیاسی می‌تواند بهتر آن را بزند! این جمله باعث ناراحتی شدید اعضای حزب شد تا جایی که شکوری راد به یکی از دانشجویان گفت که خودتان را با تحکیم وحدتی‌ها در دهه هفتاد مقایسه نکنید، شما جوجه فوکولی‌های کراواتی را چه به سیاست!

همین جمله تحقیرآمیز کافی بود تا جلسه به‌هم‌خورده و دانشجویان رادیکال با دلخوری از دفتر حزب منحله مشارکت بیرون بزنند؛ دو روز بعدازاین ماجرا این افراد به دیدار عبدالکریم سروش رفته و از او چاره‌جویی می‌کنند. پدر معنوی رادیکالیسم سیاسی در ایران به دانشجویان توصیه می‌کند که قید همکاری با اصلاح‌طلبان را زده و راه خودشان را بروند؛ این توصیه خاص سیاسی باعث شد این دست دانشجویان با برگزاری چند میتینگ در حیاط دانشگاه انتخابات را تحریم کنند.

آن روزها سیاست‌مدار اصلاح‌طلب با تمسخر تیپ و قیافه دانشجویان باعث شد بدنه پوستر چسبان در انتخابات از چپ‌ها فاصله گرفته و این جناح سیاسی حتی نتواند یک فراکسیون اقلیت ضعیف در مجلس تشکیل بدهد؛ پس‌ازاین ماجراها علوی‌تبار در یادداشتی نوشت که جنبش دانشجویی به پایان خط رسیده است.

پشت پرده رادیکالیزه کردن فضای دانشگاه‌ها در اغتشاشات/ جوکرها در دانشگاه چه می‌کنند؟

اصلاح‌طلبان در دهه هشتاد ظاهر دانشجویان رادیکال را مورد تمسخر قرار می‌دادند

آتش‌بازی نسل NEET در اغتشاشات

طنز روزگار آن است که ۱۵ سال پس‌ازآن شکست سیاسی خردکننده، همان گروهک سیاسی که روزگاری تیپ ظاهری چند دانشجو را تمسخر کرده و آن‌ها را فوکولی خوانده بود؛ این روزها پشت فحاش‌ترین بخش از اغتشاشات دانشجویی سنگر گرفته و زیر شعارهای گروهک‌های تروریستی پژاک سینه می‌زند.

 ازجمله این افراد همان علی شکوری راد است که به علت خلوت شدن احزاب سیاسی اصلاح‌طلب از رده سه به سطح یک‌درمیان ژنرال‌های سیاسی راه پیداکرده و با بی‌بندوباری بخش دانشجو نما در اغتشاشات هم‌صدا شده است، البته این هم‌راستا شدن باهدف میرایی در جریان اصلاحات باهدف یارگیری و ارتقاء سطح رأی دومیلیونی در انتخابات برای هسته سخت اصلاحات آورده سیاسی ندارد؛ زیرا طیف رادیکالیزه شده در دانشگاه قبل از هر چیز از روی همین فسیل‌های حزبی رد شده و برای فرش قرمز آن‌ها هیچ علامت وصلی ارسال نمی‌کند.

پشت پرده رادیکالیزه کردن فضای دانشگاه‌ها در اغتشاشات/ جوکرها در دانشگاه چه می‌کنند؟

چپ افراطی با چهار فاصله نسلی از NEET حمایت می‌کند!

البته سواری ندادن طیف فحاش در برخی دانشگاه‌ها به چپ رادیکال انتخابات محور اتفاقی نیست!

چهل روز پس از آغاز برخی اغتشاشات در تعدادی از محلات آتش این آشوب‌ها فروکش کرده است، این وضعیت برای سرویس‌های اطلاعاتی غربی علامت مطلوب محسوب نشده از این رو سعی کرده‌اند فشار حداکثری اغتشاشات را در درون برخی دانشگاه‌های مستعد حفظ کنند ودشمن روی بمب NEET دست گذاشته است.

پمپاژ روزانه سرخوردگی، بیکاری و ناامیدی اجتماعی از سوی رسانه‌های ضدانقلاب و بیگانه و نیز شبکه‌های اجتماعی باهدف انباشت نارضایتی و نبودن افق روشن فضا برای ظهور و بروز نسلی خشن فراهم شود!

گروه NEET (Not currently engaged in Employment, Education or Training) مجموعه‌ای از افرادی است که شعارشان آن است که نه کار می‌کنند؛ نه درس می‌خوانند و نه علاقه دارند حرفه‌ای را بیاموزند، این روزها این شعار در برخی دانشگاه‌ها شنیده‌شده و مخاطب آن افرادی است که سعی دارند با بدترین شکل ممکن آنارشیستی برخورد کنند. تعدد این افراد بدون انگیزه، آینده‌نگری و هدفمندی باقدرت تخریبی نسبی باعث شده است که محور التهابات اجتماعی در دانشگاه‌ها بالا برود.

نسل NEET در ادبیات علوم اجتماعی و روان‌شناسی شامل طیفی آسیب‌پذیر است که نیاز به حمایت اجتماعی دارد و در طبقه اقشار آسیب‌پذیر دسته‌بندی می‌شود. بررسی داده‌های آماری سازمان بین‌المللی کار (ILO) در این زمینه نشان می‌دهد بالاترین نرخ شاخص NEET جوانان در سطح جهان مربوط به کشور ترینیدادوتوباگو در آمریکای جنوبی است، به‌طوری‌که نرخ NEET جوانان این کشور حدود ۵۲ درصد بوده است. پس‌ازاین کشور، زیمبابوه با نرخ ۴۸ درصدی در رتبه دوم، یمن با نرخ ۴۵ درصدی رتبه سوم، زامبیا با نرخ ۴۴ درصدی در رتبه چهارم و تاجیکستان با نرخ ۴۲ درصدی در رتبه پنجم قرار دارند.

البته وضعیت NEET در داخل کشور در برخی استان‌ها در وضعیت نامطلوبی قرار دارند، به‌طوری‌که طبق داده‌های آماری استان سیستان با نرخ NEET حدود ۴۸٫۲ درصدی در رتبه اول کشور، گلستان با نرخ ۴۴ درصدی در رتبه دوم، هرمزگان با نرخ ۴۳٫۸ درصدی در رتبه سوم، کرمانشاه با نرخ ۴۲٫۸ درصدی در رتبه چهارم، لرستان با نرخ ۴۲٫۱ درصدی در رتبه پنجم دارای نرخ بالای NEET هستند.

در اغتشاشات اخیر در کشور تمرکز یارگیری از سوی ضدانقلاب روی همین نسل NEET بوده است؛ استفاده از محتوای هیجانی و اغواگر با استفاده از ظرفیت بی بندباری گروه‌های هنری مانند رپرها، هیچهایک‌ها ونیز گسترش مجدد فرهنگ هیپی‌ها به طرز چشم‌گیری افزایش داشته و باعث انشقاق فرهنگی شده است؛ تا جایی که در شبکه‌های اجتماعی با دو جامعه ایرانی روبرو هستیم، یکی جامعه متوازن در فضای اکثریت و دیگری جامعه درهم‌ریخته و ناهمگون در فضای مجازی! این وضعیت روی دانشگاه‌ها به‌عنوان نیروی محرک نخبه‌گرا تأثیر گذاشته و بخش رادیکالیزه شده را به جلو هل داده است.

نسل NEET با عبور از ساختارها و حریم‌های اجتماعی و قواعد پذیرفته‌شده فرهنگی و نیز ارزش‌های ملی و اسلامی خودش را از کلونی‌های زیرزمینی جدا کرده و این روزها در برخی خیابان‌ها و به‌خصوص مراکز علمی و فرهنگی جولان می‌دهد؛ این نسل با باورهای ضعیف مورد استقبال سرویس‌های بیگانه قرارگرفته و روی آن مانور تبلیغاتی شدید می‌دهند. نسل NEET در دانشگاه لیدر اصلی اغتشاشات بوده و مدلی خاص از اغتشاش ر پیش می‌برد.

در آشوب‌های چندهفته‌ای دشمنان روی موج‌سواری گروهک‌ها و فعال کردن هسته‌های داخلی پس از ورود نسل NEET به صحنه حساب ویژه باز کرده‌اند، البته آنچه باعث شد محاسبات آن‌ها به هم بخورد ظرفیت آماده و پا به کاری بود که از خط آشوب عقب‌مانده و این مدل عملیاتی تنها به درون برخی دانشگاه‌ها محدودشده است. در این پروژه سعی شده بود که فرآیند جامعه‌پذیری تحرکات جوکرها زیر پرچم نسل NEET افزایش‌یافته و باعث تغییرات فرهنگی در طیف خاکستری شود.

پشت پرده رادیکالیزه کردن فضای دانشگاه‌ها در اغتشاشات/ جوکرها در دانشگاه چه می‌کنند؟

پشت پرده رادیکالیزه کردن فضای دانشگاه‌ها در اغتشاشات/ جوکرها در دانشگاه چه می‌کنند؟

الگو سازی از زندگی هیچهایکرها و رپرها برای نسل NEED

استفاده از ظرفیت NEET در اغتشاشات در پنج پرده پیش رفته است:

۱-بررسی و تحلیل گفتمان و تاکتیک‌های لیدرهای خارج نشین دریک ماه اخیر نشان می‌دهد که ترویج فحاشی و عادت دادن جامعه به ادبیات رادیکال به شدت افزایش‌یافته و به‌عنوان نقطه عزیمت به آن می‌نگریستند؛ از نگاه این افراد نسل NEET یک شبکه بدون ساختار و سازمان و ژله‌ای مانند و همچنین غیر ایدئولوژیک است که به دلیل نداشتن سابقه امنیتی با رویکرد سلبی می‌تواند نبض اغتشاشات را در دست بگیرد.

۲– طراحی استراتژی ترویج فحاشی و اقدامات رادیکال در سطل دانشگاه با این هدف پیش رفته است که به‌تدریج این مدل رفتاری به‌عنوان الگو از سوی بخش نخبه جامعه به سایر اقشار اجتماعی تسری یافته و میرایی یابد.

۳-صحنه‌گردانی دانشگاه میزان تابعین بیرونی را افزایش داده و به‌مرور خط پیوندی میان این دو ایجاد می‌کند.

۴– اگر تابلو اغتشاشات در دانشگاه بماند؛ یارگیری نیروهای گروهکی از طیف سفید و بدون سابقه افزایش‌یافته و مانند نخستین سال‌های پیروزی انقلاب اسلامی دانشگاه لانه گروهکی می‌شود، در آن زمان با حضرت امام (ره) و اجرای انقلاب فرهنگی محیط مقدس دانشگاه را از حیث این افراد پاک شد.

۵– استفاده از ترکیب مختلط و دانشجویی فضای التهاب در کشور حفظ‌شده و در بزنگاهی خاص انرژی تخلیه نشده در دانشگاه به خیابان خالی شود.

پشت پرده رادیکالیزه کردن فضای دانشگاه‌ها در اغتشاشات/ جوکرها در دانشگاه چه می‌کنند؟

پشت پرده رادیکالیزه کردن فضای دانشگاه‌ها در اغتشاشات/ جوکرها در دانشگاه چه می‌کنند؟

یک مطالعه میدانی از عوامل مؤثر در اغتشاشات نشان می‌دهد که طیف گسترده‌ای از افراد (نزدیک به ۶۵ درصد) به دلیل هیجانات به حلقه آشوب‌ها وصل شده است، در دانشگاه‌ها برگزاری تجمعات غیرقانونی در محیط‌های آموزشی و دانشگاهی، فعالیت و تبلیغ به نفع گروهک‌های تروریستی و مکاتب الحادی، ایجاد بلوا و آشوب در محیط دانشگاه و خوابگاه‌های دانشجویی و نیز فحاشی و استفاده از الفاظ رکیک در محیط دانشگاه و توهین به ساحت مقدس دانشگاه و به‌صورت کلی عدم رعایت شئون دانشجویی مطابق با منشور انضباطی دانشجویان همچنین ایجاد درگیری فیزیکی با دانشجویان و مسئولان انضباطی دانشگاه‌ها، پرخاشگری و ضرب‌وجرح، شعارنویسی و اهانت به مقدسات نشانه‌هایی روشن از آن دارد که دشمن از ظرفیت NEET برای آشوب سازی استفاده کرده است.

واقعیت آن است که اگر در دهه هفتاد و هشتاد برخی گروه‌های دانشجویی با گروهک‌های ضدانقلاب به‌صورت رسمی ائتلاف کرده بودند در یک دهه گذشته این ارتباط به‌صورت حلقه‌های غیر سازمان‌یافته تغییر جهت یافته است، این وضعیت باعث شده است که NEET محفل مناسب برای ارزیابی دشمن از وضعیت اغتشاش در داخل باشد.

 در محاسبات صورت گرفته دانشگاه‌ها باید تا روز ۱۶ آذر به بالاترین سطح از رادیکالیسم رسیده و مسیر خود را به بیرون از آن پیدا کنند؛ این وضعیت البته پایداری چندانی ندارد، در شرایطی که ماشین تولید اغتشاشات با ناامیدی مطلق از مردم روی شکاف نسلی و نیز تولید خشم و نفرت حساب بازکرده است، لازم است که مسئولان وزارت علوم، فضای فرهنگی را از حدود گروهکی جدا کنند. برخورد آموزشی با محوریت کمیته‌های انضباطی با افراد خاطی و توجه به انقلاب فرهنگی جدید در برابر قلع‌وقمع فرهنگی دشمن باعث انزوای اغتشاش‌گران خواهد شد.

در طول دو دهه گذشته انبوهی از سمینارها، کارگروه‌ها، همایش‌ها، تشکیل شده و نیز مقادیر قابل‌توجهی پژوهش صورت گرفته و کتب و مقالات زیادی نوشته شده که موضوع آنها آسیب‌شناسی آموزش‌عالی و دانشگاه‌ها و تلاش برای ارائه روش‌های مشکل‌گشایی آنها بوده است. اما نتیجه آن عملیاتی نشده است؛ فراموش نکنیم که در پروژه ویران سازی، دشمن ابو محمد جولانی رهبر یک گروهک جنایتکار است نه دانشجوی سال دوم دانشگاه دمشق!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پشت پرده رادیکالیزه کردن فضای دانشگاه‌ها در اغتشاشات/ جوکرها در دانشگاه چه می‌کنند؟ بیشتر بخوانید »

افشاگری یک سلبریتی علیه اپوزیسیون: آن‌ها دیکتاتور هستند!/ پیام رئیسی به مکرون چه بود؟

افشاگری یک سلبریتی علیه اپوزیسیون: آن‌ها دیکتاتور هستند!/ پیام رئیسی به مکرون چه بود؟



رضا کیانیان: اپوزیسیون خارج از کشور معتقد به دوقطبی کردن نیروهای داخلی هستند. اپوزیسیون خارج نشین دیکتاتور هستند، باید فضای آزادی را به وجود بیاوریم که در آن‌ها میلیون‌ها قطب وجود دارد.

سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارش‌ها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل بانام «ویژه‌های مشرق» شمارا در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامه‌های کشور قرار می‌دهیم. در این ویژه‌نامه، نگاهی به آخرین مواضع جناح‌های سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته می‌شود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافت‌های مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.

**********

روزنامه‌های امروز چهارشنبه ۳۰ شهریورماه در حالی چاپ و منتشر شد که گزارشی از آخرین تحولات برجامی؛ حکم رهبر انقلاب درباره مجمع تشخیص مصلحت و انتقاد نمایندگان مجلس از کیفیت نازل خودروهای داخل در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

چهار روز پس از فوت جنجالی مهسا امینی همچنان روزنامه‌های مختلف به تحلیل این سوژه خبری می‌پردازند.

روزنامه «هم‌میهن» در شماره امروز خود با تیتر «اعتراضات و انحرافات» به جریان شناسی تجمعات خیابانی و دانشجویی روزهای اخیر پرداخته و نوشته است:

تندروهای داخل حکومت دوست دارند این اعتراضات را به براندازان بچسبانند که قطعاً شعارهایی در تأیید این ادعا هم داده می‌شود. ممکن است براندازان هم به این جمعیت بپیوندند اما خیلی از افراد حاضر در این تجمعات اعتراضات و مطالبه مشخص درباره موضوعات ازجمله همین رویداد مرگ مهسا و گشت ارشاد دارند ولی خواهان تغییر کلیت نیستند.

سعید شریعتی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب نیز به این روزنامه گفته است:

 موضوع سبک زندگی و اجبار تحمیل سطح زندگی در میان طبقات مختلف اجتماعی، چه مرفه، چه میانی و چه فرودست، تفاوت دارد؛ اما به‌هرحال این خواسته در همه طبقات وجود دارد. حالا ممکن است مرفهین یک‌جور اعتراض کنند و طبقه متوسط و ضعیف، یک‌جور دیگر دست به اعتراض بزنند. همچنین اولویت‌ها برای اعتراض کردن متفاوت است.

افشاگری یک سلبریتی علیه اپوزیسیون: آن‌ها دیکتاتور هستند!/ پیام رئیسی به مکرون چه بود؟

روزنامه سازندگی نیز جلد امروز خود را به گفتگویی پیرامون گشت ارشاد با رضا کیانیان اختصاص داده است.

این سلبریتی سینمایی در این مصاحبه می‌گوید:

اگر همان روز فرمانده گشت ارشاد استعفا می‌کرد خیلی از اتفاقات نمی‌افتاد. او می‌پرسد: با این روش گشت ارشاد در این سال‌ها چند نفر باحجاب شدند، چند نفر بی‌حجاب شدند؟ کیانیان در ادامه می‌گوید: مسائل را می‌توان با گفت‌وگو حل کرد اما وقتی یکی می‌آید و مردم را خس و خاشاک می‌خواند، چه جایی برای گفت‌وگو باقی می‌ماند.

کیانیان در ادامه با افشاگری علیه فضای اپوزیسیون گفته است که من به سهم خودم تلاش می‌کنم جامعه را از دوقطبی بودن خارج کنم، برخی مدیران ما می‌خواهند فضای دوقطبی را تقویت کنند و جایی برای گفت‌وگو باقی نمی‌گذارند، اپوزیسیون خارج از کشور معتقد به دوقطبی کردن نیروهای داخلی هستند. اپوزیسیون خارج نشین دیکتاتور هستند، باید فضای آزادی را به وجود بیاوریم که در آن‌ها میلیون‌ها قطب وجود دارد.

افشاگری یک سلبریتی علیه اپوزیسیون: آن‌ها دیکتاتور هستند!/ پیام رئیسی به مکرون چه بود؟

روزنامه جام جم نیز به تحلیل اغتشاشات اخیر پرداخته و می‌نویسد:

مهسا امینی، نامی که دیگر فقط یک اسم نیست و به‌نوعی می‌توان آن به‌عنوان رمز یک عملیات سوخته دانست که شاید بر اساس برخی بی‌تدبیری‌ها و کمک و همراهی بعضی جریانات داخلی سعی در احیای خود دارد. عملیاتی از جنس پروژه‌های افرادی نظیر تاج‌زاده، حجاریان، علوی‌تبار که معتقد بودند اصلاحات خون می‌خواهد و در جریان فتنه سال ۸۸ در جهت تحقق این هدف از هیچ اقدامی برای رسیدن به این خواست خود کوتاهی نکردند.

در ادامه این گزارش آمده است:

پروژه ندا آقا سلطان در جریان پرونده کشته‌سازی آن سال‌ها شباهت زیادی با آشوب‌های این روزها دارد با این تفاوت که آنجا کشتند و اینجا تلاش می‌کنند نظام را مظلومانه قربانی حادثه تلخی کنند که ریشه آن‌هم در نگاه ابزاری خودشان به زنان سرزمینم بوده و هست، وگرنه که بر همگان آشکار است حامیان قاتل میترا استاد هیچ‌وقت نمی‌توانند امروز برای دختری که با هزاران آرزو چشم برجهان بسته است مرثیه‌سرایی کنند.

افشاگری یک سلبریتی علیه اپوزیسیون: آن‌ها دیکتاتور هستند!/ پیام رئیسی به مکرون چه بود؟

روزنامه وطن امروز نیز گزارشی با عنوان «از دروغ مجازی تا اغتشاش خیابانی» تیتر یک کرده و نوشته است:

در پی فوت مهسا امینی، چهره‌ها و رسانه‌های جریان اصلاح‌طلب که مدت‌هاست در حوزه سیاسی کشور بلا موضوع شده‌اند، همراه با جریان ضدانقلاب خارج نشین خط دروغ‌پردازی و شایعه‌سازی را در پیش گرفتند که نتیجه‌ای جز انحراف و جریحه‌دار شدن کاذب افکار عمومی و همچنین اهانت به ارزش‌ها و هنجارهای انقلاب اسلامی نداشت. بلافاصله پس از فوت مهسا امینی، رسانه‌های ضد ایرانی که عمدتاً از پول نفت سعودی‌ها ارتزاق می‌کنند با طرح این شایعه که ضرب و شتم مرحومه امینی از سوی نیروهای انتظامی باعث ضربه‌مغزی و درنهایت منجر به مرگ او شده است، درصدد موج‌سواری بر خون امینی برآمدند.

افشاگری یک سلبریتی علیه اپوزیسیون: آن‌ها دیکتاتور هستند!/ پیام رئیسی به مکرون چه بود؟

روزنامه کیهان نیز آشوب‌های اخیر را انتقام‌گیری دشمن از حماسه اربعین تلقی می‌کند و در گزارشی که امروز تیتر یک کرده، می‌نویسد:

 در شرایطی که در داخل هم مردم و هم مسئولان بر ضرورت رسیدگی دقیق و موشکافانه به این پرونده تاکید دارند، طبق معمول طیف مدعی اصلاحات همسو و هماهنگ با رسانه‌های معاند و ضدانقلاب که همواره در کمین اتفاقات تلخ و ناگوار کشور نشسته‌اند تا از آن مستمسکی برای سوءاستفاده و عقده‌گشایی علیه نظام جمهوری اسلامی بسازند.

کیهان در ادامه این گزارش نوشته است:

 مدعیان اصلاحات که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ با اعلام اسم رمز «تقلب» از سوی نامزد شکست‌خورده، اعتراضاتی را آغاز کردند که رفته‌رفته فضای سیاسی اجتماعی کشور را با فتنه‌ای پیچیده مواجه؛ و همه دشمنان خارجی و معارضان داخلی را امیدوار به براندازی نظام جمهوری اسلامی کرده بود، این بار نیز با همان شیوه و با اسم رمز «گشت ارشاد» و با همکاری و هم‌پوشانی رسانه‌های معاند و ضدانقلاب هجمه علیه نظام را آغاز کرده و بار دیگر پرده نفاقشان برافتاد.

افشاگری یک سلبریتی علیه اپوزیسیون: آن‌ها دیکتاتور هستند!/ پیام رئیسی به مکرون چه بود؟

ترافیک دیپلماتیک در نیویورک

روزنامه ایران رایزنی رئیسی و مکرون را عکس یک کرده و با اشاره به اینکه آیت‌الله رئیسی در اولین روز حضور خود در مقر سازمان با رئیس‌جمهور فرانسه، پاکستان، بولیوی و رئیس شورای اروپا دیدار و همچنین در اجلاس یونسکو سخنرانی کرد نوشته است:

 نکته‌ای که تا اینجای کار موردتوجه رسانه‌ها قرارگرفته است، ترکیب هیئت همراه رئیس‌جمهور در نخستین سفر به مقرر سازمان ملل در نیویورک است. برخلاف رویه‌های سابق، جمعی اندک اما تأثیرگذار در حوزه سیاست خارجی و بین‌الملل رئیس‌جمهور را در این سفر همراهی می‌کنند.

افشاگری یک سلبریتی علیه اپوزیسیون: آن‌ها دیکتاتور هستند!/ پیام رئیسی به مکرون چه بود؟

ایران می‌نویسد:

 حضور علی باقری، رئیس هیئت دیپلماتیک مذاکرات وین در هیئت بلندپایه ایران در نیویورک از پیگیری روند مذاکرات در گردهمایی جهانی سازمان ملل متحد حکایت دارد. در همین راستا باقری روز گذشته با «انریکه مورا»، مسئول اروپایی هماهنگ کننده مذاکرات دیدار و درباره آخرین تحولات گفت‌وگو کرد. رئیس هیأت مذاکره کننده کشورمان پیش از آن اعلام کرده بود که این ملاقات با در نظر گرفتن پیام‌های دریافتی از آژانس بین‌المللی انجام خواهد شد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

افشاگری یک سلبریتی علیه اپوزیسیون: آن‌ها دیکتاتور هستند!/ پیام رئیسی به مکرون چه بود؟ بیشتر بخوانید »

ما مضطریم، اما چرا؟

ما مضطریم، اما چرا؟



در ایران امروز اضطرار غرب‌گرایی چهره های متفاوت بامراتب گوناگون دارد، مهم‌ترین مشخصه آنان بی اعتمادی به خدا و وعده‌ها وسنت‌های الهی و عهد های قرآنی و هدایت خاندان وحی است.

سرویس دیدگاه مشرق- امام خمینی، اهل انقلاب اسلامی، مؤمنان و پیروان متقی قرآن و اهل البیت علیهم السلام‌  و اهل باور به سنت های الهی و دارای نفوس مطمئنه  و دست کم لوامه  ومنتظران صدیق  حجت بن الحسن العسکری، همه مردم انبوه از اقشار مختلف که حلال خوار بوده اند و چشم براه  امام و منجی موعود جهان(عج) برای رهایی از ظلمات و دار دهشت عدم ظهور نوربخش بزرگ،   نیٌر الاعظم (عج) زیسته اند، مضطرین غیبت امام منتظرشان هستند و جان ناچیز در راه انجام تکالیف عصر غیبت در کف گرفته و بسیاری هم با شهادت گواه راستگویی خود را در معامله با ربٌ یکتا  امضا کرده اند.

ایستادگی بازماندگان واین دست مردم صبور، گویای آن است که بر سر همان عهد و همان پیمان ازلی‌هستند. امام خمینی(ره) و امام خامنه ای دامت برکاته، کارشان‌رهبری و سرپرستاری این مؤمنان دارای بها و به دور از بهانه‌گیری و پیمانداران جان بر کف بوده است.

اما مضطران و به تنگ آمدگان دیگری هم که کم نیستند میان مردم ایران، از درون حکومت و وزیر و وکیل و قاضی وگروه های سیاسی و مقتدران اقتصادی و… تا میان اقشار مردم از مسرفین و دارامندان و زراندوزان مرفه و تحصیل‌کرده گرفته تا حتی مردم  معمولی، مضطرند و اینان هم امروزهمه جا حضور علنی دارند که کارشان و علت درماندگی و ناچاری و دچاری شان غیبت امام غایب عج نیست، بر عکس  حضور وجود نورانی امام معصوم (عج) در زندگی جامعه و انقلاب ایران است که تاب از آنان برده است؛ زیرا اهل حرام از نظارت پاکان دلخسته می شوند و از مدد و یاری امام (عج)   به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی وبه  امام خمینی (ره) و امام خامنه‌ای دامت برکاته که راه امام خمینی را در مسیر انتطاربقیه الله الاعظم ادامه میدهد، به تنگ می آیند.

 حضور امام زمان که  فراخواننده به انجام تکلیف بندگی و حلال کاری و ایستادگی و مقاومت برابر ظلم و فساد و بردگی شیاطین وگناه است، به مذاقشان خوش نمی آید  و حرام‌خواران و بی ایمانان و اسیران شیاطین و نفس اماره و خودپرست و نفاق‌کار و  متمایل به دنیا و آرامش و رفاه و خوشی و لذات دنیوی و زندگی بی درد سر ولو تحت فرمان کفر مدرن از نظامی گریزان از کفر حاکم به جهان و پذیرنده مشقات ایستادگی برای آزادگی و ذلت ناپذیری خشمگین اند.

آنان از همان قیام لله امام (ره) وسپس  پیروزی انقلاب و در تمام طول ایستادگی معجزه آسا و جاری بودن سنت الهی و در دوران امام خمینی (ره) وجانشین شایسته ایشان و تا امروز مضطر بوده اند، اما نه اضطرار مومنان با تمنای ظهور عدل جهانی، بلکه مضطر برای پذیرش سرپرستی کفر جهانی و دست شستن از مقاومت برای حفظ استقلال و آزادی از قید طاغوت متکبر و فرعون دجال عصر و مضطر برای  سازش با شیطان بزرگ و کاربرد عقل مدرن که به نفع های زندگی  دنیوی می اندیشد  و و فراموشی عمل به قرآن و چشیدن لذات قدرت و فرار ار هزینه بندگی و جان دادن برای انجام تکلیف الهی و به امتیاز  بهره مندی از دنیا وچرب و شیرین سازش و تسلیم به فرعون وحفظ قدرت ولو با ذلت!

این دسته از ایرانیان مراتب مختلف دارند و هر کاری برای گریز از انجام تکالیف الهی و پاسخ به «میل» خویش و زیر پانهادن فرامین و سنت‌های الهی کرده اند از هولناک ترین جنایات تا رفتارهای کوچک از سر جهالت و اعتماد به کفر وشیاطین و مدرنیته و سبک زندگی غربی و اجتهاد رای، از  ترور وجاسوسی وخونریزی و نفوذ تا عمل فاسد و حرام و تجاوز به حقوق ملت  در درون نهادهای حکومت و تضعیف مقاومت و کار مشرکانه ی ترویجی و دانشگاهی و «علمی» و سیاسی مدرن  و  تبلیغ عمومی  و رسانه ای و حزبی به سود تسلیم به غیر خدا  و حرام‌خواری و فساد و نهان روشی و اجتهاد رای و دل‌سپردگی به دنیا و دشمن محارب و هر موقعیت و چهره ای داشته اند از اپوزیسیون کمونیست و لیبرال تا یار سابق امام و انقلاب و از خانواده رهبران انقلاب و اهل جبهه سابق تا آیت الله العظمی و مجتهد عالیقدر، از  افراد اهل نماز شب واصول گرا تا اهل اباحه اصلاح طلب و مدرن! و این گریزندگان از خدا و اهل البیت علیهم السلام  و در جاهلان و فریب خوردگان معمولی و دل دادگان به فساد و سبک زیست شیطان بزرگ، امروز در دانشگاه، بازار و اداره و کارخانه  و میان غنی و فقیر هم همراهان اغوا شده و به مهلکه دنیا و فساد غلتیده دارد اینان مضطران بازگشت ارتجاعی به جاهلیت سرپرستی کفرند.

باری، این دو اضطرار ماهوا متفاوت است. یکی مبین شجاعت مؤمنان در وفا به پیمان با خدا و امام عصر عج و انقلاب اسلامی  ودیگری بیانگر ترس از دشمنان خدا و روحیه انحلال  و تسلیم طلبانه و سست ایمانی ی نا معقول و نفاق و دنباله رو نگرش دشمن و زمره ی رفرمیست های غرب و شرقگرا  و اسیران شیطان نفس اماره و شیطان بزرگ مدرنیته ی الحادگرا و لائیک اند.

ما مضطریم، اما چرا؟

ما مضطریم، اما چرا؟

در ابن مقاله می خواهم در باره این دو اضطرار سخن بگویم و نمونه‌هایی به نمایش بگذارم و نشان دهم هر موضوع از برجام تا شهادت شهید بهشتی، از موضوع عقلانیت تا محاسبه نفع ضرر و وظایف عاجل و نوع برخورد به دشمن غدار و موضوع انعطاف و حد انعطاف با نگاه هریک چه معنایی دارد!

 خط پشیمانی از راه امام(ره)

غربگرایان بر عکس خدا باوران حقیقی، دارای اضطرارجهت قبول وظهورسرپرستی شیطان مدرنیت و خواهان حضور فیزیکی آن در قالب رسمیت یافتن پذیرش سلطه نظام جهانی قدرت سرمایه داری  و شیطان بزرگ، پیوند با فرعونیت و کفر جهانی محارب با اسلام، تسلیم به خواستهای او و خاطر جمع شدن از رضایت شیطان و اهدای برد و پیروزی مطلق به خصم اسلام و ایران هستند. امروز این گروه‌های غربگرا و هر گروه دیگر نافی استفلال اسلام از کفر،   آگاهی مردم را کور می کنند. می کوشند مردم احساس کنند که بدون پذیرش بردگی شیطان، راهی برای زندگی امن شان وجود ندارد.

 آنان می کوشند مردم نفهمند که شرایط آمریکا مطلقا به ذلت کشاندن مردم ایران و نا امنی ابدی و دوزخ همیشگی است. کنگره آمریکا، دولت آمریکا و افراد مؤثرشان در قدر، کاملا و به روشنی مقاصد خود را باز می گویند : تحمیل و تٱمین منافع یک جانبه خود، بدون کمترین امتیاز و ادامه این وضعیت تا  تحقیر ملت، نفی مطلق ایستادگی بر پیمانذبا خدا،   هویت زدایی از ملت ، بدل کردنشان به خود باختگانی که خدا و اسلام شان را به بهایی پوچ می فروشند و به ابزار نفی استقلال و آزادی و عدالت و عزت خود بدل می شوند.

 آنان توهم و پندارهای بی پایه در ذهن جامعه منتشر می کنند. نظیر آن که گویی خدایی نیست و گویی ماجرای تقابل حق و باطل افسانه‌ی لای کتابهاست نه زندگی واقعی  و یاری خدا که در هر مرتبه وظیفه‌ای بر گردن ما می نهد،   شدنی نیست و این وعده که در صورت یاری دادن به خدا مشمول مدد الهی خواهیم شد و نظایر این سنت‌های الله، اساسا خرافه است و آدم‌ها به اجتهاد رٱی خویش و رها از فرامین قرآن و به عقل محاسب و به میل و نکراء باید عمل کنند و اجتهاد این گروه ها سرشار از خودباختگی و ترس و زبونی و تسلیم بی قید و شرط به أمریکاست.

 آن ها حتی به گونه فریبنده ای از قیاس سود می جویند و زمان/مکان واقعی را پرده پوشی می کنند. مثلا تکالیف زمانی را که حاکم شیعه حکومت دارد با دورانی عوض می کنند که زمانه و سرزمین غلبه مطلق مشرکان و کفر خشن است  و دشمن غدار و سلاطین وحشی بر مردم حاکم اند و امام معصوم در اردوگاه و سیاهچال زندانی و یا تقیه ناگزیر و هر مخالفت آشکار بی هوده و زیان بخش در حد مرگ بی فایده  و کاری نا مشروع بوده، در حالیکه  برعکس امروز ایران در عصر حاکمیت جمهوری اسلامی و حکومت سرپرست فقیه است و باید به او یاری داد و نظام  قدرتمند تر از دیروز و آمریکا ضعیف تر از دیروز است  و فساد نه مربوط به خواست نظام که حاصل دشمنان داخلی و خارجی است و باید قدرتمندانه با آن مقابله و حیات پاک جمهوری اسلامی راحفظ کرد نه حرف و عمل مشرکان و منافقان و گرویدگان به مستکبران را پیشه نمودو با مضطرین بازگشت به گذشته همراه شد!

 البته امروزاین فشار سلطه جویان و اضطرار رفرمیست ها دلیل دیگری هم دارد، آنها می ترسند آقای رئیس جمهور فرصت و مجال تغییر ساختار جامعه ایران را و گسست از وضعیت پیرامونی را بیابد و همه رؤیاهایشان به باد رود. در نتیجه بیشترین تلاش را می کنند که آقای رئیسی در کوتاه مدت زمین گیر شود و هیچ توفیقی در تغییر ساختار نیابد و آب رفته را به جوی باز گردانند. به هجوم رهبران فکری و سیاسی این جریان توجه کنید. همه طیف هاشان طوری دستپاچه اند که گویی همین روزها هر فرصتی نابود می شود وحیات جمهوری اسلامی را قطع می کنند!

همه جا رفتار گسست از فرامین مسجل اسلام، انقلاب اسلامی و آرمان‌های اصیل جهاد الهی دیده می شود. توگویی اسلام در ایران مغلوب و قدرت دست کفر و حاکم، جائر و مشرک است و ما به جای کمک به او باید با او بستیزیم و قدرت را به ظالمان جهانی واگذاریم!

از زید آبادی تا عبدی، از خاتمی تا خانواده منتطری و بهشتی ومطهری و همراهان سابق امام(ره)   سانی که راه امام را ترک کرده به لیبرالیسم غربی پناه برده اند امروز دچار این خطا هستند و رفتار زمان مغلوبیت را با زمان غلبه و تشکیل حکومت و ضرورت حفظ حکومت یکی وانمود می کنند و ملت و حکومت را به پذیرش بی چون وچرای مقاصد دشمن فرا می خوانند و علیرغم تجربه و عقل و وحی باز نمی بینند کفر محارب و شیطان بزرگ اصلا در پی توافق نیست و گیم و وانموده مذاکره برای او ابزار تسلیم محض و حراج ایمان و اسلام و استقلال و آزادی و آزادگی است. اینان آگاهانه به سبب غربزدگی و سلطه پذیری  خود را به نا بینایی و نا شنوایی می زنند.

البته کور کردن آگاهی مردم و انحلال طلبی در باور و سلطه رقبای غرب و شرقزدگی، و فراتر از وفا به عهد با کافرانی که محارب نیستند  رفتار کردن و از کف دادن بصیرت قرآنی در این جبهه، هم خطری بزرگ است. وباید مراقب وسوسه موذیانه ابالسه بود. برای مؤمنان هر سلطه پذیری جز عبودیت الله حرام است و نباید ارتباط صلح آمیز با کفار غیر محارب را به معنی پذیرش سیطره شان گرفت. برای اهل خدا هر کس که با اسلام و استقلال اهل ایمان  و برای سلطه گری بر ما بکوشد دشمن است و باید به هر شکل که می توانیم ایستادگی کنیم. چه فرق می کند  شیطان در نقش آمریکا بخواهد به زور بر ما غلبه کند یا انگلیس یا فرانسه یا روسیه یا چین و…امروز اگر با چین و روسیه ارتباط صلح آمیز داریم به سبب فایده دو سویه و نبود خطر و توان آنهاست در سلطه گری بر ما و وفای آن هاست به پیمان روابط معقول  و دور از محاربه!

ما مضطریم، اما چرا؟

ما مضطریم، اما چرا؟

نقاب غرب‌گرایی در ایران

ببینیم در هر فرصت نگرش خود باخته و نامعقول برابر غرب که همه آگاهی، تجربه و عقل را زیر پا می نهد و هراس زده خواهان تسلیم است، در چه سیمای فکری ظهورمی‌کند.

در ایران امروز اضطرار غربگرایی چهره های متفاوت بامراتب گوناگون دارد. مهمترین مشخصه آنان بی اعتمادی به خدا و وعده ها وسنتهای الهی و عهد های قرآنی و هدایت خاندان وحی است و نیز ترک عقل نوری و بصیرت قرآنی و تسلیم عقل مدرن و در اصل محاسبات  دنیایی ی مغز بی ایمان شدن !

چهره ی جاسوسان و مزدوران مستقیم شیطان بزرگ و گروه ها و افراد خود فروخته البته فرق می کند با سیمای جاهلانی که مرعوب تمدن فرعونی غرب اند و فرق می کند با نیروهای درون جامعه و انقلاب اسلامی که امروز بریده اند و از جهاد خستهدشده اند ودچار وهم دنیاگرایی، اعتماد به کفر محارب با اسلام و انقلاب اسلامی و ایران شده اند. طیف رهبران فکری، گرویدگان به دامان غرب و بوق  های بی بی سی و ایران انتر نشنال و صدای آمریکا و… و. همراهان مانده در ایران آنان  و انبوه اشتباه کار اقشار فریب خورده مردم و نیروهای انقلاب را نباید در یک سژح از سقوط ارزیابی کرد.

 ببینیم کسانی چون زید آبادی، عبدی و… و. چه می گویند. البته از سروش تا کدیور از بشیریه تا حجاریان و انواع رهبران کمونیست و لیبرال مقیم آغوش شیاطین خارجی کم و بیش همین راه را طی می کنند و ارجاع به همه، در یک مقاله مقدور نیست!

من‌ آخرین  متن‌های منتشر شده‌ از کسانی را برای گفتگو و نقد برگزیده ام که در گفتارهای ژورنالیستی و دیدارهای عمومی حضور دارند و از فعالان  اصلاح طلبی اند و گرایش ایدئولوژیک متفاوت دارند. البته کسانی دیگر که هم‌حکم رهبری فکری و هم سیاسی اینان را دارند، با گفته‌های عریان‌تر رادیکال‌تر علیه خط امام که نگاه حاضر را بی رودربایستی رمز گشایی  می کند، وجود دارد و حتی سخنانی و مصاحبه ها و نوشتارهایی از همین سه تن که اتفاقی انتخاب شدند ووجود است که روشنتر تعارض دیدگاهی شان را با هدایت زنده قرآن و سنت های الهی و راهنمایی اهل البیت علیهم السلام و نیز راه پیرو خالص‌شان، راه امام و با قانون اساسی انقلاب اسلامی به نمایش می گذارد؛ اما قصدم گزینش انتخابی سخن شان که حتی ظاهرا بی ربط به موضوع خط امام خمینی است بوده تا نشان دهم حتی در این نوع مباحث می توان تعرض نگاه را تماشا کرد.

 اینان به سبب پرده پوشی و کلی بافی و حذف اجزا و اساس سخن امام هردو، حرف خود را جای حرف امام می نشانند و یا میدانند که نظرشان غیر و حتی ضد نظر امام (ره) است اما به روی خود نمی آورند و همچنان در سست کردن پایه های نفوذ دیدگاه امام و انقلاب او در جامعه می کوشند.

نکته دیگر آن که امیدوارم در کنار هزار کار جدی نقادانه در باره عملکرد جمهوری اسلامی، مسئولان تٱثیر گذار، نهادهای حکومتی از منظر قرآن و اهل البیت (ع) و استفاده از نتایج برای اصلاح فکر و عمل انقلابی  نیز، این کار هم بشود که مجموعه نظر و عمل اپوزیسیون برانداز و اصلاح طلب و اصول گرا واکاوی شود  (از گروهای مخلف و کمونیست‌ها و منافقان و لیبرال‌ها و شرق‌گراها و غرب‌گراهای امروزی گرفته تا  نامداران عرصه مخالفخوانی  و بررسی موضع گیری های شان درمقاطع مختلف  و وضعبت کنونی شان در نسبت با استکبار و طاغوت عصرو…بازخوانی گردد).

این عمل در  نشان دادن حقانیت و مظلومیت امام خمینی و امام خامنه ای و انقلاب اسلامی و مردم مؤمن به انقلاب و… و. نقش بزرگی دارد و نشان می دهد مسیر اینان از زمان امام (ره) تا امروز یقینا به چه ارتجاع و تسلط مجددشیطان بزرگ و فلاکت و ذلتی ختم می شده و چه خیانتی علیه اسلام و چه سرنوشتی برای حذف تدریجی نظر و عمل مؤمنان در آستین داشته است.

ما مضطریم، اما چرا؟

من ناگزیرم پیش از پرداختن به جزییات متن این سه تن در باره ساختار و ابزارهای خود را بر حق جلوه دادن و پرده پوشی حق، مقدمه‌ای بیان کنم.

۱-زبان ماهوا دارای ویژگی هایی است، از جمله آن که زبان می تواند بیانگر حقیقت باشد و یا به اشتباه فهم خود را که نا حقیقت است، حقیقت وابنمایاند. از مسائل کلان دو جهان وقتی شناخت خود انسان مقیاس حق و باطل می شود و فعالیت مغز نام عقل می گیرد تا مسائل کوچک روزمره و بالمآل مسایل سیاسی چنین است.

۲-زمانی هم قصد استفاده از زبان تا ناحقیقت خود راحقیقت وانمود کنیم، کاملا آگاهانه است. یعنی زبان غیر معصوم  می تواند نا حق راحق جلوه دهد. تاریخ تفکر، تاریخ فلسفه، تاریخ سیاست و حتی تاریخ علم بشری و تاریخ زندگی افراد و… و. مشحون است از این منطق زبان پرده پوش و مطلقا نه منطق ارسطویی و نه هیچ منطقی قادر نیست از نظر ساختاری بر این مشکل فائق آید. فیلسوفانی از ویژگی هنرهمیشه بر حق بودن صحبت کرده اند. پاره ای از این شگردهای زبانی قابل افشا و در مواردی غیر قابل آشکار کردن از نظر منطقی است. مادر چهارچوب زبان نمی دانیم فرد معین دارد اشتباه می کند و یا اراده درونی  قصد سخن ناراست دارد و یا در ردون در باره راستی سخن خود مردد است و…

خود فیلسوف هم گاه از مبانی خود در حق جلوه دادن ناحق دفاع می کند وگاه این روش را  بمثابه «هنری» سفسطه آمیز فاش می سازد! بنا بر این  اغوای این «هنر» زبان و کاربرد ماکیاوللیستی نیروی نطق که در مجادلات برای پیروزی به هر قیمت به کار می رود قابل افشا و گاه غیر قابل افشا ست. چرا که زبان ظرفیت آن دارد که از توان های مختلفی سود جوید و ردی در تحریف گری اش بجا ننهد و یا برعکس نادرستی ساختار  وانمایی و وانمودگی و بازنمایی کلامی  به سنجش آید و خطایش فاش گردد. نکته جالب آن است که امر معکوس هم رخ می دهد و انسانی که حق با اوست به سبب ناتوانی در بکاذگیری زبان آن چه می گوید قدرت اثبات حقانیتش را ندارد و قدرت اقناع در آن ضعیف است.

به هر رو آن چه در جهان واقعی، ناممکن استذدر زبان ممکن وانمود تواند شد. آنچه رخ نداده رخداد می شود پیدایش هستی در زبان با چرخش زبانی به غیر آفریدگار و پروردگار حقیقی نسبت داده می شود، حتی «علم» در خدمت بزرگترین دروغ در می آید و مخلوق بی جان را موجودی خود بنیان و یا بنیان هستی معرفی می کند و با شعبده زبان  حق را باطل و باطل راحق معرفی می نماید فیلسوفان بزرگ کتابها در باره کلیات و موضوع وجود و قوانین حیات و جامعه و تاربخ و عقل وفلسفه حق و… و. نوشته اند با بنایی کانتی ویا پیچیده ترین کلام هگلی و یا براهین  «علمی» کانتی و مارکسی و استدلالات اکزیستانسیالیستی و نگرش هایدگری یا ساختار منطق ابطال پذیر پوپری  که چندی نگذشته خود و یا دیگران  بر ناحقیقت آن اذعان کرده اند. همین زبان در روانشناسی و بیان  فرمول های متقن  اقتصادی  و جامعه شناختی و علم سیاست چنین نقشی ایفا کرده وحتی در بیان فیزیک و مکانیک! و چندی نگذشته که ناحقیقت آن حقیقت ساخته شده در زبان فرو پاشیده شده است. وتازه این مربوط به قلمرو فلسفه و نگرشهای علمی است که قصد پرده پوشی و اراده وارو نمایی بنا به منافعی در آن وجود نداشته است، چه رسد زمانی که بنا به منافع قدرت و دفاع از حقانیت خود، زبان در خدمت پرده پوشی آگاهانه قرار گیرد.

۳- از منظرالهی راه حل تنها یکی است ایمان و وحدت وجودی با حق، خاصیت آینگی عقل نوری و حاصل از تقوی و تزکیه روح و تمسک به تنها زبان مطلقا دارای عصمت و تبعیت از آن  یعنی زبان وحی،   قرآن و اهل البیت (ع) که مستلزم همان پاکیزگی وجود و ایمان و تقوا و اراده با حق زیستن و خلوص است. چیزی که فراتر از فعالیت مغز و لفظ، عقل نوری را از ظلمات نفس می رهاند و بنا به مراتب عبودیت به آن دیده وری و روشن بینی حق  اعطاء می کند. و اختلاف حاصل از دست اندازی و تحریف آگاه و نابخود آگاه نفس را از میان بر می دارد. اگر چنین تزکیه و پیوندی با حق نباشد بزرگترین فیلسوف دهر و فقیه هوشمند هم باشی خواسته و ناخواسته یک تحریف گر حقیقت از آب در می آیی!

۴- درهرمجادله با حق از هر و همه چیز برای غلبه نفس ومیل خود سود می جویی. از کلیات درست برای پیروزی نتایج غلط دل‌خواه، از قیاس و تمثیل و توجیه، از تطبیق نمونه نا بجا با نمونه معروف مطلوب، از هم با کردن نمونه فاسد با نمونه صالح و نادرست با درست در زبان و لفظ، از تشبیه و استعاره و شعر، از وجود اشخاص نامدار و مقبول به صورت بی وجه با صورت مسئله، و اثبات آن چه خود بدان باور داریم، از قدرت جدل کلامی و عقب نشینی نکردن از موضع خود حتی وقتی که غلط بودنش عیان می شود و پرده پوشی تجربه، از تفسیر واروی تجربه و شکست  و تنگنا را دال بر عدم‌ حقانیت  رقیب معرفی کردن،   استفاده از سفسطه های نو مثل همان سوفسطاییان باستانی و حتی ستایش سفسطه و عقب نشینی نکردن از موضع خود بی توجه به راستی و نا راستی آن، شکاف انداختن بین اصول درست و رخدادهای جزیی و مشخص در واقعیت، ندیده گرفتن مدام قوانین اصولی الله و سرپوش نهادن بر آن و دنبال کردن نفس و میل و منافع دنیوی خود، سرپوش نهادن بر محل واقعی نزاع، ارائه تعریف نادرست از مفاهیم کلی برای استفاده به سود محق جلوه دادن خود و مصداق های غلط ارائه دادن، استفاده از فنون خطابی و کاربرد رهزن های عاطفی صرفا به قصد اقناع مخاطب درباره موضع غلط  و صحت نظرخود، بی اهمیت کردن راه پژوهش برای درک حقیقت و اتکا به اسناد حقیقی برای شناخت امر واقع، از شناخت ولی خدا (ص) وحقانیت رسول او گرفته تا شناخت شیاطین و… و. ، استفاده از مهارت های ادبی و کلامی، فصاحت و سلاست و …برای توفیق در مجادله بی توجه به حقانیت و عدم حقانیت، و نیزآنچه ماکیاوللی و فیلسوفانی  چون نیچه و شوپنهاور و… و. پیشنهاد کرده و کسانی که صرفا در صدد پیروزی در مجادله و برحق جلوه کردن هستند امروزه به وفور از آن بهره می گیرند.

۵- کسترش دادن گستره مصداق، استفاده کردن از مشترکات لفظی، تعمیم دادن گزاره های رقیب، توسل قضایای قبلی که صادق نیست برای اثبات صدق قضیه دلخواه، و مقدمات کاذب، و مسلم فرض کردن  چیزی که باید به اثبات برسد. مسائل انحرافی مطرح کردن، موارد خاص نا کارامدی رقیب یا کارامدی خود را تعمیم دادن برای نفی کلیت درست او، از ارای امام برای مسیری خلاف او استفاده کردن، موضوع را تعمیم دادن و علیه غلط خود ساخته وموهوم داد یخن سر دادن، نتیجه گیری دلخواه از وانموده ها و تفاسیر غلط خود در باره رخدادها، کاربرد قیاس های نادرست، هم و غم خود را صرف ساهتن مثال نقص برای نفی حقیقت کلی بکار بردن، اوضاع را به سود خود تفسیر و عوض و وارو جلوه دادن، مردم نا آگاه را متقاعد کردن و نه متهم مظلوم را که در مظان اتهان ناحق قرار گرفته و توانایی دفاع از حقیقت را دارد اما حرف اورا نشنوده گرفتن و از دلایل او گریختن و پاسخ نگفتن، دلایل روش و عمل برحق انقلاب اسلامی و حکومت جمهوری اسلامی در ایستادگی برابر خصم  را و در ممانعت از بردگی و نفوذ دشمن را در مقولات نفرت انگیز چون استبدادو اقتدار گرایی و… و. طبقه بندی کردن، با نکاتی دلفریب  که در حرف صادق است و نه در عمل، مردم را اغوا کردن و با دلیلی کم اهمیت و رخدادی قابل تصحیح کل حقانیت و دلایل محکم ایستادگی انقلاب برابر دشمن را نادرست جلوه دادن و …

۶– هریک از این ترفندهای ضد قرآنی در کنش فکری  و جدل اپوزیسیون برانداز و اصلاح طلبان و متحجران به وفور یافت می شود و نشان دادن ان در کارنامه شان هم ضروری و هم روشنگر است که البته کتاب پژوهشی قطوری می طلبد و جایش اینجا نیست. اما این روشهای نهان کار وسیعا در نظر و عمل نامدارن و رؤسای اپوزیسون و اصلاح طلبانیافت شدنی است در اسناد سخن همان کسانی که ایده مانور اشرافیت را به جای خطبه های دفاع از عدالتخواهی پس از رحلت امام راحل در خطبه های نماز جمعه جار زدند، همان کسان که گسترش قشر ممتاز مدیران و تکنوکرات های رانتخوار را در دوران سازندگی و توسعه تبعیض را عادی سازی و رایج کردند، همان کسان که در مقدمه برنامه چهارم پذیرش منطقی، قلبی وروانی فرعونیت عصر و رهبری طاغوت را در ارکستر جهانی سرمایه سالاری  با اراده آزاد یک حکومت مدعی اسلام، و تسلیم  میراث بزرگ استقلال و آزادی را به شیطان، عقلایی و ضروری عنوان کردند، همان کسان که تحت نام اصلاح طلبی، به جای مبارزه با مادر و کانون فساد بزرگ و بردگی کفر و غارتگر اموال مردم و ازبین بردن موانع تولید مستقل، پروژه ضدیت با راه اصلی امام و حفظ استقلال و عدم اعتماد به کفر محارب و به کرگ  درنده و دشمن دین و چشم نداشتن به غرب در اداره مملکت اسلامی را زیر پا نهادند و در عوض برای استدراج نفی میراث و وصیت  امام و حاکم کردن سکولاریسم  غربگرا از درون حکومت و مجلس نقشه کشیدند و با نهان روشی و پنهان کردن تفکر خود وجدایی شان از راه امام قدم به قدم کوشیدند مردم را ازمعارف اسلام و امام دور وخط ریشه دار خود را اجرا کنند که باید تبار شناسی شود. همان کسانی که روش ضد انقلابی و غرب‌گرا و اشرافی شان منشٱ فساد بزذگ درون حکومت شد ولی از فساد برای فریب و اقناع مردم به پذیرش سرپرستی شیطان مفسده جو و ام الفساد یود جسته اند.

ما مضطریم، اما چرا؟

آیا این رفتاری ماکیاوللیستی نیست ما خود را  به عنوان میراث دار راه امام معرفی و از اعتماد مردم سوء استفاده کنیم ولی راه غرب و نه حتی  فقهای بزرگ و ارجمند ولی با مبانی متفاوت از امام انقلاب را  به جامعه تزریق کنیم که تازه حتی اگر به اسم امام راهی را که در عراق یا لبنان درست است یا نظر یا  فتوای فقیه دیگریست به خورد مردم بدهیم حرام است چه رسد به آن که  به راه پدران خود باز گردیم. تازه آقایان بزرگوار  ضرات آیات عظام چون بروجردی، خویی، گلپایگانی و وحید…شرافتمندانه از دیدگاه خود سخن گفتند و معاصران امام از تمایزات سوء استفاده نکردند اما کسانی که در تقوایشان خلل ها بوده، بنام کارگزار امام وارد دستگاه انقلاب اسلامی شدند و به مبانی آن وفانکرده و امیال خود را پی گرفتند که لیبرال دموکراسی غرب و مدرنیت ضد راه امام و سیاست زدایی از دین و دین زدایی ازسیاست و بی توجهی یه قرآن و سنن الهی مهمترین آنهاست.

انبوه متکاهای غربی در حکمرانی و اقتصاد و اداره فرهنگ زیر مجموعه این تحریف است و فضاحت بیشرمانه تبریک به اهل فحشا برای جایزه بازیگری جشنواره کن،   در  اثری دشمن اهل البیت(ع) و خصم اسلام و انقلاب اسلامی کمترین نشان فساد این اصلاح طلبی و نتایج  غربگرایی و بردگی انان است وگرنه کارنامه دلبستگی و اعتماد به شیطان در همه برنامه های مدیریت اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و نظامی و روش فکری برگرفته از منابع تفکر غربی، به وفور در کارنامه شان مندرج است و همسو یی با پروژه های امریکا و اسراییل بویژه از اخر دهه هفتاد و هشتاد تا امروز که در ماجرای کوی دانشگاه  پروژه بدنام کردن و شالوده شکنی عیان به‌وسیله اصلاح‌طلبی غرب‌گرای درون حکومت رقم خورد و در ماجرای سعید امامی و سید امامی فاش گشت و در ۸۸به اوج رسید و تا امروز ادامه دارد و هم خشونتگران اپوزیسیون و هم خشونت نفوذی‌های شیطان پرست داخل حکومت هم‌دست در این پروژه هستند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ما مضطریم، اما چرا؟ بیشتر بخوانید »

ورود زودهنگام اصلاح‌طلبان به انتخابات؛ با شعار «تحریم»

ورود زودهنگام اصلاح‌طلبان به انتخابات؛ با شعار «تحریم»



اصلاح‌طلبان که به گفته بسیاری کارشناسان به دلیل ضعف و ناکارآمدی دولت‌های یازدهم و دوازدهم پایگاه اجتماعی خود را کاملا از دست داده‌اند، این روزها برای عدم حضور در انتخابات بهانه‌تراشی می‌کنند.

به گزارش مجاهدت از مشرق،‌ روزهایی که دولت از تسویه حساب استقراض ۵۴هزار میلیاردی دولت روحانی از بانک مرکزی به عنوان یکی از عوامل شتاب‌دهنده نرخ تورم خبر می‌دهد، اصلاح طلبان که به گفته بسیاری از کارشناسان مسائل سیاسی پایگاه اجتماعی خود را کاملا از دست داده‌اند دوباره بلندگو به دست شده‌اند که نظارت استصوابی کشور را به بن‌بست کشیده است. همه تلاش این جریان این است که بگویند چون ما تایید صلاحیت نشدیم، مردم پای صندوق‌های رای نیامدند.

** ورود مشروط!

این جریان‌سازی از سالنامه نوروزی روزنامه شرق کلید خورد. آنجا که سعید حجاریان گفت: «…ما مشارکت بی‌قید و شرط نداریم و همین‌جا بگویم که سال ۱۴۰۲ هم مشارکت حتما مشروط خواهد بود؛ مشروط به اینکه شورای نگهبان چه‌قدر با ما راه بیاید و تردید نکنید اگر راه را ببندند، شرکت نمی‌کنیم. من یک چیزی هم بگویم؛ شخصا باور دارم تحریم انتخابات هم مشکلی ندارد. این نظر من است، می‌تواند مخالفانی داشته باشد اما تحریم غیرقانونی نیست…»

ورای اینکه صحبت از تحریم انتخابات نیز خود می‌تواند یک کنش انتخاباتی زودهنگام باشد، طنز پنهان تلخی در این اظهارات حجاریان وجود دارد و آن اینکه آیا اساسا عدم حضور حجاریان و حلقه اطرافیانش موجب کاهش مشارکت شد یا همین سیاست‌های اشتباهی که دولت محبوب اصلاح‌طلبان در ۸سال حاکمیتش بر کشور اعمال کرد؟

او در بخش دیگری از اظهارات خود نیت و راهبرد خود و بخشی از جریان اصلاحات را اینگونه افشا می‌کند که: «من باور دارم که هنوز آن شعار قدیمی « فشار از پایین، چانه‌زنی از بالا» کارایی دارد. فشار از پایین یعنی همین فشار افکار عمومی که واقعا تأثیرگذار بوده است…»

اصلاح‌طلبان به زعم خود درصدد این هستند که با ایجاد یک اجماع در افکار عمومی، نظر شورای نگهبان را درخصوص گزینه‌های اصلاح‌طلب خود در انتخابات آتی بنا به مصلحت تغییر دهند و یا دست کم، تقصیر هرگونه ناکامی را بر دوش شورای نگهبان بیاندازند. حال اینکه در دوره قبل انتخابات مجلس نیز انبوهی از اصلاح‌طلبان در قالب حداقل دو لیست انتخاباتی به صحنه آمدند و اشخاصی چون مجید انصاری هم بین آنان بودند ولی نتوانستند رای مردم را بگیرند.

حجاریان بعد از ۸سال،‌ به یکباره زبان باز می‌کند و به دولت فعلی که کمتر از ۸ماه از شروع به کارش می‌گذرد می‌تازد و می‌گوید: « حتی من می‌گویم اگر خود رئیس‌جمهور هم ضعیف عمل کرد، نباید با او تعارف کرد. وقت زیادی برای اصلاح امور وجود ندارد و نباید معطل کرد… نباید فرصت اصلاح را از دست داد. کشور نیاز به مدیران و مدیریت قوی دارد. باید جلوی فامیل‌بازی‌ها گرفته شود. این وضعیت تورم، ارزش پول ملی، بیکاری و… قابل پذیرش نیست و البته کابینه کنونی هم توان حل این مشکلات را ندارد.»

این اظهارات در حالی است که به اذعان کارشناسان اقتصادی با اعمال سیاست‌های درست اقتصادی در چند ماه گذشته، دولت برای تامین بودجه کشور نه تنها از بانک مرکزی استقراض نکرده، بلکه انبوه استقراض دولت قبل را هم تسویه کرده است. همچنین شتاب تورم در سایه همین سیاست‌ها کاهش یافته و نظارت سفت و محکم‌تری نسبت به بازارهایی چون مسکن و خودرو اعمال شده است. همچنین زیر سایه برچیده شدن کرونا، دیگر نه اصنافی تعطیل می‌شوند و نه چرخ صنعت گردشگری از کار می‌افتد. همین نوروز امسال بود که میلیون‌ها سفر داخلی رخ داد که ماحصل مدیریت کرونا در دولت فعلی بوده است.

** نظارت استصوایی و شعار سال

این ورود زودهنگام به عرصه انتخابات اما منحصر به حجاریان نیست. اکبر اعلمی نماینده مجلس ششم و هفتم نیز در کانال شخصی خود می‌نویسد: «مادامی‌که در جمهوری اسلامی، مسیر ورود به ارکان قدرت، بصورت مستقیم و غیرمستقیم، از فیلتر بسیار تنگ نظارت استصوابی شورای نگهبان عبور کرده و اکثر تصمیمات اساسی و راهبردی و روابط و مناسبات حاکم برکشور تابع اراده و منویات قدرت مطلقه‌ای است که به هیچ‌کس پاسخگو نیست و لاجرم شرط دسترسی به صندلی‌های قدرت و مدیریت در سطوح مختلف، به جای شایسته‌سالاری در گرو اعلام ارادت، تبعیت، سرسپردگی، اطاعت‌پذیری، ظاهرسازی، چاپلوسی، تملق و خودشیرینی است و در این بین ضابطه و شایسته‌سالاری جای خود را به رابطه‌ و چاکرسالاری داده است و افاضل خانه‌نشین و فرومایگان بر آنها مدیریت می‌کنند و اصول، پنهان و سایه‌ِ فروع بر همه امور گسترده شده، نامگذاری سال ۱۴۰۱ با عنوان «سال تولید؛ دانش‌بنیان، اشتغال‌آفرین» نیز همان سرنوشت نامگذاری‌های سالهای ۱۴۰۰ – ۱۳۷۸ را خواهد یافت».

ورود زودهنگام اصلاح‌طلبان به انتخابات؛ با شعار «تحریم»

اعلمی می‌خواهد بگوید اصلاح‌طلبان افاضل و شایستگان جامعه هستند و چون به دلیل رد صلاحیت‌ها نمی‌توانند در مصدر امور بنشینند، کشور پیشرفت نمی‌کند و شعارهای اقتصادی تحقق نمی یابد؛ ولی به این سوال‌ها پاسخ نمی‌دهد که دولت ۸ساله روحانی که همه اصلاح‌طلبان حامی آن بودند و همچنین فراکسیون امید مجلس که بخش عمده‌ای از مجلس سابق را شامل می‌شد،‌ دقیقا چه کردند؟ همچنین اعلمی نمی‌گوید که مجلس ششم که یکدست اصلاح‌طلب بود، جز حاشیه‌هایی چون تحصن چه حاصلی برای کشور داشت.

آذر منصوری دبیرکل حزب اتحاد ملت(مشارکت سابق) هم در این سلسله اظهارات می‌نویسد: «هر چند از زمانی که نظارت استصوابی در قانون انتخابات ایران جا نمایی شد، همواره شاهد رد صلاحیت های سیاسی انتخاب شوندگان بودیم، اما با توجه به ضرورت تحقق مشارکت حداکثری مردم در انتخابات، حداقلی از رقابت معنا دار وجود داشت، اما بعد از انتخابات ۹۸ که به نظرم گام اول بی اعتنایی به مشارکت حداکثری مردم برداشته شد و تقریبا تکلیف دو سوم کرسی های مجلس از پیش تعیین شده بود، اما با توجه به اهمیت انتخابات ریاست جمهوری مخالفان مشارکت حداکثری مردم، این بار بسیار آشکاراتر انتخابات را  از معنا و مفهوم تهی کردند و اساسا هیچ رقابتی بین کاندیداها شکل نگرفت، در واقع هدف شکل گیری حاکمیت یکدست هر وسیله‌ای را حتی به قیمت افت مشارکت بی‌سابقه مردم توجیه کرد».

ورود زودهنگام اصلاح‌طلبان به انتخابات؛ با شعار «تحریم»

منصوری در این نوشتار خود سعی دارد ضمن القای مفهوم گزینش مصلحتی در دوره‌های گذشته توسط شورای نگهبان، این گزاره را به خورد جامعه بدهد که دیگر مشارکت برای شورای نگهبان مهم نیست. این را نز شاید بتوان از موارد سعه صدر نظام تلقی کرد که منصوری در این اظهارات خود رسما و بدون پرده می‌گوید نظام دوسوم کرسی‌های مجلس را چینش کرده بود و هیچ شخص یا گروهی مستندی برای این مدعا از او درخواست نکنند. با این حال پای استدلال منصوری و هم‌مسلکان سیاسی اش آنجا لنگ می زند که در ۸سال گذشته و در دوران ریاست جمهوری خاتمی کشور بصورت یکدست در اختیار اصلاح‌طلبان بود و از کابینه گرفته تا فرمانداران و استانداران اصلاح طلب بودند. و سوال اینکه در این ۱۶سال با کشور چه کردند؟

** ضعف و ناکارآمدی دولت‌های یازدهم و دوازدهم  دلیل کاهش مشارکت 

حمیدرضا ترقی عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی در این‌باره با اشاره به چرایی حملات اخیر اصلاح‌طلبان به شورای نگهبان می‌گوید: با توجه به عملکرد کوتاه‌مدت دولت سیزدهم اثبات شد که تمام بهانه‌هایی که اصلاح‌طلبان برای عدم حل مشکلات اقتصادی کشور می‌آوردند و آن مشکلات را به برجام و پذیرش FATF وصل می‌کردند، باطل بوده و با هدف تخریب افکار عمومی جامعه بود تا بتوانند اهداف آمریکا را در کشور پیاده کنند.

ورود زودهنگام اصلاح‌طلبان به انتخابات؛ با شعار «تحریم»

ترقی تاکید می‌کند که وجود این بهانه که اصلاح‌طلبان مطرح می‌کنند که ما با شرط و شروط در انتخابات شرکت می‌کنیم، چیز جدیدی نیست و اصلاح‌طلبان آن‌را بارها به اشکال مختلف مطرح کرده‌اند و هربار که دیده‌اند مردم به سمت جریان فکری دیگری گرایش دارند، یا انتخابات را زیر سوال برده‌اند، یا انگ تقلب به نظام زده‌اند و یا شورای نگهبان را تحت فشار قرار داده‌اند.

این فعال سیاسی اصولگرا معتقد است که مواضع اصلاح‌طلبان نشان می‌دهد که آنها امیدی به بازگشت به حاکمیت از طریق صندوق رای و انتخابات ندارند و چون اصلاحات را پای صندوق مرده تصور می‌کنند، به دنبال این موضع‌گیری ها و تحریم انتخابات آینده و مشروط کردن حضورشان در صحنه هستند تا بتوانند آبروی از دست رفته خودشان را قدری ترمیم ببخشند. در حالی‌که امروز باید پاسخگوی خیانت‌ها و خسارت‌هایی که به کشور وارد کرده‌اند باشند.

این فعال سیاسی اصولگرا همچنین بیان می‌کند که «مردم در نظرسنجی‌ها عمده دلیل عدم مشارکت خود در انتخابات را بی توجهی دولت به خواسته‌های خود عنوان کردند و وقتی میزان مقبولیت دولت به زیر ۸درصد رسید، طبیعی هست که مردم مشارکتی نکنند و وقتی شاهد افزایش ۳۰۰ تا ۴۰۰ درصدی نرخ تورم باشند و مشکلات اقتصادی همچنان متراکم باقی بماند و هیچ‌کدام از گرفتاری‌هایشان حل نشود، طبیعی هست که مشارکت کاهش یابد.

ترقی در یک کلام دلیل کاهش مشارکت را ضعف و ناکارآمدی دولت‌های یازدهم و دوازدهم عنوان می‌کند.

مغلطه و سفسطه که عمدتا در بستر رسانه،‌ به جامعه پمپاژ می‌شود، برگترین مولفه قدرت کنونی اصلاح‌طلبان است. اصلاح‌طلبان علاوه بر رسانه‌های داخلی، هم راستایی رسانه‌های ضد انقلاب را نیز همواره با خود دارند و بدیهی است که امروز بی‌بی‌سی، ایران اینترنشنال، من‌وتو و رسانه‌هایی از این دست هم‌صدا با امثال حجاریان از اکنن بر طبل تحریم انتخابات و بن بست در کشور بکوبند. اصلاح طلبان امروز با دست خالی از عملکرد و کارنامه،‌ به رسانه‌هایشان در داخل و خارج دل بسته‌اند.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ورود زودهنگام اصلاح‌طلبان به انتخابات؛ با شعار «تحریم» بیشتر بخوانید »