حداد عادل

عفو رهبری محبتی پدرانه است

عفو رهبری محبتی پدرانه است



غلامعلی حدادعادل گفت: همان‌طور که هیچ پدری فرزندان خود را -ولو اینکه یک اشتباهی هم از آن‌ها سر بزند- از خودش جدا نمی‌داند، رهبری هم همین نظر را نسبت به متهمان و محکومان حوادث اخیر داشتند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، غلامعلی حدادعادل عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در گفت‌وگو با خبرنگار ایکنا، درباره دستور عفو بسیاری از متهمان و محکومان حوادث اخیر از سوی رهبر معظم انقلاب، با پیشنهاد رئیس قوه قضاییه گفت: خبر عفو گسترده مقام معظم رهبری در روزهای اخیر دل همه را شاد کرد. پیشنهاد قوه قضائیه پیشنهاد خوبی بود و بهتر از آن موافقت مقام معظم رهبری با آن پیشنهاد بود.

وی با تأکید بر اینکه «رهبری پدر ملت هستند و نگاهشان نسبت به همه نگاه پدر به فرزند است» افزود: همان‌طور که هیچ پدری فرزندان خود را -ولو اینکه یک اشتباهی هم از آن‌ها سر بزند- از خودش جدا نمی‌داند و نظر محبت‌آمیز هیچ پدری از فرزند گرفته نمی‌شود، رهبری هم همین نظر را نسبت به متهمان و محکومان حوادث اخیر داشتند و آن را با این عفو گسترده -که هم شامل متهمان و هم محکومان می‌شود- نشان دادند.

رئیس شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی خاطرنشان کرد: زمان این عفو گسترده هم دهه فجر پیروزی انقلاب اسلامی است که دهه وحدت و امید مردم است و قطعاً آزادی زندانیان در این ایام باعث تحکیم وحدت مردم حول محور استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی خواهد شد و نور امید را در دل‌ها روشن‌تر خواهد ساخت.

حدادعادل با اشاره به دیدار اخیر رهبر انقلاب گفت: این جنبه پدرانه رهبری نسبت به ملت در دیدار ایشان با دختران نمازگزار در جشن تکلیف آن‌ها هم مشهود بود و آن دیدار را هم باید یک جلوه‌ای از همین رابطه پدر و فرزندی بین رهبر و ملت دانست.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عفو رهبری محبتی پدرانه است بیشتر بخوانید »

وحدت جریان‌های انقلابی یک وظیفه است/ مرحوم حبیبی دارای روحیه وحدت‌آفرین بود

وحدت جریان‌های انقلابی یک وظیفه است/ مرحوم حبیبی دارای روحیه وحدت‌آفرین بود



رئیس شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی، گفت: در روزگاری که همه دشمنان اسلام وحدت پیدا کردند و علیه انقلاب اسلامی فعالیت می‌کنند، دوستان انقلاب وظیفه‌شان هست که با یکدیگر وحدت کنند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، در چهارمین سالگرد مرحوم محمدنبی حبیبی دبیرکل پیشین حزب مؤتلفه اسلامی، غلامعلی حدادعادل رئیس شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی در ابتدای مراسم ضمن گرامیداشت یاد و خاطره مرحوم حبیبی، از روحیه انقلابی و ساده‌زیستی و ثابت قدم بودن مرحوم حبیبی در طول سال‌های پس از انقلاب سخن گفت.

حدادعادل خاطرنشان کرد: متأسفانه در این چند سال و روزهای کرونایی نشد مراسمی در خور، برای مرحوم حبیبی برگزار شود، اما امسال و در چهارمین سالگرد فوت ایشان، تشکر می‌کنم که این دوستان این مراسم را برگزار کردند.

وی در ادامه گفت: مرحوم حبیبی چهارده سال مستمر دبیرکلی حزب مؤتلفه را بر عهده داشت و در تمام این سال‌ها در راستای وحدت جریان انقلاب فعالیت می‌کرد.

حدادعادل با اشاره به خاطرات خود و مرحوم حبیبی، گفت: بنده با ایشان همکار نبودم، اما از ابتدای انقلاب آقای حبیبی را یک فرد انقلابی و مؤمن و جدی در کار می‌شناختم، از سال ۵۸ که ایشان معاون سیاسی استانداری شدند و تا آخر عمرشان ایشان در هر سنگری که بود به دنبال حل مشکلات و قدم برداشتن برای نظام بود.

وی اضافه کرد: در چند سال اخیر هم یعنی از سال ۹۵ که ما تصمیم گرفتیم یک مجمعی به نام جمنا درست کنیم، با آقای حبیبی ارتباط بیشتری پیدا کردیم، آقای حبیبی در شورای مرکزی جمنا حضور پیدا کردند و همیشه در تمام جلسات ثابت قدم بودند.

رئیس شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی در ادامه گفت: آقای حبیبی از دوران دانشجویی فعال انقلابی بود، در رشته جامعه‌شناسی تحصیل می‌کرد و این رشته هم به صورت خاص تعلق به تفکرات غربی داشت و در آن زمان نیروهای مذهبی سراغ این رشته‌ها نمی‌رفتند، در حالی که خطر از ناحیه این افکار بود و این خیلی مهم بود که آقای حبیبی به سراغ دیگر رشته‌ها نرفته بود و این جهان‌بینی را داشت که وارد این رشته شده و فعالیت کند.

وی افزود: مرحوم حبیبی تسلطی بر افکار مارکسیست‌ها داشت و مبارزه با مارکسیسم و کمونیسم را جزو وظایف خود می‌دانست و جوانان را در آن زمان از رفتن به سمت تفکرات التقاطی منافقین نجات می‌داد.

حدادعادل خاطرنشان کرد: شما ببینید مسئولی که در سطوح بالا، مسئولیت‌های اجرایی داشته، استاندار چندین استان کشور و شهردار تهران از سال‌های ۶۲ تا ۶۶ بوده و کوله‌باری عظیم از انواع مسئولیت‌ها برعهده داشته، می‌توان گفت که در تمام چهل سال مسئولیتش یک لکه سیاه در کارنامه مرحوم حبیبی دیده نشد و همه احزاب گواهی می‌دهند که ایشان حتی کوچکترین حاشیه نداشته و بدون منفعت‌طلبی به دنبال خدمت بوده است.

وی با تأکید بر روحیه وحدت‌آفرین مرحوم حبیبی، گفت: در تمام سال‌های فعالیت سیاسی ایشان، هیچ صحبتی که مخل وحدت باشد از ایشان نشنیدم و ندیدم و ما واقعا فقدان آقای حبیبی را به عنوان یک نیروی مؤثر، کاردان و وحدت‌بخش و خردمند و باتقوا این روزها به وضوح حس می‌کنیم.

حداد عادل در پایان خاطرنشان کرد: در روزگاری که همه دشمنان اسلام وحدت پیدا کردند و علیه انقلاب اسلامی فعالیت می‌کنند، دوستان انقلاب که دیگر وظیفه‌شان هست که با یکدیگر وحدت کنند و ما اگر با هم باشیم به لطف الهی پیروز خواهیم شد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

وحدت جریان‌های انقلابی یک وظیفه است/ مرحوم حبیبی دارای روحیه وحدت‌آفرین بود بیشتر بخوانید »

«جلال آل احمد» نماد نویسندگی بعد از انقلاب اسلامی است

«جلال آل احمد» نماد نویسندگی بعد از انقلاب اسلامی است


به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، آیین اختتامیه پانزدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد شامگاه امروز شنبه، با حضور «محمدمهدی اسماعیلی» وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، «غلامعلی حدادعادل» رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی و «یاسر احمدوند» معاون فرهنگی و جمعی از اهالی قلم در تالار وحدت تهران برگزار شد.

غلامعلی حدادعادل به حضور گسترده ناشران و علاقه‌مندان در اختتامیه این رویداد ادبی اشاره کرد و بیان اینکه مدت‌هاست تالار وحدت کما و کیفا چنین جمعی را گرد نیاورده است، اظهار داشت: باید یاد جلال ال احمد را گرامی‌داشت و هرچه در معرفی و بزرگداشت او بکوشیم، جا دارد.

وی با تاکید براینکه اهمیت جلال را باید از نسل ما پرسید، افزود: وقتی کتاب غرب‌زدگی آل احمد در سال ۱۳۴۱ منتشر شد من در آستانه ورود به دانشگاه بودم؛ این کتاب من را در برابر فضایی که در انتظار بود مصونیت بخشید و به آینده ما جهت دارد.

رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی تاکید کرد: باید اعتراف کنم یکی از کسانی که در زندگی من موثر بوده است جلال آل احمد است و خوشحالم که او نماد نویسندگی بعد از انقلاب است.

حدادعادل با بیان اینکه نمی‌توانم خوشحالی خودم را از پدید آمدن این همه کتاب دینی و انقلابی پنهان کنم، افزود: ۶۰ سال پیش ما در به در به‌دنبال کتاب‌های داستانی بودیم و پیدا نمی‌کردیم. در عالم دینی، ادبیات به سبک امروز یک امر جدید است.

وی رویش نویسندگان را از برکات انقلاب دانست و افزود: وجود این همه نویسنده مرد و زن خوش فکر و با فکر مستقل که فرهنگ خودشان را بیان می‌کنند پدیده‌ی ارزشمند نوظهور است که باید قدر این نهال برومند را دانست و آن را تقویت کرد.

انتهای پیام/ ۱۲۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«جلال آل احمد» نماد نویسندگی بعد از انقلاب اسلامی است بیشتر بخوانید »

شهید سلیمانی پشتیبانی از نظام را همچون نماز بر خود واجب می‌دانست

شهید سلیمانی پشتیبانی از نظام را همچون نماز بر خود واجب می‌دانست



غلامعلی حدادعادل گفت: شهید سلیمانی همان‌طور که نماز را بر خود واجب می‌دانست، پشتیبانی از نظام را هم بر خود واجب کرده بود. نگاه شهید سلیمانی به ولایت فقیه همان تفکر اسلام سیاسی است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، غلامعلی حدادعادل عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام به‌ مناسبت سومین سالگرد شهادت شهید حاج قاسم سلیمانی، اظهار کرد: شاخصه اصلی در شخصیت شهید سلیمانی جامعیت نگاه و عملکرد اوست و جوانان باید او را به اعتبار جامعیتی که او از اسلام و انقلاب اسلامی به همه نشان داد، بشناسند.

وی افزود: شهید سلیمانی یک مسلمان معتقد بود که به امور قلبی و ایمانی توجه می‌کرد، اخلاص در نیت و کار برای خدا برای او مهم بود، به اولیای خدا متوسل می‌شد و به حضرت زهرا(س) عشق می‌ورزید و می‌توان گفت تمام نشانه‌های یک مسلمان سنتی را در خود داشت؛ اما در عین حال به این توجه داشت که اسلام اگر فقط به مسائل درونی محدود شود ناقص است، بلکه مسلمان باید به یک واقعیتی به نام جامعه توجه داشته باشد.

حدادعادل تصریح کرد: سلیمانی معتقد بود در جامعه‌ای که در آن حکومت صالح حاکم نباشد، فرد هم نمی‌تواند به کمال برسد. لذا به این توجه داشت که چه کسی بر جامعه حکومت می‌کند و به همین دلیل مدافع انقلاب اسلامی بود و کاملاً این حضور خود در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی را با اعتقاد قلبی و درونی‌اش مرتبط می‌کرد.

وی گفت: شهید سلیمانی همان‌طور که نماز را بر خود واجب می‌دانست، پشتیبانی از نظام را هم بر خود واجب کرده بود. نگاه شهید سلیمانی به ولایت فقیه همان تفکر اسلام سیاسی است و جمع شدن این تفکر با احوالات درونی و ایمانی نکتۀ مهم شخصیت اوست.

حدادعادل افزود: قاسم سلیمانی تربیت‌شده مکتب امام خمینی(ره) و آیت‌الله خامنه‌ای و در یک کلام، انسان تربیت‌شده در تراز انقلاب اسلامی است و الگوی خوبی برای جوانان در حوزه‌های فردی و سیاسی و اجتماعی است.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام تصریح کرد: خداوند محبت شهید سلیمانی را در دل مردم انداخت و پس از شهادتش تولد دیگری در ذهن‌ها و دل‌های ما پیدا کرده که ماندگار خواهد بود و سرمایه‌ای برای آینده کشور است.

حدادعادل در پایان گفت: قدر و مقام قاسم سلیمانی بلندمرتبه بود اما با شهادتش این قدر و مقام بلندمرتبه‌تر شد و آثار فرهنگی، دینی، اجتماعی و سیاسی بسیاری را پس از شهادت شهید سلیمانی در دنیا دیدیم.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهید سلیمانی پشتیبانی از نظام را همچون نماز بر خود واجب می‌دانست بیشتر بخوانید »

یپام تسلیت رئیس شورای ائتلاف به مناسبت درگذشت رستم قاسمی

 دریغا شیبانی



با درگذشت دکتر عباس شیبانی، ایران و انقلاب‌اسلامی یکی از خدمتگزاران صادق و دلسوز و کارآمد خود را از دست داد. شیبانی به خاندانی اصیل تعلق داشت که در آن شخصیت‌های درجه‌ اول و تأثیرگذاری پرورش یافته‌اند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، غلامعلی حدادعادل ‌عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام طی یادداشتی در رونامه همشهری نوشت: دکترعباس شیبانی، شامگاه پنجشنبه اول دی‌ماه یک‌هزار و چهارصد و یک، در ۹۱سالگی، درگذشت. با درگذشت او، ایران و انقلاب‌اسلامی یکی از خدمتگزاران صادق و دلسوز و کارآمد خود را از دست داد. شیبانی به خاندانی اصیل تعلق داشت که در آن شخصیت‌های درجه‌ اول و تأثیرگذاری پرورش یافته‌اند.

دوران دانشجویی او در دانشکده پزشکی تهران با نهضت ملی شدن صنعت نفت مقارن بود و شیبانی در مبارزات ملت ایران علیه استعمار انگلیس به آن نهضت پیوست. او پس‌از کودتای ۲۸مرداد سال۳۲، در کنار شخصیت‌هایی مانند مرحوم آیت‌الله‌ طالقانی و مهندس بازرگان، به موازات آشنایی روزافزون با معارف اسلامی، با نهضت مقاومت ‌ملی همکاری داشت و اندکی بعدتر به نهضت ‌آزادی پیوست که در مقایسه با جبهه ملی، به جهان‌بینی اسلامی التزام بیشتری داشت و ملی‌گرایی را با صبغه اسلامی دنبال می‌کرد.

با دستگیری سران نهضت‌ آزادی، شیبانی نیز به زندان افتاد و پس‌ از ۶سال که در تهران و برازجان زندانی بود، آزاد شد. آزادی او مقارن با سال‌هایی بود که امام‌خمینی(ره) با تکیه بر مبانی اسلامی و معارف علوی و حماسه حسینی، قیام خود را علیه استبداد داخلی و استعمار خارجی آغاز کرده ‌بود. شیبانی که مسلمانی مؤمن و درست‌اعتقاد بود، با تمام وجود به نهضت امام‌خمینی(ره) پیوست. روزی که آیت‌الله سعیدی در حمایت از امام راحل، در زندان‌های شاه بر اثر شکنجه به شهادت رسیده بود، این شیبانی بود که در مسجد او در خیابان غیاثی تهران به‌رغم ممانعت‌های ساواک سخنرانی کرد و دوباره به زندان افتاد.

این‌بار، او در معرض خطر اعدام بود. شیبانی مسلمان و مبارزی نستوه و مقاوم بود که تا پیروزی انقلاب ‌اسلامی در حدود ۱۳سال از عمر خود را در زندان سپری کرد، اما لحظه‌ای در درستی راه خود تردید نکرد. او آنچه را که نخست در جبهه‌ ملی و سپس در نهضت آزادی جست‌وجو می‌کرد، به نحو کامل‌تر در انقلاب اسلامی به رهبری امام‌خمینی(ره) پیدا کرد و با تمام وجود، چه قبل از پیروزی انقلاب‌ اسلامی و چه پس‌ از آن، در خدمت انقلاب و نظام جمهوری ‌اسلامی ایران قرار گرفت. او، به همان اندازه که از رژیم وابسته و فاسد شاه متنفر بود، به انقلاب اسلامی معتقد و دلبسته بود و به همان اندازه که در مبارزه با آن رژیم مقاوم و ثابت‌قدم بود، در دفاع از انقلاب و حفظ دستاوردهای آن پابرجا بود.

مجموعه اوصاف برجسته اعتقادی و تجربه‌های طولانی مبارزاتی و خصوصیات والای شخصیتی او، سبب شد تا دکترشیبانی در ماه‌های قبل از پیروزی انقلاب به عضویت در شورای ‌انقلاب برگزیده شود و اندکی بعد به عضویت در شورای ‌مرکزی حزب جمهوری ‌اسلامی انتخاب شود؛ حزبی که با همت و ابتکار روحانیون مبارزی همچون شهید بهشتی، آیت‌الله خامنه‌ای، شهید باهنر، آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی و آیت‌الله موسوی‌اردبیلی تأسیس شده بود و همه آنان به شیبانی به چشم یک شخصیت معتقد متقی و دانشمند و مبارزی بااخلاص و خستگی‌ناپذیر می‌نگریستند.

دکترشیبانی، از روز اول پیروزی انقلاب ‌اسلامی، علاوه‌بر نقش فعالی که در شورای ‌انقلاب داشت، از قبول مسئولیت شانه خالی نکرد و هرکجا باری به زمین مانده دید، آن‌ را به ‌دوش گرفت. در مجلس خبرگان عضو بود و در دولت شهید باهنر وزیر کشاورزی شد و در ۵دوره اول مجلس نمایندگی مردم تهران را داشت. در همه این سال‌ها، انواع مسئولیت‌ها را نیز برعهده می‌گرفت. او در بحبوحه جنگ و محاصره آبادان، در فرمانداری آبادان به امور مهمی از جنگ رسیدگی می‌کرد سپس در سال۶۰، وقتی در میدان امام‌خمینی(ره) برای ویرانی تأسیسات مخابراتی بمب‌گذاری شد، بر اثر انفجار به آن ساختمان و تأسیسات و نیز به بسیاری از مغازه‌ها و منازل آن منطقه خسارات و ویرانی‌های سخت وارد شد، مدیریت بازسازی آن منطقه را که کاری دشوار بود، او برعهده گرفت.

در همان سال‌ها، در کارگروه تخصیص ارز به بیماران اعزامی به خارج از کشور، با دلسوزی و تشخیص درست خود، هم رضایت بیماران و خانواده‌های آنها را جلب و هم در مصرف ارز صرفه‌جویی کرد. مدتی نیز ریاست دانشگاه تهران را برعهده داشت.

دکترشیبانی چون دانشگاه‌دیده و دانشمند بود و علاوه‌بر این، سال‌های طولانی با دانشگاهیانی مانند مهندس بازرگان و دکتر سحابی در زندان معاشرت و مجالست کرده بود، زبان متخصصان و دانشگاهیان را می‌دانست و به همین جهت می‌توانست چه در مدیریت وزارت کشاورزی و چه در دانشگاه تهران با آنان ارتباط برقرار و همکاری کند. شیبانی در ایجاد مرکز پیشرفته درمان بیماری‌های قلب در دانشگاه علوم پزشکی سهم عمده‌ای داشت.

من که از دیرباز شیفته شخصیت دکترشیبانی و ارادتمند به او بودم، در سال۱۳۸۰ به‌مناسبت آغاز به ‌کار آن مرکز، مقاله‌ای در معرفی او به جوانان، تحت عنوان «دکتر شیبانی؛ الگویی برای جوانان» نوشتم که در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید.

دکترشیبانی ۳دوره عضو شورای شهر تهران شد. مردم به فهرستی که نام او و مهندس چمران بر بالای آن بود اعتماد کردند و رأی دادند. عضویت در شورای شهر تهران آخرین مسئولیت رسمی او در انقلاب بود که تا حدود ۸۵سالگی وی ادامه داشت. پس از آن نیز با وجود کهولت و بیماری به فعالیت در بعضی مؤسسات خیریه و کارهای عام‌المنفعه ادامه می‌داد.

از نظر اخلاقی و منش شخصی، شیبانی مردی باوقار و صاحب شخصیتی استحکام‌یافته بود. او در زندگی برای خود اصولی داشت که هرگز از آن اصول تخطی نکرد و در عین پافشاری بر اصول اعتقادی و سیاسی خود، با دیگران مهربان بود. شیبانی یک چهره شناخته‌شده کاملا اجتماعی بود. محمدعلی عمویی، از اعضای مهم کادر مرکزی حزب توده که در زندان برازجان با او هم‌بند بوده، در کتاب خاطرات خود که تحت عنوان «دُرد زمانه» به چاپ رسیده، درباره او می‌نویسد: «شیبانی قدری خشک و رسمی، اما صمیمی و بامحبت است.»

او در عین ‌حال که بسیار کم‌حرف بود، بسیار پرکار بود. در شورای مرکزی حزب جمهوری ‌اسلامی که من هم در آن عضویت داشتم و از نزدیک شاهد رفتار و گفتار وی بودم، اهل درازنفسی و پرگویی نبود. از گزافه‌گویی و تندروی پرهیز داشت و از قضاوت‌های سریع و شتابزده درباره اشخاص خودداری می‌کرد. شیبانی بسیار منظم و متواضع بود و هنگامی که به مسجدی یا مجلسی وارد می‌شد، یکسره به میان مردم می‌رفت و هر جای خالی که پیدا می‌کرد، همانجا می‌نشست.

از خصوصیات برجسته و بارز او ساده‌زیستی و احتیاط تا حد وسواس در استفاده از بیت‌المال بود. از قبل از انقلاب تا پایان عمر در یک خانه ساده و بی‌آلایش در نزدیکی میدان سپاه تهران سکونت داشت و هرگز به فکر توسعه و تجمل بساط مختصر زندگی خویش نبود. لباسی ساده اما مخصوص به‌خود داشت و به‌نظر می‌رسید آگاهانه کت و شلوار متعارف را کنار گذاشته است. احتیاط او در استفاده از بیت‌المال مثال‌زدنی و ستودنی بود. دوستانش در شورای‌شهر نقل می‌کنند که در شورا هرگز حتی یک استکان چای و یک حبه قند هم مصرف نکرده‌ است. من خود از او نمونه‌هایی در مراعات بیت‌المال دیده‌ام که باورنکردنی است.

دکترشیبانی بسیار متدین بود. او را معصوم نمی‌دانم، اما گمان نمی‌کنم کسی از او آشکارا گناهی دیده باشد. او عامل به واجبات شرعی و تارک محرمات بود. تا وقتی بیماری بر او غلبه نکرده بود پای ثابت نمازجمعه بود. همسر او، خانم مفیدی هم به خانواده‌ای تحصیل‌کرده و متدین و مبارز تعلق داشت. برادرخانم‌های او فعال سیاسی بودند و محمد مفیدی که قبل از انقلاب سرهنگ طاهری، از عوامل مؤثر در کشتار مردم در ۱۵خرداد را ترور کرد و اعدام شد، یکی از برادران همسر او بود.

شیبانی در ‌عین‌ حال که مرد میدان عمل بود، به علم و دانش و کتاب هم توجه داشت. از او ترجمه کتابی از فرانسه به نام «حیات و هدفداری» به چاپ رسیده که هم کتابی علمی و هم توحیدی است و نخستین‌بار در سال۱۳۵۰ توسط شرکت سهامی انتشار منتشر شده است. در مقدمه مترجم، وی می‌گوید: «در به‌کار بردن لغات طبی، از حافظه خود استفاده نمودم؛ زیرا دراین محیط محدود، دسترسی به وسایل مطلوب مشکل بود و چه‌بسا که حافظه نیز درست یاری نکرده باشد.»

از این عبارات به روشنی فهمیده می‌شود که وی این کتاب را در اوقات فراغت خود در زندان از فرانسه به فارسی برگردانده ‌است. در همین مقدمه، شیبانی درباره مؤلف کتاب چنین اظهارنظر کرده ‌است: «کتابی که از نظر خوانندگان می‌گذرد ترجمه کتاب روویر، استاد فقید تشریح دانشکده پزشکی پاریس است. از کلمات و عبارات متن اصلی چنان روح ایمان و اعتقاد به مبدأ آشکار می‌شد که هر بار مصحح و اینجانب را به طلب مغفرت برای روان پاکش وا می‌داشت.»

در عالم ‌سیاست، شیبانی را باید مردی صادق و ثابت‌عقیده دانست. او در اعتقاد به اسلام و عشق به ایران صادق بود، به همین جهت، وقتی این هر دو صفت را در امام خمینی(ره) و نهضت او پیدا کرد، اجازه نداد تعلقات حزبی مانع از پیوستن کامل او به انقلاب اسلامی شود. اعتقاد او به «ولایت‌ فقیه» سبب شد تا پس از امام خمینی(ره) نیز در پیروی از آیت‌الله خامنه‌ای لحظه‌ای تردید نکند. در چهل‌وچندسالی که از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته، شاهد بوده‌ایم که بعضی افراد مشهور که سابقه مبارزاتی قبل از انقلاب و مسئولیت‌های بعد از انقلاب داشته‌اند، به‌تدریج، در قول و فعل خود، از مبانی نخستین خود که روزگاری شعار آنها بوده و همگان را بدان فرا می‌خوانده‌اند، فاصله گرفته و بر سر عقاید سیاسی و انقلابی و حتی دینی خود ثبات‌ قدم و استقامت نداشته‌اند، اما دکترشیبانی هیچ‌گاه در پیچ‌وخم‌های سیاست و لغزشگاه‌ها، ثبات قدم و استواری خود را از دست نداد و دچار لغزش نشد. او از مصادیق این آیه قرآن کریم بود که: «انّ الذینَ قالوا ربّناالله ثُمّ استقاموا، تَتَنَزّلُ عَلَیهمُ الملائکه ألّا تَخافوا وَ لا تَحزَنوا وَ أبشِروا بالجَنّه الّتی کنتُم توعَدون» {قرآن، سوره فصلت، آیه۳۰}

اکنون این مرد بزرگ و این شخصیت بزرگوار، پس ‌از یک عمر طولانی و بابرکت، زندگانی فانی را پشت‌سر گذاشته و حیات ابدی یافته است، در حالی ‌که در کتاب روشن زندگانی وی لکه سیاهی دیده نمی‌شود. سینه او گنجینه‌ای از خاطرات سیاسی ۷۰سال اخیر بود، اما این مرد کم‌سخن و پرکار با شرح صدری که داشت همه آن رازها را در سینه نگاه داشت و تا آن دم که برای همیشه لب از سخن فرو بست، لب به سخن نگشود.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

 دریغا شیبانی بیشتر بخوانید »