حزب بعث

می‌خواهند در عراق جای شهید و جلاد را عوض کنند

می‌خواهند در عراق جای شهید و جلاد را عوض کنند



رونمایی کتاب «اسطوره های عشق»

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، مراسم رونمایی کتاب «اسطوره‌های عشق» با حضور کمال السید، نویسنده عراقی کتاب و اسما خواجه زاده، مترجم در کتابستان رضوی قم برگزار شد.

ابواثیر از فعالان حوزه تاریخ شفاهی مقاومت اسلامی در عراق، در ابتدای این برنامه در سخنانی گفت: ۶۷ درصد از جمعیت عراق شیعه است اما در طول حکومت‌های متعددی که بعد از حکومت عثمانی در این کشور تشکیل شدند، شیعیان رنج کشیدند چرا که اقلیت بر اکثریت مسلط بود اما در دهه پنجاه میلادی، احزابی تشکیل شدند که یکی از این تشکیلات، حزب الدعوه اسلامی بود که مؤسسان آن، عده‌ای از علما و مؤمنین بودند که توانستند جوان‌های شیعه را گردهم آورند.

حزب بعث، مخالفانش را با اسید می‌کشت

وی ادامه داد: یکی از اهداف این حزب رسیدن به حاکمیت اسلامی بود و این مسئله با زعامت علما ممکن می‌شد. در رأس این علما، آیت‌الله سیدمهدی حکیم پسر سیدمحسن حکیم، از مراجع نجف بود و زیر سایه مرجعیت، این حزب به سوی جوان‎‌ها و طبقات مختلف ملت عراق رو کرد.

می‌خواهند در عراق جای شهید و جلاد را عوض کنند

ابواثیر در ادامه با اشاره به حکومت رسیدن حزب بعث در عراق بیان کرد: حاکمیت حزب بعث، نمونه‌ای از بدترین صورت‌های حاکمیت اقلیت بر اکثریت بود؛ در وزارت‌خانه‌ها و تشکیلات این حکومت، خیلی کم، افراد شیعی حضور داشتند. اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد میلادی، حزب بعث بر علیه افکار اسلامی وارد جنگ شد و جوان‌ها را مجبور کرد که به حزب بعث بپیوندند؛ یکی از اولین کارهایی که حزب بعث کرد این بود که یکی از مؤسسان حزب الدعوه به نام عبدالصاحب الدخیل را با اسید کشتند، این اتفاق در سال ۱۹۷۲ اتفاق افتاد و در سال ۱۹۷۵، ۵ نفر دیگر از رهبران حزب الدعوه کشته شدند که در راس آن‌ها شیخ عارف البصری که بود.

وی اضافه کرد: حزب بعث در مدارس و دانشگاه‌ها تشکیلاتی به نام الاتحاد الوطنی ایجاد کرد که افراد متدین را زیر نظر داشتند، این تشکیلات هم دانشجوها و دانش‌آموزان را مجبور می‌کردند که به حزب بعث ملحق شوند اگر قبول نمی‌کردند تحت تعقیب قرار می‌گرفتند و مجبور می‌شدند تحصیل را رها کنند و نمی‌توانستند وارد دانشگاه شوند.

ابواثیر اظهار داشت: این اوضاع عراق تا شروع حرکت امام خمینی(ره) ادامه داشت؛ یادم هست جوانان در شب جمع می‌شدند و اتفاقات ایران را هر روز از رادیو دنبال می‌کردیم که اخبار انقلاب اسلامی از تبعید امام خمینی به فرانسه تا بازگشت ایشان را با جزئیات می‌گفتند؛ نهضت امام خمینی(ره)، جوانان عراقی را تحت تاثیر قرار داده بود به همین دلیل، آن روزها همزمان با انقلاب اسلامی، دستگیری جوانان عراقی هم زیاد شده بود.

وی تصریح کرد: بعد از رحلت سید محسن حکیم، آیت‌الله سیدمحمدباقر صدر رهبری شیعیان و انقلابیون عراق را عهده‌دار شد؛ آرام آرام، کتاب‌ها و نوشته‌های آیت‌الله صدر و بنت الهدی صدر در همه‌جا پخش می‌شد و جوان‌ها متأثر از این جریان‌ها با حکومت درگیر شدند. حمله حکومت بعث به انقلابیون از شهر بصره شروع شد چون توانسته بودند اسامی افراد را پیدا کنند، در شهر بصره و دیوانیه، رهبران و هزاران نفر از اعضای حزب الدعوه دستگیر و اعدام شدند تا آنکه همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی، صدام به قدرت رسید.

این مبارز سال های دور در بخش دیگری از سخنانش بیان کرد: اولین کاری که صدام انجام داد، دستگیری عده‌ای از رهبران حزب بعث بود که طرفدار احمد حسن البکر و مخالف او بودند؛ معروف است که همه این افراد را در سالنی گردهم آوردند و داستانی درست کرده اند که اینها می‌خواهند کودتا کنند و با این داستان جعلی، بسیاری از مسئولان حزب بعث که طرفدار صدام نبودند، اعدام شدند و صدام با این کار می‌خواست ترس و وحشت در میان مردم عراق ایجاد کند. دستگیری سران مخالف در تلویزیون پخش شد، بعد از آن، گفتند هر کسی طرفدار یا مروج افکار حزب الدعوه باشد یا به اعضای آن پناه ‌دهد، محکوم به اعدام می‌شود.

شهادت صدر، بزرگ‌ترین جنایت صدام

وی افزود: این دستگیری‌ها حدی بود که مثلا یادم است که یک خانواده‌ای بود که پنج تا از پسرانش، دستگیر و شهید شدند و دو پسر دیگر هم به جنگ فرستاده شده بودند، کشته شدند. یکی از روش‌های حکومت حزب بعث، قبل از شروع جنگ با ایران، دستگیری وسیع صدهاهزار نفر جوان و اعدام تعدادی از اینها بود. اگر کسی هم دستگیر می‌شد، خانواده‌اش حق نداشتند بروند سؤال کنند یعنی نمی‌توانستند سؤال کنند، فقط به آنها جواب می‌دادند که شما مثلا پس فردا بروید شهر بصره، از پزشکی قانونی جنازه را تحویل بگیرید و تعهد می‌گرفتند که خانواده، حق اقامه مجلس فاتحه و ختم ندارد.

می‌خواهند در عراق جای شهید و جلاد را عوض کنند

ابواثیر تاکید کرد: بزرگ‌ترین جنایتی که صدام مرتکب شد، محاصره منزل آیت‌الله صدر و شهادت ایشان و در ادامه، به شهادت رساندن خواهرش، بنت الهدی صدر بود. همچنین در آن برهه زمانی، شروع به اخراج افرادی که اصالت ایرانی داشتند، کردند. یعد از این کارها، افراد  ۱۸ تا ۲۵ ساله را از خانواه‌هایشان جدا و در اطراف شهر سماوه، زندانی و اعدام کردند، می‌گویند اینها را با استفاده از مواد شیمیایی اعدام کردند.

این فعال عراقی محور مقاومت با اشاره به آغاز جنگ صدام با ایران عنوان کرد: در این جنگ، می‌بینیم که ملت عراق را مجبور کردند که وارد جنگ با ایران شوند، هرکسی فرار می‌کرد، دستگیر و تیرباران می‌شد. اگر هم موفق به فرار می‌شد خانواده‌اش را حتی اگر بچه کوچک داشتند، دستگیر و زندانی می‌کردند.

«اسطوره‌های عشق» نمونه‌ای از اوضاع عراق صدام

وی  با اشاره به کتاب «اسطوره‌های عشق» خاطرنشان کرد: من هم زمانی که نیروهای بعث، پدرم را بعد از اعدام برادرم دستگیر کردند، به کویت فرار کردم و از آنجا به ایران آمدم. اما خیلی از خانواده‌ها نتوانستند فرار کنند، بعضی‌ها هم سمت کردستان عراق رفتند که دستگیر و خانواده‌ به خانواده اعدام شدند. ما در عراق به خانواده خمینی معروف هستیم و این ما را خوشحال می‌کند. وقتی پدرم رفته بود جسد برادرم را تحویل بگیرد از او آدرس خانه‌اش را خواسته بودند، پدرم هم گفته بود که اهل دهات دور هستیم و آدرس نداریم، در واقع آنها می‌خواستند بگویند که طرفداری خمینی به ضرر ماست. خیلی از کسانی که اعدام شدند به آنها می‌گفتند که برعلیه امام خمینی حرف بزنند اما چون حرف نمی‌زدند اعدام می‌کردند. کتاب «اسطوره‌های عشق» نمونه‌ای از اوضاع عراق در دوران صدام است.

در ادامه این مراسم، کمال السید، نویسنده عراقی کتاب «اسطوره‌های عشق» نیز در سخنانی عنوان کرد: سخنان ابواثیر، خیلی از خاطرات را زنده کرد و مانند پوست پیاز که هر قدر بیشتر خرد کنید، اشک آدمی را بیشتر درمی‌آورد. 

وی اظهار داشت: حدود ۳۰۰۰ شهید زن در دوره صدام داریم اما از این تعداد، تنها حدود ده نفر شناخته شده هستند و از بقیه فقط یک اسم، روز تولد و روز شهادت مانده است. رمان «وفا» قصه زندگی یک دانشجوی رشته مهندسی در بصره است که او را می‌ربایند در حالی که فرزند چهل روزه‌ای به نام «صهیب» داشته است و پدرش را هم به زندان انداختند. «صهیب» که زندگی سختی داشته، وقتی بعد از چند سال، به ملاقات پدرش می‌رود، حاضر نبود سوار ماشین بشود و از ماشین می‌ترسیده. این خانواده، سمبل داستان دردناک عراق است.

می‌خواهند در عراق جای شهید و جلاد را عوض کنند

رمان؛ بهترین شیوه بازخوانی تاریخ است

نویسنده کتاب «اسطوره‌های عشق» در همین باره توضیح داد: این نسل عراق باید شناخته ‌شود. هر پدیده اجتماعی یا سیاسی و حتی اقتصادی نامفهوم و ابتر خواهد ماند اگر ریشه‌های تاریخی آن بررسی نشود. ما متاسفانه تاریخ نمی‌خوانیم و همیشه اشتباهات قبلی را تکرار می‌کنیم. این نسل دیروز، نسل جوان‌های عراق، شهید میسون ۱۸ ساله، فاطمه ۱۹ ساله و امل رُبیعی ۲۰ ساله و ده‌ها دختر جوان رؤیای عراقی آزاد داشتند. اما این فقط یک رؤیا بود چون حزب بعث، قدرت مطلق بود و هیچ صدایی نمی‌توانست بلند شود.

این نویسنده معروف عراقی ادامه داد: الان حشد الشعبی یک پدیده است اما اگر بدون بررسی ریشه‌های تاریخی دو نسل گذشته سراغ ان برویم نمی‌توانیم آن را بفهمیم و درک کنیم. به نظر بنده، تاریخ باید بازخوانی و بازنویسی بشود. البته که روش رمان، بهترین شیوه برای مخاطب است. چرا که فکر نمی‌کنم مخاطب به تاریخ خشک و خالی مراجعه کند. چون زبان تاریخ، زبانی خشک و نامفهوم است، رمان بهترین اسلوب برای بیان تاریخ برای مخاطب امروز است.

کمال السید درباره شخصیت‌های کتاب خود عنوان کرد: شهیده میسون غازی الاسدی متولد شهر بغداد و حسام نامزد ایشون متولد شهر ناصریه جنوب عراق بود. به خاطر همین نام کتاب را آخر اساطیر الحب گذاشتم که با عنوان اسطوره‌های عشق به فارسی ترجمه شده است.

وی با بیان اینکه من در این رمان، تجربه خودم از مفهوم وطن را بیان کردم، ادامه داد: بعد از مهاجرت به ایران، رویای بازگشت به وطنی آزاد داشتم و بعد از ۲۴سال به کشورم بازگشتم ولی این یک حقیقت تلخ است؛ من در کاظمین که در آن به دنیا آمده ‌بودم، احساس غربت می‌کردم. غربت زمان، سخت‌تر از غربت جغرافیایی است، من متعلق به نسل گذشته و تاریخ شده‌ام.

وطن حقیقی، عقیده انسان است

این نویسنده عراقی اظهار داشت: بعد از بازگشت به ایران، مفهوم وطن را دوباره درک کردم. وطن حقیقی انسان، نه جغرافیا بلکه عقیده و فکر انسان است. شهیده میسون، امل ربیعی و فاطمه الحسینی احساس کردند وطنشان عراق نیست بلکه وطنشان در آن موقع، ایران الحسین، ایران اسلامی و ایران امام خمینی است. آخرین حرف شهیده میسون قبل از اعدام، زنده باد خمینی است. پس وطن، جغرافیا نیست. وطن عقیده، فکر انسان و دین است.

کمال السید در بخش دیگری از سخنانش تصریح کرد: متأسفانه تجربه احزاب اسلامی در عراق، تجربه موفقی نبود. اکثرشان، مست قدرت و ثروت شدند و تمام ارزش‌ها را فراموش کردند؛ به همین خاطر ما مدیون نسل شهیده میسون‌ها هستیم. نسلی که به اهداف امام خمینی و شهید صدر وقتی که فریاد زد «دنیا چیست؟ جز توهم چیزی نیست. دنیای ما بیشتر وهم دارد.» ایمان داشتند.

وی در ادامه سخنانش عنوان کرد: بعثی‌ها وقتی به قدرت رسیدند، اولین کارشان، ایجاد شکاف بین عراق و ایران بود. به عنوان مثال در یک سال در یک دانشگاه ۳۰۰ پایان‌نامه علیه تاریخ، ملت، دولت و نظام ایران نوشته ‌شد.  فیلم‌هایی درباره فتح ایران در جنگ قادسیه به دست مسلمانان عرب تولید کردند. این‌ها برمی‌گردد به ریشه‌های تاریخی به همین خاطر هم تاکید می‌کنم که تاریخ باید بازخوانی و بازنویسی بشود. باور کنید حمله داعش به عراق، بیشتر از ۱۰۰۰ سال پیش نیز اتفاق افتاد. «قرامطه» فکر داعشی داشتند. قبل از همبستیگی با فاطمیون در مصر، فکر داعشی و تکفیری داشتند و شیعه و شافعی را کافر می‌دانستند.

این نویسنده عراقی بیان کرد: ما تاریخ نمی‌خوانیم، متأسفانه کسانی که قدرت و ثروت دارند و بر عراق حکومت می‌کنند، هیچ کاری انجام نمی‌دهند. حتی حاضر نیستند در توزیع کتاب‌هایی که تاریخ را می‌گویند، کمک کنند چون دغدغه‌شان فقط قدرت و ثروت است. بنابرین کار خیلی زیادی لازم است، چنین کتاب‌هایی که مربوط به تاریخ معاصر عراق است باید به سریال و فیلم تبدیل شوند و محدود به کتاب نمانند. مخاطب امروز، بیشتر به فضای مجازی، تبلت و تلوزیون علاقه دارد. درست است که این کتاب‌ها باید نوشته شوند اما گام بعدی که تبدیل کتاب به اثر هنری است، خیلی مهم‌تر است.

می‌خواهند در عراق جای شهید و جلاد را عوض کنند

گزارشی تصویری از عراق

در بخش دیگری از مراسم، اسما خواجه‌زاده، مترجم کتاب «اسطوره‌های عشق» نیز در سخنانی با اشاره به آشنایی با زندگی مردم عراق از طریق مطالعه کتاب گفت: بسیاری از مطالب «اسطوره‌های عشق»، توضیحات جزئی در مورد سبک زندگی، عادات و آداب و رسوم عراقی‌ها دارد. فکر می‌کنم اوضاع عراق در دوره صدام به‌ویژه مبارزات انقلابی و همچنین فعالیت‌های شهید صدر را همانند گزارشی تصویری می‌توان از این کتاب متوجه شد.

وی درباره ترجمه این کتاب توضیح داد: ترجمه «اسطورهای عشق» در مقایسه با سایر کارهایی که انجام دادم، کار سختی نبود چرا که زبان روانی داشت. سختی کار ترجمه این کتاب، مربوط به اصطلاحات عامیانه عراقی است که در کتاب آمده.

زندگی شهدا باید رمان و سریال شود

سیدهمام موسوی از کارشناسان حوزه مطالعات عراق نیز در سخنانی درباره این کتاب عنوان کرد: ما در عراق، همانند شهیده میسون غازی و شهیده بنت الهدی صدر، نمونه‌های متعددی داریم خصوصاً بعد از دهه شصت و هفتاد میلادی و هچنین برای دهه اول پیروزی انقلاب اسلامی و حتی دو سال قبل از شروع جنگ که این‌ها در واقع، مشت آهنین رژیم بعث و صدام در دستگیری پیروان، همفکران و شاگردان مکتب شهید ‌سید محمدباقر صدر و خواهر ایشان آمنه صدر معروف به بنت الهدی هستند.

وی با اشاره به کتاب خاطرات زنان زندانی در دوره صدام با عنوان «مذکرات سجینه» ادامه داد: دو نویسنده با نام‌های علی العراقی و فاطمه العراقی این کتاب را چاپ کردند و ماجرای چندین شهیده را در همان دوران مربوط به شهادت شهیده بنت ‌الهدی صدر با ادله و مستندات مختلف از جمله مستندات سازمان‌های حقوق بشری غیرعربی و اسلامی بیان می‌کنند. این کتاب که در هر کدام از داستان‌های آن با یکی از این شهیده‌ها آشنا می‌شویم ارزش رمان و یا تبدیل شدن به یک سریال تلویزیونی را دارند.

موسوی تصریح کرد: دشمن علاوه بر جنگ سخت و پروژه‌هایی که در جنگ روانی پیش می‌برد، در مسائل فرهنگی هم خیلی قوی و نیرومند و با گام‌های مؤثری از دیدگاه خودش جلومی‌برد. ولی زندگی هر کدام از شهیده‌ها می‌توانند چندین کتاب شوند که این حلقه مفقوده‌ای در زبان عربی است.

حضور بعثی‌ها در فضای مجازی

وی با اشاره به مصاحبه اخیر شبکه خبری العربیه عربستان سعودی با دختر صدام توضیح داد: پیش از این مصاحبه، کتابی با عنوان خاطرات نوه صدام در پایتخت عراق بعد از صدام منتشر شده است که در موردش هم صحبت می‌شود، در واقع، چنین حرکتی در عراق در جریان است که نه فقط دوره صدام را بازخوانی می‌کند بلکه آن را روتوش می‌کند. یعنی صدام، حزب بعث و جریانی را که مسبب همه مسائل امروز  عراق و حتی منطقه است، کاملا بی‌تقصیر جلوه می‌دهند. تاثیرگذاری این جریانات تا حد زیادی به کم‌کاری‌هایی که از سوی ما و مخالفان صدام مربوط می‌شود. الان بعد  از سقوط صدام که چند سال می‌گذرد فکر می‌کنم ارزش‌ داشت حداقل هر سال، یک رمان، یک سریال یا اثر هنری درباره جنایات صدام منتشر شود. ولی واقعیتش این است که الان گروه‌های مختلف سنی می‌روند ببینند چه مطلبی در یوتیوب بارگذاری شده و از آن به عنوان منبع استفاده می‌کنند. 

این نویسنده اظهار داشت: واقعیتی که من می‌بینم این است که اگر از لحاظ کمی و کیفی برای معرفی سمبل‌های جریان مقاومت در عراق با جریان مخالف ما، مقایسه تطبیقی بکنیم، نسبت درستی وجود ندارد. مثلا امروز در جنگ رسانه‌ای، آنها چنین بحثی مطرح می‌کنند که ایران از طریق پایگاه‌های حشدالشعبی عراق می‌خواهد اسرائیل را بزند، می‌خواهند با طرح این موضوع، چندین نشان را بزنند؛ هم جریان مقاومت در عراق را محکوم کنند و هم اینکه ایران در عراق دخالت می‌کند و این‌ها را  به صورت در هم تنیده و پیچیده با هم مطرح می‌کنند. جالب این است که بدانید رژیم صهیونیستی با حمایت منطقه‌ای و بین‌المللی آمریکا، اتحادیه اروپا و رسانه‌های عربی مرتجع با بعثی‌هایی که در فضای مجازی حضور دارند، حمایت و همکاری می‌کنند. با اکانت‌های معروف چه در توییتر چه در فیسبوک و بقیه شبکه‌های اجتماعی می‌آیند این جریان‌ها را راه می‌اندارند.

وی افزود: برای معرفی این کتاب می‌توان فرازهای بسیار زیبای آن را در شبکه های اجتماعی مثل توییتر  منتشر کرد تا هم دیگران این کتاب را بشناسند و هم موج جدیدی از خوانندگان ایجاد شود و حتی این موضوع، باعث طرح پیشنهاد ترجمه و معرفی کتاب‌های دیگر و گام‌های مؤثر بعدی باشد.

بنابرین گزارش؛ کتاب «اسطوره‌های عشق» که به قلم کمال السید، ترجمه اسما خواجه‌زاده در ۳۸۴صفحه و قیمت ۴۵هزار تومان توسط انتشارات راه‌یار روانه بازار نشر شده است، رمانی براساس زندگی شهیده میسون غازی، از زنانی است که در جریان مبارزات اسلامی در سال‌های حکومت صدام، شهید شده است.



منبع خبر

می‌خواهند در عراق جای شهید و جلاد را عوض کنند بیشتر بخوانید »

روایت نوری مالکی از نحوه آشنایی با سردار سلیمانی

روایت نوری مالکی از نحوه آشنایی با سردار سلیمانی



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، نوری المالکی به بیان خاطراتی از آشنایی و دوستی با حاج قاسم پرداخت و گفت:  من در واقع حاج قاسم سلیمانی را نمی شناختم، اولین بار روز ۹ / ۴ یعنی روز پایین انداختن مجسمه صدام و پایان حکومت حزب بعث در نشستی که در تهران داشتیم به عنوان رهبران حزب الدعوه با ایشان دیدار کردیم، او تقاضای این دیدار را داده بود و ما با وی دیدار کردیم و در آن زمان با حاج قاسم آشنا شدم، چرا که من در سوریه ساکن بودم نه ایران، به رغم آنکه به مدت ۷ سال در ایران زندگی کردم اما در پادگان اهواز و در میان نیروهای شهید صدر مستقر بودم.

پس از آنکه در آن دیدار با حاج قاسم آشنا شدم همان روز تصمیم گرفتم وارد عراق شوم، به این دلیل که صدام سقوط کرده بود البته اطرافیان کوشیدند مرا برای دیدارهای دیگر نگه دارند اما به آنان گفتم که من می روم و بقیه دیدارها را شما انجام دهید، چرا که بغداد سقوط کرده و تحت سلطه نیروهای خارجی است پس ماندن ما در اینجا بی معنی است.

همان شب وارد عراق شدم، پس از آن دیداری با حاج قاسم نداشتم تا وقتی در سال ۲۰۰۶ نخست وزیر عراق شدم و در خانه سید عبدالعزیز حکیم رحمت الله علیه برای صرف صبحانه جمع شدیم و آنجا بود که بیشتر با حاج قاسم آشنا شدم، از آنجا بود که روابط طبیعی میان دو کشور بر اساس مشترکات بین عراق و جمهوری اسلامی ایران آغاز شد، ما و حاج قاسم نیز همان مشترکات را داشتیم که مملو از همکاری و تعامل بود، روابط پایدار آغاز شد اما این رابطه پس از مطرح شدن موضوع مقابله با داعش گسترش یافت.

حاج قاسم سلیمانی رحمت الله علیه در عراق حضور داشت، در صورتیکه می خواست از آن خارج شود فقط یک یا دو روز بود و سپس به عراق بازمی گشت، چرا که خود و تمام امکاناتش را وقف عراق و حمایت از نیروهای عراقی کرده بود، ما مناطقی بسیار صعب العبور در جبال حمرین و غیره داریم اما او در آنجا پایگاه پهپادی ایجاد کرد تا اقدام به شناسایی کند.

حتی در صورتیکه رساندن برخی از انواع تسلیحات برای ما دشوار بود، او به شیوه خاص خود از طریق مرز، این تسلیحات را به مناطق درگیری می رساند حتی اگر این سلاح، توپخانه بود.

این رابطه من با حاج قاسم بود، بالطبع چنین روابطی باید بسیار پیچیده و دارای اختلاف نظر باشد اما رابطه من و ایشان رابطه ای مسئولانه، شرعی و دوستانه بود، همیشه به خانه‌ام می آمد، در روزهای جنگ با داعش، نقشه را روی زمین می گذاشتیم و تصمیم می گرفتیم که حرکت از کجا باشد چرا که او در این زمینه باتجربه بود. هنوز نقشه‌هایی که حاج قاسم سلیمانی بر روی آن علامت زده بود که مثلا باید آن را از اینجا آزاد کنیم یا از اینجا وارد شویم، موجود است.

منبع: تسنیم



منبع خبر

روایت نوری مالکی از نحوه آشنایی با سردار سلیمانی بیشتر بخوانید »

۱۸ آذرماه؛ سالروز «متجاوز شناخته شدن رژیم بعث» در ۸ سال دفاع مقدس

۱۸ آذرماه؛ سالروز «متجاوز شناخته شدن رژیم بعث» در ۸ سال دفاع مقدس



دفاع مقدس نمایه رزمندگان

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، با نگاهی عمیق و منطقی به ۸ سال دفاع مقدس درمی‌یابیم که این اتفاق بیشتر شبیه معجزه الهی است تا یک حادثه تاریخی. بلوک شرق و غرب به پشتیبانی رژیم بعث عراق رفتند تا انقلاب نوپای ایران را از پای درآورد. انقلابی که با دستان خالی، نوکر و دست‌پروده آمریکا در کشورمان را فراری داد و روی جوانان این مرز و بوم حساب کرد.

ببینید:

عکس/ کشف بمب مربوط به دوران دفاع مقدس در پلدختر

چندی از شادی پیروزی ملت ایران نگذشته بود که خبر حمله سراسری رژیم بعث و به خاک و خون کشیده شدن مردم در غرب و خوزستان، کام مردم را تلخ کرد. مردمی که با دست خالی انقلاب کرده بودند الان هم با دستان خالی به دفاع از اسلام و میهن پرداختند.

بسیار ساده‌انگارانه است که بگوییم موضوع اروند و عرب‌زبانان خوزستان دغدغه اصلی صدام برای حمله به ایران بود؛ چراکه با ورق زدن اسناد تاریخی دوران «جنگِ قبل از جنگ» ــ یعنی از سال ۵۸ تا ابتدای جنگ ــ این رژیم بعث بود که به تجهیز گروهک‌های مرزی و اقدامات خرابکارانه در خاک کشورمان پرداخت و با بمب‌گذاری‌های متعدد، مردم این خطه را به خاک و خون کشید.

به‌عقیده بسیاری از کارشناسان هم‌راستا شدن منافع صدام و آمریکا برای حمله به کشورمان دلیلی بود که صدام نقشه هجوم سراسری را در ذهن خود بپروراند، از طرفی دیکتاتور عراق خواستار افزایش سرزمینی خود بود و از طرفی زمین زدن انقلابی اسلامی که بلای جان آمریکا شده بود؛ منافع هر دو مستکبر را کنار یکدیگر قرار داد تا با یک‌کاسه کردن تمام اهداف خود در آخرین روز تابستان سال ۱۳۵۹ به ایران اسلامی هجوم بیاورند.

نه‌تنها آمریکا و شوروی بلکه اروپا و حتی کشورهای آفریقایی هم به کمک صدام آمدند تا آمریکا و صدام را به اهدافشان برسانند اما با وجود نیروی انسانی فراوان و تجهیزات گسترده‌ای که برای عراق گسیل شد؛ نتوانست در برابر اراده فولادین ملت ایران قد علم کند.

رژیم بعث عراق علاوه بر اینکه از حمایت‌های مادی از قبیل کمک‌های مالی، نیروی انسانی، تجهیزات نظامی جهان برای حمله به کشورمان بهره‌مند شده بود؛ مورد حمایت سیاسی آنها نیز قرار گرفت؛ تا جایی که سازمان ملل پس از ۱۱ سال، عراق را به عنوان متجاوز اعلام کرد.

سازمان ملل پس از ۱۱ سال سکوت و کتمان، حقایق سرانجام هجدهم آذرماه ‌۱۳۷۰ به طور صریح دشمنان جنایتکار ایران را محکوم و برخلاف میل جهان‌خواران و حزب بعث، به استناد تاریخ دفاع مقدس، عراق را رسماً به عنوان متجاوز معرفی کرد.

* اقدامات سازمان ملل پس از حمله رژیم بعث عراق

در ساعات پایانی روز ‌۳۱ شهریور ‌۱۳۵۹ دبیرکل وقت سازمان ملل ضمن مذاکره با نمایندگان دو دولت ایران و عراق پیشنهاد کرد این موضوع به‌صورت مسالمت‌آمیز رفع شود، اما با پاسخی روبه‌رو نشد.

روز بعد دبیرکل بر اساس ماده ‌۹۹ منشور ملل متحد از شورای امنیت خواست که با توجه به خطر محتمل افزایش مخاصمه، فوراً تشکیل جلسه دهد. همان روز نشست شورای امنیت برگزار و اولین موضع‌گیری شورا طی بیانیه‌ای اعلام شد.

سوم مهر ‌۱۳۵۹ دبیرکل به شورای امنیت اطلاع داد که جنگ عراق علیه ایران ادامه دارد و پیشنهاد کرد شورای امنیت مسئله را با فوریت رسیدگی کند. این جلسه در روزهای ‌۲۶ و ‌۲۸ سپتامبر تشکیل و اولین قطعنامه را به اتفاق آرا در جلسه شماره ‌۲۲۴۸ شورا مورخ ششم مهر ‌۱۳۵۹ تصویب کرد.

پس از صدور قطعنامه ‌۴۷۹، عراق آن را پذیرفت و اعلام موافقت کرد. اما ایران به دلیل حضور نیروهای عراق در خاک خود از پذیرش آن خودداری کرد. به نظر بسیاری از کارشناسان دلیل عدم پذیرش جمهوری اسلامی ایران بی‌حکمت نبود،‌ چراکه اگر آن قطعنامه یا آتش‌بس توسط کشورمان مورد پذیرش قرار می‌گرفت، هیچ‌گاه نمی‌توانستیم، سرزمین‌هایی که توسط صدام و صدامیان اشغال شده بود را پس بگیریم.

پس از آن قطعنامه‌های ‌۵۱۴، ‌۵۲۲، ‌۵۴۰، ‌۵۸۲، ‌۵۸۸ و سرانجام ‌۵۹۸ به تصویب رسیدند.

پس از تصویب قطعنامه ‌۵۹۸، دبیرکل اظهار کرد: “قطعنامه‌ای که اینک تصویب شد، اوج تلاش‌های مشترک اعضای شورای امنیت به عنوان نمایندگان جامعه بین‌المللی برای برقراری راه حلی جامع، عادلانه و شرافتمندانه برای منازعه ایران و عراق است. برای پایان بخشیدن به جنگ در این منطقه لازم است سیاست‌های ملی همه اعضا، هماهنگ با نیات اعلام شده شورا شود. در این جهت، پاراگراف اجرایی شماره پنج قطعنامه مسئولیت مشترکی را برای همه کشورهای عضو سازمان ملل متحد در پی دارد. یک قدم اساسی با مشورت دو کشور و سایر کشورهای منطقه، برقراری ترتیباتی برای امنیت و ثبات منطقه خواهد بود. در مورد مسئولیت منازعه در اسرع وقت با مشورت دو طرف احتمال تشکیل هیأت بی‌طرف برای رسیدگی به موضوع، هدف اصلی خواهد بود. بیایید همه با هم همکاری کنیم. شما اعضای شورا، ایران و عراق و من به عنوان دبیرکل سازمان ملل متحد.”

پس از پذیرش قطعنامه ‌۵۹۸ از سوی ایران،دبیرکل گزارشی به «شماره ‌۲۰۰۹۳/ اس» به شورای امنیت تسلیم کرد که منجر به صدور قطعنامه شماره ‌۶۱۹ شد.

این قطعنامه که در ‌۱۸ مرداد ‌۱۳۶۷، به اتفاق آرا به تصویب رسید، مبنای تأسیس و اعزام گروه‌های ناظر نظامی ایران و عراق (ملل متحد unmog) شد.

سرانجام ۱۱ سال پس از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و ۳ سال پس از صدور قطعنامه ‌۵۹۸ و با تلاش‌های پیگیر سیاسی مسئولان نظام جمهوری اسلامی، حقانیت ایران در دفاع به اثبات رسید و «خاویر پرز دکوئیار» دبیرکل وقت سازمان ملل متحد در روز ۹ دسامبر سال ۱۹۹۱ برابر با ۱۸ آذرماه سال ۱۳۷۰ ، مطابق با ۱۸ آذرماه سال ‌۱۳۷۰ طی یک گزارش رسمی به شورای امنیت اعلام کرد که عراق در ‌۳۱ شهریور ‌۱۳۵۹ به ایران حمله‌ کرده است.

این اقدام علاوه بر پیروزی ملت ایران در ۸ سال دفاع مقدس که با غرور و شرف خود اجازه ندادند سانتی‌متری از خاک کشورمان در تصرف بعثی‌ها باشد، در بعد سیاسی هم باعث پیروزی ملت ایران شد چراکه مستکبرانی که همواره پشتیبان حزب بعث بودند، الان لب به واقعیت گشودند و رژیم بعث عراق را به عنوان متجاوز اعلام کردند.



منبع خبر

۱۸ آذرماه؛ سالروز «متجاوز شناخته شدن رژیم بعث» در ۸ سال دفاع مقدس بیشتر بخوانید »