حسن روحانی

واکنش آجرلو به آذر منصوری: از نظر شما همه تقصیرها با جمهوری اسلامی است!

واکنش آجرلو به آذر منصوری: از نظر شما همه تقصیرها با جمهوری اسلامی است!



آجرلو خطاب به آذر منصوری نوشت: در منطق شما مکانیسم ماشه تقصیر ایران است. تقصیر ایران است در فلان روزنامه علیه توافق هسته‌ای نوشتند و باعث شدند ترامپ از برجام خارج شود. همه تقصیر جمهوری اسلامی است.

  • فلای‌تودی

به گزارش مجاهدت از مشرق، سعید آجرلو فعال سیاسی در یادداشتی خطاب به آذر منصوری رئیس جبهه اصلاحات مباحثی را در واکنش به توییت اخیرش را منتشر کرده است که در ادامه مشروح آن را می‌خوانید:

بسمه تعالی

سرکار خانم آذر منصوری
با سلام

توییت جدید شما، نماد رادیکالیسم و روحیه تحریف اصلاح‌طلبان تندرو بود. گفتید که مثل لیاخوفی مجلس را به توپ بسته و مثلاً داغ مشروطه سر دادید. جالب بود؛ لیاخوف. به توپ بسته شدن مجلس. چرا؟ به چه دلیل؟ چون رییس مجلس گفته که در شرایط فعلی سخن برخی مسئولان سابق علیه محور شرق به صلاح کشور نیست. یعنی اگر رییس مجلس گفته باشد حالا که پس از اجرای مکانیسم ماشه، روسیه و چین زیر بار حرف آمریکا و اروپا نمی‌روند و مشروعیت اقدام غرب را زیر سوال بردند و در مقابل روتین شورای امنیت ایستادند، حمله به این دو کشور خلاف مصلحت ملی است، گوینده می‌شود طرفدار روسیه. بعد اگر عاملان مکانیسم ماشه هر چه دوست داشته باشند، بگویند نه‌تنها عیبی ندارد که عین منافع ملی است. این منطق شما است خانم منصوری.

در منطق شما و دوستان‌تان، مکانیسم ماشه هم حتماً تقصیر ایران است. تقصیر ایران است که روی موشک‌ها نوشت؛ مرگ بر اسراییل. تقصیر ایران است که در فلان روزنامه‌اش علیه توافق هسته‌ای نوشتند و باعث شدند ترامپ از برجام خارج شود. همه اینها تقصیر جمهوری اسلامی است. چه کسی گفته که ترامپ مقصر به‌هم خوردن برجام است؟ اصلاً روسیه و چین برای چه باید از حق ایران دفاع کنند؟ در منطق شما، اینها بیجا می‌کنند. روسیه و چین هم باید علیه ایران حرف بزنند.

مهم غرب است که با نگاه شما حق دارد، درست می‌گوید و ما اشتباه می‌کنیم که منویات اینها را گوش نمی‌کنیم. مگر نگفته بودند؛ برد موشک‌ها را بالا نبرید؟ چرا گوش نکردیم؟ مگر نگفته بودند که مقابل داعش نایستید؟ چرا گوش نکردیم؟ باید گوش می‌کردیم. غنی‌سازی تعطیل؛ چشم. موشک تعطیل؛ چشم. منطقه تعطیل؛ چشم. خوش و بش با ترامپ در نیویورک؛ حتماً. رفتن به شوی شرم الشیخ؛ بله، بله، حتما. اسلحه چیست دیگر؟ ساز بگذارید به‌جای‌اش. حالا تهران را زدند که زدند. کاری کنید، نزنند. تسلیم شوید. این منطق شما و دوستان‌تان است.

شما آن کسانی هستید که می‌توانید حمایت روسیه و چین از ایران را تبدیل کنید به مایه ننگ و زورگویی غرب و ترامپ را به نرمال و روال دنیا که باید تسلیم‌اش شد. خودتان نوشتید در بیانیه جبهه اصلاحات. خودتان نوشتید در نامه به پزشکیان. از خودم نمی‌گویم. این قدرت تحریف و وارونه‌کردن را به شما تبریک می‌گویم. مدافعان منافع ملی ایران در مقابل غرب را تبدیل کردید به مدافع روسیه و غرب‌زدگان مدافع خلع سلاح و شوی شرم الشیخ را تبدیل کردید به مظهر منافع ملی. چه شوخی جالبی. -حالا بد نیست نظر آقای عراقچی را هم بپرسید درباره این موضوع که دوستان شما چگونه کشور را دچار چالش کردند- البته عجیب هم نیست.

پا روی زمین سیاست ندارید و درام و بعضاً کمدی تعریف می‌کنید. حسین مرعشی گفت که جبهه اصلاحات، جبهه آرزوها است. جبهه رویابافی و داستان‌سازی هم هست. تا یادم نرفته این را هم بگویم که اگر قرار باشد کسی لقب لیاخوف بگیرد ، دوستان مجلس ششمی شما شایسته‌تر هستند برای این لقب که رفتند وسط مجلس تحصن کردند، بعد استعفا دادند و نامه جام زهر نوشتند و آخرش هم هیچ. برگشتند دنبال پست و مقام هر جایی که بشود. مجلس را این‌ها به توپ بستند.

رفتند در مجلس دهم و سبک‌ترین کارشان سلفی با موگرینی بود و تلخ‌ترین‌اش آبان ۹۸. که در همکاری با دولت اعتدال‌تان رقم زدند. خلاصه لیاخوف اگر به کسی بخورد به دوستان شما مربوط می‌شود. البته اگر قرار به مشابهت‌سازی تاریخی هم باشد شخصیت زیاد است. یکی هم تقی‌زاده که امثال شما تلاش می‌کنید یکی مثل آن باشید. تازه اگر بتوانید. نقد به روسیه و چین ممنوع نیست خانم منصوری. قبلاً بوده و بعدها هم خواهد بود. مساله اصلی جازدن غرب‌گرایی از جانب شما به عنوان شرط وطن دوستی است.

خانم منصوری

من که باور نمی‌کنم شما و دوستان‌تان اعتقادی به اتحاد مقدس داشته باشند اما اگر نیمچه اعتقادی دارید، رفتارهای حسن روحانی را زیر نظر بگیرید که چگونه در مبارزه برای آینده سیاسی خود به زمین و زمان بد و بیراه می‌گوید. فقط فلان نماینده مجلس انسجام را به‌هم می‌زند؟ بیانیه جبهه اصلاحات به‌هم نمی‌زند؟ روحانی به‌هم نمی‌زند؟ جالب است؛ روحانی می‌گوید مجلس اقلیت و از این‌طور حرف‌ها. خب، الان ما چه کنیم که مثلاً نوبخت رفته و در رشت رأی نیاورده؟ درست کار می‌کردید، مردم به شما اقبال می‌کردند. این عیب چه کسی است که فهرست اصلاحات در ۹۸ و ۱۴۰۰ در مجلس و شورای شهر رأی نیاورده؟ پاسخ واضح است؛ جواب مردم به عملکرد دولت روحانی است. که هم مشارکت را پایین آورد هم جناح شما را در این دو انتخابات به این روز انداخت. به خودتان رجوع کنید. پاسخ‌ها مشخص است. لیاخوف‌های درون خودتان و دوستان‌تان را کنترل کنید.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

واکنش آجرلو به آذر منصوری: از نظر شما همه تقصیرها با جمهوری اسلامی است!

واکنش آجرلو به آذر منصوری: از نظر شما همه تقصیرها با جمهوری اسلامی است! بیشتر بخوانید »

قصه ما و آن تصمیم پوپولیستی روحانی/ چرا "کالابرگ" برای قالیباف مهم است؟

داستان تحریم، مکانیسم ماشه و مال‌التجاره روحانی/ مصاف با وزارت اطلاعات



حمله‌ای که طی روزهای اخیر در فضای مجازی علیه وزارت اطلاعات صورت گرفت هرگز یک رفتار تصادفی یا مبتنی بر یک نقد فنی نبود و بلکه می‌توان آنرا “پروژه” خطاب کرد.

سرویس سیاست مشرق «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

مصاف با وزارت اطلاعات

داستان تحریم، مکانیسم ماشه و مال‌التجاره روحانی/ مصاف با وزارت اطلاعات

طی روزهای اخیر و پس از پخش مستندی از اقدامات سرویس‌های اطلاعاتی کشورمان علیه رژیم صهیونیستی، به ناگاه موجی از حمله و تخریب در فضای مجازی علیه وزارت اطلاعات آغازیدن گرفت.

تخریب‌ها که بهانه خود را چند عکس و تصویر موجود در لابه‌لای گزارش وزارت اطلاعات قرار داده بودند؛ حمله خود را نه به صورت نقطه‌ای و متمرکز بر گزارش بلکه به صورت گسترده طراحی کردند و سیلی از تهمت و کنایه و ضعیف‌نمایی را درباره وزارت اطلاعات به راه انداختند.

در لابه‌لای این حملات اما برخی فعالان فضای مجازی به میدان دفاع معقول از وزارت اطلاعات شتافتند و درباره خط تخریب‌گران و ارتباط آنها با برخی محافل سیاسی و انحرافی سخن گفتند.

این روشنگری‌ها در ادامه واکنش‌هایی را نیز برانگیخت.

*حمله‌ای که طی روزهای اخیر در فضای مجازی علیه وزارت اطلاعات صورت گرفت هرگز یک رفتار تصادفی یا مبتنی بر یک نقد فنی نبود و بلکه می‌توان آنرا “پروژه” خطاب کرد.

پروژه‌ای که پر تعداد بودن اکانت‌های حمله کننده، رویکرد شبکه‌ای آنها، همبستگی گفتمانی و سیاسی بسیاری از آنها در نزدیکی به محفل یک سخنران مدعی ارتباط با غیب و از همه مهمتر “ادبیات همیشگی” آنها نشان می‌داد از قبل طراحی شده و بصورت مشخصی هم قصد تخریب یکی از ستون‌های اصلی امنیت کشور یعنی وزارت اطلاعات را داشته است.

ارزیابی روش حمله و نگاه به اعضای حلقه حمله کننده به وضوح نشان می‌دهد که این پروژه واضحاً مدتی قبل از پخش مستند وزارت اطلاعات طراحی شده و ایضا در هر حالتی هم به اجرا در می‌آمد!

یعنی به نظر می‌رسد ماجرای برخی تصاویر مندرج در مستند صرفا یک بهانه بوده است.

چه اینکه رفتار حمله‌کنندگان نه اثری از دلسوزی داشت و نه یک رفتار و انتقاد امنیت‌ساز بود.

جالب است بدانید که یکی از این حمله‌کنندگان حتی پای ترور دانشمندان هسته‌ای را هم پیش کشید و کلیدواژه “اشراف اطلاعاتی” را به سخره گرفت!

و دیگری هم از این گفت که وزیر اطلاعات اساسا از کارآمدی برخوردار نیست و در ۲ دولتی که حضور داشته کارنامه خاصی را ارائه نکرده است!

همچنین گفته می‌شود یکی از سرشبکه‌های اصلی نقش‌آفرین در این ماجرا نیز در ایران نیست و ابهاماتی درباره ارتباطات او با سرویس‌های بیگانه مطرح شده است.

در همین حال و از آنجا که خط و شناسنامه گفتمانی و رفتاری این افراد در نزدیکی به یک محفل خاص و شخص محوری آن از همان ساعات اول حمله مشخص بود؛ بلافاصله انتقاداتی و روشنگری‌هایی شکل گرفت.

حال این وظیفه وزارت اطلاعات است تا با پیگیری و تحقیق درباره ریشه‌های تخریب دستگاه امنیتی در میانه درگیری با دشمن صهیونیستی، از کیان سربازان گمنام امام زمان (عج) حراست کنند.

***

داستان تحریم، مکانیسم ماشه و مال‌التجاره روحانی

داستان تحریم، مکانیسم ماشه و مال‌التجاره روحانی/ مصاف با وزارت اطلاعات

“تحریم” واژه‌ای است که از روز نخست آغاز خصومت آمریکا با انقلاب و مردم ایران در سال ۵۷ تولد یافت و از آن روز همواره بسته به توان دشمن در حد اعلی‌درجه خود اعمال شد.

در واقع طی ۴۷ سال گذشته روزی نبوده است که تحریم‌ها در حالت ۱۰۰ درصدی خود علیه ایران و ایرانی اعمال نشده باشد.

اما ایران در تمام طول این ۴۷ سال پیشرفت کرد…

جنگ تحمیلی را پشت سر گذاشت. به عصر شکوفایی دهه ۷۰ رسید. مردم به قدرت خرید خوب دهه ۸۰ و ۹۰ رسیدند، در بسیاری از عرصه‌های استراتژیک به خودکفایی رسیدیم و تمام اینها در حالی بود که دشمن می‌خواست ما را با تحریم‌های خود فلج کند!

اما چه شد که تحریم به یکباره جایگاه بزرگی در میان افکار عمومی ایران یافت و چه شد که این عبارت تبدیل به یک کلیدواژه در سیاست ایرانی شد؟!

*همانطور که خواندید تحریم همیشه بوده است و آمریکا پس از دریافتن این موضوع که ایران با ضربه نظامی از میدان به در نمی‌رود؛ شروع به اعمال تحریم‌های اقتصادی کرد تا شاید از این طریق رخنه‌ای برای ضربه‌زنی به دست بیاورد.

خیلی از ما این خاطره مهم مقام معظم رهبری را شنیده‌ایم که دشمن خارجی در دوران جنگ حتی “سیم خاردار” را هم به ایران نمی‌داد. و یا ایضا قصه تأمین سخت لباس غواصی برای رزمندگان، مشقت تهیه گلوله خمپاره، موشک و… هم هنوز در خاطر همه مانده است.

اما چیزی که در عمل رخ داد این بود که ایران اسلامی روز به روز پیشرفت کرد و “تحریم” عملا از یک ابزار واقعی به یک “ابزار روانی” تبدیل شد.

ایرانی‌ها جنگ را با پیروزی از سر گذرانیدند و دیگر هم کسی چندان به واژه “تحریم” وقعی ننهاد.

رهبری جدید ایران بر مسند نشست، رؤسای جمهور یکی پس از دیگری آمدند و رفتند، ایران هسته‌ای شد، قدرت نظامی ایران در نبردهای فرامنطقه‌ای در اروپا و غرب آسیا به نمایش گذاشته شد، ایران پا به عرصه فضا گذاشت، ایران جزو ۳۰ قدرت برتر اقتصادی جهان شد و تحریم‌ها روز به روز بیشتر رنگ می‌باخت.

آمریکا البته در این مدت بیکار نبود و تقلا می‌کرد با دادن سر و شکل قانونی به تحریم‌ها (مثل قانون داماتو در سال ۷۶) و همینطور با تغییر دادن زمین بازی در اقتصاد؛ ابزار روانی تحریم را تقویت کند.

اما همانطور که اشاره شد “ایرانی” به دلیل سال‌ها زیستن زیر سایه تحریم و یافتن رمز و رازهای شاد زیستن زیر فشار روانی تحریم‌ها دیگر اهمیتی به این چیزها نمی‌داد.

جالب است که حتی یکی از رؤسای جمهور وقت نیز درباره تحریم‌ها از صفت “کاغذ پاره” استفاده کرد اما افکار عمومی اهمیت خاصی به این عبارت نداد.

قضیه گذشت تا انتخابات سال ۹۲!

انتخاباتی که اصلاح‌طلبان طی یکسال قبل از آن؛ تا توانستند مرحوم هاشمی رفسنجانی را بصورت زیر پوستی و غیر آشکار تبلیغ کردند. هاشمی اما ردّ صلاحیت شد و اصلاح‌طلبان نیز عملا قید انتخابات را زدند.

در این میان اما یکی از نامزدهای انتخابات به نام “شیخ حسن روحانی” به ناگاه با “گفتمان تحریم و مذاکره” پر رنگ شد.

در واقع تحریم، مال‌التجاره انتخاباتی شیخ حسن روحانی بود.

او برای نخستین بار ذهن کسانی را در جامعه ایرانی به این سمت منحرف کرد که اگر چرخ سانتریفیوژ می‌چرخد پس چرخ اقتصاد باید بچرخد!

این دوگانه اما در حالی بود که چرخ اقتصاد داشت می‌چرخید، تورم آن روزها تک رقمی بود و قدرت خرید مردم نیز از تمام اعصار عمر انقلاب اسلامی و حتی از امروز(!) نیز بیشتر بود. ضمن اینکه مسئولان هم برای چرخش سانتریفیوژهای هسته‌ای تلاش و مذاکره می‌کردند.

“دوقطبی کاذب” اما کار خودش را کرد!

روحانی به دلیل قالب‌ریزی ذهنی جامعه پیرامون مرحوم هاشمی در قالب هم‌او جای گرفت و پیروز انتخابات شد. و به همین منوال، مال‌التجاره انتخاباتی او یعنی “تحریم” نیز به سکه بازار سیاست ایران بدل شد.

در حالی که تا پیش از این صحبت چندانی راجع به تحریم‌ها نبود.

دقت شود که سیاسیون کشور تا قبل از آن مقطع از سال ۹۲ از چیزی به نام مذاکره سخن می‌گفتند و تلقی از مذاکره هم این بود که عقلانیت رفتاری نظام جمهوری اسلامی ایران در جهان تثبیت و حقانیت ایران آشکارتر شود. رفتاری که در پیوست آن نیز عقلانیت دیپلماتیک ایران در پی آن بود تا سر حد امکان از تحریم‌ها بکاهد.

لکن حسن روحانی مال‌التجاره روانی خود را به نوعی در بازار ریخت که عملا و به ناگاه با انفجار معنای تحریم مواجه شدیم، خیلی‌ها از چیزی به نام “اثر تحریم” حرف زدند و کسانی از مردم نیز ناگهان با این احساس مواجه شدند که همه مشکلات اقتصادی آنها و کمبودهای زندگی‌هایشان ناشی از تحریم است.

روحانی البته سیاست‌های دولت تازه تأسیس خود را نیز بر همین اساس شالوده‌افکنی کرد و شالوده هم چیزی نبود جز سیاه‌نمایی و مذاکره!

در واقع دولتی که گفتمان خود را مبتنی بر تحریم قرار می‌دهد؛ طبعا بایستی رویکرد خود را هم اولا بر مذاکره قرار دهد تا از مال‌التجاره‌اش سود کسب کند و ثانیا اوضاع کشور و معیشت مردم را سیاه جلوه دهد تا با مسیر هموارتری مواجه باشد.

البته ثمره این “شرایط برساخته” و ناواقعی از پیش برای تحلیلگران عاقل مشخص بود…

از یکسو دامن زدن به تصورات و امیدهای واهی در رابطه با یک جهان ناممکن به نام “ایران بدون تحریم” و “لغو بالمره تمام تحریم‌ها”، از یکسو مسابقه برخی دولتمردان برای سیاه‌نمایی از اوضاع کشور و از سوی دیگر محرز بودن اینکه هیچ توافقی با غرب نخواهد توانست تحریم‌ها را لغو کند. زیرا مسئله تحریم‌ها به ذات دشمنی آمریکا برمی‌گردد.

در دهه ۹۰ شمسی کار به جایی رسید که رسانه‌های نزدیک به اصلاح‌طلبان و دولت از این می‌گفتند که با لغو تحریم‌ها حقوق‌ها زیاد می‌شود و حتی بیمه زنان خانه‌دار هم جریان پیدا می‌کند!

و در همین اثنی هم وزیر کشور از گرسنگی حرف می‌زد، وزیر ارشاد از سیاست نفت در برابر غذا و سخنگوی دولت از تکرار آشوب‌های خیابانی.

سمت دیگر ماجرا هم مشخص بود. نه توافق لوزان دستاوردی داشت، نه توافق موقت ژنو و نه دست آخر برجام.

جالب آنکه آمریکا در صبح روز اجرایی شدن برجام در دولت باراک اوباما نیز دست به تحریم ایران زد تا این پیغام را به همه بدهد که دست از دشمنی با ایران نخواهد کشید و اجازه نخواهد داد هیچ تحریم تأثیرگذاری علیه ایران لغو شود.

بیدستاوردی برجام روحانی چیزی نبود که بشود آنرا انکار کرد.

این مقوله حتی توسط برخی مقامات دولت روحانی هم بارها و بارها ابراز شد و رسید تا امروز که حتی می‌بینیم مکانیسم ماشه‌ای که دست‌اندارکاران برجام باور به اجرایی شدن آن نداشتند نیز اجرا شد.

اگرچه تمام این رخدادها در بستر تاریخ رخ نمود اما چیزی که در این حین و بین همچنان خود را بصورت متمایزی به رخ می‌کشد “سودآوری مال‌التجاره فردی به نام شیخ حسن روحانی” بود.

می‌توان گفت که عملا جامعه ایرانی نزدیک به ۱۲ سال است که بخشی از هوش و حواس سیاسی و اقتصادی خود را به تجارت سیاسی_روانی شیخ حسن روحانی معطوف کرده است.

و این در حالی است که طبق اذعان مقامات ارشد کشور و کارشناسان اقتصادی؛‌ اثر تحریم‌ها بر اقتصاد کلان ایران کمتر از میانگین ۲۰ درصد و اثر مکانیسم ماشه هم کمتر از ۵ درصد است.

شاید برایتان جالب باشد که همین دو سند جالب و بارها اذعان شده و اعلام شده که تنها یکی از راویان متواتر آن مقام معظم رهبری است؛ هرگز و هرگز در دولت شیخ حسن روحانی و توسط دست‌اندرکاران دولت او و برجام او مورد اشاره مؤکد قرار نگرفتند.

چرا؟

پاسخ روشن است. فقط به این دلیل که “تحریم” مال‌التجاره روحانی بود و هیچ تاجری هم نمی‌خواهد از ارزش مالش کم شود.

و اثر این رفتار تجارت‌مآبانه در سیاست ماند تا امروز که ۲ رئیس‌جمهور هم حتی پس از روحانی آمده‌اند اما جامعه ایرانی درگیر اثرات جنگ روانی تحریم است. تحریمی که به گواه اسناد و آمار؛ اثر روانی آن بسیار تا بسیار بیشتر از اثر واقعی آن است.

اثری روانی تا آن حد که امروز خیلی‌ها نمی‌دانند ایران اگرچه ۴۷ سال درگیر تحریم‌ها بوده و مثل همه‌ی دیگر کشورهای جهان با مشکلات اقتصادی روبه‌روست اما طبق آمار جهانی توانسته به نرخ بیکاری تک رقمی دست پیدا کند، جزو سیرترین کشورهای جهان باشد و همچنان صاحب ارزان‌ترین سوخت،‌ مالیات و نان برای مردم خود باشد.

اکنون وقت آنست تا کاوه آهنگری پیدا شود که این “دلق ملمّع” را پاره کند و با مردم و جامعه از واقعیت‌ها سخن بگوید.

واقعیتی که هرگز منکر اثر تحریم یا لزوم مذاکره برای رفع تحریم نیست. اما به اثر تحریم‌ها نیز واقعی‌تر نگاه می‌کند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

داستان تحریم، مکانیسم ماشه و مال‌التجاره روحانی/ مصاف با وزارت اطلاعات

داستان تحریم، مکانیسم ماشه و مال‌التجاره روحانی/ مصاف با وزارت اطلاعات بیشتر بخوانید »

بازگشت دوباره عامل وضع موجود به صحنه چه پیامدهایی دارد؟ / خطاهایی که حسن روحانی آن‌ها را تکرار می‌کند!

بازگشت دوباره عامل وضع موجود به صحنه چه پیامدهایی دارد؟ / خطاهایی که حسن روحانی آن‌ها را تکرار می‌کند!



این روزها حسن روحانی باتقلیل‌ همه‌چیز حتی‌ جنگ‌ ١٢ روزه‌ به‌ مسئله‌ برجام، مرتکب‌ خطای‌ تحلیلی‌ فاحش‌ مداوم می‌شود.

سرویس سیاست مشرق- بازگشت حسن روحانی به صحنه سیاسی پس از یک وقفه طولانی و سکوت قابل توجه است، در روزهایی که روحانی به کنجی رفته بود، شایعاتی در شهر پیچیده بود که او به دلیل پخش اخباری درباره محاکمه از چشم اذهان عمومی خود را دور کرده است.

شهریور سال ۱۴۰۱ حدود ۵۰۰ نفر در شکایتی به کمیسیون اصل ۹۰ مجلس طی نامه‌ای با ۱۸ بند خواستار محاکمه روحانی شدند که دو ماه بعد سخنگوی قوه قضائیه نسبت به آن واکنش نشان داد و گفت: چون رئیس‌جمهور سابق روحانی است، اگر اتهاماتی بر او وارد شود باید در دادگاه ویژه روحانیت مطرح و بررسی شود.

البته محاکمه روحانی حتی در میان اصلاح‌طلبان نیز هوادار داشت، تاجایی که روزنامه جهان صنعت طی یادداشتی نوشته بود:

تجربه نشان داده است نرخ هر دلار یا یورو در بازار ارز را تقاضا و عرضه دیکته می‌کنند و رئیس بانک مرکزی در این باره تنها تماشاچی است…حالا همه می‌دانند تصمیم‌گیر اصلی درباره تخصیص دلار ۴۲۰۰ تومانی شخص حسن روحانی بوده و لابد سیف این را بار دیگر برملا می‌کند. رسم جوانمردی و مدیریتی و وظیفه مشترک دولت حکم می‌کند روحانی مردانگی کند و از سیف دست‌کم در این بخش از اتهام او دفاع کرده و وارد میدان شود. اعضای کابینه روحانی نیز باید رسم جوانمردی و وظیفه مشترک را در دستور کار قرار داده و در اتهام‌هایی که به کابینه یا دولت برمی‌گردد خود را شریک سیف بدانند.

با وجود همه آن حاشیه‌ها بازگشت دوباره روحانی به صحنه قابل توجه و تحلیل است، مشاهدات‌ هفته‌های‌ اخیر حاکی‌ از گذار کنش‌های‌ حسن‌ روحانی‌ از حالت‌ واکنشی‌ به‌ سمت‌ یک‌ رهیافت‌ برنامه‌ریزی‌شده‌ رسانه‌ای‌-سیاسی‌ است.

بازگشت دوباره عامل وضع موجود به صحنه چه پیامدهایی دارد؟ / خطاهایی که حسن روحانی آن‌ها را تکرار می‌کند!

رصد اظهارات‌ وی‌ گویای‌ شکل‌گیری‌ راهبردی‌ است‌ با سه‌ هدف‌ کلیدی، بازتأیید جایگاه‌ فردی، احیای‌ روایت‌ دوران‌ تصدی‌ و مقابله‌ نظام‌مند با جریان‌ منتقد.

عرصه‌ داخلی‌: نقد ساختار از موضع‌ درون ‌ساختاری

در حوزه‌ داخلی، روحانی‌ با طرح‌ مباحثی‌ چون‌ ضرورت‌ حرکت‌ به‌ سوی‌ استراتژی‌ نوین‌ امنیت‌ ملی، ادعای مشکوک در بازگشت‌ نظامیان‌ به‌ پادگان‌ها و راه‌اندازی‌ شبکه‌های‌ تلویزیونی‌ خصوصی، می‌کوشد نقش‌ منتقد وضعیت‌ موجود حکمرانی‌ را برای‌ خود تعریف‌ کند. این‌ نقد، هم‌سو با روایت‌ اصلاح‌طلبان‌ ساختاری، عمدتا معطوف‌ به‌ اصل‌ ساختار است‌

این‌ موضع‌گیری‌ دوهدف‌ را دنبال‌ می‌کند که مفهوم مهمی دارد:

یکی خودکانونی‌سازی‌ به‌ عنوان‌ یک‌ گزینه‌ احتمالی‌ در معادلات‌ آتی‌ و دیگری تعریف‌ خود به‌ عنوان‌ یک‌ اپوزیسیون‌ درون‌ساختاری‌ که‌ با وجود انتقاد، وفادار ی‌ خود به‌ کلیت‌ نظام‌ را در لابه‌لای‌ اظهاراتش‌ که‌ البته‌ برخی‌ زوایای‌ بر ساختار بودن‌ را کتمان‌ می‌کند به‌ نمایش‌ می‌گذارد. این خط اپوزیسیون سازی جدید از دل تقاطع‌گیری‌های داخلی و خارجی بیرون آمده است، گذاره‌هایی که در ظاهر مقبول بوده اما در باطن عناصری را ترویج می‌کنند که در باطن، به تضعیف نظام و همسویی با دشمن منجر می‌شود.

بازگشت دوباره عامل وضع موجود به صحنه چه پیامدهایی دارد؟ / خطاهایی که حسن روحانی آن‌ها را تکرار می‌کند!

عرصه‌ سیاست‌ خارجی‌: روایت‌سازی‌های‌ تهاجمی برای توافق بر باد رفته

در حوزه‌ بین‌الملل، کنش‌های‌ روحانی‌ بر محور دفاع‌ از میراث‌ دیپلماتیک‌ خود متمرکز شده‌ و نشان‌ از ساده‌انگاری‌ افراطی‌ در تحلیل‌ مناسبات‌ بین‌المللی‌ دارد که مهمترین بخش آن دفاع از یک‌ توافف پر هزینه‌ با نام برجام است؛ حسن روحانی‌ اصرار دارد که آورده‌های‌ برجام‌ بر زیان‌های‌ آن‌ چربیده‌ است، در حالی‌ که‌ واقعیات‌ نشان‌ می‌دهد که هزینه‌های‌ این‌ توافق‌ برای‌ ایران‌ به‌ مراتب‌ بیش‌ از دستاوردهای‌ آن‌ بوده است، نقص‌های‌ ذاتی‌ برجام‌ این‌ امکان‌ را به‌ غرب‌ داد تا بدون‌ پرداخت‌ کمترین‌ هزینه، آن‌ را ترک‌ کرده‌ و حتی‌ از مکانیسم‌ ماشه‌ به‌ عنوان‌ ابزاری‌ برای‌ فشار حداکثری‌ استفاده‌ کند.

یکی دیگر از نگرش‌های روحانی ساده‌انگاری‌ مرموز در قبال‌ اروپا است، روحانی‌ با تأک ید بر این‌ که‌ پس‌ از خروج‌ آمریکا، اروپا کنار ایران‌ ماند، در حالی‌ که‌ حتی‌ سازوکار نمایشی‌ INSTEX نیز توخالی‌ و بی‌ثمر بود، جهان‌بینی‌ ایدئالیستی‌ خود را تکرار می‌کند.

او با القای‌ تمایز بین‌ اروپا و آمریکا، این‌ ادعا را ترویج‌ می‌دهد که‌ می‌توان‌ با مذاکره‌ای‌ دیگر با ۴+۱، مسئله‌ مکانیسم‌ اسنپ‌بک‌ را از دستور کار خارج‌ کرد. این‌ در حالی‌ است‌ که‌ اروپا نه‌ تنها قصدی‌ برای‌ کنار گذاشتن‌ این‌ اهرم‌ فشار ندارد، بلکه‌ آن‌ را به‌ مثابه‌ پتکی‌ بالای‌ سر ایران‌ نگه‌ داشته‌ تا امتیازات‌ بیشتری‌ بگیرد.

البته روحانی‌ اخیرا صراحتا به‌ وجود مکانیسم‌ اسنپ‌بک‌ در برجام‌ اعتراف‌ کرده‌ بر خلاف‌ ادعاهای‌ پیشین‌ تیم‌ وی‌ مبنی‌ بر عدم‌ وجود آن، اما صلاحیت‌ اروپا برای‌ فعال‌سازی‌ آن‌ را زیر سؤال‌ می‌برد. این‌ تناقض‌گویی، ماهیت‌ سیاسی‌ و غیر کارشن اسی‌ دفاعیات‌ او را آشکار می‌سازد.

همچنین روحانی همچنین روی طبل بی‌اعتمادسازی اجتماعی به ‌ بلوک شرق می‌کوبد، رئیس‌جمهور سابق در اوج‌ موفقیت‌های‌ دیپلماتیک‌ ایران‌ در شرق‌ مانند سازمان‌ همکاری‌های‌ شانگهای، تأک ید روحانی‌ بر اولویت‌ مذاکره‌ با غرب‌ و سکوت‌ در قبال‌ حوادثی‌ چون‌ موشک‌زدن‌ به‌ میز مذاکره، ناخواسته‌ به‌ بی‌اعتمادی‌ متحدان‌ شرقی‌ نسبت‌ به‌ وفاق‌ داخلی‌ نخبگان‌ ایران‌ دامن‌ می‌زند.

بازگشت دوباره عامل وضع موجود به صحنه چه پیامدهایی دارد؟ / خطاهایی که حسن روحانی آن‌ها را تکرار می‌کند!

تحلیل‌ گفتمانی: ‌تقاطع منافع با جریا ن‌های رقیب و خطای راهبر د

کنش‌های‌ روحانی‌ در تحلیل‌ نهایی، نه‌ در راستای‌ ارائه‌ آلترناتیو سیاستی، که‌ عمدتا معطوف‌ به‌ بازیابی‌ نقش‌ خود در جغرافیای‌ سیاسی‌ کشور است. این‌ رهیافت‌ هم‌پوشانی‌ تاکتیکی‌ با منافع‌ جریان‌ اصلاح‌طلب‌ ساختاری‌ دارد که‌ از نقدهای‌ محدود او برای‌ پیشبرد گفتمان‌ خود بهره‌ می‌برند، البته هدف نهایی روحانی تثبیت‌ خود به‌ عنوان‌ یک‌ قطب‌ مستقل‌ و اثرگذار در درون‌ همین‌ ساختار است.

این روزها حسن روحانی باتقلیل‌ همه‌چیز حتی‌ جنگ‌ ١٢ روزه‌ به‌ مسئله‌ برجام، مرتکب‌ خطای‌ تحلیلی‌ فاحش‌ می‌شود. ادعای او مبنی‌ بر اینکه‌ بازگشت‌ به‌ برجام‌ مانع‌ از آن‌ جنگ‌ می‌شد، نادیده‌ گرفتن‌ واقعیت‌ تجاوز صهیونیستی‌ که‌ با ترور فرماندهان‌ آغاز شد و همچنین‌ ماهیت‌ وجودی‌ تقابل‌ با ایران‌ است.

این نگاه‌ ساده‌انگارانه‌ نشان‌ می‌دهد وی‌ حاضر نیست‌ بپذیرد که‌ در نظام‌ بین‌الملل‌ که‌ بر محور قدرت‌ می‌چرخد، حسن‌نیت‌ و قوانین‌ بدون‌ پشتوانه‌ بازدارندگی، تنها شکست‌ را تسهیل‌ می‌کنند.

گفتمان‌ روحانی‌ را باید بیشتر ابزاری‌ برای‌ خود-بازسازی‌ سیاسی‌ و انتقال‌ بار مسئولیت‌های‌ ناکام‌ دانست‌ تا تلاشی‌ برای‌ آسیب‌شناسی‌ و ارائه‌ راهکار، برخی شواهد نشان می‌دهد که او به‌ جای‌ پذیرش‌ کاستی‌های‌ برجام، منتقدان‌ را متوهمان‌ تندرو می‌خواند. تأکید بر مذاکره‌ با غرب‌ در زمانی‌ که‌ جغرافیای‌ سیاسی‌ کشور تغییر کرده، نشان‌ از انعطاف‌ناپذیری‌ گفتمانی‌ یا اولویت‌ منافع‌ شخصی‌ بر مصالح‌ راهبردی‌ ملی‌ دارد.

این‌ رهیافت‌ در نهایت‌ به‌ تعمیق‌ شکاف‌های‌ نخبگانی‌ و ایجاد اغتشاش‌ در پیام‌رسانی‌ دیپلماتیک‌ کشور کمک‌ می‌کند. راهبرد صحیح‌ نه‌ نادیده‌ گرفتن‌ پیچیدگی‌های‌ بین‌المللی‌ با راه‌حل‌های‌ ساده‌انگارانه، و نه‌ تکیه‌ صرف‌ بر پاسخ‌ نظامی، بلکه‌ در ارائه‌ ابتکارات‌ ترکیبی‌ و هوشمندانه‌ برای‌ کوچک‌ کردن‌ هزینه‌های‌ ملی‌ است. به‌ نظر می‌رسد رئیس‌جمهور پیشین‌ فاصله‌ زیادی‌ با این‌ درک‌ دارد!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بازگشت دوباره عامل وضع موجود به صحنه چه پیامدهایی دارد؟ / خطاهایی که حسن روحانی آن‌ها را تکرار می‌کند!

بازگشت دوباره عامل وضع موجود به صحنه چه پیامدهایی دارد؟ / خطاهایی که حسن روحانی آن‌ها را تکرار می‌کند! بیشتر بخوانید »

اگر روحانی ۳ سال کوتاهی نمی‌کرد نیازی به قانون اقدام راهبردی نبود

اگر روحانی ۳ سال کوتاهی نمی‌کرد نیازی به قانون اقدام راهبردی نبود



پشت‌پرده حمله حسن روحانی به مجلس یازدهم به‌خاطر مصوبه اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها و صیانت از حقوق ملت ایران چیست؟

به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت:

روزنامه وطن امروز در پاسخ به این سؤال نوشت: آقای روحانی مدعی شده مصوبه مجلس، موسوم به اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها و صیانت از حقوق ملت ایران، مانع توافق هسته‌ای با آمریکا در سال ۱۴۰۰ شده است.

مفاد این قانون چیست؟ پس از ترور شهید دکتر «محسن فخری‌زاده»، نمایندگان مجلس در تاریخ ۱۲ آذر ۱۳۹۹ طرح اقدام راهبردی را تصویب کردند. با خروج آمریکا از برجام، روحانی نزدیک ۳ سال حق ایران برای کاهش تعهدات برجامی‌ خود را متوقف کرده بود. روحانی ابتدا مدعی بود خروج آمریکا از برجام به‌مثابه خروج یک عامل مزاحم است. وی سپس مدعی شد می‌توان برجام را با حضور ایران و ۱+۴ ادامه داد. بر همین اساس ایده اینستکس مطرح شد. اینستکس یک ابزار ویژه مالی بود که ژانویه ۲۰۱۹ توسط کشورهای انگلیس، فرانسه و آلمان برای تسهیل تجارت غیردلاری با ایران ایجاد شد. ۳۱ مارس ۲۰۲۰ نخستین تراکنش مالی اینستکس توسط دولت آلمان برای کمک به بیماران کرونایی انجام شد اما این تنها عملیات اینستکس بود. اروپایی‌ها از انجام تعهدات برجامی‌ خود خودداری کردند و اینستکس نیز با شکست مواجه شد. با شکست سازوکار اینستکس، مسلم شد ۳ کشور اروپایی انگلیس، فرانسه و آلمان اگرچه در برجام حضور داشتند اما مانند آمریکا از اجرای تعهدات خود در برجام سر باز زدند.

پس از استنکاف اروپایی‌ها از اجرای تکالیف برجامی خود، دیگر بهانه‌ای وجود نداشت و دولت روحانی باید با استناد به برجام، دستور می‌داد تعهدات برجامی‌ ایران کاهش یابد. با این حال، در کمال تعجب، روحانی از انجام این اقدام خودداری کرد. او نه‌تنها از حق ایران برای کاهش تکالیف خود در برجام استفاده نکرد، بلکه پس از مطرح شدن طرح اقدام راهبردی در مجلس، آشکارا با آن مخالفت کرد. روحانی این‌بار یک بهانه جدید مطرح کرد. وی این‌بار مدعی بود طرح اقدام راهبردی مانع مذاکرات او با دولت بایدن است. کمااینکه بعدها هم مدعی شد این قانون مانع توافق او با دولت بایدن شد. این در حالی است که در بازه یکساله پایان دولت روحانی که با نخستین سال ریاست‌جمهوری جو بایدن مصادف شده بود، دولت آمریکا اساساً تمایلی به احیای برجام یا انجام یک توافق هسته‌ای جدید با ایران نداشت.

۱۸ اردیبهشت ۹۷ دونالد ترامپ آمریکا را از برجام خارج کرد. قانون اقدام راهبردی مجلس ۱۲ آذر ۱۳۹۹ تصویب شد. به عبارتی ۳۲ ماه پس از خروج آمریکا از برجام، ایران کاهش تعهدات برجامی‌ خود را آغاز کرد. روحانی در این ۳۲ ماه کشور را معطل ۳ کشور اروپایی کرده بود. ایران بلافاصله پس از خروج آمریکا از برجام، اقدام متقابل انجام نداد و نزدیک ۳ سال صبر کرد تا اروپایی‌ها تعهدات خود را انجام دهند. اما نهایتاً پس از ۳۲ ماه، مجلس ایران از حق خود در برجام استفاده کرد و همانند آمریکا و ۳ کشور اروپایی، تعهدات برجامی‌ را متوقف کرد.

آقای روحانی براساس کدام شواهد و مستندات مدعی است دولت بایدن در حالی که برنامه هسته‌ای ایران متوقف مانده بود، حاضر به لغو تحریم‌های ایران می‌شد؟ دولت اوباما، یعنی همان دولتی که بایدن در آن معاون رئیس‌جمهور بود، با وجود آنکه خود برجام را امضا کرده بود اما حاضر به انجام تعهدات برجامی خود نشد، لذا چرا بایدن در حالی ‌که برنامه هسته‌ای ایران متوقف بود، باید تحریم‌های ایران را لغو می‌کرد؟

ایده روحانی در واقع همان «تسلیم» بود. اینکه روحانی چه می‌گوید و چه ادعایی مطرح می‌کند مهم نیست. واقعیت این بود که بدون آنکه تحریم‌ها لغو شده باشد، برنامه هسته‌ای تقریباً تعطیل شده بود. طرف آمریکایی به همه خواسته‌های خود درباره برنامه هسته‌ای ایران رسیده بود اما ایران به هدف اصلی خود- لغو تحریم‌ها- نرسید.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اگر روحانی ۳ سال کوتاهی نمی‌کرد نیازی به قانون اقدام راهبردی نبود

اگر روحانی ۳ سال کوتاهی نمی‌کرد نیازی به قانون اقدام راهبردی نبود بیشتر بخوانید »

قصه ما و آن تصمیم پوپولیستی روحانی/ چرا "کالابرگ" برای قالیباف مهم است؟

قصه ما و آن تصمیم پوپولیستی روحانی/ چرا "کالابرگ" برای قالیباف مهم است؟



نباید نام “آزادی بیان” بر آن گذاشت. زمانی که یک کشور شرایط جنگی را پشت سر می‌گذارد حتما باید به مفهوم تحلیل‌ها و نظرات توجه کرد. زیرا در چنین زمانه‌ای برخی تحلیل‌های غلط از موشک دشمن هم خطرناک‌تر است.

  • تور آنتالیا

سرویس سیاست مشرق «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

تحلیل‌هایی خطرناک‌تر از موشک دشمن!

قصه ما و آن تصمیم پوپولیستی روحانی/ چرا "کالابرگ" برای قالیباف مهم است؟

حسین علایی، از فعالان اصلاح‌طلب در بخشی از یک مصاحبه با جماران درباره شرایط پساجنگ اظهار کرده است:

“به نظر من حاکمیت و دولت ایران می‌توانند یک تجدید نظر اساسی در سیاست داخلی خود انجام دهند و ایران را متعلق به تمامی ایرانیان بدانند و جلب رضایت مردم را در رأس برنامه‌های خود قرار دهند. حاکمیت تمامی زندانیان سیاسی را آزاد کند، حصر را برچیند و محدودیت‌های فضای مجازی را کنار بگذارد و توسعه اقتصادی را عملاً در رأس برنامه‌های خود قرار دهد تا انسجام اجتماعی بالا رود و سرمایه اجتماعی افزایش یابد.“[۱]

*این یکی از خطرناک‌ترین تحلیل‌هایی است که از سوی عده‌ای در پساجنگ ابراز می‌شود!

معنای مستتر در این تحلیل آنست که نظام جمهوری اسلامی ایران در پیشاجنگ با اصرار و لجبازی مشغول پیشبرد سیاست‌هایی به ضرر مردم بوده و اصلا هم به فکر رضایت جامعه و سرمایه اجتماعی خود نبوده است!

این تحلیل در واقع می‌گوید که نظام اسلامی تا پیش از این عاقل نبوده اما از امروز و پس از حمله دشمن باید عاقل شود!

پر واضح است که چنین فرض غلطی حتی درباره یک نظام سکولار پر از ایراد و کوچک هم نمی‌تواند صادق باشد چه رسد به نظام عدالت‌محور و رو به پیشرفت جمهوری اسلامی.

از عقلانی نبودن و مبتذل بودن این تحلیل همین بس که مثلا اینطور القا می‌کند که مسئله توسعه و پیشرفت اقتصادی در اولویت نظام سیاسی نبوده است!

جالب است که مطالبات مطروحه از سوی امثال علایی هم در واقع، نه مطالباتی عقلانی و نه مطالباتی مردمی هستند. بلکه صرفا مشتی خواسته‌های یک جریان سیاسی مطرود و ایستاده در سمت دشمن هستند که به جای تلاش برای بهبود معیشت و امنیت مردم به دنبال هموارسازی مسیر خواسته‌های دشمن است.

***

قصه ما و آن تصمیم پوپولیستی روحانی

قصه ما و آن تصمیم پوپولیستی روحانی/ چرا "کالابرگ" برای قالیباف مهم است؟

اکبر قربانی، از فعالان کارگری در مصاحبه با خبرگزاری ایلنا پیرامون لزوم مالیات‌گیری صحیح دولت و اصابت یارانه‌ها به اهداف مورد نظر گفته است: کشف درستِ دهک درآمدی و مالی افراد، نیازمند شفاف‌سازی دقیق مالی و اقتصادی حساب‌ها و دارایی‌های افراد است. در هیچ جای دنیا، اطلاعات مالی افراد نزد دولت به‌عنوان حریم شخصی شناخته نمی‌شود. در اکثریت کشورها و به ویژه در اقتصادهای نسبتاً بزرگ، دولت به کلیه اطلاعات اموال، دارایی‌ها، مسکوکات و حساب‌های بانکی افراد دسترسی دارد و بر مبنای آن استحقاق‌سنجی مالیاتی و یارانه‌ای انجام می‌دهد. اما در ایران هنوز بخشی از تصمیم‌گیران، این حوزه را شخصی می‌شمارند!

او می‌افزاید: دولت در حالی ادعای مبارزه با رانت می‌کند که در برابر مافیاهای مخالف طرح‌های شفاف‌سازی اموال و دارایی‌ها و حساب‌ها سکوت پیشه می‌کند. چرا دولت این حق دسترسی را به اطلاعات مالی و دارایی افراد نداشته باشد؟ دولت باید امین مردم باشد اما قرار نیست حوزه اقتصادی و مالی خانوارها مثل روابط درون خانوار و داخل خانه، شخصی تلقی شود؛ چون دارایی‌ها و اموال و ثروت افراد اثرات اجتماعی دارند. عدالت به همین معناست که ما بر مبنای استحقاق‌سنجی سیاستگذاری کنیم. به این تعبیر، عدالت با برابری مطلق کاملاً متفاوت است. هیچ حریمی به جز فضاهای خصوصی افراد و محیط‌های درون خانوادگی، نزد دولت نباید وجود داشته باشد.

قربانی تصریح می‌کند: ساختار اطلاعات اقتصادی کشور این گونه است که دارایی کارخانه تولیدی بزرگ را تا ریال آخر محاسبه می‌کنند اما به دلیل فقدان اطلاعات، هیچ کاری با انبوه دلالان و بخش‌های بازرگانی نامولد و گاه مضر به حال اقتصاد کشور ندارند.[۲]

*سخنان این فعال محترم کارگری کاملا صحیح است و دولت جمهوری اسلامی یک‌بار برای همیشه باید وارد حیطه نظارت بر دارایی‌های افراد شود.

این مطالبه در دهه ۹۰ و توسط تعدادی از مسئولان و فعالان دغدغه‌مند مطرح شد اما رئیس‌جمهور وقت (آقای روحانی) با یک ژست پوپولیستی اینطور اعلام کرد که من به حساب‌های خصوصی سرک نمی‌کشم!

این حرف غلط اما سبب‌ساز ادامه یک رویه غلط شد و آن اینکه نه تنها دولت از یک درآمد عظیم مالیاتی معقول برای سال‌ها محروم شد بلکه بساط سوداگری و حبس نقدینگیِ ضد تولید رونق یافت، برخی قوانین مطلوب مثل “مالیات بر عایدی سرمایه” دیر به تصویب رسید و همچنین بروکراسی مالی کشورمان تا هنوز هم نتوانسته آنطور که باید از این چاه ویل خارج شود.

اکنون و با گذشت سال‌ها از آن‌روزها اما مشخص نشده همین رها کردن بازار و سرک نکشیدن قانون به حساب‌ها و معاملات چطور می‌تواند نقدینگی کشور را حبس کند، شکاف طبقاتی را زیاد کند، به تولید ضربه بزند، جلوی اصابت یارانه‌ها به هدف را بگیرد و نگذارد اقتصاد ملی نفس بکشد.

در این باره البته باید انفتاح دیگری را هم شکل داد و آن لزوم ادای دین سرمایه‌داران و صاحبان نقدینگی به منافع ملی و اقتصاد ملی است.

سرمایه شخصی افراد نباید به پلی برای ساخت بهشت دنیوی بر خرابه زیست دیگران و منافع ملی تبدیل شود. بلکه این سرمایه در وهله اول باید دِین خود را به اقتصاد ملی ادا کند زیرا از قِبل اقتصاد ملی کسب شده است.

لازم به بیان است که کارنامه اقتصادی دولت رئیس‌جمهور روحانی تماما سیاه نبود و این قبیل نقدها به معنی رد تمام کارنامه ایشان از قبیل ثبت تورم تک رقمی نیست.

***

چرا “کالابرگ” برای قالیباف مهم است؟

قصه ما و آن تصمیم پوپولیستی روحانی/ چرا "کالابرگ" برای قالیباف مهم است؟

محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی طی یادداشتی در شبکه اجتماعی ایکس نوشته است: اینجانب به عنوان کسی که از بحث‌های کارشناسی و برنامه‌های موجود، مطلع و شاهد تلاش‌های دولت محترم هستم به مردم شریف ایران عرض می‌کنم، گرچه نقدهای بعضاً جدی به برخی عملکردها در دستگاه های اجرایی وجود دارد، اما باید بدانید برای مسائل اصلی موجود مانند ناترازی انرژی و مشکلات معیشتی برنامه‌های عملیاتی وجود دارد که با تکیه بر آن می‌توان در زمانی کوتاه و به صورتی محسوس بسیاری از مشکلات را به حداقل رساند.

‌به گزارش مجاهدت از مشرق، او می‌افزاید: یکی از این برنامه‌ها اجرایی شدن طرح کالابرگ الکترونیک است که می‌تواند با ثابت نگاه داشتن مبلغی که شهروندان برای خرید کالاهای ضروری می‌پردازند و پرداخت مابه‌التفاوت ‌آن با قیمت های بازار توسط دولت، آرامش معیشتی برای جامعه ایجاد کند تا مردم فارغ از هر شرایط اقتصادی و سیاسی اطمینان داشته باشند در طول هر سال کالاهای ضروری خود را با قیمتی ثابت خریداری می کنند.

‌قالیباف تصریح کرده است: گرانی برخی کالاهای ضروری، قطعی برق و کمبود آب، عرصه را بر زندگی مردم تنگ کرده و دشمن نیز در صدد است که از این مشکلات سوءاستفاده کند و ناکامی‌اش را در رسیدن به اهداف شوم خود جبران کند. در این زمینه‌ها بحث‌های کارشناسی زیادی در دولت صورت گرفته و بسیاری از طرح‌های عملیاتی آماده‌ اجرایی‌شدن است و قوه‌ مجریه با جدیت درتلاش است تا زمینهٔ‌ اجرایی شدن آنها را فراهم کند. اینجانب امید فراوانی دارم که دولت محترم هر چه زودتر اجرای این برنامه‌ها را همراه با تشریح آن برای عموم مردم آغاز کند.[۳]

*”قانون کالابرگ” یکی از افتخارات دو مجلس یازدهم و دوازدهم است که دولت دکتر پزشکیان نجیبانه حاضر به اجرای دقیق آن شد.

اجرایی که البته مورد استقبال مردم نیز قرار گرفت و همه فهمیدند دولت اگر بخواهد، می‌تواند از معیشت مردم دفاع کند.

دقت شود که در شرایط “گرانی بیقاعده” و بروز پدیده بی‌دولتی در بازار که به دلیل نبود نظارت دولتی حادث می‌شود؛ یکی از اصلی‌ترین راه‌های حمایت از معیشت مردم اعطای کالابرگ است تا بتوان سبد کالایی خانوار را از تنش‌های قیمتی نجات داد.

و به دلیل همین اهمیت است که مشاهده می‌کنیم محمدباقر قالیباف، بعنوان یک مدیر جهادی کارکشته؛ درباره کالابرگ توضیحات و پیگیری‌های مفصلی دارد و اجرای آنرا مهم می‌داند.

لازم به تأکید است که به دلیل تنش‌های قیمتی بخشی از ارزش سبد کالابرگ مردم طی ماه‌های اخیر کم شده و ارزش سبد اعطایی سوم نسبت به سری اول به صورت چشمگیری کمتر شده است.

لذا بر رئیس مجلس و مدیران محترم دولتی است که فکر عاجلی برای این قضیه بکنند و اجازه ندهند قانون مهم کالابرگ در پرتو اعتقاد غلط دولت به نبود نظارت در بازار و تنش‌های قیمتی؛ از حیّز انتفاع ساقط و تبدیل به یک قانون به دردنخور شود.

این خطر در همین نزدیکیست…

***

1_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1679647

2_ https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1678373

3_ mshrgh.ir/1744186

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

قصه ما و آن تصمیم پوپولیستی روحانی/ چرا "کالابرگ" برای قالیباف مهم است؟

قصه ما و آن تصمیم پوپولیستی روحانی/ چرا "کالابرگ" برای قالیباف مهم است؟ بیشتر بخوانید »