حسن روحانی

جلوس "ملکه تحریم انتخابات" / تودهنی دست نامرئی بازار به ملامتگران نظارت و قیمت‌گذاری

جلوس "ملکه تحریم انتخابات" / تودهنی دست نامرئی بازار به ملامتگران نظارت و قیمت‌گذاری



“چپ‌های تحریمی” در حالی می‌گویند چون نامزدهای ما در انتخابات نیستند پس آنرا تحریم می‌کنیم که در انتخابات سال 92 نیز همین شرایط را داشتند اما از “حسن روحانی” حمایت کردند.

سرویس سیاست مشرق – «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

ورود چپ‌های تحریمی به فاز خیابان علنی‌تر شد

جلوس “ملکه تحریم انتخابات” بر سریر اصلاحات

جلوس "ملکه تحریم انتخابات" / تودهنی دست نامرئی بازار به ملامتگران نظارت و قیمت‌گذاری

خانم “آذر منصوری”، دبیرکل حزب اتحاد ملت اخیراً با رای اکثریت اعضای جبهه اصلاحات به عنوان رئیس‌دوره‌ای این تشکل انتخاب شد.

پیش از او “بهزاد نبوی” عهده‌دار این سمت بود.

اگرچه در ظاهر امر، بهزاد نبوی که از رجال ستادی و تئوریسین‌های جریان اصلاحات است؛ در یک خود اظهاراتی بیان می‌کند که به دلیل “نبود آمادگی” از این عرصه کنار رفته اما نگاهی به سابقه اخبار نشان می‌دهد که حقیقت دیگری در پشت پرده‌ی رفتن بهزاد و آمدن آذر منصوری وجود دارد…[1]

*بهزاد نبوی یکی از فعالان اصلاح‌طلب بود که در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1400 که جریان اصلاحات بصورت ستادی و رسمی دست به تحریم آن زد[2]؛ اما با تحریم مخالفت کرد. جالب اینجاست که بهزاد نبوی رئیس جبهه اصلاحات بود و بیانیه تحریم نیز امضای او را پای خود داشت؛ اما بهزاد اینطور وانمود کرد که این امضا از روی رضایت نبوده است!

او حتی در یک ویدئو در پیشا انتخابات نیز از مردم خواست در انتخابات حضور پیدا کنند و رأی بدهند.[3]

اما به هر حال امضای او پای بیانیه تحریمی ستاد اصلاحات نیز بود!

نبوی بعدا در اظهارات دیگری پیرامون اغتشاشات سال گذشته نیز گفت: قطعا نمی‌توانیم با معترضان کف خیابان که شعارهای براندازانه می‌دهند، همسو شویم. بحث محافظه‌کاری نیست؛ ما شعارهای آنان را قبول نداریم. ما می‌خواهیم در چارچوب نظام، نظام را اصلاح کنیم. نمی‌خواهیم دینامیت زیر ساختمان نظام بگذاریم بلکه می‌خواهیم همین بنا را اصلاح و ایراداتش را برطرف کنیم که البته می‌دانیم کار بسیار مشکل و پرهزینه‌ای است.[4]

در کنار این مواضع که مغایر با رویکردهای تحریمی و خیابان‌خواه ستاد اصلاحات است اما جایگزینی خانم آذر منصوری هم گویا چندان بی‌دلیل نیست.

شخص خانم منصوری از اجرا کنندگان اصلی پروژه تحریمی حجاریان است. چه اینکه هم‌او بود که در جریان حرکت تحریمی اصلاح‌طلبان در انتخابات 98 طی اظهاراتی گفته بود: جریان اصلاحات دیگر زیر بار گزینشی پیدا کردن نامزد نخواهند رفت.

او همچنین دبیر کل حزبی است که کادرهایش بیشترین اصرار بر تحریم انتخابات و موضع‌گیری نرم نسبت به اغتشاش خیابانی را دارند.

در واقع حاکمیت اصلاح‌طلبان هم‌اکنون کاملا یکدست شده تا پروژه تحریم انتخابات که تا این لحظه تصمیم چپ‌ها بر همانست؛ مسیر هموارتری را پیش رو داشته باشد.

برخی محافل سیاسی معتقدند چپ‌های تحریمی با تحریم رسمی انتخابات عملا وارد فاز براندازی و تشویق رویکردهای مسلحانه علیه نظام اسلامی شده‌اند و این رادیکالیزم نیازمند دو نگاه تبیینی و امنیتی از سوی دلسوزان کشور است.

چه اینکه برای رفع مشکلات در یک نظام سیاسی و حکومتی هیچ راهی جز 2 راهی صندوق رأی یا اسلحه نیست و کسی که بگوید صندوق رأی را ذبح می‌کنم اما مسلح هم نیستم؛ عملا یک دروغگوی نمایش‌باز است که قصد دارد اسلحه بزرگ خود را زیر لباسش پنهان کند.

ما در وبلاگ مشرق؛ پیش از این و در چند تخاطب رسانه‌ای از برخی بزرگان اصلاح‌طلب پرسیدیم که اگر می‌گویند در انتخابات شرکت نمی‌کنند پس چه راهی جز شورش مسلحانه در فراروی آنهاست؟!

سؤالی فلسفی که البته چپ‌های اشاره شده پاسخی به آن ندادند…[5]

***

تودهنی “دست نامرئی بازار” به ملامتگران نظارت و قیمت‌گذاری

جلوس "ملکه تحریم انتخابات" / تودهنی دست نامرئی بازار به ملامتگران نظارت و قیمت‌گذاری

لطف‌ا… سیاهکلی، از نمایندگان مجلس اخیراً در اظهاراتی ویدئویی که انتخاب آنها را منتشر کرد، گفته است: خودروهای چینی که در ایران عرضه می‌شود قیمت واقعی‌اش ۳۰۰ تا ۳۵۰ میلیون تومان است، با قیمت ۷۵۰ تا ۸۰۰ میلیون تومان وارد و در بازار ۳ میلیارد تومان می‌فروشیم.

او می‌افزاید: این از کدام قاعده تبعیت می‌کند؟ مردم از تفاوت قیمت خودرو در داخل ایران و خارج مطلع هستند. چرا ما اینجوری هستیم؟[6]

*این اظهارات پاسخی است محکم به آنها که می‌گویند دولت نباید بر بازار نظارت کند و دست نامرئی بازار؛ خودش بصورت خودکار اقدام به تنظیم‌گری می‌کند!

این واقعه (گرانی عجیب و بیقاعده در ابعادی از بازار کالا و خدمات ایران) نشان می‌دهد اگر حاکمیت دولتی و قضایی ناظر بازار نباشد؛ مایحتاج مردم به عرصه تاخت و تاز افراد طمّاع و سودپرست تبدیل خواهد شد و هیچ دست نامرئی هم در کار نخواهد بود و هیچ کالایی هم ارزان نمی‌شود.

سخنان آقای سیاهکلی همچنین شاهدی است دیگر بر اینکه نظارت دولت بر بازار بسیار کم و ضعیف است و اگر فکری برای آن نشود؛ زمینه برای خطرات بزرگی فراهم خواهد آمد.

گفتنیست، قوه قضائیه نیز بعنوان مدعی‌العموم، قانونا وظیفه دارد در هنگام وقوع گرانی وارد عرصه شود و منفردا و جدا از دولت به دفاع از معیشت مردم بپردازد.

حجت‌الاسلام اژه‌ای، ریاست قوه قضائیه، در اوان کار خود طی دستوری رسمی خواستار برخورد با گرانی شده بود.[7]

اژه‌ای پیش از این از نابسامانی در بازار خودرو نیز انتقاد کرده بود.[8]

البته تاکنون خبر خاصی از اجرای آن دستور یا پیگیری این انتقاد به گوش نرسیده است.

وبلاگ مشرق، پیش از این در یادداشتی مبسوط به فلسفه لزوم نظارت بر بازار و نگاه‌های اقتصادی در این رابطه پرداخته بود که خوانش آن خالی از لطف نیست.[9]

***

راز دشمنی یک آخوند با نظام اسلامی!

جلوس "ملکه تحریم انتخابات" / تودهنی دست نامرئی بازار به ملامتگران نظارت و قیمت‌گذاری

عبدالواحد موسوی لاری،‌ وزیر کشور دولت اصلاحات و عضو مجمع روحانیون مبارز، در مصاحبه با جماران پیرامون انتخابات سال جاری و نظراتش درباره موانع مشارکت حداکثری گفته است: یکی از موانع، نظارت استصوابی است؛ این را بردارید مردم می‌آیند. شما اجازه دهید مردم، کاندیداهای مختلف را در صحنه ببینند، وقتی دیدند که در بین کاندیداها افرادی وجود دارد که می‌توانند به آن‌ها تکیه و اعتماد کنند، خودشان می‌آیند و رأی می‌دهند؛ در این صورت مشارکت نه شصت درصد بلکه هشتاد درصد می‌شود.

او در ادامه با اشاره به پیش‌بینی خود مبنی بر نحوه تعامل جریان چپ با این انتخابات نیز اظهار می‌کند:

“اصلاح‌طلبان همیشه گفته‌اند که کنشگری سیاسی ما از طریق صندوق‌های رأی است مشروط بر اینکه انتخاباتی وجود داشته باشد. انتخاباتی که نماد آن این قانون می‌شود دیگر انتخابات نیست انتصابات است. انتخاباتی که می‌گوید مردم رأی بدهند اما من تصمیم می‌گیرم رد کنم، این چه انتخاباتی است؟ شما عنوانِ انتخابات را پیدا کنید اصلاح‌طلبان از انتخابات رویگردان نیستند ولی زمانی که انتخابات با این قانون و امثال آن به انتصابات تبدیل می‌شود من نمی‌توانم بگویم که کسی شرکت می‌کند یا نه، اصلاً موضوع انتخابات منتفی است که مردم شرکت کنند یا شرکت نکنند.“[10]

*موسوی لاری، در انتخابات مجلس 98 نیز دست به تحریم انتخابات زده بود.

در اقتفای این اظهارات باید پرسید جمهوری اسلامی در حق امثال موسوی‌لاری چه ظلمی کرده که اینچنین با نظام و جمهوریت دشمنی می‌ورزند و صراحتا بر “تحریم انتخابات” بعنوان یگانه دستاورد جمهوری تأکید دارند؟!

عقلانیت سیاسی می‌گوید کسی که صندوق رأی را بر زمین بگذارد؛ طبعا اسلحه را برمی‌دارد و برای کنشگری سیاسی در ساحت جمهوری هیچ راهی غیر از این 2 راهی وجود ندارد. پس تا اینجای قصه به لحاظ منطقی باید پذیرفت که موسوی لاری هم مانند سایر چپ‌های تحریمی به جرگه معارضان ضد امنیتی نظام اسلامی پیوسته است.

از باب تحکیم استدلال نیز می‌توان از موسوی‌لاری سوال دومی هم پرسید و آن اینکه فرض می‌کنیم شما و دوستانتان انتقادات به حقی از برخی قوانین و دستگاه‌های قانونی کشور دارید.

راه بیان این انتقاد و پیگیری آن و به ثمرنشاندن آن چیست؟!

حضور در انتخابات،‌ حمایت از نامزدهای مستقیم یا نامزدهای نزدیک، به دست گرفتن قدرت و ملتزم بودن به اصلاحات نرم و معقول؟

یا ذبح انتخابات و درافتادن به راه اسلحه و خون و خیابان؟!

ما پیش از این به این شبهه که می‌گوید “نامزد ما در انتخابات نیست پس رأی نمی‌دهیم” نیز پاسخ داده و کرارا گفته‌ایم کسی که نامزد مطلوبش را در انتخابات نمی‌یابد؛ بایستی نظیر رفتار اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 92 را انجام دهد و از نامزد نزدیک در بین تأییدشدگان حمایت کند.

بماند که یک جریان سیاسی وظیفه دارد نامزدهایی به جامعه و نظام سیاسی تحویل دهد که جزو اوباش سیاسی و رادیکال نباشند بلکه در چارچوب قانون تعریف شده باشند و پرونده آنها نیز بیانگر تعهد به نظام و مردم باشد.

و این یعنی مردم و نظام و شورای نگهبان مقصر نیستند اگر نامزد غایی و مطلوب اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1400؛ مجرمی به نام مصطفی تاجزاده بود که صراحتا می‌گفت خیلی از حرف‌های ما و براندازان یکی است![11]

گفتنیست، عزم چپ‌های تحریمی برای انتخابات مجلس دوازدهم در سال جاری؛ تا این لحظه بر تحریم انتخابات است. و این گزاره هم طبیعیست که هنگامی که یک جریان سیاسی در کشوری مردم را به رأی ندادن تشویق کند و انتخابات را به مضحکه بگیرد؛ طبعا کسانی از مردم فریب خورده و در انتخابات شرکت نخواهند کرد.

***

1_ mshrgh.ir/1502756

2_ khabaronline.ir/xgYz6

3_ https://fararu.com/fa/news/492354

4_ mshrgh.ir/1502756

5_ mshrgh.ir/1397665

6_ https://www.entekhab.ir/00346Q

7_ https://www.alef.ir/news/4020128098.html

8_ https://irna.ir/xjFv4t

9_ mshrgh.ir/1498971

10_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1598485

11_ mshrgh.ir/905078

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جلوس "ملکه تحریم انتخابات" / تودهنی دست نامرئی بازار به ملامتگران نظارت و قیمت‌گذاری بیشتر بخوانید »

 انتساب آمارهای منفی دوره‌ هاشمی و روحانی به دولت رئیسی!

 انتساب آمارهای منفی دوره‌ هاشمی و روحانی به دولت رئیسی!



رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران، رکوردشکنی‌های منفی اقتصادی در دولت‌های روحانی و هاشمی را به جای دولت رئیسی جا زد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت:محسن هاشمی پسر ارشد مرحوم هاشمی رفسنجانی در یادداشتی که در روزنامه اعتماد نوشته؛ مدعی شد که «میزان کاهش ارزش پول ملی از دوره قاجار تا ابتدای دولت سیزدهم، کمتر از میزان کاهش آن در این دو سال است.» اما برخلاف عرصه سیاسی، ادعاهایی که به حوزه اقتصاد مربوط می شود، به دلیل وجود آمار و اطلاعات دقیق ازگذشته تاکنون به سادگی قابل رد یا اثبات است.

براساس همین آمار و اطلاعات رسمی که برای همگان قابل دسترس است، برخلاف ادعای محسن هاشمی بیشترین سقوط ارزش پول ملی ایران در دوران پس از انقلاب، در دولت های روحانی و رفسنجانی رقم خورده است.

به گزارش مجاهدت از روزنامه ایران، آقای محسن هاشمی، بهتر بود نگاهی به آمار عملکرد دولت های پدرش و حسن روحانی می انداختند تا این بی انصافی را مرتکب نشوند.

واقعیت ارزش پول ملی در دوره مورد ادعای او حاکی از اشتباه محاسباتی عجیب این چهره اصلاح طلب است. دلار در دوره قاجار یک تومان و در پایان دولت روحانی ۲۷ هزار تومان بود یعنی از دوره قاجار تا ابتدای دولت سیزدهم قیمت دلار ۲۷ هزار برابر شده و در دو سال گذشته نیز از ۲۷ هزار تومان به ۵۰ هزار تومان رسیده و کمتر از ۲ برابر افزایش داشته است.

از لحاظ متوسط سالانه افزایش نرخ دلار در دولت های پس از دفاع مقدس، حسن روحانی با ۳۰.۸ درصد و اکبر رفسنجانی با ۲۲ درصد بدترین عملکرد را داشته اند.همچنین اگر افزایش‌های سالانه دورقمی نرخ ارز در دولت های پس از دفاع مقدس (۱۳۶۸ به بعد) را مورد مقایسه قرار دهیم، عملکرد منتقدان دولت رئیسی، مشخص می شود. دولت های روحانی و رفسنجانی در ۸ سال عملکرد خود ۵ مرتبه رشدهای سالانه دورقمی در افزایش نرخ دلار ثبت کرده اند و مجموعا بدترین عملکرد را در حفظ ارزش پول ملی داشته‌اند.

افزایش نرخ ارز در سال ۱۴۰۱ یک پنجم رکورد ۱۵۶ درصدی دولت روحانی در سال ۱۳۹۷ بوده است اما حامیان و مسئولان دولت روحانی خود را به فراموشی زده اند و ادعای نگرانی نسبت به کاهش نرخ ارز در دولت رئیسی می کنند. دولت گذشته ضعیف ترین عملکرد را در زمینه حفظ ارزش پول ملی و کنترل نرخ ارز به جای گذاشته چراکه نرخ دلار در دولت گذشته ۷۰۳ درصد افزایش یافت که در بین همه دولت های پس از انقلاب، بی سابقه است. دولت دهم در مرداد ۱۳۹۲ نرخ ارز را با قیمت ۳۱۸۰ تومان به دولت روحانی تحویل داد اما این دولت با افزایش بی سابقه ۷۰۳ درصدی، نرخ ارز را با قیمت ۲۵۵۳۰ تومان در مرداد ۱۴۰۰ به دولت رئیسی تحویل داد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

 انتساب آمارهای منفی دوره‌ هاشمی و روحانی به دولت رئیسی! بیشتر بخوانید »

اصلاح طلبان پادوی غرب در شرق؟

اصلاح طلبان پادوی غرب در شرق؟



چرا هنوز نمی‌خواهند بپذیرند و صادقانه به طرفداران شان بگویند که نگاه غرب به جریان اصلاح طلب و دگر اندیش،هرگز فراتر از یک نگاه ابزاری برای ایجادتقابل با حاکمیت دینی و سیاسی در ایران نبوده و نخواهد بود؟

به گزارش مجاهدت از مشرق، رضا گنجی کارشناس سیاسی طی یادداشتی نوشت: همیشه این پرسش مطرح بوده است که چرا غالبِ اصلاح طلبان و مخالفین جمهوری اسلامی، بصورت متحد تا این حد مخالف بهبود روابطِ تهران با قدرت های نزدیک، خاصه روسیه و چین هستند؟ اِصرارِ این افراد در متهم کردن این دو قدرت و تبرئه آمریکایی ها در چیست؟

آیا این مخالفت مطابقِ سیاست های رسمی رهبرانِ اصلاح طلبِ ایرانی است؟ چه گروهی با چه اهدافی در داخل این حزب، برنامه ی تضعیفِ تماس با دیگر قدرتها برای برتر جلوه دادن سلطه غرب را دنبال می کند؟

ایراد گرفتن از نشستنِ با فاصله ی روسای جمهور ایران و روسیه بخاطر شرایط کرونایی، عیب جویی از کیفیتِ استقبال و بدرقه ی مقاماتِ خُرد و کلان در این کشورها تا انتقاد از ناتوانی در سخن گفتن به زبانی دیگر، همه از سرِ غیظ شان بخاطر موفقیتِ دیپلماسی منطقه ای و فرامنطقه ای اخیرِ دولت رئیسی است یا دستور این است که این نیروهای نیابتی غرب بعنوان مدافعان دائمی واشنگتن در سرزمینِ پارسیان، باید به هر شکل ممکن مانع نفوذ این قدرتها بشوند و ایضا اجازه ندهند که محصولِ دوستی با دیگر کشورها احیانا باعثِ بهبودِ اوضاع ایرانیان و محبوبیت بیشتر نظامِ فعلی بشود؟ (البته ایراد گرفتن های بدون منطق و نق زدن های همیشگی دیگر بخشی از خصلتِ این جریان سیاسی شده است. حاکمیت چه روابط با دیگر دول را بهبود ببخشد و چه نبخشد در هر دو صورت اینها بهانه ای برای غر زدنِ بی سبب دارند.)

اصلاح طلبان پادوی غرب در شرق؟

برافروختگی و عصبانیتِ جریانِ اصلاح طلب از موفقیتِ دولت فعلی در بهبود روابطِ دیپلماتیک با کشورهای منطقه خاصه عربستان و دیگر بازیگرانِ مهم در فضای بین الملل، قابل فهم است. اینکه برای کوچک شمردن تلاشِ دیپلماتیک دولت، این موفقیت ها را تنها بخاطرِ ورودِ “شمخانی” به بازی بدانید! تا دولت را ناتوان در این عرصه بخوانید، از سوزش تان است نه بیانِ حقیقت. واقعا بر این باورید که حافظه مخاطب تا این حد نحیف است که نداند شما تا دیروز چه دشنام ها که در خلوت و جَلوت، نثارِ شمخانی بخاطر گرایشات و کنش های انقلابی اش می کردید و حضورش در شورای عالی امنیت ملی را “بی خاصیت” می دانستید؟

اصلاح طلبان و براندازان به خواست و میلِ مقاماتِ مافوق شان در رسانه ها و فضاهای مجازی تا مدتها با لیست کردنِ خیانت های چین و روسیه در موضوع ایران بدنبال برهم زدن هر نوع مراوده بودند در حالی که می دانستند هرگز میزان و کیفیت خیانت های غرب، خاصه انگلیس و آمریکا در ایران در مقاسیه با بد عهدی های روسیه و چین همسنگ هم نیستند.

اصلاح طلبان پادوی غرب در شرق؟

نقطه اشتراک محمد خاتمی و حسن روحانی بعنوان روسای جمهور پیشین ایران با گرایش اصلاح طلبانه از نوع اصلاحات غربی، علاقه و ارادت خاص شان به جهان غرب بوده است. تملق و تعریف از غرب و فرهنگ غربی در این دولت ها از حد گذشته بود. البته هر دو در سالِ پایانی ریاست جمهوری شان تبدیل به منتقدین سیاست های غربی شده بودند اما حاضر نشدند آنطور که شایسته بود بی پروا مخالفت و نفرت شان از غرب و آمریکا را جار بزنند.

دولتِ معروف به “دولت اصلاحات” از سطح وزرا تا مقامات میانه، بخاطر عُلقه شدیدشان به غرب، برای بهبود روابط با آمریکا فشارهای بسیاری را به حاکمیت و رهبر عالی ایران آوردند. کارهایی برای نرم کردنِ دلِ دوستانِ افرنگی شان هم انجام دادند اما در نهایت، حاصلِ همه ی خوش رقصی ها و لبخند هایشان به غرب “هیچ” بود.

اسناد آشکار زیادی در بستر رسانه وجود دارد مبنی بر اینکه روسای جمهور اصلاح طلبان سرانجام به این باور رسیده بودند که دلیل شکستِ همه ی تلاش های دیپلماتیک برای حل و فصل مشکلات، بدون تردید آمریکا است اما آنها هنوز فکر می کنند که اگر سیاستِ افشاگری درباره عملکردِ سراسر مخربِ غرب در موضوع ایران را در پیش بگیرند، از سوی حامیان شان مورد شماتت قرار خواهند گرفت. چرا؟

چرا هنوز نمی خواهند بپذیرند و صادقانه به طرفداران شان بگویند که نگاه غرب به جریان اصلاح طلب و دگر اندیش، هرگز فراتر از یک نگاه ابزاری برای ایجاد تقابل با حاکمیت دینی و سیاسی در ایران نبوده و نخواهد بود؟

وقتی که بوش، رئیس جمهور وقتِ آمریکا، ایران را “محور شرارت” خواند، خاتمی فهمید که آنهمه کمک به یانکی ها در جنگِ افغانستان تاثیری در تغییر سیاستِ “ایران هراسی” نداشته است. خاتمی بعنوانِ مبدع نظریه ” گفتگوی تمدنها“، معتقد به سیاستِ “تنش زدایی” و سیاستِ بکارگیری “زبان نرم در روابط بین الملل” خیلی دیر پی به این نکته برد که اساسا غرب “زبانِ نرم” نمی فهمد.

حاکمیت نظام اسلامی، امنیت ملی و تمامیت ارضی کشور هیچ زمان در طول بیست و هفت سال گذشته مورد حمایت و حتی موردِ پذیرشِ آنها (آمریکا و غرب) به صورت واقعی قرار نگرفت. تفکر حاکم بر ایران و اراده این ملت بزرگ مبتنی بر استقرار و ترویج مردم سالاری دینی و استقلال طلبی و عدالت‌خواهی هیچ‌گاه خوشایند غرب نبوده و نخواهد بود.” خاتمی این سخن را در مرداد سال ۱۳۸۴ بیان کردند. سالی که مریدانش وقتی نتوانستند او را در مقابل نظام قرار بدهند، بدنبال “عبور” از او بودند. سالی که دیگر شیفته گانش نمی خواستند او “لیدر اصلاحات” باشد. سالی که خاتمی حتی شجاعت شرکت در مراسم روز دانشجو را نداشت. سالی که دوستادارنش او را با القابی چون ” ممد پیرپکاجکی”، ” ممد خالی بند”، “شهبانو” و “شناگر استخر” و … صدا می زدند.

چنین رویکردهای غلطِ سیاسی مردی با عبای شکلاتی در نهایت آنقدر دولت اش را ضعیف کرد که کاندیداهای موردِ تاییدشان (هاشمی، کروبی، معین) در دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری، به طرز بدی از یک رقیبِ گمنام شکست خوردند و عملا جریانِ دوم خرداد و زیر شاخه های آن همچون “حزبِ برادرِ بزرگتر” تا به امروز در اغلبِ انتخابات نتوانستند پیروزِ میدان باشند.

اصلاح طلبان پادوی غرب در شرق؟

از دید بسیاری از سیاستمداران ایرانی، سالها بعد، حسن روحانی همان خطاهایی را مرتکب شد که خاتمی مرتکب شده بود. خطای ” اعتماد به غرب“.

روحانی با رونمایی از مردِ اولِ دیپلماسی در دولت اصلاحات، یعنی دکتر ظریف بدنبالِ “انقلاب در دیپلماسی” بود. شعار روحانی، “تعامل سازنده با جهان در چارچوب دولت توسعه گرا” بود. وزیر خارجه وقتِ ایران بالاخره توانست بعد از سیزده سال و بعد از فراز و فرودهای بسیار، پرونده هسته ای ایران را با وجود مخالفت هایی در داخل، نهایتا با نظر مثبتِ آیت الله خامنه ای به امضا برساند.

بعد از امضای توافق، صبحِ زودِ روزی که قرار بود ظریف بعنوان “قهرمانِ دیپلماسی” وارد ایران شود عده ای برای استقبال به فرودگاه مهرآباد رفتند که به گواه مطلعین، آن جماعت بطور طبیعی آن وقت از صبح را به عمرشان ندیده بودند چه برسد به اینکه بخواهند برای استقبال از یک مقام رسمی حکومتی که خیلی هاشان منتقدش بودند از خواب شان بزنند. داستان چیز دیگری بود.

حسن روحانی همچون شاهانِ پیروز در ساختمانِ معروف به “ساختمانِ کنفرانسِ سرانِ کشورهای اسلامی” و در جمع فعالینِ رسانه با اقتدار درباره پیروزی دیپلماسی و فروپاشی تحریم ها می گوید. او “صبحِ بدون تحریم” را نوید داده بود.

در تیرماه سال ۹۴ و بعد از اعلام توافق، در خیابانهای تهران عده ای به شادی پرداختند. قرار بود دلار بعد از این “حماسه دیپلماتیک” به مبلغ هزار تومان خرید و فروش بشود. ایران در روزهای بعد به تعهداتش عمل می کرد در حالی که هیچ یک از طرفهای دیگر، گامی مثبت برای انجام مفادِ توافق بر نمی داشتند.

دونالد ترامپ که رئیس جمهور آمریکا شد، همه ی تخم مرغ های حسن روحانی را شکست. ترامپ در یک سخنرانی دوازده دقیقه ای و نسبتا طولانی برای صدور یک فرمان، رسما خروجش از برجام و بازگشت تحریم ها علیه ایران را اعلام کرد. در آن نطق که رد پای دیدگاههای صهیونیست ها مشخص بود، او ایرانیان را یک “ملتِ تروریست” نامید. توافق هسته ای را توافقی بسیار بد خواند که هرگز نمی بایست منعقد می شد و اعلام کرد که متحدان اروپایی آمریکا نیز بر “خطرناک بودن ایران” صحه گذاشته اند!

حسن روحانی بلافاصله به سخنان ترامپ واکنش نشان داد و او هم دوازده دقیقه آمریکا و غرب را برای چنین بد عهدی شماتت کرد. او گفت “آمریکا کشوری است که هیچگاه به تعهدات خود پایبند نبوده است …” روحانی اظهار داشت که اساسا آمریکا وارد برجام نشده بود که حالا بخواهد از آن خارج شود. متعهد نبودن به تعهدات بین المللی از دیگر انتقادات روحانی به آمریکا در آن سخنرانی بود. او آمریکا را “یک موجود مزاحم” در برجام خواند.

رئیسِ دولتِ تدبیر و امید خیلی تلاش کرد که ما در آن سخنرانی متوجه شکستِ سیاستِ باور به “کدخدا” نشویم اما هر چه جلوتر رفتیم، خودش، مردِ اول سیاستِ خارجی اش، کابینه اش و بسیاری دیگر متوجه شدند که اعتمادشان به غرب برای بنا کردن هر نوع رابطه ی سالم از پایه غلط بوده است.

اصلاح طلبان پادوی غرب در شرق؟

در سالِ پایانی ریاست جمهوری حسن روحانی و سال پایانی وزارتِ جواد ظریف، این دو سعی کردند در هر فرصتی رفتارِ غرب و آمریکا را به چالش بکشند. فقط کافیست که به درستی و کامل سخنرانی ها و نوشته ها و پنل های این دو نفر را از فردای بعد از خروج آمریکا از برجام تحلیلِ محتوا بفرمایید تا متوجه منظورِ نگارنده بشوید.

خنجر بدی خورده بودند. به واقع آمریکا و غرب در حقِ اصلاح طلبان نامردی کردند نه در حق اصولگرایان. درست اش این بود که جریانِ اصلاح طلب، از صدر تا ذیل شان، شکمِ آمریکایی ها را بخاطرِ خروج از برجام، نامردی در حقِ نیروهایی که تا این حد در خیمه آنها سینه زده بودند و بی اعتبار کردن جریانِ معروف به اصلاح طلبان، بدرند اما دریغ از ذره ای غیرت، چرا که هنوز هم هستند کسانی در میانِ جریان اصلاح طلب که شیک تر از آمریکایی ها و غربی ها برای عملِ ناجوانمردانه ی آنها ماله می کشند.

اگر می خواهید درباره شکستِ اعتمادِ دولت هاشمی به غرب هم چیزهایی بدانید، شما را به نوشته ی هیچ فردِ اصولگرا و یا سخنرانی هیچ فردِ مخالفِ دولت های هاشمی ارجاع نمی دهم. کافی است که دو ساعت زمان صرف کنید و حداقل دو قسمت از مستندِ ” ایران و غرب” ساخته شبکه بی بی سی را ببینید تا متوجه شوید که هیچ یک از نرمش های هاشمی هم دلِ فرنگی ها را نرم نکرد.

حداقل در سه دولتِ هاشمی، خاتمی و روحانی، یعنی ۲۴ سال از ۴۴ سال، عمده زمان و انرژی صرف این شد که جبهه غرب در ایران همیشه پررنگ تر از جبهه شرق جلوه گری بکند در حالی که نتیجه به گواه تاریخ همیشه “پوچ” بوده است.

حالا با این تجربه ها چرا هنوز عده ای از این جناحِ مشخص، تن و بدنشان می لرزد از اینکه حاکمیت بخواهد بازنگری بکند روابط اش را با غرب و آمریکا و ارتباطاتش را با چین و روسیه و دیگر کشورهای منطقه و خارج از این منطقه بهبود ببخشد؟

این جماعت با فریبِ مردم به هر شکلِ ممکن و در هر بستری، روزی هزار بار ایران را مستعمره پکن و مسکو می کنند. در لحظه دروغِ فروشِ بخشی از سرزمینِ ایران به چین را خلق می کنند. بلافاصله شایعه می کنند که روسیه در ایران پایگاه نظامی زده است. عَرَقِ شایعاتِ قبلی شان خشک نشده چو می اندازند که در توافقاتِ بلند مدت مان با این قدرت ها، طرفِ ایران همه چیزِ مملکت را داده و در مقابل هیچ چیزی بدست نیاورده و… و.

فکر نکنید که این لاطائلات یومیه، نخست و فقط از سوی رسانه های فارسی زبانِ آن طرفِ آبها تولید و منتشر می شود، نه، این ژاژها تماما تولید داخل است و اغلب هم از سوی همین جریان های سیاسی بی مایه و پر کینه ی وطنی خلق و برای بازنشر به دست رسانه های فارسی زبان می رسد.

شکی در این نیست که این جماعت با چنین تفکری، همه ی انتقادات شان و شیطنت های شان نه از سرِ دلسوزی برای ایرانیان بلکه در خوشبینانه ترین حالت و در منصفانه ترین تحلیل از سرِ جهل است و البته که سرشِناسان این جریان ها بدنبال پیاده سازی خواست آمریکا در ایران یعنی به چالش کشیدن هویت استقلال خواهی ایرانی، لوس کردنِ شعارِ اصولی و پر مفهوم “نه شرقی و نه غربی”، منفعل نشان دادن حاکمیت، ایجاد دو قطبی در داخل، گلاویز کردن مردم و نظام، پررنگ کردن ارزشهای غربی، منهدم کردنِ سیاستِ نگاه به داخل، نمایش قدرتِ غرب در حوزه های مختلف و … ایضا باجگیری از حاکمیت برای اهداف شخصی است.

کاش دغدغه و نگرانی این جماعت این بود که قراردادی خلافِ منافع ملی و امنیت ملی ثبت نشود، ایرانِ بزرگ وامدار قدرتی دیگر نگردد، عزت اش حفظ شود، استقلال اش تداوم یابد و … کاش.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اصلاح طلبان پادوی غرب در شرق؟ بیشتر بخوانید »

استقبال ویژه BBC از اظهارات یک روحانی اصلاح‌طلب

استقبال ویژه BBC از اظهارات یک روحانی اصلاح‌طلب



متاسفانه بخشی از جریان اصلاح طلب با این پیش فرض که حافظه تاریخی افراد کوتاه مدت است، به راحتی به مردم توهین می‌کنند. آقای ربیعی مدعی شده است که مشکلات فعلی تقصیر طیفی است که سهم تحریم‌ها را در مسائل اقتصادی ایران ناچیز می‌پنداشتند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، بی بی سی فارسی در مطلبی نوشت: «مجید انصاری، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام از اظهارات تند شماری از امامان جمعه در مورد برخورد با «بی‌حجابی» انتقاد کرد. سایت جماران به نقل از او نوشته است: «وقتی پای اقدام و عمل پیش می‌آید کشور قانون و مسئول دارد. اینکه هر کسی صبح از خواب بیدار می‌شود یا هر امام جمعه‌ای که پشت تریبون قرار می‌گیرد به خودش حق بدهد که فرمان عمل و فرمان آتش به اختیار صادر کند، مگر اینجا ملوک الطوایفی است که آقایان به خودشان حق می‌دهند در هر کاری دخالت عملی کنند؟.»

بی بی سی در ادامه نوشت: «او مشخصاً از حمله یک مرد با ماست به دو زن که یکی آنها روسری نداشت، اشاره کرد و گفت: «برخی اقدامات نابخردانه، سخیف و اهانت‌بار مانند ماست‌پاشی که از سوی برخی افراد تحریک‌شده یا مغرض صورت گرفته را، نه تنها در جهت حل این مشکل نمی‌دانم، بلکه معتقدم همان نگاه سیاسی به مسأله را تشدید و عده‌ای را به لجبازی وادار خواهد کرد.» در روزهای گذشته در حالی که چندین درگیری بر سر مساله حجاب در شهرهای مختلف ایران خبرساز شد، شماری از روحانیون به خصوص امامان جمعه اظهارات تندی در مورد برخورد با «بی‌حجابی» داشتند.»

یکی از ابعاد اصلی جنگ ترکیبی علیه ملت ایران، دامن زدن به دوقطبی و ایجاد دودستگی و تفرقه میان آحاد مردم است. در این میان، دشمن از هر بهانه‌ای برای دامن زدن به دوقطبی و تفرقه بهره می‌برد. یکی از موارد، مسئله حجاب است.

 استقبال ویژه BBC از اظهارات یک روحانی اصلاح‌طلب

در این خصوص چند نکته مهم قابل ذکر است. اول اینکه حجاب یک ضرورت دینی و الزام قانونی است. دوم اینکه اکثریت مطلق زنان کشورمان پایبندی خود به حجاب را ثابت کرده‌اند. سوم اینکه، اقشار متدین همانقدر که مخالف بی حجابی هستند، قطعاً با روش‌های نامناسب در امر به معروف و نهی از منکر در موضوعات مختلف و از جمله حجاب، مخالف هستند. امر به معروف و نهی از منکر اصول و قواعدی دارد و یکی از الزامات آن، پرهیز از توهین و بی احترامی به طرف مقابل است.

در روزهای گذشته یکی از فعالین رسانه‌ای در مطلبی نوشت: «نظرسنجی ارشاد می‌گوید ۸۰ درصد موافق الزام حجاب‌اند، میگویند دروغه، حداقل ده نظرسنجی ملی می‌گوید بالای ۷۵ درصد اعتقاد به حجاب دارند. میگویند دروغه، نظرسنجی همشهری می‌گوید ۷۹ درصد گفتند بدون قانون هم حجاب برنمی دارند، میگویند دروغه، میگوییم خب چشم باز کنید شهر را ببینید. اکثریت با کیست؟ الان که بی‌حجابی آزاد است چرا اکثریت حجاب دارند؟ واقعیت اینست که مشکل حجاب نیست. مشکل مسخ شدن ذهنی عده‌ای، توسط رسانه‌های خارجی است. مسوولی که واقعیت را از دریچه رسانه‌های خارجی می‌بیند، نمی‌تواند تصمیم بگیرد. شرع و قانون و خواست اکثریت را می‌بینند، اما دچار کُپ کردن در تصمیم‌گیری هستند.»

و اما در این میان ماجرای طیف تندروی اصلاح طلب بسیار قابل تأمل است. بخش تندروی جریان اصلاح طلب که اکنون دچار تفریط شده است، همان جماعتی است که در دهه ۶۰ به شدت دچار افراط بود. از مخالفت‌های محمد خاتمی و تاجزاده با ویدئو تا چسباندن پونز بر پیشانی زنان بدحجاب توسط اکبر گنجی، و از اقدام موسوی خوئینی‌ها در آزادی اسیدپاش‌هایی که به چند زن بی حجاب حمله کرده بودند تا تندروی و افراط‌های امثال مجید انصاری در سارمان زندان‌ها.

در خرداد ۱۳۹۷ «محمدطه عبدخدایی» معاون خاتمی در وزارت ارشاد در مصاحبه‌ای به بیان ناگفته‌هایی از دوران همکاری طولانی مدت با خاتمی در وزارت ارشاد و دولت اصلاحات پرداخت. وی در بخشی از این مصاحبه گفت: «یک خاطره از آیت‌الله خامنه‌ای مربوط به زمان ارشاد بگویم. حدود ۱۵۰ هنرپیشه جزو اخراجی‌های وزارت فرهنگ بودند. من آمدم خدمت آقا و گفتم اینها لیست را به من دادند که اخراج کنم ولی وجداناً نمی‌توانم چنین کاری بکنم اما چون مدیرکل هستم باید این کار را انجام دهم. آقا گفتند “هرگز این کار را نکن، این‌ها بندگان خدا هستند بالاخره فضا آن زمان اینگونه بوده و این شغل‌شان بوده” یعنی از سال ۶۱ تا ۶۶ یک نفر اخراج نشد و اینها آمدند پست گرفتند و الان جزء هنرپیشه‌های مملکت هستند. اخراج نشدن اینها با حمایت آقا بود و جایی هم نگفتم و این اولین بار است که می‌گویم.»

معاون خاتمی در وزارت ارشاد در بخش دیگری از اظهارات خود گفت: «به این مردم نه مرجعیت ضربه زده است نه رهبری بلکه همین آقایان از جمله تاجزاده در وزارت ارشاد، سراج موسوی در کمیته، ابطحی، امین زاده، مجید انصاری در سازمان زندان‌ها و… محدودیت‌های بی دلیلی برای مردم ایجاد کردند و امروز مسئولیت اقدامات خود را به گردن مراجع و رهبر انقلاب می‌اندازند. کسانی که امروز ادعا می‌کنند جمهوری اسلامی دیکتاتوری ایجاد کرده خودشان در زمان مسئولیت عامل به وجود آمدن خفقان بودند.»

این فعال اصلاح طلب در ادامه گفت: «همین آقای میرلوحی (محمود میرلوحی عضو سابق شورای شهر تهران و فعال سیاسی اصلاح‌طلب) که دانشجوی هند بود، بعد می‌آید رئیس کمیتهٔ تهران می‌شود و می‌رود پیست اسکی دیزین و شمشک دستور می‌دهد تمام عینک‌های دودی را جمع کنند! چون این مظهر غرب است! همین آقا امروز روشنفکر می‌شود! اگر یادتان نرفته بیایید از مردم عذرخواهی کنید. مگر نه این بود که شماها در بین دانشجویان چادر و حصار کشیدید و امام خمینی به محض اینکه فهمید که این اتفاق افتاده است دستور داد که سریعاً به موضوع رسیدگی شود. چرا امروز آقایان به دنبال گم کردن آثار اقدامات افراطی خود هستند؟ در آن زمان آقایان آنچنان جوی درست کرده بودند که هیچکس حق اظهار نظر آزاد نداشت. امروز نیز این رفتارهای به اشکال دیگر در حال پیاده شدن از سوی این طیف است.»

لازم به ذکر است که مجید انصاری در انتخابات مجلس یازدهم در شرایطی که سرلیست جبهه اصلاحات در حوزه انتخابیه تهران بود، علیرغم تبلیغات بسیار گسترده فقط ۷۰ هزار رأی کسب کرد.

پاسخ ظریف و روحانی به موضع‌گیری سخنگوی دولت سابق

سحام نیوز- ارگان رسانه‌ای منتسب به اعضای فراری جریان فتنه- در مطلبی نوشت: «وزیر پیشین کار در روزنامه اعتماد نوشت: در تبیین و تحلیل سال پارادایمی ۱۴۰۱ و به‌ویژه حوادث خیابان‌های پاییزی نیز، کاملاً ردپای برخی پیامدهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سال ۱۴۰۰ قابل مشاهده علمی است. آنانی‌که روزگاری نه‌چندان دور تحریم را نعمت می‌پنداشتند و سهم تحریم از مسائل اقتصادی ایران را بسیار ناچیز قلمداد می‌کردند در ۱۴۰۱ تفهیم شدند که تحریم‌ها جان‌ستان، فقرگستر و نفس‌گیر است.»

 استقبال ویژه BBC از اظهارات یک روحانی اصلاح‌طلب

این رسانه ضدایرانی در ادامه به نقل از ربیعی نوشت: «عدم توجه به خواسته‌های نسلی، تغییرات اجتماعی و ارزش‌ها [که تنها منحصر به ایران نبوده و در سطح جهانی نیز در میان نسل جدید مطالعه شده است] و اصرار بر شیوه‌ها و سیاست‌های فرهنگی تعارض‌آفرین، آثار خود را بر برخی وقایع در سال ۱۴۰۱ باقی گذاشت و برخی مسائل اجتماعی و سیاسی این سال را شامل شد.»

متاسفانه بخشی از جریان اصلاح طلب با این پیش فرض که حافظه تاریخی افراد کوتاه مدت است، به راحتی به مردم توهین می‌کنند. آقای ربیعی مدعی شده است که مشکلات فعلی تقصیر طیفی است که سهم تحریم‌ها را در مسائل اقتصادی ایران ناچیز می‌پنداشتند.

 استقبال ویژه BBC از اظهارات یک روحانی اصلاح‌طلب

این ادعا در حالی است که روحانی- آبان ۱۳۹۷- در جلسه هئیت دولت گفته بود: «آمریکایی‌ها هر کاری هم بکنند اما آن‌قدر راه و مسیر برای فروش نفت داریم که تحریم آنها بی‌اثر است.» رئیس جمهور سابق همچنین در خرداد ۱۳۹۸ گفته بود: «به رغم تبلیغات بدخواهان، اوضاع کشور بسیار خوب است و فشارهای آمریکا به زودی زود بی اثر خواهند شد…ملت ایران بداند که فشار آمریکا به اوج رسیده و از این به بعد این تحریم‌ها و فشارها ظرفیت خود را از دست خواهند داد.»

در یک نمونه دیگر، «محمد جواد ظریف» وزیر امور خارجه نیز- مرداد ۱۳۹۷- در مصاحبه با شبکه سیان ان گفته بود: «تحریم‌ها بر وضعیت داخلی ایران تأثیری ندارد.» اگر آقای ربیعی مرور بیشتری بر اظهارات همقطاران خود در دولت قبل داشته باشد، با نمونه‌های بیشتری نیز مواجه می‌شود.

 استقبال ویژه BBC از اظهارات یک روحانی اصلاح‌طلب

البته ناگفته نماند که مقامات دولت قبل بارها و بارها اعلام کردند که ذیل برجام، تحریم‌ها به تاریخ پیوسته و صبح بدون تحریم فرا رسیده و آنچنان رونقی ایجاد می‌شود که دیگر هیچکس به پول یارانه نیازی نخواهد داشت.

طیف تندروی جریان اصلاح طلب حداقل سه مشکل اساسی دارد، یکی اینکه به هیچ عنوان قصور و تقصیرهای خود را نپذیرفته و دوم اینکه در مقاطع مختلف، همصدا با دشمن، آدرس خیابان را می‌دهد و سوم اینکه، به هیچ عنوان حاضر نیست به نقش دشمن در مشکلات اشاره کند.

دولت روحانی دلار را با قیمت ۳ هزارتومان تحویل گرفت و در همین دولت قیمت دلار تا آستانه ۳۲ هزارتومان نیز افزایش یافت؛ یعنی حدود ۱۰ برابر افزایش قیمت!

 استقبال ویژه BBC از اظهارات یک روحانی اصلاح‌طلب

در سال گذشته دشمن ذیل جنگ ترکیبی، بر التهاب‌آفرینی در بازار دلار متمرکز شد؛ چه آنکه در طول فعالیت دولت سیزدهم از شهریور ۱۴۰۰ تا شهریور ۱۴۰۱، نرخ ارز حدوداً ۴ درصد افزایش یافت، اما در مقطع وقوع آشوب‌های سال گذشته نرخ دلار حدوداً ۱۰۰ درصد افزایش یافت. در میانه آشوب‌ها و اغتشاشات، «مارک دوبوویتز» رئیس لابی صهیونیستی بنیاد دفاع از دموکراسی آمریکا در توئیتی نوشت: «همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد قیمت دلار به ۶۰ هزار تومان رسید. ممکن است زودتر از چیزی که فکر می‌کردم به ۱۰۰ هزار تومان برسد.» این توئیت تنها یکی از مستندات جنگ ترکیبی اخیر علیه ملت ایران بود.

بهتر است آقای ربیعی که سابقه استیضاح در مجلس به دلیل ناکارآمدی در کسوت وزیر کار را در کارنامه خود ثبت کرده است، با تأمل بیشتری درباره مسائل مختلف و از جمله حوزه اقتصاد و معیشت موضعگیری کند.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

استقبال ویژه BBC از اظهارات یک روحانی اصلاح‌طلب بیشتر بخوانید »

مرعشی: نباید برای بار دوم از روحانی در انتخابات حمایت می‌کردیم

مرعشی: نباید برای بار دوم از روحانی در انتخابات حمایت می‌کردیم



دبیرکل حزب کارگزاران می‌گوید؛ حمایت اصلاح‌طلبان از روحانی در انتخابات ۹۲ درست بود اما نباید در انتخابات ۱۳۹۶ از وی حمایت می‌کردند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: حسین مرعشی در گفت‌وگو با ویژه‌نامه روزنامه سازندگی درباره استعفای بهزاد نبوی از ریاست جبهه اصلاحات نوشت: آقای نبوی همچنان عضو جبهه می‌مانند اما این که ایشان دوباره مسئولیت ریاست را بپذیرند، یا نه، نظرات متفاوتی وجود دارد. بعضی از دوستان در جبهه اصلاحات اساساً معتقدند که ادامه ریاست آقای نبوی در جبهه اصلاحات مناسب با فضای سیاسی پسامهسا نیست. در واقع فضا رادیکال‌تر شده و جبهه باید با فرمانی حرکت کند که روابط اجتماعی‌اش را تقویت و بازسازی کند؛ می‌گویند حضور آقای نبوی آرامبخش اسـت و جبهـه را خوب می‌تواند مدیریت کند اما این دوره با انتخاب چهره دیگری پیام سیاسی دیگری را باید به جامعه منتقل کرد.

این نظر طـرفـداران زیادی دارد اما آقای نبوی همیشـه در شرایط اجمـاع آراء رئیس‌ می‌شدند. الان هم اگر در مورد ایشان اجماع شود به نظر من می‌پذیرند اما اگر اجماع نباشد، ایشان از پذیرش مجدد این مسئولیت پرهیز می‌کنند.

وی افزود: جبهه اصلاحات چند نفر عضو حقوقی دارد که آنها اساساً همان ۴ رای‌ای که من به شما گفتم را دارند اما به رغم اینکه اقلیت خیلی کوچکی هستند اما صدای خیلی بلندی دارند.

حتی در بین آن ۴ نفر ۲ نفر خیلی تند حرف می‌زنند، آنها گاهی اوقات مطالبی را می‌گویند که در شأن و حق آقای مهندس نبوی شنیدن این نـوع پرخاش‌ها خیلی شایسته نبوده است. تصمیمی گرفته‌اند. از این جهت برای ایشان قدری دلخوری به وجود آمده است.

مرعشی در ادامه انتخاب روحانی در سال ۱۳۹۲ و حمایت از او را مناسب دانست اما در ادامه درباره انتخاب ۹۶ گفت: من به طور قاطع موافق کاندیداتوری آقای روحانی نبودم. من می‌گفتم اگر آقای دکتر حسن روحانی برای دور دوم کاندیدا نشود، خودش به شخصیت‌های ماندگار تاریخ ایران تبدیل می‌شود و این اعتبار را برای روز مبادا ذخیره می‌کند.

برای جایگزینی تعداد زیادی بودند. من با آقای مرحوم‌ هاشمی ۲ ماه قبل از فوت‌شـان دو بار ملاقات کردم. دو هفته پشت سر هم رفتم و به ایشان گفتم با رهبری بروید روی کسی دیگر توافق کنید. آقای روحانی کار خودش را کرده است‌، این سرمایه را نسوزانیم. بگذاریم ذخیره بماند و سراغ کسی برویم که الان در شرایط پسابرجام بتواند کشور را بهتر اداره کند. آقای‌ هاشمی جلسه اول گوش دادند و گفتند فکر می‌کنم‌، جلسه دوم گفتند نه موافق نیستم.

آقای ‌هاشمی آدم واقع‌گرایی بود و شاید فکر می‌کرد حسن روحانی در هیچ شرایطی کنار نمی‌رود و رأی‌ها تجزیه می‌شـود و شکست می‌خوریم. همان‌طوری که اصولگرایان در عبور نکردن از احمدی‌نژاد به خودشان و کشور ضربه زدند. ما اصلاح‌طلبان و میانه‌روها هم در عبور نکردن از آقای روحانی در سال ۹۶ به خودمان و کشور ضربه زدیم.

مرعشی در بخش دیگری از این گفت‌وگو و در پاسخ این سؤال که «شما هیچ گزینه‌ای به عنوان فروپاشی که این‌قدر در مورد آن هشدار می‌دهند را قبول ندارید؟ اظهار داشت: اصلاً فروپاشی اتفاق نمی‌افتد. نظامی که حداقل ۱۵ درصد جامعه جانشـان را برای آن می‌دهند، نیروهای مسـلح هم به آن وفادار هستند، در آن فروپاشی اتفاق نمی‌افتد. این‌ها آرزوهایی است که یک عده دارند و ‌محقق نمی‌شود.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مرعشی: نباید برای بار دوم از روحانی در انتخابات حمایت می‌کردیم بیشتر بخوانید »