وزیر اسبق اقتصاد در دولت روحانی طی اظهاراتی ضمن رواداری اغتشاشات اخیر گفته است: ما یک نظام تدبیر شایسته نداریم!
سرویس سیاست مشرق _ “علی طیبنیا”، وزیر اسبق اقتصاد در دولت حسن روحانی طی اظهاراتی در نشست استادان دانشگاه تهران با رئیس این دانشگاه پیرامون حوادث اخیر گفته است: از کسی که آینده روشی ندارد –و- چیزی ندارد از دست بدهد، شما انتظاری جز این نباید داشته باشید!
به گزارش مجاهدت از جماران، او در مورد افرادی که در خیابان حضور داشتند خاطرنشان کرد: عجیب نیست که نسل جوانی هستند، جوانانی که احتمالا تصویر روشنی از آینده خودشان نمی توانند درک کنند.
وزیر اسبق اقتصاد همچنین میگوید:
“علت بروز این مشکلات را باید در نظام تدبیر خودمان جستجو کنیم. ما یک نظام تدبیر شایسته در حوزه سیاست خارجی، سیاست داخلی، مسائل اقتصادی متاسفانه نداریم. “[۱]
*این اظهارات طیبنیا اولا صحیح نیست و ثانیا ناجوانمردانه است.
صحیح نیست چون ایران ما اتفاقا یک نظام تدبیر شایسته دارد که علیرغم همه مشکلات اما مثل اروپا دچار زمستان سرد نیست، کمترین مالیات را از مردم خود میگیرد، ارزانترین سوخت و غذای جهان را در اختیار شهروندانش میگذارد، بهداشت و درمان در ایران ارزانتر از سایر کشورهای دنیاست، نرخ بیکاری در ایران تکرقمی است و یکی از بهترین و پایدارترین امنیتهای جهان را نیز در اختیار داریم.
آیا این خصلتها جز در یک نظام شایسته در حوزه سیاست خارجی و داخلی بروز میکند؟
مفهومی به نام “مشکل اقتصادی” که دستاویز عمده بهانهجویان و اذهان عوامزده برای اشکالگیری از نظام اسلامی شده نیز در حالی است که بهانهجویان اولا اشارهای به دستاوردهای اقتصادی ایران اسلامی ندارند و ثانیا نمیفهمند یا نمیگویند که“مشکل اقتصادی” جزئی از اقتصاد است و در تمام حاکمیتهای جهان نیز وجود دارد.
آیا طیبنیا میتواند کشوری و حاکمیتی را مثال بزند که دچار مشکلاتی مثل تورم، نقدینگی، فرار مالیاتی، فقر و سایر مشکلات اقتصادی نباشد؟
از طرفی انتظار بود که آقای طیبنیا بعنوان یک چهره، یک استاد دانشگاه و یک مسئول سابق اقتصادی به جای “همرنگی با جماعت”؛ طریق حق را برمیگزید و به جای رواداری اغتشاش اما به مردم و مخاطبان و دانشجویان میگفت که امروز میزان “فقر مطلق” در ایران از انگلستان و اسپانیا هم کمتر است [۲]. و تصریح میکرد که بیکاری در ایران از یونان و اسپانیا کمتر است. [۳] (نرخ بیکاری فعلی در ایران ۹ درصد و تک رقمی است)
اکنون آیا وضعیت زندگی در ایران پیشبینیناپذیر است یا در انگلیس و یونان و اسپانیا!؟
و اما اظهارات طیبنیا ناجوانمردانه هم هست…
ناجوانمردی از آنرو که فرض بر صحت اظهارات طیبنیا؛ گویا این استاد دانشگاه از یاد برده که او خودش یکی از اصلیترین ” بانیان وضع موجود” است.
ما یا مریخیها که وزیر اقتصاد نبودیم!
شخص آقای طیبنیا وزیر اقتصاد بوده است و اکنون هرکس بتواند مدعای اعتراض به وضع کنونی را داشته باشد اما آقای طیبنیا هرگز نمیتواند…
و از مظلومیت مردم ایران و نظام اسلامی همین بس که یک رجل سیاسی_اقتصادی که چند سال در رأس هرم اقتصادی کشور نیز قرار داشته است؛ امروز به جای دفاع از دستاوردهای نظام و ارائه راه حلهای معقول اما خود را در صفوف اغتشاشگران و فحاشان قرار داده و با نابینایی در قبال ساختار پیشرفته نظام و دستاوردهای کشور میگوید ما یک نظام مدبّر نداریم!
و در اینجاست که باید در مقابل مردم اعتراف کرد و شجاعانه از این گفت که این خصلت یک نظام مدبّر، پیشرفته و مستقر است که حتی در اوج بدخواهی و ناجوانمردی برخی مسئولانش که اقتصاد کشور را نیز در دست داشتهاند اما ایران عزیز پای بر جا مانده است، همچنان در مسیر کاهش اثر تحریمها قرار دارد و همچنان اجازه نداده است که ایران اسلامی مثل اروپا در آستانه “زمستان سرد” قرار گیرد.
اگر اینها نشانه تدبیر و پیشرفتگی نیست پس نشانه چیست!؟ طیبنیا اگر از همرنگی با جماعت فارغ شد؛ باید به این سؤال نیز پاسخ بدهد.
لازم به تأکید است که صحبتهای آقای طیبنیا به وضوح هرچه تمامتر نشان میدهد و اثبات میکند که چرا قلیلی از دانشجویان کشور در جریان اغتشاشات اخیر از حیطه نخبگی خارجی شده و با ادبیاتی پست حتی علیه نظام اسلامی شعار دادند!
شاهحاتمی: خانم ژولینمور اگه میدونست پایان سریالت از پایان فیلم مگنولیا که ۲۰ سال پیش بازی کرد کپی شده، به جای اینکه دستشو بندازه گردنت، گردنتو میزد.
سرویس فرهنگ و هنر مشرق – با گسترش اپیدمی سندورم «وحشت از فردای براندازی خیالی» میان سلبریتیها، یکی از موارد بسیار نادر متصل این طیف، طی روزهای گذشته تلاش فراوانی کرد که چهره ابرچگوآرایی متفاوتی از خود در فضای مجازی ترسیم کند و با تابلوی “همراهی با مردم” وارد معرکه گرم کردن تنور اغتششات از راه دور شود.
هومن سیدی که اخیر فیلم جنگ جهانی سومی از او به عنوان نماینده جمهوری اسلامی ایران توسط بنیاد سینمایی دولت سیزدهم به اسکار معرفی شده در نخستین گام با درج هشتگ مرحومه «مهسا امینی» نوشت: “دولت نوکر ملت است نه مردم نوکر دولت، به اینکه به مطالبات مردم گوش دهید،اینترنت را قطع میکنید.“
این فیلمساز که بر اساس شنیدهها در کلاسهای میلیونیاش (هزینه دوره) ادعامیکند نوعی خاص از مکتب متداکینگ را تدریس میکند، در معترضه سیاسی نخست خود چهار جمله منتشر کرده، اما پایانبندی جملهاش را با مطالبه فردیاش به پایان رسانده و عاجزانه از دولت درخواست کرده که اینترنت را قطع نکنید.
همین جمله نشان میدهد که چرا سیدی را نمیتوان در حوزه اظهار نظرات سیاسی جدی گرفت. در ساختار مطالبهگرای کارگردان سریال قورباغه با چاشنی ژست سیاسی، مهمترین مطالبه وصل کردن اینترنت است، اگر اینترنت را قطع نمیکردند شاید سیدی همان چند جمله را هم به نگارش درنمیآورد.
اما همین کنش در فضای مجازی، علی الخصوص توییتر، تبدیل به دستمایهای برای ساخت لطیفهها و هجویات فراوانی شد و کارگردان مغزهای کوچک زنگ زده را به صرافت انداخت تا بازهم وارد معرکهای دیگری شود،با این اوصاف که این کارزار برای او ساخته نشده است.
سیدی با فیلم جنگ جهانی سوم، نماینده سینمایی دولت سیزدهم در کارزار اسکار، در پُست دیگری روی تصویر خودش که جایزهاش را بهحسن روحانی تقدیم کرده بود، ضربدرِ قرمز کشید و نوشت :« این ننگ برای من هیچگاه پاک نخواهد شد.انزجار دارم از خودم، از اینکه سادهلوحانه برای فردای بهتر قدمی در مسیر برداشتم.هیچگاه خود را نخواهم بخشید. ننگ بر من. من هومن سیدی فرزند ایرانم و کنار تمام زنان و مادران ایران زمین هستم.»
سیدی یکی از سینماگرانی است که در سال ۱۳۹۲ با تقدیم جایزهاش به حسن روحانی با واکنشها و جنجالهای فراوانی دست و پنجهنرم میکند. اینبار نیز در فضای مجازی متهم شد که حتی با قواعد حرفهای «وسطبازی» به اندازه استاد این حوزه «اصغر فرهادی» آشنا نیست.
طبیعی است که کارگردان فیلم آفریفا با واکنش اول نتوانست از فاتحان خیالی فردای کشور دلبری کند و دومین پست را بدون مشورت با آیدا مصباحی (مدیر تولید نماوا) احتمالا با قصد همراهی با مردم منتشر کرد اما نتیجه این پست با تفسیری خاص به همگامی با مسئولان فعلی تبدیل شد.
یکی از واکنشهای بسیار قابل اعتنا به پست دوم این کارگردان – بازیگر سینما را «علی مصلح» کارشناس سینمایی شبکه اینترنشنال منتشر کرد.
مصلح درباره این واکنش کارگردان «خشم و هیاهو» نوشت: هومن سیدی فکر کرده با «ننگ» خواندن این لحظه هم نمایش همراهی با مردم اجرا کرده و هم با لگد زدن به روحانی، از وزارت ارشاد دولت رئیسی دلبری کرده تا مبادا جلوی رفتن فیلمش به اسکار را بگیرند. گذشت آن دوران آقای زرنگ!
اگر این اعتراضات مجازی برای تشدید خشم اغتشاشاگران منتشر میشود تا در تصویر خیالی فردای براندازی، شعار “ما هنرمند بودیم و مجبور” را به عنوان کارنامه عملکرد ارائه دهند، عملا مسیر اشتباهی را در پیش گرفتند چون حتی توییت کارشناس اینترنشنال توام با متلک و اندازهگیری میزان «وسطبازی» سیدی است.
مهدی خرمدل هم در پاسخ به کنش مجازی این کارگردان نوشت: هومن سیدی هم یک لگدی به دولت روحانی زده و عملاً به دولت رئیسی که فیلمش را برای اسکار معرفی کرده خوش خدمتی کرده و هم مثلاً رفع تکلیف کرده. تو الان ناراحتی و این چیزها را لکه ننگ میدانی؟ همین الان اعلام کن: «این دولت فیلمم را به اسکار معرفی نکند» آن چیزی که فکر میکنی ماییم، خودتی.
سجاد شاهحاتمی فیلمساز هم در استوری اینستاگرامش نوشت: جایزهات را تقدیم میکنی بعد به آنان میگویی ننگ به من؟! چون اینا فیلمتو فرستادن اسکار؟!!! ده تا فیلم ساختای و صد بار کپی کردی تا رات بدن یه فستیوال مهم… . تو آنقد نمیدونی چی رو کجا بگی …کی توی کپیکار، استاد بازیگری و کارگردانی شدی؟! کجا جز اینجا یکی مثه تو میتونه آموزشگاه بزنه؟! اون خانم ژولینمور اگه میدونست پایان سریالت از پایان فیلم مگنولیا که ۲۰ سال پیش بازی کرد کپی شده، به جای اینکه دستشو بندازه گردنت، گردنتو میزد.
نادره فتورهچی پس از مدتها غیبت در فضای توییتر و اظهارنظر درباره سلبریتی درباره واکنش این کارگردان نوشت: هومن سیدی که ادعای سینمای مستقل داره،اولین فیلم سینماییش رو با سرمایه موسسه شهید آوینی و مجتبی امینی ساخت،دومی رو با پول بابک زنجانی و دو فیلم با سعیدسعدی،سرهنگ بازنشسته سپاه،یک فیلم هم با جوادنوروزبیگی دیگر سرهنگ بازنشسته سپاه و شریک بانک پاسارگارد در کارنامه خود داره
محمدرضا باقری مجری شبکه سوم سیما در اظهارنظری همسو و بازنویسی شده نوشت: هومن سیدی که ادعای سینمای مستقل داره، اولین فیلم سینماییش رو با سرمایه موسسه شهید آوینی و مجتبی امینی ساخت،دومی رو با پول بابک زنجانی و دو فیلم با سعیدسعدی،سرهنگ بازنشسته سپاه،یک فیلم هم با جوادنوروزبیگی دیگر سرهنگ بازنشسته سپاه و شریک بانک پاسارگارد در کارنامه خود داره.
به غیر از سندروم «فردای براندازی خیالی» حضور در بخش افقهای ونیز و نمایندگی کردن فیلم سیدی به عنوان نماینده ایران در اسکار توهم فرهادی شدن یک شبه را در واکنشهای اخیر او تشدید کرده است.
برخی واکنشهای لحظهای سازمان سینمایی در تشدید شدن «توهم اصغرفرهادی» شدن بازیگر فیلم چهارشنبهسوری بسیار موثر است.
برادران لیلا با آن حواشی فراوان در کنار عنکبوت مقدس قرار گرفت و سلبریتیهای همراه تیم کلی حاشیه آفریدند و فیلم توقیف شد. اما بازیگران ایرانی حاضر در این فستیوال که با اغلب بازیگر زن هالیوودی نیمه برهنه عکسهایی را منتشر کردند در نهایت تعجب با تشویق رئیس سازمان سینمایی مواجه شدند. این مسئله نشان میدهد برخی رابطهها و دوستیها (بر اساس شنیدهها) با معتمدین سازمان سینمایی، مخصوصا، پژمان لشگریپور چه تاثیری در برخی انتخابهای کلان سازمان سینمایی خواهد داشت.
از فرودین امسال این شایعه وجود داشت که لشگریپور به فیلم هومن سیدی علاقه فراوانی دارد و این فیلم به اسکار خواهد رفت و چنین هم شد. با این حال چون مشخص است که برخی روابط بر انتخاب نماینده ایران به اسکار تاثیر نماوایی فراوانی داشته، با رویکرد فعلی سیدی این انتخاب برای اسکار باید تغییر کند تا هیچ فیلمسازی در چنین فضایی اقدام به ماجراجویی نکند.
روز گذشته محسنی اژهای خبر از برخورد با سلبریتیها و چهرههایی که در ساختار شکنی فعلی تاثیر گذار بودهاند اظهار نظر کرد. اگر سازمان سینمایی تنها ۱۰ درصد قاطعیتی که در مورد برادران لیلا به نمایش گذاشت در مورد این فیلم اعمال کند، این فیلم نمیتواند نماینده ایران در اسکار باشد.
اگر سازمان سینمایی بهانه انجام امور اداری و ثبت نام در اسکار را پیش نکشد با توجه به اظهارات رئیس قوه قضائیه، این تکلیف بر سازمان سینمایی واجب است تا فیلم دیگری را به جای جنگ جهانی سوم به اسکار معرفی کند یا از ادامه حضور در آکادمی اسکار انصراف دهد، تا هر مخالفخوانی به محض قطع سراسری اینترنت تبدیل به معترض سیاسی نشود.
اما چرا سیدی کفایت اظهارنظر سیاسی ندارد؟
در ۲۲بهمن سال ۱۳۹۲، اختتامیه جشنواره فیلم فجر، در ماههای نخست استقرار دولت تدبیر و امید،هومن سیدی پس از دریافت سیمرغ برای فیلم «سیزده»، جایزهاش را به حسن روحانی تقدیم کرد و روی سن جشنواره گفت:”میخواهم این جایزه را تقدیم به بزرگمردی کنم که با آمدنش لبخند را برگردانده و حامی فرهنگ و سینماست؛ میدانم نیازی به این جایزه نداره نه به لحاظ مادی نه معنوی، اما با دلم میخواهم این جایزه را تقدیم کنم به جناب آقای رییس جمهور حسن روحانی!
هومن سیدی نخستین جایزه خود را به حسن روحانی تقدیم کرد و از ایشان سه سکه به علاوه یک دستخط دریافت کرد و همان دستخط مقدمه ای برای گرفتن پروانه ساخت سریال قورباغه شد. سریالی خشنی که در سیستم درجهبندی وزارت ارشاد درجه +۱۸ را دریافت کرد اما توانست پروانه ساخت از وزارت ارشاد دریافت کند، چون سیدی در لیست محبوبان «حسن روحانی» قرار داشت.
چندی بعد هومن سیدی دست به اعترافاتی زد که این اعترافات در رسانههای برجسته نشد و از دید اهالی فرهنگ و هنر دور ماند. پس از انتخاب دولت دوم «حسن روحانی» هومن سیدی در گفت و گویی با فریدون جیرانی از مواضع گذشته خود در حمایت از حسن روحانی، پس از تشکیل دولت دوم (نیمه مرداد ۱۳۹۶) عقب نشینی کرد.
دلم میخواست رئیسجمهور در رودربایستی بماند!
در این گفت و گو فریدون جیرانی با اشاره به تقدیم جایزه هومن سیدی برای فیلم به رئیس جمهور از هومن سیدی با اشاره به این موضوع که سیدی جایزهاش برای فیلم «سیزده» را در سیودومین جشنواره فیلم فجر به رئیسجمهور تقدیم کرده بود، شکل گرفت. جیرانی با اشاره به این موضوع که به نظر میرسد هومن سیدی در این دوره از انتخابات هم فعالیت سیاسی داشته از هومن سیدی خواست در آستانه انتخاب کابینه دولت، خواستهاش از رئیسجمهور را بیان کند.
هومن سیدی در پاسخ به این سوال تاکید کرد که برعکس تصورات آدمی سیاسی نیست، ادامه داد: «نه علاقهای به سیاست دارم و نه سواد آن را. درباره جایزه دادن به آقای روحانی هم میتوانم بگویم که من ابتدا از ایشان شناختی نداشتم اما احساس کردم انتخاب درستتری است. حتی در آن دوره رای من ایشان نبود. اما بعد از اینکه ایشان رای آوردند احساس کردم که جمله ایشان را خیلی دوست دارم و دلم میخواهد که توی رودربایستی بمانند و یادشان نرود که میخواهند خنده را به لب مردم بیاورند.
دلیل تاکید بنده روی این جمله و دادن جایزهای که برای خودم معتبر و محترم و ارزشمند بود، همین بود. خیلیها بعد از آن به من لقب فیلمساز دولتی و سیاسی دادند. حواشیای رخ داد که من نرنجیدم. بعد هم متوجه شدم منظورشان این است که پولهای کلان میگیرم برای اینکه فیلم بسازم که خب آن هم تاریخچهاش موجود است و مشخص بود که با چه بدبختی فیلم ساختیم و تهیهکنندهها شاهد بودند که سرمایه جور میکردیم، بابت فیلمهایی که ساخته میشوند. بعد از اکران «خشم و هیاهو» مصاحبهای شد که ۲۰:۳۰ عزیز آن طور که دلشان خواست آن را پخش کردند. یک چیزی با این شکل و شمایل که بنده از آقای رئیسجمهور درخواست دارم که حالا که ما جایزهمان را به شما دادیم، چرا به ما سینما نمیدهید. اصلا به ایشان ارتباطی ندارد. من اگر فیلمم نمیفروشد به من ارتباط دارد. من اگر سینما ندارم و معترضم، با پخشکننده و سیستم سینماییام طرف هستم.»
اصلا نمیدانم کابینه یعنی چه؟
سیدی در ادامه توضیح داد که برای اهدا آن جایزه در دورههای مختلف زمانی از او انتقاد و تقدیر شده است اما او ترجیح میدهد سلیقه سیاسیاش را به تماشاگران کارهایش منتقل نکند، ادامه داد: «من اصلا در انتخابات اخیر فعالیتی نداشتم. چون اعتقاد ندارم که هنرمند باید کاندیدای مورد نظرش را تبلیغ بکند. چون فکر میکنم خیلی از آدمهای این مملکت هستند که ممکن است چشم بسته به من گوش کنند. آنها موظف هستند خودشان رئیسجمهور محبوبشان یا هر کسی را که به او اعتقاد دارند پیدا کنند. برای همین اصلا تبلیغاتی نکردم. کاملا معلوم بود رای من چه کسی است، رفتم رای دادم و از رایام بسیار راضی هستم. درباره کابینه هم من اصلا نمیدانم کابینه یعنی چی؟ من فقط به عنوان جزء کوچکی از این سینما دلم میخواهد فیلم بسازم. هیچ درخواست دیگری ندارم.»
چرخشهای مکرر هومن سیدی
سیدی قبل از مصاحبه با فریدون جیرانی در سال ۱۳۹۵ در گفتوگو با تیوی پلاس روی مدار حمایت از حسن روحانی پیش رفت و در این مصاحبه صراحتا اعلام کرد که حسن روحانی را دوست دارد و پس از تقدیم جایزه خود و دریافت سه سکه و گرفتن دست خط رئیس جمهور بسیار خوشحال است. این بخش از گفت و گوی وی و تمجید از روحانی و ویژگیهایش، با آن چیزی که در مصاحبه با فریدون جیرانی میگوید مطابقت ندارد و این چنین شیفته وار سخن گفتن از حسن روحانی یک سال از قبل مصاحبه جیرانی تناقض عجیبی را نمایان میکند.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
محمدباقر نوبخت در پی بیماری قلبی تحت عمل جراحی قرار گرفت.
به گزارش مجاهدت از مشرق، طبق گفته کادر درمان، نوبخت اکنون در بخش مراقبتهای ویژه بستری است و ظرف چند روز آینده با ثبات وضعیت جسمانی، شرایط انتقال به بخش عادی و عیادت عمومی را خواهد داشت.
همچنین حسن روحانی با حضور در بیمارستان از محمدباقر نوبخت عیادت کرد. روحانی ضمن گفتوگو با تیم پزشکی و کادر درمان، با پیگیری روند معالجه و بهبود نوبخت، برای وی آرزوی سلامتی کرد.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
یک رسانه گزارش داده است که قیمت مسکن تنها در ۲ ماه اخیر بیش از ۱۵ درصد افزایش یافته است.
سرویس سیاست مشرق – «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
رشد ۱۵ درصدی قیمت مسکن در ۲ ماه اخیر
تسنیم گزارش داد: به گواهی آمارهای منتشر شده، بازار مسکن در ۲ ماه اخیر رشد بالای ۱۵ درصدی قیمت را تجربه کرده، این در حالی است که سایر بازارهای موازی، در روزهایی که ظاهرا دولت سیزدهم سیاستهای انقباضی در دستور کار قرار داده شرایط رکودی و سردی را تجربه میکنند.
این خبرگزاری همچنین در مصاحبه با احسان سلطانی، پژوهشگر و کارشناس اقتصادی به نقل از وی نوشته است: یک خانه سنتی در منطقه یونانیهای شهر استانبول، که مثلا مشرف به دریا هم باشد، از یک خانه سنتی در شهر یزد بسیار ارزانتر است. مطلب جالبتر اینکه همین الان در برخی شهر های ایران (حتی بدون در نظر گرفتن شهر تهران) خانههایی وجود دارد که شما با فروش آن ها در شهرهایی مانند کالیفرنیا و لندن که جزو شهرهای گران دنیا به حساب میآیند، میتوانید به راحتی خانه بخرید. توجه داشته باشید که من وقتی یزد را مثال میزنم به این خاطر است که بگویم این رشدهای بیحساب و کتاب فقط معطوف به تهران نیست و در دیگر شهرها و شهرستان هم، این موضوع صادق است، اما تهران به دلایلی از جمله پایتخت بودن بیشتر در چشم است. [۱]
*اطلاعات منتشره که گزینه چندان محرمانه ای هم در آن وجود ندارد؛ بیش از همه باید مد نظر مسئولان ذیربط باشد.
مسئولان محترم باید بدانند که مسئله مسکن تبدیل به دغدغه ای بسیار تأثیرگذار در زندگی نزدیک به نیمی از مردم ایران شده است و جلوگیری نکردن از روند گرانی فعلی آسیب های فراوانی را در پی خواهد داشت.
گفتنیست معضل قیمت مسکن به حدی بغرنج شده است که قائم مقام بنیاد ملی نخبگان اخیرا یکی از دو عامل اصلی تمایل برخی نخبگان برای مهاجرت را “مسکن و قیمت بالای آن در ایران” عنوان کرده است.
***
چرا دلسوزی چپها برای مشکلات مردم باورپذیر نیست!؟
شما آن پهلوان مرهم دردهای مردم نیستید آقای عارف!
محمدرضا عارف، رئیس بنیاد امید ایرانیان اخیرا در اظهاراتی که سایت شفقنا آنها را منتشر کرد، گفته است: حق مردم شریف، نجیب و صبور ایران نیست که به سبک و سیاق فعلی و با مشقت فراوان زندگی کنند. حق این مردم نیست که برای به دست آوردن ابتدایی ترین مایحتاج خود دچار مشکل و ناراحتی باشند.
او همچنین وظیفه نیروی های اصیل انقلاب را حضور در صحنه و دوری از عافیتطلبی دانست و گفت: جریان اصلاحات همیشه با محدودیت های فراوان رو به رو بوده است و هیچگاه برای این جریان فرش قرمز پهن نکرده اند ولی نمی توان به دلیل محدویت ها و اعمال فشارها کنار کشید و نظارهگر وخیمتر شدن اوضاع کشور بود. [۲]
*این سخنان ظاهر الصلاح از دو جهت از شخص آقای عارف مسموع نیست و ایشان بعنوان یک کنشگر سیاسی برای بیان این حرفها ذیحق نیستند!
اولا آقای عارف در هنگام انتخابات مجلس یازدهم رئیس جبهه اصلاحات بود و این جبهه در آن مقطع رسما و علنا دست به “تحریم خاموش انتخابات” (عدم معرفی نامزد در یک رفتار اعتراضی) زد.
رفتاری که گفته شد عارف با آن مخالف بوده اما وادی سیاست هیچ احترامی برای “گفته شد” قائل نیست بلکه این وادی، مسئولیت ها را می شناسد و گفته های رسمی را. به این معنی که محمدرضا عارف بعنوان یک رجل صاحب سمت در سیاست کشور نه تنها مسئولیت خود را بر زمین گذاشت بلکه حتی در گفته ها و موضع رسمی هم بعنوان یک منتقد رفتار شریرانه اصلاح طلبان در تحریم انتخابات شناخته نشد.
پس ژست دلسوزی امروز آقای عارف برای مشکلات کشور هرگز پذیرفتنی نیست زیرا رجلی که اهل دلسوزی برای مردم باشد پا بر یگانه راه نجات مردم یعنی صندوق رأی نمی گذارد.
ثانیا کارنامه عارف نیز اجازه نمی دهد که ایشان در قامت یک مدعی داشتن راه حل ظاهر شوند. چه اینکه راه حل آقای عارف و دوستانشان طی سال های ۹۲ تا ۱۴۰۰ شخص آقای شیخ حسن روحانی بود که به اذعان آمار و اسناد، نه تنها ید بیضایی در اجرائیات کشور نداشت بلکه مشکلات زیادی را نیز بر جای گذاشت.
سیاست ورزی عقلانی عرصه خوانش کارنامه هاست و عارف اکنون باید برای عاقبت بهخیری؛ بیش از هر چیز دیگر در بنیاد امید ایرانیان بر همین نکته تأکید کند!