حسین حسنی سعدی

آیین تجلیل و تقدیر از پیشکسوتان دفاع مقدس برگزار شد

آیین تجلیل از پیشکسوتان دفاع مقدس برگزار شد


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، امیر سرلشکر «حسین حسنی سعدی» جانشین فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء (ص) در آیین تجلیل و تقدیر از پیشکسوتان دوران دفاع مقدس که در دانشگاه افسری امام علی (ع) برگزار شد، خطاب به دانشجویان اظهار داشت: دانشگاه افسری امام علی (ع) مرکز ثقل تمام فعالیت‌های نیروی زمینی ارتش است؛ چراکه شالوده همه‌ی آموزش‌ها در این‌ دانشگاه بسته می‌شود؛ بنابراین اگر این شالوده را محکم ببندید و آموزش‌ها را به خوبی فرابگیرید، اطمینان داشته باشید که نیروی زمینی تا بالاترین رده در هر مأموریتی موفق خواهد بود.

سرلشکر حسنی سعدی افزود: دانشجویان در دانشگاه افسری امام علی (ع) باید به شایستگی پرورش یابند و سلاح‌ها را به طور کامل بشناسد تا اگر جنگی پیش بیاید، بتوانند به‌عنوان فرمانده به منطقه عملیات اعزام شوند و از تجهیزات خود به درستی استفاده کنند.

جانشین فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء (ص) با اشاره به خاطرات دوران دفاع مقدس گفت: عملیات‌های بزرگی مانند فتح‌المبین به راحتی انجام نشد؛ در این عملیات فرماندهان گردان‌های ما به تمام اطلاعات عراقی‌ها دسترسی داشتند و از تمامی جزئیات مطلع بودند. فرماندهان گردان‌ها برای حمله به عراق بی‌تابی می‌کردند؛ آن‌ها اعتماد به نفس داشتند و می‌دانستند که توانایی انجام این کار را دارند.

انتهای پیام/ 141

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آیین تجلیل از پیشکسوتان دفاع مقدس برگزار شد بیشتر بخوانید »

متخصصان، صنعت دفاعی نیرو‌های مسلح را به سمت تکنولوژی روز دنیا حرکت می‌دهند

جانشین فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیا: متخصصان صنعت دفاعی نیرو‌های مسلح را به سمت تکنولوژی روز دنیا حرکت می‌دهند


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، سرلشکر «حسین حسنی سعدی» جانشین فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیا (ص) در بازدید از نمایشگاه صنعت دفاعی اظهار داشت: وزارت دفاع در تامین نیاز‌های نیرو‌های مسلح پیشرفت قابل ملاحظه‌ای داشته است و به همت متخصصان صنعت دفاعی، نیرو‌های مسلح به سمت تکنولوژی روز دنیا حرکت می‌کنند.

وی با اشاره به پیشرفت‌های حاصل در تجهیزات و تسلیحات به خصوص در حوزه رزم زمینی تصریح کرد: نباید به پیشرفت‌های حاصل شده قانع باشیم و باید تلاش کنیم هر روز رو به جلو حرکت کنیم و در راستای رفع نیاز نیرو‌های مسلح برنامه ریزی داشته باشیم.

سرلشکر حسنی سعدی با اشاره به لزوم انطباق فعالیت‌های صنعت دفاعی با نیاز یگان‌های عملیاتی افزود: دستاورد‌های این صنعت باید در رزمایش‌ها مورد سنجش قرار گیرند تا عملکرد مثبت تکنولوژی جدید این محصولات در انجام ماموریت‌های محوله اثبات شود.

انتهای پیام/ 141

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جانشین فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیا: متخصصان صنعت دفاعی نیرو‌های مسلح را به سمت تکنولوژی روز دنیا حرکت می‌دهند بیشتر بخوانید »

ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر از مطالبات مردم و خانواده شهدا بود/ پس از فتح خرمشهر سازمان ملل شروع به موضع‌گیری کرد/ روحیه رزمندگان جنگ تحمیلی را به دفاع مقدس تبدیل کرد

تأثیر آزادسازی خرمشهر بر مواضع سازمان ملل/ ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر از مطالبات مردم و خانواده شهدا بود


گروه اجتماعی دفاع‌پرس: پس از حمله نیروهای عراقی به خرمشهر، یک گردان از تکاوران دریایی ارتش به فرماندهی هوشنگ صمدی، گردان دژ خرمشهر به فرماندهی علی قمری و دانشجویان دانشگاه افسری امام علی (ع) به فرماندهی حسین حسنی سعدی، همچنین تعدادی از نیروهای سپاه خرمشهر به فرماندهی محمد جهان‌آرا از معدود یگان‌های نظامی بودند، که به مدت ۳۴ روز از شهر دفاع کردند.

پس از رشادت‌های فراوان نیروهای حاضر در خرمشهر، این شهر سقوط کرد و به دست نیروهای رژیم بعثی عراق افتاد.

پس از طراحی عملیات‌های مختلف و پیروزی رزمندگان در این عملیات‌ها در برابر نیروهای تا بن دندان مسلح عراق، عملیات الی بیت‌المقدس برای آزاسازی خرمشهر طراحی و شهر خرمشهر پس از ۵۷۶ روز اشغال توسط نیروهای ارتش عراق، در روز سوم خرداد سال ۱۳۶۱ توسط نیروهای مسلح ایران بازپس گرفته شد.

فتح خرمشهر بازتاب جهانی داشت و عراق با از دست دادن خرمشهر، از نظر سیاسی تکیه‌گاهش را برای مذاکره از دست داد. این نبرد از لحاظ نظامی، به‌عنوان نقطهٔ عطفی در تاریخ جنگ تحمیلی عراق علیه ایران شناخته می‌شود.

بر این اساس، خبرنگار دفاع‌پرس گفت‌وگویی با سردار سرتیپ «قاسم رضایی» جانشین فرمانده انتظامی کل کشور و یکی از فرماندهان گردان‌های علمیات آزادسازی خرمشهر انجام داده است که ماحصل آن در ذیل آمده است:

برای اینکه به موضوع دفاع مقدس بپردازیم، باید علت شروع جنگ را مطرح کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی کشورمان آماده جنگ نبود و دولت نیز در آن زمان دولت بی‌ثباتی بود. همچنین نظم دستگاه‌ها و سازمان‌ها ازجمله نیروهای مسلح به هم ریخته بود و دشمنان قسم‌خورده ما که منافع خود را در خطر می‌دیدند، دائماً در حال توطئه بودند. دشمن با استفاده از منافقین در پی ایجاد ناآرامی در سراسر کشور بود و با توطئه‌های مختلفی اعم از غائله کردستان، جنوب بلوچستان، خلق عرب و جنگ و فتنه‌های دیگر به سقوط انقلاب نوپای ما می‌اندیشید. دشمن در آن شرایط از تمام ظرفیت‌های خود استفاده کرد، اما نتوانست کاری از پیش ببرد و انقلاب الهی ما مسیر خود را ادامه داد.

انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) و یک امت که بدون چون و چرا از او پیروی می‌کردند، یکی پس از دیگری توطئه‌ها را خنثی کردند؛ دشمن پس از اینکه دید برنامه‌هایش به طور پیاپی بی‌اثر می‌شود با یک برنامه‌ریزی به دنبال یک حمله و تحمیل یک جنگ به انقلاب اسلامی ایران بود تا جغرافیای آن را بر هم بزند و ایران را تجزیه کند تا دیگر کشوری به نام ایران وجود نداشته باشد.

هدف دشمن از جنگ جلوگیری از صدور فرهنگ انقلاب اسلامی بود

هدف اصلی دشمن از ایجاد جنگ جلوگیری از صدور انقلاب و شعاع منور انقلاب اسلامی به ویژه در کشورهای مرتجع منطقه بود؛ دشمنان از این ترس داشتند که فرهنگ انقلاب اسلامی حتی به کشورهای غیرمسلمان هم نفوذ کند.

دشمن زمانی که به این موضوع رسید که فردی در کشور رئیس جمهور و سمت فرماندهی کل قوا را دارد وابسته است و بعضی از عناصر ارتش بازنشسته شده‌اند و بعضی‌ها از کشور فرار کردند و ‌آن‌هایی که مانده اند نظمِ سازمانی ندارند، عزم خود را برای جنگ چند برابر کرد؛ تمامی مولفه هایی که دشمن برای حمله به ایران به آن فکر می‌کرد درست است اما به این موضوع فکر نمی‌کرد که این انقلابِ الهی صاحب دارد و ملت ایران مسلمان هستند و روح حاکم در این ملت تشیع عاشورایی است و از این غافل ماندند.

دشمن وقتی اوضاع ایران را این چنین دید جنگ تحمیلی را آغاز و هزار و ۲۰۰ کیلومتر از مرزهای کشورمان را درگیر کرد؛ آنها فکر می‌کردند که پیروزیشان قطعی است و کار ایران در همان چند روز اول جنگ تمام است. رجزی که صدام، معاون او و وزیر خارجه وقت عراق می‌خواندند نشان داد که آنها خود را پیروز حتمی جنگ می‌دانند.

در جنگ تحمیلی، شرق و غرب و کشورهای مرتجع منطقه از ترس اینکه فرهنگ انقلاب اسلامی باعث شود ملت‌شان قیام کنند و حق‌خواهی کنند به حمایت از صدام پرداختند؛ رژیم بعث عراق با بهره گیری از ۱۲ لشکر آماده رزم، تجهیزات مکانیزه و زرهی، توپخانه‌ای مجهز، نیروی هوایی و از همه مهمتر حمایت استکبار و قول‌هایی که به او داده بودند جنگ را آغاز کرد.

پس از حمله صدام، بنی صدر خائن اعلام می‌کرد که «ما زمین می‌دهیم و زمان به دست می‌آوریم» و با این تفکر و شعار بخش زیادی از خاک ما به دست دشمن افتاد؛ پس از این اتفاقات حضرت امام (ره) فرمودند که «صدام دیوانه باید ادب شود»؛ پس از سخنرانی امام (ره) ملت ایران به ندای ایشان لبیک گفتند و به جبهه‌ها اعزام شدند.

نفس قدسی امام خمینی شهید چمران‌ها را وارد جبهه کرد

نیروهای ارتش، سپاه تازه‌تاسیس و نیروهای مردمی با حضور در خط مقدم به مقابله با ارتش بعثی عراق پرداختند. در اول جنگ جلوگیری از توسعه حرکت متجاوزین بعثی در دستور کار قرار گرفت و با نفس قدسی امام (ره)، شهید چمران‌ها وارد جبهه شدند و با ایجاد موانع فیزیکی جلوی حرکت دشمن گرفته شد.

سپاه پاسداران با تجربه‌ای که در کردستان به دست آورده بود با استفاده از ظرفیت‌های مردمی و جنگ چریکی ضربه‌هایی به دشمن وارد کرد؛ سپاه با طراحی عملیات‌های محدود توانست ضربه‌های محکمی به دشمن بزند و عقبه‌ آن‌ها را تخریب کند؛ سپاه همچنین با اجرای عملیات یا مهدی در سوسنگرد ضربه‌ای به دشمن وارد کرد که باعث ایجاد ترس و وحشت در دل نیروهای عراقی شد.

پس از عملیات یا مهدی، عملیات فرمانده کل قوا روح خدا در شرق کارون شروع شد؛ عملیات فرمانده کل قوا توسط سردار «یحیی صفوی» طراحی و با حدود ۳۰۰ رزمنده آغاز شد و به یک لشکر مکانیزه و تیپ کماندویی صلاح‌الدین ایوبی عراق و نیروهای عراقی چنان ضربه‌ای وارد کردند که آن‌ها ۱۰ کیلومتر عقب نشینی کردند.

ارتش، سپاه و نیروهای مردمی پله به پله در جنگ پیش می‌رفتند و دشمن را وادار به عقب نشینی می‌کردند؛ سپاه در آن زمان کار تشکیل یگان‌های متناسب با جنگ منظم خود را آغاز کرد و علاوه بر یگان، گردان و تیپ تشکیل داد.

پس از اینکه تجربیات ما در مقابله با رژیم بعث عراق افزایش پیدا کرد، نیروهای ما اقدام به اجرای عملیات‌های بزرگ کردند؛ عملیات فتح المبین از مناطقی در شوش و‌ شمال سوسنگرد شروع و در پی آن، مناطق وسیعی از خاکمان آزاد شد؛ شناسایی‌ها به قدری دقیق بود که قبل از اینکه خط مقدم شکسته شود، توپخانه عراق سقوط می‌کرد.

در کنار تاکتیک‌ها، رزم‌ها، شناسایی‌ها و طراحی‌های مناسب، رفتار مسلمانی بر مدیران و رزمندگان حاکم بود و اعلام شد هر نیروی عراقی تسلیم شود با او به صورت رافت اسلامی برخورد می‌شود و این موضوع به جبهه مقابل انتقال پیدا کرد و باعث شد خیلی‌ از نیروهای دشمن تسلیم شوند.

روحیه رزمندگان جنگ تحمیلی را به دفاع مقدس تبدیل کرد

همزمان با جنگ تحمیلی گروهک های کومله، دموکرات، فدائیان خلق و… در کردستان فعالیت می‌کردند و رزمندگان علاوه بر جنوب در غرب و شمال غرب به مقابله با دشمنان می‌پرداختند؛ با روحیاتی که حضرت امام داشت و تبعیت رزمندگان از امام، جنگ تحمیلی به دفاع مقدس تبدیل شده بود.

پس از تجربیات مختلف در دفاع مقدس قوه عاقله مدیریت جنگ به این نتیجه رسید که باید بین جبهه شمال و جنوب فاصله ایجاد کند و عملیات طریق‌القدس طراحی و اجرایی شد؛ قبل از این عملیات، عملیات ثامن‌الائمه (ع) برگزار شد که باعث شد آبادان از محاصره خارج شود و روخانه کارون خط دفاعی ما شد.

با جدا کردن جبهه شمال و جنوب، دشمن در تدارک و مدیریت مشکل پیدا کرد و عملیات طریق‌القدس توانست به اهدافی که از قبل پیش‌بینی شده بود، برسد.

مردم و رزمندگان به دنبال این بودند که «خونین شهر تبدیل به خرمشهر شود» خرمشهر زمانی که سقوط کرد به خونین شهر تبدیل شد؛ عملیات الی بیت‌المقدس برای آزادسازی خرمشهر از منطقه بستان، سوسنگرد و خط نیسان در هورالهویزه خط دفاعی ما بود و به دب حردان و نزدیک ۱۰ کیلومتری اهواز و کارون ختم می‌‌شد.

عملیات الی بیت المقدس عملیاتی بزرگ محسوب می‌شد. در آن زمان با اتحاد بین ارتش، سپاه، نیروی انتطامی در قالب ژاندارمری، شهربانی و کمیته انقلاب اسلامی و نیروهای مردمی، مجموعه نیروهای مسلح در جمهوری اسلامی ایران به خوبی شکل گرفته بود.

شخصیت هایی همچون شهید صیاد شیرازی به عنوان فرمانده نیروی زمینی ارتش با روحیه بسیجی که داشتند باعث شدند بین ارتش، سپاه و بسیج وحدت ایجاد شود. در عملیات الی بیت‌المقدس قرارگا‌ه‌های مختلفی بین ارتش و سپاه شکل گرفت. عملیات آزادسازی خرمشهر از اردیبهشت ماه آغاز شد و سوم خرداد ۶۱ خونین شهر به خرمشهر تبدیل شد. مدیر این میدان شهید حاج احمد کاظمی بود و با فداکاری بسیجیان، پاسداران و همراهی و پشتیبانی توپخانه‌ای و هواپیماهای ارتش، خرمشهر آزاد شد.

شهید کاظمی برای اولین بار اعلام کرد که خرمشهر را خدا آزاد کرد

اولین بار شهید کاظمی گفت که خرمشهر را خدا آزاد کرد؛ روح امام به فرماندهی جنگ دمیده شده و با تلاش و زحمت و انجام چندین مرحله عملیات، خرمشهر آزاد شد.

با توجه به موانعی که دشمن ایجاد کرده بود عملیات آزادسازی خرمشهر در مرحله سوم قفل و از پاسگاه کوت سواری تا نزدیک به کارون و جاده اهواز به خرمشهر با موانع بسته شده بود؛ چند روزی عملیات بیت المقدس متوقف شد و پس از آن شهید «خرازی» گردانی تشکیل داد و به همراه شهید کاظمی محورهایی ایجاد کردند و یک حرکت دوَرانی و با معماری جنگیِ شهید کاظمی، دشمن را دور می‌زنند و از پل نو وارد خرمشهر می‌شوند.

پس از فتح خرمشهر سازمان ملل شروع به موضع‌گیری کرد

تا زمان فتح خرمشهر سازمان ملل هیچگونه اظهار نظری در خصوص جنگ و حمله عراق به ایران نکرد و آن‌ها فکر می‌کردند که صدام پیروز است. آمریکایی که از ابتدای جنگ در پشت پرده بود، پس از اینکه دید ایران به سمتی می‌رود که رژیم بعث عراق را به سقوط بکشاند، اعلام موضع کرد و به صورت آشکار از صدام حمایت کرد.

آمریکا در خلیج فارس به کشتی‌ها و مراکز نفتی ما حمله کرد و اطلاعات را به روز در اختیار عراق می‌گذاشت؛ کشورهای مرتجع منطقه علاوه بر کمک‌های پولی و نیرویی اعلام کردند که اگر قوای ایران به سمت عراق بیایند، ما هم وارد جنگ خواهیم شد.

ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر از مطالبات مردم و خانواده شهدا بود

مطالبه‌گر اصلی برای ادامه جنگ پس از آزادسازی خرمشهر مردم و خانواده شهدا بودند؛ مردم شهید داده بودند و انقلاب کرده بودند برای عزت‌مندی؛ لذا نمی‌توانستند ذلت را تحمل کنند و ندا دادند «جنگ جنگ تا رفع فتنه» و «جنگ جنگ تا پیروزی» و امام به عنوان فرمانده کل قوا صدای مردم را شنید و دستور داد جنگ را ادامه دهید.

ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر از مطالبات مردم و خانواده شهدا بود/ پس از فتح خرمشهر سازمان ملل شروع به موضع‌گیری کرد/ روحیه رزمندگان جنگ تحمیلی را به دفاع مقدس تبدیل کرد

پس از فتح خرمشهر ایران دو راه داشت؛ اول اینکه با پایان جنگ موافقت کند که با این کار ذلت را می‌پذیرفت و این اجازه را به عراق می‌داد که با تجدید قوا دوباره به ایران حمله کند؛ راه دوم این بود که سیستم آسیب پذیر رژیم بعث عراق را از بین ببرد و صدام را ادب کند و در یک موضع قدرت پشت میز بنشیند؛ ایران هیچ‌گاه به دنبال جنگ نبود و این جنگ به ما تحمیل شد و در سراسر جنگ ما از کشورمان دفاع کردیم.

هدف ما در دفاع مقدس خارج کردن دشمن از خاک کشورمان و دور کردن اهدافی همچون اهواز، خرمشهر و مراکز زیستی مردم از تیررس دشمن بود. بخشی از هدف ما نیز دفاع از مردم عراق بود و در زمان جنگ، مجاهدین مظلوم عراقی در کنار ما بودند و با رژیم بعثی عراق می‌جنگیدند.

انتهای پیام/ 241

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تأثیر آزادسازی خرمشهر بر مواضع سازمان ملل/ ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر از مطالبات مردم و خانواده شهدا بود بیشتر بخوانید »

آزادی خرمشهر توازن قدرت در منطقه را برهم زد/ آزادسازی خرمشهر ناتوانی رژیم بعث عراق را نشان داد

آزادی خرمشهر توازن قدرت در منطقه را برهم زد


گروه اجتماعی دفاع‌پرس: پس از حمله نیروهای عراقی به خرمشهر، یک گردان از تکاوران دریایی ارتش به فرماندهی هوشنگ صمدی، گردان دژ خرمشهر به فرماندهی علی قمری و دانشجویان دانشگاه افسری امام علی (ع) به فرماندهی حسین حسنی سعدی، همچنین تعدادی از نیروهای سپاه خرمشهر به فرماندهی محمد جهان‌آرا از معدود یگان‌های نظامی بودند، که به مدت ۳۴ روز از شهر دفاع کردند.

با وجود رشادت‌های فراوان نیروهای حاضر در خرمشهر، این شهر سقوط کرد و به دست نیروهای رژیم بعثی عراق افتاد.

پس از طراحی عملیات‌های مختلف و پیروزی رزمندگان در این عملیات‌ها در برابر نیروهای تا بن دندان مسلح عراق، عملیات الی بیت‌المقدس برای آزاسازی خرمشهر طراحی و شهر خرمشهر پس از ۵۷۶ روز اشغال توسط نیروهای ارتش عراق، در روز سوم خرداد سال ۱۳۶۱ توسط نیروهای مسلح ایران بازپس گرفته شد.

فتح خرمشهر بازتاب جهانی داشت و عراق با از دست دادن خرمشهر، از نظر سیاسی تکیه‌گاهش را برای مذاکره از دست داد. این نبرد از لحاظ نظامی، به‌عنوان نقطهٔ عطفی در تاریخ جنگ تحمیلی عراق علیه ایران شناخته می‌شود.

بر این اساس، خبرنگار دفاع‌پرس گفت‌وگویی با «رضا طبیبی» دبیر شورای عالی و رئیس سازمان نشر و تجارب انتظامی و دفاع مقدس ناجا انجام داده که ماحصل آن در ذیل آمده است:

دشمنان قسم‌خورده ایران برای ضربه زدن به این کشور توطئه‌های زیادی را طراحی کردند که یکی از توطئه‌های استکبار جهانی، تحمیل جنگ از طریق تحریک صدام و حمایت از وی بود؛ استکبار جهانی با مطالعه در خصوص وضعیت ایران و نابسامانی‌های آن دوران و با توجه به مشکلاتی که بین ایران و عراق از گذشته وجود داشت آتش جنگ را روشن کرد.

صدام با استفاده از لشکرهای مکانیزه و تجهیزات به روز در مقابل ایران اسلامی که در آن زمان از لحاظ تجهیزاتی و نیروی انسانی دچار مشکل بود، قرار گرفت؛ وی از ابتدای جنگ سه هدف جدا کردن خوزستان از ایران، تصرف اروند و نابودی انقلاب نوپای اسلامی را در سر داشت.

آزادی خرمشهر توازن قدرت در منطقه را برهم زد/ آزادسازی خرمشهر ناتوانی رژیم بعث عراق را نشان داد

استکبار جهانی و کشورهای مرتجع منطقه از صدام به صورت همه‌جانبه حمایت و برای غلبه او بر ایران به وی کمک‌های تسلیحاتی، اطلاعانی، نیروی انسانی و کمک‌های مالی می‌کردند.

در اوایل جنگ یکی از اهداف مهم رزمندگان جلوگیری از پیشروی رژیم بعث عراق بود و رزمندگان با ایجاد موانع فیزیکی جلوی حرکت دشمن را می‌گرفتند.

ارتش، سپاه و نیروهای مردمی پله به پله جنگ را پیش می‌بردند و با استفاده از تجربیات و ظرفیت‌هایی که وجود داشت با ایجاد جنگ چریکی ضربه‌هایی به دشمن وارد می‌کردند؛ سپاه با طراحی عملیات‌های محدود توانست ضربه‌های محکمی به دشمن بزند و عقبه‌ آن‌ها را تخریب کند؛ سپاه همچنین با اجرای عملیات «یا مهدی» در سوسنگرد ضربه‌ای به دشمن وارد کرد که باعث ایجاد ترس و وحشت در دل نیروهای عراقی شد.

پس از اجرای عملیات یا مهدی، عملیات «فرمانده کل قوا روح خدا» در شرق کارون شروع شد؛ فرماندهی این عملیات را سردار «یحیی صفوی» بر عهده داشت. این عملیات با حدود ۳۰۰ رزمنده آغاز شد؛ با شناسایی‌های خوبی که صورت گرفته بود، یه یک لشکر مکانیزه و تیپ کماندویی صلاح‌الدین ایوبی عراق ضربه‌ سختی وارد شد و آن‌ها ناچار شدند که ۱۰ کیلومتر عقب‌نشینی کنند.

آزادی خرمشهر توازن قدرت در منطقه را برهم زد

زمانی که خرمشهر آزاد شد، توازن قدرت در منطقه تغییر کرد؛ مستکبران باور نمی‌کردند که ایران بتواند چنین عملیات بزرگی را انجام دهد. پس از آزادسازی خرمشهر کمک‌های آمریکا و کشورهای مرتجع منطقه به رژیم بعثی علنی شد و همه آن‌ها به دنبال نجات صدام بودند. حتی شورای همکاری خلیج فارس و شورای امنیت ملی سازمان ملل پس از فتح خرمشهر، شروع به موضع‌گیری علیه ایران کردند و مداخلات زیادی در این زمینه داشتند.

آزادسازی خرمشهر ناتوانی رژیم بعث عراق را نشان داد

تنها برگ برنده صدام در تمام معادلات سیاسی، در اختیار داشتن خرمشهر بود؛ اما با آزادسازی خرمشهر، ناتوانی رژیم بعث عراق نمایان شد. یکی از دلایلی که پس از آزادسازی خرمشهر جنگ ادامه یافت، این بود که صدام عهدنامه ۱۹۷۵ الجزایر را به رسمیت نمی‌شناخت و به دلیل عدم پای‌بندی صدام به معاهدات بین المللی، ما نمی‌توانستیم ریسک کنیم و صلح را بپذیریم؛ همچنین مطالبه برحق رزمندگان و خانواده‌های شهدا از دیگر مواردی بود که موجب ادامه یافتن جنگ شد.

آزادی خرمشهر توازن قدرت در منطقه را برهم زد/ آزادسازی خرمشهر ناتوانی رژیم بعث عراق را نشان داد

پس از آزادسازی خرمشهر هنوز بخشی از سرزمین ما در غرب و جنوب در تصرف صدام بود؛ مناطقی مثل سومار، میمک و بخشی از خاک ما در جنوب در دست دشمن بود و اگر در این زمان به جنگ پایان می‌دادیم، سرنوشت خاکی که در تصرف عراق بود، چه می‌شد؟

انتهای پیام/ 241

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آزادی خرمشهر توازن قدرت در منطقه را برهم زد بیشتر بخوانید »

شکست ارتش بعث عراق در اهداف اولیه جنگ/ فداکاری‌های ارتش در سال نخست دفاع مقدس مغفول مانده است


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: نام این امیر ارتش نه‌فقط برای مردان مبارز در هشت سال دفاع مقدس؛ بلکه برای همه مردمی که روزگار جنگ را به یاد می‌آورند، بسیار آشناست. هنوز هم که ۴۰ سال از نبرد هشت‌سال دفاع مقدس فاصله گرفته‌ایم، صلابتی عمیق که در چشمانش موج می‌زند.

چند ساعتی نشستن پای صحبت‌های امیر سرلشکر «حسین حسنی سعدی» فرصت مغتنمی است تا از همه آن‌چه در این دوران اتفاق افتاده است، شنید. آن‌جا که شور سخنش گل می‌کرد و صاحب‌دلانه حرف می‌زد، دل هر دردآشنایی را می‌لرزاند؛ به‌ویژه آن‌که گویی همه افتخارات روز‌های جنگ را چندبار با تکیه‌بر این عبارت که: «چه روزگاری بر ما گذشت»، چنان تلنگری که بر جامی بلورین می‌خورد، به ما یادآوری می‌کرد. آری! حتی برای ما که متولی اشاعه و انتقال افتخارات رزمندگان هشت سال دفاع مقدس به نسل‌های دیگر هستیم، سخنان جذاب و درعین‌حال ناگفته امیر سرلشکر «حسنی سعدی» تازگی دارد؛ تا جایی که اگرچه این گفت‌وگو ۱۰ سال قبل یعنی مهر سال ۱۳۸۹ در مجله «صف» به چاپ رسیده است؛ اما این‌روزها در چهل‌سالگی دفاع مقدس، هنوز هم تازگی دارد.

نام امیر سرلشکر «حسین حسنی سعدی»، خاطره اعزام دانشجویان دانشگاه افسری در قالب سه گردان در سال نخست جنگ به جبهه خرمشهر را تداعی می‌کند؛ بنابراین در این گفت‌وگو، امیر خواسته شده است تا بخشی ازاین‌ رویداد مهم سال اول جنگ را تشریح کند.

در این گفت‌وگو، آن‌چه بیش از هر موضوعی در کلام امیر «حسنی‌سعدی» نمود می‌یابد، آن است که «هیچ کلام و قلمی قادر نیست آن‌چه را در سال نخست بر ارتش گذشت، بازخوانی کند و یا بنویسد». با این توصیف ما فقط می‌توانیم تصویری از آن روزگار را ارائه دهیم که به تعبیری در حد مقدورات و قابلیت‌های قلم است.

در بخش اول گفت‌وگو با امیر سرلشکر «حسین حسنی سعدی» خواندیم که همه یگان‌های ارتش پیش از جنگ، در کردستان درگیر بودند. لشکر ۲۸ سنندج، لشکر ۶۴ ارومیه و لشکر ۸۱ کرمانشاه که بومی منطقه بودند. لشکر ۹۲ هم که در خوزستان و هم در کردستان درگیر بود. لشکر ۷۷ خراسان، لشکر ۲۱، تیپ ۸۴ خرم‌آباد و… – همه و همه – در کردستان درگیر بودند.

همچنین، در بخش دوم گفت‌وگو با امیر سرلشکر «حسین حسنی سعدی» نیز خواندیم که همه در جنگ حضور داشتند و جبهه‌های دفاع از خرمشهر به صورتی که سازمان و نظمی بر آن حاکم باشد نبود. همه در کنار هم بودند و باهم همکاری می‌کردند تا عراق نتواند کاری از پیش ببرد. از برادران سپاه حضور داشتند منتهی در آن موقع، سپاه خرمشهر شکل «محلی» داشت و شهید «جهان‌آرا» -که خدایش بیامرزد- فرمانده سپاه خرمشهر بود. می‌خواهم بگویم که هسته اصلی جنگ بر عهده ارتش بود. نیرو‌های مردمی که تحت امر ارتش قرار داشتند در کنار همین دانشجویان دانشگاه افسری در حال نبرد با ارتش عراق بودند.

ادامه این مطلب، بخش سوم گفت‌وگو با امیر سرلشکر «حسین حسنی سعدی» است، که در آن خواهید خواند: «خط دفاعی پیوسته» ارتش که شکل گرفت، به‌منزله توقف کامل ارتش عراق بود. چنان‌که گفتم، پیشروی ارتش عراق در همان هفت روز اول صورت گرفت؛ صرف‌نظر از جبهه خرمشهر و آبادان. این شیوه تا عملیات «ثامن‌الائمه» ادامه داشت؛ در این مقطع سپاه اندک‌اندک شروع به «سازمان پذیرفتن» کرد و یگان‌های خود را در قالب گروهان و گردان شکل داد. به این نقطه که می‌رسیم، معنی‌اش آن است که سال اول جنگ را پشت سر گذاشته‌ایم و به‌عبارت دیگر، سال اول جنگ را ارتش در شرایطی سپری کرد که ۲۲ عملیات محدود را علیه ارتش عراق سامان داد. باز معنی‌اش آن است که در تمام این عملیات ارتش ساکت ننشسته است. کاری به میزان توفیق این عملیات‌ها نداریم، مهم آن است که ارتش در برابر عراق ساکت نشسته است.

شکل واقعی جنگ در «خرمشهر» برای مردم ترسیم نشده است/ عراق در روز‌های اول جنگ با شکست مواجه شد

با ما همراه شوید و آن‌چه را که در بخش سوم بازخوانی این گفت‌و‌گوی صمیمی به میان می‌آید را از نظر بگذرانید.

هنوز شکل واقعی جنگ در خرمشهر را برای مردم ترسیم نکرده‌ایم

به‌خاطر دارم که روز هشتم و یا نهم مهر سال ۱۳۵۹ بود، من در خرمشهر بودم. خبر آمد که عراق به راه‌آهن خرمشهر حمله کرده است. همه در حالت آماده‌باش قرار گرفتند و حتی بچه‌هایی هم که برای استراحت آمده بودند، آماده شدند و یک هجوم متحد به سمت عراق آغاز شد. هرکسی با هر سلاحی که داشت، به‌صورت پارتیزانی به‌طرف عراقی‌ها یورش برد. جالب است حمله به‌گونه‌ای بود که عراقی‌ها تجهیزات و سلاح‌شان را رها کرده و گریختند، حتی من به یاد دارم که تانک و نفربرشان روشن بود که آن‌ها را رها کرده و گریخته بودند؛ همین‌ها در برابر عراق مقاومت کردند. بعد هم که عراق چاره‌ای جز آن ندید، که خرمشهر را دور بزند و به سمت آبادان برود.

متأسفانه الآن، کمتر از تأثیر ارتش در خرمشهر سخن به میان می‌آید! ما به‌هیچ‌رویی منکر حضور نیرو‌های مردمی نیستیم؛ اما همین نیرو‌های مردمی هم با ارتش و زیر نظر ارتش، با عراق می‌جنگیدند. البته نیرو‌های مردمی در کنار برادران سپاه هم بودند؛ اما سپاه در آن دوران یک سپاه محلی بود و ساختار تیپ، گردان و گروهان به خود نگرفته بود. شما فکر می‌کنید مقاومت ۳۴ روزه خرمشهر به چه صورت اتفاق افتاد؟ چه‌کسی جنگید؟ آیا می‌توانیم بگوییم ارتش نجنگیده است؟ اتفاقاً منزل‌به‌منزل ارتش در خرمشهر با عراقی‌ها جنگیده است، با آن امکانات وسیع ارتش عراق. عراق لشکر ۳ زرهی‌اش را برای جنگ در خرمشهر تقویت کرده بود. متأسفانه هنوز شکل واقعی جنگ در خرمشهر را برای مردم ترسیم نکرده‌ایم.

این‌چنین روز‌هایی در خرمشهر بر ما گذشت. من، مسئول عملیات خرمشهر بودم. در روز ۲۶ مهر تصمیم گرفتیم که دو گردان از لشکر اهواز را با گردان‌های حاضر در خرمشهر عوض کنیم. از طرف «شادگان» راه بسته بود، جاده «ماهشهر» هم همین‌طور. با مشکل مواجه شدیم و هیچ مسیری برای اینکه این تعویض را انجام دهیم، وجود نداشت. روزگاری بر ما گذشت و این سخن من ناظر بر یک فرد خاص نیست؛ بلکه آن‌چه بر مجموعه یک سازمان گذشته، منظور من است.

تصرف آبادان توسط عراق، تکلیف جنگ را یکسره می‌کرد

روز سوم آبان سال ۱۳۵۹ که قسمت غربی خرمشهر تخلیه شد، همه هم‌ّوغم ما بر آن قرار گرفت که اجازه ندهیم ارتش عراق وارد آبادان شود. به عقیده من اگر عراق موفق به تصرف آبادان می‌شد، تکلیف جنگ یکسره شده بود؛ اگر هم نگویم یکسره می‌شد، دست‌کم صحنه جنگ تغییر می‌کرد؛ خواسته اصلی عراق دست‌یابی به اروندرود بود که در صورت تصرف خرمشهر و آبادان، به هدفش رسیده بود. طبیعی بود که در چنین حالتی، جبهه قوی را شکل می‌داد و از مواضع تحت تصرفش پدافند می‌کرد. آری! در این صورت صحنه جنگ به نفع عراق عوض می‌شد.

عراق نتوانست به این خواسته‌اش برسد؛ یعنی نتوانست وارد آبادان شود. ارتش در روز سوم آبان، حمله‌ای را به‌طرف مواضع عراق سامان داد که سازمان نیرو‌های بعثی به‌تبع این یورش به‌هم‌ریخته شد. در همین حمله، برخی از نیرو‌های مردمی که از لرستان آمده بودند، هم شرکت کردند. سلاح عمده این نیرو‌ها «برنو» بود، که سلاح بسیار بلندی هم هست، که یکی از همین نیرو‌های مردمی با همان لهجه شیرین لری گفت: «مگر با برنو می‌شود با توپ و تانک جنگید؟!» با این‌حال از خرمشهر دفاع جانانه‌ای صورت گرفت.

شکل واقعی جنگ در «خرمشهر» برای مردم ترسیم نشده است/ عراق در روز‌های اول جنگ با شکست مواجه شد

متأسفانه از فداکاری‌های ارتش در سال نخست جنگ یادی نمی‌شود

روزی که عراق وارد ذوالفقاری شد (در روز نهم جنگ)، خود تاریخ و داستان دور و درازی دارد. از لشکر ۷۷ خراسان، گردان ۱۵۳ که امیر «کهتری» فرماندهی‌اش را بر عهده داشت، به آن‌جا آمد؛ البته در ادامه گردان دیگری هم به این منطقه درگیری گسیل شد. وجب‌به‌وجب در این مناطق مقاومت صورت گرفته است، درحالی‌که بار اصلی جنگ هم به دوش ارتش بوده است. فداییان اسلام که شهید «مجتبی هاشمی» از اعضای آن گروه بود، به‌صورت مستقل تحت نظر آقای «خلخالی» فعالیت می‌کرد. بخشی از نیرو‌های مردمی به بدنه این گروه پیوست و فداییان اسلام، گروهی بود که مستقل عمل می‌کرد، خود را نه تابع ارتش و نه تابع سپاه می‌دانست.

روزی که به «ذوالفقاری» حمله شد، ما با احضار نیرو‌های ارتش، ژاندارمری، شهربانی، سپاه و همین گروه «فدائیان اسلام»، از آن‌ها خواستیم در دروازه «خسروآباد» مستقر شوند، که عراق از ذوالفقاری به سمت آبادان حرکت نکند. اتفاقاً نیرو‌های عراقی با پیشروی یک کیلومتری می‌توانستند به اروندرود رسیده و کار را تمام کنند. همه حرکت کردند و با محوریت گردان ۱۵۳ تحت امر آقای «کهتری»، عراق را از «بهمن‌شیر» بیرون کردند. تازه من دارم شمه‌ای از آن رویداد‌ها را بازگو می‌کنم.

فرماندهی عملیات خرمشهر – آبادان بر عهده ارتش بود و برادران عزیز سپاهی و نیرو‌های مردمی که برای دفاع می‌آمدند، ابتدا خود را به قرارگاه ستاد معرفی و درخواست می‌کردند که حوزه مأموریت‌شان را مشخص کنیم و بعد هم ارتش بنا بر اقتضا، به هر یک از آنان می‌گفت که برای دفاع در کجا مستقر شوند. هدایت عملیات با ارتش بود. سرهنگ «شکرریز» -خدا رحمتش کند- فرماندهی همین عملیات را بر عهده داشت؛ بعداً بنا شد که دانشجویان دانشگاه افسری که تا آن روز در جبهه دفاع از خرمشهر می‌جنگیدند، برای اخذ درجه و خدمت در یگان به تهران بازگردند و با این‌حال سرهنگ «شکرریز» فرمانده عملیات از من خواست که در منطقه باقی بمانم و ازاین‌رو من به تهران بازنگشتم.

متأسفانه هم‌اکنون از این فداکاری‌های بی‌نظیر ارتش در سال نخست جنگ یادی نمی‌شود. ارتش باید برنامه‌ریزی کند و کار تنها به عهده یک نفر هم نیست. گروهی آگاه باید متصدی انتقال این فداکاری‌ها به نسل حاضر باشند.

عراق در روز‌های اول جنگ با شکست مواجه شد

فرمان عقب‌نشینی از خرمشهر هم به‌منظور حفظ آبادان به‌وسیله ارتش صادر شد. عراق به پل خرمشهر رسید و پای پل باید طبیعتاً از پل می‌گذشت؛ اما بیش از آنکه ارتش عراق چنین تصمیمی بگیرد، ما نیرو‌ها را به این‌سوی پل کشیدیم تا این امکان را از عراق سلب کنیم، در غیر این صورت عراق به‌راحتی از پل می‌گذشت و وارد آبادان می‌شد.

سروان «حسینی» – خدا او را بیامرزد- افسر مهندسی بود. به خاطر دارم که مین‌های ضدتانک و ضدنفر را برداشت و بی‌آنکه دیگر فرصتی برای کاشتن هرکدام از مین‌ها باشد، آن‌ها را روی پل ریخت تا عراق برای گذر از پل با مشکل مواجه باشد. از سوی دیگر، از شهید «اقارب پرست» که آن موقع درجه سروانی داشت، خواستیم که نیرو‌ها را در جلو پل جمع کرده و از پل محافظت کنند. همه این مدافعان برای دفاع از پل شب تا صبح چشم بر هم نگذاشتند و اجازه عبور از پل را به عراق ندادند، در غیر این صورت عراق وارد آبادان شده بود. روز‌هایی بر ما گذشت در دیگر جبهه‌ها هم وضع به همین منوال بود. در جبهه کوشک، جبهه بستان، جبهه پل کرخه و… وضعیت همین‌گونه بود که عرض کردم.

شکل واقعی جنگ در «خرمشهر» برای مردم ترسیم نشده است/ عراق در روز‌های اول جنگ با شکست مواجه شد

عراق، هم‌زمان در پای پل «کرخه» به لشکر ۲۱ حمله کرد و همین لشکر ۲۱، ارتش مسلح عراق را پشت رودخانه متوقف کرد. بعد از یک‌هفته، جنگ در همه جبهه‌ها تثبیت شد و تنها در جبهه خرمشهر بود که در یک مقاومت جانانه ۳۴ روزه، عراق توانست بخشی از خرمشهر را به اشغال خود درآورد.

در واقع، عراق در همین روز‌های اول جنگ با شکست مواجه شد و اگر بخواهم جزئی‌تر بگویم، باید از شکست عراق در جبهه «ذوالفقاریه» به‌عنوان نخستین شکست عراق یاد کنم؛ در این منطقه عراق تلفات زیادی داد. همه این نبرد‌ها با محوریت ارتش روی داد؛ بله! برادران سپاه نیز با ارتش همکاری کردند، همان‌طوری که نیرو‌های فداییان اسلام نیز در این منطقه درگیری حضور داشتند؛ همان‌طوری که نیرو‌های ژاندارمری در این منطقه می‌جنگیدند.

عراق، تصمیم گرفت از پل «ایستگاه هفت» عبور کند. ساعت ۱۲ شب، به همراه سرهنگ «شریفی نسب» به مسجد آبادان رفتیم. آن‌جا به محل استراحت نیرو‌های مدافع – اعم از ارتش، سپاهی، دیگر نیرو‌های مردمی و… – تبدیل شده بود. آن‌ها را از خواب بیدار کردیم که: «چه نشسته‌اید که عراق در آستانه ورود به آبادان است!» آن‌ها را از گرمای خواب به پل «ایستگاه هفت» بردیم و همان‌جا مستقر کردیم تا عراق از این مسیر وارد آبادان نشود. روزگاری بر ما گذشت…

مقاومت ارتش در هفته اول جنگ، ماه اول جنگ و سال اول جنگ حکایتی شنیدنی است. تا زمانی که به‌تدریج نظام مبارزه با ارتش عراق دارای انسجام شد؛ یعنی یگان‌های ارتش در منطقه مستقر شدند و مسئولیت منطقه آبادان به لشکر ۷۷ واگذار شد و این لشکر انسجام گرفت. تا پیش از این هم این لشکر، دو سه گردانش در کرمانشاه – در سرپل ذهاب – بود.

با تلاش‌های بسیار، یگان‌های لشکر از کردستان به سمت خرمشهر حرکت کرد و در آن‌جا مستقر شد و همان‌گونه که گفتم، مسئولیت عملیات آبادان هم به این لشکر واگذار شد. لشکر ۹۲ در منطقه خوزستان استقرار پیدا کرد. لشکر ۲۱ هم در منطقه دزفول مستقر شد و یک جبهه دفاعی در برابر عراق در این منطقه گشود، در کنار تیپی که از لشکر ۱۶ آمده بود و تیپ ۸۴ که به منطقه گسیل شده بود. اگر به‌همین ترتیب به سمت راست حرکت کنیم، می‌بینیم که لشکر ۸۸ به‌همراه تیپ خرم‌آباد به‌طرف «مهران» و «دهلران» آرایش پیدا کرده است. در منطقه کردستان هم که لشکر‌های ۲۸ و ۶۴ حضور دارند. همه وارد عرصه جنگ شدند. این هم هنر ارتش بود که در همین مقطع به شکل دادن خط دفاعی در برابر ارتش عراق همت کرد.

شکل واقعی جنگ در «خرمشهر» برای مردم ترسیم نشده است/ عراق در روز‌های اول جنگ با شکست مواجه شد

تشکیل «خط دفاعی پیوسته» ارتش، به‌منزله توقف کامل ارتش عراق بود

«خط دفاعی پیوسته» ارتش که شکل گرفت، به‌منزله توقف کامل ارتش عراق بود. چنان‌که گفتم، پیشروی ارتش عراق در همان هفت روز اول صورت گرفت؛ صرف‌نظر از جبهه خرمشهر و آبادان. این شیوه تا عملیات «ثامن‌الائمه» ادامه داشت؛ در این مقطع سپاه اندک‌اندک شروع به «سازمان پذیرفتن» کرد و یگان‌های خود را در قالب گروهان و گردان شکل داد. به این نقطه که می‌رسیم، معنی‌اش آن است که سال اول جنگ را پشت سر گذاشته‌ایم و به‌عبارت دیگر، سال اول جنگ را ارتش در شرایطی سپری کرد که ۲۲ عملیات محدود را علیه ارتش عراق سامان داد. باز معنی‌اش آن است که در تمام این عملیات ارتش ساکت ننشسته است. کاری به میزان توفیق این عملیات‌ها نداریم، مهم آن است که ارتش در برابر عراق ساکت ننشسته است.

ضرباتی که در این عملیات‌ها بر پیکره ارتش عراق وارد می‌آمد، باعث به هم ریختن سازمان رزمی عراق می‌شد و آرامش را از آن‌ها سلب می‌کرد، به‌گونه‌ای که نمی‌توانست با طمأنینه و خیال راحت به آرایش نیرو‌های خود و استحکام مواضعش روی آورد. این هم واقعیتی است که ارتش به‌تنهایی قادر به غلبه بر ارتش عراق نبود. ارتش عراق ۱۲ لشکر سازمان‌یافته کامل در اختیار داشت؛ چهار یا پنج لشکر زرهی، چهار یا پنج لشکر مکانیزه و دو یا سه لشکر پیاده.

این ساختار منسجم را در برابر ارتشی قرار دهید که غائله کردستان را به پایان برده و حالا هم جبهه جنگ را در مواجهه با ارتش عراق باید تحویل بگیرد. معلوم است که در این شرایط دفاع محتمل است؛ اما بیرون راندن عراق کاری دشوار و بعید به نظر می‌رسد و اصولاً نباید از ارتشی که در چنان شرایطی قرار دارد، چنین انتظاری داشت. اگر سپاه شکل نمی‌گرفت، ارتش قطعاً نیرو‌های «احتیاط» را فرامی‌خواند و اصولاً مفهوم نیروی احتیاط هم همین است که با جذب و فراخوانی نیرو‌های مرخص شده، به تقویت یگان‌های خویش همت کنند.

انتهای پبام/ 113



منبع خبر

شکست ارتش بعث عراق در اهداف اولیه جنگ/ فداکاری‌های ارتش در سال نخست دفاع مقدس مغفول مانده است بیشتر بخوانید »