دلگرم به مسیح آلواتان
به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ دفاعپرس، از روزگاران گذشته دستهای مرموزی سعی کرده هست که برای کردها یک قومیت یا ملیت مستقل و خاص و جدای از ایران به وجود آورد. عدهای از مستشرقین صهیونیستی از سالها قبل در اروپا و آمریکا مشغول برنامهریزی و طراحی یک فرهنگ و زبان و ملیت خاص برای آنان بودهاند و همیشه آنها را به این سمت راندهاند در حالی که کردها در حقیقت ایرانیان اصیل هستند.
«کتاب آلواتان» قطره کوچکی از اقیانوس حماسههای ایثارگرانه ملت قهرمان مسلمان ایران در سالهای پس از انقلاب تا سال ۱۳۶۵ هست. این اثر بازتاب دقیقی از آن دوران هست.
در قلههای بلند آلواتان
آخرین شعاعهای خورشید در پس ابرهای پراکنده بر روی ارتفاعات غربی شهر در حال فرو نشستن هست، اینک شهر در سایه غروب آرمیده گاه و بیگاه خودرویی از خیابان اصلی میگذرد.
تنها چراغ چند دکان در این سو و آن سوی خیابان روشن هست. مدتهاست این شهر تازه واردی به خود ندیده هست. بسیاری از آنان بیرون شده و بازنگشتهاند سوتی و کوری شهر بیم و هراس در دل افکنده تنی چند عابر سر در گریبان از خیابان میگذرند و به نظر میرسد که دغدغه خاطری گامهای خسته آنها را به پیش میراند. در مرکز شهر چراغهای طبقه دوم ساختمانی روشن هست. ساختمان فرماندهی قرارگاه در اتاق فرماندهی گرداگرد میزی بزرگ فرماندهان ارتش و سپاه نشستهاند. برخی مبهوت برخی اندیشناک سکوت سنگین با سخنان حاجی شکسته میشود.
او که اورکت سادهای به تن داشت به نقشه بزرگ شمال غرب که بر روی دیوار پشت میز فرماندهی نصب شده بود نگاهی انداخت و گفت: «آزادسازی جاده پیرانشهر به سردشت موضوع بحث ماست. همان طور که اشاره کردند چندین عملیات صورت گرفته که به نتیجه نرسیده این مساله گستاخی ضد انقلاب و قفل شدن راهکارهای عملیاتی را به دنبال داشته هست.
بخش عظیمی از نیروهای ضد انقلاب از داخل و خارج در این جا جمع شدهاند. این وضع تحمل ناپذیر هست باید چارهای بیندیشیم برای روشن شدن ذهن فرماندهان محترم از جناب سرهنگ درخواست میشود آخرین وضعیت منطقه را تشریح کنند.»
با صلوات حاضرین سرهنگ آنتن فلزی را از روی میز برداشته و در کنار نقشه میایستد و به شرح مناطقی که با خط قرمز مشخص شده میپردازد. همان طور که در نقشه میبینید جادهها و خطوط ارتباطی منتهی به شهر سردشت قطع میباشد و تردد با هلی کوپتر صورت میگیرد. تنها راه زمینی جاده ناامن بانه به سردشت هست که عبور از آن بیشتر با تلفات همراه هست. در طول محور پیرانشهر به سردشت که بیش از ۱۳۰ کیلومتر میباشد جاده شنی ـ خاکی هست که ضد انقلاب سراسر آن را مین گذاری کرده آن هم به شکل نامنظم و خطرناک این جاده از ارتفاعات سخت گذر جنگلی میگذرد و رودخانههای پر آب آن را قطع میکنند.
چدر سراسر منطقه کوهها و درهها توسط دشمن سنگر بندی شده و ضد انقلاب با استفاده از انواع خمپاره اندازه توپخانه و سلاحهای مختلف در مواضع دفاعی مستقر میباشد. حساسترین بخش این محور جنگل انبوه الواتان و قلههای مرتفع آن هست. دشمن خبرنگاران خارجی را بارها به آن منطقه برده و قاسملو آن جا را قلعه افسانهای و دژ تسخیرناپذیر خود میداند.
ما هرگاه که اقدام به پاکسازی منطقه نمودهایم دشمن بعثی از زمین و هوا با انواع آتش ضد انقلاب را پشتیبانی کرده هست. حزب دمکرات کومله چریکهای فدایی و مجاهدین خلق در بیشتر روستاهای منطقه دارای پایگاه هستند و در هر روستا دهها فرد مسلح حضور دارند. در بسیاری از این روستاها دشمن عدهای از مردم بومی و رزمندهها را به اسارت خود دارد که آنها را در طویلهها حبس کردهاند به ویژه در «دولتو» که بزرگترین زندان ضد انقلاب هست.
اسرا در وضع اسفباری در زیر شکنجههای وحشیانه بسر میبرند. ایستگاههای رادیویی دشمن در این مناطق مستقر میباشند. این رسانه در شبانه روز هم صدا با دشمنان خارجی به تبلیغات مسموم و تفرقه افکن علیه جمهوری اسلامی میپردازد. ضد انقلاب بیشتر پلهای مهم را منهدم و انجام هر نوع عملیات نظامی را ناممکن نموده هست. طرح نهایی این هست که طی ماههای آینده با انجام عملیاتهای پی در پی بتوانیم پانزده کیلومتر از این محور را آزاد نمائیم تا برای عملیات سال آینده جا پای مناسبی به دست آوریم.
محمود به نقشه چشم دوخته و خاطره روزهای سختی را که در کنار حاجی از سر گذرانده یکی پس از دیگری به ذهنش مرور میکرد. یکی از آنها به نمایندگی از دیگران لب به سخن گشود: ما داوطلبانه برای مأموریتی چهل و پنج روزه به این مناطق اعزام شدهایم اینک بیش از دو ماه هست که در این مناطق به سر میبریم با توجه به گرفتاریهای روزمره زندگی از فرمانده محترم درخواست میکنیم که با پایان مأموریت ما موافقت نمایند تا مشکلات شخصیمان را در پشت جبهه سامان داده و برای بازگشت دوباره به جبهه خود را آماده سازیم.
حاضران با سه صلوات بلند گفتههای نماینده خود را تأیید کردند و چشم به لبان حاج آقا دوختند. او که با ریش بور بلند و چشمان فیروزهای و چهرهای پر مهر به مسیح میماست عینکش را جابه جا کرد و با لحنی متین و اندوهبار گفت: عزیزان من امروز ضد انقلاب بر بسیاری از شهرهای کردستان مسلط شده دشمنان انقلاب ساواکیها، سلطنت طلبها. آنها که خود را مجاهد خلق و چریک فدایی میدانند از هر طرف راه افتاده و در کردستان جمع شدهاند. دستهای پنهان بیگانگان از آن سوی مرزها به سازماندهی و تسلیح آنها پرداختهاند. پادگانهای ارتش و مراکز ژاندارمری و شهربانی غارت شده و سلاحهای آنها علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی نشانه رفته هست.
برادران من آنها صدها پاسدار و بسیجی را سر بریده و با سوزاندهاند. دشمن اعلام کرده که هدفش نه تنها تجزیه کردستان که شکست انقلاب اسلامی هست. من به شما میگویم که امروز کردستان تنگه احد انقلاب اسلامی هست. این شما و این تنگه احدا هر کس که میخواهد برود آزاد هست.»
صدای مسیح محمود را به خود آورد: «آقا محمود نوبت شماست طرحتان را توضیح دهید محمود همچون مسافر تن خستهای که مسیری طولانی را در نوردیده باشد از جا برخاست قامت کشیده و باریک و ورزیده طرهای بر پیشانی، خط سبزی بر گونه جوانی پر صلابت لباس سبز رزم بر تن، آرمی آویخته بر سینه چپ که آیهای بر آن نقش بسته «و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه.»
با لحنی آرام و شمرده، اما صریح و قاطع لب به سخن گشود «ما به این جلسه آمدهایم تا اعلام کنیم که تحت هر شرایطی منطقه را از لوث وجود ضد انقلاب پاک خواهیم کرد. از مدتها قبل به شناسایی منطقه پرداختهایم و با کسب اطلاعات از وضعیت دشمن طرح عملیاتی منطقه را تهیه کردهایم برای اجرای این طرح به سه ماه وقت احتیاج داریم و طی این مدت به یاری خدا مصمم هستیم تمام محور پیرانشهر به سردشت را با تامین کامل مناطق اطراف جاده پاکسازی کنیم.»
افسری که از آغاز جلسه با بغل دستی خود پچیچ میکرد و گاهی نگاهی به محمود انداخته و پوزخند میزد بدون مقدمه گفت: «اگه از حالا تا شش ماه دیگه هم شما بتونید پانزده کیلومتر از این صدوبیست کیلومتر جاده روپاکسازی کنین شقالقمر کردین ما سالها هست تو این منطقهایم و.»
سرهنگ آبشناسان که تا این لحظه به دقت به نظرات فرماندهان گوش فراداده بود از جا برخاست رو به حاضران کرده و گفت: «برادر محمود به رغم جوانی فرماندهای کارآزموده هست. من در بسیاری از عملیاتهای کردستان شاهد بودهام که ایشان با اراده و ایمان انقلابی هر گره کوری را گشوده و آنچه ناممکن به نظر میرسیده را ممکن ساخته اگرچه اجرای این طرح با محاسبات کلاسیک مرسوم در جهان سازگاری ندارد ولی امیدوارم که ایمان و اعتقاد ایشان و همرزمانشان کارساز شود و معضلی که اکنون با آن روبهرو هستیم بر طرف گردد.»
با ختم سخنان فرمانده طنین دعای وحدت در فضای سالن کوچک قرارگاه پیچید.
انتهای پیام/ ۱۶۱
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

دلگرم به مسیح آلواتان بیشتر بخوانید »