حسین شریعتمداری

حالا نوبت کره جنوبی است!

حسین(ع) روی سخن با که داشت ؟



… حسین ما، ‌اما می‌دانست که «عصر خمینی» در راه است و ندای «هل من ناصر» عصر عاشورای او در گوش زمان می‌پیچد و در «عصر خمینی» به گوش کربلایی‌هایی می‌رسد که آن روز به کربلا نرسیده بودند».

به گزارش مجاهدت از مشرق، حسین شریعتمداری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱- وقتی به آن صحرای داغ و تب‌دار رسید، عنان کشید، و اسب هم از حرکت ایستاد و قدم از قدم برنداشت. این بخش از صحرا با بخش‌های دیگر آن که تاکنون پیموده بود، تفاوتی نداشت. همه جا پوشیده از ریگ‌های داغ و آفتاب خورده بود و آسمانی که از شدت گرما، رنگ دود گرفته بود.

سوار، اما انگار چیز دیگری می‌دید که عنان می‌کشید! دست را سایبان چشم‌ها کرده و به افق نگریست. پیرمردی به کنار ایستاده بود. سوار روی به او کرد و پرسید؛ نام این سرزمین چیست؟ نام آن « غاضریّه» است. نام دیگری ندارد؟

این سرزمین را «‌نینوا» و «‌شاطی الفرات- شرق فراط‌» هم می‌نامند. همه آن نشانه‌ها که او می‌دید و دیگران نمی‌دیدند، نشانه‌های همان سرزمینی بود که به او خبر داده بودند … نامش اما، آن نبود. باز پرسید؛ نام دیگری ندارد؟ پیرمرد گفت: این سرزمین را «‌کربلا» هم می‌نامند.

سوار آهی از ژرفای دل کشید و زیر لب زمزمه کرد: «أَرْضُ کَرْبٍ وَ بَلاَءٍ … سرزمین ‌اندوه و بلا» … همان صحرایی بود که نام آن را از جدش رسول خدا(ص) شنیده بود و پدرش امیر مومنان‌(ع) در میانه سفر صفین در آنجا درنگ کرده، خاکش را بوئیده و بوسیده وگریسته بود، «‌ای خاک! چقدر خوش بویی! از تو مردمانی برمی‌خیزند که بی‌حساب به بهشت می‌روند. این‌جا قربانگاه عاشقان شهیدی است که هیچیک از گذشتگان و آیندگان به مقام و منزلت آنها نمی‌رسند» … این‌جا همان جا بود که به او وعده داده بودند … کاروان «‌خوش به نشان‌» آمده بود. این‌جا همان جاییست که قرار است بزرگ‌ترین و سرنوشت‌سازترین واقعه تاریخ بشر، بعد از بعثت رسول خدا(ص) رقم بخورد.

سرنوشت‌سازترین رخداد بعد از بعثت پیامبر اسلام که اولین بود و قبل از قیام قائم آل محمد (ارواحنا له الفداء) که سومین است. قافله‌سالار، فرمان فرود داد، بارها را بگشایید و خیمه‌ها را برپا کنید، حسین‌(ع) می‌دانست که مقصد همین جاست و آن واقعه عظیم که خبر داده بودند، قرار است در همین وادی واقع ‌شود… ۸روز بعد، دهم محرم (عاشورای‌) سال ۶۱ هجری آن واقعه بزرگ اتفاق افتاد و …

۲ – بخشی از بیانات حضرت آقاست که می‌فرمودند « لُب و جوهر حادثه عاشورا این است که در دنیایی که همه جای آن را ظلمت و فساد و ستم گرفته بود، حسین بن علی‌(ع) برای نجات اسلام قیام کرد و در این دنیای بزرگ، هیچ کس به او کمک نکرد! حتی دوستان آن بزرگوار، یعنی کسانی که هر یک می‌توانستند جمعیتی را به این میدان و به مبارزه با یزید بکشانند، هر کدام با عذری، از میدان خارج شدند وگریختند! …ابن عباس یک طور، عبدالله بن جعفر یک طور، عبدالله بن زبیر یک طور، بزرگان باقیمانده از صحابه و تابعین یک طور… شخصیت‌های معروف و نام و نشاندار و کسانی که می‌توانستند تاثیری بگذارند و میدان مبارزه را گرم کنند، هر کدام یک طور از میدان خارج شدند.

این، در حالی بود که هنگام حرف زدن، همه از دفاع از اسلام می‌گفتند. اما وقتی نوبت عمل رسید و دیدند که دستگاه یزید، دستگاه خشنی است رحم نمی‌کند و تصمیم بر شدت عمل دارد، هرکدام از گوشه‌ای فرار کردند و امام حسین‌(ع) را در صحنه تنها گذاشتند. حتی برای اینکه کار خودشان را توجیه کنند، خدمت حسین بن علی‌(ع) آمدند و به آن بزرگوار اصرار کردند که «‌آقا، شما هم قیام نکنید! به جنگ با یزید نروید» … چرا این‌گونه شد؟! بخوانید!

۳- بازهم به قول رهبر معظم انقلاب «‌مهم‌تر از درس‌های عاشورا عبرت‌های عاشوراست‌». درس گرفتن از عاشورا، دقت در گفتار و رفتار و سلوک عاشورائیان است … از سیدالشهدا(ع) گرفته تا امام سجاد و ابوالفضل العباس و  علی‌اکبر و قاسم بن حسن و ظهیر بن قین و حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه و حرّ و وهب و جون و … تا زینب کبری -علیهم‌السلام‌- و… گفتار و رفتار آنان در مواجهه با آن رخداد عظیم، می‌تواند و باید برای همه شیعیان و مخصوصاً همه کربلایی‌هایی که آن روز به کربلا نرسیدند و زمزمه «‌یا لیتنی کنت معکم‌» بر دل و زبان دارند، الگو و «‌درس‌» آموز باشد. 

۴- « عبرت » اما حساب دیگری دارد. عبرت از ریشه عبور است. یعنی از ظاهر یک رخداد عبور کردن و به باطن آن رسیدن. تعبیر خواب از همین مقوله است و … «‌عبرت‌» گرفتن از قیام عاشورا، یعنی عبور از ظاهر آن واقعه عظیم و کشف چرایی وقوع آن. در جامعه اسلامی آن روزها چه تغییراتی پدید آمده بود که در فاصله کوتاهی (۵۰ سال‌) بعد از رحلت رسول خدا – سال ۱۱ هجری-‌ فرزند آن بزرگوار را – سال ۶۱ هجری- به آن طرز وحشیانه و فجیع به قتل رسانند؟! چرا مردم آن زمان ساکت بودند؟! چرا خواص آن دوران که از حقانیت حسین بن علی‌(ع) با خبر بودند، نه فقط به یاری او نرفتند، بلکه صدایی نیز به اعتراض بلند نکردند؟!… و چرا هزار و چند صد سال بعد، مردم ایران با الگو گرفتن از عاشورا و با دست خالی، علیه حکومت تا دندان مسلح و تحت حمایت تمامی قدرت‌های ریز و درشت دنیا به پا خاستند، بساط ظلم را برانداختند و پس از آن تا به امروز در مقابل توطئه یکپارچه همه قدرت‌های جهانی ایستاده و قد برافراشته‌اند؟!

۵- خواص آلوده به چرب و شیرین دنیا و فاصله گرفته با آموزه‌های اصیل اسلام، در پیدایش واقعه عاشورا نقش برجسته‌ای داشته‌اند. خواص، یعنی کسانی که موضوع را می‌شناسند و می‌دانند چه می‌کنند.

اما، خواص آلوده در صدر اسلام با برخی از خواص آلوده در دوران انقلاب اسلامی چه تفاوت‌هایی داشتند؟ در صدر اسلام و دوران منجر به شهادت حضرت ابا عبدالله علیه‌السلام، آموزه‌های اسلام مانند دوران ما فراگیر نبود و نگاه مردم برای کسب تکلیف و آگاهی از دستورات اسلامی به دهان خواص بود.

از این روی، وقتی یک یا چند تن از آنها با خط اصیل اسلام فاصله می‌گرفتند و می‌لغزیدند، جمع نسبتاً فراوانی را با خود به لغزشگاه می‌کشاندند. اما، در دوران وقوع انقلاب اسلامی، تلاش جانفرسا و منجر به شهادت ائمه اطهار علیهم‌السلام برای آگاهی‌بخشی به  امت و روشنگری درباره بایدها و نبایدها و مخصوصاً زنده نگاه داشتن یاد و خاطره عاشورا، نتیجه داده بود و مردم «نقشه» راه را می‌شناختند و آنجا که با ابهامی روبه‌رو می‌شدند به عالمان وارسته و مشهور به تقوی مراجعه می‌کردند.

این‌گونه بود که در دوران ما اگر برخی از خواص، به هر علت (آلودگی به چرب و شیرین دنیا، قدرت‌طلبی، حسادت و …) می‌لغزیدند به جای آنکه توده‌های مردم را به انحراف بکشند و بلغزانند، [‌به قول حکیمانه حضرت آقا]، خود سقوط کرده و رفوزه می‌شدند. به عنوان نمونه (و فقط یک نمونه‌)، فتنه آمریکایی – اسرائیلی ۸۸ را برخی از خواص آلوده به چرب و شیرین دنیا و دلبسته به دشمنان تابلودار بیرونی پدید آوردند ولی در انحراف مردم موفق نبودند و خود به رسوایی و سقوط کشیده شدند و…

۶- آیا امروزه می‌توان از توطئه دشمنان و از جمله، فتنه خواص غافل بود؟! پاسخ بدون کمترین تردیدی منفی است. اما، خواص آلوده را چگونه می‌توان شناخت؟! در این باره گفتنی‌هایی هست که بیرون از محدوده یادداشت پیش روی است و از آن میان، تنها به این نکته اشاره می‌کنیم که وظیفه این نوع از نفوذی‌ها، انفجار و ترور نیست.

ماموریت این نوع از نفوذی‌ها، نفوذ به مراکز تصمیم‌ساز و سیاست‌پرداز و تغییر محاسبات مسئولان در این مراکز است. بنابراین، دیدگاه‌ها و نظرات انحرافی خود را بر زبان و قلم می‌آورند و مقایسه دیدگاه‌های آنان با خط اصیل اسلام و انقلاب قابل شناسایی خواهند بود. به قول حضرت امیر علیه‌السلام «ما اضمر احد شیئا الاّ ظهر فی فلتات لسانه و صَفَحَاتِ وجهه… هیچ‌کس چیزی را در دل پنهان نمی‌کند مگر آنکه در گفته‌هایش آشکار می‌شود». 

۷- و بالاخره نوشته پیش روی را با اشاره به نکته‌ای که قبلاً در یکی از یادداشت‌های کیهان آورده بودیم به پایان می‌بریم:« بعد از ظهر آن روز غمزده، ساعتی قبل از آن که مولای مظلوم ما «سر» بدهد، ندای «هل من ناصر» سر داده بود و شیطان انگشت حیرت به دندان گزیده بود که فرزند رسول‌خدا(ص) را چه می‌شود؟ چه کسی را به یاری می‌طلبد؟ در این سو که یارانش همه به خون غلتیده‌اند و در آن سوی، دشمنانش با شمشیرهای آخته به ریختن خونش ایستاده‌اند!

پس حسین روی سخن با که دارد؟ و در این صحرای داغ و تب‌دار، کدام لبیک را انتظار می‌کشد؟ و کدام جماعت را به یاری می‌طلبد؟ این‌جا که کسی نیست!… شیطان نمی‌دانست- و حرامیان نیز- که کربلا سرزمینی است به پهنای همه سرزمین‌ها و عاشورا، روزی است به درازای همه روزها… نمی‌دانست که کربلا آغاز راه است و عاشورا، شروع ماجرا… حسین ما، ‌اما می‌دانست که «عصر خمینی» در راه است و ندای «هل من ناصر» عصر عاشورای او در گوش زمان می‌پیچد و در «عصر خمینی» به گوش کربلایی‌هایی می‌رسد که آن روز به کربلا نرسیده بودند».

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حسین(ع) روی سخن با که داشت ؟ بیشتر بخوانید »

ما و آن سوی جنگ اوکراین

آن سگ بی‌گناه آمریکایی!



شبکه فارسی زبان تحت مدیریت MI۶ انگلیس در گزارش دروغ خود از کشته شدن ۱۷۰۰ قلاده سگ، با عنوان «‌قتل عام‌»! یاد می‌کند و در همان حال قتل عام هزاران کودک بومی کانادایی را «‌بدرفتاری‌»! می‌نامد!

به گزارش مجاهدت از مشرق، حسین شریعتمداری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱- دوازده سال قبل (مهر ۱۳۸۹) لطیفه‌ای برگرفته از یک واقعیت در نیویورک روی خروجی یکی از سایت‌های اینترنتی قرار گرفته و در فاصله‌ای کمتر از ۳۶ ساعت به پربیننده‌ترین مطلب با میلیون‌ها مراجعه‌کننده تبدیل شده بود.

شمار فراوانی از چند میلیون کاربر آمریکایی که این لطیفه را مشاهده کرده بودند در بخش نظر کاربران -‪‬COMMENTS- از آن با عناوینی نظیر «بهترین»، «گویاترین» و «لطیفه‌ای برگرفته از یک واقعیت تلخ» یاد کرده‌اند… پیش از این ترجمه فارسی این لطیفه پرسروصدا را در صدر یکی از یادداشت‌های کیهان آورده بودیم و امروز هم تکرار آن را بی‌مناسبت نمی‌دانیم. بخوانید!‬

«مردی در پارک مرکزی شهر نیویورک مشغول قدم زدن بود که ناگهان متوجه می‌شود یک سگ‌هار به دختربچه‌ای حمله کرده و قصد دریدن او را دارد. مرد، با عجله خودش را به آنها که چند ده متر آن طرف‌تر بودند، می‌رساند و با سگ درگیر می‌شود، بعد از مدتی کشمکش و در حالی که چند تکه از لباسش پاره شده بود، سگ را می‌کشد و دختربچه را نجات می‌دهد.

مردمی که در آن حوالی پرسه می‌زدند و با شنیدن صدای گریه آمیخته به التماس دخترک و غرش سگ ‌هار و دخالت آن مرد در اطراف آنها حلقه زده بودند، بعد از مشاهده فداکاری مرد و پایان خوش ماجرا، برای مرد فداکار هورا می‌کشند. پلیس وارد صحنه می‌شود، دست مرد فداکار را به نشانه پیروزی بر سگ‌هار بلند می‌کند و به او می‌گوید «هی، تو واقعا یک قهرمانی و نشانه انسان‌دوستی و شجاعت مردم نیویورک.» مرد ضمن تشکر می‌گوید؛ اما، من اهل نیویورک نیستم و پلیس می‌گوید؛ «چه فرقی می‌کند، فردا روزنامه‌ها می‌نویسند یک‌آمریکایی‌قهرمان دختربچه بی‌پناهی را از چنگال یک سگ درنده و هار نجات داد. تو قهرمان و باعث افتخار همه مردم آمریکا هستی و فردا رسانه‌های آمریکایی با تیترهای درشت و پخش کلیپ‌های تلویزیونی داستان فداکاری تو را در صدر اخبار خود قرار می‌دهند.» مرد، سری به علامت نفی تکان می‌دهد و می‌گوید؛ «ولی، من آمریکایی نیستم» و پلیس می‌پرسد؛ «پس تو کجایی هستی؟!» و مرد پاسخ می دهد؛ «من ایرانی هستم».

فردای آن روز، تمامی روزنامه‌ها و شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی آمریکا در صدر اخبار خود اعلام می‌کنند؛ «یک مسلمان تندروی ایرانی، سگ بی‌گناه آمریکایی را کشت»!

حالا نگاهی هرچند گذرا به برخی از خبرها که در رسانه‌های فارسی‌زبان تحت مدیریت آمریکا و متحدانش اداره می‌شوند بیندازید و بازنشر همان خبرها از سوی پادوهای داخلی آنها را ببینید!

۲- یک شبکه تلویزیونی که تحت نظر مستقیم سرویس خارجی سازمان اطلاعات انگلیس MI۶ قرار دارد و از سوی یک گروه بهائی اداره می‌شود، در گزارشی از ایران، ضمن ده‌ها خبر دروغ می‌گوید دوستان ما از ایران خبر داده‌اند که «‌نهادهای وابسته به حاکمیت بیش از ۱۷۰۰ قلاده سگ را در دماوند قتل عام(!) کرده‌اند»! و در ادامه همان گزارش از سفر پاپ به کانادا خبر می‌دهد و می‌گوید «‌پاپ در این سفر از بدرفتاری گردانندگان یک کلیسا نسبت به بومیان کانادا ابراز تاسف کرد»!

و اما، اصل ماجرا؛

۳- سرپرست اداره محیط زیست شهرستان دماوند ضمن تکذیب این خبر که قبل از شبکه بهائی‌ها، توسط یکی از پادوهای داخلی آنها مطرح شده بود، می‌گوید اصلاً امکان کشتار این تعداد سگ وجود ندارد. سگ‌های ولگرد عقیم شده‌اند و بعد از تزریق واکسن، درون پناهگاه گندک نگهداری می‌شوند و هر خبرنگاری می‌تواند از پناهگاه بازدید کند.

حالا به ماجرای سفر پاپ توجه کنید؛ گزارش رسانه‌های غربی حاکی از آن است که «‌سفر پاپ فرانسیس به کانادا در حالی صورت گرفت که تقریبا یک سال از اولین کشف بزرگ یک گور دسته‌جمعی کودکان بومی در کانادا می‌گذرد. اولین‌بار، دست‌کم جسد ۲۱۵ کودک بومی که برخی از آنها حدود سه سال سن داشتند، در محوطه یک مدرسه شبانه‌روزی سابق در استان «بریتیش کلمبیا» کشف شد. سپس ۲۶ ژوئن، اجساد ۷۵۱ کودک بومی دیگر در مجاور مدرسه شبانه‌روزی «ماریوال ایندییَن» در استان «ساسکاچوان» کشف شد»‌. همین گزارش می‌افزاید: «‌کسی باور نمی‌کرد که کلیسای کاتولیک به همراهی دولت کانادا چنین فاجعه‌ای را به بار آورده باشد. یک هفته بعد دوباره یک گور دسته‌جمعی دیگر، این بار با ۱۸۲ جسد در نزدیکی شهر «کرنبروک» در استان بریتیش کلمبیا یافت شد».

و آخرین بار، اواخر سال ۲۰۲۱ بود که در ادامه ماجرای هولناک کشف گورهای جمعی کودکان بومی کانادا، بومیان این کشور از کشف ۵۴ گور بی‌نشان دیگر در محل دو مدرسه شبانه‌روزی سابق در استان «ساسکاچوان» خبر دادند.

۴- شبکه فارسی زبان تحت مدیریت MI۶ انگلیس در گزارش دروغ خود از کشته شدن ۱۷۰۰ قلاده سگ، با عنوان «‌قتل عام‌»! یاد می‌کند و در همان حال قتل عام هزاران کودک بومی کانادایی را «‌بدرفتاری‌»! می‌نامد!

گفتنی است پاپ فرانسیس در بازگشت از سفر کانادا به خبرنگاران گفت که قتل عام کودکان بومی در کانادا «‌نسل کشی»‌ بوده است و پوزش خواست که هنگام حضورش در کانادا این موضوع را فراموش کرده بود!

از این دست تحریف‌ها و سیاه‌نمایی‌ها در بسیاری از گزارش‌ها و اخبار رسانه‌های فارسی زبان بیگانه و برخی از روزنامه‌های زنجیره‌ای و کانال‌های اینترنتی مدعیان اصلاحات به وضوح دیده می‌شود. این نمونه‌ها پُر شمارتر از آنند که «‌خطا» تلقی شده و ابعاد مجرمانه و خیانت‌آمیز این‌گونه اقدامات نادیده گرفته شود.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آن سگ بی‌گناه آمریکایی! بیشتر بخوانید »

ما و آن سوی جنگ اوکراین

ما و آن سوی جنگ اوکراین



خشم آمریکا و اسرائیل از بیانات رهبر معظم انقلاب قابل درک است ولی همراهی و همسویی برخی از مدعیان اصلاحات و غربگرایان با دشمنان تابلودار ایران تنها با دو احتمال قابل توجیه است…

به گزارش مجاهدت از مشرق، حسین شریعتمداری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱- فتنه داعش از عراق آغاز شد و در فاصله کوتاهی توانست بخش‌هایی از این کشور و سوریه را تصرف کند. نامش برگرفته از حروف اول «‌دولت اسلامی عراق و شام‌»بود «‌داعش».

در نگاه اول به نظر می‌رسید که این ماجرا و جنایات هولناک تکفیری‌های داعش به ایران ربطی ندارد! و داعش همان‌گونه که از نامش پیداست، درپی تشکیل به اصطلاح دولت اسلامی در عراق و سوریه است!

ولی خیلی زودتر از آنچه انتظار می‌رفت هویت واقعی این گروه وحشی فاش شد و دست‌های پنهان آمریکا، اسرائیل و برخی از کشورهای عربی در ساخت و راه‌اندازی این گروه، از پرده بیرون افتاد تا آنجا که اسرائیل مجروحان داعش را برای مداوا به بیمارستان‌های حیفا و تل‌آویو منتقل می‌کرد و نتانیاهو به ملاقات آنها رفته و تصاویر این ملاقات‌ها را رسماً منتشر می‌کردند.

آمریکا انکار نمی‌کرد که برای محاصره‌شدگان داعش اسلحه و مهمات هلی‌بورن کرده است ولی هربار عذر تقصیر می‌آورد که خلبانان هلی‌کوپترها و یا فرماندهان خط اشتباه کرده‌اند! و…

 خدای مهربان، سایه اقتدار حضرت آقا را مستدام بدارد که با نگاه ملکوتی خود به اهداف نهایی داعش پی برد و دست‌های پنهان آمریکا و اسرائیل در ساخت آن را برملا کرد و بر درجات شهید قاسم سلیمانی بیفزاید که به اشاره رهبری و با همه توان به مقابله داعش در عراق و سوریه رفت و سرانجام این فتنه آمریکایی- اسرائیلی را که هدف نهایی آن ایران اسلامی بود از میان برداشت. 

۲- به اولین روزهای فتنه داعش و جنایات هولناکی که در عراق و سوریه مرتکب می‌شدند بازگردید. چه می‌بینید؟! جان برکفان سپاه قدس با فرماندهی بی‌بدیل حاج‌قاسم سلیمانی به مقابله با داعش رفته‌اند، در عراق و سوریه.

حاج قاسم نیروهای مردمی را در این دو کشور سازماندهی کرده و علیه تکفیری‌های وحشی به میدان آورده است. درگیری با شدت هرچه تمامتر در جریان است و…

حالا نگاهی به داخل کشور در آن روزها بیندازید. توده‌های مردم، رهبر معظم انقلاب را به خاطر مدیریت الهی ایشان تقدیس می‌کنند و حاج قاسم سلیمانی را از ژرفای دل تقدیر می‌کنند. در این میان، اما گروه ‌اندک و کم‌شماری از غربگرایان مدعی اصلاحات – و نه همه آنها- نیز دیده می‌شوند که در همسویی کامل با دشمنان بیرونی، زبان و قلم به اعتراض می‌چرخانند بیانیه می‌دهند و سخنرانی می‌کنند که سوریه و عراق به ما چه ربطی دارد؟! و چرا باید جوانان کشورمان را در مقابله با داعش به کشتن بدهیم؟!

فقط تصور کنید که اگر حاج قاسم عزیز ما و همرزمان شهیدش به مقابله با داعش نمی‌رفتند، چه اتفاقی را در داخل کشور شاهد بودیم! تصورش هم دردناک است، انبوه جوانان قتل عام شده، زنان و دختران به اسارت گرفته شده و به عنوان کنیز به ثروتمندان عیاش عرب فروخته شده و … 

 ۳- جنگ تمام عیار ما با داعش ضمن آن که ادای تکلیف الهی در دفاع از ملت‌های مظلوم عراق و سوریه بود، تلاش جانانه برای حفظ امنیت میهن اسلامی خودمان نیز بود.

حالا جای آن است که این بخش از بیانات مستدل حضرت آقا را در دیدار خانواده شهدای مدافع حرم با ایشان (۱۶ بهمن ۱۳۹۴) مرور کنیم.

ایشان درباره یکی از مجموع امتیازات شهدای مدافع حرم می‌فرمایند: «‌اینهـا رفتنـد بـا دشـمنی مبـارزه کردنـد کـه اگـر مبـارزه نمی‌کردنـد ایـن دشـمن می‌آمـد داخـل کشـور. اگـر جلویش گرفتـه نمی‌شـد مـا باید اینجـا در کرمانشاه و همـدان و بقیه اسـتان‌ها بـا اینهـا می‌جنگیدیم و جلـوی اینهـا را می‌گرفتیم. در واقع ایـن شهدای عزیـز ما جـان خودشان را در راه دفاع از کشـور، ملت، دیـن و انقلاب اسلامی فـدا کردند».

اکنون به موضوع اصلی یادداشت پیش‌روی باز می‌گردیم. بخوانید!

۴- شواهد بسیاری حکایت از آن دارند که آمریکا و متحدان اروپایی آن در دورترین افق نگاه خود نیز تصور نمی‌کردند جنگ اوکراین به درازا بکشد و بر این باور بودند که بعد از شروع جنگ، تحریم‌های فلج‌کننده غرب و انبوه تسلیحاتی که از سوی آمریکا و اروپا به اوکراین سرازیر خواهد شد، توان روسیه را برای ادامه جنگ به تدریج کاهش داده و از بین می‌برد.

آمریکا با این تلقی معاهده‌ای را که در سال ۱۹۶۳ و بعد از ماجرای خلیج خوک‌ها با شوروی سابق منعقد کرده بود، زیر پا گذاشت.

آمریکا و شوروی (جان. اف کندی و نیکیتا خروشچف‌) در آن پیمان متعهد شده بودند که شوروی موشک‌های میان‌برد خود (با برد ۱۶۰۰ کیلومتر) را از کوبا جمع کند و در مقابل، آمریکا موشک‌های هسته‌ای خود در ترکیه را از میان برداشته و از گسترش ناتو به سوی شوروی سابق (روسیه کنونی‌) خودداری ورزد.

آمریکا برخلاف آنچه متعهد شده بود پایگاه نظامی خود در ترکیه -اینجرلیک- را به سلاح هسته‌ای مجهز کرد و چندی قبل، از اوکراین برای عضویت در ناتو نیز دعوت کرد. روسیه با استناد به پیمان ۱۹۶۳ خلیج خوک‌ها به آمریکا هشدار داده بود که حضور ناتو را در مرزهای خود نمی‌پذیرد ولی آمریکا که با تصور یاد شده -ضعف روسیه و ناتوانی این کشور در صورت بروز جنگ- درپی تحریک روسیه به جنگ بود، هشدارهای روسیه را نادیده گرفت و روسیه حمله به اوکراین را که مفهوم واقعی آن دفاع از خود در مقابل توطئه آمریکا بود، آغاز کرد.

رهبر معظم انقلاب که رخدادهای مورد اشاره را به دقت زیر نظر داشتند، طی سخنانی به مناسبت مبعث رسول‌خدا(ص) از این ماجرا و پشت صحنه آن پرده برداشته و فرمودند: « ما در اوکراین طرفدار توقف و خاتمه جنگ هستیم … اما علاج بحران در صورتی ممکن است که ریشه‌های آن شناخته شود. ریشه بحران در اوکراین، سیاست‌های آمریکا و غرب است که باید آن را شناخت و بر اساس آن قضاوت و اقدام کرد». 

۵- به این سند نگاهی بیندازید. در نشست سال ۲۰۰۸ ناتو در بخارست، پیشنهاد پیوستن اوکراین به ناتو مطرح می‌شود. ویلیام برنز، رئیس ‌فعلی سازمان سیا که در آن زمان سفیر آمریکا در مسکو بود در یادداشتی برای کاندولیزا رایس، وزیر خارجه وقت آمریکا می‌نویسد: «عضویت اوکراین در ناتو مشخص‌ترین خط قرمز برای همه نخبگان روسیه است‌» و توضیح می‌دهد «‌طی صحبت‌هایی که در بیش از دو سال و نیم با بازیگران کلیدی روسیه داشته‌ام- از آدم‌های ناشی در گوشه‌کنارهای کرملین گرفته تا هوشمندترین منتقدان لیبرال پوتین، هنوز کسی را پیدا نکرده‌ام که عضویت اوکراین در ناتو را چیزی غیر از چالش مستقیم برای منافع روسیه ببیند».

در نشست بخارست، مرکل، صدر اعظم آلمان و سارکوزی، رئیس‌جمهور وقت فرانسه هم با عضویت اوکراین در ناتو مخالفت می‌کنند و برپایی جنگ با روسیه را نتیجه آن می‌دانند.

سال ۲۰۱۴ دولت وقت اوکراین با یک کودتای رنگی برکنار می‌شود و پس از آن ناتو طی ۸ سال بیش از ۱۰هزار تن از ارتش اوکراین را برای جنگ با روسیه آموزش می‌دهد. در جولای سال ۲۰۲۱ ناتو رزمایشی با نام «‌عملیات نسیم دریا» را با حضور و مشارکت اوکراین علیه روسیه در دریای سیاه برگزار می‌کند و… ده‌ها سند دیگر که از طرح قبلی ناتو برای جنگ با روسیه حکایت می‌کند و شرح آن به درازا می‌کشد.

حالا یک بار دیگر سخن رهبر معظم انقلاب خطاب به پوتین (سه‌شنبه ۲۸ تیر ماه) را مرور کنید «جنگ یک مقوله خشن و سخت است و جمهوری اسلامی از اینکه مردم عادی دچار آن شوند به هیچ وجه خرسند نمی‌شود اما در قضیه اوکراین چنان‌که شما ابتکار عمل را به دست نمی‌گرفتید، طرف مقابل با ابتکار خود، موجب وقوع جنگ می‌شد» و با تأکید بر این‌که ناتو موجودی خطرناک است، فرمودند:« اگر راه در مقابل ناتو باز باشد، حد و مرزی نمی‌شناسد و اگر جلوی آن در اوکراین گرفته نمی‌شد، مدتی بعد به بهانه کریمه همین جنگ را به راه می‌انداختند.»

گفتنی است، رهبر معظم انقلاب در جریان جنگ ۳۳ روزه نیز پیش‌بینی مشابهی داشتند و خطاب به حزب‌الله فرموده بودند که اسرائیل برای دو ماه بعد از تاریخ شروع جنگ ۳۳ روزه طرح حمله همه‌جانبه به حزب‌الله را داشت ولی پیشدستی حزب‌الله طرح رژیم صهیونیستی را ناکام گذاشت. بعدها مقامات رژیم صهیونیستی به وجود این طرح اعتراف کردند. 

۶- بعد از ملاقات پوتین با رهبر معظم انقلاب، «ندپرایس»‌، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفت؛ «ایالات متحده تایید ضمنی موضع روسیه در جنگ اوکراین از سوی [‌آیت‌الله‌] خامنه‌ای را با اهمیت تلقی می‌کند» و اظهار داشت ایران برخلاف اعلام قبلی خود مبنی بر مخالفت با جنگ «‌از پوتین و جنگ او علیه مردم اوکراین حمایت می‌کند».

ندپرایس، این واقعیت برملا شده را نادیده گرفت که آمریکا با نقض پیمان۱۹۶۳ خلیج‌خوک‌ها و اصرار بر گسترش ناتو به مرزهای روسیه عامل اصلی برپایی جنگ در اوکراین بوده است و چنان‌که روسیه در مقابل این تصمیم آمریکا دست روی دست می‌گذاشت شاهد برپایی جنگ در کریمه بود و ایران نیز به عنوان یکی از کشورهای همسایه روسیه که آمریکا بیشترین دشمنی را با آن داشته و دارد، از تبعات گسترش دامنه ناتو در امان نبود.

۷- بیانات رهبر معظم انقلاب قبل از آن که حمایت (در حد و ‌اندازه شفاهی‌) از روسیه باشد، هشداری جدی به آمریکا و متحدانش است که با دُم شیر بازی نکنند.

امروزه اگرچه جنگ اوکراین برخلاف تلقی اولیه آمریکا با شکست مفتضحانه ناتو روبه‌رو شده و بحران‌های بی‌سابقه غذا و انرژی سراسر آمریکا و کشورهای اروپایی را فرا گرفته است ولی اظهارات رهبر معظم انقلاب در ملاقات با پوتین حکایت از آن دارد که ایران از واقعیت پشت پرده جنگ اوکراین با خبر است و تحرکات ناتو در منطقه را به دقت زیر نظر دارد و از آنجا که می‌داند در صورت پیروزی آمریکا در اوکراین، ایران یکی از اهداف بعدی و اصلی‌ترین آنها خواهد بود، مقابله روسیه با آمریکا و ناتو در اوکراین را بخشی از امنیت خود دانسته و به طور منطقی و طبیعی از آن حمایت می‌کند. 

۸- خشم آمریکا و اسرائیل از بیانات رهبر معظم انقلاب قابل درک است ولی همراهی و همسویی برخی از مدعیان اصلاحات و غربگرایان با دشمنان تابلودار ایران تنها با دو احتمال قابل توجیه است، بی‌بهره بودن از کمترین درک و شعور سیاسی و یا مأموریت. دو احتمالی که هر دو در کارنامه آنها سابقه داشته و دارد و احتمال سومی نیز در میان نیست.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ما و آن سوی جنگ اوکراین بیشتر بخوانید »

دادگاه بلخ با احضار سفیر بسته نمی‌شود!

دادگاه بلخ با احضار سفیر بسته نمی‌شود!



وقتی شهروندان ایرانی در کشورهای اروپایی امنیت ندارند، چرا باید اتباع آن کشورها در ایران از امنیت کامل برخوردار باشند؟! راه کار چیست؟!

به گزارش مجاهدت از مشرق، حسین شریعتمداری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱- آقای حمید نوری به چه جرمی در سوئد دستگیر و به حبس ابد محکوم شده است؟! متن اتهاماتی که به ایشان نسبت داده شده و کیفرخواستی که علیه او صادر کرده‌اند را بخوانید. او یکی از اعضا و کارکنان قوه قضائیه بوده است. خُب جرمش چیست؟! جرمش آن است که از کارکنان دستگاه قضایی بوده است! جرم دستگاه قضایی چیست؟

یکی از جرائم قوه قضائیه کشورمان این است که تروریست‌های وحشی منافق و تحت حمایت غرب را که خود رسماً به قتل عام هزاران تن از مردم ایران در داخل کشور و نیز در کسوت ابواب جمعی ارتش صدام در جریان جنگ تحمیلی اعتراف داشته‌اند، محاکمه و مجازات کرده است و جرم آقای حمید نوری آن است که یکی از کارکنان همین دستگاه قضایی بوده است! مسخره نیست؟! هست!

ولی چرا دادگاهی در سوئد، تمام قوانین پذیرفته شده حقوقی را زیر پا می‌گذارد و دست به چنین جنایت هولناکی می‌زند؟! بسیاری از ناظران و حتی شماری از مسئولان محترم در پاسخ به این سؤال، با استناد به آنچه ظاهراً در دادگاه جریان داشته، (طرح شکایت از سوی منافقین‌) از گروهک تروریستی منافقین به عنوان عامل این به اصطلاح محاکمه مضحک و بی‌اساس یاد می‌کنند!

و صد البته، اشتباه بزرگی مرتکب می‌شوند. چرا؟! بخوانید!

۲- سازمان منافقین یک گروهک تروریستی اجاره‌ای است و همه اسناد و شواهد به وضوح نشان می‌دهند این گروه در حد و ‌اندازه‌ای نیست که با اختیار خود تصمیم بگیرد. سرکرده این گروه تنها عضو مرکزیت گروه بود که بعد از دستگیری از سوی ساواک اعدام نشد.

او پس از دستگیری که بعدها معلوم شد «‌نمایشی» بوده است تمامی اعضای دستگیر نشده‌ای را که می‌شناخت به ساواک لو داد.

او در پاسخ به این سه سؤال که چرا از میان اعضای مرکزیت فقط تو اعدام نشده‌ای؟! و چرا حتی یک ضربه شلاق هم نخوردی؟! و چرا هرکه را می‌شناختی لو داده‌ای؟! می‌گفت برادرم در سوئیس (کاظم رجوی عضو کُددار سازمان سیا) توسط ژرژ پمپیدو رئیس‌جمهور وقت فرانسه نزد شاه وساطت کرده است! و در توضیح این که چه رابطه‌ای بین برادرت با رئیس‌جمهور فرانسه بوده است؟! سکوت می‌کرد.

درباره لو دادن تمامی اعضای مرکزیت سازمان و رده‌های تحت مسئولیت آنها دلیل مضحکی آورده و می‌گفت قصد داشتم تجربه کسب کنند! و…

اسناد بعدی نشان داد که سرکرده منافقین از سوی سازمان سیا به کار گرفته شده بود! غائله‌آفرینی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، قتل عام مردم کوچه و بازار به جرم مسلمان بودن، فرار به فرانسه با هواپیما و خلبان مخصوص شاه، اعزام گروه به عراق به عنوان ابواب جمعی ارتش صدام و… همه از این ماجرا ریشه می‌گیرد.

۳- اقدام دولت سوئد – و نه فقط دستگاه قضایی این کشور-‌ با هیچیک از قوانین تعریف شده حقوقی قابل توجیه نیست. سوئد منافقین را برای تشکیل این دادگاه اجاره کرده است تا مسیر مقابله ایران را از دولت سوئد به سوی تروریست‌های منافق تغییر دهد.

وگرنه منافقین بسیار حقیرتر از آنند که در این ماجرا تصمیم گیرنده و طراح باشند. از این روی باید توجه داشت که اگرچه منافقین به عنوان یک گروه تروریستی تحت امر آمریکا و قاتل بیش از ۱۷ هزار تن از مردم این مرزوبوم باید تحت تعقیب عملیاتی همه‌جانبه قضایی و نظامی قرار بگیرند ولی در ماجرای یاد شده نباید از جنایتکار اصلی یعنی دولت سوئد عبور کرد و به این دولت اجازه داد که در پوشش سازمان تروریستی منافقین به اقدامات ضدایرانی خود ادامه دهد.

شواهد موجود این احتمال را قوت می‌بخشند که اقدام جنایتکارانه دولت سوئد اولین حلقه از یک زنجیره دنباله‌دار است و متهم‌کردن ایران اسلامی به رفتارهای غیرانسانی و ناامن کردن کشورهای اروپایی برای اتباع ایران و بدنام کردن دستگاه قضایی که با اقتدار در مقابل جرثومه‌های فساد و تباهی ایستاده است، از جمله اهدافی است که دولت سوئد به نمایندگی از سوی سایر کشورهای اروپایی دنبال می‌کند. بدیهی است که اگر ایران علیه دولت سوئد و منافع آن دست به اقدام پشیمان‌کننده‌ای نزند، این زنجیره ادامه‌دار خواهد شد.

اگر در مقابل بازداشت آقای اسدالله اسدی، کاردار سفارت ایران دست روی دست نگذاشته بودیم، دولت سوئد جرأت انجام این اقدام جنایتکارانه را پیدا نمی‌کرد. در این‌گونه موارد نمی‌توان و نباید به محکوم کردن خشک و خالی اکتفا کرد. بر پایه رهنمود حکیمانه حضرت امیر علیه‌السلام، سنگ را باید به همان سو ‌انداخت که از آنجا آمده است. احضار سفیر و یا کاردار سفارت و اعتراض خشک و خالی چاره کار نیست!

۴- وقتی شهروندان ایرانی در کشورهای اروپایی امنیت ندارند، چرا باید اتباع آن کشورها در ایران از امنیت کامل برخوردار باشند؟! راه کار چیست؟! وظیفه مسئولان ذی‌ربط است که موانع پیش‌روی برای تنبیه پشیمان‌کننده دولت سوئد را برطرف کنند و به دولت‌های اروپایی – و در این مورد، دولت‌های سوئد، آلمان، فرانسه و بلژیک- نشان بدهند که تشکیل دادگاه بلخ و متهم کردن و بازداشت بی‌جرم و علت اتباع ایرانی چه هزینه سنگینی برای آنها در پی خواهد داشت. ایران برای تنبیه دولت‌های اروپایی‌، اهرم‌های فراوانی در اختیار دارد و نباید بهره‌گیری از این اهرم‌ها را به تاخیر بیندازد.

به قول سعدی‌:

«‌سر چشمه شاید گرفتن به بیل

چو پُر شد نشاید گذشتن به پیل‌».

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دادگاه بلخ با احضار سفیر بسته نمی‌شود! بیشتر بخوانید »

‌روزی شعار کل جهان می‌شود علی(ع)

‌روزی شعار کل جهان می‌شود علی(ع)



نگاهی به تاریخ بیندازید! غیر از عصر خمینی و خامنه‌ای، دوران و مردمانی را می‌بینید که با آنچه عمار نشانی آن را به مالک داده بود انطباق داشته باشد؟!

به گزارش مجاهدت از مشرق، حسین شریعتمداری به مناسبت فرا رسیدن عید غدیر طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱- این کلام را نمی‌دانم از کیست ولی از هرکه هست، حکیمانه به نظر می‌رسد، «‌غدیر، کربلای عوام بود و کربلا، غدیر خواص‌». در غدیر با آن که بیعت کرده بودند، عهد شکستند و «‌جفا» کردند. در کربلا، با آن که بیعت برداشته شده بود، پای پس نکشیدند و «‌وفا» کردند …

امروز اما، این گزاره کامل به نظر نمی‌رسد و ادامه‌ای دارد که ناگفته مانده است و آن، این که در انقلاب اسلامی، کربلا و غدیر به هم رسیدند و مردم این مرز و بوم بی‌آنکه در غدیر بوده و یا در کربلا حضور داشته باشند، بیعت بشکسته در غدیر و نابسته در کربلا را به یکدیگر گره زدند و آن عهد که در «الست» با خدای خویش بسته بودند «ارنی گویان» به میقات بردند. پرچم ولایت را که بی‌اعتناء به غدیر بر زمین مانده بود، برافراشتند و اسلام ناب به غارت رفته در کربلا را برپا داشتند و این‌گونه بود که امام راحل ما می‌فرمود «‌من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول‌الله – صلی‌الله علیه و آله- و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی- صلوات الله و سلامه علیهم- می‌باشند».

۲- آن روز پیامبر خدا(ص) در بازگشت از آخرین سفر حج، به محلی معروف به غدیر خُم رسیده بود. جایی که راه اهل مصر و مدینه و عراق و شام از هم جدا می‌شود. رسول خدا(ص) به ناگاه ایستاد و جلوتر رفتگان را پیام داد که بازگردند، حاضران را از رفتن بازداشت و همه را فرمود درنگ کنند تا در راه‌ماندگان نیز از راه برسند.

رخداد سرنوشت‌سازی در میان بود. خداوند تبارک و تعالی از ابلاغ پیامی خبر داده و خطاب به رسول اکرم‌(ص) فرموده بود «‌اگر این پیام را ابلاغ نکنی، رسالت خود را انجام نداده‌ای‌». این پیام چه بود که بی‌ابلاغ آن دین خدا کامل نبود؟ …

جماعت که گفته‌اند شمارشان بیش از صد هزار نفر بود گرد آمدند و رسول خدا(ص) بر منبری که از جهاز شتران ساخته شده بود ایستاد و درحالی که دست علی‌(ع) را بلند کرده بود، او را به عنوان وصی بعد از خود به حاضران معرفی فرمود و تاکید کرد « مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ … هر که من مولا و فرمانروای اویم علی مولای او است، خدایا دوست بدار آن کس که او را دوست می‌دارد، و دشمن بدار آن کس که او را دشمن می‌دارد».

رسول خدا(ص) پیش از آن نیز بارها علی‌(ع) را به امامت و جانشینی خود معرفی فرموده بود.

۳- ماجرا بسیار بدیهی و همه فهم بود. اسلام برای تحقق به امام و پیشوا نیاز دارد. امامان‌(ع) که از آنها با عنوان «اولوالامر» نیز یاد شده است باید معصوم و برّی از گناه باشند چرا که به اطاعت از آنها امر شده است. «‌یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ … ‌ای اهل ایمان از خدا و رسول و اولوالامر پیروی کنید».

از دیگر سو، خدای سبحان به عدل و داد امر فرموده و به کارهای زشت و ناشایست امر نمی‌کند. از این روی در نگاه قرآن به وضوح و بی‌کمترین تردید می‌توان دید که اولاً؛ امت به « امام» نیاز دارد و ثانیاً امام باید «معصوم» باشد و اما شناخت امام معصوم برای انسان‌ها امکان‌پذیر نیست و تنها از کسی برمی‌آید که از احوال درون و بیرون و اعمال و رفتار و افکار پنهان و آشکار همگان با خبر باشد. یعنی فقط خدا. نتیجه خالی از ابهام آن که امامان بایستی از جانب خدا معرفی شده باشند.

مگر می‌توان این ادعای باطل را پذیرفت که خدا به اطاعت از امام معصوم فرمان داده باشد اما او را به مردم معرفی نکرده باشد؟! …

۴- غدیر اما، منحصر به روز هجدهم ماه ذیحجه سال دهم هجری نیست. مگر آموزه‌های قرآن محدود به زمان است؟! … از حضرت امام است که می‌فرمودند « غدیر منحصر به آن زمان نیست، غدیر در همه اعصار باید باشد و روشی که حضرت امیر(ع) در این حکومت پیش گرفته است، باید روش ملت‌ها و دست‌اندرکاران باشد» و باز هم از آن بزرگوار است «‌ولایتی که در حدیث غدیر است به معنای حکومت است‌» و این نیز از بیانات رهبر معظم انقلاب است «‌آن کسانی که سعی کردند اسلام را از مسائل اجتماعی و از مسائل سیاسی برکنار بدارند و آن را منحصر کنند به مسائل شخصی و مسائل خصوصی زندگی افراد و در واقع نگاه سکولار به اسلام داشته باشند جوابشان مسئله‌ غدیر است‌».

در غدیر سخن از حاکمیت حیات‌آفرین اسلام در میان است و این همان نکته بر زمین مانده‌ای بود که در انقلاب اسلامی به صحنه آمد و این‌گونه بود که غدیر و کربلا به یکدیگر گره خوردند و درپی آن مردمان این سرزمین سقف ظلمانی نظام سلطه را شکافتند و طرحی نو درانداختند و … بخوانید!

۵- در میانه جنگ صفین مالک‌اشتر با حسرت به عمار گفته بود؛ «‌کاش می‌توانستیم علی‌(ع) را به عصری ببریم که مردم قدرش را بدانند و راه و رسمش را بر صدر بنشانند» و عمار به او دلداری داده بود که «‌آن روزها در راه است» و از مردمی خبر داده بود که در صلب پدران و رحِم مادران خویشند و چون آن عصر که مالک آرزو کرده بود فرا برسد، لبیک‌گویان از راه می‌رسند، مردمانی که از «‌من‌» و «‌ما» گذشته‌اند و به خدا رسیده‌اند. نه در سر سودای سود دارند و نه در دل، غم بود و نبود، دل در گرو اسلام ناب محمدی‌(ص) دارند و علی‌(ع) را امام و مولی و مقتدای خود می‌دانند.

نگاهی به تاریخ بیندازید! غیر از عصر خمینی و خامنه‌ای، دوران و مردمانی را می‌بینید که با آنچه عمار نشانی آن را به مالک داده بود انطباق داشته باشد؟!

۶- بعد از ظهر عاشورا، ساعتی قبل از آن که مولای مظلوم ما «سر» بدهد، ندای «هل من ناصر» سر داده بود. فرزند رسول‌خدا(ص) چه کسی را به یاری می‌طلبید؟ در این سو که یارانش همه به خون غلتیده‌ و در آن سوی، دشمنانش با شمشیرهای آخته به ریختن خونش ایستاده‌ بودند! پس حسین روی سخن با که داشت؟ و کدام جماعت را به یاری می‌طلبید؟!

حسین ما می‌دانست که کربلا آغاز راه است و عاشورا، شروع ماجرا …

بار دیگر نگاهی به تاریخ بیندازید! چه می‌بینید؟ آیا مولای شهید ما در آن بعد از ظهر غمزده یاران خود در عصر خمینی و خامنه‌ای را به یاری نمی‌طلبید؟ تاریخ در چنته خود دوران دیگری را سراغ ندارد.

۷- محمد حسنین هیکل روزنامه‌نگار معروف و بلند آوازه مصر دو بار به دیدار امام خمینی(ره) آمده بود، ابتدا در پاریس و سپس در سال ۱۳۵۸ در تهران. او بعد از دیدار تهران، خاطرات خود از این دیدار را در کتابی نزدیک به صد صفحه منتشر کرده است.

حسنین هیکل می‌نویسد« امام خمینی را یکی از اصحاب رسول خدا(ص) در صدر اسلام یافتم که با معجزه از تونل زمان عبور کرده و به قرن حاضر آمده است تا سپاهیان علی‌(ع) را که پس از شهادت او و به خون غلتیدن اهل بیتش‌(ع) بی‌فرمانده شده بودند، فرماندهی کند و من این توان را در او می‌بینم».

حسنین هیکل، ولایت فقیه را نمادی از حاکمیت علی علیه‌السلام و در ادامه آن معرفی می‌کند و می‌گوید؛ ولایت فقیه یک «مین» بود که علی در صدر اسلام کاشت و خمینی در قرن بیستم زیر پای استکبار منفجر کرد …

۸- هنری کیسینجر می‌گوید: «‌آیت‌الله خمینی، غرب را با بحران جدی برنامه‌ریزی مواجه کرد، تصمیمات او آن‌چنان رعدآسا بود که مجال هر نوع تفکر و برنامه‌ریزی را از سیاستمداران و نظریه‌پردازان می‌گرفت… هیچ‌کس نمی‌توانست تصمیمات او را از پیش حدس بزند، او با معیارهای دیگری غیر از معیارهای شناخته‌شده در دنیای امروز سخن می‌گفت و عمل می‌کرد. گویی از جای دیگری الهام می‌گرفت، دشمنی آیت‌الله خمینی با غرب، برگرفته از تعالیم الهی او بود. او در دشمنی خود نیز خلوص‌نیت داشت‌».

۹- ایمانوئل والرشتاین، جامعه‌شناس بلندآوازه آمریکایی با نگرانی می‌گوید؛ «مانع اصلی پیش‌روی ما دکترین ولایت ‌فقیه امام خمینی است… همه نظریه‌ها درگذر زمان کمرنگ و کهنه شده و به تاریخ می‌پیوندند، ولی نظریه ولایت ‌فقیه [امام] خمینی هر روز پررنگ‌تر و سرزنده‌تر می‌شود و مسلمانان بسیاری را به خود جلب می‌کند».

و صدها نمونه دیگر که با نگاهی -هرچند گذرا- به نقطه‌ای که امروزه در آن ایستاده‌ایم به وضوح قابل دیدن است و به جرأت می‌توان گفت «‌روزی شعار کل جهان می‌شود علی(ع)‌».

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

‌روزی شعار کل جهان می‌شود علی(ع) بیشتر بخوانید »