حسین شریعتمداری

‌روزی شعار کل جهان می‌شود علی(ع)

‌روزی شعار کل جهان می‌شود علی(ع)



نگاهی به تاریخ بیندازید! غیر از عصر خمینی و خامنه‌ای، دوران و مردمانی را می‌بینید که با آنچه عمار نشانی آن را به مالک داده بود انطباق داشته باشد؟!

به گزارش مجاهدت از مشرق، حسین شریعتمداری به مناسبت فرا رسیدن عید غدیر طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱- این کلام را نمی‌دانم از کیست ولی از هرکه هست، حکیمانه به نظر می‌رسد، «‌غدیر، کربلای عوام بود و کربلا، غدیر خواص‌». در غدیر با آن که بیعت کرده بودند، عهد شکستند و «‌جفا» کردند. در کربلا، با آن که بیعت برداشته شده بود، پای پس نکشیدند و «‌وفا» کردند …

امروز اما، این گزاره کامل به نظر نمی‌رسد و ادامه‌ای دارد که ناگفته مانده است و آن، این که در انقلاب اسلامی، کربلا و غدیر به هم رسیدند و مردم این مرز و بوم بی‌آنکه در غدیر بوده و یا در کربلا حضور داشته باشند، بیعت بشکسته در غدیر و نابسته در کربلا را به یکدیگر گره زدند و آن عهد که در «الست» با خدای خویش بسته بودند «ارنی گویان» به میقات بردند. پرچم ولایت را که بی‌اعتناء به غدیر بر زمین مانده بود، برافراشتند و اسلام ناب به غارت رفته در کربلا را برپا داشتند و این‌گونه بود که امام راحل ما می‌فرمود «‌من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول‌الله – صلی‌الله علیه و آله- و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی- صلوات الله و سلامه علیهم- می‌باشند».

۲- آن روز پیامبر خدا(ص) در بازگشت از آخرین سفر حج، به محلی معروف به غدیر خُم رسیده بود. جایی که راه اهل مصر و مدینه و عراق و شام از هم جدا می‌شود. رسول خدا(ص) به ناگاه ایستاد و جلوتر رفتگان را پیام داد که بازگردند، حاضران را از رفتن بازداشت و همه را فرمود درنگ کنند تا در راه‌ماندگان نیز از راه برسند.

رخداد سرنوشت‌سازی در میان بود. خداوند تبارک و تعالی از ابلاغ پیامی خبر داده و خطاب به رسول اکرم‌(ص) فرموده بود «‌اگر این پیام را ابلاغ نکنی، رسالت خود را انجام نداده‌ای‌». این پیام چه بود که بی‌ابلاغ آن دین خدا کامل نبود؟ …

جماعت که گفته‌اند شمارشان بیش از صد هزار نفر بود گرد آمدند و رسول خدا(ص) بر منبری که از جهاز شتران ساخته شده بود ایستاد و درحالی که دست علی‌(ع) را بلند کرده بود، او را به عنوان وصی بعد از خود به حاضران معرفی فرمود و تاکید کرد « مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ … هر که من مولا و فرمانروای اویم علی مولای او است، خدایا دوست بدار آن کس که او را دوست می‌دارد، و دشمن بدار آن کس که او را دشمن می‌دارد».

رسول خدا(ص) پیش از آن نیز بارها علی‌(ع) را به امامت و جانشینی خود معرفی فرموده بود.

۳- ماجرا بسیار بدیهی و همه فهم بود. اسلام برای تحقق به امام و پیشوا نیاز دارد. امامان‌(ع) که از آنها با عنوان «اولوالامر» نیز یاد شده است باید معصوم و برّی از گناه باشند چرا که به اطاعت از آنها امر شده است. «‌یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ … ‌ای اهل ایمان از خدا و رسول و اولوالامر پیروی کنید».

از دیگر سو، خدای سبحان به عدل و داد امر فرموده و به کارهای زشت و ناشایست امر نمی‌کند. از این روی در نگاه قرآن به وضوح و بی‌کمترین تردید می‌توان دید که اولاً؛ امت به « امام» نیاز دارد و ثانیاً امام باید «معصوم» باشد و اما شناخت امام معصوم برای انسان‌ها امکان‌پذیر نیست و تنها از کسی برمی‌آید که از احوال درون و بیرون و اعمال و رفتار و افکار پنهان و آشکار همگان با خبر باشد. یعنی فقط خدا. نتیجه خالی از ابهام آن که امامان بایستی از جانب خدا معرفی شده باشند.

مگر می‌توان این ادعای باطل را پذیرفت که خدا به اطاعت از امام معصوم فرمان داده باشد اما او را به مردم معرفی نکرده باشد؟! …

۴- غدیر اما، منحصر به روز هجدهم ماه ذیحجه سال دهم هجری نیست. مگر آموزه‌های قرآن محدود به زمان است؟! … از حضرت امام است که می‌فرمودند « غدیر منحصر به آن زمان نیست، غدیر در همه اعصار باید باشد و روشی که حضرت امیر(ع) در این حکومت پیش گرفته است، باید روش ملت‌ها و دست‌اندرکاران باشد» و باز هم از آن بزرگوار است «‌ولایتی که در حدیث غدیر است به معنای حکومت است‌» و این نیز از بیانات رهبر معظم انقلاب است «‌آن کسانی که سعی کردند اسلام را از مسائل اجتماعی و از مسائل سیاسی برکنار بدارند و آن را منحصر کنند به مسائل شخصی و مسائل خصوصی زندگی افراد و در واقع نگاه سکولار به اسلام داشته باشند جوابشان مسئله‌ غدیر است‌».

در غدیر سخن از حاکمیت حیات‌آفرین اسلام در میان است و این همان نکته بر زمین مانده‌ای بود که در انقلاب اسلامی به صحنه آمد و این‌گونه بود که غدیر و کربلا به یکدیگر گره خوردند و درپی آن مردمان این سرزمین سقف ظلمانی نظام سلطه را شکافتند و طرحی نو درانداختند و … بخوانید!

۵- در میانه جنگ صفین مالک‌اشتر با حسرت به عمار گفته بود؛ «‌کاش می‌توانستیم علی‌(ع) را به عصری ببریم که مردم قدرش را بدانند و راه و رسمش را بر صدر بنشانند» و عمار به او دلداری داده بود که «‌آن روزها در راه است» و از مردمی خبر داده بود که در صلب پدران و رحِم مادران خویشند و چون آن عصر که مالک آرزو کرده بود فرا برسد، لبیک‌گویان از راه می‌رسند، مردمانی که از «‌من‌» و «‌ما» گذشته‌اند و به خدا رسیده‌اند. نه در سر سودای سود دارند و نه در دل، غم بود و نبود، دل در گرو اسلام ناب محمدی‌(ص) دارند و علی‌(ع) را امام و مولی و مقتدای خود می‌دانند.

نگاهی به تاریخ بیندازید! غیر از عصر خمینی و خامنه‌ای، دوران و مردمانی را می‌بینید که با آنچه عمار نشانی آن را به مالک داده بود انطباق داشته باشد؟!

۶- بعد از ظهر عاشورا، ساعتی قبل از آن که مولای مظلوم ما «سر» بدهد، ندای «هل من ناصر» سر داده بود. فرزند رسول‌خدا(ص) چه کسی را به یاری می‌طلبید؟ در این سو که یارانش همه به خون غلتیده‌ و در آن سوی، دشمنانش با شمشیرهای آخته به ریختن خونش ایستاده‌ بودند! پس حسین روی سخن با که داشت؟ و کدام جماعت را به یاری می‌طلبید؟!

حسین ما می‌دانست که کربلا آغاز راه است و عاشورا، شروع ماجرا …

بار دیگر نگاهی به تاریخ بیندازید! چه می‌بینید؟ آیا مولای شهید ما در آن بعد از ظهر غمزده یاران خود در عصر خمینی و خامنه‌ای را به یاری نمی‌طلبید؟ تاریخ در چنته خود دوران دیگری را سراغ ندارد.

۷- محمد حسنین هیکل روزنامه‌نگار معروف و بلند آوازه مصر دو بار به دیدار امام خمینی(ره) آمده بود، ابتدا در پاریس و سپس در سال ۱۳۵۸ در تهران. او بعد از دیدار تهران، خاطرات خود از این دیدار را در کتابی نزدیک به صد صفحه منتشر کرده است.

حسنین هیکل می‌نویسد« امام خمینی را یکی از اصحاب رسول خدا(ص) در صدر اسلام یافتم که با معجزه از تونل زمان عبور کرده و به قرن حاضر آمده است تا سپاهیان علی‌(ع) را که پس از شهادت او و به خون غلتیدن اهل بیتش‌(ع) بی‌فرمانده شده بودند، فرماندهی کند و من این توان را در او می‌بینم».

حسنین هیکل، ولایت فقیه را نمادی از حاکمیت علی علیه‌السلام و در ادامه آن معرفی می‌کند و می‌گوید؛ ولایت فقیه یک «مین» بود که علی در صدر اسلام کاشت و خمینی در قرن بیستم زیر پای استکبار منفجر کرد …

۸- هنری کیسینجر می‌گوید: «‌آیت‌الله خمینی، غرب را با بحران جدی برنامه‌ریزی مواجه کرد، تصمیمات او آن‌چنان رعدآسا بود که مجال هر نوع تفکر و برنامه‌ریزی را از سیاستمداران و نظریه‌پردازان می‌گرفت… هیچ‌کس نمی‌توانست تصمیمات او را از پیش حدس بزند، او با معیارهای دیگری غیر از معیارهای شناخته‌شده در دنیای امروز سخن می‌گفت و عمل می‌کرد. گویی از جای دیگری الهام می‌گرفت، دشمنی آیت‌الله خمینی با غرب، برگرفته از تعالیم الهی او بود. او در دشمنی خود نیز خلوص‌نیت داشت‌».

۹- ایمانوئل والرشتاین، جامعه‌شناس بلندآوازه آمریکایی با نگرانی می‌گوید؛ «مانع اصلی پیش‌روی ما دکترین ولایت ‌فقیه امام خمینی است… همه نظریه‌ها درگذر زمان کمرنگ و کهنه شده و به تاریخ می‌پیوندند، ولی نظریه ولایت ‌فقیه [امام] خمینی هر روز پررنگ‌تر و سرزنده‌تر می‌شود و مسلمانان بسیاری را به خود جلب می‌کند».

و صدها نمونه دیگر که با نگاهی -هرچند گذرا- به نقطه‌ای که امروزه در آن ایستاده‌ایم به وضوح قابل دیدن است و به جرأت می‌توان گفت «‌روزی شعار کل جهان می‌شود علی(ع)‌».

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

‌روزی شعار کل جهان می‌شود علی(ع) بیشتر بخوانید »

پا به پای انقلاب با شورای نگهبان


شریعتمداری: تفکر بسیجی پویا و انسان ساز است/شرایط امروز ما خطیر است نه خطرناک - کراپ‌شده

مدیر مسئول روزنامه کیهان در یادداشتی اختصاصی برای پایگاه اطلاع رسانی شورای نگهبان، به تبیین جایگاه و نقش این شورا در تضمین اسلامیت و جمهوریت نظام جمهوری اسلامی ایران پرداخت.

به گزارش مجاهدت از مشرق به نقل از پایگاه اطلاع رسانی شورای نگهبان، حسین شریعتمداری نماینده ولی فقیه در موسسه کیهان و مدیر مسئول روزنامه کیهان، در یادداشتی اختصاصی به مناسبت ۲۶ تیر سالروز تاسیس شورای نگهبان، به جایگاه و نقش این شورا در مقایسه با نهادهای متناظر در کشورهای دیگر پرداخت.

متن کامل این یادداشت به شرح ذیل است:

۱ ــ تاسیس و تشکیل یک نظام  حکومتی، تمام کار نیست. نظام حکومتی بعد از تاسیس به حفاظت و حراست نیاز دارد. چراکه اگر در ساختار نظام هیچ نهاد و مرکزی برای حفظ اصول و مبانی نظام وجود نداشته باشد، کمترین امیدی به بقای آن نیست. حتی تصور این که در یک نظام حکومتی هیچ نهاد و مرکزی برای نظارت بر مفاد قوانین، صلاحیت مسئولان و انطباق قانون با مبانی مورد قبول نظام، وجود نداشته باشد، نه فقط تعجب آور است، بلکه احمقانه نیز هست. فرض کنید که مسئولان نظام کسانی باشند که به نظام اعتقادی ندارند! و یا قوانینی که در قوه مقننه وضع می‌شود با مبانی و اصول نظام همخوانی نداشته و با آن در تعارض باشد! بدیهی است که یک نظام حکومتی با این مختصات کمترین زمینه ای برای تداوم و بقا نخواهد داشت. شورای نگهبان در جمهوری اسلامی ایران  برای تامین این نیاز ضروری و حیاتی پیش بینی شده و در قانون اساسی گنجانده شده است.

۲ ــ وجود یک مرکز و نهاد با مسئولیت حفاظت از اصول و مبانی یک نظام حکومتی منحصر به ایران اسلامی و شورای نگهبان نیست بلکه در ساختار تمام نظام‌های حکومتی دنیا (غیر از نظام‌های قبیله‌ای یا حکومت‌هایی که با دیکتاتوری مطلق اداره می‌شوند، نظیر عربستان و امارات) مرکز و یا نهادی شبیه شورای نگهبان وجود دارد که وظیفه آن مراقبت بر وضع قوانین و تائید یا رد صلاحیت کسانی است که به مسئولیت‌های کلیدی نظیر ریاست جمهوری، نخست وزیری، وزارت، نمایندگی مجلس و … گُمارده می‌شوند. این نهاد در برخی از کشورها با عنوان « دادگاه قانون اساسی » در ساختار نظام گنجانده شده و از عالی ترین رتبه حکومتی برخوردار است و از این روی «‌ دادگاه عالی»‌نامیده می‌شوند. حوزهٔ اصلی اختیارات این دادگاه‌ها نظارت بر قوانین مصوبه و بررسی سازگاری یا ناسازگاری آنها با قانون اساسی است. در این وجیزه به دیوان عالی قانون اساسی در آمریکا اشاره ای گذرا داریم. این بررسی اجمالی به وضوح نشان می‌دهد که شورای نگهبان جمهوری اسلامی ایران در مقایسه با سایر موارد مشابه  مترقی ترین، علمی ترین و مردمی ترین آنهاست. بخوانید!

۳ ــ دیوان عالی قانون اساسی در آمریکا (سوپریم کورت ــ  Supreme Court of the United States ) نامیده می‌شود و در هرم قضایی آمریکا از بالاترین جایگاه برخوردار است.

سوپریم کورت از ۹ قاضی تشکیل شده است. قضات دیوان عالی از سوی رئیس جمهور آمریکا و با رای اعتماد مجلس سنا منصوب می‌شوند. ماموریت و مسئولیت قضات دیوان عالی مادام العمر است و هیچ مقامی حتی رئیس جمهور، سنا، مجلس نمایندگان و کنگره حق عزل آنها را ندارند (مقایسه کنید با انتصاب فقها و انتخاب ۶ حقوقدان شورای نگهبان).

 دیوان عالی آمریکا، تنها مرجع  تفسیر قانون اساسی است (همان وظیفه ای که شورای نگهبان بر عهده دارد و رسانه ها و محافل غربی و پادوهای داخلی آنها علی الدوام علیه آن تبلیغ کرده و دست به شانتاژ می‌زنند).

ماموریت دیگر سوپریم کورت نظارت بر مصوبات کنگره، مجلس نمایندگان و مجلس سنای آمریکاست و چنانچه  قوانین تصویب شده با قانون اساسی آمریکا مغایرت داشته باشد به دستور سوپریم کورت از درجه اعتبار ساقط می‌شود. (باز هم مقایسه کنید با تبلیغات پر حجم دشمنان علیه  همین ماموریت شورای نگهبان).

دیوان عالی قانون اساسی آمریکا بالاترین مرجع تصمیم گیری در حوزه ماموریت‌ها و وظایف خود است و هیچ مقامی حق عدول و سرپیچی از تصمیمات آن را ندارد.

اعضای سوپریم کورت براساس سلیقه و نظر خود تصمیم می‌گیرند و موظف به انطباق تصمیمات خود با هیچ قانون و دستورالعملی نیستند! ( مقایسه کنید با تصمیمات شورای نگهبان که  باید برای هریک از این تصمیم‌ها توجیه و توضیح قانونی داشته باشد و مغایرت فلان مصوبه با قوانین اسلامی و یا قانون اساسی را اعلام کند).

اعضای دیوان عالی آمریکا در مقابل هیچ مرجع و کانون دیگری پاسخگو نیستند (بازهم مقایسه کنید با شورای نگهبان خودمان) به عنوان مثال در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۰ آمریکا علی رغم آن که تعداد آراء «الگور» از جرج بوش بیشتر بود، سوپریم کورت جرج دبلیو بوش (بوش پسر) را برنده انتخابات اعلام کرد و آب هم از آب تکان نخورد!

۴ ــ اگرچه همه ماموریت‌های شورای نگهبان ضرورت بنیادین دارند ولی در میان وظایف و ماموریتی که در قانون اساسی برای شورای نگهبان تعریف شده است، دو ماموریت از بیشترین اهمیت برخوردار بوده و در حفظ و حراست از موجودیت نظام نقش سرنوشت ساز و تعیین کننده دارند. اول؛  نظارت بر قوانین و مصوبات به منظور عدم مغایرت آنها با قانون اساسی و احکام شرعی و دوم؛ بررسی صلاحیت نامزدهای ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و مجلسی خبرگان رهبری.

شورای نگهبان با انجام این دو ماموریت، راه ورود عناصر و عوامل ناهمخوان با مبانی اصلی نظام به کانون‌ها و مراکز تصمیم ساز و سیاست پرداز جمهوری اسلامی سد می‌کند و این به تنهایی  تضمین کننده حفظ، تداوم و بقای نظام است و منحصر به شورای نگهبان در جمهوری اسلامی ایران نیز نمی‌باشد بلکه در تمام نظام‌ها و سیستم‌های حکومتی به عنوان یک اصل بدیهی و غیر قابل خدشه تعریف شده و انجام می‌پذیرد. بدیهی از این روی که سپردن مسئولیت های کلیدی یک نظام حکومتی به کسانی که ( به هر علت) با مبانی نظام زاویه دارند و یا به دلایل دیگری صلاحیت‌های لازم برای تصدی آن مسئولیت را ندارند، زمینه سازی برای فروپاشی و سقوط نظام است و چنانچه از روی عمد باشد، «خیانت» و در غیر اینصورت «حماقت» است و حالت و احتمال سومی در میان نیست.

۵ ــ  شورای نگهبان یکی از مردمی ترین نهادها در ساختار جمهوری اسلامی است. چرا؟! بخوانید!

اول آن که از موجودیت جمهوری اسلامی ایران که امانت مردم است حفاظت می‌کند و دوم این که با بررسی و تائید یا ردصلاحیت نامزدها به مردم در  انتخاب گزینه مطلوب و پرهیز از حضور  افراد نامطلوب و فاقد صلاحیت در مراکز کلیدی نظام  کمک می‌کند.

توضیح آن که شناخت هویت نامزدها برای همه مردم امکان پذیر نیست چرا که به اطلاعات لازم برای پی بردن به هویت آنها دسترسی ندارند و از سوی دیگر این اطلاعات نمی‌تواند و نباید به صورت علنی اعلام شود، زیرا پای آبروی نامزدها در میان است و از جمله آن که ممکن است فلان نامزد صلاحیت لازم برای کاندیداتوری ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و یا مجلس خبرگان را نداشته باشد ولی در همان حال برای تصدی برخی از مسئولیت های دیگر مناسب باشد و یا فلان نامزد نقطه نامطلوبی در  کارنامه خود داشته باشد که اعلام آن بازی با آبرو و حیثیت وی تلقی شود. خُب چاره چیست؟

در این نقطه است که شورای نگهبان به عنوان نهادی متشکل از اعضای مومن، آگاه و با تقوی به کمک مردم می شتابد. اطلاعات لازم درخصوص نامزدها را از مراجع ذیربط دریافت می‌کند و با بررسی‌های میدانی که توسط ناظران  گزینش شده شورا  انجام می‌پذیرد، اطلاعات بیشتری به دست می‌آورد. مجموعه این اطلاعات بعد از بر رسی و راستی آزمایی به تائید و یا ردصلاحیت نامزد مربوطه منجر می‌شود.

حالا دیگر مردم در صلاحیت نامزدهای معرفی شده تردیدی ندارند و تنها سلیقه‌های متفاوت سیاسی در انتخاب این یا آن نامزد نقش دارد. همین جا باید به این نکته عالمانه از قول حضرت آقا اشاره کرد که می فرموده اند: « سهوها و نسیان‌ها و خطاها در همه امور، متصور است و از همه کس قابل صدور است، آنها بحث دیگری است؛ اما پیکره نظام، انطباقش با اسلام، انطباقش با موازین اسلامی و با قانون اساسی، مرهون حضور و دقت شورای نگهبان است و کار بسیار بزرگی است» .

۶ ــ گفته می‌شود ــ و دور از انتظار هم نیست ــ که ۷۰ درصد کسانی که به هنگام پیروزی انقلاب اسلامی در قید حیات بوده اند، از دنیا رفته اند و بر این اساس ادعا می‌کنند که رفراندوم تعیین نوع حکومت از استواری و اتقان قبلی برخوردار نیست! در این خصوص گفتنی‌ها بسیار است ولی در این وجیزه به چند نکته کوتاه و مستند اشاره می‌شود:

الف ــ حضور چند ده میلیونی مردم در سالروز پیروزی انقلاب اسلامی و نمونه‌ها مشابه دیگر، به وضوح حکایت از آن دارد که اگر هم مردم به برخی از عملکردها انتقاد داشته باشند ــ که طبیعی نیز هست ــ ولی به اصل نظام کاملاً وفادار هستند.

ب ــ در تشییع پیکر مطهر سردار دلها، شهید حاج قاسم سلیمانی، چند ده میلیون از مردم ایران اسلامی در سراسر کشور حضور یافته بودند و اگر قرار بود به درخواست همه شهرها برای تشییع جداگانه پیکر وطهر آن شهید بزرگوار پاسخ مثبت داده شود، چه بسا که تدفین آن عزیز به چند ماه بعد از شهادتش موکول می‌شد. حاج قاسم نماد انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی و اعتقاد راسخ به امام را حل و خلف حاضر ایشان بود.

ج  ــ  طی چند ماه اخیر سرود «سلام فرمانده» که با توجه به لطافت آهنگین و صلابت آهنین آن به جرات می‌توان گفت که برگه هویت انقلاب اسلامی و شناسنامه ملت‌های مسلمان است، با سرعتی فراتر از تصور و با شتابی معجزه‌گون، نه فقط سراسر ایران اسلامی را فرا گرفته، بلکه مرزهای جغرافیایی را نیز پشت سر گذاشته و هرجا مسلمانی هست و در هر منطقه‌ای که مسلمان‌نشین است، دل‌ها را به تسخیر درآورده است. این استقبال بی نظیر (و نه کم نظیر) به چه معنی است؟!

د ــ و … ده‌ها نمونه غیرقابل انکار دیگر از گسترش روز افزون الگوی جمهوری اسلامی ایران که شرح آن مثنوی هفتاد من کاغذ است و به درازا می‌کشد. شورای نگهبان از این امانت گرانقدر مردم ایران و به بیان جامع تر از این امانت گرانبهای جهان اسلام و همه ملت‌های مسلمان حفاظت می‌کند.

۷ ــ حالا و بعد از شرحی که درباره شورای نگهبان و جایگاه سرنوشت ساز آن از نظرتان گذشت، وقت آن است که از میان ده‌ها نظری که  حضرت امام و رهبر معظم انقلاب درباره شورای نگهبان بیان کرده اند به دو جمله از این دو بزرگوار نگاهی بیندازید.

* «و ظیفه شورای نگهبان حفظ نظام جمهوری اسلامی است که با آن هیچ حکم و امری مزاحمت نمی‌کند» (امام خمینی(ره)).

* « بود و نبود شورای نگهبان به معنای بود و نبود نظام جمهوری اسلامی است؛ در این هیچ تردیدی نباید بکنید». (رهبر معظم انقلاب).

این دیدگاه درباره شورای نگهبان را با دیدگاهی که به حکمت درباره جایگاه سپاه مطرح شده است مقایسه کنید. چه شباهت عجیبی دارند …. «اگر سپاه نبود، کشور هم نبود» و «بود و نبود شورای نگهبان به معنای بود و نبود نظام جمهوری اسلامی است».

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پا به پای انقلاب با شورای نگهبان بیشتر بخوانید »

عصای موسی است، چوبدستی نیست!

واکنش حسین شریعتمداری به اظهارات اخیر ظریف/ آمریکا باید غُصه بخورد، شما چرا؟!



مدیر مسئول روزنامه کیهان به اظهارات اخیر وزیر خارجه دولت قبل واکنش نشان داد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، حسین شریعتمداری، مدیر مسئول روزنامه کیهان درباره اظهارات اخیر محمدجواد ظریف وزیر خارجه دولت‌های یازدهم و دوازدهم اظهار داشت: آقای ظریف در اظهارات اخیر خود برخی از واقعیات بدیهی را انکار کرده است. کاش ایشان به جای آن که یک‌طرفه به قاضی برود، با برخی از صاحب‌نظران دیگر به بحث و گفت‌وگوی رو در رو می‌نشستند تا میزان صحت اظهاراتشان برای همگان مشخص شود.

وی درباره این جمله ظریف که اسرائیل فخری زاده را زد که برجام را نابود کند، گفت: شهید فخری زاده به شدت با برجام مخالف بود و صوت و تصویر آن شهید بزرگوار موجود است که نشان می‌دهد ایشان از مخالفان سرسخت برجام بوده اند؛ بنابراین باید به جناب ظریف گوشزد کرد که اسرائیل فخری زاده را زد که یکی از دانشمندان مخالف سر سخت برجام را حذف کند تا برجام حفظ شود. اسرائیل اگر قصد نابودی برجام را داشت باید کسانی را می‌زد که از برجام حمایت می‌کنند. 

مدیر مسئول روزنامه کیهان بیان داشت: کاش آقای ظریف و دوستانشان به جای این همه تعریف و تمجید از برجام فقط به یکی از دستآوردهای آن اشاره می‌کردند! مگر مذاکرات منجر به برجام برای لغو تحریم‌ها نبود؟! خُب آقایان بفرمایند کدام تحریم را لغو کرده اند؟ چرا توضیح نمی‌دهند که نه فقط هیچ تحریمی لغو نشده، بلکه صدها تحریم دیگر هم به آن اضافه شده است. آیا آقایانی که خود را کار بلد و متخصص مذاکره جا می‌زنند، می‌توانند این واقعیت تلخ را انکار کنند؟!

شریعتمداری ادعای ظریف که شهید فخری زاده را در حفاظت از خود بی مبالات نامیده است، تعجب‌آور دانست و گفت: رژیم صهیونیستی نزدیک به ۲۰ سال درپی ترور شهید فخری زاده بود و برای ترور آن شهید بزرگوار از پیچیده‌ترین تجهیزات استفاده کرده است. اگر شهید فخری زاده در حفاظت خود بی مبالات بود اسرائیل به آسانی می‌توانست دست به این جنایت بزند و چه نیازی داشت که ۲۰ سال برای ترور او طرح و نقشه بریزد و نهایتاً از پیچیده‌ترین تجهیزات نیز استفاده کند؟! 

مدیر مسئول روزنامه کیهان درباره مصوبه مجلس با عنوان اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها که ظریف آن را چرت نامیده و گفته است «آن کسی که این مصوبه را دنبال کرد و می‌خواست خودش کاندیدای ریاست جمهوری شود، نمی‌دانست نه خودش می‌شود نه ظریف قصد کاندید شدن داشت»، تصریح کرد: این طرح بعد از تصویب با مخالفت شدید دولت سابق و مخصوصاً آقایان روحانی و ظریف روبرو شد تا آنجا که علی رغم تبدیل آن به قانون، از اجرای آن خودداری می‌کردند و بعد از تاکید رهبر معظم انقلاب از روی اجبار به اجرای آن تن دادند. طرح راهبردی لغو تحریم ها، چالش هسته‌ای را از انفعال و وادادگی در مقابل آمریکا به طلبکاری از حریف تبدیل کرد و موضوع و متن آن بر این اساس بودکه وقتی آمریکا و اروپا به تعهدات خود عمل نمی‌کنند، ما نیز امتیازاتی را که داده ایم به تدریج پس می‌گیریم و این پروژه را اجرا کردیم.

وی افزود: بعد از اجرای این طرح، آمریکا که تا آن هنگام موضع طلبکارانه داشت به انفعال افتاد. پیش از آن، آمریکا علاوه بر امتیازات نقدی که از آقایان در مقابل وعده نسیه گرفته بود، امتیازات دیگری نیز مطالبه می‌کرد، ولی با اجرای طرح یاد شده به وضوح دید که دوران دیپلماسی التماسی پایان یافته و حالا ایران است که وعده‌های بر زمین مانده را مطالبه می‌کند و در مقابل عدم تعهد حریف نیز منفعل و تماشاچی نیست بلکه امتیازاتی را که قبلا” داده بود، یکی پس از دیگری پس می‌گیرد.

شریعتمداری بیان داشت: در ادامه اجرای این مصوبه مجلس بود که آمریکا برای بازگشت به برجامی که از آن خارج شده بود به التماس افتاد و اکنون این ایران است که از موضع اقتدار به آمریکا اجازه نمی‌دهد بدون لغو همه تحریم‌ها و ارائه تضمین محکم وارد برجام شود. باید از آقای ظریف پرسید آیا طرح راهبردی آمریکا و اروپا را به انفعال و التماس نکشیده است؟! جنابعالی که امضای جان کری را تضمین می‌دانستید چرا برای شنیدن عجز و لابه آن‌ها برای بازگشت به برجام گوش شنوائی ندارید؟! اگر این طرح مجلس و نتیجه آن عین واقعیت است که هست چرا آقایان انفعال در مقابل آمریکا را به برخورد مقتدرانه‌ای که دولت سیزدهم دنبال می‌کند ترجیح می‌دهند؟! و اساساً چرا اقدام مقتدرانه ایران علیه آمریکا را اقدامی علیه خود می‌دانند؟! آمریکا باید عصبانی باشد که هست، شما چرا؟! 

مدیر مسئول کیهان در پاسخ به این پرسش که منظور ظریف از اینکه می‌گوید «آن کسی که این مصوبه را دنبال کرد و می‌خواست خودش کاندیدای ریاست جمهوری شود، ولی نمی‌دانست نه خودش می‌شود نه ظریف قصد کاندید شدن داشت»، چه کسی است؟ بیان داشت: منظور ایشان آقای قالیباف است که برای تصویب این طرح در مجلس تلاش فراوانی کرد. هنگام ارائه طرح برخی از نمایندگان تحت تاثیر شانتاژ دولتمردان روحانی به احتمال برخورد سخت آمریکا (در صورت تصویب این طرح) اشاره می‌کردند و آقای قالیباف و سایر موافقان طرح برای آن‌ها توضیح می‌دادند که اگر چالش هسته‌ای به همین روال ادامه پیدا کند، نه فقط برنامه هسته‌ای ایران به نابودی کشیده می‌شود، بلکه اقتصاد کشورمان نیز برای همیشه با اختلال جدی روبرو خواهد بود و با استدلال منطقی و برگرفته از واقعیات نشان می‌دادند که تمام امید آمریکا به انفعال و روش التماسی تیم هسته‌ای دولت آقای روحانی است و باید به این انفعال پایان داده شود و تاکید داشتند که در مقابل عهد شکنی آمریکا و اروپا، کاهش تدریجی امتیازاتی که داده ایم حق مسلم کشورمان است.

وی ادامه داد: بنابراین آقای ظریف و سایر دولتمردان آقای روحانی باید از آقای قالیباف و سایر دست اندرکاران تصویب طرح اقدام راهبردی لغو تحریم‌ها که آن‌ها را از وادادگی و انفعال و تسلیم در مقابل باج خواهی آمریکا نجات داد تقدیر و تمجید کنند، ولی معلوم نیست چرا به جای آمریکا غصه می‌خورند؟!

شریعتمداری درباره این بخش از اظهارات ظریف که گفته انگیزه قالیباف از تلاش برای تصویب طرح اقدام راهبردی لغو تحریم‌ها زمینه سازی برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری بوده است، تصریح کرد: این بخش از اظهارات آقای ظریف نیز تعجب آور است چراکه آقای قالیباف بعد از ریاست مجلس اعلام کرده بود قصد نامزدی برای ریاست جمهوری را ندارد و معلوم نیست آقای ظریف برای ادعای خود چه شاهد و قرینه و استدلالی دارند؟!

مدیر مسئول کیهان درباره اظهارات امروز بایدن، رئیس جمهور آمریکا اشاره کرد که گفته است فشار بر ایران را تا بازگشت ایران به برجام ادامه می‌دهیم، اظهار داشت: این هم شاهدی دیگر بر نادرستی اظهارات آقای ظریف است. آقایان بدون آن که قادر باشند حتی یک دستآورد برای برجام ارائه بدهند، از آن تعریف و تمجید می‌کنند و برجام را به زیان آمریکا معرفی می‌کنند که باید از جناب ظریف پرسید اگر برجام به زیان آمریکاست چرا برای بازگشت به آن التماس می‌کند؟! آیا هنوز هم آقای ظریف معتقد است «اسرائیل فخری زاده را زد که برجام را نابود کند»؟! و آیا هنوز هم طرح راهبردی مجلس برای لغو تحریم‌ها را «چَرت» می‌داند و آقای قالیباف را به خاطر تلاش برای تصویب آن ملامت می‌کند؟!

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

واکنش حسین شریعتمداری به اظهارات اخیر ظریف/ آمریکا باید غُصه بخورد، شما چرا؟! بیشتر بخوانید »

افلاطون اگر بود از خنده غش می‌کرد!

آن قطعنامه و این بیانیه‌!



حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان در یادداشتی به نامه سرگشاده ۶۱ اقتصاددان مدعی اصلاحات که معتقد به اینکه ایران در آستانه تورم سه رقمی است، واکنش نشان داد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، حسین شریعتمداری طی یادداشتی با عنوان “آن قطعنامه و این بیانیه‌!” در روزنامه کیهان نوشت:

۱- اوایل سال ۱۳۵۹ در میان حیرت مردم و مسئولان وقت، پیشنهاد انحلال ارتش مطرح شد، تا آنجا که برخی از افراد ساده‌لوح و دارای مسئولیت نیز بر آن اصرار می‌ورزیدند. این پیشنهاد با توجه به آن که ارتش در بحبوحه انقلاب به ملت پیوسته و حمایت جانانه حضرت امام را نیز با خود داشت، عجیب به نظر می‌رسید و البته خیلی زودتر از آنچه پیشنهاددهندگان انتظارش را داشتند نیز از نفس افتاد…

اما چند ماه بعد ۳۱ شهریورماه همان سال ارتش صدام که از سوی قدرت‌های بزرگ آن روز تا بن‌دندان مسلح شده بود به ایران اسلامی حمله کرد!

۲- آن شب که قرار بود آمریکا برای آزادی گروگان‌های جاسوس دزدانه وارد ایران شود، چراغ‌های ورزشگاه شیرودی را برخلاف همیشه روشن نگاه داشته بودند! چرا؟! برای آن که قرار بود هلی‌کوپترهای آمریکا در محل این ورزشگاه فرود آمده و مأموریت آزادی گروگان‌های جاسوس را از آن نقطه آغاز کنند! چه کسانی چراغ‌های ورزشگاه را روشن نگاه داشته بودند و با چه بهانه‌ای؟!

۳- دو روز قبل از حمله شبانه آمریکا که با معجزه الهی در صحرای طبس روبه‌رو شده و ناکام ماند، تمام توپ‌های ضدهوایی اطراف پایگاه منظریه (۴۰ کیلومتری قم‌) را به بهانه بازبینی فنی و ارتقاء کیفیت از اطراف پایگاه جمع‌آوری کرده بودند! چرا؟! چون قرار بود هواپیماهای هرکولس (C ‪_‬‌۱۳۰‌) آمریکا در منظریه فرود بیایند و منتظر بمانند تا گروگان‌های جاسوس بعد از ربایش از لانه جاسوسی با هلی‌کوپترهای آمریکایی به آن نقطه منتقل شده و با هواپیماهای هرکولس از ایران خارج شوند!‬

۴‌- چند ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸، یکی از مسئولان که در گذشته جایگاه و رده بالایی داشت به ناگاه احتمال تقلب در انتخابات پیش‌روی را مطرح کرد! پدیده‌ای که اتفاق آن در ساختار انتخاباتی جمهوری اسلامی ایران ناممکن است و… چند ماه بعد فتنه آمریکایی اسرائیلی ۸۸ با رمز تقلب! کلید خورد. 

۵- در جریان بیداری اسلامی در کشورهای منطقه که منافع آمریکا و متحدان غربی و عبری و عربی آن به مخاطره افتاده بود، دو تن از سران فتنه ۸۸ با ارسال نامه‌ای به وزارت کشور خواستار صدور مجوز برای راهپیمایی به حمایت از مردم مصر و تونس شدند و قبل از پاسخ وزارت کشور، تارنمای فارسی‌زبان وزارت خارجه رژیم صهیونیستی مسیر راهپیمایی را اعلام کرد!

چند روز بعد معلوم شد سران و اصحاب فتنه ۸۸ که یک سال قبل در جریان فتنه یاد شده‌، هویت آمریکایی-اسرائیلی آنها برملا شده بود با برنامه دیکته شده بیرونی (دقیقاً نظیر دیکته فتنه ۸۸‌)‌ قرار بود با اعلام حمایت از مردم مصر و تونس بدنامی برملا شده خود را به انقلابیون این دو کشور نیز منتقل کنند و مردم مصر و تونس را در ادامه انقلابی که آغاز کرده بودند، با تردید روبه‌رو سازند. 

۶‌- همزمان با شکل‌گیری مذاکرات هسته‌ای در دولت قبل، برخی از مسئولان وقت از طریق روزنامه‌ها و رسانه‌های تحت مدیریت خود و مصاحبه‌های پی‌درپی اعلام می‌کردند که حتی آب خوردن مردم هم به توافق هسته‌ای وابسته است! تا آنجا که ادعا می‌کردند، حتی توافق بد هم از عدم توافق بهتر است و… بعد از مدتی برجام را که فاجعه‌ای خطرناک بود به ملت تحمیل کردند!

۷ و ۸ و ۹ و ۱۰ و…

چند روز قبل، همزمان با صدور قطعنامه ضدایرانی شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، ۶۱ نفر از مدعیان اصلاحات که غالب آنها از بانیان مشکلات اقتصادی امروز بوده‌اند و در دولت آقای روحانی مدیریت و مسئولیت داشتند درحالی که خود را «اقتصاددان»! معرفی می‌کردند با صدور بیانیه‌ای ضمن انتقاد به مشکلاتی که خود بانی و عامل آن بوده‌اند، ادعا کردند که اگر شرایط به همین منوال پیش برود، تورم ۳ رقمی خواهد شد!

اگر از ده‌ها پرسش که در گزارش کیهان ۲۲ خرداد ماه به برخی از آنها اشاره شده است و به یقین تهیه‌کنندگان بیانیه پاسخی برای آن نداشته و ندارند، صرف‌نظر کنیم، این پرسش در میان است که چرا بیانیه مزبور دقیقاً همزمان با صدور قطعنامه ضدایرانی آژانس تهیه و منتشر شده است؟! و چرا متن آن با انگیزه اعلام شده قطعنامه آژانس، یعنی ناامید کردن ملت و زیر سؤال بردن تلاش‌های بی‌وقفه دولت و… همخوانی غیرقابل انکاری دارد؟!

انتظار آن است که مسئولان و مراکز ذی‌ربط از کنار این‌گونه رخدادها به آسانی و با ساده‌اندیشی عبور نکنند!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آن قطعنامه و این بیانیه‌! بیشتر بخوانید »

حالا بفرمائید چه کاسه‌ای زیر این نیم کاسه است!؟

ادامه حضور در NPT مجوز ترور دانشمندان است!



با جرأت می‌توان گفت که ادامه حضور کشورمان در NPT غیر از صدور مجوز برای ترور دانشمندان، تخریب تاسیسات نظامی و هسته‌ای و برباد دادن امکانات و ظرفیت‌های داخلی هیچ نتیجه دیگری نداشته و نخواهد داشت!

حسین شریعتمداری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: نکات مستندی را که در پی آمده است، با دقت مطالعه کنید و سپس خودتان قضاوت کنید که آیا خروج ایران از «‌پیمان عدم اشاعه سلاح‌های هسته‌ای، NPT‌» تنها راه پیش روی کشورمان نیست؟! و آیا ترک این پیمان برای تامین امنیت و دفاع از منافع ملی جمهوری اسلامی ایران ضرورت فوری و حیاتی ندارد؟! بسم‌الله، بخوانید!

۱- ابتدا در این بخش از بیانات دقیق و موشکافانه رهبر معظم انقلاب که روز ۲۹ آبان ماه سال ۱۳۹۲ در جمع بسیجیان ایراد فرموده‌اند دقت کنید: «‌بر اساس اسناد موجود چند ماه قبل از جنایت اتمی آمریکا در ژاپن، هیتلر – یعنی رکن اصلی جنگ جهانی دوم – خودکشی کرده بود. موسولینی – یعنی رکن دیگر جنگ جهانی- نیز قبل از این حمله دستگیر شده بود و ژاپنی‌ها هم از دو ماه قبل برای تسلیم شدن اعلام آمادگی کرده بودند. واقعیت آن است که آمریکایی‌ها می‌خواستند سلاح جدیدشان یعنی بمب اتمی را در یک میدان واقعی آزمایش کنند که این کار را با کشتار مردم بی‌گناه هیروشیما و ناکازاکی انجام دادند، اما اکنون در تبلیغات خود به این جنایت لباس خدمت می‌پوشانند».

۲- آمریکا تنها کشوری است که از بمب اتم استفاده کرده و دست‌کم ۲۵۰ هزار انسان بی‌گناه را در بمباران دو شهر هیروشیما و ناکازاکی ژاپن قتل عام کرده است. طی ۷۷ سال گذشته هیچیک از دولت‌های آمریکا نه فقط آن جنایت هولناک را محکوم نکرده‌اند بلکه ادعا می‌کنند با بمباران هیروشیما و ناکازاکی به جنگ جهانی دوم خاتمه داده و از کشتار بیشتر در جریان جنگ یاد شده جلوگیری کرده‌اند! این ادعای دروغ در حالی است که از سه دولت محور آلمان، ایتالیا و ژاپن که در مقابل متفقین قرار داشتند، دولت‌های آلمان و ایتالیا در ژوئن سال ۱۹۴۵ – خرداد ۱۳۲۴- یعنی نزدیک به دو ماه قبل از بمباران هیروشیما و ناکازاکی (اوت ۱۹۴۵‌) بدون قید و شرط تسلیم شده بودند و دولت ژاپن نیز برای چگونگی تسلیم در حال مذاکره با متفقین بود. یعنی جنگ جهانی دوم با پیروزی متفقین پایان یافته بود. اما با وجود پایان جنگ چرا آمریکا از بمب اتمی استفاده کرد و صدها هزار انسان بی‌گناه را به خاک و خون کشید؟! ماجرای آن بارها وحشیانه‌تر و هولناک‌تر است‌‫.‬ بخوانید‫!‬‬‬

۳- ژنرال ‬«ویلیام لی‌هی» رئیس‌ وقت ستاد مشترک ارتش آمریکا در خاطرات خود اعتراف می‌کند که « ژاپن قبل از بمباران هیروشیما و ناکازاکی شکست خورده و آماده تسلیم بود. ژاپنی‌ها از دو ماه ‫‬قبل یعنی ژوئن ۱۹۴۵ نیز برای تسلیم اعلام آمادگی کرده و با ما در حال مذاکره بودند، بنابراین احساس من آن است که استفاده ما از بمب اتمی چیزی شبیه برخورد آدم‌های وحشی و قرون وسطایی بود».

«جک مدیگان» مشاور وقت وزارت جنگ آمریکا اعتراف می‌کند که «دانشمندان آمریکایی آزمایش‌های اولیه خود را با تزریق پلوتونیوم به بیماران و زندانیان و بدون اطلاع آنها آغاز کرده بودند و در ژانویه ۱۹۴۵، این پروژه که نام پروژه منهتن را داشت با تولید بمب هسته‌ای با موفقیت به پایان رسیده بود». وی تاکید می‌کند که «بمب اتمی تولید شده نیاز به آزمایش داشت و چنان‌که نتیجه آزمایش موفقیت‌آمیز بود، دیگر نیازی به ادامه تحقیق نبود و فرصت آزمایش نیز همیشه به دست نمی‌آمد. در واقع ژاپن، محل و فرصت این آزمایش بود»! سه هفته قبل از بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی- اواسط جولای ۱۹۴۵- ژنرال «رالف بارد» معاون فرمانده نیروی دریایی آمریکا با ارسال نامه‌ای رسمی برای «استیسون» وزیر جنگ، ضمن اشاره به تلفات انسانی سنگین و هولناک بمب اتمی و با تاکید بر درخواست برای تسلیم، توصیه می‌کند اکنون که تصمیم برای بمباران اتمی ژاپن در حال قطعی‌شدن است، بهتر است «اطلاعات لازم درباره قدرت تخریبی بمب اتمی اعلام شود» و نتیجه می‌گیرد که «ژاپن در حال تسلیم به طور قطع بعد از آگاهی از تلفات انسانی سنگین و هولناک بمب اتمی بدون قید و شرط تسلیم خواهد شد».

اما این توصیه از سوی «ترومن» رئیس‌جمهور وقت آمریکا رد می‌شود و انتشار هرگونه اطلاعات درباره بمب اتمی نیز ممنوع می‌گردد. ژنرال «رالف بارد» بعدها در خاطرات خود نوشت:«رد پیشنهاد من تردیدی باقی نمی‌گذارد که ادعای آمریکا درباره استفاده از بمب اتمی برای پایان دادن به جنگ جهانی دوم، فقط می‌تواند یک شوخی تلخ باشد و انگیزه اصلی در این جنایت هولناک، آزمایش تلفات انسانی بمب اتمی و ایجاد رعب و وحشت از قدرت آمریکا در جهان بوده است‌».

۴- برخی گزارش‌ها حکایت از آن دارند که آمریکا به بهانه تعقیب سران القاعده در غارهای «تارا بورا»ی افغانستان نیز از بمب‌های اتمی با تشعشعات رادیو اکتیو کم دامنه استفاده کرده است و نمونه‌ای از این نوع بمباران در یمن نیز گزارش شده است! همین جا برای درک مفهوم اخلاق در میان مقامات آمریکایی گفتنی است که بعد از تولید بمب نوترونی که یکی از خطرناکترین انواع بمب‌های اتمی است، «‌ساموئل کوهین‌» مخترع این بمب از آن با عنوان «‌بمب اخلاقی»! یاد کرده و گفته بود «‌بمب‌های نوترونی فقط موجودات زنده را می‌کشند و به ساختمان‌ها و تاسیسات آسیبی نمی‌رسانند»!

صرف‌نظر از جنایات بی‌شمار آمریکا و چند کشور اروپایی در طول تاریخ معاصر، موارد فوق که به جنایات اتمی آمریکا و قتل عام مردم بی‌گناه (تنها با هدف آزمایش ضریب تخریب انسانی بمب اتمی صورت گرفته است‌) به وضوح نشان می‌دهد که در چالش ۲۰ ساله هسته‌ای با چه هیولای جنایتکار و خونریز و غیرقابل کمترین اعتمادی روبه‌رو هستیم! حالا به ادامه ماجرا توجه کنید!

۵- بازرسی‌های آژانس از تاسیسات هسته‌ای و برخی مراکز نظامی کشورمان به بهانه اطمینان از صلح‌آمیز بودن فعالیت هسته‌ای ایران صورت گرفته و می‌گیرد و تاکنون بارها اعلام شده است که در فعالیت هسته‌ای ایران انحرافی به سوی تولید سلاح دیده نمی‌شود و آخرین نمونه آن، گزارش آمانو مدیرکل قبلی آژانس است که تاکید داشت در برنامه هسته‌ای ایران اگر قصور -‌FAILURE- یا تقصیری-‌BREACH- هم وجود داشت، اکنون برطرف شده است و… گفتنی است که آمریکا از طریق گروسی، مدیرکل فعلی آژانس که در آن هنگام معاون آمانو بود فشار فراوانی به آمانو وارد کرده بود که گزارش خود را پس بگیرد! ولی آمانو نپذیرفته بود.

و از سوی دیگر، مذاکرات هسته‌ای که نهایتاً تحمیل فاجعه برجام را به دنبال داشت با هدف لغو تحریم‌ها صورت گرفته بود ولی تحریم‌ها نه فقط لغو نشد بلکه صدها تحریم دیگر نیز به تحریم‌های قبلی اضافه شد! و تعداد تحریم‌ها از ۸۰۰ مورد به ۱۷۰۰ مورد رسید! یعنی تحریم‌ها دو برابر شد!

اکنون دقت بفرمائید! به قول معروف هم چوب را خورده‌ایم و هم پیاز را به خوردمان داده‌اند. به بیان دیگر از یک‌سو به سخت‌ترین و بی‌سابقه‌ترین بازرسی‌ها از تاسیسات هسته‌ای و برخی مراکز حساس نظامی خود تن داده‌ایم و از سوی دیگر تحریم‌ها نه فقط لغو نشده بلکه دو برابر هم شده است! کجای این نامعادله به سود کشورمان بوده است که قابل ادامه باشد؟! و بعد از چالش ۲۰ ساله هسته‌ای در کدام نقطه ایستاده‌ایم؟!

۶- حالا به چند نمونه زیر که فقط ‌اندکی از اعترافات فراوان و صریح مقامات آمریکایی است نگاهی بیندازید؛

الف- ۱۰ آگوست ۲۰۱۲ «جی کارنی» سخنگوی وقت کاخ سفید در یک کنفرانس خبری ‌می‌گوید: «ما «چشم» داریم و می‌توانیم برنامه هسته‌ای ایران را مشاهده کنیم.» وقتی خبرنگار از او می‌پرسد منظور شما از «چشم» چیست؟ می‌گوید: «منظورم بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی است که آخرین اطلاعات را در اختیارمان قرار می‌دهند»!

ب- (دو هفته پس از امضای برجام ) «ارنست مونیز» وزیر انرژی وقت آمریکا و یکی از اعضای گروه مذاکره‌کننده آمریکا در مقاله‌ای برای نشریه «فوروارد» رابطه بازرسان آژانس با آمریکا را کمی بیشتر توضیح داد: «از سال ۱۹۸۰، ما همه بازرسان آژانس را در آزمایشگاه ملی «لوس‌آلاموس» تربیت کرده‌ایم. ما برای آنها ده‌ها دوره آموزشی برگزار کرده و اطمینان حاصل ‌کردیم که آنها از پیشرفته‌ترین تجهیزات و ابزارهای الکترونیکی برای کسب اطلاعات از مراکز حساس ایران برخوردار هستند»!

ج- « اندیشکده بروکینگز» بازرسی‌های ویژه برجام را فرصتی تازه برای ایالات متحده می‌نامد و طی یادداشتی به قلم «جاشوا رونر» استاد دانشگاه ساوترن متدیست آمریکا، می‌نویسد:

«حضور بازرسان فرصت‌های جدیدی برای جمع‌آوری اطلاعات فراهم خواهد کرد. نه تنها سازمان‌های اطلاعاتی از گزارش‌های بازرسی درباره برنامه هسته‌ای ایران سود خواهند برد، بلکه آزاد خواهند بود که دیگر حوزه‌های علمی و زیرساخت‌های صنعتی و نظامی ایران را نیز بررسی کنند»!

د- جان برنان (رئیس‌ سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا-CIA) ۸‌ آوریل ۲۰۱۵ (۱۹ فروردین ۱۳۹۴) در «انستیتو سیاست دانشگاه‌ هاروارد» گروه مذاکراتی آمریکا را به خاطر دستیابی به برنامه جامع اقدام مشترک با ایران (برجام‌) و برخی مفاد آن از جمله بازرسی‌های گسترده و فراگیر ستایش می‌کند و می‌گوید از این که ایران با بازرسی‌های فراگیر موافقت کرده «‌خشنود و غافلگیر شدم…درباره رژیم بازرسی‌ها فکر می‌کنم [آن] کاملا غافلگیرکننده و بسیار خوب است»!

۷- حالا خودتان قضاوت کنید که عضویت ما در پیمان NPT برای کشورمان چه دستاوردی داشته است؟! آیا غیر از ترور دانشمندان هسته‌ای، خرابکاری و انفجار در تاسیسات هسته‌ای، افشای اطلاعات سرّی نظامی و صنعتی، آسیب‌های جدی به صنعت هسته‌ای، ایجاد مشکلات فراوان اقتصادی، برباد دادن امکانات و ظرفیت‌های داخلی و هزینه‌های کلان مالی، دستاورد دیگری هم داشته است؟! کدامیک از موارد فوق‌الذکر مستند نیست؟! و کدامیک از آنها قابل کمترین تردید است؟! اگر این‌گونه نیست – که نیست- ادامه حضورمان در پیمان NPT برای چیست؟!

با جرأت می‌توان گفت که ادامه حضور کشورمان در NPT غیر از صدور مجوز برای ترور دانشمندان، تخریب تاسیسات نظامی و هسته‌ای و برباد دادن امکانات و ظرفیت‌های داخلی هیچ نتیجه دیگری نداشته و نخواهد داشت! اگر مسئولان محترم کشورمان چه در گذشته و چه حال از چالش هسته‌ای ۲۰ ساله و حضورمان در NPT نتیجه دیگری سراغ دارند بفرمایند! و اگر غیر از آنچه گفته شد نتیجه‌ای نمی‌شناسند – که نیست و نمی‌شناسند- چرا در ضرورت خروج از پیمان NPT تردید می‌کنند؟!

۸- خروج ایران از پیمان عدم اشاعه سلاح‌های هسته‌ای (NPT) در متن این پیمان نیز پیش‌بینی شده و از آن به عنوان حق قانونی کشورهای عضو یاد شده است. در بند یک از ماده ۱۰ NPT تصریح شده است که «‌چنان‌که هر یک از اعضاء معاهده تشخیص دهد حوادثی فوق‌العاده مربوط به موضوع این معاهده منافع عالیه کشورش را به مخاطره ‌انداخته است این حق را خواهد داشت که در اعمال حق حاکمیت ملی خود از این معاهده کناره‌گیری نماید. این عضو باید کناره‌گیری خود را با اطلاعیه قبلی ۳ ماهه به تمامی اعضاء معاهده و به شورای امنیت سازمان ملل متحد اعلام نماید. اطلاعیه فوق باید حاوی بیان و شرح حوادث فوق‌العاده‌ای باشد که به نظر دولت مورد اشاره، منافع عالیه کشورش را به مخاطره ‌انداخته است».

در این ماده تصریح شده است که اگر کشور عضو «‌تشخیص دهد حوادثی فوق‌العاده مربوط به موضوع این معاهده منافع عالیه کشورش را به مخاطره ‌انداخته است این حق را خواهد داشت که از این معاهده کناره‌گیری نماید». اکنون سؤال این است که آیا ترور دانشمندان، تخریب و انفجار در تاسیسات هسته‌ای ایران اسلامی که دشمن با صراحت (بخوانید وقاحت و خباثت‌) بر استفاده از اطلاعات بازرسان آژانس در ارتکاب این جنایات تاکید می‌ورزد، ‏در فهرست منافع عالیه کشورمان جای ندارد؟! اگر پاسخ مثبت است چرا در خروج فوری از NPT تردید می‌کنیم؟! و اگر ترور دانشمندان و تخریب تاسیسات هسته‌ای و افشای اسرار نظامی کشورمان را بیرون از منافع ملی ارزیابی می‌کنیم که وای بر ما!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ادامه حضور در NPT مجوز ترور دانشمندان است! بیشتر بخوانید »