حسین شریعتمداری

لایحه عفاف یا گسترش بی‌حجابی؟!

لایحه عفاف یا گسترش بی‌حجابی؟!



ظاهراً تهیه‌کنندگان محترم این لایحه نمی‌دانند که دشمن از پدیده بی‌حجابی به عنوان یک اهرم موثر برای مقابله با عفت عمومی، فروپاشی نهاد خانواده و نهایتاً مقابله با اساس نظام و… استفاده می‌کند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان طی یادداشتی تحت عنوان «لایحه عفاف یا گسترش بی‌حجابی؟!» نوشت:

۱- می‌گویند؛ در یکی از روزهای زمستان، شخصی از همسایه خود شکایت کرده بود که برف پشت‌ بامش را جلوی در خانه ما ریخته و تردد ما را با دشواری روبه‌رو کرده است. دادگاه بعد از بررسی ماجرا، شکایت را وارد دانسته و طی حکمی همسایه را ملزم کرد که برف‌ها را از جلوی خانه شاکی پاک کند. حکم دادگاه اما، در اواسط مرداد ماه و در اوج گرمای هوا صادر و ابلاغ شده بود!… شاکی ضمن تشکر از سرعت عمل‌(!) دادگاه، اعلام کرد که شکایت خود را پس گرفته است و اصلاً شتر دیدی؟! ندیدی!

۲- اخیراً لایحه‌ای با عنوان «‌لایحه عفاف و حجاب‌» از سوی دستگاه قضایی تهیه شده و توسط دولت به مجلس شورای اسلامی ارائه شده است. نگاهی به مفاد این لایحه و مقایسه مواد پیشنهادی آن با قوانین موجود، این تلقی را به دنبال دارد که انگار لایحه یاد شده نه برای مقابله با بی‌حجابی، بلکه با هدف (ولو ناخواسته‌) حذف موانع قانونی موجود و زمینه‌سازی برای گسترش این پدیده زشت و پلشت تهیه شده است!

۳- به عنوان نمونه -‌و فقط یک نمونه از ده‌ها نمونه دیگر- در ماده یک لایحه آمده است:

«‌فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران (فراجا) مکلف است به زنانی که مرتکب رفتار موضوع ماده‌(۲) این قانون می‌شوند در مرتبه اول از طریق مقتضی با استفاده از فناوری‌های نوین و سامانه‌های هوشمند مانند ارسال پیامک تذکر دهد. در صورت تکرار این رفتار در مرتبه دوم از طریق سامانه‌های مذکور معادل یک‌دهم جزای نقدی درجه هشت و در مرتبه سوم معادل یک پنجم جزای نقدی درجه هشت جریمه نماید و در مرتبه چهارم مرتکب را جهت تعقیب کیفری و اعمال مجازات موضوع ماده(۲) به مراجع قضایی ذیصلاح معرفی کند. اعلام تذکر، جریمه و معرفی به مراجع قضایی باید مستند به ادله با قراین کافی باشد»!

لطفاً دقت کنید. بر اساس قوانین موجود، کشف حجاب در اماکن عمومی «جرم مشهود» است و مقابله با آن وظیفه قانونی و تعریف شده ضابطان قضایی (اعم از نیروی انتظامی و بسیج و…) است. توضیح آن که جرم مشهود به جرایمی گفته می‌شود که در آن عمل مجرمانه (در این‌جا کشف حجاب‌) در مکان عمومی رخ بدهد یا به‌گونه‌ای باشد که وقوع جرم توسط نیروی انتظامی یا مردم دیده شود و یا وقوع جرم و متهم آن، محرز و آشکار باشد.

مطابق قوانین موجود (که بدیهی نیز هست‌) مأمورین انتظامی به محض اطلاع از وقوع یک جرم مشهود باید به مقابله با آن برخیزند و از وقوع آن جلوگیری کرده و در صورت لزوم، مجرم را همراه با مستندات جرم به مراجع قضایی تحویل بدهند.

حالا به مفاد ماده یک لایحه عفاف و حجاب توجه کنید. در آن آمده است که ماموران نیروی انتظامی در صورت مشاهده کسانی که کشف حجاب (جرم مشهود) کرده‌اند «‌در مرتبه اول از طریق مقتضی با استفاده از فناوری‌های نوین و سامانه‌های هوشمند مانند ارسال پیامک تذکر دهد.

در صورت تکرار این رفتار در مرتبه دوم از طریق سامانه‌های مذکور معادل یک دهم جزای نقدی درجه هشت و در مرتبه سوم معادل یک پنجم جزای نقدی درجه هشت جریمه نماید و در مرتبه چهارم مرتکب را جهت تعقیب کیفری و اعمال مجازات موضوع ماده(۲) به مراجع قضایی ذی‌صلاح معرفی کند»! به بیان دیگر، اولاً؛ وظیفه تصریح شده مقابله با جرم مشهود از ماموران سلب شده است! ثانیاً؛ مجازات کشف حجاب، از دایره جرایم کیفری حذف شده و به جرایمی از نوع «تخلف‌»! آن‌هم با مجازات نقدی تقریباً ناچیز تبدیل شده است! ثالثاً؛ امکان برخورد با این پدیده عفت‌سوز از سایر نهادهای ضابط قضایی مانند بسیج و سپاه گرفته شده و حال آنکه برخورد آنان با جرایم مشهود یک ماموریت قانونی و مصوب مجلس و فرماندهی کل قواست! رابعاً مردم از انجام تکلیف دینی و قانونی امر به معروف و نهی از منکر نه فقط منع شده‌اند، بلکه اقدام آنها در این زمینه به‌گونه‌ای یک اقدام مجرمانه نیز تلقی شده است! و مثلاً حق ندارند از تردد کشف‌حجاب‌کنندگان در معابر عمومی و انظار عامه جلوگیری کنند!

۴- و اما، حالا به شاه بیت! ماده یک این لایحه نظری بیندازید! چه می‌بینید؟! مطابق این ماده، نیروی انتظامی در صورت مشاهده جرم مشهود کشف حجاب، حق کمترین برخورد و ممانعتی ندارد! خُب، باید چه کند؟‌ باید برای کشف‌حجاب‌کننده پیامک بفرستد و به او تذکر بدهد! اگر مراعات نکرد چه؟ پیامک دوم! اگر بازهم… پیامک سوم! و… خودتان قضاوت کنید. آیا این فرمول پیشنهادی در لایحه یادشده غیر از رها کردن پدیده خانمان‌برانداز و عفت‌سوز کشف حجاب و تشویق دشمن به بهره‌گیری از زنان فریب‌خورده برای ادامه این راه پلشت، مفهوم و معنای دیگری دارد؟! آیا این ماده خنده‌دار نیست؟! البته که خنده‌دار نیست، بلکه بر احوال ملت و خون شهدا و شهید و شهادت و مجاهدت‌های ۴۴ ساله ملت و… بایدگریست!

۵- در تبصره یک از ماده یک آمده است «چنانچه رفتار موضوع ماده ۲ در وسیله نقلیه توسط راننده ارتکاب یابد در مرتبه سوم علاوه‌بر اعمال مقررات مذکور در این ماده وسیله نقلیه به مدت یک هفته توقیف الکترونیکی می‌شود و در مرتبه چهارم به موجب حکم دادگاه تا مدت یک ماه توقیف می‌شود». سؤال این است که آیا راننده خودرو نسبت به کشف‌حجاب سرنشینان خودرو مسئولیتی ندارد؟! اگر سرنشینان کشف‌حجاب کرده نیز مورد بازخواست قرار خواهند گرفت، چرا در تبصره مزبور به آن ‌اشاره‌ای نشده است؟ و اگر پاسخ منفی باشد! به مفهوم آن است که خانم‌های بی‌حجاب در صورتی که راننده خودرو نباشند، می‌توانند به کشف حجاب خود ادامه دهند! در این حالت تبصره یاد شده چه فایده و کاربردی دارد؟!… هیچ!

۶- در جای جای این لایحه، مجازات‌هایی که برای کشف حجاب در قوانین جاری کشور پیش‌بینی شده، تخفیف یافته و به جزای نقدی تبدیل شده است. جزای نقدی پیش‌بینی شده در لایحه نیز اگرچه بسیار ‌اندک و ناچیز است ولی حتی اگر مبالغ کلانی هم باشد، بازهم بی‌اثر است و بازدارنده نیست‌! چرا؟!

ظاهراً تهیه‌کنندگان محترم این لایحه نمی‌دانند که دشمن از پدیده بی‌حجابی به عنوان یک اهرم موثر برای مقابله با عفت عمومی، فروپاشی نهاد خانواده و نهایتاً مقابله با اساس نظام و هویت اسلامی مردم این مرز و بوم استفاده می‌کند. به بیان دیگر، بی‌حجابی زنان و پوشش‌های زننده مردان بخشی از یک جنگ ترکیبی است و بدیهی است که دشمن برای پرداخت هزینه آن، حتی در مقیاس کلان نیز کمترین تردیدی به خود راه نمی‌دهد.

چند تن از زنان بی‌حجاب دستگیر شده که از اجیرشدگان دست‌چندم و بی‌اهمیت بوده‌اند، اعتراف کرده‌اند که برای هر یک ساعت حضور در خیابان مبلغ سه دلار دستمزد می‌گرفته‌اند و یکی از آنها میزان درآمد یک ماه خود را ۵۰ میلیون تومان اعلام کرده بود. حالا حساب کنید که عوامل اصلی و سرنخ‌ها چه میزان کلانی دریافت می‌کنند؟! اگر تهیه‌کنندگان محترم لایحه تصور می‌کنند که با جریمه نقدی می‌توانند از ادامه بی‌حجابی جلوگیری کنند، به جرأت می‌توان گفت که از الفبای ترفندهای دشمن نیز چیزی نمی‌دانند!

۷- همین جا باید اذعان کرد که بیشتر زنان و دختران کشف حجاب‌کننده افراد پاکدلی هستند که از عمق ماجرا بی‌خبرند.

به قول حکیمانه حضرت آقا: «‌کشف حجاب، حرام شرعی و حرام سیاسی است؛ هم حرام شرعی است، هم حرام سیاسی است. خیلی از کسانی که کشف‌حجاب می‌کنند نمی‌دانند این را؛ اگر بدانند که پشت این کاری که اینها دارند می‌کنند چه کسانی هستند، قطعاً نمی‌کنند؛ من می‌دانم. خیلی از اینها کسانی هستند که اهل دینند، اهل تضرّعند، اهل ماه رمضانند، اهل‌گریه و دعایند، [منتها] توجّه ندارند که چه کسی پشت این سیاستِ رفعِ حجاب و مبارزه‌ با حجاب است. جاسوس‌های دشمن، دستگاه‌های جاسوسی دشمن، دنبال این قضیّه هستند. اگر بدانند، حتماً نمی‌کنند».

نجات این طیف از زنان و دختران که بازهم به قول رهبر معظم انقلاب «‌دختران خود ما هستند» وظیفه قطعی نظام مقدس جمهوری اسلامی است. بنابراین لایحه‌ای که به جای پیشگیری از کشف‌حجاب، انجام این اقدام ناپسند و زیانبار را تسهیل کرده و آسان می‌سازد، جفایی بزرگ و نابخشودنی در حق این طیف از فرزندان فریب‌خورده خودمان است. وقتی دشمن از آنها سوءاستفاده می‌کند بدیهی است که پیشگیری از سوءاستفاده دشمن وظیفه بی‌چون و چرای نظام و همه مردم است.

۸- درباره خسارت‌بار بودن لایحه یاد شده، گفتنی‌های دیگری نیز هست، که برای پیشگیری از اطاله کلام، می‌گذاریم و به فرصت دیگری موکول می‌کنیم. اما در این میان دو نکته حائز اهمیت و سرنوشت‌ساز را نمی‌توان و نباید ناگفته گذاشت؛

اول: این لایحه از سوی قوه قضائیه ارائه شده است و با شناختی که از شخصیت برجسته، متقی، انقلابی و هوشمند جناب آقای اژه‌ای، ریاست محترم و فداکار قوه قضائیه در دست است و کارنامه سراسر افتخار ایشان نیز بهترین گواه آن است، بسیار بعید می‌دانیم که از متن لایحه مورد ‌اشاره با خبر باشند. از این روی استدعا داریم لایحه را به دقت مطالعه فرمایند و -با عرض پوزش- به نظر مشاوران بسنده نکنند.

دوم: نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی از هر سلیقه سیاسی که برخوردار باشند، به یقین در پایبندی به اسلام عزیز و حفظ عفت و سلامت جامعه و خانواده ‌اشتراک نظر دارند. مطالعه لایحه یادشده به وضوح و بدون کمترین تردیدی می‌تواند طرد قطعی آن از سوی نمایندگان ملت را به دنبال داشته باشد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

لایحه عفاف یا گسترش بی‌حجابی؟! بیشتر بخوانید »

ما و آن سوی جنگ اوکراین

تا غول بیابان نفریبد به سرابت



فرض کنید در جبهه جنگ حضور دارید. طبیعی است که احتمال حمله دشمن در تمامی ساعات شبانه‌روز وجود دارد و شما برای دفع حمله احتمالی حریف در آماده‌باش کامل به سر می‌برید.

به گزارش مجاهدت از مشرق، حسین شریعتمداری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱- فرض کنید در جبهه جنگ حضور دارید. طبیعی است که احتمال حمله دشمن در تمامی ساعات شبانه‌روز وجود دارد و شما برای دفع حمله احتمالی حریف در آماده‌باش کامل به سر می‌برید.

در همین حال و هوا و به ناگاه با حمله دشمن روبه‌رو می‌شوید. برای دفع حمله دشمن کمترین تردیدی به خود راه نمی‌دهید. اما، چه میزان از توان و استعداد نظامی خود را برای دفع حمله به کار می‌گیرید؟ یک فرمانده کارکشته ابتدا اهمیت منطقه مورد حمله و میزان توانی را که دشمن برای این حمله به کار گرفته است ارزیابی می‌کند و سپس، نیروی تحت امر و ادوات جنگی خود را متناسب با توانی که حریف به صحنه آورده است و درجه اهمیتی که منطقه مورد حمله از آن برخوردار است، به کار می‌گیرد. چرا؟ چون بعید نیست که حمله دشمن از نوع «طرح فریب» باشد.

با این توضیح که به نقطه دیگری به عنوان منطقه اصلی چشم دوخته است و برای فریب طرف مقابل، بخشی از نیروهای خود را به منطقه‌ای که برایش از اهمیت کمتری برخوردار است می‌فرستد تا نیروهای حریف را از منطقه اصلی دور کند و ضریب موفقیت خود را در حمله به نقطه اصلی افزایش دهد.

طرح‌فریب «‌Military deception‌» ترفند شناخته شده‌ای در فرهنگ جنگ‌های کلاسیک و جنگ‌های نامتقارن و حتی در جنگ نرم است.

۲- حالا فرض کنید که دشمن دست به عملیات فریب زده و شما در حال دفع حمله و تعقیب دشمن هستید. به این صحنه از دو دریچه نگاه کنید. از دریچه چشم خودی‌ها، حمله را دفع کرده و در حال تعقیب دشمن هستید! اما از نگاه دشمن، این شما نیستید که دشمن را تعقیب می‌کنید! بلکه این دشمن است که شما را به دنبال خود می‌کشاند و از میدان اصلی نبرد دور می‌کند!

۳- اکنون وقت آن است که از یک سو، فقط نیم نگاهی به تیترهای درشت روزنامه‌های زنجیره‌ای، کانال‌های خبری ضدانقلابیون فراری و شبکه‌های فارسی‌زبان دولت‌های غربی، مصاحبه‌های برخی از مدعیان اصلاحات و اعتدال و… بیندازید و از سوی دیگر، جایگاه برجسته جمهوری اسلامی، اقتدار مثال‌زدنی و دستاوردهای پی‌درپی نظام در اوج فشارهای بی‌سابقه دشمنان بیرونی و دنباله‌های داخلی آنها و… را در نظر آورید. چه می‌بینید؟

به عنوان مثال در حالی که سفر رئیس‌جمهور ایران به سوریه، آتش به جان دشمنان غربی و عبری و عربی ‌انداخته است، طیف مورد ‌اشاره را می‌بینید که عمداً هیچیک از این دستاوردهای کم‌نظیر و بعضاً بی‌نظیر را نمی‌بیند و از سفر رئیس‌جمهور به عکسی که از معرفی معاونان و اعضای ریاست جمهوری سوریه به ایشان منتشر شده و در آن دو خانم بی‌حجاب حضور داشته‌اند بسنده کرده‌اند و مثل همیشه در اقدامی هماهنگ ضمن سانسور رخدادهای افتخارآفرین سفر رئیسی، به دروغ‌پردازی و سیاه‌نمایی علیه تمامیت جمهوری اسلامی ایران مشغولند و یا در این میانه، ماجرای تحویل خارج از نوبت ده‌ها خودروی شاسی‌بلند به برخی از نمایندگان مجلس و یا وزارتخانه‌ها -که هنوز ابعاد آن در هاله‌ای از ابهام است- را با عنوان پُرطمطراق «معمای شاسی‌بلند»! «خودرو گیت»! و… دستمایه حمله به مجلس و دولت کرده‌اند و… بدیهی است که تحویل خودروی خارج از نوبت به نمایندگان اقدامی پلشت و درخور پیگیری و توبیخ و تنبیه و حتی باز پس‌گیری است ولی آیا این ماجرا می‌تواند به اصلی‌ترین مسئله روز تبدیل شود!؟

۴- برای پی بردن به میزان صداقت برخی از مدعیان اصلاحات و این که مبارزه با فساد در قاموس آنها غریبه است، فقط به یک نمونه از ده‌ها و بلکه صدها نمونه مشابه دیگر ‌اشاره می‌کنیم و آن این که؛ میزان تخلف مدیران بانک مرکزی در دولت آقای روحانی که همین دو روز قبل محاکمه آنها به پایان رسید مبلغ کلان ۶۴۰۰ میلیارد تومان بوده است. (تاکید می‌شود که تخلف و نه اختلاس. دقیقاً مانند واگذاری بدون نوبت شاسی بلندها که در صورت صحت تخلف بوده است).

اگر آنگونه که اعلام شده قیمت یک خودروی شاسی بلند از نوع مورد بحث ۷۰۰ میلیون تومان باشد، مبلغ تخلف شده مدیران بانک مرکزی در دولت آقای روحانی بهای چند هزار دستگاه از همین خودروهای شاسی بلند است. ولی روزنامه‌های زنجیره‌ای تحت مدیریت مدعیان اصلاحات این خبر را سانسور کرده و یا، با کم‌توجهی از کنار آن عبور کرده‌اند! چرا!؟

۵- از دشمنان بیرونی و دنباله‌های داخلی آنها که نتانیاهو آنها را «بزرگ‌ترین سرمایه اسرائیل در ایران»! می‌دانست و می‌داند، غیر از دشمنی و کینه‌توزی علیه ایران اسلامی و مردم این مرز و بوم انتظاری نمی‌رود ولی متاسفانه در مواردی – هرچند ‌اندک و کم‌شمار- شاهد ورود تمام‌قد برخی از نیروهای انقلابی از مجلسیان و دولتیان به ماجرای یاد شده هستیم که با کم‌توجهی به مسائل اصلی همراه است!

گفتنی است که عبور بی‌تفاوت از کنار مسئله یاد شده مورد نظر نیست بلکه میزان و حجم پرداخت به ماجرا نباید مانع از توجه به اصلی‌ترین مسائل موجود شود که در این صورت ورود ناخواسته به طرح فریب دشمن خواهد بود.

۶- رهبر معظم انقلاب بارها و از جمله همین دو هفته قبل (در خطبه‌های نماز عید فطر) به خطر حاشیه‌سازی و تبعات سوء آن ‌اشاره کرده و با نگاهی کارشناسانه تاکید داشتند که «یک راهبرد مهمّ دیگر، تمرکز بر حلّ مسائل و سرگرم نشدن و مشغول نشدن به حواشی است. حواشی ایجاد می‌شود؛ همیشه هم دشمن نیست که حاشیه ایجاد می‌کند؛ گاهی از روی غفلت و با عوامل گوناگون و انگیزه‌های گوناگون، یک حواشی‌ای در اطراف یک کاری، یک حرکتی، یک شخصی، یک مدیری ایجاد می‌شود؛ سرگرم این حواشی نباید شد. نه مردم به این حواشی اهمیّت بدهند، نه مسئولان خودشان را مشغول کنند؛ [همه] متمرکز بشوند روی مسائل اساسی کشور».

۷- و بالاخره، در این میان که بعید نیست برخی از عزیزان انقلابی در مجلس و دولت، درپی آب به سوی سرآب بروند یا رفته باشند، ‌اشاره به بیتی از غزل خواجه حافظ را بی‌مناسبت نمی‌دانیم:

دور است سر آب در این بادیه، هشدار

تا غول بیابان نفریبد به سرابت

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تا غول بیابان نفریبد به سرابت بیشتر بخوانید »

این نامعادله را چه کسی حل می‌کند؟!

این نامعادله را چه کسی حل می‌کند؟!



مردم مسلمان و پاکباخته ایران اسلامی بارها نشان داده‌اند که برای حفظ سلامت جامعه و پیشگیری از گزند ناهنجاری‌ها با کسی تعارف ندارند!

به گزارش مجاهدت از مشرق، حسین شریعتمداری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱- این سؤال چند ماهی است که در ذهن توده‌های عظیم و چند ده میلیونی مردم مسلمان و پاکباخته این مرز و بوم شکل گرفته و با نگرانی بر زبان‌ها جاری است ولی تاکنون بی‌پاسخ مانده است! سؤال این است که مگر حجاب خانم‌ها یک واجب شرعی و الزام قانونی نیست؟! اگر چنین است که هست، چرا مسئولان محترم که پاسداشت اسلام و قوانین نظام تکلیف تعریف‌شده و خالی از تردید آنان است در مقابل کشف حجاب برخی از خانم‌ها که مدتی است به یک پدیده پلشت و ناپسند اجتماعی تبدیل شده است مهر سکوت بر لب زده و چاره درخور توجهی نمی‌اندیشند؟! و یا اگر چاره‌ای ‌اندیشیده و به کار گرفته‌اند چرا آثار و نشانه قابل توجهی از آن دیده نمی‌شود؟! بدیهی است که مسئولان و کارگزاران جمهوری اسلامی ایران نیز مانند اکثریت

قریب به اتفاق مردم، در ضرورت حجاب و الزام شرعی و قانونی آن کمترین تردیدی ندارند که اگر خدای نخواسته این‌گونه نبود

-که می‌دانیم این‌گونه است- با پدیده‌ای ناشایسته‌تر از کشف حجاب روبه‌رو بودیم! از این روی، سؤال این است که چرا با هنجارشکنی برخی از خانم‌ها در کشف حجاب آن‌گونه که بایسته است برخورد نکرده‌اند.

۲- زنانی که کشف حجاب کرده‌اند در مقایسه با توده‌های عظیم و چند ده میلیونی خانم‌های با حجاب، اگرچه اولاً بسیار ‌اندک و کم‌شمارند و ثانیاً بر اساس برخی از بررسی‌های میدانی، بسیاری از آنها (نظیر برخی از زنان بازیگر) به خطا و با توهم از کشف حجاب برای انگشت‌نما شدن استفاده می‌کنند! ولی این واقعیت تلخ نمی‌تواند و نباید

-آن‌گونه که ظاهراً به نظر می‌رسد- بهانه‌ای برای کم‌توجهی نسبت به این پدیده پلشت باشد چرا که چاره‌جویی برای مقابله با این پدیده زشت و خسارت‌آفرین نه فقط یک تکلیف اسلامی و قانونی است و برای حفظ عفاف و پیشگیری از سقوط اخلاقی جامعه ضرورتی اجتناب‌ناپذیر دارد، بلکه نجات خانم‌هایی که کشف حجاب‌ کرده‌اند، از دامی که پاگیر آن شده ‌است نیز بر ضرورت آن می‌افزاید.

۳- ادامه کم‌توجهی مسئولان دست‌اندرکار نسبت به کشف حجاب، احتمال گسترش این ناهنجاری را در پی دارد و بعید نیست

-خدای نخواسته- این تصور غلط را در میان برخی از نوجوانان دامن بزند که کشف حجاب را ناهنجار و خلاف شرع و قانون تلقی نکنند! و به این توهم دچار شوند که اگر این‌گونه نبود، مسئولان محترم با آن برخوردی شایسته می‌کردند!… و نهایتاً بیم آن می‌رود که از این رهگذر آینده آنان در معرض تباهی قرار گیرد… بی‌تردید این نامعادله راه‌حلی دارد!

۴- به یقین مسئولان محترم از توطئه دشمنان تابلودار نیز غافل نیستند. زیرا به‌وضوح می‌توان دید که ترویج این پدیده ناهنجار از نخستین روزهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون مورد توجه دشمن نیز بوده است. اگر دشمن بتواند در سد عفاف رخنه کند، عبور از سایر خاکریزها امکان‌پذیرتر خواهد بود. منظور این نیست که همه کشف حجاب‌کننده‌ها را عامل دشمن تلقی کنیم ولی یافتن سرنخ‌ها و دنبال کردن آنها می‌تواند در راهیابی افسران اطلاعاتی کشورمان به برخی از کانون‌های اصلی، نقش تعیین‌کننده‌ای داشته باشد.

۵- بی‌توجهی (و یا کم‌توجهی‌) مسئولان محترم نسبت به کشف حجاب برخی از خانم‌ها علاوه‌بر آن‌که نادیده گرفتن وظیفه‌ای است که در قانون برای آنها تعریف شده است، پایمال کردن حق مسلم توده‌های عظیم مردم این مرز و بوم نیز هست. این نارضایتی در ابراز نگرانی‌های پی‌درپی مردم به وضوح قابل مشاهده است. توده‌های عظیم مردم احساس می‌کنند که حق آنها از سوی یک اقلیت ‌اندک ‌وکم شمار پایمال شده است و حق دارند حق مسلم خویش را که مشروع و قانونی نیز هست مطالبه کنند.

۶- با توجه به تعهد و دلسوزی شناخته شده مسئولان محترم، تردیدی نیست که برای مقابله با هنجارشکنی مورد اشاره، طرح و برنامه‌ای دارند و از کنار پدیده پلشت کشف حجاب بی‌تفاوت عبور نخواهند کرد ولی باید برای مردم توضیح بدهند که چه طرح و برنامه‌ای را در دست اقدام دارند؟ و تاکنون کدام بخش از این طرح و برنامه را به اجرا در آورده‌اند؟ زیرا آنچه از ظاهر ماجرا استنباط می‌شود، کم‌توجهی نسبت به این پدیده زشت و پلشت است! این روال اگر ادامه داشته باشد، احتمال مواجهه با یک رخداد خسارت‌بار دور از انتظار نیست. بخوانید!

۷- مردم مسلمان و پاکباخته ایران اسلامی بارها نشان داده‌اند که برای حفظ سلامت جامعه و پیشگیری از گزند ناهنجاری‌ها با کسی تعارف ندارند! بنابراین بعید نیست اگر به این نتیجه (ولو غیر واقعی) برسند که دست‌اندرکاران امور برای مقابله با کشف حجابِ برخی از خانم‌ها از توان لازم برخوردار نیستند! و یا خدای نخواسته در انجام وظایف خود کوتاهی می‌کنند! احتمالا خود برای مقابله با این هنجارشکنی که باورهای دینی و عفت و اخلاق جامعه را تهدید می‌کند، دست به کار شوند! و از آنجا که مقابله با این ناهنجاری در شرح وظایف چند دستگاه از هر سه قوه تعریف شده است، پیامدهای این‌گونه اقدامات که بیرون از مدیریت هوشمندانه مراجع ذی‌ربط صورت می‌پذیرد، خسارت‌بار خواهد بود.

۸- از حضرت امیرالمومنین علیه‌السلام است که «النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا ». دشمنی برخی از مردم با این یا آن موضوع برخاسته از جهل آنهاست. یعنی واقعیت یک پدیده را نمی‌شناسند و با آن دشمنی می‌ورزند و اگر واقعیت آموزه‌های الهی را آن‌گونه که واقعاً هست بدانند، دست از مخالفت بر می‌دارند. در میان خانم‌های کشف حجاب کرده فراوانند کسانی که از حجاب تصور و برداشتی غیرواقعی دارند. روشنگری و تبیین ماجرا برای این طیف ضروری است و نباید آنان را غریبه و جدا از خود تصور کرد. و البته بدیهی است که روشنگری نباید مانع پیشگیری از هنجارشکنی باشد و این ممانعت به سود خود ممانعت‌شونده نیز هست.

۹- و بالاخره بار دیگر باید تاکید کرد که کشف حجاب مشکل هر سه طیف، مردم، مسئولان و خود کشف حجاب‌کنندگان است. مردم از آن روی که حق مسلم آنها در حفظ عفاف و اجرای قانون نادیده گرفته شده است. مسئولان از آن جهت که بارها نشان داده‌اند همه مردم را ابواب‌جمعی خانواده بزرگ و فراگیر ایران اسلامی می‌دانند و کشف حجاب‌کنندگان از آن روی که راه گم‌کرده‌ای از پاره‌های تن همین خانواده بزرگ هستند و… به قول سعدی:

بنی آدم اعضای یک پیکرند

که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار

دگر عضوها را نماند قرار

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

این نامعادله را چه کسی حل می‌کند؟! بیشتر بخوانید »

‌روزی شعار کل جهان می‌شود علی(ع)

شما چرا ماتم‌ گرفته‌اید!؟



این پرسش اساسی از مدعیان اصلاحات در میان است که چرا هرگاه – مانند توافق اخیر- آمریکا و متحدانش به خشم می‌آیند، شما ابراز نگرانی می‌کنید!؟…

به گزارش مجاهدت از مشرق، حسین شریعتمداری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱- برقراری دوباره روابط سیاسی ایران و عربستان به یک بمب خبری شبیه بود که روز جمعه با سر و صدای زیاد در جهان منفجر شد و بلافاصله پس از انفجار به خبر اول تمامی رسانه‌های دنیا تبدیل شد و مقامات رسمی و مطرح جهان سیاست را به اولویت اظهارنظر درباره آن ملزم کرد. نگرانی همراه با خشم و عصبانیت آمریکا، رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای اروپایی از این رخداد به‌اندازه‌ای گسترده و فراگیر بود که به سختی می‌توان نمونه مشابهی از آن را آدرس داد. تیتر اول کیهان دیروز به این موضوع اختصاص یافته و در آن به مواردی از این اظهارنظرها پرداخته‌ایم که نه فقط خواندنی است، بلکه شگفتی‌آفرین و عبرت‌انگیز نیز هست.

در وجیزه پیش‌روی اما، به نکته‌ای اشاره داریم که در سیاست خارجی دولت سیزدهم بر آن تاکید شده است و توجه به آن می‌تواند در آینده نیز گره‌گشا باشد. بخوانید!

۲- دولت آقای روحانی و تمامی دولت‌هایی که مدعیان اصلاحات در رأس آن بودند، هر اقدام و حرکتی در سیاست خارجی را به جلب نظر آمریکا و متحدان اروپایی آن گره می‌زدند و بارها به صراحت اعلام کرده بودند که بدون جلب موافقت «کدخدا»! (لقبی که جناب روحانی به رئیس‌جمهور آمریکا داده بود) انجام هیچ حرکتی در منطقه امکان‌پذیر نخواهد بود! توافق اخیر ایران و عربستان نه فقط بدون جلب رضایت و نظر آمریکا صورت پذیرفت بلکه در این توافق، آمریکا و متحدانش از صحنه نیز حذف شده‌اند.

واقعیتی که آمریکا و اروپا و رژیم صهیونیستی با عنوان ضربه‌ای بزرگ بر موقعیت و حیثیت خود در منطقه از آن یاد می‌کنند و تقریباً هیچ یک از مقامات کنونی و سابق آمریکا و رژیم صهیونیستی را نمی‌توان یافت که از چرخش عربستان به سوی ایران و حذف آمریکا از مناسبات منطقه عصبانی نشده باشند. کافی است نیم‌نگاهی به انبوه گزارش‌هایی که خبرگزاری‌های معتبر دنیا در این خصوص مخابره کرده‌اند بیندازید تا از شدت ضربه‌ای که توافق اخیر بر موقعیت و جایگاه آمریکا در منطقه وارد کرده است، آگاهی بیشتری داشته باشید.

۳- برخی از مدعیان اصلاحات که در عصبانیت از توافق اخیر با دشمنان تابلودار ایران شانه‌به‌ شانه می‌سایند، استقبال کیهان از این توافق را با مخالفت‌های قبلی در دوران دولت آقای روحانی کنار هم نهاده و نتیجه گرفته‌اند که کیهان در اصول پیشین خود تغییراتی داده است!

این برداشت اگرچه بسیار ابتدایی و در خوشبینانه‌ترین حالت، ناشی از کم‌فهمی آنها نسبت به واقعیت ماجرا و مقایسه کودکانه صورت‌مسئله به جای نگاه به مفهوم مسئله است ولی با این وجود اشاره به نکاتی در این باره خالی از فایده نیست؛

مدعیان اصلاحات توافق با عربستان را اولاً در بستر موافقت آمریکا و ثانیاً با پذیرش شروط عربستان پیشنهاد می‌کردند! به بیان دیگر، محدودیت توان موشکی کشورمان، دست‌کشیدن از حمایت نیروهای مقاومت منطقه و از جمله، پذیرش سلطه عربستان و امارات بر یمن! کنار نهادن حق حاکمیت ایران بر سه جزیره تنب‌بزرگ و کوچک و ابوموسی! پیوستن به دیدگاه کشورهای دست‌نشانده عربی درباره موجودیت رژیم صهیونیستی و… پیشنهاد می‌کردند. در این حالت به همان ‌اندازه که مخالفت سرسختانه کیهان با توافق پیشنهادی عربستان (بخوانید آمریکا و اسرائیل) بسیار طبیعی، منطقی و وطن‌دوستانه بود، موافقت مدعیان اصلاحات با شرایط یاد شده فاجعه بوده است.

در توافق اخیر اولاً آمریکا از مناسبات منطقه حذف شده است، ثانیاً، عربستان به این واقعیت پی برده که نمی‌تواند روی دیوار آمریکا یادگاری بنویسد و برخلاف روال گذشته به حذف آمریکا از مناسبات منطقه تن داده است و ثالثاً (مهم‌تر از همه) آن که از پیش‌شرط‌های دیکته شده آمریکا برای رابطه با ایران دست کشیده و با ایران روی خواسته‌های مشترک و منطقی به توافق رسیده است و رابعاً به طرح اسرائیلی موسوم به «آبراهام» برای پیوند با اسرائیل در مقابل ایران، پشت پا زده است تا آنجا که دیروز روزنامه صهیونیستی «آحارونوت» نوشت: «عربستان در توافق با ایران به صورت اسرائیل تُف‌انداخته است»! و سایت خبری ووکس «VOX‌» با کنایه نوشت: «به لحظه پساآمریکایی در خاورمیانه خوش آمدید» اکنون این سؤال مطرح است که مدعیان اصلاحات چرا باید از توافق یاد شده عصبانی باشند و چرا باید کیهان را به دلیل موافقت با آن مورد حمله قرار بدهند!؟

۴- حالا به این دو نمونه از سخنان یکی از مسئولان سابق جمهوری اسلامی ایران درباره رابطه با عربستان نگاهی بیندازید: «دولت عربستان برای این که بر جنایتش نسبت به سربریدن یک رهبر دینی در کشور خود سرپوش بگذارد، دست به اقدام عجیبی زده و رابطه سیاسی خود را با جمهوری اسلامی ایران قطع کرده است در حالی که بی‌تردید هیچ‌گاه این‌گونه اقدامات نمی‌تواند آن جنایت بزرگ را بپوشاند» ۱۵ دی ماه ۱۳۹۴.

«روند سیاست‌های منطقه‌ای دولت عربستان سعودی در مسیر ظلم، تجاوز، توسعه تروریزم و از بین بردن ثبات و امنیت در منطقه بوده است. از دولت عربستان می‌خواهیم که خطاها و اشتباهات گذشته را جبران نموده و از این مسیر اشتباه و بی‌نتیجه دست بردارد» ۱۶ دی ماه ۱۳۹۴.

این سخنان از کیست!؟ باور می‌کنید که گوینده آن جناب آقای روحانی رئیس‌جمهور سابق کشورمان است!؟ ما اظهارات آن روز آقای روحانی را برخاسته از واقعیت‌های آن روز می‌دانیم و تعجب می‌کنیم که چرا بی‌آن‌که در مسیر حرکت عربستان تغییری حاصل شده باشد، داعیه برقراری رابطه با عربستان را داشتند و مخالفان رابطه را ملامت می‌کردند!؟ و تعجب دیگرمان این است که چرا اکنون که با قبول شروط ایران از سوی عربستان، رابطه دو کشور برقرار شده، کیهان را به خاطر استقبال از این رابطه به باد ناسزا گرفته‌اند!؟ فاعتبروا یا اولی‌الابصار!

۵- برخی از مدعیان اصلاحات توئیت کرده‌اند که دولت کنونی بالاخره پذیرفت باید به مذاکره روی آورد! و در واکنش به تیتر کیهان که «مدعیان اصلاحات مذاکره را یاد بگیرند» نوشته‌اند «ما که خیلی وقت پیش اینها (ضرورت مذاکره) را گفته بودیم. خوشحالیم، بالاخره شما هم یاد گرفتید»! و توضیح نداده بودند منظورشان کدام مذاکره است که دولت سیزدهم باید یاد بگیرد!؟ نزدیک به ۸سال همه امکانات و بودجه و ظرفیت‌های کشور را پای مذاکره با آمریکا هزینه کردند که تحریم‌ها را لغو کنند ولی نه فقط هیچ تحریمی را لغو نکردند بلکه صدها تحریم دیگر هم به تحریم‌های قبلی اضافه کردند! و بعد از آن‌همه امتیازات نقدی که به حریف دادند، به قول خودشان تنها دستاوردشان «تقریباً هیچ» بود! اگر منظور آقایان از مذاکره، امتیاز دادن است که این‌گونه مذاکره‌کردن افتخاری ندارد تا قابل یادگرفتن! باشد و چنانچه منظورشان مذاکره‌ای است که مانند مذاکرات اخیر، نتیجه آن تامین منافع ملی و سیلی زدن به آمریکا و اسرائیل باشد، که حضرات بارها نشان داده‌اند اهل این‌گونه مذاکرات نیستند!

گفتنی است که موافقت و مخالفت با یک موضوع به متن و محتوای آن باز می‌گردد و نه عناوین و نام‌ها. به قول ملای رومی؛

«کار نیکان را قیاس از خود مگیر
گرچه باشد در نوشتن شیر، شیر»

۶ – اگرچه هنوز متن توافق ایران و عربستان که با وساطت اولیه عراق و عمان و نهایتاً چین صورت پذیرفت، منتشر نشده است ولی شواهد موجود به وضوح حکایت از آن دارند که ایران اسلامی کماکان به اصول و مبانی خود وفادار مانده است. به عنوان مثال یکی از مسائل فیمابین، حمایت ایران از جبهه مقاومت بود که واکنش جبهه‌های مقاومت نسبت به توافق یاد شده نشان از پایبندی جمهوری اسلامی ایران به ادامه حمایت از آنان دارد. سید حسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله لبنان در این خصوص می‌گوید «تحول به‌وجود آمده درخصوص روابط ایران و عربستان به سود ملت‌های منطقه است و افق‌های جدیدی در منطقه و لبنان ایجاد می‌کند» و محمد عبدالسلام سخنگوی جنبش انصارالله یمن اظهار می‌دارد: منطقه به بازگشت روابط طبیعی میان کشورهایش نیاز دارد به‌گونه‌ای که امت اسلامی امنیت مفقود شده‌اش به سبب دخالت‌های خارجی و در رأس آن دخالت‌های صهیونیستی- آمریکایی را پس بگیرد».
گفتنی است شیخ نعیم قاسم، معاون دبیرکل حزب‌الله لبنان می‌گوید «توافق ایران و عربستان ضربه‌ای دردناک به پروژه صهیونیستی- آمریکایی است» و این دقیقاً تکرار همان تیتر اول کیهان روز شنبه – ۲۰ دیماه – است.

۷- و بالاخره این پرسش اساسی از مدعیان اصلاحات در میان است که چرا هرگاه – مانند توافق اخیر- آمریکا و متحدانش به خشم می‌آیند، شما ابراز نگرانی می‌کنید!؟ ضمن آنکه اشارات ما در این یادداشت دربرگیرنده تمامی هواداران جبهه اصلاحات نیست اگرچه هواداری افراد متعهد از این جبهه را با توجه به کارنامه و مواضع دست‌اندرکاران اصلی جبهه اصلاحات تعجب‌آور تلقی می‌کنیم!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شما چرا ماتم‌ گرفته‌اید!؟ بیشتر بخوانید »

مردم امروز آرزوهای دشمنان را لگدمال کردند/ اغتشاش‌گران نیروهای اجاره‌ای بودند

ای قبله هر قافله، ای قافله‌سالار ما …



حسین شریعتمداری در یادداشتی به مناسبت نیمه شعبان می‌نویسد: ولای ما! ‌ای «قبله هر قافله» و ‌ای «شبروان را مشعله» آیا باز هم جهان را در انتظار می‌گذاری؟ می‌دانیم که تو نیز در انتظار بازگشت مایی.

به گزارش مجاهدت از مشرق، حسین شریعتمداری، فعال سیاسی و مدیرمسئول روزنامه کیهان در یادداشتی به مناسبت نیمه شعبان می‌نویسد: ولای ما! ‌ای «قبله هر قافله» و ‌ای «شبروان را مشعله» آیا باز هم جهان را در انتظار می‌گذاری؟ می‌دانیم که تو نیز در انتظار بازگشت مایی.

این یادداشت، پیش‌تر منتشر شده و در آستانه نیمه شعبان‌المعظم و سالروز تولد منجی عالم بشریت، بازنشر می‌شود.

۱ـ در این کلام حضرت امام(ره) دقت کنید!

«ما، الان در موقعیت حساسی هستیم که به نظر من، حساس‌ترین نقطه تاریخ است… گویی جهان مهیا می‌شود برای طلوع آفتاب ولایت از افق مکه معظمه و کعبه آمال محرومان و حکومت مستضعفان».

۲ـ و حالا، این سخن از رهبر معظم انقلاب را هم بخوانید!

«امروز تاریخ جهان، تاریخ بشریت، بر سر یک پیچ بزرگ تاریخی است. دوران جدیدی در همه‌ عالم دارد آغاز می‌شود. نشانه‌ بزرگ و واضح این دوران عبارت است از توجه به خدای متعال و استمداد از قدرت لایزال الهی و تکیه‌ به وحی. بشریت از مکاتب و ایدئولوژی‌های مادی عبور کرده است».

۳ـ محمدحسنین هیکل، سردبیر معروف روزنامه ‌الاهرام مصر و یکی از روزنامه‌نگاران برجسته و بلندآوازه دوران معاصر، بعد از ملاقات با حضرت امام (ره) می نویسد : «خمینی را یکی از اصحاب خاص رسول‌خدا(ص) دیدم که از تونل زمان عبور کرده و بینش و منش پیامبر اسلام را بی‌کم و کاست به قرن حاضر آورده است. گویی آمده است تا سپاهیان علی(ع) را که بعد از شهادت او، سرگشته و بی‌فرمانده شده بودند، فرماندهی کند ».

۴ـ هنری کیسینجر، مشاور رئیس‌جمهور آمریکا در دهه ۷۰ میلادی می‌گوید: «‌آیت‌الله خمینی، غرب را با بحران جدی برنامه‌ریزی مواجه کرد، تصمیمات او آن‌چنان رعدآسا بود که مجال هر نوع تفکر و برنامه‌ریزی را از سیاستمداران و نظریه‌پردازان می‌گرفت… هیچ‌کس نمی‌توانست تصمیمات او را از پیش حدس بزند، او با معیارهای دیگری غیر از معیارهای شناخته‌شده در دنیای امروز سخن می‌گفت و عمل می‌کرد. گویی از جای دیگری الهام می‌گرفت، دشمنی آیت‌الله خمینی با غرب، برگرفته از تعالیم الهی او بود. او در دشمنی خود نیز خلوص‌نیت داشت».

۵ـ شبکه اول تلویزیون «بی‌بی‌سی ـ B.B.C. WORLD» در مجموعه مستندی با عنوان «قرن‌ِ دوم» که به بررسی رخدادهای احتمالی قرن بیست و یکم اختصاص داشت، به رهبران سیاسی غرب هشدار می‌دهد: «آنچه در ایران در سال ۱۹۷۹ ـ بهمن‌ماه ۱۳۵۷ـ اتفاق افتاد، نه تنها برای ایرانیان، بلکه برای تمام ادیان جهانی یک نقطه عطف است. نقطه عطفی که از بازگشت توده‌های میلیونی مردم در سراسر دنیا به اصولگرایی مذهبی خبر می‌دهد… در سراسر جهان، پیروان ادیان مختلف نظیر مسیحیت، یهودیت، بودیسم و هندوها به اصولگرایی مذهبی روی آورده‌اند، حتی در ترکیه نیز که ۷۰ سال قبل با مذهب وارد جنگ شده بود، امروزه روند بازگشت به اصول اسلامی سرعت گرفته است».

۶ـ بخشی از سخنان بنیامین نتانیاهو در کنگره آمریکاست (۵ خرداد ۱۳۹۰ / ۲۶ می ‌۲۰۱۱) می‌گوید: «اکنون زمان گذشته و لولای تاریخ ممکن است به زودی چرخش پیدا کند. از گذرگاه خیبر در عربستان تا تنگه جبل‌الطارق در مراکش، دگرگونی عظیمی در خاورمیانه در جریان است. باید به یاد داشته باشیم که شعله‌ آرزوهای ما می‌توانند سرد و خاموش شوند، مانند همان اتفاقی که سال ۱۹۷۹ در ایران رخ داد».

۷ـ الوین تافلر، استراتژیست‌ معروف آمریکایی و از شخصیت‌های سیاسی نزدیک به کاخ ‌سفید، اعتراف می‌کند؛ «بازی قدرت جهانی در دهه‌های آینده‌ای که پیش‌روی داریم، بدون در نظر گرفتن قدرت روزافزون اسلام قابل درک نیست».

۸ـ ایمانوئل والرشتاین، جامعه‌شناس بلندآوازه آمریکایی با نگرانی می‌گوید؛ «مانع اصلی پیش‌روی ما برای استقرار نظم جهانی (بخوانید کدخدایی آمریکا) دکترین ولایت ‌فقیه امام خمینی است… همه نظریه‌ها درگذر زمان کمرنگ و کهنه شده و به تاریخ می‌پیوندند، ولی نظریه ولایت ‌فقیه [امام] خمینی هر روز پررنگ‌تر و سرزنده‌تر می‌شود و مسلمانان بسیاری را به خود جلب می‌کند».

۹ـ آنتونی گیدنز، جامعه‌شناس پرآوازه انگلیسی درباره تحولات بنیادین قرن حاضر می‌نویسد؛ «درگذشته، سه غول فکری جامعه‌شناسی یعنی مارکس، دورکیم و ماکس ‌وبر بااندکی اختلاف‌نظر، فرآیند عمومی جهان را به سوی سکولاریزم و در جهت حاشیه‌نشینی دین ارزیابی می‌کردند ولی از سال ۱۹۷۹ و با پیدایش انقلاب اسلامی در ایران، شاهد روند معکوس و متفاوت با این فرضیه هستیم، یعنی فرآیند عمومی جهان، با شتاب به سمت دینی‌شدن پیش می‌رود».

۱۰ـ نیوت گنگریچ، رئیس‌ اسبق مجلس نمایندگان آمریکا در واکنش به اظهارات چند تن از سناتورها که ادعای رهبری آمریکا بر جهان را داشتند، به انقلاب اسلامی در ایران و رهبری هوشمندانه امام و رهبر معظم انقلاب اشاره کرده و با تمسخر می‌گوید؛ «ایالات متحده چگونه ادعای رهبری جهان را دارد؟ با کشوری که در آن، دختران ۱۲ ساله ‌باردار می‌شوند، ۱۵ ساله‌ها همدیگر را می‌کشند، ۱۷ ساله‌ها به ایدز مبتلا می‌شوند و ۱۸ ساله‌ها در حالی دیپلم می‌گیرند که به خوبی قادر به خواندن و نوشتن نیستند»!

۱۱ـ مولای ما، تو را غایب نامیده اند، چون «ظاهر» نیستی، نه اینکه «حاضر» نباشی. «غیبت» به معنای «حاضرنبودن»، تهمت ناروائی است که به تو زده اند و آنان که بر این پندارند، فرق میان «ظهور» و «حضور» را نمی دانند، آمدنت که در انتظار آنیم به معنای «ظهور» است، نه «حضور» و دلشدگانت که هر صبح و شام تو را می خوانند، ظهورت را از خدا می طلبند نه حضورت را. وقتی ظاهر می شوی، همه انگشت حیرت به دندان می گزند و با تعجب می گویند که تو را پیش از این هم دیده اند. و راست می گویند، چرا که تو در میان مائی، زیرا امام مائی و هیچ امامی نیست که در میان امت خویش نبوده و به انجام امور آنان مشغول نباشد…

مولای ما! ‌ای «قبله هر قافله» و ‌ای «شبروان را مشعله» آیا باز هم جهان را در انتظار می‌گذاری؟ می‌دانیم که تو نیز در انتظار بازگشت مایی و چنین است که کف دست‌ها به حسرت بر هم می‌سائیم و به ندامت می‌خوانیم:

عمریست که از حضور او جا ماندیم
در غربت سرد خویش تنها ماندیم
او منتظر است تا که ما برگردیم
ماییم که در غیبت کبری ماندیم…

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ای قبله هر قافله، ای قافله‌سالار ما … بیشتر بخوانید »