حسین شریعتمداری

‌روزی شعار کل جهان می‌شود علی(ع)

مگر ما ملت امام حسین(ع) نیستیم؟!



روزنامه آمریکایی بوستون گلوب نوشت:بستن تنگه هرمز،شدیدترین پاسخگویی علیه منافع آمریکا خواهد بودو علاوه‌بر آن،رشد انفجاری قیمت نفت فقط درچند روز منجر به فاجعه‌ای جبران‌ناپذیر برای اقتصاد غرب خواهد شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، حسین شریعتمداری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱- در خبرها آمده است که وزارت امور خارجه کشورمان با صدور اطلاعیه‌ای چند مرکز حقیقی و حقوقی و تعدادی از مسئولان اتحادیه اروپا را تحریم کرده است.

این اقدام وزارت امور خارجه علیه کشورهای اروپایی و یا احضار سفیران این کشورها و اعتراض به آنها اگرچه اقداماتی قابل تقدیر است ولی در بحبوحه جنگ ترکیبی تمام عیاری که دشمنان بیرونی علیه کشورمان به راه ‌انداخته و مدیریت می‌کنند و در حالی که تمامی قوانین شناخته شده بین‌المللی را زیر پا گذاشته و آشکارا به حمایت مالی، تسلیحاتی و تبلیغاتی از جنایات وحشیانه آشوبگران تروریست مشغولند، تا آنجا که رسماً از افرادی نام برده و برای ترور آنها جایزه تعیین می‌کنند!

تحریم فلان مسئول اروپایی و آمریکایی و یا احضار سفرای آنها به وزارت خارجه در مقایسه با کینه‌توزی‌های بی‌وقفه و پیوسته کشورهای یاد شده نه فقط از توازن لازم برخوردار نیست بلکه ضریب بازدارندگی آن نیز به سختی می‌تواند بالاتر از «‌صفر» تلقی شود! البته اقدامات یاد شده تقریباً حداکثر اقدامی است که با توجه به شرح وظایف وزارت خارجه قابل انتظار است و از این نظر اقدام وزارت خارجه درخور تقدیر نیز هست ولی در مثل‌ها آمده است که «‌برای حرکت باید هر چهار چرخ کالسکه با هم بچرخند» و از این روی باید گفت که جمهوری اسلامی ایران برای پشیمان کردن آمریکا و اروپای تروریست از حمایت تروریست‌ها، ظرفیت‌ها و اهرم‌های فراوان دیگری در اختیار دارد که تاکنون بی‌استفاده مانده و یا کمتر از آن استفاده شده است.اهرم‌هایی که در قوانین بین‌المللی نیز مشروع و قانونی شمرده شده‌اند.

در یادداشت پیش‌روی فقط به یکی از اهرم‌های قدرتمندی که در اختیار ایران است اشاره می‌شود و سخن درباره سایر اهرم‌ها را به فرصتی دیگر موکول می‌کنیم. بخوانید!

۲- تنگه هرمز، دومین تنگه پرترافیک دنیاست که روزانه نزدیک به ۱۸ میلیون بشکه نفت که معادل ۴۲ درصد نفت‌خام حمل شده جهان توسط نفتکش‌هاست، از آن عبور می‌کند.

جمهوری اسلامی ایران با استناد به کنوانسیون‌های ۱۹۵۸ ژنو و ۱۹۸۲ جامائیکا که موضوع آن «نظام حقوقی آبراه‌های بین‌المللی و حق عبور کشتی‌هاست» حق دارد و می‌تواند در صورتی که منافع ملی خود را در مخاطره ببیند، تنگه‌هرمز را به روی تمامی کشتی‌های نفتکش و حتی کشتی‌های حامل کالای تجاری و تسلیحاتی ببندد و دلیلی ندارد که کشورهای متخاصم از تنگه‌ای که در آب‌های سرزمینی کشورمان قرار دارد اجازه عبور داشته باشند.

۳ – این حق مسلم و قانونی ایران است که به کشتی‌های نفتکش و شناورهای حامل کالای تجاری متعلق به کشورهای متخاصم اجازه عبور از تنگه هرمز را ندهد. توضیح آن که؛ مواد ۱۴ تا ۲۳ از کنوانسیون ۱۹۵۸ ژنو و مواد ۱۷ تا ۳۷ از کنوانسیون ۱۹۸۲ جامائیکا به موضوع دریای ساحلی و حق عبور کشتی‌ها اختصاص دارد که به برخی از این موارد ‌اشاره می‌کنیم؛

الف- در ماده ۱۴ کنوانسیون ۱۹۵۸ ژنو آمده است «کشتی‌های تمامی کشورها اعم از کشورهای ساحلی یا غیر آن، می‌توانند در دریای ساحلی از حق عبور و مرور بی‌ضرر برخوردار باشند».

ب- در بند ۴ از همان ماده آمده است «عبور و مرور تا جایی بی‌ضرر خواهد بود که به آرامش، نظم یا امنیت کشور ساحلی آسیب نرساند».

ج- بند ۴ از ماده ۱۴ و بند یک از ماده ۱۶ کنوانسیون ۱۹۵۸ ژنو، تشخیص بی‌ضرر بودن عبور کشتی‌ها از آبراه را برعهده کشور ساحلی گذارده است (در این‌جا ایران اسلامی مورد نظر ماست‌).

د- در بند یک از ماده ۱۶ کنوانسیون ۱۹۵۸ ژنو آمده است «کشور ساحلی می‌تواند اقدامات لازم را برای جلوگیری از عبور و مروری که بی‌ضرر نیست، به عمل آورد».

ه‍ – در بند ۳ از ماده ۱۶ تصریح شده است «کشور ساحلی می‌تواند بی‌آن که تبعیضی میان کشتی‌های خارجی قائل شود (حتی) عبور و مرور بی‌ضرر کشتی‌های خارجی را نیز به خاطر حفظ امنیت خود، موقتا متوقف کند».

و- و بالاخره، بند ۴ از ماده ۱۶ کنوانسیون ۱۹۵۸ ژنو، ضمن به رسمیت شمردن حق کشور ساحلی -‌در اینجا، ایران اسلامی- برای پیشگیری از عبور کشتی‌هایی که عبور آنها بی‌ضرر تشخیص داده نمی‌شود، تصریح می‌کند که در صورت اتخاذ این تصمیم از سوی کشور ساحلی‌، لازم است تصمیم یادشده از قبل به اطلاع عموم برسد.

۴- در آذرماه سال ۱۳۹۰ (۱۱ سال قبل‌) ‬در حالی که کنگره آمریکا قانون تحریم نفتی کشورمان را در دستور کار داشت، طی یادداشتی آورده بودیم که در صورت تحریم صدور نفت ایران بهترین و موثرترین راه مقابله با آن، بستن تنگه هرمز به روی نفتکش‌هایی است که از این آبراهه عبور می‌کنند و با استناد به مواد ۱۴ تا ۲۳ کنوانسیون ژنو و مواد ۱۷ تا ۳۷ کنوانسیون جامائیکا نوشته بودیم که در شرایط یاد شده، مسدود کردن این تنگه حق قانونی ما نیز هست.

این پیشنهاد بلافاصله با واکنش رسانه‌های آمریکایی، اروپایی و برخی از کشورهای عربی روبه‌رو شد. روزنامه فرانسوی لوموند نوشت؛ ایران توان بستن تنگه هرمز را دارد و تصویب قانون تحریم نفتی ایران در کنگره می‌تواند برای آمریکا و اروپا و متحدان منطقه‌ای آنها پشیمان‌کننده باشد.

روزنامه آمریکایی بوستون گلوب نوشت؛ ایران عملا هر لحظه که بخواهد می‌تواند تنگه هرمز را ببندد و این امر باعث قطع صادرات میلیون‌ها بشکه نفت در روز خواهد شد، بستن تنگه هرمز، شدیدترین پاسخگویی علیه منافع آمریکا خواهد بود و علاوه‌بر آن، رشد انفجاری قیمت نفت فقط در چند روز منجر به فاجعه‌ای جبران‌ناپذیر برای اقتصاد غرب خواهد شد.

احمد العطار مفسر اماراتی و کارشناس برجسته امور دفاعی و انرژی گفته بود: مین‌گذاری در خلیج‌فارس به‌ویژه در تنگه هرمز اصلی‌ترین تهدیدی است که باید مدنظر داشت.

وی خاطرنشان می‌کند که در سال ۱۹۸۸، ناو آمریکایی «ساموئل بی رابرتز» با مین کار گذاشته شده از سوی ایران برخورد کرد و تقریبا نابود شد.

العطار گفته بود: در آن صورت، مقابله با ایران تقریبا غیرممکن است. آژانس اطلاعات انرژی آمریکا در همان ایام با اشاره به اینکه، تنگه هرمز تنها راه آبی ۸ کشوری است که در مجاورت آب‌های خلیج فارس قرار دارند، مسدودشدن آن را فاجعه‌آمیز ارزیابی کرد و… ده‌ها واکنش مشابه دیگر.

۵- وحشت غرب از احتمال بسته شدن تنگه هرمز که در یادداشت مورد اشاره آمده بود به وضوح حکایت از آن دارد که بستن تنگه هرمز به روی کشورهای حامی تروریست‌ها در کشورمان، اولاً: قانونی است، ثانیاً؛ ایران توان انجام آن را دارد و ثالثا؛ که جانمایه آن است، این که کشورهای حامی اغتشاش و ترور در ایران را با شرایط شکننده و فلج‌کننده‌ای روبه‌رو خواهد کرد.

به این سه نکته، نکته دیگری را هم اضافه کنید و آن این که از یک سو توان نظامی و موقعیت منطقه‌ای ایران در مقایسه با ۱۱ سال قبل افزایش خیره‌کننده‌ای یافته است و از سوی دیگر کشورهای غربی و مخصوصاً آمریکا و اروپا با ده‌ها بحران فلج‌کننده نظیر بحران سوخت، بحران غذا، بحران امنیت، بحران اشتغال، بحران درگیری‌ها و شورش‌های داخلی و … روبه‌رو هستند و بستن تنگه هرمز برای آنها تاثیر به مراتب فلج‌کننده‌تری از ۱۱ سال قبل خواهد داشت.

۶- آقای روحانی رئیس‌جمهور سابق کشورمان روز ۳۱ تیرماه ۱۳۹۷ در پاسخ آمریکا و اروپا که ایران را تهدید به جلوگیری از صادرات نفت کرده بودند، گفت: «کسی که‌ اندکی سیاست بفهمد، نمی‌گوید جلوی صادرات نفت ایران را می‌گیریم. تنگه‌های زیادی داریم؛ تنگه هرمز فقط یکی از آنهاست‌».

در پی این موضع آقای روحانی، رهبر معظم انقلاب فرمودند؛ «سخنان رئیس‌جمهور در سفر اخیر به اروپا مبنی بر اینکه «اگر نفت ایران صادر نشود، نفت هیچ کشوری در منطقه صادر نخواهد شد» سخنانی مهم و حاکی از سیاست و رویکرد نظام است.وظیفه وزارت امور خارجه پیگیری جدی این‌گونه مواضع رئیس‌جمهور است‌» و شهید سلیمانی سردار دل‌ها و اسوه ماندگار دفاع از ایران و مظلومان در سراسر دنیا، طی نامه‌ای خطاب به آقای روحانی نوشت: «آن‌چه از فرمایشات حضرتعالی در رسانه‌ها منعکس شد، مبنی بر این‌که اگر نفت جمهوری اسلامی ایران صادر نشود، تضمینی برای صدور نفت کل منطقه نمی‌باشد و بیانات بسیار ارزشمندی که در موضع جمهوری اسلامی ایران نسبت به رژیم صهیونیستی فرمودید، مایه مباهات و افتخار است …دست شما را برای ایراد این سخنان به‌موقع، حکیمانه و صحیح می‌بوسم و برای هر سیاستی که مصلحت نظام اسلامی باشد، در خدمت هستیم‌».

همین جا باید از نگاه حکیمانه و مقتدرانه حضرت امام – رضوان‌الله تعالی علیه- یاد کنیم که وقتی در جریان جنگ تحمیلی خبر رسید که آمریکا قصد دارد ناوهای جنگی خود را به خلیج‌فارس بفرستد، خطاب به فرماندهان نظامی فرمودند: اگر به من باشد، اولین ناو را به محض ورود به آب‌های خلیج‌فارس می‌زنم ….و اما، متاسفانه آقای روحانی اهل مقابله با آمریکا و اروپا نبود! و از رهگذر اعتماد به غرب خسارت‌های بعضاً جبران ناپذیری به بار آورد!

۷- با توجه به اسناد و شواهدی که به آن اشاره داشتیم، بستن تنگه هرمز به روی کشتی‌های نفتی و شناورهای تجاری کشورهای غربی حق قانونی ایران برای مقابله با اقدامات تروریستی آنها در داخل کشورمان است و حتی می‌توانیم بخشی از محموله‌های تجاری آنها را در مقابل آسیب‌های مالی که به کشورمان زده‌اند به عنوان غرامت مصادره کنیم.

حالا به نظر حضرت امام(ره) درباره ورود ناوهای جنگی آمریکا به خلیج‌فارس و نظر حضرت آقا درباره سخنان آن روز آقای روحانی و نهایتاً به دیدگاه شهید سلیمانی در این خصوص نگاهی دوباره بیندازید. به قول سردار سلیمانی «ما ملت امام حسینیم‌» مگر نیستیم؟!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مگر ما ملت امام حسین(ع) نیستیم؟! بیشتر بخوانید »

از اپوزیسیون شانس نیاوردیم‌!

دانشجویان این خاطره را بخوانند!



حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان در یادداشتی به بیان خاطره‌ای از شهید آیت‌الله سعیدی و مجاهد عظیم‌الشأن مرحوم آیت‌الله طالقانی پرداخت.

به گزارش مجاهدت از مشرق، حسین شریعتمداری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: خدای مهربان بر درجات شهید بزرگوار، آیت‌الله سعیدی و مجاهد عظیم‌الشأن مرحوم آیت‌الله طالقانی بیفزاید.

در این روزها که تابلوی روز دانشجو را بر تارک خود دارد اشاره به خاطره‌ای از آن دو عزیز بزرگوار -که چندین سال قبل در یک نشست دانشجویی مطرح شده بود- را بی‌مناسبت نمی‌دانیم. مخصوصاً آن که پیامی حکیمانه برای امروز و همه روزهای جنبش دانشجویی در خود دارد و می‌تواند درس‌آموز و عبرت‌انگیز باشد بخوانید!

اواخر شهریورماه سال ۱۳۴۸ بود. آیت‌الله سعیدی برای نگارنده و آقای مرتضی الویری پیام فرستاد که برای کار مهمی به دیدنش برویم. من دانشجوی دانشگاه تهران و الویری دانشجوی دانشگاه شریف (آریامهر آن روز) بود. فردای آن روز به‌اتفاق آقای مرتضی الویری به منزل ایشان در نزدیکی مسجد موسی‌بن جعفر علیه‌السلام و در انتهای خیابان غیاثی (آیت‌الله سعیدی امروز) که آن شهید بزرگوار امام جماعت آن بود، رفتیم.

حضرت آیت‌الله سعیدی، روحانی برجسته و شجاع و نماینده حضرت امام -رضوان‌الله تعالی علیه- بود. بعد از اینکه به محضرشان رسیدیم فرمودند، ایشان و حضرت آیت‌الله طالقانی درباره جنبش دانشجویی پیشنهاد مهمی دارند که لازم است در تظاهرات دانشجویی با جدیت دنبال شود و از ما خواستند که مقدمات آن را فراهم کنیم و گفتند آیت‌الله طالقانی هم منتظرتان است تا نکات مهمی را در این زمینه مطرح بفرمایند.

آیت‌الله سعیدی درباره نظر مشترک خود و آیت‌الله طالقانی، گفتند؛ شما در تظاهرات دانشجویی شعارهایی نظیر «من اگر بنشینم، تو اگر بنشینی، چه کسی برخیزد؟ و من اگر برخیزم تو اگر برخیزی، همه برمی‌خیزند» را سر می‌دهید که البته برخاسته از شور و دغدغه انقلابی دانشجویان است ولی کامل نیست و پرسیدند؛ همه برخیزیم که چه بکنیم؟ برخاستن مقدمه کار است و اگر معلوم نباشد که برای چه برمی‌خیزیم، برخاستنمان اگرچه اعتراض به رژیم سفاک و خونریز پهلوی است و نباید دست‌کم گرفته شود ولی با نتیجه مطلوب فاصله زیادی دارد.

ایشان تاکید کردند که جنبش دانشجویی باید شناسنامه داشته باشد و اگر هدف و مقصود از برخاستن مشخص نباشد و اعلام نشود، دشمن و جریانات منحرف سیاسی آن را به نفع خود مصادره می‌کنند. آیت‌الله سعیدی در ادامه فرمودند: «راه نجات از شرّ آمریکا و رژیم شاه، پیوستن به نهضت حضرت آیت‌الله خمینی است» و فرمودند؛ «پیشنهاد من و آیت‌الله طالقانی این است که در تظاهرات دانشجویی نام حضرت آقا (امام خمینی‌) را مطرح کنید تا خیزش دانشجویی شناسنامه و سمت و سوی مشخص و قابل قبولی داشته باشد در غیر این‌صورت طعمه دشمنان می‌شود و دیگران جنبش را مصادره می‌کنند»…

دو هفته بعد در دانشگاه تهران تظاهرات باشکوهی برپا شد و شعار «‌درود بر خمینی بت‌شکن‌» با صلابتی مثال‌زدنی در تمامی طول تظاهرات طنین‌انداز بود و حمله نیروهای گارد نیز نتوانست مانع آن شود.

آیت‌الله سعیدی یک سال بعد در شکنجه‌گاه ساواک (موسوم به کمیته مشترک ضد خرابکاری(!) – موزه عبرت کنونی‌) به شهادت رسید.

ساواک بعد از شهادت ایشان، حضرت آیت‌الله شهید مطهری را به بهانه‌ای احضار کرده بود.

شهید مطهری می‌فرمودند: احضار من بهانه بود و می‌خواستند این پیام را بدهند که رژیم پیروی از حضرت آقا [‌امام خمینی‌] را تحمل نمی‌کند! و می‌فرمودند ساواک آیت‌الله خمینی و پیروانش را نشناخته است.

این نکته نیز گفتنی و درس‌آموز است، در حالی که دولت اصلاحات از دانشجویان برای اهداف سیاسی و حزبی خود بهره می‌گرفت (مصادره جنبش دانشجویی به نفع اهداف سیاسی‌) روز ۱۶ آذر ۸۳ آقای خاتمی در دانشکده فنی دانشگاه تهران وقتی با اعتراض دانشجویان مواجه شد، به شدت برآشفت و خطاب به معترضان گفت؛ کاری نکنید که بگویم بیرونتان کنند! و نهایتاً پس از بهره‌گیری چند ساله مدعیان اصلاحات از دانشجویان، آقای سعید حجاریان به صراحت اعلام کرد که جنبش دانشجویی حرف مفت‌(!) است و خطاب به آنان گفت؛ حالا به دانشگاه‌ها برگردید و استراحت کنید(!).

همان هنگام آقای زیباکلام در پاسخ آقای حجاریان گفته بود؛ مگر دانشگاه پادگان است که دانشجویان به دستور شما داخل یا خارج شوند؟!‌… ولی دیگر دیر شده بود و آب رفته به جوی باز نمی‌گردید!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دانشجویان این خاطره را بخوانند! بیشتر بخوانید »

حالا نوبت کره جنوبی است!

فالوده با گرگ گریه با چوپان!



نباید نقش برخی از جریانات آلوده داخلی که سابقه سیاهی در همراهی با دشمنان را در کارنامه خود دارند نادیده گرفت. این طیف بارها نشان داده‌اند که با گرگ فالوده می‌خورند و با چوپان ‌گریه می‌کنند!

به گزارش مجاهدت از مشرق، حسین شریعتمداری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱- طی نزدیک به دو ماه اخیر درباره حمایت مالی و تبلیغاتی و تسلیحاتی دشمنان بیرونی از اغتشاشگران، گزارش‌های مستندی داشته‌ایم و در این وجیزه فقط به یک نمونه از تازه‌ترین نمونه‌ها اشاره می‌کنیم.

شبکه ایران اینترنشنال که با بودجه صدها میلیون دلاری آل‌سعود و مدیریت موساد در انگلیس راه‌اندازی شده است و بارها چگونگی ساخت کوکتل‌مولوتوف، روش آتش‌زدن اماکن عمومی، چگونگی متوقف کردن و به آتش کشیدن آمبولانس‌ها، روش حمل مخفیانه اسلحه گرم برای مقابله با حافظان امنیت و… را به عوامل اغتشاش آموزش داده است، جمعه شب، در تازه‌ترین دستورالعمل خود (بخوانید دستور العمل موساد) رسماً و علناً به اغتشاشگران می‌گوید؛ «در جنگ نمی‌توان به خصوصیات اخلاقی پایبند بود.

باید این واقعیت را به رسمیت بشناسیم که با جمهوری‌اسلامی در حال جنگ هستیم. در جنگ کشتن نیروهای طرف مقابل یک کار اخلاقی است‌(!) و اگر بتوانیم او را بکشیم ولی نکشیم، کار غیراخلاقی کرده‌ایم‌(!)‌…» گفتنی است که سردبیری این شبکه را علی‌اصغر رمضان‌پور، معاون فرهنگی وزارت ارشاد آقای خاتمی برعهده ‌دارد و…

۲- به یک نمونه از برخورد دولت‌های غربی با معترضان (و نه با اغتشاشگران‌) هم نیم‌نگاهی بیندازید. در این خصوص نیز بارها به نمونه‌های مستندی اشاره داشته‌ایم و در محدوده این نوشته کوتاه، تنها به مصاحبه روز جمعه «ریشی سوناک» نخست‌وزیر انگلیس با شبکه تلویزیونی «‌اسکای نیوز» که به عنوان خبر فوری و مهم و با قطع برنامه‌های عادی این شبکه – Breaking News- منتشر شده است اشاره می‌کنیم.

می‌گوید: « امروز با فرماندهان پلیس جلسه داشتم تا به آنها اطمینان بدهم که برای سرکوب هرگونه اعتراض غیرقانونی از حمایت کامل من برخوردارند. این مسئله که زندگی مردم عادی توسط اقلیتی خودخواه مختل شود کاملاً غیر قابل قبول است. کسانی که قانون‌شکنی می‌کنند باید از قدرت قانون بترسند و من مصمم هستم که این کار را انجام بدهم. ما به پلیس اختیارات بیشتری داده‌ایم که با تظاهرات غیرقانونی مقابله کنند. آنها حمایت کامل مرا برای مقابله قاطع و سریع با اغتشاشات در زندگی روزمره مردم را دارند».

۳- شخص قمه به دستی را تصور کنید که قمه‌اش را روی دست بلند کرده و عربده‌کشان و تهدیدکنان به سوی شخص دیگری می‌دود! در این حالت چه باید کرد؟! آیا می‌توان با این تصور که شاید دیوانه و یا فریب‌خورده باشد، او را به حال خود رها کرد و برای دفع خطر از شخصی که مورد حمله قرار گرفته است کاری نکرد؟!

حالا تصور کنید که در این میان، یکی فریاد بزند و بگوید؛ این شخص دیوانه است! یا فریب‌خورده است و یا مواد مخدر مصرف کرده است و یا… آیا دیوانگی و یا فریب‌خوردگی او، برفرض که صحت داشته باشد! می‌تواند دلیل قانع‌کننده و عذر موجهی باشد که او را به حال خود رها کنیم و مانع از جنایتی که درپی انجام آن است نشویم؟!

۴- تفکیک اغتشاشگران به فریب‌خورده و دیوانه و هیجان‌زده و مزدور و منافق و آشوبگر، تفکیکی هوشمندانه و مردم‌دوستانه است و تاکید بر ضرورت برخورد متفاوت و متناسب با نوع جرم آنها نیز نگاهی عدالت‌خواهانه است ولی باید به این نکته توجه داشت که تفکیک یاد شده و برخورد متفاوت با هر یک از آنها هرگز به معنا و مفهوم کوتاهی و انفعال در برخورد قاطع با آشوب و آشوبگران و جلوگیری مقتدرانه از جنایات آنها نیست.

در جریان آشوب و اغتشاش، چگونه می‌توان فریب‌خورده و مزدور را از یکدیگر تشخیص داد؟! این برداشت با هیچ منطقی سازگار نیست. مگر حافظان امنیت علم غیب دارند که از نیت و انگیزه واقعی فلان آشوبگر با خبر باشند و برفرض محال نیز اگر علم غیب هم داشته باشند چگونه می‌توانند با این تلقی، به فلان آشوبگر فریب‌خورده اجازه قتل مردم، آتش‌زدن اموال عمومی، به آتش کشیدن آمبولانس حامل بیمار و ده‌ها جنایت وحشیانه دیگر را بدهند! و در پاسخ اعلام کنند که او فریب‌خورده و یا هیجان‌زده بود؟!

این‌گونه برخورد با اغتشاشگران با هیچ منطقی سازگار نیست و در هیچیک از سیستم‌های حقوقی و کیفری دنیا نیز وجود ندارد. باید از جنایات اغتشاشگران و حمله و آسیب‌رسانی آنها به جان و مال و ناموس شهروندان با تمام توان جلوگیری کرد و اما این که فلان اغتشاشگر، دیوانه و یا هیجان‌زده و فریب‌خورده بوده است، موضوعی است که بعد از دستگیری و در جریان دادگاه باید مورد رسیدگی قرار گیرد و مجازات هر کدام به تناسب جرمی که مرتکب شده‌اند اعمال شود. تنها در این حالت است که فریب‌خورده و مزدور قابل تفکیک و شناسایی خواهند بود.

همین دیروز، رهبر حزب محافظه‌کار انگلیس که دولت کنونی این کشور را در اختیار دارد، اعلام کرد برای مقابله با اعتصاب‌ها -‌توجه کنید برای مقابله با اعتصاب و نه آشوب و اغتشاش- علاوه‌بر پلیس، ارتش را هم به صحنه خواهد آورد. چرا؟! برای این که هر دولتی با هر هویت و ماهیتی که داشته باشد در حفظ منافع ملی و امنیت شهروندان خود با هیچ‌کس شوخی ندارد!

۵- چرا با وجود دستگیری بسیاری از عوامل اصلی آشوب‌های اخیر هنوز هم برخی از پادوهای دشمن -هرچند بسیار ‌اندک- دست به آشوب می‌زنند؟! و چرا شبکه‌های رسانه‌ای دشمن کماکان به تشویق آنها برای آشوبگری مشغولند؟ و چرا رؤسای جمهور آمریکا و فرانسه و نخست‌وزیران انگلیس و کانادا و رژیم صهیونیستی بی‌محابا بر پشتیبانی خود از اغتشاشگران اصرار می‌ورزند؟

بخشی از پاسخ این سؤال – و نه تمامی پاسخ‌- را باید در برخی از برخوردهای غیرقابل توجیه و منفعلانه با آشوبگران و خودداری از مقابله به مثل با دشمنان بیرونی دانست! آیا اعلام پی‌درپی حضور بی‌سلاح نیروهای حافظ امنیت در مقابل تروریست‌های مسلح، آشوبگران را به ادامه آشوب تشویق نمی‌کند؟!

۶- با توجه به اقتدار مثال‌زدنی جمهوری اسلامی ایران در منطقه و جهان، هوشمندی درخور تقدیر نیروهای اطلاعاتی و امنیتی کشورمان در دستگیری سریع و بی‌وقفه عوامل اصلی آشوب، فداکاری و پاکباختگی نیروهای حافظ امنیت نظام و خواسته بارها اعلام شده مردم، آیا بایسته است که هنوز هم دشمنان بیرونی رجز بخوانند و پادوهای داخلی آنها -هرچند ‌اندک و کم‌شمار- کماکان بر طبل آشوب بکوبند؟!

۷- در این میان نباید از کینه‌توزی دشمنان بیرونی و حمایت رسماً اعلام شده و آشکار آنها از آشوب و اغتشاش غافل بود.

به قول حضرت امام -رضوان‌الله تعالی علیه- دشمن را آرام نگذارید که آرامتان نمی‌گذارد. احضار چندباره سفرای کشورهای اروپایی به وزارت خارجه چه مشکلی را حل می‌کند؟! آنها در قتل شهروندان کشورمان و خسارت‌های فراوانی که پادوهای نشان‌دار این کشورها به بار آورده‌اند سهیم هستند و بر اساس اصل «‌مقابله به مثل- retaliation‌» که در حقوق بین‌الملل نیز به رسمیت شناخته شده است، باید تبعات و هزینه جنایاتی که مرتکب شده‌اند را بپردازند.

جمهوری اسلامی ایران اهرم‌های پشیمان‌کننده فراوانی برای مقابله با این کشورها در اختیار دارد، چرا نباید از این اهرم‌ها استفاده شود.

۸- و بالاخره نباید نقش برخی از جریانات آلوده داخلی که سابقه سیاهی در همراهی با دشمنان را در کارنامه خود دارند نادیده گرفت. این طیف بارها نشان داده‌اند که با گرگ فالوده می‌خورند و با چوپان ‌گریه می‌کنند!

شرح این ماجرا به درازا می‌کشد و به وقت دیگری می‌گذاریم.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فالوده با گرگ گریه با چوپان! بیشتر بخوانید »

در کجای دنیا نیروهای غیر مسلح را به مقابله با تروریست‌های مسلح می‌فرستند؟!

در کجای دنیا نیروهای غیر مسلح را به مقابله با تروریست‌های مسلح می‌فرستند؟!



حسین شریعتمداری در رابطه با نقش سلبریتی ها در اغتشاشات اخیر گفت: سلبریتی‌ها حقیرتر از آنند که الکوی آشوبگران باشند، تروریست‌های آشوبگر دستورالعمل را از سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه می‌گیرند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان در باره جنایت اخیر آشوبگران تروریست در ایذه و اصفهان که به شهادت و مجروح شدن شماری از مردم مظلوم این دو شهر انجامیده است، گفت: حمله تروریستی به مردم در بازار شهرستان‌های ایذه و اصفهان، اگر چه نشانه ناامیدی دشمنان بیرونی از آشوب‌ها و اغتشاشاتی است که طی پنجاه و چند روز اخیر در کشور به راه انداخته بودند، اما این اقدامات تروریستی و چند اقدام مشابه دیگر که طی دو سه روز اخیر اتفاق افتاده و شهادت عزیزان حافظ امنیت و مردان غیور و زنان و کودکان مظلوم دیگر را به دنبال داشته است، بار دیگر و برای چندمین بار از ضرورت برخورد قاطع و پشیمان‌کننده نظام با اراذل اجاره‌ای و داعشی‌های داخلی حکایت می‌کند.

وی افزود: نیروهای حافظ امنیت بدون استفاده از سلاح، نه فقط در ایفای نقش خود برای مقابله با تروریست‌ها و دفاع از جان و مال و ناموس مردم با مشکلات جدی روبرو هستند، بلکه همانگونه که شاهد بوده‌ایم در برخی از موارد قربانی عملیات تروریستی نیز می‌شوند!

مدیر مسئول کیهان گفت:کاش مسئولان و سیاستگذاران نظامی و امنیتی کشورمان به این دو سئوال پاسخ می‌دادند؛ اول آنکه در مقابله با آشوب‌ها از کدام الگو و مدل رایج در جهان پیروی می‌کنند ؟! و اگر الگوی خاص خود را دارند، این الگوی خاص از کدام باور دینی و داشته‌های ملی و تجربی اتخاذ و استخراج شده است؟!

شریعتمداری افزود: در کجای دنیا نیروهای غیر مسلح را به مقابله با تروریست‌های مسلح می‌فرستند ؟! و به مشتی اراذل اجاره‌ای که تقریباً تمامی آن‌ها بلافاصله پس از دستگیری به فلان خوردن می‌افتند، اجازه آشوب و تعرض به جان و مال و ناموس مردم را می‌دهند؟!

وی با تأکید بر اینکه یکی از اشتباهات بزرگ آن است که تصور می‌شود آشوبگران با تشویق سلبریتی‌ها و فلان ورزشکار و یا مدعی اصلاحات به صحنه می‌آیند، توضیح داد: سلبریتی‌ها حقیرتر از آنند که الکوی آشوبگران باشند، تروریست‌های آشوبگر دستورالعمل را از سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه می‌گیرند.

مدیر مسئول روزنامه کیهان تأکید کرد: دشمن از سلبریتی‌ها و برخی از رسانه‌های داخلی به عنوان وسیله‌ای برای سنجش میزان حساسیت نظام در مقابل آشوبگران استفاده می‌کند؛ به بیان دیگر، آن‌ها تابلوهای حساسیت‌سنج هستند و هنگامی که با آن‌ها به عنوان وطن‌فروش و عوامل سرسپرده و مزدور دشمن برخورد نمی‌شود، آشوبگران از این انفعال پیام امنیت می‌گیرند و به صحنه آمدن خود را بی‌خطر تلقی می‌کنند.

وی اضافه کرد: بنابراین دومین پرسش آن است که چرا تصمیم‌سازان و سیاست‌پردازان به این نکته بدیهی توجهی ندارند؟! آیا توان تجزیه و تحلیل این پدیده شوم را ندارند؟! اگر اینگونه نیست، چرا این تابلوهای وطن‌فروشانه دشمن را به حال خود رها کرده و همراهی و همکاری سلبریتی‌ها در قتل و جنایت را نادیده می‌گیرند ؟! و چرا توضیح نمی‌دهند که سلبریتی‌های وطن‌فروش با آشوبگران وحشی و داعشی‌ها چه تفاوتی دارند؟!

شریعتمداری ادامه داد: آنگونه که اعلام شده است، مدارا برای جدا شدن صف هیجان‌زده‌ها و فریب خورده‌ها از عوامل اصلی و اجاره‌ای آشوب‌ها بوده است که این اقدام هوشمندانه درخور تقدیر است، اما اکنون این دو صف از یکدیگر جدا شده‌اند و تساهل در مقابله جدی و تسریع در مجازات عوامل اصلی بازداشت شده توجیه قابل قبولی ندارد.

مدیر مسئول روزنامه کیهان به نکته دیگری نیز اشاره کرد و گفت: این نکته نیز مطرح می‌شود که مدارای اولیه برای حضور عناصر اصلی در میدان و شناسایی و دستگیری آن‌ها بوده است که این اقدام نیز هوشمندانه است و پاسخ قابل قبولی نیز به دنبال داشته است، اما اکنون دیگر ادامه مدارا هیچ توجیهی ندارد؛ چرا باید به مشتی تروریست مزدور بیگانه اجازه داد که آرامش و امنیت مردم را سلب کنند و کسب و کار برخی از آنان را به تعطیلی کشانده و یا مختل کنند؟!

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

در کجای دنیا نیروهای غیر مسلح را به مقابله با تروریست‌های مسلح می‌فرستند؟! بیشتر بخوانید »

ما و آن سوی جنگ اوکراین

یک کلام، ختم کلام!…



چه شده است که اظهارات نتانیاهو درباره جبهه اصلاحات را که آشکارا و به صراحت این جبهه را به وطن‌فروشی متهم کرده است‌، بی‌پاسخ گذاشته‌اید؟! آیا ردپا و یا به اصطلاح‌، گزکی از شما در دست صهیونیست‌هاست…

به گزارش مجاهدت از مشرق، حسین شریعتمداری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱- «‌جابه‌جایی تابلوها» یکی از ترفندهای شناخته‌شده عملیات روانی است. حریف در این ترفند، مشکلات و پلشتی‌هایی را که خود عامل و پدید آورنده آن بوده است به طرف مقابل نسبت می‌دهد! و با اصرار و تکرار بر این ‌جابه‌جایی دو هدف مشخص را دنبال می‌کند، اول؛ تبرئه خود از تخلفات، قانون‌شکنی‌ها و ناهنجاری‌هایی که مرتکب شده است و دوم؛ مدیریت افکار عمومی علیه جریانی که با آن به دشمنی برخاسته است.

آمریکا، انواع تحریم‌های ضدبشری را علیه ایران اسلامی به کار می‌گیرد و در همان حال مشکلات ناشی از تحریم‌ها را (که بسیاری از آنها، به لطف خدا و تلاش دولت سیزدهم خنثی شده و یا درحال خنثی شدن است‌) به ایران نسبت می‌دهد! آشوب و بلوا به راه می‌اندازد، انسان‌های بی‌گناه را به قتل می‌رساند، اموال عمومی را به آتش می‌کشد و… جمهوری اسلامی ایران را به نقض حقوق بشر متهم می‌کند!

مدعیان اصلاحات از منتقدان با انواع فحش و ناسزا نظیر؛ «‌بی‌سواد، بی‌شناسنامه، مزدور، کاسب تحریم‌، کودک‌صفت، حسود، بزدل، ترسو، جیب‌بر، بی‌قانون، مستضعف‌فکری، باید به جهنم بروند، انقلابیون نفهم‌، یک مشت لات و… »! استقبال می‌کند، و حالا بیانیه می‌دهد که چرا به انتقادها پاسخ مناسب نمی‌دهید؟! خزانه را با هزاران هزار میلیارد تومان بدهی به دولت سیزدهم تحویل می‌دهد و اکنون ایراد می‌گیرد که با ثروت ملی چه کرده‌اید؟! و…

بهره‌گیری از این ترفند قصه‌ای است که سر دراز دارد و از دیرباز مورد استفاده دشمنان بوده است.

بازهم به عنوان مثال، در جریان جنگ جمل، طلحه و زبیر که از آتش‌افروزان اصلی آن جنگ بودند، ادعا می‌کردند به خون‌خواهی عثمان در مقابل امیرالمومنین، علی علیه‌السلام به تخاصم ایستاده‌اند! این ادعا در حالی بود که آنها خود خلیفه سوم را به قتل رسانده بودند و همگان شاهد بودند که حضرت امیر(ع)‌، فرزندان خود، امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را با جمعی دیگر از یاران به مقابله محاصره‌کنندگان خانه عثمان فرستاده و محاصره را شکسته و آب و غذا به آنان رسانده بود. امیرالمومنین‌(ع) در این باره می‌فرمایند؛ «إِنَّهُمْ لَیَطْلُبُونَ حَقّاً هُمْ تَرَکُوهُ وَ دَماً هُمْ سَفَکُوهُ … آنها [طلحه و زبیر] حقی را مطالبه می‌کنند که خود ترک کرده‌اند و خونی را می‌طلبند که خود ریخته‌اند». 

۲- روز چهارشنبه هفته گذشته جبهه اصلاحات درباره آشوب‌های اخیر بیانیه‌ای صادر کرد که فقط نیم نگاهی به متن آن و مروری گذرا بر مواضع و عملکرد این جبهه از آغاز تاسیس تاکنون به وضوح حکایت از آن دارد که این جبهه برای تبرئه خود از اقدامات پلشتی که انجام داده و بلاهای فراوانی که بر سر ملت آوار کرده، به بهره‌گیری از ترفند «جابه‌جایی تابلوها» روی آورده است!

در این بیانیه مدعیان اصلاحات اگرچه درباره مشکلات فراوانی که به ایران و ایرانی تحمیل کرده‌اند، خود را به فراموشی زده‌اند! ولی هنوز دیر زمانی از عملکرد خسارت‌بار و فاجعه‌آفرین این جبهه نگذشته است و تعجب‌آور است که چگونه انتظار دارند سابقه سوء آنان از خاطره ملت محو شده باشد! … شرح این ماجرا مثنوی هفتاد من کاغذ است که بارها به آن پرداخته‌ایم و غیر از ناسزا پاسخی دریافت نکرده‌ایم! 

در این وجیزه اما، از یک‌سو، خوانندگان محترم را به مطالعه بیانیه یاد شده دعوت می‌کنیم و قضاوت را بر عهده خود آنان می‌گذاریم و از دیگر سو، دو سؤال را با جبهه اصلاحات در میان می‌گذاریم. دو پرسشی که تاکنون جبهه اصلاحات از پاسخ به آن طفره رفته است. بخوانید!

۳- پرسش اول؛ در جریان فتنه آمریکایی-  اسرائیلی۸۸ نتانیاهو نخست‌وزیر وقت رژیم صهیونیستی با صراحت اعلام کرد که «‌اصلاح‌طلبان بزرگ‌ترین سرمایه اسرائیل در ایران هستند»!

سؤال این است که چرا تاکنون هرگز این ادعای نتانیاهو را تکذیب نکرده‌اید؟! و حتی نظر و دیدگاه او را به تلویح و کنایه نیز نفی نکرده‌اید! و حال آنکه معمولاً شما مدعیان اصلاحات هیچ انتقاد و یا اظهار نظری علیه خود را بی‌پاسخ نمی‌گذارید و چنانچه بخشدار فلان بخش دور افتاده سخنی علیه جبهه اصلاحات بر زبان و قلم بیاورد، تمام صفحات روزنامه‌های زنجیره‌ای و سایت‌ها و کانال‌های اینترنتی را در اعتراض به او سیاه می‌کنید!

چه شده است که اظهارات نتانیاهو درباره جبهه اصلاحات را که آشکارا و به صراحت این جبهه را به وطن‌فروشی متهم کرده است‌، بی‌پاسخ گذاشته‌اید؟! آیا ردپا و یا به اصطلاح‌، گزکی از شما در دست صهیونیست‌هاست که از افشای آن وحشت دارید؟! 

و اما، پرسش دوم اینکه؛ چرا بسیاری از مواضع و عملکرد شما با مواضع و خواست دشمنان تابلودار مردم و نظام، مخصوصاً با مواضع و خواست آمریکا و اسرائیل همسان بوده و هست؟! چرا به این پرسش که بارها از سوی کیهان و برخی دیگر از رسانه‌ها مطرح شده است پاسخ نمی‌دهید؟!

مروری هرچند گذرا بر مواضع جبهه اصلاحات و مقایسه آن با مواضع دشمنان نظام به وضوح از همسویی آنها با یکدیگر حکایت می‌کند. کاش به این پرسش پاسخ می‌دادید. ما فهرست بلندبالایی از همسویی و همخوانی مواضع اصلاحاتچی‌ها با مواضع دشمنان در اختیار داریم که تماماً از روزنامه‌ها، سایت‌ها و توئیت‌های مدعیان اصلاحات گرفته شده و قابل انکار نیست و می‌توان درستی تمام موارد آن را با جبهه اصلاحات به ارزیابی نشست. بسم‌الله!… یک کلام، ختم کلام‌…!

در خاتمه، اشاره به این نکته نیز ضروری است که ماجرای مورد اشاره تمامی طیف جبهه اصلاحات را شامل نمی‌شود و البته انتظار آن است که آنان صف خود را از صف مدعیان یادشده جدا کنند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

یک کلام، ختم کلام!… بیشتر بخوانید »