حسین شریعتمداری

ما و آن سوی جنگ اوکراین

یک کلام، ختم کلام!…



چه شده است که اظهارات نتانیاهو درباره جبهه اصلاحات را که آشکارا و به صراحت این جبهه را به وطن‌فروشی متهم کرده است‌، بی‌پاسخ گذاشته‌اید؟! آیا ردپا و یا به اصطلاح‌، گزکی از شما در دست صهیونیست‌هاست…

به گزارش مجاهدت از مشرق، حسین شریعتمداری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱- «‌جابه‌جایی تابلوها» یکی از ترفندهای شناخته‌شده عملیات روانی است. حریف در این ترفند، مشکلات و پلشتی‌هایی را که خود عامل و پدید آورنده آن بوده است به طرف مقابل نسبت می‌دهد! و با اصرار و تکرار بر این ‌جابه‌جایی دو هدف مشخص را دنبال می‌کند، اول؛ تبرئه خود از تخلفات، قانون‌شکنی‌ها و ناهنجاری‌هایی که مرتکب شده است و دوم؛ مدیریت افکار عمومی علیه جریانی که با آن به دشمنی برخاسته است.

آمریکا، انواع تحریم‌های ضدبشری را علیه ایران اسلامی به کار می‌گیرد و در همان حال مشکلات ناشی از تحریم‌ها را (که بسیاری از آنها، به لطف خدا و تلاش دولت سیزدهم خنثی شده و یا درحال خنثی شدن است‌) به ایران نسبت می‌دهد! آشوب و بلوا به راه می‌اندازد، انسان‌های بی‌گناه را به قتل می‌رساند، اموال عمومی را به آتش می‌کشد و… جمهوری اسلامی ایران را به نقض حقوق بشر متهم می‌کند!

مدعیان اصلاحات از منتقدان با انواع فحش و ناسزا نظیر؛ «‌بی‌سواد، بی‌شناسنامه، مزدور، کاسب تحریم‌، کودک‌صفت، حسود، بزدل، ترسو، جیب‌بر، بی‌قانون، مستضعف‌فکری، باید به جهنم بروند، انقلابیون نفهم‌، یک مشت لات و… »! استقبال می‌کند، و حالا بیانیه می‌دهد که چرا به انتقادها پاسخ مناسب نمی‌دهید؟! خزانه را با هزاران هزار میلیارد تومان بدهی به دولت سیزدهم تحویل می‌دهد و اکنون ایراد می‌گیرد که با ثروت ملی چه کرده‌اید؟! و…

بهره‌گیری از این ترفند قصه‌ای است که سر دراز دارد و از دیرباز مورد استفاده دشمنان بوده است.

بازهم به عنوان مثال، در جریان جنگ جمل، طلحه و زبیر که از آتش‌افروزان اصلی آن جنگ بودند، ادعا می‌کردند به خون‌خواهی عثمان در مقابل امیرالمومنین، علی علیه‌السلام به تخاصم ایستاده‌اند! این ادعا در حالی بود که آنها خود خلیفه سوم را به قتل رسانده بودند و همگان شاهد بودند که حضرت امیر(ع)‌، فرزندان خود، امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را با جمعی دیگر از یاران به مقابله محاصره‌کنندگان خانه عثمان فرستاده و محاصره را شکسته و آب و غذا به آنان رسانده بود. امیرالمومنین‌(ع) در این باره می‌فرمایند؛ «إِنَّهُمْ لَیَطْلُبُونَ حَقّاً هُمْ تَرَکُوهُ وَ دَماً هُمْ سَفَکُوهُ … آنها [طلحه و زبیر] حقی را مطالبه می‌کنند که خود ترک کرده‌اند و خونی را می‌طلبند که خود ریخته‌اند». 

۲- روز چهارشنبه هفته گذشته جبهه اصلاحات درباره آشوب‌های اخیر بیانیه‌ای صادر کرد که فقط نیم نگاهی به متن آن و مروری گذرا بر مواضع و عملکرد این جبهه از آغاز تاسیس تاکنون به وضوح حکایت از آن دارد که این جبهه برای تبرئه خود از اقدامات پلشتی که انجام داده و بلاهای فراوانی که بر سر ملت آوار کرده، به بهره‌گیری از ترفند «جابه‌جایی تابلوها» روی آورده است!

در این بیانیه مدعیان اصلاحات اگرچه درباره مشکلات فراوانی که به ایران و ایرانی تحمیل کرده‌اند، خود را به فراموشی زده‌اند! ولی هنوز دیر زمانی از عملکرد خسارت‌بار و فاجعه‌آفرین این جبهه نگذشته است و تعجب‌آور است که چگونه انتظار دارند سابقه سوء آنان از خاطره ملت محو شده باشد! … شرح این ماجرا مثنوی هفتاد من کاغذ است که بارها به آن پرداخته‌ایم و غیر از ناسزا پاسخی دریافت نکرده‌ایم! 

در این وجیزه اما، از یک‌سو، خوانندگان محترم را به مطالعه بیانیه یاد شده دعوت می‌کنیم و قضاوت را بر عهده خود آنان می‌گذاریم و از دیگر سو، دو سؤال را با جبهه اصلاحات در میان می‌گذاریم. دو پرسشی که تاکنون جبهه اصلاحات از پاسخ به آن طفره رفته است. بخوانید!

۳- پرسش اول؛ در جریان فتنه آمریکایی-  اسرائیلی۸۸ نتانیاهو نخست‌وزیر وقت رژیم صهیونیستی با صراحت اعلام کرد که «‌اصلاح‌طلبان بزرگ‌ترین سرمایه اسرائیل در ایران هستند»!

سؤال این است که چرا تاکنون هرگز این ادعای نتانیاهو را تکذیب نکرده‌اید؟! و حتی نظر و دیدگاه او را به تلویح و کنایه نیز نفی نکرده‌اید! و حال آنکه معمولاً شما مدعیان اصلاحات هیچ انتقاد و یا اظهار نظری علیه خود را بی‌پاسخ نمی‌گذارید و چنانچه بخشدار فلان بخش دور افتاده سخنی علیه جبهه اصلاحات بر زبان و قلم بیاورد، تمام صفحات روزنامه‌های زنجیره‌ای و سایت‌ها و کانال‌های اینترنتی را در اعتراض به او سیاه می‌کنید!

چه شده است که اظهارات نتانیاهو درباره جبهه اصلاحات را که آشکارا و به صراحت این جبهه را به وطن‌فروشی متهم کرده است‌، بی‌پاسخ گذاشته‌اید؟! آیا ردپا و یا به اصطلاح‌، گزکی از شما در دست صهیونیست‌هاست که از افشای آن وحشت دارید؟! 

و اما، پرسش دوم اینکه؛ چرا بسیاری از مواضع و عملکرد شما با مواضع و خواست دشمنان تابلودار مردم و نظام، مخصوصاً با مواضع و خواست آمریکا و اسرائیل همسان بوده و هست؟! چرا به این پرسش که بارها از سوی کیهان و برخی دیگر از رسانه‌ها مطرح شده است پاسخ نمی‌دهید؟!

مروری هرچند گذرا بر مواضع جبهه اصلاحات و مقایسه آن با مواضع دشمنان نظام به وضوح از همسویی آنها با یکدیگر حکایت می‌کند. کاش به این پرسش پاسخ می‌دادید. ما فهرست بلندبالایی از همسویی و همخوانی مواضع اصلاحاتچی‌ها با مواضع دشمنان در اختیار داریم که تماماً از روزنامه‌ها، سایت‌ها و توئیت‌های مدعیان اصلاحات گرفته شده و قابل انکار نیست و می‌توان درستی تمام موارد آن را با جبهه اصلاحات به ارزیابی نشست. بسم‌الله!… یک کلام، ختم کلام‌…!

در خاتمه، اشاره به این نکته نیز ضروری است که ماجرای مورد اشاره تمامی طیف جبهه اصلاحات را شامل نمی‌شود و البته انتظار آن است که آنان صف خود را از صف مدعیان یادشده جدا کنند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

یک کلام، ختم کلام!… بیشتر بخوانید »

ما و آن سوی جنگ اوکراین

مدارا قبول ولی تا کی؟!



نیروی انتظامی و بسیج بارها نشان داده‌اند که مرد میدان‌های سخت و پایان‌بخش روزهای بد حادثه هستند و پرسش این است که چرا به آنها اجازه برخورد پشیمان‌کننده با آشوبگران و متجاوزان داده نمی‌شود؟!

به گزارش مجاهدت از مشرق، حسین شریعتمداری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱- سرهنگ زمانی رئیس ‌زندان‌های سیاسی دوران ستمشاهی بود. او بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به علت جنایات بیشماری که مرتکب شده بود، محاکمه و اعدام شد.

بعد از ظهر یکی از روزهای سال ۱۳۵۶ بود که سرهنگ زمانی وارد زندان شد و در حالی که تعداد دیگری از افسران شهربانی او را همراهی می‌کردند، وسط حیاط ایستاد تا برای زندانیان سخنرانی کند.

سخنان او همیشه کوتاه و موضوع آن خط و نشان کشیدن برای زندانیان بود. آن روز در حالی که به شدت خشمگین به نظر می‌رسید شروع به سخن کرد.

در بخشی از سخنان خود گفت: (نقل به مضمون‌) فرض کنید پلیس پای خود را روی گردن مجرمی قرار داده و گردن او را تا سرحد مرگ فشار می‌دهد! و در همان حال متوجه می‌شود که او بی‌گناه است. به نظر شما واکنش پلیس چه خواهد بود؟! منتظر پاسخ نماند، چون می‌دانست زندانیان سیاسی برای سخنان او ارزشی قائل نیستند و هیچ‌گاه با او هم‌دهن نمی‌شوند! سرهنگ زمانی در ادامه گفت: اگر تصور می‌کنید که پلیس بعد از اطلاع از بی‌گناهی او پایش را از گردن او بر می‌دارد، اشتباه می‌کنید! نمایش اقتدار پلیس خیلی بیشتر از جان یک انسان ارزش دارد! حتی اگر بی‌گناه باشد! 

۲- سرهنگ زمانی و سایر افسران عالی‌رتبه رژیم شاه، در مراکز نظامی آمریکا و انگلیس پرورش یافته و آموزش دیده بودند. بینش و منش وحشیانه او نسبت به مردم را امروزه در اکثر کشورهای غربی، مخصوصاً آمریکا به وضوح می‌توان دید. در آمریکا به اعتراف اف‌بی‌آی (F B I … پلیس فدرال آمریکا) همه ساله بیش از هزار شهروند آمریکایی با شلیک مستقیم پلیس در خیابان‌ها کشته می‌شوند.

قتل جرج فلوید، پس از آن‌که در «‌مینیا پلیس‌»‌، یک افسر پلیس سفیدپوست به‌نام درک شووین زانویش را به مدت ۹ دقیقه و ۲۹ ثانیه بر روی گردن وی فشار داد (‌همان اقدامی که سرهنگ زمانی به آن افتخار می‌کرد!‌)، فقط یک نمونه از هزاران نمونه است. بسیاری از قربانیان فقط با این بهانه که قصد مقاومت در مقابل دستور پلیس را داشته‌اند به قتل رسیده‌اند و… این قصه سر دراز دارد. 

۳- بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، نه فقط در سازمان و ساختار پلیس تحولی جدی پدید آمد بلکه نیرو و پرسنل این نهاد نیز با تغییر و تحولی بنیادین روبه‌رو شد تا آنجا که به گفته رهبر معظم انقلاب « ‌نیروی انتظامی یکی از ستون‌های استوار امنیت در کشور است… این نقش ارزشمند، در سال‌های اخیر برجستگی بیشتری یافته است‌».

اغراق نیست اگر گفته شود که طی ۴۳ سال گذشته، همگان نیروی انتظامی را در کنار مردم، اطمینان‌بخش به عنوان یار و غمخوار ملت دیده‌اند.

از سوی دیگر، مردم ما و نیروی انتظامی که بخشی جدا نشدنی از مردم است پیرو آئین مقدس و عدالت پروری هستند که اعمال نیک و بد را حتی اگر به‌اندازه «مثقال ذره»‌ای باشد در پیشگاه خدای متعال مورد بازخواست می‌دانند و بر این باورند که ناظر امروز (خداوند تبارک و تعالی‌) قاضی فرداست.

بنابراین بدیهی است که رفتاری نظیر آنچه امروزه در میان نیروهای پلیس آمریکا و برخی دیگر از کشورهای غربی جریان دارد، نمی‌تواند در ساحت انسان‌دوستانه پلیس جمهوری اسلامی جایی داشته باشد و همگان شاهدیم که نداشته و ندارد. اما، این وجیزه نکته دیگری را دنبال می‌کند. بخوانید!

۴- با جرأت می‌توان گفت، به همان ‌اندازه که بینش و منش و رفتار پلیس در غرب وحشی بیرون از انسانیت و نقض‌کننده ابتدایی‌ترین حقوق مدنی شهروندان است، هرگونه اقدامی که به اقتدار پلیس انسان‌دوست کشورمان آسیب برساند نیز برای مردم خطرآفرین است.

نگاهی به برخی از رویدادهای این روزها و برخوردهای وحشیانه داعشی‌های داخلی با مردم مظلوم کوچه و بازار و حتی با پلیس، قلب هر انسان آزاده‌ای را به درد می‌آورد و از آن دردآورتر مماشات غیر قابل توجیه نیروهای نظامی و انتظامی در مقابل این وحشیگری‌هاست! در فلان نقطه گلوی پلیس را می‌برند! با چاقو به پلیس حمله می‌کنند! روی بدن پلیس بنزین می‌ریزند و جسم پاک و مطهر او را به آتش می‌کشند! پلیس را به قتل می‌رسانند! و… در همان حال تقریباً هیچ واکنش بازدارنده‌ای از پلیس مشاهده نمی‌کنند!

رخداد وحشیانه پنج‌شنبه شب آشوبگران در کرج و حمله به پلیس و به خون غلتاندن آنها چگونه قابل توجیه است؟!

آشوبگرانی که چند درجه وحشی‌تر از داعشی‌ها هستند، نزدیک به دو ماه است که مملکت را به آشوب کشیده‌اند، اهانت‌های آشکار به مقدسات اسلامی، اهانت به ساحت مقدس امام حسین علیه‌السلام، حمله به حسینیه‌ها، آتش زدن قرآن، کشیدن چادر از سر زنان محجبه، آتش زدن آمبولانس‌های حامل بیمار، قتل مردم کوچه و بازار با سلاح سرد و گرم دزدی و غارت مغازه‌ها، شکنجه طلبه پاکباخته و فداکار، قتل فلان بسیجی و فلان نیروی پلیس و فلان نیروی متعهد، ترور فلان امام جماعت، سلب آرامش و آسایش مردم در این نقطه و آن نقطه و … تساهل در مقابل این همه اقدامات وحشیانه چگونه قابل توجیه است؟!

نیروی انتظامی و بسیج بارها نشان داده‌اند که مرد میدان‌های سخت و پایان‌بخش روزهای بد حادثه هستند و پرسش این است که چرا به آنها اجازه برخورد پشیمان‌کننده با آشوبگران و متجاوزان به جان و مال و ناموس مردم داده نمی‌شود؟! 

۵- دیروز در راهپیمایی حماسی مردم که حداقل در ۹۰۰ شهر با حضور چند ده میلیونی ملت برگزار شد یکی از اصلی‌ترین خواسته مردم که با گلایه‌های دوستانه نیز همراه بود، انفعال نیروهای بازدارنده نظام در مقابل جنایات وحشیانه آشوبگران بود.

این انفعال و بی‌عملی برای مردم قابل توجیه نیست و حق نیز با آنهاست.

یکی از خانم‌های میانسال که با همسر و فرزندانش در راهپیمایی حماسی دیروز شرکت کرده بود، در حالی که چشم اشکباری داشت می‌گفت «‌شما را به خدا خطاب به مسئولان بنویسید مگر ما فرزندانمان را از سر راه آورده‌ایم که آنگونه از سوی عوامل آمریکا و اسرائیل به خاک و خون کشیده شوند؟! دیگری می‌گفت: به آقایان بگویید، سهل‌انگاری را به حساب خویشتنداری ننویسند! جوانی با عصبانیت می‌گفت؛ اعلام کرده‌اند که پلیس از گلوله‌های جنگی استفاده نمی‌کند! آیا این، پیام ناخواسته به آشوبگران نیست که با خیال راحت به هر جنایتی که می‌خواهند دست بزنند و مطمئن باشند که دست پلیس از اقدام پشیمان‌کننده بسته است؟! و ده‌ها گلایه دیگر از همین جنس.

۶- برخی از دست‌اندرکاران اعلام می‌دارند که مماشات با آشوبگران با هدف جدا شدن سره از ناسره صورت می‌پذیرد! که با عرض پوزش باید گفت:‌ اولاً؛ مگر تاکنون این تفکیک و جدایی صورت نپذیرفته است؟! و ثانیاً؛ آیا هنگامی که می‌بینید آشوبگری با دشنه و یا فلان سلاح گرم در پی حمله به یکی از شهروندان است، باید صبر کرد تا انگیزه‌اش روشن شود! و یا بر اساس عقل و منطق و قانون باید از حمله وحشیانه او جلوگیری کرد؟! و ثالثاً؛ آشوبگران باید به کدام جنایت دیگر دست بزنند تا احساس شود زمان مقابله جدی و بی‌ملاحظه با آنها فرا رسیده است؟! و البته که در این میان از آتش‌افروزی برخی از مدعیان اصلاحات و سلبریتی‌های انسان‌نما نیز نباید غفلت کرد. آنها با تروریست‌های آشوبگر هم‌پیاله‌اند. چرا از آنان درباره دروغ‌های فتنه‌انگیزانه‌ای که منتشر می‌کنند بازخواست نمی‌شود؟! 

۷- خوشبختانه دو روز قبل برخی از نمایندگان محترم مجلس به انفعال کنونی در مقابل آشوبگران اعتراض کرده و از دستگاه‌های مسئول خواستند تا بدون فوت وقت به مقابله جدی با اغتشاشگران بپردازند که امید است این خواسته نمایندگان مردم با استقبال مسئولان ذی‌ربط روبه‌رو شود.

۸- و بالاخره گلایه این یادداشت برخاسته از خواسته‌ای است که این روزها بسیاری از مردم شریف و پاکباخته این مرز و بوم بر زبان دارند و خدای نخواسته به معنای نادیده گرفتن زحمات مسئولان و دست‌اندرکاران مقابله با آشوب‌ها نیست بلکه انصاف حکم می‌کند که از تلاش شبانه‌روزی این عزیزان قدردانی شود و گلایه‌ها، مصداق «لِنگش کن! پای گود نشسته‌ها نباشد»‌! که امید است چنین نباشد!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مدارا قبول ولی تا کی؟! بیشتر بخوانید »

فیلم/ روایت شریعتمداری از تفاوت آشوبگران و داعشی‌ها

فیلم/ روایت شریعتمداری از تفاوت آشوبگران و داعشی‌ها



مدیر مسئول روزنامه کیهان: این آشوبگرانی که ما امروزه با آنها رو به‌رو بودیم کدام یک از خصوصیات و درنده خویی‌های داعشی‌ها را ندارند؟


دریافت
9 MB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ روایت شریعتمداری از تفاوت آشوبگران و داعشی‌ها بیشتر بخوانید »

از اپوزیسیون شانس نیاوردیم‌!

از اپوزیسیون شانس نیاوردیم‌!



اینکه جمهوری اسلامی ایران اگرچه در همه عرصه‌ها از پیشرفت‌ها و دستاوردهای معجزه‌گونی برخوردار بوده است ولی از اپوزیسیون شانس نیاورده است!…

به گزارش مجاهدت از مشرق، حسین شریعتمداری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱- چند سال قبل، خبرنگار یکی از روزنامه‌های مشهور آمریکا برای مصاحبه به کیهان آمده بود. پرسید درباره داعش و حکومتی که درپی تشکیل آن است چه نظری دارید؟

پاسخ این بود که داعش درپی تشکیل حکومت نیست. از پاسخ تعجب کرد و گفت ولی نام داعش برگرفته از دولت اسلامی عراق و شام است، چرا تصور می‌کنید که درپی تشکیل حکومت نیست؟! گفتم؛ حتی خونریزترین دیکتاتورها نیز قبل از تشکیل حکومت، همه تلاش خود را به‌کار می‌گیرند تا از خود چهره‌ای مهربان و مردم‌دوست ارائه بدهند و به شدت از اینکه نزد مردم به خشونت و سختگیری متهم بشوند، پرهیز می‌کنند ولی داعش اصرار دارد که خود را وحشی و خونریز معرفی کند! هرجا پا می‌گذارد به قتل عام مردم دست می‌زند، سر می‌برد، با تبر سر مخالفان را از بدن جدا می‌کند، انسان‌ها را زنده زنده می‌سوزاند، با ریختن خون بیش از هزار و هفتصد دانشجوی عراقی، حمام خون به راه می‌اندازد و… از همه این جنایات هولناک نیز فیلم و عکس تهیه کرده و منتشر می‌کند!

آیا گروهی با این اوصاف در پی تشکیل حکومت است؟! آنهم حکومت بر مردمی که این جنایات وحشیانه را علیه آنها مرتکب شده است؟! پاسخش منفی بود و گفت بله می‌پذیرم. هر حزب و گروه سیاسی که از ‌اندک شعوری برخوردار باشد می‌داند که این رسم حکومت‌داری نیست. و پرسید؛ اکنون این سؤال مطرح است که چرا داعشی‌ها به این نکته بدیهی توجهی ندارند؟!

پاسخ این بود که داعش یک جریان اجاره‌ای است، چیزی شبیه «بلک‌واتر BLACK WATER‌» در آمریکا. آنها از خود اراده‌ای ندارند، مامورند و مزدور و البته از بی‌شعوری آنها نیز بهره‌گیری می‌شود.

۲- گفت‌وگویمان که به اینجا رسید، خبرنگار آمریکایی گفت؛ از آنجا که هر دو اهل رسانه‌ایم و کار مشابه و مشترکی داریم، می‌خواهم نکته‌ای را برایت بگویم ولی باید قول بدهی که هرگز آن را از قول من فاش نکنی! پرسیدم بدون اشاره به نام شما و روزنامه‌تان چی؟ گفت در آن صورت مانعی نیست، ولی اگر از من و روزنامه‌ام نام ببرید حتماً تکذیب می‌کنم!

ضبط‌صوت خبرنگاری را خاموش کرد و پرسید شما ضبط نمی‌کنید؟ ضبط را خاموش کردم. خبرنگار آمریکایی گفت؛ پدیده داعش برای جمهوری اسلامی ایران و مخصوصاً برای اعتقادات شما سود فراوانی داشته است! پرسیدم؛ کجای جنایات داعش سودمند بوده است؟ آنها تعداد فراوانی از مردم مسلمان و حتی مسیحی و پیروان سایر ادیان و مذاهب را به قتل رسانده‌اند!

در پاسخ گفت؛ منظور من این بخش از ماجرا نیست. داعش از یک‌سو با جنایات هولناکی که مرتکب شد، از خود چهره‌ای نفرت‌انگیز در افکار عمومی جهانیان به ثبت رساند و از سوی دیگر، جمهوری اسلامی ایران و اعتقادات شما را به عنوان اصلی‌ترین دشمن خود معرفی می‌کرد و در ادامه گفت؛ تا آنجا که من با افکار عمومی مردم کشورم در آمریکا آشنا هستم و از سایر مردم غرب نیز بی‌خبر نیستم، داعش با جنایات وحشیانه خود و اعلام جمهوری اسلامی به عنوان اصلی‌ترین دشمن خود، این پرسش را در اذهان جهانیان پدید آورد که مگر ایران و اعتقادات نظام و مردم آن چیست و چه ویژگی‌هایی دارد که وحشی‌ترین و جنایتکارترین فرقه و گروهی که نظیر آن در جهان دیده نشده است، آن را اصلی‌ترین دشمن خود می‌داند؟!

خبرنگار آمریکایی می‌گفت؛ داعش از این طریق و بی‌آنکه خود بخواهد اولاً؛ زمینه فراوانی برای گرایش افکار عمومی مردم در آمریکا و سایر کشورهای غربی، به سوی ایران و اعتقادات آن فراهم آورد و ثانیاً؛ نشان داد که دشمنان شما در مقابله با شما به بن‌بست رسیده‌اند.

پرسیدم؛ یعنی شما هم تأیید می‌کنید که داعش را آمریکا ساخته است؟! گفت؛ شما چنین تصوری دارید؟ گفتم؛ به قول خودتان، داعش ما را دشمن اصلی می‌داند، آمریکا و اسرائیل و عربستان هم انکار نمی‌کنند که ایران را دشمن اصلی خود می‌دانند و از سوی دیگر چرا داعش هرگز علیه آمریکا، عربستان، امارات و مخصوصاً اسرائیل اقدامی نمی‌کند؟! و حتی مجروحان داعش در بیمارستان‌های تل‌آویو و حیفا مداوا می‌شوند و نتانیاهو با آنها عکس یادگاری گرفته و منتشر می‌کند! گفت؛ من در این زمینه هیچ نظری ندارم و البته این به معنای آن نیست که با شما موافقم!

۳- این‌که در برخی از تحلیل‌ها و اظهارنظرها درباره انگیزه آشوبگران اخیر گفته می‌شود که آنها در پی براندازی جمهوری اسلامی بوده‌اند، بزرگنمایی درباره این جماعت وحشی و کم‌شمار است!

در کجای دنیا، آتش‌زدن اموال عمومی، بریدن گلوی مامور انتظامی، حمله به مساجد و حسینیه‌ها، سوزاندن قرآن، کشیدن چادر از سر زنان محجبه، قتل مردم کوچه و بازار، به آتش کشیدن آمبولانس‌ها که تعدادی از آنها حامل بیمار بوده‌اند، دزدی اموال مردم و غارت فروشگاه‌ها و ده‌ها جنایت شرم‌آور دیگری از این دست، را می‌توان حرکت یک گروه و یا جریان برانداز تلقی کرد؟!

عوامل میدانی آشوب، نقشی در حد و ‌اندازه کاریکاتورهای داعش را برعهده داشته‌اند و آنگونه که خود اعتراف کرده‌اند، مزدورانی اجاره‌ای بوده‌اند. آنها به خوبی می‌دانسته‌اند که نه فقط در قد و قواره براندازی نیستند، بلکه کارفرمایان آنها، یعنی سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی آمریکا و اسرائیل و چند کشور اروپایی دیگر نیز خود را در این حد و ‌اندازه ندیده و نمی‌بینند.

۴- کوتاه سخن، آنکه آشوب‌های اخیر اگرچه رخداد تلخی بود و با خسارت‌های جانی و مالی همراه بود ولی امتیازات بزرگی نیز به نفع اسلام و انقلاب درپی داشت.

از جمله آن که، اولاً؛ به وضوح نشان داد دشمنان داخلی تا چه‌اندازه وحشی، بی‌شخصیت و به دور از همه اصول و مبانی اخلاقی هستند. ثانیاً؛ تا چه‌اندازه کم‌شمارند، به‌گونه‌ای که به سختی می‌توان آنها را یک‌صدم درصد از جمعیت ۸۵ میلیونی مردم ایران تلقی کرد.

ثالثاً؛ بار دیگر وفاداری توده‌های مردم به اسلام و انقلاب را در سطحی گسترده به نمایش گذاشت و رابعاً؛ که از بقیه موارد اهمیت بیشتری دارد، افشای دست خالی دشمنان تابلودار بیرونی در آوردگاه مقابله با نظام اسلامی است.

۵- و بالاخره این نکته نیز به «مزاح » گفتنی است و آن، اینکه جمهوری اسلامی ایران اگرچه در همه عرصه‌ها از پیشرفت‌ها و دستاوردهای معجزه‌گونی برخوردار بوده است ولی از اپوزیسیون شانس نیاورده است! و برخلاف بسیاری از کشورهای دیگر که از اپوزیسیون‌های قوی برخوردارند، ایران اسلامی اپوزیسیونی وامانده و فکسنی دارد!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

از اپوزیسیون شانس نیاوردیم‌! بیشتر بخوانید »

خنجر شمر گُم نشود!

خنجر شمر گُم نشود!



منظور و مقصود جناب اژه‌ای،گفت‌وگو با اغتشاشگران نیست.ایشان با بیانی روشن و صریح اغتشاشگران را «‌عوامل شناخته‌شده آمریکا و اروپا و صهیونیست‌ها» معرفی کرده و از ضرورت برخورد قاطع با آنها سخن گفته‌اند

به گزارش مجاهدت از مشرق، حسین شریعتمداری طی یادداشتی در روزناه کیهان نوشت:

۱- اواخر دهه ۷۰، هنگامی که در ادامه سلسله گزارش‌های کیهان درباره «ثروت‌های بادآورده» به پرونده فساد اقتصادی یکی از شرکت‌های بزرگ رسیدیم و با اشاره به اسناد و مدارک موجود، از سوءاستفاده‌های کلان این شرکت پرده برداشتیم، یکی از حقوقدانان که پای ایشان نیز به مناسبتی در این ماجرا به میان آمده بود، به کیهان آمد.

ایشان، ابتدا به سوءاستفاده‌های کلان مالی در شرکت مورد اشاره اذعان کرد و در مقابل پرسش نگارنده که چرا جنابعالی در مقابل این فساد بزرگ سکوت کرده‌اید؟ گفت؛ آنچه مرا نگران کرده، تخلفاتی است که در جریان بازپرسی و بازداشت متهم صورت پذیرفته است و به برخی از موارد نظیر خودداری از اجازه ملاقات به خانواده متهم و چگونگی بازداشت وی که بعداً معلوم شد صحت نداشته است اشاره کرد و پرسید: «آیا شما می‌دانید که مطابق قوانین اسلامی اگر شمر، ‌خنجری را که با آن امام حسین علیه‌السلام را به شهادت رسانده است، نزد کسی امانت‌ بگذارد، باید این امانت را محترم دانست و با وجود جنایتی که صاحب آن مرتکب شده است، نمی‌توان امانت او را نادیده گرفت؟!…»

در پاسخ به سؤال ایشان که با حالتی حق‌به‌جانب مطرح شده بود، گفتیم؛ آیا شما می‌دانید که اشکال کار جنابعالی و امثال شما چیست؟… عصر عاشوراست، حسین بن علی(ع) و ۷۲ تن از برترین بندگان خدا، تنها به علت خداجویی و عدالتخواهی و در دفاع از حریم اسلام به شهادت رسیده‌اند، فرزندان و خاندان رسول خدا(ص) را به اسارت گرفته‌اند، خیمه‌های آل‌الله را به آتش کشیده‌اند، کودکان خردسال شهدا در تاریکی شب در بیابان سرگردان شده و راه گم کرده‌اند، زینب کبری سلام‌الله‌علیها در سوگ عزیزان اشک می‌بارد و سراسیمه اطراف خیمه‌های آتش گرفته را در جست‌وجوی کودکان می‌کاود، حرامیان از هر سو به حریم اهل‌بیت پیامبر خدا(ص) می‌تازند… و در این میان افرادی نظیر حضرتعالی به جای آن که دستی از آستین همت و غیرت بیرون آورده و اگر توان و جسارت مقابله با دشمنان خدا را ندارند، لااقل آبی برآتش خیمه‌ها بریزند و گامی در حمایت از اسرا بردارند، فریاد برآورده و هشدار می‌دهند که مراقب باشید مبادا «خنجر شمر» گم شود و در این امانت، خیانتی صورت پذیرد!…

۲- چند روز قبل جناب آقای محسنی اژه‌ای، ریاست محترم و فداکار قوه قضائیه ضمن تاکید بر ضرورت برخورد قاطع با آشوبگران و مجازات سخت و پشیمان‌کننده آنها، گفت‌: «‌قطعاً یک کنش اعتراضی شامل آتش‌زدن قرآن و پرچم و سوزاندن اموال مردم و کشته‌سازی نمی‌شود بلکه کنش اعتراضی تعریف و چارچوب خاص و مشخص خود را دارد».

آقای اژه‌ای بعد از تفکیک اعتراض و اغتشاش، آشوب‌های اخیر را توطئه طراحی شده آمریکا و صهیونیست‌ها دانسته و تاکید کرد: « ‌امروز دیگر پشت‌پرده اغتشاشات اخیر و عاملین و محرکین اصلی آن، کاملاً برای همگان روشن گردیده و مبرهن گشته که صهیونیست‌ها، آمریکایی‌ها و برخی کشورهای اروپایی در این وقایع دست داشتند و سردمداران خود آنها نیز این موضوع را بر زبان می‌رانند». ریاست محترم قوه قضائیه بعد از این توضیح روشن و تفکیک میان اعتراض و اغتشاش، گفت: «‌خطاب به همه جریان‌ها، گروه‌ها، جناح‌های سیاسی، دسته‌جات و افرادی از عموم مردم که دارای ابهام، سؤال، انتقاد و اعتراض هستند، اعلام می‌کنم که آمادگی استماع نقطه‌نظرات و پیشنهادات و انتقادات آنها از طریق گفت‌وگو را دارم‌».

۳- بدیهی است که منظور و مقصود جناب اژه‌ای، گفت‌وگو با اغتشاشگران نیست. ایشان با بیانی روشن و صریح – و هوشمندانه- اغتشاشگران را «‌عوامل شناخته‌شده آمریکا و اروپا و صهیونیست‌ها» معرفی کرده و از ضرورت برخورد قاطع و سخت با آنها سخن گفته‌اند.

عوامل آشوب و اغتشاش به وضوح نشان داده‌اند که در حال انجام ماموریتی هستند که از سوی سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه به آنها دیکته شده است (اعتراف صریح مزدوران دستگیرشده، علاوه‌بر ده‌ها سند غیر قابل انکار دیگر). در کجای دنیا، آتش زدن اموال عمومی، بریدن گلوی مامور انتظامی، حمله به مساجد و حسینیه‌ها، سوزاندن قرآن، کشیدن چادر از سر زنان محجبه، قتل مردم کوچه و بازار، به آتش کشیدن آمبولانس‌ها که تعدادی از آنها حامل بیمار بوده‌اند، دزدی اموال مردم و غارت فروشگاه‌ها و ده‌ها جنایات شرم‌آور دیگری از این دست، اعتراض! نامیده می‌شود؟!

۴- در این میان برخی از حامیان آشوب که باید پاسخگوی خسارت‌ها و خون‌های بر زمین ریخته شده باشند، اظهارات روشن و خالی از ابهام ریاست محترم قوه قضائیه را تحریف کرده و از آن با عنوان آمادگی جناب ایشان برای گفت‌وگو با اغتشاشگران یاد کردند و مثل همیشه به روی نامبارک و پلشت خود نیاوردند که آقای اژه‌ای یا هر مسئول دیگر نظام با اغتشاشگران قاتل و ماموران مزدور صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها چه گفت‌وگویی می‌تواند داشته باشد؟! و اساساً مگر آنها از خود اختیاری دارند که اگر آنها اهل گفت‌وگو بودند که دست به جنایت‌های هولناک نمی‌زدند! و…

۵- گفت‌وگو با افراد، گروه‌ها، جریانات سیاسی که به قول جناب اژه‌ای ابهام و سؤال و انتقادی دارند، اقدام شایسته و بایسته‌ای است ولی در حالی که مشتی آشوبگر قاتل و مزدور، دست تعرض به جان و مال و ناموس مردم گشوده‌اند و غیر از تخریب و آتش‌سوزی و کشتار و جنایت در قاموسشان نیست، سخن از گفت‌وگو به میان آوردن، دقیقاً مانند آن است که در هنگامه غروب عاشورا و فاجعه‌ای که حرامیان با قتل عام آل‌الله پدید آورده‌اند، کسانی نگران گُم شدن خنجر شمر ملعون باشند! با این بهانه که حفظ امانت واجب است، حتی اگر این امانت، خنجری باشد که با آن سر مطهر مولای مظلوم‌ما حضرت سید الشهداء‌(ع) را از بدن جدا کرده‌اند!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خنجر شمر گُم نشود! بیشتر بخوانید »