حسین همدانی

لاریجانی: شرم‌الشیخ یک تئاتر بود/ «اسنپ‌بک» را نپذیرفتیم چون شرط غرب، محدود کردن موشک‌های ایران بود

لاریجانی: شرم‌الشیخ یک تئاتر بود/ «اسنپ‌بک» را نپذیرفتیم چون شرط غرب، محدود کردن موشک‌های ایران بود


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «علی لاریجانی»، دبیر شورای عالی امنیت ملی در مراسم پاسداشت شهید حاج «حسین همدانی» که شامگاه (پنج‌شنبه) برگزار شد، اظهار داشت: درباره منزلت شهید همدانی باید به نیکی سخن گفت؛ ایشان از پیش از انقلاب در مسیر مبارزه برای پیروزی انقلاب اسلامی فعالیت داشتند و پس از آن نیز در سپاه پاسداران روحیه‌ای معنوی و اثرگذار داشت. انسان از هم‌نشینی با او احساس آرامش و معنویت می‌کرد که این روحیه بخاطر همنشینی‌شان با شهید مدنی بود.

دبیر شورای امنیت ملی افزود: شهید همدانی در تمام بحران‌های انقلاب، حضوری شجاعانه داشت و در فرماندهی لشکر همدان و دیگر مسئولیت‌ها با روحیه‌ای خستگی‌ناپذیر فعالیت می‌کرد. این جلسات یادآور تربیت خاصی در نظام جمهوری اسلامی هست؛ تربیتی که مبتنی بر روحیه مجاهدت هست. مجاهدت در تفکر اسلامی رکنی اساسی هست که اندیشه دینی را زنده و پویا نگه می‌دارد. همان‌طور که امیرالمؤمنین (ع) می‌فرمایند، اگر شخص یا کشوری لباس مجاهدت را کنار بگذارد، لباس خواری بر او پوشانده می‌شود؛ و امروز با نگاهی به برخی کشور‌ها می‌بینیم که این سخن تا چه اندازه حقیقت دارد.

وی با اشاره به نقش شهید همدانی در جبهه مقاومت گفت: یکی از ویژگی‌های مهم این شهید بزرگوار حضور مستمر او در دفاع از حرم اهل بیت (ع) و مبارزه با تروریست‌ها در سوریه بود. ایشان با دعوت شهید حاج قاسم سلیمانی بار دیگر به میدان مجاهدت رفت و کار‌های بسیار مهمی انجام داد که نقش تعیین‌کننده‌ای در امنیت ملی ایران داشت.

لاریجانی ادامه داد: برخی می‌پرسند چرا ما این‌همه شهید تقدیم کردیم و هزینه دادیم، اما شرایط منطقه همچنان بحرانی هست؟ پاسخ این هست که تروریست‌ها، موجوداتی بسیار خطرناک بودند که در عراق، سوریه و لبنان فعال شده و هدفشان ناامن کردن ایران بود. در یک غفلت کوچک قصد داشتند حرم امام خمینی (ره) و مجلس شورای اسلامی را منفجر کنند. این گروه‌ها با تدبیر جمهوری اسلامی سرکوب شدند و جریان وسیع داعش که توسط آمریکایی‌ها شکل گرفته بود، از میان رفت. ایران تصمیم درستی گرفت که تروریست‌ها را در بیرون از مرز‌های خود سرکوب کرد و این اندیشه‌ای داهیانه بود.

دبیر شورای امنیت ملی با تأکید بر ضرورت ریشه‌یابی حوادث اخیر گفت: در سنت‌های الهی نمی‌توان شک کرد؛ گاهی برخی حوادث باید رخ دهد تا ملت‌ها آگاه‌تر شوند. باید نقص‌ها را در حملات اخیر رژیم صهیونیستی آسیب‌شناسی کنیم، اما این رویداد‌ها موجب بصیرت بیشتر ملت‌ها می‌شود. در صدر اسلام حکومتی دقیق‌تر از حکومت پیامبر (ص) وجود نداشت، اما بعد‌ها با دخالت امویان و عباسیان مسیر حکومت دگرگون شد؛ با این حال اصل حرکت اسلام زیر سؤال نرفت. انقلاب اسلامی نیز چنین هست؛ ممکن هست اشکالاتی پیش آید، اما اصل حرکت عظیم و آرمانی آن پابرجاست.

وی افزود: در صدر اسلام بسیاری از ائمه (ع) به شهادت رسیدند تا حقایق به درستی منتقل شود. ما اشکالات را توجیه نمی‌کنیم، اما این‌گونه هم نیست که اگر خطایی از برخی خدمت‌گزاران سر بزند، اصل اندیشه و نظریه انقلاب آسیب ببیند.

لاریجانی در ادامه به رفتار برخی کشور‌ها اشاره کرد و گفت: کشور‌هایی مانند ایران که اهل مجاهدت‌اند و به تفکر اصیل اسلامی باور دارند، باید در رفتار سیاسی خود نیز اصالت اسلامی را حفظ کنند. درباره کنفرانس «شرم‌الشیخ» برخی گفتند این نشست فرصتی بود، اما در واقع این نشست بی‌ثمر و نمایشی بود. طرح ترامپ یک برنامه ۲۰ ماده‌ای داشت که هدف آن خلع سلاح حماس بود و مجری آن نیز یک انگلیسی بود. همان اشتباهی که آمریکا در اشغال عراق انجام داد، این‌بار هم تکرار شد؛ آنان در موضوع عراق تصور کردند می‌توانند نظم جدیدی ایجاد کنند، اما با نظریه آیت‌الله سیستانی، رهبر انقلاب و حرکت مردم روبه‌رو شدند و فهمیدند اشتباه کرده‌اند.

وی افزود: آمریکایی‌ها در موضوع غزه نیز همین خطا را مرتکب شدند. آنچه حماس پذیرفت تنها تبادل اسرا بود. دلیل عدم حضور ایران در کنفرانس شرم‌الشیخ، سطح پایین و بی‌ثمر بودن آن جلسه بود؛ این جلسه یک نمایش کاملاً تحقیرآمیز برای شرکت کنندگان بود. به گفته یکی از حاضران، جلسه شرم‌الشیخ یک «شوی ترامپی» بود. ترامپ با تأخیر از اسرائیل به شرم‌الشیخ آمد، تنها خودش سخن گفت، به هیچ‌کس اجازه حرف زدن نداد و حتی به رؤسای کشور‌های حاضر متلک انداخت؛ بنابراین آن نشست هیچ دستاوردی نداشت.

دبیر شورای عالی امنیت ملی تصریح کرد: آمریکایی‌ها می‌گویند حماس نابود شده هست، در حالی که این سوال واضح هست که اگر حماس وجود نداشت تبادل با چه کسی صورت گرفت. امروز گرایش جوانان فلسطینی به مقاومت بسیار بیشتر از گذشته هست. این نتیجه طبیعی فشار و اشغالگری هست. همان‌گونه که دخالت غرب در لبنان منجر به شکل‌گیری حزب‌الله شد، در عراق نیز موجب پیدایش جریان‌های انقلابی مردمی شد. ایران در این روند نقش حمایتی دارد و از آن افتخار می‌کند.

وی با اشاره به اظهارات «کیسینجر» گفت: او گفته بود ما نمی‌توانیم خاورمیانه پر از نفت را به دست اعراب بسپاریم. ایران با تفکر مجاهدت و استقلال‌خواهی خود، جریان‌ساز منطقه هست و زایش طبیعی یک تفکر اصیل اسلامی را انجام داده هست.

لاریجانی در ادامه با اشاره به کارکرد سازمان ملل و شورای امنیت گفت: پس از جنگ جهانی دوم، این نهاد‌ها برای جلوگیری از جنگ و مجازات متجاوزان تشکیل شدند، اما در عمل هیچ خاصیتی نداشته‌اند. امروز نیز حرف ترامپ برای ایجاد صلح از مسیر زور، همان اندیشه هیتلری هست.

وی در تشریح تحولات جنگ اخیر غزه گفت: در جنگ ۱۲ روزه اخیر، نیرو‌های مسلح با مجاهدت از میهن اسلامی دفاع کردند. سه عامل اصلی در شکست راهبردی دشمن نقش داشت: انسجام مردم، روحیه مجاهدت در نیرو‌های مسلح و تدابیر رهبر معظم انقلاب. در همه این عرصه‌ها، دشمن تلاش دارد با تحریف واقعیت، خدمات نیرو‌های مسلح را بی‌فایده جلوه دهد تا شکست خود در غزه را بپوشاند.

لاریجانی گفت: کتابی با عنوان «در پناهت آتش» از سوی بنیاد یهودی اسرائیل منتشر شده هست که به تحلیل عملکرد پدافند هوایی در جنگ اخیر پرداخته هست. در این کتاب آمده هست: ایران ۵۷۴ موشک به سمت اسرائیل شلیک کرد که ۲۷۴ موشک رهگیری شد و حدود ۳۰۰ موشک به هدف اصابت کرد؛ از این میان ۴۵ موشک به نقاط حساس برخورد کرد. نویسندگان کتاب تأکید کرده‌اند اگر آمریکا و اسرائیل طراحی مشترکی نداشتند، خسارات برای اسرائیل بسیار سنگین‌تر بود. همچنین به دلیل مصرف گسترده موشک‌های رهگیر، ذخایر موشکی اسرائیل به شدت کاهش یافت و اکنون برای جایگزینی آنها حداقل یک‌ونیم سال زمان نیاز هست.

لاریجانی افزود: هدف دشمن، پایان دادن به قدرت ایران بود، اما جمهوری اسلامی با مقاومت جانانه نقشه آنها را خنثی کرد. دشمن می‌خواهد دستاورد‌های بزرگ کشور را کوچک جلوه دهد، اما در همین حوادث، ملت ایران با همبستگی مثال‌زدنی ایستاد. این واکنش ملی ریشه در تمدن ایران دارد و به تعبیر او «کار خدا بود».

وی تأکید کرد: این همبستگی ملی نباید کمرنگ شود. اگر می‌خواهیم این انسجام باقی بماند، باید در عمل تابع رهنمود‌های رهبر معظم انقلاب باشیم. اصل صیانت از همبستگی ملی در اطاعت از محور ولایت هست. در عین حال، دولت باید برای رفع مشکلات اقتصادی اقدام کند، اما بُعد سیاسی و معنوی این همبستگی اهمیت بیشتری دارد.

لاریجانی خاطرنشان کرد: غرب تصور می‌کند با فشار اقتصادی می‌تواند تاب‌آوری ایران را کاهش دهد، در حالی که ملت ایران با مقاومت و ایمان از این مرحله نیز عبور خواهد کرد. در موضوع اسنپ‌بک نیز تمام تلاش‌ها انجام شد تا مذاکرات به نتیجه برسد، اما غربی‌ها شرط کردند که ایران برد موشک‌های خود را به زیر ۵۰۰ کیلومتر کاهش دهد و این یعنی تسلیم شدن. آنها می‌خواستند مهم‌ترین سلاح دفاعی ملت ایران را از او بگیرند، در حالی که این مسئله با امنیت ملی گره خورده هست.

وی در پایان گفت: اگر می‌خواهیم مقاومت ملی ادامه یابد، باید در برابر چنین فشار‌هایی متحد و یک‌صدا بایستیم. امنیت ملی، متعلق به همه مردم هست و دفاع از آن وظیفه‌ای همگانی هست.

انتهای پیام/ ۱۲۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

لاریجانی: شرم‌الشیخ یک تئاتر بود/ «اسنپ‌بک» را نپذیرفتیم چون شرط غرب، محدود کردن موشک‌های ایران بود

لاریجانی: شرم‌الشیخ یک تئاتر بود/ «اسنپ‌بک» را نپذیرفتیم چون شرط غرب، محدود کردن موشک‌های ایران بود بیشتر بخوانید »

گرامی‌داشت شهید حاج حسین همدانی در «حبیب حرم»

گرامی‌داشت شهید حاج حسین همدانی در «حبیب حرم»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، مراسم پاسداشت شهید حاج حسین همدانی با عنوان «حبیب حرم»، شامگاه (پنج‌شنبه) با حضور «علی لاریجانی» رئیس شورای امنیت ملی برگزار شد.

حجت‌الاسلام والمسلمین «عبدالعلی گواهی» رئیس عقیدتی سیاسی ستاد کل نیرو‌های مسلح، سردار سرتیپ پاسدار «حسن حسن‌زاده» فرمانده سپاه حضرت محمد رسول‌الله (ص) تهران بزرگ، سردار «سید یوسف مولایی» جانشین معاونت تربیت و آموزش ستاد کل نیرو‌های مسلح، سردار سرتیپ دوم پاسدار «رضا طلایی نیک» سخنگوی وزارت دفاع و پشتیبانی نیرو‌های مسلح جمهوری اسلامی و جمعی از پیشکسوتان دوران دفاع مقدس و خانواده‌های شهدا در این مراسم حضور دارند.

در ادامه این مراسم گروه سرود سپاه محمد رسول الله (ص) قطعه‌ی «از همدان تا حرم» را اجرا کردند. 

ادامه دارد…

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

گرامی‌داشت شهید حاج حسین همدانی در «حبیب حرم»

گرامی‌داشت شهید حاج حسین همدانی در «حبیب حرم» بیشتر بخوانید »

شلیک استثنایی شهید همدانی در جبهه غرب کشور

شلیک استثنایی شهید همدانی در جبهه غرب کشور


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سردار سرلشکر پاسدار شهید حاج «حسین همدانی» زاده بیست و چهارم آذر ۱۳۲۹ در شهر آبادان، در سه سالگی پدرش را از دست داد و سپس همراه خانواده به شهر و دیار آبا و اجدادی اش؛ همدان مهاجرت کرد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی به جمع سبزپوشان سپاه پیوست و در زمره اولین نفراتی بود که برای کمک به مردم مظلوم کردستان، به آن دیار شتافت و در سرکوبی شورش‌های مسلحانه ضد انقلابیون نقش آفرینی کرد. با آغاز جنگ تحمیلی رژیم صدام علیه ایران، لحظه‌ای درنگ نکرد و راهی مناطق عملیاتی غرب کشور شد. وی در طول هشت سال جنگ، در مسئولیت‌های مختلفی از جمله فرماندهی محور در تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص)، فرماندهی تیپ ۳۲ انصار الحسین (ع)، فرماندهی لشکر ۱۶ قدس، جانشین فرماندهی قرارگاه نجف اشرف و … را بر عهده داشت.

پس از پایان جنگ نیز در مسئولیت هایی نظیر: جانشین فرماندهی نیروی زمینی سپاه، جانشین نیروی مقاومت بسیج، فرماندهی لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)، فرماندهی سپاه محمد رسول الله (ص) تهران بزرگ، به خدمت ادامه د اد. در ابتدای سال ۱۳۹۰ برای کمک به مردم سوریه در نبرد با تروریست‌های تکفیری به آن دیار رفت و پس از قریب به چهار سال پیکار دشوار، سرانجام در ساعت ۱۶ روز شانزدهم مهر ۱۳۹۴ در محور حلب به شهادت رسید.»

شلیک استثنایی همدانی به پشتوانه توکل بر پروردگار

در ادامه روایتی از کتاب «آن شش ماه» نوشته «محسن صیفی‌کار» را به نقل از این شهید می‌خوانید: «در ابتدای جنگ و در آن شرایط سخت، یعنی تقابل نابرابر به سبب بضاعت ناچیز مادی نیرو‌های مدافع ایرانی در برابر ماشین جنگی سراپا زره و مدرن دشمن، عرصه بروز شگفتی‌ها شد که به معجزه می‌مانست.

روایت حسین همدانی از وضیعت خط دفاعی قراویز در این رویارویی شگفت چنین هست:

دامنه اقدامات واحد‌های دشمن در خط پدافندی ما شدیدتر شده بود. شدیداً با آتش منحنی؛ خصوصاً خمپاره خط ما را می‌زدند. حتی پرواز‌های شناسایی و تهاجمی میگ‌های عراقی مدام بر روی منطقه برقرار بود. در اکثر ساعات روز بالگردهای تهاجمی توپدار دشمن اعم از نوع‌ام. آی.۸ روسی و غزال فرانسوی روی آسمان دیده می‌شدند و خطوط ما را می‌کوبیدند. دیگر سروصدای بچه‌های ما درآمده بود. مدام برای آقای بروجردی پیغام می‌فرستادند که آقا، آخر این چه وضعی هست؟ لااقل توپی، خمپاره‌ای چیزی به ما بدهید؛ چون برای مقابله با دشمن دستمان خالی هست.

از طرف دیگر، تعدادی از بچه‌ها که به مقر آقای بروجردی در سرپل ذهاب رفته بودند، در بازگشت خبر آوردند داخل انبار سلاحی که ایشان از کرمانشاه آورده، دوقبضه خمپاره‌انداز نو هست؛ منتها، چون هیچ‌کس نحوه کارکردن با آنها را بلد نیست مشتری ندارد و همین‌طوری عاطل و باطل توی آن انباری افتاده‌اند. اسم خمپاره‌انداز را که گفتند گوش‌هایم تیز شد؛ ولی به روی خودم نیاوردم. دیدم هرجا می‌روم و تو هر سنگری دو دقیقه می‌نشینم مدام بچه‌ها گریزی می‌زنند به روز‌های اول انقلاب که در پادگان آموزشی ابوذر همدان، مربی کار با خمپاره‌انداز بودم.

یک روز آمدند به بنده گفتند: آقای فلانی بیا و این دو قبضه خمپاره‌انداز را تحویل بگیر ببر توی خط و آنها را فعال کن. رفتم به اسلحه‌خانه مقر آقای بروجردی تا ببینم قبضه‌ها در چه وضعیتی هستند. دیدم هر دوقبضه از نوع ۱۲۰ میلی‌متری اسرائیلی هست؛ مرده ریگ (میراث) روابط نظامی رژیم شاه با صهیونیست‌های اشغالگر فلسطین. از طرف دیگر، من در دوره سربازی با خمپاره‌انداز ۸۱ میلی‌متری آمریکایی کارکرده بودم و اصلاً در نحوه کار قبضه‌های ۱۲۰ میلی‌متری سررشته نداشتم.

هرچه آنجا به آن آقایان گفتم: باباجان، من کار با این قبضه را بلد نیستم اصلاً به خرجشان نرفت که نرفت! این مطلب برایشان مهم بود که یک نفر در منطقه هست که قبلاً مربی کار با خمپاره‌انداز بوده. حالا این واقعیت که خمپاره‌انداز ۸۱ میلی‌متری آمریکایی چه تفاوت‌هایی با قبضه ۱۲۰ میلی‌متری اسرائیلی دارد دیگر برایشان اهمیتی نداشت. الکی ما را گنده کرده بودند. هر چه از بنده انکار بود، از آقایان اصرار که باید خودت آنها را فعال کنی. از سر ناچاری پذیرفتم. درحالی‌که بر چند مطلب واقف بودم؛ می‌دانستم که بلد نیستم زاویه‌یاب قبضه ۱۲۰ میلی‌متری را ببندم؛ ضمن اینکه می‌دانستم اگر آن را به‌صورت غلط ببندم بعد از پرتاب، گلوله می‌رود هوا و درست در همان زاویه برمی‌گردد یا روی سرمان یا در نزدیکی‌مان می‌ترکد.

در ثانی، وضعیت روحی بنده را هم باید در نظر گرفت. درست هست که طی دوران سربازی آموزش کار با قبضه خمپاره‌انداز را دیده بودم؛ ولی جنگ را ندیده بودم این بار دیگر در میدان تیر پادگان همدان با خمپاره تفنن نمی‌کردیم، قرار بود وسط میدان یک جنگ تمام‌عیار خمپاره درکنیم!

توکل به خدا، توسل به اولیاء

اینجا مجبورم اعتراف کنم که در طول زندگی‌ام به‌عنوان یک رزمنده اولین بار در همان ماجرا بود که آمدم و ضعف تخصص و روحیه خودم را با توکل به خدا و توسل به اولیای الهی جبران کردم. دنبال این بودم که یک‌جوری قضایا را برگزار کنم تا خودشان کوتاه بیایند و من ناشی، مجبور به کار با آن قبضه‌ها نشوم.

در عرف کلاسیک رسم هست که برای قبضه خمپاره‌انداز می‌آیند و چاله مناسبی حفر می‌کنند و قنداق قبضه را داخل آن مستقر می‌کنند. دیدم خوب هست که از همین بهانه استفاده بهینه را به عمل بیاورم لذا گفتم بروند در چند منطقه که خاک چغر و سفتی داشت با بیل و کلنگ زمین را بکنند. فکر می‌کردم فشار کار سرچشمه ذوقشان را کور می‌کند. تا می‌گفتم بروید و زمین را بکنید اینها جنگی می‌گفتند به روی چشم! ذوق‌زده می‌رفتند و در آن زمین سخت، چند حفره عمیق می‌کندند و آماده می‌کردند.

دست‌هایشان تاول‌زده و تاول‌ها ترکیده بودند ولی عین خیالشان نبود. وقتی دیدم راه در رو برایم نگذاشته‌اند به آنها گفتم عزیزان، ظاهر و باطن مطلب این هست که من نحوه کارکردن با قبضه ۱۲۰ را بلد نیستم به‌علاوه، چون طرز کار زاویه‌یاب را نمی‌دانم کافی هست گلوله را بر اساس زاویه‌بندی غلط پرتاب کنم آن‌وقت برمی‌گردد روی سرمان همۀ ما را نفله می‌کند.

بازمی‌گفتند: اشکالی ندارد. شما گلوله را شلیک کن و اصلاً نگران عواقبش نباش. دیگر برایم چاره‌ای نمانده، گفتم خب پس شما همگی قدری بروید عقب.

ازآنجاکه طرز کار زاویه‌یاب قبضه ۱۲۰ را بلد نبودم، دستگیره را بدون محاسبه و به‌طور مکانیکی چرخاندم، گلوله خمپاره را برداشتم، ضامن آن را کشیدم، زیر لب سه بار سوره «قل هو الله» خواندم و آن را به گلوله دمیدم. حتی گلوله را بوسیدم و گفتم: خدایا، به امید تو! تپه اول قراویز که دست بچه‌های خودمان بود ولی از تپه دوم تا پنجم آن دست دشمن بود و حتی با چشم غیرمسلح هم می‌شد روی خط‌الرأس آنها تردد نفرات بعثی را دید.

دل خودم را خوش کرده بودم که اگر گلوله روی سرمان برنگردد شاید به لطف خدا برود طرف آنها، بعد هم آن گلوله را با هزار حول و ولا انداختم داخل قبضه ۱۲۰ میلی‌متری و… بنگ! خدا را گواه می‌گیرم اولین گلوله خمپاره ۱۲۰ میلی‌متری را که بدون محاسبه شلیک کردیم، رفت وسط بعثی‌های مستقر بر روی تپه دوم قراویز و همه آنها را تکه‌تکه کرد.

بچه‌ها بال درآورده بودند از خوشحالی، حالا مگر حرف حساب به خرجشان می‌رفت؟ هرچه می‌گفتم آقاجان من برای پرتاب این گلوله از تخصص ننه‌ام استفاده کردم باورشان نمی‌شد. بعدازاین ماجرا آمدند و چهار قبضه خمپاره‌انداز دیگر هم برایمان آوردند و استعداد واحد ادوات بچه سپاهی‌های همدانی در جبهه قراویز رسید به شش قبضه خمپاره‌انداز. به‌علاوه مدت‌ها برای بچه‌ها آموزش تخصصی کار با پلاتین برد، زاویه‌یاب، محاسبه و دیدبانی خمپاره‌انداز را به اجرا گذاشتند.

با همه این تمهیدات، شلیک‌های ما، ابداً به‌پای آن دقتی که در جریان پرتاب آن گلوله «ما رمیتی» مشاهده کردیم، نرسید که نرسید! دیگر هیچ‌وقت نشد که بتوانیم گلوله‌مان را با چنان دقتی بفرستیم بر روی هدف. داستان آن شلیک «مارمیتی» هنوز هم در بین بچه رزمنده‌های قدیمی سپاه همدان، زبان زد هست.

انتهای پیام/ 119

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

شلیک استثنایی شهید همدانی در جبهه غرب کشور

شلیک استثنایی شهید همدانی در جبهه غرب کشور بیشتر بخوانید »

نقش شهیدان «همدانی» و «شادمانی» در موفقیت عملیات والفجر ۲

نقش شهیدان «همدانی» و «شادمانی» در موفقیت عملیات والفجر ۲


به گزارش مجاهدت از  گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «مهدی میرزایی ازندریانی» رزمنده لشکر ۳۲ انصارالحسین(ع) در دوران دفاع مقدس، هست که در کتاب «زندگی در کمین» به بیان خاطرات خود از عملیات والفجر ۲ پرداخته هست، این کتاب از مجموعه تولیدات مرکز اسناد، تحقیقات و نشر معارف دفاع مقدس و مجاهدت‌های سپاه هست که «حسن یعقوبی» آن را به رشته تحریر درآورده. در آستانه سالروز عملیات والفجر ۲ بخش‌هایی از این کتاب را می‌خوانید:

قرار بود برای اجرای عملیات والفجر ۲ یگان‌مان را به منطقه حاج عمران برسانیم. چون تداوم عملیات در جبهه‌های جنوب امکان‌پذیر نبود، عملیات والفجر ۲ در شمال غرب اجرا شد.

هدف از این عملیات، تصرف ارتفاعات مشرف بر پیرانشهر و پادگان آموزشی جلدیان ارتش و روستا‌های اطراف بود؛ زیرا این مناطق در زیر دید و تیر ارتش بعث عراق قرار داشت و تردد برای اهالی منطقه و رزمندگان، همراه با خطر بود.

منطقه عملیاتی دو ارتفاع مهم داشت: یکی تمرچین و دیگری قمطره. پیرانشهر در پایین این ارتفاعات قرار داشت. مردم شهر همواره زیر گلوله‌باران واحد توپخانه‌ای دشمن بودند و روز‌های سختی را سپری می‌کردند. همچنین این منطقه به معبری برای نفوذ عناصر ضدانقلاب تبدیل‌شده بود که با ارتش بعث عراق همکاری می‌کردند و معمولاً با اجرای کمین در جاده‌های مواصلاتی، در پی ضربه زدن به رزمندگان اسلام بودند.

با موفقیت در عملیات والفجر ۲ و تصرف این دو ارتفاع مهم، هم شهر و هم پادگان و هم جاده‌های مواصلاتی، از خطر توپ‌خانه‌های دشمن، تا حد زیادی در امان می‌ماندند و مهم‌تر اینکه راه ارتباطی ضدانقلاب به داخل کشور، در این منطقه مسدود می‌شد.

این اولین بار بود که تیپ ۳۲ انصارالحسین (ع) قصد داشت در عملیاتی آفندی و مهم شرکت کند. برای همه ما مهم بود که توانایی‌های تیپ را به مسئولان و فرماندهان ارشد نظام نشان دهیم.

استقبال باشکوه از رزمندگان اسلام در نقده

حرکت از سرپل ذهاب به سمت اسلام‌آباد غرب آغاز شد. طول ستون به هفت کیلومتر می‌رسید. وقتی به پادگان سنندج ارتش رسیدیم، در یکی از پادگان‌های ارتش مستقر شدیم تا شب در آنجا استراحت کنیم. به دستور فرماندهی تیپ، کسی حق خروج از پادگان را نداشت؛ چون ممکن بود از سوی عناصر ضدانقلاب مورد سوءقصد قرار بگیرد.

روز بعد پس از نماز صبح و صرف صبحانه، دوباره ستون به راه افتاد. در نقده، استقبال باشکوه و کم‌نظیری از ما انجام شد که در شادابی و افزایش روحیه نیرو‌های تیپ تأثیرگذار بود. یک هفته در ورزشگاه نقده بودیم و مردم آن شهر بسیار به ما لطف و محبت کردند.

در چادر فرماندهی تیپ، جلسه‌ای با فرمانده گردان‌ها و واحد‌ها برگزار بود. چادر گروهان را به سمت چادر فرماندهی ترک کردم. همه فرمانده گردان‌ها و گروهان‌ها و برخی از مسئولان واحد‌ها آمده بودند.

حاج حسین همدانی کلیاتی را از منطقه عملیاتی برای ما شرح داد و قرار شد در منطقه عملیات، روی جزئیات طرح مانور، بیشتر صحبت شود. فرمانده تیپ روی حفاظت گفتار خیلی تأکید کرد و گفت که فعلاً اطلاعات زیادی به نیرو‌ها ندهید.

با خوشحالی چادر فرماندهی را ترک کردم. همین‌که وارد چادر گروهان شدم، دوستان نزدیکم از فرماندهان دسته‌ها، مرا سؤال‌پیچ کردند. من هم با پرهیز از بیان جزئیات جلسه، فقط گفتم: باید بریم به منطقه عمومی حاج عمران. بعد تأکید کردم نباید دراین‌باره حرفی بزنید.

از این مرحله به بعد، انتقال نیرو‌ها به‌صورت گردان به گردان به منطقه انجام می‌شد. توی کامیون‌ها، بچه‌ها سرود یا نوحه می‌خواندند و گاهی باهم شوخی می‌کردند. سرانجام به منطقه رسیدیم. فرماندهی تیپ ۳۲ انصار الحسین (ع) نزدیک منطقه عملیاتی که از پوشش و استتار مناسبی برخوردار بود، یک قرارگاه تاکتیکی احداث کرد و نیرو‌های ما نا شروع مرحله دوم، آنجا استقرار یافتند.

قولی که شهید همدانی از رزمندگان گرفت

مرحله اول عملیات، ۲۹ تیرماه ۱۳۶۲ آغازشده بود و رزمندگان پیروزی‌های بزرگی به دست آورده بودند. مرحله دوم عملیات، به خاطر صعب‌العبور بودن مسیر، با کمی تأخیر انجام شد.

سیزدهم مرداد، نیرو‌های گردان ۱۵۲ حضرت ابوالفضل العباس (ع) با هلی‌کوپتر به منطقه هلی برد شدند. باید جایی وارد عمل می‌شدند که در مرحله اول عملیات والفجر ۲، تیپ ۱۰ سیدالشهدا (ع) عمل کرده و پاتک‌های دشمن را دفع کرده بود.

با پایان مرحله اول، رزمندگان به تحکیم مواضعشان به‌خصوص در ارتفاعات مهم کله‌قندی و کدو و تپه شهدا و ارتفاعات کله اسبی پرداخته بودند. فرمانده تیپ، حاج حسین همدانی با حضور در جمع نیرو‌ها تأکید کرد که باید با تمام توان به دشمن حمله کنید. او ضمن شرح اهمیت منطقه و عملیات، قول گرفت که همراه سایر یگان‌ها، عملیاتی پیروزمندانه را پشت سر بگذاریم.

در یکی دو روزی که در قرارگاه تاکتیکی کنار رودخانه‌ی داخل جنگل بودیم، یک‌بار، دو هواپیمای جنگنده عراقی حوالی آنجا را بمباران کردند که خوشبختانه صدمه‌ای به نیرو‌های ما وارد نشد.

هدف عملیات بسیار مهم بود. اگر در این عملیات ارتفاعاتی، چون کدو، کله‌قندی، تپه شهدا، ارتفاعات ۲۰۱۹، ۲۵۱۹ و ۲۵۰۴ را می‌گرفتیم، کاملاً بر شهر‌های رواندوز و چومان مصطفی مسلط می‌شدیم.

 ۱۴ مرداد ۱۳۶۲ وارد عملیات شدیم. ما در محور وسط عمل می‌کردیم و گردان ۱۵۱ مسلم بن عقیل ملایر به فرماندهی حاج محسن زمانی در محور چپ داخل تنگه و گردان ۱۵۵ در جناح راست عمل می‌کرد.

گرفتار شدن در میدان مین و کمین دشمن

 عملیات را آن شب شروع کردیم؛ اما یک اتفاق غیرمنتظره رخ داد. بلدچی که باید ما را از معابری بدون خطر عبور می‌داد تا به نزدیک‌ترین نقطه به دشمن برسیم؛ احتمالاً به دلیل نداشتن آشنایی دقیق با منطقه استقرار دشمن، ما را به مسیری اشتباه هدایت کرد. ناگهان تعدادی از نیرو‌های گردان در میدان مین گیر افتادند و عده‌ای دیگر در محاصره سنگر‌های کمین دشمن گرفتار شدند. در معرض دید دشمن قرار گرفتیم. تعداد زیادی از نیرو‌های گردان داخل میدان مین رفتند یا با تیربار سنگر‌های کمین دشمن مجروح یا شهید شدند.

 از همه طرف نیرو‌ها در محاصره تیربار‌ها بودند. چند تن از فرماندهان هم شهید یا مجروح شده بودند. شهید ایرج چنگیزی؛ فرمانده گروهان ۱، شهید محمد حاجلوئی؛ قائم‌مقام گردان، محمد شهبازی فرمانده گروهان ۲، علی بیات؛ فرمانده یکی از دسته‌های گروهان ۳ که من معاونش بودم، مسعود شیرازی؛ آرپی‌جی زن شجاع گروهان و محمد ترکمان؛ از نیرو‌های اطلاعات به شهادت رسیدند.

در چنین اوضاعی، حفظ سازمان نیرو‌ها در آن تاریکی شب آن‌هم در منطقه کوهستانی بسیار دشوار بود. بااین‌حال، فرمانده گردان حاج رضا مستأجری با کمک فرماندهان گروهان توانست نیرو‌ها را به‌سوی سنگر‌های کمین برای انهدام آنها هدایت کند. این تدبیر نتیجه داد

نیرو‌ها مردانه جنگیدند. حتی نیرو‌هایی از گردان ۱۵۱ مسلم بن عقیل که بچه‌های شهرستان ملایر بودند، بیش از مأموریت خودشان پیشروی کردند؛ اما، چون بین گردان‌های تیپ ۳۲ انصارالحسین (ع) و سایر یگان‌های عملیاتی هماهنگی کامل ایجاد نشده بود نتوانستند در همان بخشی که پیشروی کرده بودند، استقرار یابند. به‌ناچار به عقب برگشتند. تعدادی شهید در منطقه جا ماند که شب بعد، برادرم رضا محمد همراه حسین‌علی مرادی و عباس جریان، آنها را به عقب منتقل کردند.

موفقیت عملیات با تدبیر شهیدان حسین همدانی و علی شادمانی

این پایان ماجرا نبود. با تدبیر و درایت فرمانده تیپ؛ حاج حسین همدانی و مسئول محور که در این عملیات سردار حاج علی شادمانی جانشین تیپ ۳۲ انصار الحسین (ع) استان همدان بود و نقش مؤثری در این عملیات داشت و همچنین حاج جعفر مظاهری که پیوسته با فرماندهان گردان‌ها در تماس بودند، نیرو‌ها به عقب هدایت شدند و با سازمان‌دهی مجدد، عملیات را ادامه دادند.

حاج حسین همدانی تأکید داشت چنانچه عملیات را ادامه ندهیم، عراقی‌ها با روشن شدن هوا نیروی بیشتری به منطقه عملیاتی می‌آورند و در این صورت امکان پاتک گسترده آنها و وجود دارد.

 نیرو‌های تیپ ۳۲ انصارالحسین (ع) با جدیت بیشتر حمله کردند. ساعت ده صبح، گردان ۱۵۳ به فرماندهی محسن عینعلی توانست ارتفاع کله‌قندی را تصرف کند و به دنبال آن، گردان ۱۵۴ ارتفاع ۲۵۱۹ را به تصرف خود درآورد و نیرو‌های عراقی مجبور به عقب‌نشینی شدند.

موفقیت عملیات با تصرف ارتفاع کله‌قندی رقم خورد؛ چون سازمان دشمن به هم خورد و از آتش عراقی‌ها روی سایر نیرو‌ها کاسته شد و بقیه گردان‌ها راحت‌تر توانستند از این ارتفاعات سخت بالا بروند و آن را تصرف کنند.

من با نیروها، با تیربار و آرپی‌جی، به سمت سنگر‌های کمین عراقی‌ها هجوم بردیم. بعد از تثبیت مواضع، اوضاع تدارکات و مهمات رسانی بهتر شد و سرعت بیشتری گرفت.

 عراقی‌ها تلاش کردند مناطق ازدست‌رفته را پس بگیرند و در طول یک هفته، چند پاتک انجام دادند. آنها سه بار سعی کردند روی ارتفاعات کله اسبی و کدو، نیرو هلی‌برد کنند؛ ولی موفق نشدند. نیرو‌های لشکر ۳۳ المهدی (عج) شیراز، یک فروند هلی‌کوپتر آنها را سرنگون کردند.

پس از عملیات، یک هفته برای تثبیت خط، در موضع پدافندی به سر بردیم تا اینکه با ورود نیرو‌های تازه‌نفس تیپ، به‌تدریج ما را به مرخصی فرستادند.

 انتهای پیام/ 119

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

نقش شهیدان «همدانی» و «شادمانی» در موفقیت عملیات والفجر ۲

نقش شهیدان «همدانی» و «شادمانی» در موفقیت عملیات والفجر ۲ بیشتر بخوانید »

نظام سلطه توان مقابله با ایران را ندارد/ ملت ایران حامی مظلومان جهان هستند

نظام سلطه توان مقابله با ایران را ندارد/ ملت ایران حامی مظلومان جهان هستند


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، سردار سرتیپ «غلامرضا سلیمانی» رئیس سازمان بسیج مستضعفین صبح امروز (سه‌شنبه) در آیین گرامیداشت شهدای دولت و حبیب سپاه که در مسجد جامع خرمشهر موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برگزار شد، اظهار داشت: زمانی که در سرزمین حجاز قدرت جدیدی مبتنی بر اسلام ظهور کرد، قدرت‌های بزرگ آن زمان نتوانستند در برابر این قدرت جدید و نوظهور ایستادگی کنند و شکست را در برابر آن پذیرا شدند و اسلام با سرعت بسیاری در سایر سرزمین‌ها گسترش یافت؛ انقلاب اسلامی هم در شرایطی که پیروزی آن توسط سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا پیش‌بینی نمی‌شد، به پیروزی رسید.

سردار سلیمانی افزود: امام خمینی (ره) با تکیه بر قدرت نرم، رژیم پهلوی را ساقط کردند؛ آن هم رژیمی که حافظ منافع غرب در منطقه بود.

رئیس سازمان بسیج مستضعفین ادامه داد: امروز انقلاب اسلامی ایران آن‌چنان بالنده شده است که نظام سلطه نمی‌تواند با تکیه بر قدرت سخت مقابل قدرت نرم انقلاب اسلامی ایستادگی کند.

وی با اشاره به تغییر هندسه قدرت در دنیا، گفت: آمریکا ۲۵ درصد اقتصاد و بیش از ۵۰ درصد قدرت نظامی دنیا را در اختیار دارد؛ ضمن اینکه بسیاری از کشور‌ها نیز با دولتمردان آمریکا هم‌پیمان هستند؛ اما این قدرت نمی‌تواند در برابر کشورمان راه به جایی ببرد؛ زیرا قدرت جمهوری اسلامی ایران برآمده از قدرت نرم اسلام و متکی بر توده‌های مردم است که به همین دلیل، آمریکایی‌ها دچار بحران گفتمان تمدنی شدند و این را می‌توان سرآغازی برای اضمحلال آن‌ها دانست.

سردار سلیمانی با بیان اینکه رنسانس به واسطه ترجمه آثار علمی مسلمانان به وجود آمد، عنوان کرد: امروز اگر روزانه میلیون‌ها بار نام ملت ایران و عنوان جمهوری اسلامی در رسانه‌های خارجی تکرار می‌شود، به دلیل پیروی نظام جمهوری اسلامی از مکتب عاشوراست؛ زیرا امام (ره) با پیروی از فرهنگ پیروزی خون بر شمشیر توانست انقلاب اسلامی را به پیروزی برساند و مردم ایران به‌عنوان سرافراز‌ترین ملت‌ها شناخته شوند؛ از این رو، باید گفت که ملت ما ملتی مقاوم، ایثارگر و حامی ملت‌های مظلوم هستند.

ادامه دارد…

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نظام سلطه توان مقابله با ایران را ندارد/ ملت ایران حامی مظلومان جهان هستند

نظام سلطه توان مقابله با ایران را ندارد/ ملت ایران حامی مظلومان جهان هستند بیشتر بخوانید »