حضرت آیت الله خامنه ای

رهبر انقلاب اسلامی: دشمنی استکبار با عقب‌نشینی‌های موضعی تمام نمی‌شود/ هرکس ایران را دوست دارد باید برای ترویج امید و ایمان تلاش کند

رهبر انقلاب اسلامی: دشمنی استکبار با عقب‌نشینی‌های موضعی تمام نمی‌شود/ هرکس ایران را دوست دارد باید برای ترویج امید و ایمان تلاش کند



رهبر معظم انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره) را از سرآمد تاریخ خواندند و تأکید کردند: سرآمدان را نمی‌شود حذف و تحریف کرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، مراسم سی و چهارمین سالگرد رحلت امام خمینی (ره) امروز صبح با حضور پرشور مردم و مسئولان برگزار شد

رهبر معظم انقلاب در این مراسم فرمودند: ممکن است چند صباحی تحریفی درباره امام راحل صورت بگیرد اما این خورشید پشت ابر باقی نمی‌ماند. امام ۳ تحول بزرگ بوجود آورد، یکی در سطح کشور، یکی در سطح امت اسلامی، یکی در سطح جهان، این سه تحول بی سابقه بوده است، شاید در آینده هم نتوان پیشینی کزد که دوباره محقق شود.

ایشان در ادامه بیان داشتند: امام یک نظام غیر اسلامی را از میدان خارج کرد، استبداد را با آزادی، بی هویتی را به اعتماد به نفس، چشم داشتن به بیگانه را به ما می‌توانیم تبدیل کرد. اینها تحول بزرگی است که انقلاب اسلامی با رهبری انقلاب بوجود آورد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به اینکه ما می‌توانیم کلید حل مشکلات است فرمودند: ما مشکلاتی داریم اما با روحیه ما می‌توانیم می‌توانیم از سد مشکلات عبور کنیم.

رهبر معظم انقلاب گفتند: در سطح امت اسلام، امام بیداری اسلامی را در این سطح بوجود آورد، امروز امت اسلامی نسبت به قبل از انقلاب تحرک بیشتری دارد. البته نیاز به تحرک بیشتر هم دارد.

ایشان ادامه دادند: مساله فلسطین قرار بود به فراموشی سپرده شود که با حرکت امام راحل به مساله اول جهان اسلام تبدیل شد و امام در کالبد فلسطین جان تازه‌ای بخشید. امروز روز قدس نه تنها در کشورهای اسلامی که کشورهای غیر اسلامی گرامی است.

حرکت امام معنویت را در دنیا زنده کرد

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای گفتند: امام در سطح جهان توجه به معنویت را حتی در کشورهای غیر اسلامی زنده کرد، معنویت در دنیا تحت لگدکوبی برخی قدرت‌ها بود، حرکت امام معنویت را در دنیا زنده کرد. این تحول اما با واکنش همان قدرت‌ها مواجه شده است و این قدرت‌ها برای مقابله با احیا معنویت دست به هر کاری می‌زنند.

ایشان فرمودند: امام این کارهای بزرگ را به پشتیبانی کدام عامل سخت افزاری و نرم افزاری انجام داد؟   امام عامل کمک کننده سخت افزاری نداشت، نه پول داشت نه خبرگزاری داشت نه قدرت‌های دنیا حامی او بودند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای  با اشاره به ایمان قوی امام خمینی (ره) گفتند: در دیداری که شهید مطهری که خود مظهر ایمان بود در پاریس با امام داشت ۴ ایمان را در وجود امام خمینی دیده بود، ۱. ایمان به هدف، ۲. ایمان به راه، ۳. ایمان به مردم و مؤمنین، ۴. ایمان به خدا.

رهبر معظم انقلاب بیان کردند: وقتی ایمان به‌خدا را در مسائل عینی و مبارزه با استکبار مورد توجه قرار می‌دهیم این ایمان یعنی ایمان به وعده‌های خداوند، اعتماد به وعده الهی است که گام مستحکم امام را در این راه به حرکت در می‌آورد، ایمان امام به اسلام نه ایمان به اسلام سرمایه‌داری است نه ایمان به اسلام روشنفکرانه‌ی از همه جا بی‌خبر،

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با بیان اینکه امام ایمان به مردم یعنی اعتماد و اعتقاد به مردم داشتند، گفتند: بعضی‌ها با برداشت غلط خودشون گفتند امام کلمه جمهوری را از روی رودربایسی اضافه کردند؛ امام اصلا اهل رودربایسی نبود.

رهبر معظم انقلاب با اشاره به اینکه امید در دل امام هیچ گاه کم رنگ نشد، فرمودند: امید در رفتار امام و در گفتار امام به وضوح دیده می شود. امام خود می‌گویند در طول سال‌ها مبارزه تا پس از، پیروزی هرگز دچار یاس نشدم. این امید امام هم ناشی از ایمان او بود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ادامه دادند: امید یعنی آن حالتی که با حرکت همراه است، با تنبلی و سکون نمی سازد، کسی که امید دارد به سر منزل می رسد راه می رود، اینکه کسی بنشیند و امید داشته باشد به سر منزل می رسد، این نشدنی است.

بزرگترین توصیه امام، ادامه راه اوست

ایشان فرمودند: امروز امام به ما چه توصیه ای می کند، برادران عزیز و جوانان خوش روحیه و پرتلاش سراسر کشور، باید به توصیه امام گوش فرا دهیم، امام بزرگ است، سرآمد است، ما هم کارهای بزرگی در پیش داریم، احتیاج به توصیه امام داریم، بزرگترین توصیه امام ادامه راه اوست و نگه داری از میراث اوست.

رهبر معظم انقلاب ادامه دادند: ما باید آن سه تحولی که امام ایجاد کرد را حفظ کنیم، البته دنبال کردن هدف امروز اقتضائاتی دارد که با اقتضائات اما فرق دارد. امروز ابزارها باید متناسب با زمان انتخاب شوند، ابزارها تغییر میکند ولی آنچه تغییر پیدا نمی کند جبهه بندی ها است، جبهه بندی ها تغییر نکرده است.

ایشان گفتند: جبهه دشمن جبهه استکبار و زورگویی عالم تغییر پیدا نمی‌کنند، در مقابل ایران صف کشیده‌اند. آنچه که می‌تواند مثل دره خطرناکی در مقابل حرکت ما قرار بگیرد فراموش کردن این جبهه بندی‌هاست.

رهبر معظم انقلاب ادامه دادند: تحولاتی که ذکر شد امروز دشمنان سرسختی دارد، حرکت در مقابل این حرکت احتیاج دارد به نرم افزاری که امام هم در وجود خود داشت یعنی ایمان و امید، احتیاج دارد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ادامه دادند: دشمنی استکبار با ملت ایران با عقب نشینی موضعی از بین نمی‌رود، در موارد متعددی عقب نشینی‌های ما موجب شد آنها جلو آمدند و بیشتر متعرض شدند. دشمنان به عقب‌نشینی ما راضی نمی‌شوند آنها می‌خواهند ایران را به دوران قبل از انقلاب برگردانند.

ایشان با اشاره به اینکه حفط استقلال ملی و عزت و منافع ملی با ایمان و امید است، فرمودند: هر کسی به دنبال حل مشکلات کشور است و به دنبال جایگاه با عزت ایران در نظم نوین پیش روست باید به ترویج ایمان و امید در کشور تلاش کند. توصیه من تقویت ایمان و امید است. و آماج دشمن هم به همین ایمان و امید است. تلاش دشمنان متوجه این است که ایمان را تضعیف و شعله امید را در دل‌ها خاموش کند.

دشمنان در اکثر تلاش‌هایشان شکست خورده‌اند

رهبر معظم انقلاب بیان کردند: دشمنان تا کنون تلاش‌هایی داشته‌اند بعضی‌ جاها جلو هم آمدند اما در اکثر تلاش‌هایشان شکست خوردند، آخرین تلاش دشمن تا امروز اغتشاشات پاییز گذشته بود، طراحی اغتشاشات پاییز گذشته در اتاق های فکر کشورهای غربی انجام شد. پشتیبانی مالی و رسانه‌ای و تسهیلاتی به وسیله دستگاه های امنیتی غربی، پادویی این حرکت را عناصری که پشت به وطن کرده بودند انجام دادند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ادامه دادند: عده‌ای هم پیاده نظام بودند، تعداد معدودی آدم‌های مغرض، تعداد زیادی غافل و سطحی، جمعی هم ارازل و اوباش، فکر همه چیز را کرده بودند و رسانه‌های غربی ساخت بمب دستی را یاد می‌دادند. تجزیه ایران را فریاد می‌زدند. حرکت مسلحانه را ترویج می‌کردند.

ایشان در ادامه گفتند: طراحی آنها جوری بود که فکر می‌کردند کار جمهوری اسلامی تمام شده است. احمق‌ها باز هم اشتباه کردند باز هم مردم ایران را نشناختند. ملت ایران به فراخوان آنها بی اعتنایی کرد، جوانان معتقد، بسیج دانشجویی و بسیج اقشار و مردم نقشه دشمن را باطل کردند.

دشمن در تلاش است جوانان را نا امید کند

رهبر معظم انقلاب بیان کردند: دشمن سعی دارد جوان ایرانی را نا امید کند. مشکلاتی در کشور وجور دارد، کار دشمن این است که مشکلات را مرتب به رخ جوان ایرانی بکشد. این مشکلات وجود دارد. حل خواهد شد به امید خدا، دشمن سعی دارد با این مشکلات مردم را نا امید کند. ما در مواجهه با مشکلات باید تلاش‌مان را بیشتر کنیم.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ادامه دادند: دشمن نمی‌خواهد بگذارد پدیده‌های امید آفرین که به مراتب بیشتر از مشکلات است دیده شود.

ایشان با اشاره به پیشرفت‌های حوزه فناوری و دیگر حوزه‌ها گفتند: پیشرفت های مختلف و امیدزا در کشور وجود دارد که از آینده روشن خبر می‌دهد. وقتی از امید صحبت می‌کنید برخی تلاش می‌کنند تا در این موارد خدشه وارد کنند.

رهبر معظم انقلاب بیان کردند: ما امروز در سرتاسر کشور هزارن هسته مقاومت در مساجد و هیات‌ها داریم از این هسته‌ها جوانانی برمی‌خیزند به عنوان مدافع حرم، جوانانی برمی‌خیزند به عنوان مدافع امنیت، جوانانی برمی‌خیزند به عنوان بسیجی دانشجو.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ادامه دادند: نقطه امید آفرین آین است که دراین تلاش همه جانبه دشمن، دانشجوی انقلابی فحش ناموسی می‌شنود نا امید نمی‌شود و از میدان خارج نمی‌شود. طلبه بسیجی زیر شکنجه شهید می‌شود اما حاضر نیست آنچه دشمن می‌خواهد بر زبان جاری کند.

ایشان با اشاره به اینکه در سرتاسر کشور همچین جوان‌هایی وجود دارد، گفتند: گاهی می‌بینیم از یک روستا جوانی مثل مصطفی صفرزاده برمی‌خیزد. سراسر کشور ما از این مصطفی‌ها زیاد دارد.

رهبر معظم انقلاب بیان کردند: مسؤلان و نهادها وظیفه دارند. ایمان و امیدها را تقویت کنند. شبهه‌ها را برطرف کنند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به انتخابات پیش رو فرمودند: این انتخابات انتخابات بسیار مهمی است و دشمن از همین حالا توپخانه های خود را به طرف این انتخابات روشن کرده است، مشغول بمب باران انتخاباتی است که هنوز ۹حداقل ماه فاصله داریم تا آن انتخابات، باید ان شاءالله ملت ایران این بیداری را، این هوشیاری را، این انگیزه را، این ایمان و امید را روز به روز افزایش بدند و دشمن را ناکام کنند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

رهبر انقلاب اسلامی: دشمنی استکبار با عقب‌نشینی‌های موضعی تمام نمی‌شود/ هرکس ایران را دوست دارد باید برای ترویج امید و ایمان تلاش کند بیشتر بخوانید »

حاج‌قاسم و امام؛ عاشقانه‌ای که از یک عکس شروع شد

حاج‌قاسم و امام؛ عاشقانه‌ای که از یک عکس شروع شد



حاج‌قاسم اولین بار در یک باشگاه ورزشی نام خمینی را شنید، از او بیشتر پرسید و عکسش را گرفت، نگاهش به چشمان نافذ روح‌الله افتاد و از همانجا شیفته روح‌الله خمینی می‌شود.

به گزارش مجاهدت از مشرق، جوان ۲۰ ساله‌ای بود به پابوس امام هشتم رفته بود، در باشگاه ورزشی مشهد حضور یافت و مشغول تمرین شد، همزمان مکالمه دو نفر را می‌شنود و اولین بار نام خمینی به گوشش می‌خورد و متوجه می‌شود شخصی برای تغییر رژیم برخاسته است، گوش‌هایش را تیز و همه حواسش را جمع می‌کند تا بهتر بشنود.

چند دقیقه‌ای گذشت، برخاست و به سمتشان رفت، با آنها رفیق شده بود بنابراین از خمینی بیشتر پرسید و عکسش را از آنها گرفت، نگاهش به چشمان نافذ روح‌الله افتاد چند دقیقه‌ای سکوت کرد و به تصویر خیره شد، لبخند زد هر لحظه روی صورتش پهن و پهن تر شد و از چشمانش بیرون زد.

با همان چشمان ذوق زده سرش را بلند کرد و رو به رفیقش گفت: می‌توانم این عکس را داشته باشم؟ او هم در جواب گفت: آری ولی خیلی مراقب باش، اگر ساواک آن را با تو ببیند خونت را می‌ریزد.

سلیمانی از همانجا شیفته روح‌الله خمینی می‌شود، بعدها درباره این لحظه باشکوه می‌نویسد: از همان لحظه، امام خمینی(ره) بخشی از وجودم شد، پس عکس را زیر پیراهنش و درست در کنار قلبش پنهان می‌کند و با خود به کرمان می‌آورد، عکس را به دوستش (علی یزدانپناه) نشان می‌دهد، او هم همان جمله را تکرار می‌کند و می‌گوید: اگر ساواک تو را با این عکس بگیرد، حتما کشته می‌شوی.

اما قاسم در خودش جرأت و شجاعت عجیبی احساس و همزمان با ایجاد صداهای مخالف در کرمان، او شعارنویسی را بر روی در و دیوار شهر آغاز می‌کند و اولین قدم را در این مسیر نورانی برمی‌دارد.

انقلاب خمینی(ره) با همراهی و کمک سلیمانی‌ها به پیروزی می‌رسد و وارد سختی‌ها و تلخی‌ها می‌شود، با شروع جنگ تحمیلی، قاسم وارد جنگ می‌شود و از همان زمان برای دفاع از کشور، شب و روز را در هم می‌آمیزد، فصلی که تا پایان زندگی‌اش ادامه دارد.

بعد از جنگ، سلیمانی مرادش را از دست می‌دهد، وقتی خبر رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی را می‌شنود کمرش می‌شکند، سخت ناراحت می‌شود و به هم می‌ریزد، اما با انتخاب سید علی خامنه‌ای به رهبری نظام امیدوار می‌شود و قامت راست می‌کند.

او درد نبود خمینی(ره) را در وجودش نگه می‌دارد و قسم می‌خورد برای حفظ میراث امام(ره) و برای جانشین خلف آن رهبر بزرگ، هرچه در توان دارد بگذارد و در راهآرمان‌های آن سر بدهد، موضوعی که بالاخره ۳۰ سال بعد اتفاق می‌افتد و حاج‌قاسم سوار بر بال فرشتگان به امام و رفقایش می‌پیوندد.

سلیمانی در وصیت‌نامه‌اش نوشت: «خداوندا ! تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنه‌ای عزیز ــ که جانم فدای جان او باد ــ قرار دادی.»

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حاج‌قاسم و امام؛ عاشقانه‌ای که از یک عکس شروع شد بیشتر بخوانید »

۱۰ نما از یک سفر: محرمانه‌ و محترمانه‌ در اندرونی کاخ مرداکا

۱۰ نما از یک سفر: محرمانه‌ و محترمانه‌ در اندرونی کاخ مرداکا



یکی از وزرای همراه رئیس جمهور رو دیدم که خیلی خوشحال داشت از کنارمون رد می‌شد. گفتم چی شده؟ گفت: بستیم! گفتم چیو؟ با کی؟ گفت: دارم میرم گزارش جلسه رو به رئیس جمهور بدم، حالا بعداً می‌بینمت.

به گزارش مجاهدت از مشرق، آیت الله سید ابراهیم رئیسی در روز سه شنبه دوم خرداد ۱۴۰۲ به دعوت رسمی «جوکو ویدودو» همتای اندونزیایی خود و در راستای گسترش و تعمیق تعاملات اقتصادی و سیاسی با کشورهای آسیایی عازم اندونزی شد، نوشته زیر سفر رئیس جمهور را روایت می‌کند؛

پیش به سوی آفتاب!

خورشید دوشنبه‌، دومین روز از سومین ماه سال غروب کرده و چراغ‌های پایتخت روشن شده‌اند. ساعت ۲۰:۴۵ بود که هواپیمای رئیس جمهور، فرودگاه‌ مهرآباد را به مقصد اندونزی ترک کرد.

۱۰ نما از یک سفر: محرمانه‌ و محترمانه‌ در اندرونی کاخ مرداکا

مهماندار اعلام کرد طول مسیر تهران تا جاکارتا ۹ ساعت است، سه ساعت و نیم هم اختلاف ساعت؛ معنیش این بود که زودتر از ۹ صبح فردا نمی‌رسیم.

تازه چشمام گرم شده بود که صدای مهماندار رو شنیدم که می‌گفت آقایون چند دقیقه دیگه اذان صبحه. ساعت رو نگاه کردم دو و نیم به وقت تهران بود. یکی از بچه‌ها گفت زود وضو بگیر بیا، کم‌کم داره آفتاب میزنه، نمازت قضا نشه! هواپیما تقریباً با سرعت ۱۰۰۰ کیلومتر در ساعت به سمت مشرق در حرکت بود؛ جایی که خورشید طلوع می‌کنه‌. چند دقیقه بیشتر بین اذان تا طلوع آفتاب وقت نبود!

شنیدم آقای رئیسی مثل همیشه نماز شبش رو خونده بود و بعدشم با بعضی همراهان نماز صبح رو به جماعت خونده بودن. منم با خجالت یه نماز صبح لب‌طلاییِ دم طلوع آفتاب رو شروع کردم: الله اکبر!

ورود به کاخ!

هواپیما فرود اومد. دمای هوای رو چک کردیم، ۲۸ درجه بود، و رطوبتش ۵۴ درصد! یکی گفت هوا خوبه! چون گاهی وقت‌ها اینجا ۸۰ درصد رطوبت داره! اندونزی با مجموعه‌ای بیش از ۱۷هزار جزیره، چهارمین کشور پرجمعیت جهان با بیش از ۲۷۰ میلیون نفر جمعیته‌ که اکثراً مسلمان هستن و اقتصاد و فناوری قوی‌ داره که برآورد میشه به‌زودی جزو ۱۰ اقتصاد اول دنیا باشه؛ با این حال آخرین بار، ۱۷ سال پیش بالاترین مقام اجرایی ایران رو برای سفر دوجانبه دیده بودند.

۱۰ نما از یک سفر: محرمانه‌ و محترمانه‌ در اندرونی کاخ مرداکا

فرودگاه تا کاخ ریاست‌ جمهوری تقریباً ۴۵ دقیقه توی راه بودیم. تا رسیدیم متوجه این جمله بچه‌های رسانه‌ای سفر شدم که می گفتن کار هماهنگی این سفر خیلی سخته! طرف خارجی سخت‌گیری زیادی برای تیم خبری کرده بود. با وجود اینکه مقامات دولت اندونزی در استقبال رسمی و سایر برنامه‌های سفر سنگِ‌تموم گذاشته بودن ولی تیم اجرایی سخت‌گیری کرده بود. یکی از بچه‌ها می‌گفت از شون پرسیدم چرا اینجوری کردید؟ طرف گفت ببخشید ولی تلافی دفعه قبلی بود که ما اومدیم تهران و مهمون شما بودیم! دیدم بهش بگم تو ایران دولت عوض شده ما یه دولت دیگه‌ایم، خوب نیست! هیچی نگفتم و رد شدم…

۱۰ نما از یک سفر: محرمانه‌ و محترمانه‌ در اندرونی کاخ مرداکا

آقا «سینا» در هیأت رسمی!

تشریفات میزبان، استقبال خاصی در محوطه کاخ «مِرداکا» تدارک دیده بود. با رژه یگان اسب‌سوار و همراهی نیروهای پیاده در کنار ماشین رئیس جمهور شروع شد و به استقبال مردمی و اجرای سرود ملی و شلیک ۲۱ گلوله‌ توپ به افتخار مهمان ختم شد. غرس نهال توسط دو رئیس جمهور و شستن دست «رئیسی» توسط «جوکوی» هم صحنه جالبی بود که تا حالا ندیده بودم. بعد هم مذاکرات خصوصی دوجانبه در ایوان کاخ و امضای ۱۱ تفاهم‌نامه و قرارداد توسط هیأت همراه با همتایان اندونزیایی!

غیر از اعضای هیأت رسمی سفر، در داخل جلسه مذاکرات، «ربات ایرانی جراح» به نام «سینا» هم حضور داشت و ظاهراً گل کاشته بود و طرف اندونزیایی حسابی مشتری شده بود. راستش تماشای فیلم عمل جراحی پزشکی توسط ربات‌های جراح ایرانی خیلی برام افتخارآمیز و غرورانگیز بود.

برای اولین بار بود که توی این سفرها در جلسه مذاکره رسمی، شنیدم دو تا رئیس جمهور نشستن و فیلم عمل جراحی رباتیک با ربات جراح ایرانی که پیشرفته‌تر از مدل آمریکایی «داوینچی» هست رو تماشا کردن!

طرف اندونزیایی با ابراز شگفتی گفته بود شما تحت این همه تحریم‌های شدید چطوری تونستید اینقدر پیشرفت کنید؟! بعدشم قراردادِ صادرات دارو و فروش اقلامِ پزشکی برای تجهیز ۱۲بیمارستان اندونزی بین دو طرف منعقد شد؛ علی برکت‌ الله!

۱۰ نما از یک سفر: محرمانه‌ و محترمانه‌ در اندرونی کاخ مرداکا

خدا پدر زارع‌پور رو بیامرزه!

این سفر بِهمون سیم‌کارت نداده بودن. از بچه‌های تشریفات دلیلش رو پرسیدم. وقتی روند دریافتِ سیم‌کارت توی اندونزی رو برام توضیح داد، جواب خیلی از سؤالام رو گرفتم! از اخذِ تصویر کل صفحات گذرنامه و عکس از چهره و انگشت‌نگاریِ دریافت‌کننده سیم‌کارت تا ثبت شماره IMEI گوشی و…! اینجا بود که بچه‌ها گفتن خدا پدر وزیر ارتباطات رو که از قضا رئیس کمیسیون مشترک با اندونزی هم بود، بیامرزه!

محرمانه و محترمانه!

یکی از وزرای همراه رئیس جمهور رو دیدم که خیلی خوشحال داشت از کنارمون رد می‌شد. گفتم چی شده؟ گفت: بستیم! گفتم چیو؟ با کی؟ گفت: دارم میرم گزارش جلسه رو به رئیس جمهور بدم، حالا بعداً می‌بینمت. فهمیدم خیلی محرمانه و محترمانه منو پیچوند و نمی‌خواست بگه! البته حق داشت!

خلاصه اینکه از هر کدوم از اعضای هیأت رسمی می‌پرسیدم، می گفتن بیش از چیزی که فکرشو می‌کردیم ظرفیت و آمادگی همکاری وجود داره و تفاهم‌های خوبی هم امضا کرده بودن.

با مردم!

رئیس جمهور در جلسه با تُجّار بود که یکی از بچه‌های تشریفات داشت می‌رفت برای برنامه بعدی مرکز اسلامی جاکارتا. منم باهاش رفتم. هنوز یکی دو ساعت مونده بود تا زمانی‌ که رئیس جمهور بیاد. دیدم یه عالمه مردم از مرد و زن و پیر و جوون و بچه و بزرگ، چند ساعتیه اونجا جمع شدن و توی اون گرما و هوای رطوبی منتظرن آقای رئیسی رو ببینن. یه عده از خانم‌ها با کمک بچه‌ها نشسته بودن و داشتن پرچم درست میکردن. به مسئول اونجا گفتم اینا خسته نشدن این همه اینجا نشستن؟! چرا اینقدر زود اومدن؟! گفت اینا سادات رو خیلی دوست دارن؛ آقای رئیسی رو هم دوستش دارن. خیلی از اینا از شهرهای دیگه با چند ساعت فاصله اومدن بعضی‌هاشون دو سه ساعت با هواپیما توی راه بودن. بعضی‌هاشونم ۱۰ – ۱۲ ساعت رانندگی کردن و بعضی‌هام از مالزی اومدن!

۱۰ نما از یک سفر: محرمانه‌ و محترمانه‌ در اندرونی کاخ مرداکا

طَلَعَ البَدرُ عَلَینا!

حاج‌آقا الهی می‌گفت علمای اینجا هم اومدن تا حاج‌آقا رو ببینن. گفتم کو؟ کجا هستن؟ اشاره کرد و چندتاشون رو نشونم داد. ضایع شدم! چون همه‌َش دنبال روحانی مُعمّم می‌گشتم که حاج‌آقا گفت علمای اینجا عمامه به سر نیستن. خلاصه یکی از بچه‌ها اومد گفت آماده باشید رئیس جمهور داره میرسه‌. همین خبر کافی بود تا همه کاشته‌هاشون بر باد بره. هر چی اونجا نظم برقرار کرده بودن و منظم همه رو نشونده بودن، همه پاشدن و ریختن جلوی در و ازدحام جمعیت! یه گروهِ دف‌زنی هم داشتن که شروع کردن به دف زدن و خوندنِ شعرِ «طَلَعَ البَدرُ عَلَینا…» که مردم موقع ورود پیامبر به مدینه میخوندن. تو همین حین چشمم افتاد به دختر جوونِ محجبه‌ای که داشت گریه می‌کرد. یکی از بچه‌ها که فکر می‌کرد من انگلیسی بلدم، گفت بیا ببین این بنده‌خدا چی میگه! من فکر کردم کمک مالی‌ چیزی میخواد! منم که در حد Hello و Goodbye انگلیسی بلد بودم چیزی نفهمیدم! یه مترجم اومد حرفاشو گوش داد، گفت: این بنده‌خدا میگه دوست داره آقای رئیسی رو از نزدیک ببینه و باهاش عکس بگیره. فقط همین! دیگه اشکاش به پهنای صورت جاری شده بود که آقای رئیسی وارد شد و با کمک بچه‌های خودمون تو اون جمعیت حاجت‌روا شد!

لبیک یا حسین!

سرتیمِ امنیتی اندونزیایی وحشت کرده بود از این همه جمعیت و ازدحام و داشت به این فکر می‌کرد که چطور رئیس جمهور رو وارد اینجا کنه. عصبی شده بود، داشت دستور میداد که این جمعیت رو ببرید عقب و نیروهاش رو فراخوان داد بیان کمک و… این طرف هم بچه‌های تشریفات داشتن بِهش آرامش میدادن که بابا نگران نباش و اشکالی نداره؛ رئیس جمهور ما مردمیه و… می‌گفت مردم باید برن عقب، من این‌طوری نمیتونم رئیس جمهور رو بیارم و خلاصه غوغا و دعوایی بود. گوشیمو درآوردم، سرچ کردم عکس‌ها و فیلم‌های حضور حاج‌آقا رو بین مردم پیدا کردم و نشونش دادم! با دیدن عکس‌ها و فیلم‌ها یه‌کم آروم شد.

با ورود رئیس جمهور، مردم ریختن دور و برش و ابراز احساسات. چهره‌ها پُر از انرژی مثبت بود. فکرشم نمی کردم اینقدر گرم و پُر انرژی و اهل ابراز احساسات باشن. اینو هم تو جمع شیعیان به عینه دیدم، هم تو جمع اهل سُنَّتِ باصفای اونجا توی مسجد استقلال جاکارتا. بعضی‌ها هم جوری دست رئیسی رو میگرفتن و فشار میدادن که گفتم الآن انگشتِ حاج‌آقا می‌شکنه! جالب بود که وقتی آقای رئیسی صحبت می‌کرد، تا اسم رهبری رو با تعبیر «امام خامنه‌ای» می‌آورد، جماعت با ذوق و انرژی صلوات می‌فرستادن. یکی دو جمله هم که رئیس جمهور اسم اهل بیت رو آورد، تو جمع شیعیان ندای لبیک یا حسین شون بالا گرفت!

من و پوست تخمه‌ها!

بالاخره ظهر چهارشنبه چهارم خرداد با بدرقه رسمی سوار هواپیما شدیم و ۱۰ ساعت مسیر برگشت. بچه‌ها برای رفع خستگی دو روز سفرِ سنگین و پُرفشار و مسیر طولانی، توی هواپیما جاتون خالی تخته گاز فقط خاطره میگفتن و می‌خندیدن. یکی از بچه‌ها هم که از خونه، خانمش براش تخمه کدو گذاشته بود، آورد و بچه‌ها شروع کردن به تخمه شکستن. همین‌قدر بگم که تا به خودم جُنبیدم دیدم آقای رئیسی که اومده بود بینِ بچه‌ها از زحمات‌ِشون توی سفر تشکر کنه، بالای سَرمه. حاج‌آقا با اشاره به انبوهی از پوست تخمه که جلوی من بود، با لبخند گفت آقا خیلی از شما ممنونیم. معلومه تو این سفر خیلی زحمت کشیدید!

تا اومدم بگم من اصلاً تخمه دوست ندارم و اینا رو بچه‌ها خوردن، دیدم همه صندلی‌های دور و بَرم خالیه و من موندم و کوهی از پوست تخمه! نگو بچه‌ها رئیس جمهور رو زودتر دیده بودن و محل جرم رو ترک کرده بودن!

روح امام شاد!

یه بنده‌خدایی که از سال ۹۵ جاکارتا بود تو هواپیما همراه ما داشت می‌اومد تهران. فکر می‌کردم خیلی اذیت شده و الآن یه چیزی بِهمون میگه ولی ظاهراً فضای صمیمی و بی‌تکلف آقای رئیس جمهور و همراهاشون و کارهایی که توی این سفرِ یک و نیم روزه‌ی پُر تراکم و پُر دستاورد دیده بود، خیلی تحت‌تأثیر قرار گرفته بود و حسابی اطرافیان رئیس جمهور رو سرزنش کرد که چرا شماها این فضا و روحیات رئیس‌ جمهور رو به مردم دنیا نمی‌شناسونید و از این حرف‌ها… خلاصه شروع کرد به نقل خاطرات سفر سران بعضی کشورها به اندونزی که مثلاً می‌گفت سران یکی از کشورهای عربی با چند تا هواپیما و هزار نفر همراه اومد اینجا و ۹ روزم مونده بود که فقط سه روزش رو جاکارتا بودن و ۶ روز دیگه رو برای خوشگذرونی‌ رفتن شهر توریستیِ بالی! می‌گفت برای نفر اولشون پلکان طلا آورده بودن و چند تُن خوراکی‌های مخصوص و یه چیزای دیگه! کلی خاطره اعجاب‌انگیز دیگه هم از بعضی مقامات خارجی دیگه برامون تعریف کرد. حالا ما چی؟! از این سفرِ ۴۸ ساعته ۲۰ ساعت هوانوردی داشتیم و مابقی هم جلسه و در و دیوارِ هتل و اتاق جلسات و مسجد و البته دیدار با مردم بسیار خوب و گرم اندونزی!

از شنیدن این حرف‌ها کلی یاد امام خمینی (ره) کردیم و آثار ماندگار انقلابش در اقصی نقاط جهان؛ روحش شاد.

منبع: ایرنا

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

۱۰ نما از یک سفر: محرمانه‌ و محترمانه‌ در اندرونی کاخ مرداکا بیشتر بخوانید »

ندیدم سیاستمداری به اندازه رهبر انقلاب بر اهمیت نقش مردم تأکید کند / همه پرسی نمی‌تواند حلال تمامی مشکلات باشد

ندیدم سیاستمداری به اندازه رهبر انقلاب بر اهمیت نقش مردم تأکید کند / همه پرسی نمی‌تواند حلال تمامی مشکلات باشد



عضو حقوقدان شورای نگهبان گفت: همه‌پرسی نمی‌تواند رافع مشکل باشد و مسئله‌ ما را حل کند و ما را به یک نتیجه‌ قطعی برساند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، رهبر انقلاب اسلامی در دیدار رمضانی امسال با دانشجویان، ضمن اشاره به صحبت یکی از دانشجویان درباره رفراندوم فرمودند: «گفتند که اگر چنانچه شما از اوّل در همه‌ی مسائلی که پیش می‌آمد رفراندوم می‌کردید، حالا آن حسّاسیّت روی رفراندوم وجود نداشت. کجای دنیا این کار را می‌کنند؟ مگر مسائل گوناگون کشور قابل رفراندوم است؟ مگر همه‌ی مردمی که در رفراندوم باید شرکت کنند و شرکت می‌کنند، امکان تحلیل آن مسئله را دارند؟ این چه حرفی است؟ چطور می‌شود رفراندوم کرد، در مسائلی که تبلیغات می‌شود کرد، از همه طرف حرف می‌شود زد؟ اصلاً یک کشور را شش ماه درگیر بحث‌وجدل و گفتگو و دوقطبی‌سازی می‌کنند برای اینکه یک مسئله‌ای رفراندوم بشود. در همه‌ی مسائل رفراندوم بکنیم؟ یعنی قضایا این‌جوری نیست که آدم این‌جور ساده از رویشان عبور کند.»

پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنه ای به همین مناسبت در گفتگو با دکتر عباسعلی کدخدایی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضو حقوقدان شورای نگهبان به بررسی اهمیت و جایگاه نقش مردم در اصول قانون اساسی پرداخته که در ادامه آمده است.

بحث را از اینجا شروع کنیم که به نظر شما از ابتدای انقلاب اسلامی نقش مردم چه بوده و در نظام جمهوری اسلامی و مخصوصاً قانون اساسی ما جایگاه مردم چگونه تعیین‌شده است؟

جمهوری اسلامی ایران نظامی بود که بر اساس اراده، خواست و حضور مردم شکل گرفت و اگر حضور مردم نمی‌بود اصلاً انقلاب اسلامی به پیروزی نمی‌رسید.

رهبری بسیار مؤثر حضرت امام رضوان‌الله تعالی علیه از سال‌های حداقل ۴۱ به بعد را اگر در نظر بگیریم تا پیروزی انقلاب اسلامی و ده سالی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی داشتیم، همیشه ایشان تأکید بر حضور مردم و نقش مردم داشتند، به‌عنوان‌مثال امام وقتی‌که در بهشت‌زهرا دارند صحبت می‌کنند، می‌فرمایند که من با پشتیبانی این مردم دولت تشکیل می‌دهم. این نکته بسیار مهمی است که نقش مردم در شکل‌گیری انقلاب، در شکل‌گیری نهضت اسلامی و بعد در پیروزی انقلاب اسلامی، نقش اصلی بوده است.

حالا ممکن است این سؤال مطرح بشود که خب مردم یک نقشی داشتند در پیروزی انقلاب و دیگر بعد از پیروزی انقلاب مردم نقش نداشته‌اند و نباید داشته باشند. نکته‌ی بعد این بود که امام در ۱۰ سالی که بعد از پیروزی انقلاب حضورداشتند و رهبری نظام را برعهده داشتند باز همیشه تأکید داشتند روی نقش مردم؛ چه در آغاز انقلاب، چه در شکل‌گیری و همه‌پرسی‌هایی که ما برای شکل‌گیری نظام‌مان و تصویب قانون اساسی‌ داشتیم و در همه‌ی مسائل دیگر. اگر مراجعه بکنیم به فرمایش‌های حضرت امام این حضور مردم و نقش مردم را می‌بینیم که یک نقش محوری است.

بعد از آن هم که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، سکان‌دار نظام اسلامی شدند، نگاه‌های بسیار عمیقی که ایشان داشتند و دارند در بحث حضور و مشارکت مردم، من جایی ندیدم که مقامات سیاسی یا رهبران سیاسی به این اندازه تأکید بکنند.

یک‌جایی ایشان در بحث تبیین مردم‌سالاری و نظام مردم‌سالار صحبت می‌فرمایند و می‌گویند نظام مردم‌سالار یعنی اینکه نظام با رأی مردم تعیین شود، یعنی اگر قانون اساسی می‌خواهیم تنظیم بکنیم با نظر مردم باشد، اگر می‌خواهیم اصلاح بکنیم باز نظر مردم باشد. و مثال می‌زنند که خبرگان قانون اساسی توسط مردم تعیین شدند و بعد قانون اساسی تهیه شد و متن پیش‌نویس به رأی مردم گذاشته شد. و هم چنان این حضور مردم در همه‌جای نظام ما نقش داشته است.

هیچ کشوری به‌اندازه این ۴۴ سال ما انتخابات‌ نداشته‌ است. ما انتخابات مجلس، شوراها، ریاست جمهوری و همه‌پرسی‌ها را داشتیم. چرا؟ چون اصل ششم قانون اساسی این‌طور مقرر کرده است که در جمهوری اسلامی ایران امور کشور باید به اتکا آراء عمومی اداره شود.

وقتی‌که قانون اساسی ما مقرر می‌کند که اداره کشور با مشارکت مردم باید باشد پس نظام سیاسی ما بر اساس دین و رأی مردم اداره می‌شود و به عبارت رهبر انقلاب، مردم‌، سالار زندگی جامعه‌ی خودشان هستند؛ یعنی مردم‌ نظام را اداره می‌کنند.

اگر ما این فرمایش‌ها را در کنار اصول قانون اساسی و رویه‌های این ۴۰ سال ببینیم که در انتخابات مختلف، چه کسانی رأی می‌دهند و چه کسانی انتخاب می‌شوند؟ از جنس خود همین مردم توسط خود این مردم انتخاب می‌شوند با تنوع سلیقه‌ها و همه اختلاف‌نظرهایی که بوده است. این تنوع هم یکی از ویژگی‌های نظام‌های سالم مردم‌سالار هست که خوشبختانه ما این را در کشور داریم.

در قانون اساسی برای مراجعه‌ به نظر مردم، روش انتخابات و روش همه‌پرسی پیش‌بینی‌شده. ما در نظام‌مان تاکنون سه همه‌پرسی داشته‌ایم و حدود چهل انتخابات. بین این دو روش از نظر حقوق عمومی و قانون چه تفاوتی هست و در چه مواقعی ما سازوکار انتخابات را و در چه مواقعی سازوکار همه‌پرسی را دنبال می‌کنیم؟

اصل ششم قانون اساسی کشور ما که تأکید دارد که در نظام جمهوری اسلامی ایران اداره‌ی امور کشور باید بر اساس مشارکت مردم باشد؛ خب این دارد تبیین می‌کند که نظام ما یک نظام مبتنی بر مردم‌سالاری نمایندگی است، یعنی مردم در انتخابات مجلس شرکت می‌کنند و نمایندگان مجلس را انتخاب می‌کنند. برای چه؟ برای قانون‌گذاری. در ریاست جمهوری رئیس‌جمهور را انتخاب می‌کنند برای چه؟ برای تصدی امور اجرایی. در شوراهای اسلامی شهر و روستا شرکت می‌کنیم برای اداره مناطق شهری و روستایی. پس غالباً نظام‌ سیاسی ما از این اصطلاحاً دموکراسی نمایندگی و مردم‌سالاری نمایندگی استفاده می‌کند.

یک بخش دیگری را قانون اساسی ما در قالب همه‌پرسی مطرح کرده که دو بعد دارد. یکی اصل ۵۹ ماست که ما به آن همه‌پرسی تقنینی می‌گوییم. یک مورد هم در اصل ۱۷۷ قانون اساسی است که برمی‌گردد به اصلاح قانون اساسی که به آن همه‌پرسی اساسی می‌گوییم.

همه‌پرسی اساسی ناظر بر اصلاح قانون اساسی است که الان خیلی مورد بحث نیست. طبیعتاً هر وقت که لازم شد و شرایط بود، همه‌پرسی قانون اساسی هم انجام می‌گیرد.

اما اصل ۵۹ قانون اساسی چه می‌گوید؟ اصل ۵۹ یک ظرایفی را دارد که دقت در آن بسیار مهم هست. می‌گوید در مسائل بسیار مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است اعمال قوه‌ی مقننه از راه همه‌پرسی و مراجعه‌ی مستقیم به آراء مردم صورت گیرد. یعنی چه؟ یعنی کاری که نمایندگان مجلس شورای اسلامی انجام می‌دهند، -که تقنین است- مجلس آن را به مردم واگذار کند.

پس‌کار دیگری را یا راه دیگری را قانون اساسی نگفته که شما مثلاً بیایید در رابطه با مسائل اجتماعی‌تان یک همه‌پرسی عام داشته باشید، یک همه‌پرسی عمومی داشته باشید. آنچه پیش‌بینی‌شده همین است که مجلس بگوید مردم جای آن‌ها تصمیم بگیرند. حالا شرایطی هم در اصل ۵۹ ذکرشده که درخواست مراجعه به آراء عمومی باید به تصویب دو سوم نمایندگان مجلس برسد.

پس ما به‌جز اصل ۵۹ که طبق آن وظیفه‌ی قانون‌گذاری مجلس به‌جای خود مجلس به مردم واگذار می‌شود، در موارد مهم هیچ نوع دیگر همه‌پرسی نداریم.‌

آیا فقط قوانین کشور ما در زمینه رفراندوم این‌طور است یا کشورهای دیگر در تصمیم‌گیری و اداره مسائل گوناگون‌شان به رفراندوم متوسل می‌شوند؟ خیر. خیلی کشورهای دیگر هم به همین صورت عمل می‌کنند. خیلی از کشورها که همه‌پرسی عمومی اصلاً ندارند. ممکن است بعضی همه‌پرسی تقنینی یا همه‌پرسی جزئی، آن هم در بخشی از مثلاً کشور داشته باشند، ولی معمولاً این‌طور نیست که همه‌پرسی در همه‌ی زمینه‌ها داشته باشند.

به نظر شما علت اینکه در کشورهایی که مدعی هم هستند، در همه مسائل همه‌پرسی نمی‌شود چیست؟

اصلاً باید ببینیم آیا همه‌پرسی همیشه پاسخ نهائی و قانع‌کننده‌ای به ما می‌دهد برای حل مشکلات؟ خیلی از صاحب‌نظران در غرب این مطلب را مطرح می‌کنند؛ نه‌فقط الان، از قدیم می‌گفتند که همه‌پرسی ممکن است در یک مواقعی مشکلی را حل بکند اما در بسیاری از مواقع نه‌تنها مشکلی را حل نمی‌کند بلکه مشکلاتی را ایجاد می‌کند.

من حالا نمونه‌هایی از این مشکلات احتمالی را هم‌عرض می‌کنم. مثالی که حالا می‌توانیم بزنیم برگزیت است که در انگلستان برگزار شد و مسئله‌شان با اتحادیه‌ی اروپایی بود. خب تعداد مخالفین و موافقین استمرار و ادامه‌ی کار با اتحادیه‌ی اروپایی نزدیک هم بود. نخست‌وزیر وقت‌شان آمد صحبتی کرد و به خیال اینکه حالا مثلاً آن‌هایی که پاسخشان به استمرار کار هست بیشتر است و آن‌هایی که می‌گویند جدا بشویم کمتر است. با این تصور همه‌پرسی را برگزار کردند. الان مدت‌هاست در انگلستان مطرح است که آیا این همه‌پرسی مشکل را حل کرد؟ اولاً‌ با یک اختلاف رأی حداقلی جدا شدن انگلستان به تصویب رسید، یعنی تقریباً مخالفین و موافقین نزدیک هم بود رأی‌شان. اما رأی غالب این بود که خب جدا بشویم. این منجر به سقوط دولت وقت شد، یعنی آن‌قدر مشکلات ایجاد کرد و آن‌قدر این مسئله حساس بود که دولتشان سقوط کرد و اصلاً فضای سیاسی کشور به هم ریخت.

بعد هم آیا مشکل انگلیس با برگزیت حل شد؟ الان همان دوقطبی در جامعه‌ی انگلستان همچنان هست، یعنی شما می‌بینید که باز آن‌هایی که موافق ادامه‌ی کار با اتحادیه بودند همچنان دارند فعالیت می‌کنند، همچنان نگرانند، همچنان ناراحتند که چرا انگلستان جداشده است.

پس پاسخ اول این است که همه‌پرسی در همه‌جا نمی‌تواند حلال مشکل باشد. رهبر انقلاب هم فرمایشی داشتند که آیا این همه‌پرسی‌ها واقعاً یک بحث کارشناسانه‌ای را به ما می‌تواند جواب بدهد؟ آیا پاسخ درست را هم به ما می‌دهد؟ قطعاً این‌طور نیست و خیلی مثال‌های مختلفی را ما می‌توانیم بزنیم که در خیلی از مواقع همه‌پرسی پاسخ دقیق به ما نداده است، مثل همین برگزیت که الان در انگلستان هست، که اگر چه اکثریتی که گفتند به‌هرحال جدا بشویم ولی پاسخ دقیق و روشنی نبود که اشاره شد.

چرا در مسائل کارشناسی و تخصصی همه‌پرسی ممکن است جواب درست را به مسئله جامعه ندهد؟

سال‌های قبل مطالب و مقالات زیادی در این حوزه در کشورهای غربی هم نوشته شده است. سؤال این است که یک شهروند نسبت به یک مصوبه‌ی مطوّل یا یک موضوع تخصصی چقدر می‌تواند کارشناس باشد؟ مثلاً اگر یک موضوع اقتصادی باشد، من به عنوان یک شهروند چقدر می‌توانم پاسخ اقتصادی داشته باشم نسبت به آن مسئله. یا اگر یک مسئله‌ی سیاسی کلان در حوزه‌ی روابط بین‌الملل باشد، من واقعاً چقدر کارشناس هستم که می‌توانم نظر دقیق بدهم.

پس نکته این است که همه‌پرسی نمی‌تواند رافع مشکل باشد و مسئله‌ی ما را حل بکند و ما را به یک نتیجه‌ی قطعی برساند. این‌ها ایراداتی است که به همه‌پرسی از سوی صاحب‌نظران کشورهای مختلف، حتی کشورهای غربی گرفته شده است.

و یک مطلب دیگری که غربی‌ها در کتاب‌ها و مقالاتشان درباره همه‌پرسی دارند این است که ممکن است مثلاً‌ در یک همه‌پرسی گروه‌های سیاسی یا افرادی که ذی‌نفوذ هستند به‌هرحال بیایند با تبلیغات و هزینه کردن پول این مسئله را به‌سوی خودشان بکشانند، یعنی مردم را گمراه بکنند و یک نگاه غیرواقعی به آن‌ها القاء کنند.

حالا من اگر بخواهم مثال بزنم، شما در بحث انتخابات آمریکا یک واسطه‌ای دارید، چون انتخابات، انتخابات غیرمستقیم است؛ کالج‌های انتخاباتی. مردم باید به کالج‌های انتخاباتی رأی بدهند و کالج‌های انتخاباتی باید رئیس‌جمهور را انتخاب بکنند، هنوز هم هست. این روش برای زمانی بود که رسانه‌ها به این شکل وجود نداشت و مردم آمریکا ارتباط رسانه‌ای نداشتند. صاحب‌منصبان آمریکایی گفتند که اگر ما انتخابات را مستقیماً در اختیار مردم قرار بدهیم، ممکن است افرادی بیایند ذهن مردم را منحرف بکنند و یک افراد ناشایستی متصدی ریاست جمهوری بشوند. پس لازم است کارشناسان سیاسی این وسط به عنوان واسطه باشند که این‌ها بتوانند تشخیص بدهند.

چرا ممکن است برخی تصور کنند که اگر گفته شود بعضی مسائل کارشناسی است و امکان همه‌پرسی نیست، چنین حرفی می‌تواند توهین به مردم تلقی شود؟

مگر من و شما وقتی‌که داریم در خود همین دموکراسی رأی می‌دهیم به یک نفر یا چند نفر به عنوان نماینده‌ی شهرمان و حوزه‌مان و می‌گوییم که شما برو از طرف ما قانون‌گذاری کن، آیا این به مفهوم این است که به من شهروند توهین شده است؟ مثلاً‌ وقتی در یک نظام اداره کشور، نماینده‌ای را انتخاب می‌کنم و دارم به او وکالت می‌دهم که شما برو این بحث کارشناسی را پیگیری بکن، قطعاً قصد توهین یا این‌گونه مسائل که در میان نبوده است. این‌یک بحث علمی است و بحث نظری است و بحث کارشناسی است. پس این‌طور نیست که نفس همه‌پرسی به عنوان یک ارزش در کشورها مطرح باشد.

برخی تصور می‌کنند نماد تام حضور مردم و نظر مردم در اداره کشور همه‌پرسی است. نظر شما دراین‌باره چیست؟

همه‌پرسی یک روش است و اگر همه‌پرسی را به‌مثابه یک روش فرض بکنیم، این روش می‌تواند در یک‌جایی در یک‌زمانی مفید باشد و در یک‌زمانی هم مفید نباشد. یک نمونه من از داخل کشور مثال بزنم: وقتی‌که در زمان رژیم طاغوت آن بحث انقلاب سفید و آن مثلاً رفراندوم مطرح شد، خب علمای اسلامی مخالف بودند و مسائل مختلفی در این جهت مطرح شد، از جمله مسائلی که حضرت امام رحمة‌الله‌علیه گفتند. بعد نمایندگانی از دولت وقت رفتند خدمت مراجع، خدمت حتی حضرت امام رحمة‌الله‌علیه، و نهایتا برخی از مراجع خب موافق مسئله می‌شوند، اما حضرت امام رحمة‌الله‌علیه هم چنان مخالف بودند و حتی اعلام می‌کنند در یک سخنرانی که نمایندگان دولت هم آمدند پیش من، من به ایشان گفتم نه به مصلحت شماست نه به مصلحت مردم، چون رفراندومی که برگزار می‌کنید با این شرایطی که می‌خواهید برگزار بکنید مفهومی ندارد. حضرت امام رحمة‌الله‌علیه چون می‌دانستند رژیم پهلوی می‌خواهد فقط سوءاستفاده‌ای بکند، در این جهت مخالفت‌شان را اعلام می‌کنند. بعد امام یک اعلامیه‌ای می‌دهند که چرا با رفراندوم ما مخالفیم و نباید انجام بشود.

همان حضرت امام که در سال ۴۱ دارند با رفراندوم مخالفت می‌کنند، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مبدع رفراندوم جمهوری اسلامی هستند، در موضوع قانون اساسی و اینکه قانون اساسی سریع‌تر تنظیم بشود، به رأی مردم گذاشته بشود.

پس این نبود که امام بخواهند بگویند که رفراندوم به عنوان یک ارزش است و باید همیشه انجام بشود. نه، یک روشی است که می‌توانید شما در مواقعی مراجعه بکنید به آراء مردم هر جایی که لازم باشد.

الان که نظام ما بعد از ۴۴ سال یک ثباتی گرفته، یک انسجامی گرفته، طبیعتاً باید در چارچوب قانون اساسی عمل بکنیم.

حضرت‌عالی علاوه بر اینکه از اساتید شناخته‌شده در رشته‌ی حقوق هستید سالها هم در شورای نگهبان حضور داشتید. بالاخره هجمه‌های مختلفی از سوی معاندین و معارضین به این جایگاه می‌شود و به‌هرحال اعضای شورای نگهبان هم در طول این سالها مأنوس بودند با تأکیداتی که رهبر انقلاب در بحث حق مردم، رأی مردم و صیانت از جمهوریت نظام داشتند. اگر خاطره‌ای یا نکته‌ای هست در این حوزه هم بفرمایید که توجه رهبر انقلاب را به رأی مردم نشان بدهد.

یک نمونه‌ی شاخص، برای سال ۸۸ بود که ما انتخابات را داشتیم و خب آن فتنه‌ای که اتفاق افتاد، علی‌رغم اینکه شورای نگهبان از همه‌ی گروه‌ها افرادی را تأیید صلاحیت کرده بود و به‌هرحال چهار نفر نامزد شده بودند اما متأسفانه عده‌ای آمدند آن رأی جمعی مردم را برنتابیدند و آن فتنه را رقم زدند.

در آن موقع موارد متعددی بود که رهبر انقلاب روی اجرای قانون تأکید داشتند، اما در آن جلسه‌ی معروفی که ستادها و رؤسای ستادهای انتخاباتی نامزدها حضور داشتند که ما از شورای نگهبان و دوستان‌مان هم از وزارت کشور بودند، رهبر انقلاب در پاسخ به سؤالاتی که ستادها داشتند تأکید ویژه‌ای که به شورای نگهبان و وزارت کشور داشتند این بود که شما طبق قانون و مقرّ قانون عمل بکنید و اگر تخلفی صورت گرفته با آن برخورد بکنید.

این صریح فرمایش ایشان بود که در آن جمع چند بار تکرار شد در مقابل خواسته‌ی افرادی که خلاف قانون، خواستار ابطال انتخابات بودند ، یعنی ایشان به نظر من پاسداری و صیانت کردند از رأی مردم در آن موقع.

و نکته‌ی دیگری که حالا در انتخابات مختلف دیگری هم تکرار شده است در بحث انتخابات مجلس، خب به‌هرحال افراد زیادی مراجعه می‌کردند مخصوصاً از مقامات به ایشان که مثلاً شما به شورای نگهبان توصیه بکنید فلانی تأیید بشود یا روی فرد یا روی مثلاً برخی از گروه‌ها و این‌ها. و ایشان تأکیدشان به شورای نگهبان این بود که شما بر اساس قانون عمل بکنید.

من این را در جایی دیگر مثال زدم که شما در رژیم گذشته می‌بینید که فردوست در خاطراتش می‌گوید که من و علم و منصور می‌نشستیم لیستی را ردیف می‌کردیم از نمایندگانی که باید در انتخابات اسم‌شان از صندوق در می‌آمد و این را می‌دادیم به شاه، شاه اگر موافق بود همین افراد از انتخابات و از صندوق انتخابات درمی‌آمد.

رهبر انقلاب در یک جای دیگر می‌فرمایند که من هم یک رأی دارم و این رأی من را هیچ‌کس مطلع نیست تا زمانی که در صندوق رأی می‌اندازم. حالا مقایسه بکنید این منطق و این تابعیت از قانون که رهبری جمهوری اسلامی ایران دارند با آن چیزی که مثلاً ما در رژیم گذشته داشتیم.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ندیدم سیاستمداری به اندازه رهبر انقلاب بر اهمیت نقش مردم تأکید کند / همه پرسی نمی‌تواند حلال تمامی مشکلات باشد بیشتر بخوانید »

اولین حضور آیت‌الله خامنه‌ای با لباس نظامی در محضر امام خمینی (ره)+ فیلم

اولین حضور آیت‌الله خامنه‌ای با لباس نظامی در محضر امام خمینی (ره)+ فیلم

به گزارش مجاهدت از خبرنگار ساجد دفاع‌پرس، حضرت امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) در دوران دفاع مقدس، با پر تن کردن لباس نظامی در جبهه‌های حضور یافته و از مناطق جنگی و وضعیت رزمندگان در جبهه‌ها بازدید می‌کردند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در خاطره‌ای به بیان ماجرای اولین حضور خود با لباس نظامی در محضر امام خمینی (ره) پرداخته است که در ادامه فیلمی در این‌باره را مشاهده می‌کنید:

کد ویدیو

من یکی از دفعاتی که سال ۵۹ از اهواز به تهران می‌آمدم، چون لباس نظامی تنم بود، رویش قبا می‌پوشیدم. رسم ما هم این بود که از راه که می‌رسیدیم، مستقیم خدمت امام می‌رفتیم. عصر یک روز پنج‌شنبه که برای نماز جمعه به تهران آمده بودم، مستقیم خدمت ایشان رفتم و چیزی راجع به جبهه گفتم و آمدم. شاید بار اولی بود که از جبهه خدمت ایشان می‌رسیدم. تا این چکمه‌هایم را دم در دربیاورم، ایشان از پشت شیشه همین‌طور به آن هیئت بنده که لباس نظامی زیر قبا تنم بود، نگاه می‌کردند. وقتی رسیدم، دست‌شان را بوسیدم. خودشان گفتند که یک وقت بود که این لباس شما خلاف مروت بود، و حالا بحمد‌الله وضع به اینجا رسیده است. من احساس کردم که ایشان خوشحالند. در ابتدا قدری هم در دلم تردید بود. اول بار که در اهواز قبا را کندم و لباس نظامی پوشیدم، در ذهنم بود که آیا این کار درست است، یا نه. بعد که دیدم ایشان لبخند زدند و لطفی کردند، فهمیدم که خوشحالند.

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اولین حضور آیت‌الله خامنه‌ای با لباس نظامی در محضر امام خمینی (ره)+ فیلم بیشتر بخوانید »