حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس

دست از حمایت امام و ولایت فقیه برندارید

دست از حمایت امام و ولایت فقیه برندارید


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از ایلام، «غلام ملاحی» سال ۱۳۴۱ در خانواده­‌ای مذهبی در شهر ایلام متولد شد. تحصیلاتش را در هنرستان به پایان نبرده بود مبارزات انقلاب اسلامی شروع شد.

ملاحی پا به پای مردم به صف تظاهرکنندگان علیه رژیم پهلوی پیوست و در شمار انقلابیون قرار گرفت.

ملاحی با آغاز جنگ تحمیلی به فعالیت در بسیج مشغول شد و مسئولان سپاه پاسداران با توجه به توانمندی­‌هایی که او از خود بروز داد، وی را برای فعالیت در یگان اطلاعات عملیات انتخاب و به گیلان غرب اعزام کردند. او پس از سه، چهار ماه به ایلام برگشت و فعالیتش را در تیپ ۱۱۴ امیرالمؤمنین (ع) که تازه شکل گرفته بود دنبال کرد.

ملاحی سرانجام در ۱ مرداد ۱۳۶۷ در منطقه میمک به شهادت رسید.

بخشی از وصیت‌نامه شهید غلام ملاحی:

با سلام گرم به خانواده محترم، مادر مهربانم و همسرم! اکنون که فرسنگ­‌ها دور از دیدگان شما هستم، در سرزمینی غریب که گویی بوی وداع می­ دهد و پهن­‌دشت خوزستان که تربت آن با خون عزیزان جان­‌باخته، رنگی به خود گرفته است، سلام گرم و بی‌پایان می­ فرستم.

روز‌ها و ماه­‌ها بود که در انتظار لحظه‌­ای هستم تا از دار دنیا خداحافظی کنم. باور کنید که آرزو داشتم در خاک لبنان، آن­جایی که ندای مظلومیتش به گوش جهانیان رسیده است، شهید شوم. پس راهی را انتخاب نموده­‌ام که آخرش ملکوت اعلاء و معراج سعادت و احسن تقویم، و مرکب آن مرگ سرخ است.

به هیچ عنوان برای من گریه نکنید و ناراحت نباشید. اگر می‌خواهید روح من آزرده نباشد، من از این دنیای هیچ و پوچ، نه تنها توشه­‌ای از معنویات برای خود برنداشتم که در پیش خدا و ائمه اطهار رو سفید شوم.

ای برادران و دوستان گرامی اسلام دست از حمایت امام و ولایت فقیه برندارید که اگر لحظه­‌ای غفلت کنید، دشمنان انقلاب اسلامی جان تازه‌­ای می­ گیرند و خون شهدای عزیز را پایمال می کنند. عمرتان را در راه تحصیل کمالات سپری کنید و لحظه­‌های زندگی را در گردآوری فضیلت‌­های علمی و عروج از پستی و نقصان به قله­‌ کمال و از فرودگاه جهل به اوج عرفان به کار گیرید.

نیکی­‌ها را گسترش دهید و برادرانتان را در رسیدن به کمالات و معنویات الهی یاری کنید. امیدوارم همه‌­ شما برادران و دوستان، مرا ببخشید و طلب بخشش از خداوند کریم و شما دوستان عزیز دارم. خداحافظ و به امید دیدار در یوم الحساب.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دست از حمایت امام و ولایت فقیه برندارید بیشتر بخوانید »

تصاویر/ جلسه ستاد هماهنگی و پشتیبانی راهیان نور استان ایلام

تصاویر/ جلسه ستاد هماهنگی و پشتیبانی راهیان نور استان ایلام


این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تصاویر/ جلسه ستاد هماهنگی و پشتیبانی راهیان نور استان ایلام بیشتر بخوانید »

در این سرزمین احساس می کنم که در کنار پیامبر اکرم(ص) می جنگم

احساس می‌کنم در کنار پیامبر اکرم (ص) می‌جنگم


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از ایلام، «عجم ملکی» در شهریور سال۱۳۴۰ در عشایر اطراف مهران متولد شد. تحصیلات ابتدایی خود را در همان منطقه به پایان رساند و برای ادامه‌ تحصیل راهی مهران شد.

وی بعد از گذراندن مراحل پذیرش سپاه به آموزش رفت و  پس از اتمام دوره‌ آموزش به لشکر۱۱ حضرت‌ امیر‌المؤمنین (ع) اعزام شد و بعد از مدتی به عنوان معاون گردان ۵۰۱ مقداد معرفی شد تا اینکه سرانجام در ۲۸ بهمن ۱۳۶۲ در منطقه چنگوله به شهادت رسید.

بخشی از وصیت‌نامه شهید عجم ملکی:

برادران و خواهران می‌دانید که شهادت در راه خدا آنقدر شیرین است که مانند گل رز خوشبو. در این سرزمین احساس می‌کنم که در کنار پیامبر اکرم (ص) می‌جنگم و هر لحظه امام زمان را می‌بینم و چشمم به جمالش روشن می‌شود. اما خواهران و برادران بدانید که ما به خاطر انتقام گیری و کشور گشایی جنگ نمی‌کنیم و ما فقط برای رضای خدا به جبهه رفتیم و من هر قدمی که بر می‌دارم و هر گلوله‌ای که شلیک می‌کنم و قلب دشمن را هدف قرار می‌دهم به یاری خدا می‌باشد.

برای هر گلوله‌ای که به بدنم می‌خورد به یاری خدا تحمل می‌کنم درد و زجرش را که شیرین‌تر از عسل می‌باشد. بار خدایا الان که دارم این وصیت نامه را می‌نویسم چندمین وصیت نامه است، خدایا مگر دوست نداری که من به فیض این سعادت عظیم برسم.

خدایا از تو می‌خواهم که توفیق شهادت را نصیبم کنی، مرگ پرافتخاری که بار‌ها به آن نزدیک شده ام، ولی نصیبم نشده است. شاید لایق شهید شدن نباشم، زیرا شهید مقامی والا دارد و من فردی گناه کار و خارم. از پدر و مادرم می‌خواهم مرا حلال کنند و از همه می‌خواهم در تشیع جنازه ام فقط ذکر خدا بگویند والله اکبر را تکرار کنند.

از خانواده ام می‌خواهم اگر جنازه ام به دستشان نرسید تا ناراحت نباشید و آن زمانی را بیاد بیاورید که علی اکبر وارد میدان شد و با زبان تشنه به شهادت رسید و امام حسین (ع) بالای سرش قرار گرفت. در اینجا یک مثال برای شما می‌زنم و آن این است که شما وقتی به مریضی مبتلا می‌شوید به دکتر مراجعه می‌کنید و دکتر به شما دارو می‌دهد و تلخ و ناگوار است.

وقتی که آن‌ها را می‌خورید پس از مدتی به شما بهبودی می‌بخشد و آن صورت رنجیده را شاداب می‌کند. شهادت فرزند برای پدر و مادر همانند آن دارو است که آن‌ها را نزد رسول الله (ص) و به شما بهبودی می‌بخشد و آن صورت رنجیده را شاداب می‌کند. شهادت فرزند برای پدر و مادر همانند آن دارو است که آن‌ها را نزد رسول الله (ص) و فرزندان آن بزرگوار روسفید می‌کند. بدانید که از خون جوانان است که اسلام رشد می‌کند و درخت آن به ثمر می‌رسد.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

احساس می‌کنم در کنار پیامبر اکرم (ص) می‌جنگم بیشتر بخوانید »

پیام تسلیت مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران ایلام در پی درگذشت پدر شهید «نادر شادیوند»

پیام تسلیت مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران ایلام در پی درگذشت پدر شهید «شادیوند»


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از ایلام، «جمال اسدی» مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران ایلام با صدور پیامی درگذشت «اسماعیل شادیوند» پدر شهید گرانقدر «نادر شادیوند» را تسلیت گفت.

در این پیام آمده است:

سلام علیکم
شهادت افتخاری بزرگ و هنر مردان خداست، اما والاتر از آن، هنر پدران و مادران بزرگواری است که در سایه ارادت خالصانه به خاندان عصمت و طهارت (ع) و با تأسی به سیره حضرت صدیقه کبری، فاطمه زهرا (س)، فرزندانی شجاع و انقلابی تربیت نمودند.

خبر درگذشت مرحوم «اسماعیل شادیوند» پدر گرانقدر شهید والا مقام «نادر شادیوند» موجب تألم و تأثر خاطر گردید.

اینجانب درگذشت پدر شهید والامقام را به خانواده محترم ایشان و همچنین محضر خانواده‌های معزز شهدا و ایثارگران و همه بازماندگان تسلیت عرض می‌نمایم و از درگاه خداوند سبحان برای این بانوی مومنه رحمت واسعه الهی و همجواری با فرزند شهیدش و برای بازماندگان صبری جزیل مسئلت دارم.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پیام تسلیت مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران ایلام در پی درگذشت پدر شهید «شادیوند» بیشتر بخوانید »

بار الها دوست دارم تمام بدنم  را در راه تو بدهم

دعا برای امام خمینی امری واحب است


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از ایلام، «رضا اسدی» در سال ۱۳۴۲ در روستای سرنی از توابع شهرستان مهران در به دنیا آمد.

وی تحصیلات خود را تا سال سوم متوسطه ادامه داد اما شرکت در جبهه‌های مقدس را بر درس و مدرسه ترجیح داد و به صف رزمندگان پیوست، و در واحد‌های مختلف رزمی زرهی تخریب مهندسی موتوری و پیاده به عنوان فرمانده‌ای لایق خدمت می‌کرد.

رضا اسدی باتوجه به اینکه سال ۱۳۶۱ در منطقه مهران از ناحیه پای راست مجروح شد، اما دست از مبارزه بر نداشت.

سرانجام رضا اسدی در ۱۳ دی ۱۳۶۹ در حالی که مشغول پاکسازی میادین مین بود به درجه رفیع شهادت رسید.

بخشی از وصیت‌نامه شهید رضا اسدی:

بسم الله الرحمن الرحیم

به نام الله، به یاد الله و برای الله با درود بر منجی عالم بشریت، ولی عصر (عج) و رزمندگان غیور جبهه­ ها که با نثار خون پاکش، درخت پربار انقلاب را آبیاری کرده و می­ کنند و خواهند کرد. خدایا اگر گل نیستم در گلستان زمین تو با گل­‌هایی که ریشه در کوثر عشق دارند. همسایه­ ام، خدایا تو را به بوی خوش گل­‌های گلستانت، شمیم لطفت را بر من نثارت کن، تا لیاقت دوستی اینان را بیابم، خدایا ریشه ­ام را به ریشه و ساق و برگ ­هایشان پیوند زن، تا شاید رمز پاکی و صداقت را از اینان وام گیرم و لایق گلستان تو شوم.

خدایا‌های هوی بهشت را می­ شنوم چه غوغایی، حسین (ع) به پیشواز یارانش آمد. چه صحنه ­ای، فرشتگان ندا می‌دهند که همرزمان ابراهیم، همراهان موسی، هم دستان عیسی، هم کیشان محمد (ص) هم سنگران علی (ع)، هم فکران حسین (ع) هم گامان خمینی از سنگر کربلا آمده ­اند. چه شکوهی! خدایا به محمد (ص) بگو پیروانش حماسه آفریدند به علی (ع) بگو شیعیانش قیامت به پا کرده اند، به حسین (ع) بگو که خونش همچنان در رگ‌ها می‌جوشد. خدایا، معبودا، بارالها! من ضعیفم و ناتوانم، دوست دارم تمام بدنم را در راه تو بدهم.

پروردگارا اگر هر روز کاروان سرخ پوش شهیدان در کوچه هامان بگذرد و نخل غم در سینه مادرانمان کاشته شود و تمامی کوچه ها و خیابان هایمان به نام شهیدان باشد و دشمن پست و فرومایه، چون شب عاشورا، آب و نان را به رویمان ببندد و خانه و کاشانمان، چون خیمه­‌های حسینی در میان شعله­‌های کفر جهانی بسوزد و نمرودیان، چون ابراهیم عزیز را به آتش افکندند و اطفالمان را سر ببرند، فریاد خواهیم زد که نهضت ما حسینی است، رهبر ما خمینی است. در خاتمه از کلیه دوستان و فامیل

می­خواهم تا آنجا که می­توانند در جبهه شرکت نمایند و اگر نمی ­توانند همیشه در پشت جبهه به رزمندگان کمک نمایند. همیشه به نماز جمعه بروند که نماز جمعه مشت محکمی بر دهان دژخیمان شرق و غرب می­ باشد و امیدوارم در دعا‌ها هیچ وقت امام را فراموش نکنند و دعا بر جان امام را امری واحب بدانند.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دعا برای امام خمینی امری واحب است بیشتر بخوانید »