حقوق بین الملل

بازخوانی خیانت منافقین در زمان جنگ با نگاهی به ابعاد حقوقی و مصادیق تاریخی

بازخوانی خیانت منافقین در زمان جنگ با نگاهی به ابعاد حقوقی و مصادیق تاریخی


گروه استان‌های دفاع‌پرس- گروه نویسندگان بنیاد هابیلیان؛ در اواخر جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، گروهک تروریستی منافقین با حمایت و پشتیبانی ارتش بعث عراق، اقدام به عملیات نظامی گسترده‌ای علیه ایران با نام «فروغ جاویدان» کرد که با واکنش متقابل ایران در قالب عملیات مرصاد مواجه شد. این اقدام، که بخشی از چارچوب یک جنگ تمام‌عیار بود، پرسش‌هایی جدی درباره جایگاه حقوقی چنین کنش‌هایی از سوی اتباع یک کشور علیه حاکمیت ملی مطرح می‌کند. 

این یادداشت با تمرکز بر ابعاد حقوق کیفری داخلی، حقوق بین‌الملل بشردوستانه، و رویه تطبیقی کشور‌های دیگر در برخورد با پدیده‌های مشابه، تلاش می‌کند تا ابعاد اقدام خیانت‌آمیز منافقین را روشن‌تر سازد.

در میانه جنگ هشت‌ساله میان ایران و عراق، که یکی از طولانی‌ترین مخاصمات متعارف قرن بیستم محسوب می‌شود، گروهک منافقین با عبور از مرز‌های سیاسی و جغرافیایی، رسماً به یکی از طرف‌های درگیر علیه حاکمیت ایران تبدیل شد. این گروه، که پیش از آن در چارچوب مخالفت سیاسی با جمهوری اسلامی ایران فعالیت می‌کرد، با انتقال به خاک عراق و ادغام عملیاتی با ارتش صدام، جایگاهی تازه در منازعه پیدا کرد.

نقطه اوج این وضعیت، عملیات نظامی گسترده‌ای بود که در مرداد ۱۳۶۷ تحت عنوان فروغ جاویدان و با هدف تصرف کشور و براندازی نظام سیاسی ایران آغاز شد. این عملیات نه تنها از حیث نظامی شکست خورد، بلکه با تبعات حقوقی و اخلاقی بلندمدتی برای سازمان مزبور همراه بود. 

عملیات فروغ جاویدان؛ یک طراحی از پیش شکست خورده

در تاریخ ۳ مرداد ۱۳۶۷، تنها چند روز پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت توسط ایران، سازمان مجاهدین خلق با هماهنگی کامل ارتش عراق، اقدام به پیشروی از مرز‌های غربی به سمت کرمانشاه کرد. این عملیات که با نام «فروغ جاویدان» شناخته می‌شود، مبتنی بر تحلیلی کاملا اشتباه و متهورانه از وضعیت داخلی ایران بود.
در پاسخ، نیرو‌های مسلح ایران در منطقه چهارزبر کرمانشاه، عملیاتی تحت عنوان مرصاد را اجرا کردند. در طی چند روز، مسیر پیشروی مسدود و تلفات گسترده‌ای به نیرو‌های مهاجم وارد شد. برآورد‌ها از کشته‌شدن بیش از ۱۵۰۰ نفر از اعضای گروهک حکایت دارد.

همکاری با دشمن در زمان جنگ

از منظر حقوق کیفری ایران، اقدامات گروهک منافقین در عملیات فروغ جاویدان، مصداق روشنی از همکاری با دولت متخاصم علیه امنیت کشور تلقی می‌شود.
براساس ماده ۵۰۸ قانون مجازات اسلامی «هرکس با دول متخاصم به هر نحو علیه جمهوری اسلامی ایران همکاری نماید، چنانچه مشمول حکم محارب نباشد، به حبس از یک تا ده سال محکوم می‌شود».

در این چارچوب، همکاری مستقیم نظامی با عراق، ارائه اطلاعات جاسوسی، و ورود مسلحانه به کشور، همگی در قلمرو این ماده قرار می‌گیرند.
همچنین براساس مطابق ماده ۲۷۹ قانون مجازات اسلامی هرکس برای ایجاد رعب و وحشت در جامعه یا مقابله با نظام اسلامی دست به سلاح ببرد، محارب محسوب می‌شود. عملیات مسلحانه منافقین، در صورت انطباق با عنصر ذهنی جرم، قابلیت انطباق با این عنوان را نیز دارد.

ماده ۵۰۱ قانون مذکور هم تصریح دارد که هر کس نقشه‌ها یا اسرار یا اسناد و تصمیمات راجع به سیاست داخلی یا خارجی کشور را عالما و عامدا در اختیار افرادی که صلاحیت دسترسی به آنها را ندارند قرار دهد یا از مفاد آن مطلع کند به نحوی که متضمن نوعی جاسوسی باشد، نظر به کیفیات و مراتب جرم به یک تا ده سال‌حبس محکوم می‌شود.

بررسی حقوق بین‌الملل بشر دوستانه نیز، نشان می‌دهد در کنوانسیون‌های بین‌المللی اقدامات گروهک منافقین قابل دفاع نبوده و محل پیگیری هست و مشمول حمایت کنوانسیون‌هایی مانند ژنو نیز نمی‌باشد. 

مطابق ماده ۴ کنوانسیون سوم ژنو (۱۹۴۹)، افراد زیر در صورت اسارت باید تحت حمایت قرار گیرند:
اعضای نیرو‌های مسلح منظم یک طرف مخاصمه و نیرو‌های مقاومت سازمان‌یافته، مشروط به دارا بودن ویژگی‌های ذیل: فرمانده مسئول؛ علامت مشخصه ثابت؛ حمل علنی سلاح؛ رعایت قواعد جنگ.

اکنون پرسشی که مطرح می‌شود این هست که چرا اعضای گروهک منافقین مشمول این حمایت نیستند.

با توجه به شرایط عملیات فروغ جاویدان، گروهک منافقین فاقد تابعیت نظامی روشن در درگیری بود؛ اگرچه در خاک عراق مستقر بود، اما عضوی از ارتش آن کشور محسوب نمی‌شد. در بسیاری از گزارش‌ها، نیرو‌های این سازمان فاقد یونیفرم مشخص یا علامت مشخصه ثابت بودند. مهم‌تر از همه، تخطی از قواعد جنگ – از جمله گزارش‌هایی درباره خشونت علیه غیرنظامیان – نشان می‌دهد که شرط پایبندی به عرف جنگی توسط این گروهک رعایت نشده هست. در نتیجه، استناد به کنوانسیون سوم ژنو برای برخورداری از وضعیت «اسیر جنگی»، در مورد اعضای این گروهک، از منظر حقوق بشردوستانه بین‌المللی محل تردید جدی هست.

صلاحیت دادگاه‌های داخلی در رسیدگی به جرایم جنگی و امنیتی

در نظام حقوق بین‌الملل کیفری، صلاحیت دولت‌ها در رسیدگی به جرائم صورت‌گرفته در قلمروشان یا توسط اتباعشان، به رسمیت شناخته شده هست. مطابق اصول حقوق بین‌الملل عرفی، دولت‌ها می‌توانند در خصوص جرایمی که در قلمرو سرزمینی آنها رخ داده، یا توسط اتباع‌شان (در داخل یا خارج کشور) ارتکاب یافته، صلاحیت قضایی خود را اعمال کنند.

در مورد عملیات فروغ جاویدان، هر دو مبنا برای کشورمان فراهم هست: عملیات در خاک ایران انجام شده و عاملان آن اغلب دارای تابعیت ایرانی بوده‌اند.
نکته قابل توجه، تطبیق این قوانین و شرایط با کنوانسیون‌های ژنو هست. ماده ۵ کنوانسیون سوم ژنو اجازه می‌دهد چنانچه تردیدی درباره شمول ماده ۴ وجود داشته باشد، وضعیت فرد باید توسط یک دادگاه صلاحیت‌دار بررسی شود. چنانچه دادگاه داخلی پس از بررسی، وضعیت را مشمول ماده ۴ نداند، رسیدگی کیفری طبق قوانین داخلی کاملاً مشروع هست.

واکنش کشور‌های دیگر به همکاری با دشمن در دوران معاصر

در دوران معاصر نمونه‌های مشخصی از همکاری افراد با دشمنان خارجی و مجازات آنان توسط کشور‌های خود بوده هست که می‌توان برخی از آنها را مورد توجه قرار داد.
پس از آزادی فرانسه از اشغال نازی‌ها، دولت فرانسه بیش از ۱۰ هزار نفر را به اتهام همکاری با دشمن تحت پیگرد قرار داد. در این میان، مارشال پتن، رهبر دولت ویشی، به جرم خیانت ملی محاکمه و محکوم شد.

در نروژ، ویدکون کیسلینگ، رئیس دولت دست‌نشانده نازی‌ها، به اتهام همکاری با دشمن و خیانت به کشور اعدام شد. این پرونده یکی از بارزترین نمونه‌های برخورد حقوقی با هم‌پیمانان دشمن در دوران جنگ هست.

در کشور‌های بلوک شرق، به‌ویژه لهستان و جمهوری چک، مأموران امنیتی و نیرو‌های شبه‌نظامی که با ارتش شوروی همکاری کرده بودند، پس از پایان جنگ سرد با استفاده از قوانین داخلی محاکمه شدند.

در کرواسی گروهی به نام اوستاشه با حمایت آلمان نازی در دوران جنگ جهانی دوم حکومتی دست‌نشانده تأسیس کرد و علیه دولت مرکزی یوگسلاوی جنگید. آنها به همراه نیرو‌های اشغالگر در سرکوب مخالفان و ارتکاب جنایات جنگی مشارکت داشتند. پس از پایان جنگ، بسیاری از اعضا در دادگاه‌های داخلی به جرم خیانت و جنایت جنگی محاکمه و مجازات شدند. همکاری با دشمن متخاصم و تشکیل دولت موازی، مشروعیت برخورد قضایی داخلی را از منظر حقوق بین‌الملل تثبیت کرد.

در هند و در جنگ جهانی دوم، گروهی از ملی‌گرایان هندی با حمایت ژاپن نیرویی نظامی تشکیل دادند تا علیه بریتانیا بجنگند. این نیرو متشکل از اسرای هندی ارتش بریتانیا بود و در جبهه برمه علیه نیرو‌های بریتانیایی جنگید. پس از شکست ژاپن، رهبران گروه توسط دادگاه‌های نظامی بریتانیا به اتهام خیانت و همکاری با دشمن محاکمه شدند. همکاری مسلحانه با نیروی متخاصم خارجی و هدف‌گیری ساختار قانونی، موجب شد تا از منظر حقوق بین‌الملل، آنها از حمایت‌های کامل کنوانسیون‌های ژنو محروم باشند.

با توجه به اسناد حقوقی داخلی و بین‌المللی، عملیات فروغ جاویدان گروهک منافقین را می‌توان مصداق روشن همکاری نظامی و اطلاعاتی با دشمن متخاصم در زمان جنگ دانست. از منظر حقوق داخلی ایران، این اقدام واجد عنوان‌های مجرمانه متعددی از جمله محاربه، جاسوسی و اقدام علیه امنیت ملی هست.

همچنین از منظر حقوق بشردوستانه بین‌المللی، این گروهک واجد شرایط شمول به حمایت کامل کنوانسیون سوم ژنو نبوده و از این حیث نیز، صلاحیت دادگاه‌های داخلی برای رسیدگی و محاکمه اعضای آن، مشروع و قابل توجیه هست.

بررسی تطبیقی نیز نشان می‌دهد که بسیاری از دولت‌ها، در شرایط مشابه، رفتار‌های مشابهی را در قالب دادگاه‌های داخلی و نظامی با رعایت استاندارد‌های دادرسی انجام داده‌اند. به‌این‌ترتیب، بررسی حقوقی عملیات فروغ جاویدان، می‌تواند به‌عنوان یک مطالعه موردی جدی در حوزه برخورد حقوقی با پدیده‌ی خیانت در زمان جنگ تلقی شود.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

بازخوانی خیانت منافقین در زمان جنگ با نگاهی به ابعاد حقوقی و مصادیق تاریخی

بازخوانی خیانت منافقین در زمان جنگ با نگاهی به ابعاد حقوقی و مصادیق تاریخی بیشتر بخوانید »

بی‌خانمان شدن ۱۹ هزار صهیونیست در پی حملات ایران

بی‌خانمان شدن ۱۹ هزار صهیونیست در پی حملات ایران


به گزارش مجاهدت از گروه بین‌الملل دفاع‌پرس، روزنامه «اسرائیل هیوم» اذعان کرد که در پی پاسخ موشکی اخیر جمهوری اسلامی ایران به سرزمین‌های اشغالی، ۱۹ هزار نفر از ساکنان این مناطق بی‌خانمان شده‌اند.

برپایه این گزارش، همچنین تاکنون ۴۵ هزار و ۷۳۰ پرونده برای دریافت غرامت به نهاد‌های ذی‌ربط ارائه شده هست.

اسرائیل هیوم در ادامه گزارش داد که کابینه رژیم صهیونیستی تا این لحظه، مبلغ ۵۰ میلیون شِکِل (واحد پول رژیم صهیونیستی) معادل حدود ۱۴ میلیون و ۷۳۵ هزار دلار را برای درمان آسیب‌دیدگان و جبران بخشی از خسارات وارده به آوارگان اختصاص داده هست.

منابع صهیونیستی همچنین از ادامه ارزیابی خسارت‌ها و بررسی‌های میدانی برای تعیین نیاز‌های فوری خبر داده‌اند.

کارشناسان می‌گویند این حجم از خسارات، فشار مضاعفی را بر ساختار اداری و اقتصادی رژیم وارد کرده و ابعاد انسانی آن همچنان در حال گسترش هست.

رژیم صهیونیستی روز ۲۳ خردادماه با نقض آشکار حقوق بین‌الملل و حاکمیت ملی جمهوری اسلامی ایران، مناطقی در تهران و برخی دیگر از شهر‌ها از جمله تأسیسات هسته‌ای کشور را هدف حمله نظامی قرار داد. در این اقدام تروریستی، شماری از دانشمندان، نظامیان و شهروندان غیرنظامی به شهادت رسیدند.

در ادامه این تجاوز، ایالات متحده آمریکا نیز بامداد یکشنبه (اول تیرماه) با حمله مستقیم به سایت‌های هسته‌ای فردو، نطنز و اصفهان، عملاً به جنگ رژیم صهیونیستی علیه ایران پیوست.

در واکنش به این اقدامات، سید عباس عراقچی وزیر امور خارجه کشورمان با استناد به ماده ۵۱ منشور ملل متحد تأکید کرد که جمهوری اسلامی ایران کلیه گزینه‌ها را برای دفاع از منافع ملی و امنیت مردم خود محفوظ می‌داند.

سپس رئیس‌جمهور آمریکا مدعی توافق آتش‌بس میان ایران و رژیم صهیونیستی شد. جمهوری اسلامی ایران هم با بیان اینکه آغازگر جنگ نبوده هست تصریح کرد که اگر رژیم اسرائیل تهاجم غیرقانونی خود را متوقف کند، ایران نیز قصدی برای ادامه پاسخ ندارد.

در همین پیوند شورای عالی امنیت ملی در بیانیه‌ای تاکید کرد: نیرو‌های مسلح جمهوری اسلامی ایران بدون کمترین اعتماد به سخنان دشمنان و دست به ماشه، آماده پاسخ قاطع و پشیمان‌کننده به هر عمل تجاوزکارانه دشمن خواهند بود.

انتهای پیام/۹۵۵

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

بی‌خانمان شدن ۱۹ هزار صهیونیست در پی حملات ایران

بی‌خانمان شدن ۱۹ هزار صهیونیست در پی حملات ایران بیشتر بخوانید »

یکجانبه‌گرایی و ضابطه‌سازی

ضابطه‌سازی جعلی غرب با حربه فرار از قانون


گروه اخبار داخلی دفاع‌پرس_ عباسعلی کدخدایی عضو حقوقدان و رییس پژوهشکده شورای نگهبان؛ در چندین دهه گذشته، تصمیمات و موضع‌گیری‌های بین‌المللی به تدریج از طریق سازوکار‌هایی یک‌جانبه سازمان‌دهی شده‌اند که اگرچه اعتبار آن در حاشیه قواعد حقوق بین‌الملل یا خارج از آن و جز برای اعضاء و تصمیم‌گیران آن نیست، اما به‌واسطه قدرت نفوذ واضعین چنین مکانیسمی در ارکان جامعه بین‌الملل، تصمیم شمار معدودی از کشور‌های متنفذ بر خیل کثیری از تابعان حقوق بین‌الملل تحمیل شده است.

در حال حاضر بسیاری از ضوابط یک‌سویه‌ای که در سال‌های اخیر پدیدار شده و با نام هنجار‌های بین‌المللی توسط واضعین آن‌ها به رسمیت شناخته می‌شوند نه‌تن‌ها در سازمان‌های بین‌المللی همچون ملل متحد ساخته‌وپرداخته نشده‌اند، بلکه فاقد هرگونه مبنای معاهداتی یا مبنایی بر پایه منابع مصرح حقوق بین‌الملل هستند که بدون هرگونه اجماع جهانی و تنها به واسطه اهداف شماری از بازیگران متنفذ بین‌المللی حمایت و بر همه تابعان حقوق بین‌الملل تحمیل شده اند؛ بنابراین اطلاق عنوان هنجار، قاعده یا مقرره بین‌المللی بر تصمیم‌های خارج از چارچوب و ضوابط حقوق بین‌الملل توسط اقلیت جامعه جهانی که تحت لوای عناوینی، چون دستورالعمل، استاندارد، کردارنامه و اعلامیه جلوه می‌یابند، به صراحت مغایر با اصول و اهداف ملل متحد و همچنین آرای قضایی بین‌المللی است.

در هر نظام حقوقی داخلی، این واقعیت که یک هنجار، قبل از تصویب به عنوان یک قانون رسمی، باید با طی تشریفات مقرر در قانون اساسی آن کشور، مشروعیت خود را به دست آورد حقیقتی غیرقابل‌انکار است. بر همین اساس پیدایی و تکوین یک هنجار در حقوق بین‌الملل جز با اجماع بخش بزرگی از جامعه بین‌المللی که تشریفات حاکم بر آن از منشور ملل متحد و کنوانسیون ۱۹۶۹ وین راجع به حقوق معاهدات نشأت می‌گیرد شکل نخواهد گرفت.

همچنین با دور شدن از نهاد‌های رسمی حقوق بین‌الملل و فرار از قانون نمی‌توان قاعده‌ای خارج از قلمرو حقوق بین‌الملل خلق کرد و به آن معنا بخشید. این استدلال که تصمیمات یک‌جانبه نهادی خارج از قلمرو قانونی واجد اعتبار حقوقی و یکجانبه‌گرایی و ضابطه‌سازیبه عنوان تکلیفی بر اعضای جامعه بین‌الملل محسوب گردد به صراحت توسط حقوقدانان نفی شده است. از منظر حقوقی، قاعده و هنجارسازی در حقوق بین‌الملل تنها زمانی واجد اعتبار است که از مسیر تشریفات معین در حقوق بین‌الملل گذر کرده باشد و رضایت خاص دولت‌ها را در ایجاد تعهدات بین‌المللی با خود همراه داشته باشد.

دیوان بین‌المللی دادگستری در رسیدگی به پرونده قطر علیه بحرین، شماری از تصمیمات را واجد تعهدات بین‌المللی دولت‌ها می‌داند که صرفاً مطابق قواعد و مقررات حقوق بین‌الملل توان ایجاد تعهد برای دولت‌ها را داشته باشد تا جایگاه حقوقی نزد آنان باشد. [۱]در واقع آنچه حقوق بین‌الملل امروزه سعی بر تحقق آن دارد منع اعمال نابرابر قدرت تحت هر عنوان در عرصه جهانی است، به خصوص آنکه چنین اهتمامی با تقویت مفهوم «حاکمیت قانون در حقوق بین‌الملل» در قطعنامه مجمع عمومی ملل متحد به نام دهه حقوق بین‌الملل سازمان ملل متحد [۲]تسجیل یافت تا ضرورت تقویت حاکمیت قانون در روابط بین‌الملل آشکار شود.

[۳]علاوه بر این سران کشور‌ها در سال ۲۰۰۵ بر نیاز به اجرای حاکمیت قانون در هر دو عرصه ملی و بین‌المللی تاکید کردند تا مفهومی که اکثرا متعلق به حقوق داخلی می‌دانستند و توسط برخی دولت‌ها در عرصه بین‌المللی به چالش کشیده می‌شد مشروعیتی مضاعف به خود گیرد. [۴]بنابراین هیچ نهاد و سازمان بین‌المللی دولتی یا غیردولتی (رسمی یا غیررسمی)، نمی‌تواند کوچکترین تردیدی در مفهوم حاکمیت قانون در حقوق بین‌الملل وارد سازد، اما هنگامی‌که حقوق بین‌الملل اغلب به دلیل سکوت و عدم پاسخگویی به مسائل مهم سیاسی، اجتماعی یا اخلاقی مورد انتقاد و نکوهش قرار می‌گیرد مجال برای توصیف اقتضائات مزبور توسط کشور‌های متنفذ فراهم می‌شود تا توصیف منفعت‌طلبانه خود را از مسائل مسکوت‌مانده جامعه بین‌الملل در قالب رهنمودها، کردارنامه‌ها، قطعنامه‌ها، توصیه‌ها و برنامه‌های اقدام، هنجارسازی کنند تا خواسته آن‌ها تأمین شود.

گروه هفت وسیله تحقق چنین خواستی است که با اتخاذ تصمیماتی در پوشش بین‌المللی، موانع حقوقی و سیاسی تصویب قواعد مهم و کلیدی جامعه بین‌الملل را در جهت منافع کشور‌های عضو خود، کنار می‌زند تا نفوذ و منفعت دولت‌های عضو را ضمانت بخشد. تأسیس گروه ویژه اقدام مالی [۵]تحت عنوان FATF، ایجاد رژیم کنترل فن‌آوری موشکی [۶]موسوم به MTCR و تصویب کردارنامه لاهه درباره جلوگیری از گسترش موشک‌های بالستیک [۷]همگی از ابتکارات گروه هفت در راستای تأمین منافع اعضای خود است که نه حاصل یک اجماع بین‌المللی است و نه توان ایجاد هنجار‌های جهانی را دارد.

هیچ‌کدام از دستورالعمل و توصیه‌های فوق‌الذکر که از ابتکارات این گروه و مبنای هجمه‌های اخیر علیه کشور است، نمی‌تواند تعهد حقوقی الزام‌آوری را بر اعضای جامعه بین‌الملل تحمیل کرده یا آنان را ملزم به تبعیت از رهنمود‌های خود سازند. ابتکارات فوق‌الذکر صرفاً انجمن‌های غیررسمی و غیرالزام‌آوری است که به واسطه فقدان مبنای معاهداتی یا سایر منابع پوزیتیویستی حقوق بین‌الملل، از امکان ساخت و پرداخت هنجار‌های بین‌المللی در سطح جامعه بین‌الملل (چه در زمره حقوق نرم و یا سخت) بی‌بهره‌اند.

به همین جهت، می‌توان گفت خلاف بند ۱ ماده ۲ منشور ملل متحد که بر اساس پیمان وستفالی مترصد حفظ استقلال کشور‌ها در برابر هژمونی از پیش طراحی‌شده‌ای بر پایه اصل تساوی حاکمیت کشور‌ها در روابط بین‌الملل بود، امروزه اساس پیروی کشور‌ها از دستورالعمل و ضوابط رژیم‌های مربوطه، واهمه آنان از مجازات‌های مالی دولت‌های قدرت‌طلبی است که به علت نفوذ و در اختیار داشتن منابع اقتصادی، اغلب کشور‌های جهان را مرعوب و دنباله‌رو خود ساخته‌اند.

اکنون دیگر فرصت پذیرش تصمیمات تحمیل شده گروهی از کشور‌های متنفذ جامعه بین‌الملل که با شعار رفع نابرابری‌های اقتصادی، بیشترین سهم را در ایجاد بحران‌های جهانی داشته‌اند خاتمه یافته است. حقوق بین‌الملل در برهه کنونی نمی‌تواند پیوند ناگسستنی خود با مفهوم رضایت دولت را نادیده گرفته و از مکانیسم‌های یک‌جانبه و قهری مخلوق کشور‌های قدرت‌طلبی که تنها قصد خود از ابداع چنین پوشش‌های بین‌المللی را تقویت موقعیت خود و ضربه زدن به دولت‌های مستقل جهان می‌دانند حمایت کند.

بر این اساس حصول هرگونه اجماع بازدارنده علیه حقوق مسلم جمهوری اسلامی ایران در جامعه بین‌الملل، نافی حق حاکمیت کشور در نظام بین‌الملل است. از همین رو ضابطه‌گذاری و هنجار‌سازی ساختگی غرب علیه برنامه موشکی کشور نه‌تن‌ها وجاهتی ندارد، بلکه عدول از قواعد و مقررات لازم‌الاتباع حقوق بین‌الملل محسوب می‌شود. اعزاز و به رسمیت شناختن برنامه صلح‌آمیز موشکی جمهوری اسلامی ایران، از تعهدات جامعه بین‌المللی در قبال کشور است.

[۱] See Case Concerning Maritime Delimitation and Territorial Questions between Qatar and Bahrain (Qatar v Bahrain) (Jurisdiction and Admissibility) [۱۹۹۴] ICJ Rep para. ۲۵
[۲] United Nations Decade of International Law
[۳] UN. General Assembly (۴۴th sess.: ۱۹۸۹-۱۹۹۰), A/RES/۴۴/۲۳
[۴] World Summit Outcome Document, UN Doc. A/RES/۶۰/۱, ۱۶ Sept. ۲۰۰۵, at para. ۱۳۴.
[۵] The Financial Action Task Force (FATF)
[۶] Missile Technology Control Regime (MTCR)
[۷] The Hague Code of Conduct against Ballistic Missile Proliferation (HCoC)

انتهای پیام/341

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ضابطه‌سازی جعلی غرب با حربه فرار از قانون

ضابطه‌سازی جعلی غرب با حربه فرار از قانون بیشتر بخوانید »

ناتوانی حقوق بین‌الملل در حمایت قاطع از  دولت‌ها در حوادث تروریستی/ حادثه ایذه و اصفهان مصداق ترور است

ناتوانی حقوق بین‌الملل در حمایت قاطع از دولت‌ها در حوادث تروریستی/ حادثه ایذه و اصفهان مصداق ترور است


به گزارش مجاهدت از خبرنگار اجتماعی دفاع‌پرس، چهارشنبه شب (۱۴۰۱/۰۸/۲۵) حوالی ساعت ۲۰:۰۰ در یک حادثه ترویسی دو موتور سوار مردم و مامورین را در شهر ستان ایذه استان خوزستان به رگبار بستند.

حاصل این اقدام تروریستی شهادت ۷ تن و زخمی شدن ۱۰ نفر از هموطنانمان بود، در این میان شهادت کیان پیرفلک و مظلومیت چهره‌اش دل همه مردم ایران را به درد آورد و نفرت نسبت گروهک‌های تجزیه‌طلب و تروریستی دست‌پرورده آمریکا و رژیم صهیونیستی را به اوج رساند.

در پی این فاجعه بر آن شدیم تا به ابعاد حقوقی و بین‌المللی این جنایت بپردازیم، بر این اساس گفت‌و‌گویی با «زینب ریاضت» کارشناس حقوق کیفری و وکیل دادگستری داشتیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:

آیا ترور مفهوم مشخصی دارد و اقدامات اخیر ترور است؟

گسترش ترور و دامنه گسترده فعالیت آن‌ها نه فقط تهدیدی علیه جوامع داخلی، بلکه تهدیدی علیه صلح و امنیت بین المللی است.

اینکه تروریسم چیست و تروریست کیست، موضوعی چالش برانگیزی است و به دلیل اختلافات سیاسی دولت‌ها هنوز تعریف روشنی از آن‌ها وجود ندارد. هر چند با بررسی اسناد بین المللی و قطعنامه‌های سازمان ملل می‌توان تا حد زیادی عناصر این پدیده را شناسایی کرد، هنوز کنوانسیون جامعی در تعریف تروریسم وجود ندارد. مورد تأیید همگان است کـه ترور مذموم است، اما دیدگاه‌های سیاسی متعارض دولت‌ها مانع از رسیدن به تعریف جامع از ترویسم شده است. البته عده‌ای معتقدند اختلافی بر سر تعریف تروریسم وجود ندارد، بلکه اختلاف نظر‌ها بر سر استثنائات است. در اقدامات تروریستی اختلاف بر سر این است که آیا گروه‌هایی که مدعی اقدام در راستای حق تعیین سرنوشت ملت‌ها هستند، داخل در تعریف تروریسم می‌شوند یا خیر. به هر حال هدف هرچند مشروع هم باشد، نمی‌تواند توجیه کننده وسیله باشد و دستیابی به حق تعیین سرنوشت نمی‌تواند توجیه کننـده کشتار باشد و بی شک اقدامات اخیر و حوادث کشتار مظلومانه هموطنان در ایذه و اصفهان مصداق ترور است.

ترور در اسناد بین اللمللی چه جایگاهی دارد؟

در خصوص اسنادی که تروریسم را جرم بین‌المللی می‌دانند، می‌توان به کنوانسیون سال ۱۹۳۷ جامعه ملل در خصوص جلوگیری و مجازات تروریسم، کنوانسیون‌های شانزده گانه سازمان ملل در خصوص اقداماتی که تبلور عینی ترویسم هستند و پیشنویس کد جرایم علیه صلح و امنیت بشری سال ۱۹۵۴ و اساسنامه دادگاه لبنان اشاره کرد.

اسنادی که تروریسم را تهدیدی علیه صلح و امنیت بین‌المللی می‌دانند، شامل قطعنامه‌های مجمع عمومی سازمان ملل، به ویژه قطعنامه ۱۵۹/۴۲ مصوب ۱۹۷۸ و قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل از جمله قطعنامه‌های ۱۵۶۶، ۱۵۴۰ و ۱۳۷۳ اعلامیی مجمع عمومی در خصوص اقدامات در راستای حذف تروریسم

بین المللی مصوب ۱۹۹۴ و اعلامیه روابط دوستانه بین دولت‌ها نیز به طور مستقیم و غیرمستقیم به مسئله تروریسم بین‌المللی به عنوان تهدیدی علیه صلح و امنیت بین‌المللی اشاره کرد.

در زمینه اسناد منطقه‌ای نیز می‌توان به کنواسیون ۱۹۷۷ کنواسیون پیشگیری از تروریسم شورای اروپایی مبارزه با تروریسم، کنوانسیون پیشگیری از تروریسم شورای اروپا مصوب سال ۲۰۰۵ کنوانسیون چارچوب تصمیم گیری اتحادیه اروپا در مبارزه با تروریسم مصوب ۲۰۰۱ کنوانسیون سال ۱۹۹۹ سازمان اتحادیه آفریقا. کنوانسیون سال ۱۹۹۹ دولت‌های اسلامی در مبارزه با تروریسم و کنوانسیون سال ۱۹۹۸ اتحادیة عرب علیه تروریسم اشاره کرد.

قوانین داخلی بسیاری از کشور‌ها نیز به نوعی منعکس کنندة معیار‌های مطروحه در اسناد بین المللی است.

 آیا با توجه به حمایت برخی دولت‌ها و یا حتی افراد از  اعتراضات در ایران و ایجاد ناامنی و تبعاً حوادث تروریستی امکان اقدام علیه این دولت‌ها و افراد وجود دارد؟

رابط ترور  و بحث انتساب آن و ایجاد مسئولیت برای دولت‌ها موضوعی چالش برانگیز و شناسایی مسئولیت برای دولت‌ها در قبال اقدامات این گروه‌ها موضوعی بسیار مهم اسـت مداخلة دولت در اقدامات تروریستی امکان دارد اشکال مختلفی داشـته باشـد. ممکـن اسـت دولت گروه تروریسـتی را کنترل و هدایت کند یا حمایت اقتصادی، اطلاعاتی، نظامی یا ایدئولوژیک نماید. حتی ممکن است دولت بدون هیچ کمک و کنترلی بر گروه ترویستی فقـط آنرا تحمل کند و نسبت به اقداماتش بی‌تفاوت باشد. گاهی دولت اراده و گاهی توان ظرفیت مقابله با گروه ترویستی را ندارد و گاهی هم برای مقابله با اقدامات تروریستی تلاش کافی نمی‌کند. هر یک از این اشکال در قالب مسئولیت دولت‌ها در حقوق بین الملل قابل بررسی است.

در حوادث تروریستی اخیر در ایران اعم از شاهچراغ، ایذه و اصفهان صرفنظر از اینکه وظیفه اولیه تأمین امنیت مردم با دولت است موضوع حمایت غیر مستقیم برخی دیگر دولت‌ها و اثرگذاری آن بر ایجاد ناامنی در ایران و تضعیف نیرو‌های امنیتی پلیس نیز اهمیت دارد. سببیت موجب خسارت و خسارت نیز موجب مسئولیت است و سـببیت علت غیرمسـتقیم مسئولیت است. هرچند مسئولیت مبتنی بر سببیت برگرفته از حقوق خصوصی اسـت، اما در حقوق بین الملل نیز می‌توان از آن استفاده کرد و هر جا که دولت مسبب اقدام تروریستی شناخته شد، باید مسئول باشد. این معیار نسبت به نظریات قبلی دارای این مزیت است که باعث افزایش پایبندی دولت‌ها به تعهدات بین المللی شان در مبارزه و عدم حمایت از تروریسم می‌شود. متأسفانه این بعد در اسناد بین المللی تصریح نشده است و منشأ آن تنها می‌تواند اصول کلی حقوقی و عرف بین المللی باشد و در نهایت باید گفت اگرچه بستر محدودی برای پیگیری حوادث تروریستی اخیر در ایران در حقوق بین الملل وجود دارد، اما حقوق بین الملل در حمایت قاطع از دولت‌ها در مواردی همچون حوادث اخیر در ایران بسیار ناتوان است حال آنکه باید به حمایت از دولتی که به جهت دخالت دیگر دولت‌ها در مقابله با ترور ناتوان گشته نیز بپردازد.

صرفنظر از بعد بین المللی از نظر حقوق داخلی نیز اقدامات افراد تروریست در حوادث اخیر محاربه و  قتل عمد است و افرادی که موجب تحریک و ترغیب مستقیم متهمین در پرونده‌های مذکور باشند از باب معاونت در محاربه و قتل قابلیت مجازات دارند.

انتهای پیام/ 241

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ناتوانی حقوق بین‌الملل در حمایت قاطع از دولت‌ها در حوادث تروریستی/ حادثه ایذه و اصفهان مصداق ترور است

ناتوانی حقوق بین‌الملل در حمایت قاطع از دولت‌ها در حوادث تروریستی/ حادثه ایذه و اصفهان مصداق ترور است بیشتر بخوانید »