حقوق حیوانات

توصیه باهنر درباره وزارت خارجه رئیسی/ نمایش یأس فلسفی محسن آرمین!

توصیه باهنر درباره وزارت خارجه رئیسی/ نمایش یأس فلسفی محسن آرمین!


سرویس سیاست مشرق – «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

خاطره علامه جوادی‌آملی درباره “اثر حبس کردن حیوانات”

حضرت آیت‌ا… جوادی آملی، مفسّر برجسته قرآن کریم و از مراجع عظام تقلید، در ویدئویی که اخیراً از ایشان در شبکه‌های اجتماعی نشر یافت، به ملاقاتشان با مرحوم حاج‌آقا رحیم ارباب از فقها و مجتهدین بزرگ شیعه و ذکر خاطره‌ای از این دیدار اشاره کردند.

ایشان در این ویدئو می‌گویند:

“من که رفتم در اصفهان به زیارت مرحوم آقای حاج‌آقا رحیم ارباب. ما هرگز یک حرف عادی از ایشان نشنیدیم…

گفته بود در همین مدرسه صدر بالاخره قبلا وسیله بهداشت و اینها کم و در اتاق‌ها موش بود.

گفت یک موشی در این حجره‌ها بود… یکی از همین آقایان مدرسین و استادانی که در مدرسه صدر بودند؛ این موش مزاحم بود. همینطور که می‌رفت ایشان یک ظرفی روی این موش گذاشت تا گربه‌ای که می‌آید (او را بخورد!)

همین که گربه آمد؛ -آن آقا- ظرف را برداشتند و گربه موش را گرفت.

مرحوم حاج‌آقا رحیم ارباب –به نقل از آن استاد- می‌گفت که تا مدت‌ها –بواسطه این کار- توفیق نماز شب از من گرفته شد.”

*شیعه و اسلام ناب، سختگیرانه‌ترین قوانین را نسبت به رعایت حقوق حیوانات (اعم از هر حیوانی!) اعمال کرده‌اند.

دقت شود آنچه که از زبان علامه جوادی‌آملی خواندیم مربوط به دفع یک حشره موذی و کثیف البته به شیوه‌ای ظالمانه بوده است و اینکه این ظلم چطور توانست موجب سلب عبادت و توقف در مراتب عرفانی شود.

چه رسد به حیوانات دیگری که لزوما موذی نیستند و حتی فوائدی هم دارند (مثل سگ و گربه و پرنده) ولی برخی انسان‌ها با حبس کردن این موجودات زبان‌بسته، با عقیم کردن آنها، با انتظار رفتارهایی غیر از طبیعت اصلی این حیوانات، با در قفس کردن آنها و… به حقوق آنان تعدی می‌کنند و در این قضیه ضمن ظلم به این حیوانات، موجب ظلم به خود در دنیا و آخرت نیز می‌شوند.

ضمن اینکه باید دانست همدم شدن با حیوانات و مقولاتی مثل سگ‌بازی و گربه‌بازی و… جدای از اینکه برای زیست فردی و اجتماعی انسان خطراتی دارد و گاها تعدی به حقوق سایر شهروندان است؛ منطقا نیز رفتارهایی پسندیده و منطبق با فطرت نیستند و موجب افول از انسانیت می‌شوند.

***

ریشه اینهمه عناد با نظام اسلامی در کجاست؟

نمایش یأس فلسفی محسن آرمین برای تشویق براندازی

توصیه باهنر درباره وزارت خارجه رئیسی/ نمایش یأس فلسفی محسن آرمین!

محسن آرمین، فعال چپ و از دستگیرشدگان فتنه 88 به تازگی در یک مصاحبه، اظهارات عجیبی را پیرامون امروز و اکنون سیاست ایرانی مطرح کرد.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از اعتمادآنلاین او گفته است: عرصه سیاست عرصه رقابت میان گفتمان‌های سیاسی است نه رقابت احزاب سیاسی. گفتمان‌ها هستند که با هم رقابت می‌کنند. مادام که یک گفتمان قادر به پاسخ گویی به مبرم‌ترین نیازهای جامعه باشد و در حل مشکلات و رفع موانع کارآمد و راهگشا باشد، به حیات خود ادامه می‌دهد…حال اگر گفتمان رقیبی پا به عرصه بگذارد و به نیازهای اساسی‌تر و مبنایی‌تر بپردازد و در راهگشایی و ارائه طریق، توانمندتر و کارآمدتر عمل کند خواه‌ناخواه گفتمان اول را از میدان به درخواهد کرد و طرفداران بیشتری جذب خواهد کرد. در حال حاضر من گفتمان رقیبی و آلترناتیوی که دارای چنین توانمندی و کارآمدی باشد برای اصلاحات نمی‌شناسم!

او در عین حال تصریح می‌کند: البته گفتمان اصلاح طلبی به تعریفی که تاکنون محور فعالیت اصلاح طلبان بوده است نیز نشان داده که توان حل مشکلات را ندارد و نمی‌تواند پاسخگوی نیازها و ضرورت‌های این مرحله از مبارزات سیاسی اجتماعی ملت ایران باشد. بنابراین این گفتمان باید مورد تجدید نظر و بازنگری قرار گیرد و متناسب با نیازها، این مرحله از تحولات اجتماعی و سیاسی کشور به روز شود.

آرمین در عین حال با بیان اینکه راه حل کارآمدتری برای حل مشکلات جامعه نسبت به صندوق رأی نمی‌شناسم، گفته است: جامعه دیگر از انتخابات غیر رقابتی که در آن عرصه رقابت کاملاً مهندسی شده باشد استقبال نمی‌کند!

این فعال چپ در بخش دیگری از اظهارات خود نیز تأکید می‌کند: راه حل جایگزین یعنی تعیین تکلیف مشکلات کشور و جامعه در کف خیابان. فکر می‌کنم اول بپذیریم که کف خیابان راه حل نیست بلکه معضلات و مشکلات را پیچیده‌تر، آزادی‌ها را محدودتر می‌کند و هزینه‌هایی فراتر از ظرفیت‌های جامعه به جامعه تحمیل می‌کند، بعد می‌توان در باره بازسازی و تجدید نظر گفتمان اصلاحی به بحث و تأمل نشست.

آرمین در ترجیع‌بند اظهاراتش همچنین گفته است: در واقع جامعه نسبت به کارآمدی نظام در حل مشکلات بی اعتماد و از تحقق آینده بهتر ناامید شده است. به عبارت بهتر شکاف بی اعتمادی میان جامعه و نظام عمیق‌تر شده است![1]

*سیاست یک امر پیچیده و سخت است که شناخت سره از ناسره در آن کار بصیرت نافذ است. از همین روست که شاید با خوانش ابتدایی از اظهارات آرمین، نکته چندانی فهم نشود و با نور انداختن به زوایای پنهان اظهارات اوست که حقایق تلخ نمایان می‌شود!

دقت شود که آرمین در صحبت‌های مغشوش خود همه دستاویزهای سپهر سیاست برای بهبود اوضاع را در ظاهر امر از حیّز انتفاع خارج می‌کند.

او اصلاح‌طلبی را فاقد توان لازم برای حل مشکلات معرفی می‌کند، سپس از این می‌گوید که در جهت حل مشکلات، رقیبی هم برای اصلاح‌طلبی نمی‌شناسد، در ادامه از راهکار صندوق رأی می‌گوید اما همزمان از استقبال نداشتن جامعه نسبت به انتخابات حرف می‌زند و در بحث انتخاب آخر یعنی فتنه و اعتراض خیابانی هم می‌گوید خب! این راه خوبی نیست…

به سخن دیگر اینکه آقای آرمین تقلا کرده یک تناقض فلسفی را در استتار کلمات بپوشاند و ادعا کند که می‌شود همزمان هم روز باشد و هم شب!

اما این ممکن نیست.

و منطق می‌گوید وقتی چنین چیزی ممکن نباشد، یکی از دو امر استیلا خواهد داشت. یا اصلاح یا حرکت خیابانی!

در صحبت‌های آرمین نیز بر اساس سابقه فتنه‌گری آقایان و طبق آنچه که مثلا سعید حجاریان اخیراً مبنی بر “مرگ اصلاحات صندوق‌محور” اظهار کرد؛ باید این نکته بدیهی را فهمید که آرمین با ایما و اشاره و علیرغم مذمت ظاهری اما در حال تشویق جامعه و مخاطبان خود به سمت اعتراض است و آدرس کف خیابان را با ایما و اشاره نشان می‌دهد.

این دریافت تحلیلی هنگامی تقویت میشود که بدانیم این فرد در اظهارات ترجیع‌بند خود مبنی بر اینکه “جامعه نسبت به کارآمدی نظام در حل مشکلات بی اعتماد شده است”! در حال کشیدن آخرین ضامن برای انفجار اعتراضات خیابانی است.

زیرا در کتب علوم سیاسی به وضوح آمده است که:

“پایه حیثیت و اعتبار نظام سیاسی در توانایی و کارآیی‌اش در حل دشواری‌ها و خواست‌های مردم جامعه است. اگر نظام سیاسی کارآیی نداشته باشد و در پاسخ خواست‌های شهروندان ناتوان گردد، پشتیبانی مردم نیز از نظام سیاسی کم یا ناپدید می‌شود و بی‌حمایت مردم از حاکمیت، پایه‌های مشروعیتش لرزان شده و اندیشه مشروعیت تازه‌ای پدیدار می‌شود.”(مبانی علم سیاست _ سیدداود آقایی)

اکنون واضح‌تر شد که آقای آرمین و دوستان ایشان ضمن تقلا برای از دسترس خارج کردن بزرگترین راهکار حل مشکلات مردم یعنی “صندوق رأی” و ناامیدسازی افکار عمومی؛ طرح بی‌حیثیت‌سازی نظام را نیز با هدف گرفتن توانمندی نظام برای حل مشکلات در دستور کار دارند و فی‌النهایه به چیزی به نام “امکانات مشروعیت تازه” یا همان براندازی می‌اندیشند!

اگرچه آقایان برای فرار از برخوردهای امنیتی، در ظاهر امر، چنین چیزی را تقبیح می‌کنند ولی با دست و ایما و اشاره آدرس همان را می‌دهند.

ریشه و علت این‌همه عناد آرمین و امثال آرمین با نظام اسلامی و کارآمدی‌ها و مثبتات آن البته بر ما پوشیده است…

***

توصیه باهنر درباره وزارت خارجه رئیسی

توصیه باهنر درباره وزارت خارجه رئیسی/ نمایش یأس فلسفی محسن آرمین!

محمدرضا باهنر، فعال اصولگرا و از نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی در بخشی از یک مصاحبه با سایت جماران درباره رئیس‌جمهور منتخب گفته است:

“یکی از پیشنهادات من به آقای رئیسی این است. بالأخره یکی از مسئولین سیاسی ما سفرای ما در کشورهای خارجی هستند. اعتقاد من این است که 10 تا 15 کشور در دنیا داریم که نیاز هست سفیر سیاسی باشد. ارتباط ما با 190 کشور دیگر باید اقتصادی باشد. یعنی سفیری که می خواهد در کشوری مستقر شود زمان تحویل کارنامه باید بگوید روز اولی که رفته معاملات ما با آن کشور چند میلیون یورو بوده و روز آخری که دارد می آید چند میلیون یورو شده است. اتفاقا بیشترین نقش سفرا این است که باید ارتباطات اقتصادی را بالا ببرند.

متأسفانه من در بعضی از کشورها دیده‌ام آقای سفیر هیچ کاری برای خودش قائل نیست؛ فقط سالی دو مرتبه با وزیر خارجه آن کشور ملاقات کند و در آن ملاقات بگویند تو خوبی، من خوبم و بیایید با هم خوب باشیم. وزیر خارجه ما باید یک معاون اقتصادی قدرتمند بگذارد و به سفرایی هم که نصب می‌کند و می‌فرستد بگوید که شاخص من برای موفقیت تو «میزان رشد ارتباطات اقتصادی» است.”[2]

*این پیشنهاد راهبری و معقول در صورت توجه رئیس‌جمهور منتخب می‌تواند فصل جدیدی را در سیاست خارجی ایران و خاصّه در بحث نصب سفرای ایران رقم بزند.

فصل جدیدی که البته نتایج ملموس آن در اقتصاد کشور و زندگی مردم نیز احساس خواهد شد.

***

1_ https://etemadonline.com/content/505218

2_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1517434

محسن آرمین

محسن آرمین اخیراً در یک مصاحبه برای تشویق گزینه براندازی، یک نمایش “یأس فلسفی” را اجرا کرده است. نمایشی که دانستن پشت پرده آن یک ضرورت است.



منبع خبر

توصیه باهنر درباره وزارت خارجه رئیسی/ نمایش یأس فلسفی محسن آرمین! بیشتر بخوانید »

شکنجه اسبی که به "فرح پهلوی" سواری نداد/ قصه یک اسب اصیل ایرانی که مقطوع‌النسل و منقرض شد!

شکنجه اسبی که به "فرح پهلوی" سواری نداد/ قصه یک اسب اصیل ایرانی که مقطوع‌النسل و منقرض شد!


سرویس جامعه مشرق – “اسب” قدیمی‌ترین دوست بشر در میان سایر مخلوقات الهی است. حیوانی نجیب، کارآمد و باهوش که در هزاره‌های متمادی توانسته اعتماد انسان را به خود جلب کند و یاریگر او باشد.

اسب‌ها نژادها و تیره‌های مختلفی دارند. نژادها و تیره‌هایی که هریک فرم و صفات خاص خود را دارا هستند. و مردمان کشورهایی که صاحب تیره‌های خاص اسب هستند؛ به این نژادها افتخار می‌کنند و آنها را نمادی از غرور و اقتدار ملی خود می‌دانند.

در واقع تقریبا هیچ کشوری در جهان نیست که در کنار اساطیر واقعی یا افسانه‌ای آن تصویر یا پیکره‌ی یک اسب نباشد.

دین اسلام نیز نگاه محبت‌آمیزی نسبت به اسب دارد و او را محترم می‌شمارد.

در احادیث شیعی و مثلا در کتاب محترم مفاتیح‌الحیات علامه جوادی آملی این روایت نقل شده است که به اسب‌ها سلام کنید. و همینطور احادیث دیگری در سایر منابع که می‌گویند نباید به صورت اسب شلاق زد و یا “نگهداری اسب از اعمال نیک است که در قیامت محاسبه می‌شود”. همینطور روایت مشهور لزوم آموختن سوارکاری به فرزندان که عموم مسلمانان آنرا شنیده‌اند.

در بحث اسب و سوارکاری البته ایران ما از سرآمدان تاریخ است.

گفته می‌شود ایرانی‌ها نخستین قومی در جهان بوده‌اند که اسب را رام کردند و بر آن سوار شدند.

و همانان بودند که ورزش‌های مفرّح اما پر مخاطره “چوگان” و یا “بُز کشی” را بنیاد گذاشتند. ورزش‌هایی که از افتخارات حکمرانان و پهلوانان ایرانی در همه اعصار بوده است و در ایرانی‌بنیاد بودن آنها هیچ شک و تردیدی نیست.

افسانه‌های زیادی از برخورد مهربانانه ایرانی‌ها با اسب‌ها و محترم بودن این حیوان نجیب وجود دارد که رامشگری اسب‌ها در طول تاریخ ایرانیان شاهدی بر درستی آن افسانه‌هاست. این در حالی است که مثلا در سفرنامه مارکوپولو می‌خوانیم که مغول‌ها هنگام طی طریق برای جنگ‌های کشورگشایانه خود گاهی رگی از بدن اسبشان را می‌بریده و خونش را می‌نوشیدند تا بدنشان قوی بماند! رفتارهای وحشیانه و ددمنشانه‌ای علیه “اسب” که هرگز در تاریخ ایران و در رفتار با اسب‌ها بصورت یک رویه جاری، دیده و شنیده نشده است.

ارزش اسب‌ها قبل از هرچیز با نژاد آنها و خصلت‌های نژادی‌شان سنجیده می‌شود و ایران یکی از کشورهایی است که نژادهای اصیل و چندگانه اسب از قبیل عرب، دره‌شوری، ترکمن، فارسی، کاسپین و… قرن‌هاست که در آن میزی‌اند.

جالب است که بدانیم حتی گفته می‌شود اسب عرب که یکی از نژادهای مشهور در جهان است نیز ریشه‌ای ایرانی دارد.

رسمی در تمام کشورهای جهان وجود دارد که از نژادهای اصیل اسب‌های خویش حمایت می‌کنند و به انحاء مختلف مراقب آن هستند.

حتی می‌دانیم که در برخی کشورها که به داشتن یک نژاد خاص مشهور هستند؛ واردات اسب ممنوع است و اسبی هم که به هر دلیلی توسط صاحبش از آن کشور خارج شود؛ دیگر اجازه بازگشت ندارد. برای اینکه نژاد اصیل اسب در یک کشور دچار خلط ژنتیکی، چند خونی و ضعف نژادی نشود.

جالب است که بدانیم برای تولد یک اسب خوب و دارای تمام خصائل نژادی باید از چند نسل قبل شروع کرد و اجداد خوبی را در کنار یکدیگر آورد تا در نهایت یک کرّه‌ی خالص، زیبا و خوش‌نژاد به دنیا بیاید.

اسب‌های نژاد خالص البته مهربان‌ترند، رفتارهای بهتری دارند، از نجابت و قدرت بیشتری برخوردارند و می‌توانند اصالت نژادی و خون خالص خود را نیز به کرّه‌هایشان منتقل کنند.

از همین روست که همیشه در مطالعه اسب‌ها و برای انتخاب آنها، نام پدر و مادر و حتی اجداد و گاهی جد اول اسب نیز از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.

*وقتی ملکه پهلوی “خوشرو”، اسب اصیل ایران را مقطوع‌النسل کرد/ رسوایی نمایش ایرانی‌گری پهلوی‌ها با فدا شدن یک اسب اصیل

اکنون که بیش از گذشته راجع به اسب‌ها، احترام‌انگیزی آنها در نزد مسلمانان ایرانی و اهمیت غیر قابل انکار نژاد اسب‌ها در هر کشوری دانستیم شاید اهمیت خاطره تلخ و ظلمی که در ادامه خواهیم خواند بیشتر و ملموس‌تر باشد.

جنایتی رخ داده از سوی “فرح پهلوی” نسبت به یکی از اصیل‌ترین اسب‌های ایرانی که خوانش آن قلب هر انسانی را به درد می‌آورد.

این داستان واقعی، روایت شکنجه و مقطوع‌النسل کردن یک اسب اصیل دره‌شوری (از نژادهای خالص ایرانی و متعلق به استان فارس) است که نمی‌خواست به فرح پهلوی سواری بدهد!

شکنجه اسبی که به "فرح پهلوی" سواری نداد/ قصه یک اسب اصیل ایرانی که مقطوع‌النسل و منقرض شد!

تصویری از یک اسب درّه‌شوری

این قضیه را مرحوم “مهرداد شیدفر” از بزرگان معاصر سوارکاری و چوگان ایران در خاطرات خود گفته است که نشریات و کانال‌های تخصصی مربوط به اسب از جمله کانال تلگرامی horse و مجله دنیای اسب نیز آنرا نقل کرده‌اند.

ماجرای این ظلم بزرگ پهلوی را در ادامه و به روایت مرحوم شیدفر می‌خوانید:

“می خواهم واقعیتی را که انجمن بهبود نژاد و پرورش اسب ایرانی –در دوران پهلوی- در مورد این نژاد ایرانی (اشاره به اسب نژاد دره‌شوری) مرتکب شد و من به نوعی شاهد آن بوده و خودم هم در آن دخیل گردیدم را به عرض شما خوانندگان برسانم…

جریان این طور بود که در سال ۱۳۵۲ یک سیلمی داغ ۲ (اشاره به یک اسب نر با شناسنامه ثبت‌شده) به عنوان تحفه به فرح پهلوی تقدیم شد.

که اسبی بود به رنگ کهر سیر به غایت زیبا با سری بسیار ظریف و کوچک و قدی نسبتا بلند که حقا و شاید جز دو یا سه تا اصیل‌ترین اسب‌های دره شوری در آن زمان بود.

و چون من به جهت تماس با دوست شیرازیم از جریان مطلع شده بودم، از طریق نزدیکانم در اصطبل شاهنشاهی شنیدم که پس از امتحان‌های بسیار از این اسب که بی خطر بودن سواری با او را تضمین می‌کرد، برای اولین بار فرح پهلوی بر آن سوار شد، ولی به سبب ضعف او در سواری، نتوانست اسب را کنترل کند و سریعا پیاده گردید.

در اینجاست که می خواهم از شما دوستان خواننده در قضاوت کمک بگیرم. در هر کشوری اگر این اتفاق می افتاد؛ مسئولین با دانایی بر اینکه این اسب درجه یک که نژادش در حال نابودی است ولی برای ملکه کشور مناسب نیست و با توجه به این که ده‌ها اسب دیگر در اختیار دارند که ملکه با آنها سواری می‌کند؛ فورا به هر قیمت که شده چندین مادیان اصیل باقیمانده را خریداری کرده و شروع به کشش این اسب (جفتگیری این اسب نر) با مادیان‌ها می‌نمودند تا شاید در آخرین فرصت‌های باقیمانده برای این اسبان اصیل احیایی صورت گیرد و بر تعداد آنها افزوده شود. “

مرحوم شیدفر در ادامه خاطره خود اما از حقیقتی تلخ خبر می‌دهد و می‌گوید:

“خلاصه اسب را اخته کردند. نشان به آن نشان که طبق اخباری که از اصطبل شاهنشاهی به من می رسید، فرح یک بار دیگر هم پس از اخته کردن بر آن اسب نشست و یک بار دیگر هم به این نتیجه رسید که نمی‌تواند با این اسب سواری کند و این یعنی پایان کار یک اسب، وقتی ارباب او را نمی‌خواهد. “

شیدفر همچنین با اشاره اینکه نوکران فرح حتی این تعقّل را نداشتند که لااقل قبل از مقطوع‌النسل کردن این اسب اصیل از او کره‌های اصیل بگیرند به ادامه سرنوشت این اسب بیچاره اشاره می‌کند و می‌گوید:

“دیر زمانی طول نکشید که اسب از اصطبل دربار به دلال‌های خیابان قزوین فروخته شد و سر از کاروانسرای مرحوم مشهدی عبدا… درآورد و من هم به محض این که خبر را شنیدم، سریعا به کاروانسرا رفته و اسب را به مبلغ ۱۰۰۰ تومان برای یکی از اقوامم خریدم و او هم پس از خرید یک اسب دیگر، هر دوی آنها را به منطقه کلاردشت که محل کارش بود، حمل کرد. و دیر زمانی هم نگذشت که در سال ۱۳۵۴، ایشان به من تلفن کرد و گفت که نمیتواند با اسب کنار بیاید و لذا نگهداریش امکان ناپذیر شده و از من خواست تا او را برایش بفروشم. بلافاصله به او گفتم که خریدارش آماده است و او که تعجب کرده بود، گفت کی به این سرعت مشتری‌اش شده؟

که فرصت ادامه‌ی حرف را به او ندادم و گفتم خودم اسب را برای چوگان بازی می‌خواهم و او هم لطف کرده و در همان پای تلفن او را به من بخشید.

دو روز بعد اسب در تهران و اصطبل فدراسیون چوگان بود و من هم سریعا او را به کار کشیدم و شروع به ساختن بدنش نمودم. (اشاره به اقدامات تمرینی برای بهبود عضلانی اسب)

بعد از ۳ ماه دیگر کمتر کسی او را می شناخت و در بهار ۱۳۵۴ اسب چنان آب و رنگی پیدا کرده بود که حتی از جاهای دور برای دیدنش می‌آمدند و داوطلب خرید او میشدند که جواب من منفی بود.

از طرفی چون بدنش عضلانی شده بود، با آن سر کوچکش بیشتر از اسب، شبیه آهوان صحرا خود را نشان میداد و به این طریق شد که من هم نام او را “خوشرو” گذاشتم.

خوشرو حدود ۷ ماه پس از شروع تربیتش در میدان چوگان بازی روز به روز هم پیشرفت میکرد و حالا که فکرش را می‌کنم، او یکی از سریع‌ترین اسبهایی بود که در طول سالها که چوگان بازی می‌کردم، در اختیار داشتم و اگر به لطف انجمن سلطنتی او را اخته نکرده بودند! شاید حالا هم نوه و نتیجه‌هایش در میادین مختلف جرأت، سرعت و حرف شنوی جدشان را به رخ اسب های دوخون امروزی می‌کشیدند. “

*این خاطره تلخ و دردآور هنگامی دچار تأملات بیشتر می‌شود که تاریخ به ما می‌گوید شاه پهلوی و ملکه او در انظار عمومی البته مدعای اصالت و ایرانی‌گری داشتند و چه خرجها و بودجه‌های کلانی را که در نمایش این ژست و مثلا در جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی هدر ندادند.

اما کسی نمی‌دانست که آنها در تاریکخانه خود حتی از شکنجه حیواناتی هم که برآمده از خاک و اصالت ایرانی بودند؛ هیچ اِبایی نداشتند.

لازم به توضیح است که در دوران نظام جمهوری اسلامی ایران اقدامات حقوقی و حمایتی گسترده‌ای در دفاع از حقوق حیوانات بعمل آمده است.

در بحث اسب نیز شاهد اقدامات مطلوب وزارت جهاد کشاورزی و فدراسیون سوارکاری در بهبودبخشی به اسب‌های ایرانی و تکثیر نژادهای خالص ایرانی هستیم.

نظر فقهی نظام جمهوری اسلامی در بحث حرمت آزار رساندن به حیوانات و نیز محترم بودن اسب‌ها در نصوص دینی ما؛ ‌ یکی از اصلی‌ترین دلایل جلوگیری از بروز ظلم و شکنجه در حق این مخلوق الهی است که به مدد نظام جمهوری اسلامی ایران محقق شده است.



منبع خبر

شکنجه اسبی که به "فرح پهلوی" سواری نداد/ قصه یک اسب اصیل ایرانی که مقطوع‌النسل و منقرض شد! بیشتر بخوانید »