حلبچه

عید/ گریه برای شهادت مردم از زیر ماست

روایتی از جنایت صدام در پاسخ به شکست در عملیات والفجر ۱۰


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، عملیات موفقیت‌آمیز  والفجر ۱۰ و تصرف برخی از مناطق کردستان عراق از جمله شهر حلبچه و روستاهای اطراف آن باعث خوشحالی مردم کردنشین این مناطق شد. همین امر موجب شد تا ۲۳ اسفند ۱۳۶۶ و پس از مستقر شدن نیروهای نظامی ایران در آن منطقه، صدام تصمیم بگیرد، در پاسخ به این شکست، اقدامی خصمانه و تلافی‌جویانه در برابر مردم منطقه انجام دهد. او در واقع فجیع‌ترین و بی‌رحمانه‌ترین گزینه یعنی بمباران شیمیایی را انتخاب کرد.

۲۵ اسفند دولت بعث عراق با دستور مستقیم صدام اقدام به بمباران شیمیایی مردم خود در منطقه حلبچه کرد. صدام به پسرعمو و معاون خود، علی حسن‌المجید معروف به علی شیمیایی، دستور بمباران شیمیایی این مناطق را داد. براساس بررسی‌های سازمان ملل متحد که بعدها در قالب یک گزارش منتشر شد، در این حمله، از گاز خردل و چند ماده شیمیایی عامل اعصاب نامعلوم، استفاده شده بود.

در پی این اقدام فجیع بسیاری از مردم شهر از کودک و زن تا مردان و کهنسالان به شهادت رسیدند. تصاویر به جای مانده از این حمله شیمیایی یکی از دردناک‌ترین صحنه‌های جنگ تحمیلی است.

سردار «بهرام نوروزی» از فرماندهان پیشکسوت انتظامی و نیز کمیته انقلاب اسلامی که سال‌های جوانی خود را در دفاع مقدس سپری کرده و سابقه حضور طولانی مدت در جبهه‌ها را دارد روایتی از بمباران حلبچه دارد که در ادامه می‎خوانید.

اسفند ماه را پشت سر می‌گذاشتیم که محمد مقدم فرمانده تیپ ظفر قرارگاه رمضان گفت آماده می‌شوند در حلبچه و منطقه سلیمانیه عراق عملیات کنند. وقتی گفت به نیرو احتیاج دارند، گردان بانه را با تعدادی از نیرو‌های گردان سنندج در اختیار آن‌ها گذاشتم.

گردان کمیته با گذشتن از ارتفاعات نوسود باید خودش را به حلبچه می‌رساند. فرمانده گردان می‌گفت مهماتشان را با الاغ و قاطر به روی ارتفاعات می‌برند تا شب حمله به مشکل برخورد نکنند. عملیات بیست و پنج اسفند شروع شد با چند نفر جلو رفتیم تا به بچه‌ها سر بزنیم به طرف نوسود می‌رفتیم که هواپیما‌های عراقی آمدند و بمب‌هایشان را روی حلبچه و اطراف آن ریختند.

به یکباره انفجار‌ها به رنگ‌های سبز و زرد و قرمز درآمدند. حدس زدم شیمیایی زدند. ماسک‌هایمان را زدیم و وارد حلبچه شدیم. ناگهان دیدیم مردم و گاو و گوسفندهایشان جلوی خانه‌ها و توی کوچه‌ها افتاده و مرده اند. نیروهایمان وارد حلبچه شده، زخمی‌ها و جنازه‌ها را به عقب می‌بردند بچه‌های یگان «شین.میم ر» هم آمده بودند و منطقه را از آلودگی پاک می‌کردند.

با فرمانده گردان تماس گرفتیم گفتند از حلبچه جلوتر رفته اند. چند زن و مرد را که حال و روز خوشی نداشتند، پشت تویوتا سوار کردیم و راه برگشت را در پیش گرفتیم در ورودی حلبچه به چشمه آبی رسیدیم یک کامیون عراقی کنار چشمه بود. چند نفرشان موقع سوار شدن به کامیون مثل چوب خشک افتاده و مرده بودند.

زیاد جلو نرفته بودیم که دیدیم زن و مرد و بچه پای پیاده از شیار کوه‌ها و ارتفاعات سرازیر شدند و افتان و خیزان به طرف پاوه میروند. وضعیت آن قدر برایمان وحشتناک و عجیب بود که بی سر و صدا زیر ماسک گریه می‌کردیم. زخمی‌ها را در پاوه پیاده کردیم همزمان با ما یک مینی بوس از مردم حلبچه از راه رسید وقتی در مینی بوس را باز کردند، مردم از شدت ضعف و سرفه نتوانستند پیاده شوند و همه روی همدیگر افتادند.

فردای آن روز دوباره به طرف حلبچه رفتیم. گاو و گوسفند‌های مردم رها بودند و چند رزمنده آن‌ها را جمع میکردند. به نزدیک چشمه نرسیده بودیم که هواپیما‌های عراقی آمدند و یک بار دیگر با بمب‌های شیمیایی منطقه را بمباران کردند. چند روزی به مردم کمک کرده بودیم که با پایان عملیات گردان کمیته از منطقه عملیاتی برگشت و به بانه و خط پدافندی اش رفت.

انتهای پیام/ 141

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روایتی از جنایت صدام در پاسخ به شکست در عملیات والفجر ۱۰

روایتی از جنایت صدام در پاسخ به شکست در عملیات والفجر ۱۰ بیشتر بخوانید »

تجلیل مسئولان قم از جانباز شیمیایی عملیات والفجر ۱۰ + تصاویر

تجلیل مسئولان قم از جانباز شیمیایی عملیات والفجر ۱۰+ تصاویر


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از قم، «سید مجتبی سبحانی» رییس کمیسیون خدمات شهری شورای اسلامی شهر قم به همراه تعدادی از مسئولان زیرمجموعه شهرداری قم همزمان با سالروز عملیات والفجر ۱۰ با جانباز شیمیایی محمدباقر داودآبادی فراهانی دیدار کردند.

سبحانی در این دیدار، با اشاره به اینکه ترویج فرهنگ عاشورایی ایثار و شهادت، عامل مصونیت جامعه در برابر هجمه‌های دشمنان است، اظهار داشت: دیدار با جانبازان سرافراز و رزمندگان سلحشور دوران هشت سال دفاع مقدس، قدردانی از روحیه ایثار و از خودگذشتگی آنان و خانواده‌های بزرگوارشان و تلاش در راستای بسط و گسترش روحیه مقاومت و جهاد محسوب می‌شود.

وی که در عملیات والفجر ۱۰ خود امدادگر دسته یک گروهان حرّ دلاور گردان سیدالشهدا (ع) از لشکر ۱۷ امام علی بن ابی طالب (ع) بوده است، ثبت خاطرات رزمندگان اسلام را اقدامی ضروری و لازم در راستای تکمیل پازل نقش آفرینی‌های دلاورمردان سلحشور دوران ایثار و شهادت خواند.

تجلیل مسئولان قم از جانباز شیمیایی عملیات والفجر ۱۰ + تصاویر

«سید حمید سبحانی» پیشکسوت دفاع مقدس و مسئول دسته فوق در عملیات والفجر ۱۰ نیز در این دیدار، اجرای جلسات و برنامه‌های انسجام و همدلی بین رزمندگان اسلام و ثبت خاطرات و اسناد آنان به صورت مکتوب و تصویری را از مهم‌ترین اقدامات در راستای حفظ روحیه ایثار و بهره مندی از گنجینه عظیم دفاع مقدس برشمرد.

در این دیدار، رضا خانه‌زاد یزدی سرپرست معاونت حمل‌ونقل شهرداری قم، قاسم طالبی سرپرست سازمان مدیریت و نظارت بر تاکسیرانی و حسین محمدرضایی معاون فرهنگی سازمان فرهنگی اجتماعی ورزشی شهرداری قم، نماینده اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس قم و تعدادی از اعضای دسته رزمی فوق نیز حضور داشتند و با تقدیم لوح و هدایایی از این رزمنده دفاع مقدس تقدیر کردند.

تجلیل مسئولان قم از جانباز شیمیایی عملیات والفجر ۱۰ + تصاویر

محمدباقر داودآبادی فراهانی متولد اول شهریور سال ۱۳۳۰ در قم است؛ وی دوره خدمت سربازی را قبل از انقلاب به پایان رسانده و طی سال‌های ۱۳۶۳ و ۱۳۶۶ با لبیک به ندای امام خمینی (ره) مبنی بر حضور در جبهه و با داشتن چهار فرزند و شغل کفاشی در خیابان آذر قم، به صورت بسیجی عازم جبهه‌های نبرد شده است.

این رزمنده بسیجی بدلیل اختلاف سنّی که با دیگر رزمندگان یگان خود داشت، نقش موثری در هدایتگری و ایجاد انس و همدلی بین آنان ایفا می‌کرد.

وی اواخر اسفند سال ۱۳۶۶ در جریان عملیات والفجر ۱۰ و بمباران شیمیایی شهر‌های خرمال و حلبچه عراق از سوی دشمن بعثی، شیمیایی و مفتخر به مدال جانبازی شد و در حال حاضر به عنوان راننده تاکسی به خدمت رسانی به شهروندان اشتغال دارد.

تجلیل مسئولان قم از جانباز شیمیایی عملیات والفجر ۱۰ + تصاویرتجلیل مسئولان قم از جانباز شیمیایی عملیات والفجر ۱۰ + تصاویرتجلیل مسئولان قم از جانباز شیمیایی عملیات والفجر ۱۰ + تصاویر

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تجلیل مسئولان قم از جانباز شیمیایی عملیات والفجر ۱۰+ تصاویر

تجلیل مسئولان قم از جانباز شیمیایی عملیات والفجر ۱۰+ تصاویر بیشتر بخوانید »

نقاشی یک نقاش مسیحی از عکس نماز جماعت حضرت آقا/ روایت برادر شهید طهرانی مقدم از پافشاری حضرت آقا در بازدید از حلبچه در جریان عملیات والفجر ۱۰

ماجرای نقاشی یک نقاش مسیحی از عکس نماز جماعت امام خامنه‌ای/ ماجرای پافشاری رهبر معظم انقلاب اسلامی برای بازدید از حلبچه در عملیات والفجر ۱۰


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، چندی پیش سَری به موزه رضوی حرم مطهر امام رضا (ع) زدم. در گنجینه قرآن و نفایس تصویری نقاشی شده از نماز جماعتی دیدم که امام جماعت آن، رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت امام «سید علی خامنه‌ای» است که مربوط به دوره ریاست جمهوری ایشان بود و در توضیح آن نقاشی که به حرم اهدا شده بود، نوشته شده بود: «تابلو نقاشی تصویر مقام معظم رهبری در جمع رزمندگان، اهدایی خانواده شهید طهرانی مقدم، ۱۳۹۱ ش.»

نقاشی یک نقاش مسیحی از عکس نماز جماعت حضرت آقا/ روایت برادر شهید طهرانی مقدم از پافشاری حضرت آقا در بازدید از حلبچه در جریان عملیات والفجر ۱۰

در پی اینکه قضیه این عکس و نقاشی چیست، به جست‌وجو پرداختم و «محمد طهرانی مقدم» برادر شهیدان طهرانی مقدم و رئیس مؤسسه «شهدای غدیر ولایت» در مورد این نقاشی توضیحاتی را ارائه کرد.

«محمد طهرانی مقدم» برادر شهیدان «علی طهرانی مقدم» شهید ظهر عاشورای سوسنگرد و «حسن طهرانی مقدم» پدر موشکی ایران در گفت‌وگو با خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس در توضیح این نقاشی اظهار داشت: برادرم، حسن مدتی مرا برای مأموریتی به روسیه فرستاده بود. در آنجا یک نقاش مسیحی این عکس را در دست من دید. گفت: این چه عکس جالبی است. من می‌توانم این عکس را ببینم؟

عکس را نشان او دادم و او متعجبانه از من پرسید: این رهبر شماست؟

گفتم: بله؛ ایشان رهبر ما هستند.

گفت: چقدر ساده. من می‌خواهم با اجازه شما، یک نقاشی از این عکس بکشم.

گفتم: اشکالی ندارد.

وی افزود: سه ماه طول کشید که آن نقاش یک نقاشی کشید. آن نقاشی را به من داد و به من گفت: من از شما خواهش می‌کنم که این نقاشی را به‌دست رهبرتان برسانید و بگویید یک نقاش مسیحی از روسیه این نقاشی را کشیده است.

طهرانی مقدم ادامه داد: این نقاشی در دست من بود و من در این فکر بودم که آن را چگونه به‌دست آقا برسانم. بعد از شهادت حسن، آقا به منزل ما تشریف آوردند. خیلی فرصت خوبی بود. بعد از اینکه از مادرم، همسر و فرزندان شهید تفقد کردند، موقع رفتنشان به ایشان گفتم: آقا، من امانتی از یک نقاش مسیحی دارم.

نقاشی یک نقاش مسیحی از عکس نماز جماعت حضرت آقا/ روایت برادر شهید طهرانی مقدم از پافشاری حضرت آقا در بازدید از حلبچه در جریان عملیات والفجر ۱۰

ایشان پرسیدند: این امانتی چیست؟

برادر شهید طهرانی مقدم در مورد استقبال حضرت آقا از آن نقاشی گفت: من ماجرای این نقاشی را به ایشان توضیح دادم و ایشان خیلی از آن استقبال کردند و خیلی از آن خوششان آمد و فرمودند: من این را به منزلمان می‌برم و آن نقاشی را همانجا با خود به منزلشان بردند.

ایشان معمولاً اشیاء قیمتی و به‌یاد ماندنی را به امام رضا (ع) هدیه می‌دهند. چند وقت پیش من به موزه امام رضا (ع) رفتم و دیدم که این عکس آنجاست.

طهرانی مقدم در مورد مأموریتی که برادرش وی را به خاطر آن به روسیه فرستاده بود، گفت: آن موقع دنیا ما را تحریم کرده بود. ما در جنگ مشکل سیم خاردار داشتیم. طبیعی بود که های‌تک (high tech) به ما نمی‌دادند. ما به روسیه رفته بودیم تا نمونه‌های مقداری از قطعات موشکی که می‌خواستیم در داخل کشور بسازیم را بیاوریم. حسن این نمونه‌قطعات را مهندسی معکوس می‌کرد. الآن ما به جایی رسیده‌ایم که موشک «فتاح» را به‌دست همین جوانان و دانشمندان خودمان رونمایی کرده‌ایم که همه صد درصد ایرانی هستند.

نقاشی یک نقاش مسیحی از عکس نماز جماعت حضرت آقا/ روایت برادر شهید طهرانی مقدم از پافشاری حضرت آقا در بازدید از حلبچه در جریان عملیات والفجر ۱۰

برادر شهید طهرانی مقدم در مورد عکسی که نقاشی شد، اظهار داشت: من در جریان عملیات والفجر ۱۰ در حلبچه و فرماندار نظامی حلبچه بودم. دیدم قبل از ظهر روز سوم فروردین ۱۳۶۷ که اواخر جنگ و اول عید بود، آقا به سنگر ما تشریف آوردند و فرمودند که شما گزارشی از وضعیت حلبچه بدهید. آن موقع ایشان در سِمَت ریاست جمهوری به جمهوری اسلامی خدمت می‌کردند.

وی ادامه داد: من شروع به گزارش مجاهدت از دادن کردم که آقا خطاب به من فرمودند: «تو با لباس کُردی هستی؟ خب کُردی بگو.» به ایشان گفتم که اگر من کُردی بگویم، شما متوجه نمی‌شوید.

طهرانی مقدم در مورد نمازی که رهبر معظم انقلاب اسلامی امام جماعت آن در حلبچه بودند، بیان کرد: زمانی که گزارش من تمام شد، ظهر بود. اذان گفتند و آقا با همان لباس سپاه که تنشان بود و یک چفیه که به حالت «تحت‌الحنک» بسته بودند، قامت بستند. ایشان یک چفیه روی شانه‌شان انداخته بودند که آن را روی سرشان گذاشتند؛ چون مستحب است که مردان در نماز تحت‌الحنک کنند. ایشان چفیه را انداختند و قامت به نماز بستند و نمازی به یاد ماندنی خواندند.

نقاشی یک نقاش مسیحی از عکس نماز جماعت حضرت آقا/ روایت برادر شهید طهرانی مقدم از پافشاری حضرت آقا در بازدید از حلبچه در جریان عملیات والفجر ۱۰

برادر شهید طهرانی مقدم ادامه داد: من سمت راست آقا بودم و شهید صیاد شیرازی در سمت چپ ایشان بود. نماز که تمام شد، ناگهان هواپیما‌های عراقی شروع به بمباران شیمیایی کردند. من به آقا گفتم: آقا، دارند شیمیایی می‌زنند؛ شما سریع بروید.

ایشان به من گفتند: من برای بازدید به جبهه آمده‌ام. نهایت آن، شهادت است.

گفتم: دارند شیمیایی می‌زنند و شما رئیس جمهور هستید. دیدم آقا به حرف من گوش نکردند. به صیاد شیرازی اشاره کردم و او تماس گرفت و یک هلی‌کوپتر آورد. آقا را در آغوش گرفتیم و سوار هلی‌کوپتر کردیم و از معرکه خارج کردیم.

وی در مورد اشخاص دیگری که در آن نماز جماعت حضور داشتند، اظهار داشت: اشخاص دیگری که در آن جمع نماز جماعت بودند، عبارتند از شهید علی صیاد شیرازی، «محسن رضایی» فرمانده کل سپاه، علیرضا افشار که در حال حاضر مشاور رئیس جمهور است و خیلی از فرماندهان دیگر بودند از جمله شهید قاسم سلیمانی که آن عقب ایستاده بود و در این عکس دیده نمی‌شود. وی همیشه می‌آمد و عقب می‌نشست. آنجا تمام جمع فرماندهان بودند.

طهرانی مقدم در مورد فعالیت‌های خود گفت: من هشت سال در قرارگاه رمضان داخل عراق بودم و بعد از دفاع مقدس، مدتی جانشین فرمانده سپاه لبنان و سوریه و مدتی هم وابسته نظامی در روسیه در یک پوششی بودم و هر جا که انقلاب اقتضا می‌کرد، من بودم. در سوریه و لبنان هم بودم.

وی در مورد فعالیت‌های این روز‌های خود بیان کرد: من یک بسیجی ساده بودم و هر جا که امام و رهبر معظم انقلاب اسلامی دستور دادند، ما بودیم. من الآن رئیس مؤسسه «شهدای غدیر ولایت» هستم. ما این مؤسسه را به دستور رهبر معظم انقلاب اسلامی تأسیس کردیم.

برادر شهید طهرانی مقدم در مورد مأموریت این مؤسسه گفت: مأموریت مؤسسه علمی، فرهنگی، ورزشی و خیریه است. این کنگره (کنگره بین‌المللی شهید طهرانی مقدم) هم که برگزار شده، تلاش مؤسسه «شهدای غدیر ولایت» بوده است و این برنامه، در راستای بخش فرهنگی این مؤسسه است.

طهرانی مقدم در مورد برادر دیگر شهیدش، شهید «علی طهرانی مقدم» گفت: برادرم علی روز ۲۱ رمضان سال ۱۳۴۱ به دنیا آمد و در ظهر عاشورا در سال ۱۳۵۹ در سوسنگرد شهید شد.

ماجرای نقاشی یک نقاش مسیحی از عکس نماز جماعت حضرت آقا/ روایت برادر شهید طهرانی مقدم از پافشاری حضرت آقا در بازدید از حلبچه در جریان عملیات والفجر ۱۰

وی با اشاره به اینکه شهید «علی طهرانی مقدم» یکی از همرزمان شهید چمران در سوسنگرد بود، ادامه داد: زمانی که رهبر معظم انقلاب اسلامی که به بیت شهید تشریف آوردند، ابتدا چشمشان به عکس علی افتاد و فرمودند که من آن موقع با شهید چمران وارد سوسنگرد شدم و اولین شهید مدافع سوسنگرد، علیِ شما بود.

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ماجرای نقاشی یک نقاش مسیحی از عکس نماز جماعت امام خامنه‌ای/ ماجرای پافشاری رهبر معظم انقلاب اسلامی برای بازدید از حلبچه در عملیات والفجر ۱۰

ماجرای نقاشی یک نقاش مسیحی از عکس نماز جماعت امام خامنه‌ای/ ماجرای پافشاری رهبر معظم انقلاب اسلامی برای بازدید از حلبچه در عملیات والفجر ۱۰ بیشتر بخوانید »

فیلم/ یک عیدی خوب برای ملت های ایران و عراق

فیلم/ یک عیدی خوب برای ملت های ایران و عراق



کرمانشاه- استاندار کرمانشاه با اشاره به بازگشایی مرز شوشمی پس از انتظار ۴۰ ساله مردم منطقه، گفت: بازگشایی این پایانه مرزی یک عیدی به ملت های ایران و عراق است.


دریافت
5 MB

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمدطیب صحرایی استاندار کرمانشاه در جمع خبرنگاران داخلی و خارجی اظهار کرد: در پی توافق استانداران حلبچه و کرمانشاه، امروز ۶ تیر در مراسمی مرز مسافری شوشمی پاوه به صورت رسمی به روی مردم و گردشگران باز و آرزوی ۴۰ ساله مردم منطقه محقق شد.

وی افزود: بازگشایی مرز مسافری شوشمی و تحقق آرزوی ۴۰ ساله مردم منطقه یک عیدی خوب به ملت‌های ایران و عراق است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ یک عیدی خوب برای ملت های ایران و عراق

فیلم/ یک عیدی خوب برای ملت های ایران و عراق بیشتر بخوانید »

روایتی دردناک از یک جنایت شیمیایی و مرگبار در حق کُردها

روایتی دردناک از یک جنایت شیمیایی و مرگبار در حق کُردها



امروز، ۲۶ اسفندماه سالگرد بمباران شیمیایی شهر نودشه شهرستان پاوه از توابع استان کرمانشاه توسط دژخیمان بعثی است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، عملیات موفقیت‌آمیز والفجر ۱۰ و تصرف برخی از مناطق کردستان عراق از جمله شهر حلبچه و روستاهای اطراف آن، در ۲۳ اسفند ۱۳۶۶ و مستقر شدن نیروهای نظامی ایران در آن منطقه، منجر به آن شد که صدام تصمیم گیرد، در پاسخ به این شکست، اقدامی خصمانه و تلافی‌جویانه در برابر مردم منطقه و در واقع فجیع‌ترین و بی‌رحمانه‌ترین گزینه، یعنی بمباران شیمیایی را انتخاب کند.

در ۲۵ اسفند دولت بعث با دستور مستقیم صدام اقدام به بمباران شیمیایی مردم خود در منطقه حلبچه کرد. صدام به پسرعمو و معاون خود، علی حسن‌المجید معروف به علی شیمیایی، دستور بمباران شیمیایی این مناطق را داد. براساس بررسی‌های سازمان ملل متحد که بعدها در قالب یک گزارش منتشر شد، در این حمله، از گاز خردل و چند ماده شیمیایی عامل اعصاب نامعلوم، استفاده شده بود.

یک روز پس از آن در حالی که چشم تمام دنیا معطوف به بمباران شیمیایی شهر حلبچه عراق بود مردم مظلوم و بیگناه شهر مرزی نودشه نیز آماج حملات شیمیایی هواپیماهای عراقی قرار گرفت.

شهر نودشه از توابع شهرستان پاوه در استان کرمانشاه مقاوم در ۲۶ اسفند سال ۱۳۶۶ راس ساعت ۱۰:۱۱ دقیقه صبح «یک روز بعداز بمباران شیمیایی حلبچه» توسط چند فروند هواپیمای سوخو ۲۴ رژیم بعث عراق برفراز شهر نودشه ظاهر می شوند و برگ دیگری بر تاریخ جنایات سفاکان رژیم بعث عراق را اضافه می‌نمایند و در دو نوبت شهر نودشه و مردم مظلوم را ددمنشانه آماج بمب‌های شیمیایی قرار می‌دهند و در همان روز ۸ نفر و روز بعد ۶ نفر به شهادت رسیدند و امروز تعداد شهدای شیمیایی شهر نودشه به ۱۷ نفر رسیده است.

نقطه عطف بمباران شیمیایی نودشه اصابت مستقیم بمب شیمیایی به خانه آقای فلاحی بود که باعث شهید شدن هفت تن از اعضای این خانواده شد و اما بعثی‌ها به همین یک‌بار بمباران شیمیایی شهر نودشه بسنده نکردند و در دو نوبت دیگر یعنی در اول فروردین سال ۱۳۶۷ همان سال باز هم بمب های شیمیایی و خردل را بر سر مردم مظلوم نودشه خالی کردند تا این شهر مقاوم سه بار شیمیایی شدن را تجربه کرده باشد و این فاجعه به هیروشیمای غرب تبدیل شود.

براساس کتاب «جنگ شیمیایی عراق و تجارب پزشکی آن» نوشته دکتر عباس فروتن در این حمله هشت بمب حاوی گازخردل به نودشه اصابت شده است که حداقل ۱۳ نفر در همان لحظه شهید و بیش از ۱۰۰ نفر دیگر مجروح شدند و حتی پیکر مطهر شهدای مظلوم بمباران شیمیایی شهر نودشه بدون تشییع به خاک سپرده شد.

مردمانی که در کوه‌ها بودند و آن‌ها که از بمباران جان سالم به در برده بودند برای کمک به یاری آسیب‌دیدگان شتافتند، غافل از اینکه بعثیان متجاوز برای گرفتن انتقام هشت سال مقاومت مردم مرزنشین نودشه از بدترین سلاح قرن یعنی بمبهای شیمیایی استفاده کرده بودند.

هر کدام از اهالی شهر نودشه که به محل حادثه نزدیک شد شربت شهادت نوشید یا هم‌اکنون به عنوان مصدوم شیمیایی روزگار را به سختی سپری می‌کند.

هرچند مقاومت جانانه مردم شهر نودشه به گوش جهانیان رسید و گروه‌هایی از سازمان‌های بین‌المللی و حقوق بشر از این شهر بازدید کردند، اما همزمانی این فاجعه با ژینوساید شهر حلبچه، زخم شیمیایی مردم نودشه را پنهان کرد و مورد توجه رسانه‌ها واقع نشد و در سکوت رسانه‌های خبری قرار گرفت.

حمله شیمیایی هواپیماهای متجاوز رژیم بعث عراق به شهر نودشه، به شهادت ۱۸ نفر و مجروح شدن بیش از ۱۰۰ تن انجامید و هنوز هم تعدادی از مردم مقاوم و شریف این شهر با آثار و پیامدهای این بمباران دست به گریبان هستند.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روایتی دردناک از یک جنایت شیمیایی و مرگبار در حق کُردها

روایتی دردناک از یک جنایت شیمیایی و مرگبار در حق کُردها بیشتر بخوانید »