منابع امنیتی ترکیه از دیدار «ابراهیم کالین» رئیس سازمان اطلاعات ترکیه (میت) با هیاتی از جنبش حماس و گفتوگو درباره رفتن به سوی مرحله دوم آتشبس خبر دادند.
به گزارش مجاهدت از مشرق، منابع امنیتی ترکیه گزارش دادند «ابراهیم کالین» رئیس سازمان اطلاعات ترکیه (میت) با هیاتی از جنبش حماس دیدار کرده و درباره اقدامات با هدف رفتن به سوی مرحله دوم آتشبس در غزه رایزنی کرده است.
خبرگزاری رویترز گزارش داد رئیس سازمان اطلاعات ترکیه در دیدار با رهبران حماس درباره اقدامات مرحله دوم توافق آتشبس در نوار غزه بحث و تبادل نظر کرد.
منابع ترکیهای میگویند در این دیدار، فراهم شدن شرایط لازم برای ورود به مرحله دوم توافق غزه مورد بررسی قرار گرفته است.
منابع مذکور تأکید کردند ریاست هیات حماس را «خلیل الحیه» رئیس هیات مذاکره کننده این جنبش بر عهده داشته است.
دیروز مارک روبیو وزیر خارجه آمریکا بر اهمیت تکمیل مرحله اول توافق توقف جنگ در غزه و رسیدن به مرحله دوم آن تأکید کرد.
او در ادامه دیدگاه خود برای آینده غزه، بیان داشت: «ما خواهان تسریع گامها برای ایجاد نیروی ثبات در غزه و تشکیل یک دولت تکنوکرات هستیم، اما این کار آسان نخواهد بود.»
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
مسیر صعود ممدانی از یک چهره نسبتاً ناشناخته در نظرسنجیها به جایگاه شهردار نیویورک، از سوی برخی رسانهها و تحلیلگران، “یک شگفتی سیاسی بزرگ” توصیف شده است.
به گزارش مجاهدت از سرویس جهان مشرق، «زُهران ممدانی»، سیاستمدار آمریکایی و شهردار منتخب نیویورک، سیری سریع و قابل توجه در عرصه سیاسی داشته است. او که یک سوسیالیست دموکرات است، از فعالیتهای محلی به مجلس ایالتی نیویورک راه یافت و سپس در رقابتی شگفتانگیز، شهردار پرجمعیتترین شهر آمریکا شد.
پیشینه شخصی و حرفهای
ممدانی متولد ۱۸ اکتبر ۱۹۹۱ در شهر کامپالا در اوگاندا است. پدرش، محمود ممدانی، استاد دانشگاه و مادرش، میرا نایر، کارگردان سینما هستند.
فارغالتحصیل دبیرستان علوم برانکس و دارای مدرک لیسانس در مطالعات آفریقا از کالج بودین (۲۰۱۴) است. او در دانشگاه، از بنیانگذاران گروه «دانشجویان برای عدالت در فلسطین» بود.
او در شروع فعالیتهای اجتماعی خود، به عنوان مشاور مسکن برای کمک به مالکان کمدرآمد در کوئینز فعالیت می کرد تا در مقابل اخطارهای تخلیه از آنها حمایت شود.
ممدانی به موسیقی، به ویژه موسیقی هیپهاپ علاقمند است و خود با نام مستعار “Young Cardamom” و “Mr. Cardamom” کارهایی در این ژانر منتشر کرده است.
ورود به سیاست و صعود
روند صعود سیاسی ممدانی بسیار سریع و مبتنی بر فعالیت در جناح چپ حزب دموکرات بود.
او فعالیت سیاسی خود را با کار داوطلبانه در یک کمپین شورای شهر در سال ۲۰۱۵ آغاز کرد. سپس به سوسیالیستهای دموکرات آمریکا (DSA) پیوست و به عنوان مدیر کمپین برای خضر الیتیم (نامزد شورای شهر) و راس بارکان (نامزد مجلس سنا) کار کرد. همچنین عضو اصلی کمپین تیفانی کابان برای رسیدن به منصب دادستانی شهر کوئینز مشارکت داشت.
در سال ۲۰۲۰، ممدانی برای کرسی حوزه ۳۶ (شامل آستوریا و بخشهایی از کویینز) در مجلس ایالتی نیویورک نامزد شد. او در انتخابات مقدماتی حزب دموکرات، آراولا سیموتاس، نماینده پنجدوره، را شکست داد و سپس در انتخابات سراسری بدون رقیب پیروز شد. او در سالهای ۲۰۲۲ و ۲۰۲۴ نیز بدون رقیب دوباره برای کرسی حوزه ۳۶ انتخاب شد
شهرداری نیویورک در سال ۲۰۲۵
در اکتبر ۲۰۲۴، ممدانی نامزدی خود برای شهرداری نیویورک را اعلام کرد. کارزار انتخاباتی او عمدتا بر مسائل معیشتی مانند اتوبوسهای رایگان، مراقبت دولتی از کودک{مثلا مهدکودکهای تحت هدایت و حمایت دولت}، مسکن مقرونبهصرفه و افزایش حداقل دستمزد متمرکز بود
او در ژوئن ۲۰۲۵، در یک پیروزی غیرمنتظره، اندرو کومو، فرماندار سابق ایالت نیویورک را در رقابتهای مقدماتی دموکراتها شکست داد. ممدانی در انتخابات سراسری ۴ نوامبر ۲۰۲۵ (۱۳ آبان ۱۴۰۴) با کسب ۵۰.۴٪ آرا، بار دیگر بر کومو (که این بار به عنوان مستقل شرکت کرده بود) و نامزد جمهوریخواه، کورتیس اسلیوا، پیروز شد و به عنوان شهردار منتخب نیویورک معرفی گردید. ممدانی در این مسیر، از حمایت چهرههایی مثل الکساندریا اوکازیو-کورتز (AOC) و برنی سندرز برخوردار بوده است. او قرار است در ۱ ژانویه ۲۰۲۶ کار خود را به عنوان شهردار نیویورک آغاز کند.
اهمیت و دستاوردها
پیروزی ممدانی از چند جهت تاریخی و قابل توجه است: او نخستین شهردار مسلمان، هندیتبار و از تبار جنوب آسیا در تاریخ نیویورک است.
او دومین شهردار سوسیالیست دموکرات این شهر پس از دیوید دینکینز و اولین شهردار نسل هزاره (متولدین دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰) نیویورک محسوب میشود.
مسیر صعود او از یک چهره نسبتاً ناشناخته در نظرسنجیها به جایگاه شهردار نیویورک، از سوی برخی رسانهها و تحلیلگران، “یک شگفتی سیاسی بزرگ” توصیف شده است.
مواضع جنجالی
زهران ممدانی یک منتقد سرسخت سیاستهای رژیم صهیونی در غزه شناخته می شود. او جنایات رژیم اسراییل در غزه را صراحتا «نسلکُشی» خوانده است. با این حال، او حملات ۷ اکتبر از سوی مقاومت فلسطین(عملیات طوفانالاقصی) را هم محکوم و تایید کرده که از حماس حمایت نمی کند. با این حال، مواضع صریح ضداسراییلی او باعث شده که ترامپ و جمهوریخواهان او را “حامی حماس” یا “سوسیالیست رادیکال” معرفی و حتی از این بابت، تهدید به قطع بودجه فدرال شهر نیویورک کنند.
سخنرانی پیروزی زهران ممدانی در انتخابات شهرداری نیویورک به صورت زنده از تلویزیون و رادیوی رژیم اسراییل پخش شد؛ نشانهای از نگرانی عمیق در این رژیم درباره شهردار شهری است که بزرگترین جمعیت یهودیان در جهان را در خود جای داده است.
آویگدور لیبرمن رهبر حزب راستگرای اپوزیسیون و وزیر خارجه پیشین رژیم صهیونی، از طریق سخنگوی خود گفت: «سیب بزرگ (شهر نیویورک) سقوط کرده است.» او از یهودیان نیویورک “که میخواهند زنده بمانند” خواست تا به “جایی که به آن تعلق دارند – سرزمین اسرائیل” مهاجرت کنند.
محدودیت قانونی برای «جهش» بزرگ
با این که ستاره اقبال سیاسی ممدانی پرفروغ به نظر می رسد، با این حال یک مانع بزرگ، سر راه بلندپروازیهایی فراتر از این(یعنی مثلا ریاست جمهوری)، پیش روی ممدانی هست. طبق بند ۵ ماده ۲، بخش ۱ قانون اساسی آمریکا، رییسجمهور آمریکا باید شهروند زادهی ایالات متحده باشد، این در حالی است که ممدانی در 1991 در اوگاندا به دنیا آمد و در 2018 شهروند قانونی ایالات متحده شد. به عبارت دیگر، او حتی اگر بخواهد هم نمی تواند نامزد ریاستجمهوری شود، چنانکه آرنولد شوارتزنگر یا ایلان ماسک هم چین مشکلی دارند.
با اینحال، ممدانی می تواند به صورت غیرمستقیم بر انتخابات ریاستجمهوری بعدی آمریکا تاثیرگذار باشد. هرچند او خود نمیتواند نامزد بشود، اما پیروزی چشمگیر اخیر او، هم محاسن و هم معایبی برای پایگاه سیاسی او(حزب دمکرات) خواهد داشت.
ممدانی حمایت قوی از جوانان، اقلیتها، و فعالان DSA (دموکرات سوسیالیستها) را پشت سر دارد. این حمایت عمدتا محصول مواضعی چون انتقاد از پلیس (او پلیس نیویورک را “نژادپرست” خوانده) و سیاستهای اقتصادی چپگرا و برنامههای مالیاتستانی او از اغنیاء است که میتواند منجر به مهاجرت ثروتمندان از شهر نیویورک شود.
در انتخابات ۲۰۲۸ او میتواند به عنوان “شاهزاده تاجبخش” پروگرسیوهای چپ عمل کند و پایگاه رای خود را پای کار پیروزی چهرهای مانند اوکازیو-کورتز ببرد.
در کل، تا اینجا، از چشمانداز جمهوریخواهان ممدانی بیشتر یک “عامل تشدیدکننده” شکاف در حزب دموکرات تحلیل می شود تا یک رقیب مستقیم. پیروزی او نشان میدهد که چپ پروگرسیو در حال قدرتگرفتن است، اما محدودیت قانونی(برای نامزدی ریاست جمهوری) و جنجالهای حاصل از مواضع او، میتواند به جمهوریخواهان (مثل ونس) کمک کنه تا دموکراتها را “رادیکال” جلوه دهند. سوسیالیسم پررنگ و مواضع ضداسراییلی او میتواند دموکراتهای میانهرو را بترساند و به سمت جمهوریخواهانی چون دسانتیس/ونس سوق دهد.
بر اساس اطلاعات موجود، هنوز زهران ممدانی به عنوان “امید اصلی” حزب دموکرات برای بازپسگیری ریاست جمهوری مطرح نشده است. پیروزی او در شهرداری نیویورک یک موفقیت بزرگ برای جناح چپ این حزب محسوب میشود، اما حزب دموکرات در سطح ملی هنوز در حال بازیابی استراتژی و شناسایی چهرههای جدید است.
با این حال، ممدانی در نقش یک نماد و «چالشگر» در سطح افکار عمومی مطرح شده است. پیروزی قاطع ممدانی به عنوان یک سوسیالیست دموکرات در مهمترین شهر آمریکا، بدون شک پیام مهمی دارد و او را به یک چهره ملی تبدیل کرده است:
نماد «جسارت و تغییر»
شماری از تحلیلگران آمریکایی پیروزی او را نشانه یک “جابهجایی عمیق در گفتمان دموکراتها” توصیف کردهاند. شعارهای او علیه نابرابری اقتصادی و “سلسله سیاسی” حاکم، خشم محافظهکاران و حتی بخشهایی از تشکیلات درون حزب دموکرات را برانگیخته است.
این پیروزی به جناح ترقیخواه و سوسیالیستهای دموکرات که پیش از این با نامهایی مانند برنی سندرز و الکساندریا اوکاسیو-کورتز شناخته میشدند، انرژی قابل توجهی میبخشد.
موفقیت ممدانی ثابت کرد که تمرکز بر مسائل ملموسی مانند بحران هزینههای زندگی، مسکن و دسترسی به مراقبتهای بهداشتی میتواند برای رأیدهندگان قانعکننده باشد
این همان موضوعی است که بسیاری از تحلیلگران، دموکراتها را به دلیل فاصله گرفتن از آن مورد انتقاد قرار میدهند.
چشمانداز نامشخص رهبری در حزب دموکرات
در حالی که ممدانی اکنون یک ستاره نوظهور است، صحنه رهبری حزب دموکرات بسیار شلوغ و پرچالش به نظر میرسد:
گزارشها حاکی از آن است که دموکراتها فاقد رهبری واحد و مشترک هستند و در مورد استراتژی آینده (تمرکز بر ضدیت با ترامپ//ارایه برنامههای مترقی و جنجالی) اختلاف نظر دارند.
البته نامهای دیگری برای آینده حزب بر سر زبانها است. گاوین نیوسام، فرماندار کالیفرنیا، با هوشمندی رسانهای، خود را به عنوان چهرهای ملی برای انتخابات ۲۰۲۸ مطرح کرده است.
همچنین از کامالا هریس (معاون رئیسجمهور سابق) به عنوان یک رهبر بالقوه نام برده میشود، اگرچه در مورد شانس او برای نامزدی ریاستجمهوری تردیدهایی وجود دارد.
ممدانی هنوز نتوانسته بر سر حمایت از خود در حزب دمکرات انسجام ایجاد کند. گزارشهایی منتشرشده که نشان می دهد حتی باراک اوباما نیز از ممدانی حمایت نکرده است. این موضوع میتواند نشاندهنده شکاف بین نسل قدیم حزب و جناح چپ رادیکال باشد.
جمعبندی: یک امید بالقوه، اما نه تنها امید
با در نظر گرفتن تمام این جوانب، میتوان اینگونه جمعبندی کرد:
ممدانی یک “امید” مهم برای دموکراتها است. او اثبات کرده که یک گفتمان اقتصادی چپگرا میتواند در یک رقابت بزرگ پیروز شود و انرژی جدیدی به پایگاه حزب تزرق کند.
اما او هنوز “امید اصلی” برای بازپسگیری کاخ سفید محسوب نمیشود. مسیر او به سمت ریاستجمهوری بسیار طولانی است و حزب دموکرات هنوز در حال ارزیابی راهبردهای مختلف و چندین چهره بالقوه است.
موفقیت نهایی ممدانی در عرصه ملی به عملکرد او در شهرداری نیویورک و تواناییاش در گسترش پایگاه حمایتی، فراتر از جناح چپ حزب، بستگی خواهد داشت.
یک «مسلمان» طرفدار حقوق دگرباشان!
ممدانی بارها خودش را یک “سوسیالیست دموکرات” معرفی کرده و عضو DSA (Democratic Socialists of America) هم هست، یعنی جریانی که حقوق LGBTQ+ را بخشی از “عدالت اجتماعی فراگیر” میبیند. ممدانی در مصاحبه با نشریه سوسیالیست «ژاگوبن» و همچنین نیویورکتایمز، موضع خود را تصریح کرده که مبارزه برای حقوق دگرباشان بخشی از مبارزه طبقاتی است، چرا که به زعم او، “سرمایهداری از تبعیض برای ایجاد تفرقه در نیروی کار استفاده میکند.”
او در کمپین شهرداری خود، قول داده که شهر نیویورک را به “پناهگاه امن برای افراد ترنس” تبدیل کند؛ مدارس را با آموزش جنسیتی فراگیر تجهیز کند، و بخشی از بودجه پلیس را به برنامههای سلامت روان LGBTQ+ منتقل نماید. به بیان دیگر، کمابیش طنین برنامههای جنبش موسوم به «بیدار»(woke) را می توان در شعارها و برنامههای او دید.
واضح است که این مواضع ممدانی ریشه در سکولاریسم چپ، و نه اسلام سیاسی، دارد. او بارها تصریح کرده که ایمان شخصیش(مسلمان بودن) جدا از سیاستورزی عمومی اوست و دین نباید در سیاست وارد شود. این دقیقا مشابه مواضع ایلهان عمر یا رشیده طالب است که هر دو مسلمان هستند، اما از ازدواج همجنسگرایان حمایت کردهاند.
این که آیا این تضاد، در پایگاه رای ممدانی اثر تعیینکنندهای ایجاد کرده باشد، فعلا با قراین مطابقت ندارد. پایگاه رأی اصلی ممدانی ترکیبی ازجوانان سفیدپوست پروگرسیو یا مترقی (اکثریت حامیان DSA در بروکلین/کویینز)، اقلیتهای جنسی (LGBTQ+ نیویورک یکی از بزرگترین بلوکهای رأیدهنده به دموکراتهاست)، مسلمانان و مهاجران جنوب آسیا (عمدتاً در مناطق مثل Jackson Heights)
شاید تنها برخی امامان محلی و شماری از نمازگزاران متاثر از آنان در شهر کوئینز مواضع اینچنینی ممدانی را با دین سازگار ندانستند، که این دسته یا رای ندادند و یا به رقیب ممندانی رای دادند.
اما در جامعه «دگرباشان» شاهد حمایت نسبتا منسجمی از ممدانی بودهایم و گروههای فعال حقوق همجنسگرایان مثل NYC Queer Democrats علاوه بر حمایت قاطع، حتی کمپین جداگانهای برای او راه انداختند.
در بین جوانان مسلمان دارای حق رای، کمی انشقاق آراء محسوستر بوده است، اما با اینحال، اکثریت رایدهندگان این گروه باز از ممدانی حمایت می کردند. مثلا طبق نظرسنجی موسسه CUNY ۶۲ درصد مسلمانان زیر ۳۵ سال نیویورک از حقوق ترنس حمایت میکنند.
در انتخابات، صرفا 3 تا 5 درصد از رأیدهندگان مسلمان (طبق نظرسنجی exit poll نیویورک) به خاطر این موضوع(LGBTQ) به کومو یا سلیوا رأی دادند. در واقع، اکثر آنان مسائل اقتصادی (اجاره، حملونقل) را اولویت قرار دادند.
ممدانی هم در جریان کمپین تبلیغاتی خود، تلاش کرده تا مرتب بر موضع سکولاریستی خود تاکید کند، چنان که در مساجد محلی صحبت کرده و گفته “من مسلمانم، اما نماینده همه نیویورکیها هستم، از جمله برادران و خواهران queer”.
در واقع، ممدانی با تاکید بر این ترکیب «مسلمان + سوسیالیست + حامی دگرباشان» خود را به عنوان نماد “چپ چندفرهنگی” جا انداخته است. البته این دقیقا چیزی است که جمهوریخواهان از آن برای زدن دمکراتها و تقویت بدنهی اجتماعی خود بهره می برند. کارشناسانی مثل بیل ماهر و تحلیلگران هفتهنامه نیوزویک مدعی هستند که مواضع سوسیالیستی و ضداسرائیلی ممدانی می تواند دموکراتها را در انتخابات میان-دورهای ۲۰۲۶ و ریاستجمهوری ۲۰۲۸ تضعیف کند- مثلاً جی. دی ونس (معاون ترامپ و از گزینههای مطرح برای دور بعد ریاست جمهوری) میتواند از ممدانی به عنوان نوعی “تبلیغ منفیِ زنده” علیه چپ رادیکال استفاده کند. جمهوریخواهان سعی دارند او را “چهرهی جدید دموکراتها” جلوه دهند تا در ایالتهای کلیدی (مثل پنسیلوانیا یا میشیگان) به ضرر دموکراتها کار کند.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
به گزارش مجاهدت از خبرنگار بینالملل دفاعپرس، «ناصر ابوسرور» نویسندهی برجستهی فلسطینی که ماه گذشته پس از ۳۲ سال از زندانهای اسرائیل آزاد شد، دربارهی تجربهی خود در دو سال پایانی حبس، گفت: «شکنجه در این دو سال که با جنگ غزه همزمان بود بهطور چشمگیری افزایش یافت. اسرائیل زندانها را بهعنوان جبههای دیگر از جنگ غزه میدهد».
این نویسنده ۵۶ ساله که خاطراتش در زندان به هفت زبان ترجمه شده، یکی از ۱۵۰ زندانی فلسطینی محکوم به حبس ابد هست که در چارچوب آتشبس غزه آزاد و بلافاصله به مصر تبعید شده؛ جایی که بیشتر زندانیان فلسطینی آزاد شده همچنان در بلاتکلیفی بهسر میبرند.
وی با اشاره به افزایش ضربوشتم، محرومیت از دسترسی به غذا و سیستم گرمایش پس از هفت اکتبر، اظهار کرد: «پس از شروع جنگ، یونیفرم نگهبانان زندان تغییر کرد و روی سینهیشان برچسبی با عنوان جنگجو نصب شد. آنها شروع کردند به ارتکاب رفتارهای جنگی و جبههای دیگر را در زندان گشودند؛ یعنی کتک زدن، شکنجه و قتل عمدی زندانیان. هر جایی که دوربین نبود، محل شکنجه بود. دستهایمان را از پشت میبستند، ما را روی زمین میانداختند و با پاهایشان لگدمالمان میکردند».
سازمان ملل متحد قتل ۷۵ زندانی فلسطینی را در زندانهای اسرائیل در حد فاصل ۷ اکتبر ۲۰۲۳ تا ۳۱ اوت ۲۰۲۵ ثبت کرده هست. ابوسرور اکنون با «شوک سرگیجهآور» انتقال مستقیم از شرایط خشن زندان به هتلی پنجستاره در قاهره مواجه هست.
ابوسرور در انتفاضهی اول فلسطین -۱۹۸۷ تا ۱۹۹۳- شرکت کرد و به اتهام مشارکت در قتل یک مأمور شینبت به حبس ابد محکوم شد؛ مأموری که تلاش میکرد پسرعموی ابوسرور را به همکاری با اسرائیل وادار کند. در طول سه دهه حضور در زندان که با دورههای طولانی حبس انفرادی همراه بود، او مدرک کارشناسی و سپس کارشناسی ارشد علوم سیاسی را کسب کرد. در این مدت اشعار و آثار ادبی وی از زندان به بیرون قاچاق میشد.
خاطرات او در زندان با عنوان «روایت یک دیوار: تأملاتی درباره امید و آزادی» از طریق مکالمات تلفنی با یکی از بستگانش طی بیش از دو سال به بیرون منتقل شد. این اثر به هفت زبان ترجمه شده و نامزد دریافت جایزه ادبیات عرب از مؤسسه جهان عرب در پاریس هست.
در طول سه دهه تمام درخواستهای او برای آزادی از زندان بیپاسخ ماند. در نتیجه وقتی پس از آتشبس ۱۰ اکتبر، نام ابوسرور برای آزادی قرائت شد، او نتوانست این مساله را باور کند. وی میگوید: «زندانبانها اسامی را اعلام میکردند و من روی تخت در سلول شماره ۶ نشسته و مطمئن بودم که جزو آنها نیستم، چون بارها در طول این سالها باید آزاد میشدم. این اتفاق – امیدواری به آزادی و سپس ناامیدی – آنقدر بزرگ و دردناک بود که نمیخواستم درگیرش شوم. این یک مکانیسم دفاعی بود. با خودم میگفتم این ربطی به من ندارد. اما بعد ماموران به سلول من آمدند و گفتند ناصر، آماده شو. اینگونه بود که لطف خدا بالاخره شامل حال من شد. دوستانم مرا در آغوش گرفتند و بوسیدند و من هنوز هم در ناباوری به سر میبرم».
«ایتمار بنگویر» صهیونیست وحشی و وزیر امنیت ملی اسرائیل، با افتخار گفته بود که تحت مدیریت او، زندانهای اسرائیل دیگر «اردوگاه تفریحی» نیستند. پس از شروع جنگ تمام اقلام فرهنگی از جمله کتاب، دفتر و قلم از زندانیان گرفته شد.
ابوسرور در این باره میگوید: «پس از ۷ اکتبر حیات فرهنگی در زندان پایان یافت و ما فقط برای بقا زندگی میکردیم. هر کس سعی میکرد بهنحوی زنده بماند. ما همیشه گرسنه بودیم. زندانیان فقط یک دست لباس نازک داشتند و شبهای زمستان از سرما میلرزیدیم». بدنهای ما ضعیف شده بود تا جایی که حتی دمای متوسط را هم نمیتوانستیم تحمل کنیم. هر وقت کسی قرار بود از زندان برود، همه سعی میکردند با او دوست شوند تا شاید تیشرت یا لباس زیر خود را به آنها ببخشد».
وی میافزاید: «۲۴ ساعت مانده به آزادی تحت یک دوره ضرب و شتم شدید قرار گرفتیم. در سفر ۴۸ ساعتهای که پس از آن انجام شد، اجازه نداشتیم پردههای اتوبوسها را کنار بزنیم. اتوبوسها ما را از سرزمینهای اشغالی خارج کردند و به گذرگاه رفح در مصر رساندند. تنها پس از ورود به مصر بود که برای نخستینبار آسمان را خارج از زندان دیدم».
او دربارهی حال و هوای پس از آزادی اظهار میکند: «اتوبوسها ۱۵۴ زندانی آزاد شده را در یکی از هتلهای لوکس قاهره پیاده کردند که خودش شوک بزرگی بود. من در تمام عمرم به هتل نرفته بودم و همه چیز را مثل یک کودک برای اولینبار تجربه میکردم؛ استفاده از آسانسور، یاد گرفتن کار با امکانات اتاق و دوش گرفتن. اما شوک بزرگتر دیدار با چهار خواهر و یک برادرم پس از ۳۲ سال بود. من استرس زیادی داشتم. این دیدار برایم دردناک بود، چون سالهای سال از آن محروم بودم. از خودم میپرسیدم: آیا مجازم آنها را در آغوش بگیرم»؟
زندانیان فلسطینی آزاد شده در هتل تحت نظر مأموران امنیتی مصر بودند و با نگاه به گردشگران غربی سعی میکردند، یاد بگیرند که چگونه در هتل رفتار کنند. ابوسرور در این باره میگوید: «صبح که بوفه و آن همه غذا را دیدیم، شوکه شدیم. بچهها هر کدام دو کیلو غذا در بشقابشان کشیدند که صحنهای سوررئال بود. خجالتزده بودیم. نمیدانستیم با چاقو و چنگال چه کنیم. احساساتم درهم و پرتنش بود. زبانم قفل شده بود و نمیتوانستم برای چیزهای اطرافم معنایی پیدا کنم».
پس از آنکه روزنامه دیلیمیل گزارشی منتشر کرد مبنی بر حضور زندانیان فلسطینی آزادشده در میان گردشگران غربی و در هتلی که آن را «هتل حماس» نامید، به این گروه فلسطینی دو ساعت فرصت داده شد تا وسایلشان را جمع کنند و به هتلی دیگر در بیابانهای قاهره منتقل شوند. این جابهجایی ناگهانی و مسافرت اجباری با اتوبوس برای ابوسرور و یارانش بار دیگر خاطرات تلخ زندان را زنده کرد. او پیشنهادهایی از چند کشور مختلف برای اقامت بلندمدت دریافت کرده و برای انتخاب محل اقامت خود در حال بررسی هست.
انتهای پیام/ ۹۴۴
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست
جنبشهای مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) و جهاد اسلامی در بیانیهای اعلام کردند که جسد یک اسیر دیگر رژیم صهیونیستی را امشب (جمعه شب) تحویل خواهند داد.
به گزارش مجاهدت از مشرق از فلسطین الیوم، جنبشهای حماس و جهاد اسلامی در این بیانیه افزودند که در چارچوب توافق «طوفان الاقصی» برای مبادله اسیران، ساعت ۲۱ به وقت غزه، جسد یک اسیر صهیونیست را به صلیب سرخ تحویل میدهند.
این جسد در شهر خان یونس در جنواب نوار غزه کشف شده است.
به گزارش مجاهدت از ایرنا، حازم قاسم سخنگوی جنبش حماس پیش تر در گفت وگو با شبکه الجزیره مباشر تأکید کرد که این جنبش با وجود تمامی موانع و مشکلات موجود در حال ادامه کار برای تکمیل روند تحویل اجساد اسیران رژیم صهیونیستی است.
وی افزود: ما با تمام توان برای نهایی کردن مسیر کامل تبادل در سریعترین زمان ممکن تلاش میکنیم.
به گفته منابع محلی، عملیات میدانی جستوجو همچنان در چند منطقه شرقی نوار غزه ادامه دارد و همکاری میان گردانهای القسام و نهادهای بینالمللی برای ساماندهی روند انتقال اجساد اسرای صهیونیست برقرار است.
رژیم صهیونیستی هفتم اکتبر ۲۰۲۳ (۱۵ مهر ۱۴۰۲) جنگ علیه نوار غزه را با دو هدف اصلی از بین بردن جنبش حماس و بازگرداندن اسیران صهیونیست از این منطقه آغاز کرد اما در رسیدن به این اهداف شکست خورد و ناچار شد به توافق با جنبش حماس برای تبادل اسیران روی آورَد.
جنبش حماس روز پنجشنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۴ با صدور بیانیهای به طور رسمی دستیابی به توافق پایان جنگ در نوار غزه و تبادل اسرا را اعلام کرد.
ارتش رژیم صهیونیستی نیز ظهر جمعه ۱۸ مهر ۱۴۰۴ به صورت رسمی از اجرایی شدن آتشبس در نوار غزه خبر داد و اعلام کرد: براساس توافق، نیروهای اسرائیلی در مناطق خاصی از نوار غزه مستقر خواهند ماند و رفت و آمد از جنوب به شمال نوار غزه از طریق خیابان الرشید و جاده صلاح الدین مجاز خواهد بود.
مرحله اول طرح صلح ترامپ با هدف پایان دادن به دو سال جنگ ویرانگر در غزه از ۹ اکتبر ( ۱۷ مهر ۱۴۰۴) آغاز شد. این طرح با میانجیگری مصر، قطر و ترکیه در شرمالشیخ به امضا رسیده است.
این درحالی است که رژیم صهیونیستی همچنان به کارشکنی در اجرایی شدن مفاد مرحله اول آتش بس و نقض مکرر آن با کشتار فلسطینیها و تخریب غزه ادامه میدهد.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
ارتش اسرائیل اعلام کرد جسد فرمانده «اساف حمامی» بالاترین افسر نظامی این رژیم که توسط گروههای مقاومت فلسطین اسیر شده بود، دریافت کرده است.
به گزارش مجاهدت از مشرق، ارتش رژیم صهیونیستی و دفتر نخستوزیری این رژیم، امروز (دوشنبه)، با صدور بیانیههایی جداگانه اعلام کردند اجساد سه نظامی جدید را دریافت کردهاند که هویت هر سه نفر آنها شناسایی شده است.
بر اساس این بیانیه، یکی از اجساد تحویلگرفتهشده «اساف حمامی» فرمانده تیپ جنوبی لشکر غزه و عالیترین مقام نظامی اسرئیلی است که گروههای مقاومت فلسطین او را طی جنگ به اسارت خود درآورده بودند.
کتائب القسام، شاخه نظامی حماس، اساف حمامی را طی نبرد «طوفان الاقصی» در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ به اسارت گرفت. قسام اعلام کرده بود که حمامی حین اسارت زخمی شده است، اما پیش از این سرنوشت او مشخص نبود.
شاخه نظامی حماس در عملیات هفتم اکتبر توانسته بود تیپ تحت فرماندهی اساف حمامی را بهطور کامل فلج کند.
ارتش اسرائیل در اطلاعیه امروز خود تأیید کرد که دو جسد دیگر دریافت شده، متعلق به نظامیان این رژیم بودهاند.
به گزارش مجاهدت از رسانههای اسرائیلی، هنوز هشت جسد دیگر اسرای اسرائیلی در نوار غزه باقی مانده است.
بر اساس توافق آتشبس غزه، نیروهای مقاومت فلسطین بهازای آزادی اسرای فلسطینی و عقبنشینی ارتش رژیم صهیونیستی، متعهد شدهاند اجساد اسرای اسرائیلی را از طریق صلیب سرخ جهانی به تلآویو تحول دهند.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است