حمید حکیم الهی

دستور به حاج احمد برای نگه داشتن تنگه رقابیه را با یک ژ۳

زیرکی شهید احمد کاظمی برای نگهداشتن تانک‌های غنیمتی برای نیروهای خودش


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «حمید حکیم الهی» رزمنده و جانبازان دوران دفاع مقدس روایتی از فعالیت‌های حاج احمد کاظمی نقل کرده است که در ادامه می‌خوانید.

قبل از عملیات مقدماتی مجید بقایی به من گفت: «برو دنبال احمد غلامپور و احمد کاظمی بیارشون اینجا.» به دنبالشان رفتم و به اتفاق به دفتر مجید رفتیم. بعد از صرف صبحانه در دفتر با استیشن مجید حرکت کردیم. البته من آنجا مسئولیتی نداشتم. مجید پشت فرمان نشست و ما را به سمت روستای شمکلی برد.

از روستای شمکلی نیز به طرف رقابیه حرکت کردیم. احمد کاظمی با همان لحن خاصش خاطره‌ای را برای ما تعریف کرد و گفت: قبل از عملیات فتح‌المبین، غلامعلی رشید من را صدا زد و گفت: «احمد، بیا کارت دارم.» رفتم، تا من را دید یک نقشه پهن کرد روی زمین و دست گذاشت روی یک نقطه و گفت: «می‌دونی این چیه؟» گفتم: «نه.» گفت: «اینجا یه تنگه‌ست، بهش می‌گن تنگه رقابیه. احمد جان از نقطهٔ رهایی تا تنگه چهار کیلومتر میری، اونجا رو می‌گیری و با یه ژ۳ نگهش می‌داری.» همچین گفت با یک ژ۳ که من فکر کردم، آیفا (کامیون) که می‌خواد توی این تنگه بپیچه تهش گیر خواهد کرد.

شب عملیات فتح‌المبین چهار کیلومتر رفتیم. داشت صبح می‌شد. رشید پشت بی‌سیم گفت: «احمد کجایی؟» گفتم: «والله من اینجا تنگه‌ای نمی‌بینم.» گفت: «الان کجایی؟ سمت چپت رو نگاه کن، چی می‌بینی؟» گفتم: «دو کیلومتر پایین‌تر یه کوه می‌بینم. دو کیلومتر به سمت راست هم کوه می‌بینم.» گفت: «خودشه. نگهش دار.» گفتم: «تو که گفتی تنگه‌ست! برو ژسه رستم رو بیار اینجا رو نگه داره، تو گفتی با یه ژ۳ می‌شه!» من نقشه نمی‌دونستم. او هم همچین گفته بود تنگه که من فکر کردم یک راه باریکه. درمنطقه که رفتم دیدم پهنایش چهار کیلومتر هست.

مجید از فرصت استفاده کرد و گفت: «شنیدم توی عملیات ثامن‌الائمه تانک رو کردی زیر خاک، درسته؟» غلامپور خندید و گفت: «برادر احمد این‌جوریه؟» مجید با اصرار پرسید: «بگو جان احمد چی بوده ماجرا؟» احمد گفت: «بعضی‌ها می‌خواستن تانکا رو ببرن برای خودشون. من پلاستیک کشیدم روی تانکا. بعد با لودر خاک ریختم روشون. خب نیروی متخصص نداشتم که بتونه تانک برونه. از طرف دیگه زورم می‌اومد تانکا رو دودستی تقدیم آن‌ها کنم. نیرو‌های خودم اونا رو غنیمت گرفته بودن. ده دوازده تا تانک بود. آن‌ها که اومدن هیچی ندیدن. با بی‌سیم به عقب گزارش دادن که اینجا تانکی نیست. نمی‌دونستن تانکا زیر اون تپه‌های مصنوعیه.»

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

زیرکی شهید احمد کاظمی برای نگهداشتن تانک‌های غنیمتی برای نیروهای خودش بیشتر بخوانید »

دستور به حاج احمد برای نگه داشتن تنگه رقابیه را با یک ژ۳

دستور به حاج احمد برای نگه داشتن تنگه رقابیه را با یک ژ۳


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، حمید حکیم الهی رزمنده و جانبازان دوران دفاع مقدس روایتی از فعالیت‌های حاج احمد کاظمی نقل کرده است که در ادامه می‌خوانید.

قبل از عملیات مقدماتی مجید بقایی به من گفت: «برو دنبال احمد غلامپور و احمد کاظمی بیارشون اینجا.» به دنبالشان رفتم و به اتفاق به دفتر مجید رفتیم. بعد از صرف صبحانه در دفتر با استیشن مجید حرکت کردیم. البته من آنجا مسئولیتی نداشتم و طفیلی بودم. مجید پشت فرمان نشست و ما را به سمت روستای شمکلی برد. از روستای شمکلی نیز به طرف رقابیه حرکت کردیم. احمد کاظمی با همان لحن خاصش خاطره‌ای را برای ما تعریف کرد و گفت: قبل از عملیات فتح‌المبین، رشید من رو صدا زد و گفت: «احمد، بیا کارت دارم.» رفتم، تا من رو دید یه نقشه پهن کرد روی زمین و دست گذاشت روی یه نقطه و گفت: «می‌دونی این چیه؟» گفتم: «نه.» گفت: «اینجا یه تنگه‌ست، بهش می‌گن تنگه رقابیه. احمد جان از نقطهٔ رهایی تا تنگه چهار کیلومتر می‌ری، اونجا رو می‌گیری و با یه ژ۳ نگهش می‌داری.» همچین گفت با یه ژ۳ که من فکر کردم، آیفا (کامیون) که می‌خواد توی این تنگه بپیچه تهش گیر می‌کنه.

شب عملیات فتح‌المبین چهار کیلومتر رفتیم. داشت صبح می‌شد. رشید پشت بی‌سیم گفت: «احمد کجایی؟» گفتم: «والله من اینجا تنگه‌ای نمی‌بینم.» گفت: «الان کجایی؟ سمت چپت رو نگاه کن، چی می‌بینی؟» گفتم: «دو کیلومتر پایین‌تر یه کوه می‌بینم. دو کیلومتر به سمت راست هم کوه می‌بینم.» گفت: «خودشه. نگهش دار.» گفتم: «تو که گفتی تنگه‌ست! برو ژسه رستم رو بیار اینجا رو نگه داره، تو گفتی با یه ژ۳ می‌شه!» من نقشه نمی‌دونستم. اون هم همچین گفته بود تنگه که من فکر کردم یه راه باریکه. توی منطقه که رفتم دیدم پهناش چهار کیلومتره.

مجید از فرصت استفاده کرد و گفت: «شنیده‌م توی عملیات ثامن‌الائمه تانک رو کردی زیر خاک، درسته؟» غلامپور خندید و گفت: «برادر احمد این‌جوریه؟» مجید با اصرار پرسید: «بگو جان احمد چی بوده ماجرا؟» احمد گفت: «بعضی‌ها می‌خواستن تانکا رو ببرن برای خودشون. من پلاستیک کشیدم روی تانکا. بعد با لودر خاک ریختم روشون. خب نیروی متخصص نداشتم که بتونه تانک برونه. از طرف دیگه زورم می‌اومد تانکا رو دودستی تقدیم آن‌ها کنم. نیرو‌های خودم اونا رو غنیمت گرفته بودن. ده دوازده تا تانک بود. آن‌ها که اومدن هیچی ندیدن. با بی‌سیم به عقب گزارش دادن که اینجا تانکی نیست. نمی‌دونستن تانکا زیر اون تپه‌های مصنوعیه.»

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دستور به حاج احمد برای نگه داشتن تنگه رقابیه را با یک ژ۳ بیشتر بخوانید »

فیلم/سخت ترین مراحل عملیات آزادسازی خرمشهر

فیلم/سخت ترین مراحل عملیات آزادسازی خرمشهر



گفتگو درباره عملیات «الی بیت المقدس»

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه جهاد و مقاومت مشرق، همزمان با سی و نهمین سال گشت عملیات بیت المقدس، نخستین جلسه از برنامه «میز جنگ» برگزار و منتشر شد. در این برنامه، با حضور دو تن از رزمندگان و پژوهشگران دفاع مقدس، سخت ترین مراحل عملیات آزادسازی خرمشهر مورد بازخوانی و بررسی قرار گرفت. اساتید ارجند، آقایان گلعلی بابایی و حمید حکیم الهی، هر دو از محققان فعال در حوزه مستندنگاری سال های دفاع مقدس بوده و افتخار حضور در جبهه های جنگ را نیز داشته اند.

سلسله برنامه های «میز جنگ» به همت «رسانه اروند» تهیه و در پایگاه خبری-تحلیلی مشرق، در اختیار علاقمندان تاریخ و فرهنگ دفاع مقدس قرار خواهد گرفت

بخش اول:

بخش دوم:



منبع خبر

فیلم/سخت ترین مراحل عملیات آزادسازی خرمشهر بیشتر بخوانید »