حمید داودآبادی

ماجرای لقب «خامنه‌ای کوچک» به شهید «سید حسن نصرالله»+ عکس

ماجرای لقب «خامنه‌ای کوچک» به شهید «سید حسن نصرالله»+ عکس


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: شهید «سید حسن نصرالله» دبیرکل حزب‌الله لبنان، عکسی را با جمعی از رزمندگان دفاع مقدس که به لبنان رفته بودند، گرفته هست که این‌روزها پس از شهادت سید مقاومت، این عکس در فضای مجازی دست‌به‌دست می‌شود؛ اما ماجرای این عکس چیست؟

از سمت راست: «یوسف عنایتی»، شهید «سید حسن نصرالله»، «حمید داودآبادی»، شهید «یوسف علمداری»

«حمید داودآبادی» نویسنده دفاع مقدس، یکی از افراد حاضر در این عکس هست که ماجرای عکس را چنین روایت کرده هست: «سال ۱۳۶۲ که حزب‌الله هنوز تشکیل نشده بود، به لبنان رفته بودم که «سیدعباس موسوی» و «سیدحسن نصرالله» نیز در بعلبک حضور داشتند. نماز‌های جماعت ظهر و به‌ویژه نمازجمعه را در مسجد امام علی (ع) بعلبک سیدحسن نصرالله اقامه می‌کرد و همان زمان بود که من جذب سید حسن شدم.

سید حسن نصرالله، ملاحت قشنگی داشت و همان‌زمان بچه‌های حزب‌الله به یک اسم می‌شناختنش و به او می‌گفتند: «خامنه‌ای کوچک». همه ایشان را به آقا منصوب می‌کردند و البته زمانی هم که با ایشان هم‌صحبت می‌شدیم، حس می‌کردیم که واقعا حضرت آقا دارند با ما صحبت می‌کنند. شب‌ها به‌همراه پسرشان شهید هادی می‌آمدند بعلبک و کلاس تاریخ مقاومت لبنان را برای ما برگزار می‌کرد و با اینکه سیدعباس را هم دوست داشتم؛ اما سیدحسن چیز دیگری برای من بود».

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

ماجرای لقب «خامنه‌ای کوچک» به شهید «سید حسن نصرالله»+ عکس بیشتر بخوانید »

عکس حجله‌ای فرمانده

آخرین عکس فرمانده که عکس روی حجله‌اش شد


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «عکس شهادت» در جبهه‌ها، تصاویری بود که گاهاً رزمندگان برای خود تهیه کرده و یا افرادی به این نیت از آن‌ها تهیه می‌کردند و این عکس برخی اوقات دقیقاً عکسی می‌شد که پس از شهادت‌شان روی حجله‌ها یا اعلامیه‌های آن‌ها نصب می‌کردند.

تصویری که در ادامه می‌بینید نیز همین حکایت درباره آن صدق می‌کند. این عکس متعلق به شهید «علی‌اصغر صفرخانی» فرمانده گردان «شهادت» لشکر ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) است که «حمید داودآبادی» قبل از شهادتش، به نیت آن‌که این عکس را روی حجله‌اش بزند، از وی تهیه کرده و فردای آن‌روز این فرمانده دلاور به شهادت رسیده و عکس مذکور، عکس روی حجله وی شده است.

حمید داودآبادی عکاس این عکس، ماجرای تهیه عکس حجله شهید «علی‌اصغر صفرخانی» را این‌گونه روایت کرده است:

دم غروب بود. عصر روز دوشنبه ۹ تیر ۱۳۶۵، چند روزی بود که ارتش عراق شهر مهران را اشغال کرده بود؛ حضرت امام خمینی (ره) فرموده بودند: «مهران باید آزاد شود».

بنا شد آن شب، گردان شهادت به فرماندهی «علی اصغر صفرخانی» خط شکن باشد. قرار بود نیرو‌های گردان، اولین نفراتی باشند که در تاریکی شب، وارد دشت روبه‌رو شوند، به تیربار‌های دشمن حمله کنند، خط را بشکنند تا نیرو‌های دیگر گردان‌ها بروند برای آزادسازی مهران؛ که رفتند و مهران را دو سه روز بعد آزاد کردند.

دم غروب بود. فرمانده گردان، آمده بود تا برای آخرین‌بار، از بالای خاکریز، وضعیت خط مقدم دشمن را زیر نظر بگیرد. وقتی از خاکریز پایین آمد، دوربین عکاسی را از کوله‌پشتی درآوردم. ازش خواستم با آن چهره خاکی، بایستد تا عکسی تکی از او بگیرم.

ایستاد، عکس گرفتم و با خنده گفتم: «برادر صفرخانی، ان‌شاءالله این عکس رو می‌زنم روی حجله تون». خندید و گفت: «عمرا اگه بتونی»؛ و خندیدم و گفتم: «حالا می‌بینیم».

فردا صبح، سه‌شنبه دهم تیر ۱۳۶۵، وقتی «علی‌اصغر صفرخانی» فرمانده گردان شهادت به شهادت رسید، همین عکس را در قطع بزرگ چاپ کردم و بر حجله‌اش نشاندم.

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آخرین عکس فرمانده که عکس روی حجله‌اش شد بیشتر بخوانید »

کدام ناشران پایداری بیشتر درخشیدند +‌ عکس

کدام ناشران پایداری بیشتر درخشیدند +‌ عکس



شاید بتوان غرفه مکتب حاج قاسم را گل سرسبد همه غرفه‌های ناشران ادبیات پایداری در نمایشگاه دانست. غرفه‌ای ساده اما شکیل و چشم‌نواز که نگ قرمزش از دور، چشم‌ها را متوجه خود می‌کرد.

گروه جهاد و مقاومت مشرق – امسال هم مثل هر سال، ‌نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران شاهد حضور پررنگ و پرانرژی ناشرانی بود که آثار ادبیات پایداری در قالب‌های مختلف را عرصه می‌کردند. این ناشران که در طول سال هم با مخاطبان، نویسندگان و اهالی نشر، ارتباط سازنده و گسترده‌ای دارند، از فرصت ۱۱ روزه نمایشگاه سی و چهارم هم به بهترین نحو استفاده کردند تا ضمن دید و بازدیدهای مرسوم در چنین نمایشگاه‌هایی، آثار جدید را جذب و آثار منتشر شده را به خوبی معرفی کنند. حجم بالایی از برنامه‌های حاشیه‌ای و نشست‌های رونمایی و نقد و بررسی کتاب در نمایشگاه هم به این کتاب‌ها و ناشرها تعلق داشت. مقام معظم هبری هم در بازدید از نمایشگاه کتاب، مثل همیشه به این کتاب‌ها و نویسندگانش توجه ویژه‌ای کردند. حالا که چند روز بیشتر از پایان این بزرگترین رویداد جمعی فرهنگی کشور نگذشته، سری به غرفه‌های فعالتر در حوزه ادبیات پایداری زدیم تا انتخاب شما برای خرید کتاب‌ها در این حوزه و بعد از پایان نمایشگاه را راحت‌تر کنیم.

کدام ناشران پایداری بیشتر درخشیدند +‌ عکس

انتشارات روایت فتح

خاطره‌بازی با یک ناشر

شاید بشود انتشارات روایت فتح را یکی از قدیمی‌ترین ناشران دفاع مقدس دانست که کتاب‌هایش در دهه هفتاد و هشتاد، یکه‌تاز حضور در کتابخانه‌های همه علاقه‌مندان ادبیات پایداری بود. سابقه حضور شهید سید مرتضی آوینی در این تشکیلات، نشر روایت فتح را هم با حساسیت‌های بالایی روبرو کرده بود و البته این انتشارات هم با دقت بالا در انتخاب سوژه‌ها و نویسندگان، همواره کتاب‌های ترازی را در حوزه ادبیات پایداری تولید و منتشر می‌کرد. چد سال پیش با تغییرات مدیریتی در این انتشارات، رویکر کتاب‌ها تغییرات زیادی داشت اما همچنان در این انتشارات شاهد انتشار کتاب‌هایی هستیم که مختصر و مفید، تلاش دارد پیامش را به بهترین نحو با مخاطبش در میان بگذارد. روایت فتح در نمایشگاه امسال چندین عنوان جدید را برای اولین بار رونمایی و عرضه کرد که یکی از این کتاب‌ها «ماه بالانشین» به قلم راضیه تجار بود.

کدام ناشران پایداری بیشتر درخشیدند +‌ عکس

انتشارات خط مقدم

یک کتاب شگفت درباره حاج قاسم

اگر چه غرفه انتشارات خط مقدم به نسبت سال گذشته، دنج‌تر بود اما همچنان تردد زیادی حول و حوش آن دیده می‌شد. این انتشارات به همت حجت‌الاسلام شیرازی، نماینده سابق ولی فقیه در سپاه قدس پایه‌گذاری شد و حالا با مدیریت فرزندش حجت‌الاسلام هادی شیرازی به فعالیت‌های خود ادامه می‌دهد. ارتباط گسترده با بی‌نظیرترین سوژه‌ها و راویان جبهه مقاومت و همچنان همکاری با قدیمی‌ترین و نام‌آورترین نویسندگان حوزه ادبیات پایداری از جمله مزیت‌های این انتشارات نسبت به سایرین است که البته از این مزیت‌ها نیز به خوبی بهره برده بود. کتاب «سرباز قاسم سلیمانی» که چندین سال در پیچ و خم اخذ مجوز مانده بود، امسال گل سر سبد کتاب‌ها در غرفه انتشارات خط مقدم بود که هر خواننده‌ای را می‌توانست شگفت‌زده کند. شگفتی دیگر این غرفه، جمع‌آوری کتاب نامزد گلوله‌ها توسط مأموران ارشاد بود، چرا که این کتاب، بدون مجوز به چاپ رسیده بود.

علی رمضانی سخنگوی نمایشگاه کتاب درباره چرایی گردآوری این کتاب از مصلای امام خمینی گفت: کتاب «نامزد گلوله‌ها» مجوز نشر نداشت به همین دلیل از نمایشگاه جمع و مقابل عرضه آن گرفته شد.

محمدعلی آقامیرزایی از محققان دفاع مقدس و از دست‌اندرکاران تهیه این کتاب که چندین سال در کنار مرتضی سرهنگی فعالیت می‌کرد در این باره در صفحه شخصی خود نوشت: ناشر سعی داشت کتاب را به بهترین شکل به مخاطب عرضه کند. این کتاب چند بار توسط گروه‌های مختلفی از بهترین هنرمندان کشور طراحی شد، اما کار آن‌طور که می‌خواستیم در نیامده بود. در نهایت با شکل و شمایل فعلی با طراحی خوب سید هادی قادری آماده نشر شد. کتاب به دل مخاطب نشست و در نمایشگاه بیش از هزار نسخه به فروش رسید. شاید بتوان نامزد گلوله‌ها را پرفروش‌ترین کتاب نمایشگاه خواند.

کتاب را برج ۹ سال ۱۴۰۱ برای مجوز ارسال کردیم و در حالی که طبق قانون ارشاد موظف است نهایتاً یک ماه نسبت به کتاب پاسخ بدهد و برای تأخیر در صدور مجوز تا دو ماه نیازمند امضای وزیر ارشاد است. در پیگیری‌های اولیه مدیرکل دفتر توسعه کتاب و کتاب‌خوانی وزارت ارشاد تأکید کرد که مجوز کتاب منوط به نهاد دیگری نیست و در موعد مقرر صادر خواهد شد.

کتاب پنج ماه معطل ماند. در نهایت کارشناس حوزه ادبیات پایداری ارشاد کتاب را بدون مشکل خواند و با هماهنگی و موافقت شفاهی ارشاد کتاب به چاپ رسید و در نمایشگاه عرضه شد. حال باید منتظر ماند و دید تا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این زمینه چه پاسخی خواهد داد.

کدام ناشران پایداری بیشتر درخشیدند +‌ عکس

انتشارات شهید کاظمی

زورآزمایی با مشکل تأمین کاغذ

تا یکی دو سال پیش می‌شد عنوان پرکارترین انتشارات در حوزه دفاع مقدس و جبهه پایداری را به انتشارات شهید کاظمی داد اما در سال‌های اخیر، معضل قیمت بالای کاغذ، گریبان این ناشر موفق را هم گرفته و رها نکرده است. همین مشکل، تولیدات این انتشارات پرکار را هم تحت تأثیر قرار داده اما همچنان وقتی به غرفه این ناشر می‌رفتید، در انتخاب کتاب‌های زیادی که دلتان می‌خواهد آن‌ها را داشته باشید، به مشکل می‌خوردید. انتشارات شهید کاظمی در نمایشگاه امسال هم چند عنوان جدید رونمایی کرد که «اِلی…» سفرنامه‌ای با محوریت آشنایی بیشتر با یک خانواده فلسطینی، به قلم فائضه غفارحدادی یکی از خواندنی‌ترین آن‌ها بود. حضور حمید داودآبادی از رزمندگان و نویسندگان نامدار دفاع مقدس در این غرفه نیز مشوق خوبی برای مخاطبان ادبیات پایداری بود.

کدام ناشران پایداری بیشتر درخشیدند +‌ عکس

انتشارات انجمن پیشکسوتان سپاس

با بروبچه‌های اطلاعات و امنیت

ما هم قبول داریم که این انتشارات آنطور که باید و شاید برای تبلیغ و ترویج کتاب‌های خوبی که دارد، تلاش نمی‌کند اما مطمئن باشید مطالبی که در این کتاب‌ها می‌خوانید را در هیچ کجای دیگر پیدا نمی‌کنید. انجمن پیشکسوتان سپاس را جمعی از پیشکسوتان عرصه اطلاعات و امنیت در دوران دفاع مقدس و جبهه مقاومت تشکیل داده‌اند تا با انتشار کتاب و تولید محصولات فرهنگی، یاد و نام شهدای مظلوم این عرصه را زنده نگه دارند. اگر تا انتهای شبستان مصلا می‌رفتید، غرفه جمع و جور این انتشارات، کتاب‌های خواندنی و نسبتا ارزانی داشت که شما را شگفت‌زده می‌کرد. حتی نشانی غرفه این انتشارات هم شگفت‌انگیز بود؛ راهروی ۲، غرفه ۲. کتاب «مقام اسماعیل» درباره شهید حاج اسماعیل حیدری، جدیدترین کتاب این انتشارات بود که به نمایشگاه رسید.

کدام ناشران پایداری بیشتر درخشیدند +‌ عکس

انتشارات ستاره‌ها

شاد از تقریظ «خاتون و قوماندان»

بروبچه‌های نشر ستاره‌ها اگر چه در حالی به نمایشگاه کتاب آمدند که سعید محسن‌زاده (مدیر سابق این انتشارات) در میانشان نبود اما همچنان به کتاب‌هایی که در آن دوره منتشر شده بود می‌بالیدند؛ از جمله کتاب «خاتون و قوماندان» که اخیرا، تقریظ مقام معظم رهبری بر این کتاب، در مشهد منتشر شد. این کتاب را مریم قربانزاده بر اساس خاطرات همسر فرمانده شهید یگان فاطمیون در نبرد سوریه یعنی شهید علیرضا توسلی (ابوحامد) نوشته بود که مورد توجه رهبر انقلاب قرار گرفت و درباره این کتاب نوشتند: سلام خدا بر شهید عزیز، علیرضا توسّلی. حوادث مربوط به مهاجران افغان را که در این کتاب آمده است از هیچ منبع دیگری که به این اندازه بتوان به آن اطمینان داشت دریافت نکرده‌ام. برخی از آنها جداً تاثرانگیز است، ولی از سوی دیگر، حرکت جهادی فاطمیون افتخاری برای آنها و همه‌ی افغانها است.

کدام ناشران پایداری بیشتر درخشیدند +‌ عکس

انتشارات ۲۷ بعثت

کتابی خواندنی به نام «لباس شخصی‌ها»

انتشارات ۲۷ بعثت اگر چه ناشر تخصصی کتاب‌های شهدا و رزمندگان لشکر ۲۷ محمد رسول ا… (ص) است اما به خاطر فراگیر بودن نام این شهدا و ایثارگران، با استقبال زیاد مخاطبان روبرو بود؛ چه این که چند سال است کتاب‌هایش را با طرح جلدهای جذاب، متن‌های دقیق و خواندنی و قیمت‌هایی مناسب و منصفانه منتشر می‌کند. مدیریت این انتشارات را جواد کلاته‌عربی بر عهده دارد که خود از نویسندگان عرصه ادبیات پایداری است و چندین کتاب از او منتشر شده و مورد استقبال قرار گرفته است. نشر ۲۷ بعثت در نمایشگاه امسال هم حضور گرمی داشت و چندین عنوان کتاب جدید را عرضه کرد که از مهمترین آن‌ها می‌شود به کتاب «لباس شخصی‌ها» اشاره کرده که خاطرات حاج قاسم صادقی، از رزمندگان گروه فدائیان اسلام در ابتدای جنگ بود.

کدام ناشران پایداری بیشتر درخشیدند +‌ عکس

انتشارات مکتب حاج قاسم

غرفه‌ای ساده اما چشم‌نواز

شاید بتوان غرفه مکتب حاج قاسم را گل سرسبد همه غرفه‌های ناشران ادبیات پایداری در نمایشگاه دانست. غرفه‌ای ساده اما شکیل و چشم‌نواز که نگ قرمزش از دور، چشم‌ها را متوجه خود می‌کرد. گفته می‌شود این غرفه بر اساس طرح «جان‌فدا» اثر استاد نجابتی که شعار سالگرد حاج قاسم سلیمانی در سال ۱۴۰۱ بود طراحی شده بود و دکوراسیون آن قابل حمل و استفاده در نمایشگاه‌های بعدی است. مدیریت انتشارات مکتب حاج قاسم را هم سیده فاطمه مطهری بر عهده دارد که احتمالا از دوستان و همراهان زینب سلیمانی، فرزند برومند و فعال سردار شهید حاج قاسم سلیمانی است. یکی از تازه‌ترین کتاب‌های مکتب با عنوان «عزیز زیبای من» چهارشنبه ساعت ۱۵ در گوشه نقد (سرای ناشران داخلی)‌ جنب درب شماره ۸۱ شبستان مصلا رونمایی شد.

کدام ناشران پایداری بیشتر درخشیدند +‌ عکس

انتشارات راه‌یار

حاشیه‌های تشییع و تجلیل از حاج قاسم

غرفه انتشارات راه‌یار اگر چه امسال ساده‌تر از سال گذشته ساخته و پرداخته شده بود اما همچنان در طول ساعات برگزاری نمایشگاه نمی‌شد آن را خالی از مخاطبان دید. کتاب‌های پرتعداد و سوژه‌های نابی که دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی سراغ آن‌ها رفته، طراحی و گرافیک چشم‌نواز کتاب‌ها، محتواهای خواندنی این کتاب‌ها و همچنین قیمت مناسبشان باعث شده همواره منشورات «راه‌یار» با استقبال مخاطبان روبرو شود. از جمله کتاب‌هایی که در نمایشگاه امسال و در قفسه‌های این غرفه بیشتر از بقیه می‌درخشید، مجموعه کتاب‌هایی بود که درباره حاشیه‌های تشییع و تجلیل از حاج قاسم سلیمانی در شهرهای مختلف ایران و جهان نوشته شده. راه‌یار غالبا سراغ سوژه‌هایی می‌رود که ناشران دیگر کمتر سراغشان می‌روند. بی‌شک هر مخاطبی از بین کتاب‌های پرتعداد این ناشر، می‌تواند کتاب مورد علاقه خود را انتخاب کرده و با قیمت مناسب و خیال راحت، خریداری کند.

*میثم رشیدی مهرآبادی

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

کدام ناشران پایداری بیشتر درخشیدند +‌ عکس بیشتر بخوانید »

پیکر خونین نوجوان مازندرانی با سربند «یا زهرا (س)» در عملیات «کربلای پنج»

پیکر خونین نوجوان مازندرانی با سربند «یا زهرا (س)» در عملیات «کربلای پنج»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سرزمین اسلامی ما اسطوره‌های زیادی دارد؛ برخی فکر می‌کنند که اگر یک نفر چندتا فوتبال حرفه‌ای بازی کرد، اسطوره این سرزمین شد؛ البته که همه ورزشکاران محترم هستند و آن‌هایی که پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران را در میادین رقابت‌های جهانی به اهتزاز درمی‌آورند و یا از مدال قهرمانی خود می‌گذرند و مقابل ورزشکاران رژیم صهیونیستی مسابقه نمی‌دهند، اسطوره‌های این سرزمین شناخته می‌شوند؛ حالا از هر رشته‌ای ورزشی هم باشند؛ اما اگر یک ورزشکار گیرم مدالی هم آورد یا افتخاری هم کسب کرد، درحالی که میلیاردی پاداش و پولش گرفت؛ اما به کشور خود، به ملت خود و به اعتقادات این مردم، پشت‌پا زده‌اند و سرباز جیره‌خوار بیگانه شد؛ آیا او هم اسطوره است؟

همه این حرف‌ها برای این بود تا به‌جایی برسیم که بگوییم، اسطوره بودن به وطن‌پرستی است؛ حالا ممکن است این اسطوره نه ورزشکار باشد و نه سلبریتی؛ بلکه یک نوجوان مازندرانی باشد که جان خود را فدا کرده تا دست دشمن به ناموس این سرزمین نرسد؛ آری! بیاییم در تشخیص اسطوره‌های واقعی این سرزمین، آگاهانه‌تر عمل کنیم.

نوجوان شهید مازندرانی که به آن اشاره شد؛ یکی از صدها نوجوانی است که علی‌رغم سن کم، خود را به جبهه‌ها رساند؛ چراکه غیرتش اجازه نداد تا بشیند و ببیند که دشمنی آمده و می‌خواهد این سرزمین را اشغال کند. نوجوانی که جانباز و راوی دوران دفاع مقدس «حمید داوودآبادی» حتی اسم او را هم نمی‌داند و فقط پیکر او را در عملیات «کربلای پنج» در صبح دهم بهمن سال ۱۳۶۵ دیده است و حالا پس از گذشت سال‌ها، ماجرای پیکر خونین این نوجوان شهید را این‌گونه روایت کرده است.

هوا روشن بود و دورتادور ما را تانک‌های عراقی گرفته بودند؛ لذا باید از میان آن‌ها عبور می‌کردیم تا به عقب برگردیم. من در عملیات‌ها من هیچ‌وقت به پشت سر خود نگاه نمی‌کردم؛ اما آن‌روز وارد جاده شدم، خاکریز پشت‌سر خود را دیدم؛ یا حضرت عباس (ع)! وانت پر از نفرات، رفته بود در باتلاق و همه شهید شده بودند. بچه‌ها همین‌طور ریخته بودند و شهید شده بودند.

رسیدم به جایی که حدود ۴۰ متر از جاده خاکریز نداشت و دیدم که بعثی‌ها دارند می‌آیند. همین‌طور سینه‌خیز داشتم می‌رفتم که به خودم گفتم پچه‌ها از این‌جا که خاکریز ندارد، چه‌طور رد می‌شوند؛ به‌یک‌باره دیدم که چقدر از بچه‌ها درحالی که می‌خواستند سینه‌خیز از آن‌جا رد شوند؛ تک‌تیرانداز و گرینف و… آن‌ها را زده بود و شهید شده بودند.

فقط نگاه می‌کردم و می‌دیدم که بعثی لعنتی همین‌طور می‌زند و جاده را می‌تراشد! همین که چشمم به تانک‌های عراقی در سمت چپم افتاد، به یک‌باره دیدم که بدنم گرم شد! چون قبلاً تیر و ترکش خورده بودم، می‌دانستم که اولین حالتی که به انسان دست می‌دهد، این است که بدن او یک‌باره داغ می‌شود. با وجودی که بدنم گرم شد، اما دردی احساس نکردم، همین‌طور که به دست و پای خود نگاه کردم، دیدم پر از خون است. به سمت راستم نگاه کردم، دیدم یک پسربچه نوجوان مازندرانی که از رزمندگان لشکر ۲۵ مازندران بود، درازکش روی زمین افتاده و اسلحه «کلاشینکف» در یک دستش و سربند «یا زهرا (س)» روی پیشانی‌اش است. آن‌قدر تانک و نفربر از روی او رد شده بود که رد شنی تانک روی صورتش مانده بود و چهره‌اش را نمی‌توانستم تشخیص بدهم.

من روی خون او خوابیده بودم. فقط گفتم که «ای وای! چطوری پیکر او را دست مادرش می‌رسانند؟! کی می‌خواهد پیکر این پسربچه را جمع کند و به مادرش بدهد و بگوید که این بچه تو است؟». ان‌شاءالله هیچ‌وقت روی خون شهدا لیز نخوریم! روی خون شهدا بازی نکنیم! روی خون شهدا سرگرم نشویم! هنوز که هنوز است قسم می‌خورم که مادر این پسربچه مازندرانی منتظر او است.

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پیکر خونین نوجوان مازندرانی با سربند «یا زهرا (س)» در عملیات «کربلای پنج» بیشتر بخوانید »

پیشنهاد نام‌گذاری «روز مفقودین» برای فراموش کردن شهدای مفقودالاثر!


پیشنهاد نام‌گذاری «روز مفقودین» به تبعیت از صدام!به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‎‌پرس، سردار «علیرضا گل‌محمدی» فرمانده جبهه میانی تفحص پیکر‌های مطهر شهدای دوران دفاع مقدس، به‌همراه همرزمش «محمود حاجی‌قاسمی»، روز پنجشنبه (اول اسفند) در جریان تفحص پیکر‌های مطهر شهدای دوران هشت سال دفاع مقدس، بر اثر برخورد با مین به‌جای مانده از جنگ تحمیلی در منطقه «زرباطیه» عراق، به شهادت رسیدند.

«حمید داودآبادی» نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس، در واکنش به شهادت این دو تفحص‌گر پیکر‌های مطهر شهدا، در صفحه مجازی خود نوشت: «با پایان یافتن جنگ عراق علیه ایران، «صدام حسین» که به‌خاطر شکست و ناکامی در رسیدن به اهدافش از جنگ هشت ساله، خود را زیرفشار افکار عمومی می‌دید، دست به اقدامی عجیب زد.

صدام برای این‌که به درخواست ده‌ها هزار خانواده‌ای که فرزندان‌شان در تجاوز به خاک ایران مفقود شده بودند، پاسخ داده باشد، سه روز را به عنوان «روز مفقودین» اعلام کرد و از آن به بعد، همه مفقودین جنگ را «شهدای قادسیه صدام» نامید. از آن زمان، نیرو‌های عراقی مستقر در خطوط جبهه‌ها نیز از پذیرش اجساد سربازان‌شان خودداری می‌کردند.

اخیراً نیز سازمان حقوق بشر عراق که بحث مفقودین را پیگیری می‌کند، با انتشار اطلاعیه‌های متعدد از مردم خواست تا برای تحویل گرفتن اجساد فرزندان‌شان – که در تبادل با ایران به عراق منتقل شده‌اند – مراجعه کنند، ولی مردم از این کار سر باز می‌زنند.

امروزه، در عراق هیچ‌کس را نمی‌شود یافت که به کشته شدن فرزندش در جنگ علیه ایران افتخار کند، بر قبر او مفتخرانه پرچم و بارگاه زده باشد، مراسم سالگرد و یادواره بگیرد، یا کتابی در وصف کشتگان جنگ منتشر کنند. با در گور رفتن صدام، همه افکار، اندیشه‌های متجاوزانه و افتخارات سردار شکست‌خورده قادسیه نیز به گور رفت.

علی‌الظاهر اوایل دهه ۷۰ که عملیات تفحص و کاروان تشییع پیکر‌های شهدا در شهر‌ها جریان پیدا کرد، یکی از مسئولین سیاسی، به تبعیت از صدام! پیشنهاد داد تا روزی به نام «مفقودین» نام‌گذاری شود تا همچون عراق، در ایران نیز پرونده مفقودالاثر‌ها برای همیشه بسته شود! و افاضه فرموده بود: «بس کنید، این کاروان‌های مرگ را در شهر‌ها به‌راه نیاندازید!».

از آن طرح صدامی حدود ۳۰ سال می‌گذرد. آقازاده‌هایی که بهمن سال ۱۳۶۱ هنگامه قتل عام و محاصره فرزندان ملت در قتلگاه «فکه» در عملیات «والفجر مقدماتی»، در دیزین اسکی بازی می‌کردند، اموال پدر را به ارث بردند و فرنگ‌نشین شدند؛ ولی هنوز، امثال بزرگانی، چون «محمود حاجی‌قاسمی» و حاج «علیرضا گل‌محمدی» برای آن‌که مادری را از چشم‌انتظاری برهانند و دلش را شاد کنند، همچنان در بیابان‌های مرزی می‌گردند تا گل‌های آنان را بیابند.

خبر شهادت این دو عزیز پس از سال‌ها حضور در عملیات تفحص و کشف پیکر شهدا در «زرباطیه» – و نه اسکی در دیزین و تحصیل در لندن – رسید.

روح مردانی که انقلابی ماندند و انقلابی جان دادند، شاد. انقلابی ماندن به سن و سابقه نیست، به خدایی عمل کردن است، نه مثل آقازاده‌ها، بلکه همچون شهدا».

انتهای پیام/ 113



منبع خبر

پیشنهاد نام‌گذاری «روز مفقودین» برای فراموش کردن شهدای مفقودالاثر! بیشتر بخوانید »