حمید داودآبادی

«رضا هوش‌ور» عکاس امام‌ و انقلاب درگذشت

«رضا هوش‌ور» عکاس امام‌ و انقلاب درگذشت


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار تجسمی خبرگزاری فارس، «رضا هوش‌ور» صاحب عکاسی قدس که در جریان انقلاب اسلامی عکس‌های بسیاری حتی از پرتره حضرت امام(ره) ثبت کرده بود، روز ۲۲ بهمن امسال در سن ۷۲ سالگی دار فانی را وداع گفت. 

حمید داودآبادی، نویسنده دفاع مقدس با تأیید این خبر گفت: با شماره که تماس گرفتم، جوانی از آن سوی تلفن با بغض خبری داد که خشکم زد: بابا طبق روال همه ساله، رفت راهپیمایی ۲۲ بهمن و بیعتش را با رهبر و انقلاب تجدید کرد، به خانه که آمد رو به قبله خوابید که استراحت کند و … بر اثر عارضه قلبی جان به جان آفرین تقدیم کرد.

حاج رضا هوش‌ور هنرمند بزرگی بود که عکس‌های اختصاصی او از حضرت امام خمینی و دیگر شخصیت‌ها و شهدای انقلاب و دفاع مقدس، برای شیفتگان انقلاب فراموش ناشدنی است.

 

 

داودآبادی درباره خاطرات خود از حضور در عکاسی قدس اظهار داشت: آن روزها که نه اینترنتی بود و نه کامپیوتر و نه چاپ و بنر، «عکاسی قدس» حوالی میدان بهارستان پشت ساختمان ‌مجلس، جایی بود که دهه ۶۰ پاتوق خیلی‌ها از جمله ما جوانان پرشوری بود که به دنبال تصاویر ناب از امام و شهدا بودیم.

او افزود: یادش بخیر، با شهیدان نادر و کیوان محمدی، مصطفی کاظم زاده، علی مشاعی، حسین نصرتی و … آن روزها پاتوق‌مان آنجا بود.
عکس‌های جدید امام و شخصیت‌ها از جمله هاشمی رفسنجانی، مشکینی، موسوی اردبیلی و شهیدان بهشتی، رجایی، باهنر، چمران و دیالمه را که عکسبرداری آنها غالباً کار خودش بود، به قیمت هر قطعه عکس با سایز ۹ در ۱۲ سانتی متر، ۴۰ ریال می‌خریدیم.

متأسفانه حاج رضا هوش‌ور را کمتر عکاسی می‌شناسد. برای گفت‌وگو درباره او با بیش از ۲۰ عکاس پیشکسوت تماس گرفتیم اما یا او را نمی‌شناختند یا صرفاً نام آتلیه قدس را شنیده بودند.

**آتیله هوش ور معروف بود

سیدعباس میرهاشمی، دبیر پیشین انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس در این باره گفت: شخص ایشان را نمی‌شناختم اما آتلیه‌اش به واسطه عکس‌هایی که می‌فروخت، مشهور بود. از عکاسان پیشکسوت، مرحوم منوچهر یگانه‌دوست ایشان را خوب می‌شناخت.

**خاطراتی برگرفته از نماز جمعه های اوایل انقلاب

رضا مرادآبادی‌ عکاس پیشکسوت مطبوعات هم درباره زنده‌یاد هوش‌ور گفت: او را از نمازجمعه‌های اوایل انقلاب می‌شناختم. من آن زمان برای روزنامه تهران‌تایمز عکاسی می‌کردم. ایشان اما برای آتلیه خودش عکس می‌گرفت و برای رسانه خاصی عکاسی نمی‌کرد، با این حال در تمام نمازجمعه‌ها حضور داشت تا عکاسی کند. آتلیه‌ قدس هم رفته بودم اما خاطره خاصی از آن ندارم.

**عکاسی به عشق انقلاب

بهرام محمدی‌فرد عکاس انقلاب و دفاع مقدس هم در این باره گفت: یادم است آقای هوش‌ور همیشه یک ساک پلاستیکی کوچک به همراه داشت که دوربینش را در آن می‌گذاشت و هر جایی که شخصیت‌ها می‌آمدند ـ مانند نمازجمعه ـ حضور می‌یافت و از آن‌ها عکس پرتره می‌گرفت. بعد عکس‌ها را در اندازه ۹ در ۱۲ سانتی‌متر چاپ و تکثیر می‌کرد و  به صورت عمده برای شهرستان‌ها می‌فروخت و به صورت تکی هم در آتلیه خودش یا مقابل دانشگاه تهران می‌فروخت. البته به دنبال منافع مادی نبود و بیشتر انگیزه خدمت داشت و این کار را به عشق انقلاب انجام می‌داد.

وی افزود: با اینکه در این راه اذیت هم می‌شد، چون مانند ما وابسته به روزنامه و خبرگزاری نبود و هر جایی نمی‌توانست حضور یابد، مثلاً نزد امام(ره) فقط یکی دو بار توانست بیاید و عکاسی کند، با این حال شوق عکاسی از شخصیت‌های انقلاب را داشت و در نمازجمعه که سختگیری کمتری بود، از چهره‌های مورد نظرش عکس می‌گرفت.

محمدی‌فرد در پایان یادآور شد: آتلیه قدس ابتدا در میدان بهارستان بود اما بعدها به پل چوبی کنار مسجد نقل مکان کرد. گاهی از آنجا رد می‌شدم و از دور ایشان را می‌دیدم اما جای پارک نبود که توقف کنم و از نزدیک عرض ادب کنم. خدا ایشان را رحمت کند که همیشه دنبال خدمت بود.

انتهای پیام/





منبع خبر

«رضا هوش‌ور» عکاس امام‌ و انقلاب درگذشت بیشتر بخوانید »

کشورهای غربی؛ از تولید گاز شیمیایی تا واکسن کرونا


کشورهای غربی؛ از گاز شیمیایی تا واکسن کرونابه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، دستور رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر ممنوعیت ورود واکسن آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی کرونا، خاطرات زیادی را برای ملت ایران، خصوصاً جانبازان شیمیایی که سال‌هاست نفس‌های آن‌ها بالا نمی‌آید، تازه کرد.

«حمید داودآبادی» نویسنده و پیشکسوت دفاع مقدس که خود نیز یکی از جانبازان شیمایی است، در این باره نوشت: «در طول دوران هشت سال دفاع مقدس، آمریکا، فرانسه، انگلیس، آلمان و اتریش، کشور‌هایی بودند که بیشترین مواد خطرناک شیمیایی را به عراق صادر کردند، تا «صدام» از آن‌ها برای تولید مرگ‌بارترین گاز‌های شیمیایی استفاده کند؛ همان گاز‌های شیمیایی که هزاران رزمنده، صد‌ها تن از مردم بی‌دفاع سردشت و بیش از ۵ هزار تن از مردم «حلبچه» عراق را به فجیع‌ترین شکل ممکن، به کام مرگ بکشاند.

هیچ‌کدام از کشور‌های صادرکننده گاز‌های شیمیایی به عراق، تاکنون در هیچ دادگاه و مجمع بین‌المللی، نه محاکمه و نه محکوم شده‌اند؛ بلکه آن‌ها عمل جنایتکارانه خود را تاکتیکی برای مقابله با پیروزی ایران علیه صدام می‌دانند.

آلمان، اولین کشوری بود که مجروحین و مصدومین شیمیایی را به بهانه درمان می‌پذیرفت و آن‌ها را در بیمارستان‌هایی خاص بستری می‌کرد. این‌که در مدت بیش از ۳۰ سال، چند مصدوم شیمیایی توسط آلمان‌ها معالجه و درمان شدند، جای سوال دارد؛ اما واقعیت و علت این کار، حس انسان‌دوستی غربی‌ها نبود، بلکه هدف، تکمیل تحقیقات پزشکی آن‌ها بود تا بفهمند که شدت تاثیر گاز‌های تولیدشده در کارخانه‌های‌شان، بر روی انسان‌ها چقدر و دوام آن در بدن چه مدت است! غربی‌ها با این کار، تحقیقات خود را برای خطرناک‌تر کردن گاز‌های شیمیایی تکمیل و به‌روز می‌کردند.

آلمان همچنین یکی ار تولیدکنندگان اصلی ماسک و فیلتر مقابله با گاز بود که آن را به ایران می‌فروخت! زمستان سال ۱۳۶۴، هنگام عملیات «والفجر هشت»، به نیرو‌ها ماسک، همراه با فیلتر نو تحویل دادند. مسئول آموزش شیمیایی برای تکمیل آموزش، نیرو‌ها را به اتاقی برد و بین آن‌ها گاز اشک‌آور انداخت؛ اما رزمندگان ناگهان متوجه شدند که فیلتر‌های ماسک‌ها خراب است و گاز به‌طرز وحشتناکی وارد گلوی آن‌ها می‌شود!

رنگ داخل فیلتر‌های جنگی که «زرد» بود، نشان می‌داد که این فیلتر‌ها در برابر گاز مقاوم هستند و رنگ داخل فیلتر‌های آموزشی که مقداری گاز مثل اشک‌آور را برای تمرین عبور می‌داد «آبی» است. در حالی‌که آن‌روز فیلتر‌های همه «زرد» یعنی جنگی بود، ولی معلوم شد در کارخانه‌های سازنده، رنگ فیلتر‌ها را عوض کرده و عمداً فیلتر‌های آسیب‌پذیر به ایران صادر کرده‌اند.

این یعنی؛ معلوم نیست چه تعداد زیادی از رزمندگان ایرانی که باخیال راحت ماسک با فیلتر جنگی بر صورت زدند، در برابر گاز‌های سمی اهدایی غربی‌ها به صدام، به سادگی آسیب دیده و جان دادند، یا برای (مثلا) درمان، راهی بیمارستان‌های سازندگان همان گاز‌های شیمیایی در کشور‌های غربی شدند؟ حالا همان‌ها امروز می‌خواهند واکسن کرونا به ما بدهند!»

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از دفاع‌پرس، رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی خود در تاریخ ۱۹ دی سال جاری، ورود واکسن آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی کرونا را ممنوع اعلام کرده و فرمودند: «این‌ها اگر بلدند واکسن درست کنند، اگر کارخانه «فایزر» شان می‌تواند واکسن درست کند، چرا می‌خواهند به ما بدهند؟ خب خودشان مصرف کنند که این‌قدر کشته زیاد نداشته باشند. انگلیس هم همین‌جور. بنابر‌این، به این‌ها اعتماد نیست؛ من واقعاً اعتماد هم ندارم، نمی‌دانم، گاهی اوقات هست که این‌ها می‌خواهند واکسن را روی ملّت‌های دیگر امتحان کنند، ببینند اثر می‌کند یا نمی‌کند؛ بنابر‌این، از آمریکا و از انگلیس [واکسن تهیه نشود]. البتّه به فرانسه هم من خوش‌بین نیستم، علتش هم این است که سابقه آن خون‌های آلوده را این‌ها دارند.» (بیشتر بخوانید)

انتهای پیام/ 113



منبع خبر

کشورهای غربی؛ از تولید گاز شیمیایی تا واکسن کرونا بیشتر بخوانید »

کشورهای غربی؛ از گاز شیمیایی تا واکسن کرونا


کشورهای غربی؛ از گاز شیمیایی تا واکسن کرونابه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، دستور رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر ممنوعیت ورود واکسن آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی کرونا، خاطرات زیادی را برای ملت ایران، خصوصاً جانبازان شیمیایی که سال‌هاست نفس‌های آن‌ها بالا نمی‌آید، تازه کرد.

«حمید داودآبادی» نویسنده و پیشکسوت دفاع مقدس که خود نیز یکی از جانبازان شیمایی است، در این باره نوشت: «در طول دوران هشت سال دفاع مقدس، آمریکا، فرانسه، انگلیس، آلمان و اتریش، کشور‌هایی بودند که بیشترین مواد خطرناک شیمیایی را به عراق صادر کردند، تا «صدام» از آن‌ها برای تولید مرگ‌بارترین گاز‌های شیمیایی استفاده کند؛ همان گاز‌های شیمیایی که هزاران رزمنده، صد‌ها تن از مردم بی‌دفاع سردشت و بیش از ۵ هزار تن از مردم «حلبچه» عراق را به فجیع‌ترین شکل ممکن، به کام مرگ بکشاند.

هیچ‌کدام از کشور‌های صادرکننده گاز‌های شیمیایی به عراق، تاکنون در هیچ دادگاه و مجمع بین‌المللی، نه محاکمه و نه محکوم شده‌اند؛ بلکه آن‌ها عمل جنایتکارانه خود را تاکتیکی برای مقابله با پیروزی ایران علیه صدام می‌دانند.

آلمان، اولین کشوری بود که مجروحین و مصدومین شیمیایی را به بهانه درمان می‌پذیرفت و آن‌ها را در بیمارستان‌هایی خاص بستری می‌کرد. این‌که در مدت بیش از ۳۰ سال، چند مصدوم شیمیایی توسط آلمان‌ها معالجه و درمان شدند، جای سوال دارد؛ اما واقعیت و علت این کار، حس انسان‌دوستی غربی‌ها نبود، بلکه هدف، تکمیل تحقیقات پزشکی آن‌ها بود تا بفهمند که شدت تاثیر گاز‌های تولیدشده در کارخانه‌های‌شان، بر روی انسان‌ها چقدر و دوام آن در بدن چه مدت است! غربی‌ها با این کار، تحقیقات خود را برای خطرناک‌تر کردن گاز‌های شیمیایی تکمیل و به‌روز می‌کردند.

آلمان همچنین یکی ار تولیدکنندگان اصلی ماسک و فیلتر مقابله با گاز بود که آن را به ایران می‌فروخت! زمستان سال ۱۳۶۴، هنگام عملیات «والفجر هشت»، به نیرو‌ها ماسک، همراه با فیلتر نو تحویل دادند. مسئول آموزش شیمیایی برای تکمیل آموزش، نیرو‌ها را به اتاقی برد و بین آن‌ها گاز اشک‌آور انداخت؛ اما رزمندگان ناگهان متوجه شدند که فیلتر‌های ماسک‌ها خراب است و گاز به‌طرز وحشتناکی وارد گلوی آن‌ها می‌شود!

رنگ داخل فیلتر‌های جنگی که «زرد» بود، نشان می‌داد که این فیلتر‌ها در برابر گاز مقاوم هستند و رنگ داخل فیلتر‌های آموزشی که مقداری گاز مثل اشک‌آور را برای تمرین عبور می‌داد «آبی» است. در حالی‌که آن‌روز فیلتر‌های همه «زرد» یعنی جنگی بود، ولی معلوم شد در کارخانه‌های سازنده، رنگ فیلتر‌ها را عوض کرده و عمداً فیلتر‌های آسیب‌پذیر به ایران صادر کرده‌اند.

این یعنی؛ معلوم نیست چه تعداد زیادی از رزمندگان ایرانی که باخیال راحت ماسک با فیلتر جنگی بر صورت زدند، در برابر گاز‌های سمی اهدایی غربی‌ها به صدام، به سادگی آسیب دیده و جان دادند، یا برای (مثلا) درمان، راهی بیمارستان‌های سازندگان همان گاز‌های شیمیایی در کشور‌های غربی شدند؟ حالا همان‌ها امروز می‌خواهند واکسن کرونا به ما بدهند!»

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از دفاع‌پرس، رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی خود در تاریخ ۱۹ دی سال جاری، ورود واکسن آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی کرونا را ممنوع اعلام کرده و فرمودند: «این‌ها اگر بلدند واکسن درست کنند، اگر کارخانه «فایزر» شان می‌تواند واکسن درست کند، چرا می‌خواهند به ما بدهند؟ خب خودشان مصرف کنند که این‌قدر کشته زیاد نداشته باشند. انگلیس هم همین‌جور. بنابر‌این، به این‌ها اعتماد نیست؛ من واقعاً اعتماد هم ندارم، نمی‌دانم، گاهی اوقات هست که این‌ها می‌خواهند واکسن را روی ملّت‌های دیگر امتحان کنند، ببینند اثر می‌کند یا نمی‌کند؛ بنابر‌این، از آمریکا و از انگلیس [واکسن تهیه نشود]. البتّه به فرانسه هم من خوش‌بین نیستم، علتش هم این است که سابقه آن خون‌های آلوده را این‌ها دارند.» (بیشتر بخوانید)

انتهای پیام/ 113



منبع خبر

کشورهای غربی؛ از گاز شیمیایی تا واکسن کرونا بیشتر بخوانید »

رزمنده مجروحی که با اقدام ناجوانمردانه بعثی‌ها به تهران نرسید


مجروحی که با اقدام ناجوانمردانه بعثی‌ها به تهران نرسید!به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، اقدامات ناجوانمردانه بعثی‌ها در جنگ تحمیلی برکسی پوشیده نیست؛ از بمباران‌های شیمیایی گرفته تا هدف قرار دادن مناطق غیر نظامی و شکنجه‌هایی که بر روی اسرای ایرانی صورت می‌گرفت و اوج وحشی‌گری بعثی‌ها را ثابت می‌کرد.

«حمید داوودآبادی» رزمنده و نویسنده دفاع مقدس در کتاب «از معراج برگشتگان»، در خاطرات خود، یک نمونه از این وحشی‌گری‌ها را روایت کرده و نوشته است:

«روز یک‌شنبه ۵ بهمن سال ۱۳۶۵ در عملیات «کربلای ۵» در شلمچه (سه‌راه شهادت)، یک آمبولانس تویوتا، مجروح‌ها را سوار کرد تا به عقب منتقل کند. ماشین پر بود؛ اصلا جای خالی نداشت. مجروحین پس از خداحافظی در ماشین جای گرفتند. «قاسم گودرزی» که یک پایش چندماه قبل در عملیات قطع شده و حالا مصنوعی بود، پای سالمش هم ترکش خورده بود.

به‌زور روی لبه شیشه عقب آمبولانس که شکسته بود، نشست. درحالی که می‌خندید، دستش را به‌طرف ما تکان داد و گفت: «خداحافظ بچه‌ها. ما رفتیم تهرون». هنوز آمبولانس چندمتری دور نشده و حرف «قاسم» تمام نشده بود که در مقابل چشمان ناباور ما، گلوله‌ای مستقیم را دیدیم که ازسمت چپ، از تانکی عراقی شلیک شد و عجولانه از پهلو، از در عقب پشت راننده وارد شد. در حالی‌که وحشیانه ازطرف دیگر خارج می‌شد، بدن‌های تکه‌تکه را که بعضی درحال سوختن بودند، هرکدام به طرفی پرت کرد.

با منهدم شدن آمبولانس و درپی آن آتش گرفتن آن، امکان جلو رفتن نبود. جالب آن بود که راننده آمبولانس و پسرخاله‌اش که در کنارش نشسته بود، هر دو سالم به بیرون پرت شدند. اجساد شهدا در جاده پخش شدند و عراق از شادمانی زدن آمبولانس پر از مجروح، با خمپاره ۶۰ آن‌جا را زیرآتش گرفت تا کسی نتواند جلو برود.

یک آن از همان فاصله ۴۰ یا ۵۰ متری، متوجه تکان خوردن‌های مشکوکی شدم. باخودم گفتم امکان دارد کسی از آن‌ها زنده باشد و به کمک نیاز داشته باشد. بی‌خیال خمپاره‌ها شدم و با ذکر «و جعلنا…» به طرف آمبولانس دویدم. کنارش که رسیدم، سریع روی زمین دراز کشیدم و سعی کردم در فرصت اندک، با چشمانم اطراف را بکاوم و هرکه را زنده است، پیدا کنم.

تنهای تنها، کنار آمبولانسی که می‌سوخت دراز کشیده بودم، ولی هیچ ندیدم جز تکه‌های بدن که درحال جان دادن بودند؛ دست‌ها، پا‌ها و سر‌هایی که به اطراف پاشیده بودند. آن‌چه ازدور دیده بودم، چیزی نبود جز تکان‌های غیرارادی دست و پای قطع‌شده شهدایی که بدن‌شان متلاشی شده بود».

انتهای پیام/ 113



منبع خبر

رزمنده مجروحی که با اقدام ناجوانمردانه بعثی‌ها به تهران نرسید بیشتر بخوانید »

راهکار شهید «اردستانی» برای ترک غیبت


راهکار شهید «اردستانی» برای ترک غیبتبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، تقصیر خودش بود. شهید شده که شده. وقتی قراره با ریختن اولین قطره خون، همه گناهانش پاک شود، خیلی بخیل و از خود راضی است، اگر آن کتک‌هایی را که من بهش زدم، حلال نکند! تازه، کتکی هم نبود. دو سه تا پس گردنی، چهار پنج تا لنگه پوتین، هفت هشت ده تا لگد هم توی جشن پتو!

خیلی فیلم بود. دست‌ِ به غیبت کردنش عالی بود. اوایل که همش می‌گفت‌: «الغیبت‌ُ عجب کیفی داره» جدی نمی‌گرفتم. بعداً فهمیدم حضرت آقا، اهل همه‌جور غیبتی هست. اهل که هیچ، استاده. جیم شدن از صبح‌گاه، رد شدن از لای سیم‌خاردار پادگان و رفتن به شهر و از همه بدتر، غیبت در جمع و پشت‌سر این و آن حرف زدن.

جالب‌تر از همه، این بود که خودش قانون گذاشت. آن‌هم مشروط. شرط کرد که‌: «اگر غیبت از نوع اول (فرار از صبح‌گاه) را منظور نکنید، از آن ساعت به بعد هرکس غیبت دیگران را کرد و پشت سرشان حرف زد، هر چندنفر که در اتاق حضور داشتند، به او پس‌گردنی بزنند».

خودش با هم چهار پنج نفرمان دست داد و قول داد. هنوز دستش توی دست‌مان بود که گفت‌: «رضا تنبلی رو به اوج خودش رسونده و یک‌ساعته رفته چایی بیاره»، خب خودش گفته بود بزنیم، و زدیم. البته خداییش من بدجور زدم. خیلی دردش آمد؛ همان شد که وقتی توی جاده فاو – ام‌القصر در عملیات «والفجر ۸» دیدمش، باهاش روبوسی کردم و بابت کتک‌هایی که زده بودم، حلالیت طلبیدم. خندید و گفت‌: «دم‌تون گرم. همون کتک‌های شما باعث شد که حالا دیگه تنهایی از خودم هم می‌ترسم پشت‌سر کسی حرف بزنم. می‌ترسم ناخواسته دستم بخوره توی سرم!».

وقتی فهمیدم «حسن اردستانی» در عملیات «کربلای ۵» مفقودالاثر شد، هم خندیدم هم گریستم. کاش امروز او بود تا بزند توی سرم که این‌قدر پشت‌سر این و آن غیبت نکنم!

شهید «حسن اردستانی»، تولد: سال ۱۳۴۷ شهادت: ۲۳ دی سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ (شلمچه) – خاکسپاری ۱۴ بهمن سال ۱۳۷۵ – مزار: بهشت‌زهرا (س) قطعه ۲۶ ردیف ۶۹ مکرر شماره ۵۳

انتهای پیام/ 113



منبع خبر

راهکار شهید «اردستانی» برای ترک غیبت بیشتر بخوانید »