حوادث آبان 98

۳۷ سفیر در نوبت جابه‌جایی هستند

آرمان: تدبیر دولت نگذاشت آبان ۹۸ تکرار شود



روزنامه اصلاح‌طلب می‌گوید: تدبیر دولت موجب شد شوک ناشی از ساماندهی یارانه‌های ارزی، مهار شود و اتفاق سال ۹۸ پیش نیاید.

به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه کیهان در ستون ویژه های خود نوشت:در حالی که افراطیون مدعی اصلاح‌طلبی، تلاش گسترده‌ای انجام دادند تا مردم را از اقدام اصلاحی دولت بترسانند و ناامنی و ناآرامی به راه بیندازند، روزنامه آرمان در تحلیل آمیخته به نارضایتی نوشت: «جز خبرهای پراکنده در برخی خبرگزاری‌ها هنوز هیچ گزارش رسمی از کم و کیف اعتراضات صورت‌گرفته پس از آغاز اصلاح اقتصادی توسط قوه مجریه ارائه نشده است. عدم وثوق به خبرهای منتشره در شبکه‌های اجتماعی مزید بر علت شده و نمی‌توان تصویر درستی به دست آورد و براساس آنها به تحلیل کاملی از بازتاب‌های اجتماعی تصمیم بزرگ دولت دست یافت.

اجمالا از قرائن چنین برمی‌آید که اعتراضات به گستردگی ناآرامی‌های آبان سال ۹۸ نبوده‌اند مسلما موضوع سهمیه‌بندی بنزین به بزرگی و اهمیت اصلاح اقتصادی نبوده و نیست چرا که گام اصلاحی دولت سیزدهم، افراد و کالاهای بیشتری را تحت تأثیر قرار می‌دهد. یکی از دلایل مهم بازتاب گسترده اصلاح اقتصادی، اختصاص یارانه ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومانی به بخش قابل توجهی از اقشار مختلف جامعه بود. در واقع با این یارانه شوک وارده به بخش قابل توجهی از اقشار محروم کنترل شد و احتمالا آنان احساس کردند با یک گرانی غافلگیرکننده و بدون جبران روبه‌رو نشده‌اند.

تجربه اعلام ناگهانی سهمیه‌بندی بنزین و بی‌برنامگی اجرای آن به کمک دولت سیزدهم آمد و آن عوارض فوری و گسترده را به همراه نداشت. در این تصمیم همه قوا به کمک قوه مجریه آمدند. منتقدان دولت وحتی مخالفان اصلاح اقتصادی هرچه انتقاد کردند کوچک‌ترین توصیه‌ای برای عکس‌العمل تند نداشتند. از دلایل دیگر بازتاب کم و پراکنده اجتماعی تصمیم دولت، کنترل زودهنگام بود. نکته بسیار مهم تحریک همه‌جانبه شبکه‌های ماهواره‌ای و سایت‌های ایران‌ستیز بود شاید همه فهمیده‌اند که خارج‌نشینان نشسته در ساحل رفاه و امنیت که امر به تشنج می‌کنند و از خونریزی در کشور مشعوف می‌شوند، ایرانی خراب و چندپاره را می‌خواهند تا زمینه برای حضور و قدرت‌شان فراهم شود. نه تنها در ایران که در کشورهای توسعه‌یافته هم کمتر مردمی یافت می‌شوند که معترض گرانی نباشند.

اما این همه تنها ناظر به نوع بازتاب ظاهری و اجتماعی طرح دولت است و هرگز از نواقص ساختاری اصلاح اقتصادی کنونی نمی‌کاهد و هیچ ناظر آگاهی کنترل نسبی بازتاب یک طرح را دلیل موفقیت آن نمی‌داند. فشار بزرگی به مردم و خصوصاً اقشار محروم جامعه وارد آمده، بدیهی و روشن است که اوضاع اقتصادی بیش از هر زمان دیگری در کانون توجه مردم قرار دارد و همه در انتظار نتایج اجرای طرح دولت هستند و امید می‌رود که نظر کارشناسان و دلسوزان در طرح مذکور لحاظ شود و حداقل قدری از فشار معیشت خصوصاً به اقشار ضعیف جامعه کاسته شود. اصلاح اقتصادی کارشناسانه با مبانی درست و ساختاری یک ضرورت اجماعی میان همه دلسوزان کشور است.

مشکل آنجاست که لوازم اصلی جراحی پرعارضه اقتصادی فراهم نشده است. کدام کشور می‌تواند درحالی در درون تیغ جراحی به دست گیرد که در برون تحت تحریم و تشنج گاه و بیگاه در روابطش با کشورها باشد و متحد قدرتمند استراتژیک توانا در اقتصاد برای خود دست و پا نکند؟ کجا می‌شود کاری بزرگ که به‌واسطه تبعات نامعلومش سال‌ها به تعویق افتاده را بدون همراهی واقعی مردم به سرانجام رساند!؟»

نویسنده این تحلیل البته تعمداً به ریشه نابسامانی موجود که دولت را مجبور به اصلاحات اقتصادی کرد، نکرده است. و آن تعیین نرخ ۴۲۰۰ تومانی برای ارز و حراج ۶۰ میلیارد دلار ارز با همین قیمت رانت‌ساز و تورم‌آفرین است. این هدر دادن ذخایر ارزی در حالی اتفاق می‌افتاد که دولت سابق به نام لغو تحریم‌ها با برجام، تحریم‌ها را دو برابر کرد و درآمدهای ارزی را به حداقل رساند. با این وجود دولت جدید هم تلاش کرده با افزایش صادرات نفتی و غیرنفتی، درآمدهای ارزی را افزایش دهد و هم ضمن پرداخت یارانه هنگفت از جیب مردم به دلالان و رانت‌خواران را متوقف کند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آرمان: تدبیر دولت نگذاشت آبان ۹۸ تکرار شود بیشتر بخوانید »

هفت روایت از سوءتدبیرهای شگفت

هفت روایت از سوءتدبیرهای شگفت



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، محمد ایمانی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: «این چه اقتداری است که جمهوری اسلامی در منطقه ادعای پیروزی داشته باشد، اما نتواند برخی مشکلات اقتصادی را حل کند؟ این عدم توازن، نشانه تناقض و ناکارآمدی است. در جنگ هم می‌گویند باید تا حدی پیشروی کرد که بتوان لجستیکش را تامین کرد». این جملات، اظهارات یکی از افراطیون مدعی اصلاحات است که بیست سال قبل، مدعی بی‌اختیاری دولت و ضرورت خروج از حاکمیت شد؛ اما در طول این دو دهه، هر وقت انتخاباتی برگزار شد، در حد تبلیغاتچی ستاد انتخاباتی مدعیان اصلاحات و اعتدال رفتار کرد. از شخص که بگذریم، ظاهرا گفته‌اش قابل تامل است. ولو از نوع «کَلِمَهًْ حَقٍّ یُرَادُ بِهَا الْبَاطِل» باشد.

۱- اگر جمهوری اسلامی را در مصاف با مشکلات، به مثابه یک خط گسترده دفاعی یا تهاجمی تصور کنیم، این خط، چندین محور را شامل می‌شود. هر کدام از یگان‌های عمل‌کننده در این محورها، کارکرد خود را دارند. اگر مسئولیت خود را درست به انجام برسانند، خط از سمت آنها شکسته نمی‌شود، بلکه می‌توانند خط «دشمن/ مشکلات» را بشکنند و به دیگر نیروها در آفند یا پدافند ملحق شوند. اما اگر قصور و تقصیر یا خیانتی در برخی محورها اتفاق بیفتد، عملیات کامل نمی‌شود، بلکه حتی ممکن است هزینه کوتاهی برخی نیروها را نیروهای پاکباخته و مسئولیت‌شناس بپردازند. ما از زمان دولت موقت و بنی‌صدر و ماجرای دفاع مقدس، دو نمونه متفاوت مدیریت را در طول چهار دهه تجربه کرده‌ایم. اکنون این دو مدل، به بلوغ رسیده‌اند. یکی مدیریت حاج قاسم سلیمانی‌هاست که توانمندی خود را با پیروزی در مصاف با دشمن به نمایش گذاشتند و با دست خالی حماسه آفریدند؛ مدیریتی که پالایشگاه ستاره خلیج ‌فارس (خودکفایی بنزین)، برنامه هسته‌ای و سوخت بیست درصد، خدمت به مناطق محروم و مهار خسارت‌های سیل و زلزله، گوشه‌ای از کارنامه درخشان اوست. و مدیریتی که به جای همت و تدبیر درون‌زا، آدرس غرب را داده، یا در برابر خصومت و نفوذطلبی دشمن، منفعل عمل کرده؛ اگر در نقشه او بازی نکرده باشد.

۲- سردار سلیمانی چرا ترور شد و چه کسانی دشمن را تشجیع کردند؟ منطق و مکتب خلّاق او، مستکبران را به خشم می‌آورد. آن مجاهد پرکار و پیروز، حتی اگر هیچ کاری در میانه میدان فرماندهی انجام نداده و پروژه هفت هزار میلیاردی آمریکا در منطقه را نابود نکرده بود، همین یک عبارت پرمغز او برای اینکه کینه‌اش در دل مستکبران جا کند، کافی بود: «من با تجربه می‌گویم که میزان فرصتی که در بحران‌ها وجود دارد، در خود فرصت‌ها نیست. اما شرط آن، این است که نترسید و نترسیم و نترسانیم.» نفس این سخن، تمدن‌ساز و قدرت‌آفرین است و می‌تواند باطل‌السحر طاغوت‌ها باشد؛ چه رسد به اینکه سیره چهل‌ساله او، امضای پای ادعایش شود. با این منطق، سوخت بیست درصد رآکتور تهران و پالایشگاه تولید بنزین و موشک‌های دوربرد نقطه‌زن و ماهواره‌های پیشرفته ساخته شد. و بی‌اعتنایی به همین منطق موجب شد دولت در برخی حوزه‌ها دچار عقبگرد شود.

۳- مدیرانی هم هستند که به جای تبدیل تهدید دشمن به فرصت، بگویند «نباید فرصت دوباره مذاکره با آمریکا را از دست بدهیم.» آنها هفت سال قبل نیز همین حرف را زدند که کشور را گرفتار مشکلاتی کردند که با مختصری همت و تدبیر در داخل قابل حل بود. فهرست برخی بی‌تدبیرها را مرور کنید: «شش برابر کردن نقدینگی که از عوامل اصلی تورم است، شکستن رکورد ۴۹ درصدی تورم در دولت هاشمی (کارگزاران) و رساندن آن به ۵۲ درصد (در برخی اقلام بالای ۱۰۰ درصد)، شش تا نُه برابر کردن قیمت مسکن و خودرو و سکه و ارز و بسیاری از اقلام دیگر. سه برابر کردن ناگهانی قیمت بنزین و بهانه دادن دست دشمن برای ایجاد بی‌ثباتی و ایراد خسارت، افزایش ضریب جینی (شکاف طبقاتی) از رقم کاهشی شده ۳۶۵. در سال ۹۲ به رقم ۴۰۹. در سال ۹۷، نابودی ۱۸ میلیارد دلار و ۶۰ تن طلا از ذخایر استراتژیک ظرف دو ماه، واگذاری پرفساد نیشکر هفت‌تپه، ماشین‌سازی تبریز، هپکو اراک، آلومینیوم المهدی، پالایشگاه کرمانشاه و… در دوره ریاست یکی از روسای ستاد انتخاباتی در سازمان خصوصی‌سازی، گماردن وزیر اشرافی بر بخش مسکن و تحمیل فشار سنگین به اقشار پایین، اصرار بر امضای توافقی که ظرف دو ماه، ۹۵ درصد برنامه هسته‌ای را واگذار یا نابود کرد و انفعال و معطلی در پنج سال بعدی در قبال عهدشکنی غرب، سپردن ۴۱ تعهد مخفیانه (خودتحریمی) به FATF، ضعیف‌نمایی کشور برخلاف واقعیت‌های قدرت و جرئت دادن به دشمن برای اقدامات ضدامنیتی مانند فتنه آبان ۹۸ و ترور سردار سلیمانی، تهییج مردم به اینکه همه چیز خود را به بورس بسپارند (ایجاد انتظار مافوق واقعیت) و شوک‌های ناشی از تصمیمات متناقض و ناراضی کردن سهامداران، معطلی ۸ میلیون و ۳۰۰ هزار تن کالا در گمرک به خاطر پنج ماه بی‌وزیر گذاشتن وزارت صمت.» نوع این بی‌تدبیری‌ها منشأ داخلی دارد.

۴- اهتمام مدیران غیرانقلابی به چیست؟ و برای پیشبرد امیال خود، حاضرند چه مقدار هزینه به مردم و کشور تحمیل کنند؟ رفتار آنها فرصت‌سازی است یا فرصت‌سوزی؟ فرصت را باید خودمان بسازیم یا باید منتظر بمانیم تا دشمن در مذاکره، برای ما فرصت بسازد؟! بگذارید قضاوت را به برخی از نزدیک‌ترین همراهان دولت بسپاریم. این هفت روایت، گزیده‌ای از ده‌ها روایت مشابه است؛

۱/۴- خبرگزاری خبر آنلاین (تیم انتظامی و معزی، دو مدیر ارشد دولت) ۱۹ بهمن ۱۳۹۲ (چند روز پس از ماجرای مشکوک و شرم‌آور توزیع سبد کالا) در تحلیلی با عنوان «جایزه بهترین کارگردانی برای روحانی؛ در حاشیه چگونگی توزیع کالاهای اساسی» نوشت: «توزیع سبد کالا با شیوه‌ای که انجام شد، نه یک اتفاق بود و نه عملی که تبعات آن برای روحانی و مردانش غیرقابل پیش‌بینی باشد. او دقیقا همین اتفاق- ازدحام، دعوا و مرافعه و احیانا له شدن در زیر دست و پا- را پیش‌بینی می‌کرد و اصلا آن را برای پیشبرد استراتژی خارجی خود لازم داشت[!] روحانی به یک نمایش داخلی برای ارائه در جشنواره‌های خارجی نیازمند بود. نگاه کنیم به اظهارات اخیر وندی شرمن که گفته «شما در اخبار دیدید ایران اخیرا به طور قابل مشاهده‌ای غذا بین مردم فقیر جامعه توزیع کرده تا نشان دهد کاهش محدود تحریم‌ها، تاثیر مستقیم داشته.» این دقیقا همان نتیجه‌ای بوده که روحانی از توزیع سبد کالا داشته، اینکه تحریم‌ها روی مردم تاثیر مستقیم و انکارناپذیر داشته؛ اینکه اوضاع اقتصادی مردم نه تنها رو به راه نیست بلکه حاضرند برای چند عدد مرغ و چند کیلو برنج با یکدیگر درگیر شوند. درست است که روش توزیع سبد کالا چندان مناسب نبود، اما اگر با این نمایش بتوان جایزه اول بهترین اثر را در فستیوال سیاست جهانی به خود اختصاص داد، به تحقیر چند روزه‌ای که بازیگران آن شدند، می‌ارزید»!

۲/۴- سعید لیلاز عضو مرکزیت کارگزاران: «اگر اختیارات گسترده فعلی را که به دولت داده شده، به چوب خشک داده بودند، وضعیت اقتصادی به مراتب بهتر از وضعیت فعلی بود.»

۳/۴- بیانیه کارگزاران پس از قانع نشدن نمایندگان مجلس دهم از چهار پاسخ روحانی به پنج سؤال اقتصادی: «پاسخ‌های روحانی، نه مجلس را قانع، نه ملت را راضی ساخت. دولت، فاقد استراتژی اقتصادی روشن است. اوج این سرگشتگی را می‌توان در سیاست ارزی دید که در بهار ۹۷ بستر ویژه‌خواری اخلالگران را فراهم ساخت. متأسفانه با وجود نقدها بر سازمان برنامه و بودجه، در دولت دوم روحانی اصلاحی صورت نگرفت. فقدان استراتژی، دولت را به مجمعی از بوروکرات‌های بی‌انگیزه بدل ساخته که دولت را نه به عنوان مغز متفکر توسعه ملی بلکه به یک اداره‌ کاغذی تقلیل می‌دهند.»

۴/۴- عبدالله ناصری (مشاور خاتمی ‌و عضو شورای سیاستگذاری اصلاح‌طلبان): «این اولین ‌بار نیست که روحانی نه به کارشناسی بیرون از دولت توجه می‌کند، نه به کارشناسی درون دولت. ما همان آبان‌ماه – قبل از اعلام گرانی بنزین- خبرهایی داشتیم که دولت و روحانی تصمیم گرفته‌اند، اما وزارت اطلاعات و دستگاه‌های امنیتی مخالف این اقدام بوده‌اند. مشکل اصلی او این بوده که اساساً به حوزه‌های کارشناسی خیلی توجهی نداشت. هر طور که نگاه کنیم، تصمیم افزایش قیمت بنزین، نقطه‌ آغازش با وزارت نفت و دولت بوده و روحانی مسئول است.»

۵/۴- محمدجواد روح سردبیر نشریه حزب اتحاد ملت: «چرا روحانی چهار روز قبل از گرانی بنزین، آن‌گونه سخنرانی می‌کند؟ کدام رئیس‌جمهور اعلام کرده بود که فلان ‌قدر کسری بودجه داریم؟ روحانی در یزد از کسری بودجه گفت و یکسری حملات هم به رئیسی انجام داد. همین روش را در کرمان به شکلی دیگر ادامه داد. مهم‌تر از اینها، اعلام کرد به توافقات پشت ‌پرده‌ پایبند است؛ همه اینها، یعنی می‌خواهد به هر قیمتی شده، دوباره مذاکره کند. اینجا بود که قمار کرد. وقتی دید چیزی دستش ندارد، بنزین را گران کرد تا جامعه به شرایط اقتصادی واکنش نشان دهد؛ فشار از پایین اتفاق بیفتد تا در بالا چانه‌زنی کنند که مذاکره انجام شود. می‌گویند وزیر اطلاعات در جلسه دولت هشدار داده اگر بنزین را گران کنید، ‌جامعه به هم می‌ریزد و روحانی خندیده است. اینکه می‌گویند گران کردن بنزین، تصمیم غیر کارشناسی و اطلاع‌رسانی آن هم غلط بوده؛ اتفاقاً از نظر روحانی، هم کارشناسی بوده و هم نحوه اطلاع‌رسانی- در واقع اطلاع‌نرسانی- درست بوده، تا جامعه بیشتر عصبانی شود. روحانی قمار کرد تا ببیند نتیجه‌ چه می‌شود. اما به نظر من، مقام ‌رهبری هم پاسخ رئیس‌جمهور را دادند. ایشان، مسئولیت تصمیم گرانی بنزین را پذیرفتند… در ماجرای بنزین، روحانی قمار کرد و رهبری هم ایستاد.»

۶/۴- صادق خرازی (معاون وزیر خارجه در دولت اصلاحات): «حقیقتا در ماجرای بنزین، بی‌خردی حاکم بود. مگر می‌شود بنزین را سه برابر کنید و قبلش هیچ آگاهی نداده باشید!؟ گاهی به شوخی می‌گویم مسئولین ما صبح به صبح که بیدار می‌شوند برنامه‌ریزی و بخشنامه صادر می‌کنند که انقلاب را از بین ببرند و این مردمند که آن را حفظ می‌کنند.»

۷/۴- علی مطهری نایب‌ رئیس ‌مجلس دهم: «حوادث آبان ۹۸ که بیشتر ناشی از بی‌تدبیری دولت بود، این خیال را در سر تندروهای آمریکا پدید آورد که پایگاه اجتماعی جمهوری اسلامی کاهش یافته و وقت مناسبی برای ترور سردار سلیمانی است. قبل از آن، جرئت این کار را به خود نمی‌دادند. البته با تشییع پرشکوه پیکر آن عزیز، واقعیت را دریافتند.» آقای مطهری درست می‌گوید. حاج قاسم سلیمانی، به خاطر شجاعت و درایت و اخلاص کم‌نظیرش، به محبوب‌ترین چهره‌ها در میان ملت ایران تبدیل شد و حماسه تاریخی تشییع او چنان طوفانی را برانگیخت که بَری مک‌ کافری ژنرال چهار ستاره آمریکایی به «ام‌اس‌ان‌بی‌سی» گفت «ترامپ از عظمت تشییع ژنرال سلیمانی، تا سرحد مرگ ترسید.»

۵- این روایت دقیق و درست آخر، بسیار قابل تامل است. آیا خون به ناحق ریخته شده قهرمان مقاومت و امنیت منطقه، برخی مدیران خوابزده را بیدار می‌کند تا بیش از این، به دشمن اعتماد نکنند و مرتکب خیانت شکاف‌افکنی دوباره در جامعه نشوند؟ شهید سلیمانی به درستی می‌گفت «در خط مقدم جنگ با دشمن، نباید دو صدا بلند شود و کسانی بگویند دشمن نیست، دوست است… ترویج فهم غلط از دشمن، حساسیت جامعه را از بین بردن و در درون آن تفرقه درست کردن، خیانت است.»



منبع خبر

هفت روایت از سوءتدبیرهای شگفت بیشتر بخوانید »