حکومت پهلوی

تغییر چهره یک مجتهد به خاطر انقلاب اسلامی

روایتی از مبارزات شهید آیت‌الله سعیدی در راه پیروزی انقلاب اسلامی+ فیلم


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سید محمدرضا سعیدی از مبارزان برجسته نهضت انقلاب اسلامی در جریان مبارزه با حکومت پهلوی دستگیر و پس از زندانی و شکنجه سال ۱۳۴۹ در ۴۱ سالگی به شهادت رسید.

وی در جریان مخالفت آیت الله خمینی با «لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی»، «انقلاب سفید» و لایحه مصونیت قضایی مستشاران نظامی آمریکا (کاپیتولاسیون) از حامیان امام خمینی بود. او در مسیر مبارزه علیه رژیم شاه بار‌ها به وسیله ساواک تحت تعقیب قرار گرفت و دستگیر و ممنوع المنبر شد، و در ماجرای کاپیتولاسیون به شدت علیه مستشاران آمریکایی به انتقاد پرداخت. پس از بازگشت به قم، به دعوت عده‌ای از مؤمنین جنوب شرق تهران، به مسجد موسی ابن جعفر آمد و ضمن اقامه نماز جماعت در آنجا، مسجد را به صورت پایگاهی قوی علیه رژیم شاه درآورد. او با تغییر چهره به تبلیغ اندیشه‌های امام خمینی و پخش اعلامیه‌های وی می‌پرداخت به همین دلیل ساواک او را ممنوع المنبر کرد.

شهادت آیت‌الله سعیدی توسط ساواک در زندان با واکنش سریع مردم ایران مواجه شد به طوری که در بسیاری از نقاط کشور، مردم درصدد برپایی مراسم بزگداشت و ترحیم وی برآمدند. در این میان ساواک که از چنین تجمعاتی واهمه داشت به سرعت دستور داد تا از برگزاری این قبیل مراسمات جلوگیری شود. با این اوصاف مردم شهر‌های مختلف بدون توجه به این تهدیدات به برگزاری مراسم پرداختند.

در ادامه روایتی از زندگینامه تصویری این مبارز انقلابی را می‌بینید.

کد ویدیو

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روایتی از مبارزات شهید آیت‌الله سعیدی در راه پیروزی انقلاب اسلامی+ فیلم بیشتر بخوانید »

جنگ ترکیبی و کوچه جنتلمن‌ها

بهترین روز آقای مدیر کجا سپری شد؟



فرق می‌کند که وقتی از یک مدیر بپرسید بهترین ایام عمرش، کجا سپری‌شده، آدرس سفرهای اشرافی و اقامت در بهترین هتل‌ها و … را به یاد بیاورد، یا سخت‌ترین ساعات خدمتگزاری در برابر تهاجم بی‌وقفه دشمن را.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمد ایمانی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱- جهان قاعده‌مند آفریده شده است. هر ملتی که این قوانین را شناخت و پایبندی نشان داد، به ‌اندازه پایبندی‌اش، اقتدار پیدا می‌کند، اما اگر نشناسد یا ملتزم نباشد، نسخه ضعف خود را پیچیده است.

چنان که امیر مومنان‌(ع) فرمود «العِلمُ سُلطانٌ، مَن وَجدَهُ صالَ بِهِ وَ مَن لَم یَجِدهُ صیلَ عَلَیه. دانش، چیرگی و تسلط است، هرکس آن را بیابد، با آن حمله کند و پیروز شود، و هر کس، آن را نیابد، بر او حمله کنند و مغلوب گردد». یک مراد از دانایی، دسترسی به فنون است؛ اما معنای بالاتر، آگاهی نسبت به سنت‌های جاری در زندگی بشر است. ملت‌هایی که زحمت قناعت و تلاش و تولید قدرت را به جان خریدند، توانستند سیادت پیدا کنند و آنها که به این قاعده پشت کردند، خسارت‌های بزرگی را به جان خریدند.

۲- نمونه این قاعده‌مندی را می‌توان در منطق «حمایت از تولید و تامین منابع قدرت ملی» و در مقابل توهمی که ادعا می‌کرد با خام‌فروشی، قدرت‌فروشی و واگذاری منابع قدرت ملی می‌توان به اقتصاد رونق داد و ثبات خرید و از بیگانگان، تضمین امنیتی گرفت!

نمونه نسخه منحط، رویکرد وابسته حکومت پهلوی و برخی حکومت‌های مرتجع منطقه است. وضعیتی به غایت تحقیرآمیز که در فرآیند آن، سفیر آمریکا می‌توانست به شاه ایران دیکته کند، یا دولتمرد آمریکایی، رژیم سعودی را «گاو شیرده» بخواند و مباهات کند که توانسته ۴۵۰ میلیارد دلار قرارداد فروش اسلحه و… به آن دولت تحمیل کند!

۳- با توهم «فروش منابع قدرت و کامیابی و آسایش‌طلبی از طریق آن» بود که برخی مدیران خوش بین به غرب وانمود کردند همه مشکلات کشور- از آب خوردن تا آلودگی هوا و محیط‌زیست و تولید و اشتغال- با یک توافق با آمریکا (و سپس ادعای برجام ۲ و ۳) حل می‌شود.

طبق این تخیل مسموم و نفوذزده، می‌شد تولید ملی را تعطیل یا تضعیف کرد، خودکفایی گندم را زیر سؤال برد، به نساختن مسکن ظرف پنج سال و انباشت تقاضای شش میلیون واحد مسکونی افتخار کرد، پالایشگاه‌سازی را «کثافت‌کاری» و نیروگاه‌سازی را «رفتن زیر بار مافیای نیروگاه‌سازی» خواند، و با این همه، صرفا با فروش نفت خام و انجام واردات، به اقتصاد رونق بخشید!

فرآیند برجام بدین معنا، کارکرد قرص روانگردانی را داشت که بر حسب ظاهر و در کوتاه‌مدت، حال کاربر را «توپ» می‌کرد؛ اما در میان‌مدت، تاثیرات ویرانگر خود را آشکار می‌ساخت. بدترین رکوردهای اقتصادی میراث همین دوره است.

۴- در این رویکرد وارونه، می‌شد ۶۰ میلیارد دلار از ذخائر کمیاب ارزی را در اوج دوران تحریم حراج کرد و سپس زانوی غم در بغل گرفت و از زبان رئیس سازمان برنامه و بودجه گفت: «الان در شرایطی هستیم که این بی‌انصاف‌ها و دژخیمان حتی برای غذا و دارو، اجازه فروش یک قطره نفت را نمی‌دهند و اگر هم به ‌فروش می‌رسد، امکان تبادل مالی نباشد».

چرا با وجود توافق، تحریم‌ها در پسابرجام دو برابر شد و دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان، متفقا پای تحریم‌های ویزا، آیسا، سیسادا و کاتسا را در پسابرجام امضا کردند؟ چون جریان خطرناک نفوذ، به برخی سیاستمداران القا کرده بود با واگذاری منابع قدرت، می‌شود به رونق اقتصادی کُره جنوبی و ژاپن و آلمان رسید؛ و حال آن که مثلا آلمان و ژاپن، هشتمین و نهمین کشور اول دنیا در حوزه بودجه نظامی بودند. آلمان همین امسال هم در اوج بحران اقتصادی، ۱۰۰ میلیارد یوروی دیگر به توسعه توانمندی‌های نظامی اختصاص داد.

۵- از باب قاعده «الزموهم بما الزموا انفسهم»، باید به غربگرایان توجه داد که رشد اقتصادی چشمگیر کُره جنوبی، مدیون سختگیری‌های اقتصادی است، که غربگرایان در ایران، خلاف آن را به اجرا گذاشتند. به عنوان نمونه، می‌توان بخش‌هایی از درکتاب «نیکوکاران نابکار» به قلم پروفسور «هاجون چَنگ» استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه کمبریج را مرور کرد: «صادرات کره جنوبی در دهه ۱۹۵۰، تنگستن و ماهی بود و شرکت سامسونگ، ماهی و سبزیجات و میوه صادر می‌کرد… در دهه ۱۹۷۰، برنامه ایجاد صنایع سنگین در دستور کار قرار گرفت. در مدارس به ما می‌آموختند که وظیفه میهنی ما حکم می‌کند کسانی را که سیگار خارجی می‌کشند، گزارش کنیم… ارز به ‌راستی، خون و عرق پیشانی سربازان صنعتی ما بود که در کارخانه‌ها دست‌اندرکار جنگ صنعتی بودند. کسانی که با خریدهای بیهوده مانند سیگار قاچاق، ارز را هدر می‌دادند، خائن به شمار می‌رفتند. پدرِ دوستی که به خانه‌اش رفته بودیم و سیگار می‌کشید، به عنوان فرد غیرمیهن‌پرست و بی‌اخلاق- اگر نه تبهکار- آماج حملات زهرآگین قرار می‌گرفت. شدیدا از هزینه کردن ارز در موارد غیر ضرور ممانعت می‌شد. این کار از طریق اعمال ممنوعیت‌های وارداتی و تعرفه و عوارض سنگین گمرکی برای کالاهای تجملی صورت می‌گرفت. سفرهای خارجی جز با مجوز معامله تجاری یا تحصیل ممنوع شد… کُره که حالا صادرکننده خودرو و گوشی‌های شیک در دنیاست، دهه‌ها برخلاف منطق تجارت آزاد جهانی، از حمایت‌های تعرفه‌ای و یارانه‌ای برای تقویت بخش خصوصی استفاده کرد تا صنایع بتوانند در برابر رقابت بین‌المللی دوام بیاورند. دولت روی ارز کمیاب، کنترل مطلق اعمال کرد و تخلف از آن، می‌توانست مجازات مرگ در پی داشته باشد… ژاپن زمانی خودروی بنجل تولید می‌کرد و با شکست روبه‌رو شد. بسیاری گفتند این شرکت باید به همان تولید ماشین‌های ساده نساجی و ابریشم برگردد و بعد ۲۵ سال ناتوانی، تولید خودرو را رها کند. اما دیگران گفتند هیچ کشوری بدون ایجاد صنایع مهم به جایی نرسیده. حالا همان تویوتا نه تنها از ورشکستگی درآمده، بلکه برند لکسوس را در دنیا تولید می‌کند».

۶- خداوند، راحت‌طلبی و تن‌آسانی و زندگی بدون خطرپذیری و مجاهدت را برای انبیا و اولیای برگزیده خود نپسندید؛ چه رسد به دیگران.

امیر مومنان‌(ع) در خطبه قاصعه بیان می‌کند «اگر خداوند اجازه تکبر ورزیدن را به فردی‌ از بندگانش می‌داد، همانا رخصت آن را به پیامبران و اولیای خاص خود می‌داد، ولی‌ خداوند سبحان، کبر ورزیدن را بر آنان روا نداشت… آنها را به گرسنگی‌ امتحان کرد، و به رنج و سختی‌ مبتلا نمود. با امور وحشتناک آزمود، و با ناگواری‌ها، خالص‌شان کرد… اگر خداوند پاک به وقت بعثت پیامبران خود، می‌خواست که گنجینه‌های‌ طلا، و باغ‌های‌ سرسبز را به روی‌ آنان بگشاید، و پرندگان آسمان، و جانوران زمین را همراه آنان کند، چنین می‌کرد، اما در این صورت، جایی‌ برای‌ ابتلا و امتحان باقی‌ نمی‌ماند، و اجر و پاداش باطل می‌شد، و برای‌ قبول‌کنندگان دعوت انبیا، ثواب مبتلایان به رنج و سختی‌ واجب نمی‌شد… اگر پیامبران، دارای‌ قدرتی‌ بودند که کسی‌ را توان معارضه با آنان نبود، و دارای‌ عزّتی‌ که مغلوب کسی‌ نمی‌شدند، و شوکت‌شان به‌گونه‌ای‌ بود که گردن‌های‌ مردمان به سوی‌ آن کشیده می‌شد، و مردم برای‌ تماشای‌ بزرگی‌شان بار سفر می‌بستند، اعتبار و ارزش‌شان در میان مردم ‌اندک بود، و متکبّران در برابرشان سر فرود می‌آوردند، و تظاهر به ایمان می‌کردند، از روی ترس یا علاقه‌‏ای که به مادّیات داشتند. در آن صورت، نیّت‏‌های خالص یافت نمی‌شد، و افراد با انگیزه‏‌های گوناگون به سوی نیکی‌‏ها می‏شتافتند. امّا خدای سبحان اراده فرمود که پیروی از پیامبران، و تصدیق کتب آسمانی، و اطاعت محض، با نیّت خالص، تنها برای خدا صورت پذیرد؛ که آزمایش و مشکلات، هر قدر بزرگ‌تر باشد، ثواب و پاداش آن نیز بزرگ‌تر خواهد بود».

۷- دنیا عرصه تزاحمات و کامیابی‌ها و ناکامی‌هاست. جزو سنت‌های الهی این است که ایام موفقیت را میان دوستان و دشمنان بگرداند. چنان که فرمود «إِن یَمسَسکُم قَرحٌ فَقَد مَسَّ القَومَ قَرحٌ مِثلُهُ وَتِلکَ الأَیّامُ نُداوِلُها بَینَ النّاسِ… اگر به شما آسیب و جراحتی رسید، به آن جمعیّت دشمن نیز آسیب و جراحتی همانند آن وارد شد. و ما این ایام (پیروزی و ناکامی) را در میان مردم می‌گردانیم؛ تا خداوند، افرادی را که ایمان آورده‌اند، معلوم کند و از میان شما، گواهانی بگیرد… آیا پنداشتید که داخل بهشت می‌شوید، در حالی که خداوند هنوز جهادگران و شکیبایان شما را معلوم نکرده است؟». و نیز فرمود «وَلَا تَهِنُوا فِی ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ. إِنْ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ کَمَا تَأْلَمُونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللهِ مَا لَا یَرْجُونَ. و در تعقیب دشمن سستی نورزید؛ اگر شما رنج و دردی می‌بینید، آنان نیز مانند شما در رنج و درد می‌افتند، و شما امیدی را به خداوند دارید که آنان ندارند».

۸- یک معیار سنجش درستی عملکرد مدیریت‌ها، میزان خشم و ناراحتی دشمن است. امکان ندارد جبهه خودی، طراحی راهبردی موثری انجام دهد، و غیظ و کارشکنی و تهدید و تحریم و ترور دشمن را برنینگیزد. خطای محاسبه بزرگی بود که کسانی تصور کردند دشمنی دشمن، پایان‌پذیر است و با کوتاه آمدن، می‌شود دل او را نرم کرد.

سنت الهی بر این منطق استوار است که موفقیت و پیشرفت‌ها، در مجاهدت مقابل دشمن اتفاق بیفتد؛ چنان که در سوره توبه فرمود: «… هیچ تشنگی و خستگی، و گرسنگی در راه خدا به آنها (مومنان) نمی‌رسد و هیچ قدمی در جایی که کفار را خشمگین کند نمی‌گذارند، و ضربه ‌ای از دشمن نمی‌خورند، مگر اینکه به خاطر آن، عمل صالحی برای آنها نوشته می‌شود. خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی‌کند».

۹- فرق می‌کند که وقتی از یک مدیر بپرسید بهترین ایام عمرش، کجا سپری‌شده، آدرس سفرهای اشرافی و اقامت در بهترین هتل‌ها و بهره‌مندی از امتیازات ویژه را به یاد بیاورد، یا سخت‌ترین ساعات خدمتگزاری در برابر تهاجم بی‌وقفه دشمن را.

آتش جنگ با مزدوران نیابتی آمریکا در منطقه بوکمال در مرز سوریه و عراق، همچنان شعله‌ور بود که رزمندگان خط مقدم، سردار سلیمانی را در میان خود یافتند. حاج قاسم، آن روز درباره بهترین روزهای عمر خود گفت: «یک وقت ما در کربلای پنج مشترک بودیم با این مرد بزرگ (اشاره به یکی از همراهان) و بعض از برادران دیگر که همراه ایشان بودند. آن روز در کانال ماهیگیری، توی یک کانالی بودیم؛ تنگِ تنگ، ولی پر از جنازه. سر را نمی‌شد بالا بیاوری. شاید سخت‌ترین روزهای عمر من، آن روزها و اتفاقات بعدی بود. تمام شد. درسته؟ هیچ آثاری از آن سختی وجود ندارد. اگر از من بپرسند بهترین روز عمر تو کِی بوده (بُغض حاج قاسم)، می‌گویم آن روزی که در کانال ماهیگیری بودم. اگر از یک آزاده و اسیر بپرسند، بگویند بهترین روز عمر تو کی بوده؟ می‌گوید آن روزی که من را به عشق امام شلاق می‌زدند؛ نه روز ازدواجم. این روزها مثل همان روزهاست. از آن استفاده کنید».

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بهترین روز آقای مدیر کجا سپری شد؟ بیشتر بخوانید »

جهاد تبیین و اهمیت تبیین و روشنگری

جهاد تبیین و اهمیت تبیین و روشنگری


گروه اجتماعی دفاع‌پرس – سردار حمید هداوند جانشین فرماندهی انتظامی تهران بزرگ؛ امروز بیش از هر زمان دیگری به اهمیت تبیین و تشریح خدمات انقلاب به مردم نیازمندیم. نباید فراموش کرد که شاید بزرگترین توفیق انقلاب دمیدن روح تعهد و مطالبه گری در جامعه‌ای بود که علاوه بر مشکلات و سختی‌ها، سرکوفت‌ها و تحقیر‌ها را نیز بر می‌تافت و شاهد اوج بی عدالتی‌ها در جامعه بود؛ تا بدانجا که تفاوت جنوب تا شمال پایتخت کشور، در حقیقت تفاوت بین فقر و غنا و کاخ نشینی و حلبی نشینی بود که این تفاوت فاحش را با هیچ منطق و ماشین حساب و چرتکه‌ای نمی‌شد محاسبه کرد.

حکومت پهلوی حکومتی دست نشانده بود که توسط اجانب بوجود آمد و توسط همان اجانب هم طومار سرسلسله این سلسله ابتر درهم پیچیده شد. مطالعه تاریخ به خوبی می‌تواند حقایق بسیاری را روشن سازد؛ به عنوان مثال مطالعه خاطرات اسداله علم که مدت‌ها وزیر دربار و از درباریان نزدیک به شاه معدوم بوده است نشان می‌دهد که محمد رضا شاه و خانواده پادشاهی، صرفا به دنبال خوش گذرانی و عیش و نوش بوده اند و هرگز بها و توجهی به مردم نداشته و نمی‌دادند. اینگونه بود که با رهبری و روشنگری‌های امام راحل علیرغم همه سرکوب‌های ساواک، شاه و عمال دست نشانده اش، انقلاب اسلامی با حضور پرشور مردم به پیروزی رسید و حکومتی مردمی بر پایه استقلال و آزادی برای اولین بار به طور رسمی بوجود آمد. حکومتی که بزرگترین پشتوانه آن مردم بودند و مردم به رهبری‌های امام و مقتدای خود در میدان‌های مختلف (توطئه‌ها، کودتاها، جنگ ۸ ساله، تحریم‌ها، فتنه‌ها) به خوبی درخشیدند و از انقلاب خود پاسداری کردند.

دشمنان انقلاب در طول بیش از چهار دهه در عرصه‌های مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، نظامی، اجتماعی و… تلاش داشتند تا مردم را از آرمان‌های انقلابی خود دور سازند و آن‌ها را در مقابل انقلاب خود قرار دهند که به فضل الهی و رهبری‌های داهیانه رهبر حکیم انقلاب اسلامی ایران علیرغم همه دشمنی‌ها و مصائب، مشکلات را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت.

مدیریت ۸ سال جنگ تمام عیار، ترور‌های منافقان کور دل، اجرای کودتا‌ها و فتنه‌های مختلف همه و همه مشکلاتی را در مسیر پیشرفت‌های انقلاب بوجود آورد که اگر این‌ها نبودند به طور حتم انقلاب با سرعت و قدرت بیشتر می‌توانست به اهداف متعالی خود دست یابد.

آنچه امروز بیش از هر چیز دیگر مهم است، ضرورت روشنگری و شفاف سازی و در حقیقت جهاد تبیین دستاورد‌های انقلاب است؛ همچنان که دشمنان و معاندان و بدخواهان انقلاب و جیره خواران آنان در داخل کشور تلاش خود را صرف نا امید کردن مردم از انقلاب کرده اند و به دنبال سیاه نمایی و وارونه جلوه دادن حقایق هستند، از این رو لازم است که در جهاد تبیین همه به سهم و زعم خود از دستاورد‌های انقلابمان که در حقیقت استقلال و آزادی و کوتاه کردن دست مستکبران و ظالمان از منافع و منابع این کشور بود آگاه باشیم.

از این رو باید گفت که تبیین و روشنگری امروز امری لازم و ضروری است؛ چرا که دشمنان و معاندان با نقاب تزویر به میدان آمده اند. از این رو باید مجاهدانه در این میدان به صحنه آمد و حقایق انقلاب را تبیین کرد.

انتهای پیام/ 241

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جهاد تبیین و اهمیت تبیین و روشنگری بیشتر بخوانید »

انقلاب اسلامی بزرگترین رخداد قرن گذشته

انقلاب اسلامی بزرگترین رخداد قرن گذشته


گروه اجتماعی دفاع‌پرس – سرهنگ «داود عبدالمالکی» جانشین فرماندهی انتظامی استان قزوین؛ از قحطی دوران احمدشاه تا سقوط رضاخان، کودتا علیه دولت مصدق، بازگرداندن شاه همگی با دسیسه های آمریکا و انگلیس رخ داد. ایران به عنوان یک کشور تابع سیاست‌های غرب، ژاندارم منطقه شد، سیلی از سلاح های آمریکایی به ایران روان شد، پول نفت صرف خرید تجهیزات آمریکایی گردید و ۴۰ هزار مستشار غربی بر ارتش ایران و نفت کشور تسلط یافتند.

برابر دکترین «نیکسون» آمریکا برای دفاع از منافع خود اقدام به تجهیز متحدان خویش کرد تا به جای آمریکا وارد منازعات و درگیری ها شوند. شاه به عنوان ژاندارم آمریکا در منطقه نقش اسرائیل را بازی می کرد، با شرکت در جنگ ظفار برای نابودی کمونیست و جلوگیری از نفوذ شوروی اقدام کرد، از مهمترین اقدامات وی شرکت نیروی هوایی ایران در جنگ ویتنام بود، انتقال بخش بزرگی از مهمات نیروی هوایی برای آمریکا در یمن از جمله اقدامات دیگر بود که در دکترین نیکسون، هم پول سلاح داده می شد هم نفرات و تجهیزات با هزینه مردم در جنگ به نفع امریکا مصادره می گردید.

با طرح اصلاحات ارضی که توسط جان اف کندی برای ایران و برخی کشورها مطرح شد، بزرگ زمین داران با فروش زمین های خویش به خرده مالکان و رعیت باعث شد، بیش از ۲.۵ میلیون خانوار روستایی بدون زمین به شهرها مهاجرت کنند و حاشیه نشینی، حلبی آبادها را رقم بزنند که منبع و منشا جرم و فساد در جامعه شده بود.

امام خمینی (ره) از همان ابتدا خطر شاه، آمریکا و اسرائیل را گوشزد کرد، پس از ۱۵ خرداد و تبعید امام به عراق، ترکیه و سپس پاریس آغاز نهضت رقم خورد و با مدیریت مردم و تبعیت از امام خمینی در ۲۲ بهمن شاه سقوط کرد و حکومت پهلوی جای خویش را به انقلاب اسلامی داد.

هایزر برای حفظ ارتش و گماشتن بختیار به تهران آمد، ژنرال قره باغی تمام شرایط هایزر را می پذیرد، با فرمان امام خمینی حکومت نظامی شکسته می شود، انقلاب از کودتای دوم محمدرضا شاه و آمریکا جلوگیری می کند.

هایزر دستور خروج شاه را در ۲۶ دی ماه صادر می کند، با کودتا می خواهد بختیار را نخست وزیر کند، پس از مدتی شاه را برگرداند و همان اتفاق دوران مصدق را رقم بزند. اما کودتا با هوشیاری مردم و امام خنثی می شود. در ۱۲ بهمن امام تصمیم به خروج از پاریس و آمدن به کشور می کند. فرودگاه ها به دستور ارتش و بختیار بسته می شود. مردم شعار می دهندر «وای به حالت بختیار اگر خمینی دیر بیاد» در نهایت هواپیمای امام به زمین می نشیند و آغاز فجر انقلاب رقم می خورد. ۱۰ روز تا انهدام سلسله شاهنشاهی فاصله است.

بهشت زهرا پر از جمعیت است، گارد حفاظتی امام کاملا مردمی تشکیل می شود.

امام در بهشت زهرا سخنرانی می کند: «من دولت تعیین می کنم، من به واسطه اینکه مردم مرا قبول دارند دولت تعیین می کنم، من تو دهن این دولت بختیار میزنم».

در ابتدای انقلاب دولت موقت تشکیل شد، مردم با ۹۸ درصد رای به جمهوری اسلامی آری گفتند، ارتش و نيروهاي امنیتی به دلیل فروپاشی رژیم دچار اضمحلال شده بود و شاکله اصلی دچار ریزش گردید، در کردستان، سیستان، خوزستان، سیاهکل، آمل، ترکمن کشور درگیر جنگ با تجزیه طلب ها شده بود.

در نهایت روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ انقلاب جشن پیروزی می گیرد و بزرگترین انقلاب قرن شکل می گیرد. انقلابی که تفکر ناب اسلامی را با شعار استقلال آزادی، جمهوری اسلامی بر دنیا عرضه کرد. انقلاب فرهنگی بود، با تقابل سنگین قدرت ها مواجه شد اما تا به امروز پویا و استوار به پیش می رود.

انتهای پیام/ 241

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

انقلاب اسلامی بزرگترین رخداد قرن گذشته بیشتر بخوانید »

فهرست بلندبالای افرادی که با خواهر شاه رابطه نامشروع داشتند

فهرست بلندبالای افرادی که با خواهر شاه رابطه نامشروع داشتند



فردوست می‌گوید: اگر قرار شود لیست مردانی که در دوران ۳۷ ساله سلطنت محمدرضا با اشرف رابطه داشتند تهیه شود، علی‌رغم دشواری و غیرممکن بودن کار، چون حتی خود او نیز ممکن است همه را به یاد نیاورد، مسلماً لیست طویلی خواهد شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، بررسی شخصیت اشرف از این نظر واجد اهمیت است که او در دوران سلطنت محمدرضا چه در سیاست داخلی و چه در سیاست خارجی نقش بسیار مهم و اساسی داشت. قدرت اشرف در حدی بود که محمدرضا در مقابلش نمی‌توانست عرض‌اندام کند. محمدرضا شخصیت این خواهر را مکمل شخصیت خود احساس می‌کرد و در مقابل او ضعف روحی داشت.

محمدرضا در برابر قوام کم آورده بود

حسین فردوست، پیرامون خواهر محمدرضا شاه و قدرتش اینگونه می‌نویسد: «علی‌رغم این‌که قوام مرتب به دیدار محمدرضا می‌آمد، معهذا محمدرضا از قدرت او شدیداً ناراحت بود و همیشه غمگین و در فکر بود. شب‌ها می‌دیدم که پس از صرف شام روی گوشه نیمکت می‌نشیند، کز می‌کند و به فکر فرو می‌رود.

او از کارهای قوام احساس نارضایی می‌کرد و حاضر نبود بپذیرد که فردی مقتدرتر از او وجود دارد که دارای استقلال رأی و نظر است و لذا همیشه به کارهای قوام ایراد می‌گرفت: چرا به مسکو رفته، چرا پذیرفته که نفت شمال را به روس‌ها بدهد، چرا در فلان مسئله با من صحبت نکرده و رأساً تصمیم گرفته و غیره. طبیعی بود که قوام به‌عنوان یک سیاستمدار کارکشته حاضر نبود تابع یک جوان بی‌تجربه باشد و مانند هژیر یا سهیلی یا علی منصور بی‌شخصیت هم نبود که چاپلوسی محمدرضا را بکند. این مسائل برای محمدرضا غیرقابل تحمل بود.

فهرست بلندبالای افرادی که با خواهر شاه رابطه نامشروع داشتند
اشرف پهلوی دومین فرد اثرگذار حکومت پهلوی

اشرف با انگلیسی‌ها هماهنگ بود

یک شب من و اشرف و عبدالرضا در کاخ سفید سعدآباد نزد محمدرضا بودیم. سر میز شام محمدرضا صحبت را شروع کرد که این وضعیت دیگر فایده‌ای ندارد. این چه سلطنتی است و من تصمیم به استعفاء گرفته‌ام. اشرف از این حرف محمدرضا عصبانی شد و با تندی گفت: «این حرف‌ها چیست که می‌زنید؟ این‌گونه صحبت کردن برای شما صحیح نیست!» عبدالرضا هم صحبت کرد و البته متواضعانه محمدرضا را دلداری داد که ان‌شاءالله همیشه باشید و سایه‌تان از سر ما کم نشود و دیگر از این صحبت‌ها نفرمایید! ولی محمدرضا پاسخ داد که خیر، من تصمیمم را گرفته‌ام و استعفاء خواهم داد. و با حالتی افسرده بلند شد و برای استراحت به اتاق‌خوابش رفت. ما نیز از کاخ خارج شدیم. سه نفری به بیرون کاخ رسیدیم. از پله‌ها پایین آمدیم. در مقابل استخری که در محوطه واقع است، اشرف گفت: «بایستید با شما کار دارم!» من و عبدالرضا ایستادیم. اشرف با عصبانیت گفت: «این‌که نمی‌شود. پدرم زحمت کشیده و این سلطنت را به‌دست آورده و حالا ایشان می‌خواهد به خاطر هیچ و پوچ آن را از دست بدهد. من دیگر حاضر به تحمل این وضع نیستم!»

او سپس با گستاخی رو به عبدالرضا کرد و گفت: «تو سلطنت را قبول کن!» عبدالرضا از شنیدن این حرف بر خود لرزید که این چه گرفتاری عجیبی است که اشرف برایش درست می‌کند. این حرف ممکن است درز کند و به گوش شاه برسد. اگر خود او فردا صبح برود و بگوید یک گرفتاری است و اگر نگوید گرفتاری دیگر. لذا عبدالرضا رو به اشرف کرد و گفت: «این صحبت‌ها چیست می‌کنید؟! شما بهتر است به جای این حرف‌ها به اتاق شاه بروید و قبل از این‌که بخوابد او را نصیحت کنید و از این تصمیم منصرفش سازید!»

اشرف پاسخ داد: «خیر، این صحبت‌ها را بارهاست که مطرح می‌کند. او شدیداً در این فکر است. در تنهایی هم نصیحتش کرده‌ام و فایده‌ای نداشته. لذا چون به نظر من در بین فرزندان پدرم تو از همه باهوش‌تر هستی، تو را برای سلطنت انتخاب می‌کنم و اگر تو انتخاب نکنی با غلامرضا صحبت خواهم کرد!»

متوجه شدم که با شنیدن نام غلامرضا ناگهان عکس‌العملی در عبدالرضا پیدا شد و گفت: «من تحمل غلامرضا را ندارم. اگر این صحبت‌ها جدی است و قرار است او شاه شود، من از ایران می‌روم.»

اشرف پاسخ داد: «بسیار خوب، اگر تحمل غلامرضا را نداری خودت قبول کن!» عبدالرضا پس از مدتی مِن‌ و مِن کردن گفت: «هر طور شما دستور دهید!» اشرف گفت: «دستور من همین است. می‌پذیری یا نه؟ چون می‌خواهم ترتیب کار را بدهم!»

عبدالرضا پاسخ داد: «چشم!». اشرف سرخود این صحبت‌ها را نمی‌کرد. او با سفارت انگلیس ارتباط بسیار نزدیک داشت و به طور منظم از سفارت به دیدار اشرف می‌آمدند.»

فهرست بلندبالای افرادی که با خواهر شاه رابطه نامشروع داشتند
از راست: اشرف، شمس، رضاخان، محمدرضا

کاخ اشرف محل دسته‌بندی نبود محل سیاست بود

پس از مصدق تا انقلاب، اشرف برای خود یک شاخه سیاسی ایجاد کرده بود و تمام رجال سیاسی که توسط محمدرضا از کار برکنار می‌شدند ـ مانند نخست‌وزیر، وزیر، امیرارتش و سایر افراد مؤثر ـ همه را پیرامون خود جمع می‌کرد. به عبارت دیگر، هر فردی که توسط محمدرضا دفع می‌شد توسط اشرف جذب می‌شد. محمدرضا هیچ‌گاه از او ایراد نمی‌گرفت که چرا این افراد را دور خود گرد آورده است. برخی از این افراد هفته‌ای یک بار به ملاقات اشرف می‌آمدند.

اگر لیست ملاقات‌های روزانه اشرف بررسی شود، مشاهده می‌گردد که در روز حداقل ۷ ـ ۸ نفر از رجال درجه یک کشور منزل او بودند. ۹۰ درصد این افراد عناصر شدیداً وابسته به انگلیس بودند. این افراد پس از مدتی مجدداً به مشاغل مهم می‌رسیدند و معاون وزیر یا سفیر می‌شدند و راهشان برای ترقی آتی باز می‌شد. درخواست اشرف برای انتصاب این افراد توسط وزراء به اطلاع محمدرضا می‌رسید و او پاسخ می‌داد: «انجام دهید، بی‌ایراد است!» پس، کاخ اشرف محل دسته‌بندی نبود محل سیاست بود. او هر چند گاه فعالیتش را به فرد معینی اختصاص می‌داد. مثلاً مدتی به دنبال منوچهر اقبال بود، مدتی به دنبال ابوالحسن ابتهاج، مدتی تیمور بختیار، مدتی حسنعلی منصور و بعد از او نیز از هویدا حداکثر سوءاستفاده را می‌کرد. اشرف، برخلاف شمس و محمدرضا، کودک مورد علاقه پدرش نبود و این مسئله اثر روانی عجیبی بر شخصیت او گذارد.

فهرست بلندبالای افرادی که با خواهر شاه رابطه نامشروع داشتند
اشرف در کنار شوهر اولش علی قوام

چه کسانی شوهر رسمی اشرف شدند؟

حسین فردوست در خصوص مفسده‌های جنسی اشرف پهلوی در خاطراتش اینگونه می‌نویسد:

ازدواج اشرف عجیب بود. رضا شاه، فریدون جم و علی قوام را احضار کرد و شمس و اشرف را نیز خواست و گفت، شمس که بزرگ‌تر است اول یکی از این دو را انتخاب کند. او نیز جم را، که خوش‌قیافه بود، انتخاب کرد و برای اشرف علی‌قوام ماند که هم زشت بود و هم بی‌استعداد در جمیع جهات به‌ جز روابط جنسی. این آزمایش بدی در زندگی اشرف بود و در بقیه عمرش اثر شدید گذارد. اشرف در طول زندگی زناشویی خود با علی‌ قوام، که تا رفتن رضا ادامه داشت، شدیداً از او متنفر بود. او از علی‌ قوام دارای یک پسر به نام شهرام شد که این پسر به نوبه خود یک منشأ فساد در کشور بود. با رفتن رضا، اشرف و شمس هر دو از شوهرانشان جدا شدند. اشرف برای دیدار پدر به آفریقای جنوبی رفت و پس از مراجعت توقفی در مصر داشت. او در آن‌جا عاشق یک فرد مصری به نام احمد شفیق شد و خواستار ازدواج با او شد که محمدرضا موافقت کرد. باید اضافه کنم که قبل از ازدواج با احمد شفیق، اشرف مدتی شدیداً عاشق هوشنگ تیمورتاش، پسر تیمورتاش وزیر دربار رضاخان شد و از محمدرضا اجازه خواست که با تیمورتاش ازدواج کند. محمدرضا به علت سوابق پدرش و تیمورتاش به‌شدت با این ازدواج مخالفت کرد.

فهرست بلندبالای افرادی که با خواهر شاه رابطه نامشروع داشتند
اشرف در کنار شوهر دومش احمد مصطفی شفیق

بوشهری اسماً از او جدا نشد

بدبختی شوهران اشرف این بود که پس از ازدواج اشرف از قیافه‌شان بیزار می‌شد و تحمل دیدن‌شان را نداشت. او مدتی زن احمد شفیق بود و سپس از او جدا شد و در همان زمان در مسافرتی به پاریس عاشق فردی به نام مهدی بوشهری شد. مهدی بوشهری از خانواده بزرگ و ثروتمندی [به نام] بوشهری است. اشرف عاشق این پسر شد و با اصرار به محمدرضا گفت که حتماً باید با او ازدواج کنم. محمدرضا موافقت کرد. ولی پس از یک سال از بوشهری بیزار شد و به او گفت که دیگر تحمل ریختت را ندارم و این‌جاها نباش! بوشهری زرنگ بود و هر چند اسماً شوهر اشرف بود، ولی کاری به کار او نداشت و رهایش کرد و اشرف این وضع را پسندید. بوشهری با این تمهید تا انقلاب شوهر اشرف ماند و تصور می‌کنم هنوز نیز شوهر اسمی‌اش باشد. اشرف از بوشهری فرزندی ندارد.

فهرست بلندبالای افرادی که با خواهر شاه رابطه نامشروع داشتند
اشرف در کنار محمدرضا پهلوی

لیست مردانی که با اشرف رابطه نامشروع داشتند، بسیار طولانی است

اگر بخواهم در زمینه روابط جنسی اشرف وارد جزئیات شوم، مفصل خواهد بود و لذا فقط به مهم‌ترین موارد می‌پردازم. در دوران رضاخان، که اشرف ازدواج نکرده بود از نظر جنسی کاملاً سالم بود. او مانند هر دختری عاشق می‌شد ولی فقط در همین حد. ولی، پس از رفتن رضا، او روابط بی‌بندوبار و از نظر فساد کم‌مانندی را شروع کرد. اگر قرار شود لیست مردانی که در دوران ۳۷ ساله سلطنت محمدرضا با اشرف رابطه داشتند تهیه شود، علی‌رغم دشواری و غیرممکن بودن کار، چون حتی خود او نیز ممکن است همه را به یاد نیاورد، مسلماً لیست طویلی خواهد شد.

در زمان فوزیه، مدتی اشرف معشوقه تقی‌امامی شد. در مسافرت به مصر مدتی با ملک‌ فاروق بود. در سال‌های ۱۳۳۱ ـ ۱۳۳۲ که در پاریس بودم و به دیدار اشرف می‌رفتم می‌دیدم که با سه مرد رفیق است. ۲ نفر اهل پاریس بودند و یکی افسر جوان اهل یوگسلاوی بود که گویا آجودان شاه یوگسلاوی بوده و به فرانسه پناهنده و تبعه شده بود و احتمالاً بی‌ارتباط با سرویس‌های جاسوسی نبود. در دورانی که همسر بوشهری بود، مدتی عاشق دکتر غلامحسین جهانشاهی شد که در کابینه علم وزیر بازرگانی بود. پس از این‌که از وزارت برکنار شد، او را رئیس دفترش کرد و در عین حال معشوقه‌اش هم بود، ولی این علاقه شدت نداشت. چند بار نیز ذوالفقار علی‌بوتو، که در آن وقع وزیر خارجه پاکستان بود، به تهران آمد و اشرف با وی بود.

فهرست بلندبالای افرادی که با خواهر شاه رابطه نامشروع داشتند
اشرف پهلوی

اشرف ۳۰۰ میلیون تومان وام به جوانی داد که عاشقش شده بود

زمانی مصطفی قلی‌رام، مدیرعامل بانک عمران، به محمدرضا شکایت کرد که اشرف برای احداث ساختمان‌های کن ۳۰۰ میلیون تومان وام گرفته و حالا ۳۰۰ میلیون دیگر می‌خواهد. محمدرضا، نصرت‌الله معینیان، رئیس دفتر مخصوص را مأمور تحقیق کرد که بررسی شود که این پول‌ها برای چیست؟ چرا محمدرضا مستقیماً از خواهرش نمی‌پرسید، نمی‌دانم! معینیان به من نوشت که طبق دستور شاه تحقیق شود. معینیان از اشرف می‌ترسید و جرئت نداشت که مستقیماً تحقیق کند. من جهانشاهی، رئیس دفتر اشرف را خواستم و گفتم: لابد این پول‌های گزاف و حیف و میل‌ها کار شماست! جهانشاهی بلافاصله گفت: «من بی‌گناه هستم و اشرف طرح خانه‌سازی کن را به جوانی داده و بهتر است او را بیاورم تا خودش توضیح دهد و مسأله برایتان روشن شود!»

آن جوان را آورد. دیدم جوانی است ۲۲ ـ ۲۳ ساله و بسیار خوشگل. جهانشاهی او را معرفی کرد و گفت: «ایشان هستند!» از جوانک پرسیدم: طرح شما به کجا رسیده و تا به حال چه کرده‌اید؟ گفت: «در حال خط‌کشی هستیم!» گفتم: شما فقط برای خط‌کشی ۳۰۰ میلیون تومان گرفته‌اید و حالا ۳۰۰ میلیون دیگر هم می‌خواهید!؟ فهمیدم که جریان چیست. جهانشاهی، پس از رفتن پسرک گفت که جریان این است و این همه پول را گرفته و به این جوانک فلان فلان شده داده! جهانشاهی شدیداً ابراز ناراحتی کرد و گفت: «این چه افتضاحی است، این چه بساطی است، من استعفاء می‌دهم!» خلاصه، اشرف این پول کلان را به این پسر داده بود. چرا؟ چون عاشق او شده بود. من جریان را به اطلاع محمدرضا رساندم و دستور داد که ۳۰۰ میلیون دوم پرداخت نشود که پرداخت نشد.

فهرست بلندبالای افرادی که با خواهر شاه رابطه نامشروع داشتند
اشرف پهلوی در کنار مهدی بوشهری که هیچ‌گاه او را رسماً طلاق نداد

اشرف به هیچ چیز بیش از مرد و پول علاقه نداشت

این‌ها همه یک‌ صدم ماجراهای اشرف نیست و تنها عمده‌ترین مواردی است که اکنون در ذهن دارم. در زمینه مالی نیز کارهای عجیب اشرف دست‌کمی از مسائل جنسی او نداشت. او به هیچ چیز بیش از مرد و پول علاقه نداشت و در این راه تا بدان‌جا رفته بود که علناً سر برادرش (محمدرضا) کلاه می‌گذاشت.

اشرف رسماً پول می‌گرفت و شغل می‌داد، از وکالت تا وزارت و سفارت و هیچ ابایی نداشت. سپس دستور می‌داد که در زمان اشتغالت هرکاری می‌خواهی بکن و این قدر به من بده! یکی از منابع مهم درآمد اشرف بلیت‌های بخت‌آزمایی بود که ماهیانه ۴ـ۵ میلیون تومان حق و حساب می‌گرفت. در این مسئله من مدرک داشتم و به محمدرضا هم گزارش کردم و البته او طبق معمول اهمیتی نداد. اشرف یک قمارباز حرفه‌ای در حد اعلاء بود و قماربازهای حرفه‌ای را جمع می‌کرد و وارد محفل خصوصی محمدرضا می‌کرد.

فهرست بلندبالای افرادی که با خواهر شاه رابطه نامشروع داشتند
تصاویری از اشرف پهلوی در گذر زمان

این بود چهره اشرف، دومین فرد خانواده پهلوی پس از محمدرضا! زنی که در هر زمینه در حد اعلای افراط و گستاخی است و می‌توانم او را به حق «فاسدترین زن جهان» بنامم. در تاریخ زنان فاسد جهان، تالی اشرف یا نیست و یا نادر است: معتاد، قاچاقچی مواد مخدر، عضو مافیای آمریکا، بیمار جنسی و زنی که به قول خودش اگر هر شب یک مرد تازه نبیند، خوابش نمی‌برد!

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فهرست بلندبالای افرادی که با خواهر شاه رابطه نامشروع داشتند بیشتر بخوانید »