حیات

سردار قاسمی: کنگره ۱۸ هزار شهید خراسان رضوی فرصتی برای بازخوانی حماسه شهیدان است


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از خراسان رضوی، سردار سرتیپ دوم پاسدار «علی قاسمی» جانشین دبیرکل کنگره ملی ۱۸ هزار شهید خراسان رضوی اظهار داشت: کنگره شهدای خراسان رضوی، فرصتی برای بازخوانی حماسه‌ها و آرمان‌های شهدای والامقام هست که با جان‌فشانی خود، امنیت و عزت امروز را برای کشور به ارمغان آوردند.

وی افزود: ما در این کنگره به دنبال آن هستیم که با زبان هنر، رسانه و فعالیت‌های خلاقانه، نسل امروز را با حقیقت و هویت شهید آشنا کنیم و اجازه ندهیم غبار فراموشی بر چهره این گوهر‌های بی‌بدیل بنشیند.

جانشین دبیرکل کنگره ملی ۱۸ هزار شهید خراسان رضوی تصریح کرد: تولید مستند، تئاتر، پویانمایی، سرود خیابانی، شهیدپژوهی، تدوین زندگینامه‌ها و تولید بازی‌های رایانه‌ای با محوریت شهدا، همه تلاشی در راستای زنده نگه‌داشتن یاد و نام شهدا هست تا فرهنگ ایثار در بطن جامعه نهادینه شود.

سردار قاسمی تأکید کرد: باید شهدای استان را از قاب عکس‌ها خارج کنیم و آنان را در متن زندگی مردم و جوانان قرار دهیم، چراکه شهدا زنده‌اند و حیات جامعه در گرو زنده نگه‌داشتن راه آنان هست.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

سردار قاسمی: کنگره ۱۸ هزار شهید خراسان رضوی فرصتی برای بازخوانی حماسه شهیدان است بیشتر بخوانید »

خرمشهر را خدا آزاد کرد...
آزادی خرمشهر دفاعی جانانه بود ،  که در صفحه ی ورق خورد...

خرمشهر را خدا آزاد کرد… آزادی خرمشهر دفاعی جانانه بود ، که در صفحه ی ورق خورد…


خرمشهر را خدا آزاد کرد…
آزادی خرمشهر دفاعی جانانه بود ، که در صفحه ی ورق خوردن تاریخش ، شفافترین انسانها بر پیکره زمین ناآرامش خونها را روان کردند تا تلالو تابش خورشید امنیتش تا به امروز بر همگان بتابد
این دست از جانفشانیها که در قاب ضمیر روزگار و در تقابل با صفاکان و جلادان تاریخ
کت و شلواری های کروات زده ی وحشی و خونخوار
بزرگترین پیروزی را رقم زد
دل های لرزان را شجاع
قلب های ناآرام را تسلی
و دل های داغدیده را
مسرور کرد.
این دفاع مقدس ، صفحه تاریخ را طوری ورق زد
که همگان را در تحیر فرو برد
هنگامه ی ظفر پابرهنگانی را نوید داد که جهانی را مات خود کرد.
دندان سائیدنهایشان که پیکره ی
نظام فاسد امپریالیستی در چنگال صیهیونیزم را فرریخته می دید
در مواجهه با سینه ستبران و شیدا دلانی که مرگ را آغوش گرم زندگی میدیدند ؛ دیدنی بود.
مردان و زنان سرزمین ایران ، در این بخش از تاریخ
سربلند بیرون آمدند
تا هیچکس دیگر در ذهن کوچک و آلوده اش تصور حتاکی و باج خواهی نکند .
پانوشت ؛ در آزادسازی خرمشهر رعناترین جوانان این مرز و بوم در خونشان غلتیدند تا نشانمان دهند راه حیات جاودگانی را با زندگانی زودگذر معاوضه نکنیم.
پ ن ۲ ؛ راه خرمشهر ، رمز آسمانی شدن بود و راه رهایی از چنگال اهریمنان.
پا نوشت ۳؛ خرمشهرها در پیش است.
………….

#ایران #ایرانیان #ایرانی #عشق
#دفاعمقدس #حیات #جاودانگی
#عکس #فیلم #کلیپ #خاطره
#حقیقت #خدا #عشق
#طلوع #مهر #حق
#iran?? #iran #iranian #irani

 



منبع
*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

خرمشهر را خدا آزاد کرد… آزادی خرمشهر دفاعی جانانه بود ، که در صفحه ی ورق خورد… بیشتر بخوانید »

ورق بزنید …………..ای مادر ، هنگامی که فرودگاه تهران را ترک می گفتم تو حاضر شدی و هنگ…


ورق بزنید …………..ای مادر ، هنگامی که فرودگاه تهران را ترک می گفتم تو حاضر شدی و هنگام خداحافظی گفتی “ای مصطفی ، من تو را بزرگ کردم ، با جان و شیره خود تو را پرورش دادم و اکنون که می روی از تو هیچ نمی خواهم و هیچ انتظاری از تو ندارم ، فقط یک وصیت می کنم و آن این که – خدای بزرگ را فراموش نکنی – ” .
ای مادر ، بعد از بیست و دو سال به میهن عزیز خود باز می گردم و به تو اطمینان می دهم که در این مدت دراز ، حتی یک لحظه خدا را فراموش نکردم ، عشق او آن قدر با تار و پود وجودم آمیخته بود که یک لحظه حیات من بدون حضور او میسر نبود .
خوشحالم ای مادر ، نه فقط به خاطر این که بعد از این هجرت دراز به آغوش وطن باز می گردم بلکه به این جهت که بزرگترین طاغوت زمان شکسته شده و ریشه ظلم و فساد برافتاده و نسیم آزادی و استقلال می وزد .
( دست نگاشته ای از شهید دکتر مصطفی چمران ، در ایران ، کتاب “خدا بود و دیگر هیچ نبود ، صفحه ۲۷۴ . هنگام نخستین روز ورود از لبنان به تهران بعد از بیست و دو سال که گویای بلند نظری مادر و خلوص و اعتقاد راسخ دکتر چمران و پایبندی او به عشق الهی است . البته این دست نگاشته را هیچ گاه هم به مادر نداد و برای او نخواند ، بعد از شهادتش این دست نوشته را برای مادر خواندم )

تصویر دکتر چمران در یک هیات مذهبی در یک روز صبح جمعه در تهران ، میدان توحید خیابان پرچم در کنار یکی از اعضای هیات . سال ۱۳۵۹ .اگر نام او را میدانید اعلام فرمائید .



منبع

chamran.dr.mostafa@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

ورق بزنید …………..ای مادر ، هنگامی که فرودگاه تهران را ترک می گفتم تو حاضر شدی و هنگ… بیشتر بخوانید »

……….خدایا ، می دانم تا روزی که حکومت عدل و داد بر عالم جاری نشده است ظلم و جنایت و ف…


……….خدایا ، می دانم تا روزی که حکومت عدل و داد بر عالم جاری نشده است ظلم و جنایت و فساد وجود خواهد داشت ، و ما با همه مبارزه ها و فداکاری ها و تحمل مشقات قادر نیستیم که ریشه ظلم و کفر را بر اندازیم .
بنابراین من انتظار بی جائی ندارم ، و از این که همه روزه ظلمی جدید و دردی تازه به سراغم می آید شکوه نمی کنم ، و می دانم تا روزی که حیات من ادامه دارد ، جنگ و جدال ، با ظلم و کفر ادامه خواهد داشت .
ای خدای بزرگ ، تو را شکر می کنم که تا بحال مرا در مبارزه با ظلم و کفر توانا و محکم کردی و از تو آرزو می کنم که تا آخر عمر نیز مرا بر این طریق محکم و پایدار بداری .
( نیایشی از شهید دکتر مصطفی چمران ، در لبنان ، کتاب ” نیایش ها ” ، صفحه ۸۷ ، انتشارات بنیاد شهید چمران ، وصال شیرازی شماره ۵۷ ، تلفن ۶۶۴۶۲۰۳۷ )

تصویر دکتر چمران در کسوت وزیر دفاع ، در یک صبح روز جمعه در یک هیات مذهبی ، در خیابان توحید تقریبا مقابل کانون توحید ، سال ۱۳۵۸ .



منبع

chamran.dr.mostafa@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

……….خدایا ، می دانم تا روزی که حکومت عدل و داد بر عالم جاری نشده است ظلم و جنایت و ف… بیشتر بخوانید »

………. خدایا تو را شکر می گنم که ما را زیر باران تهمت ها و دروغ ها و ناسزاها فشردی و ر…


………. خدایا تو را شکر می گنم که ما را زیر باران تهمت ها و دروغ ها و ناسزاها فشردی و رنگ غرور و خودخواهی و خودبینی را از ما زدودی .
خدایا تو را شکر می کنم که به من عرفان دادی تا همه فشارها و دردها را تحمل کنم ، همه دنیا را پشیزی نشمارم ، حیات را به قطره ای اشک تقدیم کنم .
خدایا ، ما را از گرداب خودخواهی و از گردباد مصلحت طلبی و از طوفان های هوی و هوس نجات ده و به ما قدرت ایثار عطا کن و بگذار که لذت ایثار همه وجود ما را سیراب کند .
خدایا ، تو را شکر می کنم که بی نهایت را خلق کردی و ما را از محدوده زمان و مکان آزاد نمودی و به بی نهایت اتصال دادی .

( نیایشی از شهید دکتر مصطفی چمران ، در ایران ، کتاب ” نیایش ها ” ، صفحه ۱۲۱ ، انتشارات بنیاد شهید چمران ، وصال شیرازی شماره ۵۷ ، تلفن ۶۶۴۶۲۰۳۷ )
تصویر دکتر چمران در میان رزمندگان ستاد جنگهای نامنظم ، در منطقه کوت سید نعیم ، جاده اهواز حمیدیه به سوسنگرد . اواخر زمستان ۱۳۵۹ . فردی که دست راست دکتر چمران است به نظر میرسد ستوان اسدی مسئول آموزش و سازماندهی موشک های تاو باشد ، و اولین نفر سمت راست عکس که نیمی از بدن او در عکس هست علی شانا از بچه های کرج می باشد . افراد دیگر را که می شناسید معرفی فرمائید .



منبع

chamran.dr.mostafa@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

………. خدایا تو را شکر می گنم که ما را زیر باران تهمت ها و دروغ ها و ناسزاها فشردی و ر… بیشتر بخوانید »