خاطرات شفاهی

کتاب «عقاب هوانیروز» در اصفهان منتشر شد

کتاب «عقاب هوانیروز» در اصفهان منتشر شد


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از اصفهان، کتاب «عقاب هوانیروز» خاطرات شفاهی سرهنگ بازنشسته «جعفر سلطانی نیا» پیشکسوت و جانباز دفاع مقدس و سراستاد خلبان بالگرد ۲۱۴ هوانیروز ارتش، در اصفهان منتشر شد.

این کتاب به همت «روح الله گرجی» در ۲۵۸ صفحه به رشته تحریر درآمده هست.

کتاب در چهار فصل به وقایع قبل از انقلاب اسلامی، خدمت بعد از انقلاب و قائله کردستان، خدمت در شروع جنگ تحمیلی، خدمت بعد از جنگ تحمیلی به خاطرات این سراستاد خلبان پرداخته هست.

این کتاب توسط انتشارات «کاشف علم» در ۲۵۸ صفحه به شماره شابک ۹-۰۹۳-۳۷۵-۶۲۲-۹۷۸ در شمارگان ۱۰۰۰ نسخه منتشر شده هست.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

کتاب «عقاب هوانیروز» در اصفهان منتشر شد

کتاب «عقاب هوانیروز» در اصفهان منتشر شد بیشتر بخوانید »

مستندسازی آثار شهدا ۶۵ درصد پیشرفت داشته است+ فیلم


به گزارش نوید شاهد، مهندس سعید اوحدی  روز پنج شنبه 23  اسفند ما با حضور در برنامه تلویزیونی سلام خبرنگار شبکه خبر گفت: مستند سازی و تاریخ شفاهی آثار ایثارگران در معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد در حال پیشرفت است و در نیمه نخست سال ۱۴۰۴ تکمیل می شود.

تعداد بازدید : 22

 

معاون رئیس جمهور افزود: هر شهید یک موضوع خاص برای تولید آثار  فرهنگی و هنری است که باید در برش های عمیق و روایت های جذاب به  زندگی شهدا پرداخته شود.

معاون رئیس جمهور همچنین از برگزاری جشنواره فرهنگی هنری باموضوع ترویج فرهنگ ایثار و شهادت در روز شنبه ۲۵ اسفند خبر داد.
به گفته اوحدی در این مراسم باحضور رئیس مجلس شورای اسلامی از چندین اثر در حوزه‌های مختلف فرهنگی هنری شاهد رونمایی و از فعالان این حوزه تقدیر می‌شود.

 

مستندسازی آثار شهدا ۶۵ درصد پیشرفت داشته است+ فیلم

منبع خبر

مستندسازی آثار شهدا ۶۵ درصد پیشرفت داشته است+ فیلم بیشتر بخوانید »

سردار عبدالله عراقی

سردار عراقی: انتشار ۳ عنوان کتاب درباره نهضت خاطره‌گویی/ دفاع مقدس را باید به‌صورت کلِ به‌هم پیوسته ببینیم


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، سردار سرتیپ پاسدار «عبدالله عراقی» رئیس پژوهشکده دفاع مقدس پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس شهید قاسم سلیمانی صبح امروز (شنبه) در پنجمین همایش فصلی نهضت خاطره‌گویی که در ستاد فرماندهی فراجا برگزار شد، اظهار داشت: زمانی که عملیات کربلای چهار با عدم‌الفتح مواجه شد، دشمن سرمایه‌گذاری زیادی را در این رابطه برای تبلیغ علیه جمهوری اسلامی ایران انجام داد؛ اما این عملیات سکوی عملیات کربلای پنج برای انهدام ماشین جنگی دشمن شد.

سردار عراقی ادامه داد: در طول تاریخ، جنگ‌ها همراه با شکست و پیروزی بوده، ولی مهم این است که از شکست‌ها درس‌هایی برای پیروزی و غلبه بر دشمن بگیریم که ما با انجام عملیات کربلای چهار و پنج صحت این موضوع را به همگان نشان دادیم.

رئیس پژوهشکده دفاع مقدس پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس افزود: بعد از عملیات کربلای چهار توانستیم با تغییر مسیر خود، منطقه جدیدی را علیه دشمن با عنوان عملیات کربلای پنج باز کنیم و بدین ترتیب موفق شدیم که ماشین‌ جنگی عراق را در شرق بصره نابود‌ کنیم؛ البته باید دفاع مقدس را به‌صورت کلِ به‌هم پیوسته ببینیم و نه اینکه به‌صورت نقطه به نقطه به آن نگاه کنیم.

وی اضافه کرد: دشمن با تمامی توان خود برای نابودی نظام جمهوری اسلامی ایران کمر همت بسته بود؛ اما ما توانستیم در پایان جنگ هشت ساله تحمیلی، او را شکست دهیم و بدین شکل، این توطئه دشمنان خنثی شد.

سردار عراقی در پایان گفت: این همایش به‌صورت فصلی برگزار می‌شود که در این رابطه ۵۶۹ گزارش به دبیرخانه نهضت خاطره‌گویی ارسال شده که ۷۷ مورد آن قابل چاپ است؛ همچنین سه عنوان کتاب نیز در رابطه با نهضت خاطره‌گویی منتشر خواهد شد.

انتهای پیام/ 231

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سردار عراقی: انتشار ۳ عنوان کتاب درباره نهضت خاطره‌گویی/ دفاع مقدس را باید به‌صورت کلِ به‌هم پیوسته ببینیم

سردار عراقی: انتشار ۳ عنوان کتاب درباره نهضت خاطره‌گویی/ دفاع مقدس را باید به‌صورت کلِ به‌هم پیوسته ببینیم بیشتر بخوانید »

«مَن، اَمَن»

«مَن، اَمَن»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، کتاب «مَن، اَمَن» از جمله جدیدترین آثار منتشرشده از خاطرات رزمندگان لشکر ۳۱ عاشورا در دفاع مقدس است که در سبک تاریخ شفاهی به روایتگری «امن‌اله امانی» و مصاحبه و تدوین «اسماعیل هدایتی» نگاشته شده است.

این اثر سرگذشت رزمنده‌ای با تبار روستایی را روایت می‌کند که گرچه به‌طور رسمی پاسدار کمیته انقلاب اسلامی است، اما شروع جنگ او را به جبهه‌ها می‌کشاند و تا پایان دفاع مقدس، ابتدا در ستاد جنگ‌های نامنظم به فرماندهی شهید «چمران» و سپس در لشکر ۳۱ عاشورا به نبرد می‌پردازد.

از آن‌جا که عمده مدت حضور «امن‌اله امانی» در جبهه به فعالیت در واحد اطلاعات و عملیات لشکر ۳۱ عاشورا گذشته، خاطرات وی حاوی مطالب ارزشمند و قابل توجهی از اقدامات این واحد به‌ویژه در عملیات‌های پرمخاطره و سخت شناسایی است. با این حال، راوی از بیان مطالب دیگر نظیر فعالیت‌هایش در دوران انقلاب، ترسیم وضعیت عمومی شهرها در آن دوران، زندگی شخصی، حضور در گروه‌های تفحص، روایتگری در اردوهای راهیان نور، حضور در جبهه مقاومت اسلامی و … غافل نشده است.

بیان روان و ساده، ذکر گفت‌وشنودها با دیگر رزمندگان به‌ویژه شوخی‌ها و نیز اشاره دقیق به وقایع و اتفاقات از جمله ویژگی‌های برجسته کتاب حاضر است. از سوی دیگر، کوشش تدوینگر کتاب برای انجام مصاحبه با سایر رزمندگان و افراد مرتبط به‌منظور تکمیل مطالب و آوردن آن در انتهای هر بخش، توضیح برخی اصطلاحات و واژگان در پاورقی‌ها و اختصاص دادن یک بخش جداگانه برای نقشه‌های عملیاتی اشاره‌شده در خاطرات، موجب غنای اثر و استنادپذیری بالای آن شده است. 

کتاب «مَن، اَمَن» به ۱۸ فصل به ترتیب تحت عناوین: تولد تا نوجوانی، آغاز جنگ تحمیلی، همراه با مبارزین در جنگ‌های نامنظم دکتر چمران، عملیات‌های بستان- مطلع‌الفجر- فتح‌المبین و بیت‌المقدس، عملیات‌های والفجر ۱ و ۲ و ۳، عملیات آبی خاکی خیبر، منطقه زید، شناسایی منطقه دربندیخان، عملیات بدر، عملیات والفجر ۸، عملیات کربلای ۴، عملیات کربلای ۵، عملیات نصر ۷، عملیات بیت‌المقدس ۲، عملیات مرصاد، ازدواج و مشغله‌های کاری و سرانجام روایتگری- تفحص و زیارت کربلا تقسیم می‌شود. در ادامه نیز به ترتیب نقشه عملیات‌ها، اسناد، لوح‌های سپاس و تصاویر در بخش‌های جداگانه به انتهای کتاب افزوده شده‌اند.

چاپ نخست این کتاب در ۲۸۹ صفحه با تیراژ هزار نسخه و در سال ۱۳۹۹ توسط نشر «معبر آسمانی» (وابسته به اداره‌کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس آذربایجان شرقی) منتشر شده است.

بخشی از متن کتاب:

«حدود ساعت ۹ صبح متوجه شدم چند نفر از نیروهای تخریب هر کدام با پنج شش قمقمه جهت دریافت آب در مقابل کانال صف کشیده‌اند؛ از آن جا که سر لحظه امکان داشت آن منطقه مورد هدف قرار گیرد، به آنان گفتم برگردید تا خودم برایتان آب بیاورم با وجود این که روزهای زیادی را تشنگی کشیده بودند و همگی لب‌هایشان ترک خورده بود، بدون اینکه لب به آب بزنند و یا اعتراضی کنند به سنگرهای خود بازگشتند.

زود دست به کار شدم؛ در حین پرکردن دبه‌های آب حس عجیبی داشتم؛ به یاد خوابی افتادم که در ایام کودکی در روستای محل تولدم در خصوص حضورم در صحنه کربلا دیده بودم و به گونه‌ای آن خواب داشت تعبیر می‌شد.

بی‌معطلی دبه‌های آب را در پشت موتورسیکلت گذاشتم؛ تا خواستم هندل بزنم بالگردی در آسمان ظاهر شد و راکتی شلیک کرد که در نزدیکی موتورسیکلت به تل خاکی اصابت نمود؛ دبه‌ها از چند ناحیه سوراخ شده و مانند آب پاش از آن‌ها آب بیرون می‌زد. خواستم به سوی دبه‌ها بروم تا درز سوراخ‌ها را بپوشانم اما پاهایم همراهی نکردند، متوجه شدم از کشاله رانم خون فوران میکند و آقا مهدی نیز مات و مبهوت نگاهم می‌کرد.

تا این که توسط قدیر زارعی به عقب منتقل شدم؛ نتوانستم وظیفه سقایی خودم را انجام دهم و شرمنده آن جوانان عطشان شدم که قول آبرسانی را به آن‌ها داده بودم.»

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«مَن، اَمَن»

«مَن، اَمَن» بیشتر بخوانید »

شهید «صیاد شیرازی» همه نیروهای مسلح را به یک چشم می‌دید

شهید «صیاد شیرازی» همه نیروهای مسلح را به یک چشم می‌دید


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، وحدت و همدلی میان نیروهای مسلح از جمله عوامل موفقیت نیروهای کشورمان در نبرد هشت ساله با دشمن بعثی است؛ در این میان، فرماندهان بزرگی همچون شهید «علی صیاد شیرازی» در ایجاد این وحدت و همدلی نقش برجسته‌ای داشتند. به‌مناسبت هفته دفاع مقدس، خبرنگار دفاع‌پرس در تبریز گفت‌وگویی با سرهنگ‌دوم «اسماعیل مزروعی» از رزمندگان دوران دفاع مقدس که مدتی نیز در دفتر شهید «صیاد شیرازی» به خدمت مشغول بوده، انجام داده است که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

دفاع‌پرس: از پیشینه خانوادگی خود و ورودتان به ارتش بگویید.

من متولد 1325 در «اهر» هستم. از دوران محصلی خیلی به ارتش علاقه‌مند بودم و برادرم هم ارتشی بود. بعد از پایان دوره دبیرستان، در سال 1345 وارد ارتش شدم. ابتدا به شکل درجه‌داری مشغول خدمت شدم اما بعدا تحصیلاتم را در دانشکده افسری ادامه دادم و نهایتا با درجه سرهنگی بازنشسته شدم.  

دفاع‌پرس: هنگام آغاز جنگ تحمیلی در کجا مشغول خدمت بودید و چه خاطره‌ای از روزهای اول جنگ به یاد دارید؟

من در لشکر 92، تیپ 3، گردان 145 پیاده زرهی خدمت می‌کردم. تقریبا 4 ماه قبل از آغاز جنگ، ما را در کوه‌های «الله‌اکبر» استان خوزستان مستقر کردند. در آستانه شروع جنگ، به «بستان» منتقل شدیم و وقتی جنگ شروع شد، همان‌جا بودیم.

حوالی غروب بود که عراق حمله کرد. به دلیل وقایع و تحولاتی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ارتش رخ داده بود، واحدهای ما از نظر تاکتیکی کمی ضعیف بودند لذا ما تا حوالی «سوسنگرد» مجبور به عقب‌نشینی شدیم.  

دفاع‌پرس: از چه زمانی به امور مسلط شدید و بازپس‌گیری اراضی اشغالی را شروع کردید؟

بعد از مدت کمی، اولین اقدام ما تلاش آزادسازی ارتفاعات «الله‌اکبر» بود که با موفقیت به پایان رسید. سرهنگ «عبدالله الماسی» فرمانده تیپ ما بود؛ خم شد و خاک این کوه را بوسید و شروع کرد به گریه کردن. گفتم چرا گریه می‌کنی؟! گفت این خاک ناموس ماست، ما از ناموسمان باید محافظت کنیم و جلو دشمن سر تسلیم فرود نیاوریم. در ادامه تدریجا موفقیت‌های ما شروع شد و اراضی اشغال شده مثل سوسنگرد، دشت عباس، خرمشهر و … را یکی پس از دیگری آزاد کردیم.

نکته مهمی که از این عملیات‌ها به‌خاطر دارم، تعداد بسیار بالای اسرای عراقی بود که دسته دسته آن‌ها را به اسارت می‌گرفتیم و به نیروهای مربوطه تحویل می‌دادیم.

دفاع‌پرس: چه خاطره‌ای از همکاری با نیروهای سپاه و بسیج در جبهه‌ها به یاد دارید؟

اوایل ارتش و سپاه مستقل عمل می‌کردند اما بعدا به دستور امام راحل عمده عملیات‌های ما با هماهنگی و همکاری مستقیم ارتش و سپاه انجام می‌شد. در جبهه هیچ تفاوتی بین این دو وجود نداشت چنانکه الان هم وجود ندارد. زیرا هدف هر دو نیرو یکی است و همه به دنبال خدمت به نظام، کشور و ملت بزرگ ایران هستند.     

دفاع‌پرس: تا چه زمانی در مناطق عملیاتی حضور داشتید؟

من در تا اواخر سال 1364 در جبهه بودم. پس از آن به دفتر شهید «صیاد شیرازی» منتقل شدم و در خدمت ایشان بودم.

دفاع‌پرس: چه شد که به دفتر شهید «صیاد شیرازی» منتقل شدید؟

رئیس دفتر قبلی ایشان یک سرهنگ دوم بود که برای شرکت در دوره عالی از آن‌جا رفته بود و ایشان به‌دنبال فرد دیگری بودند. فرمانده ما زنده‌یاد امیر سرتیپ «مختار راعی» بودند که بنده را خدمت شهید «صیاد شیرازی» معرفی کردند. لذا ایشان بنده را احضار کردند و حدود 6-7 ماه به‌عنوان آجودان یا همان رئیس دفتر در خدمتشان بودم. پس از آن، به ایشان عرض کردم من بچه آذربایجان هستم اما هیچ‌وقت در منطقه خودم نبوده‌ام، لذا اجازه بدهید از خدمتتان مرخص شوم و به دیار خودمان بروم. ایشان پذیرفتند. پس از آن در دانشکده آماد تبریز تا سال 1375 به تدریس پرداختم.

دفاع‌پرس: از شخصیت و منش شهید «صیاد شیرازی» برایمان بگویید.

هرچقدر از شجاعت، شهامت، مردانگی، نظامی‌گری، اخلاص و پایبندیشان به نظام اسلامی بگویم کم گفته‌ام. شهید «صیاد شیرازی» انسان تمام عیار و یک نظامی مؤمن واقعی بود. ایشان از ستوان دومی تا زمانی که به شهادت رسیدند، در یک مرام باقی ماند. ایشان فرماندهی بود که حقیقتا به نظام و ولایت معتقد و وفادار بود. رفتار ایشان با همه زیردستان از سرباز صفر تا رده فرماندهان لشکر یکسان بود. رفتارشان با همه مثل برخورد یک پدر با فرزندش بود. همه نیروهای مسلح اعم از ارتش و سپاه و نیروی انتظامی را هم به یک چشم می‌دید و شعارشان هم همیشه این بود که «ارتش و سپاهی، یک لشکر الهی» و «ارتش و سپاهی دو بازوی امامند».

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهید «صیاد شیرازی» همه نیروهای مسلح را به یک چشم می‌دید

شهید «صیاد شیرازی» همه نیروهای مسلح را به یک چشم می‌دید بیشتر بخوانید »