خاطرات قاسم سلیمانی

«حاج قاسم» برگه اعزام پسرم را امضا کرد

«حاج قاسم» برگه اعزام پسرم را امضا کرد



پدرانه‌های حاج قاسم برای شهدای مدافع حرم/جهانی شدن مکتب

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، یک سال است که از شهادت قهرمان ملی بلکه قهرمان بین‌المللی جبهه مقاومت سردار شهید قاسم سلیمانی می‌گذرد.

وقتی خبر شهادتش را شنیدیم بی‌اختیار گریستیم و ماتم‌زده شدیم. شهادت لایق این مرد بزرگ بود ولی هنوز هم رفتنش را باور نکرده‌ایم.

سرداری که به تنهایی معادلات امنیتی منطقه را به‌ هم زده بود و استکبار جهانی که با تشکیل فرقه تروریستی داعش قصد داشت ناامنی را در سراسر منطقه خاورمیانه حاکم کند با دلاوری سردار سلیمانی  تمام نقشه‌های آن نقش بر آب شد. 

 دلاورمردی که با وجود خود امنیت را برایمان هدیه کرده بود و با خون سرخش بازهم منشاء روی‌ها و خیزش‌های دیگری در منطقه شد. خون سرخی که موج جدیدی از استکبارستیزی و مبارزه با امپریالیسم جهانی را در وجود نسل‌های جدید به راه انداخت.

اگر عموم مردم سردار شهید سلیمانی را به خوبی نمی‌شناختند ولی خانواده‌های مدافعان حرم که فرزندان یا همسران  خود را نذر حضرت زینب (س)  و امام حسین (ع) کرده و روانه میدان مبارزه با داعش کرده بودند به خوبی از نقش سردار سلیمانی در امنیت منطقه آگاهی داشته و در جهت جلوگیری از ورود نیروهای تکفیری به مرزهای ایران اسلامی آگاه بوده و می‌دانستند که فرماندهی سردار سلیمانی در منطقه بی‌نظیر بود.

تعدادی از خانواده‌های شهدای مدافع حرم در گفت‌وگو با خبرنگار ما به بیان دیدگاه‌های خود در مورد نقش سردار سلیمانی در مبارزه با گروه تکفیری داعش و مبارزه با ابرقدرت‌هایی که برای تشکیل داعش حمایت می‌کردند، پرداخته‌اند.

شهادت مزد اخلاص سردار دل‌ها بود

خانم حکیمه غفوری، مادر شهید مدافع حرم صادق عدالت اکبری، شهادت را مزد زحمت‌های شهید سلیمانی ذکر کرد و گفت: سردار سلیمانی در قبال خدمت‌ها، ایمان، اخلاص، تواضع، ولایتمداری و هزاران ویژگی دیگر که در وجود خود داشت اگر به شهادت نمی‌رسید، باید شک می‌کردیم. شهادت مزد زحمت‌ها و اخلاص‌های او بود.

وی ادامه داد: سردار شهید سلیمانی در زمان حیات خود منشاء بسیاری از خدمات برای اسلام و ایران  بود ولی شهادت و خون سرخ ایشان باعث بیداری امت اسلامی گردید. اگر قبل از شهادت ۲۰درصد مردم و شاید تنها خانواده‌های مدافعان حرم ایشان را می‌شناختند ولی بعد از شهادت همه مردم ایران بلکه تمام دنیا او را شناختند، خون سرخ او باعث بصیرت افزایی مردم شد،این بار با خون خود به اسلام خدمت کرد. گاهی اوقات یک فرد در زمان حیات خود برای اسلام ثمربخش است و و گاهی وجود فرد با شهادتش نهضت آفرین می‌شود.

سردار سلیمانی برگه اعزام پسرم را امضا کرد

مادر شهید صادق عدالت‌اکبری با اشاره به اینکه برگه اعزام فرزندش را سردار سلیمانی شخصا امضا کرده بود، ادامه داد: من سردار شهید سلیمانی را از نزدیک ملاقات نکرده ام، فرزندم شهید صادق عدالت‌اکبری اشتیاق زیادی برای اعزام به سوریه داشت ولی چون برادرش در سوریه بود فرماندهان برگه اعزام او را امضا نمی‌کردند و می‌گفتند، باید برادرت از سوریه بیاید بعد شما اعزام شوی، ولی پسرم آقا صادق خیلی مشتاق  اعزام به سوریه و مبارزه با گروه تکفیری داعش بود؟ بنابراین خیلی تلاش کرد و دستور اولیه اعزام به سوریه را از شخص سردار شهید سلیمانی دریافت کرد و سپس سایر فرماندهان برگه اعزام او را امضا کردند.

او قهرمان تاریخ است

پدر شهید اکبر زوارجنتی نیز سردار شهید سلیمانی را قهرمان تاریخ ذکر کرد و افزود: در طول تاریخ قصه قهرمان‌های زیادی را شنیده‌ایم ولی شهید سلیمانی فراتر از یک قهرمان ملی است، قهرمانی او را با چشم دیدیم که چگونه یاد و نام او در تاریخ دنیا ماندگار شد.

شهید سلیمانی، دژی در مقابل استکبار جهانی بود، هدف او جلوگیری از پیشروی و نفوذ استکبار جهانی در منطقه خاورمیانه بود، او معادلات امنیتی منطقه را بر هم زد و اجازه نداد گروه تکفیری داعش بیش از این در منطقه  ناامنی ایجاد کند.

وی اظهار داشت: چهره حاج قاسم همیشه برای ما قهرمان، ایثارگر و با گذشت و با اخلاص  است.
پدر شهید زوارجنتی  ادامه داد: وقتی آمریکای جنایتکار، گروه تروریستی داعش را که یک فرقه ضداسلامی و ضدانسانی بود به وجود آورد و هزاران میلیارد دلار روی آن سرمایه‌گذاری کرد سردار سلیمانی با تیزبینی و هوشمندی تمام این سرمایه‌گذاری‌ها را از بین برد، آمریکای پلید وقتی دید تمام قدرت و دلارهای سرمایه‌گذاری شده‌اش بر باد رفته است، تصمیم گرفت سردار سلیمانی را با عملیات تروریستی به شهادت برساند.

تفکر جهانی شهید سلیمانی به اروپا صادر شده است

زوارجنتی با اشاره به تحولات صورت گرفته بعد از شهادت سردار سلیمانی افزود: آمریکا خیال کرد بعد از شهادت سردار دل‌ها همه چیز تمام شده است در حالی که بعد از شهادت سردار تفکر جهانی بر ضداستکبار رشد کرده و در منطقه حاکم شده است. این تفکر جهانی ضدامپریالیستی را می‌توان در کشورهای اروپایی تماشا کرد. به نوعی باید گفت؟ این تفکر جهانی به اروپا صادرشده است.

وی ادامه داد: این روزها که اولین سالگرد شهادت سردار دل‌ها است یاد و خاطره این قهرمان بین‌المللی در کشورهای اروپایی همچون سوئد، آلمان و تعدادی دیگر از کشورهای گرامی داشته شده و عکس، فیلم و تصاویر آن در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود.

دعا کنید من نیز شهید شوم

جعفر جوانی، پدر شهید مدافع حرم حامد جوانی با اشاره به اولین دیدار خود با سردار شهید سلیمانی گفت: پسرم حامد در سوریه به شدت مجروح شده بود، او را به بیمارستان بقیه الله تهران منتقل کرده و بستری شده بود. سردار سلیمانی برای عیادت پسرم حامد به بیمارستان آمد وقتی بالای سر پسرم رسید، مرا بغل کرد و به شدت گریست،گفت “من برای حامد گریه نمی‌کنم به خاطر خودم گریه می.کنم که سال‌ها در این راه هستم ولی شهید نشدم، این جوانان دیر آمدند ولی زود به خیل شهدا پیوستند، دعا کنید من نیز به خیل شهدا ملحق شوم” بعد در ادامه صحبت‌های خود گفت ” حامد در سوریه آچار فرانسه من بود، تصمیم داشتم اگر حامد این سری آمد او را در سپاه قدس نگه دارم”.

پدر شهید جوانی ادامه داد: سردار شهید سلیمانی برای پسرم حامد در شهرک الماسی تهران مراسم چهلم گرفت و ما نیز به همراه خانواده در آن مراسم حضور داشتیم، سردار سلیمانی دم در مسجد ایستاده و به خانواده‌های شهدا ابراز ارادت می‌کرد و تسلیت می‌گفت.

همچنین سال ۹۸ تقریبا یک ماه قبل از شهادتش در دیدار عمومی خانواده‌های شهدای مدافع حرم دوباره او را ملاقات کردم.

جوانی، مردم‌داری و ولایتمداری را ویژگی بسیار بارز پاسدار رشید اسلام ذکر کرد و افزود: این شهید بزرگوار تابع امر ولایت و بسیار مردم‌دار بود، در عین حال که در برخورد با مردم بسیار مردمی و مهربان بود، در برخورد با مادر و پدر شهید بسیار رئوف بود ولی در بین فرماندهان نظامی بسیار پرقدرت، با صلابت و بسیار پرابهت و محکم بود و با قدرت می‌گفت، کار باید پیش برود و از اصول نظامی خود کوتاه نمی‌آمد.

وی ادامه داد: او در خط مقدم اطاعت از ولی فقیه بود، ۴۰ سال نظامی‌گری کرده ولی حتی یک عکس از ایشان نمی‌توان پیدا کرد که در پشت میز نشسته باشد، به حق باید گفت او سردار امنیت منطقه بود.

پدر شهید جوانی با اشاره به اهمیت استراتژیک منطقه خاورمیانه متذکر شد: دشمنان ایران اسلامی به خوبی به اهمیت ژئوپلتیک‌ و استراتژیک منطقه خاورمیانه پی برده‌اند، بنابراین با پرورش داعش سعی کردند این منطقه را ناامن کنند ولی سردار سلیمانی با حمایت جوانان جهادی و تفکر  اسلام ناب محمدی تمام هزینه و سرمایه گذاری های استکبار جهانی را نقش برآب کرد و آنها نیز نتوانستند حضور سردار امنیت را در منطقه تحمل کنند برای همین او را ناجوانمردانه به شهادت رساندند.

مالک اشتر زمان 

سید مجتبی امام‌پناه، برادر شهید عبدالصمد امام‌پناه نیز طبق فرمایش مقام معظم رهبری سردار شهید سلیمانی را مالک اشتر زمان نام برد و گفت: شهید سلیمانی الحق که در خط مقدم ولایت‌پذیری بوده و همانطور که مقام معظم رهبری عنوان کرده‌اند مالک اشتر زمان است.

وی ادامه داد: سردار شهید سلیمانی با راهبردهای تاکتیکی خود به همراه شهید ابومهدی المهندس عملیات‌های ناامنی در منطقه را خنثی کرده بود و نتیجه این راهبردهای تاکتیکی آزادی بوکمال و بخش اعظمی از مناطقی بود که تحت اشغال آمریکایی‌ها بود. 

برادر شهید امام‌پناه ادامه داد: کماندوهای آمریکایی در این مناطق پایگاه نظامی زده و مستقر بودند، پنتاگون، سی.آی.اِی و سایر ابرقدرت‌ها چندین سال پروژه‌های مختلف طراحی کرده بودند و نتیجه همه  هزینه‌ها، طرح‌ها و نقشه‌های آنان پرورش گروه تکفیری و تروریستی داعش بود که کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه وقت آمریکا آن را به درد زایمان تشبیه کرد و گفت، “درد زایمان منطقه خاورمیانه جدید است” و خانم کلینتون نیز اذعان کرد و گفت، ” ۱۵ کشور را گشته‌ام تا داعش را به وجود آوریم، ” آنها از پرورش و به وجود آوردن داعش اهداف بزرگ و خطرناکی دارند.

امام‌پناه خاطرنشان کرد: ولی سردار شهید سلیمانی با قدرت ایمان الهی دست در دست قدرت‌های منطقه داد و آنها را دور هم جمع کرد و توانست یک قدرت و بسیج مردمی علیه داعش راه‌اندازی کرده و ابهت استکبار جهانی را با خروج کماندوهای نظامی آمریکا از منطقه بشکند.

وی در ادامه با اشاره به ویژگی شخصیتی سردار سلیمانی خاطرنشان کرد: این شهید عزیز در جلسه شورای فرماندهی بسیار باصلابت، استوار و با ابهت بود و در هنگام صحبت کردن با فرزندان شهدا بسیار مهربان و دلسوز بود.   

محدثه ذاکر حیدری، فرزند شهید ذاکر حیدری ما را به شنیدن خاطره‌ای از سردار دل‌ها  مهمان کرد و گفت، ” دیدار با سردار عزیز یکی از بهترین روزهای زندگیم بود، در زمان دیدار با سردار اشک همه جاری بود اشکی که همراه با شوق فراوان و از سر علاقه و ارادت قلبی بود، حس داشتن پدر بود اینکه می‌گفتند سردار دل‌ها  آن لحظه برایم کاملا ثابت شد با ورود ایشان همه احساس غرور می کردیم 

خاطره‌ای که از ایشان دارم و تا امروز با یادآوری آن اشک در چشانم جمع می‌شود، وقتی ایشان وارد سالن شدند یک فرزند شهید در ردیف اول روی یکی از صندلی‌ها نشسته بود، سردار سخنرانی را شروع کرد، یکی از مسوولان آمد  و آن فرزند شهید را از جایش بلند کرد تا یکی از مقامات جای فرزند شهید بنشیند.

سردار سخنرانی خود  را  قطع کرد و محکم و متذکر گفت، ” آقای عزیز با فرزند شهید کاری نداشته باشید، بگذار بشیند” آن فرد تذکر سردار را  نشنید ایشان یک بار دیگر گفت”  گفتم با فرزند شهید کاری نداشته باش بگذار بشیند”  از همه این‌ها عشق به فرزند شهدا مشخص است، همان سرداری که وقتی نماز می‌خواند و فرزند شهید برایش گل آورد و ایشان گل را گرفتند و دل دختر بچه رو نشکستند”. 

وی با اشاره به لحظه‌ای که خبر شهادت سردار سلیمانی  را شنید، افزود: زمانی که خبر شهادت سردار دل‌ها را شنیدم، حس روزی را داشتم که خبر شهادت پدر خودم را شنیدم. با شهادت سردار غم از دست دادن پدرم بیشتر شد، چون وقتی پدر خودم را از دست دادم با بودن سردار بازهم می‌گفتیم، سردار سلیمانی انتقام خون پدر شهیدم و سایر شهدای مدافع حرم را می‌گیرد ولی حالا که سردار به شهادت رسید دیگر پشتوانه‌ای نداریم.همان سرداری که رهبر انقلاب با از دست دادن ایشان  وقت نماز اشک ریختند چه رسد به حال دل ما”



منبع خبر

«حاج قاسم» برگه اعزام پسرم را امضا کرد بیشتر بخوانید »

تهمت‌هایی که به رئیس‌علی دلواری زدند را امروز به «حاج قاسم» می‌زنند!

تهمت‌هایی که به رئیس‌علی دلواری زدند را امروز به «حاج قاسم» می‌زنند!



شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، حبیب احمدزاده، نویسنده، فیلم‌نامه‌نویس و مستندساز، در برنامه‌ی تلویزیونی «کتاب‌باز» که همزمان با روزهای اولین سالروز شهادت سردار قاسم سلیمانی از شبکه‌ی نسیم پخش شد از مکتب سلیمانی گفت.

نویسنده‌ی فیلمنامه‌ی فیلم‌های سینمایی «اتوبوس شب» و «۵۰ قدم آخر» گفت: «مکتب سلیمانی به ما می‌گوید چه کار کنیم که دل‌ها برای یک هدفِ صحیح و انسانی گردهم جمع شوند. قاسم سلیمانی در مملکت ما درست تعریف نشده است، او به عنوان یک نظامی معرفی شده. درست است که او جلوی داعش و زیاده‌خواهی غرب را گرفته است اما او پر از محبت و انسانیت بود که جاری می‌شد.»

احمدزاده که سابقه‌ رزمندگی در جنگ هشت ساله‌ ایران و عراق را دارد، درباره‌ رشادت‌های سردار قاسم سلیمانی گفت:«من ۱۵ سالگی تا ۲۳ سالگی‌ام را در جنگ گذراندم، اگر همان زمان در روزهای اولِ جنگ کسی مثل سردار سلیمانی وجود داشت که نمی‌گذاشت ارتش عراق خرمشهر را بگیرد، کار به اینجا نمی‌رسید که ۸ سال از عمر جوان‌های ما در جنگ بگذرد. ارزشِ کارِ سردار سلیمانی را سوریه‌ای‌ها و عراقی‌ها می‌فهمند. او نگذاشت پای داعش به ایران برسد و به همین دلیل مردم ایران چون با بلای داعش مواجه نشدند ارزش حاج قاسم را ندانستند. شکسته استخوان داند بهای مومیایی را.»

این نویسنده که تاکنون چندین کتاب‌ داستان از قصه‌های جنگ منتشر کرده است در بخش دیگری از این گفت‌وگو گفت: «بسیاری از ما انسانها لذت انسانیت را نچیشیدیم، اما حاج قاسم طعم این لذت را چشیده بود، او به کشور دیگری رفت، به شهرهایی که مردم ساکنش درحال فرار از آن بودند رفت و داعش را از آنجا بیرون کرد.»

او با مقایسه‌ی جایگاه حاج قاسم سلیمانی و  شخصیت ماندگارِ رئیس‌علی دلواری درباره‌ این سردار شهید گفت: «رئیس علی دلواری کشته شد اما در تاریخ ماند چون هیچ چیزی برای خودش نخواست و خاک ایران برایش مهم بود. تمام تهمت‌هایی که در دوران قاجار به رئیس‌علی دلواری زدند، امروز دارند به حاج قاسم سلیمانی می‌زنند. عده‌ای به بهانه‌ی مخالفت با حکومت، آریوبرزن‌های ایران را نابود می‌کنند. قاسم سلیمانی در تاریخ می‌ماند و آیندگان قضاوت درستی از او خواهند داشت.»



منبع خبر

تهمت‌هایی که به رئیس‌علی دلواری زدند را امروز به «حاج قاسم» می‌زنند! بیشتر بخوانید »

حاتمی‌کیا و مجیدی از «حاج قاسم» بگویند

حاتمی‌کیا و مجیدی از «حاج قاسم» بگویند



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، سجاد بهمن آبادی درباره ویژه برنامه «یک و بیست» که در چند شب به‌مناسبت اولین سالگرد شهادت سردار سلیمانی روی آنتن شبکه افق رفت بیان کرد: ما سال گذشته هم برنامه‌ای مشابه با نام «انتقام سخت» داشتیم که میزبان قشرهای مختلفی شدیم و در برنامه امسال هم تلاش کردیم مهمانانی را در حوزه مختلف به برنامه دعوت کنیم.

وی ادامه داد: به طور مثال در یک روز حامد عسگری شاعر میزبان افراد مختلفی شد. در روز دیگر محسن برمهانی میزبان مستندسازان و یا نادر طالب‌زاده میزبان محمدمهدی حیدریان از مدیران سینمایی شد و همینطور افرادی در قشرهای مختلف مهمان برنامه بودند. دلیل این ایده هم این بود که حاج قاسم را نمی‌توان با یک برنامه گفتگو محور تک بعدی بررسی کرد.

حاج قاسم فراتر از یک شخصیت نظامی بود

بهمن آبادی یادآور شد: حاج قاسم فقط یک فرمانده نظامی نبود. با هنرمندان رابطه داشت است. با مردم، نظامی‌ها، سیاسیون، اهل فرهنگ و… ارتباط داشت و فراتر از یک شخصیت نظامی بود.

تهیه‌کننده «ساعت یک و بیست» درباره اینکه چرا شبکه‌های سیما در این ایام کمتر سراغ هنرمندان که برای مردم عادی جذابیت دارند، رفته‌اند و بیشتر فرماندهان نظامی و مسئولان سیاسی در این مدت از حاج قاسم سلیمانی حرف زده‌اند، گفت: خود ما در برنامه سال قبل به صورت تلفنی با سعید راد یا رضا میرکریمی گفتگو داشتیم و برخی سینماگران مثل ابوالقاسم طالبی یا بهروز افخمی هم مهمان حضوری برنامه بودند اما امسال نتوانستیم علی رغم پیگیری‌ها سینماگران را داشته باشیم.

علاقه مردم به شنیدن ارتباط هنرمندان با حاج قاسم سلیمانی

وی با اشاره به محدودیت‌ها در این زمینه گفت: متاسفانه آنها که به حاج قاسم نزدیک هستند در گفتگو با تلویزیون کمی مشکل دارند یا برخی سینماگران می‌گویند که دغدغه‌های حاج قاسم را در آثارشان به تصویر می‌کشند و نمی‌خواهند از آنها سخن بگویند. من هم نمی‌خواهم سخن این افراد را قضاوت کنم ولی ۸۰ درصد برنامه‌های دنیا گفتگومحور است و اتفاقاً مردم شنیدن اینها را دوست دارند. به ویژه که حاج قاسم اگرچه بالاترین رده نظامی و امنیتی کشور بود اما با سینمایی‌ها هم جلسه می‌گذاشت و خط می‌داد که چه کنند و اینها جذابیت دارد.

بهمن آبادی عنوان کرد: حاج قاسم با احمدرضا درویش یا ابراهیم حاتمی‌کیا ارتباط داشته است و دغدغه‌مند فرهنگ و هنر بوده است. مجید مجیدی، سید مهدی شجاعی، سیروس مقدم از کسانی بوده‌اند که با حاج قاسم ارتباط داشته‌اند و خوب است که این دیدارها را با مردم اشتراک بگذارند. حتی اگر هم دوست ندارند به برنامه ما بیایند در یک برنامه و در یک شبکه دیگر اینها را مطرح کنند.

امثال حاتمی‌کیا و مجیدی از حاج قاسم بگویند

وی افزود: اتفاقاً اینجا اصلاً رقابت شبکه‌ها مهم نیست و این اهمیت دارد که حرف‌ها گفته شود. امثال حاتمی‌کیا و مجیدی هم آنقدر اعتبار دارند که حتی خوب است رییس صداوسیما یا معاون سیما از آنها برای حضور در تلویزیون دعوت کنند. این افراد را دنیا می‌شناسد و اگر حرفی بزنند همه می‌شنوند.

این تهیه‌کننده ادامه داد: حتی اگر هم با تلویزیون مشکل دارند با برنامه‌های اینترنتی گفتگو کنند اما حرف‌هایشان از حاج قاسم را بگویند که اگر نگویند به نظرم کم لطفی کرده‌اند. بحثم فقط هم روی هنرمندان نیست همه باید به میدان بیایند تا حاج قاسم سلیمانی تبدیل به یک مناسبت صرف نشود.

بهمن آبادی درباره سایر طراحی‌های رسانه‌ای که می‌توان برای سردار سلیمانی انجام داد، گفت: باید برای یک سال برنامه طراحی کرد نه اینکه فقط به این چند روز مناسبتی محدود شود اگر چنین نگاهی داشته باشیم باز هم زمان کم می‌آوریم و البته نه اینکه صرفاً از او حرف بزنیم بلکه او را به مثابه دانشگاه و مکتبی که رهبر انقلاب اشاره کرده‌اند، بدانیم و از این دانشگاه بیاموزیم.

وی درباره عنوان برنامه نیز گفت: ساعت «یک و بیست» که حاج قاسم به شهادت رسید ساعت «صفر» ی بود که یک انقلاب مجدد نه فقط برای ایران که برای کشورهای مقاومت و دنیا بود و حاج قاسم در این ساعت همه را با هم آشتی داد که در جریان تشییع باشکوه او بخشی از آن را دیدیم. حامد عسگری در یکی از قسمت‌های برنامه که چند روز پیش روی آنتن رفت خاطره‌ای تعریف کرد که در روز تشییع حاج قاسم مردی را دیده که به سمت زنی در خیابان رفته است و بعد همدیگر را در آغوش گرفته و اشک ریخته‌اند و کنجکاو شده بود که بداند ماجرا چیست و وقتی از آنها پرسیده بود گفته بودند خواهر و برادری بوده‌اند که از سال ۸۸ با هم قهر کرده‌اند و حالا در روز تشییع همدیگر را بعد از ۱۰ سال دیده بودند.

تهیه‌کننده «یک و بیست» در پایان گفت: او هر جا پا گذاشته است آدم صلح بوده است و ویژگی‌هایی دارد که می‌توان یک سال از آن‌ها آموخت.

منبع: مهر



منبع خبر

حاتمی‌کیا و مجیدی از «حاج قاسم» بگویند بیشتر بخوانید »

ترور واقعیت ایران با گلوله مجازی اینستاگرام

ترور واقعیت ایران با گلوله مجازی اینستاگرام



ترور واقعیت ایران با گلوله مجازی اینستاگرام

  به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، آیا معنی آزادی بیان آمریکایی را فهمیده‌ایم یا تمام اتفاقاتی که به‌خصوص طی یک‌سال گذشته رخ دادند، هنوز برای فهمیدن آن کافی نبوده است؟ آیا فضای مجازی همان فضایی نبود که آن را حداعلا و مظهر بی‌نهایت آزادی می‌دانستند که از دل دره سیلیکون‌ولی آمریکا آمده است؟ اسم، هشتگ یا هر تصویری از سردارسلیمانی در اینستاگرام فیلتر می‌شود. حتی تصاویر او پشت‌سر هم فیلتر می‌شوند و کار به‌جایی رسیده که وقتی خبرش آمد قرار است یک فرد عراقی در نقش شهیدسلیمانی بازی کند، تصاویر او هم به فهرست سیاه این پلتفرم اضافه شدند. آمریکای ترامپ، خودش قانون تصویب کرد و خودش هم به همان قانون استناد می‌کند.

قبل از ترور شهیدسلیمانی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به فهرست سازمان‌های تروریستی آمریکا اضافه شد. یادتان هست همه چطور حیرت کردند؟ حتی اروپایی‌ها گفتند این بی‌سابقه است که نیروی نظامی رسمی یک کشور، سازمان تروریستی خوانده شود و تمام بار حیرت‌انگیز بودن این اقدام عجیب، به گردن ترامپ دیوانه انداخته شد. پیرو همین تصمیم عجیب که عده‌ای می‌گفتند «اتخاذ آن تقصیر ترامپ است نه کلیت ساختار ایالات متحده»، صفحات رسمی تمام سرداران سپاه یا حتی کسانی که پیش از این پاسدار بودند، مسدود شد.

مدتی گذشت و ترامپ که هیچ‌چیز به‌اندازه مسائل تبلیغاتی برایش مهم نبود و اصطلاحا حاضر بود در اتاق کتک بخورد، به شرطی که بیرون بیاید و همه بگویند زده، پس از اینکه پیشرفته‌ترین پرنده نظامی این کشور به‌دلیل ورود به حریم هوایی ایران، توسط پدافند هوایی سپاه ساقط شد و پس از توقیف کشتی انگلیسی که به‌تلافی توقیف کشتی ایرانی صورت گرفت و منجر به کوتاه آمدن عموزاده‌های جزیره‌نشین ترامپ شد و پس از رسیدن نفتکش‌های ایرانی به ونزوئلا که نه‌تنها تهدید مانع از انجام آن نشد، بلکه وعده ۵میلیون دلار رشوه به کاپیتان کشتی و یک‌میلیون دلار به هرکدام از خدمه هم کارساز نیفتاد؛ والقصه پس از چند شکست راهبردی دیگر که او تمام آنها را حیثیتی می‌دید، به ترور شهید سردارسلیمانی داخل خاک عراق اقدام کرد.

باز یادتان هست که همه چطور حیرت کردند؟ حتی اروپایی‌ها گفتند این بی‌سابقه است که فرمانده نظامی و رسمی یک کشور تروریست خوانده شود و توسط یک دولت دیگر بنابه همین حکم خودخوانده کشته شود. غیر از جنبه تبلیغاتی ماجرا، دستاورد واقعی و راهبردی قضیه برای آمریکا چه بود؟ آیا نفوذ ایران در منطقه بعد از غافل‌کشی شهید سردارسلیمانی و یارانش متوقف خواهد شد؟ آیا آنچه ترامپ و اعوانش صدور انقلاب ایران می‌خواندند، سر جایش ایستاد یا عقبگرد کرد؟ آیا سپاه قدس از هم پاشید؟ پس چرا باید سلیمانی را به شهادت می‌رساندند؟

هیچ‎‌چیز به‌اندازه جنبه تبلیغاتی ماجرا برای ترامپ اهمیت نداشت؛ ترامپی که ادعا می‌کرد «ما شکوه را به آمریکا بازمی‌گردانیم» اما در خاورمیانه، از ایران کم آورده بود. ترامپی که لشکری از زامبی‌های وطن‌فروش را در توئیتر و اینستاگرام به‌خط کرده بود تا عقده‌گشایی‌هایشان علیه ایران را به بهانه مخالفت با جمهوری اسلامی، مبارزه مدنی و مجازی جا بزنند و حالا همه آنها را دیده بود که لال شده‌اند و سرخورده. حالا وقت حمله به یک نماد است، به نمادی بزرگ و باشکوه؛ و مهم نیست که نتیجه عینی این حرکت در عالم واقعیات سیاسی چه باشد. مهم جنبه تبلیغاتی موضوع است. مهم روکم‌کنی کودکانه ترامپ است و میلیون‌ها هوادار لومپن او در آمریکا و سایر نقاط دنیا که همین چیزها برایشان اهمیت دارد.

وقتی سپاه توسط دولت آمریکا یک سازمان تروریستی اعلام شد، درحقیقت مقدمات ترور شهیدسلیمانی داشت فراهم می‌آمد. تروری که باز باید تاکید کرد جنبه تبلیغاتی‌اش برای آن کله‌زرد کازینودار از هر چیزی مهم‌تر بود و اینستاگرام از همان‌جا همراهی‌اش برای پیشبرد این مهم‌ترین هدف را شروع کرد. بعد، سردار ترور شد و حالا ماموریت اینستاگرام هم به مهم‌ترین مرحله‌اش می‌رسید. لشکر کم‌تعداد اما پرسروصدای وطن‌فروشان ترامپیست، حالا بهانه‌ای برای بازیابی روحیه‌شان پیدا می‌کردند.

اینکه عشق آنها، آمریکا، در برابر ایران کم بیاورد، می‌رفت تا باعث دق‌مرگ‌شدن‌شان بشود و هرچند هنوز معادلات استراتژیک منطقه و جهان در هیچ موضوعی به‌نفع آمریکا تغییر نکرده بود، آنها بهانه‌ای برای خودفریبی و عقده‌گشایی و فرار از سرخوردگی پیدا کردند. آیا این مصاف در میدان تبلیغاتی، عادلانه بود؟ البته که نه، همه می‌دانند که عادلانه نبود. کوچک‌ترین اشاره مثبتی به‌نام شهیدسلیمانی فیلتر و حذف می‌شد و می‌شود و فحاشان و دیوانه‌ها کاملا آزاد هستند تا هرچه بگویند. خود آمریکایی‌ها هم می‌دانند که این به‌واقع برنده شدن بازی تبلیغاتی نیست، بلکه مثل کبک، سر زیر برف‌کردن و ندیدن عمدی تاثیرات یک اقدام روی افکارعمومی ایران است.

ترور شهیدسلیمانی، اسطوره‌شدن او در افکارعمومی ایرانی‌ها را کامل کرد، چون مفهوم شهادت در این سرزمین، کهن‌الگویی عمیق و جاافتاده است و در ضمن، مظلومیت در فرهنگ ما به‌معنای ضعف نیست، خودفروختگی است که معنای ضعف می‌دهد. ایرانی‌ها در مقیاس کلی جامعه‌شان، اهل پرستیدن آنکه در سلسله‌مراتب اجتماعی قوی‌تر است نیستند، بلکه نفس قدرتمندتر نزد آنها محبوب است. با این حساب آنها بازی تبلیغاتی را هم نبردند؛ اما چیزی که می‌خواستند، روحیه‌بخشی به خودشان و ایادی‌شان و هواداران‌شان بود. ولی حالا یک سوال جدی داشت ایجاد می‌شد. پس چه شد آزادی بیان آمریکایی؟ این بود لیبرالیسم؟ این بود سرزمین آزادی‌های محض که در آن قاتل و دیوانه هم مجالی برای حرف زدن دارند؟ چرا وقتی کم آوردید، از خیر نام شهید سلیمانی در کامنت‌های مردم هم نگذشتید؟

آیا معنی آزادی بیان آمریکایی را فهمیده‌ایم یا تمام اتفاقاتی که به‌خصوص طی یک‌سال گذشته رخ دادند، هنوز برای فهمیدن آن کافی نبوده است؟ آیا فضای مجازی همان فضایی نبود که آن را حداعلا و مظهر بی‌نهایت آزادی می‌دانستند که از دل دره سیلیکون‌ولی آمریکا آمده است؟

   ترامپ دیوانه بود! مابقی‌شان چه؟

کسی که می‌خواست بفهمد، پیش از این هم فهمیده بود و کسی که نمی‌خواست بفهمد و پذیرفتن واقعیت درمورد آنچه با عنوان آزادی در آمریکا نام برده می‌شود، برایش سنگین است، بازهم چیزی را نخواهد پذیرفت. حالا روی صحبت با طیف‌هایی است که در این میان ایستاده‌اند.

آیا همه‌چیز تقصیر ترامپ دیوانه بود و آمریکای واقعی این نیست که می‌بینیم؟ بسیار خب! حالا که ترامپ رای نیاورد و کسی به کاخ‌سفید می‌رود که به‌لحاظ جناحی، در نقطه کاملا عکس او تعریف می‌شود، آیا قرار است سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از فهرست گروه‌های تروریستی دولت آمریکا خارج شود؟ آیا دیگر می‌شود در نرم‌افزارهای آمریکایی مثل اینستاگرام، نام شهیدسلیمانی را به‌راحتی آورد؟ مگر این اتفاقات همه تقصیر آن دیوانه نبود و عقلایی که قرار است جایش بروند، مخالف چنین اقداماتی نبودند؟ جوزف بایدن که سهل است، حتی اگر برنی سندرز هم به‌جای ترامپ انتخاب شده بود، اینستاگرام همچنان نام و تصاویر سردارسلیمانی را سانسور می‌کرد.

این قضیه ربطی به ترامپ ندارد، بلکه مناسبات دنیا تغییر کرده‌اند. نه شما همانی هستید که سابقا بودید و نه آمریکا. آنها قبلا این کار را نمی‌کردند و می‌توانستند ژست آزادی بیان را برای خودشان حفظ کنند؛ اما حالا می‌کنند چون شما واقعا بزرگ شده‌اید و دیگر مطابق هیچ معادله‌ای نمی‌شود بی‌خطر به حساب‌تان آورد یا دست‌کم‌تان گرفت. در شرایط عادی، حفظ‌کردن خیلی از ژست‌ها راحت است اما یک امپراتوری روبه‌افول، دیگر ناچار است تعارف را کنار بگذارد. او دیگر ناچار است نرم‌افزار تیک‌تاک را به هزار بهانه واهی در آمریکا دچار مشکل کند، چون چینی است و ساکنان خود دره سیلیکون‌ولی هم به آن مبتلا شده‌اند. ناچار است با ته‌مانده گردن‌کلفتی‌اش نگذارد که فعالیت‌های نسل جدید زیرساخت اینترنت، توسط کشور دیگری غیر از او به هم‌پیمانان اروپایی‌اش ارائه شود، چون خودش به این تکنولوژی نرسیده و دارد جا می‌ماند.

ناچار است حتی مطابق روش‌های دزدان دریایی، محموله ماسک را از آلمان بدزدد، چون توان مدیریت بحران را هنگام پدیده‌ای مثل کرونا ندارد و تمام این کارها را در حالی می‌کند که با ژست‌های قبلی‌اش جور در نمی‌آیند. حالا شما هم بزرگ شده‌اید و او درحال کوچک و ناتوان شدن است. دیگر به‌صرفه نیست کاری به کار شما نداشته باشد و نگران حفظ ژست‌هایش بماند. این شما و این هم آمریکای عریان و آزادی بیان اینستاگرامی‌اش به‌عنوان یک نمونه روشن‌کننده. او یک عنکبوت عجوزه است که دور پیله پروانه‌ای نزدیک به متولدشدن، تارهای سست و روبه‌اضمحلالش را می‌تند تا با آخرین نفس‌هایش نگذاشته باشد که موجودی زیباتر و سرزنده‌تر از خودش پا به عرصه بگذارد. شما اما همانی هستید که از درون پیله‌اش خطاب به این عنکبوت فرتوت می‌گوید:

نمی‌توانم زیبا نباشم
عشوه‌ای نباشم در تجلی جاودانه…
و می‌گوید:
چنان زیبایم من
که الله‌اکبر
وصفی‌ست ناگزیر
که از من می‌کنی
زهری بی‌پادزهرم در معرض تو
جهان اگر زیباست
مجیز حضور مرا می‌گوید
ابلهامردا
عدوی تو نیستم من
انکار توام1

  دستگاه سانسور در اینستاگرام چگونه روشن شد؟

اینستاگرام ساعاتی پس از شروع اولین واکنش‌ها به شهادت سردار سلیمانی، روند حذف پست‌های دارای تصاویر و هشتگ‌های حاوی اسم او را شروع کرد و با تمام توان سعی کرد به هیچ وجه اجازه ندهد که جو جامعه ایرانی، متاثر و دردمند از این واقعه دیده شود. ترامپ ادعا کرده بود که مردم ایران بابت ترور شهید سلیمانی و به‌طور کل بابت مقابله‌اش با حاکمیت ایران از او ممنون هستند و لشکر وطن‌فروشان سایبری وابسته به او، با شدت هرچه تمام‌تر روی این موضوع تاکید داشتند.

حالا اما در اثر واکنش‌های گسترده مردم ایران در فضای مجازی، داشت مشخص می‌شد که عیار چنین ادعایی چقدر است. اینجا اینستاگرام به میدان آمد تا دولت کابویی آمریکا را کمک کند. در انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری آمریکا دیده شد که در بعضی از ایالت‌ها، به‌خصوص تگزاس، طرفداران ترامپ با اسلحه مانع از رای دادن کسانی می‌شدند که طرفدار جو بایدن بودند و درمورد وزن‌کشی طرفداران شهید سلیمانی در ایران و ترامپیست‌های فارسی‌زبان هم از همین شیوه قلدرمآبانه منتها با ابزار فیلترینگ اینستاگرام استفاده شد.

چنین رفتاری در برخورد با کاربران معمولی و اکانت‌های شخصی محدود نماند و هنرمندانی مثل علیرضا جهانبخش، بهنوش بختیاری، بهاره رهنما، محمدرضا شریفی، رضا صادقی، لیلا اوتادی، رامبد جوان، علیرام نورایی و… همگی یک ویژگی مشترک داشتند؛ پستی درباره شهید سپهبد قاسم سلیمانی در اینستاگرام به اشتراک گذاشته بودند و این پست حذف شده بود. برخی به اصرار بارها و بارها چنین پست‌ها و استوری‌هایی را در اینستاگرام گذاشتند و این پست‌ها حذف شد.

تداوم بی‌سابقه سانسور گسترده پست‌های اینستاگرامی درباره سردار سلیمانی، اگرچه به‌دلیل اقداماتی که این پلتفرم قبلا درمورد حذف پیج سرداران سپاه انجام داده بود، کاملا غافلگیرکننده نبود، اما در این سطح بی‌سابقه پیش‌بینی نمی‌شد. غربالگری برای این نوع سانسور از سوی اینستاگرام هر بیست دقیقه یک بار اعمال می‌شود و از آن روز تابه‌حال، همچنان تداوم دارد.  در پی تحریم‌های آمریکا، این شبکه اجتماعی فروردین سال 98 برای اجرایی کردن دستورات دولت این کشور، صفحات تعدادی از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را مسدود کرده بود. به‌جز صفحات رسمی این افراد، اینستاگرام صفحات رسمی برخی از مقامات کشور از جمله صفحه انگلیسی رهبر انقلاب و رئیس قوه قضائیه را نیز از دسترس خارج کرده بود. آن زمان صفحه رسمی سردار قاسم سلیمانی هم با نزدیک به یک میلیون دنبال‌کننده توسط اینستاگرام بسته شد.

نکته بسیار مهم و تعیین‌کننده در این میان این است که شواهد نشان می‌دهند تمام این پست‌ها اتوماتیک حذف نمی‌شود و شماری از آنها از سوی گروهی از کاربران که سازماندهی شده‌اند، به اینستاگرام گزارش می‌شوند و از طریق ریپورت گروهی و آگاه‌سازی اینستاگرام از محتوای آن که نه حاوی تصاویر سردار سلیمانی بوده و نه حاوی کلمات کلیدی (تا به‌صورت اتوماتیک قابل شناسایی باشد) حذف شده‌اند.

یک نکته بسیار مهم و تعیین‌کننده دیگر، شدت عملی است که پلتفرم اینستاگرام در مقایسه با سایر پلتفرم‌ها در این خصوص به خرج می‌دهد. یک سال قبل از ترور شهید سلیمانی و در آذرماه ۱۳۹۷، یعنی در بحبوبه جریانی که دولت آمریکا سپاه پاسداران را به‌عنوان یک گروه تروریستی اعلام کرده بود، آدام موسری به‌عنوان رئیس این پلتفرم انتخاب شد. انتخاب او هماهنگ با تخاصم دولت آمریکا و سپاه پاسداران انجام شد و این قضیه به اهمیتی که اینستاگرام در ایران به‌دلیل برخورداری از بعضی دوپینگ‌ها پیدا کرده بود، ارتباط جدی داشت.

آدام موسری شهروند رسمی رژیم صهیونیستی است و اینستاگرام تنها نرم‌افزار اجتماعی‌ای است که در ایران فیلتر نیست. بی‌رقیب گذاشتن اینستاگرام در ایران و تبدیل آن به پلتفرم ملی، آن هم درحالی که این نرم‌افزار متعلق به یک دولت متخاصم بود و نمونه‌های متعدد دیگری متعلق به چین، ژاپن و سایر کشورها، قبل از این به بهانه احتمال جاسوسی از شهروندان ایرانی، فیلتر شده بودند، کار را برای آمریکایی‌ها بسیار ساده کرد. حالا در ایران فقط اینستاگرام به‌صورت مجاز فعالیت می‌کرد که آن‌هم تحت فرماندهی یک شهروند رژیم صهیونیستی اداره می‌شد. نکته مهم و قابل توجه این است که هیچ‌کدام از پلتفرم‌های اجتماعی، حتی خواهر و برادرهای اینستاگرام در خانواده فیس‌بوک، تا این حد، با این شدت و این‌قدر مصرانه، با مطالب مربوط به شهید سلیمانی برخورد حذفی نکرده بودند و برعکس، تنها شبکه‌ای که در ایران مجاز به فعالیت قانونی بود، همین اینستاگرام بود. 

اینستاگرام در نمایش شگفت‌انگیزی از آزادی بیان آمریکایی، حتی تصویر جلد روزنامه‌هایی که خبر ترور شهید سلیمانی در آنها کار شده بود را حذف می‌کرد.  به‌عنوان مثال، محمد قوچانی، سردبیر روزنامه سازندگی، در اینستاگرام خود در این زمینه نوشت: «این جلد سازندگی نیست. این روسیاهی اینستاگرام است که برای سومین‌بار جلد ویژه‌نامه‌سازندگی به یاد سردار ایران را حذف می‌کند. به بهانه اینکه شهید، تروریست است. عجبا که جای شهید و جلاد عوض شده است.

این روسیاهی جامعه مجازی است که می‌خواهد قاسم سلیمانی را پس از حذف فیزیکی در جامعه واقعی، در فضای مجازی ترور رسانه‌ای کند. فقط باید روایت آنان را بشنوید. آنان که در کمال وقاحت برای شهادت یک هم‌وطن به‌دست بیگانه، در شعبه فارسی رسانه‌های سعودی و فرنگی شادی می‌کنند. این است معنای آزادی بیان که کنگره تروریست‌های مجاهدین خلق که از ترور آمریکایی‌ها شروع کردند و به جنگ با ملت خویش رسیدند را زنده از تلویزیون پخش کنیم اما اجازه پخش تصویر حاج‌قاسم سلیمانی، قهرمان مبارزه با داعش را ندهیم. فیلم سر بریدن را از شبکه العربیه پخش کنیم. آموزش آدمکشی و ترور را در فیلم جوکر آموزش دهیم و ترویج کنیم اما جلد ویژه‌نامه‌سازندگی را حذف کنیم. به عصر آزادی مجازی خوش آمدید. می‌ماند ضعف ما که محتاج بیگانگانیم و توان راه‌اندازی یک نرم‌افزار ایرانی را نداریم…»

اما تمام این اقدامات به آن معنا نبود که آمریکایی‌ها موفق شده باشند به‌طور کامل جلوی برده شدن نام سردار سلیمانی را در فضای مجازی بگیرند. به‌عنوان یک نمونه، سایت خبری «یاهونیوز» اعلام کرد که ده‌ها هزار پیام در حمایت از سردار شهید قاسم سلیمانی همراه با تصاویری از ایشان در اینستاگرام و توئیتر منتشر شده است و افزود: «بیش از ۲۱ هزار پست اینستاگرامی با هشتگ انتقام سخت یا hardrevenge روز جمعه در اینستاگرام منتشر شده است. همچنین ۷۰۰۰ حساب کاربری در توئیتر هم مطالب زیادی را در این زمینه منتشر کرده‌اند.» 

طی یک سال گذشته اینستاگرام حتی به پست‌ها و استوری‌های مربوط به شهید سلیمانی در پیج‌های خصوصی و با دنبال‌شوندگان پایین هم بی‌توجه نبوده و هرچیزی را که می‌توانسته حذف کرده است و همچنان می‌بینیم، نام و تصاویر سردار سلیمانی، با شیوه‌های مختلف، که در محتوای کاربران این شبکه وجود داشته نیز به‌طور کامل حذف شده است.

پی‌نوشت:

1. شعر از احمد شاملو

میلاد جلیل‌زاده، روزنامه‌ فرهیختگان

  به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، آیا معنی آزادی بیان آمریکایی را فهمیده‌ایم یا تمام اتفاقاتی که به‌خصوص طی یک‌سال گذشته رخ دادند، هنوز برای فهمیدن آن کافی نبوده است؟ آیا فضای مجازی همان فضایی نبود که آن را حداعلا و مظهر بی‌نهایت آزادی می‌دانستند که از دل دره سیلیکون‌ولی آمریکا آمده است؟ اسم، هشتگ یا هر تصویری از سردارسلیمانی در اینستاگرام فیلتر می‌شود. حتی تصاویر او پشت‌سر هم فیلتر می‌شوند و کار به‌جایی رسیده که وقتی خبرش آمد قرار است یک فرد عراقی در نقش شهیدسلیمانی بازی کند، تصاویر او هم به فهرست سیاه این پلتفرم اضافه شدند. آمریکای ترامپ، خودش قانون تصویب کرد و خودش هم به همان قانون استناد می‌کند.

قبل از ترور شهیدسلیمانی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به فهرست سازمان‌های تروریستی آمریکا اضافه شد. یادتان هست همه چطور حیرت کردند؟ حتی اروپایی‌ها گفتند این بی‌سابقه است که نیروی نظامی رسمی یک کشور، سازمان تروریستی خوانده شود و تمام بار حیرت‌انگیز بودن این اقدام عجیب، به گردن ترامپ دیوانه انداخته شد. پیرو همین تصمیم عجیب که عده‌ای می‌گفتند «اتخاذ آن تقصیر ترامپ است نه کلیت ساختار ایالات متحده»، صفحات رسمی تمام سرداران سپاه یا حتی کسانی که پیش از این پاسدار بودند، مسدود شد.

مدتی گذشت و ترامپ که هیچ‌چیز به‌اندازه مسائل تبلیغاتی برایش مهم نبود و اصطلاحا حاضر بود در اتاق کتک بخورد، به شرطی که بیرون بیاید و همه بگویند زده، پس از اینکه پیشرفته‌ترین پرنده نظامی این کشور به‌دلیل ورود به حریم هوایی ایران، توسط پدافند هوایی سپاه ساقط شد و پس از توقیف کشتی انگلیسی که به‌تلافی توقیف کشتی ایرانی صورت گرفت و منجر به کوتاه آمدن عموزاده‌های جزیره‌نشین ترامپ شد و پس از رسیدن نفتکش‌های ایرانی به ونزوئلا که نه‌تنها تهدید مانع از انجام آن نشد، بلکه وعده ۵میلیون دلار رشوه به کاپیتان کشتی و یک‌میلیون دلار به هرکدام از خدمه هم کارساز نیفتاد؛ والقصه پس از چند شکست راهبردی دیگر که او تمام آنها را حیثیتی می‌دید، به ترور شهید سردارسلیمانی داخل خاک عراق اقدام کرد.

باز یادتان هست که همه چطور حیرت کردند؟ حتی اروپایی‌ها گفتند این بی‌سابقه است که فرمانده نظامی و رسمی یک کشور تروریست خوانده شود و توسط یک دولت دیگر بنابه همین حکم خودخوانده کشته شود. غیر از جنبه تبلیغاتی ماجرا، دستاورد واقعی و راهبردی قضیه برای آمریکا چه بود؟ آیا نفوذ ایران در منطقه بعد از غافل‌کشی شهید سردارسلیمانی و یارانش متوقف خواهد شد؟ آیا آنچه ترامپ و اعوانش صدور انقلاب ایران می‌خواندند، سر جایش ایستاد یا عقبگرد کرد؟ آیا سپاه قدس از هم پاشید؟ پس چرا باید سلیمانی را به شهادت می‌رساندند؟

هیچ‎‌چیز به‌اندازه جنبه تبلیغاتی ماجرا برای ترامپ اهمیت نداشت؛ ترامپی که ادعا می‌کرد «ما شکوه را به آمریکا بازمی‌گردانیم» اما در خاورمیانه، از ایران کم آورده بود. ترامپی که لشکری از زامبی‌های وطن‌فروش را در توئیتر و اینستاگرام به‌خط کرده بود تا عقده‌گشایی‌هایشان علیه ایران را به بهانه مخالفت با جمهوری اسلامی، مبارزه مدنی و مجازی جا بزنند و حالا همه آنها را دیده بود که لال شده‌اند و سرخورده. حالا وقت حمله به یک نماد است، به نمادی بزرگ و باشکوه؛ و مهم نیست که نتیجه عینی این حرکت در عالم واقعیات سیاسی چه باشد. مهم جنبه تبلیغاتی موضوع است. مهم روکم‌کنی کودکانه ترامپ است و میلیون‌ها هوادار لومپن او در آمریکا و سایر نقاط دنیا که همین چیزها برایشان اهمیت دارد.

وقتی سپاه توسط دولت آمریکا یک سازمان تروریستی اعلام شد، درحقیقت مقدمات ترور شهیدسلیمانی داشت فراهم می‌آمد. تروری که باز باید تاکید کرد جنبه تبلیغاتی‌اش برای آن کله‌زرد کازینودار از هر چیزی مهم‌تر بود و اینستاگرام از همان‌جا همراهی‌اش برای پیشبرد این مهم‌ترین هدف را شروع کرد. بعد، سردار ترور شد و حالا ماموریت اینستاگرام هم به مهم‌ترین مرحله‌اش می‌رسید. لشکر کم‌تعداد اما پرسروصدای وطن‌فروشان ترامپیست، حالا بهانه‌ای برای بازیابی روحیه‌شان پیدا می‌کردند.

اینکه عشق آنها، آمریکا، در برابر ایران کم بیاورد، می‌رفت تا باعث دق‌مرگ‌شدن‌شان بشود و هرچند هنوز معادلات استراتژیک منطقه و جهان در هیچ موضوعی به‌نفع آمریکا تغییر نکرده بود، آنها بهانه‌ای برای خودفریبی و عقده‌گشایی و فرار از سرخوردگی پیدا کردند. آیا این مصاف در میدان تبلیغاتی، عادلانه بود؟ البته که نه، همه می‌دانند که عادلانه نبود. کوچک‌ترین اشاره مثبتی به‌نام شهیدسلیمانی فیلتر و حذف می‌شد و می‌شود و فحاشان و دیوانه‌ها کاملا آزاد هستند تا هرچه بگویند. خود آمریکایی‌ها هم می‌دانند که این به‌واقع برنده شدن بازی تبلیغاتی نیست، بلکه مثل کبک، سر زیر برف‌کردن و ندیدن عمدی تاثیرات یک اقدام روی افکارعمومی ایران است.

ترور شهیدسلیمانی، اسطوره‌شدن او در افکارعمومی ایرانی‌ها را کامل کرد، چون مفهوم شهادت در این سرزمین، کهن‌الگویی عمیق و جاافتاده است و در ضمن، مظلومیت در فرهنگ ما به‌معنای ضعف نیست، خودفروختگی است که معنای ضعف می‌دهد. ایرانی‌ها در مقیاس کلی جامعه‌شان، اهل پرستیدن آنکه در سلسله‌مراتب اجتماعی قوی‌تر است نیستند، بلکه نفس قدرتمندتر نزد آنها محبوب است. با این حساب آنها بازی تبلیغاتی را هم نبردند؛ اما چیزی که می‌خواستند، روحیه‌بخشی به خودشان و ایادی‌شان و هواداران‌شان بود. ولی حالا یک سوال جدی داشت ایجاد می‌شد. پس چه شد آزادی بیان آمریکایی؟ این بود لیبرالیسم؟ این بود سرزمین آزادی‌های محض که در آن قاتل و دیوانه هم مجالی برای حرف زدن دارند؟ چرا وقتی کم آوردید، از خیر نام شهید سلیمانی در کامنت‌های مردم هم نگذشتید؟

آیا معنی آزادی بیان آمریکایی را فهمیده‌ایم یا تمام اتفاقاتی که به‌خصوص طی یک‌سال گذشته رخ دادند، هنوز برای فهمیدن آن کافی نبوده است؟ آیا فضای مجازی همان فضایی نبود که آن را حداعلا و مظهر بی‌نهایت آزادی می‌دانستند که از دل دره سیلیکون‌ولی آمریکا آمده است؟

   ترامپ دیوانه بود! مابقی‌شان چه؟

کسی که می‌خواست بفهمد، پیش از این هم فهمیده بود و کسی که نمی‌خواست بفهمد و پذیرفتن واقعیت درمورد آنچه با عنوان آزادی در آمریکا نام برده می‌شود، برایش سنگین است، بازهم چیزی را نخواهد پذیرفت. حالا روی صحبت با طیف‌هایی است که در این میان ایستاده‌اند.

آیا همه‌چیز تقصیر ترامپ دیوانه بود و آمریکای واقعی این نیست که می‌بینیم؟ بسیار خب! حالا که ترامپ رای نیاورد و کسی به کاخ‌سفید می‌رود که به‌لحاظ جناحی، در نقطه کاملا عکس او تعریف می‌شود، آیا قرار است سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از فهرست گروه‌های تروریستی دولت آمریکا خارج شود؟ آیا دیگر می‌شود در نرم‌افزارهای آمریکایی مثل اینستاگرام، نام شهیدسلیمانی را به‌راحتی آورد؟ مگر این اتفاقات همه تقصیر آن دیوانه نبود و عقلایی که قرار است جایش بروند، مخالف چنین اقداماتی نبودند؟ جوزف بایدن که سهل است، حتی اگر برنی سندرز هم به‌جای ترامپ انتخاب شده بود، اینستاگرام همچنان نام و تصاویر سردارسلیمانی را سانسور می‌کرد.

این قضیه ربطی به ترامپ ندارد، بلکه مناسبات دنیا تغییر کرده‌اند. نه شما همانی هستید که سابقا بودید و نه آمریکا. آنها قبلا این کار را نمی‌کردند و می‌توانستند ژست آزادی بیان را برای خودشان حفظ کنند؛ اما حالا می‌کنند چون شما واقعا بزرگ شده‌اید و دیگر مطابق هیچ معادله‌ای نمی‌شود بی‌خطر به حساب‌تان آورد یا دست‌کم‌تان گرفت. در شرایط عادی، حفظ‌کردن خیلی از ژست‌ها راحت است اما یک امپراتوری روبه‌افول، دیگر ناچار است تعارف را کنار بگذارد. او دیگر ناچار است نرم‌افزار تیک‌تاک را به هزار بهانه واهی در آمریکا دچار مشکل کند، چون چینی است و ساکنان خود دره سیلیکون‌ولی هم به آن مبتلا شده‌اند. ناچار است با ته‌مانده گردن‌کلفتی‌اش نگذارد که فعالیت‌های نسل جدید زیرساخت اینترنت، توسط کشور دیگری غیر از او به هم‌پیمانان اروپایی‌اش ارائه شود، چون خودش به این تکنولوژی نرسیده و دارد جا می‌ماند.

ناچار است حتی مطابق روش‌های دزدان دریایی، محموله ماسک را از آلمان بدزدد، چون توان مدیریت بحران را هنگام پدیده‌ای مثل کرونا ندارد و تمام این کارها را در حالی می‌کند که با ژست‌های قبلی‌اش جور در نمی‌آیند. حالا شما هم بزرگ شده‌اید و او درحال کوچک و ناتوان شدن است. دیگر به‌صرفه نیست کاری به کار شما نداشته باشد و نگران حفظ ژست‌هایش بماند. این شما و این هم آمریکای عریان و آزادی بیان اینستاگرامی‌اش به‌عنوان یک نمونه روشن‌کننده. او یک عنکبوت عجوزه است که دور پیله پروانه‌ای نزدیک به متولدشدن، تارهای سست و روبه‌اضمحلالش را می‌تند تا با آخرین نفس‌هایش نگذاشته باشد که موجودی زیباتر و سرزنده‌تر از خودش پا به عرصه بگذارد. شما اما همانی هستید که از درون پیله‌اش خطاب به این عنکبوت فرتوت می‌گوید:

نمی‌توانم زیبا نباشم
عشوه‌ای نباشم در تجلی جاودانه…
و می‌گوید:
چنان زیبایم من
که الله‌اکبر
وصفی‌ست ناگزیر
که از من می‌کنی
زهری بی‌پادزهرم در معرض تو
جهان اگر زیباست
مجیز حضور مرا می‌گوید
ابلهامردا
عدوی تو نیستم من
انکار توام1

  دستگاه سانسور در اینستاگرام چگونه روشن شد؟

اینستاگرام ساعاتی پس از شروع اولین واکنش‌ها به شهادت سردار سلیمانی، روند حذف پست‌های دارای تصاویر و هشتگ‌های حاوی اسم او را شروع کرد و با تمام توان سعی کرد به هیچ وجه اجازه ندهد که جو جامعه ایرانی، متاثر و دردمند از این واقعه دیده شود. ترامپ ادعا کرده بود که مردم ایران بابت ترور شهید سلیمانی و به‌طور کل بابت مقابله‌اش با حاکمیت ایران از او ممنون هستند و لشکر وطن‌فروشان سایبری وابسته به او، با شدت هرچه تمام‌تر روی این موضوع تاکید داشتند.

حالا اما در اثر واکنش‌های گسترده مردم ایران در فضای مجازی، داشت مشخص می‌شد که عیار چنین ادعایی چقدر است. اینجا اینستاگرام به میدان آمد تا دولت کابویی آمریکا را کمک کند. در انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری آمریکا دیده شد که در بعضی از ایالت‌ها، به‌خصوص تگزاس، طرفداران ترامپ با اسلحه مانع از رای دادن کسانی می‌شدند که طرفدار جو بایدن بودند و درمورد وزن‌کشی طرفداران شهید سلیمانی در ایران و ترامپیست‌های فارسی‌زبان هم از همین شیوه قلدرمآبانه منتها با ابزار فیلترینگ اینستاگرام استفاده شد.

چنین رفتاری در برخورد با کاربران معمولی و اکانت‌های شخصی محدود نماند و هنرمندانی مثل علیرضا جهانبخش، بهنوش بختیاری، بهاره رهنما، محمدرضا شریفی، رضا صادقی، لیلا اوتادی، رامبد جوان، علیرام نورایی و… همگی یک ویژگی مشترک داشتند؛ پستی درباره شهید سپهبد قاسم سلیمانی در اینستاگرام به اشتراک گذاشته بودند و این پست حذف شده بود. برخی به اصرار بارها و بارها چنین پست‌ها و استوری‌هایی را در اینستاگرام گذاشتند و این پست‌ها حذف شد.

تداوم بی‌سابقه سانسور گسترده پست‌های اینستاگرامی درباره سردار سلیمانی، اگرچه به‌دلیل اقداماتی که این پلتفرم قبلا درمورد حذف پیج سرداران سپاه انجام داده بود، کاملا غافلگیرکننده نبود، اما در این سطح بی‌سابقه پیش‌بینی نمی‌شد. غربالگری برای این نوع سانسور از سوی اینستاگرام هر بیست دقیقه یک بار اعمال می‌شود و از آن روز تابه‌حال، همچنان تداوم دارد.  در پی تحریم‌های آمریکا، این شبکه اجتماعی فروردین سال 98 برای اجرایی کردن دستورات دولت این کشور، صفحات تعدادی از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را مسدود کرده بود. به‌جز صفحات رسمی این افراد، اینستاگرام صفحات رسمی برخی از مقامات کشور از جمله صفحه انگلیسی رهبر انقلاب و رئیس قوه قضائیه را نیز از دسترس خارج کرده بود. آن زمان صفحه رسمی سردار قاسم سلیمانی هم با نزدیک به یک میلیون دنبال‌کننده توسط اینستاگرام بسته شد.

نکته بسیار مهم و تعیین‌کننده در این میان این است که شواهد نشان می‌دهند تمام این پست‌ها اتوماتیک حذف نمی‌شود و شماری از آنها از سوی گروهی از کاربران که سازماندهی شده‌اند، به اینستاگرام گزارش می‌شوند و از طریق ریپورت گروهی و آگاه‌سازی اینستاگرام از محتوای آن که نه حاوی تصاویر سردار سلیمانی بوده و نه حاوی کلمات کلیدی (تا به‌صورت اتوماتیک قابل شناسایی باشد) حذف شده‌اند.

یک نکته بسیار مهم و تعیین‌کننده دیگر، شدت عملی است که پلتفرم اینستاگرام در مقایسه با سایر پلتفرم‌ها در این خصوص به خرج می‌دهد. یک سال قبل از ترور شهید سلیمانی و در آذرماه ۱۳۹۷، یعنی در بحبوبه جریانی که دولت آمریکا سپاه پاسداران را به‌عنوان یک گروه تروریستی اعلام کرده بود، آدام موسری به‌عنوان رئیس این پلتفرم انتخاب شد. انتخاب او هماهنگ با تخاصم دولت آمریکا و سپاه پاسداران انجام شد و این قضیه به اهمیتی که اینستاگرام در ایران به‌دلیل برخورداری از بعضی دوپینگ‌ها پیدا کرده بود، ارتباط جدی داشت.

آدام موسری شهروند رسمی رژیم صهیونیستی است و اینستاگرام تنها نرم‌افزار اجتماعی‌ای است که در ایران فیلتر نیست. بی‌رقیب گذاشتن اینستاگرام در ایران و تبدیل آن به پلتفرم ملی، آن هم درحالی که این نرم‌افزار متعلق به یک دولت متخاصم بود و نمونه‌های متعدد دیگری متعلق به چین، ژاپن و سایر کشورها، قبل از این به بهانه احتمال جاسوسی از شهروندان ایرانی، فیلتر شده بودند، کار را برای آمریکایی‌ها بسیار ساده کرد. حالا در ایران فقط اینستاگرام به‌صورت مجاز فعالیت می‌کرد که آن‌هم تحت فرماندهی یک شهروند رژیم صهیونیستی اداره می‌شد. نکته مهم و قابل توجه این است که هیچ‌کدام از پلتفرم‌های اجتماعی، حتی خواهر و برادرهای اینستاگرام در خانواده فیس‌بوک، تا این حد، با این شدت و این‌قدر مصرانه، با مطالب مربوط به شهید سلیمانی برخورد حذفی نکرده بودند و برعکس، تنها شبکه‌ای که در ایران مجاز به فعالیت قانونی بود، همین اینستاگرام بود. 

اینستاگرام در نمایش شگفت‌انگیزی از آزادی بیان آمریکایی، حتی تصویر جلد روزنامه‌هایی که خبر ترور شهید سلیمانی در آنها کار شده بود را حذف می‌کرد.  به‌عنوان مثال، محمد قوچانی، سردبیر روزنامه سازندگی، در اینستاگرام خود در این زمینه نوشت: «این جلد سازندگی نیست. این روسیاهی اینستاگرام است که برای سومین‌بار جلد ویژه‌نامه‌سازندگی به یاد سردار ایران را حذف می‌کند. به بهانه اینکه شهید، تروریست است. عجبا که جای شهید و جلاد عوض شده است.

این روسیاهی جامعه مجازی است که می‌خواهد قاسم سلیمانی را پس از حذف فیزیکی در جامعه واقعی، در فضای مجازی ترور رسانه‌ای کند. فقط باید روایت آنان را بشنوید. آنان که در کمال وقاحت برای شهادت یک هم‌وطن به‌دست بیگانه، در شعبه فارسی رسانه‌های سعودی و فرنگی شادی می‌کنند. این است معنای آزادی بیان که کنگره تروریست‌های مجاهدین خلق که از ترور آمریکایی‌ها شروع کردند و به جنگ با ملت خویش رسیدند را زنده از تلویزیون پخش کنیم اما اجازه پخش تصویر حاج‌قاسم سلیمانی، قهرمان مبارزه با داعش را ندهیم. فیلم سر بریدن را از شبکه العربیه پخش کنیم. آموزش آدمکشی و ترور را در فیلم جوکر آموزش دهیم و ترویج کنیم اما جلد ویژه‌نامه‌سازندگی را حذف کنیم. به عصر آزادی مجازی خوش آمدید. می‌ماند ضعف ما که محتاج بیگانگانیم و توان راه‌اندازی یک نرم‌افزار ایرانی را نداریم…»

اما تمام این اقدامات به آن معنا نبود که آمریکایی‌ها موفق شده باشند به‌طور کامل جلوی برده شدن نام سردار سلیمانی را در فضای مجازی بگیرند. به‌عنوان یک نمونه، سایت خبری «یاهونیوز» اعلام کرد که ده‌ها هزار پیام در حمایت از سردار شهید قاسم سلیمانی همراه با تصاویری از ایشان در اینستاگرام و توئیتر منتشر شده است و افزود: «بیش از ۲۱ هزار پست اینستاگرامی با هشتگ انتقام سخت یا hardrevenge روز جمعه در اینستاگرام منتشر شده است. همچنین ۷۰۰۰ حساب کاربری در توئیتر هم مطالب زیادی را در این زمینه منتشر کرده‌اند.» 

طی یک سال گذشته اینستاگرام حتی به پست‌ها و استوری‌های مربوط به شهید سلیمانی در پیج‌های خصوصی و با دنبال‌شوندگان پایین هم بی‌توجه نبوده و هرچیزی را که می‌توانسته حذف کرده است و همچنان می‌بینیم، نام و تصاویر سردار سلیمانی، با شیوه‌های مختلف، که در محتوای کاربران این شبکه وجود داشته نیز به‌طور کامل حذف شده است.

پی‌نوشت:

1. شعر از احمد شاملو

میلاد جلیل‌زاده، روزنامه‌ فرهیختگان



منبع خبر

ترور واقعیت ایران با گلوله مجازی اینستاگرام بیشتر بخوانید »

یادداشت هناء برای «حاج قاسم» + عکس

یادداشت هناء برای «حاج قاسم» + عکس



سردار سلیمانی، نقطه تلاقی کاریزما، صلح و قهر

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، «هناء سعادة»، نویسنده و روزنامه‌نگار الجزایری به مناسبت نخستین سالروز شهادت سردار شهید «قاسم سلیمانی» در یادداشتی اختصاصی نوشت:

ما در اولین سالگرد ترور فرمانده مقاومت اسلامی، ملقب به «شهید زنده»، شهید سرلشکر قاسم سلیمانی، فرمانده سابق نیروی قدس سپاه پاسداران و یکی از برجسته‌ترین افسران ایرانی هستیم که در کنار یاران و همرزمانش چون «ابومهدی المهندس» در تاریخ سوم ژانویه در نزدیکی فرودگاه بغداد در عراق به شهادت رسیدند. در این روز تنها می‌توانیم صفات نیک و دوران نظامی پر از موفقیت‌ها و دستاوردهایی که دست دشمنان را قطع کرد، به خاطر آوریم.

«هناء سعادة»، نویسنده و روزنامه‌نگار الجزایری

شهید قهرمان، مرد روزهای دشوار است که طی دهه‌ها  حضور در منطقه کسی در موقعیت و جهاد با او مطابقت ندارد، او تجسم قول خدای متعال است: «من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا» (الأحزاب/۲۳)

شهادت سردار سلیمانی به دست جنایتکار آمریکا از هراس نقشی بود که او در خنثی کردن توطئه‌های صهیونیست‌ها و آمریکا در منطقه ایفا می‌کرد.  شهید سلیمانی سدی در برابر توطئه موسوم به «معامله قرن» بود که هدف آن تضعیف حقوق فلسطینیان برای تأسیس کشور مستقل خود است. شهید قهرمان در همه محورها حضور فعال داشت و در برابر وسوسه‌های شیطانی علیه کرامت و عزت مسلمانان سد نفوذناپذیری تشکیل داد. او در میدان‌های نبرد یک قهرمان مقاومت بود و از خط مقدم برای مقابله با شیطان ذره‌ای منحرف نشد. عزم راسخ و قلب آکنده از ایمان او در میدان شرف و مقاومت و در مناطق نبرد در اوج خلوص و بی‌آلایشی همراه همیشگی او بود چنانکه در نبردهای تکریت در عراق مشاهده کردیم که چگونه سوار بر موتور سیکلتی ساده با عزمی راسخ به سمت دشمن پیش می‌راند و توطئه آن را پیش از حمله خنثی می‌کرد. ترور شهید توسط عاملان نیرنگ، حقانیت راه او را اثبات می‌کند.

قطب‌نمای او حتی به اندازه یک سرانگشت از بیت‌المقدس منحرف نشد تا جایی که صهیونیست‌های تبهکار و خبیث، او را خطرناک‌ترین فرد برای کیان خود دیدند و نامش را در صدر فهرست ترور قرار دادند اما این خود گواهی است بر حقانیت پیامش و مشروعیت رسالتش.

نیروهای استکبار بر این گمان باطل بودند که با این ترور ناجوانمردانه به هدف خود رسیده‌اند و جبروت مقاومت را در هم شکسته‌اند تا با تحت فشار قرار دادن چندی از مزدوران خود عادی‌سازی روابط با اسرائیل را اعلام کنند اما هیهات… آمریکا این حساب را نکرده بود که همه آزادگان جهان اسلام از مادر مقاومت متولد شده‌اند و حامل روح شهید سلیمانی هستند. 

شهید سلیمانی برای فلسطین اهمیت بسیاری قائل بود و آن را نخستین آرمان اسلام می‌دانست، به همین دلیل بود که به مسلمانان ندا داد برای مبارزه با رژیم صهیونیستی در صف اتحاد بایستند و آنها را به تخصص نظامی، سلاح و آموزش حتی در سطح صنعتی‌سازی نظامی مجهز کرد. 

شهید قاسم سلیمانی یکی از حامیان اصلی مقاومت در نوار غزه بود و از زمان شهادت وی، مقاومت فلسطین تأکید کرده است که در مقابله با چالش‌های این مرحله انسجام بیشتری دارد، زیرا شهید قدس در مراحل مختلفی که آرمان فلسطین طی کرد، با ارائه تخصص و سلاح به آنها نقش بی‌بدیلی ایفا کرده است. چنانکه «اسماعیل رضوان»، یکی از رهبران برجسته حماس، شهید سلیمانی را شهید را ژنرال مقاومت و حامی اصلی مقاومت فلسطین و مقاومت در کل منطقه توصیف می‌کند و شهادت وی را خسارتی بزرگ برای فلسطین و مقاومت می‌داند.

«محمود الزهار»، عضو دفتر سیاسی حماس نیز اذعان کرده است که پس از هر بار دیدار با سردار شهید، اعتماد به نفس او تقویت می‌شد. 

  تأثیر حمایت عظیم شهید سلیمانی تنها به شاخه‌های نظامی گروه‌های فلسطینی محدود نمی‌شد، بلکه طی سال‌های رویارویی با رژیم اشغالگر در عمق آگاهی شهروند فلسطینی نفوذ کرد.  

شگفتا از مردی که همه جناح‌های مقاومت در فلسطین با وجود گرایش‌ها و سمت و سوهای متفاوت بر عشق او اجماع کردند و به محض شهادتش یاد و شخصیت او را گرامی داشتند و فقدانش را خسارت بزرگی برای فلسطین برشمردند. جبهه مردمی آزادی فلسطین نیز شهید سلیمانی را شهید فلسطین و امت توصیف کرده و او را یک نقطه عطف تاریخی در مسیر آزادی قدس برشمرد. 

این شهید زنده نقشی جوهری در شکست گروه تروریستی داعش که به پشتیبانی  قدرت‌های استکباری زمین را پر از فساد کردند و به دنبال سقوط کشورهای اسلامی و کشاندن آنها به پرتگاه بودند، ایفا کرد؛ چنانکه در سوریه و عراق گذشت. 

شهید سلیمانی توانست رزمندگان شریف مقاومت را بسیج و انگیزه‌های آنها را در میدان نبرد بیدار کند. این فرمانده از زمان انتصاب در سال ۱۹۸۰ در جریان جنگ ایران و رژیم بعث عراق، به عنوان فرمانده سپاه ۴۱ وارد میدان رزم شد و تجربه این جنگ سخت و نابرابر،  شخصیت او را صیقل داد و با تجربه دشوار عبور از میادین مین زیر بمباران هواپیماها و توپ و تانک‌ها، درسی به مراتب رساتر و بلیغ‌تر از دوره‌های وست پوینت و آکادمی‌های سلطنتی  سندهرست آموخت.

فرمانده شهید در هر مکانی به ندای مظلومان پاسخ داد، یک بار او را در عراق می‌دیدیم و بار دیگر در سوریه، هرگز او را پشت میز و در حال صدور فرمان به سربازان ندیدیم، چنانکه شیوه اغلب فرماندهان است؛ بلکه او را سربازی فداکار در میدان جنگ یافتیم و ده‌ها عکس و ویدئو از حضور او در خطوط مقدم نبرد گواه این ادعاست. چنین ویژگی رکن اصلی یک فرمانده در ارتباط با سربازان و شناخت توانایی‌های آنها برای هماهنگی عملیات جنگی و رزمی، هدایت و مدیریت گسترده‌تر آنها به شمار می‌رود. 

دشمنان سردار سلیمانی همسو با یارانش بر مشی مردانه او درمیدان نبرد شهادت می‌دهند؛ چنانکه روزنامه انگلیسی گاردین تاکید کرد که حتی کسانی که از سلیمانی حمایت نمی‌کردند، او را فردی بسیار باهوش و قدرتمند می‌پندارند. بسیاری از مقام‌های آمریکایی که طی سال‌های گذشته تلاش کرده‌اند تا افراد وفادار به سلیمانی را کنار بگذارند، می‌گویند که آنها مایل به ملاقات با او بوده و واقعاً از عملکرد این فرمانده بی‌نظیر متحیر بوده‌اند. 

«زلمای خلیل زاد»، سفیر سابق آمریکا در افغانستان و عراق می‌گوید: سردار سلیمانی مواضعی مبتنی بر آشتی دادن طرف‌های متخاصم داشت که از آن جمله پایان دادن به درگیری مداوم و فزاینده بین نیروهای جنبش «مقتدی صدر» و نیروهای عراقی در بصره بود. اگر ناآرامی‌ها در آن زمان گسترش می‌یافت، تهدیدی برای منابع نفتی بود و پیامدهای جبران‌ناپذیری به بار می‌آورد. 

 روزنامه نیویورک تایمز نیز در تاریخ ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۳ نوشت: سلیمانی واقعاً به اسلام اعتقاد دارد و در مقایسه با دیگران بسیار مهذب است.

ظالمان عصر و تروریست‌های آنها بدانند که خون پاک شهدا شکوفا می شود و راه عزت را زنده می‌کند.

«هناء سعادة»، نویسنده و روزنامه‌نگار الجزایری



منبع خبر

یادداشت هناء برای «حاج قاسم» + عکس بیشتر بخوانید »