خاطره

خرمشهر را خدا آزاد کرد...
آزادی خرمشهر دفاعی جانانه بود ،  که در صفحه ی ورق خورد...

خرمشهر را خدا آزاد کرد… آزادی خرمشهر دفاعی جانانه بود ، که در صفحه ی ورق خورد…


خرمشهر را خدا آزاد کرد…
آزادی خرمشهر دفاعی جانانه بود ، که در صفحه ی ورق خوردن تاریخش ، شفافترین انسانها بر پیکره زمین ناآرامش خونها را روان کردند تا تلالو تابش خورشید امنیتش تا به امروز بر همگان بتابد
این دست از جانفشانیها که در قاب ضمیر روزگار و در تقابل با صفاکان و جلادان تاریخ
کت و شلواری های کروات زده ی وحشی و خونخوار
بزرگترین پیروزی را رقم زد
دل های لرزان را شجاع
قلب های ناآرام را تسلی
و دل های داغدیده را
مسرور کرد.
این دفاع مقدس ، صفحه تاریخ را طوری ورق زد
که همگان را در تحیر فرو برد
هنگامه ی ظفر پابرهنگانی را نوید داد که جهانی را مات خود کرد.
دندان سائیدنهایشان که پیکره ی
نظام فاسد امپریالیستی در چنگال صیهیونیزم را فرریخته می دید
در مواجهه با سینه ستبران و شیدا دلانی که مرگ را آغوش گرم زندگی میدیدند ؛ دیدنی بود.
مردان و زنان سرزمین ایران ، در این بخش از تاریخ
سربلند بیرون آمدند
تا هیچکس دیگر در ذهن کوچک و آلوده اش تصور حتاکی و باج خواهی نکند .
پانوشت ؛ در آزادسازی خرمشهر رعناترین جوانان این مرز و بوم در خونشان غلتیدند تا نشانمان دهند راه حیات جاودگانی را با زندگانی زودگذر معاوضه نکنیم.
پ ن ۲ ؛ راه خرمشهر ، رمز آسمانی شدن بود و راه رهایی از چنگال اهریمنان.
پا نوشت ۳؛ خرمشهرها در پیش است.
………….

#ایران #ایرانیان #ایرانی #عشق
#دفاعمقدس #حیات #جاودانگی
#عکس #فیلم #کلیپ #خاطره
#حقیقت #خدا #عشق
#طلوع #مهر #حق
#iran?? #iran #iranian #irani

 



منبع
*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

خرمشهر را خدا آزاد کرد… آزادی خرمشهر دفاعی جانانه بود ، که در صفحه ی ورق خورد… بیشتر بخوانید »

امروز چهلمین سالگرد دفن شهید زکریاست و این مراسم بخشی از جلسه خاطره گویی است که ...

امروز چهلمین سالگرد دفن شهید زکریاست و این مراسم بخشی از جلسه خاطره گویی است که …


امروز چهلمین سالگرد دفن شهید زکریاست و این مراسم بخشی از جلسه خاطره گویی است که در سوم خرداد امسال با حضور شکوهمند و کم نظیر صدها نفر از رزمندگان دوران دفاع مقدس وهمرزمان شهید (گروه تخریب) در آزاد سازی خرمشهر که از سوی خانواده شهید در مسجد علی ابن ابطالب بر گزار شد ه است .
در این مراسم اقشار ، گروهها ، طیف های مختلف سیاسی ، اجتماعی، فرهنگی ،هنری و مذهبی حضور داشتند .
در این جلسه چندنفر از همرزمان و دوستان شهید به شرح عملیات بیت المقدس و آزادی سازی خرمشهر وبیان خاطرات و اشعار خود در وصف شهید زکریای مهدوی که در سوم خرداد شهید شد پرداختند.
ودر پایان تصویر سیاه قلم شهید که در طول مراسم توسط نقاش برجسته گرگانی ترسیم شده بود به سید هاشم موسوی یکی از جانبازان و همرزم شهید اهداء شد
.در این مراسم چندین نفر از مجروجان و جانبازان گروه تخریب از جمله حجت عمویی از شهر لنگرود گیلان ،سید هاشم موسوی ،،علی سرافراز،دکتر مصطفی سبطی،محمد علی خیام ،علی غلامی و حسین،میرزایی شموشکی و ،تعداد زیادی از روحانیون تشیع و تسنن حضور داشتند که یکی از علمای اهل سنت به تلاوت قرآن پرداخت، دونفر از همرزمان شهید بنام عشقعلی دادشی از بابلسر وحسن احمدی از گرگان بعلت جراحی قلب وپا در بیمارستان تهران بستری هستند و نتوانستند شرکت کنند و برای سلامتی آنان دعا کنیم.
دلنوشته شهید
آه آه آه
آه من!
میخواهم چیزی که اعصاب مرا رنج می دهد بنویسم،این است که بسیار ناراحتم که در جبهه نیستم ، چون این نرفتن من به جبهه برایم یک عقده شده است (و) مرا بسیار رنج می دهد،
نمی توانم خود را قانع کنم که به جبهه نروم ،به نظر من رفتن به جبهه مثل رفتن به خانه خداست .
،وقتی به جبهه می روید مثل این می ماند که در محضر خدای تبارک وتعالی هستیدو با او دارید از ته قلب سخن می گویید ،چون آن موقعی که با خدا از ته قلب سخن می گویید خود را گم می کنید ودر خود گم می شوید ودر آن موقع انگار وجود ندارید
شب ۱۶ آذز ۱۳۶۰
#شهید#خرمشهر #شهید-زکریا#جبهه##دفاعمقدس#تخریبچی#مین#جانبازان#همرزمان#یادواره#خاطره گویی#یادواره

 



منبع
*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

امروز چهلمین سالگرد دفن شهید زکریاست و این مراسم بخشی از جلسه خاطره گویی است که … بیشتر بخوانید »

دهه هفتادی‌ها مشتاق نوشتن از مدافعان حرم هستند

دهه هفتادی‌ها مشتاق نوشتن از مدافعان حرم هستند


«میثم رشیدی مهرآبادی» پژوهشگر و نویسنده در گفت وگو با خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، با اشاره به وضعین انتشار کتابهای حوزه دفاع مقدس، اظهار داشت: سختی‌ها و مشکلاتی که امروزه برای نوشتن در این حوزه وجود دارد ناشی از فاصله گرفتن از آن سال ها به لحاظ زمانی و کمرنگ شدن خاطرات آن زمان در ذهن مردم است.

وی افزود: ما به خاطر حساسیت‌های زیادی که در این حوزه وجود دارد مجبوریم برخی خاطرات را با چند نفر از همرزمان راوی راستی آزمایی کنیم و به همین دلیل هم کار تا حدودی سخت می‌شود.

نویسنده آثار دفاع مقدس تصریح کرد: مشکل دیگر بنده در نوشتن یکی از کتاب‌های دفاع مقدس این بود که یکی از راویان به دلیل جراحت‌های زمان جنگ مکرر در بیمارستان بستری می‌شد که این موضوع و عدم آمادگی ذهنی راوی، کار را خیلی عقب می‌انداخت.

رشیدی مهرآبادی گفت: با توجه به پرمخاطب بودن کتابهای دفاع مقدس، ما نسبت به این حوزه مسئولیت و حساسیت بیشتری داریم و لذا در جهت ادبی بودن کتاب هم باید تلاش بیشتری کنیم و مجموع این مسائل کار در حوزه دفاع مقدس را سخت می‌کند.

وی خاطرنشان کرد: خیلی از نویسندگان در دهه هفتاد به نوشتن در این حوزه گرایش و علاقه داشتند اما در حال حاضر این جریان به دلیل وجود سختی‌های فراوان کاملاً برعکس شده است و البته در حال حاضر عرصه جدیدی باز شده و آن عرصه مدافعان حرم و جبهه مقاومت است.

این نویسنده آثار دفاع مقدس خطاب به نویسندگان عرصه مدافعان حرم و جبهه مقاومت که عمدتاً متولدین دهه هفتاد هستند،گفت: در زمینه تحقیق و پژوهش و نگارش از همان تجربیات متخصصان و نویسندگان حوزه ادبیات دفاع مقدس استفاده کنند.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دهه هفتادی‌ها مشتاق نوشتن از مدافعان حرم هستند بیشتر بخوانید »

برگزاری شب خاطره شهید«فارسی» در زاهدان

برگزاری شب خاطره شهید «فارسی» در زاهدان


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از زاهدان، شب خاطره سردار شهید «محبعلی فارسی» امشب با حضور خانواده معظم شهید فارسی، رزمندگان و اقشار مردم در زاهدان برگزار شد.

«احمد اعرابی» از رزمندگان دوران دفاع مقدس و از هم رزمان حاج محبعلی فارسی در این مراسم اظهار داشت: دفاع ما ویژگی‌هایی داشت که واژه‌ای مقدس‌تر از دفاع مقدس برای آن دوران پیدا نخواهد شد.

وی با بیان اینکه تمامی تفکر و صفات شهید حاج قاسم در این شهید والامقام بود، افزود:یکی از مولفه‌هایی که دفاع مقدس مارا مقدس کرد، شخصیت و تفکری بود که در پشت صحنه‌های دفاع مقدس مطرح بود. شخصیت‌هایی که در دوران دفاع مقدس قرارگرفتند، یک مکتب بودند که نسل‌های گذشته به نسل ما دادند. آموزشی که در این مکتب به عنوان جهاد فرا می‌گیرند.

اعرابی عنوان کرد: شهید فارسی، شهیدانه زندگی کرد. در مکتب رشادت، عاشقانه در جبهه حق علیه باطل جنگید. چراکه شرط شهادت شهیدانه زندگی کردن است.

وی یکی از مسیر‌هایی که حاج محبعلی فارسی را تزکیه نفس داد، ارتباط و لذت عبودیت با خداوند بود. نسل امروز، آنچه گذشتگان کاشتند را درو می‌کنند. پس ادامه دهنده و پیرو راه این شهدای گرانقدر باشیم.

«قدسیه سرگزی» همسر شهید حاج محبعلی فارسی در این مراسم با اشاره به زندگی پر فراز و نشیب خود با حاج محبعلی گفت: حاج محب شهیدانه می‌زیست. با وجود تمامی بیماری‌ها وناتوانی جسمی، روحش همیشه متعالی و قوی بود.

وی افزود:رابطه اش با خدایش را خیلی خوب حفظ کرده بود. اگر بتوانیم گفتار و رفتار خود را باهم هماهنگ کنیم، قطعا ارتباط خود با خدایمان را به درستی حفظ خواهیم کرد.

همسر شهید فارسی با بیان اینکه عبادت و مبارزه با نفس از ویژگی‌های بارزش بود، عنوان کرد: توصیه حاج محبعلی به جوانان این بود که برای خدا باش خدا با تو است.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

برگزاری شب خاطره شهید «فارسی» در زاهدان بیشتر بخوانید »

خاطره‌ «عبدالحسین زرین‌کوب» در مجلس سیدالشهدا (ع)/ تفأل به دیوان حافظ در روز عاشورا

خاطره‌ «عبدالحسین زرین‌کوب» در مجلس سیدالشهدا (ع)/ تفأل به دیوان حافظ در روز عاشورا


خاطره‌ «عبدالحسین زرین‌کوب» در مجلس سیدالشهدا (ع)/ تفأل به دیوان حافظ در روز عاشورا


۲۴ شهریور سال ۱۳۷۸ شمسی «عبدالحسین زرین‌کوب» ادیب، نویسنده، مترجم، تاریخ‌نگار و ایران‌شناس معاصر درگذشت. وی یک مولوی‌شناس برجسته بود و درباره «مولانا» کتاب‌های مرجع و مشهور دارد اما یک خاطره عجیب هم از «حافظ» دارد!

همین دیروز|گروه تاریخ خبرگزاری فارس- امین رحیمی: سال ۱۳۰۱ شمسی در بروجرد به دنیا آمد و چون تولدش ۲۷ اسفند بود خودش می‌گفت: «۳ روز از نوروز پیرترم». بعد هم که بزرگ شد تا توانست در حوزه ادبیات و تاریخ درخشید و از خودش استعداد نشان داد و به مقام استادی رسید. همان ویژگی آدم‌های باسواد را هم داشت که نثر روان و ساده و شیرین باشد. این‌طوری بود که وقتی درباره مولانا و عرفان کتاب می‌نوشت همان‌موقع و بعدها خیلی‌ها از نوجوانان نورسته گرفته تا پیران خردمند، شهد کتاب‌هایش را می‌نوشیدند و شیرینی ادبیات و عرفان ایران به جان‌شان می‌نشست؛ «پله پله تا ملاقات خدا».

فصل درخشان تاریخ انسانی
زرین‌کوب کارش فقط ادبیات نبود و در حوزه تاریخ و اسلام‌شناسی هم صاحب سبک و اندیشه بود و به این نتیجه رسیده بود که: «کارنامه اسلام یک فصل درخشان تاریخ انسانی است. نه فقط از جهت توفیقی که مسلمین در ایجاد یک فرهنگ تازه جهانی یافتند بلکه به‌سبب فتوحاتی که آن‌ها را موفق کرد برای ایجاد یک دنیای تازه ورای شرق و غرب. قلمرو اسلامی که در واقع نه شرق بود و نه غرب». معلوم است که عاشق فرهنگ ایران و حافظ و فردوسی و عطار و سعدی و نظامی هم بود و می‌گفت: «حقیقت آن است که فرهنگ اسلامی در درخشان‌ترین ادوار خویش که دوره قبل از مغول است، بیش از هر چیز ایرانی است».  

تفأل عاشورایی به روایت استاد

زرین‌کوب خاطره‌ای دارد از تفأل به دیوان حافظ در مجلس روز عاشورا. این خاطره را سرراست و صریح به روایت زرین‌کوب بخوانید و حظ ببرید.

روز عاشورا بود و قرار بود در مراسمی به همین مناسبت در حضور جمعیتی که هم افراد عادی در آن حضور داشتند و هم افراد تحصیل‌کرده و به‌اصطلاح روشنفکر، سخنرانی کنم. آرام وارد مسجد شده و در گوشه‌ای نشستم. نمی‌خواستم فعلاً کسی متوجه حضورم شود. در خلوت خودم،‌ دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی می‌گشتم، موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند. اما هرچه بیشتر فکر می‌کردم کمتر به نتیجه می‌رسیدم. در همین لحظه،‌ پیرمردی که کنار دستم نشسته‌بود با پرسشی رشته افکارم را پاره کرد: «ببخشید،‌ شما استاد زرین‌کوب هستید؟» گفتم: «استاد که چه عرض کنم، ولی زرین‌کوب هستم». خیلی خوشحال شد و از این گفت که چقدر دوست داشته بنده را از نزدیک ببیند. در میان صحبت‌هایش با خودم می‌گفتم: «این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن مرا داشته باشد؟»

پیرمرد روستایی با آن چهره آفتاب‌سوخته، متین، سنگین و باوقارش می‌گفت مکتب رفته و… حالا هم در اوقات بیکاری یا قرآن می‌خواند یا غزل حافظ. چند بیت جسته‌وگریخته هم از غزلیات خواجه خواند؛ چه زیبا هم غزل حافظ را می‌خواند. پرسیدم: «حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید؟» گفت: «سؤالی داشتم.» گفتم: «بفرمایید». پرسید: «شما به فال حافظ اعتقاد دارید؟» گفتم: «خب بله، صد درصد». گفت: «ولی من اعتقاد ندارم.» پرسیدم: «من چه کاری می‌توانم انجام بدهم؟ از من چه خدمتی برمی‌آید؟» گفت: «خیلی دوست دارم معتقد شوم. یک زحمتی برای من می‌کشید؟ یک فال برایم می‌گیرید؟» گفتم: «ولی من الان دیوان حافظ ندارم». بلافاصله یک دیوان جیبی از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت: «بفرما».

مات و مبهوت نگاهش کردم. دیوان حافظ را از دستش گرفتم و گفتم: «نیت کنید». فاتحه‌ای زیر لب خواند و گفت: «برای خودم نمی‌خواهم. می‌خواهم ببینم حافظ درباره امروز (روز عاشورا) چه می‌گوید؟» شوکه شدم و مردد در گرفتن فال. حافظ و عاشورا؟ اگر جواب نداد، چه؟ عشق و علاقه این مرد به حافظ چه می‌شود؟ با اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه‌به‌کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آن‌ها اندیشیده بودم غزلی به ذهنم نرسید که به‌طور ویژه به این موضوع پرداخته‌باشد. اما چشمانم را بستم، فاتحه‌ای قرائت کردم و حافظ را به شاخه نباتش قسم دادم و صفحه‌ای را باز کردم و این شعر آمد:

زان یار دلنوازم شکری است با شکایت
گر نکته‌دان عشقی خوش بشنو این حکایت

رندان تشنه‌لب را آبی نمی‌دهد کس
گویی ولی‌شناسان رفتند از این ولایت

در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
سرها بریده بینی بی‌جرم و بی‌جنایت

از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت

عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ
قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت

خدایا! این غزل اگر موضوعش امام حسین (ع) و وقایع روز عاشورا و شب یازدهم نباشد، پس چه می‌تواند باشد؟… این غزل، باید به‌طور ویژه برای همین مناسبت سروده شده‌باشد. بیت اولش را که خواندم، پیرمرد از بیت دوم شروع به زمزمه‌کردن با من کرد. شعر را از حفظ می‌خواند و گریه می‌کرد، طوری که چهار ستون بدنش می‌لرزید؛ انگار داشتم برایش روضه می‌خواندم. گفت: «معتقد شدم استاد. معتقد بودم، ایمان پیدا کردم.» و گریه امانش نداد…

حالا دیگر می‌دانستم سخنرانی‌ام را چگونه شروع کنم. آن روز من، روضه‌خوان امام شهید شدم و کسانی پای روضه من گریه کردند که به‌قول خودشان پای هیچ روضه‌ای گریه نکرده‌ بودند.

امروز در تاریخ مناسبت‌های دیگری هم هست

امروز ۲۴ شهریور مصادف با ۱۵ سپتامبر میلادی و ۸ صفر هجری قمری در تقویم تاریخ، مناسبت‌های دیگری هم دارد.
ـ وفات «سلمان فارسی» صحابی بزرگوار پیامبر عظیم‌الشأن اسلام (ص) در سال ۳۵ قمری
ـ رحلت فقیه نامدار شیعه آیت‌الله العظمی «سید ابوالقاسم خویی» در سال ۱۴۱۳ قمری
ـ حمله «آقا محمد خان قاجار» به گرجستان در سال ۱۲۰۹ قمری
ـ استقلال کشورهای آمریکای مرکزی از استعمار اسپانیا در سال ۱۸۲۱ میلادی
ـ رحلت عالم بزرگ شیعه «میرزا جهانگیر خان قشقایی» در سال ۱۲۸۹ شمسی

انتهای پیام/




منبع

خاطره‌ «عبدالحسین زرین‌کوب» در مجلس سیدالشهدا (ع)/ تفأل به دیوان حافظ در روز عاشورا بیشتر بخوانید »