خانطومان

آخرین مکالمه بیسیمی «مشتاق» با «سید رضا» / شهید مشتاقی: در وضعیت «یا حسین (ع)» هستیم

آخرین مکالمه بیسیمی شهیدان «مشتاقی» و «طاهر» پیش از شهادت + صوت


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهید مدافع حرم «حسین مشتاقی» متولد سال ۱۳۶۴ بود که اردیبهشت ۱۳۹۵ در منطقه «خان‌طومان» سوریه در دفاع از حریم آل‌الله به دست تروریست‌های تکفیری به شهادت رسید و شهید مدافع حرم «سید رضا طاهر» روز دهم دی ۱۳۶۴ در در روستای هریکنده بابل به دنیا آمد و روز ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵ در منطقه «خان‌طومان» سوریه در دفاع از حریم آل‌الله به دست تروریست‌های تکفیری به شهادت رسید.

پس از گذشت شش سال از شهادت این دو شهید مدافع حرم، آخرین مکالمات این دو شهید در بیسیم منتشر شده است که محتوای آن به شرح زیر است:

«شهید طاهر: محمود، تیر خورده‌ام. من سید رضا هستم.
رضا، مصطفی، عبدالله، … رضا، تو تیر خورده‌ای
شهید طاهر: ما تیر خورده‌ایم و کار ما دیگر تمام است.
خدا نکند
شهید مشتاقی: من مشتاق هستم. پشت خانه زرد هستم. مشتاقم، پشت خانه زرد هستم. یک نفر جواب بدهد.
شهید طاهر: مشتاق، مشتاق، سید رضا!
شهید مشتاقی: سید، کجایی؟ سید!
شهید طاهر: در اتاقک هستم. جلوتر هستم.
شهید مشتاقی: جلو هستند که من بیایم و به سمت من تیراندازی نشود؟
شهید طاهر: یکی از بچه‌های شما هست. مشتاق، جلو نیا. مشتاق، جلو نیا.
شهید مشتاقی: من هستم. مشتاقم.
_ مشتاق کجایی؟
شهید مشتاقی: در خانه زرد، وضعیت خیلی بد است. بیایید.
شهید مشتاقی: من مشکل دارم. مشتاق هستم.
_ مشتاق جان، الآن می‌آید.
شهید مشتاقی: در خانه زرد هستم. خودتان را برسانید. وضع سید رضا خوب نیست. من تنها هستم.
شهید مشتاقی: در خانه زرد هستم. مشتاق هستم. در وضعیت «یا حسین (ع)» هستم. (در حال شهید شدن هستم.) در وضعیت «یا حسین (ع)» هستیم. عبدالله، مشتاق هستم.
_ مشتاق، مشتاق، علی
شهید مشتاقی: علی جان، اگر من را ندیدید، من را حلال کنید.
شهید مشتاقی: عالیشاه، من دیگر دارم می‌روم.
_ خانه زرد، وضعیت قرمز. مشتاق، خداحافظ.»

کد ویدیو

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آخرین مکالمه بیسیمی شهیدان «مشتاقی» و «طاهر» پیش از شهادت + صوت بیشتر بخوانید »

صوت/ مکالمه بیسیمی دو تن از شهدای خان‌طومان

صوت/ مکالمه بیسیمی دو تن از شهدای خان‌طومان

کد ویدیو

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

صوت/ مکالمه بیسیمی دو تن از شهدای خان‌طومان بیشتر بخوانید »

شهادت افتخاری برای ما و کشور ما است/ «پشتیبانی از ولایت فقیه» تأکید مؤکد شهید «کامران»

هشدار شهید «محمد کامران» به نسل‌های آینده/ علمی که روی زمین نماند


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهید مدافع حرم «محمد کامران» روز نهم اردیبهشت ۱۳۶۷ در روستای دستجرد جرقویه از توابع استان اصفهان به دنیا آمد. در دوران کودکی شجاع، پر انرژی و دوست داشتنی بود. از همان زمان تلاش می‌کرد تا راه دایی شهیدش را ادامه دهد. دوره ابتدایی را در همان روستا (روستای دستجرد جرقویه از توابع استان اصفهان) گذراند و از سال ۱۳۷۸ به تهران آمد. بعد از گرفتن دیپلم وارد سپاه پاسداران شد.

در این سال‌ها به خوبی مسائل فقهی را یاد گرفته بود و بسیار روی مال حلال و حرام به خصوص پرداخت خمس حساس بود. سال ۹۲ ازدواج کرد. با ناامن شدن حرم عمه سادات و حمله تکفیری‌ها عزم رفتن به سوریه کرد. بار‌ها به سوریه رفت تا اینکه روز چهارشنبه ۲۳ دی سال ۹۴ قبل از اذان ظهر در منطقه «خان‌طومان» بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شاهرگ و پهلو به شهادت رسید.

مادر شهید مدافع حرم «محمد کامران» و خواهر شهید «محمد خدامی» و همسر جانباز «مهدی کامران»، در گفت‌وگو با دفاع‌پرس اظهار داشت: پسرم و البته برادرم هر دو بسیار به دنبال حلال و حرام بودند. چند نکته و مسئله‌ای که پسرم در وصیتنامه خود توصیه کرده بود، این بود که حتما پشتیبان ولایت فقیه باشید و بسیار به این نکته سفارش می‌کرد. نکته دیگری که پسرم در وصیتنامه خود بسیار به آن سفارش داشت، این بود که نماز خود را اول وقت بخوانید. پسرم حتی در خانه هم که بود، نماز اول وقت او هیچ گاه ترک نمی‌شد.

وصیت شهید کامران به بازماندگان

مادر شهید افزود: نکته دیگری که پسرم در وصیتنامه خود بسیار به آن سفارش کرد، بحث امر به معروف و نهی از منکر، حجاب زنان و غیرت مردان بود. پسرم می‌گفت: خواهرانم، حجاب خود را حفظ کنید و از همه می‌خواست غیرت علوی خود را حفظ کنند. خطاب به آن‌ها می‌گفت: «طوری نباشد که ما به شهادت برسیم و شما پشت ولایت فقیه را خالی کنید حتما پشتیبان ولایت فقیه باشید اگر اینگونه نباشید، این گرگ‌های درنده یا همان دشمنان اسلام، فقط منتظر همین لحظه‌ها هستند.»

خواهر شهید «خدامی» گفت: یکی از خصیصه‌هایی که پسرم داشت، آن بود که اگر توافق کرده بود چه مدت زمانی را کار کند، بیشتر از آن اضافه کار می‌ایستاد و اعلام می‌کرد که هر زمانی برای ناهار، نماز و وضو صرف کرده است را از حقوق او کسر کنند. ما سفارش می‌کنیم که مردم باید هم حجاب داشته باشند، هم غیرت و تا می‌توانند به سفارش شهدا عمل کنند، اما برخی از مردم هستند که به سفارش شهدا عمل نمی‌کنند و اگر هم نامی برده شود و به آن‌ها گفت شود، به آن توجه نمی‌کنند و حتی در مواردی نام شهدا را هم از کوچه‌ها برداشته‌اند. البته اینکه مردم به حرف ما خانواده شهدا عمل کنند یا نکنند تأثیری بر ما ندارد. اما اگر اسم کوچه از نام شهدا انتخاب شود یا عکسی از شهدا استفاده شود، شاید خدا کمک کند و برخی‌ به خاطر عکس شهدا هدایت شوند.

این مادر شهید افزود: پسر من پاسدار بود و شغل او ایجاب می‌کرد که مرتب در رفت و آمد باشد. چهار دفعه به سوریه رفت و برگشت و دفعه آخر به شهادت رسید. در منطقه حلب سوریه می‌جنگید. چون به زبان عربی مسلط بود، آموزش نظامی می‌داد. از آنجا که پسرم به زبان عربی مسلط بود، چند سال بچه‌های سوریه را به ایران می‌آوردند و محمد به آن‌ها درس سلاح و آموزش نظامی می‎داد. پس از مدتی دیدند که این، کار سختی است و بنابراین بچه‌ها را از اینجا به سوریه بردند تا آموزش نظامی را در آنجا پیگیری کنند که رفت و بار پنجم در تاریخ ۲۳ دی ۱۳۹۴ به شهادت رسید.

پسرم می‌خواست راه دایی شهید خود را ادامه دهد

مادر شهید کامران ادامه داد: وقتی خبر شهادت فرزندم را شنیدم، احساس افتخار می‌کردم. آن هنگام، دو رکعت نماز شکر به جای آوردم. خدا را شکر کردم که پسرم توانست در این راه ادامه دهد و دنباله‌روی دایی خود باشد. برادرم سال ۱۳۶۵ به شهادت رسید و پسرم سال ۱۳۶۷ به دنیا آمد. وقتی برادرم شهید شد، نام او را روی پسرم گذاشتم. پسرم همیشه آرزوی این را داشت که راه دایی خود را ادامه دهد و خدا را شکر که توانست در این راه حرکت کند. شهادت افتخاری برای همه ما و برای کشور هست. از آنجا که در نهایت انسان باید بمیرد. اگر اینگونه است، رفتن انسان اگر با شهادت باشد، خیلی بهتر است.

این مادر شهید گفت: من فکر می‌کنم اگر کسی می‌گوید من شهادت را دوست ندارم، یقین به شهادت ندارد. کسی که می‌میرد نه نامی دارد و نه یادی، اما اگر به شهادت رسید، آن خودش کار‌های بسیار می‌کند و مانند عسل شیرین است. توصیه من به مردم این است که تا می‌توانند به سفارش شهدا عمل کنند. نماز خود را اول وقت بخوانند، حلال و حرام را در زندگی خود رعایت کنند، امر به معروف و نهی از منکر را رعایت کنند و در رأس تمام این‌ها پشتیبان ولایت فقیه باشند.

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

هشدار شهید «محمد کامران» به نسل‌های آینده/ علمی که روی زمین نماند بیشتر بخوانید »

آخرین دیدار سردار سلیمانی با خانواده شهدای مازندران چگونه گذشت؟ / شرمنده خانواده شهدای خانطومان هستم

آخرین دیدار سردار سلیمانی با خانواده شهدای مازندران چگونه گذشت؟


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، دوم اسفند سال ۱۳۹۷، شهر بابل، جمعیت زیادی برای شرکت در یادواره شهدای این شهر عازم مصلی بابل شدند، خبر رسیده بود که سخنران این مراسم یکی از فرماندهان به نام جبهه مقاومت است، برای همین جمعیت زیادی آن شب به مصلی آمده بود تا او را از نزدیک ببیند. خانواده شهدا هم میهمانان ویژه مراسم بودند که از شهر‌های مختلف استان مازندران خود را به مصلی شهر بابل رسانده بودند. این حضور بی نظیر را تا آن روز مصلی شهر به خود ندیده بود، انقدر که خاطره دوم اسفند در ذهن مردم و به خصوص خانواده‌های شهدا ماندگار شد.

حاج قاسم سلیمانی سخنران اصلی مراسم آن شب یادواره شهدای مازندران بود. تا قبل از این بار‌ها او را برای سخنرانی در جمع مردم مازندران دعوت کرده بودند، اما او به دلایلی از آمدن خودداری می‌کرد، تا اینکه برخی از نزدیکان او بیان کردند سردار از رو به رو شدن با خانواده شهدای مدافع حرم استان مازندران که پیکرهایشان هنوز به میهن بازنگشته بود شرم داشت.

سردار سلیمانی در آن روز علاوه بر سخنرانی در یادواره شهدا برنامه حضور در سپاه استان و نشست با فرماندهان و خانواده‌های شهدای مدافع حرم را در برنامه داشت. پس از سخنرانی در سپاه در حسینیه سپاه بابل تا پاسی از شب میزبان خانواده‌های شهدای مدافع حرم شد و فرزندان و همسران و والدین شهدا در محیطی صمیمانه با سردار دیدار کردند. حاج قاسم با هر کدام از خانواده‌ها چند دقیقه‌ای صحبت کرد و درد و دل‌های آنان را شنید، مادر شهید علی عابدینی می‌گفت «فکر نمیکنم تا به آن روز حاج قاسم اینهمه بچه را یکجا بغل گرفته باشد. بچه‌ها از سر و کولش بالا می‌رفتند و با او صحبت می‌کردند.» سردار کنار میز هر خانواده‌ای که می‌رسید کنار آنان می‌نشست حالشان را می‌پرسید و با جان دل به صحبت‌ها گوش می‌کرد.

آخرین دیدار سردار سلیمانی با خانواده شهدای مازندران چگونه گذشت؟ / شرمنده خانواده شهدای خانطومان هستم

همسر شهید حسن رجایی‌فر درباره آن دیدار می‌گوید: از ما خانواده شهدا خواستند دعا کنیم تا پیکر شهدا پیدا شود و ما قول دادند که پیگیر برگشت پیکر شهدا خواهند شد که بعد‌ها شنیدیم در دیداری با نیرو‌های تفحص دستور لازم برای کشف پیکر شهدا را داده‌اند. به ما قول دادند خبری از خانطومان برای شما می‌آید، بعد انگشتری از جیب‌ش درآورد که به من، دخترم و پسرم دادن و امیرسجاد را بغل کرد و بوسید.

معصومه عبدی هسر شهید مدافع حرم محمود رادمهر نیز درباره دیدار با سردار سلیمانی در حاشیه یادواره شهدای مازندران می‌گوید: «وقتی حاج قاسم به میز ما رسید شروع کرد به احوال پرسی. از خودمان و بچه‌ها و مشکلاتی که اگر احیانا وجود دارد. حاج خانم مادر آقا محمود در مورد کتابی که در مورد شهید رادمهر چاپ شده برای حاج قاسم توضیحاتی داد.

سپس سردار با لبخند مهربانی به او گفت: حاج خانم هوای عروستان را داشته باشید. این جمله سردار سلیمانی خیلی به دلم نشست. اینکه ایشان چقدر حواسشان به همه هست و برایش اهمیت دارد. من تنها به صحبت‌ها گوش می‌کردم تا اینکه از حاج قاسم خواستم دست نوشته‌ای برای فرزندانم به یادگار بنویسد.

سردار قبول کرد و در کاغذ کوچکی نوشت: «علی آقای عزیزم سعی کن در راه پدر بزرگوارت به مامانت کمک کنی.»

آخرین دیدار سردار سلیمانی با خانواده شهدای مازندران چگونه گذشت؟ / شرمنده خانواده شهدای خانطومان هستم

هدیه مادی و معنوی حاج قاسم به خانواده‌های شهدا در کنار آخرین دیدار با او بهترین بخش حضور حاج قاسم در مازندران بود. اتفاقی که شاید یکی از بهترین خاطرات خانواده شهدا را رقم زد. بسیاری از فرزندان و یادگاران شهدا از حاج قاسم در آن روز چفیه و انگشتر به یادگار گرفتند، حتی مسوولان و مجریان برگزاری مراسم هم از هدایا متنعم شدند.

آخرین دیدار سردار سلیمانی با خانواده شهدای مازندران چگونه گذشت؟ / شرمنده خانواده شهدای خانطومان هستم

دست‌نوشته سردار سلیمانی در دیدار با خانواده شهید سعید کمالی

انتهای پیام/ 141

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آخرین دیدار سردار سلیمانی با خانواده شهدای مازندران چگونه گذشت؟ بیشتر بخوانید »

شناسایی  پیکر شهید مدافع حرم ‎محمد اینانلو با آزمایش دی‌ان‌ای

شناسایی پیکر شهید مدافع حرم ‎محمد اینانلو با آزمایش دی‌ان‌ای


شناسایی پیکر شهید مدافع حرم ‎محمد اینانلو با آزمایش دی‌ان‌ای


هم‌زمان باسالگرد قیام خونین 17 شهریور،‌ پیکر مطهر شهید مدافع حرم ‎محمد اینانلو از طریق آزمایش شناسایی شد.

به گزارش مجاهدت به نقل ازگروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، پیکر مطهر شهید مدافع حرم ‎محمد اینانلو صبح امروز (چهارشنبه ۱۷ شهریور ماه) از طریق آزمایش «دی‌ان‌ای» شناسایی شد.

شهید محمد اینانلو در تاریخ ۱۸ فروردین ماه سال ۱۳۶۷ به دنیا آمد. او دانشجوی رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی کرج بود و برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) داوطلبانه راهی سوریه شد و طی عملیات مستشاری در روز ۲۱ دی ماه سال ۱۳۹۴ توسط تروریست‌های تکفیری در خان‌طومان به شهادت رسید و پیکرش در منطقه ماند. از شهید اینانلو یک فرزند دختر به نام «حلما» به یادگار مانده است.


شهید مدافع حرم ‎محمد اینانلو

در سابقه فعالیت‌های این شهید مواردی نظیر مدرک آتش نشانی و نجات فرودگاهی (course111)، مدرک روزنامه‌نگاری و گرافیک مطبوعاتی باشگاه خبری توانا (خبرگزاری فارس)، مسؤول حفاظت فیزیکی حراست شرکت خدمات هوایی و منطقه ویژه اقتصادی پیام، مسؤول اطلاعات و عملیات گردان امنیتی امام علی (ع)، فرمانده پایگاه سید الشهدا، مسؤول اطلاعات عملیات گردان تکاور حمزه سیدالشهدا و خادم الشهدا امام زاده طاهر (ع) هم به چشم می‌خورد.

به گزارش مجاهدت به نقل ازفارس، شامگاه گذشته (سه‌شنبه ۱۶ شهریور ماه) نیز پیکر شهید مدافع حرم مرتضی کریمی از طریق آزمایش «دی ان ای» شناسایی شده بود.(اینجا)

انتهای پیام/




منبع

شناسایی پیکر شهید مدافع حرم ‎محمد اینانلو با آزمایش دی‌ان‌ای بیشتر بخوانید »