خانطومان

آخرین دیدار سردار سلیمانی با خانواده شهدای مازندران چگونه گذشت؟ / شرمنده خانواده شهدای خانطومان هستم

آخرین دیدار سردار سلیمانی با خانواده شهدای مازندران چگونه گذشت؟


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، دوم اسفند سال ۱۳۹۷، شهر بابل، جمعیت زیادی برای شرکت در یادواره شهدای این شهر عازم مصلی بابل شدند، خبر رسیده بود که سخنران این مراسم یکی از فرماندهان به نام جبهه مقاومت است، برای همین جمعیت زیادی آن شب به مصلی آمده بود تا او را از نزدیک ببیند. خانواده شهدا هم میهمانان ویژه مراسم بودند که از شهر‌های مختلف استان مازندران خود را به مصلی شهر بابل رسانده بودند. این حضور بی نظیر را تا آن روز مصلی شهر به خود ندیده بود، انقدر که خاطره دوم اسفند در ذهن مردم و به خصوص خانواده‌های شهدا ماندگار شد.

حاج قاسم سلیمانی سخنران اصلی مراسم آن شب یادواره شهدای مازندران بود. تا قبل از این بار‌ها او را برای سخنرانی در جمع مردم مازندران دعوت کرده بودند، اما او به دلایلی از آمدن خودداری می‌کرد، تا اینکه برخی از نزدیکان او بیان کردند سردار از رو به رو شدن با خانواده شهدای مدافع حرم استان مازندران که پیکرهایشان هنوز به میهن بازنگشته بود شرم داشت.

سردار سلیمانی در آن روز علاوه بر سخنرانی در یادواره شهدا برنامه حضور در سپاه استان و نشست با فرماندهان و خانواده‌های شهدای مدافع حرم را در برنامه داشت. پس از سخنرانی در سپاه در حسینیه سپاه بابل تا پاسی از شب میزبان خانواده‌های شهدای مدافع حرم شد و فرزندان و همسران و والدین شهدا در محیطی صمیمانه با سردار دیدار کردند. حاج قاسم با هر کدام از خانواده‌ها چند دقیقه‌ای صحبت کرد و درد و دل‌های آنان را شنید، مادر شهید علی عابدینی می‌گفت «فکر نمیکنم تا به آن روز حاج قاسم اینهمه بچه را یکجا بغل گرفته باشد. بچه‌ها از سر و کولش بالا می‌رفتند و با او صحبت می‌کردند.» سردار کنار میز هر خانواده‌ای که می‌رسید کنار آنان می‌نشست حالشان را می‌پرسید و با جان دل به صحبت‌ها گوش می‌کرد.

آخرین دیدار سردار سلیمانی با خانواده شهدای مازندران چگونه گذشت؟ / شرمنده خانواده شهدای خانطومان هستم

همسر شهید حسن رجایی‌فر درباره آن دیدار می‌گوید: از ما خانواده شهدا خواستند دعا کنیم تا پیکر شهدا پیدا شود و ما قول دادند که پیگیر برگشت پیکر شهدا خواهند شد که بعد‌ها شنیدیم در دیداری با نیرو‌های تفحص دستور لازم برای کشف پیکر شهدا را داده‌اند. به ما قول دادند خبری از خانطومان برای شما می‌آید، بعد انگشتری از جیب‌ش درآورد که به من، دخترم و پسرم دادن و امیرسجاد را بغل کرد و بوسید.

معصومه عبدی هسر شهید مدافع حرم محمود رادمهر نیز درباره دیدار با سردار سلیمانی در حاشیه یادواره شهدای مازندران می‌گوید: «وقتی حاج قاسم به میز ما رسید شروع کرد به احوال پرسی. از خودمان و بچه‌ها و مشکلاتی که اگر احیانا وجود دارد. حاج خانم مادر آقا محمود در مورد کتابی که در مورد شهید رادمهر چاپ شده برای حاج قاسم توضیحاتی داد.

سپس سردار با لبخند مهربانی به او گفت: حاج خانم هوای عروستان را داشته باشید. این جمله سردار سلیمانی خیلی به دلم نشست. اینکه ایشان چقدر حواسشان به همه هست و برایش اهمیت دارد. من تنها به صحبت‌ها گوش می‌کردم تا اینکه از حاج قاسم خواستم دست نوشته‌ای برای فرزندانم به یادگار بنویسد.

سردار قبول کرد و در کاغذ کوچکی نوشت: «علی آقای عزیزم سعی کن در راه پدر بزرگوارت به مامانت کمک کنی.»

آخرین دیدار سردار سلیمانی با خانواده شهدای مازندران چگونه گذشت؟ / شرمنده خانواده شهدای خانطومان هستم

هدیه مادی و معنوی حاج قاسم به خانواده‌های شهدا در کنار آخرین دیدار با او بهترین بخش حضور حاج قاسم در مازندران بود. اتفاقی که شاید یکی از بهترین خاطرات خانواده شهدا را رقم زد. بسیاری از فرزندان و یادگاران شهدا از حاج قاسم در آن روز چفیه و انگشتر به یادگار گرفتند، حتی مسوولان و مجریان برگزاری مراسم هم از هدایا متنعم شدند.

آخرین دیدار سردار سلیمانی با خانواده شهدای مازندران چگونه گذشت؟ / شرمنده خانواده شهدای خانطومان هستم

دست‌نوشته سردار سلیمانی در دیدار با خانواده شهید سعید کمالی

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آخرین دیدار سردار سلیمانی با خانواده شهدای مازندران چگونه گذشت؟ بیشتر بخوانید »

شناسایی  پیکر شهید مدافع حرم ‎محمد اینانلو با آزمایش دی‌ان‌ای

شناسایی پیکر شهید مدافع حرم ‎محمد اینانلو با آزمایش دی‌ان‌ای


شناسایی پیکر شهید مدافع حرم ‎محمد اینانلو با آزمایش دی‌ان‌ای


هم‌زمان باسالگرد قیام خونین ۱۷ شهریور،‌ پیکر مطهر شهید مدافع حرم ‎محمد اینانلو از طریق آزمایش شناسایی شد.

به گزارش مجاهدت به نقل ازگروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، پیکر مطهر شهید مدافع حرم ‎محمد اینانلو صبح امروز (چهارشنبه ۱۷ شهریور ماه) از طریق آزمایش «دی‌ان‌ای» شناسایی شد.

شهید محمد اینانلو در تاریخ ۱۸ فروردین ماه سال ۱۳۶۷ به دنیا آمد. او دانشجوی رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی کرج بود و برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) داوطلبانه راهی سوریه شد و طی عملیات مستشاری در روز ۲۱ دی ماه سال ۱۳۹۴ توسط تروریست‌های تکفیری در خان‌طومان به شهادت رسید و پیکرش در منطقه ماند. از شهید اینانلو یک فرزند دختر به نام «حلما» به یادگار مانده است.


شهید مدافع حرم ‎محمد اینانلو

در سابقه فعالیت‌های این شهید مواردی نظیر مدرک آتش نشانی و نجات فرودگاهی (course۱۱۱)، مدرک روزنامه‌نگاری و گرافیک مطبوعاتی باشگاه خبری توانا (خبرگزاری فارس)، مسؤول حفاظت فیزیکی حراست شرکت خدمات هوایی و منطقه ویژه اقتصادی پیام، مسؤول اطلاعات و عملیات گردان امنیتی امام علی (ع)، فرمانده پایگاه سید الشهدا، مسؤول اطلاعات عملیات گردان تکاور حمزه سیدالشهدا و خادم الشهدا امام زاده طاهر (ع) هم به چشم می‌خورد.

به گزارش مجاهدت به نقل ازفارس، شامگاه گذشته (سه‌شنبه ۱۶ شهریور ماه) نیز پیکر شهید مدافع حرم مرتضی کریمی از طریق آزمایش «دی ان ای» شناسایی شده بود.(اینجا)

انتهای پیام/




منبع

شناسایی پیکر شهید مدافع حرم ‎محمد اینانلو با آزمایش دی‌ان‌ای بیشتر بخوانید »

عشق به شهادت پس از سه سال شهید انصاری را به سوریه کشاند


عشق به شهادت پس از سه سال شهید انصاری را به سوریه کشاندبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌‎پرس، چند روزی بیشتر از حضورش در سوریه نگذشته بود، ۲۳ دی ماه سال ۱۳۹۴ سعید انصاری با سه تیر مستقیم قناسه نیرو‌های تکفیری «النصره» به شهادت رسید. پیکر شهید در حالی که زیر تیغ تیر تک تیراندازان دشمن بود سال‌ها در منطقه باقی ماند تا اینکه بعد از سه سال در اسفند ۱۳۹۷ به کشور بازگشت.

انصاری متولد دی سال ۱۳۴۹ بود و در ۱۶ سالگی به جبهه رفت، ۲ سال در گردان مقداد و کمیل حضور داشت و در این مدت بار‌ها شیمیایی شد که به خاطر عوارض شیمیایی به معده درد شدید مبتلا شد. عشق و علاقه‌اش به جبهه و دوستانش تا سال‌ها در جان او فروکش نکرد و بار‌ها اعلام کرده بود اگر جنگی در بگیرد او هم شرکت خواهد کرد. پیش از اعزام به سوریه بار‌ها در قالب ماموریت‌های نظامی به کشور عراق سفر کرد. او که به خاطر حضور در جبهه ترک تحصیل کرده بود پس از پایان جنگ چهار سال دبیرستان را در منزل خواند و به صورت فشرده دیپلم گرفت و سپس با رتبه ۳۰۰ در دانشگاه علامه طباطبائی قبول شد.

با شروع جنگ در سوریه، انصاری برای رفتن به جنگ سر از پا نمی‌شناخت، تا جایی که به نذر و نیاز متوسل شد. برای شهادت لحظه شماری می‌کرد و یکی از دعا‌های قنوت نمازش آرزوی شهادت بود. او پس از دوندگی‌های بسیار توانست به سوریه برود.

او در آخرین اعزام به سوریه ۲۰ دی ماه به این کشور رفت و چند روز بعد در سن ۴۴ سالگی به شهادت رسید تا اینکه پیکرش پس از چند سال از طریق دی ان‌ ای در خان‌طومان کشف و شناسایی شد.

انتهای پیام/ ۱۴۱



منبع خبر

عشق به شهادت پس از سه سال شهید انصاری را به سوریه کشاند بیشتر بخوانید »

نماهنگ «مسافر» در چهلمین روز بازگشت پیکر شهدای خان‌طومان منتشر شد


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، نماهنگ مسافر کاری از گروه ماوا در چهلمین روز بازگشت پیکر شهدای خان‌طومان منتشر شد.

نماهنگ مسافر در چهلمین روز از بازگشت شهدای خان‌طومان منتشر شد

این نماهنگ با صدای حاج «محمدرضا بذری»، تنظیم «علی افسری»، تدوین «محمدمهدی اسکندری» و تنظیم «طاها چوگان‌باز» تهیه شده است.

۴۰ روز پیش پیکر مطهر شهیدان والامقام «رضا حاجی‌زاده»، «علی عابدینی»، «محمد بلباسی» و «حسن رجایی‌فر» و «محمود رادمهر» از استان مازندران، شهید «زکریا شیری» از استان قزوین، شهید «مجید سلمانیان» از استان البرز و شهید «مهدی نظری» از استان خوزستان که در اردیبهشت سال ۱۳۹۵ در مخور خان‌طومان سوریه به شهادت رسیده بودند بعد گذشت چهار سال از شهادت، کشف و شناسایی شد.

پس از تطبیق نمونه DNA در مرکز ژنتیک سپاه، هویت پیکر هفت تن از شهدای مدافع حرم استان‌های مازندران، البرز، قزوین و خوزستان شناسایی و تایید شد و پیکر‌های مطهر شهدا به میهن اسلامی بازگشت و پس از عزیمت به مشهد مقدس و طواف در حرم امام هشتم (ع) برای خاکسپاری به زادگاه آنان منتقل شد.

انتهای پیام/ ۱۴۱



منبع خبر

نماهنگ «مسافر» در چهلمین روز بازگشت پیکر شهدای خان‌طومان منتشر شد بیشتر بخوانید »

• چند وقت از شهادت علےجاݩمےگذشت ساعت ۱۰ شب یکدفعہ امیر محمد اومد و گفت : بابا اومده ، با…



چند وقت از شهادت علےجاݩ❤مےگذشت ساعت ۱۰ شب یکدفعہ امیر محمد اومد و گفت :
بابا اومده ، بابا اومده ، بابا اومده ?
بیاید دنبالم ?
همه با تعجب به امیر محمد نگاه مےکردیم
با هم رفتیم داخل اتاق خواب گفت: ببین بابا اینجاست ?
پیراهن بابا را گرفت?
وبااشک و خنده بو مےکرد و
مےگفت بوے بابا میده ، بوی بابا میده?
و آن شب پیراهن بابا را پوشید و بعد از مدتها با آرامش خوابید.



منبع

shahid_ali_abedini@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

• چند وقت از شهادت علےجاݩمےگذشت ساعت ۱۰ شب یکدفعہ امیر محمد اومد و گفت : بابا اومده ، با… بیشتر بخوانید »