خانه امن

کارگردان «خانه امن»: نمی‌خواستیم گاندو باشیم/ خاوری را زدم تا دلم خنک شود!

کارگردان «خانه امن»: نمی‌خواستیم گاندو باشیم/ خاوری را زدم تا دلم خنک شود!


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه دیگر رسانه‌های خبرگزاری فارس، روزنامه فرهیختگان گفت‌وگویی با احمد معظمی، کارگردان سریال «خانه امن» انجام داده است که بخش‌های مهم آن در ادامه می‌آید.

الحمدلله خیلی از مردم خانه امن را می‌بینند و چه داخل کشور و چه خارج از کشور بیننده دارد. از ابتدا یک طرح کلی آماده بود که آقای اصفهانی آن را نوشته بود ولی طرح اولیه بود. وقتی کار سارق روح و ترور خاموش هم ساخته می‌شد این طرح را ایشان کامل‌تر می‌کردند که به خانه امن رسید.

کلیت قصه از پرونده‌های واقعی است/ می‌خواستیم ادای دینی به سردار سلیمانی کنیم

کلیت قصه از پرونده‌های واقعی است ولی در جزئیات تخیل نویسنده است.

تصمیم این بود که ادای دینی به سردار شهید قاسم سلیمانی کنیم. یعنی امیدواریم این کار را به‌خوبی انجام داده باشیم. از دریای رشادت‌های ایشان قطره‌ای را اشاره کردیم. امیدوارم این ادای دین به‌خوبی انجام شده باشد.

سعی می‌کنم تمام بازیگران در خدمت فیلمنامه باشند

اصولا شخصیتی با عنوان قهرمان در کارها نداریم. این امر بد نیست ولی به شرطی که در فیلمنامه تعریف شود. اصولا سعی می‌کنم تمام بازیگران و عوامل در خدمت فیلمنامه باشند و درواقع در ساختار سعی می‌کنم بازیگری بالاتر از بقیه نباشد و همگی در یک سطح باشند.

ترکیب آقای پگاه، امین زندگانی، ترکیب جدید و نویی است که قصه را متفاوت کرده و این ترکیب درکنار حمیدرضا پگاه که خیلی متفکر است و بازی خونسردی دارد با امین زندگانی که شلوغ‌کن‌تر است، خوب جواب داده است.

صرفا اینچنین نیست که ماموری را نشان دهیم که کارهای این تیپی انجام می‌دهد درحالی که خانواده دارد و زندگی و مشکلاتی در خانه خود دارد. همه اینها برای این فرد هم وجود دارد.

گاهی با سه خط قصه جلو می‌رویم

با یک خط قصه جلو نمی‌رویم و گاهی با سه خط قصه جلو می‌رویم و سه شخصیت قصه موازی با هم جلو می‌روند. هرچقدر قصه جلو می‌رود التهاب بیشتر می‌شود و پیچیدگی‌ها سخت‌تر و عمیق‌تر می‌شود.

خاوری را زدم تا دلم خنک شود!

در رابطه با تیراندازی علیه خاوری که حاشیه درست کرد و مخالف زیادی داشت اصولا از این زاویه نگاه کنید که هشدار می‌دهیم. به همین راحتی نیست که حق ملت را بردارید و بروید و اتفاقی هم نیفتد. اواخر هم خبری خواندم که پلیس امنیت درگیر این شده که از کانادا خاوری را به ایران بازگردانند. این هشداری است که می‌گوید به‌ این راحتی نیست که بخورید و فرار کنید و فکر کنید خبری نمی‌شود. این اتفاقا احساس مسئولیت‌هاست.

من در فیلم این را نشان دادم و دلم خنک شد. این صرفا به این علت بود که نشان دهیم به این راحتی نیست که بخورید و بردارید و ببرید. به‌نظرم بیشتر هشدار است.

 

در خانه امن جعبه‌سیاه تروریسم را برای مردم باز می‌کنیم

چیزی که در مجموعه خانه امن برای من مهم بود واکاوی تروریسم علیه مردم ایران بود. در خانه امن جعبه‌سیاه تروریسم را برای مردم باز می‌کنیم.

خیلی از اینها واقعیت است. بالای ۷۰درصد از آن جعبه‌سیاه را بازگو می‌کنیم ولی ملاحظاتی داریم و این طبیعی است. هدف این بود که از اجماع نامبارک علیه مردم صحبت کنیم. هیچ چیزی از این مهم‌تر نیست. بحث داعش، تروریسم و مطالب دیگر است که وقتی جلوتر می‌رویم به‌شدت جذاب‌تر می‌شود. همه اینها با تحقیق و پژوهش بوده است.

کارهای این تیپی هم کاری نیست که فکر کنید در ۳-۲ماه و با چهارتا کتاب بتوانیم این کار را انجام دهیم. این فیلمنامه‌ها طوری است که احتیاج به طراحی مهندسی‌شده‌ای دارد. آقای مرتضی اصفهانی سالیان‌سال استاد دانشگاه هستند و این رشته را تدریس می‌کنند. شخصیتی کنار فیلم است که دقیقا روی اینها شناخت دارد و آنها را تدریس می‌کند.

در هالیوود کار نمی‌کنیم/ عوامل فیلم از سر غیرت در این سریال کار کردند

تعقیب و مراقبت کف خیابان تهران کار ساده‌ای نیست. در هالیوود کار نمی‌کنیم که به‌راحتی بتوان کار کرد. من می‌خواهم سریالی بسازم که ۴لوکیشن دارد و بی‌دردسر است. ساختن این کارها سخت نیست. زحمت کارهایی همچون خانه امن زیاد است و تنها بر دوش کارگردان هم نیست بلکه تهیه‌کننده، نویسنده، تولید، تدارکات، فیلمبرداری و غیره زحمت کشیده‌اند.

فیلمبردار وقتی خانه امن را فیلمبرداری می‌کند می‌تواند همزمان سر فیلم دیگری هم برود که پول بیشتری هم گیر او می‌آید. از سر غیرت است کسانی که در این سریال کار کردند و روزهای سختی را فیلمبرداری کردیم. در دل کرونا و سختی کار کردیم.

یک‌سال و خرده‌ای فیلمبرداری طول کشید. یک‌ماه‌ونیم به‌خاطر کرونا کار خوابید و ۴-۳ماه در کرونا بود. مثلا فیلمبرداری در ترمینال جنوب شلوغ کار سختی است که هزار نفر به دوربین نگاه می‌کنند. ما ترور داعشی را در آنجا فیلمبرداری کردیم. به من همین الان ۴-۳سریال راحت و آپارتمانی پیشنهاد کرده‌اند. پول این سریال‌ها بیشتر است و زحمت کمتری دارد ولی احساس خودم این است که ژانر اینچنینی مورد علاقه من است و نمی‌خواهم سمت هر کاری بروم.

صحبت‌هایی درباره ساخت یک سریال جاسوسی انجام داده‌ایم/ نمی‌خواستیم گاندو باشیم

با آقای صفری یک صحبت‌هایی درباره سریالی می‌کنیم که به‌زودی رسانه‌ای می‌شود. ژانر ما تقریبا جاسوسی است. چون در حد صحبت است بعد از تصمیم‌گیری عنوان می‌کنیم که بتوانیم پیش برویم. این مساله قطعی نیست.

درمورد مسئولان خودمان سعی کردیم چیزی نگوییم. بحث ما بیشتر داعش و تروریسم است. این مساله متفاوت است. ممکن است در جایی از سریال عنوان شد ۱۵قاضی فاسد محاکمه می‌شوند ولی درمورد اینکه بخواهیم مسئولان خود را زیرسوال ببریم از اهداف سریال نبوده است. هدف سریال فراتر از این مسائل است. جهانی‌تر نگاه می‌کنیم. سریالی بود که مسئولان را می‌کوبید ولی پایه این سریال این مسائل نیست. 

سریال گاندو مسئولان را می‌کوبید. هدف ما چیز دیگری است و درباره این مسائل صحبتی نمی‌کنیم. من فیلمساز هستم و بحث ما آشنایی با تروریسم و اتفاقاتی است که در این حوزه می‌افتد. این از همه‌چیز برای من مهم‌تر است. ممکن است در یک قسمت‌هایی اشاراتی داشته باشیم ولی اینها جزئی است. این‌طور نیست که مسئولان داخل را بکوبیم.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار گروه دیگر رسانه‌های خبرگزاری فارس، نظرسنجی مرکز تحقیقات نشان می‌دهد در میان سریال‌های جدیدی که روی آنتن رفته، مجموعه «خانه امن» شبکه یک توانسته با کسب ۳۶٫۴ درصد مخاطب، عنوان پربیننده‌ترین سریال این روزها را از آن خود کند.

انتهای پیام/





منبع خبر

کارگردان «خانه امن»: نمی‌خواستیم گاندو باشیم/ خاوری را زدم تا دلم خنک شود! بیشتر بخوانید »

گفت و گو با یک داعشی!

گفت و گو با یک داعشی!| هنگام پوشیدن جلیقه انتحاری استرس داشتم/بزرگترین چالش برایم لحظه مرگ بود


خبرگزاری فارس- گروه رادیو و تلویزیون: تا به حال در تلویزیون شاهد سریال های امنیتی زیادی نبودیم و هر آنچه تولید و پخش شده، بیشتر از تخیل نویسنده بهره برده است و واقعیت زیادی در آن ریشه نداشته است.

اما از 10 آبان ماه سریالی تحت عنوان «خانه امن» قرار است از شبکه یک سیما به روی آنتن برود. سریالی در ۵۰ قسمت که داستان آن درباره مامور امنیتی است که به پرونده هایی ورود می کند. این سریال براساس پرونده های واقعی و امنیتی به نگارش درآمده است و تولید شده است. احمد معظمی کارگردان این سریال است و حسین تراب نژاد نیز نویسندگی آن را به عهده داشته است.

این سریال بر اساس پرونده های واقعی ساخته شده است و ماجرا برمی گردد به حضور داعش در ایران و ماجرای تروریستی که توسط وزارت اطلاعات خنثی می شود. این سریال به تهدیدات داعش و حمایت کشورهای غربی و کمک‌های مالی منطقه‌ای به این گروه تروریستی می‌پردازد. این سریال امنیتی و جاسوسی، خط اصلی قصه‌اش سناریوی آمریکا برای ناامنی خانه امن ما، ایران است. همان طرح آمریکایی- عربی که در حقیقت برای ناامن کردن ایران در دستور کارشان قرار داده شده و جزو اهداف شوم و شیطانی‌شان بود.

این سریال در همان قسمت های نخست مخاطبان بسیاری را به خود جلب و در هر قسمت برگ جدیدی را برای بیننده رو کرده است. قصه با ورود یک داعشی چچنی به ایران آغاز می شود. او در یک مهمانسرا ساکن می شود و بعد برای انجام عملیات انتحاری به ترمینال جنوب می رود. اما قبل از اینکه بخواهد کاری انجام دهد، توسط تک تیرانداز از پای در می آید.

نقش این داعشی را «افشین حسنلو» از بازیگران تئاتری ایفا کرده و اولین تجربه تلویزیونی او به حساب می آید. با او درباره ایفای نقش یک داعشی گفت وگو کرده ایم که در ادامه می خوانید:

 

**آقای حسنلو شما پیش از حضور در سریال خانه امن در کارهای تلویزیونی حضور داشته اید؟

-خیر. اولین تجربه حضور من در یک کار تلویزیونی بود و البته این را هم بگویم که خیلی خوشحالم که اولین حضور من در تلویزیون و یک سریال با «خانه امن» رقم خورد و با این کار پا به قاب تلویزیون گذاشتم.

**چرا؟ چون علی رغم کوتاه بودن نقشتان خیلی دیده شدید؟

-بله. دقیقا به نکته خوبی اشاره کردید. نقشم خیلی دیده شده و البته این را هم بگویم که مردم کارهای که در ژانر پلیسی و معمایی ساخته می شود را خیلی دنبال می کنند و آن را دوست دارند. سریال خانه امن هم از این قاعده مستثنی نیست.  با توجه به زحمتی که گروه سازنده کشیده و متن قدرتمند، کارگردانی آقای معظمی، تا اینجا سریال با بازخوردهای بسیار مثبتی مواجه شده و من هم شکر خدا بازخوردهای خوبی از سوی مردم و مخاطبان سریال گرفته ام. 

**در حقیقت با ایفای نقش یک داعشی کارتان را در تلویزیون آغاز کردید.

-بله…بله… این را هم بگویم که من برای ایفای نقش یک مقداری هم چالش داشتم. چون شخصیت خود افشین کاملا با چنین افراد و چنین تفکراتی در تضاد است. من حتی من آزارم به یک مورچه هم نمی رسد و حتی خیلی برای یک بازیگر به نظرم اینکه بخواهد نقش اولش را که قرار است در تلویزیون ایفا کند، یک بد من یا شخصیت منفی انتخاب کند، ریسک خیلی بزرگی کرده است. چون دقیقا لبه تیغ است. خدا را شکر مردم تا اینجای کار و با اینکه در قسمت های نخستین سریال است، با مجموعه و کارکتر ارتباط خوبی برقرار کرده اند و سریال را دوست داشته‌اند. 

**زمانی که این نقش را پذیرفتید، خودتان نسبت به ماجرا و موضوع جنایت های داعش آگاهی کافی داشتید؟ یا پیگیر کارهایی که می کنند، بودید؟

-بله. قطعا اخبار را دنبال می کردم مخصوصا در مقطع زمانی که این اخبار و اتفاقات شدت داشت و عزیزان مدافع درگیر بودند و زمانی که قرار شد من این نقش را بازی کنم تا وقتی که قرار بود جلوی دوربین بروم، حدود دو هفته ای زمان داشتم و در این مدت من خیلی بیشتر تحقیق کردم که این گروه تروریستی چگونه تشکیل شده اند و خاستگاهشان کجاست و از همه مهمتر چه کاری می کنند و چه اتفاقاتی می افتد که یک آدم را به جایی می رسانند تا بتواند به خودش بمب ببندد و انسان‌های دیگر را از بین ببرد. این مطالعات هم در بازی و ارائه نقشم تاثیرگذار بود و هم بیشتر مطالعه کردم و با رشادت های مدافعان حرم و عزیزان سپاه پاسداران خیلی خوب آشنا شدم و فهمیدم که کشور ما با چه خبائثی روبرو است. 

 

**و حالا بعد از این مطالعه دقیقا می دانستید که قرار است نقش چه آدم حقیقی را با چه فاکتورهایی بازی کنید؟

-کاملا همین طور بود. من خیلی خواندم درباره شان و یکسری فیلم هم درباره شان دیدم که خیلی منزجر کننده بود. من خودم نمی توانم اصلا چنین فیلم‌هایی را ببینم و با روحیاتم سازگار نیست اما به خاطر اینکه بتوانم مقداری روی خودم کار کنم،‌ آنها را دیدم و خیلی تاسف برانگیز بود. 

**نقش شما یک داعشی چچنی بود؟

-بله. من نقش یک داعشی چچنی را ایفا کردم. چچنی ها که منطقه ای در روسیه است، خیلی شبیه چینی هستند. البته من خیلی از نظر چهره شبیه شان نبودم ولی درباره شان خوانده بودم و می دانستم که چچنی های داعشی چه کسانی هستند و درباره شان آگاهی داشتم. چند جا هم قرار بود که تغییر کند و الجزایری بشود ولی در نهایت همان چچنی شد. 

** لهجه چطور به سمت عربی رفت؟

-خوب طبق صحبت‌هایی که با آقای معظمی و مشاور انتظامی کار آقای اصفهانی داشتیم، به این مرحله رسیدیم. خوشبختانه آقای اصفهانی انسانی بسیار شریف هستند و اطلاعات بسیار خوبی دراین باره داشتند و کمک بسیاری هم در طول کار به من کردند. با هم صحبت کردیم و قرار شد که اگر قرار باشد که دیالوگ بگویم، چطور حرف می زند؟ به این نتیجه رسیدیم که این ها برای هر عملیاتی که داشتند و هر منطقه ای در دنیا که می خواستند کسی را برای انتحاری بفرستند، ابتدا درباره آن منطقه تحقیق می کنند و با زبان آن منطقه کار می کردند. ما هم تصمیم گرفتیم که عربی صحبت کند چون به دلیل حضورش در سوریه با این زبان که در ایران هم استفاده می شود، آشنا شده است. 

**در حقیقت زبان او به واسطه ماموریتی که دارد، انتخاب می‌شود.

-بله. به واسطه ماموریتی که دارد، آموزش می بیند و برای ماموریتی که در ایران دارد، باید فارسی یاد بگیرد.

**شما در کار جلیقه انتحاری هم پوشیدید، به نظرتان چطور بود و چه حسی داشتید؟

-خیلی برایم جالب بود که وقتی این جلیقه را می پوشیدم، خودم هم از لحاظ درونی دچار استرس می شدم. حتی با اینکه می دانستم من قرار است جلوی دوربین بروم، بازی کنم و این یک اسباب بازی است و کار بچه های صحنه است، اما با این حال باز هم در ذهنم به این می رسیدم که چقدر یک انسان باید از لحاظ احساسی و عاطفی دگرگون شده باشد و مغزش شستشو داده شده باشد که بتواند چنین کاری را هم با خود و هم با انسانهای دیگر بکند.

 **در لوکیشن های خارجی مثل ترمینال که حضور داشتید، کار چطور پیش رفت؟ مردم شما را با جلیقه دیدند؟

-وقتی جلیقه را می پوشیدم چون ما بیشتر در لوکیشن های خارجی بودیم، بچه های صحنه مراقب بودند و حواسشان بود که من جلیقه را به مردم نشان ندهم. چون بالاخره شما فکر کنید یک نفر کنارتان نشسته است و جلیقه انتحاری تنش است. قطعا ایجاد رعب و حشت می کند. ما حدود یک هفته در ترمینال بودیم و یک هفته هم در راه آهن. وقتی داخل ترمینال بودم، هیچ وقت تنها نمی ماندم و مدام بچه های صحنه حواسشان به من بود. 

این را هم بگویم که هر وقت می خواستم این لباس را بپوشم یا بیرون بیاورم، بچه ها پارچه می گرفتند که کسی نبیند و اتفاق خاصی نیافتد. ضمن اینکه وقتی در بازیگری قرار است با اکسسواری بازی کنی حالا مانند تفنگ یا کتاب، باید حس و حال و ارتباط با آن برقرار کنی که بتوانی روی صحنه یا جلوی دوربین کارت را درست انجام بدهی. در صحنه های تعقیب و گریز و یا زمانی که روی موتور بودم هم آقای معظمی می گفتند که لازم نیست جلیقه را بپوشی و لانگ شات داریم ولی من می گفتم که ترجیح می دهم تنم باشد تا حس و حال کاراکتر درست به مخاطب ارائه شود. 

 

**گریم چقدر روی کارتان تاثیر داشت؟

-گریم که کار دوست عزیزم آقای محمدرضا ملکی بود. لحظه اول که اتفاقات به شکل ویژوال بود ولی سامر شخصیت خونسردی دارد و به کارش ایمان و اعتقاد دارد. من خودم از او و این خونسردی متنفر بودم و مخصوصا کاری که میخواهد انجام بدهد.

**نکته قابل توجهی است که یک بازیگر بتواند نقشی را ایفا کند که از آن متنفر است.

-جالب اینجاست که وقتی نظرهای مردم را می خوانم چیزهای متفاوتی می بینم. یک دوستی نوشته بود که مثلا چکار میکند؟ فقط راه می رود و نگاه می کند. در حالی که او فقط کارش این است که راه برود و نگاه کند و البته دلهره بسیاری داشت.

 

**احتمالا از این به بعد مدام شما را در نقش های منفی خواهیم دید.

-اتفاقا دوستانم هم همین را می گویند. حالا امیدوارم که از این به بعد مدام به من نقش منفی ندهند.می خواهم در انتخاب هایم دقت کنم و از این به بعد کار کمدی و یا حتی پلیس بازی کنم و این تصور را می شکنم و نمی خواهم که مردم من را با این نقش به یاد بیاورند. البته خدا را شکر میکنم که به قدری نقشم اثرگذار بوده که خیلی خوب دیده شده است. البته خدا را شکر مردم دیگر بازیگرها را به خاطر نقشی که بازی می کنند، قضاوت نمی کنند وگرنه معلوم نبود چه بلایی به سرم بیاورند.

**بزرگترین چالش شما در ایفای این نقش چه بود؟

-مواجه اول من برای بازیگری در یک فیلم کوتاه بود که قرار بود کلا 2 پلان کار بازی کنم. در آن فیلم هم یک تیر به ملاجم می خورد و میمردم. جالب است که کارگردان روزی که از من تست گرفت راضی بود ولی روز اجرا من مدام زمین میخوردم و کار در نمی آمد کلی داد و بیداد کرد و در نهایت گفت نمی خواهد برایم بازی کنی و دستیارش این نقش را ایفا کرد. چالش بزرگ نقش سامر برای من لحظه مرگش بود. حدود 6 سال از آن ماجرا گذشته و حالا من باید دوباره مردن را تجربه می کردم و به خودم گفتم حالا میخواهی چه کنی؟ . آن هم در شرایطی که من آن زمان تجربه بازیگری نداشتم ولی این بار تجربه داشتم و خدا را شکر که صحنه، صحنه خوبی از آب درآمد. چالش بزرگ این نقش، برای من لحظه مرگ بود چون نه بدل داشتم و نه تشکی زیر من پهن بود. صحنه هم صحنه حساسی بود. مگر چندبار تک تیرانداز من را زده که بخواهم آن را تجربه کرده باشم و بدانم چطور می افتد. خوشحالم که در این پروژه بودم.

بعد از اینکه من افتادم، ما 4 بار برداشت داشتیم این پلان را و 3 بار به خاطر مشکلات فنی و هنروران به مشکل خورد و در برداشت چهارم که افتادم، دیگر نمی توانستم بلند شوم. رنگ و رویم هم پریده بود و اواخر پاییز سال گذشته بود که دوستان صحنه برایم آب قند آوردند. همان لحظه آقای اصفهانی آمدند و گفتند آفرین خیلی خوب بود و درست کارت را انجام دادی.

 

 

**صحبت پایانی نمانده است؟

-خانه اول من تئاتر است و این روزها ما تئاتری ها غمگین هستیم. هرچند که راه کارهای دیگری هم جز تعطیل کردن سالن ها وجود دارد. هرچند که با وجود شرایطی که به وجود آمده بود، خیلی تماشاگری به دیدن نمایش ها نمی آمد و استقبالی نبود ولی حال تئاتری ها با تمرین و اجرا خوب است. الان در سالن ها پروتکل ها به خوبی رعایت می شود و خود من در این مدت چند نمایش دیدم. امیدوارم مسئولان کمی به این موضوع فکر کنند چون در نهایت فرهنگ نجات دهنده است.

انتهای پیام/

 





منبع خبر

گفت و گو با یک داعشی!| هنگام پوشیدن جلیقه انتحاری استرس داشتم/بزرگترین چالش برایم لحظه مرگ بود بیشتر بخوانید »

نگاهی به سریال‌های امنیتی همزمان با پخش «خانه امن»/ جاسوس‌بازی در تلویزیون!

نگاهی به سریال‌های امنیتی همزمان با پخش «خانه امن»/ جاسوس‌بازی در تلویزیون!


خبرگزاری فارس- گروه رادیو و تلویزیون: طی سال های اخیر سریال سازان تلاش کرده اند، شمایلی متفاوت از نیروهای امنیتی و فعالیت های آن ها به تصویر بکشند. این مسیری است که کشورهای صاحب سینما طی کرده و موفق شده اند. استقبال گسترده از سریال های جاسوسی مثل 24 ، میهن ،مدیر شیف شب ، ایستگاه برلین و … نشان می دهد ، موضوعات امنیتی و ماموران آن چه ظرفیت بالایی برای تبدیل به آثار نمایشی دارند. در کشور ما نیز سریال های جاسوسی (بخوانید امنیتی) زیادی ساخته شده است که برخی موفق بوده اند و برخی ناکام. 10 مورد از این سریال ها را مرور می کنیم. این گزارش به بهانه آغاز سریال امنیتی «خانه امن» تهیه شده است.

 

**خانه امن/ احمد معظمی / 1399
همزمان با تغییر فعالیت نیروهای امنیتی به دلیل شرایط کشور و نیز اتفاقات جهانی، لزوم عوض شدن شیوه سریال سازی هم احساس می شود. سازندگان سریال «خانه امن» می گویند داستان آن ها متاثر از این تغییر و تحولات و نیز نیاز جدید مخاطب است. «خانه امن» سومین سریال امنیتی بعد از «سارق روح» و «ترور خاموش» است که با همکاری مرتضی اصفهانی (طراح و مشاور پروژه)، ابوالفضل صفری (تهیه کننده) و احمد معظمی (کارگردان) ساخته می شود.

داستان سریال درباره تلاش نیروهای امنیتی برای مقابله با تروریست های خارجی از جمله داعش است. در «خانه امن» فعالیت های وزارت اطلاعات برای مقابله با مفاسد اقتصادی هم دراماتیزه شده. این سریال بتازگی روی آنتن شبکه یک رفته است.

 

ترور خاموش/ احمد معظمی / 1398

«ترور خاموش» تلاش نیروهای امنیتی کشور برای مقابله با «ترور نرم» را به نمایش گذاشت. سریال شاخ و برگ های دیگری هم دارد ؛ مثل طلاق ، اعتیاد ، بزه های اجتماعی و … اما تاکید  اصلی آن بر نفوذ خزنده مدل های جدید اعتیاد میان جوان ها است. «ترور خاموش» فعالیت کشورهای غربی برای رسیدن به تئوری «اروپای پاک و خاورمیانه آلوده» را به تصویر کشید و نشان داد نیروهای امنیتی چگونه به مقابله با این تئوری برخاسته اند. در این سریال، چگونگی آلوده شدن دانش آموزان و دانشجویان به مواد مخدر نشان داده شد و به خانواده ها نهیب زده شد که خیلی ها «ناآگاهانه» به دام می افتند. مبنای قصه های سریال ، پرونده های واقعی و نیز تخیل نویسنده ها بود.

 

**گاندو / جواد افشار/ 1398

یکی از سریال های پر سر و صدای سال های اخیر تلویزیون است. «گاندو» دست روی فساد و خیانت برخی از اصحاب قدرت گذاشت و تلاش نیروهای امنیتی برای مبارزه با آن ها را به تصویر کشید. در «گاندو» برخی اتفاق ها و شخصیت های واقعی مشابهت سازی شده بود. مثلا نام جیسون رضائیان به مایکل هاشمیان تغییر یافت. با این ها همه کدها و نشانه ها روشن بود و «گاندو» به شکل مستقیم نقدش را به برخی مسولان وارد می کرد. این شیوه اما مورد اعتراض برخی رسانه ها بود؛ بویژه این که مشابهت سازی محمد جواد ظریف از سوی برخی ، گل به خودی تعبیر شد.  

 

سارق روح / احمد معظمی/ 1396

در سال 1396 وجه تازه های از فعالیت نیروهای دستگاه امنیتی در قالب سریالی تلویزیونی عرضه شد. «سارق روح» این بار پدیده گروه های شبه عرفانی و حلقه های نوظهور شبه دینی را محور روایت قرار داد. قصه هایی که در سریال مطرح می شدند، حاصل تحقیقات شخصیتی به نام نادر عابدی استاد دانشگاه و بازنشسته وزارت اطلاعات بود. نقش عابدی را دانیال حکیمی بازی می کرد و هر بار سرنوشت یکی از شخصیت ها در قصه باز می شد. مهم ترین دستاورد «سارق روح» آشنا شدن مخاطب با تهدیدهایی است که از نظر اعتقادی متوجه اوست. علاوه بر داستان نو ، مواجهه متفاوت سازندگان «سارق روح» با ماموران امنیتی دیگر وجه تمایز آن محسوب می شود. در این سریال ماموران وزارت اطلاعات ، در عین برخوداری از اقتدار ، آدم هایی از جنس خود مردم نشان داده شدند.

 

تعبیر وارونه یک رویا/ فریدون جیرانی / 1394

خط کلی سریال «تعبیر وارونه یک رویا» ترور دانشمندان هسته ای است. فریدون جیرانی در این سریال تلاش ماموران برای محافظت از دانشمندان را به تصویر می کشد. علاوه بر این ، «تعبیر وارونه یک رویا» پروژه نفوذ جاسوسان از طریق مختلف به کشورمان را به نمایش می گذارد. جیرانی قصه اش را با جذابیت تعریف کرد و بخاطر ورود یک خط عشقی ، توانست مخاطب بیشتری را پای سریالش بنشاند. آن چه باعث شد «تعبیر وارونه یک رویا» مورد هجمه قرار گیرد ، شیوه گره گشایی در دو قسمت پایانی است.

آسمان من/محمدرضا آهنج/ 1394

یکی از بکرترین داستان های امنیتی در سریال «آسمان من» روایت شد. این سریال سراغ ماجراهای واقعی رفت که دهه شصت در پروازها رخ داده است.  هر بار یک ماجرا درباره تلاش خرابکاران برای انفجار و یا ربایش هواپیما مطرح شد و چگونگی مصاف نیروهای امنیت پرواز با آن ها به تصویر درآمد. «آسمان من» به دلیل تعدد بازیگر و نیز تنوع قصه، سریالی موفق است و توانست رضایت مخاطب پی گیر را بدست بیاورد. در این سریال، خلوص نیروهای امنیتی که در شرایط سخت (از جمله جنگ) جان خود را برای حفظ امنیت کشور فدا می کنند، بخوبی به تصویر درآمد.

 

پیدا و پنهان/ شهرام شاه حسینی / 1392

ایده داستان هایی که در «پیدا و پنهان» به نمایش درآمدند ، جذاب است اما در عمل این سریال ناکام بود. دلیل اصلی شکست سریال به حاشیه های ساخت آن برمی گردد. ابتدا آرش معیریان کارگردانی سریال را برعهده گرفت اما به دلیل اختلاف ها ، انصراف داد و شهرام شاه حسینی کارگردان شد. او هم در حین تولید با مجری طرح سریال به مشکل خورد و در نهایت سریال بجای 13 قسمت ، در هفت قسمت روی آنتن رفت. «پیدا و پنهان» سریالی اپیزودیک بود که هر بار یک قصه از ماموران امنیتی را روایت می کرد. شعاری بودن سریال به همراه صحنه های اکشن (که مناسب سریال های پلیسی است و نه امنیتی) مهم ترین ضعف های «پیدا و پنهان» هستند.

 

 
راستش را بگو/محمدرضا آهنج/ 1391

سریال «راستش را بگو» نقدی است بر اخلاق و رفتار آدم ها در دنیای حاضر. این سریال می خواهد بر اصول راست گویی و صداقت صحه بگذارد و به همین خاطر نمایندگان داستان خود را از آدم های جامعه انتخاب می کند. در بخشی از سریال ، نیروهای امنیتی در قالب شخصیت های مختلف هم حضور دارند. «راستش را بگو» بخشی از فعالیت های نیروهای امنیتی برای شناسایی خرابکارها را نشان داده است. برآیند سریال اما مورد اعتراض برخی رسانه ها قرار گرفت که عقیده دارند تصویر نیروهای امنیتی ، جعلی است و با واقعیت آن ها همخوانی ندارد. مهم ترین ایرادی که به این وجه از سریال گرفته شده ، نمایش نیروهای امنیتی در قالب  است آدم هایی که از درک بسیاری مسائل عاجز هستند!

 

 
 جستجوگران / محمدعلی سجادی/ 1388

سریال«جستجوگران» هم ایده ای نو دارد و هم پرداخت آن قابل قبول است. در این سریال مخاطبان برای نخستین بار با پرونده مفاسد اقتصادی مواجه شدند. محمد علی سجادی با استناد به پرونده های واقعی که بازرسان سازمان بازرسی کل کشور با آن درگیر بوده‌اند،داستان های سریال را روایت کرد. «جستجوگران» ساختاری اپیزودیک دارد و هر بار یکی از پرونده های قضایی درباره مفاسد اقتصادی محور می شود. این سریال جسورانه بود و بیننده را با وجهی متفاوت از تلاش ماموران آشنا می کرد. برغم این که مقدمات ساخت فصل دوم فراهم بود ، « جستجوگران» ادامه نیافت.

 

دومین انفجار /نادر مقدس/ 1375

یکی از نخستین سریال هایی که به نقش نیروهای امنیتی می پرداخت ، «دومین انفجار» به کارگردانی نادر مقدس است. خط کلی این سریال درباره توطئه‌ای است که توسط نیروهای دشمن برای منفجر کردن یکی از مراکز مهم مخابراتی کشور در حال شکل‌گیری است. «دومین انفجار» جزو اولین مجموعه های نمایشی است که به ویژگی فکری نیروهای امنیتی می پرداخت. با این حال میزان اکشن آن هم بالا بود! «دومین انفجار» تبدیل به اتفاقی ویژه نشد اما در آن سال ها اثری قابل قبول بود که می توانست مخاطب را سرگرم کند. تصویری که این سریال درباره نیروهای امنیتی می داد هم کامل نبود و در ذهن ها ماندگار نشد… .

انتهای پیام/





منبع خبر

نگاهی به سریال‌های امنیتی همزمان با پخش «خانه امن»/ جاسوس‌بازی در تلویزیون! بیشتر بخوانید »