خانواده

مسئولان به خون شهدا خیانت نکنند

مسئولان به خون شهدا خیانت نکنند



فرزندان شهید صیاد شیرازی

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، روزنامه وطن امروز به مناسبت فرارسیدن سالروز شهادت سپهبد علی صیاد شیرازی گفت‌وگویی با مهدی صیادشیرازی فرزند این شهید والامقام انجام داده است که بخش‌های مهم آن در ادامه می‌آید.

سعی‌ می‌کرد به‌رغم وقت کمی که داشت بهترین پدر باشد

– نکته مهمی که در رفتار پدر نسبت به خانواده وجود داشت این بود که به‌ رغم وقت کمی که داشت، حتما از همان زمان کم برای بهترین تعامل با خانواده استفاده می‌کرد.

– ما واقعا پدر را کم می‌دیدیم، چون در زمان کودکی ما که پدر در جبهه مشغول خدمت بود، بعدها هم که وظایف سنگینی در ارتش بر عهده داشت، با این حال سعی داشت به همان میزان وسع زمانی که معمولا خیلی کم بود، بهترین پدر باشد.

ببینید:

عکس/ شهید صیاد شیرازی در کنار رهبر انقلاب

– کیفیت همین زمان‌های کوتاه را خیلی بالا می‌برد. اگر ساعاتی در فضای خانواده بود، سعی می‌کرد به نحو احسن استفاده کند.

نمی‌خواست تک‌بعدی تربیت شویم

– پدر یک نگاه جامعی به تربیت فرزند داشت، اینطور نبود بخواهد ما را تک‌بعدی تربیت کند.

– به بسیاری از اموری که ما برای یک زندگی سعادتمند در همین دنیا نیاز داشتیم، توجه و سعی می‌کرد ما را طوری تربیت و هدایت کند که از پس مسؤولیت‌های اجتماعی و خانوادگی خود برآییم.

به ورزش و تفریح سالم اهمیت می‌داد

– به ورزش اهمیت می‌داد و اهل ورزش بود، هفته‌ای یک مرتبه سالن می‌رفتیم و ورزش می‌کردیم.

– به تفریح سالم اهمیت می‌داد، زمان‌هایی در عید و تابستان وقت می‌گذاشت تا از فضای درسی و کاری فارغ شویم و به مراکز تفریحی برویم. بسیاری از شهرهای ایران را با ایشان سفر کردیم‌. 

برای امور معنوی و دینی برنامه‌ریزی می‌کرد

– به مسائل معنوی و دینی ما نیز توجه ویژه‌ای داشت، برای این امور برنامه‌ریزی می‌کرد و سعی داشت ما را طوری تربیت کند تا مسؤولیت‌های دینی خود را نیز به بهترین شکل ممکن ادا کنیم.

– مسائل اخلاقی، معنویت و عبادت خیلی برایش مهم بود. از همان کودکی ما را به مجالس مذهبی، روضه و دیدار با علمای اخلاق می‌برد.

سعی می‌کرد طوری ما را تربیت کند که مدافع نظام و انقلاب بمانیم

– روی این نکته که مطیع اوامر رهبر بزرگوار انقلاب باشیم و خط اصلی ما به لحاظ فکری و سیاسی در چارچوب ولایت باشد حساس بود.

– سعی می‌کرد طوری ما را تربیت کند که در مسیر انقلاب و نظام جزو کسانی باشیم که مدافع نظام و انقلاب بمانیم. 

هیچ‌گاه ندیدم وقت را تلف کند

– خیلی روی برنامه‌ریزی تاکید داشت، برای هر کاری برنامه‌ریزی می‌کرد. هیچ‌گاه ندیدم وقت را تلف کند. سعی می‌کرد فعال و پرکار باشد.

– بارها این جمله را شنیدم که می‌گفت وقت طلاست و کسی از ثانیه‌های بعدش باخبر نیست.

برنامه‌هایش را با نماز تطبیق می‌داد

– برنامه‌هایش را با نماز تطبیق می‌داد، برای هر کاری وقت خاص می‌گذاشت.

– یکی از نکات مهمی که باید برای جوانان الگو باشد، مساله انس شهید صیادشیرازی با قرآن بود.

– ایشان در زمان شهادت هم یک قرآن شخصی داشت که همراه‌شان بود. 

مسئولان به خون شهدا خیانت نکنند

– ما به عنوان خانواده شهدا از مسؤولان توقع داریم تمام همت‌شان را برای حل مشکلات مردم به کار بگیرند.

– شهدا رفتند تا مردم ما در آسایش و آرامش باشند. اگر مسؤولی وظیفه خود را بدرستی انجام ندهد، به خون شهیدان خیانت کرده است. 

دربحث اقتصادی باید به جد پیگیر سخنان رهبری باشیم

– در بحث اقتصادی باید به جد پیگیر سخنان رهبری باشیم و موانع را از میان برداریم تا با قدرت موضوع تقویت اقتصاد دنبال شود.

– موضوعات اقتصادی مهم است و باید کشور به بازدارندگی اقتصادی برسد. 

توقعات مردم از مسؤولان زیاد است

– در بخش‌های مختلف نیاز است مشکلات حل شود. توقعات مردم از مسؤولان زیاد است، توقع ما هم زیاد است.

– قدرت و ابزار در دست دولت و مسؤولان است و باید از اینها در حل‌وفصل مشکلات استفاده کنند تا مردم بتوانند با آرامش زندگی کنند و در بستر آرامش به کمال برسند. 



منبع خبر

مسئولان به خون شهدا خیانت نکنند بیشتر بخوانید »

شهیدی که هیچگاه جلوتر از مادرش قدم برنداشت


شهیدی که هیچگاه جلوتر از مادرش قدم برنداشتبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهید حسن باقری در جبهه، جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه بود؛ اما با این وجود، هیچگاه وظیفه خود را به عنوان فرزند یک مادر و یکی از اعضای خانواده و جامعه از یاد نبرد و همیشه با حالت تواضع رفتار می‌کرد.

خاطراتی که در زیر می‌آید، از زبان مادر شهید حسن باقری است که بیان‌کننده ویژگی‌های اخلاقی آن شهید هستند.

یک قدم هم از مادرش جلوتر راه نرفت

حسن همیشه ادب را رعایت می‌کرد. یک بار همراه با او خرید رفتم و ناگهان متوجه شدم او طوری راه می‌رود که حتی یک قدم هم جلوتر از من نباشد. او این نکته را خیلی رعایت می‌کرد.

میهمان به خانه می‌آورد

او میهمان هم به خانه می‌آورد. میهمانانی که زمان جنگ به خانه می‌آورد، از فرماندهان دفاع مقدس بودند. من آن‌ها را نمی‌شناختم، اما بعداً متوجه شدم که یکی از آنها، سردار جعفری بود. آن‌ها از منطقه برمی‌گشتند و از آنجا که پسر من فقط تهرانی بود و بقیه شهرستانی بودند، شب هنگام که جلسه شان به پایان می‌رسید، برای استراحت به منزل ما می‌آمدند و صبح اول وقت هم می‌رفتند.

او متوجه حال اطرافیان خود می‌شد

یک شب که شهید در راه خانه بود، آقایی را دید که به دیوار تکیه داده بود. نام و نشان او را پرسید و آن مرد پاسخ داد که تصمیم به بازگشت داشتم، اما حال دیر است و من نتوانستم برگردم و جایی هم برای استراحت ندارم، برای همین اینجا هستم. به همین منظور شهید به او تعارف زد و وی را برای استراحت با خود به خانه آورد.

پدرش از او پرسید برای چه غریبه‌ای که نمی‌شناسد را به خانه آورده است و او هم پاسخ داد که از وضعیت این فرد پیداست که آدم خوبی است و من هم کنار او هستم.

قدردان زحمات افراد بود

مبلی داشتیم که دسته‌های آن کدر شده بود. یک نفر آمد و دسته‌های مبل را درست کرد و رفت و طبق قراری که با او گذاشته بودند، حق الزحمه او را حساب کردند و رفت. پس از آن، شهید باقری به او گفت که چیزی که شما گرفتی کم بود و مقدار اضافه تری خودش به آن مرد داد.

دستور امام خمینی (ره) مهم‌تر از سربازی بود

هنگامی که سربازان به دستور امام خمینی (ره) ازپادگان‌ها فرار کردند، من کفش‌ها و لبایش را پنهان کردم و خودش هم میان خیل انقلابیون رفت و به آن‌ها پیوست. مافوق او، سراغش را از من می‌گرفت، اما من اظهار بی‌خبری می‌کردم.

در راه مبارزه با طاغوت؛ به کسی که اسلحه نداشت، کمک می‌کرد

یکی از روز‌های نزدیک به ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به پادگان عشرت آباد (که در حال حاضر نام آن پادگان ولی عصر (عج) است) رفت و دید آنجا جعبه‌های باز نشده اسلحه وجود دارد. یکی از آن اسلحه‌ها را برداشت و آن را آماده تیراندازی کرد و بیرون برد؛ در آن حال، جوانی را دید که سر و وضع خود را سیاه کرده و در سنگری نشسته است و اسلحه ندارد؛ در نتیجه، اسلحه خود را به او بخشید.

انتهای پیام/ ۱۱۸



منبع خبر

شهیدی که هیچگاه جلوتر از مادرش قدم برنداشت بیشتر بخوانید »

مدیریت زمان در خانواده هفت فرزندی چه شکلی است؟

مدیریت زمان در خانواده هفت فرزندی چه شکلی است؟


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، درست است که زندگی در خانواده کم جمعیت و داشتن فرزندان کمتر بار مسوولیت کمتری را روی دوش پدر و مادر قرار می‌دهد. اما یکی از نکات جالب در خصوص خانواده‌های پرجمعیت این است که والدین‌شان معتقدند از کم جمعیت‌ها وقت اختصاصی بیشتری برای خودشان دارند تا به علاقه‌هایشان برسند و حتی مادری کردن را راحت‌تر می‌دانند. به طوری که دکتر مریم اردبیلی پزشک و فعال حوزه خانواده در گفتگویی گفت:«مادری برای 5 فرزند راحت‌تر از تک فرزندی است.» جمله‌ای که واکنش‌های زیادی را در پی داشت.

خانم زهرا صادقی متولد 1364 است و در حال حاضر هفت فرزند  به نام ابراهیم، علی، نادیا، مجتبی، محمد، مهدی، ابوالفصل و سارا دارد. به همین بهانه از خانم صادقی پرسیدیم مدیریت زمان در خانواده 9 نفره چه شکلی است؟ تا با برنامه‌های این خانواده معروف آشنا شویم.

مدیریت یک خانواده 9 نفره شکل و الگوی خاصی دارد؟ آیا آموزش دادنی هست؟

یک سری از سوال‌ها از نظر من مقداری حالت کلیشه‌ای دارد. یعنی نمی‌شود یک عمل را در قالب گفتار آورد. مدیریت در خانه، آن هم مدیریت یک تعداد انسان که هرکدامشان هر روزی که بلند می‌شوند یک حالت متفاوت دارند، تصمیمات جدیدی می‌گیرند، نیازهای متفاوتی برایشان شکل می‌گیرد و حتی اتفاقات جدیدی برایشان رخ می‌دهد. پس من نمی‌توانم دقیق بگویم که خانواده‌ام را چطور مدیریت می‌کنم. به نظرم اگر کسی بیاید و یک چارچوب مشخص را بگوید مقداری شعار داده‌است و وارد کلیشه شده‌است.

چرا به نظرتان کلیشه‌ای‌ است؟

 ما در مدیریت خانواده با یک کارخانه مواجه نیستیم که مدیریتش کنیم که بخواهیم محصول مشخصی را به دست بیاوریم. بلکه با انسان‌هایی با سن‌ها، جنیسیت‌ها و حالات و روحیات مختلف روبرو هستیم. در این زمینه باید بگویم که حرف با عمل خیلی فرق می‌کند. اما برنامه تقریبا مشخصی داریم.

این برنامه مشخص به چه شکلی است؟ آیا بچه‌ها از این برنامه خبر دارند؟ اصلا یک شبانه‌روز خانواده شما چه شکلی است؟

برنامه روزانه ما همیشه از این قرار است که پدر خانواده هر روز ساعت 7 سرکار می‌رود. بعد از بیدار شدن بچه‌ها هر روز 2 نفر مامور هستند که بروند نان تازه بگیرند. 2تای دیگر در حال آماده کردن صبحانه هستند و به من در سفره انداختن و چیدن کمک می‌کنند. یکی از بچه‌ها هم رختخواب‌ها را جمع می‌کند و این روتین همیشه وجود دارد. بعد از خوردن صبحانه هم هرکدام سراغ کارهای مشخص خودشان می‌روند. بچه‌های کوچکتر با هم بازی می‌کنند.«علی» و نادیا تا ساعت 11 کلاس آنلاین دارند. «محمد» سه روز در هفته مدرسه می‌رود. من هم در این زمان اگر بتوانم کلاسی شرکت می‌کنم و یا متنی می‌نویسم. ظهر هم ناهار به همین شکل انجام می‌شود و همه جمع می‌شوند و در پهن کردن و جمع کردن کمک می‌کنند. در حقیقت برای بچه‌ها مشخص است که هر روزی که بیدار می‌شوند باید یک کاری را انجام دهند و هرکدام‌شان یک سری کار و وظایف دارند. درست است بازی را دوست دارند ولی می‌دانند مثلا امروز باید به مدرسه بروند و یا کلاس آنلاین دارن و باید حاضر باشند. روزهایی هم که به طور مثال «محمد» به مدرسه نمی‌رود با کمک من یا خواهر و برادر بزرگترش تکالیف و کارهایش را انجام می‌دهد. پس یک زمان‌هایی هم لازم نیست من کار خاصی را انجام دهم. تفاوتش با ما این است که ما وقتی صبح بیدار می‌شویم، هرکس مشغول کارهای خودش است. آن‌هایی که درس دارند، سر درس، آنهایی که کلاس دارند سرکلاس هستند، منم آن زمان معمولا مشغول درست و کلاس خودم هستم یا ناهار درست می‌کنم یا به نظافت خانه می‌رسم تا وقت ناهار. بعد ناهار وقت بچه‌ها آزاد است. بزرگترها به کمک درست و مشق کوچکترها می‌روند. درس هم که نداشته باشند باهم بازی می‌کنند. بازی و بازی و بازی. هیچ وقت از بازی خسته نمی‌شوند. باهم کاردستی درست می‌کنند. دنبال هم می‌کنند. رختخواب‌ها را روی سر هم می‌ریزند و هرکاری که فکرش را کنید انجام می‌دهند تا شب که پدرشان بیاید.

برنامه و روتینی که خانواده 9 نفره شما دارد با بقیه کسانی که تک فرزند هستند چه تفاوتی دارد؟

اگر شما مرا با زندگی خواهرم که تنها یک فرزند دارد مقایسه کنید، روی این گونه است که او صبح از خواب بیدار می‌شود، تا ظهر مشغول رسیدگی به درس دختر است و یا کاردستی‌هایی که معلم‌ دخترش گفته را درست می‌کند. بعد حوصله‌شان سر می‌رود و با بچه‌های من تماس تصویری می‌گیرند و صحبت می‌کنند. ظهر در یک محیط ساکت و آرام ناهار می‌خورند و دوبار دنبال این هستند که چه کاری انجام دهند که حوصله‌شان سر نرود. در کنار این خواهر مشغول کار خانه و نظافت هم می‌شود تا جایی که فرصت انجام یک‌سری کارها را ندارد. دخترش هم گوشی دستش دارد و بیشتر مشغول حرف زدن با بچه‌ها من است تا پدرش بیاید.

برنامه بچه‌ها بعد از آمدن پدرشان به چه شکل است؟

ما معمولا قبل از آمدن پدر خانواده، یک برنامه تمیز کردن خانه داریم و چون بازی بچه‌ها خانه را بهم ریخته باید قبل از ساعت آمدن پدرشان که حدود 7 است و همه آن زمان را می‌دانند خانه مرتب شود و همه در این کار مشارکت می‌کنند. بعد از آمدن پدر هم یک دورهمی داریم و دور هم جمع می‌شویم و چای یا میوه می‌خوریم و صحبت می‌کنیم. اگر فرصت باشد بازی می‌کنیم. بازی‌های دسته جمعی که بسیاری از خانواده‌ها نمی‌توانند انجامش دهند. اگر نه که سراغ شام می‌رویم. و بعد باهم جمع می‌کنیم و آماده خواب می‌شویم. اگر فرصت باشد من برای کوچک‌ترها قصه می‌خوانم تا بخوابند.

مدیریت زمان در خانواده هفت فرزندی چه شکلی است؟

برای خیلی از افراد سوال است آیا مادری که 7 فرزند قد و نیم‌قد دارد اصلا می‌رسد که برنامه‌های شخصی خودش را داشته باشد؟ اصلا وقت خالی پیدا می‌کند که بخواهد صرف خودش بکند؟ یا اینکه دائم درگیر بچه‌هایش می‌شود؟

خیلی اوقات بچه‌ها به من احتیاجی ندارند و بیشترین نیاز را کوچکترها دارند که بیشترش در کنار خواهر و برادرهای بزرگشان برطرف می‌شود. کوچکترها ساعت‌های بیشتری خواب هستند و آن 2تا 3 ساعت فرصت خوبی‌ست که من برای خودم دارم. وقت‌هایی هم که برای خودشان مشغول کار و بازی هستند هم من به کارهای خودم می‌رسم. مدیریت این فرصت‌ها با من است که آن‌ها را صرف چه کاری کنم. کار شخصی انجام دهم یا کار خانه. خیلی وقت‌ها ترجیح می‌دهم برای خودم وقت بگارم. مطالعه کنم یا حتی استراحت کنم و یا با کسی تلفن حرف بزنم.خلاصه هرکاری که به خودم مربوط می‌شود. طبعا اگر این کار را انجام ندهم از نظر روحی کم می‌آورم و ممکن است سر بچه‌ها خالی شود یا نتوانم با همسرم یا بچه‌ها خوب رفتار کنم. همه آنها از من روحیه خوب می‌خواهند.

ممکن است برای عده‌ای سوال شود که داشتن یک بچه هم خانه را حسابی بهم می‌ریزد و هرچه برای تمیز کردن خانه زمان می‌گذارند باز به همه کارها نمی‌رسند. حالا تمیز کردن خانه‌ای با هفت فرزند چگونه است؟

برای بچه‌ها خانه خیلی تمیز و مرتب اهمیت چندانی ندارد. همسرم هم اعصاب آرام را به خانه تمیز ترجیح می‌دهد. در کنار این مسائل من هم تلاش می‌کنم که دائم درباره تمیزی خانه تذکر ندهم. ما 2تا زمان برای تمیزی خانه داریم که اغلب خودم انجام می‌دهم اما بجه‌ها در کارهای خانه خیلی مشارکت می‌کنند. یکی از محاسن زندگی در خانواده پرجمعیت این است که می‌توانی بچه کوچکتر را به بزرگترها بسپاری و مدت زمانی بیرون بروی. اما مادر باید همیشه حواسش به زمان‌های طلایی زندگی‌اش باشد و به بهانه کار داشتن یا هرکار دیگری آن را از دست ندهد.

این «زمان‌ طلایی» که می‌گویید چه زمان‌هایی هستند؟

در زندگی هرکس زمان‌های طلایی وجود دارد که افراد خانه به هم احتیاج دارند. بچه به مادر احتیاج دارد، زن و مرد به هم احتیاج دارند. اگر این زمان‌ها صرف کارهای دیگری شود پشیمانی دارد. سر فرزند اولم خیلی برایم این اتفاق پیش آمد. متاسفانه وقت‌هایی که به من احتیاج داشت، من از روی بی‌تجربگی وقتم را صرف کارهای دیگری می‌کردم. الان که به آن زمان فکر می‌کنم می‌بینم آن کارها انجام شد و تمام شد و هیچ تاثیر خاصی هم نداشت و حتی اگر انجام نمی‌شد هم مهم نبود. ولی آن وقتی که من برای بچه‌ام نگذاشتم دیگر بر نمی‌گردد و آن تاثیر اصلی را روی زندگی و روابط ما گذاشته است.

مدیریت زمان در خانواده هفت فرزندی چه شکلی است؟

از این زمان‌های طلایی مثال می‌زنید؟ اگر از دست بروند قابل جبران هستند؟

 بچه تا حدود یکسالگی به آغوش مادر احتیاج داد و ارتباط لمسی را باید داشته باشد. این حرفها که می‌گویند بغلی می‌شود اشتباه است. یا اینکه مادر می‌گوید کار دارم نمی‌توانم. این فرصت طلایی فقط تا یکسال است و کمبود آن در سن بالاتر خودش را نشان می‌دهد. یا اینکه بچه در سن 2 یا 3 سالگی یک سری خصوصیت دارد که دوست دارد مستقل شود. اگر من این شرایط را فراهم نکنم و ندانم باید چه کاری انجام دهم، آن زمان از دست رفته است. البته که میشود تا حدی جبران کرد ولی جای زمان اصلی را نمی‌گیرد.یا من باید در دوران نوجوان فرزندم او را درک کنم. باید متوجه باشم که وقتی او پرخاشگر شده و داد می‌زند. قصد بی‌احترامی ندارد و آن اختلالات هورمونی و غلیان روحی‌ست که در وجودش است و باعث بروز این رفتارها شده‌است. من باید صبر کنم و با او مدارا کنم و با خودم بگویم من خودم روزی نوجوان بودم و قرار نیست نوجوان من از همین سن همه رفتارهایی را که من دوست دارم انجام دهد. حالا وقت این است که من با او درست رفتار کنم و اگر این فرصت را از دست دهم خیلی بد می‌شود. اگر استفاده کنم جوان من در 20 سالگی آرامش روحی دارد و می‌تواند ارتباط خوب و موثری با من داشته باشد. اگر من سنگ صبورش باشم و حرفش را بشنوم و قضاوتش کنم این فرصت را از او و خودم گرفته‌ام. پس این زمان‌های طلایی در زندگی خیلی مهم هستند. و می‌توانند تا آخر عمر به ارتباط خوب و موثر با فرزند کمک کنند.

منبع: فارس



منبع خبر

مدیریت زمان در خانواده هفت فرزندی چه شکلی است؟ بیشتر بخوانید »

مهم‌ترین عامل بروز تعارض میان زوجین

مهم‌ترین عامل بروز تعارض میان زوجین



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، هانیه شفیعی، اظهار داشت: یکی از مسائلی که به طور مشترک در بسیاری از روابط زناشویی وجود دارد، تفاوت همسرداری سنتی و مدرن است. نگرش متفاوت به آئین همسرداری که برخی به شکل قدیمی مردسالارانه و گروهی نیز به شکل زن سالارانه، آن را در زندگی خود دنبال می‌کنند.

بیشتر بخوانید:

تبیین روابط همسران به سبک اسلامی از نگاه رهبر انقلاب

وی تصریح کرد: در مدل سنتی مرد تنها نان آور خانه و زن هم در منزل امور خانه را انجام می‌دهد که اگر از آنها می‌پرسیدیم که چه کسی در زندگی شما، مهم‌تر است به طور حتم آنها نقش مرد را مهم‌تر و اساسی‌تر بیان می‌کنند و اگر مرد به هر دلیلی فوت و یا از رابطه خارج شود، اساس و مدیریت اقتصادی آن زندگی مختل می‌شود.

وی ادامه داد: در حال حاضر با جامعه‌ای از افراد روبرو هستیم که در مقابل دیدگاه مردسالاری، دیدگاه زن سالار بودن را بیان می‌کنند و از حقوق زنان در برابر مردان دفاع می‌کنند در حالی که در یک رابطه بانشاط و پویا، نه زن سالار و نه مرد سالار مطرح نیست.

شفیعی با بیان اینکه رابطه نیاز به برابری جنسیت و نقش‌ها دارد؛ افزود: کوچک شمردن وظایف یکدیگر تنها باعث تخریب زندگی می‌شود؛ زن و شوهر باید واقف باشند که حضور و بودن هردویشان در رابطه به یک اندازه مغتنم و مفید است و قدرت باید در تعادل باشد و اگر در یک مورد، قدرت بیشتر سمت مرد است در موردی دیگر قدرت باید سمت زن باشد.

این زوج درمانگر اضافه کرد: زوج‌هایی که در رابطه زناشویی خود دچار مشکل هستند باید توجه داشته باشند که تعادل و تقسیم قدرت، احساس اجحاف و ظلم را در رابطه از بین می‌برد و نباید هیچ کدام نقش قربانی و احساس مظلوم بودن را داشته باشند چراکه موجب نارضایتی آنها می‌شود.

وی یادگیری مهارت‌های رابطه زناشویی را برای زوجین ضروری دانست و افزود: زوجین نیاز دارند که روش همسرداری صحیح را بیاموزند تا بتوانند رابطه‌های پایدار و خشنود داشته باشند و زمانی که این اتفاق میسر شود، آسیب‌های اجتماعی ناشی از طلاق و فرزندهای طلاق و آسیب‌های شخصیتی و تربیتی این فرزندان به شدت کاهش میابد و جامعه‌ای شادتر و سالم‌تر خواهیم داشت.

شفیعی گفت: روابط درون خانوادگی از اهمیت و حساسیت فوق العاده ای برخوردار است و چگونگی این روابط نقش بسزایی در شکل گیری نگرش‌ها و بازخوردهای اجتماعی، آمادگی و توسعه مهارت‌های اجتماعی اعضای خانواده خواهد داشت. به طور کلی چگونگی روابط درون خانوادگی بیشترین تأثیر را در توان و نحوه برقراری و استمرار رابطه با دیگران را در بین اعضای خانواده خواهد داشت.

این روانشناس تاکید کرد: اساس روابط درون خانوادگی بر محور رابطه زن و شوهر (پدر و مادر) استوار است. نحوه ارتباط فی مابین زن‌ها و شوهرها می‌تواند ترسیمگر چگونگی روابط بین پدرها، پسرها، مادرها و دخترها، خواهرها و برادرها و بلکه عروس‌ها و مادرشوهرها و نوه‌ها ومادربزرگها باشد.

شفیعی خاطرنشان کرد: رابطه خوشایند و آرامبخش زن و شوهر نه تنها مناسب‌ترین بستر رشد و شکوفایی شخصیت آنها را فراهم می‌کند، بلکه چنین رابطه‌ای در تعالی فرزندان نیز تأثیرگذار خواهد بود.

منبع: مهر



منبع خبر

مهم‌ترین عامل بروز تعارض میان زوجین بیشتر بخوانید »

صالحی: «نون خ» پتانسیل تولید ۲۹ فصل را دارد!/ آقاخانی به دنبال استفاده از ستاره ها نبود

صالحی: «نون خ» پتانسیل تولید ۲۹ فصل را دارد!/ آقاخانی به دنبال استفاده از ستاره ها نبود


«سیدعلی صالحی» بازیگر نقش فریبرز در سریال «نون خ۳» در گفت و گو با خبرنگار رادیو و تلویزیون خبرگزاری فارس درباره نحوه حضورش  در این سریال و تغییر کاراکتر از شاگرد نانوا به داماد خانواده نورالدین گفت: من از فصل اول توسط آقای آقاخانی دعوت به کار شدم که بسیار از ایشان که به خوبی طنز را می شناسند، سپاسگزارم. در فصل اول سریال نقش یک شاگرد نانوا را عهده دار بودم به نام فریبرز و همزمان فیلمنامه نوشته می شد و با ورود خانواده نورالدین (سعید آقاخانی) و برخورد فریبرز با این خانواده اتفاقی رخ داد و عاشق دختر نورالدین خانزاده شد و ماجرای این علاقه کلید خورد.

فریبرز؛ جوان پاک و ساده اما بدشانس!
 
وی ادامه داد : در فصل دوم با توجه به پیش فرض فصل اول کار ادامه یافت و  فصل دوم قصه ای که برای فریبرز طراحی و نوشته شد و تعریفی که از این کاراکتر شد این بود که جوان پاک و ساده و شیرین اما به شدت بد شانس بود فریبرز  در راه رسیدن به علاقه و عشقش به بدشانسی گرفتار می شود و این وصال رخ نمی دهد و اتفاقات عجیبی پیش می آید که برای مخاطب شیرین است. در فصل سوم با عروسی فریبرز کار آغاز می شود که به مشکل و بدشانسی می خورد که این بدشانسی همچنان ادامه دارد. این کاراکتر برای من بسیار جذاب است.

 

یک بیمار کرونایی هم در گروه نداشتیم

وی درباره کار در شرایط کرونا در مناطق روستایی گفت:  با توجه به این که کرونا در قصه دیده می شود و این بیماری فراگیر را در قصه با زندگی روزمره مردم شاهد هستیم  به همین دلیل کارما کمی راحت تر بود زیرا همه عوامل با ماسک بودیم و تنها بازیگران وقتی دیالوگ داشتند ماسک را از صورت دور می کردند اما وقتی کات داده می شد بازهم از ماسک استفاده می کردیم. با حضور پزشک سر صحنه و چک کردن شرایط بدنی (تب و میزان اکسیژن) و دسترس بودن همه امکانات بهداشتی از سوی تهیه کننده بسیار خوب آقای فرجی و مدیر تولید آقای غضنفری باعث شد تا امکانات خوب بهداشتی برای ما فراهم باشد و همین موجب شد در پروسه هشت ماهه پیش تولید و تولید با میزان حجم بازیگران و هنروران که سر صحنه حاضر بودند  ما یک نفر هم نداشتیم که به بیماری کرونا مبتلا شده باشد که بسیار خوب بود.

خودم را با شرایط نون خ وفق دادم

وی در پاسخ به این سوال که از ابتدا نمی دانستید چه تغییراتی برای فریبرز توسط نویسنده پیش بینی شده است چقدر  در بازی تاثیرگذار بود گفت: به هرحال من هم با قصه پیش رفتم و در تعامل خوبی با آقای آقاخانی (کارگردان) و امیر وفایی (نویسنده) بودم و سعی کردم خودم را با شرایط  وفق بدهم و اتفاقاتی که برای  فریبرز رخ می دهد را به درستی به نمایش بگذارم  تلاش کردم به لحاظ بازی راکوردم را حفظ کنم اما چقدر موفق بودم باید به نظر بیننده ها بسپارم.

 

آقاخانی به دنبال بازیگران اسم‌دار و ستاره‌ها نبود

بازیگر سریال های طنز درباره ویژگی سریال «نون و خ » گفت:فکر می کنم از ویژگی‌های  بارز سریال این است که  تمام شخصیت ها در داستان قصه دارند و کاراکتر هستند و فقط حضور بی دلیل ندارند بلکه  هریک قصه  خود را روایت می کنند . از سوی دیگر با درایت و آگاهی و شناخت آقای آقاخانی از طنز سریال ساخته می شود و ایشان دستی بر قلم هم دارند و بسیار خوب موقعیت ها را می شناسند به همین منظور با توانایی که دارند به دنبال ستاره و اسم بازیگر نبودند. متاسفانه این روزها شاهد این نوع انتخاب ها در  سریال های نمایش خانگی و بعضا تلویزیون هستیم.

وی ادامه داد: اکثر بازیگران که دوستان عزیز ما هستند، کرد هستند و همه در خطه خود  بازیگر هستند و به درستی  هم درخشیدند و چقدر دوست داشتنی هستند و ما در کنار آنها بسیار لذت بردیم. در سریال سازی به گویش کردی کمتر توجه شده بود و انتخاب این گویش و خطه کشورمان  باعث شد مورد اقبال قرار گیرد. نکته دیگر این که قصه هم از درون خانواده است اتفاقات رایج  را روایت می کند و مخاطب می تواند همذات پنداری کند و این باعث شده مردم کار را دوست داشته باشند و بسیاربرای ما مطلوب است.

 

«نون و خ» پتانسیل تولید ۲۹ فصل را دارد!

وی درباره پتانسیل تولید این مجموعه در فصل های دیگر توضیح داد: تولید بخش های دیگر این مجموعه به شرایط سازمان و شخص آقای آقاخانی بستگی دارد اما  پتانسیل این داستان به قدری است که می توان 20 فصل هم ادامه یابد  نویسنده مجموعه  آقای امیر وفایی درایت و دانش لازم را دارند  و آقای آقاخانی هم بسیار توانمند هستند.

 

ماجراهای فریبرز را به خانواده‌ام هم نگفتم!

صالحی درباره اتفاقاتی که برای فریبرز رخ می دهد در ادامه داستان گفت:‌دردسرهای فریبرز همچنان ادامه دارد و بهتر است مخاطب کار را دنبال کند من  به خانواده خودم هم نمی‌گویم.

انتهای پیام/





منبع خبر

صالحی: «نون خ» پتانسیل تولید ۲۹ فصل را دارد!/ آقاخانی به دنبال استفاده از ستاره ها نبود بیشتر بخوانید »