خانواده

عوامل بروز پوکی استخوان؛ بیماری خاموش زنان

والدین سالمند، کودکان ما نیستند!


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، واقعیت این است شاید والدین مسن در سال های پایانی عمر دیگر آن تاب و توان و قدرت جسمی سابق را نداشته باشند اما سال ها بیش از ما زندگی کرده و تجربه دارند. اصلاً ما حاصل تربیت و مراقبت های آن ها هستیم که امروز به اینجا رسیده ایم. درک این نکته در مراقبت از سالمند، هم مهم است هم حیاتی. یک مسئله بسیار مهم هم وجود دارد. ما از فرط علاقه و نگرانی گاه به خطای «مراقبت افراطی» دچار می شویم. از فرد کهنسال طوری مواظبت می کنیم که انگار از یک کودک! این خطای بسیار بزرگی است. به زودی هم ما را خسته و فرسوده می کند هم شأن سالمند از بین می رود یا خدشه می بیند. سالمند به جای اینکه با ما همراهی کند، لجباز می شود. «رعایت حرمت سالمند»، «شأن» و «منزلت» نکته ای طلایی در مراقبت از افراد مسن است. در این گزارش چند راهکار ساده اما به شدت کاربردی را مرور می کنیم.

از «چیدمان متناسب» استفاده کنیم

یکی از کارهایی که می تواند حال سالمندان را عوض و رسیدگی به آن ها را ساده تر کند، «چیدمان متناسب» است. چیدمان خانه های ما معمولاً در گرو سلیقه ما و مد روز است. در خانه افراد پیر اما این چیدمان کاربرد ندارد. سالمند به هیچ وجه دوست ندارد، لوازم زندگی اش را از دست بدهد چون حاصل یک عمر زحمت و دوندگی او بوده است. حالا یک مشکل پیش می آید؛ با خانه ای شلوغ روبه رو می شویم. هر گوشه خانه چیزی انباشته شده چون توان رسیدگی به امور خانه اش را مثل گذشته ندارد. لوازم را بر می دارد اما توانش را ندارد سرجایش برگرداند. پس اگر هر گوشه خانه وسایلی را روی زمین گذاشته، نتیجه شلختگی او نیست. فراموش نکنیم، زمانی خود او استاد چیدمان و کدبانوی بوده است.

حالا چه باید کرد؟ چیدمان خانه را با «اجازه»، در «حضور» و «راهنمایی» خودش متناسب کنیم. اقلامی که کاربرد چندانی ندارند در طبقات بالاتر کابینت و کمدها قرار بگیرد. طبقات پایین و دسترس برای چیزهایی خالی شود که بیشتر به آن نیاز دارند. بعضی اقلام که مدام به آن احتیاج دارند، نزدیک محل استراحت و سکونت آن ها قرار دهیم. پنجره خانه را باز کنیم تا حیاط و منظره روبه رو را ببینند. پرده ها ضخیم، خوشرنگ و ساده باشد تا بتوان آن ها را راحت شست. یک فلاکس بزرگ تهیه کنیم تا آب جوش نزدیک آن ها باشد تا برای پذیرایی و نوشیدن چای و دمنوش خودکفا شوند و اگر کسی مهمان آن ها شد، شرمنده نشوند چون جسمشان یاری نکرده، نتوانسته اند برایش حتی یک استکان چای بریزند. هیچ ایرادی ندارد سبد استکان و رختخواب آن ها یک گوشه اتاق روی زمین باشد، اگر آن ها را با سلیقه بچینیم. اگر چشم سالمند ضعیف است یا گردن درد دارد، ساعت رومیزی تهیه کنیم یا ساعت دیواری را پایین و دسترس قرار دهیم تا ساعت از دستش در نرود. یک چهارپایه ساده پلاستیکی یا صندلی تاشوی سبک قابل حمل برای فرد سالمند از هزار مبل گران قیمت بهتر است چون راحت می تواند استفاده و جابه جا کند. این همان چیدمان متناسب است.

عکس زیبای سالمند را قاب کنیم

سالمندان فرزندان ما نیستند که بخواهند یا بخواهیم آن ها را با مد روز پیش ببریم. با همان سبک و منشی که دارند بپذیریمشان. گاهی لباس مورد علاقه شان را بپوشانیم و عکس بگیریم. همان را قاب کنیم و به دیوار بزنیم. قربان صدقه شان برویم و تعریف کنیم تا حس کنند همان طور که هستند برای ما عزیزند و دوستشان داریم. رسیدگی و احترام به سالمند فقط کار کردن برای او نیست. اگر قرار باشد خدمت کنیم و منت بگذاریم، بی فایده است فقط زحمت بی اجر بوده. در برخی مطالبِ مسئولان سراهای سالمندان، نکته جالبی وجود دارد؛ وقتی سالمند پرخاشگر یا منزوی به آن ها سپرده می شود از تکنیک «کلام درمانی» استفاده می کنند همان مهارت «سنگ صبور» و «سراپا گوش» شدن خودمان. خشم غالباً میوه ناکامی است. سالمندی که گوشی برای شنیدن و هم صحبتی برای همکلامی ندارد تا حرف هایش را بشنود. تجربه هایش را مغتنم بشمرد و او را تحسین کند سرخورده، عصبی و منزوی می شود.

گاهی حرف زدن برای کهنسالان ساده نیست چون فکر می کنند ممکن است پرحرف و جلف جلوه کنند یا  ابهت شان پایین بیاید. همین باعث شود از فردا هر کس هر رفتاری دوست دارد با آن ها داشته باشد. این ترس از صحبت کردن به مرور آن ها را مغرور و لجوج نشان می دهد. منزوی می شوند. در مواجهه با این گروه از سالمندان اصلاً منیّت نداشته باشید. وقتی قرار است کاری انجام دهید، حتماً نظرشان را بپرسید. مثلاً بگویید به نظرم این کار به این دلایل خوب است موافق هستی؟ این یخ ارتباطی شان را آب می کند. هم شما روی سازگاری می بینید هم آن ها وحشت کاذب از دست رفتن جایگاه و شأن خود را از دست می دهند.

رابطه شان را شکرآب نکنیم

رابطه پدربزرگ، مادربزرگ ها با نوه هایشان خوب است؛ اگر ما بگذاریم. یک مشاورخانواده می گوید بی حرمتی به سالمند فقط استفاده از الفاظ نامناسب یا رفتار زننده نیست. «نفیسه حسن زاده» معتقد است گاهی رفتار و تدبیرهای خاکستری ما خانواده را سرد و روحیه افراد پیر را شکننده می کند. پدربزرگ، مادربزرگ ها نوه هایشان را لوس می کنند/ بچه ام از وقتی پیش مادر همسرم می ماند حرف گوش نکن و ناسازگار شده/ می خواهم بچه ام را درست تربیت کنم اگر لی به لالا گذاشتن والدین همسرم یا پدر و مادر خودم بگذارد… این جملات مشابهی است که والدین را به یک تصمیم غلط می رساند، حسن زاده می گوید: «والدین سعی می کنند رابطه بچه هایشان با پدربزرگ، مادربزرگ هایشان را مدیریت کنند. در این «حساسیت عاطفی» که معمولاً با خامی و جانب داری همراه است فرد سالمند حس می کند فرزند یا عروس و دامادش رابطه بین او و نوه اش را شکرآب می کنند. از طرفی ما هم نگرانیم فرزندمان درست تربیت نشود چون محبت کاذب دریافت می کند. ما به نگرانی خام دچاریم چون فراموش می کنیم جایی که ما ایستاده ایم آن ها سال ها قبل ایستاده بودند. جایی که دل پدربزرگ یا مادربزرگ می شکند، تربیت صحیح شکل نمی گیرد. راه حل، دخالت عاطفی نیست. حرمت دوستی و ارتباط سالمندان با نوه شان را باید حفظ کنیم.»

همراهی با سالمندان بچه ها را پخته بار می آورد. از همان کودکی می توانند هنرهای زیادی از آن ها یاد بگیرند مثلاً بافتنی، خیاطی یا… نوجوان ها در کوران بلوغ و هجوم عواطف آنی و گذرا وقتی در خانه پدربزرگ، مادربزرگ هایشان هستند آرامش و امنیت عاطفی بیشتری حس می کنند. چای می ریزند، می نوشند و درد دل می کنند. مشورت می گیرند و… اینجا گارد کمتری در برابر نصیحت شنیدن دارند؛ تربیت چیزی جز این است؟!

من خوشبختانه محتاج نیستم

فرد سالمند به مراقبت نیاز دارد نه مواظبت. باید حواسمان به خوراک، پوشاک، نظافت، روح و روانش باشد اما قرار نیست از او فردی محبوس در خانه یا گوشه نشین بسازیم. از پا افتادگی و احتیاج بیش از حد به دیگران، مرگی ذره ذره و دردی بزرگ برای اوست. اگر والدین یا پدربزرگ، مادربزرگ پیر ما هنوز توان انجام کار دارند، به حرف مردم کاری نداشته باشیم و آن ها را به خیال بزرگ خانه بودن و احترام محدود نکنیم. اگر فرد سالمند می تواند راه برود به خرید برود مانع او نشویم. خریدهای کلی را انجام دهیم اما بعضی خریدهای جزئی و سبک را باقی بگذاریم تا او انجام دهد. همین بیرون رفتن از خانه و خرید ساده این پیام را به او می دهد که: روی پای خودم هستم نه محتاج! گاهی بگذاریم والدین سالمند به گردش کوتاه و نزدیک بروند. می توانیم آن ها را همراه خودمان ببریم اما از یک مسیر به بعد تنها بگذاریم. همین کار ساده کمک می کند بیشتر به آن ها خوش بگذرد و احساس غربت نکنند.

بعضی افراد متاسفانه از شدت علاقه، وسواس و افراط وقتی فرد مسن را بیرون می برند طوری رفتار می کنند که حس می کند مثل یک کودک دست او را گرفته اند تا گم نشود! حالا که کروناست حتما ماسک، دستکش و موادضدعفونی کننده در ظرف کوچک و سبک در اختیارشان قرار دهیم تا خیال خودمان هم راحت باشد.

بوی نان، افسردگی را از بین می برد

فکر کنیم پا به 70، 80 سالگی گذاشته ایم. کلی هم بدن درد و بیماری داریم. کمی که راه می رویم بدن درد سراغمان می آید و مثل قبل نمی توانیم پیاده روی کنیم یا از خانه بیرون برویم. ممکن است بیماری زمینه ای هم داشته باشیم و حضور در جامعه ما را بیشتر در معرض ابتلا به کرونا قرار دهد. پس، خلاف میل باطنی و ناچار، خانه نشین می شویم. این در حالی است که برعکس ما اعضای خانواده هر روز برای کار از خانه بیرون می روند. دلشان که می گیرد شال و کلاه می کنند، دوری می زنند و بر می گردند خانه. تحمل این شرایط دردناک نیست؟! افتضاح و سخت است؛ حس از دست و پا افتادن.

وقتی می خواهیم به سالمندی که ناچار به خانه نشینی است، توصیه کنیم در خانه بماند بهتر است این احوالش را با خودمان مرور کنیم. او نمی تواند بیرون برود اما قرار هم نیست کنج خانه غم برک بزند یعنی نباید هم بزند. البته نه با امر و نهی و مدام حرف زدن و نسخه پیچیدنِ ما که اصلاً و ابداً حوصله شنیدنش را هم ندارد و ممکن است کار به لجبازی و پرخاش بکشد. پس چه کنیم؟ برای او سرگرمی بسازیم. چند تکه پارچه بدهیم تا با چرخ قدیمی اش، خیاطی کند برای مثال روبالشتی یا دستمال سفره بدوزد. نان پختن، تهیه مربا و ترشی از او یاد بگیریم. اگر در جوانی هنری داشته آن را برایش تازه کنیم، هنرهایی که انجامش سخت و برای سلامتی او بد نباشد. مثلاً حصیربافی کند. می توانیم زمینه یادگیری و سرگرمی هم فراهم کنیم کادوی تولد، بوم و ابزار نقاشی یا گلدوزی بخریم و به او آموزش دهیم.

سالمند اگر فکر کند راکد مانده افسردگی می گیرد. کارهای سبک به او بدهیم تا حس کند هنوز هم خانم خانه و زندگی خودش است. کارهای یکجانشینی و ظریف که ما را کلافه می کند برای آن ها تفریح به حساب می آید مثل دانه کردن انار، تر و خشک کردن سبزی ها تا خشک شوند. تهیه آلبالو و برگه گوجه خشک. اگر کمی میوه شل در خانه داریم، بپزیم و صاف کنیم و از او بخواهیم لواشک درست کند. اگر ساعت قدیمی خراب شده از پدربزرگ بخواهیم نگاهی به آن بیاندازد.

یک سوزن هم بی اجازه کم نشود

سالمندان از یک چیز نفرت دارند؛ سرک کشیدن در وسایلشان و تصمیم گرفتن ما به جای آن ها برای لوازمشان. شاید در کلام و ظاهر چیزی نگویند اما ناخواسته با این کار به آن ها می گوییم از این به بعد من آقا یا خانم خانه تو هستم. من تصمیم می گیرم و دستور می دهم. بنابراین مدام سراغ انباری خانه نرویم و بخواهیم فلان کتری، بالشت، صندلی یا پنکه قدیمی را رد کنیم برود تا جا باز شود و پولش را بدهیم به او. خیلی راحت بگویم؟ معنی کار ما این است؛ من خاطرات و زحمات تو را می فروشم، این هم پولش! هر چقدر هم محترمانه این کار را انجام دهیم، فرقی نمی کند همین معنا را برای او دارد. با «حضور»، «اجازه» و «راهنمایی» خودش لوازم را جابه جا و مرتب کنیم. اگر خودش خواست وسیله ای را بفروشیم یا دور بیاندازیم. حالا چه کار کنیم خانه یا اتاقشان شبیه سمساری نشود؟ اول نظافت و دسته بندی وسایل. در مرحله بعد برای لوازم معیوب کاربری جدید تعیین کنیم.

برای مثال سالاد جوانه برای فرد سالمند خوب است. قوری قدیمی او را تبدیل کنیم به محل کشت جوانه یا سبزه عید. کتری قدیمی را به عنوان بخور آب گرم روی بخاری بگذاریم.گلدان های خانه را روی طاقچه بچینیم، مرتب و به خاکش رسیدگی کنیم. با همان گلدان های قدیمی و پنجره نورگیر، منظره زیبا درست کنیم تا حالش خوب شود با دیدن آن. قد گلدان ها طوری باشد که خودش هم بتواند رسیدگی و آبیاری کند. بشقاب قدیمی روحی را بشوییم و براق کنیم میوه اش را در همان بشقاب برایش ببریم. قالیچه قدیمی و کهنه را در بالکن یا حیاط خانه بیاندازیم تا بنشیند و هوایی تازه کند. این کارها را انجام دهیم و مطمئن باشیم، خودش دست بکار می شود برای بیشتر سر و سامان دادن به وسایل و خانه تکانی کردن.

منبع: فارس



منبع خبر

والدین سالمند، کودکان ما نیستند! بیشتر بخوانید »

دلدادگی خانواده شهدای تشییع در کرمان؛ فاطمه‌ام فدای مکتب حاج‌قاسم +عکس و فیلم

دلدادگی خانواده شهدای تشییع در کرمان؛ فاطمه‌ام فدای مکتب حاج‌قاسم +عکس و فیلم



دلدادگی خانواده شهدای تشییع در کرمان؛ فاطمه‌ام فدای مکتب حاج‌قاسم+ تصاویر - کراپ‌شده

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، عصر امروز و در ادامه ویژه‌برنامه‌های یکمین سالگرد شهادت شهدای مقاومت با حضور فرزندان حاج‌قاسم، خانواده شهدا، وزیر اطلاعات و … نخستین یادواره شهدای مراسم تشییع پیکر شهدای مقاومت در مصلای کرمان برگزار شد.

این مراسم لحظه لحظه‌اش آمیخته بود با عشق و ارادت به حاج‌قاسم، خانواده‌هایی که آمده بودند تجدید پیمانی مجدد داشته باشند با حاج‌قاسم و فرزندانش، از راه دور و نزدیک از شهرهای کرمان و استان‌های دیگر از جمله خوزستان و می‌گفتند آمده‌ایم تجدید پیمان کنیم با فرزندان حاج قاسم.

زندگیم فدای حاج قاسم و مقام معظم رهبری

پدر شهیده فاطمه کرمانی از شهدای تشییع در حاشیه این مراسم خطاب به زینب سلمیمانی اظهار کرد: سلام خواهرم سلام زینب خانم، سلام دختر شیرمرد ایران، سلام دختر سردار ایران، ممطئم باشید ما هیچ وقت از آمدن در مراسم تشییع سردار پیشمان نخواهیم بود، من پارسال یک دانه دخترم فاطمه را فدای این راه کردم و فدای مکتب حاج قاسم کردم، امسال دو فرزند دیگرم را به عشق سردار و با توجه به عهد و پیمانی که با حضرت آقا بسته‌ایم آوردم، این دوفرزندم، خودم همسرم و زندگیم فدای حاج قاسم و مقام معظم رهبری از حضرت آقا بخواهید لیاقت داشته باشیم با ایشان دیدار داشته باشیم.

مطمن باشید اگر یکبار که نه، صد بار دیگر هم بیایم و فرزندانم را در راه مکتب حاج قاسم و ولایت از دست بدهم لحظه‌ای پشیمان نخوام بود و مطئمن باشید تا آخرین قطره خون در کنار ولایت و در راه و رهرو مکتب حاج قاسم عزیز هستیم و خواهیم بود.

رونمایی از تمثال حاج‌قاسم بر اساس مدل سه‌بعدی

استوار دوم وظیفه سیدسجاد ملکی نیز در ارتباط با پروژه ساخت تمثال حاج‌قاسم که در حاشیه این مراسم رونمایی شد، اظهار داشت: این کار از اردیبهشت ۹۹ تا اوایل دی ماه انجام شد که در این سازه از ۶ طیف رنگی و ۱۰۸ هزار و ۷۴۴ لوگو سازه در آن استفاده و قاب شهید بزرگوار را در ابعاد ۲.۶۰ متر در ۲.۶۰ متر طراحی شده است.

وی با بیان اینکه این تمثال سه بعدی و نمونه قاب سبک جدیدی است، افزود: هدف یک احترام خاصی بوده که به شهید بوده و خواستم دینم را به شهید سلیمانی ادا کنم.

محمدرضا پسر حاج‌قاسم یک تسبیح را به عنوان هدیه ناقابل جهت ساخت این تمثال به سجاد ملکی تقدیم کرد.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، عصر امروز و در ادامه ویژه‌برنامه‌های یکمین سالگرد شهادت شهدای مقاومت با حضور فرزندان حاج‌قاسم، خانواده شهدا، وزیر اطلاعات و … نخستین یادواره شهدای مراسم تشییع پیکر شهدای مقاومت در مصلای کرمان برگزار شد.

این مراسم لحظه لحظه‌اش آمیخته بود با عشق و ارادت به حاج‌قاسم، خانواده‌هایی که آمده بودند تجدید پیمانی مجدد داشته باشند با حاج‌قاسم و فرزندانش، از راه دور و نزدیک از شهرهای کرمان و استان‌های دیگر از جمله خوزستان و می‌گفتند آمده‌ایم تجدید پیمان کنیم با فرزندان حاج قاسم.

زندگیم فدای حاج قاسم و مقام معظم رهبری

پدر شهیده فاطمه کرمانی از شهدای تشییع در حاشیه این مراسم خطاب به زینب سلمیمانی اظهار کرد: سلام خواهرم سلام زینب خانم، سلام دختر شیرمرد ایران، سلام دختر سردار ایران، ممطئم باشید ما هیچ وقت از آمدن در مراسم تشییع سردار پیشمان نخواهیم بود، من پارسال یک دانه دخترم فاطمه را فدای این راه کردم و فدای مکتب حاج قاسم کردم، امسال دو فرزند دیگرم را به عشق سردار و با توجه به عهد و پیمانی که با حضرت آقا بسته‌ایم آوردم، این دوفرزندم، خودم همسرم و زندگیم فدای حاج قاسم و مقام معظم رهبری از حضرت آقا بخواهید لیاقت داشته باشیم با ایشان دیدار داشته باشیم.

مطمن باشید اگر یکبار که نه، صد بار دیگر هم بیایم و فرزندانم را در راه مکتب حاج قاسم و ولایت از دست بدهم لحظه‌ای پشیمان نخوام بود و مطئمن باشید تا آخرین قطره خون در کنار ولایت و در راه و رهرو مکتب حاج قاسم عزیز هستیم و خواهیم بود.

رونمایی از تمثال حاج‌قاسم بر اساس مدل سه‌بعدی

استوار دوم وظیفه سیدسجاد ملکی نیز در ارتباط با پروژه ساخت تمثال حاج‌قاسم که در حاشیه این مراسم رونمایی شد، اظهار داشت: این کار از اردیبهشت ۹۹ تا اوایل دی ماه انجام شد که در این سازه از ۶ طیف رنگی و ۱۰۸ هزار و ۷۴۴ لوگو سازه در آن استفاده و قاب شهید بزرگوار را در ابعاد ۲.۶۰ متر در ۲.۶۰ متر طراحی شده است.

وی با بیان اینکه این تمثال سه بعدی و نمونه قاب سبک جدیدی است، افزود: هدف یک احترام خاصی بوده که به شهید بوده و خواستم دینم را به شهید سلیمانی ادا کنم.

محمدرضا پسر حاج‌قاسم یک تسبیح را به عنوان هدیه ناقابل جهت ساخت این تمثال به سجاد ملکی تقدیم کرد.



منبع خبر

دلدادگی خانواده شهدای تشییع در کرمان؛ فاطمه‌ام فدای مکتب حاج‌قاسم +عکس و فیلم بیشتر بخوانید »

تربیت شهدای آینده ادای دین به حاج قاسم‌هاست

تربیت شهدای آینده ادای دین به حاج قاسم‌هاست



حجت‌الاسلام آبیار: تربیت شهدای آینده ادای دین به حاج قاسم‌هاست

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، حجت‌لاسلام رضا آبیار در نخستین سالگرد علمدار سپاه مقاومت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی اظهار داشت: شهدا ستاره‌هایی هستند که بویژه در آخر الزمان می‌توان راه را با نگاه به آنان پیدا کرد.

وی افزود: شهید سلیمانی از جمله انسان‌های وارسته ‌است که با سیره و سلوک خود ثابت کردند علی‌وار زیستن و تا نزدیکی قله انسان کامل رسیدن افسانه نیست.

این جانباز و مدافع حرم حضرت زینب(س) تصریح کرد: با عمل به سیره شهید سلیمانی قادر خواهیم بود خود، فرزندان و خانواده را به ساحل آرامش و عاقبت به خیری برسانیم.

حجت‌الاسلام آبیار ادامه داد: از سنت‌های این شهید والامقام در ورود به هر شهری حضور در گلزار شهدا و تکریم خانواده شهدا و ایثارگران بود.

وی اضافه کرد: اخلاص و توجه به نماز اول وقت دو ویژگی برجسته حاج قاسم سلیمانی و از رموز تبدیل شدن این شهید به مکتبی انسان‌ساز است.

این مدافع حرم تاکید کرد: رعایت شعائر الهی بویژه حق الناس از مولفه‌های عزت یافتن حاج قاسم سلیمانی به شمار می‌رود.

حجت‌الاسلام آبیار خاطرنشان کرد: شهید سلیمانی کم حجاب و با حجاب را تحسین می‌کرد تا محجبه‌ها حجاب خود را حفظ و کمک‌ کار تقویت فرهنگ چادر در جامعه باشند و کم حجاب‌ها نیز به این مسیر گرایش یابند.

وی تصریح کرد: خانواده‌ها بویژه امروزه در آخر الزمان می‌توانند با شناخت، عمل به مکتب سلیمانی و تربیت شهدای آینده دین خود را به حاج قاسم‌ها ادا کنند.



منبع خبر

تربیت شهدای آینده ادای دین به حاج قاسم‌هاست بیشتر بخوانید »

«حاج قاسم» برگه اعزام پسرم را امضا کرد

«حاج قاسم» برگه اعزام پسرم را امضا کرد



پدرانه‌های حاج قاسم برای شهدای مدافع حرم/جهانی شدن مکتب

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، یک سال است که از شهادت قهرمان ملی بلکه قهرمان بین‌المللی جبهه مقاومت سردار شهید قاسم سلیمانی می‌گذرد.

وقتی خبر شهادتش را شنیدیم بی‌اختیار گریستیم و ماتم‌زده شدیم. شهادت لایق این مرد بزرگ بود ولی هنوز هم رفتنش را باور نکرده‌ایم.

سرداری که به تنهایی معادلات امنیتی منطقه را به‌ هم زده بود و استکبار جهانی که با تشکیل فرقه تروریستی داعش قصد داشت ناامنی را در سراسر منطقه خاورمیانه حاکم کند با دلاوری سردار سلیمانی  تمام نقشه‌های آن نقش بر آب شد. 

 دلاورمردی که با وجود خود امنیت را برایمان هدیه کرده بود و با خون سرخش بازهم منشاء روی‌ها و خیزش‌های دیگری در منطقه شد. خون سرخی که موج جدیدی از استکبارستیزی و مبارزه با امپریالیسم جهانی را در وجود نسل‌های جدید به راه انداخت.

اگر عموم مردم سردار شهید سلیمانی را به خوبی نمی‌شناختند ولی خانواده‌های مدافعان حرم که فرزندان یا همسران  خود را نذر حضرت زینب (س)  و امام حسین (ع) کرده و روانه میدان مبارزه با داعش کرده بودند به خوبی از نقش سردار سلیمانی در امنیت منطقه آگاهی داشته و در جهت جلوگیری از ورود نیروهای تکفیری به مرزهای ایران اسلامی آگاه بوده و می‌دانستند که فرماندهی سردار سلیمانی در منطقه بی‌نظیر بود.

تعدادی از خانواده‌های شهدای مدافع حرم در گفت‌وگو با خبرنگار ما به بیان دیدگاه‌های خود در مورد نقش سردار سلیمانی در مبارزه با گروه تکفیری داعش و مبارزه با ابرقدرت‌هایی که برای تشکیل داعش حمایت می‌کردند، پرداخته‌اند.

شهادت مزد اخلاص سردار دل‌ها بود

خانم حکیمه غفوری، مادر شهید مدافع حرم صادق عدالت اکبری، شهادت را مزد زحمت‌های شهید سلیمانی ذکر کرد و گفت: سردار سلیمانی در قبال خدمت‌ها، ایمان، اخلاص، تواضع، ولایتمداری و هزاران ویژگی دیگر که در وجود خود داشت اگر به شهادت نمی‌رسید، باید شک می‌کردیم. شهادت مزد زحمت‌ها و اخلاص‌های او بود.

وی ادامه داد: سردار شهید سلیمانی در زمان حیات خود منشاء بسیاری از خدمات برای اسلام و ایران  بود ولی شهادت و خون سرخ ایشان باعث بیداری امت اسلامی گردید. اگر قبل از شهادت ۲۰درصد مردم و شاید تنها خانواده‌های مدافعان حرم ایشان را می‌شناختند ولی بعد از شهادت همه مردم ایران بلکه تمام دنیا او را شناختند، خون سرخ او باعث بصیرت افزایی مردم شد،این بار با خون خود به اسلام خدمت کرد. گاهی اوقات یک فرد در زمان حیات خود برای اسلام ثمربخش است و و گاهی وجود فرد با شهادتش نهضت آفرین می‌شود.

سردار سلیمانی برگه اعزام پسرم را امضا کرد

مادر شهید صادق عدالت‌اکبری با اشاره به اینکه برگه اعزام فرزندش را سردار سلیمانی شخصا امضا کرده بود، ادامه داد: من سردار شهید سلیمانی را از نزدیک ملاقات نکرده ام، فرزندم شهید صادق عدالت‌اکبری اشتیاق زیادی برای اعزام به سوریه داشت ولی چون برادرش در سوریه بود فرماندهان برگه اعزام او را امضا نمی‌کردند و می‌گفتند، باید برادرت از سوریه بیاید بعد شما اعزام شوی، ولی پسرم آقا صادق خیلی مشتاق  اعزام به سوریه و مبارزه با گروه تکفیری داعش بود؟ بنابراین خیلی تلاش کرد و دستور اولیه اعزام به سوریه را از شخص سردار شهید سلیمانی دریافت کرد و سپس سایر فرماندهان برگه اعزام او را امضا کردند.

او قهرمان تاریخ است

پدر شهید اکبر زوارجنتی نیز سردار شهید سلیمانی را قهرمان تاریخ ذکر کرد و افزود: در طول تاریخ قصه قهرمان‌های زیادی را شنیده‌ایم ولی شهید سلیمانی فراتر از یک قهرمان ملی است، قهرمانی او را با چشم دیدیم که چگونه یاد و نام او در تاریخ دنیا ماندگار شد.

شهید سلیمانی، دژی در مقابل استکبار جهانی بود، هدف او جلوگیری از پیشروی و نفوذ استکبار جهانی در منطقه خاورمیانه بود، او معادلات امنیتی منطقه را بر هم زد و اجازه نداد گروه تکفیری داعش بیش از این در منطقه  ناامنی ایجاد کند.

وی اظهار داشت: چهره حاج قاسم همیشه برای ما قهرمان، ایثارگر و با گذشت و با اخلاص  است.
پدر شهید زوارجنتی  ادامه داد: وقتی آمریکای جنایتکار، گروه تروریستی داعش را که یک فرقه ضداسلامی و ضدانسانی بود به وجود آورد و هزاران میلیارد دلار روی آن سرمایه‌گذاری کرد سردار سلیمانی با تیزبینی و هوشمندی تمام این سرمایه‌گذاری‌ها را از بین برد، آمریکای پلید وقتی دید تمام قدرت و دلارهای سرمایه‌گذاری شده‌اش بر باد رفته است، تصمیم گرفت سردار سلیمانی را با عملیات تروریستی به شهادت برساند.

تفکر جهانی شهید سلیمانی به اروپا صادر شده است

زوارجنتی با اشاره به تحولات صورت گرفته بعد از شهادت سردار سلیمانی افزود: آمریکا خیال کرد بعد از شهادت سردار دل‌ها همه چیز تمام شده است در حالی که بعد از شهادت سردار تفکر جهانی بر ضداستکبار رشد کرده و در منطقه حاکم شده است. این تفکر جهانی ضدامپریالیستی را می‌توان در کشورهای اروپایی تماشا کرد. به نوعی باید گفت؟ این تفکر جهانی به اروپا صادرشده است.

وی ادامه داد: این روزها که اولین سالگرد شهادت سردار دل‌ها است یاد و خاطره این قهرمان بین‌المللی در کشورهای اروپایی همچون سوئد، آلمان و تعدادی دیگر از کشورهای گرامی داشته شده و عکس، فیلم و تصاویر آن در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود.

دعا کنید من نیز شهید شوم

جعفر جوانی، پدر شهید مدافع حرم حامد جوانی با اشاره به اولین دیدار خود با سردار شهید سلیمانی گفت: پسرم حامد در سوریه به شدت مجروح شده بود، او را به بیمارستان بقیه الله تهران منتقل کرده و بستری شده بود. سردار سلیمانی برای عیادت پسرم حامد به بیمارستان آمد وقتی بالای سر پسرم رسید، مرا بغل کرد و به شدت گریست،گفت “من برای حامد گریه نمی‌کنم به خاطر خودم گریه می.کنم که سال‌ها در این راه هستم ولی شهید نشدم، این جوانان دیر آمدند ولی زود به خیل شهدا پیوستند، دعا کنید من نیز به خیل شهدا ملحق شوم” بعد در ادامه صحبت‌های خود گفت ” حامد در سوریه آچار فرانسه من بود، تصمیم داشتم اگر حامد این سری آمد او را در سپاه قدس نگه دارم”.

پدر شهید جوانی ادامه داد: سردار شهید سلیمانی برای پسرم حامد در شهرک الماسی تهران مراسم چهلم گرفت و ما نیز به همراه خانواده در آن مراسم حضور داشتیم، سردار سلیمانی دم در مسجد ایستاده و به خانواده‌های شهدا ابراز ارادت می‌کرد و تسلیت می‌گفت.

همچنین سال ۹۸ تقریبا یک ماه قبل از شهادتش در دیدار عمومی خانواده‌های شهدای مدافع حرم دوباره او را ملاقات کردم.

جوانی، مردم‌داری و ولایتمداری را ویژگی بسیار بارز پاسدار رشید اسلام ذکر کرد و افزود: این شهید بزرگوار تابع امر ولایت و بسیار مردم‌دار بود، در عین حال که در برخورد با مردم بسیار مردمی و مهربان بود، در برخورد با مادر و پدر شهید بسیار رئوف بود ولی در بین فرماندهان نظامی بسیار پرقدرت، با صلابت و بسیار پرابهت و محکم بود و با قدرت می‌گفت، کار باید پیش برود و از اصول نظامی خود کوتاه نمی‌آمد.

وی ادامه داد: او در خط مقدم اطاعت از ولی فقیه بود، ۴۰ سال نظامی‌گری کرده ولی حتی یک عکس از ایشان نمی‌توان پیدا کرد که در پشت میز نشسته باشد، به حق باید گفت او سردار امنیت منطقه بود.

پدر شهید جوانی با اشاره به اهمیت استراتژیک منطقه خاورمیانه متذکر شد: دشمنان ایران اسلامی به خوبی به اهمیت ژئوپلتیک‌ و استراتژیک منطقه خاورمیانه پی برده‌اند، بنابراین با پرورش داعش سعی کردند این منطقه را ناامن کنند ولی سردار سلیمانی با حمایت جوانان جهادی و تفکر  اسلام ناب محمدی تمام هزینه و سرمایه گذاری های استکبار جهانی را نقش برآب کرد و آنها نیز نتوانستند حضور سردار امنیت را در منطقه تحمل کنند برای همین او را ناجوانمردانه به شهادت رساندند.

مالک اشتر زمان 

سید مجتبی امام‌پناه، برادر شهید عبدالصمد امام‌پناه نیز طبق فرمایش مقام معظم رهبری سردار شهید سلیمانی را مالک اشتر زمان نام برد و گفت: شهید سلیمانی الحق که در خط مقدم ولایت‌پذیری بوده و همانطور که مقام معظم رهبری عنوان کرده‌اند مالک اشتر زمان است.

وی ادامه داد: سردار شهید سلیمانی با راهبردهای تاکتیکی خود به همراه شهید ابومهدی المهندس عملیات‌های ناامنی در منطقه را خنثی کرده بود و نتیجه این راهبردهای تاکتیکی آزادی بوکمال و بخش اعظمی از مناطقی بود که تحت اشغال آمریکایی‌ها بود. 

برادر شهید امام‌پناه ادامه داد: کماندوهای آمریکایی در این مناطق پایگاه نظامی زده و مستقر بودند، پنتاگون، سی.آی.اِی و سایر ابرقدرت‌ها چندین سال پروژه‌های مختلف طراحی کرده بودند و نتیجه همه  هزینه‌ها، طرح‌ها و نقشه‌های آنان پرورش گروه تکفیری و تروریستی داعش بود که کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه وقت آمریکا آن را به درد زایمان تشبیه کرد و گفت، “درد زایمان منطقه خاورمیانه جدید است” و خانم کلینتون نیز اذعان کرد و گفت، ” ۱۵ کشور را گشته‌ام تا داعش را به وجود آوریم، ” آنها از پرورش و به وجود آوردن داعش اهداف بزرگ و خطرناکی دارند.

امام‌پناه خاطرنشان کرد: ولی سردار شهید سلیمانی با قدرت ایمان الهی دست در دست قدرت‌های منطقه داد و آنها را دور هم جمع کرد و توانست یک قدرت و بسیج مردمی علیه داعش راه‌اندازی کرده و ابهت استکبار جهانی را با خروج کماندوهای نظامی آمریکا از منطقه بشکند.

وی در ادامه با اشاره به ویژگی شخصیتی سردار سلیمانی خاطرنشان کرد: این شهید عزیز در جلسه شورای فرماندهی بسیار باصلابت، استوار و با ابهت بود و در هنگام صحبت کردن با فرزندان شهدا بسیار مهربان و دلسوز بود.   

محدثه ذاکر حیدری، فرزند شهید ذاکر حیدری ما را به شنیدن خاطره‌ای از سردار دل‌ها  مهمان کرد و گفت، ” دیدار با سردار عزیز یکی از بهترین روزهای زندگیم بود، در زمان دیدار با سردار اشک همه جاری بود اشکی که همراه با شوق فراوان و از سر علاقه و ارادت قلبی بود، حس داشتن پدر بود اینکه می‌گفتند سردار دل‌ها  آن لحظه برایم کاملا ثابت شد با ورود ایشان همه احساس غرور می کردیم 

خاطره‌ای که از ایشان دارم و تا امروز با یادآوری آن اشک در چشانم جمع می‌شود، وقتی ایشان وارد سالن شدند یک فرزند شهید در ردیف اول روی یکی از صندلی‌ها نشسته بود، سردار سخنرانی را شروع کرد، یکی از مسوولان آمد  و آن فرزند شهید را از جایش بلند کرد تا یکی از مقامات جای فرزند شهید بنشیند.

سردار سخنرانی خود  را  قطع کرد و محکم و متذکر گفت، ” آقای عزیز با فرزند شهید کاری نداشته باشید، بگذار بشیند” آن فرد تذکر سردار را  نشنید ایشان یک بار دیگر گفت”  گفتم با فرزند شهید کاری نداشته باش بگذار بشیند”  از همه این‌ها عشق به فرزند شهدا مشخص است، همان سرداری که وقتی نماز می‌خواند و فرزند شهید برایش گل آورد و ایشان گل را گرفتند و دل دختر بچه رو نشکستند”. 

وی با اشاره به لحظه‌ای که خبر شهادت سردار سلیمانی  را شنید، افزود: زمانی که خبر شهادت سردار دل‌ها را شنیدم، حس روزی را داشتم که خبر شهادت پدر خودم را شنیدم. با شهادت سردار غم از دست دادن پدرم بیشتر شد، چون وقتی پدر خودم را از دست دادم با بودن سردار بازهم می‌گفتیم، سردار سلیمانی انتقام خون پدر شهیدم و سایر شهدای مدافع حرم را می‌گیرد ولی حالا که سردار به شهادت رسید دیگر پشتوانه‌ای نداریم.همان سرداری که رهبر انقلاب با از دست دادن ایشان  وقت نماز اشک ریختند چه رسد به حال دل ما”



منبع خبر

«حاج قاسم» برگه اعزام پسرم را امضا کرد بیشتر بخوانید »

ناگفته‌های سبک زندگی «حاج قاسم» از زبان برادرش

ناگفته‌های سبک زندگی «حاج قاسم» از زبان برادرش



ناگفته‌های سبک زندگی «حاج قاسم» از زبان برادرش/از حضور سردار در مهدکودک نوه‌ها تا تربیت «زینب سلیمانی»

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، سردار شهید قاسم سلیمانی در سال های اخیر به نامی تبدیل شده بود که لرزه بر اندام آمریکا و اسرائیل و داعش انداخت، سرداری که عکس او با برق نگاه پر صلابتش تصویر اصلی یکی از شماره‌های مجله newsweek شده با تیتری تحت این عنوان: «ابتدا با آمریکا جنگید، الان در حال له کردن داعش است».

بیشتر بخوانید:

«از چیزی نمی‌ترسیدم» حاج قاسم رونمایی شد

این سردار فاتح و مقتدر جمهوری اسلامی ایران دی ماه سال ۹۸ در اقدامی بزدلانه و تروریستی از سوی آمریکایی ها به شهادت رسید اما زندگی او همراه با راز و رمزهایی بوده و بدون شک سبک زندگی حاج قاسم سلیمانی و نحوه ارتباط این سردار ایرانی با خانواده خود، برای خیلی‌ از مردم به ویژه جوان‌های ایرانی جالب توجه است.

بیشتر بخوانید:

“تحریف حاج قاسم” در سالروز شهادت حاج قاسم!

به همین جهت و در سالگرد شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی با برادر کوچک تر او سهراب سلیمانی گفت و گو کردیم تا برایمان از ناگفته های زندگی این شخصیت مجاهد و مبارز بگوید.

تعجب مربیان از حضور حاج قاسم در مهد کودک

وی در گفت و گو از سبک زندگی خاص سردار می گوید، اینکه همیشه بسیار ساده و به دور از هرگونه تجملاتی زندگی می کرد: «وسایل منزل ایشان شاید مربوط به ۲۰ سال قبل باشد و افرادی که به منزل حاج قاسم آمده اند، این صحبت را تأیید خواهند کرد. حتی مبل های منزل در دو مرحله تعمیر شده اند چرا که ایشان هرگز حاضر به تغییر وضعیت و سبک زندگی در سطح معمولی و رو به بالا نبود، با حقوق سپاه زندگی خود را اداره می کرد و هرگز هیچ درآمدی خارج از حقوق سپاه نداشت و خانواده هم به این شرایط قانع بودند.

منزل ایشان مزین به تصاویر شهدا و دوستان شهیدش است و در اتاق بزرگ منزل ایشان که به عنوان مهمانخانه محسوب می شود هر عصر جمعه روضه خانوادگی برقرار بود، حاجی علی رغم مشغله کاری و دوری از زن و فرزند از اول جنگ تا زمان شهادت، بسیار صمیمی و مهربانانه و مثل یک دوست با خانواده رفتار می کرد.

برادر من به فرزندان خود عشق می ورزید و آن ها را ولایی و دوستدار اهل بیت تربیت کرد، نسبت به مسائل و اوضاع روز بسیار حساس بود و مراقبت می کرد که خدای نکرده آسیبی به بچه ها نرسد، حتی در زمان تحصیل از دبستان تا اتمام دانشگاه سعی می کرد حداقل سالی دوبار شخصاً به محل تحصیل بچه ها برود و در جریان وضعیت تحصیلی فرزندانش قرار گیرد. حتی به یاد دارم چند ماه قبل از شهادت، سر زده به مهد کودکی که نوه های دوقلویش حضور داشتند مراجعه کرد و از مربیان مهد احوال بچه ها را جویا شد و از آنجایی که همه ایشان را می شناسند، این اقدام باعث تعجب مربیان آن مهد شد.»

توجه ویژه سردار سلیمانی  به صله رحم

برادر حاج قاسمغ در ادامه از توجه ویژه حاج قاسم به صله رحم می گوید: «حاج قاسم سعی می کرد در هر فرصتی که پیش می آمد بچه ها را دور هم جمع کند و چند ساعت فراغت را با بچه ها سپری کند و معمولاً جمعه ها اگر منزل بود، همه اقوام نزدیک که در تهران ساکن هستند در منزل ایشان جمع می شدند تا ناهار را با هم صرف کنند.»

بچه ها اجازه استفاده از نام و عنوان پدر را نداشتند

علی رغم شایعاتی که برخی به دنبال دامن زدن به آن هستند بچه های حاج قاسم هیچ کدام از نام و عنوان پدر استفاده نکردند، سلیمانی می گوید: «به لطف خدا بچه های حاج قاسم از شجاعت و دینداری برخوردار هستند، تا حد امکان اخلاق و روش زندگی پدر را دنبال کرده و با مراقبت و حساسیت پدر به دور از هرگونه حاشیه اقتصادی و اجتماعی زندگی خود را اداره کرده اند.

علی رغم اینکه دارای شغل آزاد هستند هرگز نه خودشان تمایل به استفاده از نام و عنوان پدر در کار روزمره داشتند و نه  و حاج قاسم این اجازه را می داد، چرا که برادرم معتقد بود با تلاش و درگیر شدن با مشکلات می توانند مشکلات شان را برطرف کنند و شاید تا این لحظه کسی ندیده و یا نشنیده که فرزندان ایشان از نام و موقعیت پدر استفاده‌ای داشته باشند.»

چرا از بین بچه‌های اج قاسم، دختر کوچک تر نماینده پدر شد؟

برای خیلی ها سخنوری و نگاه و تسلط خاص دختر کوچک حاج قاسم نسبت به مسائل خاورمیانه عجیب است، سهراب سلیمانی در این خصوص می گوید: «زینب خانم به لحاظ اینکه فرزند کوچک خانواده است بیشتر اوقات را با پدر سپری می کرد و خیلی از اوقات هم در مسافرت های مختلف همراه پدر بود، به همین خاطر هم دوستان حاجی، زینب خانم را کاملاً می شناختند.

در واقع زینب شجاعت و نوع برخورد پدر را با مسائل مختلف چه در منزل و چه در مأموریت ها از نزدیک می دید و همین باعث شد تا بیشتر روی پدر شناخت داشته باشد، تسلط او به زبان عربی هم به دلیل ارتباط با دوستان پدر در جبهه مقاومت است. تربیت صحیح به لطف خدا در همه بچه های حاج قاسم وجود دارد اما مقرر کردند که زینب به عنوان نماینده فرزندان موضوعات را پیگیر کند اما همه بچه ها در پیگیری امورات پدر بعد از شهادت مشارکت فعال دارند.»

احترام خاص حاج قاسم به والدین/دعای پدر برای شهادت پسر

وی در ادامه از ویژگی های اخلاقی حاج قاسم صحبت می کند: «برادرم از همان دوران نوجوانی از شجاعت و بی باکی خاصی برخوردار بود که باعث می شد از دیگر هم سن و سالهایش متمایز شود، حاجی به لحاظ حل مشکلات اقتصادی مجبور به مهاجرت به کرمان شد اما نسبت به پدر و مادر عشق می ورزید و سعی می کرد علی رغم مشغله های کار از اوضاع و احوال اقوام و پدر و مادر غافل نشود.

همیشه در اولین فرصتی که به دست می آورد به پدر و مادر سر می زد و احترام خاصی برای آنها قائل بود و معتقد بود یکی از دلائل اینکه خداوند روزی اش را خدمت به اسلام و مسلمین و مظلومان جهان قرار داده دعای پدر ومادر، لقمه حلال و دینداری آنها بوده است.

هیچ وقت ندیدم و نشنیدم که بالای حرف والدین حرفی بزند و یا خواسته آنها را که عمدتاً رسیدگی به گرفتاری مردم و افراد مراجعه کننده به آنها بود نادیده بگیرد، همیشه سعی می کرد رضایت پدر و مادر را جلب کند چرا که رضایت خدا را در رضایت آن ها می دانست، حتی بچه ها و اقوام را به احترام به پدر و مادر سفارش می کرد. ایشان همیشه دست پدر  و پای مادر را می بوسید، پدرمان خیلی دوست داشت حاجی به آرزویش که شهادت است برسد و همیشه برایش دعا می کرد که این آرزوی برادرم برآورده شود.»

داستان ساعت کوکی/ تشویق به نماز به سبک حاج قاسم

برادر این ژنرال ایرانی با اشاره به اینکه حاج قاسم به نماز اول وقت اهمیت می داد و همه را به نماز اول وقت سفارش می کرد، به خاطره ای جالب  اشاره می کند: «من سال ۵۵ از روستا به کرمان آمدم و نزد ایشان سال تحصیلی اول راهنمایی را شروع کردم و تا پایان دوره دبیرستان با حاج قاسم زندگی می کردم.

در تمام این سال ها که تحت تعلیم و تربیت ایشان و پسرخاله شهیدم احمد سلیمانی قرار گرفتم، مهم ترین سفارش حاجی انجام واجبات به خصوص نماز اول وقت از آن سن برای من بود، به خاطر همین هم یک ساعت وستن واچ برایم خرید و می گفت که ساعت را باید برای ۵ صبح کوک کنم وگرنه ساعت خراب می شود، من هم به عشق ساعت آن را کوک می کردم و برای نماز بیدار می شدم.

بعد از نماز هم باید مشغول مرور درس های روزانه می شدم، هر جمعه به دیدار اقوام که در کرمان ساکن بودن می رفتیم و صله رحم که ایشان به شدت به آن معتقد بودند انجام می گرفت. من و برادر دیگرم به همراه حاج قاسم در خیلی از عملیات های دوران دفاع مقدس حضور داشتیم و هرکدام با توجه به وظیفه محوله کار خود را انجام می دادیم و ایشان هرگز فرقی بین ما و دیگر رزمندگان قائل نمی شد.

نگاه خاص و ویژه سردار به جوان های ایرانی

حاجی هیچ وقت خود را در گروه و یا حزبی قرار نداد، خط قرمز ایشان ولایت بود و به شدت نسبت به امام خمینی (ره) و حضرت آقا تعصب داشت. عاشق و دلباخته همه مردم بود و برایش فرق نمی کرد از چه سلیقه سیاسی و رفتار اجتماعی برخوردار باشند. خود را فدای مردم می کرد و خدمت به انسان های مظلوم را عبادت می دانست، در فرصت هایی که پیش می آمد با اقشار مختلف مردم دیدار می کرد و دسترسی به ایشان برای همه راحت بود، به خصوص فرزندان شهدا که در هر حالتی خود را مکلف به خدمت به آنها می دانست.»

سهراب سلیمانی از توجه ویژه حاج قاسم به جوانان به اصطلاح نابهنجار چنین می گوید: «حاجی در ایام فاطمیه هر عصر دو ساعت قبل از روضه در بیت الزهرا حضور پیدا می کرد تا افراد مختلف بتوانند مشکلات خود را عنوان کنند، حتی مقرر شده بود در ایام فاطمیه ۹۸ افرادی که معمولاً جامعه آنها را نابهنجار می شناسند جمع کند و یک جلسه برای آنها داشته باشد.

حاجی معتقد بود اینها فرزندان ما هستند اگر به ناهنجاری کشیده شده اند شاید کوتاهی ما بوده، در ملاقات ها احترام خاصی برای جوانان قائل بود و اگر کسی مانع ملاقات آنها می شد حاج قاسم به شدت ناراحت می شد و اعتراض می کرد چون معتقد بود اینها ولی نعمت ما هستند، نباید فکر کنند که دسترسی به ما برایشان ممکن نیست. در یک کلام شجاعت و مردمی بودن ایشان الگوی خیلی از نوجوانان و جوانان ما شده بود.»

پرداخت هزینه های آب وبرق در صورت استفاده از اماکن بیت المال

حساسیت حاج قاسم به بیت المال و حق الناس موضوعی است که برادرش درباره آن چنین می گوید: «حاجی نسبت به بیت المال بسیار حساس بود، تمام تلاش خود را می کرد که خدای ناکرده مدیون بیت المال نشود، در وسایل بیت المال که در اختیار داشت به شدت سختگیر بود و هرگز یادم نمی‌آید که اجازه استفاده را به نزدیکان بدهد.

در ایام مختلف که در یکی از مکان های مربوط به سپاه بود حضور پیدا می کردیم تمامی هزینه های استفاده شده حتی هزینه های آب وبرق استفاده شده مربوط به خانواده را بلافاصله پرداخت می کرد، شاید باور این حرف ها برای مردم سنگین باشد اما خدا می داند اینهایی که می گویم عین واقعیت زندگی ایشان در استفاده از بیت المال بود.»

 خط قرمز آشکار حاج قاسم چه بود؟

وی به دو خط قرمز آشکار حاج قاسم اشاره می کند: «حاجی دو خط قرمز آشکار داشت، یک ولایتمداری و حفظ حرمت ولایت و دیگری امنیت مردم، کمک به مظلومان جهان و حفظ حرمت خانواده شهدا. حاجی عاشق شهادت بود و برای رسیدن به این آرزو ضجه می زد. خدا می داند که چقدر عاشق اربا اربا شدن بود و دوست داشت در آتش کینه دشمنان دین خدا بسوزد، اینها در دل نوشته هایش برای دوستان و فرزندانش موجود است.»

این جای خالی پُِر نمی شود…

سلیمانی از جای خالی برادرش می گوید: «هرچند امروز جسم حاج قاسم در بین ما نیست اما عشق او در دل همه مردم از بچه ۵ ساله تا افراد سالخورده زنده است، امروز مردم و مستضفین و مظلومان جهان مانند خانواده نبودش سردار را احساس می کنند چرا که او سرباز دنیای اسلام و کشورش بود، سرباز راستین ولایت بود و هنوز هم خانواده علی رغم اینکه در هر سفر از اول جنگ تحمیلی تا هنگام شهادت منتظر این خبر دردناک بودند، نبود حاج قاسم را باور نمی کنند و منتظر بازگشت او از سفر هستند.

مردم کرمان هنوز منتظر هستند تا در ایام فاطمیه با عشق به ائمه اطهار و شوق دیدار حاج قاسم در بیت الزهرا حاضرشوند، مردم شهرستان هنوز انگار منتظر هستند تا عید بیاید و حاجی را که برای زیارت قبر پدر و مادر آمده ملاقات کنند.

مطمئنم حضرت آقا شب و روز بیاد حاج قاسم هستند اما برادرم به آرزویش رسید و آن طور که خودش دوست داشت و به دست شقی ترین و کثیف ترین افراد عصر حاضر به شهادت رسید. امروز سردار در قلب مردم است، خون او نظام مقدس جمهوری اسلامی را بیمه و گروهای مقاومت را با انگیزه تر کرده است.»



منبع خبر

ناگفته‌های سبک زندگی «حاج قاسم» از زبان برادرش بیشتر بخوانید »