خاورمیانه

اکران طرح «جنگ‌پرداز!» با محوریت بیانات رهبر انقلاب در سطح شهر

اکران طرح «جنگ‌پرداز!» با محوریت بیانات رهبر انقلاب در سطح شهر


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ دفاع‌پرس، طرح «جنگ‌پرداز!» که با بیانی انتقادی نسبت به مداخله‌گری‌های خارجی طراحی شده در نقاط مختلف تهران اکران شد.

اکران طرح «جنگ‌پرداز!» با محوریت بیانات رهبر انقلاب در سطح شهر

این اثر تلاش دارد با تصویرسازی نمادین و متنی صریح، سیاست‌های جنگ‌طلبانه قدرت‌های خارجی را بازنمایی کند.

در این اکران، بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی با محوریت نقش آمریکا در جنگ و ترور منتشر شد: «رییس‌جمهور آمریکا می‌گوید در خاورمیانه مرگ و نیستی و جنگ وجود دارد؛ خب جنگ را شما راه می‌اندازید، آمریکا جنگ‌پرداز هست؛ علاوه بر ایجاد داعش و ترور، جنگ‌افروزی می‌کند. این جنگ مال آمریکاست.»

اکران طرح «جنگ‌پرداز!» با محوریت بیانات رهبر انقلاب در سطح شهر

انتهای پیام/ ۱۲۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست
اکران طرح «جنگ‌پرداز!» با محوریت بیانات رهبر انقلاب در سطح شهر

اکران طرح «جنگ‌پرداز!» با محوریت بیانات رهبر انقلاب در سطح شهر بیشتر بخوانید »

کلاه تازه اروپا از نمد آتش‌بس غزه

کلاه تازه اروپا از نمد آتش‌بس غزه


اروپا پس از دو سال رویکردی منفعل و عمدتاً بیانیه‌محور در قبال جنگ غزه، اکنون در سایه توافق آتش‌بس تلاش می‌کند با حضور در روند صلح، بازسازی و آینده سیاسی این منطقه، جایگاه آسیب‌دیده خود را ترمیم کند.

  • فلای‌تودی

به‌ گزارش مشرق، وزرای امور خارجه کشورهای اروپایی و عرب روز پنجشنبه در پاریس گردهم آمدند تا درباره توافق اخیر، سازوکارهای نظارت بر ثبات میدانی و هماهنگی برای کمک‌های فوری انسانی و بازسازی مناطق آسیب‌دیده گفت‌وگو کنند. بر اساس گزارش‌ها، مقام‌های حاضر در این نشست بر ضرورت تضمین اجرای کامل آتش‌بس، کمک‌رسانی بی‌وقفه و ایجاد ساختار موقت اداری برای اداره غزه تأکید کردند.

فرانسه پیشنهاد تشکیل یک نیروی بین‌المللی نظارتی را مطرح کرد که بتواند بر اجرای توافق و امنیت عمومی نظارت کند. وزیران خارجه آلمان، ایتالیا، اسپانیا و انگلیس نیز از مشارکت اروپا در تضمین ثبات سخن گفتند و برخی کشورها، از جمله ایتالیا، آمادگی خود را برای اعزام نیرو در صورت تصویب مأموریت از سوی شورای امنیت اعلام کردند.

این تحولات درحالی صورت می‌گیرد که در دو سال گذشته، مواضع اروپا در قبال جنگ غزه عمدتاً به صدور بیانیه‌های کلی درباره «خویشتنداری طرفین» و اعلام کمک‌های محدود انسانی خلاصه شد. در حالی‌که بمباران‌های مکرر، تلفات غیرنظامیان و تخریب گسترده زیرساخت‌ها ادامه داشت، دولت‌های اروپایی از محکومیت مستقیم اقدامات رژیم صهیونیستی خودداری و بیشتر نقش ناظر منفعل را ایفا کردند. واکنش‌ها غالباً شکلی اداری و محتاطانه داشت و حتی در سطح اتحادیه اروپا، توافقی برای اتخاذ موضع مشترک در حمایت از غیرنظامیان به‌دست نیامد.

با شدت گرفتن بحران انسانی در غزه و افزایش فشار افکار عمومی در داخل اروپا، لحن رهبران این قاره به‌تدریج از مواضع خنثی و محتاطانه به اظهاراتی صریح‌تر درباره ضرورت پایان جنگ تغییر یافت. موج گسترده تظاهرات مردمی در شهرهای بزرگ از لندن تا مادرید، گزارش‌های نهادهای حقوق بشری و انتقاد رسانه‌های اروپایی از تداوم سکوت دولت‌ها، زمینه‌ای فراهم کرد تا برخی مقام‌ها ناچار به بازنگری در مواضع خود شوند.

در همین فضا، امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، در آستانه نشست پاریس تصریح کرد که هدف این نشست «تثبیت صلح و بازسازی اعتماد» است و اروپا باید در تحقق این اهداف سهم واقعی و مسئولانه‌ای برعهده گیرد. در این نشست، سه محور اصلی دنبال شد: تضمین اجرای آتش‌بس، هماهنگی کمک‌های بشردوستانه و بررسی ترتیبات حکمرانی در مرحله پس از جنگ. فرانسه و چند کشور اروپایی پیشنهاد ایجاد چارچوبی برای بازسازی و نظارت بر امنیت غزه را ارائه کردند تا از فروپاشی کامل خدمات عمومی جلوگیری شود. هم‌زمان، درباره بازگشت تدریجی تشکیلات خودگردان فلسطین به اداره منطقه نیز بحث شد.

با این حال، منتقدان اروپایی می‌گویند چنین طرح‌هایی در عمل بیش از آنکه ابتکار مستقلی از سوی اروپا باشد، ادامه طرح‌هایی است که پیش‌تر در چارچوب برنامه آمریکا برای دوران پس از جنگ مطرح شده است. اندیشکده کارنگی اروپا در ارزیابی خود آورده است که جنگ غزه، اعتبار دیپلماتیک اتحادیه اروپا را تضعیف و این اتحادیه را از یک «بازیگر فعال» به «پرداخت‌کننده هزینه‌ها» در خاورمیانه تبدیل کرده است. این دیدگاه در گزارش سازمان بین‌المللی بحران نیز بازتاب یافته و آمده است: «کلمات کافی نیستند؛ اروپا باید از موضع‌گیری‌های کلی عبور کرده و در تضمین آتش‌بس و حمایت انسانی اقدامات ملموس انجام دهد.»

اروپایی‌ها در نشست پاریس بر تعهد خود برای ادامه کمک‌های انسانی تأکید کردند، اما تحلیلگران تاکید دارند که بدون فشار مؤثر بر رژیم صهیونیستی برای توقف اقدامات غیرقانونی، نقش اروپا در حد «تأمین مالی بدون نفوذ سیاسی» باقی خواهد ماند. اندیشکده چتم‌هاوس در یادداشتی نوشت: «اروپا نمی‌تواند نقش خود را صرفاً در حمایت اقتصادی تعریف کند؛ بدون ایجاد مسیر سیاسی قابل اعتماد که به حقوق فلسطینیان رسمیت ببخشد، هیچ روند بازسازی‌ای پایدار نخواهد بود.»

گزارش‌های میدانی حاکیست که شرایط غزه همچنان شکننده و ناپایدار است. هرچند اجرای آتش‌بس به‌طور رسمی آغاز شده، اما گزارش‌های اولیه از مناطق جنوبی غزه حاکی از آن است که نیروهای رژیم صهیونیستی در چند محور اقدام به نقض محدود توافق کرده‌ و در برخی مناطق نیز پرواز پهپادها و یگان‌های زرهی همچنان ادامه دارد. منابع محلی از تأخیر در ورود کاروان‌های امدادی، محدودیت عبور سوخت و ادامه حضور نظامی در اطراف گذرگاه‌های حیاتی خبر می‌دهند؛ امری که نگرانی‌ها درباره پایداری توافق را افزایش داده است.

گروه‌های مقاومت فلسطینی اعلام کرده‌اند که حفظ آرامش، مشروط به پایبندی کامل رژیم صهیونیستی به مفاد توافق و رفع کامل محاصره غزه است. آن‌ها تاکید دارند که هرگونه تأخیر در بازگشایی گذرگاه‌ها، جلوگیری از ورود کمک‌های انسانی یا ادامه حضور نظامیان صهیونیست در مرزها به‌منزله نقض آتش‌بس تلقی خواهد شد.

کارشناسان ناظر در منطقه نیز معتقدند که شکنندگی وضعیت کنونی، نه تنها ناشی از بی‌اعتمادی میان طرف‌ها، بلکه حاصل خلأ سیاسی گسترده‌ای است که هنوز سازوکار مشخصی برای تضمین آتش‌بس و نظارت میدانی بر آن ایجاد نشده است.

جرمی کوربین، رهبر پیشین حزب کارگر، در بیانیه‌ای اعلام کرد: «بیش از هفتصد روز کشتار و قحطی و مصونیت اسرائیل، یکی از بزرگ‌ترین جنایات زمان ما را رقم زد. این آتش‌بس باید آغازی برای پایان محاصره و خروج کامل نیروهای اشغالگر باشد. ما شادی کودکان غزه را می‌بینیم، اما فراموش نمی‌کنیم خنده هزاران کودکی را که دیگر زنده نیستند.» او با بیان اینکه «آتش‌بس فقط آغاز راه است» افزود: «مبارزه علیه آپارتاید و پاکسازی قومی ادامه دارد و تا زمانی که فلسطین آزاد نشود، جهان روی آرامش نخواهد دید.»

در مجموع، نشست پاریس را می‌توان تلاشی برای ورود اروپا به مرحله اجرایی صلح پس از دو سال انفعال و سکوت دانست. با این حال، میزان موفقیت آن به توان اتحادیه در ترجمه وعده‌ها به اقدام عملی بستگی دارد. اگر اروپا بخواهد سهم‌خواهی‌اش از آتش‌بس به نقش‌آفرینی واقعی بدل شود، باید به‌جای تکیه بر بیانیه‌های کلی، بر مسئولیت تاریخی و اخلاقی خود در قبال مردم غزه تمرکز کند و با اتخاذ تصمیمات ملموس در زمینه رفع محاصره، بازسازی و حمایت از حقوق ملت فلسطین، نشان دهد که صلح برای اروپا نه یک شعار سیاسی، بلکه ضرورتی انسانی و آزمونی برای اعتبار جهانی این قاره است.

منبع: ایرنا

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

کلاه تازه اروپا از نمد آتش‌بس غزه

کلاه تازه اروپا از نمد آتش‌بس غزه بیشتر بخوانید »

حادثه منچستر یا کاروان الصمود/ تردیدها درباره یک همزمانی معنادار

حادثه منچستر یا کاروان الصمود/ تردیدها درباره یک همزمانی معنادار


یورش رژیم صهیونیستی به کاروان جهانی «الصمود» همزمان با خبر حمله به کنیسه‌ای در شهر منچستر انگلیس و موج واکنش‌های بین‌المللی به این حادثه، گمانه‌هایی را درباره همزمانی این دو رویداد ایجاد کرد

  • فلای‌تودی

به گزارش مجاهدت از مشرق، صبح امروز (پنجشنبه ۱۰ مهرماه ۱۴۰۴)، نیروی دریایی رژیم صهیونیستی بیش از ۴۰ قایق حامل فعالان بین‌المللی را که تحت عنوان «کاروان جهانی الصمود» در مسیر انتقال کمک‌های بشردوستانه به نوار غزه بودند، در آب‌های بین‌المللی رهگیری و متوقف کرد. در این ناوگان صدها فعال سیاسی، اجتماعی و حقوق بشری از کشورهای مختلف حضور داشتند و برخی از چهره‌های شناخته‌شده بین‌المللی مانند گرتا تونبرگ نیز در میان سرنشینان گزارش شده‌اند.

بر اساس گزارش رسانه‌های بین‌المللی، نیروهای اسرائیلی با استفاده از آب‌پاش‌های فشار قوی، نارنجک‌های صوتی و حتی ورود به قایق‌ها، بخشی از کشتی‌ها را توقیف و سرنشینان را به بندر اشدود منتقل کردند. این اقدام موجی از محکومیت‌های بین‌المللی را در پی داشت. فلسطین آن را راهزنی دریایی و نقض آشکار قوانین بین‌المللی توصیف کرد. ترکیه، کویت، اسپانیا و چند کشور دیگر با صدور بیانیه‌هایی جداگانه به‌ شدت به این موضوع اعتراض کردند. اتحادیه اروپا نیز از اسرائیل خواست فوراً فعالان بازداشت‌ شده را آزاد کند. در آمریکای لاتین، کلمبیا اعلام کرد که دیپلمات‌های اسرائیلی را اخراج می‌کند. همزمان تظاهرات گسترده در شهرهایی چون استانبول، مادرید، رم و بوئنوس‌آیرس علیه اقدام اسرائیل برگزار شد.

اما درست در همین روز و همزمان با انتشار اخبار مربوط به کاروان الصمود، خبر دیگری در رسانه‌های انگلیس بازتاب یافت که به‌ سرعت در صدر اخبار داخلی این کشور قرار گرفت؛ حمله مسلحانه به کنیسه‌ای در منچستر. پلیس انگلیس اعلام کرد که مهاجم ابتدا با خودرو به سمت جمعیت حرکت کرد و سپس با چاقو به حاضران حمله برد. در این حادثه دست‌کم دو نفر کشته و چندین تن زخمی شدند. مظنون توسط نیروهای پلیس مسلح هدف گلوله قرار گرفت و کشته شد.

این حادثه بلافاصله به‌عنوان «اقدام تروریستی» طبقه‌بندی شد و واکنش‌های سریع مقام‌های انگلیس را به‌دنبال داشت. کی‌یر استارمر نخست‌وزیر انگلیس سفر کاری خود را نیمه‌کاره رها کرد و به لندن بازگشت تا جلسه اضطراری امنیتی برگزار کند. چارلز سوم پادشاه انگلیس با صدور بیانیه‌ای ابراز تأثر کرد و رهبران احزاب اصلی انگلیس نیز حمله را محکوم کردند. پلیس انگلیس دستور داد تدابیر امنیتی در اطراف کنیسه‌ها و مراکز یهودی سراسر کشور تشدید شود.

فراتر از مرزهای انگلیس، رهبران و مقام‌های ارشد اروپایی نیز به این حادثه واکنش نشان داده و آن را محکوم کردند. هرچند یورش اسرائیل به کاروان جهانی الصمود هم بازتابی بین‌المللی پیدا کرد و موجی از محکومیت‌ها را در سراسر جهان برانگیخت، اما حادثه منچستر بخش عمده فضای رسانه‌ای در انگلیس و بخشی از اروپا را به خود اختصاص داد. رسانه‌های انگلیسی تقریباً همگی حمله به کنیسه را در صدر قرار دادند، در حالی که موضوع کاروان الصمود بیشتر در بخش‌های بین‌الملل بازتاب یافت.

این همزمانی، پرسش‌هایی جدی را در سطح تحلیلگران و فعالان حقوق بشری ایجاد کرده است. برخی بر این باورند که حتی اگر حادثه منچستر کاملاً مستقل از تحولات خاورمیانه باشد، برجسته‌سازی آن در رسانه‌های غربی به‌طور مستقیم نگاه‌ها را از اقدام رژیم اسرائیل در نقض قوانین بین‌المللی و سرکوب فعالان صلح منحرف کرده است.

برخی نیز پا را فراتر گذاشته و این همزمانی را با تردید نگاه می‌کنند؛ به‌ویژه آنکه رژیم صهیونیستی در ماه‌های اخیر با بحران مشروعیت جهانی و افزایش اعتراضات مدنی علیه جنگ در غزه مواجه است. به باور این دسته از ناظران، هر رویداد امنیتی در اروپا می‌تواند به‌طور ناخواسته یا هدایت‌شده به «سوپاپ اطمینان رسانه‌ای» تبدیل شود تا فشارها بر اسرائیل کاهش یابد.

در سطح جهانی، بازتاب این دو رویداد شکلی دوگانه به خود گرفت؛ خبرگزاری‌های بین‌المللی مانند رویترز، آسوشیتدپرس و نسخه جهانی گاردین بیشتر بر کاروان الصمود تمرکز داشتند، در حالی که رسانه‌های انگلیس و بخشی از اروپا حادثه منچستر را در اولویت قرار دادند. همین تفاوت در برجسته‌سازی خبری، پرسش‌ها درباره احتمال «انحراف افکار عمومی» را پررنگ‌تر کرده است.

در نهایت، پرسش اصلی همچنان باقی است که آیا حادثه منچستر صرفاً یک رویداد تروریستی داخلی بود که به‌طور تصادفی در همان روز رخ داد و نگاه‌ها را به خود جلب کرد، یا باید آن را بخشی از روندی گسترده‌تر دانست که در آن اولویت‌بندی رسانه‌ای و برجسته‌سازی انتخابی رویدادها، مسیر توجه افکار عمومی جهانی را تغییر می‌دهد؟

این پرسش زمانی جدی‌تر می‌شود که دیده می‌شود رسانه‌های جریان اصلی در انگلیس تقریباً تمام ظرفیت خبری خود را به پوشش حادثه منچستر اختصاص دادند، در حالی که یورش رژیم صهیونیستی به کاروان الصمود که ابعادی کاملاً بین‌المللی داشت و نقض آشکار حقوق دریانوردی و قوانین بشردوستانه محسوب می‌شود، به حاشیه رانده شد.

چنین همزمانی و تفاوت در پوشش، گمانه‌زنی‌ها درباره بهره‌برداری احتمالی از یک حادثه داخلی برای انحراف نگاه‌ها از بحران اصلی در غزه را تقویت می‌کند. به بیان دیگر، حتی اگر حادثه منچستر ریشه‌ای کاملاً مستقل داشته باشد، برجسته‌سازی آن در رسانه‌ها به شکلی عمل کرده که فشار افکار عمومی بر رژیم صهیونیستی کاهش یابد و روایت مسلط، از نقض حقوق بشر در غزه به موضوع امنیت داخلی انگلیس تغییر جهت دهد.

این همان جایی است که بحث درباره «تصادف» یا «سازمان‌یافتگی» مطرح می‌شود و باعث تردیدها در مورد ماهیت واقعی همزمانی این دو رویداد و نحوه بهره‌برداری رسانه‌ای از آن می‌شود؛ تردیدهایی که برای بسیاری از ناظران و تحلیلگران صرفاً یک پرسش جانبی نیست، بلکه به قلب مناقشه درباره نحوه شکل‌گیری افکار عمومی و مدیریت جریان خبر بازمی‌گردد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حادثه منچستر یا کاروان الصمود/ تردیدها درباره یک همزمانی معنادار

حادثه منچستر یا کاروان الصمود/ تردیدها درباره یک همزمانی معنادار بیشتر بخوانید »

ایران؛ ققنوسی که از خاکستر جنگ برمی‌خیزد

ایران؛ ققنوسی که از خاکستر جنگ برمی‌خیزد


گروه بین‌الملل دفاع‌پرس: جنگ ایران و رژیم بعث عراق، صرفاً یک نبرد نظامی نبود، بلکه فصلی شکوهمند در تاریخ خاورمیانه بود که با خون و ایثار، فرهنگ نوینی از مقاومت و بصیرت را در این خاک کهن حک کرد. «هادی جلو ماری»، رئیس مرکز تصمیم‌گیری سیاسی در بغداد، این درگیری را میراثی فکری و نظامی می‌داند که ریشه‌های بسیاری از تحولات بعدی منطقه را در خود نهفته دارد.

از منظر ایران، این جنگ روایتی از تجاوز بی‌رحمانه رژیم بعثی صدام به سرزمین پاک ایران، با حمایت قدرت‌های غربی و کشور‌های عربی خلیج فارس هست که در خیال خام خود، قصد داشتند شعله‌های انقلاب اسلامی را خاموش کنند. با این حال، آنچه از این خاکستر برخاست، نه شکست، بلکه ققنوسی از اراده و ایمان بود. ایران نه تنها در برابر این یورش ایستادگی کرد، بلکه با عزمی پولادین، نفوذ خود را در خاورمیانه گستراند و امروز، همچون ستونی استوار، آینده منطقه را رقم می‌زند.

این نبرد هشت‌ساله (۱۳۵۹-۱۳۶۷)، خاورمیانه را در امتداد شکاف‌های فرقه‌ای دوپاره کرد: عراق تحت رهبری رژیم بعث صدام در برابر ایران انقلابی قرار گرفت. رژیم بعث، با حمایت مالی و نظامی کشور‌های حاشیه خلیج فارس، که از گسترش پیام انقلاب اسلامی به خاکشان هراس داشتند، به ایران تاخت تا جلوی نفوذ این ایدئولوژی را بگیرد. میلیارد‌ها دلار وام از کویت و دیگر کشور‌های عربی، ماشین جنگی صدام را تغذیه کرد.

اما این توطئه، نه تنها به شکست انجامید، بلکه پیامد‌هایی فراتر از مرز‌های دو کشور به جا گذاشت. حمله عراق به کویت در ۱۳۶۹، که ریشه در بدهی‌های جنگ با ایران داشت، به دخالت نظامی آمریکا در ۱۹۷۰، تحریم‌های فلج‌کننده سازمان ملل و سرانجام سرنگونی صدام در سال ۱۳۸۲ منجر شد. این زنجیره حوادث به خوبی نشان داد که تجاوز به ایران، نه تنها رژیم بعث را به ورطه نابودی کشاند، بلکه توازن قدرت در منطقه را به سود تهران دگرگون کرد.

در این میان، روایت‌های انسانی از جنگ، لایه‌ای عمیق به این حماسه می‌افزاید. «علوی کاظم» کشیش، شاعر و نویسنده ۵۸ ساله از کربلا، که پنج سال در خط مقدم جنگید، جنگ را «کثافت» و «پروژه‌ای برای تحقیر انسانیت» خواند. وی در اثری ادبی با عنوان «قلب مادران، غذای لذیذ جنگ هست»، لحظه‌ای از سال ۱۳۶۶ در ایستگاه اتوبوسی در میسان را به تصویر می‌کشد: مادری با چهره‌ای شکسته و اشک‌هایی خشک‌شده بر گونه، با صدایی لرزان می‌پرسد: «پسر من کریم را ندیدی؟» کشیش، که در آن زن، سایه مادر خویش را می‌بیند، روی برمی‌گرداند تا اشک‌هایش سرریز نشود. وی حتی پس از دهه‌ها، هنوز با کابوس صدا‌های انفجار و ناله زخمی‌ها از خواب می‌پرد. این روایت‌ها، یادآور رنج عمیقی هست که جنگ بر پیکر مردم هر دو کشور تحمیل کرد.

جنگ تحمیلی، با همه مصائبش، میراثی از پیروزی و سربلندی برای ایران به جا گذاشت. آنچه دشمنان انقلاب قصد نابودی‌اش را داشتند، نه تنها با سربلندی نجات یافت، بلکه به قدرتی منطقه‌ای بدل شد. این نبرد، درس عبرتی برای متجاوزان و گویای آن هست که ایران، چون کوهی استوار، در برابر طوفان‌ها می‌ایستد و با عزت آینده را می‌سازد. امروز، در حالی که عراق هنوز زخم‌های گذشته را التیام می‌بخشد، ایران با اقتدار، پرچم عدالت و مقاومت را در خاورمیانه برافراشته هست. 

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

ایران؛ ققنوسی که از خاکستر جنگ برمی‌خیزد

ایران؛ ققنوسی که از خاکستر جنگ برمی‌خیزد بیشتر بخوانید »