خبر خوب

امام محله‌ای که بیکاری و اعتیاد را از مسکن مهر قزوین فراری داد+تصاویر

امام محله‌ای که بیکاری و اعتیاد را از مسکن مهر قزوین فراری داد+تصاویر


خبرگزاری فارس ـ گروه مسجد و هیأت ـ امیرحسین کسائی: شهرک‌های مسکن مهر در مناطق مختلف کشور این روزها میزبان افرادی است که با کلی قسط و وام صاحب‌خانه شده‌اند و یا کارکنان نهادها و سازمان‌هایی که به صورت تعاونی خانه‌ای به دست آورده‌اند و با مشکلات مختلفی دست و پنجه نرم می‌کنند. در حواشی شهر قزوین شهرک مهرگان با ۸ هزار خانواده و ۲۴ هزار نفر جمعیت وجود دارد که از ۳ مسجد درون خود برخوردار است.


شهرک مسکن مهر مهرگان در استان قزوین

طلبه‌ای که امام محله مسکن‌مهری‌هاست

امام جماعت یکی از این مساجد به نام حجت‌الاسلام سیدمجتبی علی‌اکبری به عنوان امام محله فعال است و تلاش کرده تا با بهره‌گیری از توان مردم و ساکنان این شهرک برای رفع مشکلات مختلف آنان قدمی بردارد. او می‌گوید: «ساکنان این شهرک غالباً مهاجرند و دارای زبان‌های مختلف. ۹۰ درصد ساکنان، کارگر و از اقشار مستضعف هستند که با تلاش و قرض و وام توانستند بعد از سال‌ها صاحب خانه شوند.»


حجت‌الاسلام سیدمجتبی علی‌اکبری امام محله مسکن مهر مهرگان قزوین

شناسایی اهالی محله به صورت خانه به خانه 

شهرک مهرگان، ۸ سالی است که تاسیس شده و ۳ سال است که تمام ظرفیت خانه‌های آن پر شده است. حجت‌الاسلام علی‌اکبری از همان روزهای نخست در این شهرک و مسجد موسی بن جعفر(ع) مستقر شده. او می‌گوید: «در شهرک‌های مسکن مهر مکان فرهنگی نداریم و تنها مساجد هستند. مسجد ما ابتدا نیمه‌کاره بود و به محض اسکان در شهرک، تلاش کردم تا خانه به خانه سراغ سکنه بروم و اطلاعات لازم را در خصوص آنان کسب کنم.»


مسجد امام موسی بن جعفر علیه‌السلام مسکن مهر قزوین

شهرک مهرگان، علاوه بر مردم عادی، سکنه‌ای از مددجویان کمیته امداد امام خمینی(ره) و کارکنان نهادهای مختلف هم دارد. این طلبه می‌گوید: «علاوه بر اطلاعات ساکنان، ظرفیت‌های محله مانند پارک، مقبره شهدای گمنام، خانواده‌های شهید و … هم شناسایی شدند تا به وسیله این فضاها و ظرفیت‌ها بتوانیم برنامه‌های فرهنگی را اجرایی کنیم.»

اجرای ۳۰ برنامه با محوریت مسجد

این امام محله با محوریت مسجد ۳۰ فعالیت برای خدمات‌رسانی به مردم تعریف کرده است. او می‌گوید: «حوزه‌های اعتیاد، محیط زیست، خانواده، فرزندآوری، ورزش، کهنسالان، بهداشت و سلامت، جهیزیه، عقد، اشتغال و … از کارویژه‌های حول مسجد است که برای هرکدام، کارگروهی تشکیل شده است. در کارگروه اشتغال با ظرفیت همسایگی شهرک با شهرک‌های صنعتی اطراف، برای اشتغال خانواده‌ها برنامه‌ریزی کردیم. یکی از این ظرفیت‌ها مونتاژ لامپ برای یکی از این شهرک‌های صنعتی است که هرماه یک تریلی اجزای لامپ در مسجد خالی می‌شود و هر خانواده بخشی را دست می‌گیرد و در خانه با اعضای خانواده مونتاژ می‌کنند، تحویل می‌دهند و درآمدی کسب می‌کنند. کارگاه دیگری در حوزه پَر بوقلمون ایجاد کردیم که هم‌اکنون ۴۰ خانواده در این حوزه مشغول هستند و این پرها را برای خز لباس و … جداسازی می‌کنند.»

 

کارگاه جداسازی پر

اشتغال‌زایی برای ۲۳۰ نفر 

حجت‌الاسلام علی‌اکبری در مجموع توانسته برای ۲۳۰ نفر به صورت مستقیم و غیرمستقیم در حوزه‌ها و مشاغل مختلف اشتغال‌زایی کند. او می‌گوید: «خانه‌های مسکن مهر برای آب مصرفی خود مخزن دارند تا آب را به طبقات بالایی منتقل کند. این مخزن‌ها هر سه ماه باید لجن‌زدایی شود که ۷ جوان توسط مسجد این کار را فرا گرفتند و ابزارهای لازم را خریداری کردند و الان در سطح شهرک، مشغول به کار هستند. مبل‌شویی سیار هم یکی دیگر از مشاغل است که در مسکن مهر‌ها به دلیل بلندمرتبگی، رواج دارد و ۴ جوان شهرک با محوریت مسجد، مهارت و ابزار لازم برای این امر را فراگرفتند و مشغول به کار هستند.»

 

مبل‌شویی منازل ساکنان مسکن مهر توسط جوانان مسجدی

تهیه هزینه درمان نیازمندان از محل تفکیک زباله‌ها

یکی دیگر از محورهای کار مسجد در حوزه محیط زیست است. این امام محله در سطح شهرک فراخوانی داده تا خانواده‌ها ضمن تفکیک زباله‌های تر و خشک خود، زباله‌های خشک را به مسجد تحویل دهند. او می‌گوید: «افرادی به در منازل مردم می‌روند و زباله‌های خشک را تحویل می‌گیرند که با این رویه، ماهانه حدود ۷ میلیون تومان برای مسجد درآمد ایجاد می‌شود. از این محل هزینه درمان ۱۶۰ نفر نیازمند را در طول سال تقبل کرده‌ایم تا رایگان درمان شوند. با این کار علاوه بر کمک به محیط زیست، خانواده‌ها هم در این کار خیر مشارکت دارند. علاوه بر این قرعه‌کشی میان خانواده‌های شرکت کننده صورت می‌گیرد و هرماه به یک خانواده ۵۰۰ هزار تومان هدیه داده می‌شود.»


زباله‌های خشک جمع‌آوری شده از ساکنان مسکن مهر مهرگان

طرحی که ۱۵ خانواده را بچه‌دار کرد

با توجه به فرامین و توصیه‌های مقام معظم رهبری به ازدیاد نسل و فرزندآوری، این مسجد برای کمک به خانواده‌ها در این زمینه طرح‌های تشویقی دارد. علی‌اکبری می‌گوید: «هر خانواده نیازمندی در شهرک که فرزند بیاورد، تمام هزینه‌های درمانی، آزمایشگاهی و بیمارستانی‌اش را پرداخت می‌کنیم. علاوه بر اینکه تا ۴ ماه پوشک بچه را هم تأمین می‌کنیم. با این طرح الحمدلله ۱۵ خانواده ترغیب شدند و بچه‌دار شدند.»


جزییات طرح تفکیک زباله در شهرک مهرگان

طرحی برای درمان اعتیاد در شهرک

اعتیاد هم یکی از آسیب‌های اجتماعی رایج در این شهرک مسکن مهر است که این امام محله برای رفع آن اقدام کرده است. او می‌گوید: «رایزنی‌هایی با دادستانی داشتیم تا معتادانی که ما معرفی کنیم، به صورت رایگان به کمپ معرفی کنند. با کمیته امداد امام خمینی(ره) هم هماهنگ کردیم تا افرادی که به کمپ می‌روند، تا ۶ ماه به خانواده‌های آنان کمک هزینه زندگی به مبلغ ۶۰۰ هزار تومان پرداخت شود. هر ماه هم مسجد بسته‌های غذایی و معیشتی به این خانواده‌ها ارائه می‌کند تا در مدت نبود سرپرست خانوار مشکلی نداشته باشند. برای فرزندان و همسران این افراد نیز کلاس‌های تربیتی و آموزشی در فضای مسجد برگزار می‌کنیم. در کلاس‌های مهارت زندگی ما اساتیدی همچون حجج‌اسلام دهنوی و تراشیون حضور پیدا می‌کنند.»


برگزاری کلاس‌های تربیتی و درسی برای نوجوانان شهرک در مسجد

تهیه ماهانه ۱۵۰ بسته غذایی برای نیازمندان

این مسجد ماهیانه ۱۵۰ بسته غذایی به صورت مرتب میان نیازمندان ساکن در شهرک توزیع می‌کند. علاوه بر این در حوزه دارو و درمان نیز کمک‌رسان این نیازمندان است. علی‌اکبری می‌گوید: «در دوره شیوع کرونا نیز از اوایل اسفندماه ۹۸ وارد عرصه شدیم و ضمن رایزنی با خیرین، ۲۰ توپ پارچه تترون خریداری کردیم تا ماسک برای ساکنان شهرک تهیه کنیم. روزانه بانوان در مسجد از صبح تا غروب به دوخت ماسک می‌پرداختند که در مجموع ۱۲۰ هزار ماسک پارچه‌ای قابل شست‌وشو تهیه و میان اهالی توزیع کردیم که در شرایط سخت اولیه مواجه به کرونا بسیار مثمرثمر بود.»


بسته‌های ارزاق و غذایی تهیه شده برای نیازمندان

تمام این اقدامات و کمک‌رسانی‌ها با همت یک طلبه و پشتیبانی هیأت امنا، کانون مسجد و پایگاه بسیج رقم خورده است که نشان می‌دهد اگر تمام ارکان یک مسجد، هماهنگ و همراه یکدیگر فعالیت کنند، می‌توانند کارهای بسیاری خوبی در سطح محله انجام دهند و مشکلات مبتلابه مردم را برطرف کنند.

 

 

طبخ غذای گرم در ۱۱۰ دیگ برای ۱۴۰۰۰‌ نیازمندان

انتهای پیام/





منبع خبر

امام محله‌ای که بیکاری و اعتیاد را از مسکن مهر قزوین فراری داد+تصاویر بیشتر بخوانید »

بازگشت به تولید واحد خوراک دام و طیور پس از ۱۲ سال/ ماهانه هزارتن خوراک تولید می‌شود

بازگشت به تولید واحد خوراک دام و طیور پس از ۱۲ سال/ ماهانه هزارتن خوراک تولید می‌شود


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرگزاری فارس از ایلام، واحد تولیدی خوراک دام، طیور و آبزیان دره‌شهر یکی از واحدهایی بود که از سال ۸۷ استارت آن زده شد و به دلایل متعددی از جمله سرمایه در گردش و  بدهی، به مدت ۱۲ سال متوقف شد و امروز این واحد تولیدی با حمایت اداره کل صمت به چرخه تولید بازگشته است و توانسته برای ۱۲ نفر اشتغال پایدار ایجاد کند؛ اشتغالی که مبتنی بر بومی سازی جوانان منطقه بوده است.

صنعت خوراک دام، طیور و آبزیان با ظرفیت اسمی ۲۳ میلیون تن تولید سالیانه می‌تواند در ارتقای تولید، اشتغال و ارزآوری نقش به سزایی داشته باشد؛ در حالی که به گفته‌ی کارشناسان، اکنون این صنعت با ۱۰ میلیون تن ظرفیت، یعنی ۵۰ درصد توان خود، کار می‌کند. 

طبق آمارها، نیاز سالیانه کشور به انواع خوراک دام، طیور و آبزیان ۱۹ میلیون تن است؛ سال گذشته ۹میلیون و ۸۹۶ هزار تن انواع خوراک در کشور تولید شده است؛ از این میزان ۵ میلیون و ۶۴۵ هزار تن خوراک دام، سه میلیون و ۹۶۰ هزار تن خوراک طیور و ۲۹۱ هزار تن خوراک آبزیان بود. 

صنعت خوراک دام، طیور و آبزیان کشور دارای ۷۰ سال قدمت است، اکنون ۶۴۵ واحد تولیدی در این زمینه فعالیت دارند و این صنعت توانسته است برای ۳۹۹ دامپزشک، ۴۹۲ متخصص تغذیه دام، دامپروری و علوم دامی، یک هزار و ۱۰۰ تکنسین فنی و ۱۲ هزار کارگر به طور مستقیم شغل ایجاد کند که ۸۹ درصد شاغلان را مردان و ۱۱ درصد را بانوان تشکیل می‌دهند.

 

اشتغالزایی برای ۱۲ نفر

احتشام هاشمی مدیرعامل واحد تولیدی خوراک دام، طیور و آبزیان دره‌شهر گفت: این واحد تولیدی در ماه هزار تن تولید دارد و توانسته برای حدود ۱۲ نفر به صورت مستقیم اشتغالزایی ایجاد کند. 

وی افزود: صادرات این واحد تولیدی به استان ایلام و سایر استان‌های همجوار صورت می‌گیرد و توانسته رونق بخشی خوبی را فراهم کند.

مدیر عامل این واحد تولیدی تصریح کرد: عدم آشنایی دام داران با موضوع خوراک دام یکی از دغدغه‌های اساسی این حوزه است که می‌بایست آموزش لازم در این خصوص توسط مسوولین ذی‌ربط و به خصوص صدا و سیما صورت پذیرد و خروج دام از محل پرورش و اسکان به طبیعت برای تغذیه  ضمن صدمه به منابع طبیعی و از بین بردن آن نتیجه‌ای جز ضرر و زیان برای آنان ندارد.

هاشمی ادامه داد: دو برنامه در دست اقدام داریم؛ تهیه و نصب دستگاهی اتوماتیک برای کیسه گیری بوده که با هزینه‌ای بالغ بر یک میلیارد ریال در حال نصب و راه‌ اندازی است و همچنین صنایع تبدیلی در همین راستا یک نقطه مثبت است و برای خرید شیر دامداران بدون واسطه توسط کارخانه تولید و دیگر مشتقات آن صورت پذیرد.

وی افزود: تولید نهاده دامی کنسانتره به صورت تهاتر با شیر تولید شده دامداران معاوضه شده و در چرخه دیگر غذایی ضمن اشتغالزایی مجدد تولیدات لبنی هم برای شهروندان شهرستان و استان مهیا شود.

 

احیا و راه اندازی مجدد کارخانه

پویا هواسی رئیس سازمان صمت دره‌شهر گفت: این واحد تولیدی سال‌ها راکد بود که به دنبال در میان گذاشتن مشکلات با اداره صمت مهر سال ۹۹ راه اندازی و مجددا فعالیت خود را آغاز کرد.

وی ادامه داد: این واحد تولیدی از سیستم سنتی به صنعتی تبدیل شده و این خود نقش مهمی در رونق بخشی این واحد تولیدی را دارد.

 

ثمر بخش بودن جلسات ستاد اقتصاد مقاومتی

کیانوش محمدنژاد فرماندار دره‌شهر نیز بیان کرد: برگزاری جلسات ستاد اقتصاد مقاومتی ثمرات بسیار زیادی برای رونق‌بخشی به حوزه تولید و اشتغال استان داشته که منجر به احیای تعداد زیادی از واحدهای تولیدی و صنعتی راکد و نیمه تعطیل استان شده است.

وی افزود: واحد تولید خوراک دام و طیور دره‌شهر در نتیجه مصوبات ستاد اقتصاد مقاومتی استان به چرخه فعالیت بازگشته است.

فرماندار دره‌شهر یادآور شد: بدهی این مجموعه به بانک ملت تعیین تکلیف شده و از طریق بانک توسعه و تعاون بخشی از سرمایه در گردش نیز تامین شده و هم اکنون در مدار تولید قرار گرفته است.

 

80 درصد خوراک مورد نیاز دام و طیور از محل واردات تامین می‌شود

سهرابیان یکی از کارشناسان اقتصاد می‌گوید: در حال حاضر ۸۰ درصد از خوراک مورد نیاز دام و طیور کشور از محل واردات تامین می‌شود و در مورد ۲۰ درصد باقیمانده نیز مشکلاتی وجود دارد که یکی از بازارهایی که می‌تواند با نظارت بر تامین این خوراک نقش مهمی در تعادل بخشی در بازار ایجاد کند، بورس کالا است.

۸۰ درصد از خوراک مورد نیاز دام و طیور کشور از محل واردات تامین می‌شود؛ یکی از بازارهایی که می‌تواند با نظارت بر تامین این خوراک نقش مهمی در تعادل بخشی در بازار ایجاد کند، بورس کالا است.

 

وی یادآور شد: بررسی وضعیت بازار محصولات دام و طیور نشان می‌دهد یکی از چالش‌های مهم این صنعت یعنی تامین به موقع خوراک مورد ‌نیاز را می‌توان از کانال بورس کالا مرتفع کرد.

این کارشناس اقتصاد تصریح کرد: این در شرایطی است که در حال حاضر یکی از کانال‌های اصلی تامین خوراک، واردات آن بوده که با چالش‌های متعددی روبه‌رو است.

لزوم توجه مسوولین به واحدهای تولیدی فعال

مهری الوار یکی از کارگران این واحد تولیدی نیز گفت: این واحدهای تولیدی احیا می‌شوند که حمایت شوند نه اینکه یک مدت فعال باشند و بعد به حال خود رها شوند و تکلیف ما کارگران سرگردانی باشد.

وی اظهار کرد: با حمایت سازمان صمت امروز این واحد تولیدی در مدار حرکت است امید است پیگیری‌ها برای فعال سازی بهتر این واحد تولیدی بیش از پیش صورت گیرد.

جعفری یکی از شهروندان دره‌شهری نیز بیان کرد: این واحد تولیدی سالیان سال بود که در خواب عمیقی فرورفته بود و خوشبختانه با پیگیری‌های متعدد مسوولین امروز به سرانجام رسید.

وی گفت: در این واحد ده‌ها جوان بومی تحصیلکرده مشغول کار هستند که بایستی همتی مضاعف از جانب دستگاه‌های ارشد برای رونق بخشی بیشتر این واحد تولیدی خوراک دام و طیور صورت پذیرد.

حال باید گفت حدود ۱۸۰ واحد تولیدی و صنعتی ایلام تاکنون در نتیجه نشست‌های ستاد تسهیل و رفع موانع تولید و اقتصاد مقاومتی احیا و به چرخه فعالیت بازگشته‌اند.

گفتنی است؛ از سال ۹۵ تا نیمه نخست سال جاری  جلسات اقتصاد مقاومتی متعددی در استان ایلام برگزار و ۵۷۰ مصوبه به دنبال داشته که تاکنون ۴۷۵ مصوبه عملیاتی شده است؛ این در حالی است نتیجه تولید، پشتیبانی‌ها و مانع زدایی‌ها در سال پیشرو برطرف کردن مشکلات واحدهای صنعتی و تولیدی است تا خدشه‌ای به خط‌های تولید این واحدها در کشور وارد نشود.

 

انتهای پیام/ ۹۷۰۸۱۳/ی





منبع خبر

بازگشت به تولید واحد خوراک دام و طیور پس از ۱۲ سال/ ماهانه هزارتن خوراک تولید می‌شود بیشتر بخوانید »

این بچه‌ها، زندگی ما را زنده کردند/ تولد 800 نوزاد، هدیه طرح «برکت خانواده» برای زوج‌های نابارور روستایی

این بچه‌ها، زندگی ما را زنده کردند/ تولد 800 نوزاد، هدیه طرح «برکت خانواده» برای زوج‌های نابارور روستایی


گروه جامعه خبرگزاری فارس- مریم شریفی؛ راست گفته‌اند درست در همان نقطه‌ای که احساس می‌کنی تمام درها به رویت بسته شده و هیچ روزنه امیدی وجود ندارد، وقت باز شدن گره‌هاست. شاید هیچ‌کس مثل ۷ هزار زوج نابارور در مناطق محروم روستایی که برای طی مراحل کامل درمان رایگان تحت حمایت طرح «برکت خانواده» قرار گرفته‌اند، نتواند معنای این جمله را درک کند. همه‌چیز از ایده جذاب بنیاد برکت ستاد اجرایی فرمان امام (ره) شروع شد. از وقتی بیمه برکت قصد کرد با تلاش برای تسهیل دسترسی همه افراد به خدمات درمان ناباروری، امکان انجام انواع خدمات تشخیصی و درمانی اعم از آزمایش‌های بالینی، تصویربرداری، IUI، IVF، ICSI و تأمین داروهای مورد نیاز را به‌صورت رایگان برای زوج‌های نابارور کم‌بضاعت روستایی فراهم کند، دنیا برای زوج‌هایی که سال‌ها با حسرت بچه‌دار شدن دست‌وپنجه نرم کرده‌بودند، رنگ تازه‌ای گرفت.

طرح برکت خانواده برای این زوج‌های خسته اما پرامید، حکایت همان دعای اجابت‌شده و گشایش باورنکردنی در اوج سختی‌ها بوده. حالا که این طرح به 6 سالگی نزدیک می‌شود، خوب است بدانید به لطف خدا و با همت بنیاد برکت در شناسایی زوج‌های نابارور روستایی و پوشش کامل هزینه‌های درمان آنها، تا امروز بیش از ۸۰۰ نوزاد در این مناطق متولد شده‌اند.

اشتیاق باخبر شدن از آنچه زیر پوست طرح برکت خانواده می‌گذرد، فرصت هم‌صحبتی با چند نفر از هموطنانی را نصیبمان کرد که ورق زندگی‌شان با این طرح برگشته و تولدی دوباره را تجربه کرده‌اند. اگر شما هم مشتاقید در لذت این خبر خوب شریک شوید، با این گفت‌وگوها و قصه‌های شیرینی که در خود دارند، همراه باشید.

 

«فاطمه سگور براوی»

قصه اول: فاطمه، دختر ارشد خانواده «برکت»

از «سگور صالح» تا اهواز؛ هر بار ناامیدتر از قبل

حالا دیگر اسم‌شان با طرح برکت خانواده، گره خورده. نمی‌شود از برکات این طرح بگویی و از زوج خستگی‌ناپذیری که به لطف خدا و کمک اهالی بنیاد برکت بعد از 13 سال طعم شیرین فرزند دار شدن را چشیدند و نام دختر عزیزکرده‌شان به‌عنوان اولین فرزند خانواده برکت ثبت شد، یاد نکنی. از ماجرای آشنایی با طرح برکت خانواده که می‌پرسم، گل از گل «نصرالله سگور براوی» می‌شکفد. انگار در یک لحظه، شیرینی‌های این 5 سال پدر بودن، یک‌جا برایش تداعی می‌شود و خستگی روزمره را از تنش بیرون می‌کند. برای گفتن از ماجرای ملحق شدن به خانواده برکت، چشم‌هایش را تنگ می‌کند، برمی‌گردد به سال‌ها قبل و می‌گوید: «اینطور برایت بگویم که زندگی‌مان همیشه لنگ بود. 18 ساله بودم که با دختر عمه 13 ساله‌ام ازدواج کردم. 3، 4 سال طول کشید که معلوم شد قرار نیست مثل باقی زن و شوهرها بچه‌دار شویم. از همان موقع مسافر دائمی جاده 40 کیلومتری روستای «سگور صالح» تا شهر اهواز شدیم. 13 سال کارمان این بود از این درمانگاه به آن بیمارستان و از این مرکز بهداشت به آن مطب دکتر برویم. چند بار خانمم باردار شد اما تا به 4 ماهگی می‌رسید، بچه سقط می‌شد. دکترها می‌گفتند باید عمل شود تا بتواند بچه را نگه دارد. اما مگر منِ کشاورز از پس هزینه‌های عمل برمی‌آمدم؟ هزینه‌ها خیلی بالا بود. حتی یک سال برای هزینه‌های دارو و درمان مجبور شدم موتورم را بفروشم. دیگر واقعاً مأیوس شده‌بودیم که خدا به کرمش یک در به رویمان باز کرد.

سال 94 یک خانم پرستار که دیده‌بود مدام به بیمارستان مراجعه می‌کنیم، گفت: «یک طرح آمده به نام برکت خانواده که از زوج‌هایی مثل شما حمایت می‌کند. شنیده‌ام در هزینه دارو و درمان کمک‌های خوبی برای زوج‌های نابارور در نظر گرفته…» حرفش را قطع کردم و گفتم: شماره‌ای، آدرسی از آنها دارید؟ تماس با شماره‌ای که خانم پرستار داد، شروع آشنایی ما با مهندس «هزار دستان»، مسئول بنیاد برکت استان خوزستان بود که اولین خبر خوب را از همان پشت تلفن به من داد: «اگر سن‌تان کمتر از 40 سال باشد و ساکن روستا هم باشید، بنیاد برکت تمام هزینه‌های درمان ناباروری تا تولد فرزندتان را تقبل می‌کند.» او گفت و من شنیدم اما باورم نشد…»

 

وقتی برکتی‌ها مثل خانواده‌مان شدند

«3 ماه طول کشید تا تأییدیه درخواست‌مان از تهران آمد. وقتی تحت‌پوشش بیمه بنیاد برکت قرار گرفتیم و درمان خانمم با هزینه آنها شروع شد، تازه باورم شد چیزهایی که شنیده‌ام واقعیت داشته. خانمم 4 بار عمل شد و این بار وقتی باردار شد، به لطف خدا توانست بچه را بعد از 4 ماه هم نگه دارد. روزی که آرزویش را داشتیم، بالاخره رسید و آذرماه سال 95 بعد از 13 سال بچه‌دار شدیم.»

مشتاقم بدانم پدر و مادر شدن بعد از اینهمه سال چشم‌انتظاری، چه طعمی برای آقا نصرالله و همسرش داشته. می‌پرسم و او با لبخندی به شیرینی برآورده شدن یک آرزوی 13 ساله در جواب می‌گوید: «خدا که فاطمه را به ما داد، خیلی خوشحال شدیم، خیلی؛ انگار تازه به دنیا آمده‌بودیم. می‌دانید، این کمک‌هایی که بنیاد برکت به مردم خوزستان می‌کند، خیلی خوب است. اصلاً زندگی مردم را زنده می‌کند…» و نمی‌گذارد بپرسم و خودش بعد از مکث کوتاهی، یکی‌یکی این کمک‌ها را می‌شمارد: «علاوه‌بر تمام هزینه‌های درمان خانمم، بنیاد برکت حتی تا یک سال بعد از تولد فاطمه هم، تمام هزینه‌های مربوط به او را تقبل کرد. تازه این که چیزی نیست. قبل از اینکه از طرف بنیاد برکت بیمه شویم، در سال 93 داروهای خانمم را آزاد گرفتم و خیلی گران برایم تمام شد. فاکتورهایش را نگه‌داشته‌بودم. وقتی عضو بنیاد شدیم، ماجرا را به آقای هزاردستان گفتم. ایشان فاکتورها را گرفت و پیگیری کرد و از طرف بنیاد برکت، پول تمام آن داروها را داد. نمی‌دانید چه کمک بزرگی بود. من تا آخر عمرم این کمک‌ها را فراموش نمی‌کنم.

بنیاد برکت هیچ‌وقت ما را فراموش نکرده. همین چند روز قبل بود که از مرکز بهداشت روستا خبر دادند بنیاد برای خانواده‌هایی که به‌واسطه طرح برکت خانواده بچه‌دار شده‌اند، یک وام 15 میلیون تومانی برای کمک به اشتغال و… در نظر گرفته. آن‌ها با این حرکت نشان دادند حتی بعد از گذشت چند سال از تولد فرزندان، همچنان حامی زوج‌هایی مثل ما هستند.»

 

تعدادی از فرزندان طرح «برکت خانواده»

وقتی خبر تولد فاطمه خانم لبخند به لب آقا نشاند

«فاطمه، اولین فرزند خانواده برکت محسوب می‌شود. در خوزستان و کل ایران، ما اولین زوجی بودیم که از طرح برکت خانواده نتیجه گرفتیم و بچه‌دار شدیم. همین اتفاق باعث شد فاطمه خانم حسابی معروف شود. الان کلی دوست و رفیق دارد؛ از خبرنگار و مستندساز تا عوامل برنامه‌های تلویزیونی.»

پدر فاطمه کوچولو که لبخندبرلب این جملات را می‌گوید، به یاد نقل قولی از شادی رهبر انقلاب به خاطر تولد این دختر نازنین به‌عنوان اولین فرزند طرح برکت خانواده می‌افتم. رییس ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) در جایی گفته‌بود: «کار خوبی که حضرت آقا هم از آن خوشحال شده‌بودند، همین طرح کمک به زوج‌های نابارور بود. آقا خبر تولد اولین کودکی که در این طرح به دنیا آمده‌بود را خوانده بودند و مطلع شده‌بودند که این کار را بنیاد برکت انجام داده‌است. اولین جلسه‌ای که خدمت آقا رسیدم، خوشحالی در چهره ایشان بود که کمتر دیده شده بود و از این موضوع ابراز خرسندی کردند.»

 

به خاطر حرف مردم، خودتان را از نعمت بچه‌دار شدن محروم نکنید

حالا فاطمه خانم دارد 5 سالگی را پر می‌کند و با سانت سانت قد کشیدنش، قند در دل پدر و مادرش آب می‌شود. پاقدم این دختر قشنگ آنقدر برای آقا نصرالله و همسرش پر از خیر و برکت و شادی بوده که دلشان می‌خواهد همه آنهایی که به خاطر بچه‌دار نشدن، خانه‌شان سوت و کور است هم، چنین حس شیرینی را تجربه کنند. اینطور است که داوطلبانه، شده‌اند سفیر طرح برکت خانواده: «در روستای ما 7، 8 زوج بودند که بچه‌دار نمی‌شدند. همه آنها را به بنیاد برکت معرفی کردم. از این میان، چند نفرشان نتیجه گرفتند و چند نفرشان، نه. البته این را بگویم، بعضی‌هایشان وسط راه خسته شدند و دیگر پیگیری نکردند. درحالی‌که این درمان‌ها، صبر و پیگیری می‌خواهد. می‌دانید، یک مشکل دیگر هم هست. بعضی از همشهریان ما وقتی بچه‌دار نمی‌شوند، اصلاً سراغ دکتر و دوا و درمان نمی‌روند. مرد می‌داند مشکل از خودش است، بنابراین از ترس حرف مردم به دکتر مراجعه نمی‌کند تا این موضوع مشخص نشود. اما اشتباه می‌کنند. چه فرقی دارد مشکل از زن است یا مرد؟ مهم این است که درمان می‌شوند و با رفع مشکل، می‌توانند بچه‌دار شوند. من که همیشه این افراد را نصیحت می‌کنم از فرصتی که بنیاد برکت ایجاد کرده، استفاده کنند.»

 

«روشنک قوامی جو»

قصه دوم: نوزادی که با خود روشنایی آورد

مسافر جاده امید، از امامزاده حضرت اسماعیل (ع) تا بنیاد برکت

10 سال، امامزاده حضرت سلیمان (ع)، سنگ صبورشان بود. هر بار که می‌خواستند با هزار امید از روستای «لالوب» به اهواز بروند پی دوا و درمان، اول می‌رفتند پابوس امامزاده. عاقبت، جواب آنهمه دعا و پیگیری برای درمان، از یک جای دور به دست «محمد لطیف قوامی‌جو» و همسرش رسید: «یکی از دوستانم که ساکن کهگیلویه و بویراحمد است و مثل ما چند سال پیگیر دوا و درمان برای بچه‌دار شدن بود، یک روز تماس گرفت و گفت: «گذرم به بنیاد برکت اهواز افتاده بود، آنجا متوجه شدم طرحی شروع کرده‌اند برای کمک به زوج‌های روستایی که بچه‌دار نمی‌شوند و از اول تا آخر درمان از آنها حمایت می‌کنند. ما ثبت‌نام کردیم، شما هم حتماً بروید درخواست بدهید.» به بنیاد برکت اهواز مراجعه کردیم، درخواست دادیم و حدود 3 ماه بعد برایمان کارت بیمه صادر شد. ما درمان را با هزار امید در بنیاد برکت شروع کردیم اما این اتفاق برای دوستم و همسرش نیفتاد! لطف خدا بود که در فاصله میان ثبت‌نام تا صدور کارت بیمه، آن‌ها بعد از سال‌ها چشم‌انتظاری به‌طور طبیعی بچه‌دار شدند و به همین خاطر از شرکت در طرح برکت خانواده انصراف دادند.»

خدا انگار برایشان نشانه فرستاده‌بود تا با قوت قلب بیشتری درمان در سال یازدهم را شروع کنند. حالا دیگر آن روزهایی که تمام لحظاتش میان دوگانه اضطراب و امید می‌گذشت، برایشان خاطره شده. آقا محمد لطیف برمی‌گردد به آن روزها و ادامه می‌دهد: «راستش را بخواهید، اوایل امید چندانی نداشتم نتیجه بگیریم. با خودم می‌گفتم اینجا هم مثل بقیه مراکزی است که در این 10 سال رفتیم. اما هرچه جلوتر رفتیم و دیدم دکترها چقدر با دقت و نظم نوبت می‌دهند و داروهای خوبی تجویز می‌کنند، نظرم تغییر کرد. البته حرف‌های همسایه‌مان هم خیلی دلمان را قرص کرد. او که در مرکز بهداشت روستا کار می‌کرد و خودشان هم سال‌ها بود داشتند برای بچه‌دار شدن دوا و درمان می‌کردند، تا داروها را دید، گفت: «داروهای خیلی خوبی است. اگر این داروها را سر وقت مصرف کنید و به‌موقع هم پیش دکتر بروید، حتماً نتیجه می‌گیرید. اگر می‌بینید ما به نتیجه نرسیدیم، به خاطر مشکل دیابت من بوده…»

 

وقتی خدا یک فرشته سر راهمان قرار داد

«دکترهای بنیاد برکت از همان اول تکلیفمان را روشن کردند و گفتند: «اگر می‌خواهید بچه‌دار شوید، باید سختی‌ها را تحمل کنید و صبور باشید. مثلاً تا چند ماه، لازم است روزی 2 بار برای تزریق آمپول به اهواز بیایید و برگردید!»

برای زوج خسته داستان ما، این شرط مثل یک سنگ بزرگ بود که خیلی راحت می‌توانست مسیر رسیدن به آرزویشان را سد کند. اما قبل از اینکه ناامید شوند، خدا یک فرشته سر راهشان قرار داد: «ما شادی امروزمان را بعد از لطف خدا و کمک بنیاد برکت، مدیون همسایه‌مان هستیم. او 4 ماه تمام، هر روز صبح و بعدازظهر آمپول‌های خانمم را تزریق کرد و با این لطفش یک بار بزرگ را از روی دوشمان برداشت. اگر او نبود، نمی‌دانم چطور می‌خواستیم بدون ماشین، روزی 2 بار از روستا تا اهواز برویم برای تزریق؟ یک لطف می‌گویم و یک لطف می‌شنوید ها… باورتان نمی‌شود؛ ما سراغ او نمی‌رفتیم. او صبح به صبح می‌آمد درِ خانه‌مان و اول آمپول خانمم را تزریق می‌کرد و بعد می‌رفت مرکز بهداشت و کارش را شروع می‌کرد. خیلی از او ممنونم و دعا می‌کنم خدا اجر این کمک بزرگ را به او بدهد. من یکی از دوستانم را هم به بنیاد برکت معرفی کرده‌ام. جالب است بدانید این همسایه مهربان، الان 2 ماه است برای آنها هم همین لطف را انجام می‌دهد. خیلی دل بزرگی می‌خواهد که با اینکه خودش بچه‌دار نشده و خیلی سختی کشیده، اما اینهمه برای بچه‌دار شدن دیگران دلسوزی می‌کند. خدا خیرش دهد و ان‌شاءالله او هم به خواسته‌اش برسد.»

 

بالاخره خانه ما روشن شد

حالا 2 سالی می‌شود که پیگیری‌ها، نذر و نیازها و صبوری‌ها نتیجه داده و خانه آقا محمد لطیف روشن شده. می‌خواهم از آن لحظه خاص بگوید؛ از لحظه پدر شدن. اما پاسخش سکوت است. بالاخره احساساتش را کنترل می‌کند و می‌گوید: «گفتنش خیلی سخت است. نمی‌دانم چه بگویم. وقتی دخترم به دنیا آمد، خیلی خوشحال شدم اما بیشتر از خودمان به یاد آنهایی بودم که از این نعمت محروم هستند. وقتی برای اولین بار بغلش کردم، قبل از هر چیز دعا کردم هر کس آرزوی بچه‌دار شدن دارد، خدا آرزویش را برآورده کند. از ته قلبم دعا کردم خدا نگذارد امید کسی ناامید شود…»

می‌خواهم حال و هوایش عوض شود. می‌گویم چه اسم قشنگی برای دختر خانم‌تان انتخاب کرده‌اید. می‌خندد و می‌گوید: «پیشنهاد زن داداشم بود. گفت: چون این دختر باعث روشنایی زندگی‌تان شده، اسمش را بگذارید «روشنک». ما هم قبول کردیم. راست هم می‌گفت؛ این بچه با خودش روشنی آورده به زندگی ما.»

 

«فاطمه زهرا زمان پور»

قصه سوم؛ هدیه خدا را پس نزن!

می‌گفتند می‌خواهیم برای شوهرت زن بگیریم…

اما باید قصه «مریم گندلی مرشدی» را بشنوید تا یک‌بار دیگر یقین‌تان شود تا آن بالایی نخواهد، برگی از درخت نمی‌افتد. زن صبوری که حالا دیگر «برکت» برایش اسم رمز لطف خداست. تا این اسم را می‌شنود، با آن گویش زیبای بختیاری می‌گوید: «12 سال درمان می‌کردم؛ از سال 85 تا 97. اما بچه‌دار نشدم. برکت به دادم رسید…» می‌پرسم: از کجا با بنیاد برکت و طرح برکت خانواده آشنا شدید؟ در جواب می‌گوید: «آگه حوصله داری، از اول برایت بگویم.» و همین‌که اشتیاقم را می‌بیند، نفس بلندی می‌کشد و می‌گوید: «وقتی چند سال بچه‌دار نشدیم، شروع کردیم پیش این دکتر و آن دکتر رفتن. می‌گفتند باید عمل کنم اما ما پول نداشتیم. تمام دار و ندارمان یک گاو بود که بالاخره از سر ناچاری برای هزینه عمل فروختیمش. عمل انجام شد و بعد از مدتی باردار شدم. خیلی خوشحال بودم اما بچه سقط شد…»

از زبانم در می‌رود و می‌گویم: چه شرایط سختی! در چنین شرایطی حق داشتید امیدتان را از دست بدهید… حرفم را قطع می‌کند و می‌گوید: «نه. من هیچ‌وقت ناامید نشدم. سختی زیاد کشیدم اما امیدم همیشه به خدا بود، حتی در بدترین شرایط؛ هرچه گذشت، سن من بالاتر رفت و حرف‌های دکترها مأیوس‌کننده‌تر شد. دیگر 12 سال شده‌بود ازدواج کرده‌بودیم و بچه‌دار نشده‌بودیم. یک وقتی رسید که خانواده شوهرم گفتند: می‌خواهیم برای پسرمان زن بگیریم… آن‌ها شرایط خاصی داشتند؛ 3 برادر شوهرم معلول بودند و تمام امید خانواده به شوهر من بود. خیلی دلم شکست اما در جوابشان فقط گفتم: همان پولی که می‌خواهید خرج کنید و برای پسرتان زن بگیرید، بدهید به من که بتوانم درست و حسابی درمان کنم. اگر بعد از آن بچه‌دار نشدم، خودم برایش زن می‌گیرم.» بی‌صدا نگاهش می‌کنم. سئوالم را از چشم‌هایم خوانده که می‌گوید: «از دست آنها ناراحت نبودم. بهشان حق می‌دادم! به خدا التماس کردم و گفتم: خدایا خودت کمک کن. این‌ها هم حق دارند. دوست دارند نوه‌شان را ببینند. تو یک فرجی برسان…»

 

خانم! سن شما بالاست، فکر بچه‌دار شدن را از سرت بیرون کن…

«چند ساعت نگذشته‌بود که گوشی‌ام زنگ خورد. شماره ناشناس را با اکراه جواب دادم. از آن طرف خط گفتند: «خانم! اسم شما در طرح برکت خانواده ثبت شده. می‌توانید مراجعه کنید و درمان را شروع کنید…» با خودم گفتم: مگه میشه؟! من 4 سال قبل برای ثبت‌نام در این طرح اقدام کرده‌بودم. آن موقع 41 ساله بودم. در جوابم گفتند: «شما نمی‌توانید از این طرح استفاده کنید. سنتان بالاست و درمان‌ها درباره شما به موفقیت نمی‌رسد.» از آن موقع دیگر فراموش کرده‌بودم چنین طرحی وجود دارد. حالا بعد از 4 سال و درست در بدترین شرایط، به من خبر داده بودند می‌توانم از امکانات این طرح استفاده کنم. باورم نمی‌شد خدا اینقدر زود جواب دعاهایم را داده باشد. فردایش رفتیم بنیاد برکت اهواز اما همان آقای 4 سال قبل دوباره گفت: «شما مشمول این طرح نمی‌شوید.» وقتی ماجرای تماس دیشب را گفتم، با آن شماره تماس گرفت و فرد آن طرف خط که در تهران بود هم گفت: «بله. اسم این خانم ثبت شده.»

خلاصه کارت بیمه برایم صادر شد، تحت‌نظر پزشک قرار گرفتم و استفاده از داروها و تزریق آمپول‌ها را شروع کردم. زودتر از آنچه فکر می‌کردم باردار شدم. دفعه قبل بچه‌ام در 4 ماهگی سقط شده‌بود. از این ماه که گذشتم و خیالم از سلامت بچه راحت شد، تازه نوبت دکترها بود که ته دلم را خالی کنند. هر بار برای معاینه می‌رفتم، می‌گفتند: «خانم! سن شما بالاست. بچه‌ات مشکل پیدا می‌کند.» با زبان بی‌زبانی می‌گفتند باید از خیر به دنیا آوردنش بگذرم اما در جواب همه‌شان می‌گفتم: «بچه من هیچ مشکلی ندارد. این بچه را خدا به من داده. خدا هم هدیه ناقص به بنده‌اش نمی‌دهد… به هیچ‌کس نگفتم. اولین بار است به شما می‌گویم که همان روزها خواب دیده‌بودم بچه‌ام سالم است و دلم قرص شده‌بود.»

 

عکس، تزیینی است

برکتی‌ها نگذاشتند زندگی‌ام متلاشی شود

خدا اراده کرده‌بود این بار با قصه مریم خانم به همه یادآوری کند سررشته تمام کارها به دست خودش است. کلاف زندگی او را به هم پیچید و درست وقتی همه از باز کردن آن ناامید شده‌بودند، با یک اشاره تمام گره‌های زندگی این زن صبور را باز کرد. مریم خانم دستم را می‌گیرد و می‌برد به روز سخت زایمان، به روزی که باز هم هیچ‌کس کوچکترین دلگرمی به او نداد: «روز زایمان که رسید، باز هم دکترها و پرستارها دورم جمع شدند و گفتند: «با این سن بالای شما، حتماً بچه‌ات با نقص جسمی و ذهنی به دنیا می‌آید.» گفتم: کاغذ و قلم بیاورید. می‌نویسم و امضا می‌کنم که بچه من هیچ مشکلی ندارد… بالاخره به لطف خدا دخترم به دنیا آمد. 3 کیلو و 800 گرم وزنش بود و بی‌خبر از جار و جنجال‌های اتاق زایمان، داشت انگشتش را می‌مکید. وقتی دکترها و پرستارها دیدند بچه‌ام از هر نظر سالم و سلامت است، شروع کردند از او عکس و فیلم گرفتن. به من می‌گفتند: «خانم مرشدی! برای ما دعا کن. شما ایمانت خیلی بالاست.»

می‌گویم: البته شما هم با اسم قشنگی که برای دخترتان انتخاب کردید، این هدیه خدا را کامل‌تر و زیباتر کردید. با لبخند شیرینی که روی صورتش نقاشی می‌شود، می‌گوید: «در تمام آن روزها فقط دعای توسل بود که دل مرا آرام می‌کرد. اسم دخترم را هم از دعای توسل برداشتم؛ «فاطمه زهرا». نمی‌دانی وقتی بغلش کردم، چه حالی داشتم. خدا با این بچه، دنیا را به من داد. 4 سال قبل به من گفته‌بودند با 41 سال سن نمی‌توانم بچه‌دار شوم. اما قربان خدا بروم، حالا در 45 سالگی صاحب یک بچه سالم شده‌بودم. خدا را شکر می‌کنم و از بنیاد برکت هم خیلی ممنونم. دستشان را می‌بوسم. آن‌ها تمام هزینه‌های درمان مرا دادند و کمک کردند زندگی‌ام حفظ شود. خدا خیرشان بدهد.»

 

دلش را نشکستم، خدا مزدم را داد

2 سال و یک ماه از آن روز گذشته اما هنوز قصه فاطمه زهرا ورد زبان اهالی روستای «قلعه برون» از توابع شهر «اندیکا»ست. این قصه شیرین اما یک شخصیت تاثیرگذار دیگر هم داشته؛ «رحیم زمان‌پور»، مردی که حاضر نشد دل همسرش را بشکند و تا آخر کنارش ماند. از ماجرای دنباله‌دار دوا و درمان و بچه‌دار نشدن تا این پایان فراموش‌نشدنی که می‌پرسم، می‌گوید: «من دیگر قطع امید کرده‌بودم. آنقدر دکتر رفته‌بودیم که حسابش از دستمان در رفته بود. هرکجا هم می‌رفتیم، می‌گفتند: «پولتان را هدر ندهید. سن خانمت بالاست، بچه‌دار نمی‌شود.» از آن طرف مردم هم می‌گفتند: «برادرانت که معلول‌اند. تو هم اگر بچه‌دار نشوی، چند سال دیگر چه کسی می‌خواهد عصای دستتان باشد؟ برو یک زن دیگر بگیر که بتواند بچه‌دار شود.» اما با همه این حرف‌ها، پیش خودم گفتم: پناه بر خدا. هرچه خدا بخواهد، همان می‌شود. کنار خانمم ماندم و خدا هم مزدم را داد.

وقتی هم خانمم باردار شد، خیلی‌ها گفتند به خاطر سن بالای او، بچه‌مان ناقص به دنیا می‌آید. اما خانمم امیدش به خدا بود و به هیچ‌کدام از این حرف‌ها محل نگذاشت. خدا را شکر دخترمان الان 2ساله است و هیچ مشکلی هم ندارد. مدام در روستا از این طرف به آن طرف می‌دود و ما هم دنبالش… از بنیاد برکت تشکر می‌کنم که خیلی به ما کمک کرد. من و خانمم همیشه دعایشان می‌کنیم.»

 

انتهای پیام/

 





منبع خبر

این بچه‌ها، زندگی ما را زنده کردند/ تولد 800 نوزاد، هدیه طرح «برکت خانواده» برای زوج‌های نابارور روستایی بیشتر بخوانید »

روایتی از شیرین‌زبانی‌‎‌های «حنانه» در دیدار با رهبر انقلاب

روایتی از شیرین‌زبانی‌‎‌های «حنانه» در دیدار با رهبر انقلاب


خبرگزاری فارس_کتایون حمیدی: مادر پیراهن سفید و خالداری را بر تن دختر خردسالش می‌کند و کمی از عطری که همسرش هدیه داده را روی چادر او می‌زند تا بوی بابا هم در یک دیدار بزرگ و معنوی همراهشان باشد. 

لحظه دیدار فرا می‌رسد، قرار است تعدادی از خانواده‌ شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب دیدار کنند. پس از صحبت‌های رهبر انقلاب، گفت‌وگوی دو طرفه‌ خانواده‌های شهدا با آقا شروع می‌شود.

حنانه در دیدار با امام خامنه‌ای یک دختر ۳ ساله بود ولی حالا ۵.۵ ساله است، او هر روز عکس خودش با رهبر انقلاب را در بغل گرفته و ایشان را بوس می‌کند، روی پاهایش می‌خواباند و لالایی می‌خواند، حنانه دلش می‌خواهد تا دوباره به دیدار رهبر معظم انقلاب برود

 

نوبت به مادر و دختر خردسالش که می‌رسد، جلو می‌روند تا با آقا صحبت کنند. آقا از دخترک می‌پرسند: اسم شما چیست؟ پاسخ می‌دهد: «حنانه» و بعد هم می‌رود و می‌نشیند. اما کمی بعد انگار یادش می‌آید که می‌خواسته برای آقا شعر بخواند. آقا به زبان ترکی می‌گویند: عیبی ندارد، بخوان. حنانه دوباره می‌رود و می‌ایستد جلوی آقا و شروع به شعر خواندن می‌کند: «یه توپ دارم قِل قِلیه؛ سُرخ و سِفید و آبیه…»

«حنانه»، همان دختر خردسالی است که چندی پیش تصویرش با رهبر انقلاب منتشر شد و مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت.

 

خانم مهدیه قنبری مادر حنانه ۵.۵ ساله و همسر شهید مدافع حرم «روح‌الله طالبی‌اقدم» است، یک ظهر بهاری را با او همکلام می‌شویم تا از شیرین‌کاری‌های حنانه در نزد رهبری و شهادت همسرش بگوید. 

خانم قنبری ساکن شهرستان مرند است و در سال ۱۳۸۹ با شهید طالبی اقدم عقد کرده و در سال ۹۲ با یک مراسم ساده و با سلام و صلوات زندگی مشترکشان را با هم آغاز کردند که ثمره این زندگی «حنانه» است. 

«روح‌الله طالبی‌اقدم» در سال ۱۳۹۴ و زمانی که حنانه فقط ۴۰ روزه بود، در دفاع از حریم اهل بیت( ع) به خیل  شهدای حرم پیوست.

 

خانم قنبری در این خصوص می‌گوید: «ما زندگی خوب و عاشقانه‌ای داشتیم، آقا روح‌الله هم زمان خواستگاری با من از سختی‌های زندگی با یک فرد نظامی گفته بود ولی آن زمان هیچ وقت فکرش را هم نمی‌کردم که او شهید خواهد شد.»

او ادامه می‌دهد: «آقا روح‌الله آرزوهای زیادی برای دخترمان داشت و دلش می‌خواست تا حنانه یک دختر محجبه و حافظ قرآن شود و زمان اعزام به سوریه هم این ها را سفارش‌ کرد و رفت.»

خانم قنبری از آن زمان و دلیل رضایتش برای رفتن همسرش به منطقه هم برایم می‌گوید: «آقا روح الله چند هفته‌ برای دوره جهت اعزام رفته بود و من خبری از این موضوع نداشتم تا زمانی که پاسپورتش را خواست و این برایم بسیار شک‌برانگیز شد، وقتی علت را جویا شدم، تازه جریان را برای من تعریف کرد و از من خواست تا رضایت بدهم ولی من راضی نبودم و با گریه مخالفتم را نشان دادم.» 

او اضافه می کند: «چند روزی از گریه و زاری من گذشت تا اینکه آقا روح‌الله از حضرت زینب(س) برایم تعریف کرد، کلیپ جنایات داعش را نشانم داد و گفت که کاری نکنم هر دو در قیامت شرمنده خانم زینب(س) باشیم.» 

حرف‌هایش که به اینجا می‌رسد، مکثی کرده و بغض گلویش را فرو می‌خورد و می‌گوید: «قبلا فکر می‌کردم که نمی‌توانم طاقت دوری آقا روح‌الله را تحمل کنم، آن هم زمانی که می‌خواستیم سه نفر بشویم، ذوق و شوق زیادی داشتم ولی دل آقا روح‌الله پَر کشیده بود و بارها می‌گفت که اگر مدافعان حرم نباشند، این جنگ و کشتارها به داخل کشورمان می‌کشد و من نمی‌توانم یک لحظه وحشت و ترس را در چهره هموطنانم ببینم، پس از من نخواه که به خاطر تو و حنانه از وظیفه ام بگذرم.»

حنانه پدرش را وقتی ۴۰ روزه بود، از دست داده است ولی بنابه خواسته پدرش او را یک دختر زهرایی بار آورده‌ام و از خداوند می‌خواهم تا در بزرگ کردن شایسته حنانه به من کمک کند تا شرمنده آقا روح‌الله نباشم

 

در حالی که اشک‌هایش را با گوشه چادرش پاک می‌کند، ادامه می‌دهد: «او رفت و شهید شد ولی یک چیزی می‌گویم که شاید باور نکنید، خانم زینب(س) حسابی حواسش به دل بی‌طاقت همسران شهدا هست.»

خانم قنبری تعریف می‌کند: «آقا روح‌الله قبل از اعزام به منطقه خواب شهادتش را هم دیده بود و مدام می‌گفت که مهدیه اگر من بتوانم از تو و حنانه بگذرم به آرزوی خود خواهم رسید که در نهایت هم به این آرزویش رسید.»

 

او می گوید: «حنانه ۲۶ روزه بود که پدرش به منطقه اعزام شد و زمانی که می‌رفت به من گفت که فقط یکبار خواهم رفت و بعد دو ماه برمی‌گردم و اینگونه هم شد، چراکه آقا روح‌الله در تاسوعای سال ۹۴ به شهادت رسید و دو ماه بعد پیکرش به کشور آمد.»

«حنانه شعری را که نزد حضرت آقا خواند همیشه سر مزار پدرش هم می‌خواند و یقین دارم آقا روح الله همانطور که اینجا شعرهای حنانه را گوش می‌دهد در حسینیه هم نظاره‌گر شعر خواندن دخترش در نزد آقا بود.»

 

از دیدار خانواده شهدا با رهبر معظم انقلاب و شیرین‌کاری‌های حنانه می‌پرسم که می‌گوید: «۳۰ آبان سال ۹۷ بود که به دیدار خصوصی با رهبر معظم انقلاب دعوت شدیم، من به همراه حنانه و خانواده همسرم به این دیدار رفتیم، حنانه آن زمان سه ساله بود و یک پیراهن سفید خال خالی با یقه چین‌دار تنش کرده بودم، چادر سیاه‌اش را بر سرش کردم و او تا زمانی که رهبری وارد شود، در حال بازی بود، وقتی رهبری وارد اتاق شدند، حنانه محو تماشای ایشان شد و هیچ احساس غریبی نمی‌کرد، انگار که در خانه خودمان هستیم.»

 

او ادامه می‌دهد: «حنانه لحظه‌ای از کنار رهبری جدا نمی‌شد و هر چقدر که صدایش می‌زدم انگار نه انگار که با او هستم و حضرت آقا هم با خوش‌رویی از حنانه استقبال می‌کرد؛ آن روز حنانه یا کنار آقا بود یا با ایشان بازی می‌کرد و هر از گاهی در گوش آقا چیزی می‌گفت و هر دو با هم می‌خندیدند.»

خانم قنبری از برخورد حضرت آقا وقتی که حنانه از ایشان خواست تا شعری برایش بخواند، هم تعریف می‌کند: «لحظه بسیار شیرین و خنده‌داری بود، حنانه اول پیش آقا رفت، سلام داد و ترکی سخن گفت و آقا هم به تُرکی جوابش را داد، سپس بعد از ۵ دقیقه مجددا پیش رهبری رفت و به ایشان گفت که من باید یک شعر برایتان بخوانم و ایشان هم از حنانه خواستند تا شعرش را بخواند ولی چون حنانه با صدای آرامی شعر می‌خواند، رهبری از او خواست تا جلوتر برود، میکروفون را جلویش گرفت و به تُرکی از حنانه خواست تا شعرش را بخواند و وقتی حنانه “یه توپ دارم قِل قِلیه” را خواند، رهبری لبخندی زد و چند باری “ماشاالله” گفتند ولی جالب‌تر این بود که بعد اتمام شعر، حنانه از آقا خواست تا هدیه‌ای بابت این شعر خواندنش به او بدهد و رهبری هم یک هدیه به حنانه داد.» 

 

به گفته خانم قنبری، حنانه در آن دیدار یک دختر ۳ ساله بود ولی حالا ۵.۵ ساله است، او هر روز عکس خودش با رهبر انقلاب را در بغل گرفته و ایشان را بوس می‌کند، روی پاهایش می‌خواباند و لالایی می‌خواند، حنانه دلش می‌خواهد تا دوباره به دیدار رهبر معظم انقلاب برود. 

مادر حنانه می‌گوید: «حنانه پدرش را وقتی ۴۰ روزه بود، از دست داده است ولی بنابه خواسته پدرش او را یک دختر زهرایی بار آورده‌ام و از خداوند می‌خواهم تا در بزرگ کردن شایسته حنانه به من کمک کند تا شرمنده آقا روح‌الله نباشم.»

او ادامه می‌دهد: «حنانه هنوز خیلی کوچک است که بخواهم از شهادت پدرش برایش بگویم ولی همیشه سعی می‌کنم تا به سوالاتش جواب‌های خوب، منطقی و درستی بدهم به طوریکه حنانه به پدرش، “بابا شهید” می‌گوید و مدام از من می‌پرسد که بابا شهید کجاست و من فقط می‌گویم که او به بهشت رفته است.»

 

مادر حنانه می‌گوید: «او شعری را که نزد حضرت آقا خواند همیشه سر مزار پدرش هم می‌خواند و یقین دارم آقا روح الله همانطور که اینجا شعرهای حنانه را گوش می‌دهد در حسینیه هم نظاره‌گر شعر خواندن دخترش در نزد آقا بود.»

انتهای پیام/۶۰۰۲۷/ر





منبع خبر

روایتی از شیرین‌زبانی‌‎‌های «حنانه» در دیدار با رهبر انقلاب بیشتر بخوانید »

شاهکارهای جهانی را در ایران ببینید!+فیلم و عکس

شاهکارهای جهانی را در ایران ببینید!+فیلم و عکس


گروه جامعه خبرگزاری فارس- محمد تاجیک:این روزها در آستانه سال جدید هستیم و علی رغم وجود بیماری کرونا و محدودیت‌های سفر، مردم سعی می‌کنند از فرصت تعطیلات نوروزی کمال استفاده را کنند. یکی از مقصدهای گذران تعطیلات نوروزی حضور در موزه‌های تاریخی در نقاط مختلف کشور است؛ مکان‌هایی که در آنها می‌توان با فرهنگ‌های مختلف، آثار فرهنگی مناطق و کشورهای گوناگون آشنا شد.

موزه هنر جهان و هنر ایران به عنوان موزه‌های تحت پوشش بنیاد مستضعفان چندی قبل افتتاح شد. موضوعی که در آن با آثار مختلف فرهنگی دنیا و نیز کشورمان آشنا می شوید.

برای آشنایی با این موزه و معرفی آن به مردم در آستانه تعطیلات نوروزی به این موزه رفته و از نزدیک با آثار فرهنگی ارزشمند آن آشنا شدیم.

مجتمع فرهنگی موزه‌ای سردار آسمانی؛ مجتمع فرهنگی موزه‌ای سردار آسمانی در ساختمان دفینه واقع در خیابان میرداماد تهران با زیر بنایی حدود ۱۰ هزارمتر مربع با تلاش شبانه روزی مهندسان معمار، عمران تاسیسات، مرمت‌گران متخصص حوزه موزه‌داری، بالغ بر یک سال ونیم باز طراحی، مقاوم سازی، مرمت و مورد بهره برداری قرار گرفته است.

این مجتمع موزه‌ای متشکل از موزه‌های هنر جهان، هنر اسلامی، گوهر و آرایه‌های تاریخ و پول ایران، نگارخانه تخصصی و سایر فضا‌های تخصصی مورد نیاز ساخته شده است.

موزه هنر جهان

در موزه هنر جهان و موزه هنر اسلامی حد‌ود ۴۰۰ اثر از شاخص‌ترین آثار هنری جهان انتخاب و در معرض نمایش قرار گرفته است. این آثار بازه زمانی هزاره چهارم پیش از میلاد تا قرن بیستم را دربرمی‌گیرند و محدوده جغرافیایی این آثار سراسر جهان هستی را شامل می‌شود.

پارچه‌های ارزشمندی مربوط به دوره‌های تاریخی عباسی و آل بویه مربوط به قرون دوم و سوم هجری، سفال‌های اسلامی، آثار لاکی، قالیچه‌های محرابی، شیشه‌ها و فلزات اسلامی و کاشی‌های مربوط به دوران ایلخانی، جنگ افزار‌های مربوط به برخی از کشور‌های اسلامی انتخاب و به نمایش گذاشته شده است.

دسته بندی و تعداد آثار موزه هنر جهان شامل ؛ اتاق اروپایی، ۱۷ اثر هنرشرق، ۲۰ اثرعاج، ۲۶ اثرشمایل روسی، ۱۲ اثر سردیس‌های گچی، ۲۱ اثرنقاشی‌ها، ۵۴ اثربودا، ۱۳ اثرتندیس‌های برنزی و مرمری، ۳۱ اثرجهان باستان، ۱۲ اثر امریکای لاتین، ۱۷ اثر و جمع آثار موزه هنر جهان در مجموع ۲۲۳ اثر است.

 

میترا حاجی، رئیس موزه هنر جهان با بیش از 400 اثر ارزشمند هنری جهان  که از بازه زمانی هزار چهارم قبل از میلاد مسیح تا سده 120 میلادی در آن جمع آوری و به نمایش گذاشته شده است.

این موزه بر اساس تاریخ هنر جهان بوده و شامل چهار بخش است.بخش اول جهان باستان است که در این بخش آثاری از آمریکای لاتین و سردیس‌های گچبری مربوط به دوران اشکانی، ساسانی و سلجوقی است.

بخش دوم مربوط به هنر شرق جهان و کشورهای چین، ژاپن، هند، تبت و شرق آسیاست.در بخش هنر پیکر نگاری و مجسمه سازی ، مجسمه سازی برنزی مربوط به سده 19 و 20 میلادی است و بیشتر آثار مربوط به ایتالیا و فرانسه است.در بخش هنر اروپای غربی تابلوهای نقاشی و آثاری همچون پیکاسو در آن وجود دارد.

 

در موزه هنر اسلامی آثاری از اوائل اسلام تا قرن 13 هجری به نمایش گذاشته شده و امیدوایم مردم در تعطیلات نوروز از موزه‌های بنیاد مستضعفان دیدن کنند.

 

 

انتهای پیام/





منبع خبر

شاهکارهای جهانی را در ایران ببینید!+فیلم و عکس بیشتر بخوانید »