خرمشهر را خدا آزاد کرد

جمله تکان‌دهنده امام (ره) به صیاد شیرازی و محسن رضایی

جمله تکان‌دهنده امام (ره) به صیاد شیرازی و محسن رضایی



«محسن رضایی» و «صیاد شیرازی» خدمت امام رسیدند و به ایشان عرض کردند که ورود به خرمشهر دارای سختی‌های فراوانی‌ست. ما هرچه پیش‌بینی می‌کنیم، می‌بینیم نیروی ما برای اجرای مرحله‌ نهایی عملیات کافی نیست…

به گزارش مجاهدت از مشرق، رزمندگان تیپ ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) در عملیات «الی بیت‌المقدس» که ۹ اردیبهشت سال ۱۳۶۱ با هدف آزادسازی خرمشهر آغاز شد، در قالب دو محور عملیاتی به نام‌های «محرم» و «سلمان» کار خود را آغاز کردند. پس از انتقال کلیه‌ گردان‌ها از کرانه شرقی به کرانه غربی رود کارون، ابتدا پیشروی پنج گردان تحت امر محور عملیاتی سلمان به سمت جاده‌ آسفالت اهواز – خرمشهر آغاز می‌شود؛ این نیروها می‌بایستی مسیر ۱۸ کیلومتری دشت طاهری را طی کرده و خود را به جاده‌ آسفالت اهواز – خرمشهر می‌رساندند.

سردار جاویدالأثر «احمد متوسلیان» با حضور در سنگر فرماندهی قرارگاه عملیاتی «نصر ۲» هدایت نیروهای سپاهی، بسیجی و ارتشی تیپ ۲ و لشکر ۲۱ حمزه (تابع این قرارگاه) را بر عهده گرفت و لحظه به لحظه با تماس‌های مکرر بی‌سیمی و هم‌چنین اعزام پیک‌های خبررسان، از آخرین وضعیت نیروها کسب اطلاع کرده و هم‌چنین در لحظات مقتضی، خود در صحنه‌ی نبرد حضور پیدا کرد تا از نزدیک شاهد تحولات حین عملیات باشد.

گره‌ای که امام خمینی (ره) برای آزادسازی خرمشهر باز کرد

رزمندگان تیپ ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) در عملیات «إلی بیت‌المقدس»

پس از تصرف برق‌آسای جاده‌ اهواز – خرمشهر توسط گردان‌های محور سلمان، گردان‌های محور محرم نیز به سمت این جاده به حرکت درآمدند و شرایط پیش آمده که ناشی از پاتک‌های سنگین واحدهای زرهی دشمن و عدم الحاق یگان‌های مجاور با تیپ ۲۷ بوده، باعث شد تا ادامه‌ نبرد برای نیروهای این تیپ سخت‌تر شد. در چنین شرایطی احمد متوسلیان با هدایت نیروها سعی در کنترل اوضاع داشت؛ اما فشار دشمن زیاد و امکان مقابله با آن‌ها کم بود.

ساعت‌های اولیه صبح روز جمعه دهم اردیبهشت سال ۱۳۶۱ با شهادت «محسن وزوایی» و «حسین تقوی‌منش»؛ فرمانده و جانشین محور عملیاتی محرم، اولین ضربه‌ کاری به احمد متوسلیان وارد شد؛ اما به رغم تمامی نارسایی‌ها و مشکلات موجود، رزمندگان تیپ ۲۷ طی شش شبانه‌روز جنگ نابرابر، توانستند سرانجام اهداف مرحله‌ اول عملیات «الی بیت‌المقدس» را تثبیت نموده و خود را برای آغاز مرحله‌ دوم نبرد آماده کنند.

در مرحله دوم عملیات «الی بیت‌المقدس» بیشترین نگرانی متوسلیان از جانب گردان سلمان فارسی به فرماندهی حسین قجه‌ای در منتهی الیه سمت چپ محور محرم، واقع در ایستگاه گرمدشت بود که در محاصره دشمن به مدت پنج شبانه‌روز جنگیدند و مقاومت کردند و عاقبت با شهادت اکثر نیروهای این گردان از جمله حسین قجه‌ای؛ فرمانده و محمدرضا موحد دانش؛ معاون گردان، آن منطقه را تثبیت کردند.

گره‌ای که امام خمینی (ره) برای آزادسازی خرمشهر باز کرد

سردار جاویدالأثر احمد متوسلیان در عملیات «إلی بیت‌المقدس»

احمد متوسلیان به‌دلیل ضرباتی که در مرحله‌ اول عملیات، بر پیکره‌ نیروی انسانی، به‌خصوص کادرهای فرماندهی گردان تیپ ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) وارد شد، برای بازسازی مجدد گردان‌ها با مشکلات عدیده‌ای مواجه بود که مهم‌ترین آن‌ها، شهادت محسن وزوایی؛ فرمانده و حسین تقوی‌منش؛ جانشین محور محرم بود. به‌همین منظور، این‌بار متوسلیان گردان‌های عملیاتی تیپ را فقط در قالب یک محور عملیاتی، سازمان‌دهی کرده و مسئولیت فرماندهی آن را هم، به یار دیرینه‌اش محمود شهبازی واگذار کرد. این گردان‌ها، مأموریت داشتند تا از ایستگاه گرمدشت با گرای ۲۶۰ درجه، رو به سمت غرب پیشروی کرده و پس از طی ۱۳ کیلومتر، خودشان را به دژ مرزی کوت‌سواری برسانند.

با اتمام مرحله‌ دوم و متعاقب آن انجام ناموفق مرحله‌ سوم عملیات «الی بیت‌المقدس» در بیستم اردیبهشت سال ۱۳۶۱، دیگر همه‌چیز به نبرد پایانی موکول شد. این در حالی است که دیگر نه توانی برای ادامه‌ عملیات باقی مانده و نه نیروی کارآمدی برای بازسازی گردان‌ها؛ به‌گونه‌ای که فرماندهان در تصمیم‌گیری نهایی با مشکل و تردید مواجه شدند.

شهید «محمدابراهیم همت» جانشین فرمانده تیپ ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) در این خصوص گفته است: «… برادران عزیز، بسیجیان با ایمان! به خدمت شما عرض کنم که در آن وضعیت بحرانی، بعد از آن همه درگیری، دیگر مغزها خسته شده بود! یعنی برای مرحله‌ نهایی عملیات «الی بیت‌المقدس» هیچ‌کدام از فرماندهان نمی‌دانستند چه تصمیمی بگیرند. با آن شرایطی که پیش آمده بود، تردید داشتند که آیا داخل خونین شهر بشوند یا نشوند؟ از طرف دیگر؛ چون تلفات داده بودیم، کیفیت نیروهایمان به شدت افت کرده و همین امر باعث شده بود که همه‌ ما دودل شویم که آیا به داخل خونین‌شهر برویم یا نرویم؟ اگر برویم، آیا ضربه نخواهیم خورد؟ دیگر هیچ‌کس قدرت تصمیم‌گیری نداشت. تا این‌که قرار شد برادران عزیزمان «محسن رضایی» و «صیاد شیرازی» به محضر حضرت امام شرفیاب شوند. این دو برادر خدمت امام رسیدند و به ایشان عرض کردند که ورود به خرمشهر داری چنین سختی‌هاست. ما هرچه پیش‌بینی می‌کنیم، می‌بینیم نیروی ما برای اجرای مرحله‌ نهایی عملیات کافی نیست. استحکامات دشمن فوق‌العاده زیاد است و ما نمی‌توانیم به او حمله کنیم؛ ولی باز در عین حال قادر به تصمیم‌گیری نهایی هم نیستیم. شما نظر دهید که ما چه باید بکنیم؟ حمله بکنیم یا نکنیم؟

تمام این صحبت‌ها را که مطرح کردند، امام در جواب آن‌ها فرمودند: «تا توکل‌تان چقدر باشد». در این لحظه برادران ما – رضایی و صیاد شیرازی – دیگر ننشستند و سریع حرکت کردند به سمت جنوب؛ کل فرماندهان لشکرها و تیپ‌ها را احضار کردند و به آن‌ها گفتند ما مسایل و مشکلات‌مان را با امام مطرح کردیم و ایشان در جواب ما فرمودند: تا توکل‌تان چقدر باشد! این موضوع در روحیه‌ برادرها خیلی تأثیر گذاشت، طوری که آن‌جا برادرها همه به گریه افتادند و می‌گفتند: لابد توکل‌مان ضعیف است دیگر، لابد توکل نداریم که امام چنین صحبتی فرموده! این شد که همه عزم‌شان را جزم کردند تا با توکل به خدا، خودشان را برای اجرای مرحله‌ پایانی عملیات آماده کنند».

منبع: دفاع پرس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جمله تکان‌دهنده امام (ره) به صیاد شیرازی و محسن رضایی بیشتر بخوانید »

گره‌ای که امام خمینی (ره) برای آزادسازی خرمشهر باز کرد

گره‌ای که امام خمینی (ره) برای آزادسازی خرمشهر باز کرد


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: رزمندگان تیپ ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) در عملیات «الی بیت‌المقدس» که ۹ اردیبهشت سال ۱۳۶۱ با هدف آزادسازی خرمشهر آغاز شد، در قالب دو محور عملیاتی به نام‌های «محرم» و «سلمان» کار خود را آغاز کردند. پس از انتقال کلیه‌ گردان‌ها از کرانه شرقی به کرانه غربی رود کارون، ابتدا پیشروی پنج گردان تحت امر محور عملیاتی سلمان به سمت جاده‌ آسفالت اهواز – خرمشهر آغاز می‌شود؛ این نیروها می‌بایستی مسیر ۱۸ کیلومتری دشت طاهری را طی کرده و خود را به جاده‌ آسفالت اهواز – خرمشهر می‌رساندند.

سردار جاویدالأثر «احمد متوسلیان» با حضور در سنگر فرماندهی قرارگاه عملیاتی «نصر ۲» هدایت نیروهای سپاهی، بسیجی و ارتشی تیپ ۲ و لشکر ۲۱ حمزه (تابع این قرارگاه) را بر عهده گرفت و لحظه به لحظه با تماس‌های مکرر بی‌سیمی و هم‌چنین اعزام پیک‌های خبررسان، از آخرین وضعیت نیروها کسب اطلاع کرده و هم‌چنین در لحظات مقتضی، خود در صحنه‌ی نبرد حضور پیدا کرد تا از نزدیک شاهد تحولات حین عملیات باشد.

رزمندگان تیپ ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) در عملیات «إلی بیت‌المقدس»

پس از تصرف برق‌آسای جاده‌ اهواز – خرمشهر توسط گردان‌های محور سلمان، گردان‌های محور محرم نیز به سمت این جاده به حرکت درآمدند و شرایط پیش آمده که ناشی از پاتک‌های سنگین واحدهای زرهی دشمن و عدم الحاق یگان‌های مجاور با تیپ ۲۷ بوده، باعث شد تا ادامه‌ نبرد برای نیروهای این تیپ سخت‌تر شد. در چنین شرایطی احمد متوسلیان با هدایت نیروها سعی در کنترل اوضاع داشت؛ اما فشار دشمن زیاد و امکان مقابله با آن‌ها کم بود.

ساعت‌های اولیه صبح روز جمعه دهم اردیبهشت سال ۱۳۶۱ با شهادت «محسن وزوایی» و «حسین تقوی‌منش»؛ فرمانده و جانشین محور عملیاتی محرم، اولین ضربه‌ کاری به احمد متوسلیان وارد شد؛ اما به رغم تمامی نارسایی‌ها و مشکلات موجود، رزمندگان تیپ ۲۷ طی شش شبانه‌روز جنگ نابرابر، توانستند سرانجام اهداف مرحله‌ اول عملیات «الی بیت‌المقدس» را تثبیت نموده و خود را برای آغاز مرحله‌ دوم نبرد آماده کنند.

در مرحله دوم عملیات «الی بیت‌المقدس» بیشترین نگرانی متوسلیان از جانب گردان سلمان فارسی به فرماندهی حسین قجه‌ای در منتهی الیه سمت چپ محور محرم، واقع در ایستگاه گرمدشت بود که در محاصره دشمن به مدت پنج شبانه‌روز جنگیدند و مقاومت کردند و عاقبت با شهادت اکثر نیروهای این گردان از جمله حسین قجه‌ای؛ فرمانده و محمدرضا موحد دانش؛ معاون گردان، آن منطقه را تثبیت کردند.

گره‌ای که امام خمینی (ره) برای آزادسازی خرمشهر باز کرد

سردار جاویدالأثر احمد متوسلیان در عملیات «إلی بیت‌المقدس»

احمد متوسلیان به‌دلیل ضرباتی که در مرحله‌ اول عملیات، بر پیکره‌ نیروی انسانی، به‌خصوص کادر‌های فرماندهی گردان تیپ ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) وارد شد، برای بازسازی مجدد گردان‌ها با مشکلات عدیده‌ای مواجه بود که مهم‌ترین آن‌ها، شهادت محسن وزوایی؛ فرمانده و حسین تقوی‌منش؛ جانشین محور محرم بود. به‌همین منظور، این‌بار متوسلیان گردان‌های عملیاتی تیپ را فقط در قالب یک محور عملیاتی، سازمان‌دهی کرده و مسئولیت فرماندهی آن را هم، به یار دیرینه‌اش محمود شهبازی واگذار کرد. این گردان‌ها، مأموریت داشتند تا از ایستگاه گرمدشت با گرای ۲۶۰ درجه، رو به سمت غرب پیشروی کرده و پس از طی ۱۳ کیلومتر، خودشان را به دژ مرزی کوت‌سواری برسانند.

با اتمام مرحله‌ دوم و متعاقب آن انجام ناموفق مرحله‌ سوم عملیات «الی بیت‌المقدس» در بیستم اردیبهشت سال ۱۳۶۱، دیگر همه‌چیز به نبرد پایانی موکول شد. این در حالی است که دیگر نه توانی برای ادامه‌ عملیات باقی مانده و نه نیروی کارآمدی برای بازسازی گردان‌ها؛ به‌گونه‌ای که فرماندهان در تصمیم‌گیری نهایی با مشکل و تردید مواجه شدند.

شهید «محمدابراهیم همت» جانشین فرمانده تیپ ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) در این خصوص گفته است: «… برادران عزیز، بسیجیان با ایمان! به خدمت شما عرض کنم که در آن وضعیت بحرانی، بعد از آن همه درگیری، دیگر مغز‌ها خسته شده بود! یعنی برای مرحله‌ نهایی عملیات «الی بیت‌المقدس» هیچ‌کدام از فرماندهان نمی‌دانستند چه تصمیمی بگیرند. با آن شرایطی که پیش آمده بود، تردید داشتند که آیا داخل خونین شهر بشوند یا نشوند؟ از طرف دیگر؛ چون تلفات داده بودیم، کیفیت نیروهایمان به شدت افت کرده و همین امر باعث شده بود که همه‌ ما دودل شویم که آیا به داخل خونین‌شهر برویم یا نرویم؟ اگر برویم، آیا ضربه نخواهیم خورد؟ دیگر هیچ‌کس قدرت تصمیم‌گیری نداشت. تا این‌که قرار شد برادران عزیزمان «محسن رضایی» و «صیاد شیرازی» به محضر حضرت امام شرفیاب شوند. این دو برادر خدمت امام رسیدند و به ایشان عرض کردند که ورود به خرمشهر داری چنین سختی‌هاست. ما هرچه پیش‌بینی می‌کنیم، می‌بینیم نیروی ما برای اجرای مرحله‌ نهایی عملیات کافی نیست. استحکامات دشمن فوق‌العاده زیاد است و ما نمی‌توانیم به او حمله کنیم؛ ولی باز در عین حال قادر به تصمیم‌گیری نهایی هم نیستیم. شما نظر دهید که ما چه باید بکنیم؟ حمله بکنیم یا نکنیم؟

گره‌ای که امام خمینی (ره) برای آزادسازی خرمشهر باز کرد

شهید «علی صیاد شیرازی» و «محسن رضایی»

تمام این صحبت‌ها را که مطرح کردند، امام در جواب آن‌ها فرمودند: «تا توکل‌تان چقدر باشد». در این لحظه برادران ما – رضایی و صیاد شیرازی – دیگر ننشستند و سریع حرکت کردند به سمت جنوب؛ کل فرماندهان لشکر‌ها و تیپ‌ها را احضار کردند و به آن‌ها گفتند ما مسایل و مشکلات‌مان را با امام مطرح کردیم و ایشان در جواب ما فرمودند: تا توکل‌تان چقدر باشد! این موضوع در روحیه‌ برادر‌ها خیلی تأثیر گذاشت، طوری که آن‌جا برادر‌ها همه به گریه افتادند و می‌گفتند: لابد توکل‌مان ضعیف است دیگر، لابد توکل نداریم که امام چنین صحبتی فرموده! این شد که همه عزم‌شان را جزم کردند تا با توکل به خدا، خودشان را برای اجرای مرحله‌ پایانی عملیات آماده کنند».

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

گره‌ای که امام خمینی (ره) برای آزادسازی خرمشهر باز کرد بیشتر بخوانید »

سرگذشت و سرنوشت خرمشهر

اشک‌ها و لبخندهای «خرمشهر» در گذر زمان


سرگذشت و سرنوشت خرمشهربه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سوم خرداد سالروز پیروزی رزمندگان ایران در عملیات بزرگ بیت‌المقدس است. عملیاتی که منجر به فتح خرمشهر و رهایی آن از چنگ دژخیمان بعثی شد. از این‌رو به همین مناسبت به بررسی تاریخچه اتفاقات سیاسی خرمشهر پرداخته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

شهر خرمشهر در جنوب غربی استان خوزستان و در محل تلاقی رودخانه‌های اروندرود و کارون قرار گرفته و از اهمیت راهبردی اقتصادی، تجاری و سیاسی ویژه‌ای برخوردار است و تا مرکز استان یعنی اهواز، ۱۲۵ کیلومتر فاصله دارد. آب و هوای خرمشهر گرم و به‌ دلیل نزدیکی به رودخانه و دریا همیشه مرطوب است. ارتفاع این شهر از سطح دریا سه متر است. خرمشهر اولین و بزرگ‌ترین بندر ایران و خاورمیانه قبل از وقوع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بوده و هم اکنون دومین بندر حمل کانتینری کشور است.

پیشینه قربانی شدن خرمشهر

نخستین‌بار رژیم پهلوی طی عهدنامه‌ ارزنةالروم از ادعای حاکمیت خود بر سلیمانیه چشم‌پوشی کرد تا در مقابل، عثمانی نیز حاکمیت ایران بر خرمشهر را به رسمیت بشناسد. در حالی که بر اساس اسناد و مدارک متقن، خرمشهر به ایران تعلق داشت. دولت شاهنشاهی ایران برای رهایی خرمشهر [و البته بوشهر] که از سوی نیرو‌های انگلیسی اشغال شده بود، به عهدنامه‌ «پاریس» تن داد. بر اساس این عهدنامه، ایران از (خرمشهر و بوشهر) از بخش دیگری از «قلمروش» (هرات) صرف نظر کرد. در جریان جنگ جهانی دوم وبی عرضگی دولت وقت، خرمشهر توسط نیرو‌های انگلیس اشغال شد.

خرمشهر در انقلاب اسلامی

مردم مسلمان خرمشهر همپای ملت مسلمان ایران در تظاهرات سال ۱۳۵۷ علیه رژیم ستم‌شاهی شرکت کرده و در شکوه بهمن ۱۳۵۷ خرمشهر نیز از چنگال طاغوت آزاد شد! پس از انقلاب اسلامی، عناصر گروهک ضد انقلاب (خلق عرب) در ماه‌های اردیبهشت، خرداد و تیر ۱۳۵۸ علاوه بر ایجاد درگیری مسلحانه، به اقداماتی همچون آشوب‌سازی، بمب‌گذاری، ترور و سرقت سلاح و مهمات مبادرت ورزیدند. مردم مسلمان خرمشهر به ستوه آمده و در تاریخ ۲۳ تیر ۱۳۵۸ به مراکز استقرار گروهک‌های خلق عرب هجوم بردند و ضمن دستگیری عده‌ای از عناصر فعال ضدانقلاب، بقیه را متواری کردند. حکومت عراق نیز پس از فروکش کردن آشوب سازمان خلق عرب در خرمشهر، همچنان به توطئه‌های خود در خوزستان ادامه می‌داد.

خونین شهر در تهاجم عراق

در بعد از ظهر شروع جنگ تحمیلی مورخ ۳۱ شهریور ۵۹، خرمشهر زیر آتش سنگین ارتش وقت عراق که مورد حمایت غرب و شرق بود، قرار گرفت. کشتار و جراحت و سپس خروج مردم بی‌پناه از شهر و شکل‌گیری دفاع مردمی با دستان خالی و مقابله کوچه به کوچه با نیرو‌های رزهی بعث عراق، پس از ۳۴ روز مقاومت قهرمانانه، مورخ دوم آبان‌ ۱۳۵۹ از سوی ارتش عراق اشغال شد.

خرمشهر ۵٧۵ روز (یک و نیم سال) در اشغال دشمن بعثی قرار داشت و در خلال جنگ تحمیلی خسارات زیادی دید. ارتش متجاوز بعثی طی فعالیت‌های گسترده مهندسی، با تخریب بخش بزرگی از شهر و ایجاد میادین مین در محدوده‌های تسطیح شده و ایجاد کانال‌های زیرزمینی در لبه‌های اروندرود و اتصال زیرزمینی به برخی خانه‌های باقیمانده و ایجاد موانع برای چتربازان در شمال غربی و شرقی، یک ساختار دفاعی مستحکمی در این شهر ایجاد کرده بود و به یکی از محکم‌ترین مواضع پدافندی دشمن بدل شده بود. بدین جهت صدام با غرور گفته بود که در صورت بازپس‌گیری خرمشهر از سوی ایران، کلید بصره را تقدیم ایرانیان خواهد کرد. دیوار‌نویسی‌های اشغالگران عراقی با جمله‌ «آمده ایم تا بمانیم» نیز مبین این بود که تصمیم بر جدا کردن بخشی از پیکره کشور را داشتند.

رزمندگان اسلامی طی عملیات بیت‌المقدس در فاصله‌ زمانی ۱۰ اردیبهشت تا سوم خرداد ۱۳۶۱ در چهار مرحله، منطقه‌ای به وسعت پنج هزار و ۳۸۰ کیلومتر مربع را آزاد کرده و ۱۶ هزار تَن از نیرو‌های عراقی را به هلاکت رسانده یا مجروح ساختند؛ بیش از ۱۹ هزار نفر از نیروهای دشمن را هم اسیر کرده و تجهیزات نظامی زیادی را نابود کرده و یا به غنیمت گرفتند و طی این عملیات در روز سوم خرداد ١٣٦١ با جانفشانی رزمندگان جان بر کف اسلام خرمشهر آزاد شد.

خرمشهر بعد از آزادی

پس از پایان جنگ تحمیلی متاسفانه بازسازی شهر بدون حفظ بخشی از آثار جنگ صورت گرفت؛ به نحوی که بازدیدکننده به هیچ وجه نمی‌تواند عمق فاجعه تجاوز بعثی‌ها و عظمت عملیات رزمندگان را درک کند. تنها اثر باقیمانده از جنگ، ساختمان اداری سابق شرکت نفت خرمشهر (احداث شده در سال ۱۳۰۹) بر لب‌ شط و در کنار پل شهید جهان‌آرا (پل فلزی) است که این ساختمان نیز در اواخر مهر ۱۳۵۹ به اشغال دشمن درآمد و بعثی‌ها به عنوان محل دیدبانی از آن استفاده می‌کردند که با بازسازی گوشه‌ای از ساختمان، در سال ۷۵ به موزه جنگ (مرکز فرهنگی دفاع‌مقدس) خرمشهر تبدیل شد.

سرگذشت و سرنوشت خرمشهر درس‌ها و عبرت‌های زیادی داشته و دارد؛ در زمان تجاوز رژیم بعث درحالی‌که هیچ کس آماده نبود و هیچ سنگری در برابر ارتش مجهز عراق وجود نداشت، دفاع مردمی در برابر اشغال ۳۴ روز مقاومت کرد. ارتش بعث در تمامی شهر مواضع دفاعی سنگینی ایجاد کرده بود؛ در دفاع مقابل عراق تعداد کمی از ایرانیان اسیر شدند، ولی در عملیات آزادسازی، رزمندگان، ۱۹ هزار نفر را از دشمن اسیر کردند. روش جنگ در حمله به خرمشهر، وحشیانه و بدور از اصول جنگ و انسانیت بود، اما در روش جنگ برای بازپس‌گیری، براساس اصول اسلامی و انسانی رفتار شد.

علی‌رغم عدم توازن نظامی طرفین در زمان اشغال و زمان آزادسازی، نیروی ایمان در جبهه ایران، مزیت برتری و عامل موفقیت بوده و امداد الهی را نیز به همراه داشته است. نتیجه اشغال‌گری برای بعث عراق جنایت و بدفرجامی و لعن و نفرین تاریخ و برای جبهه ایران سربلندی در تاریخ و ماجور بودن و عاقبت بخیری را در پی داشته است.

سخن پایانی

اگر در دوران سازندگی و بعد از آن، از تجارب دفاع مقدس و نیز تعمیم روحیه معنوی آن بهره گرفته می‌شد، بسیاری از مشکلات اقتصادی و فرهنگی بعدی، اساسا بوجود نمی‌آمد و یا در حداقل ممکن می‌بود. ضرورت دارد بخشی از خرابی‌ها و تونل‌های لبه ساحل بر اساس اسناد و شواهد، بازسازی شده و مورد بازدید علاقمندان قرار گیرد. ضرورت دارد تجربه آسیب‌های وارده به خرمشهر در توسعه شهر‌های مرزی مدنظر قرار گرفته و از احتمال تکرار آن پرهیز شود.

انتهای پیام/ 112



منبع خبر

اشک‌ها و لبخندهای «خرمشهر» در گذر زمان بیشتر بخوانید »