خسارت محض

هوا سرد شد آلرژی مدعیان اصلاحات عود کرد!

هوا سرد شد آلرژی مدعیان اصلاحات عود کرد!



انتشار اخبار بحران‌های کمرشکن غرب، ضعف و ناتوانی آنها در حل معضلاتشان را نشان می‌دهد و این طیف، غرب را در افکار عمومی ایران ضعیف نمی‌خواهد، حَلال مشکلات می‌خواهد! 

به گزارش مجاهدت از مشرق، جعفر بلوری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: فقط خدا می‌داند، چقدر از کاهش دمای کشور خوشحالند و فقط او می‌داند چقدر انتظار این را می‌کشند که مقام مسئولی در تریبون‌های رسمی بگوید، مثلا گاز فلان منطقه به خاطر سرمای زیاد دچار اُفت فشار شده یا در فلان روستا مردم دیگر گاز ندارند. چرا؟ فقط برای این که بگویند، چرا وقتی فلان مقام بلند پایه و رسمی اروپایی می‌گفت، اروپا زمستان سختی پیش رو دارد، اخبار آن در رسانه‌های کشور و صدا و سیما بازنشر می‌شد!

تعجب نکنید به صفحات اول روزنامه‌های امروز و روزهای گذشته‌شان رجوع کنید. اما چرا از بازنشر اظهارات و اخبار رسمی غربی‌ها در رسانه‌های ایران راجع به زمستان سخت و بحران انرژی و اقتصادی عصبانی می‌شوند؟ برای فهم این نوع رفتارها، باید وارد ذهن این غربگراها شد و از زاویه دید آنها به مسئله نگاه کرد تا فهمیدشان…

اشتباه نکنید. تعصب، یکدندگی و لج بازی دلیل این رفتار جماعت غربگرای ما نیست. این رفتار عجیب ریشه‌های عمیق تری دارد. این صفات زشتی که از آنها نام بردیم، تا جایی می‌مانند که فرد، از ناحیه آنها دچار فشار و آسیب جدی نشود اما به محض این که تبعات آنها شدت یافت،

چه بسا خود به خود فرد را متعادل سازد. این که انتظار بحران برای کشورت و مردمانت را بکشی، نتیجه تعصب و یکدندگی نیست و مسئله فراتر از اینهاست. این چه حالتی است و درکجای دنیا برای یخ زدن کشورشان، لحظه شماری می‌کنند؟ این چه روحیه، بیماری، درد یا مسئله‌ای است که اگر سرما کشور خودشان را دچار مشکل کند و جان عده‌ای را هم به خطراندازد، عده‌ای ذوق مرگ می‌شوند؟ و اگر حتی دچار مشکل هم نکند، اصرار می‌کنند که شده است؟ بخوانید:

کمتر از یک سال پیش، روسیه با هدف جلوگیری از گسترش ناتو به شرق، جنگ بزرگی را با ناتو و غرب در اوکراین آغاز کرد. گستردگی این جنگ آن‌قدر عظیم و خساراتش آن‌قدر بزرگ است که، شاید تصور آن برای «شرقی جماعت»، سخت باشد.

مثلا مجبور شدن انگلیسی‌ها به انتخاب بین گرما یا غذا، هجوم آلمانی‌ها به پارک‌ها برای بریدن درخت‌ها و شکستن نیمکت‌ها جهت استفاده به عنوان هیزم، ترویج حشره‌خواری، ترویج و تبلیغ خوردن غذاهای کپک زده و تاریخ مصرف گذشته برای کاستن از هزینه‌ها و صرف هزینه پس‌انداز شده از این راه در پرداخت قبوض برق و گاز، ورشکستگی هزاران کارخانه و شرکت، مهاجرت به کشورهای گرمتر برای فرار از هزینه‌های کمر شکن انرژی، اعتصاب‌های فلج‌کننده و مرگبار در کشورهایی مثل انگلیس، آلمان و فرانسه… به نام کشورها دوباره نگاه کنید: آلمان، فرانسه، انگلیس، سوئد و… ثروتمندترین و صنعتی‌ترین کشورهای اروپایی هستند!

کارشناسان و استراتژیست‌های بزرگی مثل «هنری کیسینجر» و «جان مرشایمر» و خیلی‌های دیگر که آمدن چنین روزهایی را پیش‌بینی می‌کردند، یا به شکل مستقیم یا در دل تحلیل‌هایشان نوشتند، مقصر این جنگ غرب است چرا که روسیه از سال‌ها پیش نسبت به تبعات عضویت همسایه خود یعنی اوکراین در ناتو هشدار داده بود.

کیسینجر که تبعات ادامه این جنگ را در همان هفته‌های آغازین آن پیش‌بینی کرده بود، تلاش کرد طی مصاحبه و یادداشت‌های پی‌درپی، راه‌حلی برای آتش‌بس و صلح ارائه کند و آخرین راه‌حلی را هم که ارائه کرد، گردن نهادن غرب به همان خواسته اولیه روسیه بود که اگر رعایت شده بود، احتمالا جنگی رخ نمی‌داد: تضمین عدم عضویت اوکراین در ناتو و تبدیل آن به کشوری بی‌طرف! اخبار این تحولات و هشدارها و بحران‌ها نیز به دلیل اهمیت آنها به طور مرتب در رسانه‌ای دنیا پوش داده شده‌اند و می‌توان با یک جست و جوی ساده اینترنتی به آنها دست یافت.

حالا برگردیم سراغ بحث خودمان. سؤال این بود. چرا غربگرایان از بازنشر این اخبار و تحلیل‌ها عصبانی می‌شوند. پاسخ در غربگرا بودن هم نیست. چرا که آنها از خود غرب که نمی‌توانند غربی‌تر باشند! منبع اصلی انتشار این اخبار رسانه‌های معتبر و مقامات ارشد و رسمی همین غرب هستند. بنابر این پاسخ در غربگرایی این طیف هم نیست.

ما فکر می‌کنیم، یکی از پاسخ‌های اصلی این سول به «برجام» و «مذاکره» با آن سه چهار کشور اروپایی و آمریکا ارتباط دارد. بله درست شنیدید؛ برجام و مذاکرات. برجام همه چیز غربگرایان است. فلذا، هر اقدامی را که بتواند به این توافق مُرده، حتی یک خَش وارد کند، بر نمی‌تابند ولو این اقدام، بازنشر اخبار بحران‌های عجیب و غریب اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و امنیتی غرب باشد. انتشار اخبار بحران‌های کمرشکن غرب، ضعف و ناتوانی آنها در حل معضلاتشان را نشان می‌دهد و این طیف، غرب را در افکار عمومی ایران ضعیف نمی‌خواهد، حَلال مشکلات می‌خواهد!

در واقع، برجام ناموس این طیف است؛ حتی اگر مُرده باشد. برایشان مثل یک چارچوب نظری است که جهت تحلیل و تبیین هر موضوعی -تأکید می‌کنیم – هر موضوعی در هر حوزه‌ای که فکرش را بکنید، به کارش می‌گیرند. اگر مواضع آنها را طی سال‌های بعد از شکل گیری توافق برجام مرور کنید، خواهی دید آن را حلال تمام مسائل ایران معرفی کرده و همه چیز را داخل این چارچوب تحلیل و تبیین کرده‌اند.

از آب خوردن مردم تا فیش‌های نجومی، از اقتصاد تا فرهنگ و سیاست، از ترور و آدم کشی تا آشوب‌های خیابانی و… فقط به عنوان یک مثال خیلی نزدیک، رجوع کنید به یادداشت سه روز پیش یکی از وزرای دولت برجام درباره هتاکی نشریه هتاک فرانسوی تحت عنوان «جمهوری اسلامی در دام شارلی ابدو نیفتد.» شاید باور نکنید اما، هتاکی شارلی ابدو را هم به شکل مستقیم به مذاکرات و به شکل غیر مستقیم به برجام ارتباط داده است! ایشان درباره واکنش به هتاکی نشریه‌ای که کارش هتاکی به مقدسات است، به جمهوری اسلامی ایران هشدار داده که، مبادا واکنشی نشان دهید. چرا؟ چون باعث تیرگی روابط با اروپا و از بین رفتن آخرین امیدهایش برای احیاء مذاکرات می‌شود!

یا مثلا وقتی انسان بزرگی در تراز سردار دلها سلیمانی- که همین چند روز پیش سومین سالگر شهادتش بود- آن طور ناجوانمردانه ترور شد، گفتند این ترور نباید باعث توقف و تضعیف مذاکرات و برجام شود. وقتی برجام از سوی غرب با آمدن تحریم‌های پی‌درپی عملا نقض می‌شد، باز تاکید می‌کردند برجام باید بماند.

وقتی آمریکا با مشاهده واکنش بی‌نظیر! این طیف در برابر بد عهدی‌هایش، با خیال آسوده از برجام خارج شد، باز هم گفتند صرفا یک مزاحم از برجام خارج شد و…خلاصه این که، هر تحریم، هتاکی، ترور، آشوب، جنگ‌افروزی و جنایت و خیانتی که از سوی غرب علیه این کشور راه‌اندازی و مدیریت شد، از نگاه این طیف، نه کار بایدن و بن سلمان و ماکرون که، کار یک طیف تندرو در زیرزمین‌های مخفی کاخ سفید و الیزه بوده که هدفش، بر هم خوردن مذاکرات و از بین رفتن آخرین امیدها برای زنده شدن برجام بود! ماجرای زمستان سخت اروپا و گرفتاری عجیب و غریبی که کشورهای غربی با ورود به جنگ اوکراین دچارش شده‌اند نیز، از نگاه این طیف نباید باز نشر شود .

چون اولا، بی‌فایده بودن مذاکرات را اثبات می‌کند و مردم با دیدن و شنیدن این اخبار خواهند گفت «موز اگر قوَّت داشت، کمر خود را راست می‌کرد»، ثانیا، غلط و مُخرب بودن منظومه فکری این طیف را بر ملا می‌سازد. از نگاه این طیف، ایران باید همیشه ضعیف و گرفتار در مشکلات دیده شود و اوضاع غرب هم همیشه باید گل و بلبل نشان داده شود تا، راه وابستگی به غرب باز بماند.

اما این‌جا طیف دیگری هم وجود دارند که، مذاکره با آن سه چهار کشور غربی را بنا به دلایل تاریخی و تجربی بی‌فایده و پُرخسارت می‌بینند و معتقد به تنظیم معقول و متوازن روابط با همه کشورهای جهان و توجه به ظرفیت‌های عظیم بر جای مانده در داخل و خارج به شکل توأمان هستند. به عبارتی، دنیا را تشکیل شده از ۱۹۵ کشور می‌دانند نه ۴ کشور! آنها برجام را «خسارت محض» می‌دانند و برای این اعتقادشان هم دلایل زیادی دارند. شما بفرمایید، توافقی که مجوز هر اقدامی را علیه مردم و کشور عزیزمان بدهد و مانع از پاسخگویی به این اقدامات و جنایات و هتاکی‌ها شود-که مبادا به تریج قبای برجام و مذاکره و غرب بر بخورد- خسارت محض است یا حلال مشکلات؟

همین امروز رجوع کنید به صفحات اول روزنامه‌ها و سایت‌هایشان. مملو از اخبار، تصاویر و تحلیل‌هایی است راجع به «زمستان سخت در ایران» تا، «زمستان واقعا سختِ اروپا» در اذهان محو شود این در حالی است که در کشورمان نه کسی مجبور شده از فضولات گربه برای آتش‌افروزی و تولید گرما استفاده کند، نه کارمندانمان وادار شده‌اند، پتوپیچ پشت میزهایشان بنشینند و نه وادار شده‌اند، ۴۰ درصد در مصرف انرژی صرفه‌جویی کنند.

هیچ خانه‌ عادی هم مجبور نشده ماهی ۳۰ میلیون تومان بابت پرداخت قبض گاز خانه‌اش پرداخت کند و هزینه‌های انرژی مردم نیز شکر خدا ۴ برابر درآمد ماهانه‌شان نشده است. توصیه‌های همیشگی و همه ساله برای صرفه‌جویی در مصرف گاز در زمستان در ایران کجا، «زمستان سخت» اروپا با تبعات هولناکی که در بالا به گوشه‌ای از آنها اشاره شد کجا؟!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

هوا سرد شد آلرژی مدعیان اصلاحات عود کرد! بیشتر بخوانید »

پایان «بزن دررو» آژانس و نقش نفوذی‌ها در صدور قطعنامه!

پایان «بزن دررو» آژانس و نقش نفوذی‌ها در صدور قطعنامه!



برخی در حالی می‌خواهند دولت سیزدهم را متهم و مواضع اصولی جمهوری اسلامی را عامل صدور قطعنامه القا کنند که در دوره مذاکرات هسته‌ای در زمان خودشان شورای حکام ۷ قطعنامه علیه ایران صادر کرد …

به گزارش مجاهدت از مشرق، دکتر محمدحسین محترم طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱- نشست شورای حکام و قطعنامه آن آزمون و صحنه آزمایش صداقت ادعاهای بایدن در زمان انتخابات و بعد از آن بود. حساسیت و اهمیت نشست اخیر شورای حکام نه از این جهت که درباره و علیه ایران بود بلکه از این جهت بود که بایدن ادعاهای زیادی درخصوص محکومیت اقدامات ترامپ از جمله پاره کردن برجام داشت و وعده اصلاح آنها را از طریق دیپلماسی و نه از راه تخاصم می‌داد، اما اکنون با ارائه قطعنامه ضدایرانی به شورای حکام‌، فریبکاری‌اش بیش از بیش آشکارتر شد و نشان داد که بایدن همان دست چدنی ترامپ در دستکش مخملی است و مسیر و خوی خصمانه او با ملت ایران هیچ فرقی با ترامپ ندارد!

لذا اولاً در پایان مذاکرات وین‌، بایدن در سر یک دوراهی قرار گرفت که یا باید به وعده‌های انتخاباتی خود عمل و تحریم‌های ایران را لغو می‌کرد و نشان می‌داد که بایدن، ترامپ نیست و یا فریبکاری و خباثت خود را آشکار می‌کرد و نشان می‌داد که بایدن همان ترامپ است! و از آنجایی که فریبکاری و خباثت در خون و DNA مقامات آمریکایی است‌، ذات و صداقت نداشتن خود را به افکار عمومی دنیا و مردم ایران نشان داد و این «نقطه عطف در مقطعی حساس» است که هرگونه پیامد و تبعات قطعنامه از جمله واکنش ایران را باید بر اساس آن ارزیابی و تحلیل کرد.

ثانیاً نکته مهم برای درک فریبکاری بایدن این که بایدن هشت سال قبل زمانی که سناتور بوده خودش به اتفاق دیگر دموکرات‌ها به تمام تحریم‌های علیه ایران رأی داده و پس از برجام نیز زمانی که معاون رئیس‌جمهور آمریکا بوده، قوانین تحریمی بیشتر علیه جمهوری اسلامی وضع و تحریم‌هایی را که به آنها رأی داده بود، اعمال کرده، حال چگونه باید از او بپذیریم که قصد حسن نیت و لغو این تحریم‌ها را دارد، 

کما این که در داخل و خارج آمریکا نیز همزمان متهم به تناقض‌گویی در عمل و شعارهایش شد. هیلاری کلینتون در یک برنامه تلویزیونی به همراه آنتونی بلینکن اذعان می‌کند «هشت سال قبل در سنا من و بایدن به تمام تحریم‌های ایران رأی دادیم و با سناتور بایدن تلاش کردیم این تحریم‌ها تصویب شوند».

نکته مهم در سخنان کلینتون در این برنامه همچون بحث سناتور مورفی با رابرت مالی در جلسه سنا این بود که با اشاره به «پیامدهای خیلی سنگین هرگونه اقدام نظامی برای آمریکا و امکان‌پذیر نبودن آن»، به بلوف بودن «گزینه روی میز بایدن» هم اذعان کرد.

ثالثاً بر اساس استراتژی آمریکا، اوباما وظیفه داشت برجام را برای متوقف کردن دستاوردهای صلح‌آمیز هسته‌ای امضا کند و ترامپ وظیفه داشت با هدف گسترش دامنه محدودیت‌ها علیه ایران از آن خارج شود و بایدن وظیفه دارد بر بستر اقدامات اوباما و ترامپ محدودیت‌های بیشتری را با توسل به حربه بازگشت به برجام اعمال کند. کما این که اوباما و جان کری هنگام ترک کاخ سفید اذعان کرده بودند 

«ما برنامه هسته‌ای ایران را مهار و راه را برای دولت بعدی جهت مهار منطقه‌ای و موشکی ایران از طریق برجام مهیا کردیم»! لذا طبیعی است که شروط بایدن همان شروط ترامپ و پمپئو باشد.

رابعاً تحریم تنها سلاح بایدن برای تحت فشار قرار دادن دیگر کشورها از جمله ایران درجهت وادار کردن به عقب‌نشینی از حقوقشان است‌، با چه عقلانیت سیاسی می‌توان هضم کرد که آمریکا می‌خواهد تحریم‌ها را لغو کند، کما این که از یک سو آمریکایی‌ها ادعا دارند با توسل به این تحریم‌ها می‌خواهند در قضیه موشکی و منطقه‌ای‌، ایران را وادار به تسلیم کنند و از سوی دیگر تاکنون نیز در دنیا موردی سراغ نداریم که آمریکا تحریم‌های کشوری را لغو کرده باشد. حتی کشورهایی که مجبور به تسلیم شدند و تمام قدرت هسته‌ای و دفاعی خود را بار کشتی کردند و تحویل آمریکا دادند! 

خامساً قطعنامه شورای حکام نشان داد علی‌رغم این که تمام نظام سیاسی و مدیریتی و حاکمیتی ایران از رهبری و شورای عالی امنیت ملی تا دولت و مجلس و ملت پشت تیم مذاکره‌کننده خود قرار دارند و این تیم نماینده واقعی ملت و حاکمیت ایران است‌، اما بایدن نه نماینده تمام مردم آمریکاست و نه حاکمیت آمریکا از جمله کنگره و سنا و حتی بخش مهمی از هم‌حزبی‌های دموکراتش و بخش مهمی از دولتش پشت سیاست او برای احیای برجام نیستند و این اختلافات شدید داخلی و تهدیدات دو حزبی در کنگره به‌عنوان عامل اصلی شکست میز وین بود.

سادساً علی‌رغم ادعای جامعه جهانی بودن آمریکا ومتحدانش‌، چند کشور اروپایی، چین و روسیه و هند و پاکستان و لیبی که به این قطعنامه رأی موافق ندادند، عملاً نماینده بخش اکثریت جمعیت جهان هستند که در مقابل زورگویی آمریکا ایستاده‌اند.

۲-همان‌گونه که پیش‌بینی می‌شد و آمریکا در طی مذاکرات نشان می‌داد، بایدن از همان ابتدا تلاش داشت در سایه تهدید و فریبکاری رسانه‌ای برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی داخلی و افزایش مطالبات از دولت و تیم مذاکره‌کننده‌، خود را مشتاق بازگشت به برجام و آماده لغو تحریم‌ها القاء و پس از ایجاد دوقطبی در جامعه و احیاء فضای شرطی کردن اقتصاد کشور و در نهایت با لغو نکردن تحریم‌ها و ایجاد سرخوردگی در مردم و افزایش نارضایتی از سیاست نظام و ایجاد آشوب‌، ایران را متهم و عامل نرسیدن به توافق نشان دهد.البته با درایت تیم ایرانی و هوشیاری مردم‌، بایدن به اهداف خود نرسید.

در این سناریو یکی از شگردهای آنها «القاء خوش‌بینی کاذب» نسبت به روند مذاکرات و حصول توافق بود که برخی در داخل نیز ذوق‌زده و در این میدان بازی کردند و رسانه‌های غربی – عربی هم به‌طور مشکوک و سؤال‌برانگیزی این اظهار خوش‌بینی برخی داخلی‌ها را به‌صورت برجسته و گسترده‌ای پوشش خبری دادند؛ اما خیمه‌شب‌بازی شورای حکام نشان داد قطعاً احساس و ادعای خوش‌بینی به روند هرگونه مذاکره‌ای بدون توجه به سابقه فریبکارانه آمریکایی‌ها و تجربه تلخ چنین خوش‌بینی‌هایی در گذشته‌، سرابی بیش نیست و هدف آن کشاندن ایران به میدان بازی آمریکاست‌، همان‌گونه که اکنون نیز برخی در داخل همسو با پازل آمریکا و با متهم کردن ایران‌، در سوگ برجام سوگوار شده‌اند و مزورانه و خبیثانه و البته به دور از واقعیت‌ها ادعا و فضاسازی می‌کنند «قطعنامه شورای حکام و خروج از NPT‌، نظام را با خیزش‌های مردمی روبه رو خواهد کرد و امکان حمله نظامی اسرائیل وجود دارد»!

در حالی که خودشان نتوانستند و پاسخ نمی‌دهند که چرا سیاست آنها راه به جایی نبرد و در حالی که در مقابل افزایش تحریم‌ها و صدور قطعنامه علیه ایران همزمان با مذاکرات خفقان گرفته‌اند، حالا که ایران می‌خواهد پاسخ دهد زبان باز کرده‌اند و ادعا می‌کنند «با گفت‌وگو می‌توان پرونده را بست وگرنه تهدید خروج از ان پی تی بهانه به آنها می‌دهد و این سیاست راه به جایی نمی‌برد». این جماعت اولاً باید پاسخ دهند منظور نماینده آمریکا در شورای حکام از «شریک مشتاق در تهران برای آمریکا» کیست و آیا بیان ادعاهای آنها با اذعان هول‌گیت که گفته 

«برای بازگشت به برجام به یک شریک مشتاق در تهران نیاز داریم»، اتفاقی است؟! ثانیاً مسئله ایران و آژانس در حقیقت پرونده‌سازی اسرائیل و آمریکا علیه ملت ایران است و اصولاً پرونده‌سازی را که نمی‌توان با مذاکره و گفت وگو حل کرد، همان‌گونه که مذاکرات منفعلانه و عملکرد بعضاً خیانتکارانه آنها در طول هشت سال حل نکرد و به فرمایش رهبری «در دولت قبل مشخص شد که اعتماد به آمریکا و برجام مطلقاً جواب نمی‌دهد». لذا همان زمان نیز گفتیم که «خوش‌بینی» و انتظار «حسن نیت» از آمریکا با واقعیت‌ها و ذات آمریکا همخوانی ندارد و برخی خبرنگاران و تحلیلگران حاضر در وین هم خوش‌بینی‌های آن زمان را «مختصر و کوتاه و تاکتیکی» توصیف کرده بودند.

۳-برخی در حالی می‌خواهند دولت سیزدهم را متهم و مواضع اصولی جمهوری اسلامی را عامل صدور قطعنامه القا کنند که در دوره مذاکرات هسته‌ای در زمان خودشان شورای حکام ۷ قطعنامه علیه ایران صادر کرد و آن زمان روحانی و ظریف و تیمشان در مواضعی مغالطه‌آمیز ادعا می‌کردند قطعنامه‌های شورای حکام اهمیت زیادی ندارد! نکته مهم این که تمام این هفت قطعنامه بلافاصله بعد از عقب‌نشینی‌ها و باج‌دهی‌های دولت اصلاحات تحت عنوان اعتمادسازی صادر می‌شد.

اولین آن در ۲۹ خرداد ۸۲ و هفتمین آن ۲۰ مرداد ۸۴ چهار روز قبل از پایان مأموریت روحانی در شورای عالی امنیت ملی تصویب و صادر شد و نکته طنزآمیز این بود که روحانی در زمان ریاست‌جمهوری‌اش ادعا می‌کرد «دیگران هر وقت می‌رفتند مذاکره می‌کردند، بعد یک قطعنامه علیه ایران صادر می‌شد»! اکنون نیز صدور قطعنامه جدید شورای حکام نیز نتیجه برجام و مذاکرات برجامی به‌عنوان گلابی و دستاورد مشعشع! دولت روحانی است.

۴- اما کسانی که سوگوار برجام شده‌اند و برای مشکلات مردم که حاصل عملکرد خودشان است، اشک تمساح می‌ریزند و قبلاً ادعا داشتند با هر روز تأخیر در امضا و تصویب برجام چقدر ضرر می‌کنیم، به سخنان اخیر جان کری در کنگره توجه کنند که عملکرد این جماعت در برجام چه دستاورد عظیمی! برای ملت ایران داشته و چرا رهبری از آن به «خسارت محض» یاد کردند!

جان کری در توضیح آثار توافق ۲۰۱۵، در یک قلم از دستاوردهایش می‌گوید «برجام به‌طور متوسط قیمت نفت را بیش از ۸۰ دلار در هر بشکه طی ۲ سال و نیم کاهش داد و ایالات‌متحده با واردات و تکمیل ذخیره استراتژیک نفت خود برای هر بشکه نفت بیش از ۸۰ دلار کمتر پرداخت کرد و ایران از فروش روزانه بین ۵/۱ میلیون الی ۲ میلیون بشکه نفت خود همین مقدار ضرر کرد و به‌طور خلاصه طی این ۷ سال فقط سود نفتی ما دو تریلیارد (۲ هزار میلیارد) و ضرر ایران حدود یک تریلیارد دلار و تورم بیش از ۵۰ درصدی در دولت قبلی ایران یکی از تبعات برجام بود که اگر ترامپ کمی صبر می‌کرد، آثار بهتر برجام را می‌دیدیم‌، اما اکنون دولت جدید ایران با رساندن قیمت نفت به ۱۲۰ دلار در هر بشکه، بدون برجام توانسته تحریم‌ها را خنثی کند و امروز ما با ایرانی به مراتب قوی‌تر از ایران متعهد در برجام روبه رو هستیم و چاره‌ای نیست که هرطور شده ایران را دوباره به برجام برگردانیم»!

۵- نکته بارز این دور از مذاکرات و متفاوت از دوره‌های قبل‌، این بود که با توجه به فرمایش رهبری که تأکید دارند «اِشکال مذاکره این است که شما را از راه صحیح خودت منحرف می‌کند، امتیاز را از شما می‌گیرند و آن چیز که باید به شما بدهند، نمی‌دهند»! تیم ایرانی اجازه نداد که آمریکا آنها را از مسیر ایستادگی بر لزوم تأمین منافع ملت ایران منحرف و وادار به امتیاز دادن کند.

۶- نتیجه مذاکرات وین هرچه بود، دیگر حربه آژانس جواب نخواهد داد و همان‌گونه که با زدن گلوبال آمریکایی و پایگاه عین الاسد نشان دادیم که زمان «بزن دررو» تمام شده و با مصادره و توقیف نفت‌کش‌های انگلیسی و… و یونانی نشان دادیم که دزدی دریایی هم تمام شده که در مورد آخر، یونان در واکنش به پاسخ قاطع ایران عقب‌نشینی و دستور توقیف و در اختیار آمریکا گذاشتنِ نفتکش ایرانی را لغو کرد، «زمان بزن دررو آژانس» نیز پایان یافته و هر اقدام او با واکنش قاطع جمهوری اسلامی مواجه خواهد شد.

کما این که با بخشی از واکنش ایران مواجه شد و باید منتظر واکنش‌های اساسی‌تر دیگر هم باشد. لذا اکنون خروج از تعلیق و عضویت در NPT و پایان دادن به سفرهای گروسی به تهران به یک مطالبه عمومی در ایران تبدیل شده و در ادامه آن چنان که رئیس‌کمیسیون امنیت ملی مجلس تأکید کرده «حتماً در فرآیند مذاکرات برجامی با ۱+۴ تجدید نظر خواهیم کرد».

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پایان «بزن دررو» آژانس و نقش نفوذی‌ها در صدور قطعنامه! بیشتر بخوانید »

دیکته نوشتن توافق نیست آقای نماینده سابق مجلس!

دیکته نوشتن توافق نیست آقای نماینده سابق مجلس!


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: حشمت‌ا… فلاحت‌پیشه در روزنامه همشهری می‌نویسد: «واقعیت تلخ این است که بخشی از فرصت طلایی توافق برای احیای برجام کشته شد که شاید دلیلش این بود که دوطرف با یک دید حداکثری وارد مذاکرات شده بودند. فرصت طلایی اولیه دیپلماسی برای احیای برجام از دست رفت. حال آنکه طرفین می‌توانستند بر سر یک‌سری اصول کلی توافق کنند و بخشی از مسائل را به‌عنوان سنگ بنا برای آینده بگذارند.

البته واقعیت این است که این طرف آمریکایی بود که از برجام خارج شد و طرف‌های اروپایی هم برجام را به درستی اجرا نکردند. به همین دلیل طرف ایرانی با وسواس بیشتری سعی کرد خطوط قرمز خود را مطرح کند و تلاش کرد احیای برجام به‌گونه‌ای صورت بگیرد که علاوه بر اینکه تحریم‌های زمان ترامپ برداشته می‌شود مشکلات زمان اجرای برجام مانند مسائل بانکی و مالی و… هم پیش نیاید که دوباره مانع بهره‌گیری جمهوری اسلامی ایران از پایان تحریم‌ها شود.

به هر حال این فرصت از بین رفت. در این بین هر چه فرصت طلایی اولیه از بین می‌رفت، زمینه برای ایفای نقش عوامل منفی ثالث هم فراهم‌تر شد. (به‌صورت مشخص رژیم صهیونیستی.) به عقیده من هر چه طرفین بیشتر زمان را بکشند، احتمال نقش‌آفرینی عوامل ثالث بیشتر است.

اگر روح دیپلماتیک بر مذاکرات حاکم شود، آن‌زمان این قاعده همه یا هیچ به‌عنوان یک مانع عمل نمی‌کند. به هرحال ما باید بپذیریم که یک چالش اساسی وجود دارد و دشمنان جمهوری اسلامی ایران بر سر تحریم ایران سیاست‌های خود را پیش برده و برنامه‌ریزی کرده‌اند و الان باید بپذیریم که این مجال برای دیپلمات‌ها فراهم شود که در قالب اصل «اول توافق» سیاست را پیش ببرند. تجربه پرونده هسته‌ای ایران نشان داد تا زمانی که پرونده در شورای‌عالی امنیت ملی بود و دبیرخانه مسئول آن بود هیچ توافقی شکل نگرفت، اما به محض اینکه پرونده به وزارت خارجه ارجاع شد منجر به امضای برجام شد که همین برجام مورد تأیید همان شورای‌عالی امنیت ملی هم قرار گرفت. الان هم باید تفویض اختیار بیشتری به دیپلمات‌ها صورت بگیرد تا هر چه زودتر برجام احیا شود و از این بن‌بست خارج شویم، که به‌طور طبیعی همان‌طور که در آمریکا برخی سعی می‌کنند موضوع هسته‌ای را به موارد دیگر ربط دهند، در داخل ایران هم عده‌ای سعی دارند چنین شرایطی را شکل دهند و این قاعده «همه یا هیچ» که مطرح می‌کنند عملا به موضوعی فراتر از برجام و موضوع هسته‌ای هم کشیده می‌شود. وقتی آقای روحانی این بحث را طرح کرد که اگر اجازه بدهند ما همین هفته توافق می‌کنیم معنایش این بود که او معتقد است اکنون هم هیأت مذاکره‌کننده ایرانی در وین، به آن حد مقدوری از توافق که براساس تجربه برجام شکل گرفته بود رسیده‌اند و می‌توانند توافق را امضا کنند. اما در داخل ایران جریانات مختلفی به میزانی که دولت به آخر کار خود نزدیک می‌شد سعی می‌کردند که با قدرت بیشتری مقابله کنند. بهتر است شخص آقای رئیسی همین الان رایزنی‌هایی را صورت دهد برای اینکه دولت فعلی بتواند براساس یک حد مقدوری از یک توافق برجام را احیا کند. حد مقدور به این معناست که شاید همه خواسته‌های ایران را در بر نگیرد اما شاکله تحریم را برمی‌دارد و قابلیت هسته‌ای ایران را حفظ می‌کند». دقت در متن این نوشته مخدوش نشان می‌دهد که نویسنده باوجود آسمان و ریسمان کردن، مدعایی جز این ندارد که ایران، در حالی که هیچ‌یک از حقوق برجامی‌اش اعاده نشده، کوتاه بیاید و «به هر قیمت» توافق کند تا نقدا آمریکا بتواند به برجام برگردد و به مکانیسم ماشه دسترسی داشته باشد، بی‌آنکه که تحریم‌ها برداشته شده باشد.

این نماینده سابق مجلس، نه از موضع یک ایرانی بلکه از موضع به ظاهر بی‌طرف به برجام می‌پردازد اما در میانه راه معلوم می‌شود که او کنار آمریکا ایستاده است، چراکه وقتی دو طرف یک دعوا – یکی ناقض حق و دیگری، طرف ستم‌دیده – را مشترکا مقصر معرفی می‌کنید(دید حداکثری) در واقع، در حال دفاع از طرف عهدشکن و ظلم مضاعف به طرفی هستید که حقش پایمال شده است.

آقای فلاحت‌پیشه ادعا می‌کند ایران دید حداکثری دارد و حال آنکه به اذعان مقامات دولتی، عایدی کشورمان در ازای انجام مستمر تعهدات، «تقریبا هیچ» بلکه در مقاطعی «خسارت محض» بوده است. امثال این نماینده در مجلس نهم، برجام را در کنار برخی دولتمردان بزک و تایید کردند، با این وعده که همه تحریم‌ها لغو خواهد شد. اما شش سال پس از آن وعده‌های خلاف واقع،‌ تحریم‌ها دو برابر شده است.

در چنین شرایطی طبیعی است که ایران از آمریکا بخواهد همه تحریم‌های پسابرجام را لغو کند و تضمین بدهد که مجددا عهدشکنی نمی‌کنند کجای این مطالبه، قابل تشبیه به رویکرد آمریکاست که می‌گوید، همه تحریم‌ها را برنمی‌دارد، حاضر به راستی‌آزمایی لغو تحریم‌ها نیست و تضمین نمی‌دهد، اما در عین حال از ایران می‌خواهد برجام را منقضی بداند، تن به توافقی با تعهدات جدید (تمدید محدودیت‌های رو به پایان ایران) بدهد و ضمنا امتیازهایی را هم در حوزه توانمندی دفاعی و نفوذ منطقه‌ای خود واگذار کند!

در چنین شرایطی، آقای فلاحت‌پیشه دو طرف ماجرا را متهم می‌کند که با دید حداکثری موجب بن‌بست مذاکرات شده‌اند. و حال آنکه بن‌بست پدید آمده، حاصل ساده‌اندیشی و بی‌مبالاتی دولت و نمایندگان تصویب‌کننده برجام (بدون اخذ ضمانت کافی) است.

نکته دیگر اینکه انتقال پرونده برجام از وزارت خارجه به شورای عالی امنیت ملی، در اثر قصور و تقصیرهای پدید آمده اتفاق افتاده و قرار نیست کلاهی بزرگ‌تر از برجام مجدداً بر سر کشور و ملت ایران برود.

رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی در مجلس دهم، در نوشته مغشوش و انباشته از تناقض مدعی شد سخت‌گیری طرفین ایرانی و آمریکایی موجب بن‌بست مذاکرات شده و حال آنکه به‌قول روحانی می‌شود توافق کرد(!)



منبع خبر

دیکته نوشتن توافق نیست آقای نماینده سابق مجلس! بیشتر بخوانید »

به بهانه برداشت‌ها از بیانات رهبر انقلاب/ چگونه عمل مجریان سیاست خارجی «خسارت محض» می‌شود؟

به بهانه برداشت‌ها از بیانات رهبر انقلاب/ چگونه عمل مجریان سیاست خارجی «خسارت محض» می‌شود؟


گروه سیاسی خبرگزاری فارس؛ احد شیرزاد: سخنان عصر امروز رهبر معظّم انقلاب درباره کارکردهای وزارت خارجه و نقش آن در سیاست خارجی نظام که به پایان رسید، برخی فضا را فراهم دیدند تا گزاره «برجام تصمیم نظام بود» را تثبیت کنند و اینطور القا کنند که همانطور که رهبر انقلاب، وزارتخارجه را یک مجری دانسته‌اند، بنابراین برجام نیز محصول تصمیم مجموعه‌های بالادستی نظام است نه وزارتخارجه و دولت.  

نکته مغفول مانده این است که رهبر انقلاب نقش ریل‌گذار سیاست خارجی کشور را وزارتخارجه نمی‌دانند بلکه نقش ریل گذار را به مجامع بالادستی می‌دهند، امّا سؤال این است که آیا آنچه مجری در این ریل انجام می‌دهد، همان خروجی مطلوب مورد نظر سیاست‌گذار است؟ پاسخ این سؤال را باید در دیگر بیانات رهبر انقلاب جست‌وجو کرد. اینجاست که غفلتی دیگر، یعنی عدم نگاه یکپارچه به بیانات رهبر انقلاب خود را نشان می‌دهد. برای رسیدن به قضاوتی درست و کامل درباره برجام و نقش دستگاه‌های مختلف در آن، باید به دیگر بیانات رهبر انقلاب رجوع کرد.

رهبر انقلاب از زمان تصویب برجام تا کنون، به کرّات از این توافقنامه‌ انتقاد کرده‌اند و حتی آن را خسارت محض نامیده‌اند: «آمریکایی‌ها گفته‌اند که ما تحریم‌ها را برمی‌داریم و روی کاغذ هم برداشتند امّا از طرق دیگر جوری عمل می‌کنند که اثر رفع تحریم‌ها مطلقاً به‌وجود نیاید و تحقّق پیدا نکند… ما ناگزیر باید به همه‌ی تعهّدهای خود عمل کنیم [امّا] طرف مقابل با طُرق مختلف، با شیوه‌های مختلف، با خدعه، با تقلّب سر باز می‌زند و به تعهّدهایی که کرده است عمل نمی‌کند. این چیزی است که ما امروز در مقابل چشم خودمان داریم می‌بینیم؛ یعنی خسارت محض».

 

 

حال سؤال این است، چنانچه مجری سیاست‌خارجی کشور از خود اختیاری ندارد و محصول عملکرد آن، همان چیزی است که سیاست گذار از او خواسته است، چگونه محصولی به‌دست می‌آید که «خسارت محض» نام می‌گیرد؟ 

مرور برخی دیگر از بیانات رهبر انقلاب درباره برجام، مؤید همین نکته است. رهبر انقلاب در سخنان نوروزی خود در سال ۹۵ و در حرم مطهر رضوی، از عبور از خطوط قرمز نظام درموضوع برجام سخن می‌گویند: «در توافق اخیر هسته‌ای که مورد تأیید قرار گرفت و مذاکره‌کنندگان کشورمان نیز مورد قبول بودند، در مواردی، وزیر محترم امور خارجه به من گفت: «ما نتوانستیم برخی خطوط قرمز را حفظ کنیم».

در دیدار ماه رمضان دانشجویان با رهبر انقلاب در سال ۹۸ یکبار دیگر پای برجام به وسط کشیده شد. ایشان در پاسخ به یکی از دانشجویان گفتند: «یکی از دوستان گفتند تصویب برجام را به رهبری نسبت داده‌اند؛ خب بله، امّا شما که چشم دارید، ماشاءالله هوش دارید، همه چیز را می‌فهمید! آن نامه‌ای را که من نوشتم نگاه کنید، ببینید تصویب چه جوری است؛ شرایطی ذکر شده که در این صورت این [توافق] تصویب می‌شود. البتّه اگر چنانچه این شرایط و این خصوصیّات اجرا نشد، اِعمال نشد، وظیفه‌ رهبری این نیست که بیاید وسط و بگوید برجام نباید اجرا بشود».

 

 

نکته بعد، نقش دولت در مجامعی است که نقش سیاست‌گذار را در سیاست خارجی ایفا می‌کنند. شورای‌عالی امنیت ملی که رهبر انقلاب به آن اشاره کردند، رئیس جمهور را در رأس خود دارد و برخی دیگر از اعضای دولت نیز در آن حضور دارند.

اینجا ممکن است این نکته مطرح شود که در نهایت مصوبات شورای‌عالی امنیت ملّی به تأیید رهبری می‌رسد و باز نقش نهایی را رهبری ایفا می‌‌کند. در پاسخ باید گفت در مواردی مثل برجام، در حالی که رهبر انقلاب از ابتدای مذاکرات به آن خوشبین نبوده‌اند و به کرّات، عدم خوشبینی خود را ابراز کرده اند، در نهایت به تصمیم مجامعی چون مجلس شورای اسلامی و شورای‌عالی امنیت ملی گردن می‌نهند و در نهایت با قید برخی شروط، زیر بار برجام می‌روند. به‌راستی اگر آنچه از خروجی شورای‌عالی امنیت ملی عبور کرده بود، منطبق با خواست رهبری بود، چرا ایشان ۹ شرط را بر آن اضافه کردند؟

نکته دیگر اما این است که وزارتخارجه در دولت حسن روحانی، اختیارات ویژه‌ای داشته است، چنانچه در دولت‌های قبل، مسئولیت پرونده هسته‌ای با دبیر شورای‌عالی امنیت ملی و‌زیر نظر این شورا بود، اما پس از روی کارآمدن حسن روحانی و درخواست وی از رهبر انقلاب، مسئولیت مذاکرات هسته‌ای به وزارتخانه سپرده شد.

سؤال بعد این است که آیا سیاست مذاکره و توافق،‌ سیاست نظام بوده، امّا وزیر خارجه آن را به‌درستی اعمال نکرده است؟

پاسخ این سؤال نیز روشن است؛ صرف توافق، هیچگاه سیاست نظام و رهبری نبوده است، بلکه اصولاً توافق زمانی معنا دارد که منجر به دست‌یابی کشور به منافع خود باشد. در موضوع برجام، آنچه منافع کشور را شامل می‌شد، رفع تحریم‌ها و حفظ دستاوردهای هسته ای کشور بود که اکنون و پس از گذشت چند سال از امضای برجام، آنچه پیش روی ملّت ایران قرار دارد، عدم رفع تحریم‌ها و درمقابل، از دست دادن بخش قابل توجهی از ظرفیت‌های هسته‌ای کشور است.

از نگاه رهبر انقلاب، توافق نکردن، شرف دارد بر توافق بد: «البتّه این را هم ما گفتیم که توافق نکردن بهتر از توافق بد است ــ که این حرف را آمریکایی‌ها هم می‌زنند ــ این فرمول، فرمول درستی است؛ توافق نکردن از توافق کردنی که در آن، منافع ملّت پامال بشود، عزّت ملّت از بین برود، ملّت ایران با این عظمت، تحقیر بشود [بهتر است]، توافق نکردن شرف دارد بر یک چنین توافق کردنی».

انتهای پیام/





منبع خبر

به بهانه برداشت‌ها از بیانات رهبر انقلاب/ چگونه عمل مجریان سیاست خارجی «خسارت محض» می‌شود؟ بیشتر بخوانید »

واکنش کاربران به بیانات رهبر انقلاب/ وقتی مجری به سیاست‌ بالادستی باور ندارد، نتیجه می‌شود خسارت محض

واکنش کاربران به بیانات رهبر انقلاب/ وقتی مجری به سیاست‌ بالادستی باور ندارد، نتیجه می‌شود خسارت محض


گروه دیگر رسانه‌های خبرگزاری فارس: سخنان مهم امروز رهبر انقلاب که بخشی از آن اشاره به فایل صوتی منتشر شده از ظریف در ایران اینترنشنال داشت، واکنش‌های کاربران شبکه‌های اجتماعی را به دنبال داشته است.

رهبر انقلاب در بخش‌هایی از بیاناتشان تصریح کردند:

– البته از برخی مسئولین کشور هم این روزها حرف‌هایی شنیده شد که برای انسان مایه تعجب و مایه تأسف است.

– شنیدیم که رسانه‌های دشمن و مخالف جمهوری اسلامی هم پخش کرده‌اند. انسان متأسف می‌شود وقتی اینها را می‌شنود.

– برخی از این حرف‌ها تکرار حرف‌های آمریکاست. فرض کنید آمریکایی‌ها سال‌هاست از نفوذ جمهوری اسلامی به شدت ناراحت هستند. از شهید سلیمانی به خاطر این ناراحت بودند و به این خاطر ایشان را به شهادت رساندند.

– ما نباید حرفی بزنیم که این معنا را تداعی کند که داریم حرف آن‌ها را تکرار می‌کنیم چه درباره نیروی قدس چه شخص شهید سلیمانی.

– برنامه‌های کشور اعم از برنامه‌های نظامی و علمی و فرهنگی و دیپلماسی است و مجموعه این‌ها سیاست کشور را تشکیل می‌دهد. این که این بخش آن بخش را نفی کند اصلاً معنی ندارد و این خطای بزرگی است که از مسئول جمهوری اسلامی نباید سر بزند.

– انصافاً نیروی قدس بزرگ‌ترین عامل موثر در جلوگیری از دیپلماسی منفعل در غرب آسیاست.

– این نیرو،‌ سیاست جمهوری اسلامی را تحقق بخشید. غربی‌ها اصرار دارند که سیاست خارجه ایران زیر پرچم آن‌ها باشد. میل آنها این است چون سال‌ها اینطور بوده است. هم در اواخر قاجار هم در دوران پهلوی ایران تحت سیطره غرب بوده. انقلاب ایران را از سیطره آن‌ها خارج کرده و حالا تلاش می‌کنند که آن سیطره را برگردانند. لذا جمهوری اسلامی با چین ارتباط برقرار می‌کند آن‌ها ناراحت می‌شوند، با روسیه ارتباط برقرار می‌کند آن‌ها ناراحت می‌شوند.

– بنده موارد متعددی را سراغ دارم از کشورهای همسایه که مسئولان عالی‌رتبه‌شان می‌خواستند به ایران سفر کنند که آمریکایی‌ها مخالفت می‌کردند. ما نمی‌توانیم در مقابل خواست آن‌ها کوتاه بیاییم. باید پرتوان عمل کنیم.

– این را هم همه بدانند که سیاست خارجی در هیچ جای دنیا در وزارت خارجه تعیین نمی‌شود. در همه جای دنیا مجامع بالادستی و مسئولین عالی رتبه هستند که سیاست خارجی را تعیین می‌کنند. البته وزارتخارجه هم مشارکت دارد. لکن این‌گونه نیست که تصمیم‌گیری تابع وزارت خارجه باشد. وزارت خارجه مجری است.

– در کشور ما هم شورای‌عالی امنیت ملی است و همه حضور دارند،‌ تصمیم‌گیری می‌شود و وزارت خارجه به شیوه‌های خودش باید اجرا کند.

– مراقب دشمن‌‌شاد کردن هم باشیم. من امیدوارم همه مسئولین کشور که واقعا مایل هستند خدمت کنند به نظام جمهوری اسلامی و مردم‌شان ان‌شاء الله خدا توفیق دهد بتوانند به بهترین وجه انجام دهد.

 

بخشی از واکنش‌های کاربران شبکه‌های اجتماعی در ادامه آمده است.

علی سیستانی
آقای ظریف این جمله رو روزی ۱۰۰ بار تکرار کن: «نیروی قدس، بزرگترین عامل موثر در جلوگیری از دیپلماسی انفعالی در منطقه غرب آسیاست»

 

آسید پویان حسین پور
وقتی از #خطای_بزرگ ظریف حرف می‌زنیم، نه فقط از یک مصاحبه‌ی بی‌منطق که از اعتماد بی‌حساب و کتاب به آمریکا و هل دادن کشور به سمت وابستگی و وادادگی به نظام سلطه حرف می‌زنیم.. چنین فردی صلاحیت ادامه کار در دستگاه دیپلماسی را ندارد!

 

 

محمد شیروانی
ظریف از شهید سلیمانی ناراحت بود، از رابطه ما با چین و روسیه ناراحت بود، از سپاه قدس ناراحت بود؛ درست عین آمریکا!

 

محمد امین میرزایی
‏وقتی میگین رهبری گفته «سیاست خارجه دست وزارتخارجه نیست،دست مجامع بالادستی است»،چرا نمیگید منظور از مجامع شورایعالی امنیت ملیه که رئیسش روحانی است! چرا نمیگید رهبری قبلتر گفته «شروط رهبری درباره برجام اجرا نشد» و نمیگید ظریف به رهبری گفته «مانتوانستیم برخی خطوط قرمز را حفظ کنیم»

 

آدم
-دشمن شاد کن نباشید
-تکرار کننده حرفای آمریکا نباشید
-وانمود نکنید به اینکه هیچ‌کاره‌اید!
«توصیف کنایه‌ای ظریف در جملات رهبری»

 

امیر حسین ثابتی
مهمترین پیامی که از سخنان رهبر معظم انقلاب می شد فهمید این بود که اگر کسی در جایگاه یک وزارتخانه، حرف دشمن را تکرار می کند حتما صلاحیت قرار گرفتن در جایگاه بالاتر و اداره یک کشور را ندارد.

 

سیده زهرا عبداللهی
اونایی که از #فایل_صوتی_ظریف دفاع میکردین نکنه مرحله بعدی تقابل با رهبریه؟ آب صابون بیاریم یا قراره امتیاز همه مرحله‌ها رو کسب کنین؟

 

 

محمد پاداش
زندگی ظریف از امروز به دو قسمت تقسیم شد:
ظریف قبل از سخنرانی رهبری
ظریف بعد از سخنرانی رهبری

 

آقوی ایمنی
اصلاح طلبا میگن دیدید روحانی و ظریف هیچ کاره هستن و… یاد آوری میکنم که سیاست گذاری وزارت خارجه در شورای عالی امنیت ملی ای اتفاق میوفته که اعضا دولت سهم زیادی ازش دارن.

 

سید یاسر جبرائیلی
وقتی مجری به سیاست‌های بالادستی نظام باور نداشته باشد و بلکه در نقطه مقابل این سیاست‌ها قرار گیرد و سخن دشمن را تکرار کند، نتیجه عملکرد او می‌شود #خسارت_محض.

 

سیده راضیه حسینی
اصل مذاکره و شرایط رسیدن به توافق رو مسئولان عالیرتبه نظام تعیین کردن؛ مهمترینش «شروط نه‌گانه رهبری» برای برجام بود. اما تیم مذاکره‌کننده و ظریف حتی نتونستن «مجری» خوبی برای این سیاست‌های کلان باشن و یه توافق با باگ‌های متعدد رو امضا کردن. یه مجری ضعیف با یک عالم ادعا 🙂

 

انتهای پیام/





منبع خبر

واکنش کاربران به بیانات رهبر انقلاب/ وقتی مجری به سیاست‌ بالادستی باور ندارد، نتیجه می‌شود خسارت محض بیشتر بخوانید »