خسرو معتضد

تجاوز سربازان آمریکایی به زنان ایرانی در جریان جنگ جهانی دوم/ بعد از کودتای ۲۸ مرداد آمریکا روی سفره نفت ایران نشست

بعد از کودتای ۲۸ مرداد آمریکا سر سفره نفت ایران نشست/ مضحک است که بگوییم اسناد کودتا از بین رفته است+ فیلم


خسرو معتضد پژوهشگر تاریخ معاصر در گفت‌وگو تفصیلی با خبرنگار سیاسی دفاع‌پرس، با اشاره به نقش کودتای ۲۸ مرداد در عقب‌ماندگی اقتصادی، صنعتی و سیاسی ملت ایران در دهه‌های ۳۰ الی ۵۰ قرن چهاردهم اظهار داشت: بنده در مسئله کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ فقط آمریکا را مسبب نمی‌دانم، بلکه برخی عوامل داخلی هم اثرگذار بودند. همچنین برخی ابعاد این کودتا و به ضعف امنیتی خودمان برمی‌گردد. افراد غیر مطمئن و نفوذی در این کودتا نقش داشتند مانند سرتیپ دفتری که رابطه فامیلی با دکتر مصدق داشت.

 

معتضد خاطرنشان کرد: شخصی مانند سرتیپ دفتری در عین اینکه رابطه فامیلی با دکتر مصدق داشت، اما رئیس شهربانی سرلشکر زاهدی هم بود. ما همچنین باید نقش کمونیست‌ها را در کودتا ۲۸ مرداد مورد توجه قرار دهیم.

سه کودتا عیله ملت ایران

وی افزود: درواقع سه کودتا علیه ملت ایران صورت گرفته هست، یکی کودتای آمریکا علیه ملت ایران هست که همه اسناد و مدارکش موجود بوده و کسانی که عنوان می‌کنند مدارک از بین رفته هست، حرف خلاف واقعی مطرح می‌کنند. همه اسناد کودتای آمریکا موجود بوده و قابل استناد هست.

پژهشگر تاریخ معاصر تصریح کرد: در آمریکا وقتی یک سند تهیه می‌شود معمولا به دنبال آن چند رونوشت هم تهیه می‌کنند. بنابرانی مضحک هست که بگوییم اسناد کودتای آمریکا علیه ملت ایران از بین رفته هست.

معتضد با بیان اینکه دومین کودتا مربوط به کودتای حزب توده علیه ایران بوده هست، گفت: در واقع ما با اتحادیه جماهیر شوری هم مشکل داشتیم، اما انگلیسی‌ها اصلی‌ترین دشمن ما بودند که اوج این دشمنی طرح‌ریزی پروژه آژاکس در سال ۱۳۳۰ بود، این پروژه در نهایت واقعه تلخ کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ را رقم زد. 

پروژه براندازی دولت دکتر مصدق از سال ۱۳۳۰ رقم خورد

این مورخ تاریخ معاصر با بیان اینکه شخصی به نام «مونت گوموری ووت هآاوس» کتابی در خصوص کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ تألیف کرده که در ایران هم به چاپ رسیده هست، گفت: وی در کتابش مطرح می‌کند که ما انگلیسی‌ها از سال ۱۳۳۰ درصدد بودیم تا دولت دکتر مصدق را براندازی کنیم. ولی خوش‌شانسی ایرانیان این بود که شخصی به نام «اتلی» که رهبر حزب کارگر انگلیس بود که از ایران جانبداری می‌کرد.

وی افزود: «اتلی» در انگلسان خدمات بسیاری زیادی ارائه کرده هست که یکی از این خدمات هم اکنون موجود بوده و آن طب ملی انگلستان هست. به دنبال این خدمت «اتلی» هم اکنون در انگلستان هیچ فردی بایت هزینه‌های درمان خود وجهی پرداخت نمی‌کند، «اتلی» علاوه بر این هندوستان و بسیاری از مستعمرات را از زیر سلطه انگلیس آزاد کرد. «اتلی» همچنین بسیاری از ثروت‌های خدادای را مانند راه‌آهن، جنگل، دریاچه‌ها و رودخانه‌ها را ملی کرد.

معتضد خاطرنشان کرد: مطابق اسنادی که منتشر شده هست تا زمانی که «اتلی» قدرت را در دست داشت، اجازه کودتا علیه دولت دکتر مصدق را نداد، طبق اسناد منتشر شده هر قدر «موریسیون» وزیر خارجه وقت عنوان می‌کند که باید علیه دولت دکتر مصدق کودتا کنیم، «اتلی» پاسخ می‌داد که چنین اقدامی را علیه دولت دکتر مصدق انجام نخواهد داد. ما در مدتی که «اتلی» روی کار بود می‌توانستیم به بسیاری از خواسته‌های خود برسیم، اما بعد از گذشت زمان و از روی کار رفتن «اتلی» همه چیز علیه ما رقم خورد.

«چرچیل» خطاب به «اریک دریک»: چرا دکتر مصدق را نکُشتی؟

پژوهشگر تاریخ معاصر ایران خاطرنشان کرد: وقتی «چرچیل» در انگلستان روی کار آمد مطرح می‌کرد که باید مصدق را بُکشیم، «اریک دریک» وقتی به ایران آمد با دکتر مصدق دیدار کرد و خبر این دیدار به گوش «چرچیل» رسید، «چرچیل» خطاب به «اریک دریک» گفت که چرا مصدق را نکشتی؟ اگر مشکلی برای تو در ایران پیش می‌آمد ما تو را فراری می‌دادیم.

وی افزود: ما بعد از این مسائل با آقای «آیزنهاور» مواجه شدیم، آیزنهاور دو مشاور به نام‌های «جان فاستر دالس» و «آلن دالس» داشت. این دو نمایندگان یک شرکت حقوقی بودند که منافع نفت انگلستان را در آمریکا حفظ می‌کردند. در واقع همه چیز علیه ایران در حال رقم خوردن بود. ما در برخی مقاطع می‌توانستیم با استعمارگران انگلیسی و آمریکایی کنار بیاییم و حتی می‌توان گفت که انگلیسی‌ها ملی شدن نفت ایران را تا حدودی به رسمیت شناخته بودند.

نفوذ گسترده انگلیس در دستگاه‌های اجرایی ایران

معتضد تصریح کرد: در وزارت خارجه سندی که انگلستان مطرح کرده بود ملی شدن نفت ایران را به رسمیت می‌شناسد به یکباره گم شد و این بیانگر اوج نفوذ و گستردگی عوامل انگلیسی در کشور را نشان می‌داد.

پژوهشگر تاریخ معاصر ایران خاطرنشان کرد: بنابراین ما در سال‌های منتهی به کودتا چند مسئله داشتیم، اول اینکه دربار یک طرف ماجرا بود و شاه از دچار شدن به سرنوشت رضاخان واهمه داشت، دوم اینکه انگلستان نمی‌پذیرفت که از ثروت عظیم نفتی ایران دست بکشد و کمی از چپاولش بکاهد. انگلیسی‌ها در طول ۵۰ سال مجموعاً ۱۰۹ میلیون لیره به ما پول نفت دادند، در صورتی که مالیاتی واریز شده به صندوق انگلیس ۲۸۰ میلیون لیره بود.

دکتر مصدق با ملی کردن صنعت نفت کار بسیار بزرگی کرد

وی افزود: با مطالعه این آمار‌ها و اسناد هست که علت اصلی اوج فقر و فلاکت، بیماری گسترده، بیسوادی گسترده و عقب ماندگی در بخش‌های اقتصادی و صنعتی و ضعف دفاعی کشور را درمی‌یابیم. دکتر مصدق در چنین شرایطی یک کار بسیار بزرگ کرد و آن ملی کردن صنعت نفت در شرایطی بود که هیچ کس تصور آن را هم نمی‌کرد. از سال ۱۳۱۲ که قرارداد ۱۹۳۳ بر ما تحمیل شد، دکتر مصدق شروع به مطالعه قرارداد‌ها کرد و متوجه شد همه چیز به ضرر ما هست و نفت و ثروت این مملکت توسط انگلیسی‌ها غارت می‌شود.

کد ویدیو

مردم بیدار و نمایندگان باشرف مانع از تمدید قرارداد گست-گلشایان شدند

معتضد بیان کرد: اگر وکلای ما در مجلس پانزدهم هشیار نبودند و از منافع ما دفاع نمی‌کردند. ما تا سال ۱۳۹۲ باید آثار چنین قرارداد‌های نگینی (قرارداد گست-گلشایان ۱۹۳۳) را تحمل می‌کردیم. زیرا انگلستان گنجی را بدست آورده بود که به راحتی آن را رها نمی‌کرد. اما به لطف خدا، چون مردم بیدار و نمایندگانمان با شرف بودند، اجازه غارت و چپاول بیشتر ثروت‌های خدادیمان را ندادند.

این مورخ تاریخ معاصر کشورمان با بیان اینکه مجلس در تاریخ کشور ما نقش بسیار مهمی داشته هست، گفت: آقایان «مکی» و «بقایی» به قدری سخنرانی کردند که عمر مجلس پایان یافت. در مجلس شانزدهم هم افرادی مانند دکتر مصدق حضور پیدا کردند و برخی می‌خواستند مجلس شانزدهم مانند مجلس پانزدهم کنشگری داشته باشد. من ذاتا با ترور مخالفم، اما خوشبختانه تروری صورت گرفت که ملت ایران بسیار از آن منتفع شد و آن ترور هژیر بود که بسیاری از مسائل را در آن زمان تغییر داد.

بعد از کودتای ۲۸ مرداد آمریکا سر سفره نفت ایران نشست

وی با بیان اینکه هژیر وزیر دربار بود و درصدد که به هر نحوی قرارداد مذکور تصویب شود، اظهار کرد: خوشبختانه هژیر ترور شد و مأموریتش برای خیانت به ایران ناکام ماند، اما متأسفانه بعد از ۲۸ ماه انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها دیدند که راهی جزء کودتا ندارند و باید به هر نحو دولت دکتر مصدق را ساقط کنند. بعد از کودتا ما با زور استعماگران عضو کنسرسیومی شدیم که از پس آمریکایی‌های روی سفره نفت ایران نشستند.

پژوهشگر تاریخ معاصر تصریح کرد: ۴۰ درصد از نفت ایران سهم استاندارداویل و شرکت‌های بزرگ آمریکایی شد، از این به بعد کشور ما مستملک آمریکایی‌ها شد. به این معنا که ما هیچ اقدامی بدون اجازه آمریکا نمی‌توانستیم انجام دهیم. مصداقاً با چین که به لحاظ مسافت کشور نسبتا نزدیکی به ایران محسوب می‌شد با دستور آمریکایی‌ها به مدت ۱۲ سال هیچ ارتباطی برقرار نکردیم. حتی برخی نقل‌ها مطرح می‌کنند که ما از سال ۱۹۲۸ تا سال ۱۹۵۱ هیچ‌گونه ارتباطی با کشور چین نداشتیم.

ایران بازار انحصاری آمریکا

معتضد با بیان اینکه در اجرای هر سیاستی آمریکایی‌ها بدواٌ باید اجازه آن را به ما می‌دادند، ادامه داد: از بعد از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ ایران بازار انحصاری آمریکا و چند کشور غربی شد تا جایی که بسیاری از کارخانه‌ها و شرکت‌های آمریکایی در ایران نمایندگی زدند، ما حتی در محصولاتی مانند پنیر، گوشت، محصولات کشاوری که خودکفا بودیم از آمریکا واردات داشتیم. 

وی افزود: در سال ۱۳۵۴ کنفرانس مشترکی بین مقامات ایرانی و آمریکایی برگزار شد که به موجب آن مقرر شد، ایران ۵۰ میلیارد دلار از آمریکا واردات داشته باشد و در ازای آن نفت آمریکا را تأمین کند. 

پژوهشگر تاریخ معاصر با بیان اینکه در پیمان بغداد ایران بسیار متضرر شد، گفت: دولت اتحادیه جماهیر شوروی که از نظر تبلیغات بسیار قوی بود در نواحی مختلف شوروی ایستگاه‌های رادیویی علیه ایران قرار داده بود تا به شاه و سلطنتش حمله کند. شاه هم که از دچار شدن به سرنوشت رضاخان واهمه بسیاری داشت، تمام تلاش خود را می‌کرد که به نحوی با شوروی کنار بیاید و نزاعی با کمونیست‌ها نداشته باشد.

تاریخ حتی یک مورد عدم تبعیت شاه از دستورات آمریکایی‌ها را سراغ ندارد

معتضد خاطرنشان کرد: شاه وفادارانه از همه سیاست‌های آمریکایی‌ها تبعیت می‌کرد و تاریخ حتی یک مورد عدم تبعیت شاه از دستورات آمریکایی‌ها را سراغ ندارد. ما ۱۸ میلیارد دلار از آمریکایی‌ها اسلحه خردیدار کردیم، البته این سلاح‌ها کیفیت خوبی داشتند، اما نکته اینجا هست که سه برابر قیمت به ما فروخته شده بود. در چنین شرایطی بود که مردم ایران به مرور به دشمن آمریکا مبدل شدند.

فرصت برقراری ارتباط خوب با آمریکا در دوران شهید امیرکبیر

وی افزود: همه این مباحث درحالی هست که آمریکایی‌ها در زمان شهید امیرکبیر با چهره بسیار خوبی وارد ایران شدند و بنا داشتند با ایران وارد رابطه شوند، خوب هست مردم بدانند اولین فردی که بین ایران و آمریکا رابطه برقرار کرد شهید امیرکبیر بود، شهید امیرکبیر معتقد بود ایران باید با کشوری قدرتمند که فاصله زیادی با ایران دارد وارد رابطه شود تا بتواند از فشار و سلطه انگلیس و روسیه رهایی پیدا کند.

تجاوز سربازان آمریکایی به زنان ایرانی در جریان جنگ جهانی دوم

این پژوهشگر تاریخ معاصر با بیان اینکه در جریان جنگ جهانی دوم آمریکایی‌ها جنایت بی حد و مرزی علیه مردم ایران داشتند، گفت: یکی از روزنامه‌ها چاپ سال ۱۳۲۴ عنوان می‌کند که شصت سرباز آمریکایی در اصفهان به یک زن روسپی تجاوز می‌کنند و این زن کشته می‌شود، وقتی جنازه این زن را به بیمارستان مرسلین انگلستان می‌آورند. دکتر شفتر به عنوان یک انگلیسی بسیار متعجب و متأثر می‌شود. دکتر شفتر در مصاحبه با خبرنگار این روزنامه عنوان می‌کند از زمانی که در ایران اقامت دارد هر روز جنازه زن‌های زیباروی ایرانی را به بیمارستان محل خدمت وی می‌آورند.

معتضد خاطرنشان کرد: بسیاری از درآمد‌های رویایی نفت ما در دوران پهلوی دوم به دستور آمریکایی‌ها به دیگر کشور‌ها به صورت وام بلاعوض اعطا می‌شد.

انتهای پیام/۳۷۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

بعد از کودتای ۲۸ مرداد آمریکا سر سفره نفت ایران نشست/ مضحک است که بگوییم اسناد کودتا از بین رفته است+ فیلم بیشتر بخوانید »

خسرو معتضد: مردم کردستان تجزیه‌طلب نیستند

خسرو معتضد: مردم کردستان تجزیه‌طلب نیستند



معتضد، قویاً معتقد است نه عموم مردم کردستان به دنبال تجزیه هستند و نه فدرالگرایی در کشور ما قابل اجرا است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، «خسرو معتضد» نویسنده، تاریخ‌پژوه و کارشناس تاریخ در گفتگویی به چگونگی و زمان شکل‌گیری احزاب معارض کرد، با دسیسه‌های انگلستان و ناکامی‌های آنان در عرصه‌های مختلف تاریخ معاصر پرداخته است. معتضد، قویاً معتقد است نه عموم مردم کردستان به دنبال تجزیه هستند و نه فدرالگرایی در کشور ما قابل اجرا است. متن این گفتگو بدین شرح است:

برخی گروه‌های معارض و تروریستی کرد، مدعی هستند که خواستار فدرالیسمی شدن، سیستم حکومتی ایران می‌باشند. نظرتان را در خصوص نفس این سیستم حکمرانی با توجه به مختصات خاص کشورمان بفرمائید.

باید بگویم امکان برقراری فدرالیسم در کشورمان وجود ندارد و فدرالگرایی در ایران برابر با تجزیه خواهد بود. هر چند معتقدم در کشور ما فدرالیسم تا ۵۰۰ سال دیگر هم به‌وجود نخواهد آمد؛ زیرا با توجه به شرایط خاص ایران امکان اجرای چنین موضوعی قابل اجرا نیست. عده‌ای از جمله گروهک‌های معارضی مانند کومله، دموکرات هم که مدتی است شعارهایی در چارچوب فدرالیسم خواهی سر می‌دهند، به خواسته‌های خود نخواهند رسید.

ممکن است علت مناسب نبودن فدرالیسم برای کشور ما را توضیح دهید. ضمن آنکه چه شد نمایندگان دوران مشروطه در مجلس جلوی قانون فدرالی شدن ایران را گرفتند؟

لازم است اشاره کنم شخصیت‌های بزرگ تاریخ معاصر، از جمله شهید مدرس، دکتر مصدق، مشیرالدوله پیرنیا و معتمدالملک، با موضوع فدرال‌گرایی در ایران مخالفت کردند. البته در مجلس اول مشروطه، قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی وجود داشت که در حدود ۴۳۰ ماده بود و با رأی نمایندگان تصویب شده بود. در سال ۱۳۰۴ این قانون به چاپ رسید و قرار بود ایران مانند سوئیس و آمریکا به صورت فدرالی اداره شود؛ اما همان نمایندگان مجلس مشروطه بعد از تصویب طرح فدرالی شدن ایران، اجرای آن‌را مسکوت گذاشتند؛ زیرا بخش زیادی از کشور ما در گذشته جدا شده بود. مناطق جدا شده نیز با مناطق همجوار مرزی ما ریشه‌های مذهبی‌، قومی‌و زبانی بسیار زیادی داشتند. در نتیجه این نگرانی وجود داشت، عده‌ای سو استفاده‌گر در اطراف مرزها مدعی هم قومی‌های خود شده و تمامیت ارضی کشور را به خطر انداخته و ساز جدایی ساز کنند. مانند همین کردستان که بخش اعظمی از آن در زمان شاه صفی از ایران جدا شده است

بجز تاریخ معاصر گویا شواهد تاریخی مستندی هم از تمایلات تجزیه طلبانه در ایران وجود داشته است؟

بله همین طور است. موضوع تجزیه‌طلبی همواره در طول تاریخ ایران وجود داشته است. همیشه این طور بوده اگر دری به تخته بخورد، بالاخره عده‌ای در برخی مناطق پیدا می‌شوند که به دنبال دردسرسازی و انجام اقدامات نظامی هستند. لذا همیشه در طول تاریخ عده‌ای به دنبال تجزیه‌طلبی بوده و هستند. در ابتدای پیروزی انقلاب هم شاهد بودیم که هنوز سه هفته از ۲۲ بهمن نگذشته،. گروه‌هایی در کردستان حرکت‌های مسلحانه را آغاز کردند که عموماً توده‌ای و کمونیست بودند.

لطفاً در خصوص چگونگی شکل‌گیری گروه‌های معارض کُرد توضیح بفرمائید.

در کتابی که در این خصوص نوشته‌ام و هنوز چاپ نشده است؛ آورده‌ام که از جنگ جهانی اول که تحولات بزرگی در جهان شکل گرفت؛ از جمله این تحولات انقراض و تجزیه امپراتوری عثمانی بود. در کردستان هم عده‌ای آمدند و خواستار استقلال شدند. آنها محاسبه می‌کردند که بخشی از کردهای سوریه، ترکیه و عراق در کنار آنها در ایران، می‌توانند یک کردستان بزرگ را به به وجود آورند. البته انگلیسی‌ها اولین جرقه‌ها را برای شکل‌گیری این احزاب معارض به وجود آوردند و بعد از آن روس‌ها از آن بهره گرفتند. حتی قرار بود بعد از جنگ جهانی اول کردستان عراق را به ایران بدهند. آنها فارسی صحبت می‌کردند اشعار مولوی و فردوسی را با علاقه می‌خواندند و زیر نظر پاشا سلیمانیه در دوران عثمانی یکی از سه استان عراق عثمانی بودند. اما متأسفانه دولت ایران که در اختیار وثوق الدوله دست نشانده انگلستان بود، نتوانست از این فرصت استفاده کند و در نهایت کردستان عراق را به زور به عراق ملحق کردند. از آن زمان جنگ‌های آنها با دولت مرکزی عراق در بغداد شروع شد و «ملأ محمد بارزانی» برادر «مصطفی بارزانی» مدعی کردستان عراق شد.

در جنگ دوم جهانی چطور؟

ببینید در جنگ جهانی دوم که ایران از هم پاشیده شده بود. انگلستان نیز به دنبال شکل‌گیری جنبش‌های مخالف در کردستان بود تا با سپر قرار دادن آن در برابر شوروی نفت عراق را از هر گونه گزندی مصون بدارد. همان طور که قبلاً هم گفتم، در سال ۱۳۳۰ هم در پاریس عده‌ای درست شدند به نام کردستان آزاد رسانه داشتند و تبلیغ می‌کردند اما نتوانستند در برابر موج ایران گرایی مردم کاری انجام بدهند.

می‌توان گفت جاذبه آهن ربایی سرزمین مادری توانسته تمامیت ارضی ایران را در سخت‌ترین شرایط جهانی حفظ کند.

همین طور است. خوشبختانه با همه چالش‌ها در جنگ اول و دوم جهانی کردستان از ایران جدا نشد. در جنگ جهانی دوم نیز علیرغم اینکه ارتش مضمحل شده بود و همه فرار کرده بودند، باز هم کردستان از ایران جدا نشد. در کتاب «هدایت الله حکیم الهی» که با نام «با من به ارتش بیایید» آمده است؛ هنگ مریوان و لشگر کردستان در جنگ دوم جهانی از هم پاشیده شده بود، حتی با وجود برخی حرکت‌ها و شکل گرفتن جمهوری مهاباد، در نهایت کردستان جز ایران باقی ماند.

جمهوری مهاباد چگونه شکل گرفت؟

شخصی به نام «قاضی محمد» که فرد ساده‌دلی بود. بستگانش در مجلس آن زمان نماینده بودند؛ خودش رئیس فرهنگ شهر مهاباد بود و رضا شاه هم به او عصای مرصع داده بود. علیرغم اینکه خانواده وطن‌پرستی داشت، اما اغوا شد. در نتیجه به باکو رفت. در آنجا روس‌ها زیر پایش نشسته و او را تحت تأثیر قراردادند که به دنبال تشکیل یک دولت خودمختار و آزاد در کردستان بزرگ هستند. کردستانی که شامل کردهای ایران، ترکیه، عراق و سوریه باشد. احزاب کومله، ژیان و غیره در کردستان از کمی قبل از تشکیل جمهوری مهاباد، تشکیل شده بودند. شخصی به نام «جیل اگلتن» که انگلیسی است، کتابی نوشته به نام «جمهوری مهاباد» که در آن، توضیحات مفصلی در این خصوص داده است. همچنین باید اشاره کرد، علی رغم دسیسه انگلیسی‌ها، کردستان و آذربایجان در جنگ دوم جهانی تحت نفوذ روس‌ها بود. جنایت تلخی هم در زمان جنگ دوم جهاتی در کردستان افتاد. از جمله آنکه فردی به نام «حمه رشید» در ۳ شهریور ۱۳۲۰ از عراق به ایران آمد و شهر بانه را آتش زد. «ملأ مصطفی بارزانی» هم که از کردهای عراق بود به مهاباد ایران دعوت شد و در تشکیل جمهوری مهاباد نقش ایفا کرد. آنها در جمهوری مهاباد صاحب ارتش و ژنرال بودند و حتی رژه نظامی هم برگزار کردند. اما بعدها همان ملأ مصطفی بارزانی از خدمتگزاران صدیق ایران شد و عملاً نتوانستند کاری از پیش ببرند.

ملأ مصطفی بارزانی بعدها به ایران پناه نیاورد؟

همین طور است. ملأ مصطفی بارزانی زمانی به شاه ایران گفته بود «ما کردها رعیت ایران هستیم؛ ما را از دست عراق نجات بدهید.» بنده و بچه‌های تلویزیون در سال ۱۳۵۴ به خانه‌اش در کرج رفتیم واو را ملاقات کردیم. چون پس از آنکه ایران و عراق در اواخر پهلوی دوم صلح کردند ۱۵۰ هزار کرد، از عراق به ایران آمدند. چون توان جسمی بالایی داشتند، کارهای سختی را به دوش آنها گذاشتند تا بتوانند امرار معاش کنند. برای آنها یک اردوگاه ساختند و ۴۰ خانه در کرج برای خان‌های آنها خریداری کردند. در نتیجه آنها به ایران خیلی وفادار بودند

از علاقه و وفاداری شخصیت‌های برجسته کرد بیشتر بفرمائید.

در این خصوص می‌توان از «محمد سعید جاف» که زمانی معاون وزارت آبادانی عراق بود نام ببرم که به ایران پناه آورد. همین طور «خسرو جاف» که در تلویزیون ملی سابق به عنوان مشاور استخدام شده بود. هر دو افرادی بسیار ایران‌پرست بودند. اکنون خسرو جاف در آمریکا استاد دانشگاه است و کتاب‌هایی در مورد ایران و پیوستگی کردها با سرزمین مادری نوشته است. همچنین در خصوص آمیختگی نژادی کردها با ایرانیان می‌توانم از کتابی به نام «کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او» به قلم «رشید یاسمی» که از دانشمندان بزرگ و زاده کرمانشاه بوده است، نام ببرم. او در کتابش به پیوستگی نژادی کردها با بقیه مردم ایران و وجود ریشه‌های عمیق نژادی اشارات خوبی کرده است.

کردها به نوعی خود را ایرانی می‌دانند و مردم کرد هیچگاه خواستار جدایی از ایران نیستند.

دقیقاً این طور است. این صحبت‌هایی که اخیراً و طی این اتفاقات اخیر در کشورمان توسط برخی مطرح شده است، در خصوص اینکه مردم کردستان تمایلی به تجزیه‌طلبی دارند، را بنده اصلاً قبول ندارم.کما اینکه بعد از جنگ جهانی دوم در قائله آذربایجان، ارتش پس از آزادسازی آذربایجان به مهاباد رفت و بدون هیچ گونه مشکلی در آنجا مستقر شد. در حالی که عده‌ایی که جمهوری مهاباد را تشکیل داده بودند، از سوی روس‌ها به شدت حمایت می‌شدند و قدرتمند بودند. من خود در بخشی از کتابم در مورد خاطرات «سرهنگ فیوضی»، دادستان نظامی آن زمان، آورده‌ام در فرودین ۱۳۲۶، سه نفر را برای عبرت سایرین به دار کشیدند و از آن موقع حزب کومله در کردستان کنار گذاشته شد. حتی در تاریخ آمده است که در زمان هخامنشیان وقتی ۱۰ هزار یونانی به ایران آمدند که به نفع کوروش صغیر با اردشیر دوم بجنگند، تنها کردها در مقابلشان ایستاده آنها را به خاک سیاه نشاندند. همچنین می‌توان گفت نژاد سلسله ساسانیان به کردها می‌رسد.

قبل از انقلاب، ایران و عراق تنش‌هایی داشتند ولی نهایتاً منجر به قرارداد صلح ۱۹۷۵ الجزایر شد. بعد از آن کردهایی از عراق به ایران آمدند؟ کمی هم در این خصوص صحبت بفرمائید.

اجازه بدهید به خاطرات «دکتر حسین شهیدزاده» به عنوان سفیر ایران در عراق قبل از انقلاب اشاره کنم. او در کتاب خودش به نام «رهاورد روزگار» به موضوع کردها در زمان علاقه صدام برای تنش‌زدایی و صلح با ایران اشاره کرده است. شهیدزاده می‌گوید وقتی در سال ۱۹۷۳ جنگ اعراب و رژیم صهیونیستی شروع شد. صدام شبانه به سفارت ایران در بغداد می‌رود و خواستار آشتی با تهران می‌شود. آن موقع او می‌خواست دو لشگر به مرزهای سوریه و رژیم اشغالگر قدس بفرستد و همین را بهانه کرده بود تا روابطش را با حکومت وقت ایران اصلاح کند. موضوعی که یک سال بعد منجر به قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر شد؛ چون ارتش ایران قدرتمند بود و بعضاً تا ۲۰ کیلومتر به داخل خاک عراق نفوذ می‌کرد و صدام به دنبال رهایی از این مشکلات بود.

پس از امضای قرارداد ۱۹۷۵، صدام به تهران آمد و در ملاقات با شاه گفته بود، چرا ایران از کردها حمایت می‌کند. مگر آنها در جنگ جهانی دوم علیه شما اقدام نکردند؟ شاه نیز در پاسخ گفته بود کردها از اصیل‌ترین نژادهای آریایی هستند. آنها از شما در بغداد ناراحتی دارند. چون غیر عرب هستند و شما می‌خواهید آنها را عرب کنید. حتی شاه گفته بود در کابینه نخست وزیری ایران ۶ وزیر کرد وجود دارد. بسیاری از افسران و ژنرال‌های ارتش ایران، کرد هستند. در ادامه پاسخ به صدام هم گفته شده بود که حتی در جنگ دوم جهانی، آذربایجانی‌ها که وطن پرست‌ترین مردم ایران هستند، علاقه‌ای به جدا شدن از ایران نداشتند. عوامل مشکوکی مانند «جعفر پیشه‌وری»، در میان آنها نفوذ داده شده بودند تا آذربایجان را ایران جدا کنند.

به زمان حال برگردیم. امروز شبکه سعودی اینترنشنال به محل رفت و آمد گروهک‌های معارض کرد تبدیل شده و برای تجزیه و آشوب ترویج قوم گرایی تبلیغ می‌کنند.

بله آنها به ظاهر دلسوز مردم کردستان شده‌اند و حتی برخی حرف‌ها و نظرات آنها را بیان می‌کنند؛ اما مجدداً می‌خواهم بگویم مطمئنم مردم کردستان و یا دیگر نقاط ایران تمایلی به جدا شدن از کشور را ندارند. اینها همه هیجاناتی است که از طریق برخی گروهک‌های معاند مطرح می‌شود.

به نظر شما مسئولین مربوطه برای کاهش مشکلات مردم کردستان باید چه اقداماتی انجام دهند؟

لازم است رفتار دولت با مردم پدرانه و همراه با بخشش و انعطاف باشد. دولت باید با کشیدن دست نوازش بر سر مردم کردستان و اجرای سریع‌تر برنامه‌های اصلاحی در آنجا حرف آنها را شنیده و به آن توجه کند. چه اشکالی دارد مسئولین و مقامات استانی به میان مردم بروند، دست ملاطفت بر سر آنها بکشند؛ درد و دل‌های آنها را بشنوند و در مسیر رفع مشکلاتشان گام‌های بلندی بردارند. همچنین لازم است برای آنها کارخانه‌های تولیدی ایجاد کنند تا مشکلات شغلی و معیشتی‌شان برطرف شود.

اجازه دهید به خاطره‌ایی در یکی از سفرهایم به کردستان اشاره کنم. به دعوت دوستان برای سخنرانی به شهر اشنویه در کردستان رفتم. با کمال تأسف متوجه شدم کارخانه دخانیات آنجا تعطیل و به صورت خانه‌ایی در اختیار یکی از مسئولین استانی قرار گرفته است؛ در حالی‌که آن منطقه مزارع توتون مرغوبی داشت و اعراب برای محصولش سر و دست می‌شکستند. لذا لازم است ریش سفیدها را به میدان بیاوریم و از انسان‌های خوش فکر بهره ببریم. نباید از راه‌های عجیب و غریب استفاده کرد، بلکه باید با بخشودگی با مردم برخورد شود. حتی آن عده هنرمندی که تحت تأثیر هیجانات حرفی‌هایی زده‌اند را با رأفت برخورد کنیم. باید استانداری و معاون او در کردستان کرد باشند.

چه اشکالی دارد برخی استانداران محبوب قدیمی را که مردم آنجا بسیار به او علاقه‌مند هستند را برای مدیریت در نظر بگیرند، تا برای حل مشکلات از آنها بهره ببریم زیرا همه ما علاقه‌مند به ایران هستیم در تاریخ آمده است به یکی از مقامات ارشد شوروی گفته بودند کسی شعری سروده و تو را دیوانه خوانده است. او با مزاح پاسخ می‌دهد راست می‌گوید اگر دیوانه نبودم که مسئولیت بر عهده نمی‌گرفتم و اینگونه با طنز این موضوع را حل می‌کند.

در مورد کتاب در حال نگارش‌تان با نام «شاه در تبعید» توضیح دهید؟

کتابی ۶ جلدی با نام «شاه در تبعید» را در حال نگارش دارم که هنوز کامل نشده است. در همین جا و به عنوان یک تاریخ‌دان که متخصص شاه شناسی هستم باید بگویم، برخی صحبت‌ها از جمله اجلاس گوآدالوپ و یا موضوعات دیگر، اصلاً واقعیت ندارد. بنده تمام نقاط ضعف شاه را می‌شناسم لذا این انقلاب باید تحقق می‌یافت. تازه خوش شانس بودیم انقلاب اسلامی در دست کمونیست‌ها و مجاهدین خلق نیفتاد. حتی باید گفت در روزهای اول انقلاب تند روی‌هایی از طریق برخی صورت می‌گرفت که الان ۱۸۰ درجه تغییر موضع داده‌اند؛ مثلاً ً همین «علیرضا نوری‌زاده» که در خارج از کشور قربان صدقه خاندان پهلوی می‌رود، اول انقلاب در روزنامه اطلاعات آن زمان نوشت باید سرگرد به بالا را در ارتش اعدام کرد.

همین گروههای معاند در اغتشاشات اخیر، حمله به نمادهای ملی مانند ارتش و یا تیم ملی را در دستورکار خود قرار داده بودند.

به هیچ عنوان نباید توان نظامی کشور تضعیف شود. بنده اوایل انقلاب روزنامه‌نگار بودم. مگر یادمان رفته است بعد از انقلاب همین گروه‌های معاند پس از تضعیف ارتش، وارد فاز نظامی شدند و بدون توجه به خواست همه مردم کردستان، موضوع تجزیه‌طلبی را مطرح کردند. بله گروهی را فرستادند. گروهی که از طرف دولت بازرگان برای مذاکره به کردستان رفت. آنها آدم‌های خوبی بودند اما توان سیاسی لازم برای حل مشکلات را نداشتند. بنده تمام جزوات و مستندات مذاکرات را دارم. حتی کمونیست‌های معارض در کردستان محدوده‌ای مشخص کرده بودند از آذربایجان، کرمانشاه، ایلام، همدان تا شهرکرد. این یعنی تکه تکه شدن ایران. هم اکنون هم متأسفانه گروه‌های معاند به دنبال ایجاد همین مشکل هستند.

منبع: مهر

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خسرو معتضد: مردم کردستان تجزیه‌طلب نیستند بیشتر بخوانید »

رژیم پهلوی فقط به خاطر نفت برای آمریکا اهمیت داشت


شاه فقط به خاطر نفت برای آمریکا اهمیت داشتبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، خسرو معتضد استاد و پژوهشگر تاریخ در گفت‌وگو با رادیو انقلاب اظهار داشت: بسیاری از نویسندگان آمریکایی در کتاب‌های مختلف به علل شکست آمریکا در ایران پرداخته‌اند. «جیمز بیل» در کتاب خود «وضعیت آمریکا» در سال ۱۳۴۹ تعداد کارکنان وزارت دفاع آمریکایی که در ایران حاضر بودند را بیش از ۷۰۰ نفر و بستگان پرسنل وزارت دفاع را یک هزار و ۲۹۷ نفر برآورد کرده است.

وی افزود: آمریکایی‌های مقیم ایران بیش از چهار هزار نفر بودند و به طور متوسط هر سال ۹۰۰ آمریکایی وارد ایران می‌شدند. زمان انقلاب نیز ۱۱ هزار آمریکایی در کشور حضور داشتند که اگر انقلاب نمی‌شد قرار بود تا سال ۱۳۶۰ تعداد ۶۰ هزار آمریکایی در ایران باشند.

معتضد اشاره کرد: اغلب افرادی نیز که برای کار وارد ایران می‌شدند افراد بازنشسته‌ای بودند که در جنگ‌های ویتنام و جنگ جهانی دوم حضور داشتند و افراد بازنشسته بودند.

این پژوهشگر تاریخ بیان کرد: هر کسی که در آمریکا بیکار بود جهت اشتغال به ایران فرستاده می‌شد و ایران مجبور بود حقوق مستشاری به آن‌ها بدهد؛ به این معنی که حقوق یک آمریکایی از یک فرد ایرانی به مراتب بیشتر بود و تمام امکانات در اختیار آن‌ها قرار داشت و دادن این امتیازات ایرانیان را عصبانی می‌کرد.

وی عنوان کرد: با پنج برابر شدن تعداد اعضای جامعه آمریکایی با  ارقامی که ذکر شد و در طول سال ۱۹۷۰ افزایش یافت، هیچگونه مالیاتی برای اجناس آمریکایی ‌ها لحاظ نمی‌شد.

معتضد اظهار کرد: این نویسنده آمریکایی در نوشته‌های خود آورده که بر اساس آمار فروشگاه در طول ۱۸ ماه آمریکایی‌های مقیم ایران ۳۵ هزار ۷۳۳ دلار غذای سگ و گربه خریداری کرده‌اند آن هم زمانی که ایرانی‌ها متوجه شدند که در استان سیستان و بلوچستان گرسنگی و قحطی وجود داشت.

این پژوهشگر تاریخ تصریح کرد: آمریکایی‌ها تصور می‌کردند که شاه ابدی است و به هیچ عنوان سقوط نخواهد کرد. چاپلوسی‌ها و حمایت‌های آمریکا از شاه تنها به دلیل نفت ایران و تامین منافع خودشان بود و این امر پس از خروج شاه از ایران که اجازه حضور وی در آمریکا و کشور‌های مختلف داده نمی‌شد به وضوح پیداست.

انتهای پیام/ 112



منبع خبر

رژیم پهلوی فقط به خاطر نفت برای آمریکا اهمیت داشت بیشتر بخوانید »

جسارت تلویزیون در پخش «قبل انقلاب»/ فریادرس: آزادی بیان عیار واقعی افراد را مشخص می کند

جسارت تلویزیون در پخش «قبل انقلاب»/ فریادرس: آزادی بیان عیار واقعی افراد را مشخص می کند


خبرگزاری فارس- گروه رادیو و تلویزیون: این روزها پخش برنامه ای با نام «قبل انقلاب» با واکنش های بسیاری مواجه شده است. این برنامه که از شبکه مستند سیما روانه آنتن شده، در قسمت های نخست به مناظره میان صادق زیباکلام و خسرو معتضد اختصاص داشت که شفافیت این گفت و گو به مذاق بسیاری خوش آمد و حتی بخش هایی از آن به سرعت در فضای مجازی منتشر شد.

«محسن یزدی» مدیر شبکه مستند درباره این برنامه گفته بود: این گفت و گو، مناظره ای ساده بود و گفت‌وگوهای داغ تر از این باید از تلویزیون پخش شود، در این زمینه عنوان کرد: فکر می‌کنم که پهلوی اتفاقی ناچسب و ناگواری در تاریخ ایران است و به اندازه کافی درباره آن اسناد و حرف حساب وجود دارد؛ پس چرا باید می‌ترسیدیم تا اشخاص بیایند و در این زمینه صحبت کنند؟

او تاکید کرده بود: ایده ما این بود که آدم‌هایی که فکر می‌کنند رضاشاه برای ایران خدماتی داشته است، بیایند در برنامه‌ای مقابل کسانی که مخالف رضا شاه هستند بنشینند و آزادانه این بحث‌ها مطرح‌ شود تا حقیقت تاریخ مشخص شود.شخصا معتقدم که جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی، بر حق است و می‌تواند این ویژگی را اثبات کند؛ البته نحوه ارائه و اثبات این موضوع، قاعده‌ای دارد. مخالف و موافق‌هایی وجود دارند. چه اشکالی دارد که این اشخاص در برنامه‌ای تلویزیونی نظراتشان را بیان کنند؟ من برنامه «قبلِ انقلاب» را با این دیدگاه تولید کردم. فکر می‌کنم که پهلوی اتفاقی ناچسب و ناگوار در تاریخ ایران است و به اندازه کافی درباره آن استاد و حرف حساب وجود دارد. پس چرا باید می‌ترسیدیم تا اشخاص بیایند و صحبت کنند؟ «قبل انقلاب» یک مناظره ساده است؛ خیلی گفت‌وگوهای داغ تر از این باید از تلویزیون پخش شود. به شرطی که جناح‌های مختلف بخواهند که تلویزیون اینگونه باشد.

 

نکته جالب توجه این است که برنامه تلویزیونی «قبل انقلاب» سه سال قبل در حوزه هنری تولید شده و امسال از شبکه مستند به روی آنتن رفته است. درباره این برنامه با «یاسر فریادرس» مدیر مرکز مستند سازمان سینمایی حوزه هنری گفت و گو کرده ایم که در ادامه می خوانید:

**آقای فریادرس درباره مجموعه «قبل انقلاب» توضیح بدهید و اینکه این برنامه قرار است به چه چیزی بپردازد؟ چند قسمت دارد؟ پخش آن از کی شروع شد و به چه صورت ادامه خواهد داشت؟

-در حقیقت در مجموعه «قبل انقلاب» درباره چگونگی به قدرت رسیدن سلطنت و سقوط رضاخان صحبت کردیم و برنامه قبل انقلاب به این موضوع می پردازد. و اینکه چرا به این موضوع پرداختیم به این خاطر این که امسال صدمین سالگرد وقوع کودتا است و به این منظور خواستیم به سوالاتی که در ذهن جامعه حول و حوش محور پهلوی هست پاسخ دهیم که احتمالا بعدا هم با همین عنوان در خصوص حکومت محمدرضا پهلوی برنامه ادامه خواهد داشت‌‌.

**پس برنامه ادامه دار خواهد بود؟

-بله. منتها در این قسمت مناظره هایی را برگزار کردیم که با همین عنوان قبل انقلاب چهارشنبه ها از شبکه مستند ساعت ۲۰ پخش خواهد شد.

**می توان گفت تاکنون سابقه نداشته در رسانه ملی با چنین جسارت و صراحتی درخصوص عملکرد دوران پهلوی و شخص رضا شاه صحبت شود و بدان پرداخته شود. این خط شکنی و ساختار شکنی چطور اتفاق افتاد و چقدر به تولید چنین برنامه هایی نیاز داریم؟

– باید به این نکته توجه کنیم که خیلی واضح است که با ظهور رسانه های جدید شبهات و سوالات خیلی صریح تر و سریع تر به گوش مخاطب می رسد. به نظر می‌آید تلویزیون به عنوان تریبون ملی باید جایگاه این سوالات باشد و ترس از اینکه یک سری مسائل ممکن است مطرح شود و یکسری مسائل بدون‌پرده با مخاطب در میان گذاشته شود، دیگر با این وضعیتی که رسانه دارد خیلی شاید جایز نباشد. و ما باید در خصوص همه مسائل در فضای درست گفت و گو کنیم و معتقدیم که ما با آن پاسخی که مد نظر هست با این ویژگی‌ها و برگزاری این برنامه ها می توانیم به آن برسیم و در واقع این آزادی بیانی که در رسانه ملی می‌شود وجود داشته باشد عیار واقعی آدمها را مشخص می کند و حقیقت را خیلی واضح به مخاطب ارائه می دهد.

 

**به موضوع آزادی بیان در رسانه ملی اشاره کردید، درخصوص همکاری تلوزیون برای پخش این مجموعه بگویید. آیا راحت به پخش رسید یا موانعی هم داشتید؟

-هر جایی و هر رسانه‌ای یکسری چارچوب‌هایی دارد اما به عنوان حوزه هنری انتظار نداریم که هر چیزی که هر نهادی تولید کرد، تلویزیون آن را پخش کند بالاخره تلویزیون چارچوب های خودش را دارد و باید بررسی انجام دهد و ببیند آنچه ما تولید کرده‌ایم به درد پخش می‌خورد یا خیر؟

هرچند برایمان مهم است که در حوزه منافع ملی قدم برداریم و معتقدیم ما این کار را انجام دادیم اما خوب تلویزیون هم باید بررسی‌های خودش را انجام دهد. اینکه موانع داشتیم یا نه؟ باید بگویم بله ما تقریباً دو تا سه سال پیش این اثر را تولید کردیم و در گیر و دار پخش مناسب بودیم.

بعضی از جاها به ما می گفتند قابل پخش نیست ولی خوب شبکه مستند آن را پخش کرد. حقیقت این است که تولید چنین برنامه هایی خیلی هم سخت نیست آن چیزی که امتیاز ویژه این برنامه است و به حساب می آید این است که از تلویزیون پخش شود. جسارتی که شبکه مستند به خرج داد که به نظرم در مجموع حتماً به نفع خودش هم هست اتفاق ویژه ای بوده که افتاده و به نظر من اگر قرار است که در این حوزه به نتیجه برسیم باید همین گفت و گو های صریح را ادامه دهیم. 

**اشاره کردید که بین تولید تا پخش این مجموعه فاصله طولانی افتاده است. چرا انقدر فاصله افتاده؟ آیا مباحث مطرح شده در این مجموعه به خاطر فاصله ایجاد شده، کم اثر نشده در این سال‌ها یا همچنان اثر پویاست؟

-البته به این موضوع در سوال قبلی پاسخ دادم و درباره اینکه مجموعه به خاطر این فاصله کم اثر شده یا خیر باید بگویم که ببینید این بحث یک بحث کاملا تاریخی است . ما حتی در برنامه هایمان که گاهی گریز را به امروز می زدند می گفتیم واقعا قصدمان این است که یک بحث تاریخی را در بستری کاملا علمی بررسی کنیم و به همین خاطر فکر نمی‌کنم که پویایی خودش را از دست داده باشد و به نظر برسد که کار کم اثر شده باشد. همان طور که دیدید قسمت اول آن با بازخوردهای بالایی همراه بود و همان بازخوردهای قسمت اول و بازتاب آن هم این موضوع را ثابت کرد.

 

**در این مدت که نمی توانستید با تلویزیون برای پخش به توافق برسید، به این فکر نکردید که قید تلویزیون را بزنید و کار را به جای پخش از تلویزیون به شبکه نمایش خانگی ببرید و راحت تر و بی دردسر تر آن را عرضه کنید؟

‌- قاعدتاً بله. پخش کار از شبکه نمایش خانگی خیلی راحت تر است ولی یادمان نرود که جای این مجموعه ها در تلویزیون است جای این صحبت‌ها در تلویزیون است. و این را هم بگویم که ما پیشنهادهای زیادی داشتیم از فضای مجازی تا جاهای دیگر که می خواستند این کار را پخش کنند. اما خوب نادیده‌گرفتن مخاطب میلیونی تلویزیون واقعاً ما را قانع نمی کرد و نمی توانستیم مخاطب تلویزیون را نادیده بگیریم و به همین خاطر صبر کردیم تا در یک موقعیت بهتر کار را پخش کنیم.

**مناظره از صراحت بالایی برخوردار است، آیا تاکنون کار برای پخش با سانسورهایی روبرو شده است یا خیر؟

-خیر. تدوین نهایی کار با ما چک شده و تلویزیون آنچه که ما باهم به توافق رسیدیم را پخش کرده است و مسلم است که یک گفت و گو به خاطر این که ریتم بهتری داشته باشد تدوین شده ولی آنچه اتفاق افتاده به خاطر جذابیت و ریتم بهتر بوده است‌ و به محتوا لطمه ای نزده است.

**ترکیب میهمانان برنامه به چه شکلی است و چقدر سعی کردید به دور از کلیشه و تعارف به اصل مسئله ورود کنید و حرف های جدی بزنید؟

-ترکیب مهمان ها متفاوت تر از برنامه هایی است که تا به حال دید‌ه ایم. به‌همین دلیل ما خواستیم که این را بگوییم که مناقشات در مورد پهلوی فقط برای یک قشر خاص نیست. گروه‌های مختلف با سلیقه های مختلف انتقادهای جدی به بحث پهلوی دارند و شاید خیلی از منتقدینی که روبروی همدیگر نشسته‌اند هیچکدام به دیدگاه هیچکدامشان با دیدگاه رسمی نسبتی نداشته باشند. ولی انتقادهای جدی به پهلوی دارند. شاید تا به حال مخاطب در تلویزیون عادت داشته جنس دیگری مواجهه با پهلوی را ببیند و ما سعی کردیم تفاوتی داشته باشیم و به نظرم مخاطب این را می پسندد.

**ماجرای پرداختن به دوران پهلوی و عملکرد دوران شاهنشاهی ایران در مجموعه مرکز مستند به این مجموعه بسنده نشده و تولیدات سال‌های اخیر شما نشان میده این سوژه برای شما مهم بوده و بارها به آن نزدیک شده اید. در این خصوص توضیح دهید و چرا این مسئله اولویت موضوعی شما قرار گرفته است؟

– به نکته خوبی اشاره کردید. ما در مرکز مستند سوره یکی از موضوع هایی که روی آن چندین ساله تمرکز کردیم بحث مستندهای تاریخی و بحث پهلوی است. از این جهت هم این برایمان مهم است وقتی شما به عنوان مرکزی که بودجه محدود دارید نمی توانید در هر حوزه ای فعالیت کرده و اثرگذار باشید.

این نیازمند یک کار مدون و مرتب در یک حوزه است و ما تصمیم گرفتیم کار ویژه خودمان را در این حوزه قرار دهیم و تولیداتی با این مضمون داشته باشیم تا بتوانیم با تولیدات متداوم، این خط را باز کرده و حرف جدی و اثرگذار بزنیم.

طبیعتا با یک اثر نمی توانید راهی را باز کنید یا روی یک مسئله تاثیرگذار باشید. به همین خاطر باید سیاست خاص یا کار ویژه برای خودتان تعریف کنید که این کار ویژه در مرکز مستند سوره در این سالها مستندهای تاریخی به خصوص پهلوی بوده است.

 

**همکاری شبکه مستند و حوزه هنری در تولید و به ثمر رسیدن چنین محصولی را چطور می بینید و به نظرتان می توان در فضای مستند و برنامه سازی فعلی امیدوار بود به تولید چنین محتواها و خروجی های مشترکی؟

-نسبت ما با شبکه مستند و مدیران آن از گذشته  نسبت خوبی بوده است. شبکه مستند تنها شبکه ای  است که مستند در آن جدی گرفته می شود. متاسفانه در شبکه های دیگر به مستند به چشم آنتن پر کن نگاه می شود. ولی ما با این شبکه به واسه تخصصی بودن همواره همکاری ها و پروژه های مشترکی داشتیم که خدا را شکر به ثمر هم رسیده است. این شبکه مخاطبین خوبی دارد و از حیث مستند مجموعه های سریالی ما بهترین جایی که دیده شدند در همین شبکه مستند بوده است و بعد از این نیز احتمالا همکاری های زیادی با هم خواهیم داشت و همانطور که گفتم پخش مجموعه قبل انقلاب شجاعتی می خواست که شبکه مستند از عهده آن برآمد و جوابش را نیز با بازخوردهای مثبتی که داشته گرفته است.

**چه شد که آقای افخمی را به عنوان مجری انتخاب کردید؟

-نحوه مدیریت یک مجری در برنامه‌های گفت‌وگو محور اهمیت زیادی دارد، زیرا مجری باید بداند در چه مواقعی از بحث نباید ورود پیدا کند تا حرف‌های کارشناسان به بیراهه نرود و همه این معیارها را افخمی دارد.

در حقیقت می توان گفت که سکوت‌های به جای افخمی باعث شد تا اجرای این برنامه برای مخاطبان هم جالب باشد. متاسفانه شاهد هستیم گاهی دخالت مجری باعث می‌شود مباحث از تب و تاب بیفتد و افت ریتم داشته‌باشیم، اما شجاعت افخمی در اداره مباحث برنامه قبل انقلاب و خونسردی در زمان‌هایی که مهمانان به چالش رسیده‌بودند، باعث شد اجرای برنامه رنگ و لعاب دیگری به خودش بگیرد.
ضمن این‌که این موضوع را هم می‌دانستیم که افخمی سواد تاریخی دارد و تسلطش در این حوزه‌ها کم نیست. کتابخوان و فیلمساز است. همه این موارد ما را بر آن داشت تا به انتخاب او برسیم. جالب است مهمانان برنامه هم بر این موضوع تاکید داشتند که انتخاب مجری به جا بوده و اتفاق خوبی افتاده‌است.

انتهای پیام/





منبع خبر

جسارت تلویزیون در پخش «قبل انقلاب»/ فریادرس: آزادی بیان عیار واقعی افراد را مشخص می کند بیشتر بخوانید »

حمایت قاطبه مردم، از امتیازات انقلاب اسلامی است


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، خسرو معتضد پژوهشگر تاریخ ایران در برنامه طلوع فجر رادیو انقلاب اظهار داشت: انقلاب ایران انقلاب کاملا آشنایی بود، از انقلاب‌های قرون جدید و نزدیک به ما انقلاب ۱۶۴۸ انگلیس، انقلاب پیرایش‌گران است که ملکه در آن نقشی ندارد و یک مقام تشریفاتی است که گاهی تنها می‌تواند توصیه‌هایی داشته باشد.

وی افزود: پس از آن انقلاب کبیر فرانسه در سال ۱۷۸۹ است که در آن دوران چه قبل از انقلاب انگلیس و فرانسه طبقاتی بودند که اعتقاد دارند خون آن‌ها رنگین‌تر است و مانند مردم عادی نیسنند و به زعم خود از طبقات برجسته هستند مانند لوئی ۱۴ که همواره می‌گفت رعیت قاطر سلطنت است و همین شرایط این انقلاب‌ها را به هر ترتیبی که بود شکل داد و همه مسائل تحت نظارت ملت قرار گرفت.

معتضد بیان کرد: فشار‌ها و سختی‌هایی که طی سالیان طولانی به مردم فرانسه وارد شده بود یکی از خونین‌ترین انقلاب‌ها را در طول تاریخ رقم زد. انقلاب ۱۶۸۹ که دستگاه گیوتین اختراع شد و ۴۰۰ هزار نفر اعدام شدند و در نتیجه خون رنگین و طبقات بالا از بین رفت.

این پژوهشگر تاریخ عنوان کرد: قانون توسط ناپلئون به وجود آمد که در آن مجازات هرکس طبق ماده و تعرفه بود و همچنان نیز کدی که در دوران ناپلئون تعریف شده بود وجود دارد؛ انقلاب بعدی که در سال ۱۹۱۷ اتفاق افتاد انقلاب کمونیستی بود.

وی تصریح کرد: تمامی این انقلاب‌ها سبب شد که دموکراسی خلق شود و هیچ سلطانی باقی نماند و یا پادشاهان به صورت نمادین در حال حکمرانی هستند.

معتضد تاکید کرد: انقلاب اسلامی ایران نیز باید انجام می‌شد چرا که اگر صورت نمی‌گرفت و در آن زمان جامعه در حالتی قرار داشت که در حال فشار و عذاب بود و دستگاه سلطنت از اختیارات خود نهایت سواستفاده را می‌کرد. خوبی انقلاب ایران این بود که رنگ ایسم نداشت یعنی کمونیستی، فاشیستی و … نبود بنابراین همه اقشار و مردم از این انقلاب حمایت کردند.

انتهای پیام/ 112



منبع خبر

حمایت قاطبه مردم، از امتیازات انقلاب اسلامی است بیشتر بخوانید »